سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 165

بنام خداوند جان و خرد

استاد عزیزم سلام خدمت شما و همراه بینظیر و همیشگیتون سرکار خانوم شایسته دوس داشتنی

یلو استون زیبا و دوست داشتنی چقدر این فایل در تار و پود من تنیده شد و قبل از اینکه راجب زیبایی هاش بنویسم دوس دارم داستان هدایت دیشبم رو که بنظرم قسمتی مهم از عملکرد سیستم رو برای من به تصویر کشید تا من بفهمم به چه دلیل وارد این جمع زیبا شدم

من بعد از ۲۸۹روز عضویت در این سایت و کلی نتایج ریز و درشت کلی لغزش ها و از مسیر خارج شدن ها و برگشتن ها این یکی دو روز اخیر که بنا به شرایط این روزهای ایران کسب و کارم تعطیل شده بود داشتم ایمان خودم رو بدون اینکه بفهمم به قانون و سیستم از دست میدادم و فکر میکردم این همه زحمت و تلاش برای متفاوت بودن و در مسیر بودن داره از بین میره و تو این شرایط که من باید نتیجه کارامو کنترل ورودی هامو بگیرم مغازم بسته شده و درهای نعمت و ثروت و خوشبختی هم بسته شده غافل از اینکه وقتی تو داری روی خودت کار میکنی و باور مناسب میسازی حتی اگر بیرون از آسمون شهاب سنگ هم بباره تو به خواسته هات به بی نهایت روش میرسی اما به روشی که خداوند برات در نظر گرفته نه اون چیزی که خودت فکر میکنی

دیشب تو این حس و حالات بودم و نجوا ها امونم رو بریده بودن که گفتم برم یه دوش بگیرم تا حواسم پرت بشه و اعراض کنم ازین احساسات بد داخل حموم زیر دوش از خدا هدایت خواستم که اگر مسیرم درسته و واقعا عوامل بیرون روی من تاثیری نداره منو هدایتم کن درک کنم و بفهمم و با چشمم ببینم تا ایمان مستحکم تری پیدا کنم زیر همون دوش بهم گفته شد امشب زنگ بزن برو پیش دوستت(دوستی که مال دوران جاهلیت من بود و من با کلی کنترل ورودی و تمرکز روی زیبایی ها مسیرمو ازش جدا کرده بودم)اولش کلی ترسیدم گفتم نکنه بخاطر این نجوا ها باشه نکنه انقدر بهش توجه کردم که دارم به اون روزهای زشت نادلخواه هدایت میشم اما باز یه حسی درونم میگفت مگه این چندوقت روی خودت کار نمیکنی؟مگه حس و حالت اکثر اوقات خوب نیس؟منم جوابم بله بود و همون حس بهم گفت اگه میخوای جواب درخواستت رو بگیری تسلیم باش و هدایتی که شدی رو انجام بده خلاصه آروم شدم و گفتم اوکی پیام میدم به دوستم اگه هدایت درستی باشه همین الان اوکی میشه و باهاش میرم بیرون و اگر حوالش کرد به چند ساعت دیگ معنیش اینه که نباید برم و جالب اینجاست دوست من تا از محل کارش تعطیل بشه بیاد برسه خونه همیشه ساعت ۱۰ ۱۱ شب میاد خونه من ساعت ۸شب بهش پیام دادم و گفت ۵ دقیقه دیگه خونم و منم مطمئن شدم که این هدایت و باید انجامش بدم

استاد چقدر قانون زیبا داره عمل میکنه چقدر هدایت دقیق داره به درخواست ما پاسخ میده و منو دقیقا به سمتی هدایت کرد که من الان متوجه شدم بغیر از این روش هیچ جوره دیگ نحوه عملکرد سیستم رو درک نمیکردم

با دوست دوران جاهلیت رفتیم بیرون اولین نشونه رو بعد از سلام و احوال پرسی کردن با دوستم دریافت کردم ازم پرسید اینستاگرام چرا نیستی چندبار بهت پیام دادم اونجا منم گفتم چندماهی میشه پاکش کردم و گفت نصب کن بیا جنایات این نظام ببین و ازین حرفایی که عموم ناآگاه جامعه میزنن همونجا بخودم گفتم دقیقا همین چند ماه پیش پوریا توی همین جایگاه بودی انگار خدا هدایتم کرد برم ببینم که اگر تغییر نمیکردم و همون افکار مسموم رو ادامه میدادم و اجازه میدادم با افکار رایج جامعه برم جلو چه جایگاهی خواهم داشت و الان که تکیه کردم به هدایت الله و آموزه های شما چه جایگاهی دارم

تو همون چند دقیقه ی اول خدا بهم فهموند که سیستم داره کارش رو انجام میده تو روی خودت کار کردی و الان توی آسایش و آرامشی چقدر به آینده امیدواری چقدر ازین جریانات تغییر عوامل بیرونی به دوری و چقدر تمرکزت روی خودت و ترمیم باورهای مخرب گذشتت استاد عزیزم من با چشمام دیدم چون روی خودم کار کردم الان اینجام و دوستم که تو فاصله ی چندسانتی متری من نشسته بود نسخه ی پوریایی بود که اگر روی خودش کار نمیکرد کنترل ورودی نمیکرد توکل نمیکرد ایمان نمیاورد به قانون و مسئولیت کارهاش رو نمیپذیرفت اونجا نشسته بود وای که از همون لحظه تو دلم افتادم به شکر گزاری دوس داشتم اشک بریزم و شکر الله مهربون رو بکنم که چقدر فاصله داشتم با یه فرد ناآگاه که فقط داره به اتفاقات واکنش نشون میده نه کسی که داره روی خودش کار میکنه و اتفاقات زندگی خودش رو خلق میکنه

سیستم داره کارش رو میکنه از همون لحظه که درخواستت رو میفرستی سیستم میره روی پایه های اساسیت یعنی باورت یعنی شخصیتت که لازمه ی دریافت اون نعمت و برکات کار میکنه و چون ما نمیبینیمش حس میکنم انگار تغییری صورت نمیگیره دوس دارم به سجده بیفتم و بگم خدایا منو ببخش که با دوتا اتفاق به ظاهر ناخوشایند میخواستم به کل سیستم شک کنم

دوس دارم واسه نفس کشیدنم هم هدایت بخوام که اگر الان نفس بکشم بهم لذت میده یا چند ثانیه دیگه

من دیشب فهمیدم که توی شهری که همه معلولیت ذهنی دارند یه آدم سالمم یاد اون فایل رایگانتون افتادم راجب معلولیت ذهنی ثروت من باچشمم دیشب دیدم دوستم ذره ای امید به آینده نداشت و فقط روزنه امید رو در تغییر سیستم حکومتی میدید و وقتی با الان خودم مقایسه میکنم میفهمم که چقدر معلولیت ذهنی دارند و من یه فرد سالم تری ام که داره مسیر رو روی پای خودش میره و وابسته به هیچ عوامل بیرون نیست فهمیدم اگه تمرکزت رو زیبایی ها باشه و در مدار زیبایی ثروت و نعمت قرار بگیری هیچ زشتی و هیچ ضرری به تو نمیرسه چون تو اون مدار دسترسی به ما نداره مثل شما که در مدار زیبایی هستی و فارغ از اینکه بیرون داره چه اتفاقی میفته شما لاجرم به یلو استون هدایت شدی تا این چشمه های زیبای آب گرم این عظمت و زیبایی خداوند اون آبشار تو دل دره و کوه رو ببینی

من دیشب عملکرد سیستم رو باچشمام دیدم و ایمانم خیلی قوی تر از گذشته شد که وقتی تصمیم به تغییر میگیری از همون لحظه کار سیستم شروع میشه و حتی اساسی تر از اون چیزی که فکر میکنی تغییرات رو برات انجام میده

دوس دارم خداروشکر کنم فقط و با صدای بلند داد بزنم آقا استمرار استمرار استمرار بخدا این حرفای استاد این قوانین این سیستم داره کار میکنه فقط ما باید گوش بدیم و تو مسیر بمونیم و رها باشیم چرا که ما درخواست میفرستیم و خدا به بی نهایت روش انجامش میده بخدا داره انجامش میده من شخصی ام که دیدم تفاوت ها طرز نگرش ها و امیدی که یه فردی که تو مسیر با کسی که نیست تفاوتشون به اندازه کهکشان هاست

من فقط میخواهم در این مسیر بمونم و رو ب جلو حرکت کنم و هرروز تسلیم تر و وموحد تر از روز قبلم باشم و دیگه یقین دارم همین الان با نوشتن این جمله سیستم دست بکار شد کاراش رو برام انجام بده به همین راحتی به شرطی که به اون الله یکتا به خالق این سیستم و کهکشان ها و جهان هستی ایمان بیارم

خدایا شکرت واسه تک تک این لحظات زیبا واسه این سایت بینظیر واس استاد عزیزمون جناب عباسمنش واسه تمام شاگرد های ممتاز این مسیر واس امید زیاد این روزهام واس کل تغییرات شخصیتی و ذهنی این روز هام فقط شکر شکر شکر

در پناه الله یکتا باشید❤