https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-31 05:42:422023-01-26 09:29:06سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 182
387نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بسیار بسیار متشکرم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، و ممنون که سوالم رو با تایید این قانون پاسخ دادین.
به لطف الهی امیدوارم بزودی توی تهران هم بارون بیاد تا این شرایط خاص آب و هوایی رو بشوره ببره. عسلویه هر وقت بارون میاد تا چند روز کوه های اطراف نمایان میشن ، و تازه میفهمیم اینجا چقدر قشنگ.
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید. و به لطف و هدایت رب العالمین جان هدایت بشید به یک سرزمین زیبا و تمیز.
و من که الان از خوندن این کامنت بی نظیر شگفت زده هستم …
سلام و درود فراوان خانم سوادکوهی عزیز ، قدردان این کامنت ارزشمند و بینظیرتون هستم. خیلی خیلی ممنونم بخاطر لطف و بزرگواری شما. و اینکه زیبا ترین دیالوگها رو برام نوشتین، حمید قبلی فقط زوم کرده روی دیالوگ منفی رد در مورد امید. ولی الان میفهمم چقدر دیالوگ مثبت هم داشته و خدا رو شکر که دیگه اون آدم قبلی نیستم. خیلی ممنونم که اینقدر برای کامنتِ من لطف و محبت قائل هستید که تا من این فیلم رو گفتم شما رفتین دیدینش و نظر من براتون قابل احترام بوده. و این کامنت تون سراسر لطف و محبت و بزرگواری شما بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن خانواده ای این چنین ارزشمند و فرهیخته.
یه نکته در مورد دو تا سکانس مشابه توی فیلم. لحظه آزاد شدن بروکس و لحظه آزاد شدن رد .
لحظه ای که بروکس آزاد میشه، دوربین روبروی بروکس قرار داره، میله های زندان پشت سرش قرار داره، یعنی زندان ( شما بخونید یه خاطره منفی) توی گذشته این انسان هست، هر جا بره باهاشه، و سایه میله ها جلوی پاش افتاده. یعنی این زندانی بودن در آینده بروکس هم خواهد بود و هیچ راه فراری ازش نیست. یعنی به من و شما مخاطب اجازه نمیده تفکر زندان رو فراموش کنیم. و واقعاً همینطوره که گفتین. عزت نفس چقدر اهمیت داره. و کسی که عزت نفسی براش نمونده، حاضر نیست از زندان هم خارج بشه و چقدر شبیه باورهای غلط گذشتگان خودمونه. لحظه آزادی رد ، دوربین پشت سرش هست، و باهاش حرکت میکنه و میاد تا جایی که دیگه هیچ میله ای توی کادر تصویر نیست. یعنی آزاد شدن و رها شدن از گذشته. و دیگه ردی از میله ها یا سایه ها نیست. فقط یه نگهبان مسلح بیرون ایستاده، این نماد قانونه، یعنی زمانی که به آزادی رسیدی کماکان قانون حکمفرما ست. و دیالوگهای ماندگار دیگه ای که شما گفتین. لحظه ای که دوفرین فرار میکنه ، رد یه گفتگویی داره ، میگه روزی که کلنگ رو گرفت گفتم 600 سال طول میکشه با این تونل بزنی ، ولی اندی در کمتر از 20 سال انجامش داد. زمین شناسی علم فشار و زمانه. چیزی که اندی به اندازه کافی در اختیار داشت.
چقدر شبیه مبحث تکامل ، (تلاش و زمان) چیزی که ما به اندازه کافی ازش داریم … تلاش و زمان. هر دو شون هم رفیقمون هستن، هر دوشون به نفع ما کار میکنن.
و بسیار بسیار متشکرم بخاطر این غزل بی نظیر . اولین غزلی از حافظ که حفظ کردم و خیلی ازش لذت بردم و حافظ خوندن رو با این غزل شروع کردم. و چقدر این غزل رو بیشتر از همه غزلها دوست دارم و شما دقیقاً همون رو برام نوشتین. خیلی خیلی متشکرم .
از صمیم قلبم بهترین ها رو برای شما از خداوند متعال درخواست میکنم. همواره در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید و همواره سلامت و شادکام و ثروتمند.
یه وقتایی تو خونه یا توی محل کار تا صدام میزنن حمید … میگم بخدا کار من نیست …
حالا این کامنت ها ، بخدا کار من نیست. منِ انسان بدون خدا نفس هم نمیتونم بکشم. بدون خدا آب نمیتونم بخورم، رزقم رو خالقم بهم میده … باور کنید این حرفها تو قد و قواره منِ انسان نیست، اگر خدایی در قلبم نباشه و بهم الهام نکنه. «در پس آینه طوطی صفتم داشته اند ؛ آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم»
دیدی وقتی خدا به قلبت الهام میکنه ، یه حس آرامش و امید داری و بی اختیار اشک از چشمت سرازیر میشه. راستشو بخوای من وقتی به خدا فکر میکنم و باهاش نجوا میکنم و اشک میریزم اون لحظه کامنت بنویسم خوب میشه. و گرنه من کامنت نوشتم استاد عباس منش حذفش کرده. چون رد پای ذهن نجواگر توش بوده.
اعتبارش با جان جانانه.«جان فدای شکرین پسته خاموشش باد»
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز و عششششق ، همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
فدای محبتت، من هر آنچه که بلد بودم رو نوشتم ، قطعاً دوستان کار درست اینجا خیلی زیادن، و من درس پس میدم.
ویزیت این سایت رایگان رایگان هم نیست.
«این رشته را به نقد جوانی خریده ام» این سایت رو به قیمت تمام اون سختیهای ناشی از باورهای غلط گذشته به دست آوردیم. رنجی طولانی که همه مون داشتیم، یه جا که کم آوردیم از ته قلبمون گفتیم خدااااااااااا ، به داااادم برس. من کم آوردم.همه مون داشتیمش. اونجایی که تسلیم شدیم ، خدا گفت بنده من ، برو توی سایت عباسمنش دات کام ، ببین این بنده توحیدی من چی میگه.
و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که زمان و تلاش دو یار همراه مون هستن که به نفع خودمون کار میکنن.
در پناه رب العالمین جان عزیز درهایی از نعمت و فراوانی و ثروت به روت باز بشه اسداله عزیز.
یه چیزی میخوام بگم ولی نمیدونم چطوری توضیحش بدم ، و به توضیح هم نمیاد ، باید خودتون بهش برسید تا ماجرا رو دریابید.
ببینید وقتی میری کنار دریا ، دریا تا یه حدی موج داره، اگه روی تپه های ماسه ای بایستین دریا تا کنار شما نمیاد. باید شما قدم بردارید برید توی آب، اگه میخواید شنا کنید و از دریا لذت ببرید.
خدا هست ،مثل دریا، سر جاشه،با قدرت هر چه تمامتر میبخشه، عفو میکنه ، رزق میده، نعمت و ثروت و فراوانی میده از هر ویژگی که داره با نهایت قدرت داره کارشو انجام میده. ما دور وایسادیم میگیم دریا چرا نمیای به زندگی مون. یه حدیث قدسی هست که مضمونش اینه که خداوند به حدی مشتاق برگشتن بندگانش به سمت خودش هست ، که اگه منِ بنده بتونم اشتیاق خداوند به خودم رو درک کنم از شدت شوق و هیجان جان از بدنم خارج میشه. خداوند اینقدر مشتاق برگشتن ماست ، گریه زاری با احساس بد نتیجه نمیده، اگه گریه و اشکه باید با احساس خوب باشه. اشک شوق باشه، اشک با احساس اطمینان قلبی باشه. وگرنه احساس بدبختی که بدبختی بیشتر میاره. خداوند احساس بد رو تحویل نمیگیره، «یه جورایی فرض کنید خدا داره میگه ، بنده من با وقار و با شخصیت و با متانت بیا در خونه ام، دوست ندارم خودتو کوچیک کنی،با حال خوب و خوش بیا، عین دو تا رفیق صمیمی»(این یه توصیف شخصی بود که منظور رو برسونم) خداوند به شدت مشتاق ماست. با حال و احساس خوب برو سمت خدا.
میگن یه روز یه کودکی توی کوچه رد میشد، نادرشاه با لشکر در حال حرکت بود، از کودک پرسید کجا میری ، گفت میرم برای درس قرآن، گفت کجای قرآن ؟ گفت سوره فتح، نادر این رو به فال نیک میگیره و به کودک یه سکه هدیه میده، که امروز روز فتح ماست. کودک سکه رو نمیگیره ، هر کاریش میکنن نمیگیره میگه اگه ببرم خونه مادرم کتکم میزنه میگه از کجا آوردی .میگه خب بگو نادر شاه بهم داد. میگه حرفمو باور نمیکنه میگه اگه نادرشاه بود یه کیسه طلا بهت میداد نه یه سکه … نادر از شنیدن این جمله خیلی خوشحال میشه و یه کیسه طلا میده به کودک. نادرشاه یه انسان بوده و گمان خوب کسی در مورد خودش رو نذاشت خراب بشه. بعداً مگه میشه ما به خدا گمان خوب داشته باشیم ، باور مثبت داشته باشیم خدا به باور مثبت ما جواب مثبت نده؟؟!! ظن و گمان و باور خوبه که احساس خوب رو میسازه و احساس خوب اتفاق خوب.
تو احساس بد خدا هم کار نمیکنه برامون.
خدا به باور خوب و احساس خوبمون جواب میده.
رزاق بودنش رو باور کنید ،وهاب بودنش ،علیم بودن،تواب بودن،رحمان و رحیم بودن، غنی بودن و و و … باور کنید تا با احساس خوب و اطمینان قلبی ازش درخواست کنید.
همون توصیف زیبا و لذت بخشی که از خدا گفتید ، همونه که کامنت ها رو مینویسه، همون که آیات رو الهام میکنه. یه وقتایی یه کلمه با چند کلمه از آیه ای میاد توی ذهنم ولی همش رو یادم نیست یا اگه همش رو حفظ باشم بازم میرم سرچ میکنم که مطمئن باشم غلط ننویسم.
در مورد شعر من اشعار شاعران رو خیلی گذری ممکنه جایی بشنوم و بعداً برم بخونمشون. ولی حافظ شیرازی عزیز ماجراش فرق میکنه.
یه مدت میخواستم حافظ رو بخونم، شرایطش نمیشد. مثلا یه روز چندتا غزل میخوندم دیگه نمیخوندم تا چند روز ، خلاصه داستان اینکه هدایت شدم به سایت گنجور، از شاعران زیادی شعر اونجا هست. و در مورد حافظ کلی فایل صوتی اونجاست که هر غزل رو میخونه، بهترین صدا متعلق به استاد فریدون فرح اندوز هست که گوینده رادیوه، من صوتی همه غزلیات رو دانلود کردم و توی اوقات بیکاری یا تو حین رانندگی اگه استاد عباس منش گوش ندم حتماً حافظ گوش میدم. اینها اسرار کار حمید بود. هر چی میدونستم و یادم بود رو گفتم.
خیلی خیلی متشکرم که زمان ارزشمندت رو اختصاص دادی برای خوندن کامنت من و نوشتن پاسخ. واقعاً ازت ممنونم ، از خداوند برای خودم درخواست هدایت میکنم که چیزی رو بنویسم که رضایت خودش در اون باشه و برای بندگانش مفید واقع بشه.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
اعتبار این کلمات با خودشه، حمید هیچی از خودش نداره.
توصیف شما در مورد اقیانوس آرام عالی بود. واقعاً باید همینجوری باشیم در زمان حال باشیم.
امروز صبح زمانم آزاد بود، رفتم سمت ساحل خلیج نایبند، کنار جنگلهای حرا، عسلویه . رفتم یه جایی یه ساحل ماسه ای پیدا کردم بین درختان حرّا. صدای دلچسب دریا بود و پرنده ها واقعا اون حس در زمان حال بودن و لذت بردن از آرامش رو احساس کردم. خیلی حس خوبی داشت. حالا منی که صد بار اینجا رو رفتم بازم وقتی میرم ذوق میکنم. الان میفهمم استاد عباس منش و خانم شایسته چرا هر جا میرن اینقدر ذوق میکنن. از همه لطف و محبت شما متشکرم که جملات زیبا برام نوشتین. خیلی خیلی متشکرم.
بخاطر ورود نعمات الهی به زندگی تون خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم. الهی شکر الهی شکر الهی شکر. از خداوند میخوام اونقدری نعمت بیاد به زندگی تون که هر هفته یه دفتر شکرگزاری تموم کنید. و با احساس رضایت و لذت و شادی و آرامش، بنویسید و شکر کنید و اشک شوق بریزید و لبخند رضایت بزنید.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمند تون. لطف کردین و بسیار زیبا و دلنشین برام کامنت نوشتین ازتون متشکرم.
در پاسخ به این جمله «اطرافیان بهم میگن که تو الکی دلخوشی و زمانی به خواسته هات میرسی که دیگه سنت اجازه لذت بردن از اون خوشی هارو بهت نمیده و میگن که هر چیزی بهاری خودش رو داره» نمیدونم چی بگم. نمیدونم کدوم شعر حافظ رو بنویسم براتون «من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ؛ هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت» یا بنویسم « برو ای زاهد و بر دُرد کشان خرده مگیر، که جز این تحفه ندادند به ما روز الست»
هر کسی میوه باور های خودش رو برداشت میکنه، اگه اطرافیان باوری دارند شما باور خودتون رو نگه دارید اصلا اصلا اصلا به هیییییییچ وجه به هیچ وجه به هیچوجه هیچ انرژی مصرف نکنید که چیزی رو برای کسی توضیح بدین. توضیح دادن و تمرکز گذاشتن و انرژی اتلاف کردن برای دیگرانی که در یه فضای دیگه هستن فقط به خودتون آسیب میزنه، این اطرافیان حتی اگه خانواده مون باشن. شما بهترین باورها رو به خالق دارید. اون به حسن گمان شما درهایی از نعمت و فراوانی به روی شما باز میکنه و میوه باورهای خودتون رو برداشت میکنید. حالا اطرافیان هر چیزی بگن. بسیار خسیس باشید برای مصرف انرژی . ببینید توی هر علمی از علوم فیزیکی ، کلا اتلاف انرژی چیز بدیه.
شما پاسخ اون اطرافیان رو فقط با یه لبخند ساده بده ،و در عوضش انرژیتون رو متمرکز بذارید روی باورهای خودتون و نتایج که اومد ازش لذت ببرید. حتی نخواید که بعداً نتایج رو هم ثابت کنید. چون همینم یعنی تمرکز روی دیگران. حتی عزیزترین اعضای خانواده ما هم دیگران هستن. فقط و فقط خودتون .
و صد البته «ان وعد الله حق» وعده خدا حق ه. هر گونه تمرکز روی دیگران اتلاف انرژی و حرکت در مسیر اونهاست، باید 100% انرژی مون بذاریم برای خودمون. البته هیچ اشکالی نداره اگه یه موقع اشتباهی ازمون سر بزنه، مهم اینه مسیر اشتباه رو ادامه ندیم. مهم باور خودتونه. «آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم ...» خدا چیزی رو به پیمانه ما میریزه که خودمون باور داریم. باور بقیه هیچ تاثیری توی زندگی ما نداره.
از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز درخواست میکنم درهایی از نعمت و فراوانی و ثروت آنچنان به روی زندگی تون باز کنه که هر روز و هر لحظه با عشق به درگاهش شکرگزاری کنید.
دو تا بیت از حافظ براتون مینویسم ، من اینا رو زیاد به خدا میگم …
«هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ؛ ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجا»
«بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد ؛ گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود»
سلام و درود به شما
بسیار بسیار متشکرم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، و ممنون که سوالم رو با تایید این قانون پاسخ دادین.
به لطف الهی امیدوارم بزودی توی تهران هم بارون بیاد تا این شرایط خاص آب و هوایی رو بشوره ببره. عسلویه هر وقت بارون میاد تا چند روز کوه های اطراف نمایان میشن ، و تازه میفهمیم اینجا چقدر قشنگ.
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید. و به لطف و هدایت رب العالمین جان هدایت بشید به یک سرزمین زیبا و تمیز.
و من که الان از خوندن این کامنت بی نظیر شگفت زده هستم …
سلام و درود فراوان خانم سوادکوهی عزیز ، قدردان این کامنت ارزشمند و بینظیرتون هستم. خیلی خیلی ممنونم بخاطر لطف و بزرگواری شما. و اینکه زیبا ترین دیالوگها رو برام نوشتین، حمید قبلی فقط زوم کرده روی دیالوگ منفی رد در مورد امید. ولی الان میفهمم چقدر دیالوگ مثبت هم داشته و خدا رو شکر که دیگه اون آدم قبلی نیستم. خیلی ممنونم که اینقدر برای کامنتِ من لطف و محبت قائل هستید که تا من این فیلم رو گفتم شما رفتین دیدینش و نظر من براتون قابل احترام بوده. و این کامنت تون سراسر لطف و محبت و بزرگواری شما بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن خانواده ای این چنین ارزشمند و فرهیخته.
یه نکته در مورد دو تا سکانس مشابه توی فیلم. لحظه آزاد شدن بروکس و لحظه آزاد شدن رد .
لحظه ای که بروکس آزاد میشه، دوربین روبروی بروکس قرار داره، میله های زندان پشت سرش قرار داره، یعنی زندان ( شما بخونید یه خاطره منفی) توی گذشته این انسان هست، هر جا بره باهاشه، و سایه میله ها جلوی پاش افتاده. یعنی این زندانی بودن در آینده بروکس هم خواهد بود و هیچ راه فراری ازش نیست. یعنی به من و شما مخاطب اجازه نمیده تفکر زندان رو فراموش کنیم. و واقعاً همینطوره که گفتین. عزت نفس چقدر اهمیت داره. و کسی که عزت نفسی براش نمونده، حاضر نیست از زندان هم خارج بشه و چقدر شبیه باورهای غلط گذشتگان خودمونه. لحظه آزادی رد ، دوربین پشت سرش هست، و باهاش حرکت میکنه و میاد تا جایی که دیگه هیچ میله ای توی کادر تصویر نیست. یعنی آزاد شدن و رها شدن از گذشته. و دیگه ردی از میله ها یا سایه ها نیست. فقط یه نگهبان مسلح بیرون ایستاده، این نماد قانونه، یعنی زمانی که به آزادی رسیدی کماکان قانون حکمفرما ست. و دیالوگهای ماندگار دیگه ای که شما گفتین. لحظه ای که دوفرین فرار میکنه ، رد یه گفتگویی داره ، میگه روزی که کلنگ رو گرفت گفتم 600 سال طول میکشه با این تونل بزنی ، ولی اندی در کمتر از 20 سال انجامش داد. زمین شناسی علم فشار و زمانه. چیزی که اندی به اندازه کافی در اختیار داشت.
چقدر شبیه مبحث تکامل ، (تلاش و زمان) چیزی که ما به اندازه کافی ازش داریم … تلاش و زمان. هر دو شون هم رفیقمون هستن، هر دوشون به نفع ما کار میکنن.
و بسیار بسیار متشکرم بخاطر این غزل بی نظیر . اولین غزلی از حافظ که حفظ کردم و خیلی ازش لذت بردم و حافظ خوندن رو با این غزل شروع کردم. و چقدر این غزل رو بیشتر از همه غزلها دوست دارم و شما دقیقاً همون رو برام نوشتین. خیلی خیلی متشکرم .
از صمیم قلبم بهترین ها رو برای شما از خداوند متعال درخواست میکنم. همواره در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید و همواره سلامت و شادکام و ثروتمند.
سلام و درود به خانم فرجی گرانقدر.
یه وقتایی تو خونه یا توی محل کار تا صدام میزنن حمید … میگم بخدا کار من نیست …
حالا این کامنت ها ، بخدا کار من نیست. منِ انسان بدون خدا نفس هم نمیتونم بکشم. بدون خدا آب نمیتونم بخورم، رزقم رو خالقم بهم میده … باور کنید این حرفها تو قد و قواره منِ انسان نیست، اگر خدایی در قلبم نباشه و بهم الهام نکنه. «در پس آینه طوطی صفتم داشته اند ؛ آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم»
دیدی وقتی خدا به قلبت الهام میکنه ، یه حس آرامش و امید داری و بی اختیار اشک از چشمت سرازیر میشه. راستشو بخوای من وقتی به خدا فکر میکنم و باهاش نجوا میکنم و اشک میریزم اون لحظه کامنت بنویسم خوب میشه. و گرنه من کامنت نوشتم استاد عباس منش حذفش کرده. چون رد پای ذهن نجواگر توش بوده.
اعتبارش با جان جانانه.«جان فدای شکرین پسته خاموشش باد»
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز و عششششق ، همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام برادر عزیزم اسداله گل.
فدای محبتت، من هر آنچه که بلد بودم رو نوشتم ، قطعاً دوستان کار درست اینجا خیلی زیادن، و من درس پس میدم.
ویزیت این سایت رایگان رایگان هم نیست.
«این رشته را به نقد جوانی خریده ام» این سایت رو به قیمت تمام اون سختیهای ناشی از باورهای غلط گذشته به دست آوردیم. رنجی طولانی که همه مون داشتیم، یه جا که کم آوردیم از ته قلبمون گفتیم خدااااااااااا ، به داااادم برس. من کم آوردم.همه مون داشتیمش. اونجایی که تسلیم شدیم ، خدا گفت بنده من ، برو توی سایت عباسمنش دات کام ، ببین این بنده توحیدی من چی میگه.
و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که زمان و تلاش دو یار همراه مون هستن که به نفع خودمون کار میکنن.
در پناه رب العالمین جان عزیز درهایی از نعمت و فراوانی و ثروت به روت باز بشه اسداله عزیز.
سلام و درود به شما خانم سلمان زاده. خواهر بزرگوارم.
سپاس فراوان بابت کامنت ارزشمند تون،خیلی ممنونم که زمان گذاشتین و خیلی ممنونم که بهم لطف و محبت دارید.
اعتبار همه چیز با الله مهربانی هاست. خدا رو شکر بخاطر این خانواده توحیدی که خداوند بهمون داده.
از صمیم قلبم از خداوند بهترین نعماتش و بهترین شرایط رو در کنار توحیدی ترین انسانها براتون درخواست میکنم.
سلام و درود مجدد
یه چیزی میخوام بگم ولی نمیدونم چطوری توضیحش بدم ، و به توضیح هم نمیاد ، باید خودتون بهش برسید تا ماجرا رو دریابید.
ببینید وقتی میری کنار دریا ، دریا تا یه حدی موج داره، اگه روی تپه های ماسه ای بایستین دریا تا کنار شما نمیاد. باید شما قدم بردارید برید توی آب، اگه میخواید شنا کنید و از دریا لذت ببرید.
خدا هست ،مثل دریا، سر جاشه،با قدرت هر چه تمامتر میبخشه، عفو میکنه ، رزق میده، نعمت و ثروت و فراوانی میده از هر ویژگی که داره با نهایت قدرت داره کارشو انجام میده. ما دور وایسادیم میگیم دریا چرا نمیای به زندگی مون. یه حدیث قدسی هست که مضمونش اینه که خداوند به حدی مشتاق برگشتن بندگانش به سمت خودش هست ، که اگه منِ بنده بتونم اشتیاق خداوند به خودم رو درک کنم از شدت شوق و هیجان جان از بدنم خارج میشه. خداوند اینقدر مشتاق برگشتن ماست ، گریه زاری با احساس بد نتیجه نمیده، اگه گریه و اشکه باید با احساس خوب باشه. اشک شوق باشه، اشک با احساس اطمینان قلبی باشه. وگرنه احساس بدبختی که بدبختی بیشتر میاره. خداوند احساس بد رو تحویل نمیگیره، «یه جورایی فرض کنید خدا داره میگه ، بنده من با وقار و با شخصیت و با متانت بیا در خونه ام، دوست ندارم خودتو کوچیک کنی،با حال خوب و خوش بیا، عین دو تا رفیق صمیمی»(این یه توصیف شخصی بود که منظور رو برسونم) خداوند به شدت مشتاق ماست. با حال و احساس خوب برو سمت خدا.
میگن یه روز یه کودکی توی کوچه رد میشد، نادرشاه با لشکر در حال حرکت بود، از کودک پرسید کجا میری ، گفت میرم برای درس قرآن، گفت کجای قرآن ؟ گفت سوره فتح، نادر این رو به فال نیک میگیره و به کودک یه سکه هدیه میده، که امروز روز فتح ماست. کودک سکه رو نمیگیره ، هر کاریش میکنن نمیگیره میگه اگه ببرم خونه مادرم کتکم میزنه میگه از کجا آوردی .میگه خب بگو نادر شاه بهم داد. میگه حرفمو باور نمیکنه میگه اگه نادرشاه بود یه کیسه طلا بهت میداد نه یه سکه … نادر از شنیدن این جمله خیلی خوشحال میشه و یه کیسه طلا میده به کودک. نادرشاه یه انسان بوده و گمان خوب کسی در مورد خودش رو نذاشت خراب بشه. بعداً مگه میشه ما به خدا گمان خوب داشته باشیم ، باور مثبت داشته باشیم خدا به باور مثبت ما جواب مثبت نده؟؟!! ظن و گمان و باور خوبه که احساس خوب رو میسازه و احساس خوب اتفاق خوب.
تو احساس بد خدا هم کار نمیکنه برامون.
خدا به باور خوب و احساس خوبمون جواب میده.
رزاق بودنش رو باور کنید ،وهاب بودنش ،علیم بودن،تواب بودن،رحمان و رحیم بودن، غنی بودن و و و … باور کنید تا با احساس خوب و اطمینان قلبی ازش درخواست کنید.
سلام و درود به شما
همون توصیف زیبا و لذت بخشی که از خدا گفتید ، همونه که کامنت ها رو مینویسه، همون که آیات رو الهام میکنه. یه وقتایی یه کلمه با چند کلمه از آیه ای میاد توی ذهنم ولی همش رو یادم نیست یا اگه همش رو حفظ باشم بازم میرم سرچ میکنم که مطمئن باشم غلط ننویسم.
در مورد شعر من اشعار شاعران رو خیلی گذری ممکنه جایی بشنوم و بعداً برم بخونمشون. ولی حافظ شیرازی عزیز ماجراش فرق میکنه.
یه مدت میخواستم حافظ رو بخونم، شرایطش نمیشد. مثلا یه روز چندتا غزل میخوندم دیگه نمیخوندم تا چند روز ، خلاصه داستان اینکه هدایت شدم به سایت گنجور، از شاعران زیادی شعر اونجا هست. و در مورد حافظ کلی فایل صوتی اونجاست که هر غزل رو میخونه، بهترین صدا متعلق به استاد فریدون فرح اندوز هست که گوینده رادیوه، من صوتی همه غزلیات رو دانلود کردم و توی اوقات بیکاری یا تو حین رانندگی اگه استاد عباس منش گوش ندم حتماً حافظ گوش میدم. اینها اسرار کار حمید بود. هر چی میدونستم و یادم بود رو گفتم.
خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمند تون.
سلام و درود به اصغر عزیز
خیلی خیلی متشکرم که زمان ارزشمندت رو اختصاص دادی برای خوندن کامنت من و نوشتن پاسخ. واقعاً ازت ممنونم ، از خداوند برای خودم درخواست هدایت میکنم که چیزی رو بنویسم که رضایت خودش در اون باشه و برای بندگانش مفید واقع بشه.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود فراوان به شما
خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمند تون که لطف کردین برام نوشتین.
اعتبار این کلمات با خودشه، حمید هیچی از خودش نداره.
توصیف شما در مورد اقیانوس آرام عالی بود. واقعاً باید همینجوری باشیم در زمان حال باشیم.
امروز صبح زمانم آزاد بود، رفتم سمت ساحل خلیج نایبند، کنار جنگلهای حرا، عسلویه . رفتم یه جایی یه ساحل ماسه ای پیدا کردم بین درختان حرّا. صدای دلچسب دریا بود و پرنده ها واقعا اون حس در زمان حال بودن و لذت بردن از آرامش رو احساس کردم. خیلی حس خوبی داشت. حالا منی که صد بار اینجا رو رفتم بازم وقتی میرم ذوق میکنم. الان میفهمم استاد عباس منش و خانم شایسته چرا هر جا میرن اینقدر ذوق میکنن. از همه لطف و محبت شما متشکرم که جملات زیبا برام نوشتین. خیلی خیلی متشکرم.
بخاطر ورود نعمات الهی به زندگی تون خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم. الهی شکر الهی شکر الهی شکر. از خداوند میخوام اونقدری نعمت بیاد به زندگی تون که هر هفته یه دفتر شکرگزاری تموم کنید. و با احساس رضایت و لذت و شادی و آرامش، بنویسید و شکر کنید و اشک شوق بریزید و لبخند رضایت بزنید.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود فراوان به شما
خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمند تون. لطف کردین و بسیار زیبا و دلنشین برام کامنت نوشتین ازتون متشکرم.
در پاسخ به این جمله «اطرافیان بهم میگن که تو الکی دلخوشی و زمانی به خواسته هات میرسی که دیگه سنت اجازه لذت بردن از اون خوشی هارو بهت نمیده و میگن که هر چیزی بهاری خودش رو داره» نمیدونم چی بگم. نمیدونم کدوم شعر حافظ رو بنویسم براتون «من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ؛ هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت» یا بنویسم « برو ای زاهد و بر دُرد کشان خرده مگیر، که جز این تحفه ندادند به ما روز الست»
هر کسی میوه باور های خودش رو برداشت میکنه، اگه اطرافیان باوری دارند شما باور خودتون رو نگه دارید اصلا اصلا اصلا به هیییییییچ وجه به هیچ وجه به هیچوجه هیچ انرژی مصرف نکنید که چیزی رو برای کسی توضیح بدین. توضیح دادن و تمرکز گذاشتن و انرژی اتلاف کردن برای دیگرانی که در یه فضای دیگه هستن فقط به خودتون آسیب میزنه، این اطرافیان حتی اگه خانواده مون باشن. شما بهترین باورها رو به خالق دارید. اون به حسن گمان شما درهایی از نعمت و فراوانی به روی شما باز میکنه و میوه باورهای خودتون رو برداشت میکنید. حالا اطرافیان هر چیزی بگن. بسیار خسیس باشید برای مصرف انرژی . ببینید توی هر علمی از علوم فیزیکی ، کلا اتلاف انرژی چیز بدیه.
شما پاسخ اون اطرافیان رو فقط با یه لبخند ساده بده ،و در عوضش انرژیتون رو متمرکز بذارید روی باورهای خودتون و نتایج که اومد ازش لذت ببرید. حتی نخواید که بعداً نتایج رو هم ثابت کنید. چون همینم یعنی تمرکز روی دیگران. حتی عزیزترین اعضای خانواده ما هم دیگران هستن. فقط و فقط خودتون .
و صد البته «ان وعد الله حق» وعده خدا حق ه. هر گونه تمرکز روی دیگران اتلاف انرژی و حرکت در مسیر اونهاست، باید 100% انرژی مون بذاریم برای خودمون. البته هیچ اشکالی نداره اگه یه موقع اشتباهی ازمون سر بزنه، مهم اینه مسیر اشتباه رو ادامه ندیم. مهم باور خودتونه. «آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم ...» خدا چیزی رو به پیمانه ما میریزه که خودمون باور داریم. باور بقیه هیچ تاثیری توی زندگی ما نداره.
از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز درخواست میکنم درهایی از نعمت و فراوانی و ثروت آنچنان به روی زندگی تون باز کنه که هر روز و هر لحظه با عشق به درگاهش شکرگزاری کنید.
دو تا بیت از حافظ براتون مینویسم ، من اینا رو زیاد به خدا میگم …
«هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ؛ ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجا»
«بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد ؛ گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود»