سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 184 - صفحه 7

به نام خداوند مهربانم

سلام به استاد عزیزم و مریم جونم و تمام دوستان عزیزم در این سایت الهی

خدا رو شکر امروز هم در مدار شنیدن آگاهی های این فایل بودم

خدا رو شکر امروز هم توانستم کامنت این فایل زیبا رو بنویسم

خدا رو سپاس گذارم بخاطر وجود تک تک دوستان عزیزم در این سایت که کامنت هاشون عالیه و اینقدر قشنگ نکات مثبت و زیبایی ها رو پیدا می‌کنند مغزم هنگ میکنه فکر میکنم اینا یه انسان معمولی نیستند، کلی انگیزه گرفتم گفتم منم خوب روی خودم کار میکنم تا مثل بچه زرنگ های سایت بشم ولی یه کم این انگیزه تبدیل شده به حسودی، ولی منطقی به خودم گفتم حسودی چرا تازه باید خوشحال باشم چون کامنت دوستان کلی منفعت داشته برام کلی نکات و قانون ازشون یاد میگیرم که برای پیشرفتم خیلی خوبه، من مثل تمام چیزهای که قبلا واردش شدم شاگرد اول بودم حتی توی دانشگاه، الان هم یه دانشگاه زندگی داریم که از همه چی بهتره باید تلاش کنم در این دانشگاه جز بهترین ها باشم

سپاس گذارم بخاطر دوستان که کامنت های زیبا شون منتخب شده مخصوص آقا حمید که کامنت هاشون بینظیره

اولین درسی که از این فایل یاد گرفتم مثل استاد صبحم رو با خوندن کامنت های زیبا شروع کنم، استاد هر چیزی میگه خودش انجام داده و نتیجه اش رو دیده و چون از نتیجه مطمن هست به ما هم مسیر رو گفته که بیاید روزتون رو آگاهانه با تمرکز بر نکات مثبت شروع کنید

کامنت آقا حمید که نکات مهمی اشاره کردن که به دنبال بهبود دائمی باشید چون جهان در حال گسترشه و از بهبود و رشد حمایت می‌کند ولی اگه خودت را بهبود ندی زیر چرخ دنده جهان له میشوی

توضیحات استاد عزیز در جواب کامنت آقا حمید: استاد وقتی در مورد طبیعت و اومدن پرنده ها به پاردایس گفتید گفتم چه جالب الان این چیزی که شما میگید منم دارم تجربه میکنم این چند فایل اخیر هر چی میگید منم تجربه کردم خدا رو صد هزار مرتبه شکرت،

امروز و دیروز هوا ابری و نم نم بارونه من در ورودی خونمون باز کردم یه کبوتر بزرگ اومد تو خونه برای خودش میچرخید دوبار اومد بعد رفت توی حیاط من نزدیکش رفتم اما نمی‌رفت برای خودش توی حیاط می‌گشت منم یکم غذا بهش دادم امروز هم خودش با چندتا گنجشک اومدن

اینقدر در مدار پرنده رفتیم که یه قناری با بلبل خریدیم ولی گربه بدجنس بلبلمون خورد، دیشب هم یه جفت فنچ مصری خریدیم خیلی پرنده ها نازن توی حیاطمون مثل پرنده فروشی انواع پرنده ها میان

استاد خیلی ممنونم بخاطر آموزش هاتون چون همیشه میگفتید از هر چی می‌ترسید برید توی دلش من از همه ی حیوانات بجز مگس می‌ترسید اگه یه حیون نزدیکم بود حتی یه جوجه کوچولو گریه میکردم اینقدر می‌ترسیدم که تو خوابم میومدن و گربه میخواست منو بخوره ولی به لطف آموزش های شما استاد عزیز و شجاعت های مریم جون من یه انسان قوی و نترس شدم اول اینکه موقع میخواستم توی خونه ویلایی که الان هستم بیام انواع سوسک ها و مارمولک بود و توی حیاط هم موش همه میگفتن این خونه که میخوای بری خونه نمیشه خیلی سوسک داره من یاد مریم جون افتادم که وقتی می‌خواستید بیاید توی خونه پاردایس خونه رو از همه کلونی سوسک و حشره و عنکبوت تمیز کرده منم با شجاعت شروع کردم من توانستم خونه ای که 10 سال از سوسک خالی نمیشد مثل دسته گل تمیز کردم یه دونه سوسک دیگه نیست و حیاطمون اینقدر تمیز هیچ حیونی حتی نمیزارم کثیف بشه که گربه هم نیاد فقط پرنده ها میان اینم بخاطر مدار خوب من و همسرم هست و میان برای ما آواز میخونند

منم قدم به قدم با ترسم مقابله کردم همسرم دوست داشت مرغ و خروس داشته باشیم یه دو ماه مرغ و خروس داشتیم بعد چون خروس خیلی قوقولی می‌کرد تصمیم گرفتیم ردشون کنیم ولی توی این مدت من که از حیوانات میترسیدم رفتم پیش مرغ و خروس ها خونشون تمیز میکردم جارو میکردم غذا و آب براشون میزاشتم حتی دوبار گرفتمشون نازشون کردم هر کس حتی مامانم میشنوه تعجب میکنه من که گریه میکردم حیون میدیدم الان باهاشون دوستم

بعد یه بار دیگه یه کبوتر اومده بود توی قفس مرغ و خروسمون گیر کرده بود نمیتونست بیرون بیاد منم شجاعانه کم کم ترسم کنار گذاشتم رفتم گرفتمش که از قفس بیارمش بیرون حس خوبی بود توی حیاط وایسادم دستام بردم بالا کبوتر رو فر دادم خیلی خوب بود

حتی از مارمولک هم میترسیدم خودم سمپاش برمیدارم میرم توی حیاط سم روشون میریزم برای خودم قهرمانی شدم فقط مونده گربه آن شالله ترسم از گربه هم میریزه

استاد روز جمعه هفته پیش هم رفتیم مغازه پرنده فروشی کلی پرنده های قشنگ دیدم بعد اومدیم بیرون یه درخت گل خوشگل کنار در بود چقدر با همسرم تحسین کردیم خیلی زیبا بود دقیقا چند روز بعد دوشنبه یه مهمان داشتیم از قم و یه همراه هم باهاش از بوشهر اومده بود شهر ما، اون همراه مهمان برای ما کادو دوتا گلدون گل آورده بود ولی هنوز گل نداده بودن 2 روز بعد همسرم گفت میدونی این گل چیه یکم فکر کن گفتم نمیدونم گفت همون گل هست کنار پرنده فروشی دیدیم اصلا از خوشحالی نمیدونستم چی بگم گفتم خدایا تو چکار میکنی با این همه تنوع گل توی دنیا دقیقا اون مهمان نه اما همراه مهمان بیاد خونه ما و کادو با خودش گل بیاره و چه گلی دقیقا همون که ما تحسینش کردیم الله اکبر به این قدرت و قانون خدا واقعا اگه خواسته ای داشته باشیم و هیچ ترمزی نباشه خیلی سریع بهش میرسیم

کامنت مینا عزیز هم خیلی به نکته خوبی اشاره کردن خیلی از ما ها بجای در لحظه زندگی کردن همش یا نگران چیزهای توی آینده یا کینه ها و غم های گذشته هستیم و به قول مینا دست و پای ذهنمون رو بستیم و نمیزاریم در لحظه زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم

و توضیحات عالی استاد که گذشته ها گذشته تموم شده رفته پی کارش ولش کن چرا به خودت گاری میبندی بارت رو سنگین میکنی بزار سبک بال باشی از این به بعد رو دریاب، گاریت رو روغن کاری کن تا زندگی نرم تر و روان باشه با احساس خوب زندگی کن تا سرعت اتفاقات خوب بیشتر و بیشتر بشه

شیوه جهان اینه وقتی از چیزی لذت ببریم لذت بیشتر به ما میده و با این منطق احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد

مهم نیست چه منطقی برای داشتن احساس بد داری مثل آتیشه اگه دست به آتیش بزنی دستت میسوزه

و نکته مهمی بدون اگه به اتفاقات بد سعی کنی فکر نکنی و بی توجهی کنی خود به خود افکار منفی از بین میروند

کامنت بهار عزیز هم خیلی عالی بود چقدر زیبایی ها و اتفاقات خوب فایل رو زیبا توصیف کردن و چقدر قشنگ سپاس گذاری کردن حتی فراوانی بچه های سایت رو هم تحسین کردن

و توصیحات استاد عزیز در مورد تکاملشون که چطور طی شده و این سایت و اعضا هم تکاملی زیادتر شدن و این گفته استاد جواب سوالم بود منم تعهد داده بودم این فصل از سفر به دور آمریکا کامنت بنویسم ولی با اینکه مدت عضویت خیلی هست ولی قبلن نه کامنت میخوندم نه می‌نوشتم این سری تعهد دادم و به لطف خدا 90 درصد به تعهدم عمل کردم دیروز به همسرم گفتم بچه ها اینقدر کامنت خوب می‌نویسند من نمیتونم ناراحت میشم من مثل اونا نیستم دیگه کامنت نمینویسم همسرم خیلی قشنگ جوابم داد تو خودت رو با بقیه مقایسه نکن تو برای دل خودت داری کامنت مینویسی بعد گفت روزای اول که کامنت مینوشتی بهتر احساساتت رو بیان میکردی ولی الان به دنبال قشنگ نوشتن هستی گفت نخواه خودت کامنت زیبا بنویسی خودت رو با بقیه مقایسه کنی و رقابت کنی وقتی این حرف زد یه زنگ تو گوشم به صدا در اومد من اویل این سفر برای دل خودم کامنت می‌نوشتم احساسم بهتر بود امروز هم برای دل خودم مینویسم چون این نگاه کردن به فایل و کامنت نوشتن تمرکزم رو بیشتر روی زیبایی ها میبره دیگه برام مهم نیست حتی یه دونه امتیاز نداشته باشم من اول فایل رو نگاه میکنم بعد بار دوم فایل رو نگاه میکنم و نکاتش رو مینویسم بار سوم نکات رو به شکل کامنت توی دفتر یادداشت گوشیم مینویسم و بار چهار کپی میکنم توی سایت و میخونم و این یعنی 4 بار روی زیبایی ها تمرکز کردم این به خودم کمک میکنه

و نکات خوب استاد که شور و شوق داشته باشیم در زندگی این از همه چی مهمتره حتی اگه فقیر باشیم ولی شور و شوق در زندگی داشته باشم خیلی زندگیم لذت بخش تره از یه فرد ثروتمند که هیچ شور و شوقی نداره

و فایل مهمی که مریم جون اشاره کردن موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد

و کامنت اسدالله عزیز که در مورد نظافت و تمیز اشاره کردن و چقدر خوب این ویژگی رو در خودمون ایجاد کنیم که به جاهای تمیز و قشنگ هدایت شویم