https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-10 05:42:252023-01-31 02:12:52سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 186
349نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بهبه، واقعا که بهبه عجب فایلی بود منم دلم خواست!
اقا اصلا میدونی چیه؟؟؟ استاد جسارت نباشه ولی من میخوام تو این کامنتم یکم پرو بازی دهه هشتادیارو در بیارم میخوام بی شیله پیله بی حاشیه کامنت بذارم بی تعارف و حرف اضافی
خدا وکیلی دم این خانما که اول فایل میرقصیدن گرم. اگه الان ایران بود میگفتن: ای وا خدا مرگم بده ببینشون حیا نمیکنن
بابا ولمون کنین تو رو به خدا کی به کیه
بذارین با زندیگمون حال کنیم. یکبار سوار یک مینی بوس شدم بعد طرف نوشته بود رو شیشه ماشینش ((خدایا تو که نذاشتی با عشقنون زندگی کنیم لا اقل بذار با زندگیمون عشق کنیم)) یعنی تا از ماشین پیاده شدم از خنده کبود شده بودم. همه نگام میکردن احتمالا میگفتن بچه دیوونه است. مهم زندگی در لحظه است. حس الانتو در یاب.
من سنم رفته بالا درسته امام زندگیم که تموم نشده هنوز چیزهای بینظیر زیادی هست که باید تجربه شون کنم.
این باور پیر مرد پیرزن های شاد و سرحال در هر جای جهانه و البته از جمله شیلا…
بیا بریم یکی از ttrackالبوم های قدیمم رو بخونم و شاد کنم دل خودم رو و بقیه و لحظات خاطره بر انگیزی رو برای جهان رقم بزنم.
یعنی همین طوری این رقص کمرم میزد بالا به جان خودمون بچه ها قر کمر استاد رو که میدیدم
اهای اقا!!! بله من با شما هستم که یک تیشرت ابی روشن خوشگل پوشیدی
یک اندام رو فرم باشگاهی داری. چارشونه و قد بلند هم که هستی، تازه اومدی شما وایستا.
عهععععععععه استاد اومدی و نساختی ها.!!!! کجا با این عجله وایستا شیلا خانم کارت داره. داره صدات میکنه
خوب گقتی تازه از ایران اومدی؟؟؟
استاد:(نه بابا ما پدر امریکا رو در اوردیم از بس همه جاشو گشتیم تازه از فلوریدا اومدیم).
ههههههههه گفتم که میخوام انرژیمو تخلیه کنم استاد.
خوب خوزستانی داریم اینجا؟؟؟
ای بابا شیلا خانم معلومه که داریم اینا یکیش همینجاست من خودم بچه خرمشهرم کاکام. فرمایشتون؟؟؟!!
بچه ها رفتین خرمشهر بازار صفاشو حتما برین. بازار شب هم اگه خواستین برین فلکه الله. لب شط و پل جدیدش هم که معرکه است مخصوصا تو شب پلش خیلی قشنگ میشه. تو تابستون شبا لب شط فالوده بستنی میفروشن و تو زمستونا سمبوسه، فلافل.
بازار ماهی فروشا هم یادتون نره. ولی گفته باشم رفتین بو ماهی گرفتین مسئولیتش با من نیست ها.
اقا تو پرانتز یک چیزی بگم من کلی اهنگ قشنگ دانلود کردم همه هم از بالای فایل استاد.
پول که زیاده، دراوردنش هم راحت، چی بهتر ازاین بذار شاباش بدم خودم و دیگران شاد باشیم. اقا دم شما هم گرم با این شاباشت.
فورد عزیز دست و صورتت رو هم که شستیم دیگه بریم به صراط مستقیم رب العالمین.
بریم ادامه سفر.
ادامهی قصهی ما اینطور شد که رفتیم و رفتیم تا هدایت شدیم به غار اصحاب کهف.!!!
ببین مسئولین غار گفتن بهم که سر و صدا نکنم. شادی بکنم و لی جیغ و سوت و کف و هورا هم نکشم.
اقا رسیدیم به چند ده و چند صد متر زیز زمین.
و هو علی کل شی قدیر
من واقعا هیچ وقت فکر نمیکردم که حتی زیر زمین اینقدر میتونه زیبایی و قشنگی باشه.
پسر ببین تو رو به خدا حتی زیر زمین فراوانی و ثروت هست. چقدر همه جا خدا هست چقدر همه جامیشه خدا رو دید. چقدر قندیل های اویزون قشنگ و سر تیزی هست.
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم بابت اینهمه زیبایی و فراوانی و نعمت الهی شکر.
اقا من در زمان و مناسبش که هدایت شدم به اینجا حتما از اون نمایشگاه بعد از غار حتما یکدونه از این قندیلا که به سقف میچسبه میخرم تو اتاقم میچسبونم تا هر وقت میبینمش حس اجداد غار نشینمون بهم دست بده.
استاد منتظر قسمت بعدی از سفرنامه هستم. عاشقانه همتون و این سایت رو دوست دارم و بابتش سپاسگزار خداوند هستم.
من خیلی لذت بردم از کامنت زببای شما ،عحب انرژی گذاشتید ،مرحبا
طوری نوشته ها رو پست سر هم قرار دادید انگار همزمان داشتم ویدیو رو میدیدم وصحبت های شما رو تاییدمیکردم
در ارتباط با سن که فرمودید میخوام مثل دهه هشتادی ها راحت صحبت کنم ،اقا شما اصلا همیشه همینطوری کامنت بزار خیلی لذت بخش خواندنش ،
سن واقعا ملاک نیست ،ما تو کلینیک مراجع داشتیم که تو سن 17سالگی به زندگیش پایان داد و میشناسم یه سرهنگی رو که بعد از بازنشستگی تازه داره واسه وکالت میخونه و شاگرد ممتازه ،واقعا مهم روحیه و امید به زندگی و در لحظه زندگی کردنه، که در ما عباسمنشی هاموج میزنه
ارزو میکنم در کمال آرامش و با لذت برسید به آرزوهای زیباتون
استاد واقعا تحسینتون میکنم وقتی میبینم بدون اینکه تجریه آنچنانی تو رقصیدن داشته باشین انقد مسلط و با عزت نفس خیلی بالا میرقصیدیدن. جوری که اگه یکی ندونه فکر میکنه کلی هم حرفه ای هستین تو این رشته از هنر.
من خودم عاشق رقصیدنم. اصلن بقول مولانا رقصیدن و سماع یکی از راههای رسیدن به خداست.
شمس به مولانا آموخت که با دیدگاههای خشک مذهبی نمیشه به خدا رسید و سماع و رقصیدن رو برای رسیدن به الله به او آموزش داد و مولانا پس از درک وقایع جهان هستی، تا آخر زندگیش رقص و پایکوبی و سماع رو برای وصال به پرودگار فراموش نکرد.
سماع حرکات موزون و یکنواختی هست که تکرار و انجام پشت سرهمشون باعث میشه حواسمون از دنیای اطرافمون و دنیای مادی کم بشه.
راههای رسیدن به خدا بی شماره و بقول استاد عباسمنش، علت اینکه نوع و شیوه صلاه (نماز) در قرآن ذکر نشده دقیقا همین موضوعه.
من قبلا نماز سر وقت خوندن و دیدگاهها و عقاید خشک مذهبی رو بصورت کامل امتحان کردم ولی اصلا منو به پروردگارم نزدیک نکرد.
فقط نماز رو بموقع خوندن و لاک نزدن
وضو گرفتن و تکرار یه جمله های عربی بدون اینکه حتی معنیشونو بدونیم، کوچکترین کمکی به من در شناخت خالقم نکرد و دارم تازه درک میکنم راه رسیدن به خدا اون چیزی نبود که تو مذهب به من یاد داده بودن.
هر کسی به رسم و شیوه خودش میتونه با خدای درونش ارتباط بگیره.
حتی با همین زبان عامیانه خودمون.
حتی با لاک.
حتی بدون وضو.
حتی بدون اینکه عبادت خودمون و مقید به مسجد و کلیسا کنیم.
در هر زمان و در هر مکان و با هر روش و آیینی میتونیم با خدای خوبمون حرف بزنیم و اگه ایمانمون واقعی واقعی باشه در هر شرایطی حتما جوامبمونو میده.
فقط باید به جنس صدای پروردگار آشنا بود…
در مورد بقیه ویدئو و فیلمی که استاد و مریم بانو از غار گرفته بودن باید بگم، منم دقیقا وقتی داشتم فیلمو میدیدم به همین موضوع فکر میکردم، چه کسایی اولین بار این بار رو کشف کردن و چقدرم ترسیدن از این مکان جدیدی که تاحالا کسی ندیده بود.
دقیقا مثل همه ترس های ما تو این دنیای مادی که چون خیلی چیزا در قدرت دید و یا فکر و منطق ما نیستن ازشون ترس و واهمه داریم ولی وقتی میریم تو دلشون میبینیم که اصلا ترس نداشتن و فقط ذهن ناآگاه ما فکر میکرده چه چیزای عجیب و غریبی هستن.
تمام این دنیای مادی یه دروغ بزرگه. از روابطمون گرفته تا جسم و بدن مادیمون . تنها واقعیت این جهان؛ وجود خداوند بزرگ و روح پرقدرت ماست که از نفس قدرتمند خداوند، مملو و جاری شده.
پس باید توانست زنجیر ها را در هم نوردید و رها بود از هرگونه احساس ترس و دلهره و تردید و نگرانی از ناشناخته های بی کران جهان هستی…
روزی موسی در حال عبور از مسیری بود که دعا ونیایش چوپانی را از دور دید. با شادمانی نزدیکش شد و دعای چوپان را شنید..
خدای من…اله من…سروور من قربانت شوم…از بهترین گوسفندانم برایت میپزم…غذای چرب و لذیذی برایت میپزم…خودم خدمتت را میکنم…
موسی وقتی دعای چوپان را شنید آشفته شد…به چوپان وارد شد و گفت خداوند چه نیازی به گوشت و پشم گوسفندان تو دارد؟؟؟
موسی آداب دعا و نیاایش را به چوپان آموخت و به مسیرش ادامه داد…
شب در خواب دید که ندائی میگوید:
موسی امروز چه کردی؟ تو نمیدانی ما تو را برای اتصال فرستادیم و نه قطع ارتباط….
موسی فردا به سراغ چوپان رفت و از دور اورا نظاره کرد که با حالتی پر از ترس و اضطراب و نگرانی دعا میکند و جملاتش را هرباری تکرار میکند تا درستتر بیانش کند….و از شوق و حرارت دعای روز پیشین خبری نیست….
موسی بر چوپان وارد شد و گفت مرا ببخش دوست…هر طور که میپسندی با خالق صحبت کن و از نیایشات بهره گیر.
خواندن کامنت ات مرا به یاد داستانی انداخت که پدر بزرگم برایمان تعریف کرد.
گفت؛ حضرت موسی به یه جزیره میرسه، اونجا زنی رو میبینه، ایستاده و با خودش میگه؛ عزیزه، خدا را میشناسه. و خدا عزیزه را میشناسه.
حضرت موسی بهش میگه داری چکار می کنی؟! میگه دارم عبادت می کنم.
موسی میگه؛ که نماز و عبادت اینطوری نیست و باید این و این رو بگی.
خلاصه یادش میده که چطوری نماز بخونه و سوار کشتی میشه حرکت می کنند.
یکدفعه میبینند عزیزه داره روی آب میدود و به سمت اونها میاد، به موسی میگه، یادم رفت چی گفتی، میشه یبار دیگه بگی؟
حضرت موسی بهش میگه، برو همون ورد خودت رو بگو که بهتره.
حالا اون چیزی که باعث میشه آرامش پیدا کنی رو باید انجام بدی وبقول مولانا ترتیب و آیینی مجو
داستان رفتن به دل ترس و تشبیه اون به غار خیلی قشنگ و به جا بود.
تمام این دنیای مادی یه دروغ بزرگه. از روابطمون گرفته تا جسم و بدن مادیمون . تنها واقعیت این جهان؛ وجود خداوند بزرگ و روح پرقدرت ماست که از نفس قدرتمند خداوند، مملو و جاری شده.
خانم مشفق عزیز عالی بود من با نظراتتون موافقم و لذت بردم از صحبتتون آفرین. اتفاقا منم از وقتی فهمیدم عبادت هرکس با خدای خودش فقط به نماز نیست نماز نمیخونم ولی از اون موقع به خدا نزدیک ترم و روی روحم و ذهنم و باورهام بیشتر کار میکنم.
مثلا دیگه قرآن به فارسی میخونم و روی معانیش فکر میکنم و خداروشاکرم به این دیدگاه رسیدم.
در مورد رقص بگم من یک سال و تقریبا 9 ماه مادرم از دست دادم و خیلی وقت بود نرقصیدم تا ی مهمونی رفتم یک ماه پیش و فقط خودم به چالش کشیدم و رقصیدم فقط برای دل خودم. اون رقص برام به یاد موندنی ترین رقص بود حتی الان هم بهش فکر میکنم حس خوبی دارم… همین حس خوب یعنی صلح با خود. من به شخصه عاشق رقص بودم و هستم و خواهم بود انرژی که از رقص بدست میاریم فوق العاده است.
قربونتون برم استاد که انقدر در عمل به قوانین انقدر عالی و بی نظیر هستید چقدر من افتخار میکنم که شما رو توی زندگیم دارم خدایا شکرت
استاد چه محیط خوب و شادی و چه اندام زیبا و اعتماد بنفسی که دارید استاد دوستتون دارم
استاد من این کامنت رو مینویسم که بخونید و برام دعا کنید خیلی به دعاتون نیاز دارم استاد جهاد اکبر راه انداختم برای بهبود خودم و تازه دارم میفهمم که چقدر باور هام ایراد داره و واقعا نمیدونم چیکار کنم که باور هام درست بشن همه ای باور های ثروت و عزت نفس همشونو ایراد دارم استاد
…..
چقدر خوب از ماشینتون استفاده کردید و جاهایی زیبای رو دیدید و الان خیلی خوب تمیزش میکنید و سپاسگزاری میکنید بخصوص جاهای مثل کنار اقیانوس آرام و یا در دل طبیعت که تنها بودید و در پارک های زیبا سپاسگزارم که همه ای زیبای های زندگیتون رو با ما درمیون میزارید تا ما هم یاد بگیریم درباره زیبایی های زندگیمون حرف بزنیم و توجه کنیم،آخه شما خود خود خود عمل صالح رو دارید به ما نشون میدید با اعمالتون نه اینکه هر روز بیاید بشنید فقط در موردشون حرف بزنید واقعا همونطور که میگید بهش عمل هم میکنید
چه پایه خوبی برای سفر همراهتون هست همیشه تا میگید بریم میگه بریم و چقدر هم دیگه رو درک میکنید و در کنار هم با هم بیشتر لذت میبرید و زیبایی ها رو دو چندان میکنید با تأیید همدیگه
چه غار زیبای که در من یاد آور صبر و استقامت و طی کردن تکامل خدایا شکرت بخاطر امروز و دیدن شما و یاد گرفتن از شما دوستتون دارم
سلاااااااام به استاد عزیزم و مریم جونم و دوستان عزیز
استاااااد من چقدررررر از رقصیدن شما لذت می برم. می دونید چرا؟ چون زمانی که دارید می رقصید به وضوح میشه اون اعتماد به نفس و عزت نفس تون رو احساس کرد. در واقع بیشتر می خوام بگم عزت نفس . چون این کار رو هرکسی نمی کنه.
حتی کسی که رقص خوبی داره و بلده حاضر نیست پاشه بره و برقصه به خاطر اینکه میگه نه بابا فلانی چی میگه و زشته و … یا اینکه انقدر هزینه می کنه و کلاس میره تا یاد بگیره تا یه وقت کسی مسخره اش نکنه.
اینا رو از خودم نمی گم. این ها رو بارها دیدم. کسی رو دیدم که حتی شرایط مالی خوبی نداشته و حتی عاشق رقص هم نبوده ولی به خاطر عروسی فلانی ، کلی هزینه کرده و زمان گذاشته تا بتونه جلو بقیه خوب برقصه .
استاد شما انقدررررررر راحت میرید اون جلو ، جلوی همه و با اینکه رقص رو بلد نیستید ، می رقصید و خودتون رو قبول دارید. در واقع برای بقیه نمی رقصید ، برای اینکه دونفر برگردن بگن چه خوب می رقصید و یا اینکه کسی بهتون نگه چقدر بد می رقصید ، نمی رقصید. برای دل خودتون و برای شادی خودتون می رقصید.
دمتوووووووون گرررررررررم استاد
استاد شما واقعاااااا با فکت صحبت می کنید. این همیشه توی فایل هاتون دیده میشه که شما ذره ذره ی صحبت هاتون رو خودتون انجام میدید و تجربه کردید.
الان هم ذره ذره ی دوره ی عزت نفس رو اینجا جلوی دوربین در عمل اجرا کردید.
گرچه هزاران مثال دیگه برای عمل کردن خودتون به دوره عزت نفس دیدم و هست ولی این بار باز هم برام مرور شد.
1.اینکه نگران حرف مردم نیستید و به حرف مردم اهمیت نمی دید.
2.اون طوری که خودتون لذت می برید زندگی می کنید.
3.کمال گرا نیستید و خودتون هم قبول دارید که رقص رو بلد نیستید و با این حال باز هم برای شادی و حال خوب می رقصید.
الهی شکرت بابت وجود همچین استاد بی نظیر و فوق العاده ای
در ادامه رسیدیم به یک غار فوق العاده که خیلی زیبا و عالی بود. به قول مریم جون مثل این می مونه که یکی اومده اینو تراشیده و انقدررررررر دقیق ساخته. و در واقع میشه به این نتیجه رسید که قوانین جهان هستی چقدرررررر دقیق و بدون اشتباه عمل می کنن. تک تک مولکول ها و ذرات دارن بر اساس قوانین الهی پیش می رن.
این غار در اثر میلیون ها سال تکامل (و یا شاید بیشتر) تشکیل شده و توی این همه سال همچنان این غار داره زیبا تر و بهتر میشه. یعنی طبق روند جهان هستی ، همه چیز داره رشد می کنه و دائم بهتر و بهتر میشه.
الهیییییییی شکررررررررت
در نهایت هم اون حیوانات زیبا که واقعاااااااا عالییییییییی بودن. مخصوصا اون آقا جغده که خودش رو جزئی از درخت کرده بود :)
و چقدر خوبه که آدم توانایی هاش رو بشناسه و بتونه از اونها استفاده کنه.
اوه، اوه، استاد عالی میرقصی، با اندام ورزشی رقص شما جذاب تر و با حال تر شده. خیلی باحالی پسرررر
ای جان استادمون که هر جا میره، تکه بخدا.
خدایا شکرت
ای جااااااااانم بچه خوزستان، دیگه باید بلند و به افتخار خودم و همه خوزستانیها باید یه قر حسابی برم
ای جانم امروز دیگه واقعا روز منه. خوزستانی باشی اونم،آبادانی. بزن به افتخار آبادان، شهر با صفا.
(میگم چقدر با حالم، بیشتر اوقات یادم میره بچه آبادانم.)
مردم دو دسته هستند، یا آبادانی اند، یا دوست دارند آبادانی باشند(خنده)
خدایا شکررررررررت
همه مدل رقص دیدیم، رقص همراه با اشکی که امان ات نمی دهد رو ندیدم.
خدایا ما را چه شده!!! موقع رقص و بزن بکوب، هم یادت شعلهور می شود.
بزن و برقصی که یه زمانی بر خودم حرام کرده بودم از ترس جهنم، ولی الان آزاد و رها میرقصم و میرم به ملکوت
○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
من یتوکل علی الله فهو حسبه.
استاد مگه میشه، شما که توکل تان به خداست و شعارتان در زمان مناسب، در مکان مناسب باشه و شرایط ناجالب بشه!!!
ایده درست کردن برف، چقدر جالب بود، قبل از اینکه برف بیاد برف داشته باشی.
و اما غار یکی از دیدنی ها مورد علاقه ام است، چرا که به ناشناخته جدیدی دست پیدا کردی.
پارک ملی حفره های کارلزبد با مساحت 190 کیلومتر مربع، در جنوب نیومکزیکو قرار دارد و بیش از 100 غار را در خود جای می دهد. مشهورترین این غارها، غاری زیرمینی است که طولی معادل 44 کیلومتر دارد و 16 گونه خفاش در آن زندگی می کنند. علاوه بر این ها، کاکتوس های گل دار، حیات وحش صحرا و دره های عمیق سنگی از دیگر ویژگی های ارزشمند این منطقه هستند. پارک ملی حفره های کارلزبد، در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
چه غار زیبایی، مانند یک تالار بزرگ می مانند که ستون های نقش و نگار شده اش، و قندیل هایی که ، به سان لوستر، زیبایی اش را دوچندان کرده.
واقعا جای تحسین و تشکر داره از کسانی که مسیر لذت بخش این غار رو درست کردند.
Well come to Texas
چه فورد با ادبی، همین که وارد تکزاس شدیم بهمون خوش آمد گفت.(•_•)\
خدایا سپاس گذارم
مریم جونم و استاد گرانقدر، مررررسی که در شروع روز هم ما را شاد کردید هم به غارنوردی بردید.
هر روز شادتر، سرحال تر و جوان تر و عمری طولانی و سعادتمندتر داشته باشید.
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم…و خنده م گرفت اونجا که گفتی مردم دو دسته هستند، یا آبادانی اند، یا دوست دارند آبادانی باشند :)) معلومه مثل خودم طبع بذله گو داری (اول خواستم بنویسم sense of humor، بعد گفتم بهتره فارسیش رو بنویسم، امیدوارم درست نوشته باشم)
و مرسی از توضیحاتی که در مورد غار نوشته بودی (لایک)
سلام و صد سلااااااااااااااااااااام به داداش گلمون.
والا مو فقط آبادان به دنیا اومدم یکسال و نیم ام بود که جنگ میشه، و ما راهی مشهد میشم ، سه سال اونجا بودیم، بعد میایم امیدیه و تا الان امیدیه، هستیم. بعد از جنگ یکسری از بستگان برگشتن، من جمله بابا بزرگ ولی ما بر نگشتیم. و همینجا ماندگار شدیم در آرزوی آبادان.
عینک ریبون و دمپایی ابری، خیلی دوست دارم ولی هیچوقت نگرفتم،
رفتم به دوران بعد از جنگ که رفتم خونه مامان بزرگم، چه روزای قشنگی اونجا داشتیم، عید نوروز میرفتیم لب شط قایق سواری.
خدای من چقدر خوش می گذشت. خدایا سپاس گذارم که کودکی پر از هیاهوی رو پشت سر گذروندم، چقدر خوش و خرم بودیم، کاش اونموقع با استاد آشنا بودم و نهایت لذت و شادی رو میبردم، و بیشتر زیبایی های اونجا رو تحسین می کردم.
مررررسی مهربان. که باعث شدی برم به دوران کودکی و نوجوانی و جوانی و روزگار خوش.
فکر کنم 6 هفت سال پیش بود، عید اومدیم بوشهر، واقعا خوش گذشت. این قدر دوست داشتم تو دریا شنا کنم. با اینکه شنا بلد نبودم.و نیستم.
تصمیم دارم بهمن ماه بیام بوشهر همراه خانواده. ایندفعه مطمئن ام زیبایی های بوشهر، صدچندان خواهد بود.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت.
در ضمن برای خودم و شما یه عینک ریبون و دمپایی ابری آرزومندم
ای جااااااانم ، سلام و درود به شما. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. ممنونم بخاطر این همه مهر و محبت در کامنتتون. و بخاطر اون شعر زیبای ابتدای کامنت. عینک ریبن رو موافقم ولی کفش اسپورت رو بیشتر از دمپایی ابری ترجیح میدم. خخخخ
ما همواره در مسیر تکامل مون هستیم . خب قطعاً دوران کودکی شیرینی و لذت خاص خودش رو داره، آزادی ها و مسئولیتهای ما در گذر زمان عوض میشه ولی همیشه میشه از زندگی لذت برد. در هر مرحله ای از تکامل مون که باشیم بر سر سفره رزاق و وهاب عالم هستیم. «بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود»
ان شاالله تشریف بیارید بوشهر، خیلی مشتاقم ملاقاتتون کنم. قطعاً خدایی که هدایتگر همه ماست خودش به بهترین شکل چیدمان میکنه.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
در ضمن برای خودم و شما یه عینک ریبون و دمپایی ابری آرزومندم
بلافاصله هدایت شدم به زندگی در بهشت قسمت 88، که استاد میره یه فروشگاهی و بعد از تست کلی کفش اسپورت، دست آخر یه دمپایی ابری قرمز می خره، خیلی برام جالب بود، چون اولش روم نمیشد بگم از دمپایی ابری خوشم میاد، بعد که این قسمت رو دیدیم به این نکته پی بردم، تمام سلیقه ها محترم و ارزشمند است، اگه قراره همه مثل هم باشند که دنیا جذابیتی نخواهد داشت. و استاد همون موقع اون رو پوشید و رفت با جک اسکی دور دور
چقدر خوبه که خدا داره کم کم کوچکترین عیب هایم هم را به من نشان میدهد، و به قول خودش تو قرآن که به موسی میگه
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
و تو را براى خود پروردم (41)
سوره طه
داره مرا پرورش میدهد.خدایا شکرت
خدایا این داداشمون خیلی با حاله بیشتر هواشو داشته باش.
برایتان لحظاتی ناب از جنس قرب به خدا آرزومندم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
خیلی خیلی متشکرم از کامنت زیباتون، برم همین الان قسمت 88 رو ببینم. بخاطر مثال قرآنی بسیار ممنون و سپاسگزارم. و از دعای خیر شما هم خیلی خیلی ممنونم. در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.
چه کامنت قشنگی نوشته بودی! من بیشر وقتا کامنتاتو میخونم و لذت میبرم و تحسینت می کنم
شعر اولش چقدر بدلم نشست!
از دسته بندی کردنت که مردم یا آبادانی اند یادوست دارند آبادانی باشند حسابی خنده ام گرفت ولی از خنده گذشته واقعاً آبادانیها بیشترشون مردم شاد و سرزنده ای هستند
مررررسی فاطمه جان که با پاسخ به دیدگاه ام مرا خوشحال کردی.
منم، وقت یاری کنه سعی می کنم بیشتر کامنت بچهها رو بخونم. خیلی از این کار لذت میبرم که می بینم یه آدم چقدر میتونه تغییر کنه؟!! چقدر میتونه روحش لطیف و الهی باشه.
همیشه خدا را شکر می کنم که روز به روز تعداد کسانی که توحیدی و صادق و پاک و درستکار می شوند بیشتر و بیشتر می شود، و زمین مهیای ظهور امام زمان می شود.
آمده که امام زمان زمانی ظهور می کند که زمین پر از ظلم می شود، ولی درست مشخص نکردند کدام زمین.
وقتی که انسان می فهمد که داره به خودش ظلم میکنه، که از خدای خودش دور است و شرک می ورزیده، و نتونسته از خدای وهاب به اندازه کافی درخواست کند، آنوقت است که ظلم واقعی که من الان دارم به خودم می کنم مشخص می شود. این همان ظلم است.
برای همین است که از موقعیکه وارد سایت شدم آن را مدینه فاضله ای یافتم که قولش را بعد از ظهور امام زمان داده اند. خدایا شکررررررررت
وقتی نور الهی بر قلبت بتاید، آنوقت است که خلیفه اصلی خدا بر روی زمین را می شناسی. و سر به تعظیم و تسلیم فرود می آری.
آلهم به حق هذا الوقت، لا تنسنا ذکرک لحظه
فاطمه جان در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
راستی این شعر یه “آید” جا افتاد. من هم خیلی این شعر مولانا رو دوست دارم. واقعا باعث آرامش میشه.
«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ ۚ کَذَٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ» پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام می گشاید؛ و کسی را که بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.
سلام و درود به استاد عباس منش و خانم شایسته و همینطور سلام و درود به دوستان بزرگوار و گرانقدرم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر دیدن جلوه های دیگری از زیبایی های این سرزمین.
خدا رو شکر بخاطر این همه طبیعت زیبا و ارزشمند.
«من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست ؛ که از آن دست که او میکشدم میرویم»
یه سری از بندگان خداوند هستن که از بین همه زیبایی های طبیعت، رشته غارنوردی رو انتخاب میکنن. رشته ای پر هیجان و پر از اضطراب. یه وقتایی که کلیپها رو میبینم افراد میگن الان سیصد متر توی عمق زمین هستیم و مثلا یک و نیم کیلومتر به جلو حرکت کردیم. یه وقتایی پروسه غارنوردی به جایی میرسه که میگن تجهیزات کافی برای ادامه دادن مسیر نداریم.(تاریکی مطلق و مسیر صعبالعبور) و اینجوری یه راه باز میشه برای شناسایی غارهای زیر زمینی. یه جاهایی زیر زمین توی یه حفره که نمیدونن تهش کجاست فقط میخزن و میرن داخل(وقتی یادم میاد احساس خفگی میکنم…)
حالا چرا میگن اینجا باید سکوت رو رعایت کنید در حد یه کتابخانه. بخاطر اون قندیلها ، یا اصطلاحاً چکندهها و چکیده ها. یا استالاگمیت ها و استالاگتیت ها. ((با تشکر از آقای منصوری نسب، استاد درس جغرافیا توی دبیرستان، که اینها رو بهمون درس میداد. بسیار انسان متشخص، خوش اخلاق، فرهیخته و اهل مطالعه ای بود و همیشه وسط درس دادن، یه مکث کوتاه میکرد و با یه لبخند جورج کلونی وار یه بیت شعر از مولانا میخوند، این بیت رو هنوز یادمه «شهر ما فردا پر از شکر شود ؛ شکر ارزانست ارزانتر شود» ))
این استالاگتیت ها که از سقف آویزون هستن چون هنوز مرطوب هستن، و جنسشون از مواد آهکی بسیار ترد و شکننده است، و وزن زیادی هم دارن، حتی یه ارتعاش ناشی از حرف زدن یا صدای بلند باعث جدا شدن و فروریختن شون میشه. وقتی به مرور زمان یه استالاگتیت و یه استالاگمیت به هم وصل میشن و یه ستون آهکی رو میسازن تقریبا میشه بگی خطر فروریختنش رفع شده. حالا شما فکرش رو بکن چه خطری داشته ساختن اون تریل و نورپردازی دیوارهای غار . مجبوری دریل و مته حفاری بکار ببری و باید مراقب باشی یه ستون فرو نریزه. چقدر تلاش و زمان سپری شده و چه جانهای ارزشمندی در خطر قرار گرفته تا ما به راحتی و بدون خطر بتونیم از این غار دیدن کنیم. (قطعاً من هم به احترام اون همه تلاش و فداکاری، سکوت میکنم).
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
یه بار یادم میاد یه مستند میدیدم در مورد تانکهای آبرامز آمریکایی که توی اوهایو میساختنشون، توی کارخانه فرایند اتصال برجک به بدنه رو میگفتن marriage یا ازدواج . احتمالاً فرایند جدا کردن کمپر از تراک هم باید بهش بگن divorce یا طلاق (خخخخ) و شستشوی کامل فورد F-150 با وسایل کامل که بنظر خیلی لذتبخش میاد. بقول حافظ «وه که دُردانهای چنین نازک ؛ در شبِ تار سُفتنم هوس است». چند روز پیش یه کلیپ کوتاه از F150 lightening رو دیدم که خیلی هیولا بود و تماما برقی. (پلاتینیوم هیولاتره) یه جعبه بسیار بزرگ جلوش داشت که کلی فضای بار اضافه فراهم میکرد. چقدر این کمپانی فورد بی نظیره. روزگاری توی آمریکا مردم میگفتن «یه دیوونه ای هست داره تلاش میکنه کالسکه بدون اسب بسازه، واقعاً خنده داره، مگه میشه کالسکه بدون اسب حرکت کنه؟؟!!» روح هنری فورد اول شاد، بخاطر اون تلاش و پایداریش توی مسیر ساخت کالسکه بدون اسب. شاید اگه امکانش بود عکس یه فورد ماستنگ یا شلبی یا پلاتینیوم رو به هنری فورد نشون داد و بهش گفت کارخانه تو در آینده اینها رو تولید خواهد کرد خود بزرگوار بشدت ذوق زده میشد، و تلاشش رو چند برابر میکرد. بعدها همون افرادی که فورد رو مسخره میکردن، از پرورش اسب و ساختن کالسکه و نعل بندی و مزارع کشت علوفه بیکار شدن و شدن کارگران خط تولید ماشین فورد. همون موقع فورد دستمزد کارگران خط تولید رو بالا برد چند برابر بقیه کارگران صنایع دیگه، همین موضوع باعث شده بود همه تلاش کنن به استخدام کارخانه فورد در بیان. زمان هنری فورد دوم (نوه هنری فورد اول) کارخانه فورد ابر خودرو GT رو ساخت که سال 1966 قهرمان مسابقات لمانز شد. 63 سال بعد از ساخته شدن اولین کالسکه بدون اسب. امسال کارخانه فورد 120 ساله میشه و هنوز مسیر خلق شگفتی ها ادامه داره.
«هر که شد محرمِ دل در حرمِ یار بِمانْد ؛ وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد» «جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت ؛ جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد» «از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر ؛ یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد»
چقدر داستان هابی رو که از واقعیت افراد بود رو گذاشتی دوست دارم
هنری فورد یک شخصیت بسیار موحد هست از نظر من خودش و توانایی های خودش رو باور کرده و حرکت کرده و حرف و نظر بقیه براش مهم نبوده و ادامه داده و ایمان داشته که موفق میشه و همچنین هم شد روحش شاد واقعا
و اینکه تحسین میکنم مجدد تورو بابت این همه اطلاعات که از هوا و زمین و دریا و غر و دار و درخت داری پسر فوقالعاده هستی
خیلی خیلی متشکرم که که مثل همیشه بهم محبت و لطف داری. و هر بار کامنت میذارم لطف میکنی برام پاسخ مینویسی و زمان میذاری. خداوند همیشه بهترین ها رو برات قرار بده جواد عزیز. همواره در پناه رب العالمین جان شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی داداش.
آقا بسیارلذت بردم از این همه کسب اطلاعات در مورد موضوعات مختلف .
که در سفر بدور آمریکا دیده میشه وشما عاشقانه استادانه نکات وفرایند وتاریخچه هر صنعت یا مکان تاریخی رو برای ما باز و روشن میکنی وما را شریک آگاهی های خود میکنی
این نوع نگاه شما برای من جهت ساختن باورهای زیبا شدن رو قوی تر میکنه
سپاسگزارم ازشما واز 7داوند که چنین انسان با ارزشی را در مسیرم قرارداده است
سلام و درود فراوان به شما آقای کاظمی عزیز و گرانقدر. قدردان لطف و محبت شما هستم. خداوند بهترین نعمات و بهترین شرایط و بهترین انسانها رو در مسیر شما قرار بده. خیلی ممنونم از کامنتی که برام نوشتین. سپاسگزارم.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به استاد عزیزم، مریم نازنینم و تمامی دوستان فوق العاده ام در این سایت بی نظیر که واقعا یک مرکز جهت دهی افکار و توجه مون به سمت خواسته ها شده و من بی نهایت سپاسگزارم از خداوند به خاطر خلق و ارسال چنین دستانی. خدایا شکرت
این روزا حال و هوای سفر به دور امریکا رو خیلی دقیق تر توی زندگی واقعیم تجربه میکنم . این که بخش زیادی از روزمون رو شاد باشیم، بزنیم و برقصیم و جشن بگیریم بابت فرصتی که خداوند بهمون داده تا خودمون رو در این جهان دو قطبی تجربه کنیم و به کمال نزدیک تر شیم هر چند نه تنها ما بلکه هیچ پیامبری هم بهش نرسید و بپذیریم که ما کامل نیستیم اما دلیل نمیشه خودمون رو دوست نداشته باشیم. من همیشه به خودم میگم اولین و اخرین کسی که قراره توی این دنیا داشته باشی خودتی و خدای درونت که تا وقتی با خودت در صلح نباشی با اون در صلح نخواهی بود ؛ تا زمانی که خودت رو کشف نکرده باشی اون رو هم کشف نمیکنی ! پس باید سپاسگزار باشم بابت ویژگی های خوبم بابت هر چیزی که توی زندگیم هست. دقیقا مثل یک روز از زندگی مون که باید تمرکز بزاریم روی زیبایی هاش تا زیبا تر بشه . ما اگر بخوایم ادم قوی تر و بهتری نسبت به گذشته مون باشیم باید ویژگی های خوبمون رو دوست داشته باشیم همچنین نقاط ضعفمون رو ؛ چون اون ها باعث میشن ما نابود نشیم ، در پی وجود اونهاست که ما حرکت میکنیم و از راکد بودن بیرون میایم. پیشرفت میکنم و وجه بهتری از جهان رو میبینیم !
یکی از ویژگی هایی که جدیدا در خودم خیلی بیشتر شده و امروز در وجود استاد هم دیدم، عزت نفسه .
چه کارا که میکنه این عنصر ؛ مورچه رو فیل میکنه، تو رو از فرش به عرش میرسونه و روی تک تک اجزای زندگیت اثر مثبت میزاره . و کار کردن روش مثل هر ویژگی دیگه ما ، تمومی نداره.
همیشه منم هر جا هستم از وقتی که دوره بی نظیر عزت نفس رو خریدم سعی میکنم در قالب اگاهی های اون دوره و شرایطی که توش هستم یک تمرین در بیارم . هر چند دارم روش کار میکنم و اصلا هیچ ادعایی ندارم ؛ اما تا جایی که مدار من بهم اجازه میده هر بار خودم رو تست میکنم.
دقیقا مثل استاد عزیزم که امروز اینقدر من تشویق و ذوقتون کردم استاد جونم! چقدر شما شیرین هستید.
در فایل مصاحبه با استاد قسمت 24 گفتید که باور هایی که مانع ساخت ثروت میشن یکیشون این هست که ادم ثروتمند مغرور میشه (این در ذهن شما بوده) و شما خودتون الان یک الگوی بی نظیرهستید که من حدس میزنم شاید از همه توی اون جمع ثروتمند تر بودید ، اما این حد از تواضع ! این حد از در صلح بودن با خود، این حد از اعتماد به نفس که خیلی جالبه منم از وقتی با قانون سلامتی پیش میرم خیلی بیشتر مجلس گرم کن شدم . انرژی ما هزار برابر شده و این دلیلشه و صد البته که هر چی اعتماد به نفس بالاتر میره شرایط بهتر میشه و چقدر ادم بیشتر با خودش حال میکنه!
مثلا توی جمع چند بار شد که من نفر اول رفتم وسط و هی به خودم میگفتم ” دمت گرم ، کار کردن روی خودت جواب داد ! ” و واقعا لذت میبردم از همه چیز . میدونید اینکه ادم یاد میگیره چقدر جای پیشرفت هست هنوز از همین مثال های کوچیک باعث میشه حرکت های بزرگتر کنه ، خیلی بزرگتر.
چه خواننده خوش صدایی که اطرافیانم گفتند اتفاقا معروفم هستند ایشون و من واقعا تحسین شون کردم به خاطر شور و شوق و ذوقشون به موسیقی و صد البته نگه داشتنش تا به امروز. بسیار حس خوش آیندی هست که ببینی یکی با این حجم از عشق و علاقه در حال انجام کار مورد علاقه اش هست . خدایا شکرت
وقتش رسیده بود که یک treat حسابی به فورد بدیم . واقعا به قول پدرم که به ماشینش میگه اسب جاده، این فورد زیبای ما هم اسب جاده هست !
من هر بار بیشتر تحسین میکنم کشور زیبا و ستودنی امریکا رو به خاطر این حجم از خدمات ، این حجم از دیتیل وارانه کار کردن و گسترش دادن ؛ واقعا زیباست که میبنیم یک نشنال پارک چقدر روش کار شده ، چقدر طبیعت رو دوست دارند و با چه احترامی باهاش برخورد میکنند.
من قبلا ها فکر میکردم باید قید یکی رو زد ، یا ما ادما یا طبیعت . اما الان میبینم که میشود اینقدر بهره برد از این نعمات در حالی که به بهترین نحو باهاشون برخورد کرد . با ملایمت و روی خوش و خرسندی.
این غار فوق العاده زیبا هست و شگفت زده شدم وقتی دیدم سال 1923 راه اندازی شده . چه پدر و دختر نترس و با جرأت و با انگیزه ایی! اینا همش توی ذهنم به من میگه میشود، میشود حرکت کن فقط . قدم ها بهت گفته میشه و یکبار یکی از دوستان عزیزم در یکی از کامنت هاشون که مربوط به یکی از قسمت های سفر به دور امریکا هست که مه جاده رو گرفته بود و ایشون یک مثال بسیار جالب زدند.
گفتن دقیقا قدم برداشتن هم مثل همین جاده پر از مه هست، چند قدم اول دیده میشه؛ هر چند اخرش معلوم نیست ، مهم اینه که فعلا جلومون رو تا چند متر میتونیم ببینیم و هر چی جلوتر میریم راه برامون در لحظه مشخص میشه و این رو به هدایت خداوند مثال زده بودند که واقعا من چقدر لذت بردم از نوشته ایشون و واقعا نوشته ایشون تحسین برانگیز بود ، ممنونم دوست عزیزم و سپاسگزار خداوند هستم به خاطر چنین دستانی .
ایده Gift shop و خودش اصلا واقعا یک ترکیب هیولاست ! خیلی باحاله ، الان یک پاسپورت زیبا هم داریم از این به بعد تا ثبت کنیم چقدر از امریکا لذت بردیم . خدایا شکرت
این همه فرصت های شغلی هست این همه نعمت از همین طبیعت زیبا و حالا حسابش کنید امریکا مثل هر جای دیگه ایی چقدر و چه حجمی از طبیعت رو داره و صد البته وقتی لذت بخش تر میشه که چنین ایده هایی عملی بشن و واقعا ادم رو وادار به تحسین میکنه .
بله هیچ کسی کامل نیست و ما هر لحظه باید تلاش کنیم که از لحظه قبلی بهتر باشیم،زندگی مثل یک رود هست باید جاری بود و خودمونا بسپاریم به جریان آب،بزاریم آلودگی و زشتی ها را در خودمون حل کنیم و حال خوب را تثبیت کنیم
سلام به همه همسفران عزیزم که با خوندن کامنت هاشون کلی لذت میبرم و کلی درس میگیرم
چقدر اول فایل فوق العاده بود چقدر شاد شدیم
استاد ما هم باهاتون کلی رقصیدیم
خیلی کیف داد عالی بود
دوست دارم بیشتر راجب اول فایل و رقص استاد صحبت کنم چون برمیگرده به بحث عزت نفس و پاشنه آشیل خیلی از ماهاست و همیشه نیاز داریم که روش کار کنیم
استاد خیلی تحسینتون میکنم که رفتین وسط رقصیدین چون تو دوره عزت نفس گفتین که رقص بلد نیستین
و تو فایل قبلی گفتین که شاید اولش یه کم خجالت میکشیدید که برقصین چون بلد نبودین
ولی این خیلی تحسین برانگیزه که آدم عزت نفسش و به چالش بکشه و نگاه بقیه براش مهم نباشه
اصلا وقتی پا رو ترست میزاری و به حرف دیگران توجه نمیکنی که ممکنه الان چه فکری راجب من کنن ؟ نکنه مسخره بشم
اصلا وقتی یه کاری که قبلا نمیتونستی انجامش بدی و الان انجام میدی
وقتی نگاه بقیه برات مهم نیست
وقتی میگی میخوام به عنوان یک تمرین این کار و انجام بدم
چقدر بهت احساس قدرت میده
چقدر بهت حس سبکی میده
چقدر عزت نفست و تقویت میکنه
من که تو اینجور مواقع انگار دنیا رو فتح کردم انقدر که حالم عالی میشه و از خودم راضی میشم
استاد چقدر لذت بردم که بازم لباس رسمی نپوشیدین
البته شما هیچ وقت لباس رسمی نمیپوشین چون اینطوری راحت ترین
ولی شاید هرکسی دیگه ای بود میگفت بزار یه لباس رسمی تر بپوشم تو این برنامه
بزار شکیل تر باشه که اتفاقا اکثر آدم های اونجا لباس رسمی پوشیده بودن
آخ که چقدر زندگی قشنگ میشه وقتی نگاه مردم و حرف مردم برات مهم نیست و اونطوری که خودت راحتی رفتار میکنی
استاد من خیلی خیلی تو بحث عزت نفس تغییر کردم البته الان هرروز دارم بهتر میشم و میدونم این پاشنه آشیل منه و تا وقتی زنده ام باید روش کار کنم اگه رهاش کنم برمیگیردم به حالت قبل
ولی همیشه سعی میکنم برای خودم تمرین بزارم
ما چند وقت پیش یه مهمونی دعوت بودیم
که من به لطف آموزشهای استاد و الگو گرفتن از خانوم شایسته عزیزم خیلی ساده و بدون هیچ گونه آرایشی و لباس آنچنانی و ……… رفتم
همونطور که خودم راحت بودم در عین مرتب بودن و آراسته بودن ولی ساده ی ساده
اولا چقدر خودم راحت بودم چقدر راضی بودم چون قبلا برای هر مهمونی باید میرفتم لباس میخریدم باید آرایش میکردم باید موهام و درست میکردم باید لباسم رو با رنگ لاکم ست میکردم و…. کلی زمان و انرژی میزاشتم تا آماده بشم و خیلی از مسائل که خانوم ها بهتر درک میکنن
در ضمن چقدر از سمت دوستانم تحسین شدم
چون من یکی از دوستام رو هفت سال بود ندیده بودم
با اینکه خودش انواع و اقسام عمل های جراحی رو انجام داده بود و یه عالم آرایش و پر زرق و برق بود
به من گفت
مونا واقعا آفرین بهت که انقدر ساده هستی و حالت طبیعی خودت رو حفظ کردی
و این برام جالب بود یه آدم که از نظر ظاهری 180 درجه تغییر کرده و همش دنبال مد و جراحی و این حرفاست میاد من و سادگی من و تحسین میکنه
این نشون میده که همه آدم ها سادگی رو دوست دارن
چون این اصله و بقیه چیزها فرع
چون این دقیقا طبق قانونه
همه آدم ها سادگی رو دوست دارن ولی عزت نفس ندارن ساده باشن و نمیتونن خودشون باشن چون حرف مردم براشون مهمه
استاد هروقت میخوام یه کاری انجام بدم که احساس میکنم دارم برای نظر مردم انجام میدم یاد حرف شما میفتم و از خودم میپرسم اگه تو یه جزیره بودی و هیچ آدمی نبود و تو تنها بودی آیا باز هم این کار و انجام میدادی؟
همیشه به خودم میگم تو اگه تو بهترین کشور هم زندگی کنی ولی ایرادهای شخصیتیت رو درست نکرده باشی نمیتونی لذت ببری
این پاشنه آشیل ها اذیتت میکنه حالا هرجای دنیا که باشی
باید اصلاحش کنی تا از زندگیت لذت ببری
فرقی نمیکنه تو ایران باشی یا تو امریکا باید خودت رو تغییر بدی
استاد واقعا عاشقتم برای این آگاهی های بینظیر که بهمون میدی
و راجب اون غار و اون سنگ ها و صخره های فوق العاده
من قدرت خدا رو بهتر درک کردم
و این موضوع که مگه این غار برای اینکه با این عظمت ساخته بشه کاری کرده؟
مگه این سنگها برای اینکه اینقدر زیبا به نظر برسن کاری کردن؟
جز یک نیروی قادر و توانا که بر اثر تکامل و گذشت زمان اونها رو مدیریت کرده و این حد از عظمت و زیبایی رو به وجود آورده؟
که به قول خانم شایسته انگار یک پیکر تراش حرفه ای اون ها رو به این شکل زیبا و بینظیر درآورده
پس تو هم نیازی نیست برای رسیدن به خواسته هات کاری کنی تو فقط در مسیر درست حرکت کن
خدا خودش همه چیز و درست میکنه
بقیه قسمت های فایل هم درس هاش رو با خوندن کامنتهای بچه ها درک میکنم
من همیشه از خوندن کامنت هاتون لذت میبرم و درس میگیرم
چقدر دقیق اشاره کردین به این موضوع که انسانهایی که ثروتمند بودن انسانهایی که به گسترش جهان کمک کردن چقدر ساده زندگی میکردن دقیقا یاد داستان انیشتین افتادم
که رئیس جمهور میخواست بره خونشون دیدنش و همسرش بهش میگه برو یه لباس مناسب بپوش
انیشتین در جواب میگه
اگه رئیس جمهور میخواد منو ببینه من با همین لباس راحتم
اگه میخواد لباسهای منو ببینه در کمد و باز کن لباس هام رو بهش نشون بده
واقعا کمتر کسی میتونه تا این حد با خودش درصلح باشه و نگاه بقیه براش مهم نباشه
خدارو شکر که داریم در مسیر درست حرکت میکنیم و خودمون رو بهبود میبخشیم
سلام مونای زیبا. دختری که داره روی خودش کار میکنه و اینقدر عملگراست. سپاسگزارم ازت عزیزم بابت شیر اگاهی هات با ماهایی ک دوره عزت نفس رو هنوز نخریدیم ولی با بخش کوچیکی از اون اشنا شدیم از طریق کامنت شما.
تحسینت میکنم عزیزم که انقدر ساده میپوشی و زیبا قانون رو اجرا کردی و برامون از سادگی گفتی..اتفاقا منم این مورد یکی از پاشنه های اشیلمه که خیلییی کم رنگ تر شده و ب قول شما نباید با یک بار عمل کردن رهاش کرد و باید مدام کار کرد و برای خود تمرین گذاشت. من هم اصلا اهل ارایش نیستم با اینکه هنوز 22 سال سن دارم و دخترا اکثرا تو این سن و سال ک هستن خیلی ب ارایش کردن علاقه مندن میبینم دوستام هرجا میرن ارایش میکنن ولی من میگم تو اینی. بپذیر خودت رو و چهره اصلی خودت رو پنهان نکن. قبلا وقتی میخواستم لباسی بپوشم ب این توجه داشتم ک ادما قراره چقدر بهم توجه کنن و چه قدر به به و چه چه کنن با دیدن من. در واقع گرایش خودم رو در انبوهی از نظر بقیه گم کرده بودم ولی الان کم رنگ تر شده. چند شب پیش میخواستم برم عروسی و داشتم میگفتم چی بپوشم و پشت سرش سریع نظر مردم برام بولد شد ولی گفتم نه! چیزی ک خودت دوست داری و راحتی رو بپوش و چقدر خوبه این اعتماد ب نفس.
ممنونم ازت عزیزم بابت کامنت ارزشمندت. سالم و پرروزی و ارام باشی
واقعا از خوندن کامنتت و آگاهی هایی که نوشتی لذت بردم واقعا ممنونم که از خودت اینقدر زیبا ردپا میگذاری. واقعا تحسین ات کردم برای اینکه اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و یک شخصیت قائم به ذات داری پرورش میدی. تحسین ات میکنم برای اون اصل سادگی و اون عزت نفست.
چقدر قشنگ یاد آوری کردی با سوال:
“اگه تو یه جزیره بودی و هیچ آدمی نبود و تو تنها بودی آیا باز هم این کار و انجام میدادی؟”
واقعا سوال راهگشایی هست و چقدر میشه باورهای مخرب و پاشنه اشیل درآورد.
باز هم برای این کامنت زیبا و آگاهی بخشت صمیمانه سپاسگزارم.
برات از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.
عکس پروفایل خیلی جذابه، من چقدر عکاس ها رو دوست دارم مخصوصا وقتی دوربین به دست باشند.
داستان هدایت ات رو خوندم، دیوانه کننده است، میشه از داستان هدایت بچه ها صدها رمان نوشت. کاش یه نویسنده عباس منشی پیدا میشد داستان هدایت بچه ه رو تبدیل به رمان میکرد.
چه ایده خوبی رو گفتی، راستش این ایده رو شاید یکسال پیش که بیشتر داستان هدایت دوستان رو برای درک هدایت خوندم به شکل دیگه تو ذهنم داشتم. نمیدونم چی شد یادم رفت یا بخاطر آماده نبودن و عزت نفس پایینم اصلا فکر کردن بهش رو هم منو میترسوند. آخه من با رویای نوشتن و نویسندگی داستان مهاجرتم رو شروع کردم و از کارم استعفا دادم و الان هیچی نیستم در این زمینه…ولی بیکار هم نبودم و مهارت های دیگه ایی رو در خودم پرورش دادم مثلا یکم تدوین و ازش در لحظه هم پول ساختم. کم بود اما چسید الان که فکر میکنم. الانم وردپرس رو دارم سعی میکنم بیشتر یادبگیرم و کسب و کار شخصی خودمو استارت بزنم.(شاید این بار که از علایق نمیشه پول ساخت که پاشنه ی آشیل منه، حتی مانع میشه به نوشتن کتاب فکر کنم.) اما دیدن یهویی پیام شما رو نشانه و راهنمایی از خداوند میدانم.
واقعا ازت ممنونم که هستی و اینقدر قشنگ و باعشق ردپا میذاری.اشکم الان دراومد رضوان جان نمیدونم چرا…دوستت دارم دوست قشنگم.
چقدر خوبه که داری ورد پرس کار میکنی،عالی. منم برنامه دارم ان شاءالله تابستان اون رو یاد بگیریم و سایت خودم رو با توجه به کاری که منتظر هدایتش هستم رو راه اندازی کنم
دختر اگه به نویسندگی علاقه داری، چرا تعلل می کنی، نویسندگی یکی از شغل های پر درآمد دنیاست. تازه میتونی تو سایتت کتاب صوتی داشته باشی. اصلا همین هدایت ها رو بصورت صوتی تهیه کن. کلی کار میشه کرد.
من وقتی میخوام یه کاری رو بکنم اینقدر ایده و برنامه میاد تو ذهنم، که ایده هام خسته ام میکنه دست به هیچ کاری نمیزنم.(خخخخ)
دو سه سال پیش خواستم برم عکاسی یادبگیریم، یکی از ایده هام این بود که برای مادری که باردار است یه آلبوم درست کنم تا بچه اش 2 سالش بشه و پایان 2 سال یه آلبوم با یه فیلم میکس از روند دو سال بهش تحویل بدم.
و کلی ایده و برنامه،بعد همسرم گفت ول کن بابا حال داری .
اون موقع هنوز با استاد آشنا نبودم و کلی کار رو تجربه کردم متاسفانه بعلت شرک، هیچ کدام به سرانجام نرسید. و الان دیگه عجلهای برای کار ندارم چون هنوز نتونستم بین این همه علاقه، علاقه اصلی ام رو پیدا کنم.
سلام مونای عزیز. یعنی من عاشقتمم دختر. خیلی تحسینت میکنم عزیزم. چقدر خوب نوشتی. چه نکات ارزشمندی رو مطرح کردی: به چالش کشیدن عزت نفس، پا گذاشتن روی ترسها، به حرف مردم بها ندادن و…
تحسینت میکنم برای اینکه تصمیم گرفتی و رفتی به سمت سادهپوشی و آرایش نکردن.
تحسینت میکنم برای نتایج خوبی که گرفتی، برای الهاماتت، برای اینکه خدا رو پیدا کردی.
چشمهام اشکی شد از خوندن داستان هدایتت. خدا رو شکر میکنم. موفقیتهاتون هر روز بیشتر و بیشتر بشه مونای عزیز.
خیلی خوشحالم برای آگاهیهایی که کسب کردی، برای موفقیتهای خودت و همسر عزیزت. در پناه خدا.
برای اینکه اینقدر عالی روی خودت کار میکنی بهت تبرییک میگم واقعا کارت درسته و در مسیر قانون هستی من هم از قبل از آشنایی با سایت این طرز فکر رو داشتم که دوست داشتم خودم باشم از قیافه های پر از آرایش خوشم نمیومد اما همیشه یه آرایش ملایم هم داشتم اما از وقتی در دوره ها هستم دیگه اونم ندارم مگر یه جاهای خاص اونم بسیار ملایم تر از قبل چون با خودم بیشتر در صلحم از وجود خودم و چهره ی خودم بیشتر حال میکنم ازوقتی خانم شایسته رو هم دیدم که با این سبک زندگی میکنه دیگه ایشون برام در تمام جنبه ها الگو شده و من هم به دنبال سادگی همراه با آراستگی بیشتر هستم دقیقا مثل شما که در کامنت نوشتین واقعا شما تغییر کردین و این همه تغییرات شما قابل تحسین هست منتظر نتایج فوق العاده ی شما هستم .
سلام مونا خانوم-آفرین چ قشنگ بود برداشتات-از خوندن کامنتت لذت بردم و چیز یاد گرفتم و مرور کردم-تحسینت میکنم بابت کار کردن روی عزت نفست و نتایجی ک گرفتی-با دیدن رقص استاد یاد حرفاشون توی دوره عزت نفس افتادم-عزت نفس خیلی مهمه بنظرم عزت نفس اسکلت اصلیه ک بقیه چیزا رو اون سوار میشن.هرچی محکم تر بنائی ک میاد روش بهتر و باکیفیت تر و بادوام تر-اینم ک گفتید آدم با انجام کاری ک قبلا انجام نداده قدرت میگیره واقعا درسته.ی نیرویی میگیری ک اصن انگار رو هوایی و ی قدم از نردبونه اعتماد بنفست تو اون موضوع خاص و حتی موضوعات دیگه میری بالا.اعتماد بنفسی ک سیستم عامل عزت نفسه
سلام به دوستان خوبم. چقد من لذت بردم ازکامنت شما مونا جان چقد بهم ارامش داد درس زمانی به کامنتت هدایت شدم که حالم خوب نبود اومدم توسایت وکامنت شما کلی حالمو خوب کرد موفق باشی عزیزم
واقعا ممنونم ازت که اینقدر زیبا کامنت می نویسی یکی از اون افراد شاخصی هستی که من همیشه کامنت هاشو میخونم واقعا بی نظیری ، بهت تبریک میگم که اینقدر عالی رو خودت کار کردی و در مسیر تکامل هستی . و ممنونم ازت که ی بار دیگ موضوع عزت نفس رو یاد آوری کردی بهم .
واقعا همینه بحث عزت نفس خیلی مهمه..که خودتو تو قالبهایی که جامعه افراد رو به یه شکل درآورده .جدا بشی..
و این عزت نفس چقدر میتونه تو زندگی شخصیمون تاثیر بگذاره..
همین بحث آرایش…چقدر وقت گیر…چقدر زمانبره..
چقدر میخاد هزاران پروسه روی سر رویت انجام بدی..تا خوشکل بشی..که فقط تایید شدن اطرافیان رو برانگیخته کنی…
مخصوصا ارایش چشم…
که من هیچ وقت توش دقیق نیستم…
هر گاه یه جشن بوده انجام دادم زشترم شدم..و سعی کردم کمتر انجام بشه…
هر کاری برمیگرده براه راست..راه راست همون راه اسانیها هست..
خیلی تحسین کردم استاد رو با دمپایی انگشتی وسط جمع با عشق میرقصیدد..رقص استاد یه حالت خاصی داشت..خوشحال و حال خوب رو از تک تک لحظهاش میتونستی حس کنی..این عزت نفس چکارا میکنه..
و میدونم هر روز که نیگذره باید بیشتر قوی باشم.
و نکته زیبا از این نشنال پارک..زیبا که واقعا شگفتی خداوتد رو میشه از لحظه به لحظه اش دید..
چقدر این خداوتد بزرگه..ولی من خودمو میگم..چقدر ایمانمون در برابر قدرت الهی بیشتر وقتا کم میاره..
داریم زندگیمونو طبق عوامل بیرون پیش میریم..چقدر چک لگدها بخاطر این افکار خوردیم..
بخودم یادآور میکنم باور قدرتمند کننده راجع به توحید داشته باشم..و بدونم خداوندی که منو به اینجا هدایت کرده..و الان بیام راجع به توخید راجع به قوانین بدون تغییر الهی رو بنویسم.
باید هر روز ایمانمو توکلمو بخداوتد زیاد کنم..
و باور کنم…خداوند هست که زمین و اسمانها را به بهترین و زیباترین شکل آفریده…و زندگی ما انسانها و خواستهامون طبق قوانین هست..و هر لحظه هدایتگرمونه….
من سپاسگزار این دوستان توحیدیم هستم..ممنونم از کامنت زیباتتون مخصوصا صحبت آخرتون..که آب پاکی رو روی دست ریخت..
که خداوند همه کارها رو خودش انجام میده..
خداوند که این غار رو که کوچکترین نعمتشه.به این عظمته..اینقدر ما را به فکر وامیداره…
ببین به من اعتماد کن..من تو رو به دقیق ترین راه هدایت میکنم.فقط باورم کن..تو 1درصد به من اعتماد کنی..من هزاران قدم تو تمام جنبه های زندگیت برمیدارم…
امروز برف داشتیم اونم چه برفی 25 سانتی متر مکعب بر اینچ!!!!!!
خدایا شکرت بابت اینهمه نعمت
آقا حال و هوای سایت چقدر عالی شده
انشالله که رفتم آمریکا هر شب مراسم کاباره داریم
بابا زندگی همینه سراسر لذت ،رقص ،شادی، خنده،عشق،محبت،آرامش،الهامات،آگاهی
مگه داریم،مگه میشه!!!
یخ استادم شکسته بعد آموزش رقص توسط اون خانم خوشگله
انشالله با هم برقصیم
ای جانم،چه میلرزونه استاد
تازه رفته وسط،مجلس را گرفته دستش،هر جا میری سریع لیدر میشه
خانم شیلا هم گفت عباسمنش چه خوب میرقصی باید تا آخر مجلس اینجا برقصی
دوستان ایرانی عزیز هم چه رقصی داشتند،من که خداوکیلی 10 بار قسمت رقص و شادی را دیدم
(محیط و شرایط و دوستان ببینید چقدر تاثیر داره شما این تصاویر و آهنگ ها را میبینید و میشنوید ولی اون کار خودشا میکنه،شاد میشید،با روحیه میشید،اصلا تک تک سلولهای بدنتون انرژی میگیرن و انرژی شما هزار برابر میشه
چقدر فرکانس تغییر میکنه
وقتی استاد میگن با بهترین ها باشید
وقتی میگن بهترین ها را بشنوید
وقتی میگن بهترین ها را ببینید
وقتی میگن در مورد بهترین ها صحبت کنید
وقتی میگن در مورد بهترین ها فکر کنید
ببینید چقدر تاثیر داره و روحیه شما را عوض میکنه
خوب خوبی را کند جذب این بدان
دیدن این فایل دوباره یک چیز را به من یادآوری کرد که محمد باید از نعمت ها و لذت های الانت لذت ببری و خوشی ها را به بعدا موکول نکنی اگه الان شاد باشی و از زندگی لذت ببری به شادی و لذت های بزرگتر میرسی،ظرفت بزرگ میشه،آگاهی و الهامات بزرگتر میشه.
خوشی ها را موکول به بعد نکنیم
اگه الان میتونیم بریم مسافرت،بریم
اگه الان میتونیم بخندیم،بخندیم
اگه الان میتونیم برقصیم،برقصیم
اگه آلان میتونیم محبت کنیم،محبت کنیم
اگه الان میتونیم بریم پارک،بریم
اگه الان میتونیم بارش برف و باران ببینیم،ببینیم
دنیا و اطراف ما سراسر نعمت و شادی هستش،کسی میتونه این نعمت ها و شادی را ببینه که عینک شکرگزاری را زده باشه
یه حالی هم به تراک کمپر دادید یه غذای موتوری تازه،یه کارواش با حال
چقدر تحسینتون میکنم با وجود اینکه میتونستید با آسانسور برید غار،ولی پیاده روی کردید
استاد چقدر تحسین کردنت عالیه،حتی از تمیزی سرویس بهداشتی و بعد این همه مدت برای شما عادی نشده
مریم گُلی هم پاسپورت نشنال را خریدند چقدر خوبه کا آدم هر جایی میره حتی اگه شده یه چیز کوچیک و ارزون قیمت تهیه کنه تا با دیدن اون یا خوشی سفر براش تکرار بشه
سلام محمد جان باز هم یک کامنت دیگه دارم برای تو دوست خوبم
«دنیا و اطراف ما سراسر نعمت و شادی هستش،کسی میتونه این نعمت ها و شادی را ببینه که عینک شکرگزاری را زده باشه»
به قول تو محمد جان دنیا و اطراف ما پر از نعمت هست و فراوانی و خودم دیدم و تجربه کردم وقتایی که بابت مورد های خیلی ریز و جزیی شکر کردم چقدر حالم خوب شده در کل روز و چقدر از خودم رازی بودم اما روزهایی هم بوده که هر کاری که میکردم حالم خوب بشه با اینکه شکرگذاری میکردم اما اون حاله بوجود نمیومده ولی امروز فهمیدم که اون شکرگذاری زبانی بوده و جهان به زبان ما کاری نداره به فرکانس ما کار داره و بسیار خوشحال شدم که این موضوع رو که استاد هزاران بار گفتن رو الان به درکش رسیدم و امیدوارم که دیگه همین رو بگیرم و برم چون اصل رو فهمیدم حالا باید فقط تکرار و تمرین کنم تا بهترش کنم به امید خدای مهربان که بتونم استمرار داشته باشم
خدایا خیلی وقتی ها من از پس ذهنم بر نمیام زورم بهش نمیرسه تو کمکم کن تو یاریم کن توکه توانایی
سلام درست میگید همه چی ربط داره به فرکانس وقتی فرکانس منفی باشه هر چقدر با زبان شکرگزاری کنی فایده نداره باید درونت رو آرام کنی و احساس خوب داشته باشی من الان یکم نگران بودم وردی های امروزم نکنه نتیجه منفی داشته باشه با خواندن کامنت شما یه دفعه به خودم اومدم همین فکر کردن و همین نگرانی نتیجه منفی داره از همین الان باید جهت دهی مثبت بدم و آرام باشم و شکرگزار داشته هام باشم و همه چیز هم مثبت و به نفع من میشه چون هزاران بار تجربه کردم و نتیجه ها دیدم
. همه خدا رو دوست دارن و عاشقشن. کسی که با خودش به صلح میرسه و از درون صاف و زلال میشه .به روح الهی خودش نزدیک و متصل میشه واسه همین دیگران اون شخص رو دوست دارن و به سمتش جذب میشن
آرزوی به صلح رسیدن و آرامش درون پایدار برای هممون دارم
خیلی تحسینت میکنم آقا. باز هم کامنتت جزو محبوبهاست. واقعاً عالی هستی محمد جان. چقدر مختصر و مفید و جذاب نوشتی. خیلی موجز به نکات مهم اشاره کردی.
باید این نکات رو همیشه در ذهن داشته باشیم و یا یه جایی بنویسیم که مدام جلوی چشم باشه.
نکته اول: کنترل ورودیها و دریافت فقططط ورودی مثبت.
و نکته دوم: لذت بردن از همین نعمتهایی که الان داریم.
مریم جون هم در جلسه ششم قدم دوم، بعد از تعریف یه خاطره بامزه، خیلی قشنگ میگن که: «هر وقت قرار شد بین یه کار و یه لذت بردن از اون لحظه انتخاب کنم، باید لذت بردن رو انتخاب کنم». (من این جلسه رو حفظ شدم بس که شنیدم. از صدای خندههای استاد در این جلسه نگم که جادو میکنه. من که هر بار میشنوم دلم غنج میره).
خدا بگم چی کارت کنه محمد… اوایل کامنتت که درباره رقصیدن استاد نوشتی خیلی خوب بود و من کلاً نیشم باز بود موقع خوندن.
خدا حفظت کنه. برات بهترین نعمتها رو از خودش طلب میکنم، از جمله رقصیدن هر شب در کاباره، در امریکا، به زودی.
وقتی کسی رو میبینم که زندگی رو ساده و قشنگ و در لحظه میبینه ازشون سپاسگزاری میکنم.
سپاسگزارم که شما هم زندگی رو با دیدگاه متفاوتی میبینید و سپاسگزارم که نوشتید این کامنت رو، تا من بیشتر و بیشتر متوجه فراوانی این دیدگاه قشنگ و درست بشم.
تا بیشتر یقین پیدا کنم که افراد متفاوت و زیبافکر ،همیشه و همه جا هستن.
عاشق این نگاه قشنگت به زندگی و دنیا ی اطرافت هستم دقیقا من هم خودم به دنیا همین نگاه و دید رو دارم که باید ساده بگیرم که باید به تمام نعمتهای اطرافم آگاه باشم و بابت اونها سپاسگزاری کنم و خیلی خوشم اومد که گفتین در لحظه زندگی کنید الان برقصید الان شاد باشین الان محبت کنید الان سفر کنید و …واقعا همینطوره چون قانون جهان این هست در زمان حال زندگی کنید میخوام دقیقا همینطور باشم خدایا کمک کن
چقدر از کامنت شما شاد شدم. انگار دوباره فایل را دیدم.
منم مثل شما قسمت اول فایل را چندبار دیدم و خندیدم و قر دادم و شاد شدم. و گفتم چقدر خوبه با دیدن شادی شاد میشیم چه برسه اونجا باشیم و فرکانس شادی را دریافت کنیم.
چقدر به نکات مثبت توجه کردی دنیای ما سراسر شادیه فقط بستگی به دید و نگاه ما داره.
عالی دوست عزیز. موفق و شاد باشی و از برف هم لذت ببرید .
چقدر صحبتتون زیبا بود..و پر از شادی و رقص بزن بکوب..
میخام راجع به باوری مذهبی بگم..که هر چی جلو میریم این باور بیشتر خودشو نشون میده..
که رقص شادی رقص گناه کبیره هست..
و این باعث شده بود که زندگی ما براه ناجور ختم بشه..
و از زمانی که فهمیدم چقدر افراد هستن..تو مجالسشون لباسهای مجلسی شیک میپوشن.حالشون خوبه.برای خودشون خوش میگذرونن..چقدر همیشه اتفاقات عالی براشون پیش میاد..
ولی برای من جز حال بد نبود..
و همین تناقض که منو سرگردان کرده بود..باعث شد تا من بیشتر وجود خودمو در این دنیا بشناسم..
و بگم هنوز همین باگ مذهبی هنوز تکه هایی تو وجودم هست..
ولی هر روز که میگذره وقتی شادم.وقتی حالم خوبه وقتی احساس سپاسگزاری دارم..اتفاقات خوب برام میفته..
بوجود این باگ مذهبی هر نوقع به یه آهنگ زیبا و شاد گوش میکردم.تنم به لرزه درمیومد حالم خوب میشد…
تا خداوتد منو هدایت کرد بجایی که بهم بگه..تمام زندگی دنیا به شادی و خوشبختیه..و تو رشد میکنی و بزرگ میشی..
من سپاسگزار این شادیهای این سایتم..و سپاسگزار کلام شادی و لذتی که شما نوشتین هستم!
چقدر با خوندن کامنتتون حال و هوام عالی شد،اصلا یه حس خاصی توی نوشته هاتون بود.
چقدر خوبه که سحر خیر هستید البته که همه اینها هدایت خداوند هست و قرار بوده اون توله سگ خوشگل از طریق شما که یکی از دستان پروردگار هستید نجات پیدا کنه که این حکمتی داره چرا شما؟حتما درخواستی به کائنات فرستادید و برای محقق شدن خواستتون این یکی از مراحل تکامل و تحقق خواستتون بوده و این قدم شما تبدیل به انرژی خواهدشد و به زیباترین شکل ممکن در زمان و مکان مناسب وارد زندگی شما خواهد شد.
چقدر قشنگ بود حالت، چقدر قشنگ نوشتی از داستان هدایتی که امروز خداوند متعال برای اون توله سگ توسط دستان شما رقم زد. خدا چقدر قشنگ همه چی در این جهان رو هدایت میکنه به قول شما ما انسان ها که اشرف مخلوقاتیم رو چطور هدایت میکنه وقتی ما بهش اجازه میدیم، وقتی چشم وگوش مون بینا میشه برای درک این هدایت. واقعا داستان هدایت خیلی برام درس داره و بیشتر عظمت و نظم این خلقت رو درک میکنم. داستان هدایت تون رو خوندم واقعا تحسین تون کردم واقعا خوشحالم که اینجا هستید…
واقعا زیبا نوشتی علیرضا عزیز و ای قسمت کامنتت رو اینجا مینویسم تا دویاره تکرار کنم:
“فقط کافیه من احساسمو خیلی خوب نگهدارم
تمرکزم رو زیبایی ها رو نعمت ها
رو چیز هایی که میخوام و از ناخواسته هام اعراض کنم
و همه چیو بسپارم به خدا
اون منو هدایت میکنه به اتفاق های بهتر
ادم های بهتر
شرایط بهتر
نعمت های بهتر
اون برام خدایــــی میکنه”
سپاسگزارم که از خودت و اتفاقات قشنگت اینجا برامون ردپاگذاشتی، لذت بردم واقعا ممنونم.
از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواستارم.
چقدر جالب، میدونی چیه من اصلا یک چیز دیگه میخواستم در ادامه بنویسم و برگشتم بالا دنبال یک جمله برای خودم لابلای کامنتت گشتم تا برای خودم یادگاری بنویسم. اصلا اون قسمت انگار برام چشمک زد. اول گفتم ولش طولانی میشه. بعد باز گفتم تو مگر کامنت مینویسی بقیه خوششون بیاد.(آخه تو ذهن من یک ترمزی هست که آدم ها حوصله خواندن ندارند و هرچی کوتاه و مختصرتر مفیدتر…عجب باوری از خودم الان کشیدم بیرون واووو خدایا ممنون…شاید یکی دیگه از ترمزهایی که نتونستم کتاب بنویسم همینم باشه)
بعد کامنت شما و هدایت شما و این همزمانی اصلا اگر این اتفاق الهام و هدایت نیست پس چیه… من خیلی دارم سعی میکنم که این باوور رو در خودم تقویت کنم که خدا به همه الهام میکنه، همو رو هدایت میکنه حتی منو. سعی میکنم هدایتی عمل کنم نه با ذهن تحلیل گر و دودوتا چهارتایی که دارم.
موقع خوندن کامنت تون یک چیزی به ذهنم زد اینکه تضادها اومدن تا ما خواسته هامون برامون واضح بشن. نباید غرق احساس بد و اون تضاد بشیم. این پیغام خداونده باید اینجور مواقع بگیم اوس کــریــم پیغام دریافت شد،خواستمو فهمیدم، واضح شد، درس اون تضاد رو بگیریم و رشد کنیم و مطمئن باشیم که بعد از رد شدن با احساس خوب و درسشو گرفتن یک مرحله رشد میکنیم و به خواسته مون نزدیک میشیم اصلا همینجوری به تضاد نگاه کردن خودش حال آدم رو خوب میکنه اگر واقعا دیگه درس و پیغام و راهنمایی خدا رو هم درست گرفته باشیم که نور علی نوره…(اصلا من نمیتونم کوتاه بنویسم،خخخخ اومدم فقط همینو بگما و البته تحسینت کنم برای کنترل ذهن…درود بر تو علیرضا جان)
تحسین میکنمت دوست عزیز اینقدر قشنگ ذهنت رو مهار میکنی به سمتی که خودت میخوای. افسار ذهن چموش رو باید در دست گرفت وگرنه واسه خودش میتازه تو باقالی ها…
بازم ممنونم که برام نوشتی و باعث شدی زبان الهام و نشانه ها رو بهتر بفهمم و این باور رو در من تقویت کنی تا با همین فرمون برم جلو.
الانم دیدم کامنتت جز منتخب ها شده. اینم تبریک و تحسین ویژه داره که نوش جونت باشه بنظرم پاداش کنترل ذهن برای تو دوست ارزشمندم.باعشق برات نوشتم…
ارادتمند شما فهیمه
…………………………………………………………………
من این کامنت رو همون روز که برام اومد نوشتم ولی اینترنت سرعت به شدت پایین بود و نرسید و خوشبختانه به خاطر این تجربه که خیلی از کامنت هام همینطوری پریدن، تو ورد نوشته بودم و الان که چک کردم دیدم نیست براتون کپی کردم.. هر چند شاید باید با همون حس اون رو میرسید اما ایمان دارم اگر چیزی که لازمه بشنوید و دریافت کنید خواهید گرفت و اصلا هیج زمانی دیر نیــست….
اولا که واقعا تحسینتون میکنم با این اراده و همت، ساعت 4.5 صبح پاشدن و فایل دیدن و روی خود کار کردن!
و بعد چقدر قشنگ تعریف کردین ماجرای هاپوی یه ماهه ای که امروز شما مامور روزی رسان از طرف خدا شده بودین براش، چقدر خوبه و چقد لازم داریم هر روز و هر روز بهمون یادآوری بشه که خدا هست، همیشه هست، رزاق و رحمان و وهاب هم هست، تا حالا ولمون نکرده و تنهامون نذاشته، بعد از اینم نمیذاره…
نمیدونم چی شد هدایت شدم به کامنت شما.دقیقا منم دو شبه یه تضادی داشتم شب اول بهتر بودم زیاد توجه نکردم ولی دیشب بیشتر بود صبح ساعت 6 و نیم که پاشدم چون رو موج دیشب بودم هنوز حالم گرفته بود نجواهایی بود که تو ذهنم بود. بچه ها رو بردم مدرسه اومدم خونه و به قول استاد وقتی خوب رو ذهنت کار کنی آلارما سریع میان و گفتم اینجوری نمیشه باید ذهنمو به یه چلو کباب مشتی مهمون کنم بعد اومدم فایلای سفر به دور امریکا که جا مونده بود و ندیده بودم رو ببینم.به ذهنم گفتم الان دوست داری از کجا شروع کنم و برم رو کدوم دوره گفت خیلی گشنمه برو یه جاییکه کباب باشه طبیعت باشه شادی باشه خلاصه قسمتهای 186 و 185 و 190 رو که میتونم بگم جز بهترینای سفر به دور امریکا بودن دیدم و بعد هم اولین کامنت که خاستم بخونم رسیدم به کامنت شما.
و این برا من یک نشونه بود که باز یادم بیاره تضادها پله ترقی ما هستن من با این تضادی که برام پیش اومد فهمیدم که من دقیق چی میخام و برام روشن بشه.و اون جاییکه گفتین خدایی که منو هدایت کرد پاشم برم بیرون به یک توله سگ غذا بدم همون خدا همه چیز رو برامون درست میکنه.و من باید حالمو خوب نگه دارم انگار خدا داشت با من حرف میزد که تو کجایی دور نشو.
چون دیشب همش یه چیزی میومد تو ذهنم که چرااا چرااا اینجوری شد کجای کارم ایراد داشت.با اینکه صدای خدا رو هم می شنیدم که خدا میدونه بعد این تضاد قراره چه اتفاقات خوبی بیفته و خدا داره امتحانت میکنه.ولی باز میگفتم نکنه یه خطایی ازم سر زده.
خلاصه که کامنتتون خیلی به دلم نشست و باز اون جمله برام یاداوری شد که هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت نمی افته پس همون خدا هم منو هدایت میکنه.
دوست عزیزم چقدر زیبا هدایت شدی من واقعا شما رو تحسین میکنم چقدر از خاطره ای که تعریف کردین لذت بردم چقدر از حرفهایی که زدین خوشحال شدم آفرین به اراده ی شما ساعت چهار و نیم از خواب پا شدین فایل گوش دادین و بعد حدودا ساعت هفت از خونه بیرون رفتین برای پیاده روی و لذت بردن واقعا کارت حرف نداره دوست هم مسیر من همچنان ادامه بده منتظر خبرهای خوبت هستیم .
علیرضای عزیزز چقدررر کامنتت فرکانس مثبتی در من ایجاد کرد،،دستی از دستان پروردگار شدی برای سگ کوچولو…و چه زیبا تفسیر کردی…خداوند همه ما رو هدایت میکنه، همانگونه که پرندگان را در هنگام کوچ هدایت میکند.پیشنهاد میکنم تولد بچه کانگرو هم حتما ببینید که چطور این تخم لقاح یافته به سمت کیسه روی شکم کانگرو هدایت میشه،،،شگفت انگیزه.
راستی از اینکه ساعت 4/5 بیدار شدی تحسینت میکنم..زمانی همه خواب بودن و شما در حال تمرکز بر زیباییها.
به نام خدای زیبایی ها
به نام خدای قشنگی ها
به نام خدایی که من و جهانم را زیبا افرید.
سلام به خودم
سلام به استادم
سلام به خانم شایسته گل و بچه های عزیز سایت
تقدیم به همه
بهبه، واقعا که بهبه عجب فایلی بود منم دلم خواست!
اقا اصلا میدونی چیه؟؟؟ استاد جسارت نباشه ولی من میخوام تو این کامنتم یکم پرو بازی دهه هشتادیارو در بیارم میخوام بی شیله پیله بی حاشیه کامنت بذارم بی تعارف و حرف اضافی
خدا وکیلی دم این خانما که اول فایل میرقصیدن گرم. اگه الان ایران بود میگفتن: ای وا خدا مرگم بده ببینشون حیا نمیکنن
بابا ولمون کنین تو رو به خدا کی به کیه
بذارین با زندیگمون حال کنیم. یکبار سوار یک مینی بوس شدم بعد طرف نوشته بود رو شیشه ماشینش ((خدایا تو که نذاشتی با عشقنون زندگی کنیم لا اقل بذار با زندگیمون عشق کنیم)) یعنی تا از ماشین پیاده شدم از خنده کبود شده بودم. همه نگام میکردن احتمالا میگفتن بچه دیوونه است. مهم زندگی در لحظه است. حس الانتو در یاب.
من سنم رفته بالا درسته امام زندگیم که تموم نشده هنوز چیزهای بینظیر زیادی هست که باید تجربه شون کنم.
این باور پیر مرد پیرزن های شاد و سرحال در هر جای جهانه و البته از جمله شیلا…
بیا بریم یکی از ttrackالبوم های قدیمم رو بخونم و شاد کنم دل خودم رو و بقیه و لحظات خاطره بر انگیزی رو برای جهان رقم بزنم.
یعنی همین طوری این رقص کمرم میزد بالا به جان خودمون بچه ها قر کمر استاد رو که میدیدم
اهای اقا!!! بله من با شما هستم که یک تیشرت ابی روشن خوشگل پوشیدی
یک اندام رو فرم باشگاهی داری. چارشونه و قد بلند هم که هستی، تازه اومدی شما وایستا.
عهععععععععه استاد اومدی و نساختی ها.!!!! کجا با این عجله وایستا شیلا خانم کارت داره. داره صدات میکنه
خوب گقتی تازه از ایران اومدی؟؟؟
استاد:(نه بابا ما پدر امریکا رو در اوردیم از بس همه جاشو گشتیم تازه از فلوریدا اومدیم).
ههههههههه گفتم که میخوام انرژیمو تخلیه کنم استاد.
خوب خوزستانی داریم اینجا؟؟؟
ای بابا شیلا خانم معلومه که داریم اینا یکیش همینجاست من خودم بچه خرمشهرم کاکام. فرمایشتون؟؟؟!!
بچه ها رفتین خرمشهر بازار صفاشو حتما برین. بازار شب هم اگه خواستین برین فلکه الله. لب شط و پل جدیدش هم که معرکه است مخصوصا تو شب پلش خیلی قشنگ میشه. تو تابستون شبا لب شط فالوده بستنی میفروشن و تو زمستونا سمبوسه، فلافل.
بازار ماهی فروشا هم یادتون نره. ولی گفته باشم رفتین بو ماهی گرفتین مسئولیتش با من نیست ها.
اقا تو پرانتز یک چیزی بگم من کلی اهنگ قشنگ دانلود کردم همه هم از بالای فایل استاد.
پول که زیاده، دراوردنش هم راحت، چی بهتر ازاین بذار شاباش بدم خودم و دیگران شاد باشیم. اقا دم شما هم گرم با این شاباشت.
خوب بذار یک حالی بدیم به این فورد F150
البالویی خوشگل رنگ. بیا بهت یک روغن مشتی بدم چاق بشی چله بشی بعدش میام منو ببر سفر.
فورد عزیز دست و صورتت رو هم که شستیم دیگه بریم به صراط مستقیم رب العالمین.
بریم ادامه سفر.
ادامهی قصهی ما اینطور شد که رفتیم و رفتیم تا هدایت شدیم به غار اصحاب کهف.!!!
ببین مسئولین غار گفتن بهم که سر و صدا نکنم. شادی بکنم و لی جیغ و سوت و کف و هورا هم نکشم.
اقا رسیدیم به چند ده و چند صد متر زیز زمین.
و هو علی کل شی قدیر
من واقعا هیچ وقت فکر نمیکردم که حتی زیر زمین اینقدر میتونه زیبایی و قشنگی باشه.
پسر ببین تو رو به خدا حتی زیر زمین فراوانی و ثروت هست. چقدر همه جا خدا هست چقدر همه جامیشه خدا رو دید. چقدر قندیل های اویزون قشنگ و سر تیزی هست.
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم بابت اینهمه زیبایی و فراوانی و نعمت الهی شکر.
اقا من در زمان و مناسبش که هدایت شدم به اینجا حتما از اون نمایشگاه بعد از غار حتما یکدونه از این قندیلا که به سقف میچسبه میخرم تو اتاقم میچسبونم تا هر وقت میبینمش حس اجداد غار نشینمون بهم دست بده.
استاد منتظر قسمت بعدی از سفرنامه هستم. عاشقانه همتون و این سایت رو دوست دارم و بابتش سپاسگزار خداوند هستم.
در پناه حق موفق و پیروز باشید..
سلام پسر
عاشق انرژی بی نهایت هستم
اولین باره کامنتت را میخونم و واقعا حالم خوب بود خوبتر شد
کلی خندیدم،باز از این کارا بکن
آره نباید روی تعصباتی که گذشتگان ما در اختیار ما قرار دادن به زوری پایبند باشیم خدا به ما عقل داده،قلب داده که خوبی ها را دریافت کنیم
سپاسگزارم
سلام دوست هم فرکانسی ام
من خیلی لذت بردم از کامنت زببای شما ،عحب انرژی گذاشتید ،مرحبا
طوری نوشته ها رو پست سر هم قرار دادید انگار همزمان داشتم ویدیو رو میدیدم وصحبت های شما رو تاییدمیکردم
در ارتباط با سن که فرمودید میخوام مثل دهه هشتادی ها راحت صحبت کنم ،اقا شما اصلا همیشه همینطوری کامنت بزار خیلی لذت بخش خواندنش ،
سن واقعا ملاک نیست ،ما تو کلینیک مراجع داشتیم که تو سن 17سالگی به زندگیش پایان داد و میشناسم یه سرهنگی رو که بعد از بازنشستگی تازه داره واسه وکالت میخونه و شاگرد ممتازه ،واقعا مهم روحیه و امید به زندگی و در لحظه زندگی کردنه، که در ما عباسمنشی هاموج میزنه
ارزو میکنم در کمال آرامش و با لذت برسید به آرزوهای زیباتون
سلام خانم محمدی عزیز
انرژی بینهایت عالیتون تونستم از فرکانس کامنتتون بفهمم من سپاسگزارم از شما.
من خودم دهه هشتادی هستم و منظورم این بود که میخوام یک کامنت ساده و خودمونی بذارم
اینم از اون بخش های رشد و پیشرفت من در عزت نفس.
مـــــــــــــــــــوفـــــق باشید و پیروز.
سلام خدمت همه عزیزان
استاد واقعا تحسینتون میکنم وقتی میبینم بدون اینکه تجریه آنچنانی تو رقصیدن داشته باشین انقد مسلط و با عزت نفس خیلی بالا میرقصیدیدن. جوری که اگه یکی ندونه فکر میکنه کلی هم حرفه ای هستین تو این رشته از هنر.
من خودم عاشق رقصیدنم. اصلن بقول مولانا رقصیدن و سماع یکی از راههای رسیدن به خداست.
شمس به مولانا آموخت که با دیدگاههای خشک مذهبی نمیشه به خدا رسید و سماع و رقصیدن رو برای رسیدن به الله به او آموزش داد و مولانا پس از درک وقایع جهان هستی، تا آخر زندگیش رقص و پایکوبی و سماع رو برای وصال به پرودگار فراموش نکرد.
سماع حرکات موزون و یکنواختی هست که تکرار و انجام پشت سرهمشون باعث میشه حواسمون از دنیای اطرافمون و دنیای مادی کم بشه.
راههای رسیدن به خدا بی شماره و بقول استاد عباسمنش، علت اینکه نوع و شیوه صلاه (نماز) در قرآن ذکر نشده دقیقا همین موضوعه.
من قبلا نماز سر وقت خوندن و دیدگاهها و عقاید خشک مذهبی رو بصورت کامل امتحان کردم ولی اصلا منو به پروردگارم نزدیک نکرد.
فقط نماز رو بموقع خوندن و لاک نزدن
وضو گرفتن و تکرار یه جمله های عربی بدون اینکه حتی معنیشونو بدونیم، کوچکترین کمکی به من در شناخت خالقم نکرد و دارم تازه درک میکنم راه رسیدن به خدا اون چیزی نبود که تو مذهب به من یاد داده بودن.
هر کسی به رسم و شیوه خودش میتونه با خدای درونش ارتباط بگیره.
حتی با همین زبان عامیانه خودمون.
حتی با لاک.
حتی بدون وضو.
حتی بدون اینکه عبادت خودمون و مقید به مسجد و کلیسا کنیم.
در هر زمان و در هر مکان و با هر روش و آیینی میتونیم با خدای خوبمون حرف بزنیم و اگه ایمانمون واقعی واقعی باشه در هر شرایطی حتما جوامبمونو میده.
فقط باید به جنس صدای پروردگار آشنا بود…
در مورد بقیه ویدئو و فیلمی که استاد و مریم بانو از غار گرفته بودن باید بگم، منم دقیقا وقتی داشتم فیلمو میدیدم به همین موضوع فکر میکردم، چه کسایی اولین بار این بار رو کشف کردن و چقدرم ترسیدن از این مکان جدیدی که تاحالا کسی ندیده بود.
دقیقا مثل همه ترس های ما تو این دنیای مادی که چون خیلی چیزا در قدرت دید و یا فکر و منطق ما نیستن ازشون ترس و واهمه داریم ولی وقتی میریم تو دلشون میبینیم که اصلا ترس نداشتن و فقط ذهن ناآگاه ما فکر میکرده چه چیزای عجیب و غریبی هستن.
تمام این دنیای مادی یه دروغ بزرگه. از روابطمون گرفته تا جسم و بدن مادیمون . تنها واقعیت این جهان؛ وجود خداوند بزرگ و روح پرقدرت ماست که از نفس قدرتمند خداوند، مملو و جاری شده.
پس باید توانست زنجیر ها را در هم نوردید و رها بود از هرگونه احساس ترس و دلهره و تردید و نگرانی از ناشناخته های بی کران جهان هستی…
بهجت عزیز
روزی موسی در حال عبور از مسیری بود که دعا ونیایش چوپانی را از دور دید. با شادمانی نزدیکش شد و دعای چوپان را شنید..
خدای من…اله من…سروور من قربانت شوم…از بهترین گوسفندانم برایت میپزم…غذای چرب و لذیذی برایت میپزم…خودم خدمتت را میکنم…
موسی وقتی دعای چوپان را شنید آشفته شد…به چوپان وارد شد و گفت خداوند چه نیازی به گوشت و پشم گوسفندان تو دارد؟؟؟
موسی آداب دعا و نیاایش را به چوپان آموخت و به مسیرش ادامه داد…
شب در خواب دید که ندائی میگوید:
موسی امروز چه کردی؟ تو نمیدانی ما تو را برای اتصال فرستادیم و نه قطع ارتباط….
موسی فردا به سراغ چوپان رفت و از دور اورا نظاره کرد که با حالتی پر از ترس و اضطراب و نگرانی دعا میکند و جملاتش را هرباری تکرار میکند تا درستتر بیانش کند….و از شوق و حرارت دعای روز پیشین خبری نیست….
موسی بر چوپان وارد شد و گفت مرا ببخش دوست…هر طور که میپسندی با خالق صحبت کن و از نیایشات بهره گیر.
در پناه عشششق جان باشید.
به نام هادی و کافی
سلام عزیزم خوبی
خواندن کامنت ات مرا به یاد داستانی انداخت که پدر بزرگم برایمان تعریف کرد.
گفت؛ حضرت موسی به یه جزیره میرسه، اونجا زنی رو میبینه، ایستاده و با خودش میگه؛ عزیزه، خدا را میشناسه. و خدا عزیزه را میشناسه.
حضرت موسی بهش میگه داری چکار می کنی؟! میگه دارم عبادت می کنم.
موسی میگه؛ که نماز و عبادت اینطوری نیست و باید این و این رو بگی.
خلاصه یادش میده که چطوری نماز بخونه و سوار کشتی میشه حرکت می کنند.
یکدفعه میبینند عزیزه داره روی آب میدود و به سمت اونها میاد، به موسی میگه، یادم رفت چی گفتی، میشه یبار دیگه بگی؟
حضرت موسی بهش میگه، برو همون ورد خودت رو بگو که بهتره.
حالا اون چیزی که باعث میشه آرامش پیدا کنی رو باید انجام بدی وبقول مولانا ترتیب و آیینی مجو
داستان رفتن به دل ترس و تشبیه اون به غار خیلی قشنگ و به جا بود.
تمام این دنیای مادی یه دروغ بزرگه. از روابطمون گرفته تا جسم و بدن مادیمون . تنها واقعیت این جهان؛ وجود خداوند بزرگ و روح پرقدرت ماست که از نفس قدرتمند خداوند، مملو و جاری شده.
این قسمت دقیقا دغدغه فکری این روزهای منه.
مررررسی از کامنت مهربانم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند باشی
خانم مشفق عزیز عالی بود من با نظراتتون موافقم و لذت بردم از صحبتتون آفرین. اتفاقا منم از وقتی فهمیدم عبادت هرکس با خدای خودش فقط به نماز نیست نماز نمیخونم ولی از اون موقع به خدا نزدیک ترم و روی روحم و ذهنم و باورهام بیشتر کار میکنم.
مثلا دیگه قرآن به فارسی میخونم و روی معانیش فکر میکنم و خداروشاکرم به این دیدگاه رسیدم.
در مورد رقص بگم من یک سال و تقریبا 9 ماه مادرم از دست دادم و خیلی وقت بود نرقصیدم تا ی مهمونی رفتم یک ماه پیش و فقط خودم به چالش کشیدم و رقصیدم فقط برای دل خودم. اون رقص برام به یاد موندنی ترین رقص بود حتی الان هم بهش فکر میکنم حس خوبی دارم… همین حس خوب یعنی صلح با خود. من به شخصه عاشق رقص بودم و هستم و خواهم بود انرژی که از رقص بدست میاریم فوق العاده است.
خداروشاکرم که شما دوستان هستید و بهم انرژی میدیم.
از استاد هم ممنونم بابت وجودشون و سایت پر بارشون
سلام دوست عزیز
چقدر زیبایی و جذاب و آموزنده نوشتی چقدر دوست داشتنی نوشتی .
اینکه با چه شرایطی خدا رو عبادت می کردیم .خودم خندم میگیره. البته اون خدا نبود که میرقضب بود و به انواع خدا به ما معرفی شده بود .
خدا رو هزار بار شکر می کنم بخاطر این آگاهی های که از آموزش های استاد به همه ما رسیده.
به نام خدا
سلام استاد عزیزم چقدر انرژی بالا و شاد فوقالعاده
قربونتون برم استاد که انقدر در عمل به قوانین انقدر عالی و بی نظیر هستید چقدر من افتخار میکنم که شما رو توی زندگیم دارم خدایا شکرت
استاد چه محیط خوب و شادی و چه اندام زیبا و اعتماد بنفسی که دارید استاد دوستتون دارم
استاد من این کامنت رو مینویسم که بخونید و برام دعا کنید خیلی به دعاتون نیاز دارم استاد جهاد اکبر راه انداختم برای بهبود خودم و تازه دارم میفهمم که چقدر باور هام ایراد داره و واقعا نمیدونم چیکار کنم که باور هام درست بشن همه ای باور های ثروت و عزت نفس همشونو ایراد دارم استاد
…..
چقدر خوب از ماشینتون استفاده کردید و جاهایی زیبای رو دیدید و الان خیلی خوب تمیزش میکنید و سپاسگزاری میکنید بخصوص جاهای مثل کنار اقیانوس آرام و یا در دل طبیعت که تنها بودید و در پارک های زیبا سپاسگزارم که همه ای زیبای های زندگیتون رو با ما درمیون میزارید تا ما هم یاد بگیریم درباره زیبایی های زندگیمون حرف بزنیم و توجه کنیم،آخه شما خود خود خود عمل صالح رو دارید به ما نشون میدید با اعمالتون نه اینکه هر روز بیاید بشنید فقط در موردشون حرف بزنید واقعا همونطور که میگید بهش عمل هم میکنید
چه پایه خوبی برای سفر همراهتون هست همیشه تا میگید بریم میگه بریم و چقدر هم دیگه رو درک میکنید و در کنار هم با هم بیشتر لذت میبرید و زیبایی ها رو دو چندان میکنید با تأیید همدیگه
چه غار زیبای که در من یاد آور صبر و استقامت و طی کردن تکامل خدایا شکرت بخاطر امروز و دیدن شما و یاد گرفتن از شما دوستتون دارم
سلام زهرای عزیز
فهمیدم تنها نیستم توام قطعا تنها نیستی
منم چند روزه نجواها میان و میرن ولی میدونم به نفعمه وقتشه نسخه ی بروزتری از خودم بسازم
دارم به شدت رو عزت نفس کار میکنم ولی به خدا ایمان دارم که کمکم میکنه تو این راه چون وعده داده و زیر قولش نمیزنه و فقط امیدم به خودشه
و این این ایه خیلی بهم قوت قلب میده:
نترسید من با شما هستم میبینم و میشنوم
به نام خداوند مهربان
سلاااااااام به استاد عزیزم و مریم جونم و دوستان عزیز
استاااااد من چقدررررر از رقصیدن شما لذت می برم. می دونید چرا؟ چون زمانی که دارید می رقصید به وضوح میشه اون اعتماد به نفس و عزت نفس تون رو احساس کرد. در واقع بیشتر می خوام بگم عزت نفس . چون این کار رو هرکسی نمی کنه.
حتی کسی که رقص خوبی داره و بلده حاضر نیست پاشه بره و برقصه به خاطر اینکه میگه نه بابا فلانی چی میگه و زشته و … یا اینکه انقدر هزینه می کنه و کلاس میره تا یاد بگیره تا یه وقت کسی مسخره اش نکنه.
اینا رو از خودم نمی گم. این ها رو بارها دیدم. کسی رو دیدم که حتی شرایط مالی خوبی نداشته و حتی عاشق رقص هم نبوده ولی به خاطر عروسی فلانی ، کلی هزینه کرده و زمان گذاشته تا بتونه جلو بقیه خوب برقصه .
استاد شما انقدررررررر راحت میرید اون جلو ، جلوی همه و با اینکه رقص رو بلد نیستید ، می رقصید و خودتون رو قبول دارید. در واقع برای بقیه نمی رقصید ، برای اینکه دونفر برگردن بگن چه خوب می رقصید و یا اینکه کسی بهتون نگه چقدر بد می رقصید ، نمی رقصید. برای دل خودتون و برای شادی خودتون می رقصید.
دمتوووووووون گرررررررررم استاد
استاد شما واقعاااااا با فکت صحبت می کنید. این همیشه توی فایل هاتون دیده میشه که شما ذره ذره ی صحبت هاتون رو خودتون انجام میدید و تجربه کردید.
الان هم ذره ذره ی دوره ی عزت نفس رو اینجا جلوی دوربین در عمل اجرا کردید.
گرچه هزاران مثال دیگه برای عمل کردن خودتون به دوره عزت نفس دیدم و هست ولی این بار باز هم برام مرور شد.
1.اینکه نگران حرف مردم نیستید و به حرف مردم اهمیت نمی دید.
2.اون طوری که خودتون لذت می برید زندگی می کنید.
3.کمال گرا نیستید و خودتون هم قبول دارید که رقص رو بلد نیستید و با این حال باز هم برای شادی و حال خوب می رقصید.
الهی شکرت بابت وجود همچین استاد بی نظیر و فوق العاده ای
در ادامه رسیدیم به یک غار فوق العاده که خیلی زیبا و عالی بود. به قول مریم جون مثل این می مونه که یکی اومده اینو تراشیده و انقدررررررر دقیق ساخته. و در واقع میشه به این نتیجه رسید که قوانین جهان هستی چقدرررررر دقیق و بدون اشتباه عمل می کنن. تک تک مولکول ها و ذرات دارن بر اساس قوانین الهی پیش می رن.
این غار در اثر میلیون ها سال تکامل (و یا شاید بیشتر) تشکیل شده و توی این همه سال همچنان این غار داره زیبا تر و بهتر میشه. یعنی طبق روند جهان هستی ، همه چیز داره رشد می کنه و دائم بهتر و بهتر میشه.
الهیییییییی شکررررررررت
در نهایت هم اون حیوانات زیبا که واقعاااااااا عالییییییییی بودن. مخصوصا اون آقا جغده که خودش رو جزئی از درخت کرده بود :)
عااااااااشقتوووووووونم
به نام خدای مهربان
هر لحظه که تسلیم در کار گه تدبیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیر
هر لحظه می اندیشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج زنجیر پی زنجیر
□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□
سلام به استاد باحال ما
سلام به مریم جون و تمام دوستان اهل دل
شیلا خانم عجب صدایی داره!!! انصافا
و چقدر خوبه که آدم توانایی هاش رو بشناسه و بتونه از اونها استفاده کنه.
اوه، اوه، استاد عالی میرقصی، با اندام ورزشی رقص شما جذاب تر و با حال تر شده. خیلی باحالی پسرررر
ای جان استادمون که هر جا میره، تکه بخدا.
خدایا شکرت
ای جااااااااانم بچه خوزستان، دیگه باید بلند و به افتخار خودم و همه خوزستانیها باید یه قر حسابی برم
ای جانم امروز دیگه واقعا روز منه. خوزستانی باشی اونم،آبادانی. بزن به افتخار آبادان، شهر با صفا.
(میگم چقدر با حالم، بیشتر اوقات یادم میره بچه آبادانم.)
مردم دو دسته هستند، یا آبادانی اند، یا دوست دارند آبادانی باشند(خنده)
خدایا شکررررررررت
همه مدل رقص دیدیم، رقص همراه با اشکی که امان ات نمی دهد رو ندیدم.
خدایا ما را چه شده!!! موقع رقص و بزن بکوب، هم یادت شعلهور می شود.
بزن و برقصی که یه زمانی بر خودم حرام کرده بودم از ترس جهنم، ولی الان آزاد و رها میرقصم و میرم به ملکوت
○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
من یتوکل علی الله فهو حسبه.
استاد مگه میشه، شما که توکل تان به خداست و شعارتان در زمان مناسب، در مکان مناسب باشه و شرایط ناجالب بشه!!!
ایده درست کردن برف، چقدر جالب بود، قبل از اینکه برف بیاد برف داشته باشی.
و اما غار یکی از دیدنی ها مورد علاقه ام است، چرا که به ناشناخته جدیدی دست پیدا کردی.
پارک ملی حفره های کارلزبد با مساحت 190 کیلومتر مربع، در جنوب نیومکزیکو قرار دارد و بیش از 100 غار را در خود جای می دهد. مشهورترین این غارها، غاری زیرمینی است که طولی معادل 44 کیلومتر دارد و 16 گونه خفاش در آن زندگی می کنند. علاوه بر این ها، کاکتوس های گل دار، حیات وحش صحرا و دره های عمیق سنگی از دیگر ویژگی های ارزشمند این منطقه هستند. پارک ملی حفره های کارلزبد، در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
چه غار زیبایی، مانند یک تالار بزرگ می مانند که ستون های نقش و نگار شده اش، و قندیل هایی که ، به سان لوستر، زیبایی اش را دوچندان کرده.
واقعا جای تحسین و تشکر داره از کسانی که مسیر لذت بخش این غار رو درست کردند.
Well come to Texas
چه فورد با ادبی، همین که وارد تکزاس شدیم بهمون خوش آمد گفت.(•_•)\
خدایا سپاس گذارم
مریم جونم و استاد گرانقدر، مررررسی که در شروع روز هم ما را شاد کردید هم به غارنوردی بردید.
هر روز شادتر، سرحال تر و جوان تر و عمری طولانی و سعادتمندتر داشته باشید.
رضوان جان!
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم…و خنده م گرفت اونجا که گفتی مردم دو دسته هستند، یا آبادانی اند، یا دوست دارند آبادانی باشند :)) معلومه مثل خودم طبع بذله گو داری (اول خواستم بنویسم sense of humor، بعد گفتم بهتره فارسیش رو بنویسم، امیدوارم درست نوشته باشم)
و مرسی از توضیحاتی که در مورد غار نوشته بودی (لایک)
برات بهترین ها رو آرزو میکنم :)
سِلام و دروووود
آخه چرا نگفته بودین آبادانی هستین ….؟؟ اصن شما چرا با عینک ریبن عکس پروفایل نذاشتین.
اینجاست که شاعر میگه «عینک ریبون اصلم هر چی دارم مال تو …»
تگزاس هم حومه آبادان محسوب میشه. سِلام گرم بوشهریااااا به بروبچس گل آبوووداااااان
(سَلام نه … سِلام)
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید با کلی عینک ریبن اصل.
مهربانا ؛
خوشا آنانکه سودای تو دیرند
که سر پیوسته در پای تو دیرند
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای تو دیرند
سلام و صد سلااااااااااااااااااااام به داداش گلمون.
والا مو فقط آبادان به دنیا اومدم یکسال و نیم ام بود که جنگ میشه، و ما راهی مشهد میشم ، سه سال اونجا بودیم، بعد میایم امیدیه و تا الان امیدیه، هستیم. بعد از جنگ یکسری از بستگان برگشتن، من جمله بابا بزرگ ولی ما بر نگشتیم. و همینجا ماندگار شدیم در آرزوی آبادان.
عینک ریبون و دمپایی ابری، خیلی دوست دارم ولی هیچوقت نگرفتم،
رفتم به دوران بعد از جنگ که رفتم خونه مامان بزرگم، چه روزای قشنگی اونجا داشتیم، عید نوروز میرفتیم لب شط قایق سواری.
خدای من چقدر خوش می گذشت. خدایا سپاس گذارم که کودکی پر از هیاهوی رو پشت سر گذروندم، چقدر خوش و خرم بودیم، کاش اونموقع با استاد آشنا بودم و نهایت لذت و شادی رو میبردم، و بیشتر زیبایی های اونجا رو تحسین می کردم.
مررررسی مهربان. که باعث شدی برم به دوران کودکی و نوجوانی و جوانی و روزگار خوش.
فکر کنم 6 هفت سال پیش بود، عید اومدیم بوشهر، واقعا خوش گذشت. این قدر دوست داشتم تو دریا شنا کنم. با اینکه شنا بلد نبودم.و نیستم.
تصمیم دارم بهمن ماه بیام بوشهر همراه خانواده. ایندفعه مطمئن ام زیبایی های بوشهر، صدچندان خواهد بود.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت.
در ضمن برای خودم و شما یه عینک ریبون و دمپایی ابری آرزومندم
ای جااااااانم ، سلام و درود به شما. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. ممنونم بخاطر این همه مهر و محبت در کامنتتون. و بخاطر اون شعر زیبای ابتدای کامنت. عینک ریبن رو موافقم ولی کفش اسپورت رو بیشتر از دمپایی ابری ترجیح میدم. خخخخ
ما همواره در مسیر تکامل مون هستیم . خب قطعاً دوران کودکی شیرینی و لذت خاص خودش رو داره، آزادی ها و مسئولیتهای ما در گذر زمان عوض میشه ولی همیشه میشه از زندگی لذت برد. در هر مرحله ای از تکامل مون که باشیم بر سر سفره رزاق و وهاب عالم هستیم. «بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود»
ان شاالله تشریف بیارید بوشهر، خیلی مشتاقم ملاقاتتون کنم. قطعاً خدایی که هدایتگر همه ماست خودش به بهترین شکل چیدمان میکنه.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام خدای مهربان
سلام به داداشِ گُل و ثروتمند و توحیدی
دو شب پیش بعد از اینکه کامنت گذاشتم و گفتم که
در ضمن برای خودم و شما یه عینک ریبون و دمپایی ابری آرزومندم
بلافاصله هدایت شدم به زندگی در بهشت قسمت 88، که استاد میره یه فروشگاهی و بعد از تست کلی کفش اسپورت، دست آخر یه دمپایی ابری قرمز می خره، خیلی برام جالب بود، چون اولش روم نمیشد بگم از دمپایی ابری خوشم میاد، بعد که این قسمت رو دیدیم به این نکته پی بردم، تمام سلیقه ها محترم و ارزشمند است، اگه قراره همه مثل هم باشند که دنیا جذابیتی نخواهد داشت. و استاد همون موقع اون رو پوشید و رفت با جک اسکی دور دور
چقدر خوبه که خدا داره کم کم کوچکترین عیب هایم هم را به من نشان میدهد، و به قول خودش تو قرآن که به موسی میگه
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
و تو را براى خود پروردم (41)
سوره طه
داره مرا پرورش میدهد.خدایا شکرت
خدایا این داداشمون خیلی با حاله بیشتر هواشو داشته باش.
برایتان لحظاتی ناب از جنس قرب به خدا آرزومندم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
سلام و درود فراوان به شما.
خیلی خیلی متشکرم از کامنت زیباتون، برم همین الان قسمت 88 رو ببینم. بخاطر مثال قرآنی بسیار ممنون و سپاسگزارم. و از دعای خیر شما هم خیلی خیلی ممنونم. در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.
رضوان عزیزم سلام. اومدم بگم خدا رو شکر که امروز روزت بوده.
الهی که هر روز روزت باشه، به شادی و سلامتی. با آگاهی و حال خوووب. و اشکت همیشه فقط از سر شوق باشه.
گفتم چقدر باحالی، پس بچه آبادانی… (ایموجی چشمقلبی)
تحسینت میکنم به خاطر نکات خوبی که در کامنتت مطرح کردی. همواره سلامت و شاد و ثروتمند باشی عزیزم.
سلام رضوان جان
چه کامنت قشنگی نوشته بودی! من بیشر وقتا کامنتاتو میخونم و لذت میبرم و تحسینت می کنم
شعر اولش چقدر بدلم نشست!
از دسته بندی کردنت که مردم یا آبادانی اند یادوست دارند آبادانی باشند حسابی خنده ام گرفت ولی از خنده گذشته واقعاً آبادانیها بیشترشون مردم شاد و سرزنده ای هستند
خلاصه که هم خودت با حالی هم کامنتت کامروا باشی
به نام خدای مهربان
سلام فاطمه جان
مررررسی فاطمه جان که با پاسخ به دیدگاه ام مرا خوشحال کردی.
منم، وقت یاری کنه سعی می کنم بیشتر کامنت بچهها رو بخونم. خیلی از این کار لذت میبرم که می بینم یه آدم چقدر میتونه تغییر کنه؟!! چقدر میتونه روحش لطیف و الهی باشه.
همیشه خدا را شکر می کنم که روز به روز تعداد کسانی که توحیدی و صادق و پاک و درستکار می شوند بیشتر و بیشتر می شود، و زمین مهیای ظهور امام زمان می شود.
آمده که امام زمان زمانی ظهور می کند که زمین پر از ظلم می شود، ولی درست مشخص نکردند کدام زمین.
وقتی که انسان می فهمد که داره به خودش ظلم میکنه، که از خدای خودش دور است و شرک می ورزیده، و نتونسته از خدای وهاب به اندازه کافی درخواست کند، آنوقت است که ظلم واقعی که من الان دارم به خودم می کنم مشخص می شود. این همان ظلم است.
برای همین است که از موقعیکه وارد سایت شدم آن را مدینه فاضله ای یافتم که قولش را بعد از ظهور امام زمان داده اند. خدایا شکررررررررت
وقتی نور الهی بر قلبت بتاید، آنوقت است که خلیفه اصلی خدا بر روی زمین را می شناسی. و سر به تعظیم و تسلیم فرود می آری.
آلهم به حق هذا الوقت، لا تنسنا ذکرک لحظه
فاطمه جان در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
راستی این شعر یه “آید” جا افتاد. من هم خیلی این شعر مولانا رو دوست دارم. واقعا باعث آرامش میشه.
هر لحظه که تسلیم در کار گه تدبیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیر
هر لحظه می اندیشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ ۚ کَذَٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ» پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام می گشاید؛ و کسی را که بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.
سلام و درود به استاد عباس منش و خانم شایسته و همینطور سلام و درود به دوستان بزرگوار و گرانقدرم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر دیدن جلوه های دیگری از زیبایی های این سرزمین.
خدا رو شکر بخاطر این همه طبیعت زیبا و ارزشمند.
«من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست ؛ که از آن دست که او میکشدم میرویم»
یه سری از بندگان خداوند هستن که از بین همه زیبایی های طبیعت، رشته غارنوردی رو انتخاب میکنن. رشته ای پر هیجان و پر از اضطراب. یه وقتایی که کلیپها رو میبینم افراد میگن الان سیصد متر توی عمق زمین هستیم و مثلا یک و نیم کیلومتر به جلو حرکت کردیم. یه وقتایی پروسه غارنوردی به جایی میرسه که میگن تجهیزات کافی برای ادامه دادن مسیر نداریم.(تاریکی مطلق و مسیر صعبالعبور) و اینجوری یه راه باز میشه برای شناسایی غارهای زیر زمینی. یه جاهایی زیر زمین توی یه حفره که نمیدونن تهش کجاست فقط میخزن و میرن داخل(وقتی یادم میاد احساس خفگی میکنم…)
حالا چرا میگن اینجا باید سکوت رو رعایت کنید در حد یه کتابخانه. بخاطر اون قندیلها ، یا اصطلاحاً چکندهها و چکیده ها. یا استالاگمیت ها و استالاگتیت ها. ((با تشکر از آقای منصوری نسب، استاد درس جغرافیا توی دبیرستان، که اینها رو بهمون درس میداد. بسیار انسان متشخص، خوش اخلاق، فرهیخته و اهل مطالعه ای بود و همیشه وسط درس دادن، یه مکث کوتاه میکرد و با یه لبخند جورج کلونی وار یه بیت شعر از مولانا میخوند، این بیت رو هنوز یادمه «شهر ما فردا پر از شکر شود ؛ شکر ارزانست ارزانتر شود» ))
این استالاگتیت ها که از سقف آویزون هستن چون هنوز مرطوب هستن، و جنسشون از مواد آهکی بسیار ترد و شکننده است، و وزن زیادی هم دارن، حتی یه ارتعاش ناشی از حرف زدن یا صدای بلند باعث جدا شدن و فروریختن شون میشه. وقتی به مرور زمان یه استالاگتیت و یه استالاگمیت به هم وصل میشن و یه ستون آهکی رو میسازن تقریبا میشه بگی خطر فروریختنش رفع شده. حالا شما فکرش رو بکن چه خطری داشته ساختن اون تریل و نورپردازی دیوارهای غار . مجبوری دریل و مته حفاری بکار ببری و باید مراقب باشی یه ستون فرو نریزه. چقدر تلاش و زمان سپری شده و چه جانهای ارزشمندی در خطر قرار گرفته تا ما به راحتی و بدون خطر بتونیم از این غار دیدن کنیم. (قطعاً من هم به احترام اون همه تلاش و فداکاری، سکوت میکنم).
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
یه بار یادم میاد یه مستند میدیدم در مورد تانکهای آبرامز آمریکایی که توی اوهایو میساختنشون، توی کارخانه فرایند اتصال برجک به بدنه رو میگفتن marriage یا ازدواج . احتمالاً فرایند جدا کردن کمپر از تراک هم باید بهش بگن divorce یا طلاق (خخخخ) و شستشوی کامل فورد F-150 با وسایل کامل که بنظر خیلی لذتبخش میاد. بقول حافظ «وه که دُردانهای چنین نازک ؛ در شبِ تار سُفتنم هوس است». چند روز پیش یه کلیپ کوتاه از F150 lightening رو دیدم که خیلی هیولا بود و تماما برقی. (پلاتینیوم هیولاتره) یه جعبه بسیار بزرگ جلوش داشت که کلی فضای بار اضافه فراهم میکرد. چقدر این کمپانی فورد بی نظیره. روزگاری توی آمریکا مردم میگفتن «یه دیوونه ای هست داره تلاش میکنه کالسکه بدون اسب بسازه، واقعاً خنده داره، مگه میشه کالسکه بدون اسب حرکت کنه؟؟!!» روح هنری فورد اول شاد، بخاطر اون تلاش و پایداریش توی مسیر ساخت کالسکه بدون اسب. شاید اگه امکانش بود عکس یه فورد ماستنگ یا شلبی یا پلاتینیوم رو به هنری فورد نشون داد و بهش گفت کارخانه تو در آینده اینها رو تولید خواهد کرد خود بزرگوار بشدت ذوق زده میشد، و تلاشش رو چند برابر میکرد. بعدها همون افرادی که فورد رو مسخره میکردن، از پرورش اسب و ساختن کالسکه و نعل بندی و مزارع کشت علوفه بیکار شدن و شدن کارگران خط تولید ماشین فورد. همون موقع فورد دستمزد کارگران خط تولید رو بالا برد چند برابر بقیه کارگران صنایع دیگه، همین موضوع باعث شده بود همه تلاش کنن به استخدام کارخانه فورد در بیان. زمان هنری فورد دوم (نوه هنری فورد اول) کارخانه فورد ابر خودرو GT رو ساخت که سال 1966 قهرمان مسابقات لمانز شد. 63 سال بعد از ساخته شدن اولین کالسکه بدون اسب. امسال کارخانه فورد 120 ساله میشه و هنوز مسیر خلق شگفتی ها ادامه داره.
«هر که شد محرمِ دل در حرمِ یار بِمانْد ؛ وان که این کار ندانست در انکار بِمانْد» «جز دلِ من کز ازل تا به ابد عاشق رفت ؛ جاودان کس نشنیدیم که در کار بِمانْد» «از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر ؛ یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد»
«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ»
در پناه رب العالمین شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.
به نام خداوند بخشنده
حمید جان بهت تبریک میگم بابت این اطلاعاتی که داری
چقدر داستان هابی رو که از واقعیت افراد بود رو گذاشتی دوست دارم
هنری فورد یک شخصیت بسیار موحد هست از نظر من خودش و توانایی های خودش رو باور کرده و حرکت کرده و حرف و نظر بقیه براش مهم نبوده و ادامه داده و ایمان داشته که موفق میشه و همچنین هم شد روحش شاد واقعا
و اینکه تحسین میکنم مجدد تورو بابت این همه اطلاعات که از هوا و زمین و دریا و غر و دار و درخت داری پسر فوقالعاده هستی
سلام و درود جواد عزیز
خیلی خیلی متشکرم که که مثل همیشه بهم محبت و لطف داری. و هر بار کامنت میذارم لطف میکنی برام پاسخ مینویسی و زمان میذاری. خداوند همیشه بهترین ها رو برات قرار بده جواد عزیز. همواره در پناه رب العالمین جان شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی داداش.
سلام به حمید عزیز
آقا بسیارلذت بردم از این همه کسب اطلاعات در مورد موضوعات مختلف .
که در سفر بدور آمریکا دیده میشه وشما عاشقانه استادانه نکات وفرایند وتاریخچه هر صنعت یا مکان تاریخی رو برای ما باز و روشن میکنی وما را شریک آگاهی های خود میکنی
این نوع نگاه شما برای من جهت ساختن باورهای زیبا شدن رو قوی تر میکنه
سپاسگزارم ازشما واز 7داوند که چنین انسان با ارزشی را در مسیرم قرارداده است
شاد وسلامت باشید
سلام و درود فراوان به شما آقای کاظمی عزیز و گرانقدر. قدردان لطف و محبت شما هستم. خداوند بهترین نعمات و بهترین شرایط و بهترین انسانها رو در مسیر شما قرار بده. خیلی ممنونم از کامنتی که برام نوشتین. سپاسگزارم.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به استاد عزیزم، مریم نازنینم و تمامی دوستان فوق العاده ام در این سایت بی نظیر که واقعا یک مرکز جهت دهی افکار و توجه مون به سمت خواسته ها شده و من بی نهایت سپاسگزارم از خداوند به خاطر خلق و ارسال چنین دستانی. خدایا شکرت
این روزا حال و هوای سفر به دور امریکا رو خیلی دقیق تر توی زندگی واقعیم تجربه میکنم . این که بخش زیادی از روزمون رو شاد باشیم، بزنیم و برقصیم و جشن بگیریم بابت فرصتی که خداوند بهمون داده تا خودمون رو در این جهان دو قطبی تجربه کنیم و به کمال نزدیک تر شیم هر چند نه تنها ما بلکه هیچ پیامبری هم بهش نرسید و بپذیریم که ما کامل نیستیم اما دلیل نمیشه خودمون رو دوست نداشته باشیم. من همیشه به خودم میگم اولین و اخرین کسی که قراره توی این دنیا داشته باشی خودتی و خدای درونت که تا وقتی با خودت در صلح نباشی با اون در صلح نخواهی بود ؛ تا زمانی که خودت رو کشف نکرده باشی اون رو هم کشف نمیکنی ! پس باید سپاسگزار باشم بابت ویژگی های خوبم بابت هر چیزی که توی زندگیم هست. دقیقا مثل یک روز از زندگی مون که باید تمرکز بزاریم روی زیبایی هاش تا زیبا تر بشه . ما اگر بخوایم ادم قوی تر و بهتری نسبت به گذشته مون باشیم باید ویژگی های خوبمون رو دوست داشته باشیم همچنین نقاط ضعفمون رو ؛ چون اون ها باعث میشن ما نابود نشیم ، در پی وجود اونهاست که ما حرکت میکنیم و از راکد بودن بیرون میایم. پیشرفت میکنم و وجه بهتری از جهان رو میبینیم !
یکی از ویژگی هایی که جدیدا در خودم خیلی بیشتر شده و امروز در وجود استاد هم دیدم، عزت نفسه .
چه کارا که میکنه این عنصر ؛ مورچه رو فیل میکنه، تو رو از فرش به عرش میرسونه و روی تک تک اجزای زندگیت اثر مثبت میزاره . و کار کردن روش مثل هر ویژگی دیگه ما ، تمومی نداره.
همیشه منم هر جا هستم از وقتی که دوره بی نظیر عزت نفس رو خریدم سعی میکنم در قالب اگاهی های اون دوره و شرایطی که توش هستم یک تمرین در بیارم . هر چند دارم روش کار میکنم و اصلا هیچ ادعایی ندارم ؛ اما تا جایی که مدار من بهم اجازه میده هر بار خودم رو تست میکنم.
دقیقا مثل استاد عزیزم که امروز اینقدر من تشویق و ذوقتون کردم استاد جونم! چقدر شما شیرین هستید.
در فایل مصاحبه با استاد قسمت 24 گفتید که باور هایی که مانع ساخت ثروت میشن یکیشون این هست که ادم ثروتمند مغرور میشه (این در ذهن شما بوده) و شما خودتون الان یک الگوی بی نظیرهستید که من حدس میزنم شاید از همه توی اون جمع ثروتمند تر بودید ، اما این حد از تواضع ! این حد از در صلح بودن با خود، این حد از اعتماد به نفس که خیلی جالبه منم از وقتی با قانون سلامتی پیش میرم خیلی بیشتر مجلس گرم کن شدم . انرژی ما هزار برابر شده و این دلیلشه و صد البته که هر چی اعتماد به نفس بالاتر میره شرایط بهتر میشه و چقدر ادم بیشتر با خودش حال میکنه!
مثلا توی جمع چند بار شد که من نفر اول رفتم وسط و هی به خودم میگفتم ” دمت گرم ، کار کردن روی خودت جواب داد ! ” و واقعا لذت میبردم از همه چیز . میدونید اینکه ادم یاد میگیره چقدر جای پیشرفت هست هنوز از همین مثال های کوچیک باعث میشه حرکت های بزرگتر کنه ، خیلی بزرگتر.
چه خواننده خوش صدایی که اطرافیانم گفتند اتفاقا معروفم هستند ایشون و من واقعا تحسین شون کردم به خاطر شور و شوق و ذوقشون به موسیقی و صد البته نگه داشتنش تا به امروز. بسیار حس خوش آیندی هست که ببینی یکی با این حجم از عشق و علاقه در حال انجام کار مورد علاقه اش هست . خدایا شکرت
وقتش رسیده بود که یک treat حسابی به فورد بدیم . واقعا به قول پدرم که به ماشینش میگه اسب جاده، این فورد زیبای ما هم اسب جاده هست !
من هر بار بیشتر تحسین میکنم کشور زیبا و ستودنی امریکا رو به خاطر این حجم از خدمات ، این حجم از دیتیل وارانه کار کردن و گسترش دادن ؛ واقعا زیباست که میبنیم یک نشنال پارک چقدر روش کار شده ، چقدر طبیعت رو دوست دارند و با چه احترامی باهاش برخورد میکنند.
من قبلا ها فکر میکردم باید قید یکی رو زد ، یا ما ادما یا طبیعت . اما الان میبینم که میشود اینقدر بهره برد از این نعمات در حالی که به بهترین نحو باهاشون برخورد کرد . با ملایمت و روی خوش و خرسندی.
این غار فوق العاده زیبا هست و شگفت زده شدم وقتی دیدم سال 1923 راه اندازی شده . چه پدر و دختر نترس و با جرأت و با انگیزه ایی! اینا همش توی ذهنم به من میگه میشود، میشود حرکت کن فقط . قدم ها بهت گفته میشه و یکبار یکی از دوستان عزیزم در یکی از کامنت هاشون که مربوط به یکی از قسمت های سفر به دور امریکا هست که مه جاده رو گرفته بود و ایشون یک مثال بسیار جالب زدند.
گفتن دقیقا قدم برداشتن هم مثل همین جاده پر از مه هست، چند قدم اول دیده میشه؛ هر چند اخرش معلوم نیست ، مهم اینه که فعلا جلومون رو تا چند متر میتونیم ببینیم و هر چی جلوتر میریم راه برامون در لحظه مشخص میشه و این رو به هدایت خداوند مثال زده بودند که واقعا من چقدر لذت بردم از نوشته ایشون و واقعا نوشته ایشون تحسین برانگیز بود ، ممنونم دوست عزیزم و سپاسگزار خداوند هستم به خاطر چنین دستانی .
ایده Gift shop و خودش اصلا واقعا یک ترکیب هیولاست ! خیلی باحاله ، الان یک پاسپورت زیبا هم داریم از این به بعد تا ثبت کنیم چقدر از امریکا لذت بردیم . خدایا شکرت
این همه فرصت های شغلی هست این همه نعمت از همین طبیعت زیبا و حالا حسابش کنید امریکا مثل هر جای دیگه ایی چقدر و چه حجمی از طبیعت رو داره و صد البته وقتی لذت بخش تر میشه که چنین ایده هایی عملی بشن و واقعا ادم رو وادار به تحسین میکنه .
سلام یاسمین عزیز
خوشحالم که اولین کامنت را شما میخونم
ادامه بدید نوشتن را معجزه میکنه بخدا
چقدر کامنت عالی نوشته بودید تحسینتون میکنم
بله هیچ کسی کامل نیست و ما هر لحظه باید تلاش کنیم که از لحظه قبلی بهتر باشیم،زندگی مثل یک رود هست باید جاری بود و خودمونا بسپاریم به جریان آب،بزاریم آلودگی و زشتی ها را در خودمون حل کنیم و حال خوب را تثبیت کنیم
سپاس گزارم
سلام دوست عزیزم ، اتفاقا من هم اولین کامنتی که خوندم کامنت شما بود و بله مثل همیشه معجزه میکنه قلم شما .
بسیار ممنونم از لطف تون و همچنین کامنت زیبایی که نوشتید
مسلما این حرف های گوهرباری که میزنید نتایج خیلی بزرگی رو براتون به ارمغان اورده و میاره
من هم سپاسگزارم بابت وجود چنین دوستانی
سلام یاسمین بانو
اول اینکه تحسین میکنم این حد از عزت نفسی که دارید و این عزت نفس رو ساختین برای خودتون با آموزش های ناب استاد در این دوره
من هم مفتخرم که در این دوره ارزشمند هستم و از آگاهی های نابش دارم استفاده میکنم
خداروشکر میکنم بابت خوندن کامنت شما
و اینکه جمله زیبایی که راجب کامنت دوستمون گفتید هم لذت بخش بود و تحسین برانگیز
امیدوارم همانطور که مینویسم بتونم عمل هم بکنم تا بتوانم بهتر رشد کنم به امید خدای مهربان
سلام دوست عزیزم ،من هم سپاسگزارم از لطف شما.
دقیقا دوست عزیزم واقعا ما باید همون طور که حرف میزنیم بتونیم همون طور عمل کنیم.
چون ایمانی که عمل نیاورد ، حرف مفت است.
ان شاءالله شما هم مثل من نتیجه گرفته باشید از دوره عزت نفس که مطمئن هستم گرفتید.
موفق باشید
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی
سلام به همه همسفران عزیزم که با خوندن کامنت هاشون کلی لذت میبرم و کلی درس میگیرم
چقدر اول فایل فوق العاده بود چقدر شاد شدیم
استاد ما هم باهاتون کلی رقصیدیم
خیلی کیف داد عالی بود
دوست دارم بیشتر راجب اول فایل و رقص استاد صحبت کنم چون برمیگرده به بحث عزت نفس و پاشنه آشیل خیلی از ماهاست و همیشه نیاز داریم که روش کار کنیم
استاد خیلی تحسینتون میکنم که رفتین وسط رقصیدین چون تو دوره عزت نفس گفتین که رقص بلد نیستین
و تو فایل قبلی گفتین که شاید اولش یه کم خجالت میکشیدید که برقصین چون بلد نبودین
ولی این خیلی تحسین برانگیزه که آدم عزت نفسش و به چالش بکشه و نگاه بقیه براش مهم نباشه
اصلا وقتی پا رو ترست میزاری و به حرف دیگران توجه نمیکنی که ممکنه الان چه فکری راجب من کنن ؟ نکنه مسخره بشم
اصلا وقتی یه کاری که قبلا نمیتونستی انجامش بدی و الان انجام میدی
وقتی نگاه بقیه برات مهم نیست
وقتی میگی میخوام به عنوان یک تمرین این کار و انجام بدم
چقدر بهت احساس قدرت میده
چقدر بهت حس سبکی میده
چقدر عزت نفست و تقویت میکنه
من که تو اینجور مواقع انگار دنیا رو فتح کردم انقدر که حالم عالی میشه و از خودم راضی میشم
استاد چقدر لذت بردم که بازم لباس رسمی نپوشیدین
البته شما هیچ وقت لباس رسمی نمیپوشین چون اینطوری راحت ترین
ولی شاید هرکسی دیگه ای بود میگفت بزار یه لباس رسمی تر بپوشم تو این برنامه
بزار شکیل تر باشه که اتفاقا اکثر آدم های اونجا لباس رسمی پوشیده بودن
آخ که چقدر زندگی قشنگ میشه وقتی نگاه مردم و حرف مردم برات مهم نیست و اونطوری که خودت راحتی رفتار میکنی
استاد من خیلی خیلی تو بحث عزت نفس تغییر کردم البته الان هرروز دارم بهتر میشم و میدونم این پاشنه آشیل منه و تا وقتی زنده ام باید روش کار کنم اگه رهاش کنم برمیگیردم به حالت قبل
ولی همیشه سعی میکنم برای خودم تمرین بزارم
ما چند وقت پیش یه مهمونی دعوت بودیم
که من به لطف آموزشهای استاد و الگو گرفتن از خانوم شایسته عزیزم خیلی ساده و بدون هیچ گونه آرایشی و لباس آنچنانی و ……… رفتم
همونطور که خودم راحت بودم در عین مرتب بودن و آراسته بودن ولی ساده ی ساده
اولا چقدر خودم راحت بودم چقدر راضی بودم چون قبلا برای هر مهمونی باید میرفتم لباس میخریدم باید آرایش میکردم باید موهام و درست میکردم باید لباسم رو با رنگ لاکم ست میکردم و…. کلی زمان و انرژی میزاشتم تا آماده بشم و خیلی از مسائل که خانوم ها بهتر درک میکنن
در ضمن چقدر از سمت دوستانم تحسین شدم
چون من یکی از دوستام رو هفت سال بود ندیده بودم
با اینکه خودش انواع و اقسام عمل های جراحی رو انجام داده بود و یه عالم آرایش و پر زرق و برق بود
به من گفت
مونا واقعا آفرین بهت که انقدر ساده هستی و حالت طبیعی خودت رو حفظ کردی
و این برام جالب بود یه آدم که از نظر ظاهری 180 درجه تغییر کرده و همش دنبال مد و جراحی و این حرفاست میاد من و سادگی من و تحسین میکنه
این نشون میده که همه آدم ها سادگی رو دوست دارن
چون این اصله و بقیه چیزها فرع
چون این دقیقا طبق قانونه
همه آدم ها سادگی رو دوست دارن ولی عزت نفس ندارن ساده باشن و نمیتونن خودشون باشن چون حرف مردم براشون مهمه
استاد هروقت میخوام یه کاری انجام بدم که احساس میکنم دارم برای نظر مردم انجام میدم یاد حرف شما میفتم و از خودم میپرسم اگه تو یه جزیره بودی و هیچ آدمی نبود و تو تنها بودی آیا باز هم این کار و انجام میدادی؟
همیشه به خودم میگم تو اگه تو بهترین کشور هم زندگی کنی ولی ایرادهای شخصیتیت رو درست نکرده باشی نمیتونی لذت ببری
این پاشنه آشیل ها اذیتت میکنه حالا هرجای دنیا که باشی
باید اصلاحش کنی تا از زندگیت لذت ببری
فرقی نمیکنه تو ایران باشی یا تو امریکا باید خودت رو تغییر بدی
استاد واقعا عاشقتم برای این آگاهی های بینظیر که بهمون میدی
و راجب اون غار و اون سنگ ها و صخره های فوق العاده
من قدرت خدا رو بهتر درک کردم
و این موضوع که مگه این غار برای اینکه با این عظمت ساخته بشه کاری کرده؟
مگه این سنگها برای اینکه اینقدر زیبا به نظر برسن کاری کردن؟
جز یک نیروی قادر و توانا که بر اثر تکامل و گذشت زمان اونها رو مدیریت کرده و این حد از عظمت و زیبایی رو به وجود آورده؟
که به قول خانم شایسته انگار یک پیکر تراش حرفه ای اون ها رو به این شکل زیبا و بینظیر درآورده
پس تو هم نیازی نیست برای رسیدن به خواسته هات کاری کنی تو فقط در مسیر درست حرکت کن
خدا خودش همه چیز و درست میکنه
بقیه قسمت های فایل هم درس هاش رو با خوندن کامنتهای بچه ها درک میکنم
استاد و خانوم شایسته دوستتون دارم
در پناه خدا باشید
سلام مونا خانم
چه کامنت زیبا و کاملی
چه توضیح عالی دادید در مورد عزت نفس
تحسینت میکنم به خاطر اینهمه تغییر
بابت اینهمه عزت نفس
بابت این همه سادگی
بابت اینهمه خود بودن
بابت اینهمه به صلح بودن با خود
بابت اینهمه مهم نبودن دیگران و حرفاشون
اصلا هر چیزی طبیعیش خوبه،
شما ثروتمندترین افراد را نگاه کنید ببینید چقدر ساده زندگی و لباس میپوشن
ایلان ماسک،بیل گیتس،جف بزوس،وارن بافت و ….
سلام دوست خوبم
سپاسگزارم برای لطف و محبتتون
ممنونم که برام نوشتین
من همیشه از خوندن کامنت هاتون لذت میبرم و درس میگیرم
چقدر دقیق اشاره کردین به این موضوع که انسانهایی که ثروتمند بودن انسانهایی که به گسترش جهان کمک کردن چقدر ساده زندگی میکردن دقیقا یاد داستان انیشتین افتادم
که رئیس جمهور میخواست بره خونشون دیدنش و همسرش بهش میگه برو یه لباس مناسب بپوش
انیشتین در جواب میگه
اگه رئیس جمهور میخواد منو ببینه من با همین لباس راحتم
اگه میخواد لباسهای منو ببینه در کمد و باز کن لباس هام رو بهش نشون بده
واقعا کمتر کسی میتونه تا این حد با خودش درصلح باشه و نگاه بقیه براش مهم نباشه
خدارو شکر که داریم در مسیر درست حرکت میکنیم و خودمون رو بهبود میبخشیم
انشالا همیشه در مسیر درست باشید
سلام مونای زیبا. دختری که داره روی خودش کار میکنه و اینقدر عملگراست. سپاسگزارم ازت عزیزم بابت شیر اگاهی هات با ماهایی ک دوره عزت نفس رو هنوز نخریدیم ولی با بخش کوچیکی از اون اشنا شدیم از طریق کامنت شما.
تحسینت میکنم عزیزم که انقدر ساده میپوشی و زیبا قانون رو اجرا کردی و برامون از سادگی گفتی..اتفاقا منم این مورد یکی از پاشنه های اشیلمه که خیلییی کم رنگ تر شده و ب قول شما نباید با یک بار عمل کردن رهاش کرد و باید مدام کار کرد و برای خود تمرین گذاشت. من هم اصلا اهل ارایش نیستم با اینکه هنوز 22 سال سن دارم و دخترا اکثرا تو این سن و سال ک هستن خیلی ب ارایش کردن علاقه مندن میبینم دوستام هرجا میرن ارایش میکنن ولی من میگم تو اینی. بپذیر خودت رو و چهره اصلی خودت رو پنهان نکن. قبلا وقتی میخواستم لباسی بپوشم ب این توجه داشتم ک ادما قراره چقدر بهم توجه کنن و چه قدر به به و چه چه کنن با دیدن من. در واقع گرایش خودم رو در انبوهی از نظر بقیه گم کرده بودم ولی الان کم رنگ تر شده. چند شب پیش میخواستم برم عروسی و داشتم میگفتم چی بپوشم و پشت سرش سریع نظر مردم برام بولد شد ولی گفتم نه! چیزی ک خودت دوست داری و راحتی رو بپوش و چقدر خوبه این اعتماد ب نفس.
ممنونم ازت عزیزم بابت کامنت ارزشمندت. سالم و پرروزی و ارام باشی
سلام عصمت عزیزم
ممنونم ازت عزیزم برام نوشتی
منم خیلی تحسینت میکنم که داری شخصیتت رو بهبود میبخشی و سعی میکنی نظر بقیه برات مهم نباشه
خیلی لذت بردم که گفتی تو اینی
خودت رو بپذیر و چهره اصلی خودت رو پنهان نکن
وای که چقدر من درگیر چهره ام بودم قبلا
اصلا خودم و دوست نداشتم
اصلا چهره ام رو دوست نداشتم
ولی آموزشهای استاد چه کرد با من
چقدر من و تغییر داد
تازه فهمیدم چقدر قشنگه خودت باشی و خودت و دوست داشته باشی
عاشقتم عزیزم در پناه الله یکتا باشی
سلام به شما دوست همسفر و هم فرکانسی ام
سلام به شما مونا ترحمی عزیز
واقعا از خوندن کامنتت و آگاهی هایی که نوشتی لذت بردم واقعا ممنونم که از خودت اینقدر زیبا ردپا میگذاری. واقعا تحسین ات کردم برای اینکه اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و یک شخصیت قائم به ذات داری پرورش میدی. تحسین ات میکنم برای اون اصل سادگی و اون عزت نفست.
چقدر قشنگ یاد آوری کردی با سوال:
“اگه تو یه جزیره بودی و هیچ آدمی نبود و تو تنها بودی آیا باز هم این کار و انجام میدادی؟”
واقعا سوال راهگشایی هست و چقدر میشه باورهای مخرب و پاشنه اشیل درآورد.
باز هم برای این کامنت زیبا و آگاهی بخشت صمیمانه سپاسگزارم.
برات از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه
سلام فهیمه جان
سپاسگزارم ازت عزیزم برای لطف و محبتت
منم خیلی تحسینت میکنم که انقدر عالی داری رو خودت کار میکنی و در مسیر درست حرکت میکنی
میدونی به نظر من وقتی آدم از خودش سوال میپرسه دیگه نمیتونه
سر خودش و کلاه بزاره و به خودش دروغ بگه
باید با خودش رو راست باشه
این سوال پرسیدن از خودمون خیلی میتونه بهمون کمک کنه
حداقل باعث میشه یه لحظه فکر کنیم بعد یه تصمیمی بگیریم
عاشقتم عزیزم
در پناه الله یکتا باشی
به نام خدای مهربان
سلام مونا جان
عکس پروفایل خیلی جذابه، من چقدر عکاس ها رو دوست دارم مخصوصا وقتی دوربین به دست باشند.
داستان هدایت ات رو خوندم، دیوانه کننده است، میشه از داستان هدایت بچه ها صدها رمان نوشت. کاش یه نویسنده عباس منشی پیدا میشد داستان هدایت بچه ه رو تبدیل به رمان میکرد.
مونا جان کامنت زیبایی نوشته بودی.
برایت بهترین ها را آرزو میکنم.
در پناه حق پاینده و پایدار باشی
سلام رضوان جان
سپاسگزارم ازت عزیزم
شما هم خیلی چهره زیبایی داری منم خیلی دوست دارم
من هر وقت داستان هدایت بچه ها رو میخونم قانون مدارها رو بهتر درک میکنم
و اینکه خدا چقدر بینظیر هدایت میکنه وقتی که ما بخواهیم تغییر کنیم
عاشقتم عزیزم
در پناه الله یکتا حال دلت عالی باشه
سلام رضوان جان دوست داشتنی و پراز عشقم
چه ایده خوبی رو گفتی، راستش این ایده رو شاید یکسال پیش که بیشتر داستان هدایت دوستان رو برای درک هدایت خوندم به شکل دیگه تو ذهنم داشتم. نمیدونم چی شد یادم رفت یا بخاطر آماده نبودن و عزت نفس پایینم اصلا فکر کردن بهش رو هم منو میترسوند. آخه من با رویای نوشتن و نویسندگی داستان مهاجرتم رو شروع کردم و از کارم استعفا دادم و الان هیچی نیستم در این زمینه…ولی بیکار هم نبودم و مهارت های دیگه ایی رو در خودم پرورش دادم مثلا یکم تدوین و ازش در لحظه هم پول ساختم. کم بود اما چسید الان که فکر میکنم. الانم وردپرس رو دارم سعی میکنم بیشتر یادبگیرم و کسب و کار شخصی خودمو استارت بزنم.(شاید این بار که از علایق نمیشه پول ساخت که پاشنه ی آشیل منه، حتی مانع میشه به نوشتن کتاب فکر کنم.) اما دیدن یهویی پیام شما رو نشانه و راهنمایی از خداوند میدانم.
واقعا ازت ممنونم که هستی و اینقدر قشنگ و باعشق ردپا میذاری.اشکم الان دراومد رضوان جان نمیدونم چرا…دوستت دارم دوست قشنگم.
ارادتمندت فهیمه
به نام خدای مهربان
سلام فهیمه جان
چقدر خوبه که داری ورد پرس کار میکنی،عالی. منم برنامه دارم ان شاءالله تابستان اون رو یاد بگیریم و سایت خودم رو با توجه به کاری که منتظر هدایتش هستم رو راه اندازی کنم
دختر اگه به نویسندگی علاقه داری، چرا تعلل می کنی، نویسندگی یکی از شغل های پر درآمد دنیاست. تازه میتونی تو سایتت کتاب صوتی داشته باشی. اصلا همین هدایت ها رو بصورت صوتی تهیه کن. کلی کار میشه کرد.
من وقتی میخوام یه کاری رو بکنم اینقدر ایده و برنامه میاد تو ذهنم، که ایده هام خسته ام میکنه دست به هیچ کاری نمیزنم.(خخخخ)
دو سه سال پیش خواستم برم عکاسی یادبگیریم، یکی از ایده هام این بود که برای مادری که باردار است یه آلبوم درست کنم تا بچه اش 2 سالش بشه و پایان 2 سال یه آلبوم با یه فیلم میکس از روند دو سال بهش تحویل بدم.
و کلی ایده و برنامه،بعد همسرم گفت ول کن بابا حال داری .
اون موقع هنوز با استاد آشنا نبودم و کلی کار رو تجربه کردم متاسفانه بعلت شرک، هیچ کدام به سرانجام نرسید. و الان دیگه عجلهای برای کار ندارم چون هنوز نتونستم بین این همه علاقه، علاقه اصلی ام رو پیدا کنم.
سلام دوست عزیز. چه خوبه که اعضای سایت اینقدر باهمدیگه صمیمی و دوست هستن. ممکنه بگید داستان هدایت بچه ها رو از کجا ببینم؟
به مونا جان گفته بودید داستان هدایتش دیوانه کننده است مشتاق شدم بخونمش ولی بلد نیستم پیداش کنم.
اگه ممکنه لینکش رو برام بفرستید لطفا
به نام خدای مهربان
سلام عزیزم
سارا جان باید روی اسم مثلا مونا ترحمی کلیک کنی هدایت میشی به یک صفحه
که اونجا میتونی داستان هدایت، عکس بچه ها در سایز بزرگتر(اگر روش کلیک کنی) محصولاتی که خریدند.
تعداد دیدگاههاشون. و جام دست آورد هاشون رو اونجا ببینی.
سارا جان این سایت برای من مثل اقیانوس میمونه هرچه بیشتر سرچ می کنم بیشتر به عمق اون پی میبرم.
سارا جان در پناه حق پاینده و پایدار باشی عزیزم
سلام مونای عزیز. یعنی من عاشقتمم دختر. خیلی تحسینت میکنم عزیزم. چقدر خوب نوشتی. چه نکات ارزشمندی رو مطرح کردی: به چالش کشیدن عزت نفس، پا گذاشتن روی ترسها، به حرف مردم بها ندادن و…
تحسینت میکنم برای اینکه تصمیم گرفتی و رفتی به سمت سادهپوشی و آرایش نکردن.
تحسینت میکنم برای نتایج خوبی که گرفتی، برای الهاماتت، برای اینکه خدا رو پیدا کردی.
چشمهام اشکی شد از خوندن داستان هدایتت. خدا رو شکر میکنم. موفقیتهاتون هر روز بیشتر و بیشتر بشه مونای عزیز.
خیلی خوشحالم برای آگاهیهایی که کسب کردی، برای موفقیتهای خودت و همسر عزیزت. در پناه خدا.
سلام مونا جان
برای اینکه اینقدر عالی روی خودت کار میکنی بهت تبرییک میگم واقعا کارت درسته و در مسیر قانون هستی من هم از قبل از آشنایی با سایت این طرز فکر رو داشتم که دوست داشتم خودم باشم از قیافه های پر از آرایش خوشم نمیومد اما همیشه یه آرایش ملایم هم داشتم اما از وقتی در دوره ها هستم دیگه اونم ندارم مگر یه جاهای خاص اونم بسیار ملایم تر از قبل چون با خودم بیشتر در صلحم از وجود خودم و چهره ی خودم بیشتر حال میکنم ازوقتی خانم شایسته رو هم دیدم که با این سبک زندگی میکنه دیگه ایشون برام در تمام جنبه ها الگو شده و من هم به دنبال سادگی همراه با آراستگی بیشتر هستم دقیقا مثل شما که در کامنت نوشتین واقعا شما تغییر کردین و این همه تغییرات شما قابل تحسین هست منتظر نتایج فوق العاده ی شما هستم .
سلام مونا خانوم-آفرین چ قشنگ بود برداشتات-از خوندن کامنتت لذت بردم و چیز یاد گرفتم و مرور کردم-تحسینت میکنم بابت کار کردن روی عزت نفست و نتایجی ک گرفتی-با دیدن رقص استاد یاد حرفاشون توی دوره عزت نفس افتادم-عزت نفس خیلی مهمه بنظرم عزت نفس اسکلت اصلیه ک بقیه چیزا رو اون سوار میشن.هرچی محکم تر بنائی ک میاد روش بهتر و باکیفیت تر و بادوام تر-اینم ک گفتید آدم با انجام کاری ک قبلا انجام نداده قدرت میگیره واقعا درسته.ی نیرویی میگیری ک اصن انگار رو هوایی و ی قدم از نردبونه اعتماد بنفست تو اون موضوع خاص و حتی موضوعات دیگه میری بالا.اعتماد بنفسی ک سیستم عامل عزت نفسه
سلام به دوستان خوبم. چقد من لذت بردم ازکامنت شما مونا جان چقد بهم ارامش داد درس زمانی به کامنتت هدایت شدم که حالم خوب نبود اومدم توسایت وکامنت شما کلی حالمو خوب کرد موفق باشی عزیزم
.خدایا شکرت که همیشه هوامو داری.عاشق همتونم.
سلام مونا جان
چ کامنت زیبایی
چقدر سادگی ،چقدر خود واقعی بودن ،چقدر عزت نفس داشتن ،تحسین بر انگیز بود،
همه چیز در سادگی زیبایی خودش رو داره مثل جهان و طبیعتی ک خداوند آفریده،
همون ک واقعا وقتی در مسیر باشی خداوند بقیه کارها رو انجام میده ،……
سلام مونا جان
بهتون تبریک میگم که با خودتون به صلح رسیدید . و این هم مدیون تمرین و ممارست است.
و عزت نفس مهم ترین بخش زندگی همه ما است. و واقعا استاد بطور عملی به ما دارن آموزش میدن . و مهم اینه که نکات را از اموزش ها بکشیم بیرون.
و شما دوستان عزیز با بیان نکته ها ما را آگاه تر میکنید.
ممنونم و براتون آرزوی موفقیت و شادی میکنم .
سلام و درود به خانم ترحمی گرانقدر
واقعا ممنونم ازت که اینقدر زیبا کامنت می نویسی یکی از اون افراد شاخصی هستی که من همیشه کامنت هاشو میخونم واقعا بی نظیری ، بهت تبریک میگم که اینقدر عالی رو خودت کار کردی و در مسیر تکامل هستی . و ممنونم ازت که ی بار دیگ موضوع عزت نفس رو یاد آوری کردی بهم .
در پناه الله مهربان شاد و سلامت و پایدار باشید.
سلام مونا جان الهی همیشه در اوج
باشید دخترم چقدر کامنت
آرامبخشی نوشته بودی با صدای
قشنگ خودت تو گوشم زمزمه میشد
و اونقدر دقیق و نرم داشت حک
میشد تو ذهنم که کلی حالم عالی
کرد انشاالله که در اوج باشیم همگی
انشالله که هر روز موحد تر از قبل به
بهشت های بزرگتر وارد بشیم و از
لحظه حالمون همواره لذت ببریم
سلام و درود به شما مونای عزیز!
تحسینتون میکنم دوست عزیزم..
واقعا همینه بحث عزت نفس خیلی مهمه..که خودتو تو قالبهایی که جامعه افراد رو به یه شکل درآورده .جدا بشی..
و این عزت نفس چقدر میتونه تو زندگی شخصیمون تاثیر بگذاره..
همین بحث آرایش…چقدر وقت گیر…چقدر زمانبره..
چقدر میخاد هزاران پروسه روی سر رویت انجام بدی..تا خوشکل بشی..که فقط تایید شدن اطرافیان رو برانگیخته کنی…
مخصوصا ارایش چشم…
که من هیچ وقت توش دقیق نیستم…
هر گاه یه جشن بوده انجام دادم زشترم شدم..و سعی کردم کمتر انجام بشه…
هر کاری برمیگرده براه راست..راه راست همون راه اسانیها هست..
خیلی تحسین کردم استاد رو با دمپایی انگشتی وسط جمع با عشق میرقصیدد..رقص استاد یه حالت خاصی داشت..خوشحال و حال خوب رو از تک تک لحظهاش میتونستی حس کنی..این عزت نفس چکارا میکنه..
و میدونم هر روز که نیگذره باید بیشتر قوی باشم.
و نکته زیبا از این نشنال پارک..زیبا که واقعا شگفتی خداوتد رو میشه از لحظه به لحظه اش دید..
چقدر این خداوتد بزرگه..ولی من خودمو میگم..چقدر ایمانمون در برابر قدرت الهی بیشتر وقتا کم میاره..
داریم زندگیمونو طبق عوامل بیرون پیش میریم..چقدر چک لگدها بخاطر این افکار خوردیم..
بخودم یادآور میکنم باور قدرتمند کننده راجع به توحید داشته باشم..و بدونم خداوندی که منو به اینجا هدایت کرده..و الان بیام راجع به توخید راجع به قوانین بدون تغییر الهی رو بنویسم.
باید هر روز ایمانمو توکلمو بخداوتد زیاد کنم..
و باور کنم…خداوند هست که زمین و اسمانها را به بهترین و زیباترین شکل آفریده…و زندگی ما انسانها و خواستهامون طبق قوانین هست..و هر لحظه هدایتگرمونه….
من سپاسگزار این دوستان توحیدیم هستم..ممنونم از کامنت زیباتتون مخصوصا صحبت آخرتون..که آب پاکی رو روی دست ریخت..
که خداوند همه کارها رو خودش انجام میده..
خداوند که این غار رو که کوچکترین نعمتشه.به این عظمته..اینقدر ما را به فکر وامیداره…
ببین به من اعتماد کن..من تو رو به دقیق ترین راه هدایت میکنم.فقط باورم کن..تو 1درصد به من اعتماد کنی..من هزاران قدم تو تمام جنبه های زندگیت برمیدارم…
سپاسگزار شما هستم دوست عزیزم
به نام خداوند جان و خرد
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و دوستانم
امروز برف داشتیم اونم چه برفی 25 سانتی متر مکعب بر اینچ!!!!!!
خدایا شکرت بابت اینهمه نعمت
آقا حال و هوای سایت چقدر عالی شده
انشالله که رفتم آمریکا هر شب مراسم کاباره داریم
بابا زندگی همینه سراسر لذت ،رقص ،شادی، خنده،عشق،محبت،آرامش،الهامات،آگاهی
مگه داریم،مگه میشه!!!
یخ استادم شکسته بعد آموزش رقص توسط اون خانم خوشگله
انشالله با هم برقصیم
ای جانم،چه میلرزونه استاد
تازه رفته وسط،مجلس را گرفته دستش،هر جا میری سریع لیدر میشه
خانم شیلا هم گفت عباسمنش چه خوب میرقصی باید تا آخر مجلس اینجا برقصی
دوستان ایرانی عزیز هم چه رقصی داشتند،من که خداوکیلی 10 بار قسمت رقص و شادی را دیدم
(محیط و شرایط و دوستان ببینید چقدر تاثیر داره شما این تصاویر و آهنگ ها را میبینید و میشنوید ولی اون کار خودشا میکنه،شاد میشید،با روحیه میشید،اصلا تک تک سلولهای بدنتون انرژی میگیرن و انرژی شما هزار برابر میشه
چقدر فرکانس تغییر میکنه
وقتی استاد میگن با بهترین ها باشید
وقتی میگن بهترین ها را بشنوید
وقتی میگن بهترین ها را ببینید
وقتی میگن در مورد بهترین ها صحبت کنید
وقتی میگن در مورد بهترین ها فکر کنید
ببینید چقدر تاثیر داره و روحیه شما را عوض میکنه
خوب خوبی را کند جذب این بدان
دیدن این فایل دوباره یک چیز را به من یادآوری کرد که محمد باید از نعمت ها و لذت های الانت لذت ببری و خوشی ها را به بعدا موکول نکنی اگه الان شاد باشی و از زندگی لذت ببری به شادی و لذت های بزرگتر میرسی،ظرفت بزرگ میشه،آگاهی و الهامات بزرگتر میشه.
خوشی ها را موکول به بعد نکنیم
اگه الان میتونیم بریم مسافرت،بریم
اگه الان میتونیم بخندیم،بخندیم
اگه الان میتونیم برقصیم،برقصیم
اگه آلان میتونیم محبت کنیم،محبت کنیم
اگه الان میتونیم بریم پارک،بریم
اگه الان میتونیم بارش برف و باران ببینیم،ببینیم
دنیا و اطراف ما سراسر نعمت و شادی هستش،کسی میتونه این نعمت ها و شادی را ببینه که عینک شکرگزاری را زده باشه
یه حالی هم به تراک کمپر دادید یه غذای موتوری تازه،یه کارواش با حال
چقدر تحسینتون میکنم با وجود اینکه میتونستید با آسانسور برید غار،ولی پیاده روی کردید
استاد چقدر تحسین کردنت عالیه،حتی از تمیزی سرویس بهداشتی و بعد این همه مدت برای شما عادی نشده
مریم گُلی هم پاسپورت نشنال را خریدند چقدر خوبه کا آدم هر جایی میره حتی اگه شده یه چیز کوچیک و ارزون قیمت تهیه کنه تا با دیدن اون یا خوشی سفر براش تکرار بشه
به نام خدا
سلام محمد جان باز هم یک کامنت دیگه دارم برای تو دوست خوبم
«دنیا و اطراف ما سراسر نعمت و شادی هستش،کسی میتونه این نعمت ها و شادی را ببینه که عینک شکرگزاری را زده باشه»
به قول تو محمد جان دنیا و اطراف ما پر از نعمت هست و فراوانی و خودم دیدم و تجربه کردم وقتایی که بابت مورد های خیلی ریز و جزیی شکر کردم چقدر حالم خوب شده در کل روز و چقدر از خودم رازی بودم اما روزهایی هم بوده که هر کاری که میکردم حالم خوب بشه با اینکه شکرگذاری میکردم اما اون حاله بوجود نمیومده ولی امروز فهمیدم که اون شکرگذاری زبانی بوده و جهان به زبان ما کاری نداره به فرکانس ما کار داره و بسیار خوشحال شدم که این موضوع رو که استاد هزاران بار گفتن رو الان به درکش رسیدم و امیدوارم که دیگه همین رو بگیرم و برم چون اصل رو فهمیدم حالا باید فقط تکرار و تمرین کنم تا بهترش کنم به امید خدای مهربان که بتونم استمرار داشته باشم
خدایا خیلی وقتی ها من از پس ذهنم بر نمیام زورم بهش نمیرسه تو کمکم کن تو یاریم کن توکه توانایی
ممنونم ازت محمد جان
سلام درست میگید همه چی ربط داره به فرکانس وقتی فرکانس منفی باشه هر چقدر با زبان شکرگزاری کنی فایده نداره باید درونت رو آرام کنی و احساس خوب داشته باشی من الان یکم نگران بودم وردی های امروزم نکنه نتیجه منفی داشته باشه با خواندن کامنت شما یه دفعه به خودم اومدم همین فکر کردن و همین نگرانی نتیجه منفی داره از همین الان باید جهت دهی مثبت بدم و آرام باشم و شکرگزار داشته هام باشم و همه چیز هم مثبت و به نفع من میشه چون هزاران بار تجربه کردم و نتیجه ها دیدم
. همه خدا رو دوست دارن و عاشقشن. کسی که با خودش به صلح میرسه و از درون صاف و زلال میشه .به روح الهی خودش نزدیک و متصل میشه واسه همین دیگران اون شخص رو دوست دارن و به سمتش جذب میشن
آرزوی به صلح رسیدن و آرامش درون پایدار برای هممون دارم
سلام به محمد عزیز.
خیلی تحسینت میکنم آقا. باز هم کامنتت جزو محبوبهاست. واقعاً عالی هستی محمد جان. چقدر مختصر و مفید و جذاب نوشتی. خیلی موجز به نکات مهم اشاره کردی.
باید این نکات رو همیشه در ذهن داشته باشیم و یا یه جایی بنویسیم که مدام جلوی چشم باشه.
نکته اول: کنترل ورودیها و دریافت فقططط ورودی مثبت.
و نکته دوم: لذت بردن از همین نعمتهایی که الان داریم.
مریم جون هم در جلسه ششم قدم دوم، بعد از تعریف یه خاطره بامزه، خیلی قشنگ میگن که: «هر وقت قرار شد بین یه کار و یه لذت بردن از اون لحظه انتخاب کنم، باید لذت بردن رو انتخاب کنم». (من این جلسه رو حفظ شدم بس که شنیدم. از صدای خندههای استاد در این جلسه نگم که جادو میکنه. من که هر بار میشنوم دلم غنج میره).
خدا بگم چی کارت کنه محمد… اوایل کامنتت که درباره رقصیدن استاد نوشتی خیلی خوب بود و من کلاً نیشم باز بود موقع خوندن.
خدا حفظت کنه. برات بهترین نعمتها رو از خودش طلب میکنم، از جمله رقصیدن هر شب در کاباره، در امریکا، به زودی.
سلاااام به شما
کامنتتون خیلی قشنگ بود.
وقتی کسی رو میبینم که زندگی رو ساده و قشنگ و در لحظه میبینه ازشون سپاسگزاری میکنم.
سپاسگزارم که شما هم زندگی رو با دیدگاه متفاوتی میبینید و سپاسگزارم که نوشتید این کامنت رو، تا من بیشتر و بیشتر متوجه فراوانی این دیدگاه قشنگ و درست بشم.
تا بیشتر یقین پیدا کنم که افراد متفاوت و زیبافکر ،همیشه و همه جا هستن.
سلام محمد جان
عاشق این نگاه قشنگت به زندگی و دنیا ی اطرافت هستم دقیقا من هم خودم به دنیا همین نگاه و دید رو دارم که باید ساده بگیرم که باید به تمام نعمتهای اطرافم آگاه باشم و بابت اونها سپاسگزاری کنم و خیلی خوشم اومد که گفتین در لحظه زندگی کنید الان برقصید الان شاد باشین الان محبت کنید الان سفر کنید و …واقعا همینطوره چون قانون جهان این هست در زمان حال زندگی کنید میخوام دقیقا همینطور باشم خدایا کمک کن
سلام دوست عزیز محمد جان
چقدر از کامنت شما شاد شدم. انگار دوباره فایل را دیدم.
منم مثل شما قسمت اول فایل را چندبار دیدم و خندیدم و قر دادم و شاد شدم. و گفتم چقدر خوبه با دیدن شادی شاد میشیم چه برسه اونجا باشیم و فرکانس شادی را دریافت کنیم.
چقدر به نکات مثبت توجه کردی دنیای ما سراسر شادیه فقط بستگی به دید و نگاه ما داره.
عالی دوست عزیز. موفق و شاد باشی و از برف هم لذت ببرید .
سلام و درود بشما دوست عزیزم.
چقدر صحبتتون زیبا بود..و پر از شادی و رقص بزن بکوب..
میخام راجع به باوری مذهبی بگم..که هر چی جلو میریم این باور بیشتر خودشو نشون میده..
که رقص شادی رقص گناه کبیره هست..
و این باعث شده بود که زندگی ما براه ناجور ختم بشه..
و از زمانی که فهمیدم چقدر افراد هستن..تو مجالسشون لباسهای مجلسی شیک میپوشن.حالشون خوبه.برای خودشون خوش میگذرونن..چقدر همیشه اتفاقات عالی براشون پیش میاد..
ولی برای من جز حال بد نبود..
و همین تناقض که منو سرگردان کرده بود..باعث شد تا من بیشتر وجود خودمو در این دنیا بشناسم..
و بگم هنوز همین باگ مذهبی هنوز تکه هایی تو وجودم هست..
ولی هر روز که میگذره وقتی شادم.وقتی حالم خوبه وقتی احساس سپاسگزاری دارم..اتفاقات خوب برام میفته..
بوجود این باگ مذهبی هر نوقع به یه آهنگ زیبا و شاد گوش میکردم.تنم به لرزه درمیومد حالم خوب میشد…
تا خداوتد منو هدایت کرد بجایی که بهم بگه..تمام زندگی دنیا به شادی و خوشبختیه..و تو رشد میکنی و بزرگ میشی..
من سپاسگزار این شادیهای این سایتم..و سپاسگزار کلام شادی و لذتی که شما نوشتین هستم!
به امید بهترین زندگی شاد و رقص و حال هوای عالی!…
سلام سلام
اقا چه روز خوبی امروز شروع کردم
چقدر داره بهم خوش میگذره
من دیشب ساعت 1/30 شب بود خوابیدم ک ساعت 4/30 صبح با انرژی و حال خوب
خیلی خیلی عالی شروع کردم
از خواب ک بیدار شدم خیلی سرحال بودم
تمرین ستاره قطبی را انجام دادم
رفتم دوش گرفتم
ی چایی دم کردم جاتون خالی چه چایی خیلی خوشمزه ای خوردم خیلی چسبید
بعدش صبحانه نون و پنیر گردو خوردم
رفتم جلسه 2 و 3 قدم دوم را داشتم میدیدم
که بعدش رفتم ببینم فایل جدیدی روی سایت اومده یا ن
دیدم سفر به دور امریکا اومده زدم ک دانلود بشه
بعد من خودم اصفهانیم ولی الان دانشگاهم
تو سراوان سیستان بلوچستان
واقعا چه مردم خوب و خونگرم و مهربونی داره این شهر
تو خوابگاه بودم
که ی حسی بهم گفت برو بیرون قدم بزن
ساعت تقریبا 6:45 صبح بود
رفتم بیرون. عجب هوایی بود
خورشید تازه کامل طلوع کرده بود
ی ابرهای خیلی خوشگلی تو هوا بودن
اینجا انقده هوا خوبه ک من با یک تیشرت تو دی ماه رفتم بیرون داشتم قدم میزدم و حال و انرژیم خوب بود انگار داشتم رو ابرا قدم میزدم
همینطوری ک داشتم قدم میزدم
یهو دیدم ی صدا توله سگ میاد
رفتم طرف صدا دیدم ی توله سگ خوشگل ریزه میزه کوچولو تقریبا 1 ماه اش بود
دیدم افتاده تو ی چاله
از چاله درش اوردم
دیدم داره دورم میگرده نشستم اروم نازش کردم
بعد بلند شدم برم قدم بزنم دیدم داره همراهم میاد دیدم خیلی گرسنه اس رفتم سریع از تو اتاق ی شیر اوردم ریختم تو ظرف گذاشتم
جلوش داشت میخورد
چه باحالم داشت شیر میخورد
بعد همونجا به خودم گفتم
وقتی خدا ساعت 6:45 صبح بهت میگ برو قدم بزن پیاده روی کن
بعد هدایتت میکنه به سگی که تو مشکل افتاده و گرسنه اس و من میرم بهش شیر
میدم
خدایی که اینطوری به ی سگ روزی میده
مشکلشو حل میکنه
به من انسان
به من اشرف مخلوقات
به من روح خدا
چجوری هدایتم میکنه
چجوری هوامو داره
فقط کافیه من احساسمو خیلی خوب نگهدارم
تمرکزم رو زیبایی ها رو نعمت ها
رو چیز هایی که میخوام و از ناخواسته هام اعراض کنم
و همه چیو بسپارم به خدا
اون منو هدایت میکنه به اتفاق های بهتر
ادم های بهتر
شرایط بهتر
نعمت های بهتر
اون برام خدایی میکنه
فقط کافیه من حال و احساسمو خوب نگهدارم
الان تازه 8 صبحه
کلی اتفاقات خوب برام رقم خورده
کلی احساس ارامش دارم
کلی احساس سپاسگزاری و خوشحالی دارم
خدا میدونه تا شب چه اتفاقات خیلی خوبی برام میخواد رقم بخوره
چ احساس های خوب و ارامشی قراره برام رقم بخوره
خدایا شکرت برای همه چی
برای این احساس و اتفاقات خیلی خوب
خدایا عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
همگی در پناه الله یکتا ️
سلام آقای خنجری
چقدر با خوندن کامنتتون حال و هوام عالی شد،اصلا یه حس خاصی توی نوشته هاتون بود.
چقدر خوبه که سحر خیر هستید البته که همه اینها هدایت خداوند هست و قرار بوده اون توله سگ خوشگل از طریق شما که یکی از دستان پروردگار هستید نجات پیدا کنه که این حکمتی داره چرا شما؟حتما درخواستی به کائنات فرستادید و برای محقق شدن خواستتون این یکی از مراحل تکامل و تحقق خواستتون بوده و این قدم شما تبدیل به انرژی خواهدشد و به زیباترین شکل ممکن در زمان و مکان مناسب وارد زندگی شما خواهد شد.
امیدوارم همیشه سحرخیز و سلامت و خوشبخت باشید.
سلام لیلای عزیزم
واقعا چیزی شد گفتی
واقعا اتفاق امروز اولین قدم بود برای رسیدن ب یک خواسته ای هست
از اونجایی میگم ک امشب با بر خورد ب ی تضاد بدجور حالم بد شد
و داشت منو همراه خودش میبرد
و بعد از چند دقیقه سعی کردم حال خودمو خوب کنم و ی ساعت بعدش اومدم تو سایت
ک اومدم پاسخ شما را خوندم
و دوباره کامنت خودمو و پاسخ فهمیه جانو خوندم
که فهمیدم این اتفاق افتاد که من
سعی کنم این تضاد و اتفاق بد را
برای خودم خیرش کنم
در پناه الله یکتا لیلا جان
سلام به شما دوست همسفر و هم فرکانسی ام
سلام به شما علیرضا خنجری عزیز
چقدر قشنگ بود حالت، چقدر قشنگ نوشتی از داستان هدایتی که امروز خداوند متعال برای اون توله سگ توسط دستان شما رقم زد. خدا چقدر قشنگ همه چی در این جهان رو هدایت میکنه به قول شما ما انسان ها که اشرف مخلوقاتیم رو چطور هدایت میکنه وقتی ما بهش اجازه میدیم، وقتی چشم وگوش مون بینا میشه برای درک این هدایت. واقعا داستان هدایت خیلی برام درس داره و بیشتر عظمت و نظم این خلقت رو درک میکنم. داستان هدایت تون رو خوندم واقعا تحسین تون کردم واقعا خوشحالم که اینجا هستید…
واقعا زیبا نوشتی علیرضا عزیز و ای قسمت کامنتت رو اینجا مینویسم تا دویاره تکرار کنم:
“فقط کافیه من احساسمو خیلی خوب نگهدارم
تمرکزم رو زیبایی ها رو نعمت ها
رو چیز هایی که میخوام و از ناخواسته هام اعراض کنم
و همه چیو بسپارم به خدا
اون منو هدایت میکنه به اتفاق های بهتر
ادم های بهتر
شرایط بهتر
نعمت های بهتر
اون برام خدایــــی میکنه”
سپاسگزارم که از خودت و اتفاقات قشنگت اینجا برامون ردپاگذاشتی، لذت بردم واقعا ممنونم.
از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواستارم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام فهمیه جان امشب ی مشکل و تضاد برام رقم خورد
واقعا بد حالمو گرفت
تا مرز انفجار و عصبانیت منو برد تقریبا 2 و 3 ساعت پیش
بعد بعد از چند دقیقه شروع کردم تمرکزمو عوض کنم رو چیزی ک حواسمو پرت کنه
بعد اومدم رو سایت ک از قسمت هدایت من ببینم خداوند به چی هدایتم میکنه ک حالم خوب بشه دوباره ب ارامش برسم
دیدم ک چندتا پاسخ برای دیدگاهم اومده و جواب شما
عجب و اون قسمت پر رنگی ک از کامنت من نوشتی که
من فقط کافیه احسامو خوب نگهدارم تمرکزمو بزارم رو نکات مثبت
دیدم خودشه
جواب خود حل تضاده
واقعا خداوند چجوری بنده هاشو هدایت میکنه
فهمیه جان در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند باشی
سلام علیرضا جان
چقدر جالب، میدونی چیه من اصلا یک چیز دیگه میخواستم در ادامه بنویسم و برگشتم بالا دنبال یک جمله برای خودم لابلای کامنتت گشتم تا برای خودم یادگاری بنویسم. اصلا اون قسمت انگار برام چشمک زد. اول گفتم ولش طولانی میشه. بعد باز گفتم تو مگر کامنت مینویسی بقیه خوششون بیاد.(آخه تو ذهن من یک ترمزی هست که آدم ها حوصله خواندن ندارند و هرچی کوتاه و مختصرتر مفیدتر…عجب باوری از خودم الان کشیدم بیرون واووو خدایا ممنون…شاید یکی دیگه از ترمزهایی که نتونستم کتاب بنویسم همینم باشه)
بعد کامنت شما و هدایت شما و این همزمانی اصلا اگر این اتفاق الهام و هدایت نیست پس چیه… من خیلی دارم سعی میکنم که این باوور رو در خودم تقویت کنم که خدا به همه الهام میکنه، همو رو هدایت میکنه حتی منو. سعی میکنم هدایتی عمل کنم نه با ذهن تحلیل گر و دودوتا چهارتایی که دارم.
موقع خوندن کامنت تون یک چیزی به ذهنم زد اینکه تضادها اومدن تا ما خواسته هامون برامون واضح بشن. نباید غرق احساس بد و اون تضاد بشیم. این پیغام خداونده باید اینجور مواقع بگیم اوس کــریــم پیغام دریافت شد،خواستمو فهمیدم، واضح شد، درس اون تضاد رو بگیریم و رشد کنیم و مطمئن باشیم که بعد از رد شدن با احساس خوب و درسشو گرفتن یک مرحله رشد میکنیم و به خواسته مون نزدیک میشیم اصلا همینجوری به تضاد نگاه کردن خودش حال آدم رو خوب میکنه اگر واقعا دیگه درس و پیغام و راهنمایی خدا رو هم درست گرفته باشیم که نور علی نوره…(اصلا من نمیتونم کوتاه بنویسم،خخخخ اومدم فقط همینو بگما و البته تحسینت کنم برای کنترل ذهن…درود بر تو علیرضا جان)
تحسین میکنمت دوست عزیز اینقدر قشنگ ذهنت رو مهار میکنی به سمتی که خودت میخوای. افسار ذهن چموش رو باید در دست گرفت وگرنه واسه خودش میتازه تو باقالی ها…
بازم ممنونم که برام نوشتی و باعث شدی زبان الهام و نشانه ها رو بهتر بفهمم و این باور رو در من تقویت کنی تا با همین فرمون برم جلو.
الانم دیدم کامنتت جز منتخب ها شده. اینم تبریک و تحسین ویژه داره که نوش جونت باشه بنظرم پاداش کنترل ذهن برای تو دوست ارزشمندم.باعشق برات نوشتم…
ارادتمند شما فهیمه
…………………………………………………………………
من این کامنت رو همون روز که برام اومد نوشتم ولی اینترنت سرعت به شدت پایین بود و نرسید و خوشبختانه به خاطر این تجربه که خیلی از کامنت هام همینطوری پریدن، تو ورد نوشته بودم و الان که چک کردم دیدم نیست براتون کپی کردم.. هر چند شاید باید با همون حس اون رو میرسید اما ایمان دارم اگر چیزی که لازمه بشنوید و دریافت کنید خواهید گرفت و اصلا هیج زمانی دیر نیــست….
سلام فهمیه جان
الان ساعت 6:20 صبحه
و از چند دقیقه ای هست که از خواب بیدار شدم
اومدم تمرین ستاره قطبی را انجام دادم
اومدم داخل سایت
که دیدم شما دوباره جواب به کامنتم دادی
نمیدونم باور میکنی یا ن ولی در حالی که داشتم
کامنت شما را میخوندم داشتم اشک شوق میریختم
از این هدایتت خدا از این هم زمانی ها
واقعا هم زمانی جلسه 2 و 3 قدم دوم با این اتفاقات اخیرم با کامنت خودم با جواب شما
اصلا داره شخصیت منو تغیر میده
واقعا این خدا چجوری داره منو هدایت میکنه
به قول استاد تو جلسه 3 قدم 2
میگه توذهنتو کنترل کن
ورودی هاتو کنترل کن
تمرکزتو بزار رو چیز هایی که بهت احساس بهتر میده ن احساس خوب
مخصوصا بعد از خوردن به یک مشکل و تضاد
ببین دنیا چجوری برات رقم میخوره که همه چی به نفعت بشه
و کار عملی اینجا فایده نداره
کاریی فایده داره که پس از رسیدن به احساس خوب بهت الهام میشه
واقعا فهمیه جان همه چی همه چی کنترل ذهن
الان کم کم داره با گوشت و استخووونم درکش میکنم
در پناه الله یکتا دوست عزیز من
سلام به علیرضای عزیز
واو چه کامنتی، چقدر درس داشت، چقدر زیبایی داشت…
اولا که واقعا تحسینتون میکنم با این اراده و همت، ساعت 4.5 صبح پاشدن و فایل دیدن و روی خود کار کردن!
و بعد چقدر قشنگ تعریف کردین ماجرای هاپوی یه ماهه ای که امروز شما مامور روزی رسان از طرف خدا شده بودین براش، چقدر خوبه و چقد لازم داریم هر روز و هر روز بهمون یادآوری بشه که خدا هست، همیشه هست، رزاق و رحمان و وهاب هم هست، تا حالا ولمون نکرده و تنهامون نذاشته، بعد از اینم نمیذاره…
خیلی حس و حال خوبی گرفتم، سپاسگزارم از شما:)
دوست خوبم، علیرضای عزیز سلام. چقدرررر حس خوبی پیدا کردم از خوندن کامنتت.
از همون اول با حس خیلی قشنگ شروع شد و همین طور اومدیم جلو با حس قشنگتری تموم شد.
خیلی تحسینت میکنم برای حس عالی که داری و برای موارد مهمی که در کامنتت مطرح کردی: احساس خوب + تمرکز بر زیباییها + اعراض از ناخواستهها.
اصلاً وقتی کامنت دوستان جوان رو میبینم و درباره آگاهیها و موفقیتشون میخونم، ذوق میکنم. انگار موفقیت خودمه.
الهی که در این مسیر ثابتقدم و هر روز موفقتر از قبل باشی. برات بهترین نعمتها و ثروتها رو از خدای وهاب طلب میکنم.
سلام
چقدر از خوندن کامنتتون حس خوب گرفتم
از اینکه دیروقت بخوابی و صبح خیلی زود با انرژی بسیار بالا بیدار شی و کلی کارای خوب انجام بدی، خیلی حال منو خوب میکنه
چقدر مثالتون در مورد هدایت پرودگار و ثروت دادن به ما و اینکه خدا هدایتمون میکنه زیبا بود.
از اینکه احساس مسؤلیت کردید برای نجات توله سگ واقعا آفرین دارید .
امیدوارم همیشه شاد سلامت و ثروتمند باشین
علیرضای عزیز!
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم…چقدر خوب احساس خوبتو منتقل کردی…صبح زود واقعاً انرژی خاصی داره، مخصوصاً اگر هوا خوب باشه و بتونی با تیشرت بری پیاده روی :)
خدا رو شکر که تونستی به اون سگ کوچولو غذا بدی!
خیلی خوبه که با این سن کمت شروع کردی به کار کردن روی خودت…بهترین ها رو برات آرزو میکنم :)
سلام دوست عزیز
چقدر کامنتتون عالی بود
چقدر حس عالی بهم دست داد
قانون رو دوباره برام یادآوری کرد
چقدر خوبه خوندن کامنتها
ادم به فکر میره میبینه چقدر بقیه دارن راحت زندگی میکنن چقدر دنیا را زیباتر میبینند … مرسی از کامنت زیباتون حسم عوض شد اول صبحی
در پناه خدا باشید
سلام اقا علیرضا
نمیدونم چی شد هدایت شدم به کامنت شما.دقیقا منم دو شبه یه تضادی داشتم شب اول بهتر بودم زیاد توجه نکردم ولی دیشب بیشتر بود صبح ساعت 6 و نیم که پاشدم چون رو موج دیشب بودم هنوز حالم گرفته بود نجواهایی بود که تو ذهنم بود. بچه ها رو بردم مدرسه اومدم خونه و به قول استاد وقتی خوب رو ذهنت کار کنی آلارما سریع میان و گفتم اینجوری نمیشه باید ذهنمو به یه چلو کباب مشتی مهمون کنم بعد اومدم فایلای سفر به دور امریکا که جا مونده بود و ندیده بودم رو ببینم.به ذهنم گفتم الان دوست داری از کجا شروع کنم و برم رو کدوم دوره گفت خیلی گشنمه برو یه جاییکه کباب باشه طبیعت باشه شادی باشه خلاصه قسمتهای 186 و 185 و 190 رو که میتونم بگم جز بهترینای سفر به دور امریکا بودن دیدم و بعد هم اولین کامنت که خاستم بخونم رسیدم به کامنت شما.
و این برا من یک نشونه بود که باز یادم بیاره تضادها پله ترقی ما هستن من با این تضادی که برام پیش اومد فهمیدم که من دقیق چی میخام و برام روشن بشه.و اون جاییکه گفتین خدایی که منو هدایت کرد پاشم برم بیرون به یک توله سگ غذا بدم همون خدا همه چیز رو برامون درست میکنه.و من باید حالمو خوب نگه دارم انگار خدا داشت با من حرف میزد که تو کجایی دور نشو.
چون دیشب همش یه چیزی میومد تو ذهنم که چرااا چرااا اینجوری شد کجای کارم ایراد داشت.با اینکه صدای خدا رو هم می شنیدم که خدا میدونه بعد این تضاد قراره چه اتفاقات خوبی بیفته و خدا داره امتحانت میکنه.ولی باز میگفتم نکنه یه خطایی ازم سر زده.
خلاصه که کامنتتون خیلی به دلم نشست و باز اون جمله برام یاداوری شد که هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت نمی افته پس همون خدا هم منو هدایت میکنه.
در پناه خدای یکتا شاد و سلامت باشید.
سلام علیرضا جان
دوست عزیزم چقدر زیبا هدایت شدی من واقعا شما رو تحسین میکنم چقدر از خاطره ای که تعریف کردین لذت بردم چقدر از حرفهایی که زدین خوشحال شدم آفرین به اراده ی شما ساعت چهار و نیم از خواب پا شدین فایل گوش دادین و بعد حدودا ساعت هفت از خونه بیرون رفتین برای پیاده روی و لذت بردن واقعا کارت حرف نداره دوست هم مسیر من همچنان ادامه بده منتظر خبرهای خوبت هستیم .
سلام دوست عزیز
عجب هدایتی ! واقعا که خدا به وسیله شما اون توله سگ را نجات داد و سیر کرد.
چه ماجرای زیبایی داشتید و چقدر به نکته خوبی اشاره کردید : کافیه احساسم را خوب نگه دارم .
همون احساس خوب = اتفاقات خوب
موفق و شاد باشید هر لحظه.
علیرضای عزیزز چقدررر کامنتت فرکانس مثبتی در من ایجاد کرد،،دستی از دستان پروردگار شدی برای سگ کوچولو…و چه زیبا تفسیر کردی…خداوند همه ما رو هدایت میکنه، همانگونه که پرندگان را در هنگام کوچ هدایت میکند.پیشنهاد میکنم تولد بچه کانگرو هم حتما ببینید که چطور این تخم لقاح یافته به سمت کیسه روی شکم کانگرو هدایت میشه،،،شگفت انگیزه.
راستی از اینکه ساعت 4/5 بیدار شدی تحسینت میکنم..زمانی همه خواب بودن و شما در حال تمرکز بر زیباییها.
در پناه خدا سلامت و سعادتمند باشید.
سلام آقای خنجری و دوستان نازنین
ازاینکه بین همزبانانم انسانهای عالی و نازنینی مثل شما دارم بینهایت خدارو شکر میکنم
و بینهایت سپاسگزار خداوندی هستم که زبانش احساسه همیشه حاضره و هدایت میکنه
خیر و نیکوکار رو به سگی که کمک نیاز داره
روزی رو به کسی که روزی میخاد
شادی رو برای کسی که شادی رو تحسین میکنه و هزاران رسوندن و هدایت دیگه
من که فقط اشک میریزم از شوق
و بازهم سپاسگزار خداوندم
که ما و شمارو در اینجا کنار هم جمع کرده .
بدای همه مخصوصا استاد و مریم نازنینمان سلامتی و ثروت و شادی و بهترینها رو میخوام.