سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 170 - صفحه 3

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جون و همه ی همسفرای خوبم که با هم تو این سفر زیبا هستیم .

این قسمت از سفر منو برد به سال ها پیش به سالهای قبل از اینکه به دانشگاه برم و ازدواج کنم و هنوز توی خونه ی پدرم بودم و برد به سفرهای زیبایی که تو اون سالها و بیشتر در دهه 80 میرفتیم

وقتی استاد شما و مریم جون اون قسمت که تازه اومدید تو این طبیعت زیبارو گذاشتید من هر روز منتظر بودم فایل های بعدی رو ببینم که از این مکان و طبیعت زیبا گذاشتید.

و امروز که اومدم توی سایت و دیدم فایل جدید گذاشتید ( این کار هر روز منه البته) با ذوق فایل و دانلود کردم و سرتا پا گوش و چشم شدم واسه دیدن و شنیدن این همه زیبایی .

وقتی مریم جون روی پیک نیک غذا درست میکردن تمام خاطرات مسافرتهای اون موقع برای من توی ذهنم مرور شد و مثل یک فیلم بود برام تمامش ، که مادرم روی پیک نیکی که داشتیم با همون امکاناتی که داشتیم غذا درست میکرد و ما تماما توی سفرهایی که میرفتیم توی طبیعت بودیم

جاده های یاسوج و طبیعت زیباش که ما هر ساله نوروز به مسافرت میرفتیم و از طبیعت لذت میبردیم

مقصد های ما طبیعت های بکر بود

خونمون چادر هایی بود که به همراه داشتیم

و آتیشی که شبها روشن میکردیم و همه ی همسفرهایی که باهامون بودن دور آتیش میشستیم و لذت میبردیم و پدر من با خوندن محفلمونو باصفاتر میکرد.

و همه ی ما واقعا خوشحال بودیم و لذت میبردیم .

و آتیشی که شبها روشن میکردیم و محفلمونو گرم و گرمتر میکرد

نه زمان برامون مهم بود نه هیچ چیز دیگه با تمام وجودمون از اون لحظات استفاده میکردیم و لذت میبردیم

همه جا تاریک تاریک بود مابودیم و آتیشی که دورش نشسته بودیم و چادر هایی که کنار هم دورتادور آتیش زده بودیم.

و با استفاده از موتور برقی که همراه داشتیم و چندتا لامپ اون فضا رو برامون روشن میکرد

وقتی مریم جون داشتن ظرفهارو کنار آب میشستن یاد همون روزا افتادم که کنار آب ظرفامونو میشستیم .

صبح خورشید که طلوع میکرد و همه جارو روشن میکرد ماهم بیدار میشدیم توی طبیعت

و دوباره ی روز جدیدو لذتهای بیشتر

هتل رفتن و رستوران رفتن برای ما معنایی نداشت انگار رفته بودیم که فقط طبیعتو تجربه کنیم .

و واقعا لذت میبردیم .

چقدر من لذت بردم و اونقدر حس و حالم عالیه که خداوندو سپاسگزارم بابت این حال خوب این آرامش این طبیعتی که میتونم ببینم

چه آب زلالی مثل اشک چشم

چه برگای زردو نارنجی قشنگی که توی هیچ مداد رنگی و نقاشی پیدا نمیشه.

انسان لذت میبره از این همه تمیزی و بکر بودن طبیعت.

و واقعا شما و مریم جون با توجه کردن به زیبایی ها هر بار توی فایل ها میبینم که به جاهای زیبا و زیبا تر هدایت میشید

واین تمرکز بر نکات مثبت یک اصل مهمیه که من هر روز و هر لحظه آگاهانه سعی میکنم تمرکزمو بزارم روی زیبایی ها

و اینو از شما و مریم جون یاد گرفتم و خداروصد هزار مرتبه شکر هر لحظه توی زندگیم لحظات زیباتری رو دارم تجربه میکنم

و چقدر لذت بخشه که بتونی با ماشینت و تمام امکاناتی که داره هرجایی که دوست داری و چشمت بهش خورد بری و چند روزی بمونی و لذت ببری

واقعا فوق العاده ترین و بی نظیر ترین تجربه هایی که یک انسان میتونه داشته باشه

به قول مریم جون آدم مگه چی میخاد از زندگی

ی لیوان چای و یک روشنایی شمع و ی آسمون زیبا

و بنظر من یک همسفر فوق العاده که شما و مریم جون درکنار هم فوق العاده اید و چقدر جهان با دقت این هم فرکانسی رو انجام میده

من هر لحظه با دیدن فایل های سفر خودمو همونجایی که بودید درکنار شما تجسم کردم

این فایل که دیگه با دیدن هر ثانیش اشک ریختم از خوشحالی و احساس عالی که داشتم ومنو برد به تجربه هایی که داشتم.

یک پیاده روی در صبح زیبا و در طبیعت زیبا .

از خداوند سپاسگزارم که منو در این مسیر زیبا قرار داد

سپاسگزارم از شما و مریم جون که با این آگاهی های ناب به ما یاد دادید جور دیگه ای هم میشه زندگی کرد

و سپاسگزارم که با عشق این همه زیبایی رو با ما به اشتراک میزارید

گذاشتن این فایل مصادف شده با روز تولدم و امروز از خدا خواستم که روز تولدم سوپرایزم کنه

و این فایل قشنگترین هدیه و سوپرایز تولدی بود که گرفتم

و خداوندو سپاسگزارم بابت همه چیز .

در پناه الله یکتا شاد، سالم ،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.