سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 9

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Dorsa گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به‌نام خدایی که زیبایی‌اش بی کتمان و بی انتهاست…

    سلااااام دوستای همفرکانسی من سلاااااااااام استادجونم سلااااام مریم جون خوشگلم:)

    خداروشکر میکنم بابت آغاز امروزم با این همه زیبایی و آگاهی و هدایت بی نظیر خداوند

    خداروشکر که دوباره من رو هدایت کرد که بعد چند وقت خداوند به من بگه و من دیدگاهمو در این سایت بهشتی ثبت کنم…

    دیدن این فایل بی‌نظیر و زیبایی هاش من‌رو یاد سفر هفته گذشته خودم به استانبول انداخت که منتظر یه فرصت فوق‌العاده بودم که بیام ازش تعریف کنم و الان بهترین وقته..:)

    من توی این 17 سال عمری که از خدا گرفتم سفر هفته پیش من به شهرزیبای استانبول برای رفتن به سفارت کانادا برای انگشت نگاری مهاجرتم اولین سفری بود که به خارج از ایران هدایت شدم…

    وقتی که وارد میسیسیپی شدین با دیدن اون ابر های خووووووشگل و تپل و اون ترکیب آبییی آسمون و سفید پنبه ای بودن ابرا منو یاد اون لحظه ای انداخت که توی هپاپیما داشتیم از بین ابرا رد میشدیم و من داشتم یه آهنگ فوق‌العاده و توحیدی گوش میدادم و الان هم که دارم اینارو مینویسم دارم این آهنگ رو گوش میدم…خدایاشکرت عجب حس عجیبی بود…خداروشکر هم در مسیر رفت هم در مسیر برگشت هم کنار پنجره بودم و کلی از زیبایی های خداوند البته این‌بار با یک دید خیلی بازتر و گسترده تر لذت بردم…

    وقتی که هواپیما بلند شد و من دیدم هرلحظه که بیشتر و بیشتر داره اوج میگیره ما ادما دربرابر این جهان هستی چقدر کوچیک تر و کوچیک‌تر میشیم تا اینکه از یه جایی به بعد محو میشیم قدرت خداوند رو عمیق تر و عمیق تر درک میکردم و می رسیدم به اون حرف استاد که میگه ایده ها به ما گفته میشود ما از خودمون هیچی نمیدونیم باید از خدا بخوایم که مارو هدایت کنه باید به خدا بگیم خدایا من هیچی نمیدونم من هیچییییی نمیدونم این تویی که میدونی و من رو هدایت میکنی مطمئنم که من رو هدایت میکنی تویی که کمکم میکنیاخه من بدون تو چی هستم واقعا؟!!!!

    وقتی که توی این فایل اون دختربچه زیبارو دیدم که انقدر راحت و به قول معروف فارغ از غوغای جهان اون وسط دراز کشیده و سرگرم صحبت هست بازهم یاد آزادی ای که درسفر خودم تجربه کردم افتادم تاحالا انقدر آزاد نبودم خدایاشکرت..

    وقتی که توی آلاباما اون مرکزی که برای ویزیتورا ایجاد کرده بودن رو دیدم یاد احترام و مهمان‌نوازی عجیب مردم استانبول افتادم…واقعا توی سفری که رفتم اهمیت فرکانس ادما رو خیلییییی بیشتر درک کردم یادمه قبل اینکه سفرم به ترکیه رو داشته باشم خیلیا بهم میگفتن اره رفتی اونجا کیفتو دو دستی بچسب گردن بندتو ننداز و اونجا پر دزده خیلی حواست به خودت باشه اتفاقی برات نیفته مخصوصا اینکه تو و مامانت فقط دو نفری زنید و…

    کلی از این حرفا که بنظرم فقط از بی ایمانی نشات میگیرهو منو مامانم که داریم در مسیر آگاهی قدم برمیداریم گفتیم ما میریم اونجا و میشینیم روی شونه های خداوند و توکل بر هدایتش و حاضرم قسم بخورم که این سفر یکی از فوق‌العاده ترین سفرهایی بود که من رفتم با اینکه شاید چلنجینگ بنظر می‌رسید اما از همه لحاظ معرکه بود…

    این سفر واقعا به قول استاد و مریم جونم انگار مدار منو بالاتر برد و انگیزه من برای مهاجرت به کانادارو صدهزار برابر کرد…

    کلی خواسته جدید در درونم بوجود اومد با دیدن اون همه راحتی و آسایش و زیبایی..

    از بدیهی‌تزین چیز ها مثل سرعت نت عجیببببببب گرفتهههه تا…

    خدایاشکرت

    به چه جاهایی هدایت شدیم خدایاشکرررررررت

    یک روز رفتیم یه اسکله ای درشهر استانبول که هم کشتی های باری هم کشتی های تفریحی از اونجا رد میشدن تداخل آبی آسمون و آبی دریا منو دیوانه کرده بود با اینکه سرظهر بود اصلا متوجه گرمای هوا نبودیم

    اونجا پر بود از مرغهای ماهی‌خوار که چقدر صمیمی باهامون رفتار میکردن یه سریاشون‌باما می ایستادن کنار اسکله و کشتی هارو تماشا میکردن یه سری دیگشون هم با حرکات آب حرکت میکردن و شنا میکردن…منظره فوق العاده ای بود خدایاشکرت

    وقتی از روبه‌رو نگاه میکردیم سمت راستمون میتونستیم یکم دورتر شهررو ببینیم و مناره های خوشگل یه مسجد معروف که از ون دور کامالا معلوم بود و خودنمایی میکرد و سمت چپمون اون پل معروفی بود که قسمت آسیایی و اروپایی استانبول رو به هم وصل میکرد و وقتی توی این فایل استاد از روی اون پل زیبا رد منم یاد این پل استانبول افتادم

    یادمه اون رپز بعد از لذت بردن از زیبایی های اون اسکله هدایت شدیم به یه رستوران با غذاهای خیلییی خوشمزه و باکیفیت و بهترین قیمت و بهترین منظره…منظره‌مون روی تپه ای بود که از بالا وقتی داشتیم غذا میخوردیم میتونستیم همون اسکله زیبا رو تماشا کنیم وای که چقدر رویایی بود خدایاشکرت..:)

    و روزهای دیگه هم چقدر هدایت شدیم به جاهای خوب و دست های بینظیر از دستان خداوند

    یادمه یه روز رفته بودیم کتونی بخریم در یکی از پاساژ های استانبول یک کتونی برداشتم و رفتم که حساب کنم خانمه بهم گفت مادام شما میتونی یک کتونی دیگه هم به رایگان برداری:))))و این هدیه خداوند بود به ما و این اتفاق اون روز فقط برای ما افتاد و کلییی خرید بی نظیررررررررررررررررر دیگه هم انجام دادم که بنظرم واقعا همشون هدایتی بود:)

    خدایاشکرت

    واقعا آدم تا زمانی که قدم برنداره و تجربه نکنه نمیتونه خواسته هاش رو دقیق بشناسه

    وقتی انسان در نقطه ای که فکرمیکنه نقطه امنشه بمونه و فلکسیبل نباشه و سکون رو به حرکت و فرار رو به قرار ترجیح بده پیشرفت و پرواز روبه‌بالا که هیچی حتی نمیتونه بفهمه که آقاجان تو میتونی توی هرشرایطی که هستی حتی اگه خیلی هم بنظر خودت ایده آل باشه بازم به مدارهای بالاتر و بالاتر بری چرا که هیچ‌وقت هیچ‌کس کامل نیست و بازهم حتی در ایده‌آل ترین حالت جایی برای بهتر شدن وجود داره چرا که “ما زنده به آنیم که آرام نگیریم ، موجیم که آسودگی ما عدم ماست

    کلیییی دوستتون دارررررررررممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم عزیزو دوستان گلم

    واااای که چقدر دلم خواست استاد ازین سفر هایکه شما میرین….

    هیچوقت تجربه شون نکردم ،هیچوقت!!!

    پارسال تابستون که رفتیم شمال خییییلی دلم میخاست خوابیدن یکشب توی جنگل و چادر رو تجربه کنم..

    خیلی به همسرم گفتم اما ایشون خیییلی محتاطه گفت نه مابچه داریم خطرناکه!!!

    البته من میدونستم که بچه بهونه شه!!

    چن ما بچه هم که نداشتیم بازم اینکار رو نمیکرد!!

    خیلی افکار منفی داره توی این مواردشبیه به این!!

    اما خودم تصمیم گرفتم همین امروز که خودم شروع کنم قدم به قدم از بیرون شهر رفتن و توی دل طبیعت و سفرهای یکروزه و کوچولو شروع کنم تا برسم به سفرهایکه شما میرین…

    البته که منم قبلا مث همسرم بودم الانم هستماااا درمورد بچه هام اما کمتره،خیلی کمتر از گذشته ام.

    اونم بخاطر اینه که روی خودم کار کردم..

    درمورد ارایش کردن هم خیلی بهتر شدم توی 12قدم که مریم جان توی یکی از جلسات درمورد عزت نفس بود حسابی توصیح دادین اونجام نوشتم براتون که منم خدارو شکر خییییییلی بهتر شدم..

    الان جوری شده که به ندرت آرایش میکنم.خییییلی خییییلی کم شده…

    درمورد دوره ی جدید احساس لیاقت هم که گفتین خیییبلی خوشحال شدم بااینکه به تازگی کمتر از یکهفته لس که دوره ی عزت نفس رو خریدم الان جلسه ی2هستم اماااااا اینقدر این احساس لیاقته جای کار داره و یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل منه که حتما توی این دوره هم شرکت میکنم و در کنار عزت نفس روی این دوره هم کار خواهم کرد..

    داشتم توی دوره ی عزت نفس با خودم میگفتم که فکر کنم یکسال باید برای این دوره وقت بزارم 3ماه کمه!!!

    که شما خبر خوب دیگه ای بهم دادین و یه نشونه بود برام کع….

    بعععععله همینطوره….

    انشالله هدایت بشم و توی دوره ی جدید باهاتون همراه بشم ..

    هرچقدر هم که زمان لازم باشه براش میزارم..

    خیییلی هیجان دارم استاد چن اولین دوره ی آنلانین من میشه دوره ی احساس لیاقت که باهاتون هستم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3021 روز

    بنام خالقی که مرا خالق زندگی ام آفرید

    سلام به استاد عباس منش ارجمند واستاد بانوی شایسته گرانقدر وتک تک دوستان توحیدیم در این سایت الهی

    بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی

    استاد خداقوت

    یه مطلبی خواندم از سنت آگوستین که دنیا یک کتاب است وکسانی که سفر نمی روند فقط یک صفحه را می‌خوانند

    استاد من صبح اول وقت که آمدم سایت وفایل جدید رو دیدم گفتم بزار تا دانلود میشه آرامش در پرتو آگاهی قسمت 7 را گوش بدم تا داشتم کارهام رو انجام میدادم این فایل هم گوش دادم وبعد فایل سفر به دور آمریکا قسمت 194 گفتم فایل رو گوش میدم یساعتی استراحت میکنم بعد دوباره گوش میدم وکامنت مینویسم ولی پلن خداوند یه چیز دیگه ای بود آن لحظه که گفتید کولر ماشین خراب شد وهوا فوق العاده گرم برق ماهم قطع شد همون لحظه شما گفتید خانم شایسته با دفترش شروع کرده به باد زدن خودش منم گفتم خب حالا که برق نیست بهتره یه سرچی تو گوگل در مورد کویر مرنجاب بزنم وهم به آگاهی فایل آرامش در پرتوآگاهی قسمت 7 عمل کنم که یه قسمت آن استاد میگین دهنده باشید ،بده بده خصلت نفس توست قشنگ این جملات تو ذهنم رژه رفت منم گفتم چشم

    کویر مرنجاب :

    یکی از پرطرفدارترین نقاط کویری ایران واز جاهای دیدنی آران وبیدگل است واز شمال به دریاچه نمک مسیله در آران وبیدگل واز غرب به بیابان مسیله وکویرآب شیرین از شرق به بیابان پشت ریگ وپارک ملی کویر واز جنوب به بیابان بند ریگ وتپه های ماسه ای روان می رسد نام مرنجاب رااز کاروانسرا وقنات تاریخی در این منطقه که متعلق به دوران صفویه هست گرفته شده‌

    پیاده‌روی در میان تپه های شنی بلند محصور شده میان جنگل‌های تاغ ودریاچه های نمک از جذابیت‌های برجسته کویر است

    وچه هم زمانی جالبی که موضوع صحبت استاد وعزیز دلشون رسید به سفر که به کویر داشتند چون دیروز داشتم مستند گردشگری کویر لوت را تماشا میکردم که گردشگر از دریاچه گفت وخودش هم اشاره کرد که دریاچه تو کویر همه تعجب می‌کنند ولی هست که براثر بارندگی های فصلی پرآب میشن ولی چون خاک کویر شوره پس از یه مدت که آب تبخیر میشه فقط نمک باقی میمونه میشه دریاچه نمک

    خب بریم ادامه سفر

    در ابتدا چهره بشاش استاد وبانو شایسته که انرژی فوق‌العاده ای را به هر ببیننده ای میده وبعد آن جاده بی نظیر صاف وتمیز با پوشش گیاهی ودرختان سرسبز وآسمان آبی وتکه های ابر پفکی بعد می رسیم به استیک پارک Alabama که فوق العاده تمیز وسرسبز هست وبعد ویزیتور سنتر Alabama که در این مکان کل زیبایی های آن ایالت را به گردشگران معرفی می‌کنند تا هرکس دوست داره این زیباییها را تماشا کنه خدایا شکرت این سپاسگزاری که بعداز اکثر جملات استاد وبانو شایسته شنیده میشه نصب پرچم هر ایالت در کنار پرچم اصلی آن کشور چقدر زیبا وبیان گر صلح درونی مردم آن ایالت وکشور است

    وبعد ادامه مسیر به سمت می‌سی‌سی‌پی

    سفر کردن سبب میشه افق دید خودرا گسترش بدیم همان صحبتی که بانو شایسته از تجربه اولین سفرشون با استاد گفتند که در آن سفر وقتی آزادی ورهایی استاد رو دیدند متوجه شدند زندگی خیلی وسیعتر از آن چیزی هست که ما تصور می‌کنیم

    سفر فرد را از یک برنامه روتین زندگیش جدا میکنه وفرد از محدوده امن خود فاصله میگیره ووارد دنیای تازه ای از ناشناخته ها مثل موسیقی غذاهای متنوع ،طبیعت متفاوت ومتنوع فرهنگهای مختلف وآدمهای جدید وبه نوبه خود مسائل وچالش های جدید که با حل کردن هر کدام از این چالش ها ومسائل اعتماد به نفس ما بیشتر وبیشتر میشه وباعث میشه در سفرهای بعد روحیه سازگارتر داشته باشیم درست مصداق صحبت استاد که فرمودند اگر منظور ازسفر کردن از این هتل به آن هتل باشه که تو خونه بمونی بهتره در سفر، ممکن هست با شرایطی روبرو شویم که اصلا با روحیه ما سازگار نباشه ولی در سفر چون از محیط زندگی خود وافرادی که شناخت داشتیم فاصله میگیریم، سعه صدر خود را بالا تر می‌بریم وروحیه سازگارتری با محیط جدید در ما تقویت میشه ودنبال راه حل میگردیم برای راحت تر شدن سفروآزادی ورهایی بیشتر، بانو شایسته به مواردی که شما اشاره کردید در سفر اولتون، کم وبیش همه ما قبل از آشنایی با شما وسبک زندگی استاد این موارد را داشتیم البته من خودم کلا اهل آرایش نبودم ولی در خصوص شامپو ومام ولوسین بعداز حمام و..خیلی وسواس بخرج میدادم که همیشه توسفر اینا وسایل ضروری بودند ولی الان خداروشکر داریم یاد میگیرم عوض اینکه خودم را درگیر این فرعیات کنم از مسیر سفر وطبیعت زیبا ومردمان مختلف با فرهنگ وعقاید متفاوت لذت ببرم واصل را بچسبم تاهم از سفرم لذت ببرم وهم تجربه های زیادی کسب کنم

    خدایا شکرت بخاطر یه روز دیگه ویه آگاهی دیگه

    استاد جان ومریم بانوی عزیز صمیمانه سپاسگزار وجود ارزشمندتان هستم وخدارا سپاسگزارم که مرا به این مسیر هدایت کرد وسپاسگزار خودم هستم که نجواهارا کنترل کردم ودست به قلم شدم تا بنویسم

    درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    فررانه فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    به نام الله بخشنده و مهربان. سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم و سلام خدمت دوستان عزیزم …..استاد خوشحالم که سریال سفر به دور امریکا رو مجدد شروع کردید چون من هم عاشق سفر کردن هستم.اینقدر ذوق دارم و هر روز سایت رو باز میکنم که یه فایل جدید از سفرتون ببینم چون شما و مریم جان الگوی من هستید و من چیزهای زیادی ازشما یاد میگیرم و این کشور بزرگ و زیبایی امریکا رو بهتر میشناسم .‌سپاسگذارم از تمامی زحمات شما..مریم جان. عزیز دلم به نکته خوبی درمورد احساس لیاقت و ارایش کردن اشاره کردید .‌دقیقا من هم به شخصه همین شکل هستم.‌البته از وقتی با شما اشنا شدم خیلی بهتر شدم..من وقتی به مسافرت میرفتم شاید نصف ساک لباسام ازوسایل آرایشی بود همه حتی سشوار و اتوی موی خودمم میبردم ..من. چون موهام یکم حالت موج داره بدون اینکه اتوی مو بکشم بیرون نمیرفتم جدایی اینکه این اتوی مو باعث اسییب و موخوره به موهام شده بود ..حاضر بودم حتی این رو هم بپذیرم..استخر نمیرفتم چون بعدش نمیتوتستم موهامو اتو کنم..من پوستم سبزه هست اما واقعا زیبا هستم این رو حتی همه به من بارهاوبارهابیان کردن ولی به علت عزت نفس پایینی که داشتم و دارم بدون کرم روشن کننده بیرون نمیرم ..توی خیلی از مسافرتها هم درگیر همین موضوع بودم ارایش کردن به قول مریم جان خودش یه کاره پر زحمته و از یه ساعت زودتر باید شروع کنی تا به بقیه برسی. استاد عزیزم من خیلی دوست دارم تجربه سفرکردن با تور اون هم چند روزه رو داشته باشم وبتونم خودمو محک بزنم اونم سفری مثل سفرشما درهزمز به امید الله به این سفر بزودی هدایت بشم و تجربه های خوبی کسب کنم……از شما دو عزیز سپاسگذارم که با هرفایل درسی تازه به ما شاگردهاتون میدید.‌به امید الله روی خودم کار میکنم که بتونم خیلی ساده تر و راحتر چه بیرون رفتن و چه مسافرت کردن برم و بیشتر از زیبایها لذت ببرم و احساس لیاقت رو درخودم بیشتر کنم…..از همه دوستان هم بابت کامنتهاشون سپاسگذارم واقعا چیزهای زیادو درسهای خوبی از خوندشون میگیرم….. در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و خانوم شایسته و همه عزیزان این سایت

    خدا رو شکر میکنم که امروز صبح که بیدار شدم این فایل زیبا و پر از نکات اموزنده رو دانلود کردم و دیدم

    یک خبر خیلی خیلی خوب رو شنیدم از زبان خانوم شایسته که واقعا خوشحال شدم از شنیدنش و اون آماده شدن دوره احساس لیاقت هست و به محض بارگزاری روی سایت به امید خدا میخرمش

    در مورد سفر خدا رو شکر من همیشه فوق العاده انعطاف پذیر و راحت برخورد کردم با مسائل سفر و کلا برای هر سفری توی مدت خیلی کمی اماده میشم و این مورد خیلی میتونه سفرو لذت بخش کنه توی کل زندگیم یه کرم ضد افتاب خریدم اون هم فکر کنم داره تاریخ انقضا ش میره و هر چه بیشتر بری سمت این موارد یا بخوای برای مشکل به وجود امده توی سفر اعتراض کنی قطعا سفر بیشتر ضد حال میده

    یه نکته خیلی مهم توی سفر همسرفرهات هستن اونا هم اگه راحت نباشن با شرایط سفر اصلا خوش نمی گذره و من سفر با هر دو گروه رو تجربه کردم هم ادمهای راحت و انعطاف پذر و برعکس

    برای همه دلی شاد رو آرزومندم

    خدا نگه دار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مینا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2048 روز

    سلام به استاد جانم و مریم جان عزیزم خدا قوت

    و سلام میکنم به بچه های فوق العاده این سایت بی نظیر

    استاد من واقعا لذت میبرم از سفرهای شما. به قول خانم شایسته هر سفری که شما شروع میکنید یه عالمه رشد رو برای خودتون و ما همسفراتون به همراه داره . سفر قبلی که 2022 شروع کردید دقیقا مصادف شده بود با یه سری اتفاقات جدید تو زندگی من که با کنترل کانون توجهم به لطف ویدیوهای بینظیر شما و آگاهی های نابش تونستم با موقفیت اون برهه او پشت سر بذارم و هزاران بار خدا رو شکر میکنم برای وجود این سایت و بودنم در این مدار که میتونم خودم رو رشد بدم و به قول خانم شایسته به درون خودم سفر کنم ، تصمیمات جدید بگیرم و بخوام که زندگی رو جور دیگه ای تجربه کنم…

    الان هم که شما این سفر فوق العاده ارو شروع کردید، دوباره مصادف شده با یه تغییر در زندگی من که آگاهانه خودم دارم انجامش میدم و نیاز دارم به کنترل ذهن و توجه به زیبایی ها ، صبح که بیدار شدم با ذوق گفتم برم تو سایت حتما یه فایل جدید گذاشتن، و بعد این گفته های ناب که چقدر بهش نیاز داشتم الان. خانم شایسته عزیز خیلی ازت ممنونم که به حرف دلت گوش کردی و این موضوع رو جلوی دوربین گفتی و با ما به اشتراک گذاشتید. من واقعا الان نیاز دارم به بالا بردن احساس لیاقتم، چون وقتی خواستم و مسیر رسیدن بهش رو بررسی میکنم، میبینم جای ارزشمندی و لیاقت درون من کمه و باید بیشتر رو این موضووع کار کنم تا نعمتهای بیشتری وارد زندگیم بشه.

    چند وقتیه دارم جهاد اکبری روی باورهام کار میکنم، از خدا خواستم هدایتم کنه به مسیری که این باورها رو تو رفتار روزمره ام شناسایی کنم و درستشون کنم. یه شب خواب دیدم من با سه تا زنجیر به یه درخت بزرگ بسته شدم بودم. یعنی خودم و سه تا میدیدم که هر کدوم با یه زنجیر به درخت وصل بود. دوتاشون با درخت 2 قدم فاصله داشت و یکیش تقریبا 20 قدم. بعد که از خواب پریدم .. دقیقا یه حسی بهم گفت این زنجیرها باورهای : فراوانی، توحیدی و احساس لیاقت من بود.

    اون دوتا نزدیکتر به درخت باورهای لیاقت و فرواوانی ، اون که یه کم فاصله داشت باورهای توحیدیم بود. چون تو این یکسال که با شما حسابی دارم کار میکنم رو خودم یه مقدار بیشتر از قبل تونستم این نیروی مطلق حاکم بر جهان رو بشناسم و هر روز هم رو باورهام در موردش کار میکنم و احساس آرامش بی نظیری پیدا کردم. ولی هنوز زندگیم تکون اساسی نخورده. فهمیدم که باید رو این 3 باور خیلی بیشتر کار کنم تا نتیجه بهتری بگیرم. من به خودم قول دادم این مسیر زیبا رو تا آخر عمرم ادامه بدم و همیشه خودم رو رشد بدم و زندگی رو از ابعاد دیگه ای تجربه کنم . الان تو ترکیه زندگی میکنم و کارهای مهاجرت دوممون رو انجام دادیم به امید الله یکتا برای آلمان اقدام کردیم که تقریبا تا 2 ماه دیگه جوابش میاد. تو این دوماه میدونم که خیلی باید رو خودم کار کنم، ذهنمو کنترل کنم، ورودیهامو کنترل کنم و به احساس خوب عمیق برسم که آسان بشم برای آسانی ها و خدا کارهامو انجام بده و نتیجه دلخواهم اتفاق بیفته.

    باز هم سپاسگزارم ازتون برای شروع این سفر عالی و این آگاهی های ناب که با ما به اشتراک میذارید.

    دوستتون دارم

    حتما میایم فلوریدا و اونجا شما رو میبینیم و برای خودمون دست میزنیم برای تحقق بخشیدن به رویاهامون.

    درپناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    بنام فرمانروای عالم هستی

    با دیدن این عکس لبخندتون روی فایل به خودم گفتم امروزم ساخته شد،، با حس خوب، جسم سالم، ذهن آرام،، خداوندا سپاسگذارم

    حس خوب همینه که تابلوی زیبای Alabama و اون درختان زیبا رو سر صبح ببینی و کلی انرژی بگیری که خداوند داره هدایتت میکنه به سمت بهترین زیبایی ها و بشینی یه چای خوشمزه میل کنی و این ویزیتور سنتر زیبا رو ببینی که چقدر دکوراسیون زیبایی داره، اون صدفهای داخل شیشه و گلدونهاش چقدر زیبا هستن، و چقدر خوشحال شدم که منم دو نمونه از اون گلبرگهایی که اونجا بود توی اتاقم دارم و این یعنی خدا داره هدایتم میکنه،، الهی سپاسگذار توام

    و چه شعار زیبایی داره این کشور که میگه

    هیچ جا مث خونه آدم نمیشه

    منم اینو از جایی فهمیدم که چند روزی رفته بودم شهرستان پیش خانوادم، و تازه دیشب برگشتم به خونه خودم، به غار تنهایی خودم واسه من دیگه این دیدنها فایده ای نداره چون همش تکراره و یه مقدار هم هنوز حس وابستگی که خدارو شکر باز هم از قبلم بهترم

    مریم جان بعضی وقتا ناخوداگاه اون حرف کوچکیهات یادم میاد، که میگفتی میرم یه جای دوره دور،، دارم به این می رسم که واقعا دور بودن چقدر خوبه، دور از تمام انسانهای منفی، دور از تمام دلبستگی ها ووابستگی ها…اینا باعث میشه که ادم بتونه خودشو بسازه و تغییر کنه

    بعد از دیدن پرچم زیبای این کشور و دیدن این پل زیبا که چقدر من سازه ی این پلهای کشورها رو دوس دارم واقعا و دیدن ابرهای پنبه ای وسط اسمون و اون همه فراوانی ماشینهای خارجی زیبا که نشان از ثروتهای بی نهایته بریم گوش جان بسپاریم به صحبتها و نکات ارزشمند مریم جان واستاد گلمون

    این صحبتها بی نظیر بود و واقعا یک نمونه بارز از عزت نفس

    من هم قبلا خیلی ارایش میکردم و همش درگیر خرید بهترین مارک کرم

    بودم، از زمانی که روی عزت نفسم کار میکنم به ندرت یه ارایش خیلی ساده در حد دو دقیقه، خداروشکر میکنم که دیگه پول الکی واسه مواد شیمیایی نمیدم، و چقدر میفهمم که تغییر کردم چون الان دیگه نظر دیگران در مورد قیافم برام هیچ اهمیتی نداره،، واسه من این دیگه مهمه که خودمو از درون بسازم و احساس ارزشمندیمو ببرم بالا

    نه این که بشینم دو ساعت روی صورتم نقاشی کنم،، نقاشی خداجونمو خیلی دوس دارم و اون خودش صلاح دونسته که من اینی که هستم باشم بهترین نقاش خداست

    واقعا چرا کشور ایران پر مصرف ترین کشور لوازم آرایشی شده؟

    چرا مردمش به جای اینکه خودسازی از درون کنن، خودسازی از بیرون انجام میدن؟ قبلن ارایش موقت مد بود و الان خدای من با این ارایشهای دائم چه بلاهایی که به سرشون نمیارن، اخه خط چش دائم یعنی چی، عمل بینی یعنی چی، جراحی پلاستیک یعنی چی، پروتز لب و گونه یعنی چی، رژ لب دائم یعنی چی،کاشت ناخن یعنی چی، یعنی خدا هیچی بلد نبوده که تورو زیبا نقاشی کنه پس چه جوری داری میگی بنام خالق زیبایی ها،، این یعنی همون ظلمی هست که خدا توی قران میگه،،من به بندگانم ظلم نمیکنم بندگانم به خودشون ظلم میکنن

    طرف هیچ جراحی زیبایی نبوده که انجام نده، بعد ازش میپرسم چقدر درس خوندی، چی بلدی، مث چی سرش هم بالاست و میگه هیچی

    فقط جلو تلویزیون و ماهوارم و مینازه به اون اشغالایی که زده به خودش اعتماد به نفسش هم رسیده به سقف…

    بهترین نکته ارزشمند استاد ریشه تمام مسائل در احساس لیاقت است

    احساس لیاقت یعنی من اینقدر واسه خودم ارزش قائلم که مث اکثریت جامعه عمل نمیکنم، پیرو اینکه هر چی مد بشه مخصوصا آرایش دائم که واقعا توی ایران کولاک کردن نیستم، اقا نیستم خانم نیستم،، خوشش نمیاد ازت روشو بکنه طرف دیوار تو خودت باش بخدا بدون ماسک خوشگلتریم……

    سفر به دنیای درونم رو مدیون استاد و مریم بانوی گلم هستم

    در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3391 روز

    به نام حضرت دوست که هرچه هست از اوست

    home sweet home abbasmanesh.com

    هیچ خانه ای و هیچ خانواده ای خانه و خانواده صمیمی عباس منش نمیشه

    سلام بر استاد گرامی و مریم جان عزیز وخانواده صمیمی عباس منش

    دیروز مطلبی دیدم که منتسب بود به حضرت رسول اکرم ص که میفرمودند:

    سافِروا تَصِحّوا و تَغنَموا مسافرت کنید تا سالم و تندرست بمانید و بهره‌ها نصیبتان گردد.

    ایشان در بیانی دیگر می‌فرمایند: «مسافرت کنید! در سفر اگر نفع مالی عایدتان نشود، دست‌کم از فواید عقلانی و تجربی آن بهره‌مند خواهید شد. و چه منفعتی بهتر از اینکه سفر باعث میشه علاوه بر اینکه زیبایی ها مناطق دیگر را دیده و با فرهنگ ها ، آداب و رسوم ملل مختلف آشنا بشیم ، باعث میشه از اون قالب سفت و سخت همه چیز در بهترین حالت خود بودن خارج بشیم .

    واقعا سفر انسان را پخته تر و با تجربه تر میکنه و آسانی در سفر کردن باعث میشه انسان در تمام مراحل زندگی بر خودش آسان بگیره و از این فرصت کوتاهی که در اختیار وی گذاشته شده بهترین استفاده و لذت را ببره

    استاد به شما تبریک میگم که یک چنین همسفر فوق العاده ای را همراه دارید،

    بقول حضرت رسول اکرم: الرَّفیق، ثُمّ الطّریقُ». یعنی اول همسفرت را بشناس بعد وارد سفر شو..

    و چه همسفری بهتر و نیکوتر از خانم شایسته عزیز برای استاد و استادگرامی برای خانم شایسته

    و چقدر زیباست که شما دو بزرگوار از تمامی لحظات زندگیتون بهترین استفاده را میبرید حتی اگر در سفر باشید و همواره حرفهای ناب و زیبا بین دو عزیز رد و بدل میشه

    واقعا خانم شایسته به چه نکته فوق العاده ای اشاره فرمودند که من زمانی هویتم را در وسایل آرایشی میدیدم و برداشتن لوازم آرایشی برای من مهم تر از برداشتن شناسنامه بود.

    الان که بیشتر فکر میکنم میبینم این مورد میتونه در تمام مراحل زندگی و برای هم مرد و هم زن صادق باشه، وقتی که ما زندگی خودمان را وابسته میکنیم به عوامل بیرونی و از تمام آنها میخوایم که به ما زندگی بدهند و هویت خودمون را گره میزنیم به شغل، به سمت، وسایل زندگی، سمت و منصب و فامیل و یا به هر عامل بیرون از خودمون که متوسل میشیم که چیزی را به ما اضافه کنند، داریم با دستهای خودمان ، زندگی را برای خودمان سخت و زجرآور میکنیم در صورتیکه زندگی هرچه ساده تر و سبک تر باشه ، لذت بردن بیشتر و بیشتر خواهد بود، و انسان به ذاته و بخودی خود و بدون وابستگی یا هویت خواستن از چیزهای بیرونی، ارزشمند و لایق میباشد و قرار نیست که چیزی از بیرون به ما اضافه شود تا ارزش و اعتبار ما بیشتر گردد.

    البته که این به معنای استفاده نکردن از لوازم رفاهی و تکنولوژی نیست چه بسا که همین سفر لذتبخش هم با این کمپر فوق العاده و این ماشین فورد با امکانات ، لذتبخش تر شده، بلکه مهم قصد و نیت ما از نحوه استفاده از آنها میباشد یعنی اینکه وسایل باید در خدمت ما باشند نه ما در خدمت آنها.

    ممنونم استاد عزیز و خانم شایسته گرامی که با اشتراک گذاشتن این صحبت ها ، به داشتن یک زندگی یا یک سفر آسان ، ساده و لذتبخش کمک میکنید.

    از خداوند میخواهم تمام اعضای خانواده صمیمی عباس منش را یاری کنه تا با تمرکز و توجه به زیبایی های این سریال بینظیر ، همگی در مدار تجربه این سفرهای فوق العاده قرار بگیریم.

    و اما زیبایی های قسمت 194 :

    شروع سفر با یک آهنگ زیبا و پرانرژی

    بازهم فراوانی ثروت ، تمیزی ، زیبایی، وسعت،سرسبزی

    یکجای پارک عالی و در بهترین و نزدیکترین محل برای ماشین استاد

    استفاده بهینه از بهترین لحظات

    حرفهای ناب و قشنگ

    داشتن انتظارات مثبت درباره وقایع آینده(موضوع جلسه 12دوره کشف قوانین زندگی)

    احترام به یکدیگر و قدردانی و سپاسگزاری بخاطر حضور در کنار همدیگر

    و از خداوند خواستارم که این خصوصیت در صلح بودن با خود و اطراف و تمام اتفاقات و منعطف بودن و پذیرفتن هر آنچه برای ما رخ میده بدون قضاوت و خوب و بد کردن را به ما عنایت فرمایید

    با اشتیاق و بیصبرانه منتظر قسمت های بعدی این سریال و همچنین دوره فوق العاده احساس لیاقت هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    فاطمه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    اخ جون باز هم سفر به دور امریکا

    سلام استاد عزیزم و مریم جون

    اول از همه تحسین میکنم مریم جون برای این تغییر که به خودش راحت بگیره و مسیر فقط لذت بردنه خودم چند روز مسافرت بودم چون بچه مازندرانم همش تو فصل گرما وسایلمون جمع میکنیم میزنیم به کوه کمر و یک سریع وسایل مثل ضد افتاب وچیزهایی دیگه هم گرفته بودم موقع وسایل جمع کردن وفتی حرکت کردیم فهمیدم نیاوردمش منم از وقتی با شماهمسفر شدم تغییر خودمو احساس کردم وقتی دیدم نیاوردم اصلاناراحت نشدم ولی قبلا من اشوب میکردم سرزنش به خودم چرا نیاوردم تواین دو روز حتی ضد افتاب هم نزدم و یک راحتی خاصی داشتم به قول مریم جان اماده شدن ارایش کردن یک داستان مواظبت از ارایش یک داستان وقت زیر ابشار رفتم تو اب راه رفتم نگفتم وای الان ریملم میریزه خیلی راحت خوش گذروندم دقیقا استاد با هر سفری ادم شخصیتش رشد پیدا میکنه ما هر هفته جنگلیم اینکه راحت بگیریم اینکه وای الان دستشویی نیست جای خواب کجا بخوابیم خیلی راحت میگیریم یه فرشی پهن میکنیم خیلی ساده بارها شده بود شرایط خواب سخت بود حتی چادر هم نداشتیم شب توش بخوابیم ولی کلی بهمون خوش میگذشت بزن به رقص و تو این جور بیرون رفتنها من یاد گرفتم همکاری کردن همه مسئولیت دوش یک نفر نباشه

    به قول شما سفر باید ازاد باشه راحت باشه خیلی مسائل پیش میاد تو سفر

    البته من از اول شروع کردم سفر به دور امریکا نگاه کردن الان قسمت 5هستم چقدر سفر کردنتون راحتر هم شده نصبت به الان ولی یک چیز تو سفرتون هیچ تغییری نکرد ذوق کردنتون وقتی جای جدید میرید وفقط تحسین میکنید خدایا شکرت تو فرکانس این اگاهی هستم

    ممنونم ازتون از اینکه وقت گذاشتید کامنتمو خوندید عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    پویا مرادقصراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 937 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    به به چقدر لذت برم از این فایل زیبا ،چه ایالت زیبایی و چه جاده هموار و لذت بخشی

    و چه آگاهی های تاثیر گذاری خداروشکر

    چقدر قشنگ شما و خانم شایسته نکات مثبت رفتاری همو یادآوری میکنید و باعث میشید هم خودتون و هم ما کانون توجه مون به نکات زیبا هدایت بشه

    چقدر همزمانی زیبایی بود این فایل،اتفاقا بنده که دارم دوره ای عزت نفس رو کار میکنم ،دارم میفهمم که عاشق خود بودن یعنی چی

    خودرا دوست داشتن یعنی (بی هیچ قید و شرطی)یعنی چی

    چقدر راحت و آسوده دارم زندگی میکنم وقتی دیگه لازم نیست هرکاری کنم که باعث تاییددیگران بشه

    الهی شکرت

    چقدر خوبه که به گفته شما ما آدما توانمند در انجام هرکاری هستیم ولی باید یک فاکتور رو درنظر بگیریم که اون کارو از روی علاقه انجام میدیم یا برای تایید و کم کردن روی دیگران

    حس خوب و انرژی شما استاد عزیزم رو درک میکنم ،مثله اون وقتی که شما خودتون ماشین فورد رو تمیز کردید و بهش عشق ورزیدید در حالی که بهش وابسته هم نیستید

    من هم این هفته طبق تمرین جلسه 3 دوره ی عزت نفس برنامه ای چیدم برای اخر هفته ای با خودم که چقدر اتفاقات خوبی افتاد و سطح حال خوبم تو ابراست،

    سپاسگذارم استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بابت انتشار این آگاهی ها

    واقعا روزمو ساخت

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: