سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193 - صفحه 15

بنام خدای مهربان

سلام به استاد خوشتیپ و خوش اندام و سلام به مریم جان دوست داشتنی و سلام به خانواده عزیزم

الهی که حال دل همگی عالی عالی باشه و قدردان و سپاسگزار نعمتهای کوچیک و بزرگی باشیم که در زندگی همه ما وجود داره و در نتیجه روز بروز ظرف پذیرش نعمتهامون بزرگ و بزرگتر بشه الهی آمین

به به چه خبر خوبی استاد جونم داریم میریم سفر

واقعاً هم بعد از این مدتی که همه اش فایلهای جدی و پرکار همراه با تفکر و تمرین روی سایت میومد نیاز به این تنفس و گشت و گذار داشتیم الهی صد هزار مرتبه شکر که داریم در مدارش قرار می گیریم

برای سفر رفتن هم لازمه که آمادگی مناسبی داشته باشیم مثلاً همه چیز وسیله نقلیه مونو چک کنیم که از هر نظر در وضعیت مناسب برای سفر باشه و تمیز کردن اون و  همراه داشتن وسائل مورد نیاز که تجربه سفر رو برامون لذتبخش تر کنه

من هم کاملاً با استاد هم عقیده هستم که وقتی خودم با عشق وسیله نقلیه یا خونه مو تمیز می کنم بشکل مناسبتری سپاسگزاری کردم و انرژی مثبتی که به خونه ویا اون وسیله میدم قابل مقایسه نیست با وقتی که پول بدم و فرد دیگری این کار رو از روی وظیفه انجام بده

باز هم می رسیم به این منظره دلربای دریاچه و درختهای جنگلی همیشه سبزش وآسمون آبی و ابرهای فوق العاده زیباش و فواره خوشگل وسط دریاچه که آدمو مدهوش می کنه و هیچوقت کهنه نمیشه هر چقدر که این زیباییها رو تحسین کنم بازم جا داره

حالا دیگه بارونم اومده باشه و هوای after rain باشه که دیگه چه شود فقط باید بگم خدایا شکرت که در مدار دیدن این همه زیبایی و نعمت قرارم دادی

الان دیگه خیلی بیشتر از قبل این صحنه های زیبای پارادایس و سفر بدور امریکا برام آشناست و باش ارتباط برقرار می کنم از بس که در اون سفر کوتاهم به امریکا که دو سه ماه پیش داشتم و پیش دخترم سمیه رفتم موارد زیادی از اونها رو تجربه کردم و پشت سر هم برام یادآوری میشد که توجه به زیباییها و تحسین اونها ما رو بسمت تجربه همون زیباییها هدایت می کنه

یعنی سفرم 17-18 روز بیشتر نبود ولی موارد زیادی از چیزهایی رو که تو سریال زندگی در بهشت  و سفر بدور امریکا دیده بودم رو تجربه کردم بسیار سفر خاطره انگیزی بود و همه اش زیبایی بود و من یکسره خدا رو شکر می کردم

سفارش دادن به آمازون و اومدن بسته پشت در خونه رو تجربه کردم که دخترم یه ایرپاد بمن هدیه داد و من اون رو آنباکسینگ کردم

نشنال پارک و استیت پارک دیدم

چقدر اتوبوس مسافرتی آروی دیدم که نماد فراوانی ثروت بود

یه عالمه وانت های F-150 دیدم که کمپرهای شبیه کمپر استاد و بزرگتر از اونو یدک می کشیدن

فروشگاه های زنجیره ای رو که استاد و مریم جان رفته بودن دیدم و ازشون خرید کردیم و سیستم self checkout فروشگاه رو تجربه کردم

بالا رفتن از تپه های شنی رو تجربه کردم که مثل پودر نرم بود

مردم خوشرو و خوش اخلاق رو دیدم که با خودشون و دیگران در صلح هستن و مثل یک آشنا با من صمیمانه سلام و احوالپرسی می کردن

امنیت و اطمینان خاطر رو دیدم که خونه ها هیچ حصار و دیواری نداشت

آهوها رو دیدم که کنار جاده ایستاده بودن و با چشمهای زیبا و درشتشون بمن زل زده بودن

گیفت شاپ ها رو دیدم و ازشون خرید کردیم

و از همه دلپذیرتر و زیباتر اونجایی بود که بعد از دیدن مکینا آیلند و تجربه های فوق العاده ای که اونجا داشتیم در برگشت رفتیم به جایی که از طریق airb&b اجاره کرده بودیم و نیمه شب بود خوابیدیم و صبح که بیدار شدم و از پنجره به بیرون نگاه کردم دیدم…واااای خدای مننننن منظره پارادایس روبرومه…دریاچه…درختای دور تا دور…انعکاس درختا توی آب…

دیگه بقول نسیم ذوق مرگ شده بودم دویدم بطرف دریاچه و فقط می گفتم خدایا شکرت خدایا شکرت…حتی ماهیهایی که تو آب بودن عین ماهیهای پارادایس بودن…ومنم مثل استاد براشون غذا ریختم…و دقیقاً همون صحنه جمع شدن یکباره شون دور محل ریختن غذا رو شاهد بودم

خدا رو بینهایت شکر

خدا میدونه که چه زیبایی ها و تجربه های جدید تو این سری سفر بدور امریکا خواهیم داشت

شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین