سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 168 - صفحه 1

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سلام به استادان گرامی و دوستان عزیزم

خدایاشکرت که داشتم زندگی در بهشت نگاه میکردم تا تموم شد دیدم ای جانم یک فایل زیبا گذاشته شده و نشستم به تماشای زیبایی های خداوند مهربان

خدایاشکرت

امروز هدایت شدین به این نشنال پارک زیبا و همسایه های عالی در این نشنال پارک چقدر سیسستم خوبی قرار داده بودند و چقدر اعتماد بینشون هست که میگن هرچند شبی که هستی خودت برو هزینشو پرداخت کن و بذار توی پاکت و چقدر این کار نشون میده هم ایمان به خداوند رو و هم اعتماد داشتن به مردم رو و این از یک باور قوی میاد

من یاد یک داستانی از خودم افتادم که اول امسال خداوند من رو برد به یک سفر تنهایی با پای پیاده به شمال کشور چقدر تجربه این سفر برام لذت بخش بود و کلی اتفاق های جالب برام افتاد و با دوستان عزیز و جدیدی آشنا شدم و و به لطف خدا کلی زیبایی دیدم در بهترین زمان ها در بهترین مکان ها بودم خدایاشکرت

و اما تجربم روزهای آخر سفرم بودم که یک حسی بهم گفت برم آبشار ویسادار همین آبشار هم واقعا خداوند بهم گفت و من فاصله زیادی داشتم و ماشین هم خیلی کم می‌رفت به این مسیر چون خیلی مسیر ناهموار و خرابی داشت اما من گفتم که باید برم و رفتم و به لطف خدا آدم های بسیاری اومدند و کمکم کردند و من رو تا اول اون مسیر رساندند همون اول گفتم خدایا چطور این مسیر 15کیلومتری رو برم پیاده 😳😳😳

بعد یک ندایی اومدم و گفت همینطوری که تا اینجا اومدی بقیش رو هم میری من هستم و وقتی که این جمله رو شنیدم گفتم برم به امید الله من توی مسیر که پیاده میرفتم برای ماشین ها دست تکون نمیدادم و خیلی ها خودشون نگه میداشتن و سپارم میکردند اما اول این روستا که رسیدم ی حسی بهم گفت که دست تکون بده و پشت سر من یک وانت بود داشت میومد و اون بنده خدا سپارم کرد و من رو رسوندن و از کار خدا دقیقا اون هاهم جای همون آبشار بودند که من میخواستم برم و از اول تا پای آبشار 15 کیلومتر با ماشین بودم و چقدر زیبایی توی مسیر دیدم خدایا شکرت

بلاخره رسیدم به اون محل مورد نظر و اونجا هم میدونستم که نه اینترنتی هست و نه هیچی با اینکه غرفه های رو درست کرده بودن که برای مردم خوراکی لباس محلی و غذاهای محلی می‌فروختند و جالبش اینجا بود که هرکسی که میومد اونجا خرید پول نقد زیادی که همراهش ذنبود بخواد از اون امکانات استفاده کنه اون ها خرید میکردند و اون صاحبان کسب و کار ها به مردم اعتماد میکردند و شماره کارت میدادند و میگفتند که هروقت رفتی بیرون اینترنت در دسترست بود مبلغ رو بزن و واقعا هم همشون این کار رو میکردند بعد ازشون پرسیدم که تا حالا شده که کسی پول نزنه یا یادش بره و از این حرف ها گفتند که نه همیشه پول رو زدند حالا با یکم تأخیر ولی پرداخت کردند و دوستان چه تجربیات خیلی خوبی داشتم به لطف خدا اونجا.

و اما تحسین میکنم این استیت پارک زیبا و تمیز رو این انسان های شریف رو این طبیعت زیبا رو و این هوای عالی و فوق‌العاده رو و این اندام زیبای استاد عزیز رو لباس های زیبای مریم بانو رو و اون رودخانه زیبا و آرامش بخش رو اون درختان بزرگ و خوش رنگ رو این آسمان آبی و زیبا رو اون ابرهای نرم رو این هدایت الله مهربان که شما رو به بهترین نقاط هدایت می‌کنه رو و این آرامش رودخانه صاف و زلال رو با آبی شفاف و ضلال مثل اشک چشم رو و این فورد و این کمپر هیولا رو

خدایا شکرت خیلی صحنه های زیبایی رو میبینم در این سفرنامه و واقعا از شما استاد و مریم بانوی عزیز تشکر میکنم خدا حفظتون کنه شما رو برای ما