https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-12 02:36:352023-08-14 05:35:05سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194
596نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز الگوی یک زن به تمام معنا در تمام جنبه های زندگی
یه حسی بهم گفت بیام کامنت بزارم و از تجربه خودم و تغییر خودم براتون بگم
منم سالهای سال بدون عزت نفس زندگی کردم و مدام در تلاش بودم برای گرفتن تایید دیگران و فکر میکردم گرفتن این تایید برام آرامش و حال خوب میاره ،دنبال خوب کردن حالم با عوامل بیرونی بودم ،من آدمی بودم بدونه حتی اپسیلونی (به قول خانم شایسته عزیز)داشتن عزت نفس ،همیشه از چهره خودم ،اندام خودم،ظاهر خودم ناراضی بودم و مدام به خدا گله و شکایت میکردم که چرا فلانی ها رو خوشگل آفریدی ولی منو نه ،چرا به همه موهای صاف دادی به من موی فر دادی ،چرا به من قد بلند دادی ،چرا رنگ موهای من مشکیه ،چرا رنگ چشمهای من مشکیه و صدها شکایت و نارضایتی دیگه ،وقتی بزرگ تر شدم تصمیم گرفتم با آرایش کردن خودمو خوشگل کنم ،رژ قرمز زدن شد پایه ثابت تو زندگی من قبل اینکه برم سر کار صبحونه نمیخوردم ولی از رژم نمیگذشتم یه رژ قرمز 24 ساعته که توپ هم نتونه تکونش بده تا غروب که از سر کار برمیگشتم ،یکی از تفریحاتم شده بود خرید لوازم آرایشهای جدید ،خیلی هارم استفاده نمیکردم ،سری بعد که خرید میکردم اون ها رو میریختم بیرون ،یه عروسی میخواستیم بریم یا عید ها باید خرید جدید میکردم ،مسافرت میرفتیم یه کیف با خودم میبردم که دم دستم باشه و به اون وسایل هر لحظه دسترسی داشته باشم ،یا حتی کلی لباس با خودم میبردم سفر که هر لحظه عوض کنم و تایید بگیرم از بقیه ،وقتی هم که ازدواج کردم همین روند ادامه داشت تا از خانواده همسرم و اطرافیان تایید بگیرم چون فکر میکردم چون من زشت هستم اگه آرایش نکنم خانواده همسرم منو مسخره میکنن ،حتی بدونه رژ عکس هم نمینداختم،انقدر عزت نفس پایین بود که برای زیبا کردن خودم تصمیم گرفتم دماغم عمل کنم ،رفتم پول قرض کردم و عمل زیبایی انجام دادم چون فکر میکردم این کار اگه بکنم خیلی خیلی زیبا میشم و بیشتر مورد تایید قرار میگیرم و اینجوری خودم خوشحال تر میشم رفتم عمل کردم ولی بعدش خوشحال نبودم فکر میکردم اون چیزی که میخواستم نشد تازه اون موقع دوباره این حس اومد سراغم که حالا مردم چی میگن راجب دماغم ،راجب چهرم ،حتی تصمیم گرفتم برم دوباره دماغم عمل کنم که این بار زیبا تر بشم ،تا اینکه با قوانین آشنا شدم و با شما آشنا شدم و شروع کردم روی خودم کار کردن و یاد گرفتن قوانین دیگه کلا بیخیال عمل دوم شدم ،دیگ بیخیال اون قیافه و ظاهر شدم البته به قول استاد اون تکامل داشت طی میشد زره زره ،قدم به قدم ،از تغییرات خیلی ریز شروع شده یه روز به خودم اومدم دیدم دیگه به هیچ کدوم از اون لوازم آرایش ها احتیاج ندارم کیسه زباله آوردم همه رو ریختم توش و انداختم آشغالی ،دیگه خبری از رنگ موهای هر چند ماه به بار نیست الان تقریبا دوساله که حتی موهام رنگ نکردم چون فکر میکنم رنگ مشکی موهای خودم از همه زیبا تره ،دیگه مدتهاسسست که خبری از رژ قرمز نیست ،شاید باورتون نشه ولی چند وقت پیش عروسی یک اقوام درجه یک رفتم فقط با یه کرم ضد آفتاب و یه مداد همین ،ولی تو اون عروسی چقدر از اقوام بهم میگفتن چکار کردی آنقدر خوشگل شدی در صورتی که هیچی آرایشی نداشتم در صورتی که قبلاً چقدر هزینه میکردم میرفتم آرایشگاه و میکاپ میکردم تا زیبا به نظر بیام ،حالا کل صلاح من چه تو زندگی روز مره چه تو مراسمات شده یه کرم ضد آفتاب و یه مداد ،چقدر سفر راحت شده برام دغدغه ای ندارم به قول خانم شایسته اگر هم اونا رو جا بزارم مسله ای نیست برام،دو تا سفر آخری که فقط با یه لباسی که تنم بود رفتم با یه دست لباس اضافه چقدر هم سفر لذت بخش بود برامون چقدر صندوق ماشین جای اضافه داشت ،نکته جالبش اینه که برای خودم چالش میزاشتم میگفتم من باید امروز برم فلان جای پر جمعیت بدونه آرایش،مهمون میمود یا مهمونی میرفتم بدونه آرایش میگفتم ببینم از پسش بر میام ،ببینم تغییر کردم یا نه ،اولش برام سخت بود اما یواش یواش برام عادی شد و خدا رو شکر همه موفقیت آمیز بود و خودم تشویق میکردم ،و حتی همسرم هم تحسینم میکرد ،الان بدونه آرایش بدونه رژ میرم جاهای لاکچری ،میرم بهترین مراکز خرید ،باشگاه میرم بدونه آرایش ،و بازخوردی که میگیرم خیلی جاها که میرم افراد میان تحسینم میکنن میان بهم میگن چقدر موهای فر زیبایی دارین خوش بحالتون ،چقدر موهاتون خاصه ،چقدر اندامتون زیباس،چه قد بلند و زیبایی دارین ،چه چهره دلنشینی دارین و خیلی تحسین های دیگه ،اما این وقتی اتفاق افتاد که دیگه دست از گرفتن تایید از دیگران گرفتم ،وقتی که بارها و بارها نوشتم و گفتم و خدا رو بار ها شکر کردم به خاطر اینکه من رو به این شکل آفرید به خاطر تک تک اعضای بدنم به خاطر موها و اندام و قد و صد ها چیز دیگه ای که جز به جز کنار هم قرار داد تا فاطمه شکل بگیره ،الان حس میکنم و به چشم میبینم که آدمها بیشتر دوستم دارن اینم به خاطر این بود که یه روزی تصمیم گرفتم که خودم باشم همین جوری که هستم ،وقتی تصمیم گرفتم که چیز مهمی که باید بهش برسم اینه
که خودم باید خودم دوست داشته باشم نه دیگران ،خودم باید به خودم تایید بدم نه دیگران ،خیلی جا ها که تصمیم میگرفتم ساده بپوشم و برم و موفق میشدم به خودم جایزه میدادم
و اینگونه شد که تونستم این باگ بزرگ رو از سر راه زندگیم بردارم و رها باشم و چقدر زندگی زیبا تر شده برام و چقدر جهان روی خوش بهتری از شرایط و همه چیز بهم نشون میده
و خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم که من رو تو این مسیر قرار داد که بتونم راحت تر زندگی کنم و بیشتر لذت ببرم
عاشقتونم استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بهترین الگوهای موفقیت در تمام جنبه های زندگی
به امید کسب موفقیت های بیشتر در جنبه های دیگه زندگیم که بیام و با عشق براتون بنویسم استاد جان ️
خداست که هیچ معبودی جز او نیست، پس مؤمنان فقط باید بر او توکل کنند
سلام به استاد بزرگوارم و مریم بانوی زیبایم
و سلام به تمام دوستای توحیدی ام در این بهشت برین
توکل میکنیم بر خدایی که جز او هیچ معبودی نیست که او زنده و پاینده است و سفر الهی مون شروع میکنیم
خداروشکر به خاطر اینکه در این سفر هستم ،خداروشکر به خاطر همسفرهای زیبا سیرت و زیبا بینم
خدایا شکرت به خاطر وجود دو استاد نازنینم، چقدر زیبا و خوش استایل ،چقدر مهربونی ، چقدر عشق و محبت خالص ، چقدر چشمانی پر از مهر ، چقدر صداقت و تعهد ، چقدر آرامش و چقدر آگاهی و چقدر در صلح بودن با خود ، چقدر زیبا بین ، چقدر محبوب و چقدررر ایمان و توکل و چقدرررر سپاسگزار
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
مریم جانم ازتون متشکرم به خاطر اینکه هر آگاهی که بهتون میرسه رو با ما به اشتراک میزارید چقدر موها تون زیبا شده و پوستتون شاداب تر شده خداروشکر میکنم ،زیباترینی و زیبا (:
خدایا شکرت ما رو به عالی ترین الگو در رابطه و تمام جوانب زندگی هدایت کردی که فقط با نگاه بهشون، فقط نگاه، می تونیم هزاران درس رو یادبگیریم .
خداروشکر به خاطر جاده زیبا که دو طرفش پر از درختان زیباست و چمن های تازه و هوای پاک و ابرهای سفید در آسمان پاک و آبی و یک زوج الهی در فورد قرمز خوشگل و خونه جم جور هم که همراهشونه
همه چه خداروشکر برقرار و زیبا…
خدای من، ازت ممنونم که استارت سفرمون با احساس لیاقت شروع شد ، احساسی که پاشنه آشیل به جرأت می تونم بگم که همه مون هست، در همه امور زندگی، احساسی که از کودکی تو گوشمون فرو کردن نه تو نمی تونی، از تو بعیده، نه مردم چی میگن، مردم چی فک میکنند، به نظرت مردم اینو دوست دارند؟ … و هزار تا مردم و مردم دیگه
که حتی پوشش ما شده مردم ، خوردن غذا، ازدواجمون ، آرایشمون، راه رفتنمون ، مسافرتمون، تلویزیون و یخچال خونه، میوه تو یخچال، مبلمان و…. ما هر کاری اراده میکنیم انجام بدیم اولین سوالی که در ذهنمون شکل می گیره اینکه ، خب مادرم پدرم خواهر برادر دوست آشنا و همسایه و سوپری محلووو چی میگن وهمه رو از نظر میگذرونیم و عکس العمل همه اونارم به این کارمون می بینیم بعدش خوشگل فروکش میکنیم و میگم برو بابا .. به من چه این کار مردم چی میگن .. خواستنه خودم کیلو چند، باید مردم پسند زندگی کنم ..و به قول استاد سیکل تکراری زندگی و چالش هاش و هزارتا تضاد و هزارتا شرایطی که باید تحمل کنیم شروع میشه چراااا
چون عزت نفس ندارم ، چون احساس لیاقت نمیکنم که خودم در جایگاه بهتر بدونم و تو سری خور باید بمونم شااااااید یه روزی همه چی درست بشه شاااید اون روز رؤیایی که همیشه منتظرش هستم بیاد … فقط باید مردم دار باشم … آره بشین تا بیاد!!!
خدایا چقدر ما با این حرفا خودمون گول زدیم خدایا چقدر دست و پامون با این حرفا بستیم
وقتی تمرینات دوره کشف قوانین انجام میدادم مخصوصا در مورد روابط که ترمز های ذهنم پیدا کنم … وقتی هجده صفحه نوشتم و نوشتم گفتم خدایا این که همش شد عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت… از هر راهی که میرفتم میشد عدم عزت نفس عزت نفس…به خودم گفتم گشتم نبود نگرد نیست… فقط برو روی دوره عزت نفس کار کن، همون دوره ای که خدا اولین دوره ای بود که هدایتت کرد و تهیه اش کردی … گفتم خدا از همون اولی که وارد سایت میشی می دونه که تو به چی نیاز داری برحسب شناختی که بهت داره تو رو هدایتت میکنه .. همونجا به خودم گفتم بازم به هدایتش شک میکنی، بازم دور خودت میچرخی و میگی خدایا چیکار کنم، لطف کن بشین و از اول شروع کن … و بازم بهم گفت دیدی اعتماد نداری بهم
آنان مى گویند: پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردى دل هایمان را از شناخت دین منحرف مکن و از جانب خود رحمتى به ما ببخشاى که بسیار بخشنده تویى.
رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ(9ال عمران)
پروردگارا، بى تردید تو مردمان را در روزى که هیچ تردیدى در آن نیست براى داورى گرد مى آورى. این وعده خداست و قطعاً خدا خلف وعده نمى کند.
استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت تمام آگاهی هایی که سخاوتمندانه به ما هدیه می دهید با عشق منتظر دوره احساس لیاقت هستیم که مطمئنا ما رو از عزت نفس و احساس لیاقت سیراب می کنه .
خداروشکرکه روی ماهتون رومی بینم وسلامت هستید، بابت این فایل بی نظیر سپاس که به آموخته های من هرروزمطالب عالی اضافه می کنید.به به به این همه سرسبزی وفراوانی وجلوه وجودخداونددرهمه جای این کره خاکی زیباواقعا بی نظیره همه چیز،خداروشکر.
تجارب فوق العاده ای برایمان ارائه دادیدومن یادخاطره ای افتادم که باعزیزدلم شیرازسفردوروزه ای داشتیم وماشین جوش آورده بودوکولردچارمشکل ولی خوبیش این بودکه مامشکلی نداشتیم وباخیال راحت وهدایت خداوندباقلبی آرام وروحی گشاده به استقبال تعمیرات رفتیم ومن هم طبق معمول گوش جان سپردن به صحبتهای ناب استادم که چقدرحال مراعالی ترمی کندوانرژیم چندین برابرمی شودوایمان دارم که هراتفاقی درآن درسهایی برای رشدوپیشرفت من وعزیزدل تاالان بوده وخواهدبودواون آرامشه هستش که میادومیگه سلام من اومدم ومن هم باآغوش بازاورابغل کرده ومی بوسم ،خدایاشکرت بابت این همه درس خوشبختی که ازاین دوفرشته به ماعطامی گردانی ،واسطه های طلایی خودت….
مریم جونم چقدرمن هم عاشق آرایش بودم ووابسته به لوازم آرایش وبه گمانم 40درصدحقوقم که قبلا کارمی کردم برای خریدآنهاصرف می شدواخ واخ واقعافاجعه بوده اماخداروشکربعدازآشنایی باشماکم کم مثل رفتارهای مخرب اینهاهم رخت بربستندورفتندوباآگاهی گرفتن ازقانون طلایی سلامتی درحدیه رژ شده ،سورمه وریمل برای چشمام وکرم ضدآفتاب که چندسال طول میکشه تموم بشه چون اون هم همیشه نیست ،البته برای من،درموردشامپوهم خارجی استفاده می کردم که آخراشه وامروزبابیانات شماتصمیم گرفتم همان شامپوبچه که کله زیبامو ازکودکی میزدم، بزنم. کلا دنبال خلوتی هستم که شماحجت روتموم کردیدوهنوزهم مونده که یادبگیرم وبشه که داخل دوتاجیب شلواریامانتوکلا وسایلام جابگیره حله والابخدا،تمام تمرکزم بایدبره هرلحظه روی حال عالی که بعدازخودش هیچی برام دلپذیرنیست ،بخداحال دلت که عالیه وهرلحظه شکرگزارداشته هایت خوشبخت ترین آدم روی زمین هستی وتمام ،برای من که اینطوره الان ،خدایاشکرت.
استاد و خانم شایسته ممنونیم از شما که قراره مارو با خودتون همسفر کنید و کلی جاهای قشنگ رو ببینیم.
••
چیزای قشنگی که تووی این فایل دیدم و دوسش داشتم :
اول از همه یاد آزادی زمانی و مکانی و مالی شما افتادم استاد عزیز که انقدر راحت ، توو هر تایمی که بخواید ، به هر جا که بخواید و به هر مدت زمانی که بخواید سفر میرید
که یاداوری این نکته برای خود من خیلی شیرین و لذت بخش بود
که من هم دوست دارم به این نقطه ی شیرین برسم.
••
دراز کشیدن اون دختر بچه هه توی ویزیتور سنتر خیلی جالب و قشنگ بود
اینکه خیلی راحت بدون توجه به نگاه یا توجه یا حرف بقیه اونجوری که راحت بود روی نیمکت دراز کشیده بود و داشت لذت می برد.
راحت / رها/ آزاد
••
استاد توو حرفاتون گفتین که سفر کردن ینی ازاد و رها بودن نه اینکه هی از این هتل بری اون هتل
این حرف رو به نظر من فقد یه ثروتمند واقعی میتونه بزنه، کسی که از خیلی چیزها عبور کرده و الان فقد به دنبال لذت بردن از زندگیست .
••
چیزی که در مورد کولر ماشین هم گفتین و کنترل ذهن برام جالب بود
چون وقتی که حرف از کنترل ذهن و کنترل نجوا ها میشه ، خود من همش فکر میکنم باید یه کار عجیب و غریب و خاص و انچنانی بکنم.
در حالی که نه، قراار نیست اپولو هوا کنی، قرار نیست کار خارق العاده ای انجام بدی، با یه کار ساده مثل سکوت کردن و اروم بودن .همین
سلام به همه دوستان عزیزم و همسفر هام و استاد و مریم جان مهربان و زیبا
خدایا شکرت که یکروز دیگه هم عمر دادی تا ببینم این سفرنامه رو و شروع کنم به خودسازی دوباره وچقدر این فایل نکته ها داشت و خاطرات زیبایی رو برام یادآوری کرد از اتفاقات خوب گذشته خودم
اول از همه تحسین میکنم شما دو بزرگوار رو
دو انسان توحیدی
دو انسان شکرگزار
دو انسان مهربان و با اعتماد به نفس
واقعا تحسین برانگیز هست این رابطه زیبا شما رو عزیز که اینقدر احترام و محبت پشتش هست که نکانت خوب و مثبت همدیگه رو بازگو میکنید و چقدر بابت همدیگه شکرگزار خداوند هستید
استاد عزیزم شدیداً منتظر دوره احساس لیاقت شما هستم که خیلی بهش نیاز دارم و امیدوارم که بعد از سفر در مدار آگاهی این دوره هم قرار بگیرم و بتونم داشته باشم به لطف خدا
من هم خاطراتی دارم از سفر هایی که رفتم و کلی لذت بردم و کلی درس گرفتم و بزرگتر شدم
تا قبل از آشنایی با شما فکر میکردم سفر یعنی بودن توی بهترین هتل ها استفاده از بهترین ماشین ها شخریدداز بهترین بازارها و اینکه باید همه چیز مشخص باشه تا بتونم یک سفر خوب رو داشته باشم و اگر این ها نباشند سفر خوبی رو ندارم
ولی بعد از آشنایی با شما و دیدن سبک زندگی شما دیدم نسبت به این موضوع عوض شد و چقدر درک کردم که زندگی و یا سفر هم میشه بدون این ها هم لذت بخش باشه میشه و میشه بیشتر خوش گذروند حتی با نداشتن پول های فراوان که همش خرج خرید و گشتن توی بازارها میشه
اما تجربه من بعد از آشنایی با شما
سال قبل بود که یک سفر یک نفره تک و تنها با یک کوله پشتی به همراه یک ساک ورزشی رفتم به شمال کشور
بدون هیچگونه وسیله اضافی
و بدون اینکه از هیچ چیزی خبر داشته باشم
خلاصه بار و بندیل رو بستیم و رفتیم به شمال
بهترین تجربه ها رو داشتم
بهترین اتفاق های خوب برام افتاد
چه جاهای زیبایی رو که دیدم
چقدر. تجربه متفاوت و خوبی بود
توی اون سفر خیلی خودم رو بهتر شناختم
خیلی خدای خودم رو بهتر شناختم
خیلی درک بهتری از زندگی و قوانین الهی پیدا کردم
و فهمیدم که چقدر سفر کردن میتونه به آدم و به شخصیت آدم کمک کنه
و سفر بعدی که هجرتم بود یا همون کوله و یک ساک ورزشی با کلی امید و آرزو اومدم به یک شهر دیگه
و وقتی که مریم بانو از تغییر خودشون گفتند و چقدر یاد خودم افتادم که من هم در این مسیر خودشناسی چقدر تغییر کردم اما این تغییرات اینقدر آرام و آهسته بود که الان که نگاه میکنم به خودم میفهمم چقدر بهتر شدم و جا داره هنوز هم بهتر بشم
الان هم هرجایی که میرم و به قصد مسافرت باشه یا چیز دیگه فقط یک ساک ورزشی هست و لوازم شخصی یا یکم لباس راحتی که دارم
واقعاً این طور سفر کردن خیلی لذتبخش و آرامش دهنده هست حالا اگر یک رفیق و یار و همپایه هم داشته باشی مثل مریم بانو یا استاد که دیگه نور علی نور میشه
استاد عزیزم نمیدونم چطور اول از خدا و بعد هم از شما تشکر کنم بابت قرار گرفتن در این مسیر الهی و توحیدی
بخدا خیلی لذتبخش هست این مسیر اصلا به فرض مثال که هیچی هم نداشته باشی همین که حالت خوبه همینکه وصلی به انرژی منبع خودش هزاران بار شکر داره و حالت خوبه
و قطعا هم وقتی حالت خوب باشه نعمت های خداوند سریعتر وارد زندگیمون میشه
چقدر زیباست این آمریکا
چقدر زیباست این تصاویر
چقدر زیباست این آسمان و این ابرها
فقط کافیه که یکم به خدا اعتماد کنیم و یک درصد از توصیه های شما رو در این مسیر الهی انجام بدیم بعد خدا چه کارهایی رو که برامون انجام نمیده
من خودم به شخصه دارم میبینم نعمتهای فراوان خداوند رو توی زندگیم
سلامی گرم به استاد و خانم شایسته عزیز در سریال سفر به دور آمریکا
خیلی خوشحالم و ذوق دارم برای این سفرتون. همیشه کلی ایده میگیرم از سفرها و برنامه هاتون و کلی خواسته در من به وجود میارن. انشاالله که مثل همیشه به جاهای فوقالعاده هدایت بشین و با کلی تجربه زیبا به پرادایس برگردین.
اینم بگم که هرچقدر نگاهتون کنم سیر نمیشم انقدر که هر روز دارین خوشکل تر میشین. مخصوصا پوستتون که هر روز داره تمیز تر و روشن تر میشه.
این قسمت خیلی برای من مناسب بود چون دارم قدم سوم رو کار میکنم که اونجا خانم شایسته در مورد اعتماد بنفس،در مورد خودشون صحبت کردن و اینجا هم توضیحات کاملتری دادن. این چند روزه که قدم سوم رو کار کردم خیلی تحسینتون کردم که انقدر خوب رو خودتون کار کردین و آرایش کردن رو کنار گذاشتین و کار رو انقدر برای خودتون راحت تر کردین. من همیشه خانم هایی که آرایش نمیکردن رو تحسین میکردم. اون اعتماد بنفس رو اون حس خوب در مورد خودشون رو که باعث میشد همونجوری که هستن باشن و خودشونو همونجوری دوست داشته باشن و نخوان که چیزی رو عوض کنن رو من خیلی دوست داشتم.
من خودم با اینکه پسرم ولی قبلا هر وقت جایی میرفتم کلی اتومو، سشوار، چسب و کرم و کلی چیز باید جمع میکردم و با خودم میبردم و همیشه یه آیینه کوچک با خودم داشتم که نکنه مدل موهام خراب بشه و تو حالت بدی باشم ولی الان که بهش فکر میکنم خیلی تو این زمینه ها تغییر کردم هنوزم مشکل دارم ولی نسبت به قبل خیلی بهترم و به قول خانم شایسته انقدر آروم آروم اتفاق افتاد که اصلا نفهمیدم.
خیلیم برای دوره احساس لیاقت ذوق دارم و امیدوارم که زود آماده بشه و در وقت مناسب به دستمون برسه
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته زیبا و تو دل برو
تحسین میکنم دو فرشته الهی رو که اینقدر زیبا و در صلح درونی در کنار هم مثل خورشید دارید انرژی میتابونید به شاگردان خودتون و گرمی این انرژی از امریکا که شهر خداست تا اینجا میتابه و قابل حس
من عاشق سفرم استاد و کل زندگی کاری من در یک چهاردیواری گذشت و سالها طول میکشید که من مقدماتی برای خودم فراهم کنم که بتونم به سفر برم ولی با آشنایی با شما انگار روح من آماده پرواز شد و برگشت به اصل خودش و همش دنبال سفر بود
در سال اول آشنایی با شما بیشترین سفرهای زندگی خودمو رفتم و چقدر برام جذاب بود ،دیگه مثل قبل دنبال رسیدن به مقصد نبودم و همش از مسیر لذت میبردم و همین جا اعتراف میکنم کل 37 سال زندگی من یکطرف و این دوسال آشنایی با شما یکطرف دیگه
واقعا لذت بردم از هر ثانیش و بشدت دارم روی باورهام کار میکنم که مثل شما و سید علی خوش دل کوله به دوش بشم هر جا و هر زمان که دلم میخواد آماده سفر بشم
نکته جالب این فایل در مورد آسون گرفتن و مخصوصا توی سفر،تا حدود زیادی با من تطابق داره
منم کلا آدم سخت گیری نبودم و نیستم ،البته یکم آواخر دوران ظلماتم خودمو درگیر قید بند کرده بودم و هر جا میخواستم برم برعکس گذشتم که همیشه راحت بودم کت شلواری شده بودم احساس با کلاسی میکردم ولی همیشه اذیت بودم زیاد طول نکشید که گذاشتمش کنار
یه نکته دیگه که باید بگم حرف مردم هستش که واقعا داخلش نقظه ضعف دلشتم و دارم ولی الان خیلی راحتر شدم
من تو اوج جوانی یکم کلم داغ بود و حسابی خودمو تتو بارون کردم بطوری که وقتی میرفتم یه جای رسمی حتما باید آستین بلند میپوشیدم که از نگاه مردم و مسئولین در عمان باشم
هنوزم وقتی میرم یه جای رسمی همنطور هست ولی من حتی توی محیط کارم اگه کسی میمومد که یکم سن سال داشت وقتی آستین کوتاه میپوشیدم حسم میکردم نگاهش سنگین و معذب بودم ولی الان دیگه نه خیلی راحت میگیرم اصلا اهمیت نمیدم به نگاه مردم و جالبش اینکه از وقتی نگاه من عوض شد دیگه حتی بقیه به چشم گذشته بهم نگاه نمیکنن و خودم خیلی وقت به خودم میگم چقدر در گذشته خودمو اذیت کردم بخاطر یه چیز الکی
من فکر میکنم اگه این نگاه مردم از زندگیمون حذف کنیم وارد یه دنیای دیگه میشه آدم و من اینو از ته وجودم حس کردم
الان که دیگه شما شدین کوچ همه ما بچها مطئنن آسان میشویم برای آسانی ها
استاد عزیزم من خیلی دارم روی این باوری که آسون بگیرم همه چیزو دارم کار میکنم و مقاومتهام بشدت کم شده و خودم حسش میکنم و میدونم که هر چقدر پاشنه آشیلم قوی تر باشه باید بیشتر روش کار کنم مخصوصا توی بحث مالی
در کل خواستم یه تشکر ویژه کنم ازتون بخاطر این باورهای خالصی که شما زندگیش کردین والان دارین آموزشش میدن و ما هم استفاده میکنیم ازش
سپاسگزارن از شما و خانوم شایسته و تمامی دوستان هم مدار
مریم جان منم این روزا خیییییلی حواسم به خودم هست که زیبایی ها رو خیلی ببینم و از هر لحظه ی زندگی م، درس بگیرم، من این روزا دارم توو مغازه ی خودم کار می کنم، با توجه به هدایت هایی که میشم ، دارم میام به سمت خوشبختی ، این روزا هوای جنوب شهر ما خیلی گرمه ، ولی خدا رو شکر من در کوهستانی ترین روستا زندگی میکنم با اینکه این روزا هوای گرم زور خودشو میزنه و با قطعی آب هم روبه رو میشم ولی میگم این اومده منو آگاه کنه از این تضاد و ایجاد خواسته در من بکنه، خیییییلی با صبر با متانت دارم با اوضاع برخورد می کنم و بارها به قول استاد میگه آره وقتی اتفاق به ظاهر بدی برامون می افته، در اصل این اتفاقات بد نیستند ، اینا اومدن که درس ها یادمون بدن، و اینکه ما چقدر به خدا وصل یم ، رو به ما نشون بدن، آیا مرد عمل هستیم یا فقط در حد حرف ه،
وقتی به خودم نگاه میکنم، که آره یه حموم درست و حسابی ندارم ، یه لوله کشی درست حسابی ندارم ، امکانات خوبی ندارم در صورتی که به راحتی می تونن برم شهر و یه خونه که از نزدیکان م هست و همه چی داره ، و اونجا زندگی کنم ، ولی نمیرم، به خودم میگم دوست دارم خودم رو داخل انواع چالش ها بندازم ، تا خوب خودمو محک بزنم که کی هستم، و چقدر توانایی دارم ، خیییییلی خوشحال میشم که آره چقققققدر راحت می تونم، با این چالش ها راحت، و ساده کنار بیام چون تغییر کردم ، اگه من فاطمه ی، سابق بودم هرگز نمی تونستم با این وضعیت بسازم، و هر لحظه هی غر می زدم که چرا من، چرا زندگی من، چرا ، و چرا؟؟؟؟
اما هر روز ذوق دارم و به ربم میگم خدای من ، من عاجزم خودت کمک م کن از پس این بازی های روزگار بربیام، و موفق بشم دوست دارم همیشه بشم پیروز میدان.
خیلی اینو به خودم میگم که فاطمه تو از ته ته ، دنیا شروع کردی، آخ جون چقققققدر رشدت عالی میشه، چقققققدر محکم میشی، چقققققدر راحت ، دگه بیدی نیستی که با هر بادی بلرزی،
خدایا شکرت که این نتیجه ی تغییر منه،
خدا رو متشکرم که انسان و مرد عمل همچون عباس منش رو توو مسیر به من معرفی کرد.
خدا رو شکر گذارم که این روزا همنشین بانویی هستم که هی داره رو خودش کار می کنه که بهتر و بهتر بشه و به منم یاد میده، طریقه ی این زندگی سعادتمندانه را…
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (حج14)
کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد [و اکنون یاری خدا را می بیند و به این خاطر ناامید و خشمگین است] باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا حیله و نیرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟! (حج15)
و این گونه، قرآن را [به صورت] آیاتی روشن نازل کردیم؛ و قطعاً خدا هر که را بخواهد، هدایت می کند. (حج16)
==================
مثل کُنجی و دمنوشی با عطر خوب
مثل سوسوی نوری و نجوای چوب
مثل با تو نگاه مثل با تو سخن
مثل تو به چشم من
مثل یک قاب عکس
ثبت یک خاطره
مثل رقص قلم
خلق یک منظره
مثل شوق سفر
مثل راهی شدن
مثل تو
به چشم من
مثل توست هر آنچه ناب
مثل گیسویی پر پیچ و تاب
مثل توست هر آنچه ناب
سلام به استاد های نازنینم،سلام به هم نشینان غار حرای من ،سلام به نور و روشنایی و عشق جاری در سایت ،سلام به زیباترین لبخند،دلنشین ترین زوج،سلام به حضور خداوند در جای جای عکس این فایل
سلام خانم شایسته جانم ،سلام به گیسوی پرپیچ و تابت،به ناب ترین یارِ بهشتی برای استادم
خدا میدونه من چقدر دوستتون دارم،چقدر ازتون یاد میگیرم،چقدر از دیدنتون لذت میبرم،خداوند شمارو برای هم و برای ما حفظ کنه …
بهترین حافظ و نگه دار این جهان،حافظ و نگهدار شما باشه در این سفر، و مارو ثابت قدم نگه داره برای سعادتِ در کنار شما سفر کردن …
فرمانروای جهان،از شما طلب هدایت کنم،که من برای صلات در سایت،به کمک شما فقیر ونیازمندم.
همونطور که برای یک پلک زدن…
همونطور که برای یک نفس کشیدن…
همونطور برای یک بار گردش خون در کل بدن …
اصلا چرا انقدر سختش کنیم ؟
من چند روز پیش به این فکر افتادم که الان من میخوام آب رو قورت بدم،کاری که روزی صدبار ناخودآگاه انجامش میدیم
آیا امکانش هست این آب بجای مری ،سرِ خر رو کج کنه بگه نه من ازینوری نمیرم؟ میرم اونوری ؟
بعد ی کاره پاشه بره توی نای من
بعد من انقدر سرفه کنم کبود شم بیفتم ی گوشه
آیا نفسم برگرده آیا برنگرده…؟
کدوممون تا حالا خواستیم ی چیزی رو قورت بدیم به این فکر کردیم مدیریتش کنیم راهشو درست بره ؟
جز اینکه تنها چیزی که بهش فکر نمیکنیم همینه …؟
کی داره اینارو مدیریت و هدایت میکنه ….؟
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ
بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست.
خود من،منِ سعیده هدایت رو ی چیز خیلی بزرگ میدونم که قراره من رو بغل کنه بندازه توی مدار تموم خواسته هام،اما واقعا حواسم هست خداوند در هر لحظه داره هدایت میکنه منو،جسمم و روحم رو و تموم خواسته هام رو ….؟
دیروز نشانه ی روزانه م گفت و گوی شماره ٣ استاد روی کلاب هوس بود درمورد هدایت که خود اون فایل اندازه یک دوره قیمت داره،ی مثال خوبی میزنه استاد که شما تخم مرغ رو بزاری زیر نور و دمای مناسب ،خود به خود ازش جوجه درمیاد ،بدون اینکه مرغ مادر روش بشینه !
یعنی حتی گزینه مادر هم حذف شدنیه وقتی پای هدایت درمیونه!سلول های اون تخم دارند هدایت میشند به سمت چشم و بال و پر و …تا تبدیل بشند به یک جوجه
کی داره اینکارو میکنه ….؟
کی میتونه این کارو بکنه ….؟
همون انرژی که به جرعه آب دستور میده الان باید بری توی مری،نه تو مسیر هوایی،الان سعیده هنوز باید زنده بمونه !راه نفسش رو نبند !
همون انرژی که تو نشانه ی روزانه ی من هرروز دقیقا من رو هدایت میکنه و با من حرف میزنه!
تو جلسه پنجم قدم ١٠استاد میگه
میزان دقت هدایت با میزان باورپذیری شما افزایش پیدا میکنه ،هرچقدر بیشتر باور میکنی مسیر برات روشنتر میشه ،اولش که داری قدم برمیداری انگار توی مسیر پر از مه و واضح نیست ولی هرچقدر میری جلوتر روشنتر و روشنتر میشه …
مثل اینکه من امروز نوشتم به امید اینکه بنویسم معجزه …معجزه …
بعد نشانه ی روزانه من,من رو هدایت کرد به قسمت ١٨٩سفر به دور آمریکا ! وقتی سفر تمومه و استاد داره برمیگرده سمت پرادایس ….
درحالیکه فایل جدید امروز شروع سفر جدید به دور آمریکاست
بعد تو همون نشانه ی روزانه م، منو هدایت میکنه به کامنتی که بهمن ماه خودم نوشتم و چراغ هایی رو توی سرم روشن میکنه که از صبح هرچقدر سجده ی شکر میزنم بازم نمیتونم از شرمندگیش دربیام…
معجزه میخواستی سعیده؟ حواست هست داری وسط معجزه زندگی میکنی …؟
بهمن ماه تو خیال و رویات هم اینجای زندگیت رو حدس میزدی؟
اون خدایی که تو چند ماه ،اینجوری تورو غرق نعمتش کرد،آیا نمیتونه بقیه کار هارو انجام بده…؟
شما وقتی داری روی خودت کار میکنی ،حالت خوب میشه،وقتی حالت خوبه شما پاداشت رو گرفتی،دیگه بقیه موفقیت ها پاداش اکستراست،خودش اتفاق میفته …
من چقدر شکر نعمت حالِ خوب رو بجا آوردم؟
دیشب توی ی جمعی بودم،انسان های بسیار پولدار تو این جمع حضور داشتند ،مثلا ماشینی که باهاش اومده بودند تویوتا هیبریدی بود که تازه یکی از چندین ماشین میلیاردیشون بود،و کلی ملک و املاک تو ایران و خارج که از حساب و کتاب خارجه …
آقا این زن و شوهر از بد ورود جنگشون شروع شد،یکی این ،یکی اون،بحث بی مورد ،بی احترامی ،ناسزا به شکل کاملا عادی و بدیهی
بعد من تموم مدت میگفتم آره آره ،استاد راست میگه !
خیلی ها هستند از استاد ثروتمندترن!اما خوشبختی استاد رو ندارند!
یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
دنبال یک ایده ی خاص نباش،دنبال چیزی باش که شخصیت تورو بهتر کنه
داری روی باورهای مالیت کار میکنی ؟
کاری نداشته باش ثروت وارد زندگیت میشه
روی عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندیت کار میکنی؟
اون رابطهی عاطفی خودش میاد!خودش ایجاد میشه
اگر به من بگن سعیده تو یک جمله خوشبختی و ثروت و نعمت رو تعریف کن !
من دلم میخوام همین عکس دونفره استاد هام رو نشون بدم.
و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟ و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتکب شده اند، پا فشاری نمی کنند
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغهایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشتها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران!
صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیم
خدایا ازت سپاسگزارم کهمنت سرم گذاشتی واجازه دادی بنویسم،تا بیشتر و بیشتر غرق عشقت بشم …
من هیچوقت عادت ندارم قبل از اینکه فایل رو بیینم کامنت بخونم، زدم روی آیکون دانلود و الان داره فایل دانلود میشه، یه حسی (هدایت خدا) گفت برو چنتا کامنت بخون، همنجوری از آخرین صفحه شروع کردم به خوندن در حالیکه میخواستم یک کامنت بخونم
که ببینم حدسم درسته؟ که استاد و خانم شایسته عزیزم در حال شروع یک سفر جدید هستن؟
در حالیکه من دارم به صورت تمرکزی و با عشق و لذت به معنای واقعی کلمه فایل های سفر به دور آمریکا رو می بینم و تازه یادم اومد من همیشه از خدا می خوام لذتم بشه، لذت من همین فایل های سفر به دور آمریکایی که می بینم و هر روز بر باورهایی که از زمان نوجوانیم در مورد آمریکایی ها و کشور American Dream داشتم صحه گذاشته میشه و خدا رو هزاران بار شکر.
و در نهایت رسیدم به کامنت شما که گفت و گوی ذهنی و نوشته های من بودن تو این چند روز، هدایت خدا، و دقیقا انا علینا الهدی رو برای خودم می گفتم، و اونجایی که شدیدا به کنترل ذهن و تقوا احتیاج داشتم، خداوند آیه ای رو از زبان خواهرم به من رسوند: الذین یؤمنون بالغیب، و بعد رفتم کامل آیه رو درآوردم و دیدم این پنج آیه اول سوره بقره خودشون تمام کننده هستن، ویژگی های متقین و رستگاران رو میاد می گه، و چقدر این آیه به من آرامش میده، وقتی به هدایت ها عالی گوش می دی که یادت باشه ویژگی یه مؤمن ایمان داشتن به غیب و ایمان داشتن به این صداست که میگه اسماء بیا چنتا کامنت بخون که بگم حرفایی میزدیم با هم همینجان، تو هدایت شده هستی، تو دائم داری هدایت میشی، فقط بشون ایمان داشته باش.
و واقعا همینجور هدایت ها دارن روشن تر میشن، من متوجه این قضیه نشدم تا اینکه دیروز تو یادداشت های گوشیم نوشتم : “خدایا جدیدا دارم صدات واضح تر میشنوم و واقعا صدات آرامش بخشه، خیلی حالم بات خوبه، مرسی که داریم و دارمت”.
و شما رو برای این نوشتین و آگاهی هاتون رو به اشتراک گذاشتین تحسین می کنم (الذین یؤمنون به الغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون (شما از رزقی که خدا به شما داده (آگاهی هاتون) انفاق کردین، سپاس).
سلام سعیده جان فرشته الهی قلبتون پر از نور و ذهنتون به پاکی نور
کامنتتون بی نظیر و فوق العاده بود
“”یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
دنبال یک ایده ی خاص نباش،دنبال چیزی باش که شخصیت تورو بهتر کنه””
چقدر این جملاتتون عالی و و بی نظیر بود
درسته ما تا زمین خودمون آماده کشت نکنیم دانه ای رشد نمیکنه تا زمانی که سنگلاخی و مواج باشه تا خاک مرغوبی نداشته باشه دانه ای رشد نمیکنه تو بیا کیسه کیسه تو بذر بپاش مگه اون بذر ها به دل خاک سنگلاخی میشینه، مگه رشدی صورت میگیره که از سبزی و حاصل اون ما بهره و لذت ببریم نه که نمیشه
تا ما به شخصیت و آگاهی ثروت و روابط خوب و سلامتی نرسیم داشتن اونها فایده ای نداره
اگر هزارتا ایده هم عملی کنیم ولی باور و مراتب داشتن اونا رو طی نکرده باشم خب همش میشه محصول کرم خورده محصول پر آفت و دلمون خوش داشتنشون کردیم ولی لذتی در کار نیست ولی بهره ای ازشون نمیبریم
داشتم به رابطه استاد و مریم جان که فک میکردم به این نتیجه رسیدم داشتن یک رابطه مهم نیست
شروع رابطه ای با آگاهی و باورهای درست مهمه ،چرا که باعث میشه تو در اون رابطه با عزت نفسی که آموختی و در خودت پرورش دادی و باورهای درست که در ذهنت کاشتی در این رابطه بهترین لحظات داشته باشی و هر لحظه در این رابطه رشد کنی آگاهی کسب کنی ،آگاهی بدی و خیالت آسوده باشه از مسیری که طی میکنی
سعیده زیبایم با کامنتت آگاهی های نابی دریافت کردم ازت متشکرم که سخاوتمندانه و با عشق، زمزمههای عاشقانه ات به ما هدیه میدی .
کامنتی که معجونی از اشعار و آیه های قرآن و تکه هایی از صحبتهای استاد تو فایلهاشون هست.
فکر میکنم اولین نفری باشین که کامنت هایی با چنین ترکیبی رو ثبت می کنین.
من که از خوندن کامنتهای شما به وجد میام .ترکیبی از وقایع روزمره و ارتباط اونها با آیات خدا.
چند وقتی هست برای خودم برنامه گذاشتم کامنتهای شاگرد اولای کلاس استاد عباس منش رو از اولین کامنت تا آخرین رو ، هم تو دوره ها و هم فایلهای دانلودی بخونم.
با اجازه شما سعیده جان از کامنتهای توحیدی و زیبای شما شروع کردم تا بعد نوبت حمید جان امیری و سید علی خوشدل عزیز و سید حافظ حبیبیان عزیز و سعیده خانم رضایی و رضوان خانم یوسفی و بقیه دوستان بشه.
خوندن کامنتهای توحیدی و پر از عشق بازیت با خدا و قربون صدقش رفتن ، سعیده جان یه حال اساسی به من میده.
دلم میخواد یه روزی یه جایی همه شما شاگرد اول ها والبته استاد عزیز به همراه ما کلاس اولی ها جمع بشیم و شما دوستان ناب ، در و گوهر از دهانتان بیرون بیاد و ما در کنار شما لذت ببریم و چیزی یاد بگیریم.
واقعا تصور اینکه در جمعی باشیم که سخنی از اقتصاد و سیاست و گرونی و تورم و مشکلات و حرفهای بیهوده و تکراری و عامیانه نباشه و همش از توحید و یگانه پرستی و عشق به خدا و موفقیت و رشد و کمال گفته بشه ، هیجان انگیز و زیبا ست.
خوشبین هستم یه روزی این دورهمی اتفاق بیفته.
راستی سعیده جان من فاصله کمی تا محل کارت زندگی میکنم .اگه ناراحت نمیشی چند دقیقه ایی میام به دیدنت تا این خواهر عزیز رو که با نوشته هاش آدم رو افسون میکنه زیارت کنم.
نمیدونم چجوری احساسم رو موقع خوندن کامنتت و الان بعد خوندن بیان کنم.
اما میدانم که درک میکنی و بارها و بارها در این شرایط احساسی بودی.
شما بی نظیر هستید.
احسنت تبارک الله
چند جا از کامنت تون اسکرین گرفتم.تا بازهم بخونم و لذت ببرم
به خدا خواهرم آنقدر از خوندن کامنت شما لذت میبرم که مدتها است.اون قسمت که وقتی شما کامنتی مینویسی به من اطلاع بده رو فعال کردم.و همیشه وقتی میبینم یه پیام به جیمیلم اومد فعالیت جدید سعیده شهریاری
به خدا انگار مثلا استاد فایل جدید گذاشته روی سایت و من فقط میخوام سریع بیام و کامنت تون رو بخونم.
به هر حال من براتون آرزوی خوشبختی روز افزون و ماندن تو این مسیر رو دارم .
سعیده عزیزم من سپاسگزار خداوند که افراد توحیدی مثل شما. را سر راهم قرار داد…تا در این ساعت هدایت بشم برای جواب سوالم!…
بازم هدایت خداوند برای بیشتر توحیدی شدن در راه سعادت دنیا و آخرت!…
سعیده جان موضوع زیبایی رو در اینجا برامون بولد کردین..وقتی داشتم کامنت شما رو میخوندم.نور آبی رو روی نوشتهاتون دیدم..
بهم گفت خوب روی پیام سعیده زوم کن که سوال تو برای هدایتته!
قربون این خدای عزوجل برم که هر چی بهش پایبند میشم..هنوز احساس عطش داشتنشو بیشتر دارم!
موضوع زیبایی..که من خلاصه وار دارم بخودم میگم!…
خداوندی که داره راه ورودی تنفست رو هدایت میکنه..خداوندی که جسم و روحتو برات هدایت میکنه….
خداوندی که کل زندگیتو داره هدایت میکنه..و تمام همزمانیهایی که داره برات پیش میاد.. همه از چه کسیه؟..
پس هر چقدر منو باور کنی .به من ایمان داشته باشی.مسیر رو برات هنوز واضحتر و روشنتر میکنم…
چقدر چقدر باور پذیر کردن اینکه خداوند همیشه ما را هدایت میکنه…بازم نیاز به تکامل داره..هر چقدر میریم جلوتر..بیشتر احساس میکنیم خیلی نیازمند خداوند هستیم..
این احساس هر روز داره بیشتر بولدتر میشه برامون..
چون همه چیز هدایته هدایت باید باورش کنیم…
باور….
پس نتیجه میگیریم.وقتی درونت تغییر کنه!شخصیتت تغییر کنه..همه چیز براحتی و با احساس خوب وارد زندگیت میشه…
پس معیار زندگی ما!فرد با ارزشی مثل استاد عزیزمان هست..که زندگی ایشون رو میتونیم در تمامی جنبه ها، خوشبختی و سعادتمندی زندگیمون بکار ببندیم..
و همیشه استمرار و بهبودها را بهتر بهتر کنیم!
دوستتون دارم سعیده جان!..میشه ساعتها در مورد هر نوشتتون به خودمون صحبت کنیم.تا بیشتر درک کنیم قوانین الهی رو..و اونو با عملکردمون در زندگی ،بکار بست!
خداروصدهزار مرتبه شکرت بابت شما دستان بی نظیرش تویه زندگی من ما خیلی خوشبختیم که شما راداریم خیییییلی دوستتون داریم
یعنی میتونم بگم ازسال 1398که باشما اشنا شدیم زندگیمون ازجهنم به بهشت تبدیل شده ازهمه نظر
استاد حالا که بحث مسافرت هست واین قسمت هم سریال سفر به دروآمریکا هست میخوام یه تجربه ازمسافرتی که امروز ازش برگشتم بگم
خداروشکر ازاون روزیکه دوره کشف قوانین زندگی را خریدیم کد نویسی خواستهامونو یادگرفتم یعنی خداشاهده صبح که ازخواب بیدار میشم دفترم بالا سرمه به محض بیدار شدن میرم سراغ کد نویسی خواستهای همون روزم ومینویسم شب که نوبت به تمرین میشه همشونو میخونم به 80درصدخواستهام درطول روزرسیدم .
بریم ازمسافرتمون براتون بگم
استاد همسرم یه جلسه 3روزه مشهد داشت ومیبایست این چندروز تنها بره اونجا من بهش گفتم حالا که تومیخوای بری ماهم با خودت ببروباخودش فکرکرد وقبول کردمایک گل پسرچهارساله ونیم هم داریم خیلی خیلی شیطونه وازون جاییکه من اونحا تنها بودم ایشون میرفتن جلسه وتا 3روز نمیومدن پیش ما من به همسرم پیشنهاد دادم بیا به ابجیت ومانانت اینا بگو ببین میان باهامون خواهر همسرم هنوز یک هفته نبود که از کربلا اومده بود همسرم گفت شاید نیاد اخه چند روز پیش ازمسافرت برگشته من گفتم تو حالا بگو انشالله که اوکی میده میاد زنگ زدیم بهش ایشون هم قبول کردن وازاون جاییکه که من کدنویسی خواستهامو یاد گرفته بودم روز اولی که میرفتیم اینم بگم خانواده همسرم فرهنگی هستند واونجا که میرفتیم اسکان فرهنگیان بهشون میدادن همین مدرسها ومن اصلا خوشم نمیومدویه خورده ناراحت بودما ازاینکه چند روز برم اونجا داشتیم میرفتیم تویه راه بودیم تازه ننوشتم کد خواستمو فقط باایمان ازخدا خواستم وتویه دلم گفتم خدایا من لیاقتم بیشتر از اسکان فرهنگیان هست خودت یه کاری کن یه خونه مفت ومجانی باامکاناتی برامون اوکی کن که این چند روز بریم اونجا ولذت ببریم خداشاهده هنوز نیم ساعت ازخواسته ام نگذشته بوددایی همسرم اینا اونجا یه واحداپارتمان دارن وبه دلیل وسواس زیادی به هیچکس کلید نمیدن که برن خونشون خودشون خونشون یه شهر دیگه است چون مشهد زیاد میرن اونجا خونه خریدن که هرموقع میرن راحت باشن زندایی همسرم ازیه جایی شنیده بودن ماداریم میریم مشهد زنگ زدن به همسرم به همسرم گفتن کلید پیش همسایه روبه رویی بگیرید برین اونجا این چند روز که اونجا هستین راحت باشین وای شما نمیدونین من چقدر خوشحال شدم این ازخواسته اولم.خواسته دوم هم همون توجاده که میرفتیم هنوز به مشهد نرسیده بودیم گفتم خدایاوسط تابستون داریم میریم هواهم گرمه خودت یه بارون مشتی ببار تا چند روزی ماهستیم خنک باشه خدایا شکرت من راخالق خواسهایم افریدی به خدایی خودش قسم مارسیدیم مشهد یعنی رفتیم توخونه کل وسایلمون بردیم بالا اومدیم بخوابیم واستراحت کنیم یهواسمون بدون ابر تویه کسری ازثانیه ابری شد قبلش یه بادشدیدی اومد بعد دیگه نگم براتون یک بارون شدیدی که تویه ده دقیقه کل خیابونا پرآب شد کسانی که مشهد هستند واین کامنت منو میخونن دیدن چقدر معجزه وار وسط چله تابستون15مرداد چه بارون قشنگی بوداین چند روزی که ما اونجا بودیم هوا خنک شدوکلی لذت بردیم.خواسته سوم این بود همش میگفتم خدایا من یه پولی میخوام که به حسابم واریز بشه برام اس ام اس بیاد وکلی خوشحال بشم بعد یه روز بهم الهام شد به صاحب کار همسرم درخواست پول بدم پولی که بعنوان هدیه باشه یه پیام براشون فرستادم وایشون بعداز سه روز پیام من رادیده بود یعنی یک روز قبل ازبرگشتنمون به سمت شهرمون اس ام اس ده میلیون واریز به حسابم اومدباورتون نمیشه ازخوشحالی داشتم بال درمیوردم اخه تا حالا ده میلیون از کسی هدیه نگرفته بودم اینا بودن خواستهایی که کد نویسی کردم وبه فاصله کم دریافتشون کردم خدااااااایا شکرت من به لطف خدای بزرگم وبه لطف اموزشهای شما استاد عزیزم ومریم عزیزدلم توزندگیم به خیلی از دستاوردهای زندگیم رسیدم وروابطمون با همسرم اقامجتبی گل فوق العاده عالی هست من خیلی خوشبخت هستم که ازخداوند مسیر خوشبختی راخواستم وبهم مسیر را نشون داد خدایا شکرت.
ممنون ازهمه دوستان بزرگوارم که کامنت من را مطالعه میکنند.
برایه همگی شماها ارزو میکنم دربهترین زمان ممکن در بهترین مکان ممکن باشید .
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز الگوی یک زن به تمام معنا در تمام جنبه های زندگی
یه حسی بهم گفت بیام کامنت بزارم و از تجربه خودم و تغییر خودم براتون بگم
منم سالهای سال بدون عزت نفس زندگی کردم و مدام در تلاش بودم برای گرفتن تایید دیگران و فکر میکردم گرفتن این تایید برام آرامش و حال خوب میاره ،دنبال خوب کردن حالم با عوامل بیرونی بودم ،من آدمی بودم بدونه حتی اپسیلونی (به قول خانم شایسته عزیز)داشتن عزت نفس ،همیشه از چهره خودم ،اندام خودم،ظاهر خودم ناراضی بودم و مدام به خدا گله و شکایت میکردم که چرا فلانی ها رو خوشگل آفریدی ولی منو نه ،چرا به همه موهای صاف دادی به من موی فر دادی ،چرا به من قد بلند دادی ،چرا رنگ موهای من مشکیه ،چرا رنگ چشمهای من مشکیه و صدها شکایت و نارضایتی دیگه ،وقتی بزرگ تر شدم تصمیم گرفتم با آرایش کردن خودمو خوشگل کنم ،رژ قرمز زدن شد پایه ثابت تو زندگی من قبل اینکه برم سر کار صبحونه نمیخوردم ولی از رژم نمیگذشتم یه رژ قرمز 24 ساعته که توپ هم نتونه تکونش بده تا غروب که از سر کار برمیگشتم ،یکی از تفریحاتم شده بود خرید لوازم آرایشهای جدید ،خیلی هارم استفاده نمیکردم ،سری بعد که خرید میکردم اون ها رو میریختم بیرون ،یه عروسی میخواستیم بریم یا عید ها باید خرید جدید میکردم ،مسافرت میرفتیم یه کیف با خودم میبردم که دم دستم باشه و به اون وسایل هر لحظه دسترسی داشته باشم ،یا حتی کلی لباس با خودم میبردم سفر که هر لحظه عوض کنم و تایید بگیرم از بقیه ،وقتی هم که ازدواج کردم همین روند ادامه داشت تا از خانواده همسرم و اطرافیان تایید بگیرم چون فکر میکردم چون من زشت هستم اگه آرایش نکنم خانواده همسرم منو مسخره میکنن ،حتی بدونه رژ عکس هم نمینداختم،انقدر عزت نفس پایین بود که برای زیبا کردن خودم تصمیم گرفتم دماغم عمل کنم ،رفتم پول قرض کردم و عمل زیبایی انجام دادم چون فکر میکردم این کار اگه بکنم خیلی خیلی زیبا میشم و بیشتر مورد تایید قرار میگیرم و اینجوری خودم خوشحال تر میشم رفتم عمل کردم ولی بعدش خوشحال نبودم فکر میکردم اون چیزی که میخواستم نشد تازه اون موقع دوباره این حس اومد سراغم که حالا مردم چی میگن راجب دماغم ،راجب چهرم ،حتی تصمیم گرفتم برم دوباره دماغم عمل کنم که این بار زیبا تر بشم ،تا اینکه با قوانین آشنا شدم و با شما آشنا شدم و شروع کردم روی خودم کار کردن و یاد گرفتن قوانین دیگه کلا بیخیال عمل دوم شدم ،دیگ بیخیال اون قیافه و ظاهر شدم البته به قول استاد اون تکامل داشت طی میشد زره زره ،قدم به قدم ،از تغییرات خیلی ریز شروع شده یه روز به خودم اومدم دیدم دیگه به هیچ کدوم از اون لوازم آرایش ها احتیاج ندارم کیسه زباله آوردم همه رو ریختم توش و انداختم آشغالی ،دیگه خبری از رنگ موهای هر چند ماه به بار نیست الان تقریبا دوساله که حتی موهام رنگ نکردم چون فکر میکنم رنگ مشکی موهای خودم از همه زیبا تره ،دیگه مدتهاسسست که خبری از رژ قرمز نیست ،شاید باورتون نشه ولی چند وقت پیش عروسی یک اقوام درجه یک رفتم فقط با یه کرم ضد آفتاب و یه مداد همین ،ولی تو اون عروسی چقدر از اقوام بهم میگفتن چکار کردی آنقدر خوشگل شدی در صورتی که هیچی آرایشی نداشتم در صورتی که قبلاً چقدر هزینه میکردم میرفتم آرایشگاه و میکاپ میکردم تا زیبا به نظر بیام ،حالا کل صلاح من چه تو زندگی روز مره چه تو مراسمات شده یه کرم ضد آفتاب و یه مداد ،چقدر سفر راحت شده برام دغدغه ای ندارم به قول خانم شایسته اگر هم اونا رو جا بزارم مسله ای نیست برام،دو تا سفر آخری که فقط با یه لباسی که تنم بود رفتم با یه دست لباس اضافه چقدر هم سفر لذت بخش بود برامون چقدر صندوق ماشین جای اضافه داشت ،نکته جالبش اینه که برای خودم چالش میزاشتم میگفتم من باید امروز برم فلان جای پر جمعیت بدونه آرایش،مهمون میمود یا مهمونی میرفتم بدونه آرایش میگفتم ببینم از پسش بر میام ،ببینم تغییر کردم یا نه ،اولش برام سخت بود اما یواش یواش برام عادی شد و خدا رو شکر همه موفقیت آمیز بود و خودم تشویق میکردم ،و حتی همسرم هم تحسینم میکرد ،الان بدونه آرایش بدونه رژ میرم جاهای لاکچری ،میرم بهترین مراکز خرید ،باشگاه میرم بدونه آرایش ،و بازخوردی که میگیرم خیلی جاها که میرم افراد میان تحسینم میکنن میان بهم میگن چقدر موهای فر زیبایی دارین خوش بحالتون ،چقدر موهاتون خاصه ،چقدر اندامتون زیباس،چه قد بلند و زیبایی دارین ،چه چهره دلنشینی دارین و خیلی تحسین های دیگه ،اما این وقتی اتفاق افتاد که دیگه دست از گرفتن تایید از دیگران گرفتم ،وقتی که بارها و بارها نوشتم و گفتم و خدا رو بار ها شکر کردم به خاطر اینکه من رو به این شکل آفرید به خاطر تک تک اعضای بدنم به خاطر موها و اندام و قد و صد ها چیز دیگه ای که جز به جز کنار هم قرار داد تا فاطمه شکل بگیره ،الان حس میکنم و به چشم میبینم که آدمها بیشتر دوستم دارن اینم به خاطر این بود که یه روزی تصمیم گرفتم که خودم باشم همین جوری که هستم ،وقتی تصمیم گرفتم که چیز مهمی که باید بهش برسم اینه
که خودم باید خودم دوست داشته باشم نه دیگران ،خودم باید به خودم تایید بدم نه دیگران ،خیلی جا ها که تصمیم میگرفتم ساده بپوشم و برم و موفق میشدم به خودم جایزه میدادم
و اینگونه شد که تونستم این باگ بزرگ رو از سر راه زندگیم بردارم و رها باشم و چقدر زندگی زیبا تر شده برام و چقدر جهان روی خوش بهتری از شرایط و همه چیز بهم نشون میده
و خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم که من رو تو این مسیر قرار داد که بتونم راحت تر زندگی کنم و بیشتر لذت ببرم
عاشقتونم استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بهترین الگوهای موفقیت در تمام جنبه های زندگی
به امید کسب موفقیت های بیشتر در جنبه های دیگه زندگیم که بیام و با عشق براتون بنویسم استاد جان ️
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
﴿اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَ عَلَى اللّٰهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾
خداست که هیچ معبودی جز او نیست، پس مؤمنان فقط باید بر او توکل کنند
سلام به استاد بزرگوارم و مریم بانوی زیبایم
و سلام به تمام دوستای توحیدی ام در این بهشت برین
توکل میکنیم بر خدایی که جز او هیچ معبودی نیست که او زنده و پاینده است و سفر الهی مون شروع میکنیم
خداروشکر به خاطر اینکه در این سفر هستم ،خداروشکر به خاطر همسفرهای زیبا سیرت و زیبا بینم
خدایا شکرت به خاطر وجود دو استاد نازنینم، چقدر زیبا و خوش استایل ،چقدر مهربونی ، چقدر عشق و محبت خالص ، چقدر چشمانی پر از مهر ، چقدر صداقت و تعهد ، چقدر آرامش و چقدر آگاهی و چقدر در صلح بودن با خود ، چقدر زیبا بین ، چقدر محبوب و چقدررر ایمان و توکل و چقدرررر سپاسگزار
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
مریم جانم ازتون متشکرم به خاطر اینکه هر آگاهی که بهتون میرسه رو با ما به اشتراک میزارید چقدر موها تون زیبا شده و پوستتون شاداب تر شده خداروشکر میکنم ،زیباترینی و زیبا (:
خدایا شکرت ما رو به عالی ترین الگو در رابطه و تمام جوانب زندگی هدایت کردی که فقط با نگاه بهشون، فقط نگاه، می تونیم هزاران درس رو یادبگیریم .
خداروشکر به خاطر جاده زیبا که دو طرفش پر از درختان زیباست و چمن های تازه و هوای پاک و ابرهای سفید در آسمان پاک و آبی و یک زوج الهی در فورد قرمز خوشگل و خونه جم جور هم که همراهشونه
همه چه خداروشکر برقرار و زیبا…
خدای من، ازت ممنونم که استارت سفرمون با احساس لیاقت شروع شد ، احساسی که پاشنه آشیل به جرأت می تونم بگم که همه مون هست، در همه امور زندگی، احساسی که از کودکی تو گوشمون فرو کردن نه تو نمی تونی، از تو بعیده، نه مردم چی میگن، مردم چی فک میکنند، به نظرت مردم اینو دوست دارند؟ … و هزار تا مردم و مردم دیگه
که حتی پوشش ما شده مردم ، خوردن غذا، ازدواجمون ، آرایشمون، راه رفتنمون ، مسافرتمون، تلویزیون و یخچال خونه، میوه تو یخچال، مبلمان و…. ما هر کاری اراده میکنیم انجام بدیم اولین سوالی که در ذهنمون شکل می گیره اینکه ، خب مادرم پدرم خواهر برادر دوست آشنا و همسایه و سوپری محلووو چی میگن وهمه رو از نظر میگذرونیم و عکس العمل همه اونارم به این کارمون می بینیم بعدش خوشگل فروکش میکنیم و میگم برو بابا .. به من چه این کار مردم چی میگن .. خواستنه خودم کیلو چند، باید مردم پسند زندگی کنم ..و به قول استاد سیکل تکراری زندگی و چالش هاش و هزارتا تضاد و هزارتا شرایطی که باید تحمل کنیم شروع میشه چراااا
چون عزت نفس ندارم ، چون احساس لیاقت نمیکنم که خودم در جایگاه بهتر بدونم و تو سری خور باید بمونم شااااااید یه روزی همه چی درست بشه شاااید اون روز رؤیایی که همیشه منتظرش هستم بیاد … فقط باید مردم دار باشم … آره بشین تا بیاد!!!
خدایا چقدر ما با این حرفا خودمون گول زدیم خدایا چقدر دست و پامون با این حرفا بستیم
وقتی تمرینات دوره کشف قوانین انجام میدادم مخصوصا در مورد روابط که ترمز های ذهنم پیدا کنم … وقتی هجده صفحه نوشتم و نوشتم گفتم خدایا این که همش شد عدم عزت نفس و عدم احساس لیاقت… از هر راهی که میرفتم میشد عدم عزت نفس عزت نفس…به خودم گفتم گشتم نبود نگرد نیست… فقط برو روی دوره عزت نفس کار کن، همون دوره ای که خدا اولین دوره ای بود که هدایتت کرد و تهیه اش کردی … گفتم خدا از همون اولی که وارد سایت میشی می دونه که تو به چی نیاز داری برحسب شناختی که بهت داره تو رو هدایتت میکنه .. همونجا به خودم گفتم بازم به هدایتش شک میکنی، بازم دور خودت میچرخی و میگی خدایا چیکار کنم، لطف کن بشین و از اول شروع کن … و بازم بهم گفت دیدی اعتماد نداری بهم
خدایا غفلت منو ببخش
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (8ال عمران)
آنان مى گویند: پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردى دل هایمان را از شناخت دین منحرف مکن و از جانب خود رحمتى به ما ببخشاى که بسیار بخشنده تویى.
رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ(9ال عمران)
پروردگارا، بى تردید تو مردمان را در روزى که هیچ تردیدى در آن نیست براى داورى گرد مى آورى. این وعده خداست و قطعاً خدا خلف وعده نمى کند.
استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت تمام آگاهی هایی که سخاوتمندانه به ما هدیه می دهید با عشق منتظر دوره احساس لیاقت هستیم که مطمئنا ما رو از عزت نفس و احساس لیاقت سیراب می کنه .
وجودتون سرشار از عشق و نور الهی
دوستون دارم
دروداستادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستان عالیم
خداروشکرکه روی ماهتون رومی بینم وسلامت هستید، بابت این فایل بی نظیر سپاس که به آموخته های من هرروزمطالب عالی اضافه می کنید.به به به این همه سرسبزی وفراوانی وجلوه وجودخداونددرهمه جای این کره خاکی زیباواقعا بی نظیره همه چیز،خداروشکر.
تجارب فوق العاده ای برایمان ارائه دادیدومن یادخاطره ای افتادم که باعزیزدلم شیرازسفردوروزه ای داشتیم وماشین جوش آورده بودوکولردچارمشکل ولی خوبیش این بودکه مامشکلی نداشتیم وباخیال راحت وهدایت خداوندباقلبی آرام وروحی گشاده به استقبال تعمیرات رفتیم ومن هم طبق معمول گوش جان سپردن به صحبتهای ناب استادم که چقدرحال مراعالی ترمی کندوانرژیم چندین برابرمی شودوایمان دارم که هراتفاقی درآن درسهایی برای رشدوپیشرفت من وعزیزدل تاالان بوده وخواهدبودواون آرامشه هستش که میادومیگه سلام من اومدم ومن هم باآغوش بازاورابغل کرده ومی بوسم ،خدایاشکرت بابت این همه درس خوشبختی که ازاین دوفرشته به ماعطامی گردانی ،واسطه های طلایی خودت….
مریم جونم چقدرمن هم عاشق آرایش بودم ووابسته به لوازم آرایش وبه گمانم 40درصدحقوقم که قبلا کارمی کردم برای خریدآنهاصرف می شدواخ واخ واقعافاجعه بوده اماخداروشکربعدازآشنایی باشماکم کم مثل رفتارهای مخرب اینهاهم رخت بربستندورفتندوباآگاهی گرفتن ازقانون طلایی سلامتی درحدیه رژ شده ،سورمه وریمل برای چشمام وکرم ضدآفتاب که چندسال طول میکشه تموم بشه چون اون هم همیشه نیست ،البته برای من،درموردشامپوهم خارجی استفاده می کردم که آخراشه وامروزبابیانات شماتصمیم گرفتم همان شامپوبچه که کله زیبامو ازکودکی میزدم، بزنم. کلا دنبال خلوتی هستم که شماحجت روتموم کردیدوهنوزهم مونده که یادبگیرم وبشه که داخل دوتاجیب شلواریامانتوکلا وسایلام جابگیره حله والابخدا،تمام تمرکزم بایدبره هرلحظه روی حال عالی که بعدازخودش هیچی برام دلپذیرنیست ،بخداحال دلت که عالیه وهرلحظه شکرگزارداشته هایت خوشبخت ترین آدم روی زمین هستی وتمام ،برای من که اینطوره الان ،خدایاشکرت.
سفرتان عالی عشقای خودم خوش باشین وشادوهرلحظه خداوندیارویاورتان دراین مسیرهای عالی وخاطره انگیز، عاشقتونم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خدایی که همیشه هست
سلام
استاد و خانم شایسته ممنونیم از شما که قراره مارو با خودتون همسفر کنید و کلی جاهای قشنگ رو ببینیم.
••
چیزای قشنگی که تووی این فایل دیدم و دوسش داشتم :
اول از همه یاد آزادی زمانی و مکانی و مالی شما افتادم استاد عزیز که انقدر راحت ، توو هر تایمی که بخواید ، به هر جا که بخواید و به هر مدت زمانی که بخواید سفر میرید
که یاداوری این نکته برای خود من خیلی شیرین و لذت بخش بود
که من هم دوست دارم به این نقطه ی شیرین برسم.
••
دراز کشیدن اون دختر بچه هه توی ویزیتور سنتر خیلی جالب و قشنگ بود
اینکه خیلی راحت بدون توجه به نگاه یا توجه یا حرف بقیه اونجوری که راحت بود روی نیمکت دراز کشیده بود و داشت لذت می برد.
راحت / رها/ آزاد
••
استاد توو حرفاتون گفتین که سفر کردن ینی ازاد و رها بودن نه اینکه هی از این هتل بری اون هتل
این حرف رو به نظر من فقد یه ثروتمند واقعی میتونه بزنه، کسی که از خیلی چیزها عبور کرده و الان فقد به دنبال لذت بردن از زندگیست .
••
چیزی که در مورد کولر ماشین هم گفتین و کنترل ذهن برام جالب بود
چون وقتی که حرف از کنترل ذهن و کنترل نجوا ها میشه ، خود من همش فکر میکنم باید یه کار عجیب و غریب و خاص و انچنانی بکنم.
در حالی که نه، قراار نیست اپولو هوا کنی، قرار نیست کار خارق العاده ای انجام بدی، با یه کار ساده مثل سکوت کردن و اروم بودن .همین
Thats it
همین میشه کنترل ذهن.
مرسی ازتون و امیدوارم که سفر خیلی خیلی خوش بگذره
:)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم و همسفر هام و استاد و مریم جان مهربان و زیبا
خدایا شکرت که یکروز دیگه هم عمر دادی تا ببینم این سفرنامه رو و شروع کنم به خودسازی دوباره وچقدر این فایل نکته ها داشت و خاطرات زیبایی رو برام یادآوری کرد از اتفاقات خوب گذشته خودم
اول از همه تحسین میکنم شما دو بزرگوار رو
دو انسان توحیدی
دو انسان شکرگزار
دو انسان مهربان و با اعتماد به نفس
واقعا تحسین برانگیز هست این رابطه زیبا شما رو عزیز که اینقدر احترام و محبت پشتش هست که نکانت خوب و مثبت همدیگه رو بازگو میکنید و چقدر بابت همدیگه شکرگزار خداوند هستید
استاد عزیزم شدیداً منتظر دوره احساس لیاقت شما هستم که خیلی بهش نیاز دارم و امیدوارم که بعد از سفر در مدار آگاهی این دوره هم قرار بگیرم و بتونم داشته باشم به لطف خدا
من هم خاطراتی دارم از سفر هایی که رفتم و کلی لذت بردم و کلی درس گرفتم و بزرگتر شدم
تا قبل از آشنایی با شما فکر میکردم سفر یعنی بودن توی بهترین هتل ها استفاده از بهترین ماشین ها شخریدداز بهترین بازارها و اینکه باید همه چیز مشخص باشه تا بتونم یک سفر خوب رو داشته باشم و اگر این ها نباشند سفر خوبی رو ندارم
ولی بعد از آشنایی با شما و دیدن سبک زندگی شما دیدم نسبت به این موضوع عوض شد و چقدر درک کردم که زندگی و یا سفر هم میشه بدون این ها هم لذت بخش باشه میشه و میشه بیشتر خوش گذروند حتی با نداشتن پول های فراوان که همش خرج خرید و گشتن توی بازارها میشه
اما تجربه من بعد از آشنایی با شما
سال قبل بود که یک سفر یک نفره تک و تنها با یک کوله پشتی به همراه یک ساک ورزشی رفتم به شمال کشور
بدون هیچگونه وسیله اضافی
و بدون اینکه از هیچ چیزی خبر داشته باشم
خلاصه بار و بندیل رو بستیم و رفتیم به شمال
بهترین تجربه ها رو داشتم
بهترین اتفاق های خوب برام افتاد
چه جاهای زیبایی رو که دیدم
چقدر. تجربه متفاوت و خوبی بود
توی اون سفر خیلی خودم رو بهتر شناختم
خیلی خدای خودم رو بهتر شناختم
خیلی درک بهتری از زندگی و قوانین الهی پیدا کردم
و فهمیدم که چقدر سفر کردن میتونه به آدم و به شخصیت آدم کمک کنه
و سفر بعدی که هجرتم بود یا همون کوله و یک ساک ورزشی با کلی امید و آرزو اومدم به یک شهر دیگه
و وقتی که مریم بانو از تغییر خودشون گفتند و چقدر یاد خودم افتادم که من هم در این مسیر خودشناسی چقدر تغییر کردم اما این تغییرات اینقدر آرام و آهسته بود که الان که نگاه میکنم به خودم میفهمم چقدر بهتر شدم و جا داره هنوز هم بهتر بشم
الان هم هرجایی که میرم و به قصد مسافرت باشه یا چیز دیگه فقط یک ساک ورزشی هست و لوازم شخصی یا یکم لباس راحتی که دارم
واقعاً این طور سفر کردن خیلی لذتبخش و آرامش دهنده هست حالا اگر یک رفیق و یار و همپایه هم داشته باشی مثل مریم بانو یا استاد که دیگه نور علی نور میشه
استاد عزیزم نمیدونم چطور اول از خدا و بعد هم از شما تشکر کنم بابت قرار گرفتن در این مسیر الهی و توحیدی
بخدا خیلی لذتبخش هست این مسیر اصلا به فرض مثال که هیچی هم نداشته باشی همین که حالت خوبه همینکه وصلی به انرژی منبع خودش هزاران بار شکر داره و حالت خوبه
و قطعا هم وقتی حالت خوب باشه نعمت های خداوند سریعتر وارد زندگیمون میشه
چقدر زیباست این آمریکا
چقدر زیباست این تصاویر
چقدر زیباست این آسمان و این ابرها
فقط کافیه که یکم به خدا اعتماد کنیم و یک درصد از توصیه های شما رو در این مسیر الهی انجام بدیم بعد خدا چه کارهایی رو که برامون انجام نمیده
من خودم به شخصه دارم میبینم نعمتهای فراوان خداوند رو توی زندگیم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلامی گرم به استاد و خانم شایسته عزیز در سریال سفر به دور آمریکا
خیلی خوشحالم و ذوق دارم برای این سفرتون. همیشه کلی ایده میگیرم از سفرها و برنامه هاتون و کلی خواسته در من به وجود میارن. انشاالله که مثل همیشه به جاهای فوقالعاده هدایت بشین و با کلی تجربه زیبا به پرادایس برگردین.
اینم بگم که هرچقدر نگاهتون کنم سیر نمیشم انقدر که هر روز دارین خوشکل تر میشین. مخصوصا پوستتون که هر روز داره تمیز تر و روشن تر میشه.
این قسمت خیلی برای من مناسب بود چون دارم قدم سوم رو کار میکنم که اونجا خانم شایسته در مورد اعتماد بنفس،در مورد خودشون صحبت کردن و اینجا هم توضیحات کاملتری دادن. این چند روزه که قدم سوم رو کار کردم خیلی تحسینتون کردم که انقدر خوب رو خودتون کار کردین و آرایش کردن رو کنار گذاشتین و کار رو انقدر برای خودتون راحت تر کردین. من همیشه خانم هایی که آرایش نمیکردن رو تحسین میکردم. اون اعتماد بنفس رو اون حس خوب در مورد خودشون رو که باعث میشد همونجوری که هستن باشن و خودشونو همونجوری دوست داشته باشن و نخوان که چیزی رو عوض کنن رو من خیلی دوست داشتم.
من خودم با اینکه پسرم ولی قبلا هر وقت جایی میرفتم کلی اتومو، سشوار، چسب و کرم و کلی چیز باید جمع میکردم و با خودم میبردم و همیشه یه آیینه کوچک با خودم داشتم که نکنه مدل موهام خراب بشه و تو حالت بدی باشم ولی الان که بهش فکر میکنم خیلی تو این زمینه ها تغییر کردم هنوزم مشکل دارم ولی نسبت به قبل خیلی بهترم و به قول خانم شایسته انقدر آروم آروم اتفاق افتاد که اصلا نفهمیدم.
خیلیم برای دوره احساس لیاقت ذوق دارم و امیدوارم که زود آماده بشه و در وقت مناسب به دستمون برسه
سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته زیبا و تو دل برو
تحسین میکنم دو فرشته الهی رو که اینقدر زیبا و در صلح درونی در کنار هم مثل خورشید دارید انرژی میتابونید به شاگردان خودتون و گرمی این انرژی از امریکا که شهر خداست تا اینجا میتابه و قابل حس
من عاشق سفرم استاد و کل زندگی کاری من در یک چهاردیواری گذشت و سالها طول میکشید که من مقدماتی برای خودم فراهم کنم که بتونم به سفر برم ولی با آشنایی با شما انگار روح من آماده پرواز شد و برگشت به اصل خودش و همش دنبال سفر بود
در سال اول آشنایی با شما بیشترین سفرهای زندگی خودمو رفتم و چقدر برام جذاب بود ،دیگه مثل قبل دنبال رسیدن به مقصد نبودم و همش از مسیر لذت میبردم و همین جا اعتراف میکنم کل 37 سال زندگی من یکطرف و این دوسال آشنایی با شما یکطرف دیگه
واقعا لذت بردم از هر ثانیش و بشدت دارم روی باورهام کار میکنم که مثل شما و سید علی خوش دل کوله به دوش بشم هر جا و هر زمان که دلم میخواد آماده سفر بشم
نکته جالب این فایل در مورد آسون گرفتن و مخصوصا توی سفر،تا حدود زیادی با من تطابق داره
منم کلا آدم سخت گیری نبودم و نیستم ،البته یکم آواخر دوران ظلماتم خودمو درگیر قید بند کرده بودم و هر جا میخواستم برم برعکس گذشتم که همیشه راحت بودم کت شلواری شده بودم احساس با کلاسی میکردم ولی همیشه اذیت بودم زیاد طول نکشید که گذاشتمش کنار
یه نکته دیگه که باید بگم حرف مردم هستش که واقعا داخلش نقظه ضعف دلشتم و دارم ولی الان خیلی راحتر شدم
من تو اوج جوانی یکم کلم داغ بود و حسابی خودمو تتو بارون کردم بطوری که وقتی میرفتم یه جای رسمی حتما باید آستین بلند میپوشیدم که از نگاه مردم و مسئولین در عمان باشم
هنوزم وقتی میرم یه جای رسمی همنطور هست ولی من حتی توی محیط کارم اگه کسی میمومد که یکم سن سال داشت وقتی آستین کوتاه میپوشیدم حسم میکردم نگاهش سنگین و معذب بودم ولی الان دیگه نه خیلی راحت میگیرم اصلا اهمیت نمیدم به نگاه مردم و جالبش اینکه از وقتی نگاه من عوض شد دیگه حتی بقیه به چشم گذشته بهم نگاه نمیکنن و خودم خیلی وقت به خودم میگم چقدر در گذشته خودمو اذیت کردم بخاطر یه چیز الکی
من فکر میکنم اگه این نگاه مردم از زندگیمون حذف کنیم وارد یه دنیای دیگه میشه آدم و من اینو از ته وجودم حس کردم
الان که دیگه شما شدین کوچ همه ما بچها مطئنن آسان میشویم برای آسانی ها
استاد عزیزم من خیلی دارم روی این باوری که آسون بگیرم همه چیزو دارم کار میکنم و مقاومتهام بشدت کم شده و خودم حسش میکنم و میدونم که هر چقدر پاشنه آشیلم قوی تر باشه باید بیشتر روش کار کنم مخصوصا توی بحث مالی
در کل خواستم یه تشکر ویژه کنم ازتون بخاطر این باورهای خالصی که شما زندگیش کردین والان دارین آموزشش میدن و ما هم استفاده میکنیم ازش
سپاسگزارن از شما و خانوم شایسته و تمامی دوستان هم مدار
در پناه الله یکتا شاد و خرم باشید
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان
سلام بچههایی که هم سفید.
مریم جان منم این روزا خیییییلی حواسم به خودم هست که زیبایی ها رو خیلی ببینم و از هر لحظه ی زندگی م، درس بگیرم، من این روزا دارم توو مغازه ی خودم کار می کنم، با توجه به هدایت هایی که میشم ، دارم میام به سمت خوشبختی ، این روزا هوای جنوب شهر ما خیلی گرمه ، ولی خدا رو شکر من در کوهستانی ترین روستا زندگی میکنم با اینکه این روزا هوای گرم زور خودشو میزنه و با قطعی آب هم روبه رو میشم ولی میگم این اومده منو آگاه کنه از این تضاد و ایجاد خواسته در من بکنه، خیییییلی با صبر با متانت دارم با اوضاع برخورد می کنم و بارها به قول استاد میگه آره وقتی اتفاق به ظاهر بدی برامون می افته، در اصل این اتفاقات بد نیستند ، اینا اومدن که درس ها یادمون بدن، و اینکه ما چقدر به خدا وصل یم ، رو به ما نشون بدن، آیا مرد عمل هستیم یا فقط در حد حرف ه،
وقتی به خودم نگاه میکنم، که آره یه حموم درست و حسابی ندارم ، یه لوله کشی درست حسابی ندارم ، امکانات خوبی ندارم در صورتی که به راحتی می تونن برم شهر و یه خونه که از نزدیکان م هست و همه چی داره ، و اونجا زندگی کنم ، ولی نمیرم، به خودم میگم دوست دارم خودم رو داخل انواع چالش ها بندازم ، تا خوب خودمو محک بزنم که کی هستم، و چقدر توانایی دارم ، خیییییلی خوشحال میشم که آره چقققققدر راحت می تونم، با این چالش ها راحت، و ساده کنار بیام چون تغییر کردم ، اگه من فاطمه ی، سابق بودم هرگز نمی تونستم با این وضعیت بسازم، و هر لحظه هی غر می زدم که چرا من، چرا زندگی من، چرا ، و چرا؟؟؟؟
اما هر روز ذوق دارم و به ربم میگم خدای من ، من عاجزم خودت کمک م کن از پس این بازی های روزگار بربیام، و موفق بشم دوست دارم همیشه بشم پیروز میدان.
خیلی اینو به خودم میگم که فاطمه تو از ته ته ، دنیا شروع کردی، آخ جون چقققققدر رشدت عالی میشه، چقققققدر محکم میشی، چقققققدر راحت ، دگه بیدی نیستی که با هر بادی بلرزی،
خدایا شکرت که این نتیجه ی تغییر منه،
خدا رو متشکرم که انسان و مرد عمل همچون عباس منش رو توو مسیر به من معرفی کرد.
خدا رو شکر گذارم که این روزا همنشین بانویی هستم که هی داره رو خودش کار می کنه که بهتر و بهتر بشه و به منم یاد میده، طریقه ی این زندگی سعادتمندانه را…
خداجون متشکرم متشکرم متشکر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿١4﴾
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (حج14)
مَنْ کَانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ ﴿١5﴾
کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد [و اکنون یاری خدا را می بیند و به این خاطر ناامید و خشمگین است] باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا حیله و نیرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟! (حج15)
وَکَذَٰلِکَ أَنْزَلْنَاهُ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ ﴿١6﴾
و این گونه، قرآن را [به صورت] آیاتی روشن نازل کردیم؛ و قطعاً خدا هر که را بخواهد، هدایت می کند. (حج16)
==================
مثل کُنجی و دمنوشی با عطر خوب
مثل سوسوی نوری و نجوای چوب
مثل با تو نگاه مثل با تو سخن
مثل تو به چشم من
مثل یک قاب عکس
ثبت یک خاطره
مثل رقص قلم
خلق یک منظره
مثل شوق سفر
مثل راهی شدن
مثل تو
به چشم من
مثل توست هر آنچه ناب
مثل گیسویی پر پیچ و تاب
مثل توست هر آنچه ناب
سلام به استاد های نازنینم،سلام به هم نشینان غار حرای من ،سلام به نور و روشنایی و عشق جاری در سایت ،سلام به زیباترین لبخند،دلنشین ترین زوج،سلام به حضور خداوند در جای جای عکس این فایل
سلام خانم شایسته جانم ،سلام به گیسوی پرپیچ و تابت،به ناب ترین یارِ بهشتی برای استادم
خدا میدونه من چقدر دوستتون دارم،چقدر ازتون یاد میگیرم،چقدر از دیدنتون لذت میبرم،خداوند شمارو برای هم و برای ما حفظ کنه …
«فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ»
بهترین حافظ و نگه دار این جهان،حافظ و نگهدار شما باشه در این سفر، و مارو ثابت قدم نگه داره برای سعادتِ در کنار شما سفر کردن …
فرمانروای جهان،از شما طلب هدایت کنم،که من برای صلات در سایت،به کمک شما فقیر ونیازمندم.
همونطور که برای یک پلک زدن…
همونطور که برای یک نفس کشیدن…
همونطور برای یک بار گردش خون در کل بدن …
اصلا چرا انقدر سختش کنیم ؟
من چند روز پیش به این فکر افتادم که الان من میخوام آب رو قورت بدم،کاری که روزی صدبار ناخودآگاه انجامش میدیم
آیا امکانش هست این آب بجای مری ،سرِ خر رو کج کنه بگه نه من ازینوری نمیرم؟ میرم اونوری ؟
بعد ی کاره پاشه بره توی نای من
بعد من انقدر سرفه کنم کبود شم بیفتم ی گوشه
آیا نفسم برگرده آیا برنگرده…؟
کدوممون تا حالا خواستیم ی چیزی رو قورت بدیم به این فکر کردیم مدیریتش کنیم راهشو درست بره ؟
جز اینکه تنها چیزی که بهش فکر نمیکنیم همینه …؟
کی داره اینارو مدیریت و هدایت میکنه ….؟
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ
بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست.
خود من،منِ سعیده هدایت رو ی چیز خیلی بزرگ میدونم که قراره من رو بغل کنه بندازه توی مدار تموم خواسته هام،اما واقعا حواسم هست خداوند در هر لحظه داره هدایت میکنه منو،جسمم و روحم رو و تموم خواسته هام رو ….؟
دیروز نشانه ی روزانه م گفت و گوی شماره ٣ استاد روی کلاب هوس بود درمورد هدایت که خود اون فایل اندازه یک دوره قیمت داره،ی مثال خوبی میزنه استاد که شما تخم مرغ رو بزاری زیر نور و دمای مناسب ،خود به خود ازش جوجه درمیاد ،بدون اینکه مرغ مادر روش بشینه !
یعنی حتی گزینه مادر هم حذف شدنیه وقتی پای هدایت درمیونه!سلول های اون تخم دارند هدایت میشند به سمت چشم و بال و پر و …تا تبدیل بشند به یک جوجه
کی داره اینکارو میکنه ….؟
کی میتونه این کارو بکنه ….؟
همون انرژی که به جرعه آب دستور میده الان باید بری توی مری،نه تو مسیر هوایی،الان سعیده هنوز باید زنده بمونه !راه نفسش رو نبند !
همون انرژی که تو نشانه ی روزانه ی من هرروز دقیقا من رو هدایت میکنه و با من حرف میزنه!
تو جلسه پنجم قدم ١٠استاد میگه
میزان دقت هدایت با میزان باورپذیری شما افزایش پیدا میکنه ،هرچقدر بیشتر باور میکنی مسیر برات روشنتر میشه ،اولش که داری قدم برمیداری انگار توی مسیر پر از مه و واضح نیست ولی هرچقدر میری جلوتر روشنتر و روشنتر میشه …
مثل اینکه من امروز نوشتم به امید اینکه بنویسم معجزه …معجزه …
بعد نشانه ی روزانه من,من رو هدایت کرد به قسمت ١٨٩سفر به دور آمریکا ! وقتی سفر تمومه و استاد داره برمیگرده سمت پرادایس ….
درحالیکه فایل جدید امروز شروع سفر جدید به دور آمریکاست
این یعنی چی …؟
یعنی :
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ
اوّل و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست
بعد تو همون نشانه ی روزانه م، منو هدایت میکنه به کامنتی که بهمن ماه خودم نوشتم و چراغ هایی رو توی سرم روشن میکنه که از صبح هرچقدر سجده ی شکر میزنم بازم نمیتونم از شرمندگیش دربیام…
معجزه میخواستی سعیده؟ حواست هست داری وسط معجزه زندگی میکنی …؟
بهمن ماه تو خیال و رویات هم اینجای زندگیت رو حدس میزدی؟
اون خدایی که تو چند ماه ،اینجوری تورو غرق نعمتش کرد،آیا نمیتونه بقیه کار هارو انجام بده…؟
بله که میتونه ،شما چقدر ایمان داری ….؟
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِیهَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨4﴾
بگو: اگر معرفت و شناخت دارید، بگویید: زمین و هر که در آن است از کیست؟ (84)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿٨5﴾
خواهند گفت: از خداست. بگو: با این حال آیا متذکّر نمی شوید؟ (85)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿٨6﴾
بگو: مالک آسمان های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟ (86)
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٨٧﴾
خواهند گفت: [آنها هم] در سیطره مالکیّت خداست. بگو: آیا [از پرستش بتان] نمی پرهیزید؟ (87)
استاد تو جلسه 4 قدم 6 میگه
شما وقتی داری روی خودت کار میکنی ،حالت خوب میشه،وقتی حالت خوبه شما پاداشت رو گرفتی،دیگه بقیه موفقیت ها پاداش اکستراست،خودش اتفاق میفته …
من چقدر شکر نعمت حالِ خوب رو بجا آوردم؟
دیشب توی ی جمعی بودم،انسان های بسیار پولدار تو این جمع حضور داشتند ،مثلا ماشینی که باهاش اومده بودند تویوتا هیبریدی بود که تازه یکی از چندین ماشین میلیاردیشون بود،و کلی ملک و املاک تو ایران و خارج که از حساب و کتاب خارجه …
آقا این زن و شوهر از بد ورود جنگشون شروع شد،یکی این ،یکی اون،بحث بی مورد ،بی احترامی ،ناسزا به شکل کاملا عادی و بدیهی
بعد من تموم مدت میگفتم آره آره ،استاد راست میگه !
خیلی ها هستند از استاد ثروتمندترن!اما خوشبختی استاد رو ندارند!
یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
دنبال یک ایده ی خاص نباش،دنبال چیزی باش که شخصیت تورو بهتر کنه
داری روی باورهای مالیت کار میکنی ؟
کاری نداشته باش ثروت وارد زندگیت میشه
روی عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندیت کار میکنی؟
اون رابطهی عاطفی خودش میاد!خودش ایجاد میشه
اگر به من بگن سعیده تو یک جمله خوشبختی و ثروت و نعمت رو تعریف کن !
من دلم میخوام همین عکس دونفره استاد هام رو نشون بدم.
بگم:
این!
اینجا!
این تصویر!
این لبخند!
این آرامش!
این ثروت!
این رابطه ی عاطفی!
این تلاش برای بهبود شخصیت!
این تلاش برای توحید عملی!
این عشق!
این نور!
این زیبایی!
همین یک عکس برای من تعریف خوشبختیه !:)
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ﴿١٣٣﴾
و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿١٣4﴾
آنان که در گشایش و تنگ دستی انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می برند، و از [خطاهایِ] مردم در می گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ
و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟ و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتکب شده اند، پا فشاری نمی کنند
أُولَٰئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغهایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشتها متنعّم هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران!
صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیم
خدایا ازت سپاسگزارم کهمنت سرم گذاشتی واجازه دادی بنویسم،تا بیشتر و بیشتر غرق عشقت بشم …
خداااایاااااا
صدامو میشنوی …؟
مرررررسی که هستی :))))
من عااااشقتم :)))
سعیده خانم عزیزم سلام به شما
من هیچوقت عادت ندارم قبل از اینکه فایل رو بیینم کامنت بخونم، زدم روی آیکون دانلود و الان داره فایل دانلود میشه، یه حسی (هدایت خدا) گفت برو چنتا کامنت بخون، همنجوری از آخرین صفحه شروع کردم به خوندن در حالیکه میخواستم یک کامنت بخونم
که ببینم حدسم درسته؟ که استاد و خانم شایسته عزیزم در حال شروع یک سفر جدید هستن؟
در حالیکه من دارم به صورت تمرکزی و با عشق و لذت به معنای واقعی کلمه فایل های سفر به دور آمریکا رو می بینم و تازه یادم اومد من همیشه از خدا می خوام لذتم بشه، لذت من همین فایل های سفر به دور آمریکایی که می بینم و هر روز بر باورهایی که از زمان نوجوانیم در مورد آمریکایی ها و کشور American Dream داشتم صحه گذاشته میشه و خدا رو هزاران بار شکر.
و در نهایت رسیدم به کامنت شما که گفت و گوی ذهنی و نوشته های من بودن تو این چند روز، هدایت خدا، و دقیقا انا علینا الهدی رو برای خودم می گفتم، و اونجایی که شدیدا به کنترل ذهن و تقوا احتیاج داشتم، خداوند آیه ای رو از زبان خواهرم به من رسوند: الذین یؤمنون بالغیب، و بعد رفتم کامل آیه رو درآوردم و دیدم این پنج آیه اول سوره بقره خودشون تمام کننده هستن، ویژگی های متقین و رستگاران رو میاد می گه، و چقدر این آیه به من آرامش میده، وقتی به هدایت ها عالی گوش می دی که یادت باشه ویژگی یه مؤمن ایمان داشتن به غیب و ایمان داشتن به این صداست که میگه اسماء بیا چنتا کامنت بخون که بگم حرفایی میزدیم با هم همینجان، تو هدایت شده هستی، تو دائم داری هدایت میشی، فقط بشون ایمان داشته باش.
و واقعا همینجور هدایت ها دارن روشن تر میشن، من متوجه این قضیه نشدم تا اینکه دیروز تو یادداشت های گوشیم نوشتم : “خدایا جدیدا دارم صدات واضح تر میشنوم و واقعا صدات آرامش بخشه، خیلی حالم بات خوبه، مرسی که داریم و دارمت”.
و شما رو برای این نوشتین و آگاهی هاتون رو به اشتراک گذاشتین تحسین می کنم (الذین یؤمنون به الغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون (شما از رزقی که خدا به شما داده (آگاهی هاتون) انفاق کردین، سپاس).
در پناه الله باشید دوست عزیزم :))
سلام سعیده جان فرشته الهی قلبتون پر از نور و ذهنتون به پاکی نور
کامنتتون بی نظیر و فوق العاده بود
“”یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
دنبال یک ایده ی خاص نباش،دنبال چیزی باش که شخصیت تورو بهتر کنه””
چقدر این جملاتتون عالی و و بی نظیر بود
درسته ما تا زمین خودمون آماده کشت نکنیم دانه ای رشد نمیکنه تا زمانی که سنگلاخی و مواج باشه تا خاک مرغوبی نداشته باشه دانه ای رشد نمیکنه تو بیا کیسه کیسه تو بذر بپاش مگه اون بذر ها به دل خاک سنگلاخی میشینه، مگه رشدی صورت میگیره که از سبزی و حاصل اون ما بهره و لذت ببریم نه که نمیشه
تا ما به شخصیت و آگاهی ثروت و روابط خوب و سلامتی نرسیم داشتن اونها فایده ای نداره
اگر هزارتا ایده هم عملی کنیم ولی باور و مراتب داشتن اونا رو طی نکرده باشم خب همش میشه محصول کرم خورده محصول پر آفت و دلمون خوش داشتنشون کردیم ولی لذتی در کار نیست ولی بهره ای ازشون نمیبریم
داشتم به رابطه استاد و مریم جان که فک میکردم به این نتیجه رسیدم داشتن یک رابطه مهم نیست
شروع رابطه ای با آگاهی و باورهای درست مهمه ،چرا که باعث میشه تو در اون رابطه با عزت نفسی که آموختی و در خودت پرورش دادی و باورهای درست که در ذهنت کاشتی در این رابطه بهترین لحظات داشته باشی و هر لحظه در این رابطه رشد کنی آگاهی کسب کنی ،آگاهی بدی و خیالت آسوده باشه از مسیری که طی میکنی
سعیده زیبایم با کامنتت آگاهی های نابی دریافت کردم ازت متشکرم که سخاوتمندانه و با عشق، زمزمههای عاشقانه ات به ما هدیه میدی .
هرجا که هستی قلبت همواره پر از نور و آگاهی باشد
هزاران قلب تقدیم وجود نازنیت
سلام سعیده خانم شهریاری
باز هم یه کامنت زیبا از شما.
کامنتی که معجونی از اشعار و آیه های قرآن و تکه هایی از صحبتهای استاد تو فایلهاشون هست.
فکر میکنم اولین نفری باشین که کامنت هایی با چنین ترکیبی رو ثبت می کنین.
من که از خوندن کامنتهای شما به وجد میام .ترکیبی از وقایع روزمره و ارتباط اونها با آیات خدا.
چند وقتی هست برای خودم برنامه گذاشتم کامنتهای شاگرد اولای کلاس استاد عباس منش رو از اولین کامنت تا آخرین رو ، هم تو دوره ها و هم فایلهای دانلودی بخونم.
با اجازه شما سعیده جان از کامنتهای توحیدی و زیبای شما شروع کردم تا بعد نوبت حمید جان امیری و سید علی خوشدل عزیز و سید حافظ حبیبیان عزیز و سعیده خانم رضایی و رضوان خانم یوسفی و بقیه دوستان بشه.
خوندن کامنتهای توحیدی و پر از عشق بازیت با خدا و قربون صدقش رفتن ، سعیده جان یه حال اساسی به من میده.
دلم میخواد یه روزی یه جایی همه شما شاگرد اول ها والبته استاد عزیز به همراه ما کلاس اولی ها جمع بشیم و شما دوستان ناب ، در و گوهر از دهانتان بیرون بیاد و ما در کنار شما لذت ببریم و چیزی یاد بگیریم.
واقعا تصور اینکه در جمعی باشیم که سخنی از اقتصاد و سیاست و گرونی و تورم و مشکلات و حرفهای بیهوده و تکراری و عامیانه نباشه و همش از توحید و یگانه پرستی و عشق به خدا و موفقیت و رشد و کمال گفته بشه ، هیجان انگیز و زیبا ست.
خوشبین هستم یه روزی این دورهمی اتفاق بیفته.
راستی سعیده جان من فاصله کمی تا محل کارت زندگی میکنم .اگه ناراحت نمیشی چند دقیقه ایی میام به دیدنت تا این خواهر عزیز رو که با نوشته هاش آدم رو افسون میکنه زیارت کنم.
در پناه حق شاد و سلامت باشی.
(به نام خداوند یکتا)
سلام بهت دوست عزیزم سعیده جان
پروفایلت رو فعال کردم به محض اینکه نوتیفیکیشن اومد ، اومدم که کامنتت رو بخونم
فقط خواستم ازت تشکر کنم بابت ردپاهایی که تو این سایت الهی از خودت به جا میذاری
تمام کامنتایی که میذاری از جنس نوره از جنس خداس از جنس هدایته
کاملا مشخصه که پشت این نوشته ها یه دختر قویه که مدت هاس داره با تعهد رو خودش کار میکنه و ایمانش رو در عمل اجرا میکنه
سعیده جانم خیلی دوستت دارم و برات آرزوی بهترینِ بهترین ها رو دارم عزیز دلم️
بنام خالق زیبایی ها .
زیباترین سلام
بر روی زیباترین گلبرگ شقایق.
با قلمی از استخوان وجودم
و با جوهری ازخون رگ هایم.
سلام با عشق
و بر عاشق سلام
سلام بر روی ماهت.
سلام بر معطر ترین.
خواهر دنیا …
حالتون عالی و متعالی
روزتون پراز شادی و انرژی مثبت
عجب کامنت زیبایی
چقدر بی نظیر و فوق العاده
نوشتی …
اینجوری نکن !!!.دختر زیبا و نازنین.
الله اکبر از دست شما.
خواهر عزیزم دلم براتون تنگ شده بود .
خداوند رو شاکرم برای دوستان خوبم…
جمله ی ندارم که در وصف شما باشه … بارها گفتم…
فقط می تونم بگم…
واقعا آرامش و حال خوب رو
به قلب مون میدید.
و نشون میده روی خودتون کار میکنید .
چقدر درون تون زیباست. و چقدر راحت کلام خدا بر زبون شما جاری میشه..
در مکتب استاد خوبان همینه،
مرسی خواهر عزیزم
که از صمیم قلبم دوستون دارم و بهتون عشق می ورزم
انشاءالله
مهر
برکت
عشق
محبت
سلامتی
ثروت
همنشینت باشند.
خواهرم سعیده ی توحیدی .
ای فرشته عاشق
آسایش روح
آرامش دل
تقدیر بلند
لبخند قشنگ
هر چه لطف خداست .
همه رو برایتان آرزومندم.
روزتون آرام، شاد و
سرشار از خوشبختی…
و عشق و محبت
ازتون کمال تشکر رو دارم.
ای بی نهایت از همه چیز
سلام به سعیده خانم
نمیدونم برات چی بنویسم
نمیدونم چجوری احساسم رو موقع خوندن کامنتت و الان بعد خوندن بیان کنم.
اما میدانم که درک میکنی و بارها و بارها در این شرایط احساسی بودی.
شما بی نظیر هستید.
احسنت تبارک الله
چند جا از کامنت تون اسکرین گرفتم.تا بازهم بخونم و لذت ببرم
به خدا خواهرم آنقدر از خوندن کامنت شما لذت میبرم که مدتها است.اون قسمت که وقتی شما کامنتی مینویسی به من اطلاع بده رو فعال کردم.و همیشه وقتی میبینم یه پیام به جیمیلم اومد فعالیت جدید سعیده شهریاری
به خدا انگار مثلا استاد فایل جدید گذاشته روی سایت و من فقط میخوام سریع بیام و کامنت تون رو بخونم.
به هر حال من براتون آرزوی خوشبختی روز افزون و ماندن تو این مسیر رو دارم .
خداوند هدایتگرتون باشه لحظه به لحظه.
بنام تنها قدرت هستی.
سلام و درود به سعیده زیبا!
سعیده عزیزم من سپاسگزار خداوند که افراد توحیدی مثل شما. را سر راهم قرار داد…تا در این ساعت هدایت بشم برای جواب سوالم!…
بازم هدایت خداوند برای بیشتر توحیدی شدن در راه سعادت دنیا و آخرت!…
سعیده جان موضوع زیبایی رو در اینجا برامون بولد کردین..وقتی داشتم کامنت شما رو میخوندم.نور آبی رو روی نوشتهاتون دیدم..
بهم گفت خوب روی پیام سعیده زوم کن که سوال تو برای هدایتته!
قربون این خدای عزوجل برم که هر چی بهش پایبند میشم..هنوز احساس عطش داشتنشو بیشتر دارم!
موضوع زیبایی..که من خلاصه وار دارم بخودم میگم!…
خداوندی که داره راه ورودی تنفست رو هدایت میکنه..خداوندی که جسم و روحتو برات هدایت میکنه….
خداوندی که کل زندگیتو داره هدایت میکنه..و تمام همزمانیهایی که داره برات پیش میاد.. همه از چه کسیه؟..
پس هر چقدر منو باور کنی .به من ایمان داشته باشی.مسیر رو برات هنوز واضحتر و روشنتر میکنم…
چقدر چقدر باور پذیر کردن اینکه خداوند همیشه ما را هدایت میکنه…بازم نیاز به تکامل داره..هر چقدر میریم جلوتر..بیشتر احساس میکنیم خیلی نیازمند خداوند هستیم..
این احساس هر روز داره بیشتر بولدتر میشه برامون..
چون همه چیز هدایته هدایت باید باورش کنیم…
باور….
پس نتیجه میگیریم.وقتی درونت تغییر کنه!شخصیتت تغییر کنه..همه چیز براحتی و با احساس خوب وارد زندگیت میشه…
پس معیار زندگی ما!فرد با ارزشی مثل استاد عزیزمان هست..که زندگی ایشون رو میتونیم در تمامی جنبه ها، خوشبختی و سعادتمندی زندگیمون بکار ببندیم..
و همیشه استمرار و بهبودها را بهتر بهتر کنیم!
دوستتون دارم سعیده جان!..میشه ساعتها در مورد هر نوشتتون به خودمون صحبت کنیم.تا بیشتر درک کنیم قوانین الهی رو..و اونو با عملکردمون در زندگی ،بکار بست!
سلام عرض میکنم خدمت استادبزرگوار ومریم جان عزیز
خداروصدهزار مرتبه شکرت بابت شما دستان بی نظیرش تویه زندگی من ما خیلی خوشبختیم که شما راداریم خیییییلی دوستتون داریم
یعنی میتونم بگم ازسال 1398که باشما اشنا شدیم زندگیمون ازجهنم به بهشت تبدیل شده ازهمه نظر
استاد حالا که بحث مسافرت هست واین قسمت هم سریال سفر به دروآمریکا هست میخوام یه تجربه ازمسافرتی که امروز ازش برگشتم بگم
خداروشکر ازاون روزیکه دوره کشف قوانین زندگی را خریدیم کد نویسی خواستهامونو یادگرفتم یعنی خداشاهده صبح که ازخواب بیدار میشم دفترم بالا سرمه به محض بیدار شدن میرم سراغ کد نویسی خواستهای همون روزم ومینویسم شب که نوبت به تمرین میشه همشونو میخونم به 80درصدخواستهام درطول روزرسیدم .
بریم ازمسافرتمون براتون بگم
استاد همسرم یه جلسه 3روزه مشهد داشت ومیبایست این چندروز تنها بره اونجا من بهش گفتم حالا که تومیخوای بری ماهم با خودت ببروباخودش فکرکرد وقبول کردمایک گل پسرچهارساله ونیم هم داریم خیلی خیلی شیطونه وازون جاییکه من اونحا تنها بودم ایشون میرفتن جلسه وتا 3روز نمیومدن پیش ما من به همسرم پیشنهاد دادم بیا به ابجیت ومانانت اینا بگو ببین میان باهامون خواهر همسرم هنوز یک هفته نبود که از کربلا اومده بود همسرم گفت شاید نیاد اخه چند روز پیش ازمسافرت برگشته من گفتم تو حالا بگو انشالله که اوکی میده میاد زنگ زدیم بهش ایشون هم قبول کردن وازاون جاییکه که من کدنویسی خواستهامو یاد گرفته بودم روز اولی که میرفتیم اینم بگم خانواده همسرم فرهنگی هستند واونجا که میرفتیم اسکان فرهنگیان بهشون میدادن همین مدرسها ومن اصلا خوشم نمیومدویه خورده ناراحت بودما ازاینکه چند روز برم اونجا داشتیم میرفتیم تویه راه بودیم تازه ننوشتم کد خواستمو فقط باایمان ازخدا خواستم وتویه دلم گفتم خدایا من لیاقتم بیشتر از اسکان فرهنگیان هست خودت یه کاری کن یه خونه مفت ومجانی باامکاناتی برامون اوکی کن که این چند روز بریم اونجا ولذت ببریم خداشاهده هنوز نیم ساعت ازخواسته ام نگذشته بوددایی همسرم اینا اونجا یه واحداپارتمان دارن وبه دلیل وسواس زیادی به هیچکس کلید نمیدن که برن خونشون خودشون خونشون یه شهر دیگه است چون مشهد زیاد میرن اونجا خونه خریدن که هرموقع میرن راحت باشن زندایی همسرم ازیه جایی شنیده بودن ماداریم میریم مشهد زنگ زدن به همسرم به همسرم گفتن کلید پیش همسایه روبه رویی بگیرید برین اونجا این چند روز که اونجا هستین راحت باشین وای شما نمیدونین من چقدر خوشحال شدم این ازخواسته اولم.خواسته دوم هم همون توجاده که میرفتیم هنوز به مشهد نرسیده بودیم گفتم خدایاوسط تابستون داریم میریم هواهم گرمه خودت یه بارون مشتی ببار تا چند روزی ماهستیم خنک باشه خدایا شکرت من راخالق خواسهایم افریدی به خدایی خودش قسم مارسیدیم مشهد یعنی رفتیم توخونه کل وسایلمون بردیم بالا اومدیم بخوابیم واستراحت کنیم یهواسمون بدون ابر تویه کسری ازثانیه ابری شد قبلش یه بادشدیدی اومد بعد دیگه نگم براتون یک بارون شدیدی که تویه ده دقیقه کل خیابونا پرآب شد کسانی که مشهد هستند واین کامنت منو میخونن دیدن چقدر معجزه وار وسط چله تابستون15مرداد چه بارون قشنگی بوداین چند روزی که ما اونجا بودیم هوا خنک شدوکلی لذت بردیم.خواسته سوم این بود همش میگفتم خدایا من یه پولی میخوام که به حسابم واریز بشه برام اس ام اس بیاد وکلی خوشحال بشم بعد یه روز بهم الهام شد به صاحب کار همسرم درخواست پول بدم پولی که بعنوان هدیه باشه یه پیام براشون فرستادم وایشون بعداز سه روز پیام من رادیده بود یعنی یک روز قبل ازبرگشتنمون به سمت شهرمون اس ام اس ده میلیون واریز به حسابم اومدباورتون نمیشه ازخوشحالی داشتم بال درمیوردم اخه تا حالا ده میلیون از کسی هدیه نگرفته بودم اینا بودن خواستهایی که کد نویسی کردم وبه فاصله کم دریافتشون کردم خدااااااایا شکرت من به لطف خدای بزرگم وبه لطف اموزشهای شما استاد عزیزم ومریم عزیزدلم توزندگیم به خیلی از دستاوردهای زندگیم رسیدم وروابطمون با همسرم اقامجتبی گل فوق العاده عالی هست من خیلی خوشبخت هستم که ازخداوند مسیر خوشبختی راخواستم وبهم مسیر را نشون داد خدایا شکرت.
ممنون ازهمه دوستان بزرگوارم که کامنت من را مطالعه میکنند.
برایه همگی شماها ارزو میکنم دربهترین زمان ممکن در بهترین مکان ممکن باشید .
یاحق خدانگهدار همگیتون باشه.