سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 182 - صفحه 4

سلام و درود به شما خواهر بزرگوار ،صحرا عزیز و گرانقدر. خیلی خیلی متشکرم بخاطر این کامنت ارزشمندت.

خواستم بگم قانون کپی رایت رو رعایت کنی و جمله «سخخخخت در اشتباهی» مال منه ، بعد یادم اومد من خودم هم این جمله رو از خانم شایسته یاد گرفتم ( و دستی که برای nمین بار رفته که ایموجی بذاره)

بسیار توصیف زیبایی نوشته بودی که هر کجا باشیم و در هر حالی باشیم مهم اینه که با خداوند ارتباط داشته باشیم.

خیلی ممنونم بابت لطف و محبت و بزرگواری شما. و این کامنت توحیدی که لطف کردی بهم هدیه دادی.

واقعاً بی صبرانه منتظرم اون روزی که همه مون یکی یکی رفتیم فلوریدا پیش استاد عباس منش و یکی یکی داریم از نتایجمون صحبت میکنیم.

مدتها پیش اونقدر نقشه فلوریدا رو جستجو میکردم که پارادایس رو پیدا کنم. بعد اینقدر فایل دیدم و هر بار هدایتی یه اطلاعاتی کسب میکردم ، حتی با جهت سایه ها شمال ‌و جنوب رو مشخص میکردم. تا بالاخره تونستم پارادایس رو روی نقشه گوگل مپ پیدا کنم. و‌ پین کنم برای روزی که قراره برم اونجا.

در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.

سلام و درود به شما علی جان عزیز ، برادر بزرگوارم.

فدای محبتت، خیلی ممنونم که بهم لطف داری.

واقعاً خداوند رو شاکرم بخاطر این مسیر توحیدی مون. و اینکه چقدر خندیدم به «شبیه و شبیح» گفتم علیییییییییییی جان من بیخیال ، من همیشه با املا مشکل داشتم.

در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. خیلی ممنونم ازت.

سلام و درود به شما

خیلی ممنونم بخاطر لطف و بزرگواری شما. خیلی ممنونم که من رو شاگرد زرنگ کلاس خطاب کردین، حقیقتش من هر جا سر کلاس و آموزش بودم بیش از شاگرد زرنگ بودن ، عامل شلوغی کلاس بودم.‌ از خداوند درخواست هدایت میکنم که بنده توحیدیش باشم و در مسیر هدایت و حمایتش باقی بمونم. خدا رو شکر که خداوند چیزی رو بهم الهام کرد که باعث احساس مثبت و عالی شما شده.

در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.

سلام و درود به امیرحسین عزیز . قدردان محبت و بزرگواری شما هستم و خیلی ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند و بی نظیرت که سخاوتمندانه تجربیاتت رو بهم هدیه دادی. پاسخ دادن به کامنت حداقل کاریه که میتونم در پاسخ به لطف و بزرگواری دوستان انجام بدم. و اینو وظیفه خودم میدونم.

یه اعترافی کنم … روز های اولی که وارد آتش‌نشانی شده بودم گیج و منگ هیچی بلد نبودم و یه عده از افراد رو میدیدم که خیلی عالی اطلاعات دارن و نکات خوبی رو در مورد صنعت بهم یاد میدادن. ولی امروز دارم میفهمم اونها تو اون لحظه اطلاعات بیشتری نسبت به من داشتن، من روز اولم بود اونها پنج تا ده سال سابقه داشتن، الان من ده سال سابقه دارم افراد بیست سال سابقه رو به چالش میکشم و ازشون انتقاد عملیاتی میکنم یا به نفرات جدید آموزش میدم. بارها و بارها حتی به افراد قدیمی تر از خودم آموزش دادم. چون خودمو انداختم توی پروسه کار و یادگیری عملی. نکته ماجرا اینه که تو داری عالی روی خودت کار می‌کنی و اینجوری عالی داری آیات قرآن رو با ریشه زمانی افعال تحلیل می‌کنی و قوانین رو بیرون می‌کشی و عملی روی خودت پیاده شون میکنی و این بینظیره. عالیه. و بهت قول میدم چند وقت دیگه میای و نتایج طلاییت رو برای استاد می‌فرستی و استاد نتایجت رو برامون تحلیل می‌کنه و ما بهت افتخار میکنیم. همینطور که الان به محض کار کردن روی خودت نتایج یکی یکی داره نمایان میشه و به تعبیر خودت داری نور رو دریافت می‌کنی(الهی صد هزار مرتبه شکر). شاید کامنتهای من الان کمی خوب به نظر برسه ولی به طور قطع و یقین تو‌ هم داری عالی روی خودت کار می‌کنی و جهان بهترین پاداشها رو به شجاعان میده، و من تحسین و تشویقت میکنم. از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز برات بهترین نعمتها و ثروت‌ها و فراوانی ها رو درخواست میکنم.

شادکام و ثروتمند و سلامت باشی امیرحسین عزیز، و خیلی ازت ممنونم که تجربیات ارزشمندت رو با من به اشتراک گذاشتی.

سلام و درود ارشیای عزیز ، برادر گرانقدر . سپاسگزارم بخاطر کامنت لذت‌بخشی که بهم هدیه دادی.

دقیقاً خود خودشه. این کالساین ماوریک رو ده ساله دارمش ، هر وقت کلاه و لباس آتش‌نشانی بهمون میدن، اولین کاری که میکنم روش می‌نویسم ماوریک. از همین شخصیت ماوریک گرفتمش ولی تاپگان 1.

یبار یه خلبان فانتوم ، با یکی از مدیران پالایشگاه دوست بود، تمایل داشت از سیستم آتش نشانی پالایشگاه سر دربیاره اومده بود پالایشگاه مون. بعد از بین نفرات گفتن حمید تو برو سیستمها رو توضیح بده. خودت هم عشق هواپیمایی با این بنده خدا راحتتر کنار میای . یه انسان نازنین و ارزشمند بود. یه کمی گفتگو کردیم ، گفت ماوریک چیه نوشتی رو لباست. ماجرا رو براش تعریف کردم. گفت من چند بار موشک ماوریک شلیک کردم، ولی هیچوقت کالساین ماوریک رو انتخاب نکردم. بعدش از شهید خلعتبری گفت که بهش میگفتن حسین ماوریک ، متخصص موشک ماوریک بوده توی نیرویی هوایی.

اینجا توی محل کارم شخصیتم شبیه همون ماوریک فیلم تاپگانه، هر کاری میکنم باعث تعجب بقیه است، روش‌هایی که پیشنهاد میدم برای عملیات ، ساده و کاربردیه. خیلی ها از من خوششون نمیاد ولی متفق القول به مهارت کاریم اذعان دارند. پشت سرم غیبتم رو میکنن، بدگویی میکنن، ولی هر بار توی کارشون گیر میکنن، یه نفر رو میفرستن برید از فلانی این موضوع رو بپرسید چی میشه. بارها بوده یه تجهیز که بقیه فقط اسمش رو بلدن، من مکانیزم عملکردش رو براشون توضیح میدادم یا نقص فنیش رو گزارش میکردم درحالیکه بقیه حتی بلد نبودن درسته یا نه. آتش‌نشانی صنعت یه کمی فرق داره با شهر. یه سری تجهیزات و پمپ های مخصوص خود صنعت داره. قبلاً که جوونتر بودم و حوصله داشتم کارهای مفیدتری انجام میدادم. الان دیگه فقط زمانم رو میذارم توی سایت استاد عباس منش .

قرار نبود تمرین آگهی بازرگانی بشه ولی شد . چقدر قصه پشت این کلمه ماوریک بود.

سپاس فراوان از ارشیای عزیز، خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم. و تحسینت میکنم که به لطف و هدایت رب العالمین قدم در مسیر مهاجرت گذاشتی.

در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی عزیزم.