دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
عبور از یه جاده تمیز و زیبا و اسبی که با اسب سوارش کنار جاده میرفتند و داخل شهر که همگی در نهایت تمیزی و زیبایی بودند مغازه ها و فروشگاه ها و ماشینهای پارک شده کنار جاده و مغازه ها و درختهای کنار جاده و بعد از کمی رانندگی کردن به جاده ای رسیدیم که از دو طرف یه دشت وسیع و بزرگ و زیبا با رشته کوهایی که کمی دورتر بودند و خونه چوبی بزرگ با سقف شیروانی قهوه ای و پنجره های بلند و بزرگ و زیاد که چه نوری رو به خونه میده خیلی زیبا بود طراحی و بزرگی و زیبایی نماش رنگش همه چیز خونه عالی بود
نشنال پارک بزرگی که اطلاعات کلی اون رو تابلو نصب شده کنار جاده بود نشنال پارک تیتون مسیر رویایی تو جاده با یه دشت وسیع و بزرگ و کاج های سرسبز و زیبا کمی دورتر و پشت این درختهای کاج رشته کوههای برافراشته با نوک کوه که تیز و دالبری بود برشهای خورده روی این رشته کوههای زنجیره ای کنار هم فوق العاده زیبا بود و نرده های چوبی داخل این دشت و اسبهایی که اونجا بودند همگی باشکوه و زیبا بود
تحسین میکنم این همه تمیزی و نظمی که در هر محیطی که شنا میرید دیده میشه طراحی سطل زباله با توجه به محیط که خرس و حیوانات دیگه هست و ممکنه بیان سراغ این سطلهای زباله طوری طراحی شده بود که درب فنری باز و بسته میشه و امکان دسترسی حیوانات به زباله و ایجاد آلودگی و خطر رو برای مردم نداشتند و در عین حال کاملا بهداشتی و تفکیک شده زباله ها جمع آوری میشد این دقت در برقراری نظم باعث رشد و گسترش این زیباییها و ماندگاری این فضا ها شده
باشکوه هست قدرت خداوند نامحدود و جاری که این زیبایی رو تو اون درخت پاییزی با برگهای ریز و طلایی رنگش خلق کرده بود تابش نور خورشید به این درخت جذابیت و شکوه این درخت رو صد برابر کرده بود چقدر بینظیره این نقاشی خلقت این رنگ زرد طلایی روی برگهای پاییزی این درخت خدایا شکرت که اینهمه درزیبایی هم نامحدود و فراوان هستی خدایا شکرت
مجسمه گوزن نر سفید رنگ با شاخ های بلند جلوی ساختمان ویزیتور سنتر و این ساختمان بزرگ و فوقالعاده زیبا با ستونهای بلند و چوبی هم ردیف و پنجره های بلند و بزرگ و سقف و شیروانی چوبی و بوی عطر چوب چقدررررر طراحی زیبایی داشت و همزمانی بودن در زمان و مکان مناسب که شما دو عزیز دل هدایت شدید تا در ساعت چهار تو اون برنامه رایگان دقیقا ساعت چهار اونجا باشید و از برنامه استفاده کنید و مردمی که روی پله های جلوی ساختمون نشستند و خانمی که با با کلاه و بلوز شلوار مخصوص خودش با لبخندی زیبا روی صورتش با افرادی که بودند از این نشنال پارک زیبا میگفت
چقدر فضای داخلی ساختمان زیبا بود از سقف چوبی و اون نور پردازی روی سقف با اون ستونهای داخلی و پنجره های بلند و بزرگ و تمیزی این بنای چوبی فوقالعاده زیبا بود ماکت کامل و دقیق و بزرگ از این نشنال پارک و اطلاعات کامل و نشون دادن دقیق دریاچه ها و رشته کوهها و فضای سبز با رنگ و طرحی زیبا و درج نام هر بخش عمه و همه دقیق و کامل بود
سکوهای سنگی که روشون اسکلت سر و شاخ گوزنها و بوفالو بود چقدر شکل شاخها متفاوت از هم و در فرم و شکلهای زیبایی بود توضیح دقیق و کامل از انواع سنگها وحیوانات که تو این استیت پارک هست حتی تکه هایی از سنگها نصب شده و اطلاعات کامل در موردش درج شده مجسمه حیوانات و درج اطلاعات کامل از پوست و پنجه و شاخ و دم هر حیوان با ترسیم شکل و اطلاعاتش در دقیق ترین و کامل ترین شکل ممکن و مانیتوری که روی دیوار و روی زمین به شکلهای متفاوت و متنوع از شکل گیری این نشنال پارک و زمان طی شده میلیونها و صدها سال برای شکل گیری این نشنال پارک بزرگ کوهها و دریاچه و پوشش گیاهی ودرختها و تکاملی که طی شده همه در نهایت خلاقیت با افکتهای تصویری زیبا آتشفشان و آبی که ایجاد شده همه و همه نشون میده که چقدر برای معرفی و حفظ این پدیده طبیعی بزرگ ارزش قائل شدند و براش وقت و هزینه صرف کردند تا مردم این زیبایی رو ببینند و لذت ببرند و بارها و بارها قدرت خداوند رو تحسین کنند چقدر خلاقانه مجسمه های زیبا ساخته بودند دقیق و با جزییات از کوه نوردها و ابزارهایی که دارند تا سرخ پوستها و نحوه تله گذاری و سبک زندگیشون اطلاعات کامل تصویری و متنی کامل آماده شده بود اگر کسی بخواد یه اطلاعات کامل و جامع از این نشنال پارک داشته باشه میتونه با جزئیات تو همین ویزیتور سنتر اطلاعات رو کسب کنه
فروش لیوان و ماگها و لباسها و کلی ایده های خلاقانه که هم اون محیط رو معرفی میکنه و هم پول خلف میشه و هم یه خاطره و یادگاری برای خریدار اون وسایل داده میشه و این ایده رو همه جاهایی که برای بازدید رفتید داشتند و چقدر ایده تحسین برانگیزی هست
زیبایی خونه های چوبی با سقف شیروانی کنار جاده و مغازه ها و فروشگاه ها جاده داخل شهر و طراحی یه شکل نیم دایره ای با شاخ های گوزن ماشینهای پارک شده کنار خونه ها مغازه ها فراوانی ثروت و نعمت و زیبایی و کار و ایده رو نشون میده انشالله که با توجه کردن به اینهمه فراوانی و زیبایی و نعمت لاجرم به این فراوانی هدایت بشم
فروشگاه زیبا با لوسترهایی که از شاخ گوزنها بود و انواع کلاه ها و کت های پوستی زیبا همه و همه زیبا بود و از دیدنشون لذت بردم
استاد و مریم عزیزم سپاسگزارم که ما رو هم به دیدن این زیباییها با خودتون همراه کردید
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD525MB31 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنیم
خداای من آهنگ سفر به دور آمریکای قببلییی من عاااشق اون سفر بودم 🤗
واای خدااایااا همون لحظه که شما رسیدید ساعت 4 عصر بود، برنامه چی بود؟ کاش یکم ازش بهمون نشون میدادید.
خدای بزرگم چقدر انسان رو توانا خلق کردی که تونسته چننندین سال قبل رو هم بازسازی کامپیوتری کنه.🙏🏻
خدای من بزرگیتو قربون با دیدن این سفرها و دیدن کلیپهایی که مربوط به دریا و دریاچه بودن یکهویی یه سفر به انزلی برام جور شد من زیاد دوست ندارم برم توی آب همیشه بقیه با تعجب درباره این ویژگی من حرف میزدن و سعییی میکردم تو آب برم چون فکر میکردم تو نظرشون ترسو هستم ولی الان گفتم بیخیال بقیه صندلی زدم 🏖️ کنار دریا و فایلای شما رو گوش دادم یا فقط تو آب راه رفتم عااالی بود عاالی خدایا شکرت اصلا نمیدونم از کجای سفر بگم یه سوییت 🏡تمیز خییلی نزدیک (نزدیکتر از بقیه) به دریا با قیمت مناسبتر پیدا کردیم، خیلی خلوت بود، یه رستوران رفتیم که خانم و آقا خیلی خوش برخورد بودن ولی با ما خیلی صمیمیتر برخورد کردن طوری مهربون بودن که پسرم همش دوست داشت بره با اون خانم صحبت کنه حتی پسرمو بغل کرد و قسمت بالابر غذا رو بهش نشون داد، موقع برگشت یه مغازه رفتیم یه آقای مسن بود واای خدا چقدررر مهربون بود بقیه میگفتن چون ازش خرید کردید اینجوری مهربون بوده ولی خب به نظر من این نبود (الان که دارم این خاطرات رو مرور میکنم بغضم گرفته) دوتا خوراکی هدیه داد به پسرم آبمیوه🧃 و فرفره🪅 رو هم حساب نکرد اسم پسرم رو، توی یه کاغذ نوشت گفت خیلی قشنگه وقتی نوه دار شدم این اسمو جز لیست پیشنهادی میذارم حتی دست پسرم رو گرفت تا کنار ماشین بردش بوسیدش و یه ظرف کوچیک زیتون پرورده 🫒 هم داد گفت اینم برای ناهار خودتون حتی به همسرم گفت شماره همو داشته باشیم، برای صبونه که وایسادیم خونواده کناری یه مقدار طالبی بهمون دادن که خیلی خوشمزه بود. (البته اینم بگم اتفاقایی هم افتاد که میتونست اعصابمون رو خرد کنه ولی اجازه ندادیم😉 مثلا سوییچ زاپاس نبرده بودیم و سوییچ جا موند تو صندق که خداروشکر از نت یاد گرفتیم چجوری از تو صندلی عقب در صندوق رو باز کنیم و اینکه ماشین یجا خراب شد ولی من و پسر کوچولوم صندلی زدیم تو سایه جلوی یه مغازه که گلدونای🪴 فووقالعاده خوشگلی داشت و کلی عکس گرفتیم و اینکه خداروشکر آب و خوراکی برای پسرم همراهم بود الان که شروع به نوشتن کردم این دوتا رو یادم اومدم وگرنه کلللا یادم رفته بود)
و دیگه اینکه یه مدت بود پسرم تو کارتونا dinosaur museum🦖 دیده بود و تکرار میکرد که بریم (میگن مثل بچه ها باشید تا چیزی که میخواهید براتون جور بشه)، همون موقع بابام گفت میخواد یه روزه بره کرج خونه خواهرم منم دلم میخواست برم ولی یه روزه برای منو پسر کوچولوم خیلی خسته کننده میشد که یکهو نحوه شیف شغل شوهرم تغییر کرد و تونست مرخصی بگیره و چند روزه رفتیم اونجا (واقعا خدارو شکر میکنم بخاطر این موضوع)، اینم بگم که تو این شلوغیا بود و همون روز اول که قرار شد بریم پارک دایناسورها🦕 هم تو کرج شلوغ شد و ترس تو دل هممون بود (من تو خونه تلویزیون و ماهواره ندارم یعنی از وقتی رو خودم کار کردم ماهواره قطع شد و هی مجبور بودیم کسی رو بیاریم درستش کنه و جواب نمیداد و ما کلا جمعش کردیم آنتن تلویزیون هم دیگه همه شبکهها رو نمیگیره آنتن جدید هم گرفتیم ولی خب باز هم جواب نمیده و کلا تو تی وی خونه ما فقط کارتون های دانلودی پخش میشه، من بخاطر اینکه کلیپای مربوط به این روزای شلوغ رو نبینم اینستا رو حذف کرده بودم) ولی خب خونه خواهرم ماهواره بود و دیدن اون صحنه ها ترس داشت من رفتم تو اتاق با گوشیم کار کردم که حتی صداها رو هم نشنوم و چون خواهرم بلیت خریده بود گفتیم بریم دیگه (مطمینم اگه بلیت نخریده بود بیخیال رفتن میشدیم) خلاصه که پارک دایناسورها 🦕عاالی بود و نه تنها بچهها بلکه ما بزرگا هم کلی لذت بردیم و همه چیز در آرامش بود. فرداش هم رفتیم کاخ سعد آباد که وااای خداای من چه آارامشی اونجا برقرار بود تو طبیعت عاالی پاییزی 🍂🍁حدود چهار ساعت پیاده روی🚶 کردیم و من اصصلا حس نکردم و خسته نشدم حتی بچه ها هم میخندیدن و آخرش خوابیدن و اونجا بیشتر خانما شال سرشون نبود این خیلی لذت بخش بود که در کمال امنیت آزادانه لباس پوشیده بودن و من واااقعا خداروشکر میکردم که همه چیز رو برام در کمال آرامش و امنیت پیش برد، اینم بگم که خواهرم آکواریوم🐠 خریده بود و وقتی برگشتیم همسرم گفت خیلی خوب بود و ما هم الان یه آکواریوم🐟 تو خونه داریم که من در طول روز کلی به ماهیها نگاه میکنم و خدا روشکر میکنم که اینقدر زیبا آفریدتشون، (من فقط کلیپای دریا و دریاچه نگاه میکردم اما الان یه کوچولوشو تو خونهم دارم خدایا شکرت).
لطفا به این سفرهای زیباتون ادامه بدید چون باعث میشید ما هم سفرهای زیبایی رو تجربه کنیم ممنونم.