سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 180

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

بررسی دیدگاههای منتخب از فایل 168 مستند سفر به دور آمریکا تشکر و قدردانی میکنم از اینهمه نظرات زیبا و پر محتوای دوستان در این قسمت که به نکات مثبت فوق‌العاده عالی اشاره کردند و توضیحات تکمیلی استاد در مورد این نظرات زیبا که آگاهی های بیشتر رو در اختیار ما میزارید

موضوع مهمی که آرزو جان در مورد سن گفتند استاد واقعا این باور اشتباه که سن که رسید به پنجاه فشار میاد به چند جا ابتدا به شکل یه حرف خنده دار گفته میشه ولی در پس این خنده یه باور عمیقی هست که بر اثر تکرار تو ذهن ایجاد میشه و طبق این باوری که ایجاد شده با افرادی مواجه میشی که تو سن کمتر از پنجاه سال بسیار دل مرده افسرده ،غمگین و بیمار و حتی از کار افتاده هستند ولی دیدن این مستندها واقعا باورهای من رو تغییر داد اینهمه انرژی مثبت و قدرت بدنی و شادابی و فعالیت فیزیکی و توحیدی بودن مستقل زندگی کردن تو سنهای بسیار بالا منو به این الگو رسونده که این یه بازی ذهنی هست اونها واقعا ابتدا در ذهن خودشون ،خودشون رو توانمند میبینند و با توکل به خدا حرکت میکند بدون هیچ وابستگی تو سن بالا بارها تو این مستندها دیدیم که چقدر عالی تو هر محفل شاد و با هر قشر جوانی همراه هستند تو هر طبیعت و زیبایی و جشن و شادی با لباسهای رنگی و شاد با قدرت و با نشاط حضور دارند و لذت میبرند روحیه عالی دارند تو سن بالا حتی افراد بازنشسته رو دیدیم که داوطلبانه میان تو طبیعت و به طبیعت رسیدگی میکنند اطلاعات مهم و زیبای اون فضا رو در اختیار مردم می زارن و زندگی رو تا آخرین روز زندگیشون زندگی میکنند و این الگو چقدر زیبا به من این باور رو داد که با روحیه عالی با توانمندی توحیدی و با احساس خوب بدون وابسته شدن به کسی تو سن بالا هم روی پام خودم بایستم البته با این دوره سلامتی اصلا آدم پیر نمیشه همیشه سالم و پرانرژی و خوش اندام و زیبا می مونه خداروشکر که در این مسیر همین اتفاق افتاده و من خیلی جوانتر و زیباتر خوش اندام تر پرانرژی ترم خداروشکر

موضوع بعدی نداشتن اینترنت تو اون فضا زیبایی بود که شما کمپ کردید البته توضیح دادید که اینترنت استارلینک همراهتون بود اما اگاهانه تصمیم گرفتید که بدون اینترنت بدون هیچ محدودیتی خودتون رو با فعالیتهای دیگه ای سرگرم کنید و لذت ببرید و این پیاده روی هایی که اول صبح و حتی آخر شب داشتید فعالیتهایی متفاوت و عالی بود که لذت زیادی رو برای شما داشت تجربه های عالی داشتید داشتن اینترنت و استفاده از موهبتهای عالی خوبه ولی در صورت نبود اینترنت هم میشه فعالیتهای عالی رو ایجاد کرد و خودت رو محدود و یا ناراحت نکنی بلکه با برنامه ای زیبا از لحظات زندگی لذت برد به خصوص در فضایی رویایی مثل اینجایی که شما بودید و نهایت لذت رو بردید باید رها بود و از زندگی لذت برد

موضوع بعدی قدرت کانون توجه هست که استاد جان توضیح دادید که چطور اگاهانه سعی میکنید به زیباییها توجه کنید و حتی اگر جایی یه نکته منفی گفته میشه شما بهش توجه نمی کنید اگر تو یه برنامه آموزشی و یا اطلاعات دادن باشه شما اگاهانه اون قسمت رو رد میکنید و فقط به زیباییها توجه میکنید راجع به نکات منفی نه صحبت میکنید نه فکر میکنید نه تو ذهنمون میگردونید و از خودتون شخصیتی جویای زیباییها و قشنگیها ساختید و طبق قانون بدون تغییر خداوند لاجرم به زیباییهای بیشتر و بیشتر هم لاجرم هدایت می شید و تو این همه مستندی که آماده کردید حتی یک هزارم درصد هم اتفاق ناجالب نیافتاده و اگر هم بوده شما اعراض کردید و در موردش اصلا حرف نزدید این انتخاب اگاهانه و تصمیم درستی که گرفتید فقط به زیباییها توجه کنید اینهمه زیبایی و قشنگی رو برای شما آورده و این تصمیم اگاهانه من هم بوده که فقط با توجه کردن به این مستندها به این سایت و نوشتن در موردش در مدار زیباییها و اتفاقات فوق‌العاده عالی باشم و واقعا الان بیشتر و بیشتر زیباییها رو میبینم و اتفاقات خوب روابط بهتر و رشد بیشتر و آرامش و سلامتی بیشتر رو داشتم و این روند همچنان ادامه داره خداروشکر

نکته بعدی تجسم کردن خواسته ها هست این کیفیت عالی در تجسم با حواس پنجگانه خودت در فضایی رویایی مثل این بهشت خودت رو تجسم کنی با حس بویایی بوی عطر درختان رو حس کنی با حس لامسه طراوت و خنکی هوا رو حس کنی با حس شنوایی صدای اب رودخونه و آواز پرنده ها رو و صدای خش خش برگها رو زیر پاهات بشنوی با چشم زیبایی ها رو رنگ برگ درختهای پاییزی رو ببینی کمک گرفتن از این حواس پنجگانه در تجسم احساس خوب بیشتر رو ایجاد میکنه و این فرکانس تو رو به این تجسم هدایت میکنه مثل شما استاد جان که اینکار رو تو ایران انجام دادید و عاشق جنگل و فضای سبز بودید و الان خونتون وسط یه جنگل بز رگ و سرسبز و خونه ای چوبی که روی یه دریاچه زلال هست زندگی میکنید استاد شما اونموقه با دیدن عکس اینهمه تجسم عالی داشتید واقعا ما با دیدن این مستندها کار راحتری برای تجسم همه خواسته هامون داریم و میتونیم تجسم قویتری داشته باشیم حتما با این فرکانس های زیبا مثل شما استاد جان هدایت میشیم به زیباترین جاهای دنیا همون طور که دوستان بارها گفتند چقدر به جاهای زیبا مثل همینجاهایی که شما رفتید هدایت شدند

نکته مهم بعدی سپاسگزاری عمیق قلبی هست که همون صلاه توجه به نعمت هایی هست که بینهایت و ابدی هست و درک این موضوع که ما در جهانی زندگی میکنیم که به افکار ما پاسخ میده نه فقط حرفهایی که لق لقه زبان ما هست ما رو به درک بیشتری میرسونه که شکرگزاری باید با تمام وجود و عمیق و قلبی باشه و این نوع سپاسگزاری بر نعمت های ما می افزاید و ما رو به جایی میرسونه که راضی و خشنود باشیم وگرنه افراد زیادی رو خود من دیدم که صبح تا شب تسبیح به دست هستند و کلمات عربی رو میگند و هیچ درکی از معنیاون ندارند همین معنی ایاک نعبد و آیاک نستعین رو که در نماز میخوندن رو هم نمیدونن به همین دلیل هیچ احساس خوشبختی ندارند حالشون خوب نیست راضی نیستند صلاه درک همون لحظه و دیدن اون زیبایی و زندگی در لحظه رو به همراه داره و این یعنی خوشبختی رسیدن به احساس خوب و شادی از دیدن نعمت های همون لحظه از کوچکترین نعمتی که داری لذت بردن یعنی خوشبختی چیزی که افراد زیادی درکش نمیکنند چون ناسپاس هستند در حالی که شکرگزاری قلبی تو رو به نعمت های بیشتر هدایت میکنه «مرز بین هدایت الهی و گمراه شدن با نجوای شیطان مرز بین شکرگزاری و ناشکری هست شیطان از طریق ناسپاسی میتونه به راحتی انسان رو گمراه کنه » شکرگزاری قلبی جادو میکنه و انسان رو غرق نعمت میکنه نعمت فقط پول نیست سلامتیه،دوستان عالیه ، آرامش و خواب ارومه ،آزادیه «نکته کلیدی اینه که هربار که با دیدن نعمتها و زیباییها به شکرگزاری عمیق قلبی می رسیم باید به خودمون بارها یادآوری کنیم که این شکرگزاری عمیق قلبی منو داره به نعمتها و زیباییهای بیشتر میرسونه من هدایت میشم به زندگی راحتر و رویایی تر زیباتر و چرخ زندگیم رونتر میشه »

سپاسگزاری هدایت خداوند رو آشکار میکنه اکثر افراد ناسپاس هستند به همین دلیل درگیر مشکلات مالی ،بیماری ،خانوادگی هستند احساس خوب سپاسگزاری اولین تاثیرش رو روی جسم میزاره کارکرد درست سیستم گوارشی معده و کلیه و قلب همه اعضا بدن سالم و عالی کار میکنند و ناشکری هم اولین نشانه اش تو سیستم بدن اختلال ایجاد میکنه معده درد ،سردرد ،و گرفتگی عضلات و این روند نامناسب مشکلات بیشتر رو میاره استاد جان سپاسگزاری تیم مراکش بعد از باخت هم که گفتید دسته جمعی سجده شکر به جا آوردند که تا این مرحله رو رفتند و موفق بودند چقدر مثال زیبایی از شکرگزاری در هرلحظه و دیدن نعمتها بود

نکته بعدی این حد از اعتماد و اطمینان بخشی به مردم و دادن احساس ارزشمندی و لیاقت هست که وقتی سیستم پرداخت پول در استیت پارکها و نشنال پارکها به صورت سلف رجیستر هست هم از نظر روانشناسی خیلی تاثیر گزار هست که تو تلاش میکنی با حساسیت بیشتر تو این استیت پارکها و فروشگاه های بزرگ که این سیستم هست تو درستکار باشی و با دقت بیشتری با محاسبه دقیق قیمتها رو پرداخت کنی البته هدایت شدن به این جور فضاها که انقدر سیستم بر پایه اعتماد متقابل پایه گذاری شده نتیجه بودن در مسیر درست کارکردن روی خودت هست این یه مسیره که وقتی تو آدم قویتر ،اگاهتر ،رشد یافته تر ،درستکارتر ،باایمانتر و صادقتری میشی بهش. قدم به قدم هدایت میشی این که تو به محیط کاری هدایت میشی که نیاز نیست بیان بالای سرت و هر لحظه به توکارت رو بگند و تو با مسولیت پذیری با درستکاری کار رو انجام بدی و ساعت کاری رو درست خودت محاسبه کنی وقتی تو یه چنین سیستمی و با یه چنین کارفرمایی که به تو اعتماد داره کار میکنی یه علامت و نشونه هست که تو مسیر درستی هستی و استاد جان این سایت الهی داره با این عظمت و ارزشی که خلق میکنه با دو تا کارمند درستکار و صادق و مسئولیت پذیر کار میکنه که در ایران هستند و شما گفتید که چطور کارهای مالی شما رو در ایران دوستان شما یا خانواده با اعتماد کامل شما انجام میدند و ریال به ریال پول شما رو درست محاسبه میکنند و همه اینها به خاطر بودن شما در مسیر درست کارکردن روی خودتونه و نکته مهم اصل و اساس و اولویت شما در داشتن صداقت هست که همیشه صادق بودید و با افراد صادق و درستکار و هم فرکانس کارکردید و همه اینها نعمتها بزرگی هست که شما لایق شدید و دارید امروز باز هم به خودم این نکته رو یادآوری کردم که اگر میخوام. به جای درست و آدمهای درست هم مدار باشم و کار کنم باید سعی کنم مثل شما استاد جان صادق باشم و اولویتم صداقت باشه

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا توسلی» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 820 روز

    120مین گام روزشمارزندگی الهی من بااصل شریک خودم خدا.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.

    الهی سپاسگذارم که به من نی نی سالم قدرتمندوثروتمندداده ای.

    استاددیشب نتونستم کامنت بذارم چون ازدیروزصبح ازخانه بیرون رفتم برای بله برون دخترخواهرم که بین منوخواهرم کمی شکرآب بودومن مادرشیری دخترش هستم.

    مراسم به قول خودمون کاغذنویسی به خانه ی دخترخواهربزرگم مراسم برگذارشد.

    ازصبح میزوصندلی برای میهمانهاازکرایه چی آوردن خونه رومرتب کردیم .گل آرایی، بستن غنچه ها،مثل چادرعروس ،وپک کله قند، تیشه قندشکنن ،ودفتروخودکارزیبابرای نوشتن مهریه، ودرخواستهای چندتیکه لوازم خانه عروس خانم ازخانواده آقادامادوکلی گل آراییِ دیگه، براکاپ کیکها، براشاخه نبات آقاداماد،وشاخه نباتهایی که برای میهمانان تهیه دیده بودیم .

    واووووووووچقدرمراسم باشکوه برگذارشد.

    الهی شکرت که دخترهای خواهرم 4ساله ازوقت فوت پدرشون باعموهاشون قهربودن ولی دیشب 2تاازعموهاش وشوهرعمه ودخترعموی بزرگشون که اوهم پدرومادرش ساکن بهشت هستند!همه جمع بودیم.

    وناگفته نماندکه خواهرم عروس دایی جانم هستند.

    ودیشب باخانواده داییم خیلی خوش گذشت چون ماخواهروبرادرمون باهم بودیم.

    الهی سپاسگذارم که دیروزانقدرمشهدوروستاهای اطراف بارش نعمت الهی برف زیبابودکه راههاتقریبابسته بودوعزیزدلم وحاج داداشم وپسردایی هام که عموهای عروس خانم هستندازروستامون ابرده علیاشاندیزبه مشهدبالای 2ساعت طول کشیدکه به مشهدبرسن به چه شب پرنعمتی دمت گرم خداجون.

    لحظه ی ورودخانواده آقادامادعزیزدلم به عنوان پدررضایی دم درب پارکینگ خوش آمدگویی میکرد.

    به محض اینکه ازصفحه ی زنگ آیفون تصویرعزیزدلمو دیدم سریع پریدم توآسانسورکه خودم برم توپارکینگ خوش آمدگویی کنم!چقدرصحنه زیبایی بودآنقدراعتمادبه نفس بالاداشتم والان هم عزت نفسم باآرامش همراه شده خداروشکرمیکنم.

    حالا ازآسانسورپیاده شدم میهمانهاواردپارکینگ شدن منم باشومیز سبزگلدوزی اندازه ی قدش مردونه بودکه جدیدخریدم ویک شلولرکرم شیک پوشیده بودم کفشهای پاشنه دارمشکی، شال پلیسه ی مشکی،

    خیلی موءدب دستم رو،روسینم گذاشتم وسلام وخیرومقدم گفتم:

    وتوی این جمعیت فقط آقادامادوپدرومادروخواهرشون منومیشناختن که من مادررضایی عروس خانمم.

    جمعیت زیادبود! عده ای روباآسانسور؛وعده ای روباعزیزدلم ازپله هاراهنمایی کردیم برن بالا.

    بالاخره تادوتاآقاوخودم آخرین نفررفتیم بالا.

    استادخیلی به حال بودهم مراسممون که خواهرم خیلی سبک سکه طلب کرد14تاسکه تمام بهاروحتی یک انگشترنشون هم براعروس نیاوردن !!!!!!!!!!

    گفتن مافقط حلقه ی ازدواج میگیریم !!!!!!درتوانمون بیشترازاین نیست!!¡!!!!!!!!!!

    خدایاشکرکه آقادامادپسرِسالم وکارکن هست دخترخواهرم باآقادامادهمکارن خیلی تابی نهایتهاخداراشاکرم.

    حالاهمه دورتادورپذیرایی روی صندلی نشستن 60نفرخانم وآقامختلط نشستن سمت دامادیکم مذهبی خیلی مایل به خشک!!!!!!!!!که خانمهاشون چادرهارومحکم به صورت گرفته بودن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    سمت عروس خانم خنثی ومقداری آزادورها!!!!!!!!!!!!!!!!!

    وفقط خانم داداش بزرگم روکه آقادامادازاون بالای مجلس باعروس خانم بوده دیده بود!

    پرسیده که فقط این خانم به تیپ وقیافه ی فامیلای مامیخوره ایشون چه کاره ی شماهستند!!!!!؟.؟؟خخخخخخخخ!!!!

    عروس خانم گفته خانم حاج دایی جانم هستند!!!!!!

    وآقادامادگفته:!!!!

    ولی بقیه فامیلاتون بافامیلای ماتفاوت اززمین تاآآآآسسسسسسممممممماااااااانننننههههههههاااااااست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    دخترخواهرم (عروس خانم به آقاداماد)گفته مااینیم اول هم گفتیم!!!!!!!!!!!

    حالاهمه نشستن به همدیگه نگاه میکنن دخترخواهردیگم میگه خاله بروبه شوهرعمه یادخترعموی عروس بگویگ چیزی بگن ازسکوت دربیان!!!!منم خودموجمع وجورکردم ازپشت سرعزیزدلم وخواهرم مادرعروس خانم کنارهم بودن صداموبالابردم گفتم :اول مجلس شادی روح پدرعروس خانم صلوات .

    وبعدهم چندکلمه خیرومقدم ودعای خیربراخوشبخت شون کردم وآمین گفتن خخخخخخخ.

    استادفامیلای خودمون که منوعالی می‌شناسن!!!

    ولی فامیلای آقاداماد(کُپ)کرده بودن وعموی کوچک عروس که پسردایی خودمون هست شروع کردبه رقصیدن واشاره کردبه خواهرعروس خانم که بیاوسط!!!

    منم باهمون پوششی که داشتم دست پسربزرگموگرفتم رفتیم وسط شروع بع رقصیدن کردیم وازاین طرف هم دست عزیزدلموگرفتم آوردمش وسط بَه، بَه ،بَه عجب شب به یادماندنی بود.

    میهمانان عزیز پذیرایی شدن ورفتم یک چاقووچنگال

    وبشقاب برای آقادامادگذاشتم وبه فامیلاشون نمیشناختم!گفتم براپسرگلم آقادامادخودم میوه شیرینی بذارین!وبعدهم به آقادامادگفتم عاشقتم هردوخندیدیم ومن رفتم برای پذیرایی.

    بعدبه عروس خانم گفته من عاشق این خاله کوچیکه هستم!!¡!!!!!خخخخخخ

    بلاخره خواسته هاشونو،روی دفترنوشتن باصدای بلندخوانده شدبزرگهای مجلس امضاء کردن وپسرداییم که شوهرعمه ی عروس میشه.

    به من گفت: دخترعمه برو دست عروس خانم روبگیربیاربانسکافه پذیرایی کنه تامابراش شاباش بریزیم به جای رقصیدن که سمت دامادموءذب هستند!!!!باپذیرایی پول بریزیم وفامیلای عروس همه رواشاره کردم دست به جیب باشین همه آماده باش بودن.برای پول ریزی براعروس خانم

    ولی فامیلای دامادگفتن ماپول نقدنداریم مگرتعداد

    اندکشون!!!!!!!

    حالامیهمانهای آقاداماد دارن میرن ولی خواهرم برافامیلای خودمون شام ازبیرون تهیه دیده بود.

    من به آقادامادگفتم :شام بمون .

    مادرش راه افتادن گفته بودبریم خونمون .

    عروس خانم گفته بود.نه!ماشام تهیه دیدیم بایدشام بمونی!

    وبعدازرفتن فامیلای آقادامادکل فامیل زن ومردهامون رفتیم وسط انقدررقصیدیم وعروس ودامادرقصیدن وشاباشی جمع کردن.ماشاالله3میلیون براعروس خانم جمع شد.

    ولی آقادامادچقدرجمع کردنمیدونم!؟

    وساعت11شب هرچی اسنپ میزنن که آقادامادبره خونشون مگه قبول میکنن!؟ ازبس که ماشاالله برف بود.

    ازبس که استادرقصیدم هنوزاثرش امشب دروجودم هست وازبس که شادبودم تاصبح بیداربودم وشکرگذاری میکردم .وپشت پنجره تماشا به بارش معجزه آسای برف بودم.

    الهی تاابدهاتوراسپاس که اینقدرزمین وکوه ودرختان وهمه جای شهرمون روتمیزوسفیدپوش کردی ومنم میخوام لباس تقوی بپوشم.

    اشک شوق میریختم ومثل بچه هاذوق میردم!!!!!!!واذان صبح شدونمازخواندم تاصبح ساعت6صبح بیداربودم ومیخندیدم ومیرقصیدم.

    دخترخواهرم بیدارشدپرسیدلیلاچرانمیخوابی!!؟؟؟؟؟؟

    ولی خوب فکرم کمی جای دیگه مشغول بودچون شب آخرمجلس بود.

    خواهربزرگترم ازمن پرسیدعقدمحضرکی هست؟گفتم: نمیدونم! گفت نوه داداش سکته کرده تویک هفته 2بارمخچشوعمل کردن رفته توکُما سریعترعقدکنین باخواهرم مادر عروس صحبت کردیم که زودتربرنامه ی محضرروبچین. هم خیلی خوشحال بودم وهم برای نوه داداشم ،جونه جیگره وعزیزدل همه ی ماست دعای خیرکردم.

    خدایاخوشبختی وسلامتی نصیب همه بگردان آمین عاشق همتونم دیشب نت نداشتم پیام بدم ولی امشب خداگفت: بنویس تاکمکت کنم.خیلی حالم عالیه این حال خوشو براهمتون تقدیم میکنم.واین ردپاروتوی شب برفی گذاشتم که تاسایت بهشتی است این ردپامحکم کوبیده به زمین هست یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: