سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 181 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

سلام به خانواده عزیزم

اولین دیدگاهم هست که در این سری سفر به دور آمریکا مینویسم

هر روز با عشق قسمتهای جدید این سریال رو دنبال میکنم و لذت میبرم و تجسم میکنم و نتیجه این لذت بردنها و تجسم کردنها این شد که ما دیروز هدایت شدیم به یک مکان فوق العاده ،،به آبشار راین در استان کرمان

حسابی برف باریده بود و اونجا رو که یک عالمه درختهای خاص و زیبا داره رو سفید پوش کرده بود هر قدمی که برمیداشتیم با همسرم و پسرم ذوق میکردیم .قندیلهای زیبایی که مثل لوستر روی شاخه ها شکل گرفته بود یک صحنه رویایی بود تا اینکه رسیدیم کنار آبشار ،،آبشار یخ زده بود و یک صحنه جادویی و مدهوش کننده رو به وجود آورده بود حاشیه برفهایی که پایین آبشار بود بلورهای زیبایی تشکیل شده بود که دیوانه کننده بود من ذوق میزدم و خداروشکر میکردم و از نکته طلایی استاد در قسمت قبل که گفتن هر بار که شکر گزاری میکنی به خودت بگو که این شکرگزاری من رو به زیبایی ها و نعمتهای بیشتری هدایت میکنه این جمله رو با خودم میگفتم

من در این سفر بسیاری از زیبایی هایی که استاد در این سفرشون به ما نشون دادن رو با چشمم دیدم .مسیری که میرفتیم دو طرف جاده درختان سپیداری بود که جاده رو فوق العاده زیبا کرده بود در آبشار راین دو تا برکه بود که آبش فوق العاده سرد بود و من تجسم میکردم که آب گرم داره و میتونم با لذت داخلش برم بعد همسرم با چوبها آتیش روشن کرد و یک لحظه دودش به سمتم اومد اومدم نق بزنم یاد مریم جان افتادم که گفتن تصمیم گرفتم فقط لذت ببرم من هم از اون دود لذت بردم برای گرم کردن خودم و گفتم خونه که رفتم همه لباسها رو میریزم تو ماشین لباسشویی و سرویس بهداشتی اونجا آبها یخ زده بود باز هم نق نزدم و گفتم استفاده میکنم از سرویس بهداشتی و خونه که رفتم میرم حموم هیچ اتفاق خاصی نمیفته

جای همه دوستان خالی یک تخم مرغ و قورمه که کرمانیها میدونن چه غذای فوق العاده ای هست و با دوره قانون سلامتی هم سازگار هست زدیم بر بدن

بالاخره که یک روز درجه یک رو برای خودمون ساختیم و لذت بردیم و بارها و بارها قانون بدون تغییر احساس خوب مساوی اتفاقات خوب رو به خودم یادآوری کردم و همه این اتفاقات در حالی رقم خورد که من اول صبح در تمرین فانوس دریایی ام نوشتم که دوست دارم به یک مکان روحانی هدایت شم و اونجا واقعا خلوت بود هر لحظه میشد حضور خدا رو احساس کرد

اینجا از تمرین فانوس دریایی که در دوره ثروت دو یاد گرفتم هم بگم که چقدر به من کمک کرده چقدر وقتم پربرکت شده دیروز با اینکه ما به پیک نیک رفتیم ولی از هیچ کدام از برنامه ریزیهام هم عقب نموندم اول صبح کلاسم رو برگزار کردم شب تمرین شخصی که برای رسیدن به هدفم باید هر روز انجام بدم رو انجام دادم یک ساعت هم با دوستم معنی قرآن رو خوندیم که جزء برنامه ام بود و قبل از خواب هم آشپزخانه رو کردم مثل دسته گل و ساعت 9 و ربع هم خوابیدم …و این همه از برکات این تمرین فانوس دریایی هست که ذهنم رو منظم کرده که اصلا وقتم بیهوده هدر نمیره…باز هم سپاسگزارم استاد عشق

من مطمئن بودم که اگه سفر استاد به ایران جور شده بود قطعا اون لحظه استاد هم به این مکان هدایت میشدن چون کرمان شهر مریم جان هست

این هم از کامنت زیبای من که با نوشتنش دوباره حال خوب دیروز برام زنده شد

مشتاقانه منتظر دیدن بقیه این سریال بی نظیر هستم