https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-08 08:26:022022-12-12 08:34:23سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 1+160
467نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه فایل بینظیری بود این قسمت از سفرنامه..یه جورایی میشه گفت همهی قسمت های سفر تا آلان یه طرف این قسمت یه طرف..
چه قدر زیباست..چه سعادتی چه هماهنگیای در جهان رخ داده که این آدم های توحیدی در کنار هم قرار گرفتن و تجربیات شون رو از عمل به قانون با هم به اشتراک گذاشتن…
چه قدر قشنگه حضور داشتن در جمع افرادی که همه حرفی برای گفتن دارن همه نتیجه ای از عمل به قانون کسب کردن که الان اینجان..
چه قدر تحسین برانگیز که همه مهاجرت کردن به کشور آزاد آمریکا..بچه هایی که همه نتیجه داشتن توی دوست هاشون…
دمتون گرم..
امیدوارم خداوند روزی ما رو هم هدایت کنه تا با نتایج مون توی یه جمع بزرگ در کنار استاد گرد هم بیاییم..
خدایا شکرت
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند
به نام عشق
اشک شوق با دیدن این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا از چشمانم جاری شد
چه جمع صمیمی و دوستانه و پراز عشق و لذتی
چقدر قشنگ که آغوش استاد و مریم جان پذیرای اینهمه موفقیت، افراد عالی، دوست داشتنی و نکات زیبا هست
با دیدن ذوق و شوق بچه ها و نتایجی که تعریف میکردن حس و حالشو مدام تصور میکردم تا خودمم بتونم یک روز درکنار استاد قرار بگیرم و از نتایجم باهاشون صحبت کنم
درس های این فایل چقدر ارزشمنده
کاری به مسیری که برای رسیدن به اون هدف طی کرده نداشته باشم
من فقط تمرکز کنم روی اون هدف و به خودم بگم، پس می شود به این خواسته رسید
و به یاد بیارم مسیر رسیدن به هدف رو برای هر کسی «خداوند» با توجه به مدار و فرکانس های همون فرد، طوری که برای اون فرد امکان پذیر باشه هدایت می کنه ومسیر رسیدن به هدف، برای هر شخصی، مثل اثر انگشت هر فرد ، منحصر به فرد و unique هستش
چقدر تحسین کردم بچه هارو که حتی دفترهاشون رو همراهشون آورده بودن و چقدر قشنگ نتایجشون رقم خورده بود و خواسته هاشون تیک خورده بود
چقدر آقایی که جواهر فروشی زده بودن اونم آخر طبقه دوم و در عرض دوسال اینهمه نتایج عالی کسب کرده بودن برام تحسین برانگیز بود و چقدر زیبا که الگوی کلی آدم شدن و باعث شد افراد بیشتری حرکت کنند به واسطه اینکه میشود و میتوانم پس انجام میدهم
خانمی که 18کیلو وزن کم کرده بودند
نکات ارزشمند استاد و حس و حال فوق العاده ای که جریان داشت واقعا خدایا شکرت
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خودراه بگویدت که چون باید کرد
همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی
“سنایی”
فقط دروصف این فایل اشک ریختم و در حس و حالش قرار گرفتم و چقدر زیباست بودن و همفکرانس شدن با عزیزان
خداروشکر میکنم که آنقدر قشنگ همه چیز رو میچینه که هیچ کس نمیتواند
عاشقتونم
در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رو به ما داد
یکی از ارزشمند ترین فایل هایی که روی سایت هست به نظرم همین قسمت از سریال سفر به دور امریکا هستش
هم صحنه های بی نهایت زیبا و عاشقانه و جذاب در اون هست
هم درس های خیلی خیلی ارزشمندی رو استاد به ما آموزش میده
چقدرررر فضای این پارک با این درخت های خفن و این دریاچه و این مردمانی که تو بک گراند تصاویر بودن زیبا بود
چقدرررر انرژیش مثبت و فضای این پارک زنده و پویاست
چقدرررر کیف کردم از تماشای این فایل
از روزی که منتشر شده بارها و بارها این فایل رو دیدم ولی یاد ندارم هیچ وقت از دیدن دوباره اش ذوق نکرده باشم
اصلا انرژی این فایل واقعا با روح من هماهنگه
توی اون عکس آخر فایل ، عکس دسته جمعی ، در ردیف دوم اون خانم و آقای خوشتیپی که سمت چپ صف ایستاده بودن چقدر برای من تحسین برانگیز بودن ، خیلی خوشتیپ و خوش پوش بودن و خیلی تحسینشون کردم
دو تا از کارهای دیگه ای که برای رسیدن به هدفم انجام میدهم و خیلی برایم لذت بخش و شیرینه (تو دیدگاه قبلیم در فایل هدف گذاری و تاثیر آن در زندگی یادم رفت بنویسم)
1- وقتی به آیاتی در قرآن میرسم که خداوند سفارش کرده که برو زمین رو بگرد و تفکر کن در نشانه های خداوند …
خیلی حس خوبی بهم دست میده و به خودم تأکید میکنم و خودم رو تحسین می کنم که : آفرین به من خیلی هدفم معنوی و خداگونه است، خداوند هم عاشقانه دوست داره که من به هدفم برسم
و تصمیم گرفتم تو گفتگو های خودمونی خودم با خودم بیشتر در مورد این آیات از قرآن صحبت کنم و بیشتر به خودم انگیزه و حال خوب رو هدیه بدهم
2- از محتواهای شرکت علی بابا خیلی استفاده می کنم و خیلی این شرکت رو تحسین می کنم
علی بابا یه شرکته که در حوزهی گردشگری و فروش بلیط و … فعالیت می کنه
من خیلی از محتواهای معرفی یک مکان خاص یه شهر خاص یا حتی یک کشور خاص رو در جای جای این سایت فوقالعاده خواندم
اصلا یه سری از نویسنده های خانم و آقای این شکرت رو می شناسم دیگه… و اگه اون مطلبی که از گوگل لینکش برایم می آید باز کنم ببینم نویسندش فلانیه … میگم آخخخخ جووون این همون نویسنده هست که خیلییی قلم دلنشین و روانی داره ، خیلی با شور و شوق و جذاب می نویسه و من رو میخکوب می کنه ، همونی که تو نوشته هایش تمرکزش فقطططط روی نکات مثبته
خدایااااااا شکرتتتتتت ، یعنی با این شور و حال ها …
چند وقت پیش یه مطلبی رو هدایتی از گوگل پیداش کردم در مورد معرفی دفتر روز اول شرکت علی بابا خواندم
اسمش بود «زیر و بم دفتر روز اول علی بابا از زبان یک علی بابایی» نویسندش هم «خانم متینه امیری» بود
باورتون نمیشه … اونقدررررر من کیف کردم و ذوق کردم و تحسین کردم نگرش مدیر این شرکت رو که نگم براتون … برای همین دقیقا اسم مقاله و اسم نویسندش هم گفتم ، که اگه دوست داشتید برید خودتون مطالعه کنید تا به حرف های من برسید
خیلییییی ایده های بیزنسی جذاب و فوقالعاده ای رو ازش یاد گرفتم و خیلیییی انرژی این مقاله برایم دلنشین و جذاب بود
حتی گاهی وقت ها توی پیاده روی ها و گپ زدن های خودمونی خودم با خودم هم راجع بهش صحبت می کنم و تحسین می کنم …
تازه آخر مقاله هم این متینه خانم داستان ما خیلی ماهرانه و رویایی مقاله رو تموم می کنه
پاراگراف آخر اینه …
قلهی علی بابایی ها کجاست؟
حقیقتش را بخواهید، کوه بدون قله، چشمانداز همه علی باباییهاست؛ تا هرجا که خورشید بدرخشد و راه را نشانشان بدهد.
من به لطف خدا عید امسال (در راستای الهامات دریافتی برای رسیدن به هدفم) هدایت شدم به کانال تلگرام شرکت علی بابا و اپیزودهایی که در مورد سفر تولید کردن «رادیو دور دنیا» ، اون قسمت هاییش که شنیدن هر بارش
اولاً برایم لذت بخش و شیرینه
دوماً بهم کمک می کنه برای ساختن «باور پس میشود»
گوش می دهم و لذت می برم
اون اپیزود هایی که مهمون برنامه یه کسی که دقیقاً شرایطی که من دوست دارم در اون قرار بگیرم رو داره… داره سفر می کنه و لذت می بره و در سفر پول های رویایی و فوقالعاده ای هم میسازه
من کاری به مسیری که رفته ندارم من فقط تمرکز می کنم روی این باور که ایول ، پس می شود ، پس هم من می توانم
خود استاد عباس منش هم یه الگوی مناسبه برای من ، هم سفر میره و هم در سفر ثروت هم خلق می کنه
آقا سید علی خوشدل هم یه الگوی مناسبه برای من ، هم سفر میره و هم در سفر ثروت خلق می کنه
یه درخواستی دارم …
دوست عزیزی که تا اینجا با من همراه بودی و دیدگاه من رو خواندی ، ممنونم ازت ، خیلی لطف داری. اگه الگوی مناسبی می شناسی که در مسیر رسیدن به هدفم می توانه به من کمک کنه ، چه از دوستان سایت و چه غیره … لطفاً به من معرفیش کن. متشکرم.
شما تحسین برانگیز هستی .با شما موافقم منن بارها این قسمت از سریال رو دیدم هربار با عشق میبینم ولذت میبرم موفقیت خیلی نزدیکه اما به هرکس نمیرسد فقط انهای که نگاه وبینش موفق دارند..
یکی از ارزشمند ترین فایل هایی که روی سایت هست به نظرم همین قسمت از سریال سفر به دور امریکا هستش
هم صحنه های بی نهایت زیبا و عاشقانه و جذاب در اون هست
هم درس های خیلی خیلی ارزشمندی رو استاد به ما آموزش میده
چقدرررر فضای این پارک با این درخت های خفن و این دریاچه و این مردمانی که تو بک گراند تصاویر بودن زیبا بود
چقدرررر انرژیش مثبت و فضای این پارک زنده و پویاست
چقدرررر کیف کردم از تماشای این فایل
از روزی که منتشر شده بارها و بارها این فایل رو دیدم ولی یاد ندارم هیچ وقت از دیدن دوباره اش ذوق نکرده باشم
اصلا انرژی این فایل واقعا با روح من هماهنگه
توی اون عکس آخر فایل ، عکس دسته جمعی ، در ردیف دوم اون خانم و آقای خوشتیپی که سمت چپ صف ایستاده بودن چقدر برای من تحسین برانگیز بودن ، خیلی خوشتیپ و خوش پوش بودن و خیلی تحسینشون کردم
من امروز قصد نداشتم کامنت بنویسم چون که ذهنم تکرار میکرد که باید یک اتفاق خاص یک احساس خاص و یک تجربه خاص و یک لحظه خاص باید باشد برای نگاشتن اما وقتی در دل این کامنت ارزشمند شما که خودش خالق احساس زیبایی در وجود من شد بر خودم واجب دیدم که پاسخ بدم و از به عنوان یک عضو عزیز و ارزشمند تشکر کنم
چون تا قبل از کامنت شما مغزم من بارها گفت کامنت خوندن کار بی فایده ای
چرا وقتت میزاری ،پاشو نت برداری کن از محصولات پاشو سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت ببین پاشو ی قدم بردار که فیزیکی تر باشه مگه ذهن با سکون و فکر کردن به متن کامنت های بقیه به کجا میرسه که تو داری این کار میکنی
و
و
و
شروع انقلابی بود خوندن کامنت شما در وجود من با خوندن کامنت های این قسمت سفر به دور آمریکا و باورم شد که وقتی همه گفتن میشود اگر باور کنیم و باور کن که می شود فقط کافیست باور کنی که یک نفر که توانسته تو هم می توانی و وقتی از سایت علی بابا و نقشش در سفرها مینوشتی با خودم گفتم مینا تو قبلا فکر میکردی سفریعنی ماشین خودت یعنی در دل حریم خصوصی ولی کجای فکرت بعد از آشنایی با استاد عباسمنش و سایت تغییر کرد که امروز با عشق چهار بار سوار قطار های علی بابا شدی و تصمیم گرفتی که حداقل یک سال هر روز تو سفر باشم و باقطار سفرهام رو برم و تجربه ای رو تجربه کردم از رفتن در دل مسیر که با قطار میشه مسیر طولانی تر باشه و زیبایی هاش بیشتر دیده شن و حتی وقتی میخوابی تو سفری و حتی وقتی لحظه هایی رو زندگی میکنی که فکر میکردی فقط با سکون در این لحظه میشه تجربه اش یعنی فقط گرایش نتیجه گرایی و مقصد دوستی ذهن و خداروشکر که من با قطارهای شرکت علی بابا تونستم تجربه مسیر طولانی در سفر رو زندگی کنم و زیبایی هایی رو ببینم که وقتی با ماشین و خانواده انجام شون میدادم حسرت میخوردم که چرا رنگ کوه رو و تناژ رنگی اش رو تشخیص ندادم چطور مرز بین رنگ های درختا و سنگا و جنگل رو متوجه نشدم و چطور و چطور و چطور
گاهی حتی ما نمیفهمیم چی میخوایم با وجود برخورد به تضاد ولی وقتی برآورده میشه تازه فهمیدی اووووف چه تجربه ای بود چه میکنه این مثبت دیدن ها و مثبت اندیشی های عباسمنشی که ریشه اش فقط خدایی که شناختیم
هر چی خدا رو بهتر میشناسیم حرف های استاد بهتر میفهمیم
هرچقدر خدا رو بهتر میشناسیم میفهمیم که آدمای ثروتمندی مثل ایلان ماسک چقدر خفن و دوست داشتنی و موحد هستن و قابل تحسین که توانایی کنترل ذهن شونو در حساس ترین لحظه های زندگی شون داشتن چقدر تشنه گسترش دادن جهان و خلق کردن زیبایی ها و راحتی های بیشتر با هزینه کمتر هستن لطفا به تماشای لایو سایبر تراک ایلان ماسک برید و حرکت های این بشر موحد رو بررسی کنین و در اون جزئیات به چشمه هایی از ثروت و معرفت دست پیدا میکنین که خودتون مبهوت میشید و میتونید به جلسه دو قدم هشت دوازده قدم مراجع کنین تا ببینید چقدر قانون همه چیز تمام این جهانه والسلام
واقعاً سورپرایز شدم جمعی از دوستان و خانواده خودم رو دیدم اشک از چشام داره جاری میشه. خدا را شکر
خیلی انگیزم بیشتر شد بچهها از موفقیتهاشون گفتن و فوق العادس منم با هدایت الله میام امریکا.
سپاسگزارم از خداوند هدایتگرم که منو به این مسیر توحیدی هدایت و با استاد عباس منش عزیز آشنا کرد و زندگیم زوز به روز بهتر و بهتر میشه
استاد:نوشتن معجزه میکنه یک ماه صبح که از خواب بلند میشی بنویس که دوست داری امروز چه اتفاقی بیفته یا امروز برای چی سپاسگزارم شب هم قبل از اینکه بخوابی بنویسید حتی 5 تا جمله حتی نصف صفحه
بعد اون دو هفته یا اون ماه زندگیتون رو با زندگی گذشتهتون مقایسه کن و ببین چه اتفاقی براتون میافته، ببینید چه درهایی باز میشه که باورتون نمیشه، که من فقط نوشتم و سپاسگزاری که قبلاً میکردم توی ذهنم اومدم روی کاغذ نوشتم.
در مورد بیزینستون برید سراغ چیزی که بهش علاقه دارید و یک الگوی پیدا کنید که توی اون کاری که بهش علاقه دارید، یک نفر خیل خوب داره پول میسازه و همین رو هی تکرار کنید
هرچی که شما اینو ببینید فقط کافیه که شما ببینید که از این کاری که شما بهش علاقه دارید داره پول ساخته میشه همینو هی تکرار کنید
دیگه به بقیه فکر نکنید که میگن نمیشه ،این چه کاریه، اونا رو بهشون کار نداشته باشیم ،یعنی این ورودیها را دریافت نکنیم اولش یه ذره سخته ولی از یک جایی به بعد جهان هلتون میده و جهان خودش آدمهای مناسب را تو زندگیتون میاره
کردیت مناسب را هم بهتون میدن و ایمان شما قویتر میشه و هی بهتر و بهتر میشید
دقیقاً توی روز 200 امت باشه با استاد عزیزت آشنا شده باشی ،، دوره مقدس قانون سلامتی و شش ماه متعهدانه انجام داده باشی و دوره مقدس عزت نفس و درک کرده باشی و الانم جلسه دوم دوره ی فوقالعاده احساس لیاقت باشی و هر روز صبح که از خواب بیدار میشی اکثر روزا برات ایمیل خوشگل اومده باشه از سایت عشق استاد عشقت و الانم که این کیلیپ پیام الهی دیده باشی و دقیقاً خودتو توی جمعیت ببینی و استاد عزیزت و توی بغلت محکم بفشاری ،، فقط میشه اشک شوق ریخت به درگاه خداوند مهربانترین مهربانان و میلیارد ها میلیارد بار تا نفس داری بگی خدایا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ایمان و دلم قرص کردی عین مادر حضرت موسی ات که تو اگر مادری من خالق خودتم هستم من میدونم چیکار میکنم الله اکبر ،، وای وای که وقتی میشینی فکر میکنی خوب آقا کارها و تمام امور که میگن دست خداست درسته ؟!
این خدای ماهم که همه اعتراف میکنن خیلی کریم درسته ؟!
مگه کل خواسته های ما پشیزی انرژی میخواد از این دریای انرژی ؟!
بعد میگن تازه خیلی از خود ماهم دلسوز تر خودمون ، ینی ی جایی حتی فلان کسک و فلان چیز و بخوای خدا حتماً هزار برابر بهترش بهت میده !!
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که همیشه خدام تو بودی ، همیشه خدام تو هستی ، و همیشه خدام تو خواهی بود ،، من دیگه اصلا چرا غصه و غم تو دلم راه بدم آخه استرس کیلویی چنده بابااااا ،، فقط باید چشمارو آرام بست و یک نفس عمیق کشید و بعد محکم دوتا دستامون و بزنیم به هم و بگیم آخ جوووووونمی جووووون دیگه چیا بخوام ازش ،، خدا همیشه برای من کار نکرده که شااااااهههههکککککااااار کرده بابا ،، چرا نخوام ازش چرا اصلا کم بخوام من همه چی و با بالاترین کیفیت و بالاترین ارزش ها میخوام چرا !!؟؟ چون خودم با ارزشم چون قدرت تمام این کائنات قدرتی که همه چیزو همه چیزو به وجود آورده از هیچ از ناموجودی همه چیزو منو به وجود آورده خوب خواسته های من که براش چیزی نیست ،،
ای قربون این همه عشق و مهربونیت و کرمت ای خدااااا ، خدایا توی تک تک لحظات زندگیم توی هر نفس هر دم و بازدم زندگیم خودتو عطرتو و هدایتت و نورت و روشنایی تو سرشار کن نشون بده خودتو بهم دلم میخواد تمااااام بند بند وجودم تورو حس کنه تورو لمس کنه ای عشق ای گرمای فوقالعاده امنیت و رضایت ای روشنایی محض ای عشق مطلق ،،
سلام به استاد نازنینم و همهی دوستام که در کنار استاد در این کلیپ بودن چقدر زیبلست وقتی می بینی هم زبانهای خودت افرادی که مثل خودتن تونستن به موفقیت برسن و اونها هم از همین قانون استفاده کردن و بارها خداروشکر میکنم که قانونش ثابته و هرکسی بتونه استفاده کنه نتیجه اش میشه همین تصاویر و موفقیت ها
واقعا چقدر از ذوق و شوق بچه ها اشک شوق ریختم و چقدر خوشحالم برای تک تک بچه های سایت انشاالله هرکجا هستید شاد و ثروتمند باشید
چه لوکیشن زیبایی و ذریاچه زیبایی بود من چقدر این فضاهای طبیعی و کوهستانی رو دوست دارم
من ساکن مشهد هستم و چون جمعه ها تعطیلم جمعه ها رو قریب به اتفاق میرم به پارک کوهستانی حاج حسن ملک
خیلی طبیعت و درختهای قدیمی و بخش کوهستانی و طبیعی خوبی داره
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
الهی صدهزارمرتبه شکر که مستونیم این کلیپ ها رو ببینیم و الگو و یقین پیدا کنیم
استاد جان نوش جانت دوستتون دارم
انشاالله به زودی در چنین جمعی برای شما عزیزان ساز بنوازم
سلام به استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته نازنین و همه دوستان هم فرکانسی عزیزم من مژگان هستم همسر علیرضا قاضی
من خیلی کم کامنت میذارم شاید این دومین بار باشه ولی این فایل آخر استاد رو که دیدم از شوق اشک ریختم و خودم و همسرم رو کنار استاد و روی اون صندلی تصور کردم که از موفقیت هام برای عزیزان هم فرکانسی صحبت میکنم
خیلی وقت بود دوست داشتم اینارو بنویسم این فایل بهانه ای شد برای اینکه این تصمیم رو عملی کنم
من متولد 1352 هستم فرزند اول خانواده خواهر برادرهای من به شدت درس خوان بودن ولی من در زمینه هنر استعداد داشتم و همیشه شاگرد تنبل ته کلاس بودم و درسم خوب نبود چون اون موقع خودم هم استعدادم رو نمی شناختم و به اصرار خانواده رشته تجربی رفتم هنوز هم یاد فیزیک و شیمی و جبر اون سالها میفتم پشتم میلرزه و از خودم تعجب میکنم که چجوری اون درسها رو قبول شدم
خلاصه تو خانواده همش سرکوفت و دعوا که تو آخرش هیچی نمیشی آبروی ما رو تو فامیل بردی و…. حتی یادمه مامان و بابام با هم بحث میکردن که این بچه به خانواده تو رفته آنقدر خنگه و مادرم میگفت نخیر ما تو فامیل فلان دکتر و مهندس و… رو داریم به فامیل تو رفته… خلاصه من تو خونه جوجه اردک زشت بودم که کسی دوسم نداشت و تو مدرسه هم همینطور
وقتی دیپلم گرفتم با زور و بدبختی، دانشگاه قبول نشدم و در بیمارستان مشغول به کار شدم یه کار دفتری! ولی رفتن به دانشگاه کعبه آمال و آرزوهام بود اینم بگم که این فهمیده بودم که من عاشق کارهای هنری هستم یادمه بچه بودم تمام کاردستی های برنامه کودک رو درست میکردم و عاشق این بودم که گلدوزی کنم بافتنی ببافم و…. هر از گاهی به پدر و مادرم میگفتم من می خوام کلاس نقاشی برم یا دوست دارم قالی ببافم گلیم یاد بگیرم ولی اونا میگفتن بشین درس تو بخون این کارها به چه دردت میخوره
یادمه وقتی تلوزیون برنامه ای در مورد یه کار هنری نشون میداد با لذت تمام تماشا میکردم و خودم رو جای اون استاد نقاشی یا سفالگری میذاشتم که دارم اون هنر رو من کار میکنم وبا تمام وجود احساس شعف میکردم و با خودم فکر میکردم کاش میشد یه جوری میشد من یک سال میرفتم اصفهان زندگی میکردم و همه هنرها رو یاد میگرفتم اینکه استاد میگن وقتی تصور میکنید احساس شعف کنید حتما اتفاق میفته من اون موقع قوانین رو نمیدونستم ولی ناخودآگاه این احساس عالی باعث جذب خواسته های من شد
هر وقت فرصت پیدا میکردم یا انقلاب بودم و کتابها و وسایل هنری رو تماشا میکردم و یا میرفتم بازارچه پارک لاله و با لذت کار کردن هنرمندان اونجا رو نگاه میکردم اینم یکی دیگه از قوانین هست توجه کردن به خواسته که من بدون آنکه بدونم انجامش میدادم
سال 71 بود که برای اولین بار تو ایران سمینارهای مثبت اندیشی تو تهران برگزار شد و یکی از دوستان من شرکت کرد و من با کتاب هایی در این زمینه آشنا شدم کتاب قانون توانگری اولین کتابی بود که در این زمینه به توصیه اون دوستم خوندم جالبه که بگم این کتاب و حرف های دوستم در زندگی من بیشتر از زندگی خودش تاثیر گذاشت چون من بیشتر بهشون باور داشتم و عمل کردم
سال 72 از اون جایی که خدا بینهایت راه برای رساندن ما به آرزوهامون داره دانشگاه سوره یه آزمون برای پذیرش دانشجو برگزار کرد و من به طرز معجزه آسایی دفترچه این آزمون به دستم رسید و برای اولین بار دیدم رشته ای به نام صنایع دستی هست که شامل کارهای هنری مثل قالیبافی و معرق و تذهیب و نگارگری و قلمزنی و…. میشه جالبه من تا اون موقع حتی نمیدونستم چنین رشته ای وجود داره یادم نمیره شب قبل از آزمون از ته ته قلبم از خدا خواستم این دانشگاه قبول بشم و نماز شب خوندم انگار این نماز شب ایمان منو به اینکه خدا خواسته منو برآورده میکنه کامل کرد خلاصه شرکت کردم و در کمال ناباوری قبول شدم پدر و مادرم گفتن این چه رشته ایه؟ که چی بشه؟ بخون سال دیگه یه رشته درست و حسابی قبول شو! ولی من کودتا کردم و گفتم یا میذارید من این رشته رو برم یا من دیگه درس نمیخونم خلاصه پدر و مادرم با اکراه قبول کردن
من در تمام سالهای تحصیلم در دانشگاه عالی بودم و واقعا لذت بردم یادمه آنقدر درخشان بودم که یکی از اساتیدم روز امتحان بهم گفت خانم فصیحی ببخشید که نمره بالاتر از بیست نیست که به شما بدم یا یکی دیگه از اساتید تو لیست نمرات کنار اسم من نوشته بود 20 با تشویق
یکی از اساتیدم بهم گفت خانم فصیحی به من کلاسی پیشنهاد شده که وقت ندارم برم امکانش هست شما رو برای تدریس معرفی کنم؟ من با خوشحالی گفتم استاد یعنی من آنقدر کارم عالیه که به جای شما تدریس کنم؟ ایشون گفتن بله شما میتونید!!!
خلاصه من از همون سالهای دانشجویی تدریس در کلاسهای آزاد دانشگاهها و آموزش و پرورش و جهاددانشگاهی و…. رو شروع کردم البته هنوز تو خانواده جوجه اردک زشت بودم پدرم به دوستاش گفته بود مژگان مهندسی نساجی میخونه چون مهندسی صنایع دستی به نظرش مسخره بود و مادرم هنوز برام دفترچه کنکور میخرید و بهم میگفت بیا امسال امتحان بده شاید یه رشته درست و حسابی قبول بشی و یکی دیگه از کابوس هام این بود که خواستگار میومد و من میگفتم نه می خوام درس مو بخونم و به نظر پدر و مادرم درسی که من میخوندم مسخره ترین کار دنیا بود و مرتب دعوا داشتیم که بیا ازدواج کن برو سر زندگیت اینم شد درس که تو میخونی مسخره کردی خودتو.؟
خلاصه من درسم با لذت و عشق تمام شد و سال 76 با همسر نازنینم ازدواج کردم البته باز هم گفتم می خوام فوق لیسانس بخونم و ازدواج نمیکنم ولی دیگه گفتن غلط کردی برو سر خونه زندگیت اونجا هر غلطی خواستی بکن
وقتی ازدواج کردم تمام کارهای هنری که طی سالها درست کرده بودم تو خونه مون چیدم و خونه مون تبدیل شده بود به گالری هنری
مادرم که اون همه تحقیرم میکرد همراه فامیل میومد خونه ما و با افتخار در مورد تابلوها و کارهام توضیح میداد انگار راهنمای موزه ست! و حالا بحث پدر و مادرم این بود که این بچه به خانواده ما رفته آنقدر با سلیقه و هنرمنده و طرف مقابل میگفت نخیر به ما رفته!
خلاصه سرتون رو در نیارم من در کنار همسرم بسیار درخشیدم چون ایشون واقعا به کارهای من علاقمند بودن و هیچوقت همه وقت و انرژی و پولی که من برای کارهای هنری صرف میکردم براشون بی ارزش نبود و همیشه مشوق من بودن
الان من فوق لیسانس مو تو رشته صنایع دستی گرفتم و 25 ساله در زمینه های مختلف هنری مدرس هنرستان و دانشگاههای مختلف بودم و با عشق و لذت کار کردم و اینم بگم که تو فامیل و دوست و آشنا زبانزد خاص و عام هستم و اون جوجه اردک زشت حالا به فضل خداوند تبدیل به یک قوی زیبا شده!(شما هرجا لازمه خودتون ایموجی چشمک و خنده و…. رو بذارید)
دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی
به امید روزی که در کنار استاد رو اون صندلی برای شما همه اینها و موفقیت های بعدی مو دوباره تعریف کنم
مرسی امروز به این فیل هدایت شدم و خوشحالم که کامنت بسیار کاربردی و خوب شما رو خوندم
خدای من چقدر ایمان شما قوی هست این تحسین میکنم ، چقدر وقتی در مسیر علایقت قرار میگیری همه چیز با هم هماهنگ میشه حتی پاتنری میاد تو مسیرت که کبوتر با کبوتر باز با باز را ثابت کنه و ایشون هم مشوق شما میشه ،،، نکته مهم اینه که واسه تغییرات و هنر شما ارزش قایل هست این دوست دارم و تحسین میکنم ،،، میشه دنبال علایق بود روابط عالی داشت اینم دوست دارم ،،، میشه تو علاقت نه تنها پیشرفت کرد بلکه نامبر وان بود و درخشید ،،، ماشالا عزیزم ایشالا که هرروز به قانون مسلط تر بشی چون اینم خودم دوست دارم خدایا شکرت .
همون کسانی ک شما رو قبول نداشتن الان با کاراتون پز میدن
سپاسگزارم ازتون ک من رو هدایت کردین به سمت شغل مورد علاقم ن شغلی ک صرفا از نظر مالی تضمین شدس
شاید باور نکنید اما تیکه اخر کامنتتون اونقدرررر منو متحول کرد (دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی)
این تیکه اونقدر منو متحول کرد ک چند دقیقه فقط چشمامو بستم ارزوهایی ک داشتم رو تصور کردم و گریه کردم اشک شوق از سر لذت
انگار ک دارمشون
انگار ک الان اونجام
انگار ک توی خیابون همون ساحل رانندگی میکنم
با همون لباس خنکی ک میخواستم
باهمون ماشین
حتی جنس لباسو میتونم رو تنم حس کنم
و مطمئنم ک بهش خواهم رسید
روزی میام و همینجا در جواب ب کامنت شما
مینویسم ک بخواستم رسیدم از شما ک این تجربه زیبارو باما ب اشتراک گذاشتین
سپاسگزارم
امیدوارم ک هرکجای این دنیا هستین تنتون سالم و دلتون شاد
سلام خدمت استاد و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
خدا را شکر میکنم بایک سفر به دور آمریکا با این عکس یادگاری استاد و دوستان چقدر انگیزه وانرژی خوبی به ما می دهدهمیشه استاد میگن خواسته های ما از قبل آماده شدن فقط ما باید تومسیرش قرار بگیریم تا بدست بیاریمشون
دیدین دوستاان که یکی از بچه ها تازه 3 هفته بود رفته بودن آمریکا گفتن جزو برنامه هاشون بوده استاد رو ببین و خواسته شون با این شکل براشون آماده شده بودپاسخ تمام این سوالات تنها زمانی برام روشن میشه و اصلا میتونم بهشون فکر کنم که من حرکت میکنم.
وقتی یذره، یه کوچولو یکم حرکت میکنم حس میکنم مثل رود جاری شدم.باز جهان زیباتربشه برای داشتن زندگی بهتر خداروهزارمرتبه شکر که باز یادآوری شد قانون نوشتن با ایمان ب خداوند ک قسم خورد ب قلم ک آنچه مکتوب شود اجابت میشه ب شرط ایمان و باور ب قوانین چقدر خنده رولب آورد این احساس خوب دوستان ک دارن از حضور استاد لذت میبرن از دیدن خانم شایسته عشق میکنن چقدر خوبه این دور همی ک این همه آموزش و راحتی و زیبایی همراهش هست چقدر ب قوی شدن باورهامون کمک کرد
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
1- اینکه به راهش کار نداشته باشم باور کنم نقطه نهایی رو
2- هر صبح با تمرکز و عشق بیتشری بنویسم خواسته هامو تا تمرکزم از روی شرایط بره رو چیزی که می خوام
3- تمرکز بزارم رواون الگویی که می خوام بشم ( من چون الگو ندارم الگومو ذهنی ساختم یعنی یه سبک کاری و زندگی که از زندگی استاد ولی تو شغل خودم الهام گرفتم )
خدایا میسپارم به خودت
خودت بسازش
من برای باور کردنش فقط به باور کردن تو و ایمان به تو و قدرت مطلق بودند نیاز دارم
چیزی که بخواهم و بسازم تو ذهنم و ایمان داشته باشم و الگو رو ببینم و ورودی خوب در جهتش بدم قطعا می شود
پاسخ تمام این سوالات تنها زمانی برام روشن میشه و اصلا میتونم بهشون فکر کنم که من حرکت میکنم.
وقتی یذره، یه کوچولو یکم حرکت میکنم حس میکنم مثل رود جاری شدم.
من از مرداد ماه امسال تا الان که بهمن شروع شد تقریبا به طور جدی درس نخونده بودم یعنی تقریبا شش ماه.
درس خوندن الان برای من یه حرکته
یه حرکت که جدی گرفتنش برای روند زندگی من و تخصص پیدا کردن توی کارم خیلی مهمه.
چند روز اول خیلی برام سخت بود. خیلی هم کند بودم. طوری که میگفتم با همین روند من بخوام پیش برم به هیچی نمیرسم.
ولی هر روز که جلوتر میرفتم، لم کار بهتر دستم میومد
برای اینکه نتایج کوچیک رو تحسین کنم اینو میگم
امروز بعد از ظهر خوشبختانه افتادم توی یه روندی که از درس خوندن و از یذره پیشرفتی که داشتم احساس ذوق میکردم. هر مبحثی رو که میفهمیدم کلی به خودم افتخار میکردم و توی دلم شکرگزاری میکردم.
اونوقت تازه فهمیدم توی ذهنم چه خبره!!!!
باورتون نمیشه انگار وارد یه فضایی شده بودم که همیشه فقط از پشت درهای بسته سر و صدای گنگش رو میشنیدم و اینقدر این صدا همیشگی بود که گوشم حساسیتم رو نسبت بهش از دست داده بود.
وارد این دنیا که شدم تازه شروع کردم گره ها رو از هم باز کردن. تازه دیدم چقدر گره چقدر ترس توی ذهنم هست! گفتم خدایا این ترس ها کجا بودن؟!
و باورتون نمیشه، همینکه بهشون آگاه شدم و دیگه از اون حالت مه ای و گنگ قبلی خارج شدن و با این نگاه که نه من از رخ دادنتون نمیترسم، احساس میکنم خلع سلاح شدن!
با همین یک قدم لبخند روی لبم هم یذره بیشتر شد. یذره نگاهم به جهان اطرافم بازتر شد، یذره آرام تر شدم، یذره سپاسگزار تر شدم و ترسام یکم ریخت.
هنوز هم نمیدونم دقیقا چطور باید با این ترس ها رو به رو بشم ولی اینو میدونم که دیگه میخوام روشون شمشیر بکشم. میخوام در مقابلشون دلاوری کنم. میخوام برم توی دلشون. بالاخره که یه کاری میتونم انجام بدم. بالاخره که یه چیزی توی وجودم هست. بالاخره که خدا کمکم میکنه.
فقط خدایا توی این گفتگوهای ذهنی آگاهانه کمکم کن. خودت هدایتم کن. خودت توی جهت دهیشون کمکم کن.
هدایتم کن باعث رشدم بشن
هر جا خواست به توهم میل کنه خواهش میکنم بیدارم کن و نذار به خواب غفلت برم.
فقط هدایتم کن
الهی آمین
استاد ازتون سپاسگزارم فرکانس این فایلتون رو حسابی دریافت کردم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام
سریال سفر به دور آمریکا
قسمت 1+160
چه فایل بینظیری بود این قسمت از سفرنامه..یه جورایی میشه گفت همهی قسمت های سفر تا آلان یه طرف این قسمت یه طرف..
چه قدر زیباست..چه سعادتی چه هماهنگیای در جهان رخ داده که این آدم های توحیدی در کنار هم قرار گرفتن و تجربیات شون رو از عمل به قانون با هم به اشتراک گذاشتن…
چه قدر قشنگه حضور داشتن در جمع افرادی که همه حرفی برای گفتن دارن همه نتیجه ای از عمل به قانون کسب کردن که الان اینجان..
چه قدر تحسین برانگیز که همه مهاجرت کردن به کشور آزاد آمریکا..بچه هایی که همه نتیجه داشتن توی دوست هاشون…
دمتون گرم..
امیدوارم خداوند روزی ما رو هم هدایت کنه تا با نتایج مون توی یه جمع بزرگ در کنار استاد گرد هم بیاییم..
خدایا شکرت
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
11/اردیبهشتماه/1403
به نام خدایی که مارا به آسان ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند
به نام عشق
اشک شوق با دیدن این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا از چشمانم جاری شد
چه جمع صمیمی و دوستانه و پراز عشق و لذتی
چقدر قشنگ که آغوش استاد و مریم جان پذیرای اینهمه موفقیت، افراد عالی، دوست داشتنی و نکات زیبا هست
با دیدن ذوق و شوق بچه ها و نتایجی که تعریف میکردن حس و حالشو مدام تصور میکردم تا خودمم بتونم یک روز درکنار استاد قرار بگیرم و از نتایجم باهاشون صحبت کنم
درس های این فایل چقدر ارزشمنده
کاری به مسیری که برای رسیدن به اون هدف طی کرده نداشته باشم
من فقط تمرکز کنم روی اون هدف و به خودم بگم، پس می شود به این خواسته رسید
و به یاد بیارم مسیر رسیدن به هدف رو برای هر کسی «خداوند» با توجه به مدار و فرکانس های همون فرد، طوری که برای اون فرد امکان پذیر باشه هدایت می کنه ومسیر رسیدن به هدف، برای هر شخصی، مثل اثر انگشت هر فرد ، منحصر به فرد و unique هستش
چقدر تحسین کردم بچه هارو که حتی دفترهاشون رو همراهشون آورده بودن و چقدر قشنگ نتایجشون رقم خورده بود و خواسته هاشون تیک خورده بود
چقدر آقایی که جواهر فروشی زده بودن اونم آخر طبقه دوم و در عرض دوسال اینهمه نتایج عالی کسب کرده بودن برام تحسین برانگیز بود و چقدر زیبا که الگوی کلی آدم شدن و باعث شد افراد بیشتری حرکت کنند به واسطه اینکه میشود و میتوانم پس انجام میدهم
خانمی که 18کیلو وزن کم کرده بودند
نکات ارزشمند استاد و حس و حال فوق العاده ای که جریان داشت واقعا خدایا شکرت
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خودراه بگویدت که چون باید کرد
همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی
“سنایی”
فقط دروصف این فایل اشک ریختم و در حس و حالش قرار گرفتم و چقدر زیباست بودن و همفکرانس شدن با عزیزان
خداروشکر میکنم که آنقدر قشنگ همه چیز رو میچینه که هیچ کس نمیتواند
عاشقتونم
در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رو به ما داد
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
سلام به تمام دوستان گرامی
یکی از ارزشمند ترین فایل هایی که روی سایت هست به نظرم همین قسمت از سریال سفر به دور امریکا هستش
هم صحنه های بی نهایت زیبا و عاشقانه و جذاب در اون هست
هم درس های خیلی خیلی ارزشمندی رو استاد به ما آموزش میده
چقدرررر فضای این پارک با این درخت های خفن و این دریاچه و این مردمانی که تو بک گراند تصاویر بودن زیبا بود
چقدرررر انرژیش مثبت و فضای این پارک زنده و پویاست
چقدرررر کیف کردم از تماشای این فایل
از روزی که منتشر شده بارها و بارها این فایل رو دیدم ولی یاد ندارم هیچ وقت از دیدن دوباره اش ذوق نکرده باشم
اصلا انرژی این فایل واقعا با روح من هماهنگه
توی اون عکس آخر فایل ، عکس دسته جمعی ، در ردیف دوم اون خانم و آقای خوشتیپی که سمت چپ صف ایستاده بودن چقدر برای من تحسین برانگیز بودن ، خیلی خوشتیپ و خوش پوش بودن و خیلی تحسینشون کردم
خدایااااااا شکرتتتتتت
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
درس خیلی ارزشمندی که از این فایل یاد گرفتم اینه که وقتی می خواهم از کسی الگو برداری کنم …
کاری به مسیری که برای رسیدن به اون هدف طی کرده نداشته باشم
من فقط تمرکز کنم روی اون هدف و به خودم بگم، پس می شود به این خواسته رسید … ایناهاش دیگه این آدم رسیده
و به یاد بیارم و به خودم هزاران بار گوش زد کنم که
مسیر رسیدن به هدف رو برای هر کسی «خداوند» با توجه به مدار و فرکانس های همون فرد، طوری که برای اون فرد امکان پذیر باشه هدایت می کنه
و
مسیر رسیدن به هدف، برای عر شخصی، مثل اثر انگشت هر فرد ، منحصر به فرد و unique هستش
خدایا شکرت برای این آگاهی فوقالعاده ارزمشندی که بهم یاد دادی
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
دو تا از کارهای دیگه ای که برای رسیدن به هدفم انجام میدهم و خیلی برایم لذت بخش و شیرینه (تو دیدگاه قبلیم در فایل هدف گذاری و تاثیر آن در زندگی یادم رفت بنویسم)
1- وقتی به آیاتی در قرآن میرسم که خداوند سفارش کرده که برو زمین رو بگرد و تفکر کن در نشانه های خداوند …
خیلی حس خوبی بهم دست میده و به خودم تأکید میکنم و خودم رو تحسین می کنم که : آفرین به من خیلی هدفم معنوی و خداگونه است، خداوند هم عاشقانه دوست داره که من به هدفم برسم
و تصمیم گرفتم تو گفتگو های خودمونی خودم با خودم بیشتر در مورد این آیات از قرآن صحبت کنم و بیشتر به خودم انگیزه و حال خوب رو هدیه بدهم
2- از محتواهای شرکت علی بابا خیلی استفاده می کنم و خیلی این شرکت رو تحسین می کنم
علی بابا یه شرکته که در حوزهی گردشگری و فروش بلیط و … فعالیت می کنه
من خیلی از محتواهای معرفی یک مکان خاص یه شهر خاص یا حتی یک کشور خاص رو در جای جای این سایت فوقالعاده خواندم
اصلا یه سری از نویسنده های خانم و آقای این شکرت رو می شناسم دیگه… و اگه اون مطلبی که از گوگل لینکش برایم می آید باز کنم ببینم نویسندش فلانیه … میگم آخخخخ جووون این همون نویسنده هست که خیلییی قلم دلنشین و روانی داره ، خیلی با شور و شوق و جذاب می نویسه و من رو میخکوب می کنه ، همونی که تو نوشته هایش تمرکزش فقطططط روی نکات مثبته
خدایااااااا شکرتتتتتت ، یعنی با این شور و حال ها …
چند وقت پیش یه مطلبی رو هدایتی از گوگل پیداش کردم در مورد معرفی دفتر روز اول شرکت علی بابا خواندم
اسمش بود «زیر و بم دفتر روز اول علی بابا از زبان یک علی بابایی» نویسندش هم «خانم متینه امیری» بود
باورتون نمیشه … اونقدررررر من کیف کردم و ذوق کردم و تحسین کردم نگرش مدیر این شرکت رو که نگم براتون … برای همین دقیقا اسم مقاله و اسم نویسندش هم گفتم ، که اگه دوست داشتید برید خودتون مطالعه کنید تا به حرف های من برسید
خیلییییی ایده های بیزنسی جذاب و فوقالعاده ای رو ازش یاد گرفتم و خیلیییی انرژی این مقاله برایم دلنشین و جذاب بود
حتی گاهی وقت ها توی پیاده روی ها و گپ زدن های خودمونی خودم با خودم هم راجع بهش صحبت می کنم و تحسین می کنم …
تازه آخر مقاله هم این متینه خانم داستان ما خیلی ماهرانه و رویایی مقاله رو تموم می کنه
پاراگراف آخر اینه …
قلهی علی بابایی ها کجاست؟
حقیقتش را بخواهید، کوه بدون قله، چشمانداز همه علی باباییهاست؛ تا هرجا که خورشید بدرخشد و راه را نشانشان بدهد.
من به لطف خدا عید امسال (در راستای الهامات دریافتی برای رسیدن به هدفم) هدایت شدم به کانال تلگرام شرکت علی بابا و اپیزودهایی که در مورد سفر تولید کردن «رادیو دور دنیا» ، اون قسمت هاییش که شنیدن هر بارش
اولاً برایم لذت بخش و شیرینه
دوماً بهم کمک می کنه برای ساختن «باور پس میشود»
گوش می دهم و لذت می برم
اون اپیزود هایی که مهمون برنامه یه کسی که دقیقاً شرایطی که من دوست دارم در اون قرار بگیرم رو داره… داره سفر می کنه و لذت می بره و در سفر پول های رویایی و فوقالعاده ای هم میسازه
من کاری به مسیری که رفته ندارم من فقط تمرکز می کنم روی این باور که ایول ، پس می شود ، پس هم من می توانم
خود استاد عباس منش هم یه الگوی مناسبه برای من ، هم سفر میره و هم در سفر ثروت هم خلق می کنه
آقا سید علی خوشدل هم یه الگوی مناسبه برای من ، هم سفر میره و هم در سفر ثروت خلق می کنه
یه درخواستی دارم …
دوست عزیزی که تا اینجا با من همراه بودی و دیدگاه من رو خواندی ، ممنونم ازت ، خیلی لطف داری. اگه الگوی مناسبی می شناسی که در مسیر رسیدن به هدفم می توانه به من کمک کنه ، چه از دوستان سایت و چه غیره … لطفاً به من معرفیش کن. متشکرم.
در پناه خداوند مهربانی ها ، خداوند سفر باشید
سلام
حسین عزیز تحسین میکنم
سپاسگذارم هستی
بودنت بسیاز زیباست .
شما تحسین برانگیز هستی .با شما موافقم منن بارها این قسمت از سریال رو دیدم هربار با عشق میبینم ولذت میبرم موفقیت خیلی نزدیکه اما به هرکس نمیرسد فقط انهای که نگاه وبینش موفق دارند..
یکی از ارزشمند ترین فایل هایی که روی سایت هست به نظرم همین قسمت از سریال سفر به دور امریکا هستش
هم صحنه های بی نهایت زیبا و عاشقانه و جذاب در اون هست
هم درس های خیلی خیلی ارزشمندی رو استاد به ما آموزش میده
چقدرررر فضای این پارک با این درخت های خفن و این دریاچه و این مردمانی که تو بک گراند تصاویر بودن زیبا بود
چقدرررر انرژیش مثبت و فضای این پارک زنده و پویاست
چقدرررر کیف کردم از تماشای این فایل
از روزی که منتشر شده بارها و بارها این فایل رو دیدم ولی یاد ندارم هیچ وقت از دیدن دوباره اش ذوق نکرده باشم
اصلا انرژی این فایل واقعا با روح من هماهنگه
توی اون عکس آخر فایل ، عکس دسته جمعی ، در ردیف دوم اون خانم و آقای خوشتیپی که سمت چپ صف ایستاده بودن چقدر برای من تحسین برانگیز بودن ، خیلی خوشتیپ و خوش پوش بودن و خیلی تحسینشون کردم
خدایااااااا شکرتتتتتت
سلام آقا جمال عزیز
خوشحالم که دیدگاهم برای مشا مفید واقع شده
خیلی خیلی ممنونم بابت حشن توجه شما
برای شما از خداوند مهربان بهترین ها رو خواستارم
و
امیدوارم از نتایج فوقالعاده شما در سایت بخوانم
دیدن دیدگاه شما باعث شد که دوباره برم این فایل زیبا رو ببینم و درس هایش رو یاد بگیرم
با سلام به شما دوست عزیز
من امروز قصد نداشتم کامنت بنویسم چون که ذهنم تکرار میکرد که باید یک اتفاق خاص یک احساس خاص و یک تجربه خاص و یک لحظه خاص باید باشد برای نگاشتن اما وقتی در دل این کامنت ارزشمند شما که خودش خالق احساس زیبایی در وجود من شد بر خودم واجب دیدم که پاسخ بدم و از به عنوان یک عضو عزیز و ارزشمند تشکر کنم
چون تا قبل از کامنت شما مغزم من بارها گفت کامنت خوندن کار بی فایده ای
چرا وقتت میزاری ،پاشو نت برداری کن از محصولات پاشو سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت ببین پاشو ی قدم بردار که فیزیکی تر باشه مگه ذهن با سکون و فکر کردن به متن کامنت های بقیه به کجا میرسه که تو داری این کار میکنی
و
و
و
شروع انقلابی بود خوندن کامنت شما در وجود من با خوندن کامنت های این قسمت سفر به دور آمریکا و باورم شد که وقتی همه گفتن میشود اگر باور کنیم و باور کن که می شود فقط کافیست باور کنی که یک نفر که توانسته تو هم می توانی و وقتی از سایت علی بابا و نقشش در سفرها مینوشتی با خودم گفتم مینا تو قبلا فکر میکردی سفریعنی ماشین خودت یعنی در دل حریم خصوصی ولی کجای فکرت بعد از آشنایی با استاد عباسمنش و سایت تغییر کرد که امروز با عشق چهار بار سوار قطار های علی بابا شدی و تصمیم گرفتی که حداقل یک سال هر روز تو سفر باشم و باقطار سفرهام رو برم و تجربه ای رو تجربه کردم از رفتن در دل مسیر که با قطار میشه مسیر طولانی تر باشه و زیبایی هاش بیشتر دیده شن و حتی وقتی میخوابی تو سفری و حتی وقتی لحظه هایی رو زندگی میکنی که فکر میکردی فقط با سکون در این لحظه میشه تجربه اش یعنی فقط گرایش نتیجه گرایی و مقصد دوستی ذهن و خداروشکر که من با قطارهای شرکت علی بابا تونستم تجربه مسیر طولانی در سفر رو زندگی کنم و زیبایی هایی رو ببینم که وقتی با ماشین و خانواده انجام شون میدادم حسرت میخوردم که چرا رنگ کوه رو و تناژ رنگی اش رو تشخیص ندادم چطور مرز بین رنگ های درختا و سنگا و جنگل رو متوجه نشدم و چطور و چطور و چطور
گاهی حتی ما نمیفهمیم چی میخوایم با وجود برخورد به تضاد ولی وقتی برآورده میشه تازه فهمیدی اووووف چه تجربه ای بود چه میکنه این مثبت دیدن ها و مثبت اندیشی های عباسمنشی که ریشه اش فقط خدایی که شناختیم
هر چی خدا رو بهتر میشناسیم حرف های استاد بهتر میفهمیم
هرچقدر خدا رو بهتر میشناسیم میفهمیم که آدمای ثروتمندی مثل ایلان ماسک چقدر خفن و دوست داشتنی و موحد هستن و قابل تحسین که توانایی کنترل ذهن شونو در حساس ترین لحظه های زندگی شون داشتن چقدر تشنه گسترش دادن جهان و خلق کردن زیبایی ها و راحتی های بیشتر با هزینه کمتر هستن لطفا به تماشای لایو سایبر تراک ایلان ماسک برید و حرکت های این بشر موحد رو بررسی کنین و در اون جزئیات به چشمه هایی از ثروت و معرفت دست پیدا میکنین که خودتون مبهوت میشید و میتونید به جلسه دو قدم هشت دوازده قدم مراجع کنین تا ببینید چقدر قانون همه چیز تمام این جهانه والسلام
یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِین
واقعاً سورپرایز شدم جمعی از دوستان و خانواده خودم رو دیدم اشک از چشام داره جاری میشه. خدا را شکر
خیلی انگیزم بیشتر شد بچهها از موفقیتهاشون گفتن و فوق العادس منم با هدایت الله میام امریکا.
سپاسگزارم از خداوند هدایتگرم که منو به این مسیر توحیدی هدایت و با استاد عباس منش عزیز آشنا کرد و زندگیم زوز به روز بهتر و بهتر میشه
استاد:نوشتن معجزه میکنه یک ماه صبح که از خواب بلند میشی بنویس که دوست داری امروز چه اتفاقی بیفته یا امروز برای چی سپاسگزارم شب هم قبل از اینکه بخوابی بنویسید حتی 5 تا جمله حتی نصف صفحه
بعد اون دو هفته یا اون ماه زندگیتون رو با زندگی گذشتهتون مقایسه کن و ببین چه اتفاقی براتون میافته، ببینید چه درهایی باز میشه که باورتون نمیشه، که من فقط نوشتم و سپاسگزاری که قبلاً میکردم توی ذهنم اومدم روی کاغذ نوشتم.
در مورد بیزینستون برید سراغ چیزی که بهش علاقه دارید و یک الگوی پیدا کنید که توی اون کاری که بهش علاقه دارید، یک نفر خیل خوب داره پول میسازه و همین رو هی تکرار کنید
هرچی که شما اینو ببینید فقط کافیه که شما ببینید که از این کاری که شما بهش علاقه دارید داره پول ساخته میشه همینو هی تکرار کنید
دیگه به بقیه فکر نکنید که میگن نمیشه ،این چه کاریه، اونا رو بهشون کار نداشته باشیم ،یعنی این ورودیها را دریافت نکنیم اولش یه ذره سخته ولی از یک جایی به بعد جهان هلتون میده و جهان خودش آدمهای مناسب را تو زندگیتون میاره
کردیت مناسب را هم بهتون میدن و ایمان شما قویتر میشه و هی بهتر و بهتر میشید
من عاشقِ روزها و شب ها و لحظه هایم هستم
سلام و درود به روی ماه تک تک دوستان عزیزم ،،
دقیقاً توی روز 200 امت باشه با استاد عزیزت آشنا شده باشی ،، دوره مقدس قانون سلامتی و شش ماه متعهدانه انجام داده باشی و دوره مقدس عزت نفس و درک کرده باشی و الانم جلسه دوم دوره ی فوقالعاده احساس لیاقت باشی و هر روز صبح که از خواب بیدار میشی اکثر روزا برات ایمیل خوشگل اومده باشه از سایت عشق استاد عشقت و الانم که این کیلیپ پیام الهی دیده باشی و دقیقاً خودتو توی جمعیت ببینی و استاد عزیزت و توی بغلت محکم بفشاری ،، فقط میشه اشک شوق ریخت به درگاه خداوند مهربانترین مهربانان و میلیارد ها میلیارد بار تا نفس داری بگی خدایا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ایمان و دلم قرص کردی عین مادر حضرت موسی ات که تو اگر مادری من خالق خودتم هستم من میدونم چیکار میکنم الله اکبر ،، وای وای که وقتی میشینی فکر میکنی خوب آقا کارها و تمام امور که میگن دست خداست درسته ؟!
این خدای ماهم که همه اعتراف میکنن خیلی کریم درسته ؟!
مگه کل خواسته های ما پشیزی انرژی میخواد از این دریای انرژی ؟!
بعد میگن تازه خیلی از خود ماهم دلسوز تر خودمون ، ینی ی جایی حتی فلان کسک و فلان چیز و بخوای خدا حتماً هزار برابر بهترش بهت میده !!
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که همیشه خدام تو بودی ، همیشه خدام تو هستی ، و همیشه خدام تو خواهی بود ،، من دیگه اصلا چرا غصه و غم تو دلم راه بدم آخه استرس کیلویی چنده بابااااا ،، فقط باید چشمارو آرام بست و یک نفس عمیق کشید و بعد محکم دوتا دستامون و بزنیم به هم و بگیم آخ جوووووونمی جووووون دیگه چیا بخوام ازش ،، خدا همیشه برای من کار نکرده که شااااااهههههکککککااااار کرده بابا ،، چرا نخوام ازش چرا اصلا کم بخوام من همه چی و با بالاترین کیفیت و بالاترین ارزش ها میخوام چرا !!؟؟ چون خودم با ارزشم چون قدرت تمام این کائنات قدرتی که همه چیزو همه چیزو به وجود آورده از هیچ از ناموجودی همه چیزو منو به وجود آورده خوب خواسته های من که براش چیزی نیست ،،
ای قربون این همه عشق و مهربونیت و کرمت ای خدااااا ، خدایا توی تک تک لحظات زندگیم توی هر نفس هر دم و بازدم زندگیم خودتو عطرتو و هدایتت و نورت و روشنایی تو سرشار کن نشون بده خودتو بهم دلم میخواد تمااااام بند بند وجودم تورو حس کنه تورو لمس کنه ای عشق ای گرمای فوقالعاده امنیت و رضایت ای روشنایی محض ای عشق مطلق ،،
خدایا شکرت ،،
سلام به استاد نازنینم و همهی دوستام که در کنار استاد در این کلیپ بودن چقدر زیبلست وقتی می بینی هم زبانهای خودت افرادی که مثل خودتن تونستن به موفقیت برسن و اونها هم از همین قانون استفاده کردن و بارها خداروشکر میکنم که قانونش ثابته و هرکسی بتونه استفاده کنه نتیجه اش میشه همین تصاویر و موفقیت ها
واقعا چقدر از ذوق و شوق بچه ها اشک شوق ریختم و چقدر خوشحالم برای تک تک بچه های سایت انشاالله هرکجا هستید شاد و ثروتمند باشید
چه لوکیشن زیبایی و ذریاچه زیبایی بود من چقدر این فضاهای طبیعی و کوهستانی رو دوست دارم
من ساکن مشهد هستم و چون جمعه ها تعطیلم جمعه ها رو قریب به اتفاق میرم به پارک کوهستانی حاج حسن ملک
خیلی طبیعت و درختهای قدیمی و بخش کوهستانی و طبیعی خوبی داره
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
الهی صدهزارمرتبه شکر که مستونیم این کلیپ ها رو ببینیم و الگو و یقین پیدا کنیم
استاد جان نوش جانت دوستتون دارم
انشاالله به زودی در چنین جمعی برای شما عزیزان ساز بنوازم
سلام به استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته نازنین و همه دوستان هم فرکانسی عزیزم من مژگان هستم همسر علیرضا قاضی
من خیلی کم کامنت میذارم شاید این دومین بار باشه ولی این فایل آخر استاد رو که دیدم از شوق اشک ریختم و خودم و همسرم رو کنار استاد و روی اون صندلی تصور کردم که از موفقیت هام برای عزیزان هم فرکانسی صحبت میکنم
خیلی وقت بود دوست داشتم اینارو بنویسم این فایل بهانه ای شد برای اینکه این تصمیم رو عملی کنم
من متولد 1352 هستم فرزند اول خانواده خواهر برادرهای من به شدت درس خوان بودن ولی من در زمینه هنر استعداد داشتم و همیشه شاگرد تنبل ته کلاس بودم و درسم خوب نبود چون اون موقع خودم هم استعدادم رو نمی شناختم و به اصرار خانواده رشته تجربی رفتم هنوز هم یاد فیزیک و شیمی و جبر اون سالها میفتم پشتم میلرزه و از خودم تعجب میکنم که چجوری اون درسها رو قبول شدم
خلاصه تو خانواده همش سرکوفت و دعوا که تو آخرش هیچی نمیشی آبروی ما رو تو فامیل بردی و…. حتی یادمه مامان و بابام با هم بحث میکردن که این بچه به خانواده تو رفته آنقدر خنگه و مادرم میگفت نخیر ما تو فامیل فلان دکتر و مهندس و… رو داریم به فامیل تو رفته… خلاصه من تو خونه جوجه اردک زشت بودم که کسی دوسم نداشت و تو مدرسه هم همینطور
وقتی دیپلم گرفتم با زور و بدبختی، دانشگاه قبول نشدم و در بیمارستان مشغول به کار شدم یه کار دفتری! ولی رفتن به دانشگاه کعبه آمال و آرزوهام بود اینم بگم که این فهمیده بودم که من عاشق کارهای هنری هستم یادمه بچه بودم تمام کاردستی های برنامه کودک رو درست میکردم و عاشق این بودم که گلدوزی کنم بافتنی ببافم و…. هر از گاهی به پدر و مادرم میگفتم من می خوام کلاس نقاشی برم یا دوست دارم قالی ببافم گلیم یاد بگیرم ولی اونا میگفتن بشین درس تو بخون این کارها به چه دردت میخوره
یادمه وقتی تلوزیون برنامه ای در مورد یه کار هنری نشون میداد با لذت تمام تماشا میکردم و خودم رو جای اون استاد نقاشی یا سفالگری میذاشتم که دارم اون هنر رو من کار میکنم وبا تمام وجود احساس شعف میکردم و با خودم فکر میکردم کاش میشد یه جوری میشد من یک سال میرفتم اصفهان زندگی میکردم و همه هنرها رو یاد میگرفتم اینکه استاد میگن وقتی تصور میکنید احساس شعف کنید حتما اتفاق میفته من اون موقع قوانین رو نمیدونستم ولی ناخودآگاه این احساس عالی باعث جذب خواسته های من شد
هر وقت فرصت پیدا میکردم یا انقلاب بودم و کتابها و وسایل هنری رو تماشا میکردم و یا میرفتم بازارچه پارک لاله و با لذت کار کردن هنرمندان اونجا رو نگاه میکردم اینم یکی دیگه از قوانین هست توجه کردن به خواسته که من بدون آنکه بدونم انجامش میدادم
سال 71 بود که برای اولین بار تو ایران سمینارهای مثبت اندیشی تو تهران برگزار شد و یکی از دوستان من شرکت کرد و من با کتاب هایی در این زمینه آشنا شدم کتاب قانون توانگری اولین کتابی بود که در این زمینه به توصیه اون دوستم خوندم جالبه که بگم این کتاب و حرف های دوستم در زندگی من بیشتر از زندگی خودش تاثیر گذاشت چون من بیشتر بهشون باور داشتم و عمل کردم
سال 72 از اون جایی که خدا بینهایت راه برای رساندن ما به آرزوهامون داره دانشگاه سوره یه آزمون برای پذیرش دانشجو برگزار کرد و من به طرز معجزه آسایی دفترچه این آزمون به دستم رسید و برای اولین بار دیدم رشته ای به نام صنایع دستی هست که شامل کارهای هنری مثل قالیبافی و معرق و تذهیب و نگارگری و قلمزنی و…. میشه جالبه من تا اون موقع حتی نمیدونستم چنین رشته ای وجود داره یادم نمیره شب قبل از آزمون از ته ته قلبم از خدا خواستم این دانشگاه قبول بشم و نماز شب خوندم انگار این نماز شب ایمان منو به اینکه خدا خواسته منو برآورده میکنه کامل کرد خلاصه شرکت کردم و در کمال ناباوری قبول شدم پدر و مادرم گفتن این چه رشته ایه؟ که چی بشه؟ بخون سال دیگه یه رشته درست و حسابی قبول شو! ولی من کودتا کردم و گفتم یا میذارید من این رشته رو برم یا من دیگه درس نمیخونم خلاصه پدر و مادرم با اکراه قبول کردن
من در تمام سالهای تحصیلم در دانشگاه عالی بودم و واقعا لذت بردم یادمه آنقدر درخشان بودم که یکی از اساتیدم روز امتحان بهم گفت خانم فصیحی ببخشید که نمره بالاتر از بیست نیست که به شما بدم یا یکی دیگه از اساتید تو لیست نمرات کنار اسم من نوشته بود 20 با تشویق
یکی از اساتیدم بهم گفت خانم فصیحی به من کلاسی پیشنهاد شده که وقت ندارم برم امکانش هست شما رو برای تدریس معرفی کنم؟ من با خوشحالی گفتم استاد یعنی من آنقدر کارم عالیه که به جای شما تدریس کنم؟ ایشون گفتن بله شما میتونید!!!
خلاصه من از همون سالهای دانشجویی تدریس در کلاسهای آزاد دانشگاهها و آموزش و پرورش و جهاددانشگاهی و…. رو شروع کردم البته هنوز تو خانواده جوجه اردک زشت بودم پدرم به دوستاش گفته بود مژگان مهندسی نساجی میخونه چون مهندسی صنایع دستی به نظرش مسخره بود و مادرم هنوز برام دفترچه کنکور میخرید و بهم میگفت بیا امسال امتحان بده شاید یه رشته درست و حسابی قبول بشی و یکی دیگه از کابوس هام این بود که خواستگار میومد و من میگفتم نه می خوام درس مو بخونم و به نظر پدر و مادرم درسی که من میخوندم مسخره ترین کار دنیا بود و مرتب دعوا داشتیم که بیا ازدواج کن برو سر زندگیت اینم شد درس که تو میخونی مسخره کردی خودتو.؟
خلاصه من درسم با لذت و عشق تمام شد و سال 76 با همسر نازنینم ازدواج کردم البته باز هم گفتم می خوام فوق لیسانس بخونم و ازدواج نمیکنم ولی دیگه گفتن غلط کردی برو سر خونه زندگیت اونجا هر غلطی خواستی بکن
وقتی ازدواج کردم تمام کارهای هنری که طی سالها درست کرده بودم تو خونه مون چیدم و خونه مون تبدیل شده بود به گالری هنری
مادرم که اون همه تحقیرم میکرد همراه فامیل میومد خونه ما و با افتخار در مورد تابلوها و کارهام توضیح میداد انگار راهنمای موزه ست! و حالا بحث پدر و مادرم این بود که این بچه به خانواده ما رفته آنقدر با سلیقه و هنرمنده و طرف مقابل میگفت نخیر به ما رفته!
خلاصه سرتون رو در نیارم من در کنار همسرم بسیار درخشیدم چون ایشون واقعا به کارهای من علاقمند بودن و هیچوقت همه وقت و انرژی و پولی که من برای کارهای هنری صرف میکردم براشون بی ارزش نبود و همیشه مشوق من بودن
الان من فوق لیسانس مو تو رشته صنایع دستی گرفتم و 25 ساله در زمینه های مختلف هنری مدرس هنرستان و دانشگاههای مختلف بودم و با عشق و لذت کار کردم و اینم بگم که تو فامیل و دوست و آشنا زبانزد خاص و عام هستم و اون جوجه اردک زشت حالا به فضل خداوند تبدیل به یک قوی زیبا شده!(شما هرجا لازمه خودتون ایموجی چشمک و خنده و…. رو بذارید)
دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی
به امید روزی که در کنار استاد رو اون صندلی برای شما همه اینها و موفقیت های بعدی مو دوباره تعریف کنم
درود به مژگان خانم عزیز
مرسی امروز به این فیل هدایت شدم و خوشحالم که کامنت بسیار کاربردی و خوب شما رو خوندم
خدای من چقدر ایمان شما قوی هست این تحسین میکنم ، چقدر وقتی در مسیر علایقت قرار میگیری همه چیز با هم هماهنگ میشه حتی پاتنری میاد تو مسیرت که کبوتر با کبوتر باز با باز را ثابت کنه و ایشون هم مشوق شما میشه ،،، نکته مهم اینه که واسه تغییرات و هنر شما ارزش قایل هست این دوست دارم و تحسین میکنم ،،، میشه دنبال علایق بود روابط عالی داشت اینم دوست دارم ،،، میشه تو علاقت نه تنها پیشرفت کرد بلکه نامبر وان بود و درخشید ،،، ماشالا عزیزم ایشالا که هرروز به قانون مسلط تر بشی چون اینم خودم دوست دارم خدایا شکرت .
سلام استاد فصیحی عزیزم
چقدررر من به شما افتخار کردم
چقدر شما دوست داشتنی هستین
هزار ماشالله
ک انقدر لذت میبرین از کارتون
همون کسانی ک شما رو قبول نداشتن الان با کاراتون پز میدن
سپاسگزارم ازتون ک من رو هدایت کردین به سمت شغل مورد علاقم ن شغلی ک صرفا از نظر مالی تضمین شدس
شاید باور نکنید اما تیکه اخر کامنتتون اونقدرررر منو متحول کرد (دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی)
این تیکه اونقدر منو متحول کرد ک چند دقیقه فقط چشمامو بستم ارزوهایی ک داشتم رو تصور کردم و گریه کردم اشک شوق از سر لذت
انگار ک دارمشون
انگار ک الان اونجام
انگار ک توی خیابون همون ساحل رانندگی میکنم
با همون لباس خنکی ک میخواستم
باهمون ماشین
حتی جنس لباسو میتونم رو تنم حس کنم
و مطمئنم ک بهش خواهم رسید
روزی میام و همینجا در جواب ب کامنت شما
مینویسم ک بخواستم رسیدم از شما ک این تجربه زیبارو باما ب اشتراک گذاشتین
سپاسگزارم
امیدوارم ک هرکجای این دنیا هستین تنتون سالم و دلتون شاد
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم
خدا را شکر میکنم بایک سفر به دور آمریکا با این عکس یادگاری استاد و دوستان چقدر انگیزه وانرژی خوبی به ما می دهدهمیشه استاد میگن خواسته های ما از قبل آماده شدن فقط ما باید تومسیرش قرار بگیریم تا بدست بیاریمشون
دیدین دوستاان که یکی از بچه ها تازه 3 هفته بود رفته بودن آمریکا گفتن جزو برنامه هاشون بوده استاد رو ببین و خواسته شون با این شکل براشون آماده شده بودپاسخ تمام این سوالات تنها زمانی برام روشن میشه و اصلا میتونم بهشون فکر کنم که من حرکت میکنم.
وقتی یذره، یه کوچولو یکم حرکت میکنم حس میکنم مثل رود جاری شدم.باز جهان زیباتربشه برای داشتن زندگی بهتر خداروهزارمرتبه شکر که باز یادآوری شد قانون نوشتن با ایمان ب خداوند ک قسم خورد ب قلم ک آنچه مکتوب شود اجابت میشه ب شرط ایمان و باور ب قوانین چقدر خنده رولب آورد این احساس خوب دوستان ک دارن از حضور استاد لذت میبرن از دیدن خانم شایسته عشق میکنن چقدر خوبه این دور همی ک این همه آموزش و راحتی و زیبایی همراهش هست چقدر ب قوی شدن باورهامون کمک کرد
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همه دوستان
چه انرژی گرفتم ازین دورهمی
یه عالمه انرژی مثبت و سازنده
1- اینکه به راهش کار نداشته باشم باور کنم نقطه نهایی رو
2- هر صبح با تمرکز و عشق بیتشری بنویسم خواسته هامو تا تمرکزم از روی شرایط بره رو چیزی که می خوام
3- تمرکز بزارم رواون الگویی که می خوام بشم ( من چون الگو ندارم الگومو ذهنی ساختم یعنی یه سبک کاری و زندگی که از زندگی استاد ولی تو شغل خودم الهام گرفتم )
خدایا میسپارم به خودت
خودت بسازش
من برای باور کردنش فقط به باور کردن تو و ایمان به تو و قدرت مطلق بودند نیاز دارم
چیزی که بخواهم و بسازم تو ذهنم و ایمان داشته باشم و الگو رو ببینم و ورودی خوب در جهتش بدم قطعا می شود
سلام به استاد خانم شایسته و دوستای عزیزم
چقدر تفاوت هست بین حرف تا عمل
خیلی موقع ها من یادم میره که صرف گوش دادن و شنیدن این آگاهی ها به معنای عمل کردن بهشون نیست.
اینکه من میشنوم باید باورهای خوب رو تکرار کرد درست، اما خودم چقدر در عمل متعهدم به تکرارشون؟؟؟
چقدر در عمل تلاش میکنم ذهنم رو جهت دهی کنم به سمت و سوی مثبت؟
چقدر خودم میگردم به دنبال دیدگاه مناسب توی هر موضوعی که حال من رو بهتر میکنه؟
چقدر به دنیا به دید بهتری نگاه میکنم؟
اصلا چقدر برام مهمه؟
چقدر فکر میکنم این خودآگاهی توی کیفیت زندگیم تاثیر داره؟ آیا اصلا بهش آگاهم؟
یه نکته ای خیلی جالبه که من تازه بهش پی بردم.
پاسخ تمام این سوالات تنها زمانی برام روشن میشه و اصلا میتونم بهشون فکر کنم که من حرکت میکنم.
وقتی یذره، یه کوچولو یکم حرکت میکنم حس میکنم مثل رود جاری شدم.
من از مرداد ماه امسال تا الان که بهمن شروع شد تقریبا به طور جدی درس نخونده بودم یعنی تقریبا شش ماه.
درس خوندن الان برای من یه حرکته
یه حرکت که جدی گرفتنش برای روند زندگی من و تخصص پیدا کردن توی کارم خیلی مهمه.
چند روز اول خیلی برام سخت بود. خیلی هم کند بودم. طوری که میگفتم با همین روند من بخوام پیش برم به هیچی نمیرسم.
ولی هر روز که جلوتر میرفتم، لم کار بهتر دستم میومد
برای اینکه نتایج کوچیک رو تحسین کنم اینو میگم
امروز بعد از ظهر خوشبختانه افتادم توی یه روندی که از درس خوندن و از یذره پیشرفتی که داشتم احساس ذوق میکردم. هر مبحثی رو که میفهمیدم کلی به خودم افتخار میکردم و توی دلم شکرگزاری میکردم.
اونوقت تازه فهمیدم توی ذهنم چه خبره!!!!
باورتون نمیشه انگار وارد یه فضایی شده بودم که همیشه فقط از پشت درهای بسته سر و صدای گنگش رو میشنیدم و اینقدر این صدا همیشگی بود که گوشم حساسیتم رو نسبت بهش از دست داده بود.
وارد این دنیا که شدم تازه شروع کردم گره ها رو از هم باز کردن. تازه دیدم چقدر گره چقدر ترس توی ذهنم هست! گفتم خدایا این ترس ها کجا بودن؟!
و باورتون نمیشه، همینکه بهشون آگاه شدم و دیگه از اون حالت مه ای و گنگ قبلی خارج شدن و با این نگاه که نه من از رخ دادنتون نمیترسم، احساس میکنم خلع سلاح شدن!
با همین یک قدم لبخند روی لبم هم یذره بیشتر شد. یذره نگاهم به جهان اطرافم بازتر شد، یذره آرام تر شدم، یذره سپاسگزار تر شدم و ترسام یکم ریخت.
هنوز هم نمیدونم دقیقا چطور باید با این ترس ها رو به رو بشم ولی اینو میدونم که دیگه میخوام روشون شمشیر بکشم. میخوام در مقابلشون دلاوری کنم. میخوام برم توی دلشون. بالاخره که یه کاری میتونم انجام بدم. بالاخره که یه چیزی توی وجودم هست. بالاخره که خدا کمکم میکنه.
فقط خدایا توی این گفتگوهای ذهنی آگاهانه کمکم کن. خودت هدایتم کن. خودت توی جهت دهیشون کمکم کن.
هدایتم کن باعث رشدم بشن
هر جا خواست به توهم میل کنه خواهش میکنم بیدارم کن و نذار به خواب غفلت برم.
فقط هدایتم کن
الهی آمین
استاد ازتون سپاسگزارم فرکانس این فایلتون رو حسابی دریافت کردم
مرسی خانم شایسته بابت فیلمبرداری زیباتون
خدایا شکرت
شاد و سلامت باشین