دیدگاه زیبا و تأثیرگذار صحرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به استاد و مریم عزیزم و همسفر های پایه
خدایا شکرت که در جمع این خانواده توحیدی هستم ، چقدر من خوشبختم و خودم خبر نداشتم ، چقدر ما داشته های زیادی داریم ، چقدر نعمت و فراوانی در اطراف مان هست که برایمان عادی شده
خدای خوبم من دوست دارم هر روزم بهتر از روز قبل باشم ، آگاه تر ، توحیدی تر ، آرامتر
داشتم کامنت های فایل مولد ثروت رو میخوندم ، یهو یادم افتاد صحرا برو برو چک کن حتما فایل جدید اومده و چه شود شروع هفته با این فایل بی نظیر
وای خدای خدای من چه قسمتی بود این سری ، خیلی خیلی لذت بردم ، پر بود از فراوانی نعمت و ثروت و زیبایی
خدارو میلیاردها مرتبه شکر شکر شکر شکر شکر شکر برای دیدن این حد بی نهایت از نعمت
خدای من چه می‌کنه این آمازون ، چقدر زیبا و شیرین بود در قسمت های قبلی ، اومدن پکیج ها تو إستیت پارک های مختلف….
حالا نوبت آمازون فرش هست با اون سیستم و تکنولوژی فوق العاده….
که تو در کسری از ثانیه خرید میکنی و بعد از حسابت کسر میشه…
چقدر خوبه ثروتمند بودن….
چقدر لذت بخشه ثروتمند شدن…
چقدر زیباست درک این باور توحیدی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار خداونده
و اینکه تو با ثروتمند شدنت میتونی در مسیر رویاهات قدم برداری و به رشد جهان هستی کمک کنی
البته همان مسیری الان توش هستی و داری آرام آرام با احساس خوب تکاملت رو طی میکنی…
چقدر خوبه ، داشتن آزادی مالی ، داشتن آزادی زمانی ،داشتن آزادی مکانی
بودن اون تعداد بی‌نهایت دوربین ، به من حس خوبی داد ، که با خیال راحت خرید کنم و هر آنچه که دوست دارم تهیه کنم.
چقدر خوبه که دوربین ها به جای نیروی انسانی و همه کارها به آسونی و راحتی انجام میده…
یاد جمله همیشگی استاد افتادم ، چطور ازین راحت تر ، چطور ازین بهتر ، چطور ازین ساده تر
دیدن این سریال های بی نظیر ، نه فقط در دیدن زیبایی ها و طبیعت و جاده ، بلکه دیدن فروشگاه های مختلف ، برای من یاد آور بی نهایت ثروت و نعمت و داشته هست که در اطرافمان هست.
چقدر چقدر چقدر این جهانی که ما داریم میشناسیم زیباست و هر لحظه روبه گسترش و گسترش هستش….
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت
وای خدای من الان با چشم خودم دیدم و بهتر تونستم باور کنم که میشود به خدا میشود همه کارها در چشمی به هم زدن انجام بشه…
کار من فقط کار کردن روی خودمه ، خدا کارشو خیلی خوب بلده…
آرام باش ، نگران چی هستی!!!!!
لا خوف علیهم و لا هم هم یحزنون
من چقدر چقدر این آیه رو دوست دارم
دوست دارم تجربه ای رو که ما حصل درک این آیه هست رو بهتون بگم : ( در جلسه ی هفتگی مون ، می بایست یک سری اشعار آلمانی که به انگلیسی ترجمه شده رو بخونیم و دیشب دقیقا داشت در مورد ترس از آینده میگفت ، که با آرامش میتونی اون مسیر رو طی کنی بدون نگرانی ….. )
تا اینجا داشته باشید…..
من و دوستم خیلی راحت تر از بقیه دوستامون میتونیم معنای فلسفی اون مفاهیم رو درک کنیم و به نوعی درگیر واژه ها نیستیم و از طرفی هم نمیتونیسم به اونا چیزی بگیم ، می‌خوام بگم زبان استاد آنقدر ساده و راحت هست که ما سخت ترین مفاهیم آلمانی برای 100سال پیش رو ، میتونیم با گوش دادن فایل ها درک کنیم…
نکته ی جالبش اینجاست که بودن صحرا در این مسیر آموزشی فقط و فقط براساس عشق و علاقه بوده و جریان زیبای هدایت ، چون من اصلا دوره ی خاصی رو نگذروندم ولی این کار برای صحرا خیلی خیلی لذت بخشه…
چقدر لذت بخش هست قرار دادن این اتفاقات کنار هم که مثل تکه های پازل هست
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
چقدر احساس خوبی داشت رفتن به رستوران ایرانی به نام صدف ، که یک خانوم جوان و توانمند داره اونو می چرخونه ، چه جالب که 1 میلیون از کل جمعیت لس آنجلس ایرانی هست….
چقدر چقدر چقدر خوب بود از اون نشنال پارک و دیدن اون صخره های بینظیر یهو میای تو دل شهر….
اینکه در یک فضای بسیار بزرگ و زیبا ، هر کس مشغول انجام کار خودشه و به نوعی داره لذت میبره ، خیلی خیلی زیباست….
یکی داره موج سواری می‌کنه ، یکی داره با درون از قایق ش فیلم میگیره و عده‌ای هم تو صف هستند برای رفتن به قسمت گریم و آماده شدن برای اجرای نقش شون
گوشه گوشه این کشور پر از آزادی و زیبایی و فراوانی ست که ما بچه های سایت با عشق اونو دنبال میکنیم و چقدر اطلاعات خوبی بدست آوردیم ، چقدر میتونیم آرامش و شادی از فایل ها دریافت کنیم که مریم جان با عشق اونو ضبط می‌کنه….
خدایا شکرت شکرت شکرت
چقدر اون فضای دنج و شخصی که مریم جان پیشنهاد دادند برای ضبط فایل کامنت بچه ها فوق العاده بود ، درسته نشد بریم ولی با تمام وجود لذت بردم از منظره ای که روبروشون بود.
چقدر چقدر چقدر زیبا بود رانندگی کردن در جاده ی پیچ در پیچ که مه گرفته و تو فقط رو به جلو حرکت میکنی و هر جا دلت خواست میتونی کمپ کنی…
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD344MB23 دقیقه
سلام به استاد عباس منش عزیز، مریم جون شایسته و همه ی عزیزان
اول که اومدم سایت دیدم فایل جدید آپلود شده خوشحال شدم و بلافاصله دانلود کردم و بلافاصله هم دیدم.
بعد از اینکه فایل رو دیدم مشغول خوندن و نوشتن در مورد زیبایی های امروزم شدم تا اینکه یهو ایده اومد توجه به زیبایی ها رو امروز با نوشتن در مورد این ویدیو (سفر به دور آمریکا قسمت 182) تو دفترم تمرین کنم.
من عموما زیاد مینویسم، اما برای خودم، اینجا هم تعداد محدودی تا الان کامنت گذاشتم، معمولا تو اینستاگرام که پست میذاشتم کپشن هام قشنگ بودن، حسم خوب بود چون دلی مینوشتم.
تا اینکه طی یه حرکت تکاملی چند ماهه اول هدایت شدم برنامه اینستاگرام رو حذف کنم، و بعد هم به طور کلی delete account.
جالبه که بگم اینجا، ایده حذف دائم هم از یکی از فایلهای سایت بود، فایل نتایج دوستان، آقای محترمی که در مورد شرایط زندگیشون صحبت کردن و در فایل آخر گفتن حساب اینستاگرام رو با کلی خاطره حذف کردن چون میخواستن بهای تصمیمشون برای کنترل ورودی ها رو بدن.
همون لحظه برای منم ایده اومد سمانه حاضری اینکار رو بکنی؟
بلافاصله گفتم بله، کاملا هدایتی بود و واضحه، چون قبلا حاضر به اینکار نبودم چون کلی عکس و خاطره که برام دوست داشتنی بودن و نمیخواستم پاکشون کنم…
اما الان فرق داشت، چند روز پیشش هم فایلی گوش کردم از استاد در رابطه با پرداخت بها برای هدف…
اینطوری شد که پیج شخصی 7 ساله ام و پیج کاری 2 ساله مو با کلی محتوا به راحتی اول دونه به دونه محتویات رو پاک کردم و بعد حذف دائم…
موقع حذف عکس و استوری ها، این صدا میومد پشیمون نمیشی؟ گفتم نه یه زمانی اومدن، لذت بردم، خاطره ساختم، کیف کردم، حالا هم با عشق خداحافظی میکنم ازشون.
این روند تکاملی برای آماده سازی عمیق من برای حذف بسیار عالی بود برام، ممنونم از خدا جان عزیز دلم.
اول گفتم زیبایی های فایل 182 سفر به امریکا رو شخصی بنویسم، بعد ایده اومد تو سایت بنویس و کامنت بذار.
این برای من تمرین محسوب میشه و دوست دارم که این تجربه رو تو سایت انجام بدم.
دقیقا جایی که ادما هم فرکانس هستن برای دیدن زیبایی ها.
این شد که با خوشحالی و نشاط اینجا مینویسم از قشنگی های این فایل:
عکسی که انتخاب کردین برای این فایل خیلی جذابه.
دو چهره ی سالم و آرام و پرنشاط.
گل رز قرمز در گلدان روی میز با همراهی لیوان چای.
چای که روی میز دیدم ذوق کردم، انگار یه نشون از یه آشنا دیدم.
در کنار بشقاب های غذا با چیدمانی رنگی رنگی و شاد.
مریم جون به شدت انرژی مثبت، زیبایی و نشاط دریافت کردم از دیدن چهره تون که عین گل میدرخشه.
کیف صورتی کوچکتون هم به شدت زیباست.
چقدر که من آهنگ باران و شعرش رو دوست دارم، اول ویدیو سورپرایز شدم وقتی شنیدمش اونم روی تصاویر جذاب جاده پیچ در پیچ که منو یاد چالوس انداخت، با طبیعت قشنگ، جاده ی تمیز با حضور افتخاری «مه»، چقدر این مه خوب بود، خیلی دوست دارم حضور «مه» رو…
باران تو که از پیش خدا می آیی
توضیح بده
عاقل و دیوانه یکی ست
بر درگه او، چون که بیفتند به خاک
شیر و شتر و رستم و موریانه یکی است….
اولین بار از همین سایت شنیدم این اهنگ قشنگ رو و هیجان زده شدم اولین بار که میگفت: باران، تو که از پیش خدا می آیی…
چقدر لطیف و دوست داشتنی.
بودن در ارتفاع در این جاده برام خیلی جالب بود.
سواحل کلیفرنیا، اقیانوس آرام با موج های جذاب و آب به رنگ آبی روشن و تیره، عالی بود. رنگ دریا و حرکت های آب به شدت آرامش بخش هست.
مریم جون لباس های قرمز و خوش رنگتون خیلی بهتون میاد، عاشق اون لحظه ای هستم که میخواستین حضور در کنار اون خونه مشرف به دریا رو تجربه کنین و بعدش بلافاصله با یه لحن شیرین گفتین چه خونه ی خوشگلی دارن…
عاشق صلح درونی تون هستم که بلافاصله تا قشنگی میبینین تحسینش میکنین…
هم شما و هم استاد عباس منش از دیدن قشنگی ها ذوق میکنین هر بار و این ذوق رو بروز میدین، از خدا خیلی تشکر میکنین برای این قشنگی ها.
این طرز تفکر و عمل تون به شدت تحسین برانگیزه از نظر من، و باعث میشه با انگیزه ی بیشتری بروز بدم ذوقم رو وقتی قشنگی می بینم.
این فایل پر بود از ابرهای قشنگ که من عاشقشونم، و هر بار که میبینم تو ویدیوهاتون ابرهای قشنگ و توپولو هست کلی هیجان زده میشم، مخصوصا وقتی در یه آسمان آبی و تمیز و قشنگ هستن جذابیتشون بیشتر هم میشه.
دقیقا مثل ابرهای کوپولوی پشت ساختمان آمازون فرش، که شگفت انگیز هستن.
قایق کوچولوهای داخل دریاچه خیلی منظم با سرعت بالا حرکت میکردن که برام خیلی جالب بود.
وقتی داشتین از صف هنرپیشه ها که منتظر گریم بود فیلم میگرفتین، یهو متوجه قاب قشنگ بک گراندشون شدم، یه طبیعت قشنگ با ابرهای قشنگ با وضوح تصویر به شدت عالی و اون درخت های خوشگل انتهای تصویر….
انقدر وضوح بالا بود انگار که عکس کارت پستاله، از بس طبیعی و قشنگ بود…
جای تشکر و تحسین داره دوربین موبایلتون که تصاویر با این کیفیت و وضوح رو ضبط میکنین و با ما به اشتراک میذارین.
از سایه بان های متعدد هم لذت بردم که شرایط راحتی و آسایش رو فراهم میکرد برای گروه مستقر در اون فضا.
و اما آمازون فرش: الهی شکر برای فروشگاه عظیم آمازون که محصولات متنوعش رو به راحتی به صورت اینترنتی و حضوری به فروش میرسونه. ایده ی اسکن کد اپلیکیشن آمازون برای ورود و خروج عالی بود.
خیلی راحت وارد شین،خرید کنید بعد خارج بشین، مبلغ از اعتبار شما برداشته میشه.
چقدر ساده شده خرید کردن، چقدر زمان کمتری صرف خرید میشه.
بدون اسکن دونه دونه محصولات یا صفی که ممکنه تشکیل بشه برای این فرآیند، و پرداخت به صورت کارت بانکی…
من همیشه از دیدن محصولات داخل فروشگاه ها که مرتب و منظم کنار هم چیده شدن، در قفسه های متعدد، با تعداد فراوان محصول، کیف میکنم.
استاد عباس منش شوخ طبعی تون خیلی دوست داشتنیه، در رابطه با اندازه ی استیک ها…
وقتی رفتین مجدد چک کنین که هزینه خرید از اعتبارتون کم میشه و گفتین اومدین چک کنین چیزی اون وسط نزدیده باشین.
این صداقت و مسیولیت پذیری تون تحسین برانگیزه، من کیف کردم که انقدر سالم فکر میکنین و عمل میکنین.
خیابون تمیز جلوی آمازون هم نظر منو جلب کرد به خودش، مثل تمیزی جاده ها و اطراف جاده ها.
خدا رو شکر که محیط به این تمیزی رو میبینم تو ویدیوهاتون همیشه.
رستوران صدف هم بسیار تمیز بود و مرتب.
جذابه حضور در محیطی که با آدم های اونجا هم زبان هستین و میتونین با زبان مادری باهاشون صحبت کنین.
بشقاب غذا، همیشه یکی از جذاب ترین تصویرهاست مخصوصا وقتی با سبزیجات رنگی رنگی داخلش چیدمان بشه.
امیدوارم رزق و روزی رستوران صدف فراوان باشه و بتونه همه رو با شادی دور هم جمع کنه همراه با غذاهای خوشمزه و سالم.
این اولین تمرین من بود و دلی نوشتم. سعی کردم از همه ی قشنگی هایی که دیدم صحبت کنم. برای خودمم خیلی لذت بخشه که اسم ببرم از قشنگی ها.
هم قشنگی های جاری در هر روز زندگیم، هم قشنگی هایی که از طریق ویدیوهای با کیفیت و جذاب شما میبینم.
خدا رو شکر برای همه چیز.
خدا رو شکر برای همیشه.
سلام عزیزم.
ممنونم از پیامت.
شجاعتت و اقدامت برای گذاشتن پاسخ رو تحسین میکنم. من خودم اولین بار هست که پاسخ میذارم و کار شما باعث شد تشویق شم به نوشتن پاسخ برای دوستان.
خیلی عالی که شما هم کامنت گذاشتن رو شروع کردی.
کامنت گذاشتن هم میشه همون توجه کردن به موضوع.
به عبارتی توجه به زیبایی ها از طریق نوشتن.
نوشتن همیشه برای من روشی برای تحلیل موضوعاته تو ذهنم، چه بهتر که معطوفش کنم به سمت بهتر دیدن زیبایی ها و درک عمیق ترشون.
برای شما، خودم و همه ی عزیزان آرزوی درک عمیق تر مسائل و عمل کردن به قوانین رو دارم.
سلام خانم سلیمیِ نازنینم.
امروز دلم خواست ردِ پاهامو بخونم، ببینم چطور بودم، چطور شدم…
رسیدم اینجا و کامنتهای خودم و پاسخِ پر مهرِ شما و اینکه تحسینم کردین کامنت مینویسم…
اون موقع شناخت نداشتم ازتون، الان دقیقا یادِ مامانِ خودم میوفتم وقتی اسم شما میاد، خدا همه ی مامان های نازنین رو حفط کنه برای بچه ها و خانواده شون.
خدا شما رو سلامت نگهداره برای دخترانِ نازنینتون (یاسمن جانم، نسیم جان و سمیه جان) و خانواده ی محترم.
مامانِ نازنینِ مهربونِ خوش قلبِ باصفای خودم هم تنش سلامت باشه و خوشحال باشه همیشه.
خدا رو بی نهایت سپاس گزارم که مطالعه کامنت و نوشتنِ کامنت رو آغاز کردم، ممنونم از این روزیِ پر برکتی که خدا واردِ زندگیم کرد، روزی های خدا همیشه هستن، خوشحالم دسترسی ام باز شد به این روزی و بی نهایت روزیِ دیگه …
امروز رفتم برای مامانم نون لواش بخرم که بذاره فریزرش، نونوایی پخت نمیکرد، کنترل ذهن کردم و گفتم: خیره، حتما روزی و نعمتِ بالاتری رو میخواد بفرسته برامون…
همینم شد.
خواهرزاده ام سه تا بربریِ فوقِ خفن خرید برای مادرم..
درس: سمانه ایمان داشته باش به روزیِ خداوند برای مخلوقاتش.
شاید تو دنبالِ یه خواسته یا روزی و نعمتی باشی که به نظرِ خودت عالیه، اگه شد که عالیه، اگه نشد باز هم عالیه، چون نشون میده خدا برنامه ی بهتری برات چیده، نشونه و مثالش رو هم که تو مثالِ نونوایی دیدی…
الهی الحمدالله بی نهایت.
آگاهی، نعمته.
مادر، نعمته.
خانواده ی خوب، نعمته.
آزادیِ زمانی و مکانی که بتونی کار کنی روی خودت، نعمته.
آرامش، نعمته.
اعتبارِ همه ی این زیبایی ها و نعمات از اللهِ یکتاست.
خدایا شکرت بی نهایت.
خواهرزاده ی نازنینم حرف زیبایی زد امروز: گفت خاله بعضیا یه نعمتهایی دارن که شاید متوجهش نباشن، یا عادت کرده باشن بهش، برای همین به چشم شون نمیاد…
مثالش در موردِ نعمتِ داشتنِ وقت برای کار کردن روی خود بود.
البته فقط وقت نیاز نیست، اول آدم باید بره تو فرکانس و مدارِ تغییر، وقت خودش آزاد میشه برای آدم، شرایط توسطِ خداوند فراهم میشه برای آدم…
خداوند برای آدم میشه زمان
میشه آگاهی…
میشه صبر…
اما به شرطِ باور…
به قول ملاصدرای نازنینم:
خداوند همه چیز میشود همه کس را
به شرط ایمان ، به شرطی اعتقاد، به شرطی پاکی دل ،به شرط طهارت روح ،به شرطی پرهیز از معامله با ابلیس .
دیدم راست میگه در موردِ عدمِ درکِ ما نسبت به موهبت ها و نعمتهام، چون گاهی چشم هامون بسته میشه…
دقیقا یاد توله سگِ محبوبِ انیمیشن گربه چکمه پوش2 افتادم که به دختر خانم گفت تو خانواده ی خوبی داری همین الانشم…
چون خودش نداشت، بهتر درک میکرد نعمتِ دختر رو…
دقیقا کسی که یه نعمتی رو نداره، بهتر قدر دانِ اون نعمت میشه وقتی ببینه در دیگران یا خودش به دستش بیاره و خلقش کنه…
خانم سلیمیِ نازنینم، خوشحالم که اینجا تو این سایت هستین، بهتون افتخار میکنم که در این مسیر هستین، تحسینتون میکنم برای تلاشتون برای بهبودِ زندگیتون، همینطور مامانِ خودمم به شدت تحسین میکنم چون ایشون هم تو همین مسیرِ رویایی و زیبا هست و کلی با هم صحبت میکنیم از خدا، از توحید، از بهبودِ افکار و رفتارمون…
قلب و ماچِ فراوان برای شما.
الهی شکر برای سایتِ توحیدی و ارزشمندِ tasvirkhani.com
سلام به غزل عزیزم.
میدونی چیه؟
کامنتت یه باکس هیجان انگیز و بزرگ هست از توجه به زیبایی ها، نعمت های خدا، روزی های حساب و غیر حساب فراوان خداوند، فراوانی و ثروت.
همینطور میخوندم و کیف میکردم.
جذاب بود برام از تولدهای سورپرایزی و هدایا و محبت هایی که دریافت کردی نوشتی و من یاد تولدهای هیجان انگیز و سورپرایزی خودم افتادم امسال…
همه اش از فضلِ خداست.
استارت اولین تولد با خودم بود.
و احساس لیاقتی که خودم داشتم براز سمانه جانم.
تولد اول رو خودم برای خودم با جزییات مورد علاقه ی خودم خلق کردم، بعد خدا در روندش بهتر از فکر منو واسم چیدمان کرد.
در ادامه مسیر دو تولد سورپرایزی هم هدیه گرفتم از فضلِ خداوند.
هر چی نوشتی رو کاملا باور میکنم، چون تجربه مشابه داشتم و کلی سپاس گزارم بابتش.
از دستبند هدیه خانواده همسر نوشتی و کنترل ذهن…
اینم دقیقا تجربه کردم چند هفته پیش.
دستبند خودم پیدا شد با کنترل ذهن و نگاه بهبودگرا، از وقتی متوجه گم شدنش شدم تا اینکه برگرده چند ساعت شد.
شب قبل خواب متوجه شدم گم شده، کنترل ذهن کردم، خوابیدم، صبح بیدار شدم و همچنان کنترل ذهن، چند ساعت بعدش خبر پیداشدنش رو دریافت کردم :)
کنجکاو بودم ببینم ادامه ی ماجرای تو چطوری رقم خورده.
قانون ثابته و برای همه پاسخ یکسان داره.
خوشحال شدم پیدا شده دستبندت.
و اتفاقا در مدار فراوانی، هدایای بیشتری رو هم دریافت کردی.
خیلی خوشم اومد انقدر با جزییات نوشتی.
کلی اشتراکات از تو کامنتت دریافت کردم و ذوق کردم تو هم توجه میکنی و ازشون نوشتی.
اینکه هر بار میریم خونه مامان ها، کلی هدیه میگیریم با عشق برای من خیلی جذابه.
مخصوصا از وقتی احساس لیاقتم بالاتر رفته، مخصوصا اینکه از وقتی متوجهِ هدیه شدم و اینکه روزی غیر حساب خداست، ورود نعمت و هدیه به خونه مون به شدت افزایش پیدد کرده.
به عبارتی دسترسی من بازتر شده بهشون، وگرنه نعمتهای خدا بی انتهاست برای همه و برای همیشه.
نی نی هم وسط کامنت نوشتن سلام میرسونه :)))
وقتی تکون میخوره، من میگم سلام میرسونه :)
انقدر کیف کردم که نوشتی از دریافتِ طلای جدید، دریافتِ درخواست هاتو، وسایل مورد نیازت رو هدیه گرفتی، نوشتی نیم ساعت طول کشیده فقط هدایای دریافتی رو بیارین بالا خونه…
من اعتقاد و باور دارم به این نعمتها و روزی ها، وقتی خوندم که تو نوشتی با این حس خوب و جزییات، بیشتر هم خوشم اومد.
باورم بیشتر و بیشتر میشه مثال های بچه ها رو تو کامنتها میخونم.
الهی شکرت برای همه ی نعمت هات.
من یه باور مخرب داشتم قبلاً در رابطه با هدیه گرفتن گاهی، منظورم هدیه های غیر از مناسبتی هست بیشتر…
اینکه حس میکردم اون هدیه ها با نیت دلسوزی، ترحم داده میشن، احساس ضعف میکردم در خودم…
درکی نداشتم که هدیه ها اعتبارشون از خداست، روزیِ خداوند برای ماست از دست بنده های دیگه اش به ما.
اعتبارش رو میدادم به فردِ هدیه دهنده.
عملا خودم دسترسی به این نعمت و روزی رو بسته بودم روی مواردی.
وقتی خدا خودش اگاهم کرد که اینا رو من به تو میدم، اعتبارش از منه، هم حس لیاقتم برای دریافتشون بالاتر رفت، هم حجم هدیه های دریافتیم به شدت بالاتر رفت.
مدتهاست دقت کردم تو زندگیم اکثر روزها حتما یه هدیه وارد خونه مون میشه.
کوچک یا بزرگش برام مهم نیست، من دونه به دونه شون رو مینویسم برای سندسازی و محکم کردن باورهای فراوانی و ثروت تو دفترم.
قشنگیش اینه من به هدیه وابستگی ندارم، اون دنبالم میاد…
منم خوشحالم و سپاس گزار.
هر چی کامنتتو خوندم حس میکردم داری از خودم و نعمتهام مینویسی منتها تو یه زندگیِ دیگه، وگرنه جزییات به شدت یکسان بود برام…
نمیدونم دستبندم رو گم کرده بودم، قبلش بود یا بعدش، حضور ذهن ندارم، ولی منم گردنبد و سکه طلا هدیه گرفتم.
برام خیلی جذابه این مدارِ ثروتی که داخلش قرار گرفتم.
من چون خودمو میشناسم، از باورهای کمبود و ترس هام اگاهم نسبت به پول، برای همین عمدا نتایج مالی و ثروت رو بهشون توجه عمیق میکنم، بولدشون میکنم تا تکامل باور سازی هامو شکل بدم تو حیطه ی مدار ثروت.
جالبیش اینه همین تمرین ها، باعث قدرت مدار ثروتم شدن نسبت به قبلم.
همیشه ما در حال دریافت نعمت و ثروت هستیم، اما توجه اشکار و اگاهانه بهش باعث شد عمقِ مدار ثروتم بیشتر شه، دسترسیهام بازتر شن، من سپاس گزارتر بشم…
کامنتت بهم شادی و انگیزه داد که مرور کنم مدار ثروت خودم رو و همین توجه باعث ورود ثروت و نعمت بیشتر میشه برام، دیدم و درک کردم و باور کردم.
تا همیشه جا داره کار کنم رو باورهای ثروت، چون خیلی پوست کلفت و چِغِر و بد بدن هستن :)
اما قابل بهبودن خدا رو شکر.
نوشتن از مثال ها، باعث محکم شدن باورها میشه، چه برای خود چه دیگری.
مرسی که نوشتی غزل جانم.
مرسی که نوشتی سمانه جانم.
در پناهِ اللهِ یکتا باشی همیشه.
همه مون باشیم.
الهی شکر در این بامداد شگفت انگیز و پر روزی بیدار شدم، کامنت خوندم، کامنت نوشتم.