سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 172 - صفحه 23

به نام خدای بخشنده مهربان

شکرت برای بهترین فایلت بهترین احساسو دارم چون برام توش پر از نشونه بود چقد لذت بردم از این رابطه واین ارتباط ربم باهام از طریق این سفرنامه برای دونه دونه اتفاقاتش داشتان دارم

وبرام جادوویی بود

@@@نشونه عزت نفس دمپایی@@@

توی مسافرت جدیدم که خیلی غیر منتظر جور شد وعالیبود صحنه ای پیش اومد ما توی یه پاساژ لوکس خلوت بودیم بعد یه همسری به شوخی پله برقی اشتباهی رفت وهمه دنبالش اومدن دوباره برگشتن تو این لحظه یکی گفت این ابروی ادمو میبره و بعد من یاده خودم افتادم برای راحتیم دمپایی انگشتی برده بودم وتوی پاساژ های لوکس با همون دمپایی که راحت بودم و یه جاهایش اولش برام خیلی سخت بود ولی بعد گفتم عب نداره یکم بهت بخندن اصلا یکم خجالتت بریزه

وبه قول خانم شایسته از این اعتماد به نفس از این رو رتبه ممنون ربم از هدایت های نابت شکر مهربون

@@@نشونه احساس لیاقت درونی عشق @@@

توی مسافرت گاهی توجه ها بهت کم میشد

گاهی به دلایلی احساس ظعف میومد سراغم مثلا کمبود درامد که بحثش تکامله یا هرچیز

سر اینکه نمتونستم تو بحثشون همکاری کنم ارتباط قوی بگیرم به خاطر لباس رستوران هر چیزی هر بهبونه ای

من چیکار کرده بودم توی زهنم گفته بودم بهونه بی بهونه

ینی هر چی میشد لیاقتو عشق درونیمو حفظ میکردم وبه جای استرس سعی میکردم ارامش جاری کنم

خیلی قدرته باحالیه عشقو لیاقته مهر تایید منتظر نباشی بقیه بهت بزنن با قدرت خودتو تایید کنی

@@@نشونه رفتن هدایتی به ابشار ودیدن صحنه های زیبای سفرنامه@@@

بله واقعا زهن همه زهنو روحم از این اجابت تکامل استب زده وایی چقد شبیهبود من ده قسمت صدوشس تا صد هفتادو گرفتم دوبار دیدم وعشق کردم و بعد هدایتی با عزت عشق رفتیم

صد هزار مرتبه شکر

واقعا خیلی صحنه اون درختاای کاج اون پارک های خوشگل واون خرید های خوشگلتون برای منم پیش میومدواقعا عالی بود اونجا خانم شایسته گفت استاد عکس اینجارو گرف نشونم داد سری بعد باهم اومدیم خیلی جالب بود برا همین عاشق فیلم برداری شدم

وعاشق مستند های زیبا به خصوص سفرنامه شدم

@@@نشونه خرید تندیس زیبای عقاب@@@

استاد یه جا یه از یه خانواده هدایت شد تندیس عقاب خرید منم خوشم اومد و اسوده هدایتی جور شد عقاب رویاییمو خریدم

@@@نشونه میزان لدت بردن @@@

ولدت بردن از این جنگل

استاد یه جاهایی میرفتیم من داشتم از زیبایی دیونه میشدم ولی بقیه نه براشون خیلیم بی نمک بود اونجا خدارو شکر کردم از تغییر هام

وووای از خونه معمولی اومدیم توی قصر تو خونه درن دشت فول اپشن استخر دار چمن مصنوعی خوشگل کنارش تاب داشت درختای خوشگل موزیک همه چی فرشای خوشگل میرفت میورد ولی رضایت بازهم نبود وایراد ها بازهم پر رنگ اونجا بود قلبم داش میترکید بابا اینجا کاملا واضح از فرش اومدیم به عرش باز چرا ناراضیتی هس

وهمونجا بود که نارضایتی از کمبود های کوچیک رها کردم چسبیدم به کلی زیبایی توپ والیبال کردیم شنا پانتومیم فیلم واقعا بسیار عالی بود انقد لدت بردیم

@@@تحسین این رابطه پر از عشق پر از ازادی@@@

چقد خوبه هم فکر های خوبی باهم هستید اسوده باهم لذت میبرید اسوده باهم زیبایی هارو تحسین میکنی چقد باهم در صلح هستید حتی اگه اختلاف نظر باشه بهم احترام میزارید

@@@نشونه از دیشب یکی بهم گفت اتیشو نیگاه چه صاف میره بالا وتوی فایل دیشبم میگفت چقد صاف میرن بالا درختا و حالام بازم نشونه از صافی درختا خیلی عجیب این حرف برام تکرار میشه

درختا اگه یزره کج میرفتن بالا جنگلو بهم میریختن

اصلا نمیتونستن رشد کنن ولی چون مستقیم بلدن اسوده میرن بالارشدشون نامحدوده

خیلی برام جالب بود اتیش بازی دیشب میکردیم صحنش مثل صحنه های سفرنامه زندگی در بهشت بود یه اتیش خیلی بزرگ

و خیلی باحال بود

ویکی گفت نیگاه اتیش چه قدر صاف رفته بالا خیلی برام جالب بود با حرفش دقت کردم راس میگفت حتی اتیشم چقد قشنگه چقد صاف میره بالا

واقعا از ربم میخام همیشه منو به راه درستش به راه نعمتاش به راه اسونیاش هدایت کنه

همینجوری که به این اگاهیا واین سفرنامه جادویی هدایت کرد