https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-06 05:34:402023-01-31 01:55:02سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 185
376نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام من دو باره اومدم و اینبار میخوام راجع به خود فایل بنویسم
به به چقدر زیباست
دیگه چیزی نمونده که خودمو برسونم به صعود قله
تو ذهنمون هی خوبی کاشتیم که اثری از بد نمونه
دنیات عوض میشه ببینی از دید ما
زود بزرگ میشی بشینی پیش ما
یه نقشه می کشم باز
میرم تو عمق راه
تو جنگل خدا میشم یه شیرِ شاه
خدا بم بال داد
که پر بکشم برم به سمت داستان
تحسین می کنم سراینده این ترانه زیبا رو(فکر کنم خود محمد رضاست) که چه باورای قدرتمند کننده ای داره چه اعتماد بنفسی داره که میگه همنشینی بااون و کسایی مثل اون باعث تغییر نگرش و رشد شخصیت طرف میشه
محمد رضای عزیز رو هم تحسین می کنم که چنین ترانه های با مفهوم عالی رو برای خوندن انتخاب می کنه و آرزوی پیشرفت و موفقیت روز افزون براش دارم
اینجا رو ببین آفرین به مریم جان چه حرفه ای از فضای محدود داخل کمپر برای آویزون کردن لباسهای شسته شده استفاده کرده
این فروشگاه چه جالبه که بهترین گوشت آماده کوبیده رو برای مشتریهاش فراهم می کنه خانم فروشنده ارمنی ایرانی هم چه خوشرو بود و چه گفتگوی خوبی بین او و استاد راجع به سفرشون و ماشینشون رد و بدل شد
و اینجا که مریم مریم جان گفت در ماه فوریه هستیم تعجب کردم آخه ماه فوریه که نشده هنوز؟!
به به چه منقل حرفه ایی دارن بچه ها برای کوبیده که از همه طرف میشه سیخها رو قرار بدن.تحسین می کنم آقا عرفانو که چه حرفه ای گوشتا رو به سیخ زد و جوونای دیگه رو که چه عالی آتیش درست کردن و مریم جون که کباب سینی درست کرده بقول استاد از بال کباب هم که دیگه نگم براتون به همه دست اندر کاران برای تهیه این غذای خوشمزه خدا قوت میگم
در آخر هم جشنواره با شکوه منظره و رنگ که نمی دونم به کدومشون نگاه کنم به دشتی که رنگهای زرد و سبز و نارنجی و قهوه ای داره! یا به آسمون با اون ابرای خوشگل و بینظیر با رنگهای سفید و آبی و طلایی و زرد! یا به این تراک کمپر عروسک که در پیچ و خم جاده داره پیش میره!
خدا رو شکر که امروز هم یه فایل زیبا و خوشمزه دیدیم پر از نکات مثبت در پناه خدا پر از آرامش و شادی باشیم
اول فایل با خوانندگی اقا محمدرضا شروع شد..من خودم بشخصه رپ رو دوست ندارم ولی وقتی قسمت اخر فایل روی ویدیوی شما اومد دوسش داشتم و چقدر تو دلم برای ایشون ذوق کردم ک مهاجرت کردن و تو امریکا دارن سبک خودشون زندگی میکنن و چیزی رو که دوست دارن دنبال میکنن. خیلی راحت و قشنگ برامون خوندن و واقعا تحسین برانگیزن ایشون. ماشالا…ان شالله ک موفق تر بشن.. از موارد دیگه ک خیلی برام قشنگه این هست ک شما با اینکه میدونین مخاطب دارین ولی راحتین. اصلا سخت نمیگیرین. داخل ماشین خوابیدین (اونجوری ک راحتین خوابیدین) و چقدر زیباست ک من راحتی خودم مدنظرمه و خب ب کسی هم ک اسیبی نمیزنم… چقدر زیبا و تحسین برانگیزه. نظر دیگران براتون مهم نیست. موردی ک خیلی تو فایل هاتونم بهش تاکید دارید و من دارم سعی میکنم بخصوص در پوششم خودم و راحتی خودم مدنظرم باشه و دنبال تایید گرفتن از بقیه نباشم
ادامه فایل ک رفتین داخل مغازه..ب خودم گفتم ما با دونفر از شخصیت هایی رو به رو هستیم ک خیلی دارن قشنگ رو خودشون کار میکنن و باید الگو باشن برامون و حواسمون ب رفتار هاشون و گفتارهاشون در موقعیت های مختلف باشه تا ببینیم چه طوری عمل میکنن ک اون عمل و رفتار قطعا از باور متفاوت اون ها سرچشمه میگیره… یکی از رفتارهای شما ک روی من تاثیر مثبتی داشته این هست ک با افراد غریبه خیلی راحتین و راحت برخورد میکنید.من با اینکه خودم ادم درون گرایی هستم و خیلی با افراد غریبه ارتباط نمیگیرم ولی این رفتار شما ناخوداگاه در من رخنه کرده… اتفاقا چند روز پیش رفته بودم با دوستم مسجد جامع یزد و ی خانم روسی هم بودن ک داشتن از مسجد جامع نقاشی میکشیدن..من انگلیسیم در سطح بالایی نیست ولی مکالمه رو تا حدی اوکیم و خب اینکه استاد هم خیلی راحت میگیرن و با امریکایی ها صحبت میکنن رو من اثر گذاشته ک راحت باشم و با اون خانم روسی صحبت کردمو عکس گرفتیمو خلاصه لذت بردیم..
یه مورد دیگه رفتار مریم جان بود ک گفتن من ماست و خیار دوست ندارم و ماست موسیر دوست دارم..این خود دوستی و عزت نفس شما زیباست..شاید برای شما پیش پا افتاده باشه ولی من اطرافم دیدم ک میگن حالا اومدی تفریح هرچی بقیه میخورن بخور..ولی این احترام ب علایق خود خیلی قشنگه..
و جمع دوستانه شما ک خیلی قشنگ بود.. من هم خیلی دوست دارم تجربه کنم.. پسرهایی ک سالم و پرنشاطن و دارن کباب درست میکنن و چه حس خوبی میده بهت ک در همچین جمعی باشی. نوش جانتون غذاهایی ک خوردین.. واقعا در همه جا انسان های سالم و خوبی هستن ک بشه کنارشون لذت برد و حال خوب رو تجربه کرد..
قسمت اخر فایل ک اسمونو نشون میدادین من غرق اون لحظه بودم…از بس ک اسمونو دوست دارم..:)
استاد عجب کلیپی بود که دیدم خداروشکر چقدر این دوستمون تو خوندن رپ به نکات کلیدی اشاره کرد خیلی برام جالب بود مثلا اون قسمتش که گفت :
یکی فرداشو ساخت یکی اراده داشت یکی منه بی ذوق هردفعه میباخت
دقیقا دنیا همینه فقط باید بخواهی و اراده داشته باشی تلاش کنی تا برسی وگرنه مدام میبازی
یه قسمت دیگه خیلی قشنگ میگه
من خوبم تو حوالی شهر مشغولم تو هوای سرد با افکار پرت تا نبینم هیچ جایی غم
دقیقا داره تمرکز روی نکات مثبت رو میگه منم وقتی افکار منفی میاد سراغم آهنگ گوش میدم ومیرم تو تجسماتم تا حواسم رو پرت کنم امیدوارم این دوستمون همواره موفق باشه
استاد عجب مغازه ای رفتین عجب گوشتایی داشت واقعا هم عالی بود چقدر فروشنده ی مهربونی چقدر صمیمی برخورد کردن. استاد چقدر خوبه که اینقدر آزادی مالی دارین که میتونین هرچی که بخواین بخرین وآزادی زمانی که هرجایی بخواین برین بدون هیچ دغدغه ای من عاشق اینجور زندگی هستم حتی اون خانم فروشنده هم شوک شد که چطور ممکنه کسی دوماه بگرده وهنوزم ادامه دار باشه واستاد عجب ماشین جاداری دارین خدایی واسه همه چی عالیه حتی میشه توش لباس پهن کرد
درآخر هم چقدر دورهمی تون عالی چقدر عالی باافراد ارتباط برقرار میکنید اونم چه ارتباطی چقدر صمیمی
چقدر این بچه ها مجهز بودن عجب منقلی بود سازندش عجب ایده ی خوب وکاربردی داده واقعا دنیا هرروز داره پیشرفت میکنه وکارها آسون وآسونتر میشه چقدر سیخ های کباب قشنگ بودن تهشون چوبی بود که کارباهاش راحت تر بشه خیلی خوشم اومد واون خلاقیت دوستمون هم خیلی عالی بود که باخم کردن ظروف جا برای گذاشتن کبابها درست کرد الهی شکرت واون قسمتی که استاد گفتن به آقا عرفان
(دقتی که داری واسه درست کردن کبابها میزاری جراح نمیزاره) خیلی عالی بود دقیقا همینه اگه ما تو هرکاری دقت وتمرکز کافی بزاریم مطمئنا میتونیم توش موفق بشیم حالا مهم نیست اون کار چقدر پیش پا افتاده باشه
طرح ظروف یکبار مصرف چقدر خوشکل بودن آبی چه طرح قشنگی خداروشکر بابت دیدن اینهمه زیبایی
در نهایت هم آهنگ چقدر با محیط سازگار وتامل برانگیز بود خیلی دوست داشتم این صحنه رو که تو دشت بود ولی روبه رو یک کوه زیبا و آسمون هم بالاسرت خیلی همه چیز ترکیب شده بود بازم خدایا شکرت
سلام ودرود به تمامی دوستان هم فرکانسی من که این متن رومیخونن،اولش وقتی که برو به فایل رسانه رو زدم و دوست عزیزمون محمد شروع به خوندنرپ کرد شوکه شدم که مگه عباسمنش هم از اینا گوش میکنه ؟؟؟اخه تو ذهن من فقط افراد الاف و بیکار و بی هدف و …از این سبک ها رو گوش میدن ..اما یه درس تو همین اولش گرفتم که جهان بر اساس فراوانیه و از همه جنس و از همه چیز در جهان وجود داره یکی دوست داره رو بخونه یا گوش کنه یکی سنتی دوست داره و ….و توی این سایت همه ما حرفمون اینه که آزاد زندگی کنیم اما اگر میخوایم آزاد باشیم یا خودمون به دیدگاه و اهداف دیگران احترام میزاریم ؟؟؟محمد عزیزم قوانین ثابت جهان به فرکانس های تو جواب داد و تا اینجا اومدی و از اینجا به بعد هم با تغییر مدار و تغییر باورها مراحل بعدی ترقی رو طی خواهی کرد با حفظ تکامل -یه چیزی توی مصاحبه عباسمنش محمد دیدم که سر کیف اومدم -من خودم لیگ برتر ایران بازی کردمو همیشه منتظر فرصتی بودم که به هر طریقی خودم را بههمه نشون بدم حالا یا تلویزیون یا اینستا یا هر ررسانه دیگه و تمام دوستانم هم همینطور بودن و از کوچکترین فرصتی نمیگذشتیم اماااااا اونجایی که عباسمنش پرسید اسم اینستتگرامت چیه محمد؟خیلییییی ریلکس گفت فک کنم محمد عربییییی یه همچین چیزی گفت و خیلی راحت و ریلکس نشون داد که دیگران فالو کنن یا نکنن برام مهم نیست یا منو بشناسن یا نه -شاید اگر خودم من بودم 5دقیقه توضیح میدادم که دوستان بیاید منو حمایت کنید و منو دنبال کنید و توجه کنید آخره اینستاگرامم 3تا i داره و کلی توضیح میدادم اما محمد هیچ توضیحی ندادم و مطمعن بود که خودش خالق زندگی خودشه ،محمد میتونست از این تریبون خیلی خیلی به نفع خودش استفاده کنه چون میدونست عباسمنش دانشجوهای زیادی داره و هزاران نفر این فایل رومیبینن اما بل نهایت سخاوت و بدون هیچ سواستفاده ای فقط خودش بود ،شک ندارم که خیلی پیشرفت خواهی کرد و هر روز بیشتر خودت رو کشف میکنی محمد عزیزم -مریم جان و سید حسین عزیز چقدددد به هم میاید،اصلا شما یک روح در 2جسم هستین چقددددد با هم هماهنگ عباسمنش بازوهات رو فرم شده و دیگه فککنم باید مسترالمپیا شرکت کنی فقط لطفا تو وزن هادی چوپان نباش چون میخوام ما 2تاقهرمان طلایی تو دو وزن داشته باشیم اخه اگه تو وزن باشی اوت میشه اون دوستون دارم
سلام به حامد میرچناری عزیز : چقدر از خواندن کامنت شما دیدم بازتر شد به نکات ریز و مهمی که شما اشاره کردین و واقعا نکات کلیدی بود که واقعا توحید در عمل را نشون میداد .
حامد عزیز دیروز داشتم به فایل ویدئویی استاد در رابطه با نتایج دوستان در عمل به آموزه های استاد عزیز نگاه میکردم و استاد می گفتند : زمان عضویت در سایت مهم نیست ، میزان کار کردن افراد مهم است ، چقدر کامنت شما در این فایل مصداق این سخن استاد بود و واقعا لذت بردم .
مطلبی که دوست دارم اینجا بهش اشاره کنم اینه که من تا امروز 777 روزه که عضو سایت هستم و قبل از دوره ی قانون سلامتی چندین دوره ی دیگه ی این سایت رو هم خریداری کردم ولی فقط و فقط من از دوره ی سلامتی نتیجه ی راضی کننده و می تونم بگم به نسبت عمل به آموزه ها نتیجه ی کامل گرفتم ، بارها از خودم سوال کردم که چرا من از این دوره نتیجه گرفتم ولی از دوره های دیگه نه ، از خداوند بسیار سپاسگزارم که با اتفاقات و آدمها جواب منو داد ، من چون به این باور صد در صدی در ذهنم رسیدم که اگه دوباره به شیوه ی قبل در مورد تغذیه عمل کنم ، اون وضعیت هیکل و گرسنگی مدام و ضعف جسمانی و غیره را که برایم مثل زجرکش شدن بود رو نمی خوام و یاد روزایی میفتم که هفته های اول برام بود که به خاطر تغذیه های از بچگی تا اون موقع ، برای بازگشت به سبک تغذیه به شیوه ی سلامتی چه تاوانی دادم ، این اهرم رنج در ذهنم انقدر محکم و بتونی ساخته شده که حتی سهمگین ترین طوفانها هم این بتون را حتی تکان نخواهد داد (مثل کشور زیبای ژاپون که زلزله خیزه ولی با استفاده از بهترین متریال و درست ترین زیربناهای ساختمانی که از تکنیکی ترین روشهاست در بالاترین ریشتر زلزله هیچ اتفاقی پیش نمیاد و تلفات جانی یا حتی خسارتی هم ندارند) این مثال رو زدم که بگم من در مورد جسم و ورودی های جسمم ، سعی کردم مو به مو به آموزه ها عمل کنم ولی در مورد ذهنم ایمان بدون عمل بودم و به قول استاد ، فقط منبع اطلاعات بودم که هیچ فایده ای هم نداره چون ایمان بدون عمل حرف مفت است ، خدا رو شکر می کنم که بالاخره متوجه شدم و شروع کردم به اقدام عملی ، اولین اقدام من اینه که اول صبح را با کامنت های قشنگ و زیبای شما دوستان شروع می کنم و آخر شب هم با کامنت های زیبای دوستان به خواب می رم و در طی روز هم بسیار مراقب ورودی های ذهنم هستم ،من قبلا بعضی افراد خانواده ام را خیلی قبول داشتم و هر حرفی می زدند اون رو باور میکردم و چون باور می کردم در زندگیم پیاده می کردم و بابتش از مدار درست خارج می شدم الان با تمام وجودم متوجه شدم که حتی پرفسورترین آدم جهان حتی با تحقیق حرفی زدم خودم فکر کنم و ببینم این گفته ریشه در چه باورهایی دارد؟ مهمتر از همه این باور چه فرکانسی به جهان هستی می فرستد ؟ من با وجود اینکه اینمطلب رو از استاد عزیز شنیده بودم ولی چون در مدارش نبودم اونو عمل نکردم ولی الان با پوست و گوشت و استخوانم باور کردم ، خدا رو شکر می کنم به خاطر کامنتای شما دوستان عزیز ذهنم رو دارم تربیت می کنم به دیدن نکات مثبت در هر موقعیتی ، خدا رو صدهزار مرتبه شکر
خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم ، به امید نتایج خوب و زیبای همگی در این مسیر توحیدی هستم
در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و خوشبخت و ثروتمند باشیم
سلام عزیزه دلمممم.دوست من که اینقدر به خداوند اعتماد داری کههمهجا ازش صحبت میکنی و حتی اسمت هم گذاشتی ما به خداوند ایمان داریم من هم قبلا یه جایی استپ کرده بودم و نتایج ام مث قبل نبود تز خداوند خواستم کمکم کنه و هدایت ام کنه و حمایت ام کنه و بهم بگه کجای کار مشکل داره ؟ماه ها بود نتیجه نگرفته بودم رفتم پیاده روی کردم چند ساعتی و همش از خداوند هدایت میخواستم بگه که مشکل چیه ،به خونه اومدم و خوابیدم و انگار یکی در گوشم گفت حامد تو داری فیلم بازی میکنی و یهماسک از انسان خوبی بودن زدی روی صورتت و هنوز با گوشت استخوانت این آگاهی های رو باور نکردی ،یه لحظه از سر جام پریدم انگاااار خوده خدا اینو در گوشمگفتمو به تنم سیخ شده بود و اشکم سرازیر شد،اره واقعا من هر کجا میرفتم از خدا صحبتمیکردماما نه به خاطر خودم یا خدای خودم بخاطر اینکه دیگران بگن چقد آدم خوبیه حامد یا اینکه هرکجا میرفتم به بهترین شکل ممکن صحبت میکردم و نصیحت میکردم اما نه بخاطر گسترش جهان بخاطر اینکه بگن چقددد معلومات داره حامد کلا یه ماسک خیلی گنده زده بودم روی خودم و تمام آگاهی هایی که داشتم خودم بهش عمل نمیکردم ،اما بعد از اونروز همه چیز تغییر کرد و من آگاهی ها رووخی منزل دونستم و باگوشت و پوست و استخوان ام پذیرفتم و بعد تمام افراد نا مناسب زندگی ام حذف شدن از اونروز به بعد حتی هنوز سرما هم نخوردم و در اوج سلامتی هستم درآمدم تقریبا 10برابر شده البته چه 10برابریه با برکتی قبلا اگر ماهی 10میلیون ورودی داشتم 11میلیون جهان سر دستم خرج میگذاشت اما الان ماهی 100میلیون درآمد دارم و هر ماه بیزینس جدیدی راه میندازم و بیشتر و بیشتر میشه حالا میخوام حمله کنم به درآمد ماهی 400میلیون ،لطفا برو و توی دانلود ها روز شمار تحول زندگی من روگوش کن و کامل بنویس برای خودت کامنت بزار و اگر دوست داشتی کامنت من رو هم بخون شاید کمک کنه ،دوستدار شما حامد میرچناری
ای خدا من چقدر این همزمانی هارو دوست دارم دقیقا ماهم رفتیم گوشت آماده کوبیده گرفتیم از بهترین کبابی شهر که خیلی معروفه به کباب خوب، و تو دل طبیعت کباب کردیم و لذتش برام دوصد چندان بود وقتی که صبحش فایل شمارو دیده بودم من، ناهار ماهم کوبیده ذغالی اصل بود در کنار آدم های خوش فرکانس و شاد و شاکر. الهی شکرت. ما یکم هم برف بازی کردیم و یه پیست کوچولوی تیوپ سواری هم درست کردیم و سُر خوردیم و لذت بردیم جای شما خالی . جالبی ماجرا اینجاست که همین همزمانی و تشابه رفتار و این چیزا برام نشونه است که منم تو مدار و تو مسیرم و همین منو به وجد میاره،
دیدن دوستانی که از بچه های سایت بودن و الان همنشین و همسفره شما هستن خیلی خوبه خیلی انرژی و هیجان میده ، این قانون الطیبات للطیبین رو خیلی دوست دارم وخیلی هم بهش ایمان دارم و چه باورهای خوبی و چه احساس خوبی بهم میده ، الان یه مدتی هست که خودم رو با آدم های اطرافم با اتفاقاتی که برام میفته با نتایجم میسنجم طبق اونا میفهمم که چقدر تغییر کردم ، باعکس العمل هایی که نشون میدم میفهمم چقدر به ثبات شخصیتی رسیدم و چقدر عمق پیدا کرده تغییراتم. همین که حرف الکی نمیزنم و تمرکزم روی کارهای خودمه اندازه یه کیهان برام انرژی ذخیره میکنه و الان هم میفهمم که بزودی قراره دوستان عالی وارد زندگیم بشن دقیقا مثل این دوستمون که تو فایل های قبلی گفتن که الان تو جمع بهترین دوست ها هستن در حالی که قبلا دوستی نداشتن و این جمع دوستانه ای که الان دیدیم خیلی خوب و یکدست و همفرکانس بودن ان شاءالله که همیشه خوش باشن و رو به پیشرفت و تعالی. براتون بهترین هارو آرزو میکنم و دیدن خوشبختی و موفقیت بچه ها واقعا لذتبخش و شیرین است. الهی که هرکدومشون تو حرفه شون عالی بشن آهنگ دوستمونم واقعا عالی بود مخصوصا با تصاویر هوایی از طبیعت
همیشه وقتی عکس یه دوستی رو میبینم که جدیده، زود میرم ببینم داستان هدایت داره؟ چه محصولی رو استفاده کرده، بعد برمیگردم کامنتش رو میخونم.شده چند بار هم داستان هدایت دوستان رو خوندم.خیلی الهام بخش و جالب است.
داستان هدایت شما فوق العاده است، چه متن زیبا و دلنشینی داشت. اگه بخوام داستان هدایت خودم رو بنویسم یه چیزی مثل داستان شما میشود. البته تقریبا اکثر ما یه درد مشترک داریم و اونم این اعتقاد و تعصبات بی جای مذهبی که خدا را شکر برای کسی که دنبال حقیقت باشه درهای رحمت باز می شود و در ظلمات و گمراهی نمی ماند.
زهرا جان بیشتر از خودت برایمان بنویس، از پیشرفت هایت
مررررسی که با دوست دیگه ای دوست تر شدم.
چهره زیبا و دوست داشتنی و تو دل برویی داری. کاش میشد همدیگر رو از نزدیک می دیدیم.
سلام رضوان جانم ممنونم از لطفت دوست خوبم، ممنونم که به هدایتت گوش کردی و برام نوشتی ، این درخواست دوستی تو و این تعریف هایی که کردی واقعا نشونه الهی بود برام ، تو کامنتم نوشته بودم که منتظر دوستان عالی هستم که وارد زندگیم بشن ، البته به دلم افتاد که بگم وگرنه خیلی نسبت بهش رها هستم و گذاشتم پای خداوند تا خودش به موقع هدایتم کنه … مثل اقا ارشیا که تو فایل خیلی ریکلس میگفت اون موقع دوستی نداشته و الان دوستای ناب و باب وعالی داره یا مثل محمدجان تو همین فایل موقعی که میخاست ادرس اینستاگرامش رو بده خیلی رها و ریلکس بود انگار میدونه که بازم طبق قانون چه ادمهایی کنارش قرار میگیرن بخاطر همین تقلای بیجا نمیکنن ، منم میدونم که دیگران آینه رفتار من هستن و بجای نگرانی مدام خودم رو اصلاح میکنم و فرکانس هام رو تنظیم میکنم و یاداوری میکنم که منم که دارم زندگیم رو میسازم و هیچ کس هیچ قدرتی نداره و قدرت مطلق جهان خداوند هست.
خوشحالم که خداوند دوست خوش فرکانس و خوب و زیبایی برام فرستاده تا تاییدکننده الهامش باشه. واقعا برام هیجان داشت خوندن کامنتت جوری که خودم رفتم داستان هدایتم رو خوندم و اشکم دراومد واقعا خداوند به من منت گذاشته و هدایتم کرده و افتخار میکنم به این هدایت. تو هم حتما برامون بگو از داستانت منم خیلی تاثیر گرفتم از داستان دوستان.
ممنونم ازت رضوان جانم ان شاالله بزودی میبینمت ، با اتفاقاتی که استاد نشون میدن و همزمانی و دیدارها دیدن ماهم دوراز انتظار نیست. ماهم دورهم جمع بشیم و از دستاوردهامون بگیم و لذت ببریم .
استاد عزیزم این عکس فایل اصلا و اصلا نمیگه که قراره تو لوس آنجلس با کلی پسر خوش تیپ و موفق و شاد بریم بگردیم، کباب بزنیم و کلی تفریح و خنده.
استاد من واقعا محمدرضا را تحسین میکنم برای اعتماد به نفسش برای خواندن رپ جلوی دوربین، تو خیابان و برای این همه افراد.
واقعا تحسین و تحسین.
موفق باشی پسر
و بعد خرید گوشت برای کباب، چه ایده ی نابی، کباب کوبیده ی خوشمزه ی آماده تو فقط بزن به سیخ. چقدر کیف میکنی که میشه جایی دور از منطقه ی امنت کار کرد، بیزنس کرد تازه معروف و مشهور هم شد.
چقدر خانم فروشنده قشنگ به زیبایی تراک کمپر تون اشاره کرد.
و آگاهانه یا نا آگاهانه تمرکز کرد به زیبایی ها.
آفرین که اینقدر تمیز و عالی و مرتب، طعم های مختلف گوشت را کنار هم چیدند.
و بعد هم ایلیا و دوستان، کلی جوان خوش فکر و زیبا، قد بلند، اهل تفریح و گردش، زیبا بین و کاربلد.
کباب های عالی
آتش جون دار
و من عاشق سبک خرید استاد که میره کباب کوبیده بگیره ولی با دنیایی از انواع کباب میاد. اینم یه نمود دیگه ای از فراوانی در زندگی استاد.
و آخر سر ترکیب ماشین، جاده ای زیبا ، دشتی فراخ و آسمان آبی و ابرهای سفید و غروب خورشید. عالم تاب و صدای زیبای محمد و سروده ها و کلامی ناب.
استاد جان و مریم خانم شایسته عزیز و خانواده صمیمی عباس منش درود،
استاد چه فایلی ، چه انرژی ، اول صبح رو طوفانی و با حس خوب شروع کردی، دم شما همه گرم، استاد من زیاد رپ دوست نداشتم،اما محمد رضا حس و هوای خوبی داشت و حالش خوب بود،طبق قانون حال ما رو هم خوب کرد، دوستای عرشیا همه با حال و خوب بود و معلوم بود تو مدار شما هستن، خانم زیبای ارمنه ای که با ادب و احترام زیاد شما رو راهنمایی میگرد و انرژی خوبی داشت ، و طبق قانون خداوند، خوبان یکدیگر را جذب میکنن، استاد جان میخوام درسم و پس بدم،
تمرکز کردن به اتفاقات خوب و بازگو کردن آنها با هم فرکانسی ها، بر اساس قانون بی تغییر خداوند ، انسان رو به سوی اتفاقات همسان هدایت میکند، وقتی یاد بگیرم همش در مورد اتفاقات خوب فکر کنم و در موردش صحبت کنم و تمرکز کنم بر روی آنها ، هدایت میشویم به سوی اتفاقات خوب، و این احساس خوب هستش که این کار رو سرعت میبخشه. این عادت رو باید تو خودمون به وجود بیاریم که به زیبایی ها، آگاهانه توجه کنیم ، تا جهان ما رو به سمت زیبایی ها ی بیشتر ببره، در آخر عرض کنم، استاد جان یه همچین کبابی ما هم میخواهیم، طلب ما از شما که آمدیم آنجا دور هم نوش جان کنیم، در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید، تا درودی دیگر بدرود.
سلام بر استاد عزیزم، مریم بانوی مهربان و دوستان فوق العادم در این مکان عالی
یکی از چیزهایی که هر روز در لیست شکرگزاریهام هست وجود این سایت عالیه. ممنون استاد که به الهامتون گوش دادید و این سایت عالی را راه انداختید.
درود بر آقا محمدرضا که این طور با صبر و حوصله بر روی عشقش وقت گذاشته و در جهت تحقق رویایش گام برمیداره و نتیجه گرا هم نیست که فقط زود بخواد به نتیجه برسه بلکه داره از مسیر لذت می بره. این مساله نقطه ضعف منه که دارم روش کار می کنم. گاهی وقتا اونقدر می خوام زود به هدفم برسم که پروسه یادگیری برام زجرآور میشه و اصلا بیخیال هدف می شم. که البته به خاطر کمالگراییم هم هست که خوشبختانه دارم روش کار می کنم.
چه غذاهای خوشمزه ای من خیلی دوست دارم دوره قانون سلامتی را بخرم ولی همش توی ذهنم این بود که این دوره همش گشنگی کشیدنه و هیچی نباید بخوری که خوشبختانه دیدن این سریالها داره این فکر بیخود رو از سرم بیرون می کنه.
واقعا غذایی که با مواد درجه یک پخته می شه و مهمتر از اون با عشق، خوردن داره.نوش جونتون
یادمه آقا عرشیا می گفت ایران که بوده دوستی نداشته و الان چقدر دوستان خوبی داره و این مساله برام خیلی جالب بود. که در یه کشور خارجی بتونی دوستان فوق العاده پیدا کنی و این، قانون مدارها رو اثبات می کنه. مهم، مدار تو هست و نه، جایی که هستی. می تونی بهترین دوستانو در خارج از وطنت پیدا کنی.
و در آخر، تحسین و تعریف استاد و مریم نازنین از بقیه که در قسمتهای مختلف شاهدش هستیم و این هم نقطه ضعف منه که باید بهبودش دهم.
خدا رو شکرت که منو با این مسیر آشنا کردی و منو در این مسیر ثابت قدم نگه دار.
آقا این کامنت نوشتن من خیلی پر ماجرا بود بزارید براتون تعریف کنم:
من و همسرم پریروز صبح خبر دار شدیم خواهر همسرم که چند سالی بود آلزایمر گرفته بود به رحمت خدا رفته و ما برای شرکت در مراسمش رفتیم به شهرشون و…
دیروز صبح زود که برای نماز از خواب بیدار شدم می دونستم قراره فایل جدید بیاد اومدم سراغ سایت و دیدم بله خدا رو شکر قسمت جدید اومده و یه دور توی رختخواب فایلو نگاه کردم و منتظر بودم که فرصتی فراهم بشه تا بتونم براش کامنت بزارم چون با چند نفر از بستگان بودیم و تنها نبودم همینجا اینو بگم که من دراین موقعیت سعی کردم تا اونجایی که ممکنه آموزش ها و آگاهی ها رو بصورت عملی بکار ببرم وکنترل ذهن داشته باشم
ساعت هشت و نیم برای پیاده روی روزانه ام که خدا رو شکر مدتهاست حتی یک روز هم ترک نشده به حیاط رفتم و ضمن یک ساعت پیاده روی در یک هوای سرد و مه آلود یکی دو بار دیگه فایلو نگاه کردم و شروع کردم به نوشتن کامنت ویه مقدار نوشتم اما لازم بود که پیش جمع برگردم.این موضوع چند بار دیگه هم تکرار شد و هر بار من بیشتر از دو سه دقیقه نمی تونستم ادامه بدم مواظب هم بودم که کامنتم نپره چون قبلاً چند بار برام پیش اومده بود.
سعی می کردم به نکات منفی که معمولاً تو اینجور برنامه ها هست و اکثراً مشغول گریه و ناله و آه و افسوس هستند توجه نکنم و بهترین کار این بود که قرآن بخونم بیشترین وقتی که من پیش بقیه بودم به قرآن خوندن گذشت و خیلی هم موءثر بود درکل سعی می کردم نکات مثبت پیدا کنم و آگاهانه به اونها توجه کنم و درباره اونها با دیگران هم صحبت کنم مثلاً خونه ویلایی دو طبقه ای که پسر اون مرحوم تازه ساخته بود وما اونجا جمع شده بودیم و این که چه حیاط و باغچه بزرگی داره و سبک ساخت خونه چه قشنگه و اینکه بچه هاشون سه قلو هستند..خانمش چه چهره آرام و متین و دلنشینی داره که حس خوبی به آدم منتقل می کنه و اینو به خود اون خانم هم گفتم و….
این برنامه ادامه داشت تا نزدیک غروب که می خواستیم برگردیم تهران و من هنوز فرصت پیدا نکرده بودم کامنتمو تموم کنم و بفرستم.گفتم اشکال نداره توی راه که اولش همسرم رانندگی می کنه منم بقیه کامنتو می نویسم.وقتی که گوشیمو باز کردم دیدم باطریش شارژ نداره وفعلا نمی تونم این کارو انجام بدم و می مونه تا برسیم خونه… طبق معمول جمعه شبها توی اتوبان هم ترافیک بود همسرم گفت ای بابا خسته هم هستیم حالا ترافیک چی میگه این وسط! من گفتم اما من اصلاً به ترافیک توجه نمی کنم من داشتم به چراغ ماشین ها در دو طرف اتوبان نگاه می کردم که این طرف یه عالمه چراغ قرمز و اونطرف هم پر از چراغ سفید درخشان و نورانیه ببین چقدر قشنگن! در این بین گوشیم زنگ خورد و چون من پشت فرمون بودم همسرم برداشت که جواب بده گفتم مواظب باش اشتباه نزنی صفحه از بین بره… بعد از سه ساعت و نیم رسیدیم خونه و چند دقیقه بعدش که گوشیمو باز کردم دیدم ای داد بیداد صفحه کامنت نیست! خیلی حیفم اومد(چون برام یه چیز با ارزش بود)…گفتم خیلی حیف شد من کلی وقت صرفش کرده بودم…وچقدرررر لذت بردم که همسرم گفت حالا اشکال نداره شما که اینقدر سعی می کنی چیزا رو خوب ببینی اینم همینجور بش نگاه کن!گفتم البته که الانم دارم ذهنمو کنترل می کنم و میگم الخیر فیما وقع وگرنه خیلی ناراحت میشدم…می خواستم همون دیشب این ماجرا رو بنویسم ولی بنظرم اومد که نیاز به استراحت دارم بهتره بخوابم این بود که خوابیدم و امروز سرحال و قبراق اومدم سراغ کامنت نوشتن….
و این بود ماجرای کامنت گذاشتن من انشالله اگر بتونم یه کامنت دیگه هم در ارتباط با مطالب فایل می نویسم همگی سلامت و کامروا باشیم
اول تحسین بکنم توجه و تمرکز شما رو زیباییهای زندگیتون رو و اعراض از ناخواستهها رو و بعد تحسین کنم پیاده روی روزانهتون رو که همیشه بهتر و بهتر ادامهاش میدین.
منم مسئله شما رو باهاش برخورد کردم که کامنتم بپره ولی هیییی ما سمجتر برمیگردیم و زیباترش رو مینویسیم.
من (اکثر اوقات یه ضرب مینویسم و ارسال میکنم ولی) اگر بدونم کامنتم قراره تو تیکه بنویسمش، تو برنامه گوگل کیپ مینویسم چون خودش ذخیره میکنه حتی اگر برنامه رو ببندی…بعد که تموم شد کپی پیست میکنم و هم تو گوگل کیپ دارمش و هم تو سایت…حالا دیگه پاک شدنش کمتره و خدارو شکر که آسانمون کرد برای آسانیها.
خود استفاده از برنامههای جانبی و اینترنتی به اعتماد به نفسی و خود دوست داشتن شما خیلی خیلی کمک میکنه.
ماشالا به شما که یه ضرب می نویسی و ارسال میکنی من فکر کنم یه مقدار وسواس بخرج میدم و البته که به اندازه شما کامنت ننوشتم بخاطر همین وقت بیشتری میبره (کار نیکو کردن از پر کردن است)
در مورد استفاده از برنامه های جانبی و اینترنتی هم من خودم خیلی پایه ام و استفاده می کنم وسعی میکنم در این مورد بیشتر یاد بگیرم و به روز باشم سپاسگزارم
سلااااام من اولین بار هست دارم کامنت مینویسم استاد جااان ،مریم عزیز هر بار برای کامنت مقاومت داشتم ولی این بار دیگه وقتش بود اولین کامنت رو در زندگیم بنویسم اونم در سایت شما️ خیلی دوستون دارم اصن مگه میشه برای این ویدئو کامنت ننوشت؟؟
سلام من دو باره اومدم و اینبار میخوام راجع به خود فایل بنویسم
به به چقدر زیباست
دیگه چیزی نمونده که خودمو برسونم به صعود قله
تو ذهنمون هی خوبی کاشتیم که اثری از بد نمونه
دنیات عوض میشه ببینی از دید ما
زود بزرگ میشی بشینی پیش ما
یه نقشه می کشم باز
میرم تو عمق راه
تو جنگل خدا میشم یه شیرِ شاه
خدا بم بال داد
که پر بکشم برم به سمت داستان
تحسین می کنم سراینده این ترانه زیبا رو(فکر کنم خود محمد رضاست) که چه باورای قدرتمند کننده ای داره چه اعتماد بنفسی داره که میگه همنشینی بااون و کسایی مثل اون باعث تغییر نگرش و رشد شخصیت طرف میشه
محمد رضای عزیز رو هم تحسین می کنم که چنین ترانه های با مفهوم عالی رو برای خوندن انتخاب می کنه و آرزوی پیشرفت و موفقیت روز افزون براش دارم
اینجا رو ببین آفرین به مریم جان چه حرفه ای از فضای محدود داخل کمپر برای آویزون کردن لباسهای شسته شده استفاده کرده
این فروشگاه چه جالبه که بهترین گوشت آماده کوبیده رو برای مشتریهاش فراهم می کنه خانم فروشنده ارمنی ایرانی هم چه خوشرو بود و چه گفتگوی خوبی بین او و استاد راجع به سفرشون و ماشینشون رد و بدل شد
و اینجا که مریم مریم جان گفت در ماه فوریه هستیم تعجب کردم آخه ماه فوریه که نشده هنوز؟!
به به چه منقل حرفه ایی دارن بچه ها برای کوبیده که از همه طرف میشه سیخها رو قرار بدن.تحسین می کنم آقا عرفانو که چه حرفه ای گوشتا رو به سیخ زد و جوونای دیگه رو که چه عالی آتیش درست کردن و مریم جون که کباب سینی درست کرده بقول استاد از بال کباب هم که دیگه نگم براتون به همه دست اندر کاران برای تهیه این غذای خوشمزه خدا قوت میگم
در آخر هم جشنواره با شکوه منظره و رنگ که نمی دونم به کدومشون نگاه کنم به دشتی که رنگهای زرد و سبز و نارنجی و قهوه ای داره! یا به آسمون با اون ابرای خوشگل و بینظیر با رنگهای سفید و آبی و طلایی و زرد! یا به این تراک کمپر عروسک که در پیچ و خم جاده داره پیش میره!
خدا رو شکر که امروز هم یه فایل زیبا و خوشمزه دیدیم پر از نکات مثبت در پناه خدا پر از آرامش و شادی باشیم
سلام استاد، مریم عزیزم..
چقدر این قسمت پرهیجان و خوب بوددد
اول فایل با خوانندگی اقا محمدرضا شروع شد..من خودم بشخصه رپ رو دوست ندارم ولی وقتی قسمت اخر فایل روی ویدیوی شما اومد دوسش داشتم و چقدر تو دلم برای ایشون ذوق کردم ک مهاجرت کردن و تو امریکا دارن سبک خودشون زندگی میکنن و چیزی رو که دوست دارن دنبال میکنن. خیلی راحت و قشنگ برامون خوندن و واقعا تحسین برانگیزن ایشون. ماشالا…ان شالله ک موفق تر بشن.. از موارد دیگه ک خیلی برام قشنگه این هست ک شما با اینکه میدونین مخاطب دارین ولی راحتین. اصلا سخت نمیگیرین. داخل ماشین خوابیدین (اونجوری ک راحتین خوابیدین) و چقدر زیباست ک من راحتی خودم مدنظرمه و خب ب کسی هم ک اسیبی نمیزنم… چقدر زیبا و تحسین برانگیزه. نظر دیگران براتون مهم نیست. موردی ک خیلی تو فایل هاتونم بهش تاکید دارید و من دارم سعی میکنم بخصوص در پوششم خودم و راحتی خودم مدنظرم باشه و دنبال تایید گرفتن از بقیه نباشم
ادامه فایل ک رفتین داخل مغازه..ب خودم گفتم ما با دونفر از شخصیت هایی رو به رو هستیم ک خیلی دارن قشنگ رو خودشون کار میکنن و باید الگو باشن برامون و حواسمون ب رفتار هاشون و گفتارهاشون در موقعیت های مختلف باشه تا ببینیم چه طوری عمل میکنن ک اون عمل و رفتار قطعا از باور متفاوت اون ها سرچشمه میگیره… یکی از رفتارهای شما ک روی من تاثیر مثبتی داشته این هست ک با افراد غریبه خیلی راحتین و راحت برخورد میکنید.من با اینکه خودم ادم درون گرایی هستم و خیلی با افراد غریبه ارتباط نمیگیرم ولی این رفتار شما ناخوداگاه در من رخنه کرده… اتفاقا چند روز پیش رفته بودم با دوستم مسجد جامع یزد و ی خانم روسی هم بودن ک داشتن از مسجد جامع نقاشی میکشیدن..من انگلیسیم در سطح بالایی نیست ولی مکالمه رو تا حدی اوکیم و خب اینکه استاد هم خیلی راحت میگیرن و با امریکایی ها صحبت میکنن رو من اثر گذاشته ک راحت باشم و با اون خانم روسی صحبت کردمو عکس گرفتیمو خلاصه لذت بردیم..
یه مورد دیگه رفتار مریم جان بود ک گفتن من ماست و خیار دوست ندارم و ماست موسیر دوست دارم..این خود دوستی و عزت نفس شما زیباست..شاید برای شما پیش پا افتاده باشه ولی من اطرافم دیدم ک میگن حالا اومدی تفریح هرچی بقیه میخورن بخور..ولی این احترام ب علایق خود خیلی قشنگه..
و جمع دوستانه شما ک خیلی قشنگ بود.. من هم خیلی دوست دارم تجربه کنم.. پسرهایی ک سالم و پرنشاطن و دارن کباب درست میکنن و چه حس خوبی میده بهت ک در همچین جمعی باشی. نوش جانتون غذاهایی ک خوردین.. واقعا در همه جا انسان های سالم و خوبی هستن ک بشه کنارشون لذت برد و حال خوب رو تجربه کرد..
قسمت اخر فایل ک اسمونو نشون میدادین من غرق اون لحظه بودم…از بس ک اسمونو دوست دارم..:)
خیلی لذت بردم. ممنونم ازتون
سلام خانم جعفری عزیز
خیلی از متن زیبای شما استفاده کردم، به نکات ارزنده ایی اساره کردین که برام آموزنده بود،
اینکه مریم خانم ماست موسیر خواستن، و…
درسته دقیقا ،اینکه وقتی میریم پیک نیک باید به خواسته های خود احترام بزاریم همچنین برای خواسته های سایر دوستان،
اینکه همه آزادی عمل داشته باشن، و احساس راحتی کنن
این خیلی عالیه،
که بقول خودمونی
کسی پینه نشه
یا خودمون به کسی پینه نکنیم
بسیار عالی بود
مرسی
سلام خانم جعفری عزیز
خیلی از متن زیبای شما استفاده کردم، به نکات ارزنده ایی اشاره کردین که برام آموزنده بود،
اینکه مریم خانم ماست موسیر خواستن، و…
درسته دقیقا ،اینکه وقتی میریم پیک نیک باید به خواسته های خود احترام بزاریم همچنین برای خواسته های سایر دوستان،
اینکه همه آزادی عمل داشته باشن، و احساس راحتی کنن
این خیلی عالیه،
که بقول خودمونی
کسی پینه نشه
یا خودمون به کسی پینه نکنیم
بسیار عالی بود
مرسی
بنام رب العالمین
با سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته ی عزیز
استاد عجب کلیپی بود که دیدم خداروشکر چقدر این دوستمون تو خوندن رپ به نکات کلیدی اشاره کرد خیلی برام جالب بود مثلا اون قسمتش که گفت :
یکی فرداشو ساخت یکی اراده داشت یکی منه بی ذوق هردفعه میباخت
دقیقا دنیا همینه فقط باید بخواهی و اراده داشته باشی تلاش کنی تا برسی وگرنه مدام میبازی
یه قسمت دیگه خیلی قشنگ میگه
من خوبم تو حوالی شهر مشغولم تو هوای سرد با افکار پرت تا نبینم هیچ جایی غم
دقیقا داره تمرکز روی نکات مثبت رو میگه منم وقتی افکار منفی میاد سراغم آهنگ گوش میدم ومیرم تو تجسماتم تا حواسم رو پرت کنم امیدوارم این دوستمون همواره موفق باشه
استاد عجب مغازه ای رفتین عجب گوشتایی داشت واقعا هم عالی بود چقدر فروشنده ی مهربونی چقدر صمیمی برخورد کردن. استاد چقدر خوبه که اینقدر آزادی مالی دارین که میتونین هرچی که بخواین بخرین وآزادی زمانی که هرجایی بخواین برین بدون هیچ دغدغه ای من عاشق اینجور زندگی هستم حتی اون خانم فروشنده هم شوک شد که چطور ممکنه کسی دوماه بگرده وهنوزم ادامه دار باشه واستاد عجب ماشین جاداری دارین خدایی واسه همه چی عالیه حتی میشه توش لباس پهن کرد
درآخر هم چقدر دورهمی تون عالی چقدر عالی باافراد ارتباط برقرار میکنید اونم چه ارتباطی چقدر صمیمی
چقدر این بچه ها مجهز بودن عجب منقلی بود سازندش عجب ایده ی خوب وکاربردی داده واقعا دنیا هرروز داره پیشرفت میکنه وکارها آسون وآسونتر میشه چقدر سیخ های کباب قشنگ بودن تهشون چوبی بود که کارباهاش راحت تر بشه خیلی خوشم اومد واون خلاقیت دوستمون هم خیلی عالی بود که باخم کردن ظروف جا برای گذاشتن کبابها درست کرد الهی شکرت واون قسمتی که استاد گفتن به آقا عرفان
(دقتی که داری واسه درست کردن کبابها میزاری جراح نمیزاره) خیلی عالی بود دقیقا همینه اگه ما تو هرکاری دقت وتمرکز کافی بزاریم مطمئنا میتونیم توش موفق بشیم حالا مهم نیست اون کار چقدر پیش پا افتاده باشه
طرح ظروف یکبار مصرف چقدر خوشکل بودن آبی چه طرح قشنگی خداروشکر بابت دیدن اینهمه زیبایی
در نهایت هم آهنگ چقدر با محیط سازگار وتامل برانگیز بود خیلی دوست داشتم این صحنه رو که تو دشت بود ولی روبه رو یک کوه زیبا و آسمون هم بالاسرت خیلی همه چیز ترکیب شده بود بازم خدایا شکرت
سلام ودرود به تمامی دوستان هم فرکانسی من که این متن رومیخونن،اولش وقتی که برو به فایل رسانه رو زدم و دوست عزیزمون محمد شروع به خوندنرپ کرد شوکه شدم که مگه عباسمنش هم از اینا گوش میکنه ؟؟؟اخه تو ذهن من فقط افراد الاف و بیکار و بی هدف و …از این سبک ها رو گوش میدن ..اما یه درس تو همین اولش گرفتم که جهان بر اساس فراوانیه و از همه جنس و از همه چیز در جهان وجود داره یکی دوست داره رو بخونه یا گوش کنه یکی سنتی دوست داره و ….و توی این سایت همه ما حرفمون اینه که آزاد زندگی کنیم اما اگر میخوایم آزاد باشیم یا خودمون به دیدگاه و اهداف دیگران احترام میزاریم ؟؟؟محمد عزیزم قوانین ثابت جهان به فرکانس های تو جواب داد و تا اینجا اومدی و از اینجا به بعد هم با تغییر مدار و تغییر باورها مراحل بعدی ترقی رو طی خواهی کرد با حفظ تکامل -یه چیزی توی مصاحبه عباسمنش محمد دیدم که سر کیف اومدم -من خودم لیگ برتر ایران بازی کردمو همیشه منتظر فرصتی بودم که به هر طریقی خودم را بههمه نشون بدم حالا یا تلویزیون یا اینستا یا هر ررسانه دیگه و تمام دوستانم هم همینطور بودن و از کوچکترین فرصتی نمیگذشتیم اماااااا اونجایی که عباسمنش پرسید اسم اینستتگرامت چیه محمد؟خیلییییی ریلکس گفت فک کنم محمد عربییییی یه همچین چیزی گفت و خیلی راحت و ریلکس نشون داد که دیگران فالو کنن یا نکنن برام مهم نیست یا منو بشناسن یا نه -شاید اگر خودم من بودم 5دقیقه توضیح میدادم که دوستان بیاید منو حمایت کنید و منو دنبال کنید و توجه کنید آخره اینستاگرامم 3تا i داره و کلی توضیح میدادم اما محمد هیچ توضیحی ندادم و مطمعن بود که خودش خالق زندگی خودشه ،محمد میتونست از این تریبون خیلی خیلی به نفع خودش استفاده کنه چون میدونست عباسمنش دانشجوهای زیادی داره و هزاران نفر این فایل رومیبینن اما بل نهایت سخاوت و بدون هیچ سواستفاده ای فقط خودش بود ،شک ندارم که خیلی پیشرفت خواهی کرد و هر روز بیشتر خودت رو کشف میکنی محمد عزیزم -مریم جان و سید حسین عزیز چقدددد به هم میاید،اصلا شما یک روح در 2جسم هستین چقددددد با هم هماهنگ عباسمنش بازوهات رو فرم شده و دیگه فککنم باید مسترالمپیا شرکت کنی فقط لطفا تو وزن هادی چوپان نباش چون میخوام ما 2تاقهرمان طلایی تو دو وزن داشته باشیم اخه اگه تو وزن باشی اوت میشه اون دوستون دارم
سلام به حامد میرچناری عزیز : چقدر از خواندن کامنت شما دیدم بازتر شد به نکات ریز و مهمی که شما اشاره کردین و واقعا نکات کلیدی بود که واقعا توحید در عمل را نشون میداد .
حامد عزیز دیروز داشتم به فایل ویدئویی استاد در رابطه با نتایج دوستان در عمل به آموزه های استاد عزیز نگاه میکردم و استاد می گفتند : زمان عضویت در سایت مهم نیست ، میزان کار کردن افراد مهم است ، چقدر کامنت شما در این فایل مصداق این سخن استاد بود و واقعا لذت بردم .
مطلبی که دوست دارم اینجا بهش اشاره کنم اینه که من تا امروز 777 روزه که عضو سایت هستم و قبل از دوره ی قانون سلامتی چندین دوره ی دیگه ی این سایت رو هم خریداری کردم ولی فقط و فقط من از دوره ی سلامتی نتیجه ی راضی کننده و می تونم بگم به نسبت عمل به آموزه ها نتیجه ی کامل گرفتم ، بارها از خودم سوال کردم که چرا من از این دوره نتیجه گرفتم ولی از دوره های دیگه نه ، از خداوند بسیار سپاسگزارم که با اتفاقات و آدمها جواب منو داد ، من چون به این باور صد در صدی در ذهنم رسیدم که اگه دوباره به شیوه ی قبل در مورد تغذیه عمل کنم ، اون وضعیت هیکل و گرسنگی مدام و ضعف جسمانی و غیره را که برایم مثل زجرکش شدن بود رو نمی خوام و یاد روزایی میفتم که هفته های اول برام بود که به خاطر تغذیه های از بچگی تا اون موقع ، برای بازگشت به سبک تغذیه به شیوه ی سلامتی چه تاوانی دادم ، این اهرم رنج در ذهنم انقدر محکم و بتونی ساخته شده که حتی سهمگین ترین طوفانها هم این بتون را حتی تکان نخواهد داد (مثل کشور زیبای ژاپون که زلزله خیزه ولی با استفاده از بهترین متریال و درست ترین زیربناهای ساختمانی که از تکنیکی ترین روشهاست در بالاترین ریشتر زلزله هیچ اتفاقی پیش نمیاد و تلفات جانی یا حتی خسارتی هم ندارند) این مثال رو زدم که بگم من در مورد جسم و ورودی های جسمم ، سعی کردم مو به مو به آموزه ها عمل کنم ولی در مورد ذهنم ایمان بدون عمل بودم و به قول استاد ، فقط منبع اطلاعات بودم که هیچ فایده ای هم نداره چون ایمان بدون عمل حرف مفت است ، خدا رو شکر می کنم که بالاخره متوجه شدم و شروع کردم به اقدام عملی ، اولین اقدام من اینه که اول صبح را با کامنت های قشنگ و زیبای شما دوستان شروع می کنم و آخر شب هم با کامنت های زیبای دوستان به خواب می رم و در طی روز هم بسیار مراقب ورودی های ذهنم هستم ،من قبلا بعضی افراد خانواده ام را خیلی قبول داشتم و هر حرفی می زدند اون رو باور میکردم و چون باور می کردم در زندگیم پیاده می کردم و بابتش از مدار درست خارج می شدم الان با تمام وجودم متوجه شدم که حتی پرفسورترین آدم جهان حتی با تحقیق حرفی زدم خودم فکر کنم و ببینم این گفته ریشه در چه باورهایی دارد؟ مهمتر از همه این باور چه فرکانسی به جهان هستی می فرستد ؟ من با وجود اینکه اینمطلب رو از استاد عزیز شنیده بودم ولی چون در مدارش نبودم اونو عمل نکردم ولی الان با پوست و گوشت و استخوانم باور کردم ، خدا رو شکر می کنم به خاطر کامنتای شما دوستان عزیز ذهنم رو دارم تربیت می کنم به دیدن نکات مثبت در هر موقعیتی ، خدا رو صدهزار مرتبه شکر
خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم ، به امید نتایج خوب و زیبای همگی در این مسیر توحیدی هستم
در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و خوشبخت و ثروتمند باشیم
خدا قوت
سلام عزیزه دلمممم.دوست من که اینقدر به خداوند اعتماد داری کههمهجا ازش صحبت میکنی و حتی اسمت هم گذاشتی ما به خداوند ایمان داریم من هم قبلا یه جایی استپ کرده بودم و نتایج ام مث قبل نبود تز خداوند خواستم کمکم کنه و هدایت ام کنه و حمایت ام کنه و بهم بگه کجای کار مشکل داره ؟ماه ها بود نتیجه نگرفته بودم رفتم پیاده روی کردم چند ساعتی و همش از خداوند هدایت میخواستم بگه که مشکل چیه ،به خونه اومدم و خوابیدم و انگار یکی در گوشم گفت حامد تو داری فیلم بازی میکنی و یهماسک از انسان خوبی بودن زدی روی صورتت و هنوز با گوشت استخوانت این آگاهی های رو باور نکردی ،یه لحظه از سر جام پریدم انگاااار خوده خدا اینو در گوشمگفتمو به تنم سیخ شده بود و اشکم سرازیر شد،اره واقعا من هر کجا میرفتم از خدا صحبتمیکردماما نه به خاطر خودم یا خدای خودم بخاطر اینکه دیگران بگن چقد آدم خوبیه حامد یا اینکه هرکجا میرفتم به بهترین شکل ممکن صحبت میکردم و نصیحت میکردم اما نه بخاطر گسترش جهان بخاطر اینکه بگن چقددد معلومات داره حامد کلا یه ماسک خیلی گنده زده بودم روی خودم و تمام آگاهی هایی که داشتم خودم بهش عمل نمیکردم ،اما بعد از اونروز همه چیز تغییر کرد و من آگاهی ها رووخی منزل دونستم و باگوشت و پوست و استخوان ام پذیرفتم و بعد تمام افراد نا مناسب زندگی ام حذف شدن از اونروز به بعد حتی هنوز سرما هم نخوردم و در اوج سلامتی هستم درآمدم تقریبا 10برابر شده البته چه 10برابریه با برکتی قبلا اگر ماهی 10میلیون ورودی داشتم 11میلیون جهان سر دستم خرج میگذاشت اما الان ماهی 100میلیون درآمد دارم و هر ماه بیزینس جدیدی راه میندازم و بیشتر و بیشتر میشه حالا میخوام حمله کنم به درآمد ماهی 400میلیون ،لطفا برو و توی دانلود ها روز شمار تحول زندگی من روگوش کن و کامل بنویس برای خودت کامنت بزار و اگر دوست داشتی کامنت من رو هم بخون شاید کمک کنه ،دوستدار شما حامد میرچناری
سلام بر استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان گلم
ای خدا من چقدر این همزمانی هارو دوست دارم دقیقا ماهم رفتیم گوشت آماده کوبیده گرفتیم از بهترین کبابی شهر که خیلی معروفه به کباب خوب، و تو دل طبیعت کباب کردیم و لذتش برام دوصد چندان بود وقتی که صبحش فایل شمارو دیده بودم من، ناهار ماهم کوبیده ذغالی اصل بود در کنار آدم های خوش فرکانس و شاد و شاکر. الهی شکرت. ما یکم هم برف بازی کردیم و یه پیست کوچولوی تیوپ سواری هم درست کردیم و سُر خوردیم و لذت بردیم جای شما خالی . جالبی ماجرا اینجاست که همین همزمانی و تشابه رفتار و این چیزا برام نشونه است که منم تو مدار و تو مسیرم و همین منو به وجد میاره،
دیدن دوستانی که از بچه های سایت بودن و الان همنشین و همسفره شما هستن خیلی خوبه خیلی انرژی و هیجان میده ، این قانون الطیبات للطیبین رو خیلی دوست دارم وخیلی هم بهش ایمان دارم و چه باورهای خوبی و چه احساس خوبی بهم میده ، الان یه مدتی هست که خودم رو با آدم های اطرافم با اتفاقاتی که برام میفته با نتایجم میسنجم طبق اونا میفهمم که چقدر تغییر کردم ، باعکس العمل هایی که نشون میدم میفهمم چقدر به ثبات شخصیتی رسیدم و چقدر عمق پیدا کرده تغییراتم. همین که حرف الکی نمیزنم و تمرکزم روی کارهای خودمه اندازه یه کیهان برام انرژی ذخیره میکنه و الان هم میفهمم که بزودی قراره دوستان عالی وارد زندگیم بشن دقیقا مثل این دوستمون که تو فایل های قبلی گفتن که الان تو جمع بهترین دوست ها هستن در حالی که قبلا دوستی نداشتن و این جمع دوستانه ای که الان دیدیم خیلی خوب و یکدست و همفرکانس بودن ان شاءالله که همیشه خوش باشن و رو به پیشرفت و تعالی. براتون بهترین هارو آرزو میکنم و دیدن خوشبختی و موفقیت بچه ها واقعا لذتبخش و شیرین است. الهی که هرکدومشون تو حرفه شون عالی بشن آهنگ دوستمونم واقعا عالی بود مخصوصا با تصاویر هوایی از طبیعت
خیلی دوستون دارم
به نام خدای مهربان
سلام زهرا جان
همیشه وقتی عکس یه دوستی رو میبینم که جدیده، زود میرم ببینم داستان هدایت داره؟ چه محصولی رو استفاده کرده، بعد برمیگردم کامنتش رو میخونم.شده چند بار هم داستان هدایت دوستان رو خوندم.خیلی الهام بخش و جالب است.
داستان هدایت شما فوق العاده است، چه متن زیبا و دلنشینی داشت. اگه بخوام داستان هدایت خودم رو بنویسم یه چیزی مثل داستان شما میشود. البته تقریبا اکثر ما یه درد مشترک داریم و اونم این اعتقاد و تعصبات بی جای مذهبی که خدا را شکر برای کسی که دنبال حقیقت باشه درهای رحمت باز می شود و در ظلمات و گمراهی نمی ماند.
زهرا جان بیشتر از خودت برایمان بنویس، از پیشرفت هایت
مررررسی که با دوست دیگه ای دوست تر شدم.
چهره زیبا و دوست داشتنی و تو دل برویی داری. کاش میشد همدیگر رو از نزدیک می دیدیم.
شبت پر از الطاف بی پایان الهی
سلام رضوان جانم ممنونم از لطفت دوست خوبم، ممنونم که به هدایتت گوش کردی و برام نوشتی ، این درخواست دوستی تو و این تعریف هایی که کردی واقعا نشونه الهی بود برام ، تو کامنتم نوشته بودم که منتظر دوستان عالی هستم که وارد زندگیم بشن ، البته به دلم افتاد که بگم وگرنه خیلی نسبت بهش رها هستم و گذاشتم پای خداوند تا خودش به موقع هدایتم کنه … مثل اقا ارشیا که تو فایل خیلی ریکلس میگفت اون موقع دوستی نداشته و الان دوستای ناب و باب وعالی داره یا مثل محمدجان تو همین فایل موقعی که میخاست ادرس اینستاگرامش رو بده خیلی رها و ریلکس بود انگار میدونه که بازم طبق قانون چه ادمهایی کنارش قرار میگیرن بخاطر همین تقلای بیجا نمیکنن ، منم میدونم که دیگران آینه رفتار من هستن و بجای نگرانی مدام خودم رو اصلاح میکنم و فرکانس هام رو تنظیم میکنم و یاداوری میکنم که منم که دارم زندگیم رو میسازم و هیچ کس هیچ قدرتی نداره و قدرت مطلق جهان خداوند هست.
خوشحالم که خداوند دوست خوش فرکانس و خوب و زیبایی برام فرستاده تا تاییدکننده الهامش باشه. واقعا برام هیجان داشت خوندن کامنتت جوری که خودم رفتم داستان هدایتم رو خوندم و اشکم دراومد واقعا خداوند به من منت گذاشته و هدایتم کرده و افتخار میکنم به این هدایت. تو هم حتما برامون بگو از داستانت منم خیلی تاثیر گرفتم از داستان دوستان.
ممنونم ازت رضوان جانم ان شاالله بزودی میبینمت ، با اتفاقاتی که استاد نشون میدن و همزمانی و دیدارها دیدن ماهم دوراز انتظار نیست. ماهم دورهم جمع بشیم و از دستاوردهامون بگیم و لذت ببریم .
ان شاءالله بزودی زود
شب شماهم بخیر عزیزم
استادکم، عزیزکم سلام
استاد عزیزم این عکس فایل اصلا و اصلا نمیگه که قراره تو لوس آنجلس با کلی پسر خوش تیپ و موفق و شاد بریم بگردیم، کباب بزنیم و کلی تفریح و خنده.
استاد من واقعا محمدرضا را تحسین میکنم برای اعتماد به نفسش برای خواندن رپ جلوی دوربین، تو خیابان و برای این همه افراد.
واقعا تحسین و تحسین.
موفق باشی پسر
و بعد خرید گوشت برای کباب، چه ایده ی نابی، کباب کوبیده ی خوشمزه ی آماده تو فقط بزن به سیخ. چقدر کیف میکنی که میشه جایی دور از منطقه ی امنت کار کرد، بیزنس کرد تازه معروف و مشهور هم شد.
چقدر خانم فروشنده قشنگ به زیبایی تراک کمپر تون اشاره کرد.
و آگاهانه یا نا آگاهانه تمرکز کرد به زیبایی ها.
آفرین که اینقدر تمیز و عالی و مرتب، طعم های مختلف گوشت را کنار هم چیدند.
و بعد هم ایلیا و دوستان، کلی جوان خوش فکر و زیبا، قد بلند، اهل تفریح و گردش، زیبا بین و کاربلد.
کباب های عالی
آتش جون دار
و من عاشق سبک خرید استاد که میره کباب کوبیده بگیره ولی با دنیایی از انواع کباب میاد. اینم یه نمود دیگه ای از فراوانی در زندگی استاد.
و آخر سر ترکیب ماشین، جاده ای زیبا ، دشتی فراخ و آسمان آبی و ابرهای سفید و غروب خورشید. عالم تاب و صدای زیبای محمد و سروده ها و کلامی ناب.
نوش جانتون تمام شادی و خنده و ثروت و عشق
به نام خداوند مهربان
استاد جان و مریم خانم شایسته عزیز و خانواده صمیمی عباس منش درود،
استاد چه فایلی ، چه انرژی ، اول صبح رو طوفانی و با حس خوب شروع کردی، دم شما همه گرم، استاد من زیاد رپ دوست نداشتم،اما محمد رضا حس و هوای خوبی داشت و حالش خوب بود،طبق قانون حال ما رو هم خوب کرد، دوستای عرشیا همه با حال و خوب بود و معلوم بود تو مدار شما هستن، خانم زیبای ارمنه ای که با ادب و احترام زیاد شما رو راهنمایی میگرد و انرژی خوبی داشت ، و طبق قانون خداوند، خوبان یکدیگر را جذب میکنن، استاد جان میخوام درسم و پس بدم،
تمرکز کردن به اتفاقات خوب و بازگو کردن آنها با هم فرکانسی ها، بر اساس قانون بی تغییر خداوند ، انسان رو به سوی اتفاقات همسان هدایت میکند، وقتی یاد بگیرم همش در مورد اتفاقات خوب فکر کنم و در موردش صحبت کنم و تمرکز کنم بر روی آنها ، هدایت میشویم به سوی اتفاقات خوب، و این احساس خوب هستش که این کار رو سرعت میبخشه. این عادت رو باید تو خودمون به وجود بیاریم که به زیبایی ها، آگاهانه توجه کنیم ، تا جهان ما رو به سمت زیبایی ها ی بیشتر ببره، در آخر عرض کنم، استاد جان یه همچین کبابی ما هم میخواهیم، طلب ما از شما که آمدیم آنجا دور هم نوش جان کنیم، در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید، تا درودی دیگر بدرود.
سلام بر استاد عزیزم، مریم بانوی مهربان و دوستان فوق العادم در این مکان عالی
یکی از چیزهایی که هر روز در لیست شکرگزاریهام هست وجود این سایت عالیه. ممنون استاد که به الهامتون گوش دادید و این سایت عالی را راه انداختید.
درود بر آقا محمدرضا که این طور با صبر و حوصله بر روی عشقش وقت گذاشته و در جهت تحقق رویایش گام برمیداره و نتیجه گرا هم نیست که فقط زود بخواد به نتیجه برسه بلکه داره از مسیر لذت می بره. این مساله نقطه ضعف منه که دارم روش کار می کنم. گاهی وقتا اونقدر می خوام زود به هدفم برسم که پروسه یادگیری برام زجرآور میشه و اصلا بیخیال هدف می شم. که البته به خاطر کمالگراییم هم هست که خوشبختانه دارم روش کار می کنم.
چه غذاهای خوشمزه ای من خیلی دوست دارم دوره قانون سلامتی را بخرم ولی همش توی ذهنم این بود که این دوره همش گشنگی کشیدنه و هیچی نباید بخوری که خوشبختانه دیدن این سریالها داره این فکر بیخود رو از سرم بیرون می کنه.
واقعا غذایی که با مواد درجه یک پخته می شه و مهمتر از اون با عشق، خوردن داره.نوش جونتون
یادمه آقا عرشیا می گفت ایران که بوده دوستی نداشته و الان چقدر دوستان خوبی داره و این مساله برام خیلی جالب بود. که در یه کشور خارجی بتونی دوستان فوق العاده پیدا کنی و این، قانون مدارها رو اثبات می کنه. مهم، مدار تو هست و نه، جایی که هستی. می تونی بهترین دوستانو در خارج از وطنت پیدا کنی.
و در آخر، تحسین و تعریف استاد و مریم نازنین از بقیه که در قسمتهای مختلف شاهدش هستیم و این هم نقطه ضعف منه که باید بهبودش دهم.
خدا رو شکرت که منو با این مسیر آشنا کردی و منو در این مسیر ثابت قدم نگه دار.
بنام خدای مهربان
سلام استاد جان سلام مریم نازنین سلام
همکلاسیهای عزیز شب و روز همگی بخیر
آقا این کامنت نوشتن من خیلی پر ماجرا بود بزارید براتون تعریف کنم:
من و همسرم پریروز صبح خبر دار شدیم خواهر همسرم که چند سالی بود آلزایمر گرفته بود به رحمت خدا رفته و ما برای شرکت در مراسمش رفتیم به شهرشون و…
دیروز صبح زود که برای نماز از خواب بیدار شدم می دونستم قراره فایل جدید بیاد اومدم سراغ سایت و دیدم بله خدا رو شکر قسمت جدید اومده و یه دور توی رختخواب فایلو نگاه کردم و منتظر بودم که فرصتی فراهم بشه تا بتونم براش کامنت بزارم چون با چند نفر از بستگان بودیم و تنها نبودم همینجا اینو بگم که من دراین موقعیت سعی کردم تا اونجایی که ممکنه آموزش ها و آگاهی ها رو بصورت عملی بکار ببرم وکنترل ذهن داشته باشم
ساعت هشت و نیم برای پیاده روی روزانه ام که خدا رو شکر مدتهاست حتی یک روز هم ترک نشده به حیاط رفتم و ضمن یک ساعت پیاده روی در یک هوای سرد و مه آلود یکی دو بار دیگه فایلو نگاه کردم و شروع کردم به نوشتن کامنت ویه مقدار نوشتم اما لازم بود که پیش جمع برگردم.این موضوع چند بار دیگه هم تکرار شد و هر بار من بیشتر از دو سه دقیقه نمی تونستم ادامه بدم مواظب هم بودم که کامنتم نپره چون قبلاً چند بار برام پیش اومده بود.
سعی می کردم به نکات منفی که معمولاً تو اینجور برنامه ها هست و اکثراً مشغول گریه و ناله و آه و افسوس هستند توجه نکنم و بهترین کار این بود که قرآن بخونم بیشترین وقتی که من پیش بقیه بودم به قرآن خوندن گذشت و خیلی هم موءثر بود درکل سعی می کردم نکات مثبت پیدا کنم و آگاهانه به اونها توجه کنم و درباره اونها با دیگران هم صحبت کنم مثلاً خونه ویلایی دو طبقه ای که پسر اون مرحوم تازه ساخته بود وما اونجا جمع شده بودیم و این که چه حیاط و باغچه بزرگی داره و سبک ساخت خونه چه قشنگه و اینکه بچه هاشون سه قلو هستند..خانمش چه چهره آرام و متین و دلنشینی داره که حس خوبی به آدم منتقل می کنه و اینو به خود اون خانم هم گفتم و….
این برنامه ادامه داشت تا نزدیک غروب که می خواستیم برگردیم تهران و من هنوز فرصت پیدا نکرده بودم کامنتمو تموم کنم و بفرستم.گفتم اشکال نداره توی راه که اولش همسرم رانندگی می کنه منم بقیه کامنتو می نویسم.وقتی که گوشیمو باز کردم دیدم باطریش شارژ نداره وفعلا نمی تونم این کارو انجام بدم و می مونه تا برسیم خونه… طبق معمول جمعه شبها توی اتوبان هم ترافیک بود همسرم گفت ای بابا خسته هم هستیم حالا ترافیک چی میگه این وسط! من گفتم اما من اصلاً به ترافیک توجه نمی کنم من داشتم به چراغ ماشین ها در دو طرف اتوبان نگاه می کردم که این طرف یه عالمه چراغ قرمز و اونطرف هم پر از چراغ سفید درخشان و نورانیه ببین چقدر قشنگن! در این بین گوشیم زنگ خورد و چون من پشت فرمون بودم همسرم برداشت که جواب بده گفتم مواظب باش اشتباه نزنی صفحه از بین بره… بعد از سه ساعت و نیم رسیدیم خونه و چند دقیقه بعدش که گوشیمو باز کردم دیدم ای داد بیداد صفحه کامنت نیست! خیلی حیفم اومد(چون برام یه چیز با ارزش بود)…گفتم خیلی حیف شد من کلی وقت صرفش کرده بودم…وچقدرررر لذت بردم که همسرم گفت حالا اشکال نداره شما که اینقدر سعی می کنی چیزا رو خوب ببینی اینم همینجور بش نگاه کن!گفتم البته که الانم دارم ذهنمو کنترل می کنم و میگم الخیر فیما وقع وگرنه خیلی ناراحت میشدم…می خواستم همون دیشب این ماجرا رو بنویسم ولی بنظرم اومد که نیاز به استراحت دارم بهتره بخوابم این بود که خوابیدم و امروز سرحال و قبراق اومدم سراغ کامنت نوشتن….
و این بود ماجرای کامنت گذاشتن من انشالله اگر بتونم یه کامنت دیگه هم در ارتباط با مطالب فایل می نویسم همگی سلامت و کامروا باشیم
فاطمه عزیز
اول تحسین بکنم توجه و تمرکز شما رو زیباییهای زندگیتون رو و اعراض از ناخواستهها رو و بعد تحسین کنم پیاده روی روزانهتون رو که همیشه بهتر و بهتر ادامهاش میدین.
منم مسئله شما رو باهاش برخورد کردم که کامنتم بپره ولی هیییی ما سمجتر برمیگردیم و زیباترش رو مینویسیم.
من (اکثر اوقات یه ضرب مینویسم و ارسال میکنم ولی) اگر بدونم کامنتم قراره تو تیکه بنویسمش، تو برنامه گوگل کیپ مینویسم چون خودش ذخیره میکنه حتی اگر برنامه رو ببندی…بعد که تموم شد کپی پیست میکنم و هم تو گوگل کیپ دارمش و هم تو سایت…حالا دیگه پاک شدنش کمتره و خدارو شکر که آسانمون کرد برای آسانیها.
خود استفاده از برنامههای جانبی و اینترنتی به اعتماد به نفسی و خود دوست داشتن شما خیلی خیلی کمک میکنه.
سلام مصطفی جان
خوشحالم که به کامنت من جواب دادی و ازت ممنونم
ماشالا به شما که یه ضرب می نویسی و ارسال میکنی من فکر کنم یه مقدار وسواس بخرج میدم و البته که به اندازه شما کامنت ننوشتم بخاطر همین وقت بیشتری میبره (کار نیکو کردن از پر کردن است)
در مورد استفاده از برنامه های جانبی و اینترنتی هم من خودم خیلی پایه ام و استفاده می کنم وسعی میکنم در این مورد بیشتر یاد بگیرم و به روز باشم سپاسگزارم
سلااااام من اولین بار هست دارم کامنت مینویسم استاد جااان ،مریم عزیز هر بار برای کامنت مقاومت داشتم ولی این بار دیگه وقتش بود اولین کامنت رو در زندگیم بنویسم اونم در سایت شما️ خیلی دوستون دارم اصن مگه میشه برای این ویدئو کامنت ننوشت؟؟