سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 1+160 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

467 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3488 روز

    سلام به دوستان عزیزم

    امیدوارم عالی باشید

    امشب هم طبق روال قبل

    میخام یه آیه از قرآن رو از زبان کتابی قرآن

    تبدیلش کنم به زبون خودمونی

    و این هم در راستای عمل به ایده ای که بهم الهام شده

    وَیَقُولُونَ طَاعَهٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِکَ بَیَّتَ طَائِفَهٌ مِّنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ وَاللَّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ‎﴿النساء: ٨١﴾‏

    و [در حضور تو] مى‌گویند: فرمانبرداریم! ولى چون از نزد تو بیرون روند، جمعى از آنها شبانه، غیر از آنچه تو مى‌گویى در سر مى‌پرورند، و خداوند آنچه را شبانه در سر مى‌پرورند مى‌نویسد. پس، از آنها روى بگردان و بر خدا توکل کن که پشتیبانى خدا کافى است (۸۱)

    امروز زمانی که جلسه شش قدم هشتم رو گوش میکردم

    ساده بگم حواسم وسط فایل چندین بار پرت شد

    به خودم گفتم یعنی چی؟ چرا حواسم پرت میشه

    من آدم عملگرایی هستم هیچ وقت الکی از زیر چیزی در نمیرم

    گفتم آخه اون بحث اعراض تو زمان پیامبرو الان دیگه اینقدر داستان نداره

    اینقدر اینورو اونور کردن نداره که

    اعراض از زیبایی ها بده

    اعرض از بدی ها خوبه

    همین

    یکم فک کردم

    گفتم ببین این آیه که الان استاد میگه ببین چی میگه

    استاد این آیه رو گفت

    که اونها زمانی میان پیش تو

    کاملا خودشونو تو تیم تو نشون میدن

    ولی بعد که میرن از پیش تو

    چیزهایی توی دلشونه که خلاف اون چیزی که به تو گفتن

    یکم فک کردم

    گفتم حالا تو شرایط ما یعنی چی به چه دردی میخوره؟

    به یه مفهومی رسیدم که باعث شد تا آخر فایل سیخ بشینم گوش بدم به فایل

    قانون کلی : اعراض از زیبایی ها بده

    ما چی کار میکنیم؟

    همه ی ما هم اگه استاد رو ببینیمش میگیم دمت گرم بابا چه حرفهای خوبی میزنی

    باریکلا خیلی خوبه من نشونه هاشو تو زندگیم دیدم عالیه فلان بهمان

    اینا رو بهش میگیم

    بعد که شب میریم خونه چی کار میکنیم؟

    حاضر نیستیم نسبت به اون موضوعی که چند سال پیش فلانی گفته بی توجه بشیم

    این یعنی چی؟

    اگه زمان پیامبر بود ما الان جزو کدوم دسته میشدیم؟

    اونایی که میشینن پای قرآن

    پیامبرم میگه اینام هذشو میبرن

    یا اونایی که پیش پیامبر کلی روی خوش نشون میدنا

    ولی در دلشون مرضه

    این ایده میدونید از کجا بهم رسید؟

    برید فایل سفر به دور آمریکا قسمت 160+1 رو ببینید

    استاد رفته توی لسانجلس داره صحبت میکنه

    اولش همه شون شارژن

    استاد تو خوبی تو بهترینی

    تو زندگی منو ترکوندی

    یکم به وسطهای فایل که میرسه

    استاد شروع میکنه به حرف زدن

    بعد خانم شایسته دوربینو میندازه روی اونایی که نشستن ساکت به حرفهای استاد گوش میدن

    این قسمت فایل استاپ کنید نگاه کنید فقط به چهره ها

    یه سری ها هستن خیلی خوشحالن

    حالشون خوبه با جونو دل دارن گوش میدن

    ولی تعدادشون خیلی کمه

    (السابقون سابقون اولئک المقربون / ثلت من الاولین و قلیلا من الآخرین)

    اکثریتم نشستن سرشون به سمت پایین

    اخما معمولا توی هم

    صورتشون گرفته اس

    اینها همونایی ان که موقع فایل ها

    موقع گوش دادن به محصولات خوابشون میگیره

    و اتفاقا اکثریت اون جمعی که توی آمریکام هستن همین شکلین

    حالا اونایی که یعنی آمریکان اینجورینا

    وای به حال ما

    اگه با زمان پیامبر مقایسه کنیم همه چیز مشخص میشه

    خود من میشدم از اونایی که حرفهای پیامبرو نمیفهمیده

    نمیخام که استاد در جایگاه پیامبره آ

    ولی خداییش داره همون قرآنو میخونه

    از خودش که این حرفا رو نمیزنه

    یه بچه مذهبی ام بوده مث من که به این گفته ها عمل کرده

    واسش خودش با نتایجش ترکونده

    ما کجای کاریم؟

    عاقبت به خیر میشیم؟

    اینجاس که فقط آیه

    خدایا ما را به راست هدایت کن

    راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    میاد توی ذهنم

    دوستون دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      کیانا ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1080 روز

      سلام به همه ی دوستان و مجید عزیز…چقدررررر پیامت زیبا بود،من تا حالا هر وقت به همچین آیاتی برخورد میکردم فقط این به فکرم میومد که آره چن نفر میان پیش پیامبر میگن ما نماز می‌خونیم و روزه میگیریم و فلان و بهمان،ولی از پیش پیامبر که دور میشن دیگه نماز نمیخونن و از این چیزا…بعد که با هدایت الله مهربان و قدرتمندم به این کامنت شما رسیدم،تااااازه مفهوم جدید رو گرفتم،که دقیقا همون چیزی بود که توی کامنت تون اشاره کردین…سپاسگزار خداوند مهربانم هستم که این علم رو به استاد و سپس به شما و دوستانم داد تا حالا من هم بخونم و یاد بگیرم…در کل که بسیار عالی بود و از خداوند بزرگ خواستارم به قول شما و آیه اش،ما رو به راه راست هدایت کنه،راه کسانیکه به اونها نعمت داده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    امیر جباری گفته:
    مدت عضویت: 1470 روز

    سلام به تو همفرکانسیِ عزیز و دوست داشتنی!

    خدا رو شکر میکنم که توی فرکانس دریافتِ این فایل بودم و این فایل رو دیدم. هم از استاد و هم از همگی حضّارِ در این جمع ممنون و متشکرم که عقایدشون رو با ما به اشتراک گذاشتند. من واقعاً لذت میبرم وقتی که راجع به این موضوعات میشنوم یا گاهی با خودم راجع بهشون صحبت میکنم.

    استاد موضوعِ قشنگی رو مطرح کردند و اون این بود که “تمرکزمون رو از روی مسیرِ رسیدنِ به خواسته برداریم و در واقع انرژیِ اون تمرکز رو برداریم بذاریم روی خودِ خواسته!” چون مسیرِ رسیدن به خواسته اصلاً ربطی به ما نداره. این همون “مسلمان بودن” و در واقع “تسلیم بودن” در درگاه خداونده! تسلیم بودن یعنی: رها بودن و پاک کردنِ ذهن و جان برایِ هدایتِ الله.

    حالا، یه بابایی دقیقاً تونسته به همون خواسته ای برسه که مد نظرمون هست! اینجاست که ما باید شاخَکامون تکون بخوره که بابا! من هم میتونم! چرا من میتونم؟! “چون خداوند به یک اندازه به هممممون نزدیک است”

    آیه‌ی قرآن:

    “اذا سالک عبادی عنی، فانی قریب، اجیب دعوه الداع اذا دعان، فالیستجیبوا لی و الیومنوا بی لعلهم یرشدون”

    ترجمه: اگگگگر بندگاااااانِ من، در موووردِ من از تو پرسیدددددند، بهشون بگو “من نزدیکم” و همواره در حال اجابت خواسته هاشان هستم؛ پسسسسس آنها هم باید مرا “اجابت کننننند” ووووووووووو به من ایمان بیاورند، آنوقت هدایت میشوند.

    پس مهم، اییییمان آوردنه هست! ایمانِ به چی؟!! ایمان به غیب! یعنی چی؟!! یعنی ایمان به اینکه ممممن تنهاااااا با فرررکانسسسهام زندگیم رو خلق میکنم، تنها!

    من فرکانسهای خوب میفرستم، جهان هم که دست خداست به من نتایج خوب میده، حتماً همینطوره و چیزی جز این نیست. این یعنی توحید.

    حالا، اگه من فکر کنم که یک عامل بیرونی تأثیر گذاره، من “مشرک” شده‌ام. پس مرتکب گناه ناااابخشودنی شده‌ام و بااااید چوبشو بخورم! چون سیستم رو خدا اینجوری طراحیش کرده و ههههر گناهی رو میییبخشه بجز این یکی!!!

    خیلی دوستتون دارم. خوشحال شدم که این کامنت رو گذاشتم. سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1309 روز

      سلام امیر جان.

      از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز درخواست میکنم همواره شادکام و سلامت و موفق و ثروتمند باشی.

      «بذار یه کم چای نخورده خودمونی بشم 😂😂😂»

      پسر ترکوندی با این کامنتت. یعنی یه پتک محکم کوبیدی به بتن باورهای غلط گذشته.

      این آیه رو شونصد بار خونده بودم ولی از این دیدگاه بی نظیری که گفتی بهش نگاه نکردم. واقعاً عالی بوووووووود. اون تأکید کردنت توی ترجمه آیات هم عالی بود ، تاثیرگذار تر شد. سپاس از تو دوست بینظیرم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هدایتم کرد به کامنت ارزشمندت.

      راستی یه پیشنهاد دوستانه بدم خدمتتون؛ شما که اینقدر عالی کار میکنید و اینقدر قلم خوبی دارید برای بیان دیدگاه داستان هدایت تون رو هم بنویسید، من به شخصه وقتی یه کامنت عالی از دوستان میبینم یه سر به پروفایل شون میزنم، ببینم این فرد چه محصولاتی رو خریده و داستان هدایتش چیه. سپاس از شما.

      در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و سعادتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        امیر جباری گفته:
        مدت عضویت: 1470 روز

        سلام به تو دوستِ عزیزم😀،

        ممنونم از اینکه کامنتم رو جالب دیدی💐!

        دوستِ عزیز، خوشحالم که با پتک محکم کوبیدم به بتن باورهای غلطِ گذشته‌ات!

        خداروشکر میکنم که توی این راه هستم! خدا رو شکر گروه تحقیقاتی عباس‌منش این فرصت رو فراهم کرده (“دستِ خدا شده!”) تا به تقویتِ باورهامون “کمک” بشه!

        حمید! راستش، این “من” نبودم که با “پتک” کوبیدم به بتن باورهایِ غلط گذشته‌ات!!! بلکه، این خودِ “تووو” بودی که با ارسال فرکانس‌های “خودت” به کامنتِ من “هداااایت” شدی! و اون “کوبیده شدنِ پتکه” نتیییییجه‌ی فرکانس‌های خوووودته!!! اصلِ داستان، اینه!

        ما باید روی خودمون کار کنیم تا باورهای توحیدیمون رو هِی بهتر و بهتر کنیم! تا “ابد”

        میدونی؟! اصل، توحیده! مابقی فرعیاته!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1309 روز

          درود به شما امیر جان

          واقعاً چقدر عالی روی خودت کار کردی که همین کامنت کوتاه اینقدر تاثیر گذار بود برام. واقعاً همینطوره، یه وقتایی حواسمون نیست اونقدر دنبال خواسته هامون میریم که یادمون میره اصل و اساس توحیده.

          خیلی ممنونم

          خدا رو شاکرم بخاطر دوستان هم فرکانسی چون شما.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نسرین ویسی گفته:
      مدت عضویت: 2247 روز

      سلام امیرجان ،کامنتت رو خوندم وگفتم این کامنت ۵ ستاره کمه براش ،این بود که گفتم ازت تشکر کنم ،بگم دمت گرم که اینقدر خوب اصلو فهمیدی ونوشتی ،مرسی ازت ،لبخندت هم خیلی زیباست ،همیشه بخندی ،من بعد از این همه مدت تازه به طرز عجیبی در عمل درک کردم که من با فرکانسهام دارم زندگیمو میسازم ،چرا میگم در عمل چون نتیجه بزرگی گرفتم وتصاعدی همه چیز داره خوب میشه والان همین الان فهمیدم که چرا تصاعدی خوب میشه چون من با گرفتن نتیجه باورهام خیلی خیلی قوی شده کنترل ذهنم فوق العاده شده وسپاسگزاریهام بی اندازه وهمه اینا به لطف پروردگار باعث شده باور کنم که این منم که زندگیمو میسازم وخداوند به همه ما نزدیکه وهر روز دارم نمونه های این نزدیکی خداوند به همه رو به یک اندازه بیشتر میبینم .خدایا شکرت ،اینقدر خوشحالم که دلم میخواد به همه بچه ها بگم که فقط ادامه بدید ،توروخدا فقط ادامه بدید ،نتیجه خودش میاد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        امیر جباری گفته:
        مدت عضویت: 1470 روز

        سلاااام نسریییینِ عزیییز؛ ممنونم از اینکه از من تعریف کردی! نظرِ لطفته! مرسی ازینکه از لبخندم تعریف کردی! تو هم اِسمت خیییلی قشنگههه!!! پاسخت هم برام واقعاً قشنگ بووود!

        میدونی؟!!… خبرِ خیلی خوبی به من دادی! و اون این بود که “تصاعدی” همه چیز داره خوب میشه! با توجه به اینکه تو الان ۱۲۴۰ روزه که عضو این گروهِ تحقیقاتی هستی و من فقط ۴۶۳ روز، یعنی بعد از دوره‌ی “تکامل” که تو طی کردی الان به “تصاعد” رسیدی. این یعنی جواب میده! چون برای تو جواب داده! و من اگه با همین فرمون برم به جاهای خیلی خوبی میرسم! پس من و امثالِ من باید به این جریان (یعنی “خداوند”) اععععتماااد کنیم و به زیبایی ها توجه کنیم تا هدایت بشیم. و یادمون باشه که هههههر چیییزی یه رَوندی دارههههه…. و خوووووودِ خدا هم جهاااان رو “یِهویی” خلقش نکرده!!!!!! “خدا”.

        ولی باید همممیشه روی خودمون کاااار کنیم تا “زنده‌ایم”. چه چیز قشنگتر از اینکه به این باور برسیم که هیچ کسی (یا چیزی) نمیتونه ما رو به اندازه ذررره‌ای خوشبخت و یا بدبخت بکنه! اصصصصلاً کسی یا چیزی توی زندگیِ ما نیییست! فققققط “خداست” که در شکل‌‌های مختلف ظاهر میشهههه! “پدر”، “مادر”، “زن”، “دشمن”، “دوست”، “فامیل”، “بوی خوب”، “بوی بد”، “شیطان”، “مشتری”، “لباس‌هامون”، “غذایی که میخوریم”، “روابطمون” و هههههر چیزِ دیگه ای که تجربه میکنیم شکلی از انرژی خداست! که با درخواستِ ما (فرکانسهای ارسالیِ ما) و اجابتِ خداوند (که ههههمیشه اجابت میکنه!) وارد زندگیِ ما شده!

        اگر فکر کنم چیزی جز اینه، “مشرک” شده‌ام و خودم به خودم “ظلم” کرده‌ام. خدا که ظلم نمیکنه به کسی! چون خدا “الصمد” بی نیاز است و کسی که نیازمنده ظلم میکنه!

        خیلی خوشحال شدم که خداوند این فرصت رو به من داد که بیام و از دوباره اینجا کامنت بذارم و در مورد موضوعات مورد علاقه‌ام چیز بنویسم. نسرین! تو هم دستِ خدا شدی!

        تو هم موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          نسرین ویسی گفته:
          مدت عضویت: 2247 روز

          اره هرچیزی روندی داره ،گل گفتی ،فقط باید ادامه بدی با همون نتایج خیلی خیلی کوچیک که بدست میاریم در دهن ذهنو ببندیم وبعد میبینیم که نتایج بزرگتر چطور مثل معجزه از راه میرسند ،اونقدر بدیهی واونقدر اسون به خواسته میرسیم که باورمون نمیشه ویه چیزی بگم اون وقت که هی میبینی خواسته ها یکی یکی تیک میخوره گوش دادن به فایلها چه کیفی داره با هر فایلی که قبلا شاید هزار بار گوش کردی اشک میریزی وقلبت روشن وباور وایمانت قوی تر میشه .اره من از همون نتایج کوچیک وبه نظر دیگران مسخره ادامه دادم روزی نبوده که حداقل یه فایل گوش نکرده باشم چندتا دفتر سپاسگزاری پر کردم واز همه مهمتر تو دل ترسام رفتم وحالا باید حواسم جمع باشه که یادم نره چطوری به اینجا رسیدم ومدام خودم رو بهبود بدم ،چون حالا باورهام قویترشد ه وتوقعم بالاتر رفته از خودم ،حالا باید اینقدر روی خودم کار کنم که به خواسته های بزرگترم برسم .مرسی ازت امیر جان چقدر خوب مینویسی ،بازم برامون بنویس ،

          “هیچ کسی یا چیزی نمیتونه به اندازه ی ذره ای مارو خوشبخت یا بدبخت کنه ،اصلا کسی تو زندگی ما نیست هرچی هست خداست ،خداوند بی نیاز مطلق وبه هیچ کس ظلم نمیکنه ،خداوند به همه ما نزدیکه ”

          من از تو ممنونم که باعث شدی بنویسم وبه خودم کمک کنم با این نوشتن .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    به نام یگانه پروردگار جهان هستی

    سلام به بنیان گذار برترین و بزرگ ترین سایت موفقیت و توحید

    و سلام بر مریم مقدس عزیز

    خدایا هزاران مرتبه شکرت که دارم یک قسمت بی نظیر دیگه ای از سریال سفر به دور آمریکا را دارم میبینم که قسمت به قسمت زیباتر،جذابتر،پردرستر،انرژی بخشتر،الهی تر و ….

    تشکر ویژه ای هم از خانم شایسته بکنم بابت فراهم کردن چنین گردهمایی فوق العاده ای

    دیدار چهره به چهره و نزدیک با استاد جان

    چقدر حس عالی بود وقتی دیدم دوستان با استاد داران گفتگوی صمیمی داشتند و به خودم قول دادم انقدر روی خودم کار کنم و فرکانسما ببرم بالا که یک روزی استاد را از نزدیک ببینم

    دیدار با استاد سعادت بزرگی است

    چقدر خوشحال شدم از نوشته های دوست عزیزمون که داشتند برای استاد بیان میکردند و توضیحات استاد در خصوص اهمیت تمرین و تاثیرگزاری نوشتن برای رسیدن به خواسته ها و تغییر فرکانس و احساس

    چقدر با گفته های اون دوست خانممون یاد گذشته کردم و اشک شوق ریختم که چقدر زندگی گذشته ام با امروزم متفاوته هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی،۱۸۰ درجه تغییر کرده،فقط کافیه ایمان داشته باشیم به درستی مسیر و صبر کنیم برای رسیدن به زندگی رویایی از تمامی جنبه های مالی و معنوی

    خدا را روزانه هزاران بار شکر میکنم بابت حال،فرکانس،روحیه،ثروت،سلامتی و میلیاردها نعمت الانم که چقدر عالیه🤣🥳🥰

    ما همه خدایی هستیم،ما همه عباسمنشی هستیم

    و تشکر میکنم از استاد عزیزتر از جانم که دستی از دستان خدا بود برای خودشناسی و خداشناسی،و واقعا لایق این زندگی فوق لاکچری هستید

    خدایا سپاسگزارم🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    سلام به همه

    چقدر ذوق داشتم که این قسمت رو ببینم چقدر منتظر این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا بودم تا بعضی از بچه های سایت رو ببینم و از نتایجشون و تجربیاتشان از مهاجرت بشنوم این پاسخ به درخواست من بود خدایا شکرت که همیشه به درخواست های ما پاسخ میدی

    حتی همین الآنم که دارم می‌نویسم هنوز هیجانم کم نشده چقدر حس خوبی داشتم وقتی این قسمت رو نگاه کردم چقدر کیف کردم وقتی اینهمه عشق و رابطه خوب بین استاد و بچه ها رو دیدم هر کدومشون که استاد و مریم جون رو بغل میکردن من ذوق میکردم انگار من دارم بغلشون میکنم 😂

    چقدر عالیه که بچه ها به خواسته‌هایی که داشتن رسیدن و این نتایجشون رو الان دارن به استاد نشون میدن این رو منم تجسم میکنم زمانی که استاد رو از نزدیک میبینم و نتایجم رو بهشون میگم واقعا خدایا شکرت چقدر حالم خوب میشه وقتی می‌شنوم حرف های بچه‌های سایت رو واقعا ازتون ممنونم استاد جان که از زمانی که وارد این مسیر شدیم هممون زندگیمون تغییر کرده به سمت خواسته هامون به سمت راحتی برای رسیدن به خواسته هامون چقدر خوشحال شدم وقتی شنیدم که اون دوستمون سه هفته هست که فقط اومده آمریکا منم از اینجا کلی تشویقش کردم 🤍 و مطمئن هستم که من هم خیلی خیلی زوووود قراره که بیام و مهاجرت کنم خدایا شکرت برای این که وقتی قدم بر میداریم نشونه ها رو می‌فرستی برامون بهمون نشون میدی که راهمون درسته و هر خواسته ای که داریم ممکن میشه اگر باور داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که میشه و اصلا به شرایطمون و اوضاعی که الان داریم ربطی ندارد

    چقدر حسم خوب شد وقتی دوستانی رو دیدم که سپاسگزارن و حالشون خوبه و اینقدر نتایج عالی دارن همشون مثل من هیجان دارن و حسشون خوبه خدایا شکرت برای اینهمه دوستای هم فرکانس😍

    استاد جان از توجه صحبت کردید و گفتید توجهتون رو ببرید روی چیزهایی که دوست دارید براتون اتفاق بیوفته استاد منم زمانی که بنظر خیلی ها شرایط بد هست توجهم رو برداشتم و روی خواستم گذاشتم دارم نتیجه رو میبینم و مطمئن هستم هدایت میشم به جایی بهتر که هم فرکانس هست با خواسته های من و الآن در ذهن من هم امکان پذیر تر شد که اگر این دوستامون تونستن پس من هم میتونم خدایا شکرت که همیشه به مسیر راحتتر و بهتر هدایت می‌کنی ، زمانی که شما تو قسمت نتایج دوستان راجب ارشیا صحبت کردید و نتایجش رو گفتید یه الگو خیلی خوب شد برای من و باعث شد خیلی از باورهامو راجب مستقل شدن درست کنم و از اینکه الان تو این جمع دیدمش کسی رو که ازش الگو گرفتم رو خیلی خوشحال شدم همه این نشونه ها رو که میبینم بیشتر انرژی میگیرم و مطمئن میشم باید همین راه رو ادامه بدم ،واقعا ممنونم ازتون استاد بخاطر این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا الان میخوام یکبار دیگه بشینم نگاش کنم این قسمت رو خیلی عاشقتونم ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    مرضیه صادقیان گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    چقدرررر لذت بردمو چقدرررر حس خوب داشت این فایل 😍اونقدری تحت تاثیر قرار گرفتم که تصمیم گرفتم بعد از حدود یکسال عضویت تو سایت بر روی این فایل اولین کامنتم رو بنویسم

    عشقی که بین انسان های هم مدار و هم فرکانسی موج میزد واقعا تحسین بر انگیز بود، اون عشق و احساسات دلنشینی که دوستان از دیدن استاد تو وجودشون شکل گرفته بود رو من هم حس میکردم و قلبم باز شد 😍

    قربونت برم استاد که چقدر با عشق باهمه برخورد میکردی و عشقی که میگرفتی فقط اینه ی درون خودت بود و نوش جونتتت

    برام واقعا لذت بخش و تحسین برانگیز بود که چقدر زیباست وقتی یه نفر در مسیر رسالتش حرکت میکنه و با عشق با تمام وجود خودشو میسپره به هدایت الهی میتونه به لطف خدا چه اثر خارق العاده ای رو از خودش در جهان بزاره چقدر به گسترش جهان کمک کنه و در جهت اراده ی خدا باشه، عشق بپراکنه و ثروت خلق کنه و لذت و لذت و لذت😍و استاد عزیزم که ازتون یاد میگیرم اره نگاه نمیکنم صرفا به کاری که انجام میدین نگاه میکنم که وقتی یه نفر در جهت رسالتش و چیزی که قلبش بهش میگه و عاشقشه چقدر میتونه شگفتی خلق کنه پس می‌شود پس منم میتونم با اینکه کارم نوپاس ولی یقین دارم که منم میتونم اثر زیبایی از خودم تو جهان به جا بزارم منم میتونم یه روزی بشنوم از تاثیراتی که به عنوان دست خدا تونستم تو زندگیه ادما بزارم خدایا شکرت شکرت که با وجود تو نشدنی ای تو جهان وجود نداره الهی شکرت

    چقدر زیبا و دلنشین بود در جمع دوستانی باشی که باتو هم مدارن و در لحظه میتونن مثال بیارن و حرفت تو تائید کنن و باورهاتون قوی تر هم بشه مثل دوستمون که صحبت استاد رو تایید کردن و از کارشون که با ایمان در پاساژی در تورنتو شروع کرده بودن گفتن و واقعا ایمانشون هم تحسین برانگیز بود و الهام بخش برای شروع کار

    و من که دارم سعی میکنم در مدار انسان های خوب قرار بگیرم و دوستای خوب داشته باشم در این فایل هم فراوانی رو دیدم از انسان های خوب که حتی تو دل امریکا تو این زمان کوتاه از فراخوان این دورهمی چقدر عزیزان فارسی زبان که با استاد قشنگم هم فرکانس باشن تونسته بودن بیان و این جمع دوست داشتنی رو گرمتر کنن الهی شکرت از این فراوانیه دلگزم کننده که تو هر موضوعی فقط کافیه چشماتو باز کنی قطعا میبینیش 😍❤️

    سپاسگزارم از خانوم شایسته ی عزیزممم که با عشق و مثل همیشه عالی این فایل رو فیلمبرداری کردن و تحسین میکنم سپاسگزاریه استاد رو که در انتهای فیلم از خانوم شایسته قدردانی کردن اینه نگاه تربیت شده برای دیدنه زیبایی ها و سپاسگزار بودن که تنها باشه تو جمع باشه تو هررر شرایطی چیزی رو از قلم نمیندازه برای سپاسگزاری 😍

    عاشقتونمممم بی نهایت ممنونم برای این فایل بی نظیر و تمام فایل هایی که با عشق برامون اماده میکنین و نگاه هممون و تمرکزمون بیشتر میاد روی زیبایی ها❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    علی قاضی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیزو خانم شایسته نازنین و همه دوستان هم فرکانسی عزیزم من مژگان هستم همسر علیرضا قاضی

    من خیلی کم کامنت میذارم شاید این دومین بار باشه ولی این فایل آخر استاد رو که دیدم از شوق اشک ریختم و خودم و همسرم رو کنار استاد و روی اون صندلی تصور کردم که از موفقیت هام برای عزیزان هم فرکانسی صحبت میکنم

    خیلی وقت بود دوست داشتم اینارو بنویسم این فایل بهانه ای شد برای اینکه این تصمیم رو عملی کنم

    من متولد 1352 هستم فرزند اول خانواده خواهر برادرهای من به شدت درس خوان بودن ولی من در زمینه هنر استعداد داشتم و همیشه شاگرد تنبل ته کلاس بودم و درسم خوب نبود چون اون موقع خودم هم استعدادم رو نمی شناختم و به اصرار خانواده رشته تجربی رفتم هنوز هم یاد فیزیک و شیمی و جبر اون سالها میفتم پشتم میلرزه و از خودم تعجب می‌کنم که چجوری اون درسها رو قبول شدم

    خلاصه تو خانواده همش سرکوفت و دعوا که تو آخرش هیچی نمیشی آبروی ما رو تو فامیل بردی و…. حتی یادمه مامان و بابام با هم بحث میکردن که این بچه به خانواده تو رفته آنقدر خنگه و مادرم میگفت نخیر ما تو فامیل فلان دکتر و مهندس و… رو داریم به فامیل تو رفته… خلاصه من تو خونه جوجه اردک زشت بودم که کسی دوسم نداشت و تو مدرسه هم همینطور

    وقتی دیپلم گرفتم با زور و بدبختی، دانشگاه قبول نشدم و در بیمارستان مشغول به کار شدم یه کار دفتری! ولی رفتن به دانشگاه کعبه آمال و آرزوهام بود اینم بگم که این فهمیده بودم که من عاشق کارهای هنری هستم یادمه بچه بودم تمام کاردستی های برنامه کودک رو درست میکردم و عاشق این بودم که گلدوزی کنم بافتنی ببافم و…. هر از گاهی به پدر و مادرم میگفتم من می خوام کلاس نقاشی برم یا دوست دارم قالی ببافم گلیم یاد بگیرم ولی اونا میگفتن بشین درس تو بخون این کارها به چه دردت میخوره

    یادمه وقتی تلوزیون برنامه ای در مورد یه کار هنری نشون میداد با لذت تمام تماشا میکردم و خودم رو جای اون استاد نقاشی یا سفالگری میذاشتم که دارم اون هنر رو من کار میکنم وبا تمام وجود احساس شعف میکردم و با خودم فکر میکردم کاش میشد یه جوری میشد من یک سال میرفتم اصفهان زندگی میکردم و همه هنرها رو یاد میگرفتم اینکه استاد میگن وقتی تصور می‌کنید احساس شعف کنید حتما اتفاق میفته من اون موقع قوانین رو نمیدونستم ولی ناخودآگاه این احساس عالی باعث جذب خواسته های من شد

    هر وقت فرصت پیدا میکردم یا انقلاب بودم و کتاب‌ها و وسایل هنری رو تماشا میکردم و یا میرفتم بازارچه پارک لاله و با لذت کار کردن هنرمندان اونجا رو نگاه میکردم اینم یکی دیگه از قوانین هست توجه کردن به خواسته که من بدون آنکه بدونم انجامش میدادم

    سال 71 بود که برای اولین بار تو ایران سمینارهای مثبت اندیشی تو تهران برگزار شد و یکی از دوستان من شرکت کرد و من با کتاب هایی در این زمینه آشنا شدم کتاب قانون توانگری اولین کتابی بود که در این زمینه به توصیه اون دوستم خوندم جالبه که بگم این کتاب و حرف های دوستم در زندگی من بیشتر از زندگی خودش تاثیر گذاشت چون من بیشتر بهشون باور داشتم و عمل کردم

    سال 72 از اون جایی که خدا بینهایت راه برای رساندن ما به آرزوهامون داره دانشگاه سوره یه آزمون برای پذیرش دانشجو برگزار کرد و من به طرز معجزه آسایی دفترچه این آزمون به دستم رسید و برای اولین بار دیدم رشته ای به نام صنایع دستی هست که شامل کارهای هنری مثل قالیبافی و معرق و تذهیب و نگارگری و قلمزنی و…. میشه جالبه من تا اون موقع حتی نمیدونستم چنین رشته ای وجود داره یادم نمیره شب قبل از آزمون از ته ته قلبم از خدا خواستم این دانشگاه قبول بشم و نماز شب خوندم انگار این نماز شب ایمان منو به اینکه خدا خواسته منو برآورده میکنه کامل کرد خلاصه شرکت کردم و در کمال ناباوری قبول شدم پدر و مادرم گفتن این چه رشته ایه؟ که چی بشه؟ بخون سال دیگه یه رشته درست و حسابی قبول شو! ولی من کودتا کردم و گفتم یا میذارید من این رشته رو برم یا من دیگه درس نمیخونم خلاصه پدر و مادرم با اکراه قبول کردن

    من در تمام سال‌های تحصیلم در دانشگاه عالی بودم و واقعا لذت بردم یادمه آنقدر درخشان بودم که یکی از اساتیدم روز امتحان بهم گفت خانم فصیحی ببخشید که نمره بالاتر از بیست نیست که به شما بدم یا یکی دیگه از اساتید تو لیست نمرات کنار اسم من نوشته بود 20 با تشویق

    یکی از اساتیدم بهم گفت خانم فصیحی به من کلاسی پیشنهاد شده که وقت ندارم برم امکانش هست شما رو برای تدریس معرفی کنم؟ من با خوشحالی گفتم استاد یعنی من آنقدر کارم عالیه که به جای شما تدریس کنم؟ ایشون گفتن بله شما میتونید!!!

    خلاصه من از همون سال‌های دانشجویی تدریس در کلاسهای آزاد دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش و جهاددانشگاهی و…. رو شروع کردم البته هنوز تو خانواده جوجه اردک زشت بودم پدرم به دوستاش گفته بود مژگان مهندسی نساجی میخونه چون مهندسی صنایع دستی به نظرش مسخره بود و مادرم هنوز برام دفترچه کنکور میخرید و بهم میگفت بیا امسال امتحان بده شاید یه رشته درست و حسابی قبول بشی و یکی دیگه از کابوس هام این بود که خواستگار میومد و من میگفتم نه می خوام درس مو بخونم و به نظر پدر و مادرم درسی که من میخوندم مسخره ترین کار دنیا بود و مرتب دعوا داشتیم که بیا ازدواج کن برو سر زندگیت اینم شد درس که تو میخونی مسخره کردی خودتو.؟

    خلاصه من درسم با لذت و عشق تمام شد و سال 76 با همسر نازنینم ازدواج کردم البته باز هم گفتم می خوام فوق لیسانس بخونم و ازدواج نمیکنم ولی دیگه گفتن غلط کردی برو سر خونه زندگیت اونجا هر غلطی خواستی بکن

    وقتی ازدواج کردم تمام کارهای هنری که طی سالها درست کرده بودم تو خونه مون چیدم و خونه مون تبدیل شده بود به گالری هنری

    مادرم که اون همه تحقیرم می‌کرد همراه فامیل میومد خونه ما و با افتخار در مورد تابلوها و کارهام توضیح می‌داد انگار راهنمای موزه ست! و حالا بحث پدر و مادرم این بود که این بچه به خانواده ما رفته آنقدر با سلیقه و هنرمنده و طرف مقابل میگفت نخیر به ما رفته!

    خلاصه سرتون رو در نیارم من در کنار همسرم بسیار درخشیدم چون ایشون واقعا به کارهای من علاقمند بودن و هیچوقت همه وقت و انرژی و پولی که من برای کارهای هنری صرف میکردم براشون بی ارزش نبود و همیشه مشوق من بودن

    الان من فوق لیسانس مو تو رشته صنایع دستی گرفتم و 25 ساله در زمینه های مختلف هنری مدرس هنرستان و دانشگاه‌های مختلف بودم و با عشق و لذت کار کردم و اینم بگم که تو فامیل و دوست و آشنا زبانزد خاص و عام هستم و اون جوجه اردک زشت حالا به فضل خداوند تبدیل به یک قوی زیبا شده!(شما هرجا لازمه خودتون ایموجی چشمک و خنده و…. رو بذارید)

    دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی

    به امید روزی که در کنار استاد رو اون صندلی برای شما همه اینها و موفقیت های بعدی مو دوباره تعریف کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      نازنین خشنود گفته:
      مدت عضویت: 1460 روز

      سلام استاد فصیحی عزیزم

      چقدررر من به شما افتخار کردم

      چقدر شما دوست داشتنی هستین

      هزار ماشالله

      ک انقدر لذت میبرین از کارتون

      همون کسانی ک شما رو قبول نداشتن الان با کاراتون پز میدن

      سپاسگزارم ازتون ک من رو هدایت کردین به سمت شغل مورد علاقم ن شغلی ک صرفا از نظر مالی تضمین شدس

      شاید باور نکنید اما تیکه اخر کامنتتون اونقدرررر منو متحول کرد (دوستان عزیزم کل داستان زندگی مو براتون تعریف کردم که بگم استاد کاملا درست میگن واقعا وقتی چیزی رو بخوای و بهش توجه کنی و تصورش کنی و از بدست آوردنش به وجد بیای و فرکانست فرکانس دریافت اون خواسته باشه بهش میرسی از بینهایت راهی که حتی فکرش رو نمیکنی حتی اگر هیچ کدوم از قوانین رو ندونی مثل من که هرگز فکر نمیکردم بتونم تو تهران قلمزنی یا سفال یا قالیبافی و خاتم کاری و… یاد بگیرم ولی تحت تعلیم بهترین اساتید ایران تو دانشگاه همه اینها رو یاد گرفتم و درخشیدم و البته که هذا من فضل ربی)

      این تیکه اونقدر منو متحول کرد ک چند دقیقه فقط چشمامو بستم ارزوهایی ک داشتم رو تصور کردم و گریه کردم اشک شوق از سر لذت

      انگار ک دارمشون

      انگار ک الان اونجام

      انگار ک توی خیابون همون ساحل رانندگی میکنم

      با همون لباس خنکی ک میخواستم

      باهمون ماشین

      حتی جنس لباسو میتونم رو تنم حس کنم

      و مطمئنم ک بهش خواهم رسید

      روزی میام و همینجا در جواب ب کامنت شما

      مینویسم ک بخواستم رسیدم از شما ک این تجربه زیبارو باما ب اشتراک گذاشتین

      سپاسگزارم

      امیدوارم ک هرکجای این دنیا هستین تنتون سالم و دلتون شاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعید زارع گفته:
      مدت عضویت: 2511 روز

      درود به مژگان خانم عزیز

      مرسی امروز به این فیل هدایت شدم و خوشحالم که کامنت بسیار کاربردی و خوب شما رو خوندم

      خدای من چقدر ایمان شما قوی هست این تحسین میکنم ، چقدر وقتی در مسیر علایقت قرار میگیری همه چیز با هم هماهنگ میشه حتی پاتنری میاد تو مسیرت که کبوتر با کبوتر باز با باز را ثابت کنه و ایشون هم مشوق شما میشه ،،، نکته مهم اینه که واسه تغییرات و هنر شما ارزش قایل هست این دوست دارم و تحسین میکنم ،،، میشه دنبال علایق بود روابط عالی داشت اینم دوست دارم ،،، میشه تو علاقت نه تنها پیشرفت کرد بلکه نامبر وان بود و درخشید ،،، ماشالا عزیزم ایشالا که هرروز به قانون مسلط تر بشی چون اینم خودم دوست دارم خدایا شکرت .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    آتوسا حداد گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    به نام خدایی که در قلب من و با من هست

    سلام به همگی

    از این فایل خییییلی لذت بردیم.

    خدایا شکرت

    چه الگوهای مناسبی رو دیدیم ، آفرین بهشون .

    بیشتر و بیشتر یاد گرفتم که :

    باورهای محدود کننده ای که دیگران می زنند رو قبول نکم و دنبال الگوهای مناسب و موفق در مورد خواسته هام باشم و تحسین شون کنم و بگم اگه این آدم تونسته منم میتونم .

    مثال استاد که در مورد LA گفتند که ذهنیت مناسب نداشتند ولی ارشیا عزیز زیبایی های LA رو به استاد نشون داده بودند و در موردش صحبت کرده بودند و ذهنیت استاد در مورد LA عوض شده بود و در ادامه این صحبت ، استاد میگن شما اینو تو همه ی زندگیتون ربطش بدید و ببینید به چی فکر می‌کنید،با چه کسانی صحبت می‌کنید، تو هر لحظه توجهتون به چیه برام بیشتر آموزنده بود .

    تحسین میکنم اون آقایی رو که تو پاساژی که توضیح دادند به موفقیت عالی رسیدند .

    تحسین میکنم ارشیا عزیز رو که با سن کم شون مهاجرت کردند و تو کارش بسیار موفق هست .

    تحسین میکنم اون آقایی رو که سه هفته ست به آمریکا مهاجرت کردند .

    تحسین میکنم اون خانمی رو که ۳ ماه هست بصورت معجزه آسا و بخاطر داشتن الگو مناسبی چون استاد و با ایمان به خدا مهاجرت کردند .

    تحسین میکنم اون خانومی رو که ۳ سال مهاجرت کردند و زندگی شون عوض شده و به قول خودشون خداوند حتی جسمشون رو از طریق استاد عزیزمون سلامت کردند .

    بهترینها برای همه ی دوستان خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2476 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    انا لله و انا الیه راجعون

    سلام

    هنوز این فایل رو ندیدم ولی همزمانی عجیبی برای من داشت همزمانی اش با رفتن مادرم از این دنیا که فکر نمیکردم حالا حالاها اتفاق بیفته ولی تو همین اتفاق خیلی سخت خوشحالم و به خودم افتخار میکنم تونستم اگاهانه زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم از زیبایی های شهری که الان هستم گرفته تا کسانی که مادرشون زنده هست و رابطه قشنگی دارند تحسین میکنم و واسشون عشق و برکت بیشتر میخوام

    اما یکی از اتفاقای عجیبی که همزمان با این اتفاق و این فایل واسم افتاد پیام دوستی بود که دو سال پیش خواستگارم بود که چند ساله مهاجرت کرده آمریکا (اینم بگم همین خواستگارم با اینکه ارتباطمون شکل نگرفت ولی صرف هدایتش به سمت من باعث شد خدا رو بابتش شکر کنم چون زمانی اتفاق افتاد که من تغییر کردم وگرنه قبلش نه دوستان موفق و ثروتمند داشتم و نه خواستگار موفق و ثروتمند) خلاصه درمورد پیامش میگفتم که واسم فرستاد الان زمان ثبتنام لاتاری هست و درموردش توضیح داده بود که هم خودم اقدام کنم اگر دوست دارم هم بخ بقیه بگم و دقیقا همزمان بود با اتفاقی که شاید باعث میشد من به هر قیمتی بهش بچسبم ولی با قرار گرفتن این فایل روب سایت با اینکه ففط کامنت خا رو فعلا خوندم به خودم گفتم زینب مسیر مهاجرت تو لاتاری نیست؛ لذت بردن تو همین نقطه و شهری که هستی هست. خـــــــــیلی خوشحال شدم برای چنین برنامه ای که استاد بهش هدایت شدند و با این دوستان فوق العاده مون که چـــــــقدر قشنگ یکی چند هفته بیشتر نیست که مهاجرت کرده امریکا یکی چند ماه یکی چند سال؛ خــــــــــیلی تحسین میکنم این دوستان ارزشمندم رو این تعهد نابشون رو و این نتایج شیرینشون. نوش جونشون باشه

    خیلی ها دل می سوزنن برای مرگ مادرم بخاطر بک دفعه بودنش ولی من خدا روشکر میکنم که بدون دردکشیدن صحبت میکرد و رفت. منم میخوام مرگ راحتی داشته باشم ولی قبلش بی نهایت نعمت های این دنیای بی نهایت زیبا رو نوش جون کنم تا وقتی فرشته مرگ اومد من رو ببره با یه لبخند زیبا روی لبم دستشو بگیرم و بگم بریم😊 من با عزت و با عشق و ثروت این دنیا رو زندگی کردم بریم.

    برم یه لاته خوشمزه که هر بار فوق العاده تر درستش میکنم اونم با ابزار ساده درست کنم و نوش جان کنم.

    راستی چقدر لذت بردم از عکس این فایل که از هر سنی در اون هست اخه ثروتمند بودن و موفق بودن ربطی نه به سن نه به جنسیت و نه به هـــــــــــیچ چیزی بجز خود خودمون نداره

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه خدای وهاب رب العــــــــالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3488 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    امیدوارم عالی باشید

    امشب هم یه کامنت دیگه میذارم در راستای عمل به ایده ام

    که یه دونه آیه رو از زبون شسته رفته قرآن تبدیلش کنم به زبان خودمونی

    کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۖ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ‎﴿ آل عمران ١٨۵﴾

    هر کسی چشنده‌ی (طعم) مرگ است و تنها روز رستاخیز پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود؛ پس هر کس از آتش نجات یابد و به بهشت در آید، همواره کامیاب شده است. و زندگی دنیا جز مایه‌ی فریب نیست. (۱۸۵)

    اول که این آیه رو خوندم گفتم نگاه خود خدام انگار بدش نمیاد ما راهو کج بریم

    ببین چی گفته

    آخر آیه گفته این زندگی دنیا به هیچ دردی نمیخوره

    اصل اون دنیاس اصل اون که بچسبی اون طرف

    اینجا که یه تایمی هستید بازی بازی میکنید بعدم میرید اون دنیا

    ولی بعدش اومدم گفتم بذار ببینم اصل داستان چیه

    رفتم ریشه غرر رو توی قرآن سرچ کردم غرور هر کی بشنوه میگه سرمستی شاید واژه ای باشه که به عنوان ترجمه بشه ازش استفاده کرد

    ولی معنی غرور یعنی فریب

    و بیشترم کار دنیاس

    اطراف خودتون رو نگاه کنید

    اگه ما یکم ذهنمون رو ول کنیم سریع فریب میخوریم

    سریع به چیزهایی توجه میکنیم که نا خواسته اس

    اصن توی یه ویدیویی دیدم که میگفت زات ذهن اینجوری که به سمت منفی ها گرایش داره

    فک میکنم مصداق قرآنی ام داشته باشه این فضیه که کلا ذهن دنبال منفی هاس

    اینکه خدا میاد اول کار میگه همتون میمیرید بالاخره

    بعدش میاد میگه که پاداشهایی شما هم من کاملشو اون دنیا میدم

    نگفته نه طوری نیس این دنیا شما خوب گناهاتونو بکنید

    یا برعکس این دنیا خوب کارهای خیرتونو بکنید من اون دنیا باهاتون حساب میکنم

    خدا اومده خیلی قشنگ گفته که پاداشهاتون رو اون دنیا به طور کاملللللل میدم

    یعنی اینور هم هست خوب هست

    این دنیام پاداشتون رو میگیرید چه خوب چه بد دریافتش میکنید

    بعدشم خدا میگه که بچه زرنگ اونی که از آتش دوزخ فرار کنه و وارد بهشت بشه

    چرا نیومده خدا بگه که شما مستقیم وارد بهشت میشید بیچاره اونی که وارد جهنم میشه

    چرا اینجوری خدا نگفته؟ یه لحظه فک کنید

    چون داره مقدمه چینی آخر آیه رو میکنه

    این دنیا زاتش اینجوری که شما رو به سمت نا خواسته میبیبره

    چه قدر اخبار منفی اینطرفو اونطرف هست؟

    چه قدر مشکلاتشون رو مردم واسه هم میگن

    شما اگه بخاین به چیزهایی منفی توجه کنید آیا انرژی لازم دارید؟

    اصن نیازه کاری کنید؟

    نه روال عادیش یک ساعت بری بیرون و بیای اونقدر بهت خوراک منفی میدن که برای یک سالت بسه

    ولی هنر مند اونی که بتونه از این قضیه اعراض کنه

    آره اطرافت چیزهایی هست که میتونه تو رو به سمت منفی ها سوق بده

    بچه زرنگ اونی که بتونه از اینا اعراض کنه

    اونی که از جهنم به سمت بهشت فرار کنه

    دوستون دارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      فائزه خدابخش گفته:
      مدت عضویت: 2432 روز

      سلام دوست عزیز ، خداوند چه ایده عالی بهتون الهام کرده ..

      خواستم در رابطه با این بخش از نوشته شما من هم هدایتم رو بنویسم

      آخر آیه گفته این زندگی دنیا به هیچ دردی نمیخوره

      اصل اون دنیاس اصل اون که بچسبی اون طرف

      اینجا که یه تایمی هستید بازی بازی میکنید بعدم میرید اون دنیا

      من این آیه ها رو که خوندم یا اونجایی که خداوند میگه زندگی دنیا لهو ولعب وسرگرمی هست … خب قبلا فکر میکردم بد هست لهوولعب وسرگرمی و بازی بودن یعنی داره میگه بی ارزشه و بقول شما اینا رو بیخیال باش و بچسب به اون دنیا …

      الان میبینم که اصلا خطاب اون ایه ها مومنان اینا نبودن ، بلکه کافران و تکذیب کنندگان ایناها بودن کسانی وابستگی دارن ، به دنیا وابسته شدن… ایمانی به غیب وخدا ندارن ، تمام اونچه که میبینن همون چیزی هست که مقابل چشمشونه و به همون چسبیدن… وخداوند در این ایه ها اصل عدم وابستگی و رهایی و نگاه توحیدی رو داشته اموزش میداده و اصلا بحث در مورد ارزش دادن و بی ارزش کردن دنیا و اخرت نبوده … اتفاقا خدا داشته میگفته زندگی و دنیا بازی هست سرگرمی هست واین نگاه خیلی هم خوبه …در بازی وسرگرمی تو لذت میبری و گذر میکنی…سخت نمیگیری و اسون شدی واسه آسانیها …

      بهترین معنا واسه سرای اخرت هم سرای دیگر هست که در ادامه ی این دنیاست ، دیدن یک امتداد یه خط متصل رو به بالا که از همین دنیا شروع میشه و پاداشها بزرگ بزرگتر میشه ..‌

      در مورد متاع الغرور من با معنی فریب حال نمیکنم … هرچند اگه زندگی دنیا کالای فریب هست ، باز هم منظور خدا اصلا زندگی دنیا نبوده و نگاهش برمیگشته به تکذیب کنندگان و کافران و اشخاصی که بشدت چسبیدن و سخت گرفتن و وابسته شدن و اتفاقا اصلا هم زندگی دنیا رو سرگرمی و بازی بازی نمیبینن… بنظرمن بحث خدا اصلا توضیح در مورد دنیا یا اخرت نیست بیشتر شرح یک نگاه و زاویه ی دید هست … و اینکه من ترجیح میدم متاع الغرر رو بعنوان کالای مجهول ونامعلوم ببینم…کالایی رو که من مشخص میکنم ازش سود دریافت کنم یا ضرر… تکذیب کنندگان وچسبیده ها و وابسته ها با این کالا دنیا ضررو زیان میسازن …

      مومنان از همین کالا سود …

      در کل اونچه که من از ایه ها متوجه شدم اصلا بحث خدا توضیح در مورد دنیا وسرای دیگر نبوده… در مورد اون نگاه توحیدیه بوده ، اموزش اصل رهایی بوده و توحید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مجید مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3488 روز

        چ قدر زیبا نوشتید

        تبریک به شما

        زاویه هایی رو دیدید که من ندیده بودم

        و قطعا این نگاه شما اگه ادامه دار باشه ب قول خودم میتوکونید

        واقعا باید دقت کرد دید مخاطب اون آیه کیا هستن

        و خودمون کجاییم

        نشیم مثل قضیه ای کسانی ک ایمان آوردید ایمان بیارید

        بهتون تبریک میگم

        به امید رشد بیشتر شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          فائزه خدابخش گفته:
          مدت عضویت: 2432 روز

          در فایل حجاب در قران که استاد نحوه نگاهش به قران رو گفت ، من فقط همون قسمت که ایه های قبل و بعدش هم باید درنظر داشته باشیم رو دریافت کردم ،

          واسه سرچ ریشه ی کلمه باخودم گفتم کی بره این همه راه رو …چقدر وقت وانرژی بالایی میخواد و حسش رو ندارم…بنظرم خیلی سخت میومد…

          پیام شما رو که میخوندم ،قسمتی که دنیا متاع فریب هست با معنی فریب نتونستم ارتباط برقرار کنم و اونچه که اون لحظه نوشتم برمبنای سرچ ریشه نبود همون توجه به مخاطب ایه بود … اما اما اما حس کردم که حالا همین یه لغت رو بزار منم داخل قران سرچ کنم و البته قرانی که من دارم اتفاقا معناهای داخل پرانتزی هم به وفور داره که البته دیدم این موضوع هم به نفع من شد، چون من همون غرور رو سرچ کردم فکرکنم حدود سی،سی وخرده ای ایه اومد،و میدیدم که یکبار دروغ معنی شده یک قسمت فریب و درجای دیگری تکبر و غرور و …

          ویک لغات عربی دیگری هم هستن که الغرور نیست و اونها هم به غرور معنی شدن.. و خب برداشتم از غرور این شد که تکیه بر غیرخدا و خدا خواسته اموزش توحیدو یکتاپرستی بده …تا رسیدم به این ایه 👇

          سوره مبارکه فاطر آیه 5.

          یا ایها الناس ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیاه الدنیا ولا یغرنکم بالله الغرور

          ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!

          ولایغرنکم بالله الغرور 🤯 صحبتایی در گذشته به من یاداور میشد که وقتی اشتباه وگناهی انجام میدی از خدا خواستی ببخشدت فکر نکنی بخشیده شدی به کرم خدا مغرور نشی یه حالتی بین خوف و رجا باشی و بیشتر التماس کن تا شاید بخشیده بشی…

          گفتم خدایا این ایه یعنی چی، خدا بگو این یعنی چی …

          و گفته شد این یعنی چی …یه عده که در زمان جنگ یادم نیست شکست خوردن یا نزدیک شکست بودن از خدا به بدی یادمیکردن و میگفتن که خدا و پیامبرش مارو مغرور کرده وعده دروغ داد…

          هوررررراااااا ریشه یسری برداشتای اشتباه گذشته م رو هم در این ایه یافتم … که این ایه اصل تسلیم خدا بودن رو یاد میداده ، تصویر یه قسمت از صحبتای خانم شایسته واستاد هم اومد مقابل چشمم که در اون قسمت استاد میگفت من اگه مثلا خدا بهم یه مسیری رو بگه و برم و برخورد کنم به یه ناخواسته نمیگم نه این مسیر غلط بوده و این هدایت نبوده، من میگم نه این هم هدایت بوده و در مسیر خواسته م …تازه، کمی درکم از کلام استاد شد واضح …

          این رهابودن و تسلیم بودن استاد و نوع نگاهش رو کمی بهتر تونستم درک کنم … اینکه استاد میگه همه ی قران اموزش یک اصل بوده و اون هم توحید بوده رو بهتر تونستم ببینم…

          از خدا ازشما از استاد از خانم شایسته بینهایت سپاسگزارم چه چراغهایی رو در ذهن وقلبم روشن کردید …

          ایده الهامی فوق العاده ای بود ممنونم وقطعا همگی ما که در این سایت الهی هستیم با ادامه مسیر و طی تکامل بقول شما میترکونیم …

          چقدر دلگرم کننده هستن کامنتای اون دوستان که میگن بچه ها من یه مدت کامنتا رو میخوندم نتایج بچه ها رو ، و میگفتم چرا من در این ابعاد نتیجه نگرفتم ولی باز به خودم میگفتم ناامید نشو هرکسی مسیرتکاملی خاص خودش رو داره ادامه بده ،ادامه بده و الان به نتایج دلخواهم رسیدم و حالا به میگم مسیر درست همینه ،ادامه بدید …

          خدایا شکرت برای بهتر طی کردن تکامل ایمان و رسیدن به یقین .‌‌..

          سپاسگزارم …

          رشد وپیشرفت شماهم روز افزون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مجید مرادی گفته:
            مدت عضویت: 3488 روز

            تبریک به شما فائزه خانم

            امیدوارم همینطور مسیر پیشرفت رو طی کنید

            بله درسته یکم سخت هست ولی ارزشش رو داره

            و از یه جایی به بعد دیگه شما به یه مفهموم کلی رسیدید

            که دیگه نیازی نیست هربار اونو از اول سرچ کنید

            این باعث میشه که توی این گام خیلی عالی و قشنگ جلو بریم

            بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            فرزانه گفته:
            مدت عضویت: 2286 روز

            سلام به همه عزیزان

            فائزه عزیز، دستی از دستان خدا بودی برای من، خیلی ازت ممنونم. کامنت پربار شما پرده‌ای رو از پیش چشمانم کنار زد و باعث شد که اشکم جاری بشه. سوره فاطر رو خوندم و واقعا منقلب شدم. ممنون بابت اینکه درکت رو با ما به اشتراک گذاشتی. فوق العاده بود.

            در پناه خدا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    viyana darabi گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته

    من ویانا هستم سیزده سالمه. دوسالیست

    مادرم عضو سایت هستن و من هم کم و بیش همراهیشان میکردم و حدود هفت ماه است که ب سایت شما توجه خاصی دارم و مرتب مشتاق تر میشوم که بیشتر درک کنم و البته قبل از هر چیز سپاس گذار مادرم هستم که باعث شد با شما آشنا شوم

    مادرم تا ب حال کامنتی نگذاشته اند اما امشب ایده من رو برای نوشتن کامنت و همچنین شجاعتم تحسین کردنند

    دوست دارم در مورد این فایل زیبا و پر هیجان بنویسم که به من انگیزه داد چند خطی برای شما بنویسم

    اولین مورد تاثیر گذار تعداد زیاد شاگردانتان در کالیفرنیا بود که هر کدام با عشقی هیجانی در کنار شما بودنند.

    به این فکر افتادم که من هم میتونم یک روزی شما را از نزدیک ببینم واین هیجان را تجربه کنم.

    مورد جالب دیگه از این فایل پیشرفت های شاگردانتان خصوصا نوع محاجرت آن ها ب آمریکا بود و این شوق را در من ایجاد کرد که وقتی ان ها توانسته اند محاجرت کنند و یا پیشرفت کنند من هم میتوانم.

    خیلی دوستتون دارم و از خدای مهربانم میخواهم کمکم کند بیشتر از آموزش های شما استفاده کنم و با مهاجرت به امریکا بتوانم شما را ببینم و پیشرفت هایم رو برای شما بگم

    ازتون تشکر میکنم بابت این فایل و سایت فوق العاده ی تان

    ب امید دیدار شما درآینده ای نزدیک❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: