سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 192 - صفحه 1

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.

سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرانقدر. سپاسگزارم بخاطر این فایل و سپاسگزارم از این کار فرهنگی تون. چه کسی بهتر از شما دو عزیز ، برای ارائه دادن یه تصویر از ایران برای مردم جهان. دو نفری که بهتر از همه روی باورهاشون کار کردن و در زندگی هزاران نفر تاثیرگذار بودن. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

چقدر لذت بردم از این کار استاد عباس منش ، با اون عزیزانی که شاید رسانه ها در مورد روابط بین دو کشور اخبار منفی پخش میکنن، دقیقاً با همونها ابراز دوستی کردن. شاید میلیونها نفر در جهان، خودشون و ذهنشون رو تبدیل کنن به عنوان هیزم آتش این نفرت پراکنی های رسانه ای، ولی مهم اینه که جهان به فرکانس این لحظه شما پاسخ میده. و همیشه اساس قوانین الهی بر درستی و صداقت و دوستی و پاکی و گسترشه. استاد عباس منش شما کلنگ اول رو کوبیدی به اون باورهای غلط و اون بتن سخت ترک برداشت. از اینجا به بعدش کار جهان پاسخ دادن به فرکانس دوستی و محبت و صداقت و محبت شماست. چقدر اشک شوق ریختم و تحسین کردم این کار زیبا. هم از منظر کاری شما انجام دادین و هم از منظر برگزار کنندگان این فستیوال. یه کار ارزشمند و یک تبادل فرهنگی. جهان اگه میخواست در مورد ایران بدونه، کی بهتر از استاد عباس منش ما. هم همه ایران رو رفته و دیده و تجربه کرده. و هم باورهای درست توحیدی رو در خودش به وجود آورده.

اگه تمام صحبتهای دنیا در رد نژاد پرستی رو برای من پخش می‌کردن، هیچکدوم تاثیرش به اندازه این فایل برای من نبود. اعتراف میکنم هنوز ذهنم مقاومت داشت و نمیدونستم. تصور میکردم من دیگه نژاد پرست نیستم. ولی وقتی این فایل رو دیدم و مخصوصاً اونجایی که عزیزان اهل نیجریه اومدن بالا ، دائما این آیه قرآن در ذهنم مرور میشد، «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» گفتم خداوند با چه منطقی دست به خلقت انسان میزنه و هر کسی رو به فراخور محیط جغرافیایی خودش در طی هزاران سال به تکامل میرسونه. اونوقت ما هنوز درگیر رنگ‌ پوست هستیم. به خاطر یه ذره رنگ دانه ملانین توی‌ سلولها هنوز ما فکر میکنیم بعضی ها بالاتر یا پایین تر هستن. «آقا مدارت کجاست، با خدای خودت چند چندی؟؟ چی میریزی توی اون ظرف وجود مقدسی که خدا اون رو پاک و مطهر خلقش کرد؟؟ چطوری استفاده میکنیم از اون قلبی که خداوند بهمون امانت داد تا همیشه باهاش در ارتباط باشیم؟»

چقدر تحسین میکنم این سرزمین آزاد و امن و ارزشمند. این چنین مهاجر پذیر و این چنین تلاشگر و موفق. و این چنین آزاد که به همه عقاید و فرهنگها و ملیت ها احترام میذاره. فارغ از اینکه چه صدا و تصویری داره از رسانه ها پخش میشه. یه سوال از خودمون بپرسیم. اگه یه انسان اهل آمریکا یا نیجریه یا افغانستان، بخواد با پرچم کشورش توی سرزمین ما قدم بزنه و در مورد زیبایی های کشورش برامون حرف بزنه ما مردم چه برخوردی باهاشون میکنیم؟؟

چقدر لذت بردم از اینکه شما اینقدر عالی عمل کردین و معرف ایران شدین. اگر اونجا بودم قطعا بهتون کمک میکردم ولی خداییش اینقدر شجاعت نداشتم که خودم بخوام این کارو انجام بدم. بسیار بسیار تحسین تون میکنم.

دیروز خیلی هدایتی ، هدایت شدم به سوره نصر. دیدم خداوند چقدر زیبا هنگامی که یاری خودش رو برای موفقیت بندگانش می‌فرسته. چه توصیه ای بهمون داره. خداوند رحمان و رحیم و وهاب بی نیاز از بشر هست و توصیه خدا صرفاً برای بالاتر رفتن مدار ماست. میخواد ما تکامل مون رو سریعتر و توحیدی تر طی کنیم. توصیه خداوند اینه «فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا» پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی، و از او آمرزش بخواه، که او همواره توبه پذیر است.

حمد خداوند و طلب آمرزش. شاید من فرد مناسبی نباشم که در مورد این کلمات صحبت کنم ولی به نظرم میرسه این دوتا کلید واژه معجزاتی رو در زندگی ما رقم بزنه. مخصوصاً از ابتدای امسال و تعهدی که دادم هر جا صحبت از رحیم بودن رب العالمین بود در کنارش توصیه شده بود به درخواست بخشش کردن از گناهان.

و امروز هدایت شدم به آیه 55 سوره یونس که عجیب به دلم نشست. «أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ» آگاه باشید! مسلماً هر آنچه در آسمان ها وزمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست. بدانید که بی تردید وعده خدا حق است، ولی بیشترشان نمی دانند.

«سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود

رونق میکده از درس و دعای ما بود»

«نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان

هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود»

«دفتر دانش ما جمله بشویید به مِی

که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود»

«دل چو پرگار به هر سو دورانی می‌کرد

و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود»

«پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان

رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود»

«قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد

کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود»

(برداشت شخصی من از این غزل ؛ سالها ادعای مسلمانی داشتیم. اما این خداوند بود که همیشه عیب‌های نهان ما رو پوشاند و بهمون آبرو و عزت و نعمت داد. وجودمون رو پر کنیم از عشق الهی، که همه بزرگان هم به دنبال این ارتباط قلبی با خداوند بودند. ذهن نجواگر انسان هر چقدر تقلا می‌کنه نمیتونه دو تا قدم مثبت برداره. خداوند جهان رو جوری خلق کرده و هدایت می‌کنه که زشتی و پلیدی پابرجا نباشه وگرنه ما آدمها خیلی منحرف می‌شدیم. من قلبم رو دربست برای عشق خداوند قرار ندادم با اینکه قلبم به همه اسرار نهانم آگاه بود و میتونست منو به سعادت برسونه)

الهی صد هزار مرتبه شکر. حمد و سپاس و استغفار به درگاه رب العالمین ، یگانه فرمانروای رزاق و وهاب عالم.

سپاسگزارم استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. سپاسگزارم دوستان مهربان و بزرگوارم در این سایت. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

سلام و درود علی جان عزیز

خیلی وقته ازت بیخبرم.

سال نوت مبارک علی جان. طاعات و عبادات شما قبول. الهی که حال دلت عالی و توحیدی و مثبت باشه. امیدوارم این سال جدید برات پر از دستاوردهای طلایی باشه.

علی جان چقدر دلم برات تنگ شده بود ،و خوشحال شدم کامنتت رو دیدم.‌

واقعاً حق با شماست داداش. این نمایشگاه ، فقط یه نمایش فرهنگی نبود. نمایشگاه توحید بود. خداوند ما رو دعوت می‌کنه به توحید و یکرنگی و دوستی … علی جان جوالدوز دیگه جواب نمیده. فقط آرماتور 16 …

من به شخصه ده تا انگشتم رو به طرف خودم میگیرم. میگم حمید تو توحیدی عمل نکردی. اگه توحیدی عمل کرده بودی الان تو این نمایشگاه کنار استاد عباس منش بودی.

این سرزمین بی نظیر و زیبا با همین تنوعش رشد و پیشرفت کرده. با همین آزادی بیان و ابراز عقیده.

علی جان روی نقشه اگه وقت کردی استان بوشهر رو زیر پونز نقشه پیدا کن. فکر کنم یکی از کوچکترین استانها باشه. باورت نمیشه، متاسفانه اینجا مردم این روستا به اون روستا و این شهر و اون شهر، به همدیگه حرفهای نژادی میزنن. یا مردم این استان و اون استان، ترک و فارس و عرب و لر و کرد و… میگی جوالدوز به خودمون بزنیم. من اولین جوالدوز رو به خودم میزنم. این قومیت و نژاد پاشنه آشیلمون بوده و هست. هر چقدر توحیدی تر عمل کنیم از این پاشنه های آشیل دور و دورتر میشیم.

خداوند رحمان و رحیم خودش هدایتگر ما باشه.

خیلی خوشحال شدم کامنتت رو خوندم علی جان. سپاسگزارم ازت.

کاش میشد یبار دیگه دسته جمعی با همه دوستان بزنیم تو کار سفرنامه. خیلی دوران خوشی بود. کلی رشد کردیم.

در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی علی عزیز.

سلام جواد عزیز

خوبی داداش. الهی که حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه.

واقعاً من هم از روسی بودن سماور متعجب شدم. ما رو باش فکر میکردیم این یکی فرهنگ خودمونه. نگو سماور هم تهاجم فرهنگی بوده، خخخخ . یه نکته ای من یادم رفت توی کامنتم بنویسم. اونم اینکه خانم شایسته هر چیزی تعارفش میکردن، می‌گفت متشکرم‌، من روزه ام.

یه نکته دیگه اینکه خداییش کی‌ بهتر از استاد عباس منش و خانم شایسته برای حضور توی این فستیوال. از بس این دو عزیز اینقدر عالی و توحیدی روی خودشون کار کردن.

جواد یادش بخیر دوران فایلهای سفرنامه. انگار سالها گذشته از اون روزها. کاش میشد یبار دیگه سفرنامه رو دسته جمعی مرور میکردیم. خیلی حس خوبی داشت. قشنگ گسترش ظرف وجودمون رو میتونستیم احساس کنیم.

برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم جواد جان.

در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. در بهترین زمان و مکان و شرایط.

یه وقتایی فکر میکنیم ما دستمون میخوره. یه چیزی ارسال میشه. ولی شاید همین جریان هدایت باشه. امروز داشتم یه میز کوچیک MDF تو خونه درست میکردم. باورتون نمیشه از تو جعبه دست میکردم پیچ بردارم دقیقا همون تعدادی میومد که باید بیاد. یه جاهایی میخواستم پیچ رو ببندم پیچ از سر دریل شارژی می افتاد. میدیدم یه چیزی رو یادم رفته. انجامش میدادم بعداً پیچ رو میبستم به راحتی انجام میشد. دیگه من مطمئنم حتی برای ساده ترین موضوعات این جریان هدایت الهیه که داره هدایتمون میکنه.

نامبرده پس از سالها نشسته پای کامپیوتر و داره خودش رو با مهارت فراموش شده تایپ ده انگشتی به چالش میکشه. واااااااای خدایا، از فرود آوردن بوئینگ توی هوای مه آلود سختتره. فکر کنم نوشتن این کامنت تا صبح طول بکشه.

و اما در خصوص زبان انگلیسی … من از بچگی دوست داشتم بتونم انگلیسی صحبت کنم. و خداوند این خواسته رو از طریق پدرم برام محقق کرد. طی یک تصمیم یکهویی و بدون پرسیدن نظر من، منو ثبتنام کرد کلاس زبان. یادمه دقیقا همون سالی که حادثه یازده سپتامبر اتفاق افتاد(2001، همون روز من کلاس داشتم از تلویزیون زباسرا ماجرا رو می دیدم.) ولی چون خودم علاقه داشتم ادامه اش دادم و رهاش نکردم و هر بار بهتر شدم. حالا پیشنهاد من به شما اینه که با انیمیشن شروع کنید. زبان اصلی. گویش ساده تر و عبارات درست.(گویش کوچه بازاری و فحش نداره، چون برای کودکان داره ساخته میشه) اجازه بدین گوشتون به شنیدن انگلیسی عادت کنه. ایرادی نداره اگه زیرنویس هم داشته باشه. شما با این کارهم ذهنتون رو آماده میکنید و هم علاقه رو ایجاد میکنید. بعدا میتونید زبانسرا آنلاین ثبت نام کنید. زبان انگلیسی بسیار بسیار ساده تر از فارسی خودمونه. و روشهای آموزش چقدر بهتر از زمان ما شده( یعنی من خیلی با تجربه ام خخخخ). شما یکسال بقول استاد None stop زبان انگلیسی کار کن. روزی بین 20 دقیقه تا 1 ساعت( هر چقدر خودتون دوست داشتین) ولی مداوم و بدون توقف. بعد یک سال میتونید خودتون تنهایی برید سفر خارجی. انگلیسی خیلی ساده اس. خیییییییلییییی ساده است. مثل آلمانی و فرانسوی و چینی و ژاپنی نیست. فکر کردین همین فارسی خودمون خیلی ساده است؟؟ فارسی یکی از سختترین زبانهاست. ما توش هستیم متوجهش نیستیم. تنها چیزی که ذهنیت ما رو نسبت به زبان انگلیسی خراب کرد اون کتابهای غیر استاندارد و سیستم آموزشی غلط مدرسه بود. (سیستم مبتنی بر متکلم بودن معلم و سایلنت بودن دانش آموز و بعدا حل تمرین. الان دانش آموز بیشتر از معلم سر کلاس باید حرف بزنه، دانش آموزان باید با هم مکالمات کوتاه انگلیسی داشته باشن). امیدوارم صحبتهای من تاثیر مثبت داشته باشه. اگه واقعا دوست دارید انگلیسی رو یاد بگیرید اول از خداوند درخواست هدایت کنید، اون بهترین هدایتگره.

در پناه هدایتها و حمایتهای همیشگی رب العالمین شادکام و سلامت و موفق و ثروتمند باشید.

سلام و درود فراوان به محمد مارکوی جون دل. حااااااالت چطوره پسر توحیدی‌ ؟ الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود نازنینت. سال نوت مبارک. دلم میخواد روی ماهتو ببینم کلی از تجربیاتت برام بگی.

چند روز پیش توی بوشهر یه هیچ هایکر دیدم، با کلی شوق نگاهش کردم به امید اینکه تو باشی. و ان شاالله خداوند در بهترین زمان و مکان و شرایط ما رو کنار هم قرار بده تا کلی با هم گپ و گفت کنیم.

یادم نیست سال نو رو تبریک گفتم یا نه. (ایموجی که با دست زده تو پیشونیش) سال نوت مبارک ، الهی که امسال هزاران برابر نتایج توحیدی و طلایی کسب کنی. برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم.

یه چیزی رو من یادم رفته بود توی کامنتم بنویسم این بود که ، غرفه برزیل چرا فلافل آبادانی نداشتن؟ مگه نه برزیل یه گوشه ای از خاک آبادان بوده که طی یه رخدادی پریده رفته اونور دنیا ؟! بقول آبادانی ها مردم دنیا دو دسته ان. دسته اول آبادانی هستن، دسته دوم دوست دارن آبادانی باشن.(خخخخ)

خیلی خوشحالم کامنتت رو خوندم. خدا رو شکر میکنم که خداوند بهم اینقدر دوستان توحیدی هدیه داد.

در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.