https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-10 05:42:252023-01-31 02:12:52سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 186
349نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
که ما هر روز از تک تک نعماتی که داریم لذت ببریم مثل یک بچه ای که تازه به دنیا اومده از همه ی نعماتمون شکرگزاری کنیم و از ته دلمون حالمون خوب باشه
و این حاله خوب باعث میشه تو ایده های خوب و زیبا به ذهنت خطور کنه
این حاله خوب به تو انرژی میده تا روی مهارت و شغل مورد علاقت وقت مفید بذاری و روش با انرژی مثبت کار کنی
و در بلند مدت این معجون معجزه میکنه
توجه بر نکات مثبت
من که این خانومی که داره این اهنگو میخونه اصلا نمیشناسمش ولی فکر میکنم که از خوانندگان قدیمی هست که دهه شصتی ها میشناسندشون نه ما دهه هشتادی ها
اما افرین
همون اول که دیدم این خانم بسیار زیبا داره با اعتماد به نفس و پر قدرت و پر انرژی و با تموم احساسش داره اهنگ میخونه چقدر تحسینش کردم .
افرین خانم افرین بر شما که از جوانی به دنبال عشق و علاقه ات رفتی
خدا وکیلی نگاه کن
رفتن تو شغل مورد علاقه چنین میکنه با ادم
اینکه توی هفتاد سالگی با عشق و قدرت و انرژی تمااااام پاشی و کنسرت بذاری اهنگ بخونی
اینها همش نتیجه رفتن به دنبال علاقه است
چرا مادر بزرگ های ما اینگونه نیستند ؟؟؟
چرا مادر بزرگ های ما به جای کار کردن و پول در اوردن و ارزش افریدن الان زندگیشون رو دوست ندارن کلی درد پا و کمر دارن که حتی نمیتونن بایستن و ناله میکنن …
چون موقع جوانی شهامت دنبال کردن رویاهاشونو نداشتن …
چون این خانم در دوره ی جوانی بها پرداخت کرده ، شجاعت به خرج داده ، از وابستگی هاش کنده ، و بین رفتن دنبال علاقه و پذیرفتن ریسک هاش ، و داشتن یک شغل دولتی و بیمه کردن خودش برای روزهای بازنشستگی ،. ، علاقه و ریسک هاشو انتخاب کرده
من تحسینتون میکنم عزیزه دلم …( ◜‿◝ )
شما چه زن موفق و الگویی برای بچه هاتون و نوه هاتون هستید افرین به شما ┏(^0^)┛
انشالله منم همسن شما که بشم همون جا امریکا و پر از اشتیاق و انرژی در حال انجام شغل مورد علاقه ام هستم که شبیه به کار الانه شماست (灬º‿º灬)
به به استاد عزیییزم قر کمرو
قربونت برم که اینقدر خوب مثل خوده آمریکایی ها احساساتت رو بیان میکنی و بروز میدی .
شایسته خانومم برو وسط برو وسط برووووو . خخخخخخ عاشقتونم .
ای جااانم به این ایرانی های خوش مشرب و خوش گذرون .
چقدر زیباست که توی آمریکا چنین دوره همی هایی وجود داره چقدر حس غرور میکنه ادم که هموطن هاش اینجور قسمت بزرگی از کشوره رویاسازان امریکا میبینه
عااای جووونووووم موم خوزستانیمو
اقا پسر شاباش میدی بعد میری ؟؟ نه خیر عزیزم بد تله ای افتادی یا افتخار میدی میای وسط بامون میرقصی یا مجبورت میکنیم افتخار بدی . خخخخخخخخخخ حق نه گفتنم نداری به قول ازاده این فرهنگ ماست زشته رد کنی.خخخخخخخ
اصلا کشور امریکا از خداش باشه همچین ایرانی های باحال مثبت و پرانرژی اونجا باشن ، اصلا امریکا از خداشه که منم که دختری رقصنده حرفه ای ،هستم بیام اونجا و تو اون کشور کار کنم .
…….
اقا اینجا غار علیصدره همدانه ؟؟؟
واااو پسر چقدر شبیهشه .(◕દ◕)
اقا دو تا چیزه جالب و شگفت انگیز از غار علیصدر یادم اومد گفتم بگم چون خیلی شبیه همن
یک اینکه توی غارعلیصدر پر اب و دریاچه مانند بود و میگفتن که هنوز بعد از چهل پنجاه سال مشخص نشده که منبع این ابها از کجاست و از کجا میاد و ما ازین اب برای کشاورزی استفاده میکنیم اما ازش کم نمیشه …
و دو اینکه قندیل های خیلی قطور و بلندی داشت که راهنما گفت رشد هر یک میلیمتر این قندیل ها صد سال طول میکشه و خب قندیل ها طولشون پنج متری بود و بیشتر …
یعنی میرسن به زمان دایناسورها خخخ
الله اکبر چقدر مسافرت و دیدن عجایب و ایمان و ربوبیت خداوند برما اضافه میکنه
اصلا محو میشی
اصلا یکه میخوری
بابا خدا اومده این عجایبی که من دهنم باز میمونه از شنیدنش رو در تمام دنیا و کهکشان خلق کرده و داره مدیریت میکنه
اون وقت نتونه چند تا مشتری پایدار و خوب برا من جور کنه ؟؟ به جز اینه که من مشرکم من نمیذارم این اتفاق بیوفته من رها نمیکنم و به دستش نمیسپارم …
من دستای کوچول موچولوی مورچه وار خودم و بقیه فکر میکنم چیزی هست روش حساب میکنم و دستان خدا که داره کهکشان هارو مدیریت میکنه از یاد میبرم …
خدایا کمکمون کن اینقدر بت اعتماد داشته باشیم که هیچ وقت هیچ چیزی نگرانمون نکنه چون میدونیم تو بر همه چیز توانایی و ما ناتوان … ما فقیریم به هر خیری از سمت تو .
فقط اینکه تو غار علیصدر شش سال پیش من رفتم تریل نزده بودن اگه گروه رو گم میکردیم دیگه پیدا شدنمون با عزراییل بود (≧▽≦) خخخخخخ ولی شما تریل دارید خداروشکر و نیاز به راهنما ندارید میتونید تنهایی لذت ببرید و یجورایی تنهایی ترسش هم بیشتره لذتش هم بیشتره :)))))
سلام نگار خانم واقعا احسنت به این کامنت زیبا و آموزنده ای که گذاشتی چقدر این قسمتشو خیلی حال کردم از اینکه گفتی باید بریم دنبال عشق و علاقه مون درسته خودمم همیشه به خودم و به همه اینو میگم و میدونم اما بازم کسی در این مورد حرف بزنه خیلی خوشحال میشم و باورهام تقویت میشه امیدوارم شما هم فقط دنبال کاری که بهش عشق و علاقه واقعی داری باشی چونکه وقتی آدم دنبال کار مورد علاقه اش نباشه شاید از نظر بعضی ها موردتایید باشه اما از دید درون و کسی که مهمتر و قدرتمند واقعیه نیست چونکه نمیشه اونو ساکت کرد بقول شاعر میگه آتشفشان رو نمیشه با برف بست اما متاسفانه اکثر آدمها در زندگیشون یه عمر دارن تقلا میکنند که اون آتشفشان درونشون رو با برف ببندن اما نمیتونند و در نهایت نیستو نابود میشن
اما همینکه من،شما،استاد و اکثر دوستان اینجا دنبال عشق و علاقه شون هستند این یعنی یکی از زیباترین ویژگی های یه انسان
من خودم رو بخوام بگم … من دو سال پیش برای کنکور خوندم و دانشگاه خوب و رشته ی خوب قبول شدم … اما بعدش فهمیدم که هیچ لذتی ازش نمیبرم و دانشگاه رفتن چهار سال از زندگی و جوونی منو میگیره و به جز افسردگی و باورهای مخرب و … چیزه دیگه ای نمیده … برای همین بعد از دو ترم دانشگاه رو ول کردم و رفتم سراغ چیزی که عاشقش بودم و استعدادشو داشتم از بچگی اما هیچوقت شرایط انجامش رو نداشتم … اونم رقص بود … برای همه به خصوص فامیل خیلی تعجبی بود و بهم خیلی حرف زدن نمیخوام بگم چیا گفتن و هنوز پشت سرم میگن ولی دیگه واضحه … اما میدونم منه نگار اگه اون تصمیم رو نگرفته بودم اینجا نبودم ، الان مربی نبودم الان وابسته پول پدر مادرم بودم الان خوشحال نبودم الان عزت نفس نداشتم الان راضی و سپاسگزار نبودم ، الان دوستایی که باعث پیشرفتم در هدف زندگیم میشن رو نداشتم مثل دو سال پیش با کسایی بودم که هیچ هدف و اشتیاق و تفاوتی ندارن . و الان که همه ی اینهارو دارم چه اهمیتی داره کسایی که ندارنش بهم میگن چیکار کنم ؟
خداروشکر خانواده ام باهام هم مسیرن و همین اندازه ی کل دنیا ارزش داره …
ولی بله ما در مسیر علایقمون حرکت کنیم خداوند درهای نعمت و برکت رو برامون باز میکنه … به قول استاد ما به دنیا نیومدیم که بریم دنبال شغلی که چندرغاز پولمون بده بتونیم زنده بمونیم بعدشم بمیریم … خدا برا همچین چیزی مارو نیافریده …
در پناه الله یکتا دوسته عزیزم ᕙ( • ‿ • )ᕗ୧(﹒︠ᴗ﹒︡)୨
خیلی خوشحال شدم که دیدگاهتو خوندم و حسو حالم عالی عالی شد ممنون ازت و تبریک بهت میگم که انقدر پیشرفت کردی تو جنبه های زندگیت توجه به نکات مثبت،شغل مورد علاقت(رقص) و …
و ممنون از دیدگاهت
آرزو میکنم هرچی از خدا بخوای همون بشه برات به بهترین شکل ممکن
سلام به دوستان ارزشمند و گرانقدر این خانواده بزرگ و صمیمی
خدایا از تو یـاری میـجویـم…
…………………………………………………………………………….
متن ترانه تورو میخوام شیلا
تورو می خوام تورو می خوام
با تو شب هام پر ستاره است فصل تولدی دوباره است
دوست دارمت واسه همی شه هیچ کسی مث تو نمی شه
وقتی که می گی اینجا بمون پر می کشم تا به آسمون
از خوشی پر می شه قلب هامون غم می ره از دل و دنیامون
وای بخون عشق و از تویه چشام از شب قصه ها بگو برام
گرمی دست هایه تورو می خوام تورو می خوام
تو رو می خوام تو رو می خوام
وای اگه گم بش پیدا نشی از خودم از دلم جدا بشی
شب بشه روز بشه تو نباشی تورو می خوام
تورو می خوام تورو می خوام تورو می خوام تورو می خوام
……………………………………………………………………………….
خدایا شکرت برای یک فایل پر از انرژی و عمق دیگه که چشم ها و گوش ها و قلبم دیدش…خدایا شکرت
استاد جان چطور ازتون سپاسگزاری کنم چطور این همزمانی ها رو میتونم بگم اتفاقی بوده.این قسمت رو با دیروز شروع میکنم که خداجون منو سورپرایز کرد و یکی از دوستان قدیمی اومد خونمون و کلی باهم حرف های خوب زدیم و رقصیدیم. همین دیروز برای اینکه به دوستم پیشنهاد دادم بیا بریم تو ااق با لپ تاپ آهنگ بذارم برقصیم (متوجه شدم خیلی آهنگ های مناسب رقص ندارم هرچند من با همون آهنگا میرقصم و شادم. که 99% آهنگ هام از توی فایل های شما شنیدم و بعد رفتم داناود کردم خوصا یک فایل دانلودی که با جت اسکی در رودخونه تمپا کلی میرین و کلی روش آهنگ برامون گذاشتین من به همون ترتیب یک پوشه از کل اون اهنگ ها برای خودم دانلود کردم و دارم. آخه من وقتی شروع کردم به کنترل ورودی های ذهنم خیلی محتاط تر شدم تا هرچیزی رو نشنوم. و کلا همه ی اهنگ هامو یکجا پاک کردم با اینکه من آهنگ بد و منفی بنطر خودم سالهاست گوش نمیکنم و نداشتم، اما با این هدف که آهنگ هایی که هربار دانلود میکنم برام تداعی کننده همون موضوع باشه و حس و حال اون موقع باشه پاک کردم و هی هربار هروقت حسش باشه دانلود میکنم.دیروز به ذهنم زد چندتا آهنگ قر دار و مناسب رقص پیدا کنم که اینجور مواقع دوستامم بتونن باهاشون برقصن.دیگه از بس آهنگ های من مربوط به خدا و…بود که دوستم با گوشیش گذاشت و پیشنهاد من آهنگ جنوبی و بندری بود..خیلی دیروز خوش گذشت و احساس میکردم دوستم اندام من براش جالبه و ناخودآگاه چشمش میره به سمت هیکل تراشیده ی من(اینم از نتایج عمل به دوره قانون سلامتی و ورزش کردنه…)
…………………………………………………………………………………
خدایی دوباره سورپرایز شدم استاد جان
دیدن یک خواننده ایرانی که بنظر میاد سن و سالی رو سپری کرده. اهنگ برام آشنا بود اما حقیقتا نشناختمشون. وقتی لابلای فیلم تیکه ایی از شوهای این خواننده قدیمی رو گذاشتید که من یاده بچگی هام افتادم، بیشتر هم یاد عموهام افتادم. که وقتی آهنگ خواننده زن میذاشتن مامانم میگفت اینا چیه گوش میکنید گناه داره و…خلاصه که این خواننده رو دیدم و گفتم ببین چقدر شاده و هنوزم داره بعد چندسال شاد میخونه. واقعا کلی تحسین شون کردم.بعد دیدن این قسمت رفتم که آهنگش رو سرچ کنم و یک کوچولو درباره این خواننده هم سرچ کردم. خواننده رپ فترسی زبان بنام شکیلا. بچه گیلانه و متولد 1344 هست یعنی حدود 56 سالشه. و اولین کارش رو از سال 1373 شروع کرده و اینجوری هم که از اسم آلبوم ها و آهنگ هاش دیدم که بعضی هاشو یادم اومد انگار همش شاد خون بوده. واقعا دمش گرم. واقعا خانم شکیلا رو تحسین میکنم.
نکته جالب این قسمت برای من:
1. اینکه یک خواننده بارها و بارها میتونه آهنگش رو بخونه و همون حس رو داشته باشه و همون حال و هوای شادی رو ایجاد کنه.
2. اینکه چقدر اعتماد بنفس داشت چقدر فعال بود که نرفته بشینه یک گوشه خونه فقط موفقیت های گذشته شو در جوانیش مرور کنه هنوزم میخونه.
3. اینکه یک آدم موفق میتونه یک سبک ومدلی برای خودش داشته باشه و اونو برای خودش بارها و بارها تکرار کنه.
مثلا حرکت سر و شونه هاشو برام جالب بود که در شوهای قدیمش هم این حرکت ها رو داشت و الانم همونا رو داشت تکرار میکرد و واقعا خودش بود.
4. یک کاری که با عشق انجام بشه هیچ وقت تکراری نمیشه.
5. یک فردی که به کارش عشق و علاقه داشته باشه براش مهم نیست زمان و مکان و بازهم بهترین خودشو ارائه میده.
6. چقدر رفتار دوستانه اش قابل تحسین بود و اینکه همه رو به وجد و شور و شوق میاورد تا دست بزنن، برقصن، شادی کنن.
7. چقدر قشنگ خانم شکیلا از استاد سوال پرسین و با استاد ارتباط برقرار کردن خیلی صمیمانه و دوستانه
8. موفق بودن یعنی روی اصول خودت بمونی و اونو بارها تکرار کنی.
واقعا سپاسگزارم برای این تدوین زیبا و به موقع، واقعا سپاسگزارم یکجوری ما رو با گذشته و آینده پیوند میزنین که بتونیم باورهامون رو در گذشته ببینیم و بذر باورهای جدیدی که با کمک شما در ذهن مون کاشتیم رو تقویت کنیم. واقعا اینا خودش کلی حرف توشه برام، و کلی باید قدردان این فایل ها و شما باشم.
استاد غیر از اینکه کلی با این فایل قر دادم یا آخرش در سکوت اعماق غار تو وجود خودم عمیق شدم، اشکمم دراومد و گفتم خدایا بارها شکرت.
…………………………………………………………………………….
شکیلا چه غوغایی میکنه
واقعا خیلی برام شخصیت هیجانی و شادش جالب بود.
استاد جان ممنون که رقصیدی
استاد جان زیبا و خوش اندام و خوش پوش من ازت ممنونم.
کجای دنیایی آدم استادی داره که هم به رقص میارش، هم اشک شوق تو چشماش میاره.
زنده باد من
زنده باد تو
زنده باد ما هرکجای ایران که هستیم زنده باد شادی و عشق
آبادان شهر وفاست
غروباش چه باصفاست
شهر ما، شهر خداست
عروس خلیج فارس
(یعنی چشمام پر از اشک شوق تر میشه و کلی هم قردارم میدم. همزمان هم دوباره فایل رو برای سومین بار پلی کردم اصلا تو فضام. هماهنگی جسم و روح و ذهن و قلب همه رو دارم رد میکنم……….دقایقی نفس عمیق. کنترل کنم تا جاهل نشم.
یعنی مریم عاشقتــم که فکر کنم برای اینکه این همه شور و شادی و انرژی محیط رو بخوبی بتونی برامون فیلم بگیری رفته بودی روی میز یا صندلی وایستاده بودی انگار. و چه همزمانی بود اونجایی که خواننده عزیز شکیلا داشت میگفت شهر ما، شهر خداست و با انگشت اشاره رو به دوربین به سمت همه ی ما کرد. میدونید بچه ها اینجا شهر و کشور خداست. همینجایی که هستیم.
خدایا چقدر این شادی خوبه
خدایا چقدر زیباست دیدن انسان های شاد
خدایا چقدر دنیای قشنگی هست بااین همه نعمت
فکر کنم اون زمانی که شما لس آنجلس داشتین در این جمع میرقصیدید همزمان با اون ما توی مهمونی و عروسی بودیم(اواسط پاییز)
…………………………………………………………………………..
بعد از حدود 17 روز در ایالت لس آنجلس بودن و تجربه کلی اتفاق و دیدن کلی ایرانی و کلی خاطره های قشنگ ساختن. میریم به ادامه ی سفر خدایا شکرت چقدر حال داد. واقعا از ارشیا عزیز هم تشکر میکنم همینجا برای حضورش و اینکه با استاد رقصید و اینکه باعث شد استاد جان بیشتر در لس آنجلس بمونن و کارهاشون رو انجام بدن و البته اون ایده دورهمی دوستان در آمریکا هم که دیگه معرکه بود(استاد فیلم اون دورهمی رو هم در قالب نتایج دوستان یا گفتگو با دوستان برامون بذارید، قطعا روز شگفت انگیز و پر درسی بوده)
………………………………………………………………………….
به پاس تشکر از این ماشین میبریمش کارواش
چه سیستم جالبی داشت اون کارواش، واقعا چه ایده های خلاقانه و جالبی در کسب و کارهای مختلف میشه دید.
چقدر به موقع، زمان تعویض روغن رسیده بود،خدایا شکرت که ما رو همیشه هدایت میکنی در بهتری زمان و بهترین مکان
این قسمت ازسریال عجب شاد و دلنشین بود حال وهوامونو عوض کرد
بادیدن این کیلیپ دلمون شاد شد حالا حساب کن اون آدمایی که اونجا حضور داشتن چقد حال وهوا و روحیشون شادمیشه،چقد فاصله بین ذهن وروحشون کم شده چقد یکی شدن باخودشون
ما که اینجا بایدانتظار یه مراسم عقدیاعروسی باشیم تابتونیم این فضاروتجربه کنیم
خوش به حالتون استاد ومریم جان عزیز که لیاقت دیدن این همه شادی و زیبایی رو دارید
بابا کلی لذت بردن از فایل، مخصوصا قسمت اول فایل که واقعا پر بود از انرژی مثبت، پر بود از اعتماد به نفس، پر بود از عزت نفس و …. رقص و پایکوبی. من که خیلی دوست دارم. کلا عاااشق رقصم. خیلی هم میرقصم. هم تو تنهایی، هم با خانواده و هم تو مهمانی ها. خدا دو شکر این اعتماد به نفس رقصیدن در جمع ها رو دارم. به لطف خدا
در ول ما که خیلی لذت بردیم. رقصتون هم بی تعارف، عااالی بود. عااالی. انشاا… همیشه شاد و سلامت باشین در پناه خدا
سلام به خانواده دوست داشتنیم که با نوشتن کامنت ها و تجربه هاشون به ما انگیزه و امید میدن
اینقدر این فایل باحال بود که نتونستم کامنت نزارم وای استاد خیلی خوب بود رقصتون خیلی باحال بود همش خنده رو لبم بود کیف کردم وقتی یهو دوربین شما نشون داد و اونجایی هم که گفت آهنگ برای خوزستانی ها بیشتر کیف کردم
خلاصه که اینقدر همش لبخند رو لبم بود که گفتم حس خوبم رو کامنت کنم همون طور که شما به ما حس خوب دادید
من میخوام با توکل به خدا با سایت شما با حرف های شما به خواسته هام برسم و از خدا هر روز هدایت میخوام
گرچه بعضی روزها کنترل ذهن از دستم خارج میشه و گریم میگیره و میگم چرا و تا کی.اما امید به همون پاسخ به فرکانس ها دارم امید دارم وقتی حسمو خوب میکنم تغییرات می بینم اینا واسم امید میشه برای خواسته قلبم️ خدایا شکرت که منو تو این مسیر هدایت کردی لحظه ای لحظه ای لحظه ای منو بدون هدایت نزار
کلی حرف دارم که بزنم و نمیدونم از کجا شروع کنم.مردم دارن زندگی میکنن و تک تک کارهایی که دوستش دارن و ازش لذت میبرن رو انجام میدن.هرطور که لذت میبرن لباس میپوشن و
هر طور که هستن خوشن.
چقدر صدای اون خانم محشره و چقدر خود خانم محشره و همینطور چقدر احساسی که من تجربه کردم توصیف ناپذیره.
این باور رو ساختم که هر کسی که بخواد، فارغ از اینکه چند سالشه از پس هر کاری که دوست داره برمیاد . چون ذوق داره اون تجربه رو توی زندگیش داشته باشه و تلاش میکنه که تجربش کنه.
وای وای استاد قشنگم و خوشگلم چقدر از من که دختر هستم و 14 سالمه با ناز و عشوه تر میرقصید و میلرزونید(اشکم از خنده در اومده)
من کلا از بچگی به جای اینکه برم عروسی توی خونه میموندم و بلد نیستم برقصم ،و اینکه دیدم شما بهتر از من میرقصید انگار زلزله صد ریشتری اومده توی مغزم ، باور هام جابه جا شده…
وای چقدر خوشحال شدم هی فایل رو میزنم عقب و دارم تمرین میکنم شونه هامو بلرزونم ، دلم درد گرفته از خنده.
من بخاطر اینکه نمیتونم برقصم خیلی خوشحالم و ذوق میکنم و شما هم برای اینکه انقدر عالی و با ناز قر میدید خوشحال باشید…
ماشین چقدر برق میزد ، چه کف های باحالی ، چه فشار آب زیادی ، چه عشق و سپاسگزاری ای نسبت به ماشین.
اینم تمرین قشنگ جدیدم که برای هر ثروتی که داره بهم خدمت میکنه ازش متشکر باشم و باهاش صحبت کنم و تشویقش کنم. چون من همیشه با همه چیز صحبت میکنم. مثلاً یه روز رفته بودم گل فروشی اصلا دست خودم نبود نشستم جلوی یه درختچه و شروع کردم بهش گفتم تو چقدر نازی و چقدر تنه ی باحالی داری ، ایول چه رنگ برگ هات سبز قشنگیه ، و بعد احوالشو پرسیدم که امشب ممکنه توی همین مغازه باشی ممکن هم هست که بری خونه کسی ، یا ممکنه کسی به عنوان هدیه تورو ببره خونه کسی ، چقدر ذوق داری براش؟
بعد یه دفه صاحب مغازه بهم گفت چقدر تو باحالی و خیلی خوشش اومده بود و علاوه بر گلی که خودم خریدم یه کاکتوس خیلی بامزه بهم هدیه دادن.
چقدر کاکتوس های توی راه غار قشنگ بودن و چه ایده ی خوبی که برای رفتن به غار، هم آسانسور بود هم اینکه میتونستی پیاده روی کنی تا بهش برسی.
فقط داشتم تجسم میکردم که نشستم توی غار و دارم با خدای خودم صحبت میکنم و ایمانم رو تقویت میکنم.
مریم بانو منم خیلی دوست دارم از مغازه هایی که توی یه مکان گردشگریه چیزایی که ازش خوشم میاد رو بخرم و با دیدن این وسایل متفاوت که هر کدومشون یه ایده هستن ، داشتم به طور واقعی حس میکردم که خودم دارم خرید میکنم توی اون هوای سرد ، با لباس گرم و نرمم و حس خوب، دارم وسایل و نعمت ها رو میبینم و هر کدومشون که برام خاص و جالب بود میخرم و ذوقش رو میکنم که قراره در آینده در بهترین زمان هدایت بشم و ازشون استفاده کنم.
سپاسگزارم ازتون که باعث شدید این حس واقعی رو تجربه کنم.
سلام سلام به عزیز دلم و دوست هفمرکانسی خوش قلب و خوبم
دمت گرم گندم جان چقدر قشنگ تحسین کردی و توی کامنتت نوشته بودی 14 سالمه ، از صمیم قلب برات ذوق کردم و خوشحال شدم که از این سن در مدار جذب این قوانین هستی و در مدار این آگاهی های نابی که هیچ کجا مثلش نیست همدار و هدایت شدی ، به بهشتی ترین مسیر ،عاشقتم که با بچه درونت در صلحی و انقدر براش زمان میزاری تا اون کارشو بکنه و تورو میشونه تا با درختا و گیاهان حرف بزنه(مغز و روحت) در یک راستا قرار میگیره کلی تحسینت میکنم برای کلام وقدرت تحسین زیبایی که داری و 22 روز عضویتت به سایت رو بهت تبریک میگم
اونجایی که گفتی هر ثروتی دیدم تحسین کنم چقدر تحسینت کردم ولذت بردم
همیشه در پناه الله یکتا شاد و خوشحال و ثروتمند باشی
سلام به تمام دوستان همفرکانسی ام واستاد عزیز ومریم جان مهربان
مثل همیشه فوق العاده بود بسیار زیبا بسیار جذاب وپر از درس
استاد این کلاس درست رو خیلی دوست دارم خیلی عالیه وشما رو تحسین می کنم که اینقدر قشنگ قانون رو درک کردین وبا خودم میگم خدایا این دو نفر چقدر عمیق موفق شدن قانون رو درک کنن ومهمتر اینکه به اون عمل کنن.
امروز صبح از یه شیفت شب شلوغ برگشتم ولی دلم نیومد بدون دیدن فایل جدید بخوابم. نصفه های فایل خوابم برده بود یه لحظه بیدار شدم تو همون حالت خواب وبیداری تصویر این صحنه رو دیدم که استاد رفته لابلای اون قندیلهای گنبدی ایستاده ومریم جان فیلم میگیره با خودم گفتم استاد چطور تونسته بره اونجا حتما به یه نحوی هدایت شده راهشو پیدا کرده چون تو یه جمعبندی یه لحظه ای راهی نبود خلاصه با خودم گفتم بعدانگاه میکنم گوشی رو خاموش کردم وادامه خواب …..
بعد که بیدار شدم دقیقه 28 فایل رو استاپ کرده بودم دوباره خواستم ببینم متوجه شدم از دقیقه نوزده به بعد خوابم برده بودوادامه فایل رو ندیده بودم وجالبه اون تصویری که تو اون حالت دیده بودم همون تصویر آخر از غار بود در ابعاد بزرگتر که استادکنار اون قندیلا ایستاده بود.
وبازهم تحسین وتحسین وتحسین حتی در خواب ورویا….تحسین این همه زیبایی تحسین درک قانون، تحسین آرامش استاد ومریم جان ،تحسین تمیزی وزیبایی این مناطق وتحسین سفرنامه استاد که کلاس درس بسیار ارزشمندی است با آموزشهای عملی فوق العاده…..
سپاسگزارم خدای مهربانم
خدایا مارا به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان
استاد برای من چند روزی بود یه اتفاق خیلی عجیبی افتاده
بود .
من وقتی دوره 12 قدم شروع کردم بد یه ماه
یه اتفاق های برای من افتاد
من یکی از خواسته های ک 3سال بود دوست داشتم اتفاق بی افته برام رخ داد
من چند روزی همین طور مونده بوده چون این اتفاق خیلی سریع و با قیمت بالای برای من رخ داده بود
و من توهم بهمو گرفت
و گفتم چقد قانون داره زود جواب میده
و این که من خیلی دوست داشتم مهاجرت کنم و اینکه تو کسب و کارم خیلی رشد کنم این دو تا خواسته خیلی برام مهم بود
و اصلا به یکی فکر میکردم اونیکی خواستم میومد میگفتم
نه این
چون تو دوره در مورد هدف گزاری فرمودید یه خواستهی که براتون مهمه همونو همون امسال هدف قرار بدید
و اون انجام شد هدف بدی
منم هدف کسب و کارم را برای امسال انتخاب کرده بودم
بد اینکه یه فایل اومد در مورد دوستان بود ک مهاجرت کرده بودن
و من این فایل میدیدم و کلی گریه میکردم
میگفتم منم دوست دارم زود برم
خیلی دوست داشتم از خانواده خودم دور دور باشم
و همیشه دوست داشتم مهاجرت کنم
چون خانواده خودم ب شدت مذهبی و منفی و فقیر هستن
و اینکه هر زمانی کنارشون بودم از بچه گی دوستشون نداشتم
چون پدر من خیلی دست بزن داشت و من از بچگی همش
کتک و با تحقیر و فش های خیلی بدی صبح ها بیدار میشدم
و دختر خالی ک داشتم کنار ما زندگی میکردند اونا خیلی آروم بودن و با ارامش زندگی میکردن و من خواهر نداشتم
تنها بودم اونا را میدیم کلی ارزو داشتم کاش منم پدر یا مادر خوبی داشتم
چون من بشدت اسیب دیده بودم پدرم و مادرم همیشه دعوا میکردن و مادرم خیلی قهر میرفت و من همش این ور و اون ور بودم
تا اینجا خواستم براتون بگم ک قبلن تو چ شرایطی بزرگ شدم ( اینم بگم که پدر من سر کار نمی رفت و اعتیاد داشت )
این خواسته تو وجود من تو بچگی شکل گرفت ک من
بخوام ازدواج کنم با کسی ازدواج میکنم که پولدار باشه اروم باشه و من زندگی خیلی ارومی را کنار همسرم خواهم داشت چون من خیلی تو خونه پدریم اذیت شدم
و به شدت از پدر و مادرم نفرت داشتم اصلا دوسشون نداشتم
و دوست داشتم زود ازداج کنم
این خواسته من 12 سالگی تو وجودم شکل گرفت و گفتم
و من باید یه زندگی خیلی خوبی در اینده داشته باشم
وقتی با ختر خالم در مورد اینا حرفا صحبت میکردم
میگفت تو هم با این خانواده ی ک داری حتمن همین کیس میاد خواستگاریت ن سواد داری نه خانواده
ولی من از همون اول یه نیروی با من صحبت میکرد
و ب من انرژی میداد میگفت تو یه اینده خیلی عالی خواهی داشت و من وقتی غرق اون اینده ی ک خواهم داشت روزهام
با اون خانواده میگزروندم
تا شد چند تا خواستگار اومد برام که مثل پدرم بودن یکم بهتر ولی من گفتم نه دختر خالم گفت چرا ازدواج نمیکنی ک از شر این خانوادت رها شی
گفتم چون من می خوام با ادم پول دار ازدواج کنم واونم شروع کرد ب حرفهای ک همیشه میگفت
و چند ماه بدش یه پسری اومده بود شهر ما منم همون لحظه ب دلم افتاد برم مدرسه پروندمو بگیرم
ب دختر خالم ک هم سن من هست گفتم بیا با هم بریم اونم گفت باشه
و ما رفتیم مدرسه ک یهو یه پسری خیلی زیبا و خوشتیپ اونجا بود و من یهو دیدم خیلی زوم کرده ب من و من رد شدم زیاد توجه نکردم بهش
این گذشت و بد چند هفته ش یکی از همشهر یام ب من گفت یه پسری ازت خوشش اومده هم پولدارن هم خانواده
خیلی درست حسابی هستن و از شما خیلی خوشش اومده
و میخوان بیان خواستگاریت اگه اجازه بدین می خوان بیان
من خیلی تعجب کرده بودم ولی بخدا ته دلم میگفت این همونی ک تو چند سال تجسم میکردی
و گفت مثل اینکه اون روز پسر چند جا قرار داشته بره
ولی مسیرش عوض شده و اومده شهر ما
و اینکه اینا اومدن خواستگاری من و ما شروع ب صحبت کردن کردیم
گفت من از تمام زندگی شما خبر دارم
و شما رادوست دارم شما همین طوری ک هستید
من شمارا قبول میکنم دوست دارم با شما ازدواج کنم
ک منم صحبت هامو کردم و ما باهم ازدواج کردیم
استاد من بقدری الان خوشبخت هستم ک حد نداره
و من چون مشکلاتی ک داشتم لحظه ب لحظه قدر این زندگیمو میدونستم و میدونم
همسر من همون جوری ک من می خواستم شد
الان ک من 18 سال زندگی میکنم باهاش روزب روز زندگیمون عالی تر پیش میره
و شما در مورد رابطه تون صحبت میکنید من درک میکنم چون منم همین رابطه را با همسرم دارم دوتا فرزند دارم
و مابد اینکه ازدواج کردیم چون همسرم کارمند بانک هست
و دیپلم داشت من تشویق کردم گفتم باید ادامه تحصیل بدیم اونم موافقت کرد و جفتمون ادامه دادیم والان ارشد هستیم ینی چند سال پیش گرفتیم
و من کلی پیشرفت کردم و بدون یک ریال کمک از خانوادهمون چند تا خونه ماشین و مسافرت های عالی داشتیم و من قانون نمی دونستم از همین قانون استفاده میکردم و جواب میگرفتم
و با شما چند سال میشه ک اشنا شدم و عمل کردم الان در یکی از بهترین محله های شهرمون زندگی میکنم و بقدری خونم بزرگ هست و احساس عالی دارم ک نگو و من با فایل های رایگان شما بقدری رشدم بیشتر شد ک براتون بگم باورتون نمیشه فقط با فایل های باورهای ثروث ساز
استاد تا اینجا خواستم براتون تعریف کنم ک برسم سر این حرفم
استاد من 12 قدم ک کار میکردم خودمو قرنطینه کرده بودم
همسرمم دو هفته ماموریت رفته بود
استاد من دیدم یه تغییر خیلی عجیبی کردم
و حالم یه مدت عادی نبود توهم بهمو براشته بود
کسی زنگ میزد میگفتم این نه منفی باورام عوض میشه
با پدر مادرم صحبت نمیکردم میگفتم دیگه با اینا صحبت کنم همه چی عوض میشه
ک بقدری ب این چیزا فکر کردم از مسیر خارج شدم
نه جای میرفتم ن دوست داشتم کسی بیاد ن حرفی
و کلا ذهنم بهم ریخته بود ک کارم ب دکترم کشید
بد فک کردم یه سرما خوردگی یا….گرفتم
بد اینکه یکم بهتر شدم فهمیدم من ب خودم خیلی سخت گرفتمفهمیدن مسیرو دارم اشتباه میرم
گفتم وقتی من تو همچین شرایطی ک تو خانوادم زندگی میکردم
فقط ب امید اینکه اینده عالی داشتم راحت زندگی میکردم زیر دست همون پدر مادر و بد همونی شد ک می خواستم
و خواستم خیلی راحت بهم داده شد
خیلی بهتر
یا من خواسته های دیگمو خیلی راحت بدست آوردم
چرا الان اینجور فک میکنم
و انرژی ذهنمو اینجوری دارم مصرف میکنم
بد صب پاشدم ب خدا گفتم خدا من داشتم برات تصمیم میگرفت میگفتم این نه اون نه
همون لحظه گفتم برم سایت یا فایلی همین جوری زدم گوش دادم
مثل اینکه قبلا گوش داده بودم ولی نمی دونم چی شده بوده نصف گوش داده بودم دیگه یادم رفته بود
بد اتفاقی همون لحظه اون فایل گوش دادم دقیقن شما فرمودید قرار نیست شما کار جهان انجام بدی کار خدا را انجام بدی تو سمت خودت ک شادی ارامش عمل کردن ب دانستهات انجام بده جهان خیلی راحت کسای ک الان با تو هم مدار هستن سر راهت میزاره و کسای ک هم مدار نیست رو بر میداره و یه مثالم زدید که گفتید من دوستای داشتم ک هر لحظه با هم بودیم و الان از حالشون خبر ندارم اصلا سالهاست ازشون خبر ندارم و انجا فهمیدم ک من احازه
نمیدادم خدا کارشو انجام بده
خودم داشتم بدون اینکه قانون تکامل طی کنم زودتر برسم
و از طریقی ک خودم فک میکنم درسته ولی این طور نبود
بد گفتم خدایا من تسلیمم اشتباه کردم ولی دستمو میزارم رو نشانه تو از طریق این نشانه صحبت کن با من
واااااااای استاد فک میکنید نشانه من چی بود
گفتگو با دوستان شماره 47 ک با لقمان عزیز صحبت میکردید
و آخرای فایل که انگار تمامن هر اشتباهی ک من تو این چند ماه انجام داده بودم شما داشتید برام تعریف میکردید
عجب نشانه ای بود استاد متوحه شدم
ک طی نکردن تکامل
چقد مهمه
و اینکه با همون شرایط با همون ادم های کنارت هستن ب حس خوب برسی و ارامش داشته باشی تا برسی
ب اون چیزی ک می خوای
و اینکه ب خدا و جهان اعتماد کنی اونا خوب کارشونو بلدن
و من با احساس خوب و احساس ارامش به خواسته هام
فک کنم و از مسیر درست برسم بهشون
ب قدری الان حالم عالیه ک اگه اون خواستمو بهم بدن
با حالی ک الان دارم حال الانم را قبول میکنم چون ارامش واقعا یه چیز دیگست
واقعا تکامل و احساس ارامش و احساس خوب همه چیو درست میکنه فقط باید صبر داشته باشم
خواسته های داشتم ک حتی ب چشم خانوادم همسرم خیلی بزرگ بود ولی با ارامشی و توکل ب خدا برام انجام شده تعجب کردن چون از شما تکامل و احساس خوب یاد گرفته بودم و براحتی و براحتی و ب راحتی خواستم
بهم رسیده
ولی این بار خواستم بدون تکامل پیش برم چنان چکی خوردم ک هیچ وقت فراموش نخواهم کرد
و چقد درس بزرگی گرفتم
چقد کمکم کرد
چه تضادی داشتم و قبولش میکنم
و این بار از مسیر و راه درست و با تکامل و ارامش
به تمام خواسته هام میرسم
اونم باز ب راحتی ن ب سختی ن با جنگ درونی ک داشتم
ببخشید ک فایلم طولانی شد
م اصلا فایل ندیدم نت ضعیفه ولی دلم خواست همین جا باشما صحبت کنم و بگم شما صد بار میگید تکامل ولی بازم
اصل زندگی این هست
که ما هر روز از تک تک نعماتی که داریم لذت ببریم مثل یک بچه ای که تازه به دنیا اومده از همه ی نعماتمون شکرگزاری کنیم و از ته دلمون حالمون خوب باشه
و این حاله خوب باعث میشه تو ایده های خوب و زیبا به ذهنت خطور کنه
این حاله خوب به تو انرژی میده تا روی مهارت و شغل مورد علاقت وقت مفید بذاری و روش با انرژی مثبت کار کنی
و در بلند مدت این معجون معجزه میکنه
توجه بر نکات مثبت
من که این خانومی که داره این اهنگو میخونه اصلا نمیشناسمش ولی فکر میکنم که از خوانندگان قدیمی هست که دهه شصتی ها میشناسندشون نه ما دهه هشتادی ها
اما افرین
همون اول که دیدم این خانم بسیار زیبا داره با اعتماد به نفس و پر قدرت و پر انرژی و با تموم احساسش داره اهنگ میخونه چقدر تحسینش کردم .
افرین خانم افرین بر شما که از جوانی به دنبال عشق و علاقه ات رفتی
خدا وکیلی نگاه کن
رفتن تو شغل مورد علاقه چنین میکنه با ادم
اینکه توی هفتاد سالگی با عشق و قدرت و انرژی تمااااام پاشی و کنسرت بذاری اهنگ بخونی
اینها همش نتیجه رفتن به دنبال علاقه است
چرا مادر بزرگ های ما اینگونه نیستند ؟؟؟
چرا مادر بزرگ های ما به جای کار کردن و پول در اوردن و ارزش افریدن الان زندگیشون رو دوست ندارن کلی درد پا و کمر دارن که حتی نمیتونن بایستن و ناله میکنن …
چون موقع جوانی شهامت دنبال کردن رویاهاشونو نداشتن …
چون این خانم در دوره ی جوانی بها پرداخت کرده ، شجاعت به خرج داده ، از وابستگی هاش کنده ، و بین رفتن دنبال علاقه و پذیرفتن ریسک هاش ، و داشتن یک شغل دولتی و بیمه کردن خودش برای روزهای بازنشستگی ،. ، علاقه و ریسک هاشو انتخاب کرده
من تحسینتون میکنم عزیزه دلم …( ◜‿◝ )
شما چه زن موفق و الگویی برای بچه هاتون و نوه هاتون هستید افرین به شما ┏(^0^)┛
انشالله منم همسن شما که بشم همون جا امریکا و پر از اشتیاق و انرژی در حال انجام شغل مورد علاقه ام هستم که شبیه به کار الانه شماست (灬º‿º灬)
به به استاد عزیییزم قر کمرو
قربونت برم که اینقدر خوب مثل خوده آمریکایی ها احساساتت رو بیان میکنی و بروز میدی .
شایسته خانومم برو وسط برو وسط برووووو . خخخخخخ عاشقتونم .
ای جااانم به این ایرانی های خوش مشرب و خوش گذرون .
چقدر زیباست که توی آمریکا چنین دوره همی هایی وجود داره چقدر حس غرور میکنه ادم که هموطن هاش اینجور قسمت بزرگی از کشوره رویاسازان امریکا میبینه
عااای جووونووووم موم خوزستانیمو
اقا پسر شاباش میدی بعد میری ؟؟ نه خیر عزیزم بد تله ای افتادی یا افتخار میدی میای وسط بامون میرقصی یا مجبورت میکنیم افتخار بدی . خخخخخخخخخخ حق نه گفتنم نداری به قول ازاده این فرهنگ ماست زشته رد کنی.خخخخخخخ
اصلا کشور امریکا از خداش باشه همچین ایرانی های باحال مثبت و پرانرژی اونجا باشن ، اصلا امریکا از خداشه که منم که دختری رقصنده حرفه ای ،هستم بیام اونجا و تو اون کشور کار کنم .
…….
اقا اینجا غار علیصدره همدانه ؟؟؟
واااو پسر چقدر شبیهشه .(◕દ◕)
اقا دو تا چیزه جالب و شگفت انگیز از غار علیصدر یادم اومد گفتم بگم چون خیلی شبیه همن
یک اینکه توی غارعلیصدر پر اب و دریاچه مانند بود و میگفتن که هنوز بعد از چهل پنجاه سال مشخص نشده که منبع این ابها از کجاست و از کجا میاد و ما ازین اب برای کشاورزی استفاده میکنیم اما ازش کم نمیشه …
و دو اینکه قندیل های خیلی قطور و بلندی داشت که راهنما گفت رشد هر یک میلیمتر این قندیل ها صد سال طول میکشه و خب قندیل ها طولشون پنج متری بود و بیشتر …
یعنی میرسن به زمان دایناسورها خخخ
الله اکبر چقدر مسافرت و دیدن عجایب و ایمان و ربوبیت خداوند برما اضافه میکنه
اصلا محو میشی
اصلا یکه میخوری
بابا خدا اومده این عجایبی که من دهنم باز میمونه از شنیدنش رو در تمام دنیا و کهکشان خلق کرده و داره مدیریت میکنه
اون وقت نتونه چند تا مشتری پایدار و خوب برا من جور کنه ؟؟ به جز اینه که من مشرکم من نمیذارم این اتفاق بیوفته من رها نمیکنم و به دستش نمیسپارم …
من دستای کوچول موچولوی مورچه وار خودم و بقیه فکر میکنم چیزی هست روش حساب میکنم و دستان خدا که داره کهکشان هارو مدیریت میکنه از یاد میبرم …
خدایا کمکمون کن اینقدر بت اعتماد داشته باشیم که هیچ وقت هیچ چیزی نگرانمون نکنه چون میدونیم تو بر همه چیز توانایی و ما ناتوان … ما فقیریم به هر خیری از سمت تو .
فقط اینکه تو غار علیصدر شش سال پیش من رفتم تریل نزده بودن اگه گروه رو گم میکردیم دیگه پیدا شدنمون با عزراییل بود (≧▽≦) خخخخخخ ولی شما تریل دارید خداروشکر و نیاز به راهنما ندارید میتونید تنهایی لذت ببرید و یجورایی تنهایی ترسش هم بیشتره لذتش هم بیشتره :)))))
عاشقتونم در پناه الله یکتا
به نام خداوند زیبایی ها
سلام نگار خانم واقعا احسنت به این کامنت زیبا و آموزنده ای که گذاشتی چقدر این قسمتشو خیلی حال کردم از اینکه گفتی باید بریم دنبال عشق و علاقه مون درسته خودمم همیشه به خودم و به همه اینو میگم و میدونم اما بازم کسی در این مورد حرف بزنه خیلی خوشحال میشم و باورهام تقویت میشه امیدوارم شما هم فقط دنبال کاری که بهش عشق و علاقه واقعی داری باشی چونکه وقتی آدم دنبال کار مورد علاقه اش نباشه شاید از نظر بعضی ها موردتایید باشه اما از دید درون و کسی که مهمتر و قدرتمند واقعیه نیست چونکه نمیشه اونو ساکت کرد بقول شاعر میگه آتشفشان رو نمیشه با برف بست اما متاسفانه اکثر آدمها در زندگیشون یه عمر دارن تقلا میکنند که اون آتشفشان درونشون رو با برف ببندن اما نمیتونند و در نهایت نیستو نابود میشن
اما همینکه من،شما،استاد و اکثر دوستان اینجا دنبال عشق و علاقه شون هستند این یعنی یکی از زیباترین ویژگی های یه انسان
موفق باشید.
سلام سجاده عزیز .
خیلی ممنونم از توجهت و پاسخ به کامنتم .
اره واقعا خیلی مهمه
من خودم رو بخوام بگم … من دو سال پیش برای کنکور خوندم و دانشگاه خوب و رشته ی خوب قبول شدم … اما بعدش فهمیدم که هیچ لذتی ازش نمیبرم و دانشگاه رفتن چهار سال از زندگی و جوونی منو میگیره و به جز افسردگی و باورهای مخرب و … چیزه دیگه ای نمیده … برای همین بعد از دو ترم دانشگاه رو ول کردم و رفتم سراغ چیزی که عاشقش بودم و استعدادشو داشتم از بچگی اما هیچوقت شرایط انجامش رو نداشتم … اونم رقص بود … برای همه به خصوص فامیل خیلی تعجبی بود و بهم خیلی حرف زدن نمیخوام بگم چیا گفتن و هنوز پشت سرم میگن ولی دیگه واضحه … اما میدونم منه نگار اگه اون تصمیم رو نگرفته بودم اینجا نبودم ، الان مربی نبودم الان وابسته پول پدر مادرم بودم الان خوشحال نبودم الان عزت نفس نداشتم الان راضی و سپاسگزار نبودم ، الان دوستایی که باعث پیشرفتم در هدف زندگیم میشن رو نداشتم مثل دو سال پیش با کسایی بودم که هیچ هدف و اشتیاق و تفاوتی ندارن . و الان که همه ی اینهارو دارم چه اهمیتی داره کسایی که ندارنش بهم میگن چیکار کنم ؟
خداروشکر خانواده ام باهام هم مسیرن و همین اندازه ی کل دنیا ارزش داره …
ولی بله ما در مسیر علایقمون حرکت کنیم خداوند درهای نعمت و برکت رو برامون باز میکنه … به قول استاد ما به دنیا نیومدیم که بریم دنبال شغلی که چندرغاز پولمون بده بتونیم زنده بمونیم بعدشم بمیریم … خدا برا همچین چیزی مارو نیافریده …
در پناه الله یکتا دوسته عزیزم ᕙ( • ‿ • )ᕗ୧(﹒︠ᴗ﹒︡)୨
سلام نگار خانم عزیز
خیلی خوشحال شدم که دیدگاهتو خوندم و حسو حالم عالی عالی شد ممنون ازت و تبریک بهت میگم که انقدر پیشرفت کردی تو جنبه های زندگیت توجه به نکات مثبت،شغل مورد علاقت(رقص) و …
و ممنون از دیدگاهت
آرزو میکنم هرچی از خدا بخوای همون بشه برات به بهترین شکل ممکن
بـــنام تنها فرمانــروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربانم
سلام به دوستان ارزشمند و گرانقدر این خانواده بزرگ و صمیمی
خدایا از تو یـاری میـجویـم…
…………………………………………………………………………….
متن ترانه تورو میخوام شیلا
تورو می خوام تورو می خوام
با تو شب هام پر ستاره است فصل تولدی دوباره است
دوست دارمت واسه همی شه هیچ کسی مث تو نمی شه
وقتی که می گی اینجا بمون پر می کشم تا به آسمون
از خوشی پر می شه قلب هامون غم می ره از دل و دنیامون
وای بخون عشق و از تویه چشام از شب قصه ها بگو برام
گرمی دست هایه تورو می خوام تورو می خوام
تو رو می خوام تو رو می خوام
وای اگه گم بش پیدا نشی از خودم از دلم جدا بشی
شب بشه روز بشه تو نباشی تورو می خوام
تورو می خوام تورو می خوام تورو می خوام تورو می خوام
……………………………………………………………………………….
خدایا شکرت برای یک فایل پر از انرژی و عمق دیگه که چشم ها و گوش ها و قلبم دیدش…خدایا شکرت
استاد جان چطور ازتون سپاسگزاری کنم چطور این همزمانی ها رو میتونم بگم اتفاقی بوده.این قسمت رو با دیروز شروع میکنم که خداجون منو سورپرایز کرد و یکی از دوستان قدیمی اومد خونمون و کلی باهم حرف های خوب زدیم و رقصیدیم. همین دیروز برای اینکه به دوستم پیشنهاد دادم بیا بریم تو ااق با لپ تاپ آهنگ بذارم برقصیم (متوجه شدم خیلی آهنگ های مناسب رقص ندارم هرچند من با همون آهنگا میرقصم و شادم. که 99% آهنگ هام از توی فایل های شما شنیدم و بعد رفتم داناود کردم خوصا یک فایل دانلودی که با جت اسکی در رودخونه تمپا کلی میرین و کلی روش آهنگ برامون گذاشتین من به همون ترتیب یک پوشه از کل اون اهنگ ها برای خودم دانلود کردم و دارم. آخه من وقتی شروع کردم به کنترل ورودی های ذهنم خیلی محتاط تر شدم تا هرچیزی رو نشنوم. و کلا همه ی اهنگ هامو یکجا پاک کردم با اینکه من آهنگ بد و منفی بنطر خودم سالهاست گوش نمیکنم و نداشتم، اما با این هدف که آهنگ هایی که هربار دانلود میکنم برام تداعی کننده همون موضوع باشه و حس و حال اون موقع باشه پاک کردم و هی هربار هروقت حسش باشه دانلود میکنم.دیروز به ذهنم زد چندتا آهنگ قر دار و مناسب رقص پیدا کنم که اینجور مواقع دوستامم بتونن باهاشون برقصن.دیگه از بس آهنگ های من مربوط به خدا و…بود که دوستم با گوشیش گذاشت و پیشنهاد من آهنگ جنوبی و بندری بود..خیلی دیروز خوش گذشت و احساس میکردم دوستم اندام من براش جالبه و ناخودآگاه چشمش میره به سمت هیکل تراشیده ی من(اینم از نتایج عمل به دوره قانون سلامتی و ورزش کردنه…)
…………………………………………………………………………………
خدایی دوباره سورپرایز شدم استاد جان
دیدن یک خواننده ایرانی که بنظر میاد سن و سالی رو سپری کرده. اهنگ برام آشنا بود اما حقیقتا نشناختمشون. وقتی لابلای فیلم تیکه ایی از شوهای این خواننده قدیمی رو گذاشتید که من یاده بچگی هام افتادم، بیشتر هم یاد عموهام افتادم. که وقتی آهنگ خواننده زن میذاشتن مامانم میگفت اینا چیه گوش میکنید گناه داره و…خلاصه که این خواننده رو دیدم و گفتم ببین چقدر شاده و هنوزم داره بعد چندسال شاد میخونه. واقعا کلی تحسین شون کردم.بعد دیدن این قسمت رفتم که آهنگش رو سرچ کنم و یک کوچولو درباره این خواننده هم سرچ کردم. خواننده رپ فترسی زبان بنام شکیلا. بچه گیلانه و متولد 1344 هست یعنی حدود 56 سالشه. و اولین کارش رو از سال 1373 شروع کرده و اینجوری هم که از اسم آلبوم ها و آهنگ هاش دیدم که بعضی هاشو یادم اومد انگار همش شاد خون بوده. واقعا دمش گرم. واقعا خانم شکیلا رو تحسین میکنم.
نکته جالب این قسمت برای من:
1. اینکه یک خواننده بارها و بارها میتونه آهنگش رو بخونه و همون حس رو داشته باشه و همون حال و هوای شادی رو ایجاد کنه.
2. اینکه چقدر اعتماد بنفس داشت چقدر فعال بود که نرفته بشینه یک گوشه خونه فقط موفقیت های گذشته شو در جوانیش مرور کنه هنوزم میخونه.
3. اینکه یک آدم موفق میتونه یک سبک ومدلی برای خودش داشته باشه و اونو برای خودش بارها و بارها تکرار کنه.
مثلا حرکت سر و شونه هاشو برام جالب بود که در شوهای قدیمش هم این حرکت ها رو داشت و الانم همونا رو داشت تکرار میکرد و واقعا خودش بود.
4. یک کاری که با عشق انجام بشه هیچ وقت تکراری نمیشه.
5. یک فردی که به کارش عشق و علاقه داشته باشه براش مهم نیست زمان و مکان و بازهم بهترین خودشو ارائه میده.
6. چقدر رفتار دوستانه اش قابل تحسین بود و اینکه همه رو به وجد و شور و شوق میاورد تا دست بزنن، برقصن، شادی کنن.
7. چقدر قشنگ خانم شکیلا از استاد سوال پرسین و با استاد ارتباط برقرار کردن خیلی صمیمانه و دوستانه
8. موفق بودن یعنی روی اصول خودت بمونی و اونو بارها تکرار کنی.
واقعا سپاسگزارم برای این تدوین زیبا و به موقع، واقعا سپاسگزارم یکجوری ما رو با گذشته و آینده پیوند میزنین که بتونیم باورهامون رو در گذشته ببینیم و بذر باورهای جدیدی که با کمک شما در ذهن مون کاشتیم رو تقویت کنیم. واقعا اینا خودش کلی حرف توشه برام، و کلی باید قدردان این فایل ها و شما باشم.
استاد غیر از اینکه کلی با این فایل قر دادم یا آخرش در سکوت اعماق غار تو وجود خودم عمیق شدم، اشکمم دراومد و گفتم خدایا بارها شکرت.
…………………………………………………………………………….
شکیلا چه غوغایی میکنه
واقعا خیلی برام شخصیت هیجانی و شادش جالب بود.
استاد جان ممنون که رقصیدی
استاد جان زیبا و خوش اندام و خوش پوش من ازت ممنونم.
کجای دنیایی آدم استادی داره که هم به رقص میارش، هم اشک شوق تو چشماش میاره.
زنده باد من
زنده باد تو
زنده باد ما هرکجای ایران که هستیم زنده باد شادی و عشق
آبادان شهر وفاست
غروباش چه باصفاست
شهر ما، شهر خداست
عروس خلیج فارس
(یعنی چشمام پر از اشک شوق تر میشه و کلی هم قردارم میدم. همزمان هم دوباره فایل رو برای سومین بار پلی کردم اصلا تو فضام. هماهنگی جسم و روح و ذهن و قلب همه رو دارم رد میکنم……….دقایقی نفس عمیق. کنترل کنم تا جاهل نشم.
یعنی مریم عاشقتــم که فکر کنم برای اینکه این همه شور و شادی و انرژی محیط رو بخوبی بتونی برامون فیلم بگیری رفته بودی روی میز یا صندلی وایستاده بودی انگار. و چه همزمانی بود اونجایی که خواننده عزیز شکیلا داشت میگفت شهر ما، شهر خداست و با انگشت اشاره رو به دوربین به سمت همه ی ما کرد. میدونید بچه ها اینجا شهر و کشور خداست. همینجایی که هستیم.
خدایا چقدر این شادی خوبه
خدایا چقدر زیباست دیدن انسان های شاد
خدایا چقدر دنیای قشنگی هست بااین همه نعمت
فکر کنم اون زمانی که شما لس آنجلس داشتین در این جمع میرقصیدید همزمان با اون ما توی مهمونی و عروسی بودیم(اواسط پاییز)
…………………………………………………………………………..
بعد از حدود 17 روز در ایالت لس آنجلس بودن و تجربه کلی اتفاق و دیدن کلی ایرانی و کلی خاطره های قشنگ ساختن. میریم به ادامه ی سفر خدایا شکرت چقدر حال داد. واقعا از ارشیا عزیز هم تشکر میکنم همینجا برای حضورش و اینکه با استاد رقصید و اینکه باعث شد استاد جان بیشتر در لس آنجلس بمونن و کارهاشون رو انجام بدن و البته اون ایده دورهمی دوستان در آمریکا هم که دیگه معرکه بود(استاد فیلم اون دورهمی رو هم در قالب نتایج دوستان یا گفتگو با دوستان برامون بذارید، قطعا روز شگفت انگیز و پر درسی بوده)
………………………………………………………………………….
به پاس تشکر از این ماشین میبریمش کارواش
چه سیستم جالبی داشت اون کارواش، واقعا چه ایده های خلاقانه و جالبی در کسب و کارهای مختلف میشه دید.
چقدر به موقع، زمان تعویض روغن رسیده بود،خدایا شکرت که ما رو همیشه هدایت میکنی در بهتری زمان و بهترین مکان
آبادان شهر وفاس،شهر ما شهر خداس
استادش چه با صفاست
سایت ما سایت خداس
صبح زود چه با صفاست
سلام وصدتا سلام بر این روز زیبا
استاد بی نظیر وخانم گل شایسته
دوستان پر انرژی
خدایا مرسی
امروز بیدارشدن من با شادی برف نعمت خدا همراه بود
وزیباتر تا فایل را زدم با رقص زیبای استاد
همه چی تموم ،استاد ،بی نظیری
پا به پا ی شما زیر این برف زیبا رقصیدم
چه روز زیبایی برام رقم خورد
توخالق زندگی خودت هستی
این عبارت بی نظیر
به به رقص دوستان عزیز در شهر لسنجلس بی نظیر
چقدر لذت بردم استاد این ،عزت نفس بی نظیر
انسان شایسته ،تیپ بی نظیر ،رقص زیبا
چه جای دلپذیری ،من که کامل همراهی کردم استاد ،حسابی در برف رقصیدم ،شکر گزاری کردم وحالم عالی ،عالی شد
خدایا شکرت
همه چی بی نظیر چقدر ماشینتون زیبا تمیز شد
ایول به این استاد
چه غار زیبایی ،بعضی مواقع فقط باید ستایش کرد
اسمان آبی ،قدرت بی انتهای خداوند
موزه زیبا ،همه چی اوکی
من عاشقتونم استاد ،امروز خیلی حالم خوب با ماشین رفتم بیرون زیر برف با یه فایل بی نظیر شما
همه چی بیست
مرسی که هستی استاد ،لذت بردم از این همه انرژی
شادی ،عشق،سهم قلب مهربانتون
مریم بانو چرا شما افتخار ندادین برقصید من همش منتظر بودم شما هم یه حرکتی بزنید با استاد
من عاشق رقصم ای کاش اونجا بودم و به جای مریم جان با استاد کلی همراهی میکردم
خیلی عالی بود مثه همیشه پر انرژی و در اوج
و این انرژی و ارتعاش بالای شما رو شیلای عزیز هم متوجه شدن
سلام به استادومریم عزیز وهمچنین دوستان عزیز
این قسمت ازسریال عجب شاد و دلنشین بود حال وهوامونو عوض کرد
بادیدن این کیلیپ دلمون شاد شد حالا حساب کن اون آدمایی که اونجا حضور داشتن چقد حال وهوا و روحیشون شادمیشه،چقد فاصله بین ذهن وروحشون کم شده چقد یکی شدن باخودشون
ما که اینجا بایدانتظار یه مراسم عقدیاعروسی باشیم تابتونیم این فضاروتجربه کنیم
خوش به حالتون استاد ومریم جان عزیز که لیاقت دیدن این همه شادی و زیبایی رو دارید
به امید اینکه ماهم غرق درشادی بشیم
خدایاشکرت
استاد عزیز و گرامی، مریم دوست داشتنی، سلام.
بابا کلی لذت بردن از فایل، مخصوصا قسمت اول فایل که واقعا پر بود از انرژی مثبت، پر بود از اعتماد به نفس، پر بود از عزت نفس و …. رقص و پایکوبی. من که خیلی دوست دارم. کلا عاااشق رقصم. خیلی هم میرقصم. هم تو تنهایی، هم با خانواده و هم تو مهمانی ها. خدا دو شکر این اعتماد به نفس رقصیدن در جمع ها رو دارم. به لطف خدا
در ول ما که خیلی لذت بردیم. رقصتون هم بی تعارف، عااالی بود. عااالی. انشاا… همیشه شاد و سلامت باشین در پناه خدا
شیما
سلام به خانواده دوست داشتنیم که با نوشتن کامنت ها و تجربه هاشون به ما انگیزه و امید میدن
اینقدر این فایل باحال بود که نتونستم کامنت نزارم وای استاد خیلی خوب بود رقصتون خیلی باحال بود همش خنده رو لبم بود کیف کردم وقتی یهو دوربین شما نشون داد و اونجایی هم که گفت آهنگ برای خوزستانی ها بیشتر کیف کردم
خلاصه که اینقدر همش لبخند رو لبم بود که گفتم حس خوبم رو کامنت کنم همون طور که شما به ما حس خوب دادید
من میخوام با توکل به خدا با سایت شما با حرف های شما به خواسته هام برسم و از خدا هر روز هدایت میخوام
گرچه بعضی روزها کنترل ذهن از دستم خارج میشه و گریم میگیره و میگم چرا و تا کی.اما امید به همون پاسخ به فرکانس ها دارم امید دارم وقتی حسمو خوب میکنم تغییرات می بینم اینا واسم امید میشه برای خواسته قلبم️ خدایا شکرت که منو تو این مسیر هدایت کردی لحظه ای لحظه ای لحظه ای منو بدون هدایت نزار
Hi
سر و صدای پارتی کجا و سکوت غار کجا
کلی حرف دارم که بزنم و نمیدونم از کجا شروع کنم.مردم دارن زندگی میکنن و تک تک کارهایی که دوستش دارن و ازش لذت میبرن رو انجام میدن.هرطور که لذت میبرن لباس میپوشن و
هر طور که هستن خوشن.
چقدر صدای اون خانم محشره و چقدر خود خانم محشره و همینطور چقدر احساسی که من تجربه کردم توصیف ناپذیره.
این باور رو ساختم که هر کسی که بخواد، فارغ از اینکه چند سالشه از پس هر کاری که دوست داره برمیاد . چون ذوق داره اون تجربه رو توی زندگیش داشته باشه و تلاش میکنه که تجربش کنه.
وای وای استاد قشنگم و خوشگلم چقدر از من که دختر هستم و 14 سالمه با ناز و عشوه تر میرقصید و میلرزونید(اشکم از خنده در اومده)
من کلا از بچگی به جای اینکه برم عروسی توی خونه میموندم و بلد نیستم برقصم ،و اینکه دیدم شما بهتر از من میرقصید انگار زلزله صد ریشتری اومده توی مغزم ، باور هام جابه جا شده…
وای چقدر خوشحال شدم هی فایل رو میزنم عقب و دارم تمرین میکنم شونه هامو بلرزونم ، دلم درد گرفته از خنده.
من بخاطر اینکه نمیتونم برقصم خیلی خوشحالم و ذوق میکنم و شما هم برای اینکه انقدر عالی و با ناز قر میدید خوشحال باشید…
ماشین چقدر برق میزد ، چه کف های باحالی ، چه فشار آب زیادی ، چه عشق و سپاسگزاری ای نسبت به ماشین.
اینم تمرین قشنگ جدیدم که برای هر ثروتی که داره بهم خدمت میکنه ازش متشکر باشم و باهاش صحبت کنم و تشویقش کنم. چون من همیشه با همه چیز صحبت میکنم. مثلاً یه روز رفته بودم گل فروشی اصلا دست خودم نبود نشستم جلوی یه درختچه و شروع کردم بهش گفتم تو چقدر نازی و چقدر تنه ی باحالی داری ، ایول چه رنگ برگ هات سبز قشنگیه ، و بعد احوالشو پرسیدم که امشب ممکنه توی همین مغازه باشی ممکن هم هست که بری خونه کسی ، یا ممکنه کسی به عنوان هدیه تورو ببره خونه کسی ، چقدر ذوق داری براش؟
بعد یه دفه صاحب مغازه بهم گفت چقدر تو باحالی و خیلی خوشش اومده بود و علاوه بر گلی که خودم خریدم یه کاکتوس خیلی بامزه بهم هدیه دادن.
چقدر کاکتوس های توی راه غار قشنگ بودن و چه ایده ی خوبی که برای رفتن به غار، هم آسانسور بود هم اینکه میتونستی پیاده روی کنی تا بهش برسی.
فقط داشتم تجسم میکردم که نشستم توی غار و دارم با خدای خودم صحبت میکنم و ایمانم رو تقویت میکنم.
مریم بانو منم خیلی دوست دارم از مغازه هایی که توی یه مکان گردشگریه چیزایی که ازش خوشم میاد رو بخرم و با دیدن این وسایل متفاوت که هر کدومشون یه ایده هستن ، داشتم به طور واقعی حس میکردم که خودم دارم خرید میکنم توی اون هوای سرد ، با لباس گرم و نرمم و حس خوب، دارم وسایل و نعمت ها رو میبینم و هر کدومشون که برام خاص و جالب بود میخرم و ذوقش رو میکنم که قراره در آینده در بهترین زمان هدایت بشم و ازشون استفاده کنم.
سپاسگزارم ازتون که باعث شدید این حس واقعی رو تجربه کنم.
سلام سلام به عزیز دلم و دوست هفمرکانسی خوش قلب و خوبم
دمت گرم گندم جان چقدر قشنگ تحسین کردی و توی کامنتت نوشته بودی 14 سالمه ، از صمیم قلب برات ذوق کردم و خوشحال شدم که از این سن در مدار جذب این قوانین هستی و در مدار این آگاهی های نابی که هیچ کجا مثلش نیست همدار و هدایت شدی ، به بهشتی ترین مسیر ،عاشقتم که با بچه درونت در صلحی و انقدر براش زمان میزاری تا اون کارشو بکنه و تورو میشونه تا با درختا و گیاهان حرف بزنه(مغز و روحت) در یک راستا قرار میگیره کلی تحسینت میکنم برای کلام وقدرت تحسین زیبایی که داری و 22 روز عضویتت به سایت رو بهت تبریک میگم
اونجایی که گفتی هر ثروتی دیدم تحسین کنم چقدر تحسینت کردم ولذت بردم
همیشه در پناه الله یکتا شاد و خوشحال و ثروتمند باشی
سلام به تمام دوستان همفرکانسی ام واستاد عزیز ومریم جان مهربان
مثل همیشه فوق العاده بود بسیار زیبا بسیار جذاب وپر از درس
استاد این کلاس درست رو خیلی دوست دارم خیلی عالیه وشما رو تحسین می کنم که اینقدر قشنگ قانون رو درک کردین وبا خودم میگم خدایا این دو نفر چقدر عمیق موفق شدن قانون رو درک کنن ومهمتر اینکه به اون عمل کنن.
امروز صبح از یه شیفت شب شلوغ برگشتم ولی دلم نیومد بدون دیدن فایل جدید بخوابم. نصفه های فایل خوابم برده بود یه لحظه بیدار شدم تو همون حالت خواب وبیداری تصویر این صحنه رو دیدم که استاد رفته لابلای اون قندیلهای گنبدی ایستاده ومریم جان فیلم میگیره با خودم گفتم استاد چطور تونسته بره اونجا حتما به یه نحوی هدایت شده راهشو پیدا کرده چون تو یه جمعبندی یه لحظه ای راهی نبود خلاصه با خودم گفتم بعدانگاه میکنم گوشی رو خاموش کردم وادامه خواب …..
بعد که بیدار شدم دقیقه 28 فایل رو استاپ کرده بودم دوباره خواستم ببینم متوجه شدم از دقیقه نوزده به بعد خوابم برده بودوادامه فایل رو ندیده بودم وجالبه اون تصویری که تو اون حالت دیده بودم همون تصویر آخر از غار بود در ابعاد بزرگتر که استادکنار اون قندیلا ایستاده بود.
وبازهم تحسین وتحسین وتحسین حتی در خواب ورویا….تحسین این همه زیبایی تحسین درک قانون، تحسین آرامش استاد ومریم جان ،تحسین تمیزی وزیبایی این مناطق وتحسین سفرنامه استاد که کلاس درس بسیار ارزشمندی است با آموزشهای عملی فوق العاده…..
سپاسگزارم خدای مهربانم
خدایا مارا به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان
سلام استاد عزیزم
استاد برای من چند روزی بود یه اتفاق خیلی عجیبی افتاده
بود .
من وقتی دوره 12 قدم شروع کردم بد یه ماه
یه اتفاق های برای من افتاد
من یکی از خواسته های ک 3سال بود دوست داشتم اتفاق بی افته برام رخ داد
من چند روزی همین طور مونده بوده چون این اتفاق خیلی سریع و با قیمت بالای برای من رخ داده بود
و من توهم بهمو گرفت
و گفتم چقد قانون داره زود جواب میده
و این که من خیلی دوست داشتم مهاجرت کنم و اینکه تو کسب و کارم خیلی رشد کنم این دو تا خواسته خیلی برام مهم بود
و اصلا به یکی فکر میکردم اونیکی خواستم میومد میگفتم
نه این
چون تو دوره در مورد هدف گزاری فرمودید یه خواستهی که براتون مهمه همونو همون امسال هدف قرار بدید
و اون انجام شد هدف بدی
منم هدف کسب و کارم را برای امسال انتخاب کرده بودم
بد اینکه یه فایل اومد در مورد دوستان بود ک مهاجرت کرده بودن
و من این فایل میدیدم و کلی گریه میکردم
میگفتم منم دوست دارم زود برم
خیلی دوست داشتم از خانواده خودم دور دور باشم
و همیشه دوست داشتم مهاجرت کنم
چون خانواده خودم ب شدت مذهبی و منفی و فقیر هستن
و اینکه هر زمانی کنارشون بودم از بچه گی دوستشون نداشتم
چون پدر من خیلی دست بزن داشت و من از بچگی همش
کتک و با تحقیر و فش های خیلی بدی صبح ها بیدار میشدم
و دختر خالی ک داشتم کنار ما زندگی میکردند اونا خیلی آروم بودن و با ارامش زندگی میکردن و من خواهر نداشتم
تنها بودم اونا را میدیم کلی ارزو داشتم کاش منم پدر یا مادر خوبی داشتم
چون من بشدت اسیب دیده بودم پدرم و مادرم همیشه دعوا میکردن و مادرم خیلی قهر میرفت و من همش این ور و اون ور بودم
تا اینجا خواستم براتون بگم ک قبلن تو چ شرایطی بزرگ شدم ( اینم بگم که پدر من سر کار نمی رفت و اعتیاد داشت )
این خواسته تو وجود من تو بچگی شکل گرفت ک من
بخوام ازدواج کنم با کسی ازدواج میکنم که پولدار باشه اروم باشه و من زندگی خیلی ارومی را کنار همسرم خواهم داشت چون من خیلی تو خونه پدریم اذیت شدم
و به شدت از پدر و مادرم نفرت داشتم اصلا دوسشون نداشتم
و دوست داشتم زود ازداج کنم
این خواسته من 12 سالگی تو وجودم شکل گرفت و گفتم
و من باید یه زندگی خیلی خوبی در اینده داشته باشم
وقتی با ختر خالم در مورد اینا حرفا صحبت میکردم
میگفت تو هم با این خانواده ی ک داری حتمن همین کیس میاد خواستگاریت ن سواد داری نه خانواده
ولی من از همون اول یه نیروی با من صحبت میکرد
و ب من انرژی میداد میگفت تو یه اینده خیلی عالی خواهی داشت و من وقتی غرق اون اینده ی ک خواهم داشت روزهام
با اون خانواده میگزروندم
تا شد چند تا خواستگار اومد برام که مثل پدرم بودن یکم بهتر ولی من گفتم نه دختر خالم گفت چرا ازدواج نمیکنی ک از شر این خانوادت رها شی
گفتم چون من می خوام با ادم پول دار ازدواج کنم واونم شروع کرد ب حرفهای ک همیشه میگفت
و چند ماه بدش یه پسری اومده بود شهر ما منم همون لحظه ب دلم افتاد برم مدرسه پروندمو بگیرم
ب دختر خالم ک هم سن من هست گفتم بیا با هم بریم اونم گفت باشه
و ما رفتیم مدرسه ک یهو یه پسری خیلی زیبا و خوشتیپ اونجا بود و من یهو دیدم خیلی زوم کرده ب من و من رد شدم زیاد توجه نکردم بهش
این گذشت و بد چند هفته ش یکی از همشهر یام ب من گفت یه پسری ازت خوشش اومده هم پولدارن هم خانواده
خیلی درست حسابی هستن و از شما خیلی خوشش اومده
و میخوان بیان خواستگاریت اگه اجازه بدین می خوان بیان
من خیلی تعجب کرده بودم ولی بخدا ته دلم میگفت این همونی ک تو چند سال تجسم میکردی
و گفت مثل اینکه اون روز پسر چند جا قرار داشته بره
ولی مسیرش عوض شده و اومده شهر ما
و اینکه اینا اومدن خواستگاری من و ما شروع ب صحبت کردن کردیم
گفت من از تمام زندگی شما خبر دارم
و شما رادوست دارم شما همین طوری ک هستید
من شمارا قبول میکنم دوست دارم با شما ازدواج کنم
ک منم صحبت هامو کردم و ما باهم ازدواج کردیم
استاد من بقدری الان خوشبخت هستم ک حد نداره
و من چون مشکلاتی ک داشتم لحظه ب لحظه قدر این زندگیمو میدونستم و میدونم
همسر من همون جوری ک من می خواستم شد
الان ک من 18 سال زندگی میکنم باهاش روزب روز زندگیمون عالی تر پیش میره
و شما در مورد رابطه تون صحبت میکنید من درک میکنم چون منم همین رابطه را با همسرم دارم دوتا فرزند دارم
و مابد اینکه ازدواج کردیم چون همسرم کارمند بانک هست
و دیپلم داشت من تشویق کردم گفتم باید ادامه تحصیل بدیم اونم موافقت کرد و جفتمون ادامه دادیم والان ارشد هستیم ینی چند سال پیش گرفتیم
و من کلی پیشرفت کردم و بدون یک ریال کمک از خانوادهمون چند تا خونه ماشین و مسافرت های عالی داشتیم و من قانون نمی دونستم از همین قانون استفاده میکردم و جواب میگرفتم
و با شما چند سال میشه ک اشنا شدم و عمل کردم الان در یکی از بهترین محله های شهرمون زندگی میکنم و بقدری خونم بزرگ هست و احساس عالی دارم ک نگو و من با فایل های رایگان شما بقدری رشدم بیشتر شد ک براتون بگم باورتون نمیشه فقط با فایل های باورهای ثروث ساز
استاد تا اینجا خواستم براتون تعریف کنم ک برسم سر این حرفم
استاد من 12 قدم ک کار میکردم خودمو قرنطینه کرده بودم
همسرمم دو هفته ماموریت رفته بود
استاد من دیدم یه تغییر خیلی عجیبی کردم
و حالم یه مدت عادی نبود توهم بهمو براشته بود
کسی زنگ میزد میگفتم این نه منفی باورام عوض میشه
با پدر مادرم صحبت نمیکردم میگفتم دیگه با اینا صحبت کنم همه چی عوض میشه
ک بقدری ب این چیزا فکر کردم از مسیر خارج شدم
نه جای میرفتم ن دوست داشتم کسی بیاد ن حرفی
و کلا ذهنم بهم ریخته بود ک کارم ب دکترم کشید
بد فک کردم یه سرما خوردگی یا….گرفتم
بد اینکه یکم بهتر شدم فهمیدم من ب خودم خیلی سخت گرفتمفهمیدن مسیرو دارم اشتباه میرم
گفتم وقتی من تو همچین شرایطی ک تو خانوادم زندگی میکردم
فقط ب امید اینکه اینده عالی داشتم راحت زندگی میکردم زیر دست همون پدر مادر و بد همونی شد ک می خواستم
و خواستم خیلی راحت بهم داده شد
خیلی بهتر
یا من خواسته های دیگمو خیلی راحت بدست آوردم
چرا الان اینجور فک میکنم
و انرژی ذهنمو اینجوری دارم مصرف میکنم
بد صب پاشدم ب خدا گفتم خدا من داشتم برات تصمیم میگرفت میگفتم این نه اون نه
همون لحظه گفتم برم سایت یا فایلی همین جوری زدم گوش دادم
مثل اینکه قبلا گوش داده بودم ولی نمی دونم چی شده بوده نصف گوش داده بودم دیگه یادم رفته بود
بد اتفاقی همون لحظه اون فایل گوش دادم دقیقن شما فرمودید قرار نیست شما کار جهان انجام بدی کار خدا را انجام بدی تو سمت خودت ک شادی ارامش عمل کردن ب دانستهات انجام بده جهان خیلی راحت کسای ک الان با تو هم مدار هستن سر راهت میزاره و کسای ک هم مدار نیست رو بر میداره و یه مثالم زدید که گفتید من دوستای داشتم ک هر لحظه با هم بودیم و الان از حالشون خبر ندارم اصلا سالهاست ازشون خبر ندارم و انجا فهمیدم ک من احازه
نمیدادم خدا کارشو انجام بده
خودم داشتم بدون اینکه قانون تکامل طی کنم زودتر برسم
و از طریقی ک خودم فک میکنم درسته ولی این طور نبود
بد گفتم خدایا من تسلیمم اشتباه کردم ولی دستمو میزارم رو نشانه تو از طریق این نشانه صحبت کن با من
واااااااای استاد فک میکنید نشانه من چی بود
گفتگو با دوستان شماره 47 ک با لقمان عزیز صحبت میکردید
و آخرای فایل که انگار تمامن هر اشتباهی ک من تو این چند ماه انجام داده بودم شما داشتید برام تعریف میکردید
عجب نشانه ای بود استاد متوحه شدم
ک طی نکردن تکامل
چقد مهمه
و اینکه با همون شرایط با همون ادم های کنارت هستن ب حس خوب برسی و ارامش داشته باشی تا برسی
ب اون چیزی ک می خوای
و اینکه ب خدا و جهان اعتماد کنی اونا خوب کارشونو بلدن
و من با احساس خوب و احساس ارامش به خواسته هام
فک کنم و از مسیر درست برسم بهشون
ب قدری الان حالم عالیه ک اگه اون خواستمو بهم بدن
با حالی ک الان دارم حال الانم را قبول میکنم چون ارامش واقعا یه چیز دیگست
واقعا تکامل و احساس ارامش و احساس خوب همه چیو درست میکنه فقط باید صبر داشته باشم
خواسته های داشتم ک حتی ب چشم خانوادم همسرم خیلی بزرگ بود ولی با ارامشی و توکل ب خدا برام انجام شده تعجب کردن چون از شما تکامل و احساس خوب یاد گرفته بودم و براحتی و براحتی و ب راحتی خواستم
بهم رسیده
ولی این بار خواستم بدون تکامل پیش برم چنان چکی خوردم ک هیچ وقت فراموش نخواهم کرد
و چقد درس بزرگی گرفتم
چقد کمکم کرد
چه تضادی داشتم و قبولش میکنم
و این بار از مسیر و راه درست و با تکامل و ارامش
به تمام خواسته هام میرسم
اونم باز ب راحتی ن ب سختی ن با جنگ درونی ک داشتم
ببخشید ک فایلم طولانی شد
م اصلا فایل ندیدم نت ضعیفه ولی دلم خواست همین جا باشما صحبت کنم و بگم شما صد بار میگید تکامل ولی بازم
ما عجله میکنیم ولی خیلی درس بزرگی گرفتم
میبوسمتون استاد جون
و مریم عزیزم دوستت دارم
سلام خانم سعادتی
چقدر فوق العاده نوشته بودید
از اینکه در دوران کودکی با برخورد به ناخواسته ها،خواسته ها در شما شکل گرفت
و اینکه سقف آرزوهاتون و رویاهایتان را پایین نیوردید و از خدا بهترین ها را درخواست کردید فارغ از شرایط زندکی و افراد
بسیار خوشحال شدم و انرژی گرفتم از کامنتتون
سپاسگزارم