https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-06 04:48:042022-12-06 12:11:48سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 171
313نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عبامنش عزیز و مریم بانو و همه دوستای هم فرکانسی عزیزم
میخوام از تجربه های خودم از طبیعت گردی و غلبه بر ترس هام تو طبیعت گردی و زندگیم براتون بگم.🤗🤗🤗
اول از همه بهتون بگم من همیشه تو زندگیم طبیعت و دوست داشتم و حالمو خوب میکرد ولی فقط با خانواده و دوستان به مسافرت و نهایتا پیک نیک یک روزه رفته بودم. ولی همیشه هر زمانی که حالم بد بود و انرژیم پایین بود تنهایی به طبیعت کن سلوقان و یا لواسون، فشم یا شمشک تو تهران میرفتم. تا اینکه این دو سه سال اخیر که شروع کردم روی فایل های استاد کار کردن، سبک زندگیم تو همه زمینه ها از بحث ثروت و روابط گرفته ، تا نگرشم نسبت به طبیعت و غلبه بر ترس هام هم کلا تغییر کرده.
سال اول که شروع به کار کردن روی فایل های استاد کردم، تمام کتاب های صوتی که قبلا تو زمینه رشد شخصی خریده بودمو کنار گذاشتم و هنوزم که هنوزه فقط سه چهار تا از بهترین ها رو که با باورهای استاد تناقض نداره رو فقط گوش میکنم. با اینکه ده ها میلیون تومن پول این کتاب های صوتی رو داده بودم و بعضیاشون و شاید صدها بار گوشرده بودم، گوش کردن همشونو کنار گذاشتم و شبانه روز فایل های استاد تو گوشم بود. تا اینکه یکسال گذشت و کم کم شروع به تغییر سبک و شیوه های زندگیم و حتی افراد دورو برم کردم. تلویزیون و ماهواره رو که حدود سه ساله از زندگیم کاملا حذف کردم. همه چیو عوض کردم حتی وابستگیام نسبت به نزدیک ترین افراد خانواده. خیلی راحت کاملا از زندگیم حذفشون کردم و بقیه رو جهان از زندگیم حذف کرد تا جاییکه آذر سال گذشته به جایی رسیدم که هر انسانی که کوچکترین باورهای کمبود داشت و یا منفی بود از زندگیم حذف شد و من به خودم میگفتم اشکال نداره، استاد تو دوره عشق و مودت در روابط گفته تنها موندن و کار کردن رو خودمون خیلی خیلی بهتر از ارتباط با ادم های سمی هست. بنابراین من تو رعایت این قوانین خیلی ثابت قدم و متعهد و پای بند بودم. حتی یادمه یکبار تنهایی یه هتل رو به دریا، تو شمال کشور رزرو کردم و تنهایی رفتم و کلی بهم خوش گذشت و کلی با تنهایی خودم و خدای خودم خلوت کردم و لذت بردم. اینم بگم که من عاشق تنهایی رانندگی کردن تو طبیعت و تفکر هستم و همیشه دوست دارم ساعت ها رانندگی کنم و فایلای استاد رو گوش کنم. یا با خدای خودم حرف بزنم و لذت ببرم یا تفکر و تعقل کنم.
بعد از اینکه از شمال برگشتم دلم میخواست با تورهای طبیعت گردی به دل طبیعت برم. ولی تا حالا تجربه یه همچین کاریو نداشتم و خیلی می ترسیدم که با آدمای جدید به این صورت ارتباط داشته باشم و تنهایی به این تورها برم. تا اینکه به ترس هام غلبه کردم و یک تور یک و نیم روزه به کویر تل شیطان رو ثبت نام کردم و بلافاصله رفتم کتونی کوهنوردی و وسایلی که برای طبیعتگردی بصورت ابتدایی نیاز بودو خریدم. بعدش به این تور رفتم و انقدر بهم خوش گذشت و لذت بردم که حد و حساب نداره و هنوزم که هنوزه یعالمه دوست بسیار خوب و صمیمی از اون تور برام باقی مونده. هیچ وقت لحظات شیرین خوابیدن روی ماسه های کویر تو نیمه شب و خیره شدن به ستاره های زیبا و چشمان پرودگار رو فراموش نمیکنم. بعد از اون ترسم از تنهایی سفر رفتن با تورهای طبیعتگردیم کاملا از بین رفت. بعدش یه تور چهار روزه به جزیره لارک، هرمز و قشم رفتم. اینبار باید تمام وسایل طبیعتگردی مثل چادر و کیسه خواب و… رو تهیه میکردم. من به این سفر رفتم و کلی لذت بردم وهنوز یک دوست خیلی خیلی صمیمی از اون سفر برام به یادگار مونده. دیگه احساس میگردم با هر سفر دارم قوی و قوی تر میشم و به ترس هام غلبه میکنم. شب خوابیدن تو چادر اولش خیلی برام ترسناک بود ولی انجامش دادم. بعدش من بارها و بارها با تورهای مختلف به زیباترین و بکرترین طبیعت های ایران سفر کردم و تو هر سفر کلی رشد کردم و بزرگتر شدم و خاطرات زیبا ساختم. من قبل از اینکه به این سفرها برم اونقدر قدر هر چیز زیبا رو تو طبیعت نمیدونستم و برام اونقدر زیبا و جذاب نبودن، ولی از وقتی که رو فایلهای استاد کار میکنم، هر روز و هر لحظه از ابرهای آسمون تا طلوع و غروب خورشید و برگ و درختان و کوه گرفته تا دریا و رودخانه، عطر گلها، صدای باد، صدای رودخونه و همه چیز تو طبیعت بسیار بسیار لذت می برم و اصلا فرکانسم رو تغییر میدن. تا اینکه عید پارسال قرار شد با سه تا از دوستامون به یک منطقه بکر تو چمسنگر شهر خرم آباد تو استان لرستان بریم که حتی با ماشین معمولی نمیشد به اونجا رفت و قرار شد یک کمپینگ شش روزه تو دل طبیعت و آبشارهای کنارش داشته باشیم. ولی خب من از گرگ و مار و از این حیوونا کلی میترسیدم. مخصوصا مار. من از بچگی فوبیای مار داشتم. از همه بدتر اون منطقه ای که قرار بود کمپ کنیم چسبیده به یک قبرستون باستانی بود و من از شب خوابیدن تو این منطقه خیلی وحشت کرده بودم، ولی پیش خودم میگفتم من هر طور شده باید و باید بر ترس هام غلبه کنم. جالب اینجاست که فکر میکنم همون موقع ها استاد یک فایل رایگان بنام مثل ابوموسی نباشیم روی سایت گذاشت که انگار دقیقا پاسخ به سوالات من درخصوص چگونگی غلبه به این ترسها بود. به همه پیشنهاد میکنم اگه این فایل و گوش نکردین حتما حتما گوش کنید چون واقعا زندگی آدمو تغییر میده. من این فایل رو شاید صدها بار گوش کردم و بعدش رفتم تو دل طبیعت برای مواجهه شدن با ترس هایی که گفتم. شاید باورتون نشه شب اول چقدرررررر ترسیدم 😅😂😂 نصفه شب یه حیونی که نمیدونم گرگ بود، شغال بود سگ بود یا چیز دیگه اومده بود پیش چادر من ومن از ترس و وحشت نمیتونستم حتی تکون بخورم، حتی صدای قلب خودمو میشنیدم😅😂😂 پیش خودم میگفتم نکنه روح هایی که غروب رفته بودم بالای قبرشون اومدن کنار چادرم 😂😂 یا اینکه نکنه گرگ باشه و الان منو میخوره 🤭😂😂 انقدر ترسیده بودم که احساس میکردم تمام بدنم بی حس و سستو فلج شده 😂 تا اینکه آنقدر با خودم صحبت کردم و فایل ابوموسی رو بخاطر آوردم و گفتم وقتی من خودمو کامل به پروردگارم سپردم خودش از من در هر شرایطی محافظت میکنه و تا وقتی که اینان واقعی دارم، هیچ کسی و هیچ چیزی نمیتونه کوچکترین آسیبی به من بزنه. بعدش آروم شدم و خوابیدم و همه شب های بعد هم با این حرفا رو خودم کار میکردم و آروم می شدم. بعد از این کمپینگ احساس میکنم کلا عوض شدم. اصلا یه آدم دیگه شدم. احساس میکنم خیلی بزرگ تر شدم و رشد کردم که به ترس های به این بزرگی غلبه کردم و هر موقع که بهش فکر میکنن احساس شجاعت و لذت میکنم.
جالب اینجاست من قبلنا که به مسافرت میرفتم همش حواسم به این بود که لباسام کثیف نشه، خودم کثیف نشم و هر چیزیو نمیخوردم، هرجایی دستشویی نمیرفتم ولی وقتی به این کمپینگ ها رفتم کلا نگرشم عوض شد و فقط سعی میکردم از لحظه ای که توش هستم و آفرینش های پروردگارم لذت ببرم و دیگه اصلا این چیزا برام مهم نیستن. جالب اینجاست که منم تو اون کمپینگ چمسنگر تو دمای خیلی خیلی خیلی پایین رفتم زیر آبشار و قشنگ یه دوش کامل گرفتم 😂😂😂😂 کاری که هیچ وقت فکرشو هم حتی نمیکردم که بتونم انجامش بدم.
بعد از این تجربه ها من کلی کارای عجیب دیگه کردم که بقیه خیلی تعجب میکنن من چطوری انجامشون دادم. مثلا تو یه کمپینگ تو جنگلای عباس آباد تنکابن که رفته بودیم رودخانه نوردی و صخره نوردی، از ارتفاع خیلی خیلی زیاد، توی یه رودخونه پر عمق پریدم، یا تجربه زیپ لاین یا پرش از ارتفاع تو رودخونه زاینده رود تو شهرکرد. کارایی که قبلنا حتی تصورشم برام سخت بود ولی من واسه اینگه بزرگتر شم و رشد کنم هر طور بود انجامشون دادم و هر بار قوی تر و قوی تر شدم و احساس میکنم هر بار یزرگ تر شدم و واقعا به خودم افتخار میکنم
راستی یه بار هم تمرین آگهی بازرگانی تو دوره عزت نفس رو در مورد کارم بین چهل پنجاه نفر، تو یکی از تورا انجام دادم و بعدش کلی عزت نفسم بالاتر رفت. 💪🤗
من تو این سفرا همیشه سعی کردم تا اونجایی که بشه یه تایمی رو تو طبیعت فقط و فقط با خدای خودم تنها باشم و باورتون نمیشه چه آگاهی هایی، تو این تنهایی ها نصیبم شده و به چه شناخت ها و درک های عمیقی از زندگی رسیدم و چقدر حالمو عوض کرده و چقدر هر بار فرکانسم رو تغییر داده و چقدر هر بار خدای خوبم تو این تنهایی ها با من حرف زده یا پاسخ سوالاتم رو داده. یعنی معجزه پشت معجزه. جالب اینجاست که بعد از اینکه تو طبیعت با خدای خوبم خلوت میکنم معجزات هرروز تو زندگیم بیشتر و بیشتر میشن. هر موقع که اضطراب و نگرانی موضوعی رو داشته باشم تنهایی میرم تو دل طبیعت و خلوت و درددل با خدای خوبم و حالمو عالی میکنه و کاملا دگرگون میشم .
(( بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ))
البته اینم بگم که من تو طبیعت مدام با خدای خوبم حرف میزنم و مثل یه رفیق که همیشه حواسش به من هست، عاشقانه با همین زبون عامیانه، کلی باهاش دردو دل میکنم و میپرستمش و تحسینش میکنم و اشک میریزم و باز هم درددل میکنم و همیشه بعدش به بهترین مسیرها هدایت میشم. جوری که اگه یه نفر از بیرون به من نگاه کنه، فکر میکنه من دیوونم و به غقل من شک میکنه 🤣🤣 ولی اصلا اصلا برام مهم نیست و تنها چیزی که برام اهمیت داره رابطم با خدای خوبم، لمس و درک ناب ترین عشق جهان و رضایت اون از منه. همین و بس.
مخصوصا تنهای تنها تو دل کوهها خیلی حس عجیبی همیشه بهم دست میده و وقتی عظمت کوهها رو میبینم، اصلا منقلب میشم و یاد قدرت بی نهایت پروردگار میفتم که تازه این کوهها در برابر کهکشان ها به اندازه یک ذره هم نیست.
من تو طبیعت بجز درددل با خدای خوبم همیشه مراسم شکرگذاری هم دارم 😍😍
از تک تک آفریده هاش، زیبایی ها و اینکه تو اون موقعیت هستم و سلامتی که تونستم به اونجا برم و خیلی چیزای دیگه قدردان پروردگارم و سپاسگزار او هستم.
چقدر وقتی این فایل سفر به دور آمریکا رو دیدم حالم خوبتر شد. پاییز زیبا، برگ های رنگی رنگی و زیبایی های پاییز و از همه مهم تر ماشین کمپر که من عاشقم. 😍😍😍😍چایی تو دل طبیعت و آب زلال که روح آدمو جلا میده. از همه مهم تر برگایی که از درخت جدا میشد و به زمین میفتاد که منو یاد این موضوع انداخت:
هیچ برگی بدون اذن پرودگار به زمین نمیفته. بنظرم این جمله و فقط درک معنای همین یه جمله میتونه زندگی آدم و باورهای توحیدی انسان رو تغییر بده. شما فکر کنید که قدرت خداوند چقدر زیاده که همزمان به این همه برگ و تو کل دنیا در یک زمان، علم و اشراف داره و هدایتشون میکنه. بجز این همه برگ این همه حشرات، حیوانات، انسان ها، کره زمین، سیارات و کهکشان ها رو هم در نظر بگیرید. خدا یک انرژی هست که همزمان میتونه به همه این موضوعات با هم، همزمان فکر کنه و هدایشتون کنه. مثل بدن موجودات که با چه نظمی همه سلول ها رو کنترل و هدایت میکنه. خب این خدایی که ما داریم در موردش حرف میزنیم ببینین که چقدر بزرگه و ذهن حقیر ما اصلا نمیتونه درک کنه چجوری ممکنه همزمان علمش به همه جهان هستی محیط باشه؟ و چقدر خوبه که بتونیم همه موضوعات زندگیمونو و فقط و فقط به این قدرت برتر بسپاریم و انقدر به عقل ناقصمون اطمینان نکنیم و انقدر به خواسته هامون نچسبیم و از لحظه لحظه های زندگی، زیبایی های طبیعت لذت ببریم و هر لحظه شاد باشیم و حس خوشبختی داشته باشیم و تو هر موضوعی رها و تسلیم این قدرت لایتناهی باشیم. اون وقته که معجزه پشت معجزه تو زندگیمون رخ میده و به زیباترین مسیرها هدایتمون میکنه.
راستی اینم بگم که از وقتی که دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم سعی کردم برای پیاده روی معمولا تنهایی برم تو دل طبیعت و کوه و ساعت ها پیاده روی کنم و باخدایم خلوت کنم که هر لحظه هدایتم کنه و خیلی راحت و راحت و بدون کوچکترین دردسر و رنجی، خداروشکر با کلی لذت از مسیر 17 کیلو وزن کم کردم و الان به تعادل کامل وزنی رسیدم. 🤗🤗🤗 جوری که بعضی اوقات افراد منو نمیشناسن که در عرض 8 ماه انقدر تغییر کردم 💪💪💪
من وقتی تو دل طبیعت که تنهای تنها هستم، همیشه فقط تنها صدایی که میاد صدای پرونده ها، رودخونه و وزش باد هست که باعث میشه ذهن ادم آروم بگیره و این جهان مادی رو فراموش کنه و یاد این بیفته که تنها ترین واقعیت جهانم خداونده و هیچ چیز این جهان مادی، ارزش نگرانی، حرص خوردن و یا طمع ورزیدن رو نداره.
هفته پیش میخواستم برم دور دریاچه چیتگر و بدوم. ولی پنج دقیقه قبل از اینکه برسم نظرم عوض شد و گفتم تا هنوز برگای پاییزی رو درختا هستن، از فرصت استفاده کنم و تنهایی رفتم شمال کندلوس و جنگلای عباس آباد 😍😍 به یه قبرستون قدیمی هم رفتم تو دل طبیعت بکر، تنهای تنهای و کلی با خدایم راز و نیاز کردم و کلی نشانه دیدم و کلی هدایت شدم. باز هم خدای خوب من با کلام و نشانه های مخصوص به خودش کلی با من حرف زد و باز هم معجزه کرد. از ساعت پنج صبح تا نه شب رانندگی کردم ولی اصلا خسته نشدم و لذت بردم و با انرژی فوق العاده بالا و فرکانس عالی، به خونه برگشتم.
من فکر میکنم تنها علت اینکه تونستم خیلی به فرکانس خداوند نزدیک بشم و انقدر هر روز تو زندگیم معجزه میکنه و هر لحظه هدایتم میکنه، خلوت و تنهایی و دردودل و طلب هدایت کردن تو دل طبیعته. فکر میکنم حتی اینکه با فایل های استاد هم آشنا شدم، دلیلش همین بود که سه چهار سال پیش تو دل طبیعت خیلی با خدای خوبم خلوت میکردم و ازش میخواستم به بهترین مسیرها هدایتم کنه و منو با این مسیر بسیار زیبا و دوست داشتنی آشنا کرد😍😍🌈🌈
بنظرم هر کسی که بخواد تو این مسیر زیبا باشه و از طبیعت لذت ببره و بر ترس هاش غلبه کنه و به فرکانس خدا نزدیکتر بشه، خیلی راحت میتونه اینکارارو انجام بده بشرطی که تکاملشو طی کنه و آروم آروم از چیزای کوچیک شروع کنه تا بتونه این همه زیبایی رو در جهان مادی تجربه کنه.
راستی اینم بگم من یه نشونه هایی برای حضور و توجه خدا به خودم دارم که خدا معمولا خیلی هاشون رو تو تنهایی، تو دل طبیعت، بهم نشون میده و با جنس صدای خودش، معمولا باهام حرف میزنه و صحبت و راهنمایی و هدایتم میکنه. خدایا شکرت که مثل اون برگی که همیشه و همزمان حواست بهشون هست، در هر لحظه حواست به منم هست. 🤗🤗
فقط باید رها بود و تماما دل سپرد به قدرتمندترین قدرت کائنات و جهان هستی.
چون تمام من در او خلاصه می شود و تنهاترین یار و یاور ابدی من است که تا ابد ماندگار و همراهم خواهد بود. پس اوست که تنها سزاوار و لایق عشق همیشگی من است و در دل همین طبیعت ها و آفرینش پروردگارم است که همیشه عاشقانه هایم با او شکل میگیرد و هر دم مرا آرام تر و رها تر از همیشه می سازد.🌈💖🍁🌺🌍
ممنونم ار کامنت پر از مهر و محبتت و خیلی خوشحال و شاکر پروردگارم هستم که تونستم بعنوان دستان خداوند، وسیله ای برای انتقال آگاهی های الهی به شما باشم . دوست عزیزم بنظرم کار بسیار بسیار درستی میکنی که تصمیم گرفتی تو این مورد تکاملت رو طی کنی و قدم به قدم جلوبری تا هر روز با هر سفر جدید ، تجربه ای جدید و راهی جدید برای زندگی جدید و نگرش های نوینی تو زندگیت، آغاز بشه .
رعایت قانون تکامل یکی از مهمترین قوانین جهان هستیه که خیلی اوقات فراموشمون میشه. منم اولش از تنهایی و خلوت چند ساعته ، تو کوههای نزدیک تهران شروع کردم. بنظرم برای شروع اگه میخوای تکاملت طی بشه اول یک تور طبیعتگردی یکروزه رو ثبت نام کن. بعدش تورهای دو روزه و بعدش چندروزه رو امتحان کن. ضمن اینکه حتما فایل مثل ابوموسی نباشیم استاد رو حتما گوش کن و سعی کن از این حاشیه امنی که برای خودت ساختی بیرون بیای و فقط راه بیفتی و درنگ و تعلل نکنی. همه موفقیت ها و غلبه بر ترس ها و نگرانی ها با همون قدم اوله که آغاز میشه. بقول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . اگر تصمیم گرفتی که بر ترس هات غلبه کنی شجاع باش و فقط شروع کن . قدم های بعدی در مسیر بهت گفته میشه . آرزو میکنم تو این مسیر زیبا که انتخاب کردی که اغازش کنی، بتونی قشنگ ترین تجربیات و لذت بخش ترین لحظات زندگی رو با خدای مهربان ، خلق کنی و با تمام وجود لمسشون کنی
چقدر خوشحالم و قدردان و شاکر پروردگارم هستم که باعث شدم، آگاهی های خداوند و تجربیاتم رو از طریق این سایت و استاد عبامنش عزیز و مریم بانو با شما به اشتراک بزارم و باعث شد بر ترس هات غلبه کنی و تصمیم بگیری ، زیبایی های این مسیر لذت بخش رو تجربه کنی
عزیزم، اگه خانوادت مخالفت میکنن، میتونی با تغییر باورهات همه چیز رو عوض کنی. به شرطی که یقین و ایمان قلبی به انجام این کارها داشته باشی و متعهد به انجام تمرین های استاد. و همه چیز رو به خدا بسپار و از او بخواه که قدرتمندترین قدرت کائنات و جهان هستیه. وقتی به این قدرت برتر ایمان واقعی داشته باشی، هر کاری، هر کاری و هر کاری برات ممکن و انجام شدنی میشه. فقط باید بسپری و رها باشی و قدم اولو برداری و با ایمان هر چه تمامتر تکاملتو طی کنی
خداروشکر که امروز بعنوان دستان پرودگار تونستم راهنمای شما باشم.
عزیزم بنظرم اگه میخوای یه تور مطمئن پیدا کنی که خیالت راحت باشه یه تور یکروزه رو از سایت دالاهو انتخاب کن. برای شروع یه تور خیلی راحتو انتخاب کن که درجه سختیش یک از پنج باشه و بتونی تکاملتو طی کنی. همین که بتونی شروعش کنی و قدم بزاری تو دل ترسهات و از حاشیه امنت خارج بشی خودش کلیه.
عزیزم من روزی که اولین بار تو این تورها ثبت نام کردم نمیدونی چه استرسی داشتم و اصلا نمیدونستم چجور افرادی تو این تورها میان خیلی برام گنگ و سخت و مبهم بود ولی بعد از اینکه انجامش دادم متوجه شدم ترس هام بیخود بودن و فقط کافیه به ترس ها و تردیدها بها ندی و بهشون توجه نکنی و فقط انجامش بدی
هر ترس و تردید و فکر محدودیتی که حالت رو بد میکنه پیام شیطانه و اصلا بهش توجه نکن. برعکس هر چیزی که حالتو خوب میکنه و ازش حس خوب میگیری از طرف خداوند مهربونه. اگه از کامنت من حس خوب گرفتی و میخوای تجربش کنی پس این پیام از طرف پرودگاره و فقط انجامش بده
((تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد))
ولی وقتی فایل دیدار حضوری دوستان با استاد عبامنش و مریم بانو، رو سایت قرار گرفت من همون روزا از خدا خواستم که با من حرف بزنه و خودشو به من نشون بده و کمک کنه عزت نفسم و حس لیاقتم تو شغلم و انجام رسالت زندگیم خیلی بالاتر بره.
همون شب خدا تو خواب با من حرف زد و گفت:(( ما در حال کمک کردن به انسان های، ابرقدرتمند زمین هستیم.))
این جمله پروردگارم خیلی رو من تاثیر گذاشت و بعدش فایل استاد و دیدار حضوری با دوستان رو دیدم که آخر فایل استاد گفت از همین امروز به بعد نشانه ها و معجزات رو میبینیم. بعدش دیگه من یقین پیدا کردم که وظیفمه این پیام الله رو به گوش همه هم فرکانسی های خوبم که در مدار درستی هستند برسونم.
همه این مواردو تو اون قسمت از سریال سفر به دور آمریکا، کاملا شرح دادم و اینجوری شد که احساس کردم توجه به کامنت ها و شرح ماوقع هم بخشی از رسالتمه که باید حتمابدرستی انجامش بدم.
بله تنهایی و خلوت کردن با خدای خوبمون، تو طبیعت نه تنها باعث رشد و بلوغ انسان میشه، بلکه کلی مسائل حل نشدنی براتون آسون و قابل دستیابی میشه.
مهم تر از همه اینکه میتونی خودتو بشناسی
بنظرم خیلی از ماها درک درستی از خودمون و خواسته هامون نداریم و این خلوت باعث میشه، بدور از سرو صدا و هیاهو وفکر های مختلف، گوشی موبایلمونو خاموش کنیم و ذهنمون خالی از هر موضوع مادی کنیم، اون موقع هست که الهام ها جاری میشن و میتونی به درک و شناخت عمیقی از خودت برسی و ببینی که واقعا چی میخوای؟ آیا زمان مرگ هیچ حسرت و پشیمانی بجای گذاشتی یا نه ؟!
خیلی از ماها انقد درگیر زندگی مادی و روزمره میشیم که اصلا فراموش میکنیم که برای چی یه این جهان مادی اومدیم و خلوت و تنهایی با خدا تو طبیعت به ما کمک میکنه به این آگاهی ها دست پیدا کنیم و راه درستی رو در پیش بگیریم.
بنظرم شما برای اینکه برای هر کاری کلی مقدمات نچینی، فایل مثل ابوموسی نباشیم و مدام گوش کن. خیلی تو این راه کمک میکنه و مفیده
چقدر خوبه که تونستم تجرییاتمو طوری بیان کنم که شما هم بتونی خیلی خوب و واضح، درک و لمسشون کنی و سپاسگزار پروردگارم هستم که همه ما رو در این مجموعه دوستانه و در یک مدار، گرد هم جمع کرده تا بتونیم تجربیات خوبمون و الهامات و آگاهی هامونو با هم به اشتراک بزاریم و این زنجیره قدرتمند، هر روز قدرتمند تر و قدرتمند تر از دیروز خواهد بود و باعث رشد و گسترش جهان و موجودات خواهد شد.
بقول استاد تا بتونیم
(( خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنیم.))
خوشحالم که نکته ها و آگاهی هایی که مدنظرم بودو تونستم تو این فایل بهتون منتقل کنم.
مخصوصا دعای شما برای من و توسعه عمق ارتباطم باخدا 😍😍
بزرگترین آرزوی من اینه که زمانی که میخوام سریال زندگیمو همراه خدا ببینم، هیچ حسرت و پشیمانی بابت این دنیا به همراه نداشته باشم و خدا بگه احسنت بنده من، من به وجود تو در این جهان افتخار میکنم. این نهایت آمال و آرزوهای منه😍😍😍
چه خوبه که هر شب خودمون قبل از خواب، سریال اون روزمونو ببینیم و خودمونو و کارای اونروزمونو کنکاش کنیم که آیا اثر زیبایی در این روز از خودمون خلق کردیم یا نه. اگر نه تمام تلاشمون و بکنیم که فردا بهترین نمایش رو در اون قسمت از سریال زندگیمون ضبط کنیم.
من هم آرزو میکنم شما هم به بهترین مسیرها هدایت بشی و همیشه شاد، تندرست و سعادتمند باشی
سلام به استاد عبامنش عزیز و مریم بانو و همه دوستای هم فرکانسی عزیزم
میخوام از تجربه های خودم از طبیعت گردی و غلبه بر ترس هام تو طبیعت گردی و زندگیم براتون بگم.🤗🤗🤗
اول از همه بهتون بگم من همیشه تو زندگیم طبیعت و دوست داشتم و حالمو خوب میکرد ولی فقط با خانواده و دوستان به مسافرت و نهایتا پیک نیک یک روزه رفته بودم. ولی همیشه هر زمانی که حالم بد بود و انرژیم پایین بود تنهایی به طبیعت کن سلوقان و یا لواسون، فشم یا شمشک تو تهران میرفتم. تا اینکه این دو سه سال اخیر که شروع کردم روی فایل های استاد کار کردن، سبک زندگیم تو همه زمینه ها از بحث ثروت و روابط گرفته ، تا نگرشم نسبت به طبیعت و غلبه بر ترس هام هم کلا تغییر کرده.
سال اول که شروع به کار کردن روی فایل های استاد کردم، تمام کتاب های صوتی که قبلا تو زمینه رشد شخصی خریده بودمو کنار گذاشتم و هنوزم که هنوزه فقط سه چهار تا از بهترین ها رو که با باورهای استاد تناقض نداره رو فقط گوش میکنم. با اینکه ده ها میلیون تومن پول این کتاب های صوتی رو داده بودم و بعضیاشون و شاید صدها بار گوشرده بودم، گوش کردن همشونو کنار گذاشتم و شبانه روز فایل های استاد تو گوشم بود. تا اینکه یکسال گذشت و کم کم شروع به تغییر سبک و شیوه های زندگیم و حتی افراد دورو برم کردم. تلویزیون و ماهواره رو که حدود سه ساله از زندگیم کاملا حذف کردم. همه چیو عوض کردم حتی وابستگیام نسبت به نزدیک ترین افراد خانواده. خیلی راحت کاملا از زندگیم حذفشون کردم و بقیه رو جهان از زندگیم حذف کرد تا جاییکه آذر سال گذشته به جایی رسیدم که هر انسانی که کوچکترین باورهای کمبود داشت و یا منفی بود از زندگیم حذف شد و من به خودم میگفتم اشکال نداره، استاد تو دوره عشق و مودت در روابط گفته تنها موندن و کار کردن رو خودمون خیلی خیلی بهتر از ارتباط با ادم های سمی هست. بنابراین من تو رعایت این قوانین خیلی ثابت قدم و متعهد و پای بند بودم. حتی یادمه یکبار تنهایی یه هتل رو به دریا، تو شمال کشور رزرو کردم و تنهایی رفتم و کلی بهم خوش گذشت و کلی با تنهایی خودم و خدای خودم خلوت کردم و لذت بردم. اینم بگم که من عاشق تنهایی رانندگی کردن تو طبیعت و تفکر هستم و همیشه دوست دارم ساعت ها رانندگی کنم و فایلای استاد رو گوش کنم. یا با خدای خودم حرف بزنم و لذت ببرم یا تفکر و تعقل کنم.
بعد از اینکه از شمال برگشتم دلم میخواست با تورهای طبیعت گردی به دل طبیعت برم. ولی تا حالا تجربه یه همچین کاریو نداشتم و خیلی می ترسیدم که با آدمای جدید به این صورت ارتباط داشته باشم و تنهایی به این تورها برم. تا اینکه به ترس هام غلبه کردم و یک تور یک و نیم روزه به کویر تل شیطان رو ثبت نام کردم و بلافاصله رفتم کتونی کوهنوردی و وسایلی که برای طبیعتگردی بصورت ابتدایی نیاز بودو خریدم. بعدش به این تور رفتم و انقدر بهم خوش گذشت و لذت بردم که حد و حساب نداره و هنوزم که هنوزه یعالمه دوست بسیار خوب و صمیمی از اون تور برام باقی مونده. هیچ وقت لحظات شیرین خوابیدن روی ماسه های کویر تو نیمه شب و خیره شدن به ستاره های زیبا و چشمان پرودگار رو فراموش نمیکنم. بعد از اون ترسم از تنهایی سفر رفتن با تورهای طبیعتگردیم کاملا از بین رفت. بعدش یه تور چهار روزه به جزیره لارک، هرمز و قشم رفتم. اینبار باید تمام وسایل طبیعتگردی مثل چادر و کیسه خواب و… رو تهیه میکردم. من به این سفر رفتم و کلی لذت بردم وهنوز یک دوست خیلی خیلی صمیمی از اون سفر برام به یادگار مونده. دیگه احساس میگردم با هر سفر دارم قوی و قوی تر میشم و به ترس هام غلبه میکنم. شب خوابیدن تو چادر اولش خیلی برام ترسناک بود ولی انجامش دادم. بعدش من بارها و بارها با تورهای مختلف به زیباترین و بکرترین طبیعت های ایران سفر کردم و تو هر سفر کلی رشد کردم و بزرگتر شدم و خاطرات زیبا ساختم. من قبل از اینکه به این سفرها برم اونقدر قدر هر چیز زیبا رو تو طبیعت نمیدونستم و برام اونقدر زیبا و جذاب نبودن، ولی از وقتی که رو فایلهای استاد کار میکنم، هر روز و هر لحظه از ابرهای آسمون تا طلوع و غروب خورشید و برگ و درختان و کوه گرفته تا دریا و رودخانه، عطر گلها، صدای باد، صدای رودخونه و همه چیز تو طبیعت بسیار بسیار لذت می برم و اصلا فرکانسم رو تغییر میدن. تا اینکه عید پارسال قرار شد با سه تا از دوستامون به یک منطقه بکر تو چمسنگر شهر خرم آباد تو استان لرستان بریم که حتی با ماشین معمولی نمیشد به اونجا رفت و قرار شد یک کمپینگ شش روزه تو دل طبیعت و آبشارهای کنارش داشته باشیم. ولی خب من از گرگ و مار و از این حیوونا کلی میترسیدم. مخصوصا مار. من از بچگی فوبیای مار داشتم. از همه بدتر اون منطقه ای که قرار بود کمپ کنیم چسبیده به یک قبرستون باستانی بود و من از شب خوابیدن تو این منطقه خیلی وحشت کرده بودم، ولی پیش خودم میگفتم من هر طور شده باید و باید بر ترس هام غلبه کنم. جالب اینجاست که فکر میکنم همون موقع ها استاد یک فایل رایگان بنام مثل ابوموسی نباشیم روی سایت گذاشت که انگار دقیقا پاسخ به سوالات من درخصوص چگونگی غلبه به این ترسها بود. به همه پیشنهاد میکنم اگه این فایل و گوش نکردین حتما حتما گوش کنید چون واقعا زندگی آدمو تغییر میده. من این فایل رو شاید صدها بار گوش کردم و بعدش رفتم تو دل طبیعت برای مواجهه شدن با ترس هایی که گفتم. شاید باورتون نشه شب اول چقدرررررر ترسیدم 😅😂😂 نصفه شب یه حیونی که نمیدونم گرگ بود، شغال بود سگ بود یا چیز دیگه اومده بود پیش چادر من ومن از ترس و وحشت نمیتونستم حتی تکون بخورم، حتی صدای قلب خودمو میشنیدم😅😂😂 پیش خودم میگفتم نکنه روح هایی که غروب رفته بودم بالای قبرشون اومدن کنار چادرم 😂😂 یا اینکه نکنه گرگ باشه و الان منو میخوره 🤭😂😂 انقدر ترسیده بودم که احساس میکردم تمام بدنم بی حس و سستو فلج شده 😂 تا اینکه آنقدر با خودم صحبت کردم و فایل ابوموسی رو بخاطر آوردم و گفتم وقتی من خودمو کامل به پروردگارم سپردم خودش از من در هر شرایطی محافظت میکنه و تا وقتی که اینان واقعی دارم، هیچ کسی و هیچ چیزی نمیتونه کوچکترین آسیبی به من بزنه. بعدش آروم شدم و خوابیدم و همه شب های بعد هم با این حرفا رو خودم کار میکردم و آروم می شدم. بعد از این کمپینگ احساس میکنم کلا عوض شدم. اصلا یه آدم دیگه شدم. احساس میکنم خیلی بزرگ تر شدم و رشد کردم که به ترس های به این بزرگی غلبه کردم و هر موقع که بهش فکر میکنن احساس شجاعت و لذت میکنم.
جالب اینجاست من قبلنا که به مسافرت میرفتم همش حواسم به این بود که لباسام کثیف نشه، خودم کثیف نشم و هر چیزیو نمیخوردم، هرجایی دستشویی نمیرفتم ولی وقتی به این کمپینگ ها رفتم کلا نگرشم عوض شد و فقط سعی میکردم از لحظه ای که توش هستم و آفرینش های پروردگارم لذت ببرم و دیگه اصلا این چیزا برام مهم نیستن. جالب اینجاست که منم تو اون کمپینگ چمسنگر تو دمای خیلی خیلی خیلی پایین رفتم زیر آبشار و قشنگ یه دوش کامل گرفتم 😂😂😂😂 کاری که هیچ وقت فکرشو هم حتی نمیکردم که بتونم انجامش بدم.
بعد از این تجربه ها من کلی کارای عجیب دیگه کردم که بقیه خیلی تعجب میکنن من چطوری انجامشون دادم. مثلا تو یه کمپینگ تو جنگلای عباس آباد تنکابن که رفته بودیم رودخانه نوردی و صخره نوردی، از ارتفاع خیلی خیلی زیاد، توی یه رودخونه پر عمق پریدم، یا تجربه زیپ لاین یا پرش از ارتفاع تو رودخونه زاینده رود تو شهرکرد. کارایی که قبلنا حتی تصورشم برام سخت بود ولی من واسه اینگه بزرگتر شم و رشد کنم هر طور بود انجامشون دادم و هر بار قوی تر و قوی تر شدم و احساس میکنم هر بار یزرگ تر شدم و واقعا به خودم افتخار میکنم
راستی یه بار هم تمرین آگهی بازرگانی تو دوره عزت نفس رو در مورد کارم بین چهل پنجاه نفر، تو یکی از تورا انجام دادم و بعدش کلی عزت نفسم بالاتر رفت. 💪🤗
من تو این سفرا همیشه سعی کردم تا اونجایی که بشه یه تایمی رو تو طبیعت فقط و فقط با خدای خودم تنها باشم و باورتون نمیشه چه آگاهی هایی، تو این تنهایی ها نصیبم شده و به چه شناخت ها و درک های عمیقی از زندگی رسیدم و چقدر حالمو عوض کرده و چقدر هر بار فرکانسم رو تغییر داده و چقدر هر بار خدای خوبم تو این تنهایی ها با من حرف زده یا پاسخ سوالاتم رو داده. یعنی معجزه پشت معجزه. جالب اینجاست که بعد از اینکه تو طبیعت با خدای خوبم خلوت میکنم معجزات هرروز تو زندگیم بیشتر و بیشتر میشن. هر موقع که اضطراب و نگرانی موضوعی رو داشته باشم تنهایی میرم تو دل طبیعت و خلوت و درددل با خدای خوبم و حالمو عالی میکنه و کاملا دگرگون میشم .
(( بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ))
البته اینم بگم که من تو طبیعت مدام با خدای خوبم حرف میزنم و مثل یه رفیق که همیشه حواسش به من هست، عاشقانه با همین زبون عامیانه، کلی باهاش دردو دل میکنم و میپرستمش و تحسینش میکنم و اشک میریزم و باز هم درددل میکنم و همیشه بعدش به بهترین مسیرها هدایت میشم. جوری که اگه یه نفر از بیرون به من نگاه کنه، فکر میکنه من دیوونم و به غقل من شک میکنه 🤣🤣 ولی اصلا اصلا برام مهم نیست و تنها چیزی که برام اهمیت داره رابطم با خدای خوبم، لمس و درک ناب ترین عشق جهان و رضایت اون از منه. همین و بس.
مخصوصا تنهای تنها تو دل کوهها خیلی حس عجیبی همیشه بهم دست میده و وقتی عظمت کوهها رو میبینم، اصلا منقلب میشم و یاد قدرت بی نهایت پروردگار میفتم که تازه این کوهها در برابر کهکشان ها به اندازه یک ذره هم نیست.
من تو طبیعت بجز درددل با خدای خوبم همیشه مراسم شکرگذاری هم دارم 😍😍
از تک تک آفریده هاش، زیبایی ها و اینکه تو اون موقعیت هستم و سلامتی که تونستم به اونجا برم و خیلی چیزای دیگه قدردان پروردگارم و سپاسگزار او هستم.
چقدر وقتی این فایل سفر به دور آمریکا رو دیدم حالم خوبتر شد. پاییز زیبا، برگ های رنگی رنگی و زیبایی های پاییز و از همه مهم تر ماشین کمپر که من عاشقم. 😍😍😍😍چایی تو دل طبیعت و آب زلال که روح آدمو جلا میده. از همه مهم تر برگایی که از درخت جدا میشد و به زمین میفتاد که منو یاد این موضوع انداخت:
هیچ برگی بدون اذن پرودگار به زمین نمیفته. بنظرم این جمله و فقط درک معنای همین یه جمله میتونه زندگی آدم و باورهای توحیدی انسان رو تغییر بده. شما فکر کنید که قدرت خداوند چقدر زیاده که همزمان به این همه برگ و تو کل دنیا در یک زمان، علم و اشراف داره و هدایتشون میکنه. بجز این همه برگ این همه حشرات، حیوانات، انسان ها، کره زمین، سیارات و کهکشان ها رو هم در نظر بگیرید. خدا یک انرژی هست که همزمان میتونه به همه این موضوعات با هم، همزمان فکر کنه و هدایشتون کنه. مثل بدن موجودات که با چه نظمی همه سلول ها رو کنترل و هدایت میکنه. خب این خدایی که ما داریم در موردش حرف میزنیم ببینین که چقدر بزرگه و ذهن حقیر ما اصلا نمیتونه درک کنه چجوری ممکنه همزمان علمش به همه جهان هستی محیط باشه؟ و چقدر خوبه که بتونیم همه موضوعات زندگیمونو و فقط و فقط به این قدرت برتر بسپاریم و انقدر به عقل ناقصمون اطمینان نکنیم و انقدر به خواسته هامون نچسبیم و از لحظه لحظه های زندگی، زیبایی های طبیعت لذت ببریم و هر لحظه شاد باشیم و حس خوشبختی داشته باشیم و تو هر موضوعی رها و تسلیم این قدرت لایتناهی باشیم. اون وقته که معجزه پشت معجزه تو زندگیمون رخ میده و به زیباترین مسیرها هدایتمون میکنه.
راستی اینم بگم که از وقتی که دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم سعی کردم برای پیاده روی معمولا تنهایی برم تو دل طبیعت و کوه و ساعت ها پیاده روی کنم و باخدایم خلوت کنم که هر لحظه هدایتم کنه و خیلی راحت و راحت و بدون کوچکترین دردسر و رنجی، خداروشکر با کلی لذت از مسیر 17 کیلو وزن کم کردم و الان به تعادل کامل وزنی رسیدم. 🤗🤗🤗 جوری که بعضی اوقات افراد منو نمیشناسن که در عرض 8 ماه انقدر تغییر کردم 💪💪💪
من وقتی تو دل طبیعت که تنهای تنها هستم، همیشه فقط تنها صدایی که میاد صدای پرونده ها، رودخونه و وزش باد هست که باعث میشه ذهن ادم آروم بگیره و این جهان مادی رو فراموش کنه و یاد این بیفته که تنها ترین واقعیت جهانم خداونده و هیچ چیز این جهان مادی، ارزش نگرانی، حرص خوردن و یا طمع ورزیدن رو نداره.
هفته پیش میخواستم برم دور دریاچه چیتگر و بدوم. ولی پنج دقیقه قبل از اینکه برسم نظرم عوض شد و گفتم تا هنوز برگای پاییزی رو درختا هستن، از فرصت استفاده کنم و تنهایی رفتم شمال کندلوس و جنگلای عباس آباد 😍😍 به یه قبرستون قدیمی هم رفتم تو دل طبیعت بکر، تنهای تنهای و کلی با خدایم راز و نیاز کردم و کلی نشانه دیدم و کلی هدایت شدم. باز هم خدای خوب من با کلام و نشانه های مخصوص به خودش کلی با من حرف زد و باز هم معجزه کرد. از ساعت پنج صبح تا نه شب رانندگی کردم ولی اصلا خسته نشدم و لذت بردم و با انرژی فوق العاده بالا و فرکانس عالی، به خونه برگشتم.
من فکر میکنم تنها علت اینکه تونستم خیلی به فرکانس خداوند نزدیک بشم و انقدر هر روز تو زندگیم معجزه میکنه و هر لحظه هدایتم میکنه، خلوت و تنهایی و دردودل و طلب هدایت کردن تو دل طبیعته. فکر میکنم حتی اینکه با فایل های استاد هم آشنا شدم، دلیلش همین بود که سه چهار سال پیش تو دل طبیعت خیلی با خدای خوبم خلوت میکردم و ازش میخواستم به بهترین مسیرها هدایتم کنه و منو با این مسیر بسیار زیبا و دوست داشتنی آشنا کرد😍😍🌈🌈
بنظرم هر کسی که بخواد تو این مسیر زیبا باشه و از طبیعت لذت ببره و بر ترس هاش غلبه کنه و به فرکانس خدا نزدیکتر بشه، خیلی راحت میتونه اینکارارو انجام بده بشرطی که تکاملشو طی کنه و آروم آروم از چیزای کوچیک شروع کنه تا بتونه این همه زیبایی رو در جهان مادی تجربه کنه.
راستی اینم بگم من یه نشونه هایی برای حضور و توجه خدا به خودم دارم که خدا معمولا خیلی هاشون رو تو تنهایی، تو دل طبیعت، بهم نشون میده و با جنس صدای خودش، معمولا باهام حرف میزنه و صحبت و راهنمایی و هدایتم میکنه. خدایا شکرت که مثل اون برگی که همیشه و همزمان حواست بهشون هست، در هر لحظه حواست به منم هست. 🤗🤗
فقط باید رها بود و تماما دل سپرد به قدرتمندترین قدرت کائنات و جهان هستی.
چون تمام من در او خلاصه می شود و تنهاترین یار و یاور ابدی من است که تا ابد ماندگار و همراهم خواهد بود. پس اوست که تنها سزاوار و لایق عشق همیشگی من است و در دل همین طبیعت ها و آفرینش پروردگارم است که همیشه عاشقانه هایم با او شکل میگیرد و هر دم مرا آرام تر و رها تر از همیشه می سازد.🌈💖🍁🌺🌍
سلام هدا جان
ممنونم ار کامنت پر از مهر و محبتت و خیلی خوشحال و شاکر پروردگارم هستم که تونستم بعنوان دستان خداوند، وسیله ای برای انتقال آگاهی های الهی به شما باشم . دوست عزیزم بنظرم کار بسیار بسیار درستی میکنی که تصمیم گرفتی تو این مورد تکاملت رو طی کنی و قدم به قدم جلوبری تا هر روز با هر سفر جدید ، تجربه ای جدید و راهی جدید برای زندگی جدید و نگرش های نوینی تو زندگیت، آغاز بشه .
رعایت قانون تکامل یکی از مهمترین قوانین جهان هستیه که خیلی اوقات فراموشمون میشه. منم اولش از تنهایی و خلوت چند ساعته ، تو کوههای نزدیک تهران شروع کردم. بنظرم برای شروع اگه میخوای تکاملت طی بشه اول یک تور طبیعتگردی یکروزه رو ثبت نام کن. بعدش تورهای دو روزه و بعدش چندروزه رو امتحان کن. ضمن اینکه حتما فایل مثل ابوموسی نباشیم استاد رو حتما گوش کن و سعی کن از این حاشیه امنی که برای خودت ساختی بیرون بیای و فقط راه بیفتی و درنگ و تعلل نکنی. همه موفقیت ها و غلبه بر ترس ها و نگرانی ها با همون قدم اوله که آغاز میشه. بقول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . اگر تصمیم گرفتی که بر ترس هات غلبه کنی شجاع باش و فقط شروع کن . قدم های بعدی در مسیر بهت گفته میشه . آرزو میکنم تو این مسیر زیبا که انتخاب کردی که اغازش کنی، بتونی قشنگ ترین تجربیات و لذت بخش ترین لحظات زندگی رو با خدای مهربان ، خلق کنی و با تمام وجود لمسشون کنی
سلام اسما جان
ممنونم از لطف و محبتت
چقدر خوشحالم و قدردان و شاکر پروردگارم هستم که باعث شدم، آگاهی های خداوند و تجربیاتم رو از طریق این سایت و استاد عبامنش عزیز و مریم بانو با شما به اشتراک بزارم و باعث شد بر ترس هات غلبه کنی و تصمیم بگیری ، زیبایی های این مسیر لذت بخش رو تجربه کنی
عزیزم، اگه خانوادت مخالفت میکنن، میتونی با تغییر باورهات همه چیز رو عوض کنی. به شرطی که یقین و ایمان قلبی به انجام این کارها داشته باشی و متعهد به انجام تمرین های استاد. و همه چیز رو به خدا بسپار و از او بخواه که قدرتمندترین قدرت کائنات و جهان هستیه. وقتی به این قدرت برتر ایمان واقعی داشته باشی، هر کاری، هر کاری و هر کاری برات ممکن و انجام شدنی میشه. فقط باید بسپری و رها باشی و قدم اولو برداری و با ایمان هر چه تمامتر تکاملتو طی کنی
سلام فاطمه عزیزم
ممنونم از محبتت
دقیقا درسته، صدای زوزه باد، در تاریکی شب تو چادر، تجربه فوق العاده لذت بخشیه که تا تجربه نکنی نمیدونی چقدر جذاب و دلپذیره
امیدوارم همه همسفران همفرکانسم تو این سایت بتونن یه روزی بر ترس هاشون غلبه کنن و از این حس ناب و تجربیات زیبا بهره مند بشن.
سلام رضوان جان
من آقا نیستم عزیزم خانوم هستم 😂😂😂😂
خداروشکر که امروز بعنوان دستان پرودگار تونستم راهنمای شما باشم.
عزیزم بنظرم اگه میخوای یه تور مطمئن پیدا کنی که خیالت راحت باشه یه تور یکروزه رو از سایت دالاهو انتخاب کن. برای شروع یه تور خیلی راحتو انتخاب کن که درجه سختیش یک از پنج باشه و بتونی تکاملتو طی کنی. همین که بتونی شروعش کنی و قدم بزاری تو دل ترسهات و از حاشیه امنت خارج بشی خودش کلیه.
عزیزم من روزی که اولین بار تو این تورها ثبت نام کردم نمیدونی چه استرسی داشتم و اصلا نمیدونستم چجور افرادی تو این تورها میان خیلی برام گنگ و سخت و مبهم بود ولی بعد از اینکه انجامش دادم متوجه شدم ترس هام بیخود بودن و فقط کافیه به ترس ها و تردیدها بها ندی و بهشون توجه نکنی و فقط انجامش بدی
هر ترس و تردید و فکر محدودیتی که حالت رو بد میکنه پیام شیطانه و اصلا بهش توجه نکن. برعکس هر چیزی که حالتو خوب میکنه و ازش حس خوب میگیری از طرف خداوند مهربونه. اگه از کامنت من حس خوب گرفتی و میخوای تجربش کنی پس این پیام از طرف پرودگاره و فقط انجامش بده
((تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد))
سلام
سپاسگزارم محمد عزیز
راستش من اصلا به نوشتن کامنت علاقه ای نداشتم.
ولی وقتی فایل دیدار حضوری دوستان با استاد عبامنش و مریم بانو، رو سایت قرار گرفت من همون روزا از خدا خواستم که با من حرف بزنه و خودشو به من نشون بده و کمک کنه عزت نفسم و حس لیاقتم تو شغلم و انجام رسالت زندگیم خیلی بالاتر بره.
همون شب خدا تو خواب با من حرف زد و گفت:(( ما در حال کمک کردن به انسان های، ابرقدرتمند زمین هستیم.))
این جمله پروردگارم خیلی رو من تاثیر گذاشت و بعدش فایل استاد و دیدار حضوری با دوستان رو دیدم که آخر فایل استاد گفت از همین امروز به بعد نشانه ها و معجزات رو میبینیم. بعدش دیگه من یقین پیدا کردم که وظیفمه این پیام الله رو به گوش همه هم فرکانسی های خوبم که در مدار درستی هستند برسونم.
همه این مواردو تو اون قسمت از سریال سفر به دور آمریکا، کاملا شرح دادم و اینجوری شد که احساس کردم توجه به کامنت ها و شرح ماوقع هم بخشی از رسالتمه که باید حتمابدرستی انجامش بدم.
سلام حمید عزیز
ممنونم از پیام پر مهر شما
بله تنهایی و خلوت کردن با خدای خوبمون، تو طبیعت نه تنها باعث رشد و بلوغ انسان میشه، بلکه کلی مسائل حل نشدنی براتون آسون و قابل دستیابی میشه.
مهم تر از همه اینکه میتونی خودتو بشناسی
بنظرم خیلی از ماها درک درستی از خودمون و خواسته هامون نداریم و این خلوت باعث میشه، بدور از سرو صدا و هیاهو وفکر های مختلف، گوشی موبایلمونو خاموش کنیم و ذهنمون خالی از هر موضوع مادی کنیم، اون موقع هست که الهام ها جاری میشن و میتونی به درک و شناخت عمیقی از خودت برسی و ببینی که واقعا چی میخوای؟ آیا زمان مرگ هیچ حسرت و پشیمانی بجای گذاشتی یا نه ؟!
خیلی از ماها انقد درگیر زندگی مادی و روزمره میشیم که اصلا فراموش میکنیم که برای چی یه این جهان مادی اومدیم و خلوت و تنهایی با خدا تو طبیعت به ما کمک میکنه به این آگاهی ها دست پیدا کنیم و راه درستی رو در پیش بگیریم.
بنظرم شما برای اینکه برای هر کاری کلی مقدمات نچینی، فایل مثل ابوموسی نباشیم و مدام گوش کن. خیلی تو این راه کمک میکنه و مفیده
سلام
ممنونم مریم عزیزم
خیلی خوشحالم که تجربیاتم برات مفید بود و خداوند از طریق من این پیام ها رو برات ارسال کرد.
چرا که نه عزیزم
فقط کافیه که بخوای، باور کنی، به خدا بسپری و ایمان واقعی داشته باشیو قدم یه قدم جلو بری و تکاملتو مرحله به مرحله طی کنی
سلام فریبا جان
ممنون از کامنت پر از مهر و محبت شما
کلی انرژی مثبت از کامنت زیبات گرفتم
چقدر خوبه که تونستم تجرییاتمو طوری بیان کنم که شما هم بتونی خیلی خوب و واضح، درک و لمسشون کنی و سپاسگزار پروردگارم هستم که همه ما رو در این مجموعه دوستانه و در یک مدار، گرد هم جمع کرده تا بتونیم تجربیات خوبمون و الهامات و آگاهی هامونو با هم به اشتراک بزاریم و این زنجیره قدرتمند، هر روز قدرتمند تر و قدرتمند تر از دیروز خواهد بود و باعث رشد و گسترش جهان و موجودات خواهد شد.
بقول استاد تا بتونیم
(( خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنیم.))
سلام مهدیه عزیزم
سپاس از کامنت سرشار از حس عشق و عطوفت شما
خوشحالم که نکته ها و آگاهی هایی که مدنظرم بودو تونستم تو این فایل بهتون منتقل کنم.
مخصوصا دعای شما برای من و توسعه عمق ارتباطم باخدا 😍😍
بزرگترین آرزوی من اینه که زمانی که میخوام سریال زندگیمو همراه خدا ببینم، هیچ حسرت و پشیمانی بابت این دنیا به همراه نداشته باشم و خدا بگه احسنت بنده من، من به وجود تو در این جهان افتخار میکنم. این نهایت آمال و آرزوهای منه😍😍😍
چه خوبه که هر شب خودمون قبل از خواب، سریال اون روزمونو ببینیم و خودمونو و کارای اونروزمونو کنکاش کنیم که آیا اثر زیبایی در این روز از خودمون خلق کردیم یا نه. اگر نه تمام تلاشمون و بکنیم که فردا بهترین نمایش رو در اون قسمت از سریال زندگیمون ضبط کنیم.
من هم آرزو میکنم شما هم به بهترین مسیرها هدایت بشی و همیشه شاد، تندرست و سعادتمند باشی