سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 32

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1826 روز

    سلام استاد عباسمنش ، خانم شایسته و دوستان عزیزمم

    خداروشکر که امروز فرصت اینو پیدا کردم تا یک قسمت جدید از سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم .

    خداروشکر چه طبیعت فوق العاده ای داره آمریکا _ آلاباما ، یه پل بی نظیر که با آرامش روش رانندگی میکنیم و یه هوای بکر و تمیز ، آسمون آبی و نور طلایی خورشید که میتابه و فضا رو برامون روشن و زیبا تر میکنه .

    تمیزی شهر ، آرامش شهر ، دکور شهر همش عالی و دیدنی بود .

    خداروشکر بابت این تراگ‌ کمپل که مارو به جاهای زیبا میبره و میتونیم باهاش هزاران کیلومتر سفر کنیم و کلی تجربه جدید و بی نظیر رو تجربه کنیم .

    تحسین میکنم سادگی و راحتی این سفر رو .

    با این دیدگاه ساده زیستی که استاد و خانم شایسته دارن سفر رو خیلی لذتبخش تر کردن و همین باعث میشه ترمز های کمتری داشته باشن و تجربه های بیشتر از سفرشون .

    وقتی که خیلی سخت بگیری خودت رو از تجربه ها محدود میکنی ، فلان جا دستشویی نداره پس من نمیرم ، فلان جا گرمه پس من نمیرم ، با اتوبوس خوش نمیگذره پس من نمیرم ، آفتابش پوست رو می سوزونه من نمیرم …

    خودمون رو از کلی تجربه قشنگ که ممکنه در مسیر سفرمون اتفاق بیوفته محروم میکنیم به خاطره پیش بینی هایی که شاید اصلا درست نباشه .

    تحسین میکنم خانم شایسته رو که انقدر تغییر داشتن و با اینکه کلی مواد آرایشی به صورتشون میزدن اما الان نهایت با یک شامپو و یه نرم کننده لب سر میکنن ، این برای منی که آرایش نمیکنم شاید چیزه ساده ای بیاد ولی خدا میدونه چه جهاد اکبری پشت این تغییر بوده ، خداروشکر که هم چهرتون روز به روز زیباتر میشه و هم شخصیت بهتری رو هر بار به نمایش میزارید .

    روابط عاطفی که شما و استاد دارید واقعا فوق العادست و من تحسینش میکنم ، اینکه انقدر با هم هماهنگ هستین ، انقدر با هم در صلح هستین و به هم احترام میزارین .

    استاد هر بار مشتاق تر از شنیدن تغییر دیگران منجمله خانم شایسته که تا تصمیم گرفتن جلوی دوربین بیان خیلی راحت استاد استقبال کردن و شرایط رو‌ محیا میکنن .

    اصلا همین که با دوربین گوشی و در شرایط کاملا ساده و بدون برنامه ریزی جلوی دوربین میاین خودش یه تغییر فوق العادست ، همون چیزی که هستین رو به نمایش میزارید .

    چقدر استاد مرده دوست داشتنی و فوق العاده ایه ، چقدر شخصیت بزرگ و زیبایی داره بدون اینکه حرف خانم شایسته رو قطع بکنه ، با صبر و حوصله به صحبت های خانم شایسته گوش میده ، بدون اینکه بخواد توضیح اضافه ای بین صحبت های خانم شایسته بده .

    و همینطور خانم شایسته که با اشتیاق به حرف های استاد گوش میده انگار که تک به تک واژه ها براش ارزشمنده و جز گوش کردن به حرف های استاد چیزه دیگه ای اهمیت نداره ، تمررکز فوق العاده ای رو احساس میکنم .

    من هم سعی میکنم شنونده ی خوبی باشم چرا که آدم هارو مشتاق میکنم که بیشتر از آگاهی ها و دانششون بهم بگن ، چون باعث میشه بیشتر یاد بگیرم ، تمام چیزی هایی که من میگم همه اون حرف ها چیز هایی هست که من میدونم اما وقتی به حرف های دیگران گوش میدم ورودی هایی جدیدی رو به مغزم میدم ، درواقع حتی بی ربط ترین صحبت ها میتونه بزرگترین درس هارو به من بده ، از ساده ترین حرف ها نکات ارزشمندی رو بدست بیارم ، چیزی که من دنبالش بودم ، چیزی که سال ها ذهن منو به خودش مشغول کرده و الان از زبون این فرد شنیدم .

    این یکی از بهترین مهارت هاست که به طرف این حس اطمینان و راحتی رو بدی که خودش رو بیان کنه .

    من در کودکی وقتی که حرفی رو میزدم خیلی زیاد پیش میومد که وسط حرفم میپریدن و یا بی توجه به حرف های من حواسشونو به یه چیزه دیگه میدادن ، دارم باهاش حرف میزنم یهو به یه نفر دیگه میگه یادش باشه فلان چیزو جا نذاری یا یهو وسط حرف زدن من شروع میکنه با یه نفره دیگه حرف میزنه ، این چقدر کاره زشتیه ، چقدر حاله آدمو بد میکنه .

    یا تا میای حرفی بزنی طرف اجازه نمیده که صحبت کنی و حرفتو‌‌ کامل کنی . این قضیه روی من چنان تاثیری داشت که در روابط انسایم به مشکل خورده بودم .

    به طوری که میخواستم زودتر جمله رو به فعل برسونم و تمومش کنم ، یا کمی طول میکشید احساس ترس و نا امنی میکردم و یا به نکلت زبون می افتادم یا گاهی هم حرفم رو فراموش میکردم ، اون وسط حرفم پریدن ها و توجه نکردن ها یه جورایی به من این احساس رو میداد که حرف من زیاد اهمیتی نداره و بهتره زودتر تمومش کنم .

    به مرور من انسان کم حرفی شدم و ترجیح دادم که فقط بشنوم تا اینکه حرف بزنم چون احساس میکردم حرف های من ارزشی ندارن .

    اما استاد هم گوینده خوبی هستن هم شنونده ماهری که باعث میشه فرد چیز هایی بیشتری از خودش بگه ، بار ها شده من از کسی که باهاش حرف میزنم شنیدم که من این حرف هارو به هیچکس تا حالا نزده بودم اما نمیدونم چی داشتی که باعث شدی در مورد خصوصی ترین بخش های زندگیم باهات حرف بزنم .

    دوست داشتم گردو بخورم و به این فکر بودم که پوست گردو دستمو سیاه میکنه ، منم شغلم کار با مردمه زشته که دستم سیاه باشه اما با خودم گفتم اونا با نگاه کردن به دستم که از من خرید نمیکنن ، منم شروع کردم گردو ها رو با لذت میخوردم و حال میکردم ، آخرش نگاه کردم به دستم دیدم که سیاهه سیاه شده زیره ناخن هام و کف دستم و حتی رنگ لب هامم تغییر کرده ، گفتن مهم نیست مهم اینکه من تو اون لحظه لذت بردم ، مگه چه اتفاقی میخواد بیوفته نهایت بهم بگن چرا دستت سیاهه منم میگم گردو خوردم من خودمو از این تجربه محروم‌ کنم که مردم چی‌میگن یا مردم فکر کنن که چقدر دستم زشت شده یا بهم بی محلی کنن ، مهم نیست حرف مردم ، منکه از نگاه به دستم لذت میبرم و خیلی هم زیبا میبینم و این تمرینی بود تا عزت نفسم رو محک بزنم .

    یه تجربه از سفر به شمال بگم که با خانواده رفتیم ، اکثر سفر ها شاید بابت گرمای هوا کلافه میشدیم و به پدرم غر میزدیم که زودتر یه جا رو بگیریم ، یه جایی بریم ، داریم اذیت میشیم و ایناا و معمولا هم کارا خوب پیش نمیرفت ، یه سفر رو یادمه که نه من و نه مادرم هیچ کدوم حرفی نزدیم و اجازه دادیم پدرم خودش تصمیم بگیره چیکار کنه ، تو اون سفر انگار همه چیز راحت تر پیش رفت ، سریع یه جا رو اجاره کرد با اینکه شاید مبلغ کرایش زیاد بود و در حالت عادی همچین پولی نمیداد به همچین ویلایی اما برای راحتی ما سریع اجاره کرد تا ما تو گرما اذیت نشیم .

    سفر آدمو بزرگ میکنه ، سفر به آدم چیز های زیادی یاد میده ، سفر آدم رو پخته میکنه ، سفر باعث میشه خودت رو بیشتر بشناسی ، آدم های اطرافت رو بیشتر بشناسی ، سفر توانایی حل مسئلت رو بالا میبره ، سفر صمیمیت رو بیشتر میکنه ، سفر دید آدمو بزرگتر میکنه ، سفر آدمو قوی تر میکنه ، سفر عضله ی تصمیم گیری آدمو قوی تر میکنه ، بینهایت موهبت داره سفر کردن .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    روژان سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام بر استاد و درود بر خانم شایسته عزیز

    دوست دارم یه موضوع و براتون تعریف کنم

    که با کمک الگوهای تکراری یه مسئله پرواضح رو در درونم پیدا کردم .

    استاد من نزدیک 7 بار یه الگوی تکراری رو در رابطه های عاطفیم تجربه کردم ، الگو این بود که سراغ هر آدمی که میرفتم و دوست داشتم باهاش ارتباط برقرار کنم‌ 1) یا قبل از من با ادمی دوست بود که دوست داشت برگرده و باهاش دوباره اوکی بشه ، 2) یا درحالی که من وارد زندگیش شدم یه آدمه دیگ هم بود ، 3) یا اون ادم اصلا من رو نمیدید و میرفت سراغ ادمه بعدی زندگیش ؛ دیشب بار 7می بود که این اتفاق برام افتاد و من از ناراحتی زیاد و سوالاتی که قبلا در فایل های الگو تکراری از خودم‌پرسیدم به ریشه این مسئله رسیدم ، من خودم رو لایق بودن با هیچکدوم از ادمهایی ک دوست داشتم باهاشون ارتباط برقرار کنم نمیدونستم و همیشههه هم نادیده گرفته میشدم و کلا هیچوقت اولویت نبودم ، کمی که فکر کردم به یک موضوعی رسیدم

    من وقتی بچه بودم و حتی تا همین لحظه توسط پدر و مادرم با بچه های همسن و سال خودم مقایسه شدم و هیچوقت با ویژگی هایی که داشتم براشون قابل قبول نبودم‌ و همیشه باید سعی میکردم که خودم رو ثابت کنم تا من رو ببینن و گاها اینکارو بصورت کاملا ناخوداگاه انجام میدادم ، در طی این مدت به رفتار های پدرم که نگاه کردم دیدم که نمیدونم به چه علت ولی هرچه قدررر که من دستاورد های فوق العاده ای هم کسب کنم میگرده و یک نکته بزرگ‌منفی پیدا میکنه تا همون لحظه نشونم بده ؛ من فهمیدم که پذیرفته نشدن و طوری رفتار کردم که خودت جوری بودم که احساس لیاقت و مهم بودن نمیکردم دلیلش از خانوادم میومد و در تمامی روابطم تاثیر مستقیمش رو گذاشت تا بالاخره من الگوی تکراری رو کشف کردم .

    خدااا میدونه چقدرررر خوشحال شدم

    که گفتین دورههه لیاقت داره آماده میشه ،

    من چقدررررر نیاز دارم روی خودم در رابطه با این موضوع کار کنم چون یه چالههه بزرگ تو درونمه که هرموقع به ریشه مسائل برمیگردم با این دلیل مواجه میشم که احساس لیاقتم منفیه

    امیدوارم در زمان درست و خیلی زود بتونم دوره لیاقت و عشق و مودت رو تهیه کنم و روی خودم کارکنم .

    استاد و خانم شایسته عزیز

    ازتون میخوام برام دعا کنین

    بتونم خودم رو رشد بدم و بعد بهترین ادمی که برای رابطه میتونم رو پیدا کنم ؛

    خیلی دوستون دارم‌

    و تنها روش و مدل زندگی شمارو میپسندم

    و دوست دارم که به این روش زندگی کنم

    امیدوارم که بتونم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محسن منجزی گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    سلام بچه های عزیز

    دوست دارم در ادامه و در تایید صحبت مریم جان عزیز از تغییرات خودم هم بگم

    مریم جانم، عزیزم تمامی کسانی که با این سایت همراه هستن(شما که در کنار استاد بودید و هستید دیگه جای خود دارد) حتی اگه نخوان، حتی اگه هیچ قصد و هدف و نیتی برای تغییر نداشته باشند ناخودآگاه تغییرات رو به مرور احساس خواهند کرد، هر چند هم مقاوم باشند. حالا بچه های این سایت که تقریبا همه شون خواستار تغییر و بزرگ شدن هسن که مسلما تغییرات انتظار می‌ره و همین طور هم میشه و شده.

    مثلاً خود من، اوایلی که برای بار اول سریال زندگی در بهشت رو میدیم، وقتی می‌دیدم که استاد چه قددددر راحت خرید میکنه، چه قددددر راحت با پول و ثروت راحته و حسش خوبه، چه قددددر راحت زندگی می‌کنه اوایلش به شدت مقاومت داشتم و میگفتم، این همه اصراف و هدر روی چرا؟

    ابن همه کفش و لباس خریدن چه دلیل منطقی داره و مگه چند تاس رو استفاده می‌کنه. رویه دنبال کردن سریال و تعهد من برای تغییر به لطف خداوند مهربان ادامه پیدا کرد و من آنقدر خرید کردن های استاد و سبک زندگی درستش رو دیدم و کم کم تایید هام شروع و بیشتر شد که امروز یه لحظه به خودم اومدم و دیدم خدای من ، من چه قدر با پول و ثروت راحت تر شدم، چه قدر راحت پول میاد توی زندگیم و چه قدر راحت خرید میکنم و با این وجود کلی از خرید کردن خودم خوشحالم که باعث پیشرفت و گسترش و بهتر شدن دنیا شدم. بعد یکم دقت که کردم فهمیدم بللللله، اینها همه و همه ش نتیجه کار کردن روی خودمه، هر چند خداییش خیلی جاها شل کن و سفت کن بازی درآوردم، خیلی جاها سرد شدم، ناامید شدم، از مسیر منحرف شدم اما همیشه این خواسته توی وجودم بوده و هست و همچنان حتی اگه ضعیف بشه اما انشاالله و با کمک خداوند مهربان هیچ وقت خواسته تغییر و بهتر شدن خودم از بین نخواهد رفت و همیشه مهم ترین خواسته توی زندگیم بوده و هست.

    روند تغییرات آنقدر ساده، بدیهی ، اروم، منطقی و با حوصله انجام شده که فقط کسی که بدنبال بهتر شدنه و کسی که مدام خودش و تفکرات و عملکرد هاش رو ارزیابی می‌کنه متوجه این موضوع میشه. و همین موضوع هم مسئله تغییر رو لذت بخش و زیبا کرده که هیچ فشار و تقلا و تغییر ناگهانی و پوست اندازی یهویی در کار نیست و به صورت کاملا منطقی فرصت ها و شرایط هر روز بهتر و بیشتر و راحت تر برات جور میشن تا درنهایت به سمت تغییر بیشتر، بیشتر و بیشتر پیش بری. خدارو شکر میکنم برای این درکی که امروز به قلبم الهام شد و این تغییرات که داشتم و انشاالله همیشه ادامه دار خواهد بود.

    خدارو شکر میکنم بابت ماشین با کیفیت و با کلاس و فوق العاده تراک کمپر که انقد در کارها رو راحت کرده و آنقدر زندگی رو شیرین و لذت بخش.

    واقعا دست آقای فورد درد نکنه با این محصولی که تولید می‌کنه و کارخانه ای که هر روز در مسیر پیشرفت و بهتر شدن کار می‌کنه.

    خدایا شکرت برای این سایت فوق العاده که یکی از لذت های من شده

    خدایا شکرت برای نعمت پول و ثروت و فراوانی که هر روز بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه تا من یه خواسته هام برسم و در آرامش کامل زندگی کنم

    خدایا شکرت برای حضور این دو انسان پاک و صادق و فوق‌العاده در زندگیم

    شکرت خدایا

    I love you too much ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعید لامعی گفته:
    مدت عضویت: 1221 روز

    به نام خدای مهربان

    چقدر برای من و مطمئنا بقیه دوستام هم خوشحال کننده اس که شما باز هم سفر دیگری رو شروع کردید و قراره دوباره کلی خوش بگذرونیم و آگاه تر بشیم . من که دقیقا حس میکنم اونجام و نگاه های زیبای شما و خانم لایق تون رو حس میکنم و کلی ذوق دارم مثل شما برای کلی تجربه های جدید و کلی آگاهی و تجربه های جدید.امروز بازهم برای چندمین بار این فایل پر از آگاهی رو دیدم و کامنت منتخب فوق العاده اش رو خوندم و درک کردم و به خودم قول دادم که مثل سفر قبلی تون تا فایل ها رو درک نکردم به دنبال بعدی نروم و عجله نکنم و دقیقا لذتِ سفر کردن با شما رو حس کنم تا کلی بزرگ تر بشوم و مدارم بالا تر برود. من تقریبا به فضل خدا و به واسطه شغلم هر رفته یک سفر به شمال دارم و می تونم احساس کنم درس هایی که سفر کردن بهم میده رو ، و با اینکه اونجا خونه هم دارم ولی بواسطه راهنمایی های شما سعی میکنم هر موقع که شمال هستم به جاهای ناشناخته تا جای ممکن بروم و خودم رو محک بزنم و بشناسم ، به همین خاطر سعی میکنم بدون برنامه برم و چون تنها هم هستم اکثر مواقع خیلی برام تاثیرگذار هست ، من دقیقا شروع مسیر خودشناسی ام از همین سفرهای شمال و تنهایی شروع شد که باعث شد روی خودم و توانایی ها و انتخاب هایم متمرکز بشم.

    و اما موقعی که شما سفر جدید تون رو شروع کردید من هم سفر جدیدی و متفاوت تری از سفرهای روتین شمالم آغاز کردم که کاملا هدایتی بود و یه هویی. من تازه از شمال رسیده بودم و هوای اون روزهای ایران هم خیلی گرم بود که 2 روز رو هم تعطیل کرده بودند و چندین وقت هم بود که حال و هوای روستای پدری رو داشتم که سمت آذربایجان هست و نزدیک شهر زیبای تبریز ،و در فصل گرما هوای خیلی خنک و دلچسبی داره. بدون هیچ برنامه ای یه دفعه خواهرم زنگ زد که داریم میریم خونه خواهرمون تو دهات میای؟ من هم که ذوق زده به همسر جانم گفتم و در حالی که جفتمون هم کاملا شوک شده بودیم ،قبول کردیم و من طبق قوانین ایمان داشتم که این سفر فوق العاده خواهد بود و حتما کلی من را بزرگ تر خواهد کرد. جای همتون خالی چقدر هوا خنک و مطبوع بود و از قضا همه خواهرهام هم شرایطشون اوکی بود و یک هفته تقریبا همگی کنار هم بودیم و کلی لذت بردیم. نکته های این سفر برای من خیلی شگفت انگیز بود مثل نکته هایی که خانم شایسته از سفرهای متفاوت خودش بعد از سفر کردن با استاد گفتند.خوب این سفر ما لاکچری نبود و ما تو خونه خواهرم که برای خودش به تازگی ساخته و به سبک قدیمی و روستایی هست بودیم ، و خیلی چالش خوبی بود برای قدردان بیشتر نعمت ها بودن و تمرین برای سخت گیری نکردن که حتما باید سفر تو هتل باشه و امکانات کامل باشه. شب ها 30 نفر مثل قدیم ها لحاف تشک می انداختیم و قبل خواب مثل قدیم ها کلی می خندیدیم و بچه ها هم با هم بازی میکردند ، تو روز میرفتیم سر زمین های کشاورزی و از باد خنک ، چای آتیشی و سکوت و هوای تمیز لذت میبردیم. 2 روز رفتیم تبریز روگشتیم که واقعا شهر فوق العاده‌ای هست و همین طور به جلفا رفتیم که مرز ایران و آذربایجان هست و کلی خرید های فوق العاده کردیم و رود مرزی ارس رو هم از نزدیک دیدیم. نگم براتون که هدایت پشت هدایت ، من هیچ کاری نمی کردم فقط میگفتم چشم و میرفتیم ، حس میکردم که همه برنامه ها رو چیده و من فقط باید شناور و منعطف باشم و همکاری کنم و غر نزنم ، و فقط لذت ببرم و درس هام رو پاس کنم. من فقط ماه پیش از خدا خواستم که یه سفر آذربایجان جور کن و سپردم بهش و مثل همیشه غوغا کرد .

    من در این سفر شکرگزار تر شدم ، قدر داشته هام رو دونستم ، پذیرش ام بالاتر رفت ، منعطف تر شدم، دست از کنترل کردن شرایط برداشتم و راحت تر بودم. خدا را بی نهایت شکر برای این‌جهان زیبا و این زندگی پر از شگفتی و تجربه های لذت بخش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    به نام رب العالمین

    سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله هر کجا هستید حال دلتون خوب باشه.

    خدایا شکرت که توفیق درک آگاهی های این فایل را به من عطا فرمودی.انشاالله توفیق عمل بهشون را داشته باشم.

    خدایا شکرت به خاطر این جاده خلوت زیبا و سرسبز

    خدایا شکرت به خاطر این نظم آرامش و تمیزی این کشور

    خدایا شکرت به خاطر این کشور زیبا و سرشار از فراوانی

    خدایا شکرت به خاطر فراوانی آب در این کشور چقدر دریاچه رودخانه آبشار دریا اقیانوس احاطه اش کرده

    خدایا شکرت به خاطر این مردم سپاسگزار و آرامی که آنقدر با خودشون در صلح هستند و لذت میبرند.

    خدایا شکرت خاطر این آهنگ زیبا

    خدایا شکرت به خاطر لبخند زیبای مریم جان و استاد عزیزم

    خدایا شکرت به خاطر این رابطه زیبا و ساده و سرشار از آرامش و احترام استاد و مریم جان

    خدایا شکرت که این زیباییها رو دارم میبینم و حسشون میکنم و سپاسگزارشون هستم

    خدایا شکرت به خاطر این صحبت ها ی به ظاهر ساده ولی سرشار از آگاهی که باعث شناخت بیشتر و بهتر خودمان میشه

    خدایا شکرت باعث میشه دوباره برگردم و ببینم چقدر تغییر کردم از وقتی تو رو بهتر شناختم به وسیله عزیزانت در این بهشت از کجا رسیدم به کجا و چقدر وجودم به لطف بینهایت تو بزرگتر شده چقدر درکم بهتر شده چقدر زندگی لذت بخش تر شده چقدر آرامتر شدم چقدر دلم قرصه از داشتنت چقدر احساس بهتری نسبت به زندگیم ،خودم و خودت دارم .

    چقدر تحسینتون میکنم شما رو استاد که اجازه دادید مریم جان خودش تغییر کنه و به قانون عمل کردید و چقدر مریم جان تحسینت میکنم که آنقدر خوب قانون رو درک کردی و اینقدر عالی هر بار بهش عمل میکنی واقعا شما دو عزیز عملکردتون عالیه به قانون و همین باعث هم فرکانس شدنتون و با هم بودنتون شده و چقدر ما داریم از این رابطه زیبا درس میگیریم و قانون رو بهتر درکش میکنیم

    من هم قبلا برا سفر یه سری افکار داشتم که اذیت میشدم از گرمی هوا از سردی از اینکه نکنه ویلا یا مکان باب میلم پیدا نشه از اینکه جایی که میرم تمیز باشه و یک عالمه اگر های دیگه که همش برمیگشت به شرک ها و ترمزهای ذهنیم

    من تغییر کردم ولی استاد به لطف قانون سلامتی این تغییرات عمق گرفت نمی توانم بگم چطور ولی میتونم بگم خودش یه جهشی بود در زندگیم و مخصوصا در عزت نفسم که بسیار بسیار از شما سپاسگزارم به خاطر این دوره و به اشتراک گذاشتنش شما به راحتی می‌تونستی این دوره رو برا ما ضبط نکنی ولی به هدایت الله مثل همیشه عمل کردید ممنونم.

    من هم قبلا برا سفر اذیت میشدم و باید همه چی از خوراکی لوازم و هرچیزی لازم می‌دیدم اوکی می‌بود بعد حرکت میکردیم بعد نگاه میکردم همسرم چقدر راحته فقط خودش سوار ماشین میشد بدون هیچ دغدغه ایی تعجب میکردم فکر میکردم اون کارش اشتباهه در حالی که کار من اشتباه بود و من اینو متوجه نمی‌شدم تا اینکه به لطف شما با قانون آشنا شدم و بهتر خودم رو خدا رو و خواسته هام رو شناختم رهاتر شدم و هر بار دارم سعی میکنم راحت تر و آسون گیر تر باشم نسبت به قبل و واقعا سبک بارتر شده سفر برام.

    و اگه قبلا از راحت بودن همسرم تعجب میکردم وقتی درکم از همه مسائل بالاتر رفت فقط هر بار صلحی که با خودش داره رو تحسین میکنم بارها و بارها و لذت میبرم از اینکه چنین شخصی همسفرم هست و سفر با همچین فردی چقدر راحتره و ساده تره و لذت بخش تر خدا رو شکر میکنم بابت حضور همسرم در زندگیم.

    من اهل آرایش نبودم هیچ وقت ولی همیشه باید یه مرطوب کننده و کرم و صابون مخصوص پوست صورتم دنبالم می‌بود و استفاده میکردم الان به لطف شما استاد خوبم و برکت دوره قانون سلامتی مشکل خشکی پوستم برطرف شده الان یه شامپو برا حمام و یه کرم به خاطر آفتاب دنبالم هست و اگه فراموش هم کنم مهم نیست چون هدایت رو باز هم به لطف شما بهتر درک کردم و باورش دارم .

    استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم خوشحالم که با شما همسفرم ،انشاالله در پناه رب العالمین همواره شاد سالم موفق ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد عزیزم

    سلام دوستان عزیز

    سلاااام مریم جووونم ، وای که چقدر ناز شدین

    خیلییییی این مدل مو بهتون میاد.

    من مطمئنم چه برای استاد و چه برای مریم جون اول از همه قبل از اینکه بقیه بخوان تحسینشون کنن ، بارها و بارها خودشون خودشون رو تحسین کردن و در واقع خودشون رو لایق می دونن و این هم جزو گزینه های احساس لیاقت و عزت نفسه

    دمتون گرم

    الهی شکرت به خاطر اینکه از طریق کسی من رو هدایت میکنی که اول از همه خودش عمل می کنه و من می تونم نمونه عملیش رو که نتیجه گرفته ببینم .

    استاااد عااااااشقتونم که بازم دوره آماده کردین اونم چه دوره ای

    مطمئنم اینم مثل تمام دوره های این سایت ارزشمند ، فوق العاده است.

    امیدوارم منم در فرکانسش قرار بگیرم و بتونم بخرمش

    وقتی مریم جون داشت از نتایج و تغییرات بزرگی که داشته حرف می زد ، یاد تغییرات خودم افتادم.

    اینکه چقدررر به آزادی رسیدم. آزادی از حرف مردم ، آزادی از اهمیت نظر مردم و…

    البته اول اینو بگم که خیلییییی دیگه مونده تا به پای استاد برسم ولی نسبت به قبل خودم یه چیز دیگه ام

    مثلا اگه قبلا برای رفتن به سوپری سر کوچه حداقل 10 دقیقه طول می کشید تا آماده بشم ، الان فقط یه کفش پوشیدنه

    یعنی واقعا 10 ثانیه هم نمیشه.

    الهییییی شکرررررررررت

    نکته ی مهم و قابل تحسین اینه که مریم جون خواسته که تغییر کنه و برای تغییر کردن اقدام کرده و از همون قدم های کوچک اولیه شروع کرده.

    مثلا برای سفر به کویر مرنجاب

    اینو قبول کنید که قبول کردنه همچین سفری با همچین شرایطی اصلااا کار ساده ای نیست و هرکسی این کار رو نمی کنه یا اگر هم بکنه ، کل سفر میشه غر و شکایت از اینکه اینجا هیچی نداره و …

    ولی مریم جون با پذیرفتن همچین سفر و شرایطی خودش رو رشد داده و منجلب به ایجاد همچین نتایج و تغییرات بزرگی شده.

    دمتووووووون گرررررررررم

    عاااااااشقتوووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    بنام الله مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    اول از هر چیز تشکر میکنم از شما استاد نازنینم بابت تهیه فایل هایی که پر از آگاهی هستن و چه در فایل های رایگان چه در دوره ها واقعا همش از قانون صحبت میکنید.وقتی مریم جان در مورد آرایش نکردن صحبت کردند من هم به یاد آوردم که چقدر با آموزش های شما تغییر کردم، استادعزیزم و مریم جان من قبل اموزش های شما دختری بودم که کلی وقت میگذاشتم تا آرایش کنم و احساس رضایت داشته باشم از چهره م که تازه اون احساس رضایت نسبی بود ولی از زمانی که توی دوره 12 قدم از مریم جون در مورد عزت نفس و نیاز به تایید دیگران صحبت کردن وقتی گفتن ایشون احساس ارزشمندی و عزت نفسشون روی ارایش بنا شده بود دیدم ای وای منم اینجورم ولی هیچ وقت فکر نمیکردم بد باشه تازه فکر میکردم دارم به خودم احترام میزارم باورتون نمیشه برای رفتن به محل کارم چقدر زمان صرف میکردم تا چهره م بهتر دیده بشه ولی با اموزه های شما منم سعی کردم روی این پاشنه اشیلم کار کنم وای استاد اولش خیلی،سخت بود ولی کم کم احساسم خیلی بهتر شد و الان منم تو مسافرت هستم وقتی این فایل رو دیدم به یاد آوردم من چقدر تغییر کردم منی که سال گذشته واسه سفر چند دست مانتو شلوار کلی لواز ارایش اتوی مو و … با خودم میاوردم تو این سفر یه مانتو اوردم با ضدافتاب مرطوب کننده و شامپو و شوینده صورتم الان انقدر زود اماده میشم که خودم کیف میکنم تازه هم زیبا هستم هم احساسم خیلی عالیه احساس سبکی میکنم. قبل از سفر یه حسی بهم میگفت چون فقط با خانواده خودم میرم و کم جمعیت هستیم و شلوغ نیست دور و برمون دیگه خوش نمیگذره اما دیدن سفرهای شما باعث شد به خودم بگم استاد دو نفره سفر میکنن و قبلا 3 نفره سفر میکردن و کلی خوش میگذرونن و صدای ذهنم رو خاموش کردم و خدارو شکر سفرم کنار پدر و مادر و خواهرم عالی شد خدارو شکر واقعا چقدر دیدن زندگی شما بهم کمک کرد و سپاسگزار شما هستم

    خدایا شکر برای این اموزه های استاد عزیزم

    استاد من خیلی مدیون شما هستم صمیمانه دوستون دارم و خوشحالم که با شما آشنا شدم و مریم جانم چقدر شما رو تحسین میکنم چقدر از شما یاد میگیرم ممنون بابت فایلای زندگی در بهشت ممنون بابت فابلای سفر به دور امریکا، ممنون که از شیوه کار کردن روی خودتون برای ما صحبت میکنید سپاسگزارتونم شما واقعا برازنده ی استاد عزیزم هستین مثل ملکه میمونید عشقتون پایدار عزیزای دلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فاطمه کیخا گفته:
    مدت عضویت: 1020 روز

    به نام و یاد خدا

    سلام‌به استاد عزیزم و مریم جان زیبا و همه ی دوستان عزیزم.

    چند روزی این ذهن و نجواهاش ولم نمیکرد همیشه تو سایت میچرخیدم و فایلهای خودمو میدیم و شکر خدا با دوره ی شیوه ی حل مسائل زندگی که دارم آن شاالله دارم حلش می‌کنم.

    امروز که این قسمت رو دیدم نگاهم فقط به صورت زیبای شما بود مریم جان ، همین طور با لبخند نگاهتون میکردم.

    نمی‌دونم چرا صحبتهای مریم جون و این تغییراتی که از خودشون گفتن که البته من در دوره ی 12قدم این خاطره رو شنیده بودم من رو فقط یاد کنترل ذهن انداخت.

    این که واقعا پشت این تغییراتی که سعی می‌کنیم ما آگاهانه انجام بدیم چقدر نجواها و کنترل ذهن هستش.

    اینکه ما در هر زمینه ای میخام تغییر کنیم نجواهای ذهن هم در کنارش هست.

    اما وقتی سعی می‌کنیم آگاهانه رو خودمون کار کنیم باورهامون تغییر بدیم و استمرار و تعهد در عمل داشته باشیم جهان هم پاداش خوبی به ما می‌دهد.

    من دفعه ی اولی که فایل جذب در قرآن رو نگاه کردم وقتی این قدر قشنگ استاد آیه ای برای نجواهای ذهن گفت از اون روز تا یه جایی کارم گیر میکنه سریع میرم تو گوشیم نگاهش می‌کنم تا یادم بیاد عملکردش تا سریع افسار این ذهن چموش رو در دست بگیرم.

    خیلی خوشحالم از اینکه اینجام در کنار همه ی شما عزیزان.

    بریم که ادامه ی سفر رو بترکونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    آدیل گفته:
    مدت عضویت: 1573 روز

    سلام خدمت شما دو عزیزو دوستان عباسمنشی

    بعد از مدتها میخام کامنت بزارم در مورد هدایت هایی که از این فایل دریافت کردم ودرباره این موضوع که چقدر باور میتونه مهم باشه و روی هر چیزی تاثیر گذار.

    استاد من بعد از دیدن این فایل و وقتی که گفتین حتی ضدآفتاب هم استفاده نمیکنید، کلی علامت سوال تو ذهنم اومد که خب درسته استاد باور داره که نیازی نیست ولی الان لایه اوزون سوراخه و پوست کلی اشعه یو وی مضر داره دریافت میکنه و چجوریه که استاد لکی هم رو پوستش نداره.

    فکر کنید داستان هدایت چقدر خوب عمل میکنه که من بدون اینکه این موضوع یادم باشه داشتم ی سری مقاله درباره ضدآفتابای خوراکی میخوندم(چون کارم مرتبط با حوزه پوست هست) رسیدم به تحقیقی که سال ها قبل انجا شده و اومدن به 40 نفر از افراد شرکت کننده ضدآفتاب خوراکی دادن و بعد از ی دوره متوجه شدن پوستشون واکنش خوبی داشته و در واقع تولید ملانین کمتر شده و نتیجه این شده که بلههه ضدآفتابای خوراکی واقعا تاثیر گذارن

    بعد تو ی تحقیق دیگه دانشمندای آمریکایی اومدن و همین آزمایشو تکرار کردن اما این دفعه به صورت تصادفی به ی تعداد دارونما دادن به تعداد دیگه همون ضدآفتاب خوراکی رو. و اینجا بوده که بعد ی دوره دیدن بلهههه نتایج یکسانه تقریبا. یعنی اون کسایی که دارونما مصرف میکردن هم تولید ملانین تو پوستشون کمتر شده و پوست از خودش در برابر آفتاب محافظت کرده. این یعنی چی؟ یعنی قدرت باور

    یعنی هدایت بینظیر خداوند برای هر سوالی که به ذهنت میرسه

    یعنی حتی میشه با قدرت فکر تولید ملانینم کنترل کرد.

    پس بقیه خواسته ها که خیلی آسون تر به دست میان اگر بتونیم باور ایجاد کنیم و ذهنمونو کنترل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علیرضا روح اله گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    هین توکل کن ملرزان پا و دست

    رزق تو بر تو ز تو عاشق تر است

    الهی به امید تو بزن بریم یه کامنت از دل بشینه به دل خودمو بچه ها

    سلام به استاد عزیز و همسفر قشنگش

    و دوستانی که دلشون با استاد همسفره

    استاد جان بینهایت از شما متشکرم که دوباره داری میری سفر چون هر دفعه دل یه عالمه آدمو با خودت میبری و با این ویدئوها و تصاویر و کامنتها و سینرژی عالی چه تصمیمات بزرگی که گرفته میشه و چه حرکات خفنی که زده میشه

    میتونم به جرعت بگم قسمت عظیمی از تفکر مردم ایران در آینده و اتفاقات بینظیری که در انتظار این کشور هست رو شما داری رقم میزنی با طرز افکار و درکت از قوانین و البته عمل کردن و الگو شدن

    و چقدر خدا به منو بچه های سایت لطف داره که جمعمون کرده اینجا الهی خیلی شکرررررر

    دوست من که داری این کامنتو میخونی از اینجا با همه وجودت بخونش

    یه عمری شما میگفتی روی خودتون کار کنید و در راستای اهدافتون تلاش کنید و اونموقع مسلما سلامتی و روابط و ثروت خودش وارد زندگیتون میشه. خیلیییی اینو از شما شنیدم ولی انگار درکش نمیکردم

    مثلا هر روز با انرژی از خواب پا میشدم فایل گوش میدادم شکرگزاری میکردم و انصافاً سطح انرژی و فرکانسمم بالا بود و معمولاً درخواست‌هام از خدا مربوط به موارد مالی بود

    خلاصه با انرژی عالی از خواب پامیشدم و از خدا درخواست میکردم مثلا امروز رو برام یه روز چند میلیونی قرار بده یا امروز منتظر یه قرارداد عالی از سمت توام یا فلان معامله به بهترین و پرسودترین حالت ممکن انجام بشه یا خدایا منو به سمت پولهای فراوان هدایت کن ووو…

    ولی واقعاً اتفاق مالی چشم گیری برام رخ نمیداد

    تا اینکه چند روز پیش داشتم فایلهایی که رضا عطارروشن عزیز فرستاده بود رو گوش میکردم البته برای چندمین بار

    تو اون فایلها یه جایی استاد از یک تعبیر زیبا در مورد برخورد با پول استفاده میکنه که واقعاً ازش ممنون و سپاسگزارم که یک مفهومی رو به هزار شکل و لحن مختلف بیان میکنه تا آدم بالاخره متوجه منظورش میشه اون تعبیر این بود

    *پول ارباب خیلی بدیه و نوکر خیلی خوبیه

    منظورش این بود که اگه شدی نوکر پول و اون شد ارباب خیلی بهت سخت میگیره و اذیتت میکنه ولی اگه تو شدی ارباب پول واست همه جوره نوکری میکنه

    بعد از این تعبیر زیبا خدا منو به این استنتاج زیبا هدایت کرد و این ترمز بزرگ رو توی باورهام پیدا کردم که من هر روز با اینکه با انرژی از خونه میزدم بیرون ولی خوشبختی و حال خوبمو فقط در گرو رقم پولی که وارد زندگیم میشه میدیدم و اگه اونروز عدد قابل توجهی ورودی نداشتم به زور باید حالمو خوب میکردم

    خلاصه بعد از این ماجرا اینطوری فکر میکنم و عمل میکنم

    هر روز صبح به خدا میگم خداجونم امروز میخوام فقط لذت ببرم

    میخوام امرزو آدمای خوبو ملاقات کنم، جاهای عالی برم، تو موقعیتهای مناسب برای پیشرفتم قرار بگیرم و البته ثروتهای عالی رو هم تجربه و میخوام مثلا بیست و پنجم مرداد ماه بشه یکی از بهترین روزای زندگیم

    باورتون نمیشه بعد از این تصمیم و عمل کردن بهش و گره نزدن حال خوبم به مقدار ورودی پول،

    اتفاقاً هر روز فروشهای عالی، پولهای زیاد، مشتریای مهربون و همفکرانس و در کل اتفاقات مالی بینظیری برام رخ میده

    امیدوارم تونسته باشم با کلمات منظورمو برسونم و شمام اگه مثل من این ترمز خفن رو توی باورهاتون دارید کشفش کنید و بعد از اون نتایج عالی رو ببینید

    الهی سپاسگزارم که منو تو این مسیر قرار دادی تا بتونم یه الگوی کوچیک باشم برای دوستانم

    یاحق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      م گفته:
      مدت عضویت: 2031 روز

      سلام دوست عزیز

      فایل امروز نشانه هدایتم بود از خداوند درخواستی داشتم و هرچقدر فایل رو نگاه کردم مورد مرتبطی با درخواستم ندیدم ، البته این فایل رو قبلا هم دیده بودم و کامنتاشم تقریبا خونده بودم ولی چیزی دستگیرم نشد ، تا اینکه کامنت شمارو دیدم و یه جرقه تو ذهنم زد . اینم بگم بارها و بارها به این نکته رسیده بودم و میدونستم که این موضوع یک گره ذهنی برای منه که به پول نچسبم

      و خوده استاد بارها تو فایلها گفتن که به یه خواسته نباید بچسبین چون بدتر ازتون فرار میکنه و حتی تو تمرین ستاره قطبی در دوازده قدم گفتن که اگه صبح که دارین خواسته هاتو نو تجسم میکنید ، اونیکه نسبت بهش حساسیت دارید و خیلی مهمه براتون ولش کنید ودر عوض خواسته های ملموس تر و شدنی تر که ذهنتون باهاش مقاومت نمیکنه رو درخواست کنید

      و این موضوع پاشنه اشیل من هست که باید حسابی روش کار کنم ولی متاسفانه ذهن چموش کارخودشو میکنه و دائم باید افسارشو بکشیم ، الان یه چند روزی بود فروشم پایین اومده و حالم کمی میزون نبود و علتشو نمیدونستم که با کامنت زیبای شما برام واضح شد

      که اقاجان هرچقدر بیصبرانه منتظر پول باشی ، بیشتر ازت فرار میکنه

      از زندگی لذت ببر ، از بودن با همسر مهربانت، پسر دوست داشتنی و مودبت که زبانزد فامیل و اشنا هست ، از مغازه دوست داشتنی و شیکت ، از پاساژ آروم و دنجت که بهترین همسایه هارو داری، از محل سکونتت که بسیار دنج و خلوت و سربزه ، از همسایه های اروم ، نجیب، با کلاس ووووو خلاصه انقدر زیاده که حد نداره ….

      موفق باشید

      با تشکر از کامنت خوبتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علیرضا روح اله گفته:
        مدت عضویت: 1500 روز

        ممنون از نگاه زیباتون

        کامنت شمام به من انرژی داد

        آره بازی ذهنه دیگه

        هزاران هزار نعمت کوچیک و بزرگی که داریمو ول میکنه و میچسبه به همون یدونه خواسته که نداریم، که همونم معلوم نیست به صلاحمون باشه، حداقل تو اون بازه زمانی

        به هر حال آرزو میکنم از زندگیتون لذت ببرید

        سایه خدا روی زندگیتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: