سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 17

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی

    تحسین میکنم ایالت آلاباما رو که اینهمه زیباست

    تحسین میکنم نظم و تمیزی ایالت آلابامارو

    تحسین میکنم ابرهای بسیار زیبا در این آسمان زیبا رو‌

    تحسین میکنم درخت‌های زیبای ایالت الاباما رو

    تحسین میکنم پلهای با عظمت رو که نشان از فراوانی ثروت رو به من یادآوری میکنه

    تحسین میکنم استاد عزیزم و خانم شایسته رو که در امریکا دارن زندگی میکنند

    تحسین میکنم استاد عباسمنش رو که اونقدر با خودش در صلح که خانم شایسته رو جذب کرده و بالعکس

    استاد اول بگم نمیدونی چقدر بی صبرانه منتظر دوره احساس لیاقتتون هستم،کاش میشد احساسمو تووی کلمات بیان میکردم که چقدر مشتاقم برای این دوره، از خداوند میخوام که هر چه زودتر به شما الهام کنه تا شما این دوره رو روی سایت باهامون به اشتراک بزارید،خدایا شکرت

    خدایا شکرت که در مدار دوره احساس لیاقت قرار گرفتم

    خدایا شکرت که میتونم دوره احساس لیاقت رو بخرم

    خدایا شکرت،خدایا شکرت

    خانم شایسته عزیز دقیقا دست گذاشتی روی یکی از مهم ترین نکات زندگی من،از وقتی که یادم میاد همیشه هر لباسی رو که میخریدم به این نیت که برم سفر و اون لباس رو بپوشم و باهاش عکس بگیرم،هر بار که میخواستم برم سفر باید یک چمدون پر از لباسهای متنوع رو با خودم میبردم تا مبادا جلوی بقیه کم بیارم منم کلی لباس داشته باشم،اما دیگه از این وضع خسته شدم که هر بار چمدون سنگین رو جابجا کنم تووی هر سفر،گفتم ماه دیگه برم سفر،اما مدتیه با خودم داشتم کلنجار میرفتم که فقط یه کوله با خودم ببرم و با لباسهای تووی تنم برم،دیگه دیگران مهم نیستن که بدونند من لباس دارم یا ندارم،میخوام فقط خودم راحت باشم،این مدت همش داشتم فکر میکردم که خودم مهمم که با چی راحتم،اما خب مقاومتهای ذهنی که ساکت نمیشینه مدام نجوا که بعد از سالها میخوای بری خونه پسرخاله ت میخوای با یه دست لباس بری و این حرفها،اما الان با این حرفهای شما دیگه مطمئنم باید همونجوری که خودم راحتم هر جا دلم بخواد برم،دیگه درگیر لباس و این چیزها نباشم که من هر جا که میرم باید حتما مجهز باشم،دیگه فقط راحتی خودم برام مهم باشه نه به به و چهچه دیگران

    خیلی خوشحالم استادم خیلی،خدارو شکر میکنم که شماهارو دارم،از وقتی که این قوانین بدون تغییر خداوند رو به یاد آوردم،تضادها اومدن و به ندرت یادم میاد بیشتر از یکی دوبار تونسته باشند منو درگیر کنند،همیشه سعی میکنم احساسمو خوب نگه دارم، و قانون احساس خوب=اتفاقات خوب

    و احساس بد=اتفاقات بد رو به خودم یادآوری میکنم

    خدایا شکرت که محکم پامو زمین میزارم

    خدایا شکرت که هر لحظه داری هدایتم میکنی

    خدایا شکرت که دارمت،چون تورو دارم غمی ندارم،کمی ندارم

    خدایا شکرت بابت سایت الهی استاد عباسمنش

    خدایا شکرت بخاطره حضور استاد عباسمنش و‌خانم شایسته تووی زندگیم

    خدایا شکرت بابت سریال سفر به دور امریکا

    خدایا شکرت که ازت خواستم وقت کنم کامنت بنویسم تووی سایت و برام وقت گذاشتی کامنتمو نوشتم

    خدایا شکرت بخاطره دوستان بینظیرم که هر بار با خوندن کامنتهاشون نکته مهمی از قوانین بهم یادآوری میشه

    خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

    مشتاقانه منتظر دوره ی احساس لیاقت هستم

    خدایا شکرت

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    یا رب العالمین

    سلام به دو زوج زیبای بهشتی

    سلام به همه دوستان عزیزم

    چقدر تحسین برانگیزن دو زوج بهشتی، استاد با اون بدن و استایل زیباشون و ماشالا خانم شایسته که طبق قانون سلامتی روز به روز شاداب تر و قویتر و زیباتر شدن.

    استاد اول فایل این رو بگم بینهایت شوق فراوان دارم برای محصول جدید به نام احساس لیاقت، بیصبرانه منتظر ارایه این محصول زیبا هستم چون پاشنه آشیل99درصد همه مونه

    خدامیدونه وقتی استارت این سفر زده شد چقدر دستاوردی از زیبایها برای ما داره و لاجرم طبق قانون بدون تغییر خداوند اتفاق میفته، قانون چی میگه به هرچی تمرکز کنی از جنس همون توجه وارد زندگیمون میشه.

    چقدر صحبتهای خانم شایسته نکات عالی در مورد عزت نفس و احساس لیاقت داشت.اینکه جهاد اکبر راه انداختن برای تغییر،برای اینکه احساس لیاقت و خودارزشی رو به درون گره بزنند نه عوامل بیرونی، نه آرایش و عمل زیبایی که با گرماو سرما اون آرایش از بین بره‌ و احساس خودارزشی هم باهاش فرو بریزه. چقدر سکوت استاد درس داره وقتی خانم شایسته صحبت میکنند کاملا شنونده خوبی هستند و با لبخندشون مهر تاییدی بر صحبتهای خانم شایسته میزنند.

    استادعزیز و خانم شایسته سفری عالی با کلی اتفاقات بینظیررو براتون از الله نازنین آرزومندیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    نرگس و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 3535 روز

    در ادامه ی کامنتم میخوام از تجربه ی سفر به بندرعباس براتون بگم

    اولین سفر دونفری با مهدی

    بهترین سفر زندگیم تا الان رو در بندرعباس در کنار مهدی تجربه کردم

    اینقدر تجربیات فوقالعاده داریم که نمیدونم کدومش رو بنویسم

    دوماه زندگی در کنار دریا و توی پارک چنان زندگی من رو متحول کرد که فقط میتونم بگم معجزه ی خداوند بود

    کلی از ترسهام رو شکست کلی قوی ترم کرد خانم شایسته گفتن من توی هر سفر احساس میکنم یک درجه مدارم تغییر میکنه بخدا من احساس میکنم 180درجه زندگیم تغییر کرده اصلا یه آدم دیگه ای با ویژگیهای قدرتمند تر ازم ساخت

    توی کامنتهای قبلیمون از سفرمون نوشتیم که از کجا شروع شد و از تجربیات مون نوشتیم میتونید بخونید

    استاد از سفرشون توی کویر گفتن از جزیره ی هرمز گفتن منم میخوام از بندرعباس بگم جایی که تحول استاد از اونجا شروع شد اصلا شاید جایی که بهش هدایت شدیم بخاطر صحبت هایی بود که توی فایلها از استاد در مورد بندرعباس شنیده بودیم

    منو مهدی پارسال رابطه ی عاشقانه مون شروع شد میگم رابطه ی عاشقانه بخاطر اینکه از قبل هم میشناختیم همو ولی یه رابطه ی استاد و شاگردی بود داستانش رو قبلا گفتم

    بعد شروع رابطه سفرمون رو شروع کردیم یه سفر رویایی اصلا نمیتونم با زبون توصیفش کنم واقعا معجزه بود

    ما سفرمون رو با حدودا یک میلیون تومن پولی که داشتیم شروع کردیم

    زمستون بود نمیدونستیم از کجا شروع کنیم ولی یه ایده داشتیم بریم شمال اول رفتیم سمت شمال به رشت با اتوبوس رفتیم رشت آقا اصلا اینقدر هوا سرد بود که گفتیم اینجا نمیتونیم بمونیم توی طبیعت فقط یکشب رویایی رو توی رشت گذروندیم بعد فکر کردیم گفتیم بریم جنوب ایده ی بندر اومد و بلیط برای بندرعباس گرفتیم رفتیم سمت بندر که اصلا داستان بلیطشم معجزه وار رقم خورد برامون با کلی تخفیف

    وقتی سوار اتوبوس شدیم فقط پنجاه هزار تومان پول داشتیم کل پولمون هزینه ی بلیط شد ولی در کنار هم احساس فوقالعاده ای که برای سفر داشتیم خیلی ارزشمند تر از همه چیز بود

    وقتی رسیدیم بندر هوا رویایی بود اصلا بهار بود

    هیچ جایی رو نمیشناختیم

    هیچ کسی رو نمیشناختیم

    کاملا رفته بودیم در دل ناشناخته ها ناشناخته ی ناشناخته بود برامون نمیدونستیم کجا بریم

    از روی نقشه زدیم و دریا رو پیدا کردیم و رفتیم سمت دریا به سمت یه پارک عالی هدایت شدیم گفتیم شب میمونیم توی همین پارک یه پارک فوقالعاده تمیز و مرتب با نگهبانانی که 24ساعته در حال کار کردن بودن

    پارک امامت

    شب موندیم اونجا حتی چادر هم نداشتیم ولی احساس نابی که داشتیم رو با هیچ چیز نمیشد عوضش کنیم

    چند مدتی که اونجا موندیم آشنا شدیم با مکانهای بیشتر هر روز 4ساعت 5ساعت پیاده روی میکردیم و لذت میبردیم هم از زیبایی ها و هم از وجود هم

    چندتا پارک کنار هم بود اسمایی که اژ پارکها یادمه فکر کنم امامت، ولایت، غدیر و ورزش بود که بعد بوستان ورزش میرسیدیم به اسکله وای خدای من چقدر اسکله باحال بود سطح آب اینقدر بالا بود که همون اول میرفتیم توی آب تا گردن توی آب بودیم چه موجهای داشت خدای من الان که یادم میاد اون لذته توی وجودم داره غوغا میکنه الله اکبر

    پیاده روی میکردیم میرفتیم از نخل ناخدا تا سرو پارک استاد میدونه که چه مسافتی رو میگم که فقط 4 ساعت طول میکشید برسیم

    پارک سرو هم خیلی زیباست

    پارک دباغیان

    پارک جنگلی

    بازار اویزیها

    بازار ماهی فروشان

    خدای من

    چه تجربه ی عالی بود

    دوستایی که پیدا کرده بودیم چقدر فوقالعاده بودن بندریا

    دوستای پاکستانی که دوشب توی همون پارک مهمونمون شدن

    شبهای پنجشنبه توی پارک غدیر پنجشنبه بازار بود

    هر شب کنار ساحل فقط بزن و برقص بود

    چقدر آدمهای شادی بودن

    دقیقا تجربیاتی که داشتم مثل چیزهایی بود که در سفر به دور امریکا دیده بودیم

    حتی دوبار کمپر دیدیم یکیش برای ایرانی بود و یکیش که مثل تراک کمپر الان استاد هست برای یه اسپانیایی بود یه زن و شوهر فوقالعاده که چند بار اتفاقی دیدیمشون و باهاشون هم صحبت شدیم رفتیم داخل کمپرشون رو دیدیم هر دوتاشو اصلا معجزه بود

    خدایا شکرت

    چقدر تجربه ی فوقالعاده ای داشتیم ان شاءالله که با دیدن و شروع این سفر به دور امریکا ما رو هم در مدار یک تجربه و یه سفر دیگه ای قرار بدهد

    دقیقا حرف استاد سفر انسان رو میسازه

    خدایا شکرت سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایل که منو یاد خاطرات بندر انداخت

    آره استاد یک همسفر پایه و ساده سفر رو بی حد و اندازه لذت بخش میکنه برای آدم

    همسر خیلی کلمه ی با معنایی هست اگر کسی بهش فکر کنه

    داشتن یه همپا زندگی رو رویایی میکنه

    خدایا شکرت بخاطر وجود مهدی در زندگیم

    بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که بهترین سفر زندگیتون رو تا الان تجربه کنید

    در پناه خدا باشید

    عاشقتونم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    لیلی کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    سلااااااااااام به هگی خدایا شکرت باز هم فایلی دیگه از شروع سری جدید

    این دفه سفر به کلرادو

    و چه تصویر زیبایی استاد قدرتمندانه با لبخندی بسیار زیبا و خانم مریم هم در کمال آرامش و لبخند زنان با لباسی بسیار راحت و قشنگ و موهای قشنگ در ماشین فورد هیولا خدایا شکرت

    آقای اسداله زرگوشی عزیز در کامنت فایل قبلی توصیه کرده بودند در این دوره سفرنامه کامنت بنویسیم

    من روز بعد از نوشتن اولین کامنت به دربندصحنه رفتیم چشمه هایی بسیار زیبا با آبی زلال و شفاف و خنک به راحتی آب تنی کردیم و خیلی خوش گذشت خدایا شکرت

    من کلا در زندگی روزانه و در سفر و همه جا بدون آرایش در همه جا ظاهر میشم حتی در محیط اداره و در جلسات هم فقط یک کرم معمولی بدون آرایش میرم و این برای من بسیار خوشتر است و احساس آرامش بیشتری دارم چون انجام این کارها برام سختی محسوب میشه

    و در سفر هم با حداقل امکانات و کوله ای بسیار سبک برای خیلی لذت بخش تر هستش خدایا شکرت که از اول خلقت من این ژن رو در وجودم خلق کردی که همیشه و همه جا به دنبال آسانی و راحتی هستم وهمیشه بهترین راه حل رو پیدا میکنم

    آرایش برای من سختی محسوب میشه بار اضافه بردن به سفر برای من سختی محسوب میشه همیشه از نشست و برخاست و دوستی و سفر و رفت آمد با آدمهایی که به خودشان ودیگران سخت میگیرن دوری میکنم

    و اما دوره جدید احساس لیاقت فوق العاده خواهد بود خدایا شکرت برای این دوره

    آقای زرگوشی عزیز سپاسگزارم که توصیه به نوشتن کامنت کردین البته آقای درخشان هوره مهربان هم قبلا این توصیه رو به من کرده بودن از شما هم خیلی ممنونم

    بله واقعا نوشتن کامنت بسیار عالیه در این سایت بسیار زیبا که سراسر انرژی مثبت است با داشتن دوستانی بی نظیر مثل شما دو عزیز مهربان و دوست داشتنی

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    استاد تو این فایل به نکته‌ای خوبی اشاره کردید که من اتفاقا بیاد رفتارهای خودم افتادم

    من در گذشته قبل از آشناییم با این آگاهی‌ها تو مسافرت و تفریح کردن که میشد حتما باید با ادمها و گروه‌های خاصی سفر میرفتم و به هیچ عنوان تنهایی سفر نمیکردم و بقول امروزی‌ها دنبال ادمهای پایه بودم

    و بخاطر این باور شرک آلودی که داشتم تو اکثر مواقع چون جمعیت شلوغ بود همه میخواستند نظر خودشون رو بدن برای نحوه اجرایی کردن این تفریح مسافرت خیلی خشک و بیحال میگذشت

    چون من در اون زمان در مدار ادمهایی بودن که اهل مسافرت و گردش نبودن بخاطر همین معمولا سالی یکی یا دو بار میرفتم اون هم اطراف روستاهامون و جالبه همش جای تکراری ، انگار که جای زیبای جدید دیگه وجود نداشت ما همش میرفتیم همون یه نقطه تکراری

    ولی از وقتی که من با استاد و این آگاهی‌ها اشنا شدم و اتفاقات مصادف شد با مهاجرت کردن من به غرب مازندران به جرات میتونم بگم من بیشتر مسافرتهام رو تنهایی فقط با خانواده خودم میرم و به هیچ به کسی اسرار یا تعاروف نمیکنم که حتما یا ترو خدا با ما بیا اگر بیایی بهمون بیشتر خوش میگذره از این مدل تعارف‌ها

    نه من میگم من با همین شرایط با همین امکانات میرم لذت میبرم هر کسی تو مدارش بود با ما میاد هر کسی هم نبود خیلی راحت نمیاد حالا چرا من بیام خودم رو محروم کنم از این فرصتهایی که دارم و میتونم استفاده کنم و لذت نبرم و یا بیام بقیه رو قانع کنم که فلانی تروخدا حتما بیا بهمون خوش میگذره

    نه به هیچ عنوان چون من از استاد یاد گرفتم تو سفرهام اصلا هیچ پلنی مشخص نمیکنم میگم بریم حرکت میکنیم تو مسیر هدایت میشم

    تو بیشتر سفرهام فقط یه دورنمایی دارم که مثلا از کدوم سمت بریم ولی وقتی حرکت میکنیم بارها در حین سفر شده یهویی مسیرمون عوض شد و مسیر جدید دیگه رفتیم وبعدش بعد مدتها از زبون بقیه بصورت تصادفی متوجه میشم جایی که ما هدایت شدیم یکی از زیباترین و رویایی‌ترین مکان بوده که میشد ما بریم که فقط خدا بهمون ادرس داد بدون اینکه از کسی بپرسیم

    و یا جایی که ما میریم سعی میکنیم از طبیعت نهایت لذت رو ببریم و بعضی اوقات چادر میبریم و شبها تو چادر میخوام بخوابم

    خلاصه مسافرتی که با خانواده میریم هیچ برنامه ثابت و مشخص نداریم فقط حرکت میکنیم و در طول مسیر خودش به ما گفته میشه چیکار کنیم و کجا بریم که بیشتر خوش بگذره

    برای همین تو مسافرتهام سعی میکنم تنهایی فقط با خانواده‌ام برم

    چون وقتی که تعداد زیاد بشه در طول سفر تو یهویی چیزی دلت بخواد انجام بدی و یا مسیر جدید بخوای بری اونوقت مجبوری کل هم سفرهات رو راضی و قانع کنی که با تو پایه باشند و اینکار خودش کلی انرژی از ادم میگیره

    بخاطر همین من الان خیلی وقته این خصوصیت رو دارم که بیشتر دوست دارم تنهایی و یا فقط با همسر و بچه‌هام سفر کنم و اتفاقا اونها هم با این خصوصیت رفتاری من کامل اشنا هستند و خیلی هم پایه هستند و این مقاومت نداشتند و این باعث میشه هر مسافرتی که با هم میریم به طرز معجزه‌اسایی کلی بهمون خوش میگذره و کلی لذت میبریم

    من تو مسافرت رفتن اینو یاد گرفتم که هر چقدر ساده‌تر بگیریم بیشتر بهمون خوش میگذره

    مخصوصا مسافرت کردن با چادر که شب تو دل طبیعت چادر بزنی بخوابی

    خیلی این سبک مسافرت کردن رو دوست دارم

    خانم شایسته عزیز بینهایت سپاسگزارم از اینکه سبب خیر شدید و این آگاهی‌ها رو با ما به اشتراک گذاشتید و درسهای خوبی از شما و استاد یاد گرفتیم و باعث شد یه بار دیگه قانون رو مرور کنیم

    چقدر خوبه این سبک سفر کردن که هم با شما از طبیعت و فراوانی لذت میبریم و هم در طول مسیر کلی اگاهی و درس از قانون خداوند یاد میگیریم

    عاشقتونم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2664 روز

    خدایا شکرت بابت این فایل آگاهی بخش

    اسمش سفر به دور امریکاست ولی خدا میدونه که چقدر آگاهی و حرفای خوب در دل همین قسمت کوتاه از سفر به دور امریکا نهفته که برای هزاران هزارنفر میتونه مفید واقع بشه، اونم نه برای امروز و فردا؛ بلکه تا زمانی که این سیستم و این سایت ادامه داره افراد زیادی در مدت‌های متنوع میتونن از این آگاهی‌ها بهره‌مند بشن.

    خدایا شکرت!

    استاد شما گفتین این صحبتا باعث میشه هم متوجه طولانی بودن مسیر نشین و هم مسیر رو برای خودتون لذت‌بخش کنین ولی واقعا چند نفر در کل کره زمین اینجوری مسیر سفر رو برای خودشون لذت‌بخش می‌کنن؟!

    تقریبا همه اینو میدونن که مسیر سفر رو با صحبت کردن میتونن کوتاه کنن ولی مسئله اینجاست که در مورد چه چیزهایی صحبت می‌کنن؟‌

    تقریبا شاید برای همه‌مون این اتفاق افتاده که با افرادی هم‌سفر و هم‌مسیر شدیم که سفره‌دلشون رو برای اطرافیان باز میکنن و از غم و شکست‌های زندگی‌شون در گذشته صحبت می‌کنن!

    و طولی نمیکشه که همین سفر تبدیل به یک مسابقه با رنکینگ میشه تا هر کسی بتونه ثابت کنه چقدر انسان شکست‌خورده‌تری هست و چقدر از همه حال و روزش بدتره!

    این همون کاری هست که دیگران در آزادی زمانی‌شون انجام میدن، در سفر و سر سفره انجام میدن، اما چی باعث میشه که افرادی رو همین کره زمین در بین همین مردمان باشن که به صورت خودجوش بخوان که تغییر کنن و نخوان که مثل دیگران باشن!

    که به قول آیه قرآن …

    باید باشند افرادی از بین شما که دیگران را به کار نیک فراخوانند و از کار زشت بازدارند؛ اینان همان رستگاران اند (آل عمران 104)

    نمیدونم چرا یهو این آیه به خاطرم اومد ولی مصداق بارز شماست که با نشون دادن شخصیتی که ارتقا پیدا کرده، دیگران رو هم به این کار نیک دعوت میکنین.

    حرف از تغییر شد …

    جالبه قبل از اینکه خانم شایسته از تغییر خودشون صحبت کنن، دقیقا همین موضوع در خاطرم اومد که خانم شایسته چقدر نسبت به همین چند سال پیش خودشون تغییر کردن که با تمام اعتماد به نفس جلوی دوربین نشستن و حاضرن حرفایی رو بدون آمادگی و بدون نوشتار قبلی، نه تنها به استاد بزنن بلکه به هزاران نفر ابلاغ کنن.

    خانم شایسته‌ای که قبلا (یعنی تا چند سال پیش )نه جلوی دوربین بودن و نه صداشونو میشندیم و صرفا جزء عوامل پشت صحنه فیلم محسوب می‌شدن الان تبدیل به یکی از اصلی‌ترین کاراکترای فیلم تبدیل شدن!

    این تغییر ایشون دقیقا اون چیزی بودش که از همون دقایق اول فایل در خاطرم اومد و با خودم گفتم …

    با تغییری که ایشون در خودشون و شخصیت‌شون ایجاد کردن، نه تنها به خودشون کمک کردن بلکه به رشد هزاران نفر از بچه‌های سایت به شیوه‌های مختلف کمک کردن!

    مثلا همین بحثی که در مورد سبک سفر کردن مطرح کردین، خدا میدونه مشکل چندین نفر باشه و به چندین نفر کمک میکنه اما نکته‌ی مهم اینجاست اگر شما تغییر نمیکردین، اگر شما جلوی دوربین نبودین، این حرفاس ارزشمند هم نبودن و چه بسا این موضوع مطرح نمیشد و … .

    این نشون میده وقتی ما تغییر میکنیم، حتی اگر اون تغییر مربوط به شخصیت خودمون باشه، هرچند در ظاهر شخصیه اما اما همین‌ تغییر شخصی چه‌طوری میتونه به صورت مستفیم و غیرمستقیم به عده‌ی زیادی خیررسانی کنه!

    یادمون باشه فقط با تغییر خودمون میتونیم به دیگران کمک کنیم و این سالم‌ترین نوع کمک‌کردن در اوج عزت نفسه، نه فداکاری و ظلم نفس.

    یا مثلا همین بحث سفر 90 نفره به جنوب رو که استاد رهبری کردن، بلافاصله با خودم گفتم این رهبری موفقیت آمیز استاد در این سفر نه به خاطر مهارت خاص استاد در لیدری، بلکه به خاطر اون تغییر و تحول شخصی‌شون بوده که تونستن در طی این سفر طوری خوش‌فکری پیشه کنن که فرکانس این خوش‌فکری چنین افراد پایه‌ای رو دورشون جمع کنه و اینجوری خیلیا باهاشون همکاری کنن که اینم خودش نشانه‌ی بارز اینه که چه‌طوری تغییر و تحول شخصی و شخصیتی ما میتونه حتی در مدیریت یک گروه بزرگ کارساز باشه.

    نکته بعدی که خیلی برام آموزنده بود و دوست دارم در موردش صحبت کنم اینه که …

    من دارم به این نتیجه میرسم که انگار سفر،‌ مقیاس کوچکی از سفر زندگی ماست!

    سفر کردن بالاپایین داره، زندگی هم بالا پایین داره

    حالا به نظرم کسی که بتونه در سفرهاش تضادهای پیش رویی پیش میاد رو با خوش‌فکری و خوش‌نگری حل کنه، میتونه مثل یک کمک‌فنر بالاپایین مسیر رو خنثی کنه و حتی با jumping ازشون لذت ببره.

    حالا همینو برای سفر زندگی در نظر بگیریم، کسی که بتونه در برابر ناملایمت‌های ظاهری و رخدادها و تضادهایی که پیش میاد خوش‌فکری و خوش‌نگری پیشه کنه، میتونه با خنثی کردن و حل کردنشون نه‌تنها اون تضادها رو یه نفع خودش پیش ببره بلکه اتفاقا حل کردن چالش‌های زندگی مولد حس رضایتمندی و لذت بیشتر میشه (همون قضیه jumping)

    حالا بیایم سر همین‌ تضاد کولر ماشین که پیش اومد، حتم دارم، حتم دارم استاد عباس منش طی همون نیم‌ساعت تونستن به خوبی کنترل ذهن کنن که باعث شده بدون یک آچار و باز کردن حتی یک پیچ، نه‌تنها کولر درست بشه بلکه به عنوان شیرینی حل تضاد شیوه‌ی استفاده درست از کولر رو یادبگیرن به طوری که کولر کمتر تحت فشار باشه.

    استاد واقعا چیه این سفر که از همون لحظه که اراده میکنی سفر بری، لحظات برات رنگ و بویی دیگه میگیرن، از جنس رشد و تعالی و ترقی!

    برای من که همیشه اینطور بوده و دارم به این فکر میکنم که اگر خود زندگی رو یک سفر درنظر بگیرم، زمانی میتونیم در این سفر لذت ببریم که واقعا در سفر باشیم!

    من تفاوت یک جا نشینی با در سفر بودن رو به وضوح متوجه شدم؛ چون سالهاست با هدف تحصیلم مسافر جایی دور از خونه و خونوادم هستم ولی به جرئت میگم هر بار که آماده‌‌ی سفر به شهر مقصدم میشم؛ انگار راهی حج میشم!

    سفر حج، اسمی بودش که برای این سفرهای پیاپی امروز روی زبونم اومد و خدا خودش میدونه از لحظه‌ای که آماده‌ی سفر میشم تا تمام روزهایی که اونجا سپری میکنم برام حکم یک حج پر از بار معنوی و رشد شخصیتی رو داره و خدارو شاکرم که در مسیر قرار گرفتم.

    استاد عباس‌منش عزیز و خانم شایسته‌ی مهربان، طبق معمول دوست دارم آخر صحبتام ازتون تشکر کنم بابت اینکه هستین و ما رو به کار نیک دعوت میکنین؛ یاد شعاد معروف زرتشت افتادم که گفت …

    پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1363 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام ارزشمند به دو استاد سفر به دور آمریکا و سلام به همه دوستان همسفر خوبم

    خدایا شکرت اولین ایالت رو داریم با استاد قدم به قدم پیش می‌بریم با همه زیبایی‌ها استاد و خانم شایسته چقدر لباس شیک و شاد و دوست داشتنی رو تنتون کردید چقدر انرژی گرفتم از این ترکیب خوبه لباساتون الله اکبر از این سقف آسمون ابی خدایی با ابرهای پراکنده و دوست داشتنی و جاده‌های سرسبز و پوشیده از درخت

    و اما تغییر درونی خانم شایسته درسها وتجربه های خوب و عالی برای من داشت و توضیح دادن خانم شایسته و به قول استاد اگر ریشه احساس لیاقت را پیدا کنی همه چیز راحت‌تر پیش می‌رود

    و محصول جدید احساس لیاقت را خیلی مشتاقانه منتظرم که روی سایت بیاید و به امید الله در مدارش باشم و بتوانم آن را خریداری کنم وقتی استاد به مشکلی برخوردند در سفر چقدر خوب و عالی و با تمرکز توانستن این مسئله را حل کنند و به تعمیرگاه بروند و ماشین رو با اعتماد به نفس آن را پیگیری و درست کنند

    اما چیزی که استاد جلوی دوربین مطلب خوبی را گفتن این است که سفر همین است و سفرها بالا پایین داره ومیتواند درجه‌های توانایی و صبر ما را نشان بدهد با غر نزدن و گلایه نکردن و با کنترل اعصاب می‌توانی همکاری و صبر سفرهای خوبی داشته باشیم این برمی‌گردد به اینکه بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم اگر آدم خودش و توانایی شو بشناسه قطعاً می‌تواند از سفرها لذت ببره و این چیزی است که در این فایل از استاد یاد گرفتم امیدوارم انشاالله همیشه به شادی و خوشی به سفره‌هایتان ادامه بدهید

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 3393 روز

    سلام و درود به شما استاد عزیز و مریم عزیزم.

    چقدر خوشحال شدم که دوباره سریال سفر به دور آمریکا شروع شد و چقدر مشتاق دیدن قسمت های بعدی هستم.

    البته این رو هم بگم که من تقریبا هر شب فایل های شما را نگاه میکنم. چه فایل های رایگان و چه محصولات. تمامی فایل های رایگان را دسته بندی کردم (درست مثل سایت) و هر بار میام یکی از این دسته بندی ها رو انتخاب میکنم و از اول فایل ها رو میبینم. شاید بگم هر کدوم از این فایل ها رو بالای 10 بار تا حالا دیدم و هر بار باز هم برای من جذابیت داره.

    الان هم دارم سفر به دور آمریکا رو میبینم که رسیدم به قسمت 180. امروز هم که دیدم سفرنامه جدید شروع شده و واقعا خوش به حالم شد :)

    از مریم عزیزم خیلی ممنونم که درباره احساس لیاقت و اعتماد به نفس صحبت کردند. به نظر من خیلی خیلی موضوع مهمی هستش از این جهت که بیشتر آدمها به خاطر عدم احساس لیاقت خیلی کارهایی که دوست دارند را انجام نمیدن.

    یا از خواسته هاشون صرف نظر میکنن به خاطر اینکه فکر میکنن لیاقت داشتنش رو ندارند.

    متاسفانه این عدم احساس لیاقت توی من هم هست البته به نوعی دیگه . چون من از لحاظ ظاهری زیاد برام مهم نیست که آرایش کنم یا نکنم و اینکه مردم من رو با چه قیافه ای می بینن. من اینجوری که هستم خیلی خیلی راحتم و فقط گاهی اگر مهمونی باشه آرایش میکنم. همیشه سعی کردم الویت هام توی زندگی چیز دیگه ای باشه تا اینکه بخوام خودم رو هفت رنگ کنم!

    ولی کلا عدم احساس لیاقت رو همیشه داشتم و فکر میکردم اینقدری که باید خوب نیستم و میومدم خودم رو با آدمهای دیگه مقایسه میکردم. البته الان نسبت به قبل خیلی خیلی بهتر شدم. آموزه های استاد واقعا بینظره و باعث میشه دیدت به زندگی عوض بشه.

    ولی احساس میکنم خیلی باید روی خودم کار کنم تا بتونم این عدم احساس لیاقت رو عوض کنم و جور دیگه ای فکر کنم.

    با اینکه آدمهای دور و برم همیشه میگن تو زیادی خودت رو دست کم میگیری ولی در آخر این من هستم که باید ذهنیتم رو عوض کنم.

    استاد من از شما خیلی چیزها رو یاد گرفتم. روحم بزرگ شده و مثل مریم جون احساس میکنم مدارم بالاتر رفته. از این بابت خدارو شاکرم که با شما آشنا شدم.

    به جرات میتونم بگم آموزه های شما توی هیچ کتابی نیست. با اینکه من دوره های زیادی رو از اساتید بزرگ دیدم ولی هیچکدوم مثل شما نبودند. اینو از ته قلبم میگم استاد.

    امیدوارم هر جا که هستید خداوند پشت و پناه شما باشه و کلی توی این سفر بهتون خوش بگذره. البته به ما هم خوش میگذره :)

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 937 روز

    به نام الله یگانه

    سلام به استاد و مریم بانوی زیبا و همیشه

    خندان و سلام به بچه های سایت که قراره توی

    این سفر کلی به خود شناسی برسیم و

    آگاهتر بشیم و رشد کنیم.

    مریم جان واقعا تحسین میکنم این خودشناسی

    و تغییرات شما را که در طول سفرهایی که از

    ایران به همراه استاد داشتین و با تکامل پیش

    رفتین و هر روز روی خود ارزشی و احساس

    لیاقت خودتون کار کردین و

    با خودتون به صلح رسیدین، بهتون تبریک

    میگم. به نظر من ،شما بدون آرایش زیباتر و

    جذاب ترین اصلا نیازی به آرایش ندارین

    همیشه زیبا بودین و بعد از قانون سلامتی هم

    که دیگه عالی شدین.

    وقتی یه همسفر خوب داشته باشی ،دیگه دنبال

    به مقصد رسیدن نیستی! دنبال طولانی ترین

    جاده های دنیا میگردی…

    جاده هایی که تموم شدن را بهشون یاد نداده

    باشن .چقدر شما دو عزیز دل بهم میاین ،واقعا

    آدم لذت میبره و سیر نمیشه از دیدن شما و

    همش میگه کاش تموم نشه کاش فایل طولانی

    تر بود عاشقتونم. خدا شما دو تا رو حفظ کنه

    برای ما ،همیشه سالم و بر قرار باشین .خدا رو شکر

    میکنم برای وجود نازنین شما دو عزیز خدایا شکرت.

    این قسمت پر از آگاهی بود و منو به فکر برد .

    یکی از سفرهایی که به اون توجه نمی کنیم یا

    به ذهنمون نمیرسه،سفر به درون خودمونه .

    برای رسیدن به واقعیت و شناخت واقعی

    خودمون باید به درونمون سفر کنیم و این سفر

    به ما کمک میکنه که به زیبایی های وجودیمون

    آگاه بشیم .

    تو که از نفس خود زبون باشی

    عارف کردگار چون باشی

    ای شده در نهاد خود عاجز

    کی شناسی خدای را،هرگز

    سفر کردن انسان رو فروتن میکنه چون در سفرِ

    که ما به پهناور بودن جهان و عظیم بودن

    جایی که در اون زندگی میکنیم پی میبریم.

    اگه میخوایم دنیای قشنگی داشته باشیم ،

    همسفرایی که توی اون انتخاب میکنیم خیلی

    مهمن. دنیا مثل یه قطاره که در حال رفتن به

    سمت دنیای دیگست. این قطار تشکیل شده از

    کوپه های ( مدار)مختلف که توی هر کوپه

    دسته هایی از آدمهای مختلف قرار دارن .دسته

    ای که هم مدارن با ما و دست ای که در مدار

    ما نیستن .دوست داریم که توی قطار دنیا

    همسفرامون کیا باشن ؟اگه همسفرایی که الان

    داریم رو دوست نداریم ،کوپه ای (مدار)که تو

    اون قرار داریم رو باید عوض کنیم و وارد کوپه

    جدیدی با همسفرای جدید بشیم .اینقدر این

    کوپه هارو عوض کنیم تا بالاخره همسفرای

    خوبی که همیشه دنبالشون بودیم رو پیدا کنیم

    .اینجوریه که سفر دنیا بهمون خوش میگذره و

    میتونیم دنیای قشنگی برای خودمون بسازیم.

    زندگی برای زیستن در یک نقطه نیست…

    در پناه حریم امن الهی خدا یارو نگهدارتون

    باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    نرگس و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 3535 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل عالیه

    آغاز سفر و تجربیات بینظیر با فورد قدرتمند واقعا عالیه

    خدایا شکرت

    ثروتمند بودن چقدر عالیه

    ثروتمند بودن آدم رو به خداوند نزدیک میکنه

    ثروتمند بودن زندگی رو راحتتر میکنه

    استاد نوش جونتون گوارای وحودتون این ثروت ارزشمندی که خلق کردین در تمام جنبه های زندگی

    خانم شایسته ی عزیز چه تغییر عظیمی در ویژگی هاتون دادین دمت تون گرم

    میخوام تجربه ی خودم رو از سادگی و زیبایی بگم

    من از همون بچگی اصلا علاقه ای به لوازم آرایش و آرایش کردن نداشتم همیشه دنبال چیزهایی بودم که بفهمم وسایل جچوری کار میکنه از همون بچگی دنبال حقایق بودم راستش یه وسیله ای اگر خراب میشد من خیلی خوشحال میشدم چون اون موقع با پیچ گوشتی میتونستم باز کنم و دل و روده ی اون وسیله رو بریزم بیرون بدونم که داخلش چخبره

    و اما در مورد آرایش کردن من هیچ موقع چنان آرایشی نکردم قبلا یعنی قبل از آشنایی با شما و قوانین فقط از رژلب استفاده میکردم که اونم مثل خانم شایسته بخاطر خشکی لبام بود در کل خودم رو ساده دوست داشتم و دارم این دیدگاه خودم به خودمه

    حالا آرایش نکردن من از دید بقیه

    برای اکثریت مردم سادگی یعنی عقب موندگی

    چندین بار از افراد شنیدم به عنوان تمسخر کردن که گفتن نرگس عقب مونده است حالا چرا؟

    چون آرایش نمیکردم و لباسهای عجق وجق نمیپوشیدم بخاطر همین آشناها و اقوام بخاطر این سادگی ازم فاصله میگرفتن ولی برای من اصلا مهم نبود با اینکه قبلا قوانین رو نمیدونستم

    بهم میگفتن الان دوران قدیم نیست مردم عقلشون به چشمشون هست اگر آرایش نکنی هیچ پسری بهت توجه نمیکنه، هیچکس ازت خوشش نمیاد وقتی اینو میگفتن من خنده ام میگرفت کلی میخندیدم بهشون میگفتم من نمیخوام کسی بخاطر آرایشم دوستم داشته باشه کسی که منو همین جوری که هستم دوستم داشته باشه خودش سر راهم قرار میگیره اصلا نیازی ندارم که خودم رو برای کسی رنگ آمیزی کنم اکر کسی هم میخواد همین جور باهام باشه باشه دوست نداره اجباری نیست به موندنش

    اون موقعها در مورد عزت نفس و قوانین خودشناسی و احساس لیاقت هیچی نمیدونستم الان اون آدما رو که میبینم با خودم میگم چقدر عزت نفسشون داغونه

    تحسین میکنم خانم شایسته ی عزیز رو که تونستن خودشون رو تغییر بدن و سادگی خودشون رو پذیرفتن

    خیلی عالیه

    این تجربه ی من از آرایش نکردن

    خداوند یه آدمی رو سر راهم قرار داده که دقیقا اونم عاشق سادگیه و همین جوری که هستم منو پذیرفته

    خداوند رو سپاسگزارم بخاطر وجود مهدی در زندگیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: