سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 179 - صفحه 13

230 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 892 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جونم و هم فرکانسی های گلم

    من خیلی هیجان زده ام از کارکرد قانون جهان هستی.

    دیشب من این فایل رو پلی کردم که نگاه کنم همون دقایق اولیه که داشتم عظمت صخره ها رو تحسین میکردم و شگفت زده بودم یهو فایل استوپ شد و با خودم گفتم اشکالی نداره فردا میبینم فایل رو.

    من تقریبا بین ساعت 10 الی 11 شب بود که فایل رو فقط دقایق اولش تونستم تماشا کنم

    باور کنید 12 ساعت نشد من فرکانسی که ارسال کردم رو پاسخش دریافت کردم خودم شگفت زده ام از کارکرد قانون

    من صبح زود که بیدار شدم قصد داشتم برم پیاده روی و اصلا ایده ای برای کوه و چشمه نداشتم.

    کاملاااا هدایتی بهم الهام شد که مسیرم تغییر بدم و اصلا یادمم نبود که دیشب اوایل این فایل نگاه کردم

    وقتی رسیدم به باغ جنگلی و آب چشمه

    نشستم برای مراقبه یک لحظه سمت چپم رو نگاه کردم و عظمت صخره ها رو از لای درخت ها دیدم

    بلند شدم رفتم نزدیک تر خداااااای من خداااای من داشتم دیوانه میشدم از اینکه صخره ای نزدیک به همین عظمت رو میدیدم که تو فیلم دیدم البته صخره هایی که من دیدم پهن تر و عریض تر بودند و من فقط دهنم وا مونده بود از اثبات قوانین.

    خدارو سپاسگزارم بابت این قوانینی که حاکم کرده بر جهان. قوانینی که ثابت میکنه عادل هست. و این جهان رو بر پایه نظم و حساب کتاب خلق کرده.

    میخوام اینو بگم که هیچ فرکانسی تو این جهان گم نمیشه همشون به شکل اتفاقات به ما برمیگرده.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر

    استاد جان و مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم که این سریال های بی نظیر رو که قطعا سااااعتها فیلمبرداری و تدوین اش زمان میبره رو با سخاوت در اختیارمون قرار میدین. متشکرم که دستی از دستان خداوند شدین و ما رو شریک لحظات بی نظیرتون میکنید.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    به نام خداوند جان و دل

    سلام خدمت استاد عباس منش و همه عزیزان

    خداوندا را شاکرم بابت اینکه به من دو چشم بینا عطا کرد تا بتوانم همراه شما این زیبایی ها را ببینم و لذت ببرم .

    حالا که مشغول تماشای این فایل زیبا هستم و تقریبا تا وسط های فایل دیدم ولی آنقدر جالب بود که گفتم کامنت بزارم بعد بقیشو ببینم

    واقعا دیدن این فایل باورهای منو کلی بهتر و قوی تر و قدرتمندتر کرد و با خودم فکر کردم و گفتم زهرا ببین وقتی کسایی هستند که می‌توانند اینجوری از این صخره ها برن بالا و آنقدر شجاع هستند که ریسک میکنند و با جون خودشون بازی میکنند تو هم میتونی به هر چی بخوای برسی.

    زهرا ببین خدا گفته زمین و آسمون را تحت سلطه تو درآوردم پس نگران هیچی نباش وقتی اینا آنقدر توانایی داشتند که از صخره صاف برن بالا مطمئن باش تو هم توانایی های زیادی داری فقط باید خودتو باور کنی

    زهرا جان تو هم میتونی یک نوازنده عالی و درجه یک بشی و پیشرفت در سطح عالی داشته باشی پس نگران نباش نا امید نشو نترس و برو جلو که خدا پشت و پناه تو هست و هواتو داره تو را به هرچی که بخوای می‌رسونه فقط یادت باشه اولین قدم برای رسیدن به هدف رفتن از راه صداقت و پاکی و درستی هست

    زهرا من به تو باور دارم زهرا من به تو اعتماد دارم مطمئن هستم که تو میتونی ببین هر انسانی توانایی انجام کارهای خارق‌العاده را داره فقط باید بخوای بری جلو

    استاد عزیز با دیدن این فایل کلی باورهای بهتر و عالیتر پیدا کردم و با خودم میگم وقتی اینا تونستن تو هم میتونی و فکر اینکه نتونی را از ذهنت بیرون کن

    استاد و خانوم شایسته بسیار زیاد سپاسگزارم بابت تهیه ی این فایل زیبا

    و خداوند را سپاسگزارم که دیدن این فایل و آشنایی با سایت شما را نصیب من کرد

    الحمدالله رب العالمین

    و درود خداوند بر استاد عباس منش و مریم عزیز و همه هدایت کنندگان به راه راست و درست

    والسلام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدا را شکر می‌کنم با این فایل خوب و جذاب و دوست داشتنی وقتی عظمت کوه و زیبایی‌ها را می‌دیدم واقعاً خدا را شکر کردم جاده‌های بی‌انتها و درختان بلند و رنگ‌های دوست داشتنی که در طبیعت می‌دیدم واقعا لذت بخش و انرژی زیادی به من داد اما باور فراوانی که همه جا هست مثل نور خورشید که روبروی صخره بود این کوه‌های بلند انگیزه زیادی به من می‌داد

    وقتی که شجاعت دیگران را میدیدم تحسین کردم که با ایمان و انگیزه می‌توانند بروند برای رسیدن به آن چیزی که برای خودشان افتخار است تا به موفقیت برسند درس‌های زیادی از این فایل ارزشمند یاد گرفتم و دیدم را نسبت به این فایل در مورد کسانی که میرفتند و این قله را فتح می‌کردند عوض کرد این باورهای من با نگاه کردن این تصاویر چقدر خوب جابجا کرد که با توانایی و روحیه شجاعت آن‌ها بتوانیم به موفقیت دست پیدا کنیم

    خدا قوت استاد و خانم شایسته در یک تریل پیاده‌روی و مسیر زیبا لذت ان را بردم و در راستای قانون سلامتی پیاده‌روی جالب و دوست داشتنی استاد و خانم شایسته تحسین برانگیز است وقتی قدم‌های اول را برمی‌داریم قدم‌های دیگر برای ما هموار می‌شود خدا قوت به استاد و خانم شایسته که بی‌نظیرند در همه چیز

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ابوالفضل اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    به نام خدای رزاقم

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام دوستان هم فرکانسی من امیدوارم که حال دلتون خوب باشه

    از همون اول که عظمت کوه به چشم اومد و چقدر زیبا بود ومیدونی من که قبلا اصلا زیبای رو نمی دیدم از روزی که آگاهانه دارم این کارو میکنم همه چی رو زیبا میبینم خدایا شکرت

    چقدر این صحنه درخت و جاده زیباست یعنی من به شخصه عاشق جاده هایی هستم که در دو طرف آن درخته و هر موقع میبینم حالم خوب میشه و اصلا از دیدنشون خسته نمیشم چقدر رنگ درخت ها خوشکل هستن خدایا شکرت

    فضای حموم که واقعا تمیز بود استاد و به‌قول خانم شایسته ما باور کنیم که فراوانی هست دقیقا همین طور میشه

    چقدر این منظره درخت و نور خورشید و صخره زیبا بود

    و اون دوتا فرد که داشتن صخره نوردی میکردن واقعا قابل تحسین هستن و چه شجاعتی داشتن واقعا

    چقدر خوبه که ادم به فراوانی ها توجه کنه مثلا الان تو این سرما چقدر ادم اومده بودن و اینو میشه از تعداد ماشین ها فهمید

    واقعا به قول استاد چقدر اینا انگیزه دارن چقدر شجاعت دارن و چه ایمانی دارن به خودشون و خدا و ماهم باید در مسیر خواسته هامون مثل همین دوستان انقدر انگیزه داشته باشم و اینهمه شجاعت داشته باشم و بعد که به نوک قله رسیدیم میتونیم به خودمون افتخار کنیم خدایا شکرت

    ی درسی که من گرفتم اینکه ما بجای اینکه بشین و فکر کنیم به مسیر و سختی های آن و…. فقط و فقط مثل این دوستان حرکت کنیم و اون لحظه پایانی رو تجسم کنیم (اینوبه خودم میگم که ابوالفضل جان شروع کن و از هیچی نترس خدا همواره هوات رو داره تو فقط شروع کن دیگه بقیش رو بسپار به خدا)

    واقعا استاد درسته ما باید دیدگاهمون رو عوض کنیم در مورد خودمون وقتی ی پسر 8 ساله میتونه به ی همچین موفق بزرگی برسه ماهم باید خواسته هامون رو بزرگ تر کنیم و به خودمون یاداوری کنیم که ما بی نهایت توانمندیم

    ( ابوالفضل جان اینو یادت باشه که همیشه خواسته های بزرگ داشته باشی و ارزوهای بزرگ ، نه فقط درخواست کنی بلکه مثل این دوستان حرکت کنی و با دل و جون بخوایی که بهش برسی و تعحد داشته باشی چون وقتی شروع کردی دیگه راهی برای برگشت نداری باید فقط ادامه بدی)

    واقعا باید از این دوستان الهام گرفت خدایا سپاسگزارم

    چقدر صحنه دریاچه و کوه و درخت زیباستت

    واییییییییییی به شدت به شدت من لذت برم از این قسمت اخر فایل و دیوانه کننده بود واقعا خیلی لذت برم یعنی این زیباییی که دیدم به شدت ذوق کردم و با ترکیب اهنگ حسی که‌ بهم داد انگار خودم داشتم تو این جاده رویایی رانندگی میکردم و لذت میبرم و اصلا حسی نبود که بخوام بگم از پشت گوشی بود نه واقعا انگار خودم بودم اونجا بودمممم و بله استاد من دقیقا یاد اون مثال شما افتادم که میگید از مسیر لذت ببرید مقصد که مهم نیست و جاده دقیقا همین حس رو بهم میده

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارم

    خانم شایسته عزیزم از صمیم قلبم از شما سپاسگزارم برای اینکه این حس خوب رو با ما به اشتراک می‌گذارید

    و من چقدر حالم خوبه وقتی آگاهانه توجه میکنم به نکات مثبت

    از خدا سپاسگزارم برای وجود شما. دوستون دارم در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    خدا قوت می گم

    چقدر این سفر شما لذت بخش و قشنگ است

    چقدر این کشور دوست داشتنی آمریکا جذاب و رویایی است

    هر قدر در فایل های شما نگاه می کنیم در این کشور فقط زیبایی و خوشکلی را می بینم

    چقدر جاده های صاف و باکیفیت در همه جا ساخته است

    چقدر مردم در سهولت و راحتی قرار دارند

    چقدر این مردم خوشبخت و در صلح هستند

    این درس خوبی که خانم شایسته گرفته بود برایم جذاب بود

    گفت شب در کنار آتش بودیم و کلی لذت بردیم

    و قبلا این چنین در کنار آتش بودن برایم سخت بودن چون لباس را دود می زند

    اما امشب قشنگ لذت بردیم و امروز خداوند ما را به یک حمام پاکیزه تمیز و عالی هدایت کرد

    و این نشنال پارک چقدر جذاب بود

    و این سخره ها خلی جذاب و رویایی بود

    واقعا افرادی که در این سخره ها بلند شده بودند برایم قابل تحسین بود

    چقدر انسان توانمند است اگر توانایی هایش را در نظر داشته باشد

    چقدر انسان خلاق است اگر بی بیند

    چقدر انسان می تواند همه چیز را تحت کنترول خودش قرار دهد

    و انسان خلی توانایی دارد

    حتی همین نگاه کردن شأن برای ما سخت بود که اینها در دل این سخره چگونه بالا می رود

    و این سخره صاف صاف بود و شجاعت می خواهد

    و جسارت می خواهد رفتن در این چنین یک سخره

    و این خانم که همراهی دو آقا داشتند می رفتند برای فتح این سخره چقدر برای من جذاب و عالی بود

    و آفرین برشما عزیزان که مسیر این سخره را رفتید و از نزدیک دیدید

    و این فردی که داشت از این افراد فلم می گرفت چقدر خوش برخورد بود

    و این داستان این پسر هشت ساله چقدر برای ما درس دارد

    و آفرین بر پدر این پسر که جرات دارد پسرش را در همچنین یک مسیر خطر ناک همراهی می کند

    و این دریاچه در دل کوه چقدر جذاب و عالی بود

    و عجب کوه های عجیب و غریب را تماشا کردیم

    و این آهنگ آخر فایل جذاب و قشنگ بود

    از این فایل خلی درس های خوبی آموختم

    که باید شهامت و جسارت ادامه دادن را داشته باشم

    باید برای خودم هدف های بزرگتر در نظر گرفت و با ایمان بشتر این هدف را دنبال کنم

    باید توانایی هایم را قشنگ بی بینم و بی شناسم

    باید شجاعت حرکت کردن را داشته باشم

    در حالیکه در مسیر راه شاید سختی و مشکلات هم باشد اما من باید نا امید نشده بلکه با ایمان و توکل بشتر ادامه دهم

    خداوند را خلی سپاسگذارم که مرتع به این مسیر خوب هدایت کرد

    از استاد عباس منش خلی ممنون هستم که با فایل های جذاب شان باعث تغیراتی موثری در زندگی ما می شود

    خدایا صدهزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1186 روز

    درود بر استاد عزیز و خانم شایسته

    دیواره ال کاپیتان

    فقط گریه کردم .

    من یک سنگنورد هستم و شاید این قسمت بینهایت درخواست من رو برای دیدن این دیواره بیشتر کرد.

    دیواره ال کاپیتال به ارتفاع ٩٠٠ متر از سنگ خارا بوده که ارزوی هر سنگنوردی هستش تو این منطقه تلاش کنه و مسیر صعود کنه . ارتفاع راس دیواره حدود ٢٠٠٠ متر از سطح دریا میباشد.

    یک سنگنورد تونست بدون ابزار و طناب و بصورت free solo این دیواره رو صعود کنه در زمان کمتر از 4 ساعت و البته مستندش هم موجوده.

    تو ایران اقایان و خانمهای سنگنورد بسیار توانمند داریم که در مسابقات جهانی هم دارای مقام هستند . اقای رضا علیپور سریعترین مرد عمودی جهان و چند ماه قبل هم قهرمان اسیا شد . خانم الناز رکابی که از بانوان توانمند ایران هستند.

    تو ایران دیواره علمکوه و دیواره بیستون بهشت ما سنگنوردها هستش و البته سایتهای عالیی هم داریم ولی دیواره ال کاپیتان ارزوی هر سنگنوردی هستش که امروز با دیدن این فایل با تمام وجود تلاش روی این دیواره رو از خدا درخواست کردم.

    سپاسگزارم از شما بابت فایلهای سفر به دور امریکا که تماماً درس داره و زیبایی و نمات مثبت فراوان.

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استادم و خانم شایسته مهربان و دوستان سفرنامه

    امروز از خداوند پرسیدم در مورد اینکه آیا در رقابت علمی که قبلا درش پیروز نشدم مجدد شرکت کنم؟ یعنی ازش پرسیدم که من میتونم برای دوره امسال شرکت کنم با توجه به اینکه هزینه ثبت نام بسیار بالاست؟ و یا اینکه من این هزینه رو به شکل بهتری صرف کنم تا برای رقابت سال بعد شرکت کنم؟

    و خداوند برای نشانه این فایل رو برای من انتخاب کرد باشد که هدایت بشم به مسیر درست

    میخوام بنویسم که در این قسمت چه چیزهایی دیدم که بهم کمک میکنه که در مسیر درست قرار بگیرم و تصمیم بهتری بگیرم….

    اول سپاسگزاری کنم از خانم شایسته که با عشق و علاقه ما رو در سفرهاتون شریک میکنید…شاید ما هر روز نتونیم ازتون تشکر کنیم اما مطمئن باشید که اگه روزی 10 بار این فیلم ها رو ببینیم هر ده بارش بهتون درود میفرستیم و همش از خدای مهربان براتون آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت میخوایم چون شما زیبایی ها و احساس خوب خودتون در مورد اون زیبایی ها رو سخاوتمندانه با ما به اشتراک میگذارید شما شیوه عمل به قوانین رو در زندگی خودتون و استاد رو به نمایش میگذارید و همونطور که خواسته خودتون بوده این فایل ها شده دفترچه راهنمای محصولات سایت…که میخوای درست نتیجه بگیری…میخوای نتایج زندگی ات اینجوری باشه باید اینجوری عمل کنی…و این خواسته شما الان تبدیل به واقعیت زندگی همه ما شده…واقعا بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    از استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیزم (((واقعا ایشون هم لایق لقب استادی ما در استفاده از قوانین هستن))) یاد گرفتم که هر وقت هر زمان فایلی دیدم باید بیام توقف کنم و از خودم بپرسم من از این فایل چی درک کردم این درک باید چه تغییری در رفتارهای من ایجاد کنه و من باید چجوری در عملکرد روزانه ام ازش استفاده کنم

    پس من از این فایل چی برداشت کردم…و باید چه تغییرات و بهبودهایی در خودم بدم و باید چه تصمیمات مهمی بگیرم؟

    اول اون صخره بزرگ زیبا که از اون دور اونقدر با ابهت به نظر میرسه…برای من مثل همون خواسته ام به نظر میرسه که هرچند دور یا نزدیک دست یافتنی هست و من باید همیشه جلوی چشمم داشته باشم اش…چرا؟ چون باید به سمت اون حرکت کنم…یعنی همیشه باید بپرسم چجوری بهش نزدیکتر بشم…منتها توی بحث خواسته های ما ممکنه فرق داشته باشه و باید با به یاد آوردن اون خواسته بدونم که باید مهارت ها پیش زمینه ها و عادتها و دانشی رو که لازمه در مورد اون خواسته نیاز باشه باید در خودم ایجاد کنم

    ترانه زیبای بخش ابتدایی بسیار بسیار حس قشنگی داره…وقتی من این رو بعنوان نشانه روزانه باز کردم و صدای زیبای اون خانم بهم میگفت که

    I can begin again

    I can begin again

    Yes, I can………

    واقعا این صدا به قلبم نفوذ کرد و انگار خدای عزیزم هست که به من میگه: تو میتونی البته که میتونی چون من هستم که کارها رو انجام میدم…همیشه میتونی دوباره شروع کنی…همیشه هرچقدر بد عمل کرده باشی اشتباه کرده باشی…میتونی دوباره از ابتدا شروع کنی…و میتونی شروع کنی اما یادت باشه که این بار باید یه شروع متفاوت داشته باشی…یعنی مهم نیست یه کار رو چند بار انجام میدی اگه از شکستهات درس نگرفته باشی و همون کار رو عین بار قبل انجام بدی با همون میزان از آمادگی ذهنی و مهارتی باز همون نتیجه رو میگیری…. ضمن اینکه نجواهای حاصل از شکست قبلی هستن…نجواهایی که بهت میگن یه بار نتونستی و پولت رو دور ریختی حالا باز میخوای اقدام کنی و باز میخوای شکست بخوری…باز این پول رو از دست میدی و مسخره میشی…

    پس البته که میتونم شروع کنم میتونم دوباره شروع کنم همه چیز رو…

    اما یه شروع متفاوت تر یه شروع با ایمان بیشتر تعهد بیشتر استقامت بیشتر

    ((یه پیشنهادی دارم که اسم ترانه و هنرمندان اثر در صفحه فایل یا خود فایل قرار داده بشه…برای دسترسی بهتر ما به ترانه و البته احترام به هنرمندان خالق اثر))

    صدای اذان میاد…میرم که به الله یکتا سلامی بگم و حضورش رو به یاد خودم بیارم…هرچند حضور در این سایت و این فایلها و این زیبایی ها انگار ما رو در یک حالت صلاه دائمی قرار میده :)))))

    دیدگاهی که بخش دوم، یعنی حمام استیت پارک، بهم داد این بود که مردم این کشور فارغ از این که کارشون شستن توالت و حمام عمومی باشه یا هرکاری دیگه ای کارشون رو با بالاترین استاندارد انجام میدن…هرکاری از ساخت و تجهیز و نظافت و گرم نگه داشتن این حموم به قول خانم شایسته توی nowhere هم باید با بالاترین استاندارد ها انجام بشه و فرد نمیگه حالا اینجا کی حموم میکنه…حالا اون گوشه پشتی هم یه تیکه دستمال ریخته باشه مهم نیست…یا حالا به من چه که آبش زیاد گرم نیست…و کسی که وارد این فضا میشه از همون ابتدا اون برق تمیزی فضا و امکانات داخلی اش رو میبینه و احساس خوش آمد گویی از سمت اون فضا رو احساس میکنه

    برای من درک این نکته چه اهمیتی داره؟

    اگه من میخوام به جاهای بهتر و با استاندارد تر هدایت بشم…باید این حد از استاندارد رو توی کارم و زندگی ام به عنوان پرسنل یک مجموعه و یک انسان در جامعه بالا ببرم…و البته که من همین الانش هم تلاشم رو میکنم اما باز هم بالاتر…باز هم بهترر…قبلا خیلی شکایت میکردم که چرا اصول کار و نظافت توی محل کارم و محل زندگی ام رعایت نمیشه و مدام به آدمها گله میکردم حتی چک میکردم که چرا این وسیله رو از اینجا برداشتین اینجا گذاشتین…و کلی وقت میذاشتم براشون توضیح میدادم که ببین اهمیت اینکه این وسیله اینجا باشه این هست که دسترسی اش بهتره اگه یه چیزی یه جای مشخصی داره باعث میشه وقت نذاریم دنبالش باشیم و کلی توی وقت ما صرفه جویی میشه…اما زهی خیال باطل…و درکی از قانون نداشتم…و فکر میکردم من میتونم آدمها رو آموزش بدم…و نمیدونستم که آدمها اگه خودشون بخوان یاد بگیرن خودشون از خودشون سوالات خوب بپرسن نیروی هدایت گر جهان اونها رو تبدیل میکنه به ابراهیم و محمد و علی و یا استاد عباسمنش خودمون…و تو کسی نیستی که بخوای آدمها رو آموزش بدی…و چقدر به برکت آموزشهای استاد دید من تغییر کرده…و نتایج من هم تغییر کرده…من دیگه فقط سعی میکنم کار خودم رو درست انجام بدم و تحسین کنم آدمهایی که درست کار میکنن رو…و نتیجه اینکه واقعا جهان منو هدایت میکنه به جاهای با کیفیت تر و تمیز و با استاندارهای بالاتر (که البته اگه مقاموت های خودم نبود تا الان خیلی جاهای بهتری هم بودم و مهاجرت به کشورهای دیگه کرده بودم که امید دارم با برداشتن اون ترمزها هدایت بشم به سرزمین های آبادتر و استانداردتر)

    همیشه مشتاقانه برای درک استانداردهای بالاتر چالش های جدیدتر رو بپذیرم چون اگه همش همونجا بمونم که هستم اصلا درکی از استاندارهای بالاتر نخواهم داشت…به عنوان مثال تو کارم تا الان چندین بار به شکل های مختلف همکاری های شغلی مختلف رو قبول کردم چه داخلی چه بین المللی تا بتونم از کار با آدمهای مختلف چیز یاد بگیرم و استانداردهای جدیدتری برای خودم بسازم حتی خیلی از مواقع بهم گفتن اصلا تو چرا میری فلان جا که نه پولی بهت میدن نه سودی برات داره… (اگه مثلا خانم شایسته این ویدیو ها رو بهمون نشون نده خیلی از ماها نمیدونیم چنین مکانهایی و چنین امکاناتی وجود داره…تا ما خودمون رو برای تجربه اون استانداردها آماده کنیم)

    در قسمت دیگه خانم شایسته در توضیح اینکه چطور دارن به عادتهای محدود کننده قدیمی شون غلبه میکنن تا بتونن بیشتر از زندگی لذت ببرن و نذارن که نگرانی از آینده و چگونگی ها، اونها رو از تجربه کردن های دلپذیر محروم کنه…خوب مثالی که ایشون میزنه ممکنه برای همه ما پیش نیاد شاید من به شخصه اون ترمز رو ندارم…اما بی نهایت ترمز دیگه دارم که میتونم توی همون الگو بذارم که جلوی منو برای قدم برداشتن میگیره…مثلا همین ایده اخیری که به ذهنم رسیده…که نتیجه ای که میخوام ازش بگیرم منو میترسونه…و میدونم که موانع من برای تصمیم نگرفتن کلی ترس ها و باورهای محدود کننده مالی و مسائل عزت نفس و احساس لیاقت و کمالگرایی و ….هست که اگه بخوام لیست کنم باید تا صبح بنویسم…پس باید بیام یه بار بنویسم تموم اون نتایج عالی که ازش میگیرم… لذتی که بهم میده رشدی که برام ایجاد میکنه فارغ از نتیجه…اعتماد به نفسی که برام میسازه…این مثل این هست که یکی بره المپیک نتونه مدال بگیره بگه بازنده شدم و هیچ دستاوردی نداشتم اصلا چرا رفتم کاش نمیرفتم…اما اگه اون آدم از حضورش در اون جمع اون رشدی که کرده ملاقاتش با قهرمانان رشته خودش و حتی عملکرد خودش در اون فضای رقابتی چیز یاد نگیره و رشد نگیره و اون رو سکو نکنه برای رشدش و برای رقابتهای بعدی که اصلا چجوری میخواد به اون رشته ادامه بده؟ بهترین جا برای محک زدن توی دنیای واقعی هست دیگه…

    حالا اگه دیدم که اون تصمیم بهم کمک میکنه و شرایط بیرونی که براش لازم دارم فقط ایمان و تعهد بیشتره…انجامش میدم…درسته گاهی ممکنه کمی ترسناک باشه مثلا بیشتر سرمایه فعلی ات رو صرفش میکنی…اما تو داری سرمایه گذاری میکنی روی خودت…اگه از خودت مطمئن نیستی یه بحث دیگه است که باید روی عزت نفس و توحید کار کنی…اما باید بهای سرمایه گذاری روی خودت رو با عشق بدی…. استاد رو مثال میزنم به خودم که برای هدفشون از بندرعباس به تهران واقعا شجاعت کردن چون همه سرمایه شون رو میخواستن برای چیزی صرف کنن که عشق شون بوده اون مهمترین خواسته شون بوده…و حاضر بودن مسائل اش رو هم به جون بخرن…حالا من چقدر حاضرم برای عشق و علاقه ام بها بپردازم؟ این رو باید به خودم جواب بدم…بهای هدفم چیه؟

    اما بخش بعدی و مهمترین بخش این فایل برای من این دیوار سنگی بزرگ هست که در ابتدای فایل هم هوشمندانه قرار داده شده بود…

    و آدمهایی که شجاعانه ذهن و جسم شون رو پرورش میدن تا این هدف رو فتح کنن…

    واقعا به قول استاد چقدر انسان نامحدوده…چقدر انسان همش و همش باوره و ذهنه و وقتی ذهنش میتونه بپذیره که کاری شدنیه و اون علاقه باشه انسان راهش رو پیدا میکنه…

    چون جهان مسخرش میشه…

    چقدر باید از آدمهای اطرافم یاد بگیرم…

    چقدر باید بالا بردن استاندارد هام رو از راه بزرگ کردن اهدافم یاد بگیرم و هر روز اهدافم رو به خودم یادآوری کنم و براشون قدم بردارم…

    (((خانم شایسته عزیز میگه من فعلا انگیزه هام در این حده که بگم واووو اینا چه باحالن :)))))) در همین حد…ما هم فعلا در همین حد هستیم خانم شایسته جون :))))))))))) چقدر صدای شما برامون آرامش بخشه :))))))))))) خداوند شما را حفظ کنه)))))))

    با دیدن این آدمها و دیدن علاقه اونها به کاراشون یادم افتاد از بچگی چقدر از بالارفتن از سنگ ها و درختها و دیوار و نردبون و خلاصه هر چیزی که میشد ازش یکم از سطح زمین بالاتر رفت :)))) علاقه داشتم و یادمه همیشه هم مامانم میگفت میافتی یه جاییت میشکنه (((تاثیر ورودی های ذهن انقدر قوی هستن که من با اینکه میخواستم توجه نکنم اما ناخوادآگاه اونها وارد مغزم میشدن تا اینکه بالاخره از یه جایی افتادم که خدا لطف داشت با چند تا بخیه حل شد…اما باز بهم اثر قانون رو یادآوری میکنه که چقدر ورودی ها رو جدی بگیریم)))

    به خاطر این علاقه ام میتونم درک کنم که چه عشقی توی این آدمهای فوق العاده هست که باعث میشه ادامه بدن…یعنی هر یکمی که بالا میری اونقدر شیرینه که یه حسی بهت میگه یه قدم دیگه یکمی بالاتر تو میتونی یکم بالاتر یکم دیگه ادامه بده…و وقتی توی اون بالاترین نقطه هستی دیگه احساس میکنی جهان مسخر توست…دیگه احساس میکنی کاری نیست که نتونی بکنی

    واقعا خداوند بهشون قوت بده که با رسیدن به آرزوهاشون مرزهای رویاهای آدمهای دیگه رو هم جابجا میکنن

    استاد در مورد خطرات این کار از اون دوست عکاس میپرسن و جواب ایشون خیلی توی گوشم زنگ زد:

    People that do this are very serious…so they’re very well-prepared

    و یاد میاره تعهدات من باااااااااااید بیشتر بشه…یادم نره این نشانه روزانه منه…این فایل در راستای پاسخ خداوند به من داده شده…یادم باشه که همه چیز شدنی هست…همه چیز شدنی هست اما باید خیلی عااااالی آماده بشم…به قول استاد در یه فایلی باید از خودم هر سوالی که ممکنه در کهکشان راه شیری توی این زمینه نیاز داشته باشم از خودم بپرسم و روی خودم کار کنم…و مهمتر اینکه روی باورها و ذهنم کار کنم باورهای خوب رو همیشه به خودم بدم…خیلی باید آماده تر بشم…عادتهای مورد نیاز رو در خودم تقویت کنم…خیلی بیشتر کار دارم تا دچار خطرات نشم…تا آسیب نبینم…

    میدونی چیه؟ من نقش کارکردهای ذهن رو نمیدونستم تا وقتی با استاد آشنا شدم…شاید قبلش یه جورایی هرچیزی که از ذهن میدونستم در مورد مثبت اندیشی بود..اما من هر وقت به موفقیت فکر میکردم به این فکر میکردم که شب و روز رو به هم میدوزی و برای یه چیزی آماده میشی براش مطالعه میکنی هر کاری که لازمه براش میکنی دیگه هیچ کاری نمیکنی جز اون هدفت…خلاصه دیدگاهی که داشتم تمرکز خالص روی هدف بود با حداکثر تلاش ممکن…ولی تلاش هام نتیجه های کم داشتن ((چون کلی باور مخرب داشتم و کلی از اون کارها اصلا هوشمندانه نبودن…یعنی کارهای هرز و بی خود و به قول استاد فرع بودن))) و شروع کردم به سوال پرسیدن از خودم…از خداوند و او هدایتم کرد

    تا اینکه با استاد آشنا شدم و هدایت شدم به درک قوانین جهان…تازه فهمیدم که وقتی میای روی ذهن کار میکنی طبق توضیحات استاد تو هم راستا میکنی جهان اطرافت رو با خواسته ات…یه جورایی همون شکل دادن به انرژی موجود در جهان هست که مسخر بشه برای شکل گیری خواسته تو…وقتی تو به صورت ذهنی به خداوند وصل هستی وقتی احساس آرامش داری اون وقت هست که دسترسی داری به ایده های بهتر به کارهایی که ایندفعه نتیجه میدن…یعنی کارهات به طرز جادویی برکت پیدا میکنن و درها باز میشن…

    مثلا همین دو هفته قبل وقتی داشتم روی خودم خیلی بهتر کار میکردم و وردی هام رو کنترل میکردم دو تا موقعیت کاری جدید که ازشون درخواست کرده بودم اما جواب نگرفته بودم…و دیگه بی خیالشون شده بودم هر دو شون به فاصله یک روز با من تماس گرفتن و بهم پیشنهاد کار دادن…بجز اینا من سه موقعیت کاری پاره وقت دیگه برای یه همکاری راحت پیدا کردم و همشون رو برای مصاحبه رفتم…حالا با یکی از اونها به توافق اولیه رسیدم…میتونی تصور کنی پنج پیشنهاد کاری در 4 روز؟ در صورتی که من این چند روز دیگه اصلا هیچ جایی درخواست نداده بودم همه مال قبل بودن….میتونی تصور کنی که کی رخ دادن؟ زمانی که من شدیدا از خداوند می پرسیدم که خدایا چطور درهای زندان رو برای یوسف باز کردی جوری که مستقیم به قصر رفت؟ و یوسف به چه فرکانسی رسیده بود و یوسف چطور ذهنش رو کنترل کرد؟ بعد بهم گفت تمام وقتت رو بذار برای توی سایت بودن…و من واقعا میتونم بگم توی چه حال بسیار خوبی بودم…و یهو درها باز شدن…

    و این پاسخ بود…و این پاسخی بود که خداوند بهم داد که یوسف تونست حال خوبش رو توی زندان سیاه چال حفظ کنه تو نمیتونی؟؟ باید بتونی حال خوبت رو توی جهان به این زیبایی حفظ کنی با اینهمه نعمتی که هر روز داری ازشون استفاده میکنی…اگه یوسف اون پاداش بهش داده شده چون خیلی خیلی خیلی کار بزرگی کرده که تونسته توی شرایطی که تاریکی بوده بتونه نور رو ببینه…واقعا ایمان به غیب داشته ایمان به درهایی داشته که نمیدیده اما میدونسته که هستن و میتونن براش باز بشن…نمیدونسته کی نمیدونسته از کجا اما میدونسته…حالا تو سایت عباسمنش با اینهمه آگاهی و نوری که هر روز از فایلها از نظرات بچه ها از این همه تجربیات موفقی که هر روز اینجا به اشتراک گذاشته میشه رو نمیتونی ببینی دیگه به چی ایمان میخوای داشته باشی…دیگه اگه نتونی حالت رو خوب نگه داری و هر روز برای این حال خوبی که درها رو برات باز میکنه و نور میتابونه به ذهنت که برای موفقیت بیشتر چه اقداماتی لازمه…دیگه چه بهانه ای داری…دیگه چجوری میخوای اسمت رو بذاری مومن…

    واقعا این فایل مجدد استاندارهای منو در مورد ایمان جابجا کرد…در مورد میزان کنترل ذهنی که نیازه داشته باشم و انگار باید کنترل ذهن و ایمان رو از نو شروع کنم…باید مثل همون ترانه اول فایل از اول شروع کنم…البته که میتونم از ابتدا شروع کنم…البته اینبار از صفر کلوین شروع نمیکنم…از یکمی بالای صفر شروع میکنم…باز هم بالاتر باز هم کنترل ذهن بهتر باز هم ایمان به غیب بیشتر…تو میتونی چون الله ای که میپرستی بهت وعده داده که بی نهایت غفاره…بی نهایت پوشاننده عیب هاست…و حمایت گر صد در صد منه در هر مسیری که میخوام برم…حالا من انگار کنترل ذهن و متعهد شدن برای خواسته هام رو از نو شروع میکنم با هدایت الله…با هدایت ارباب…با هدایت داننده همه چیز…توانا به همه چیز که منو دانا و توانا کنه

    کنترل ذهن خیلی خیلی کار بزرگیه…چون انسان اگه ذهنش رو کنترل کنه دیگه همه چیز مسخرش هست…درسته این آدمها کلی تمرینات جسمی میکنن اما فکر میکنی چقدر باید تمرین کنی وقتی در برابر این چنین صخره ای میرسی پایینش می ایستی بهت احساس کوچیکی دست نده…

    ابعاد کوچیک تو…در برابر بزرگی اون سنگ های با عظمت…

    چطور میخوای توی اون لحظاتی که توی یه شکافی هستی پات روی یه سنگ سره و تمام تنت خسته است از اینهمه تلاش و رمقی برات نمونده دنبال یه جای دست دیگه بگردی و امید داشته باشی که بتونی با این حجم از خستگی میتونی دوباره خودت رو بالا بکشی؟؟؟ نجواهای ذهن این لحظات شروع میشن

    باید بتونی ذهنت رو کنترل کنی…باید توحید توی گوشت و پوست و استخونت رسوخ کرده باشه…باید از قبل به صلاح توحید مجهز شده باشی

    به چی خودت مینازی؟ به استعدادت؟ به توانایی جسمی ات؟ به قدرت چشم هات؟ به هوش و سواد و معلوماتت؟ همه اینا هیچی نیستن در مقابل ذهن نجواگری که کارش رو خیلی خوب بلده…اون استادی تواناست توی احساس بی لیاقتی و بی عرضگی دادن…اون نجوای ذهن ماهرترین هست در تمرکز روی نداشته ها…در اینکه خدا رو دور نشون بده…که بهت بگه تو تنهایی…تو رها شده هستی…چون واقعا در جهان فیزیکی ما خدا رو نمیبینیم وقتی میرسیم پای این صخره یا هر صخره ای توی مسیر زندگی مون دوباره خودمون هستیم و خودمون…و اگه خدا رو بسیار یاد نکنیم باز کم میاریم…اگه از قبل برای ارتباط با خدا وقت نذاشته باشیم هزاران تا نشانه ازش ندیده باشیم دلمون رو اینجور موقع ها به چی میتونیم خوش کنیم…من بودم توی این لحظه که از هر جایی میخوای به ذهنت بگی که خدا هست و حتما دری برام باز میشه شروع میکنه به شمردن بارها بارها و بارها زمانی که فکر میکردی دری میخواد برات باز بشه اما در ناگهان تبدیل به دیوار سنگی با ارتفاع چند کیلومتر شده و تو از مدار اون خواسته کیلومترها پرتاب شدی اون طرف تر…و بعد تو دوباره باید به کدوم سنگ دستت رو بگیری بگی من میتونم ادامه بدم بالاتر برم

    باید خیلی آماده تر از این بشم چون حریف من خیلی قوی هست

    باید صخره های زیادی رو فتح کنم تا شیوه ورود نجواهام رو بشناسم…تا نه فقط از نظر جسمی بلکه مهمتر از اون پذیرش ذهنی و استقامت و صبر در برابر ناخواسته ها و نجواها رو بهبود بدم

    بسیار استقامت میخواد…بسیار استقامت و صبر میخواد

    من همیشه وقتی به جنگ بدر و سپاه پیامبر فکر میکنم از شدت ایمانی که اونا پیدا کردن تا بتونن اصلا پاشون رو به اون جنگ نابرابر بذارن گریه ام میگیره….واقعا چقدر توحید و ایمان به الله زیبا و ستودنی هست…

    چقدر سوره انفال باورهای خوبی برای گرفتن تصمیمات مهم در زندگی داره و چقدر زیبا جایگاه خداوند و جایگاه ما رو در موفقیت و شکستهامون بهمون یادآوری میکنه…چقدر باورهای خوب برامون میسازه که تشویق مون میکنه برای قدم برداشتن

    یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾

    اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد تشویق کن. اگر از [میان‌] شما بیست تن، شکیبا (صابر) باشند بر دویست تن چیره مى‌شوند، و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز مى‌گردند، چرا که آنان قومى‌اند که نمى‌فهمند.

    به طرز واضحی خداوند دلیل پیروزی رو توانایی ذهنی و درک کردن معرفی میکنه به ما…میفرماید اونها این راز رو نمیفهمن…این رازی هست که خدا به پیامبر میفرماین تا به مومنین هم بگن…واقعا قوانین جهان راز هستن…که خیلی هامون اصلا نمیفهمیم و خیلی هامون فکر میکنیم فهمیدیم ولی باز در اصل نفهمیدیم و عده اندکی واقعا میفهمیم و بهشون عمل میکنیم…

    استاد عباسمنش تا زمانی که عمر دارم همیشه مدیون شما هستم که درک بهتری از قرآن بهم دادی و در این مسری استمرار کردی…همیشه و همیشه مدیون شما هستم و امیدوارم افتخار دیدار شما رو از نزدیک داشته باشم…اما همیشه از خداوند برای شما آرزوی طول عمر با عزت و سعادت ابدی میخوام…هربار این کتاب رو میخونم و مفاهیم جدیدی ازش رو درک میکنم صورت شما میاد جلوی جشم من و از خداوند سپاسگزارم به خاطر هدایت من به سمت شما…هدایت من به سمت شما هم مستقیم توسط خواب بسیار عجیبی بود که در اون آیات قرآن منو هدایت کردن به شما…و دلیل بر حق بودن کلام شما هم همیشه پیش من اون هدایت قرآنی بود که باعث شده تا الان ادامه بخوام…امید دارم بتونم یه روزی مستقیم شاگردی شما رو بکنم ولی میدونم که نیاز داره خیلی لایق بشم پس تا اون زمان باید خیلی روی خودم کار کنم :))))

    جمع بندی:

    هدفهام رو مثل این صخره سنگی همیشه جلوی چشمم نگه دارم تا هم از دیدنش لذت ببرم و هم همیشه در حال آماده کردن خودم براش باشم…هر روز یکمی بیشتر…هیچ وقت و هیچ وقت فکر نکنم خوبم…حریفم رو خیلی خیلی دست بالا بگیرم تا بهم انگیزه بده برای حرکت بیشتر..هر مهارت نیازه هر پیش نیازی لازمه توش استاد بشم…نه خوب بدونم بلکه استاد بشم توش…انگار قراره اون رو به کسی دیگه تدریس کنم

    بدونم حریف اصلی من نجواهای ذهنم و باورهای محدود کننده ام هستن نه هیچ عاملی از بیرون…برای اینکه من هر خواسته ای دارم برای خدا کاری نداره…وقتی به اینهمه رویاهای بزرگ و فراتر از بزرگی که آدمها بهش رسیدن نگاه میکنم به اضافه درکی که خداوند در قرآن بهم میده که همه کاره خودشه و اصل کاری ها رو خودش انجام میده میبینم تنها کاری که من باید بکنم خدا ازم خواسته حفاظت از ایمانم و استقامت داشتن در این مسیر هست

    مثل استاد همیشه بگردم دنبال الگوهای انسانی که به هر موفقیتی در هر زمینه ای رسیدن که بهم انگیزه و اشتیاق بده که یادم بیاره اون بیرون یه عالمه قله هست که من فتح نکردم…یه عالمه هیجان هست که تجربه نکردم…یه عالمه حال خوب هست که من باید درکشون کنم…پس هیچ وقت نگم کافیه تا زمانی که زنده ام

    امیدوارم من به اندازه درکم از این آگاهی ها عمل کنم…و این فایل و این درک باعث شده باشه یه تصمیم بگیرم و باز خودم رو بهبود بدم…

    نتایج من نشون میدن که چقدر درک کردم و چقدر دارم خوب عمل میکنم

    خداوند همه ما رو هدایت کنه به بهترین راه ها

    ((از دیروز که این متن رو نوشتم حتی نوشتن این متن نه تنها آگاهی بهم داده….بلکه احساسم رو بهتر کرده…و نوری به ذهنم تابونده…که باعث شد من توی فرکانسی قرار بگیرم که توی فاصله اذان ظهر تا مغرب که داشتم این متن رو مینوشتم…درست وقت اذان مغرب…الله اکبر از این سایت و این همزمانی هایی که این خداوند ایجاد میکنه که آدم فقط مبهوت میمونه….درست زمان اذان مغرب دوستم بهم پیام داد و در مورد همون تصمیم ام بهم پیام داد که به تلاشت ادامه بده تو حتما موفق میشی :)))) اصلا نمیدونم چی بگم…یعنی تصمیمی که نشانه من بود خدایی که اینجوری هدایتم کرد و از زبان یه آدم دیگه هم تاییدش کرد…تازه دوستم بهم پیشنهاد یه همکاری بین المللی دیگه هم داد که باز حتما قراره توش کلی خیر و برکت وارد زندگی من بشه :))))

    استاد بزودی آمریکا میبینمتون :)))

    خدایا من هیچچچچچچچچچچچیی نمیدونم….تو هدایتم کن (((سالها طول کشید که به این پی ببرم امیدوارم همیشه یادم باشه که من هیچی نمیدونم…چون مسیر دانستن از همینجا شروع میشه))

    11/6/2023

    1402/8/15

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام ب دوست عزیزم سعیده جان

      این فایل نشانه من بود، و پیام شما دقیقا شرح حال خودم، قبل از هر چیز من بسیااار تحسین میکنم این درک زیباتون رو این کامنت پربار رو، من کل اش رو توی دفترم یادداشت کردم و بارها خوندم و فکر کردم، بسیار تحسین میکنم شما رو، سپاسگزارم بابت زمانی ک صرف کردین ک این آگاهی رو شیر کنید.

      من هم میخواستم کلاسی رو ثبت نام کنم و از خدا سوال میکردم ک برم، هزینه کنم، وقتم نره، انرژی ام. من هم ترس داشتم ترس از کمبود و مسائل مالی ک ب قول شما باید بهای سرمایه گذاری روی خودمون رو با عشق بپردازیم. مسائل عزت نفس، کمال گرایی، احساس لیاقت،بیرون آمدن از منطقه امنم.

      و دیدم آره دقیقا من فقط نیاز ب تعهد دارم ب ایمان.چون قلبم ب شدت چالش و تجربه جدید رو فریاد میزنه.

      ب قول شما باید استاندارهام رو ببرم بالاتر، باید با چالش های جدید رو ب رو بشم، باید ب عادتهای محدود کننده قدیمی ام غلبه کنم تا از زندگی لذت بیشتری ببرم.

      نذارم نگرانی از آینده و چگونگی ها من رو از تجربه کردن های دلپذیر محروم کنه.

      باید توجه کنم ب نتایج عالی ای ک ازش می گیرم.رشدی ک برام ایجاد میکنه، اعتماد بنفس، معاشرت های جدید، عزت نفس، پی بردن ب توانایی ها و استعدادهام

      اون بیرون یه عالمه قله هست ک من فتح نکردم، یه عالمه هیجان هست ک تجربه نکردم، یه عالمه حال خوب هست ک من باید درک شون کنم، پس هیچ وقت نگو کافیه

      یادم اومد کلاس nlp ک استاد برای دانش بیشتر ثبت نام کردن، و این همه راه رو میامدن تهران فقط برای اینکه بدونن چیه این کلاس ها ک باعث رشد و آگاهی شون شده.

      در پناه الله باشی سعیده عزیزم ،سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ساناز جون گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و مریم بانوی نازنینم و تمام دوستان خوبم

    نشانه ی امروزم و گرفتم و نیت کردم برای انجام کاری و به این فایل هدایت شدم .خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    که این قدر زیبا و واضح به من جوابم و دادی مثل همیشه که وقتی سوالی ازت می پرسم بهترین پاسخ و بهم میدی متشکرم

    من یاد گرفتم که به خاطر چیزی که بعدا شاید پیش بیاد یا پیش نیاد خودم رو از لذت تجربه زمان حال محروم نکنم ، من یاد گرفتم وقتی که پسر 8 ساله توی این سن چنین انگیزه ای و شجاعتی داشته که کاری رو انجام بده که از نظر خیلی ها شاید غیر ممکن بوده چرا من نتونم چرا من در راه رسیدن به هدفهام کم بیارم واقعا انگیزه گرفتم انرژی گرفتم با دیدن این کلیپ زیبا این مناظر قشنگ و دوست داشتنی که می خوام یه روز از نزدیک تمام این مناظر زیبا رو ببینم . خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    توی یک تصمیمی مرددبودن گفتم ببینم نشانه چی میگه

    زدم رودکمه دیدم این فایل اومدالله اکبر

    این که بدون نگاه کمال گرایانه حرکت کنم ونترسم ومنتظرفراهم شدن وشرایط ایده ال نباشم

    اقایک پسر8ساله تونسته این صخره روفتح کنه که مثل دیوارراسته

    پس من خیلی بهترمیتونم اهداف بزرگتری داشته باشم وقدمهای عالی بردارم

    به خودم گفتم احمدخجالت بکش این تونسته اینوپسر8ساله تونسته بعدتوخیلی بهترمیتونی رشدکنی

    ماتوانیایی نامحدودی داریم وهرکاری رومیتونیم انجام بدیم

    مااشرف مخلوقاتیم ماتکه ای ازخداییم پس قدرت داریم اینوباورکن

    خدایابالای کوه میگه بیامن هواتودارم نترس سرقله وایستاده میگه بیامن راه روبهت نشون میدم تمام قدرت دسته منه هیچ برگی بدون اجازه من روزمین نمیفته

    تومنوباورکن بدون که حماییت میکنم تسلیم من باش

    مثل این پسر8ساله پابزارروی ترس هات وشجاع باش ومن پاسخ میدهم به شجاعان به کسانی که ازنقطه امن خودشون خارج شدند

    امازیبایی های این فایل

    این صخره های زیباوعظیم که دوست دارم ازنزدیک ببینمشون واین درختان زیبا

    این جاده رویاییی وبسیارتمیز

    این سنجاب زیباورنگی که چقدربامزه بود

    این دریاچه واین صخره ها

    واین همه فراوانی ونعمت که توی این تصاویردیده میشه وباورفراوانی ماتقویت میشودکه هرروزداره نعمت هاوثروت هابیشتروبیشترمیشه به لطف الله مهربان

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سهیلا بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    سلام و صد سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین، و همه ی اهالی این سایت، این خونه ی پر از آگاهی پر از عشق و پر از زیبایی

    باز صبح ما چشم توی حیاط زیبامون باز کردیم با صدای پرنده ها عشق بازی کردیم و پریدیم توی سایت تا یک قسمت ناب دیگه از سفر به دور آمریکای قشنگم رو ببینیم.(آمریکا عاشقتم، همیشه بودم الان بیشتر)

    عاخ از این نشنال پارک بی نظیر، اول سپاسگزارم که حموم هات اینقد تمیز و خوشرنگ و ناب بود که عزیزای دل من تونستن یک دوش بی نظیر بگیرن

    عاخ از اون صخره ی عظیم و زیبا و انسانهای عزیزی که اینقدر قدرت بدنی دارن برای فتح این غول، چه تجهیزات خفنی داشتن همگی. چقدر به قول استاد انگیزه های ادم ها متفاوته، الهی شکررررررررررر که توی این دنیا برای همه انواع و اقسام لذت وجود داره و هر مس به نوبه ی خودش میتونه با دنیا کیف کنه.

    قربون اون هشت ساله بشم که توی هشت سالگی این تیک بزرگ رو داره توی زندگیش میزنه و بعد از این تجربه خدا میدونه چقدر “نمیتوانم ها” خود به خود از زندگیش حذف میشن. چقدر اعتماد بنفسش توی همین سن پایین میره بالاتر، چقدر همین ابان اعتماد به نفس داشته که قدم توی این راه گذاشته، الهی شکرررررر

    چه والد خفنی که بجای لوس کردن بچه داره اون رو قوی میکنه الهییییی شکرررررر

    وای وای وای از اون جاده ی آخر فیلم، درختهای بلند کاج دو طرف جاده و صدای بینظیر و قوی بانو حمیرا و عمو حسن، چه آهنگ نازی بود برای این تیکه از فایل جاده ای که از دو طرف با دوتا دیوار درختی محاصره شده، خدای من بی نظیر و رویاییه

    این مدل جاده از مورد علاقه ترین جاده هاست برای من

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: