https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-14 05:20:422023-08-16 09:28:29سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195
662نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر عکس لبخند مریم جان روی پوستر این قسمت، معصوم و منحصر بفرد است. تحسین میکنم این زیبایی را که از عمق وجود میجوشد و از چشمها به لنز دوربین و تا بیکران ها رسوخ میکند!
روی یک پل بزرگ فلز و سیمان، تصاویر شروع شد. روی هزاران ساعت کار با لبخند و با شادی! حاصل این کار، چنین قاب با برکتی را از تلویزیون لاکچری عباسمنش جذب کرده، پس خودش هم شرایطش خاص بوده! زنده باد!
فکر میکردم تکزاس یک ایالت خشک باشد! ویزیتور سنتر اینجا که کنار نمک آبرودشان بود! بقیه ش را نمیدانم! ماشاالله به این قاب سبز!
چه ویزیتور سنتر تمیز و خوشگلی! ماشاالله!
چه استاد خواب آلود خوش تیپی! سلام وولک! دمپاییت رو دیدم، ری بنت کوو؟؟
چه جالب که توی ویزیتور سنتر، کتابها و دفترچه ها را طبق شهر و بخش تقسیم بندی کرده ن! این نشون میده چقدر اونجا به فولکلور و فرهنگ یونیک هر محل، اهمیت میدن! ببین! هر شهر و بخشی، دهها نقشه و پوستر و مجله ازش موجود بود! اینم یه پیشنهاد پولساز: بچه ها، چقدر برای شناسایی فولکلور محل خودتون و شناسوندنش به دیگران تلاش کرده اید؟ چه تو فضای مجازی و چه تو غیر مجازی، مثه اینجا؟
توالت ها رو مریم جان خوب تحت نظر داره! چه کار درستی! خانم ها حق دارن به تمیزی و نظافت هر چیز غریبه ای توجه کنند.و وقتی توالت یک محل، بتونه از خانم خونه مدرک قبولی بگیره، یعنی تمام سیستم اون محل غریبه، لیسانس تمیزی گرفته، تامام! راستی چقدر تمیز بود اونجا، دم تکزاس گرم!
معلوم شد این جمله ی: تو تکزاس کرم نریزین! از کجا میاد! به قول مریم جان، کابوی اند، دیگه! ولی برام جالب بود که حتی توی کشوری مثل آمریکا، که به فردیت و رشد فردی اهمیت زیادی داده میشه، اینطور هوای حقوق شهروندی رو هم دارن: خداوکیلی خیابونا و جاده ها اینقدر تمیز بود که آدم حظ میکرد! ماشاالله به این فرهنگ نظافت!
یه جمله ای استاد گفت که منو زیر و زبر کرد! اینکه عادت نشر آگاهیهای دوره های رشد فردی و موفقیت، خود بخود، تمرکز را به ناخواسته ها و منفی ها میبرند و این، سممه!
به خدا میخواستم از ذوقم تا عصری این مفهوم رو نشخوار فکری کنم تا بشه خوب هضمش کرد! و بعد کامنت بذارم،آخه جدیدا خیلی دنبال یک پاشنه آشیل مرموز میگشتم که با تمام تمرینها و تمرکز های روزانه و شبانه ام، دوباره بعضی وقتها حالم رو بد میکنه و ….تو این فایل پیداش کردم: درسته، ناخودآگاه من داره مقایسه میکنه، عزیزانم رو، اشتباهاتشان رو، ضعفهاشون رو! من به خاطر همین مفاهیم، ایده آلیست شده م! بابا! اینا فقط مال خودته! خودت! خودت!….. چیکار داری که هی زمین و زمان رو ناخودآگاه با چوب عباسمنش بنده خدا میسنجی! اگه مردی، اول خودتو درست بساز، بعد اونا خودشون رو درست میکنن.
ولی همون ذوقم نذاشت چیزی ننویسم تا عصر!
اینکه چقدر دوستتون دارم، نذاشت!
اینکه چقدر شاد و خوشحالم از دریافت همین مفاهیم به ظاهر بدیهی این وبسایت!
اینکه خوشبختی، از نظر من،همینهاست. و به اشتراک گذاشتن خوشبختی،بی بهانه و بی توضیح، درست تر از نصیحت کردن است!
منظورم راجع به چله ی سکوت است( در برابر نصیحت کردن، گفتن حرفهای بی شنونده و…)
چقدر این بدرد من و فرزندانم میخوره! اصلا همیشه بدم میومد از نصیحت الکی. گاهی تلقی اشتباه از نقش پدر و مادری، ما را تبدیل به آدمی میکند که باهاش مشکل داریم!!گوشزد شما به جا بود.
همه ی ما همین بساط رو با بچه هامون داریم، کم و بیش
خب، تربیت خودمون بر همین اساس بوده، ما هم همون فرمون میریم ، ناخوداگاه : قضاوت ، قضاوت و دانای کل بودن!
خانم رضوان یوسفی عزیز، یک پیشنهادی توی کامنتشون گذاشتن که خیلی خوب بود و منم پیاده ش میکنم: ایشون گفتن که یک چله ی سکوت برای نصیحت کردن، موقعی که کسی منتظر شنیدنش نیست، میگیرم.
به نظرم، حداقل یه 40 روزی، بچه های منم از شر نصیحتها و دلسوزی های الکی و زیادی من رها میشن!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشین، کهمره سرخی هم برین، تا سرد نشده!!
درسهای مهم الگوهای تکرار شونده را در سریال سفر به دور آمریکا با هوشمندی مرور کردید.
راستی که گذاشتن این تور بعد از اون فایلهای بی سابقه الگوهای تکرارشونده، میتونه پیام خاصی داشته باشه…و همانطور که شما گفتید، حذف لایک کردن نظرات دانشجویان، همزمان با این تغییرات.
سلام رفقای خوبم
چقدر عکس لبخند مریم جان روی پوستر این قسمت، معصوم و منحصر بفرد است. تحسین میکنم این زیبایی را که از عمق وجود میجوشد و از چشمها به لنز دوربین و تا بیکران ها رسوخ میکند!
روی یک پل بزرگ فلز و سیمان، تصاویر شروع شد. روی هزاران ساعت کار با لبخند و با شادی! حاصل این کار، چنین قاب با برکتی را از تلویزیون لاکچری عباسمنش جذب کرده، پس خودش هم شرایطش خاص بوده! زنده باد!
فکر میکردم تکزاس یک ایالت خشک باشد! ویزیتور سنتر اینجا که کنار نمک آبرودشان بود! بقیه ش را نمیدانم! ماشاالله به این قاب سبز!
چه ویزیتور سنتر تمیز و خوشگلی! ماشاالله!
چه استاد خواب آلود خوش تیپی! سلام وولک! دمپاییت رو دیدم، ری بنت کوو؟؟
چه جالب که توی ویزیتور سنتر، کتابها و دفترچه ها را طبق شهر و بخش تقسیم بندی کرده ن! این نشون میده چقدر اونجا به فولکلور و فرهنگ یونیک هر محل، اهمیت میدن! ببین! هر شهر و بخشی، دهها نقشه و پوستر و مجله ازش موجود بود! اینم یه پیشنهاد پولساز: بچه ها، چقدر برای شناسایی فولکلور محل خودتون و شناسوندنش به دیگران تلاش کرده اید؟ چه تو فضای مجازی و چه تو غیر مجازی، مثه اینجا؟
توالت ها رو مریم جان خوب تحت نظر داره! چه کار درستی! خانم ها حق دارن به تمیزی و نظافت هر چیز غریبه ای توجه کنند.و وقتی توالت یک محل، بتونه از خانم خونه مدرک قبولی بگیره، یعنی تمام سیستم اون محل غریبه، لیسانس تمیزی گرفته، تامام! راستی چقدر تمیز بود اونجا، دم تکزاس گرم!
معلوم شد این جمله ی: تو تکزاس کرم نریزین! از کجا میاد! به قول مریم جان، کابوی اند، دیگه! ولی برام جالب بود که حتی توی کشوری مثل آمریکا، که به فردیت و رشد فردی اهمیت زیادی داده میشه، اینطور هوای حقوق شهروندی رو هم دارن: خداوکیلی خیابونا و جاده ها اینقدر تمیز بود که آدم حظ میکرد! ماشاالله به این فرهنگ نظافت!
یه جمله ای استاد گفت که منو زیر و زبر کرد! اینکه عادت نشر آگاهیهای دوره های رشد فردی و موفقیت، خود بخود، تمرکز را به ناخواسته ها و منفی ها میبرند و این، سممه!
به خدا میخواستم از ذوقم تا عصری این مفهوم رو نشخوار فکری کنم تا بشه خوب هضمش کرد! و بعد کامنت بذارم،آخه جدیدا خیلی دنبال یک پاشنه آشیل مرموز میگشتم که با تمام تمرینها و تمرکز های روزانه و شبانه ام، دوباره بعضی وقتها حالم رو بد میکنه و ….تو این فایل پیداش کردم: درسته، ناخودآگاه من داره مقایسه میکنه، عزیزانم رو، اشتباهاتشان رو، ضعفهاشون رو! من به خاطر همین مفاهیم، ایده آلیست شده م! بابا! اینا فقط مال خودته! خودت! خودت!….. چیکار داری که هی زمین و زمان رو ناخودآگاه با چوب عباسمنش بنده خدا میسنجی! اگه مردی، اول خودتو درست بساز، بعد اونا خودشون رو درست میکنن.
ولی همون ذوقم نذاشت چیزی ننویسم تا عصر!
اینکه چقدر دوستتون دارم، نذاشت!
اینکه چقدر شاد و خوشحالم از دریافت همین مفاهیم به ظاهر بدیهی این وبسایت!
اینکه خوشبختی، از نظر من،همینهاست. و به اشتراک گذاشتن خوشبختی،بی بهانه و بی توضیح، درست تر از نصیحت کردن است!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید، مثل خودم!
سلام بر دوست عزیز، خانم یوسفی
این راهکاری که دادید، خیلی خوب بود.
منظورم راجع به چله ی سکوت است( در برابر نصیحت کردن، گفتن حرفهای بی شنونده و…)
چقدر این بدرد من و فرزندانم میخوره! اصلا همیشه بدم میومد از نصیحت الکی. گاهی تلقی اشتباه از نقش پدر و مادری، ما را تبدیل به آدمی میکند که باهاش مشکل داریم!!گوشزد شما به جا بود.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام دوست خوبم، خانم صادقی
کامنت شما واقعا یک چیزی به وجود آدم اضافه میکرد!
بی شیله پیله، پرداخته بودید به اصل علاقتون که کاملا هم با ماهیت این فایل همخوانی داشت.
من هم سفر را دوست دارم. فعلا ماشینم تعمیرگاهه! و خواندن کامنت شما،غنیمت. بهترین کار، همینه که ریش و قیچی رو بدم دست خدا.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام همشهری
خودت رو زیاد سرکوفت نزن کاکو.
همه ی ما همین بساط رو با بچه هامون داریم، کم و بیش
خب، تربیت خودمون بر همین اساس بوده، ما هم همون فرمون میریم ، ناخوداگاه : قضاوت ، قضاوت و دانای کل بودن!
خانم رضوان یوسفی عزیز، یک پیشنهادی توی کامنتشون گذاشتن که خیلی خوب بود و منم پیاده ش میکنم: ایشون گفتن که یک چله ی سکوت برای نصیحت کردن، موقعی که کسی منتظر شنیدنش نیست، میگیرم.
به نظرم، حداقل یه 40 روزی، بچه های منم از شر نصیحتها و دلسوزی های الکی و زیادی من رها میشن!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشین، کهمره سرخی هم برین، تا سرد نشده!!
سلام دوست خوبم
خیلی از خواندن کامنت شما خوشحال شدم، خیلی!
من میفهمم که این تغییر ، چقدر مهم و با ارزشه! اینکه خودت، آروم آروم همه چیز رو تغییر بدید!
به کسی نگید، منم همینطوری بودم، ولی سالهاست دیگه یادم هم نمیاد چطور بود و چی بود!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید
سلام رسول جان
چه قدر خاطره ی محمد تو باحال بود!
منم یه محمد ده ساله دارم، اونم یهو از کانال شبکه 4 شروع میکنه برامون به سخنرانی!!
میدونی، رفقای قدیمم که هنوز مجردند یا بچه ندارند، بعضی وقتا با تعجب از جریان انرژی مثبت و سایت عباسمنش از من میپرسند…
یه چیزی توی دلم واسه خودم واضحه: اینکه من به خاطر بچه هام از اونا بیشتر ، خیلی بیشتر لزوم تغییر و بهتر شدن را حس میکنم!
امیدوارم سالها و سالها سایه ت بالای سر بچه هات باشه و به خوشی روزگار بگذرونید.
سلام دوست عزیزم، نسرین جان
چه کار جالبی کردید!
درسهای مهم الگوهای تکرار شونده را در سریال سفر به دور آمریکا با هوشمندی مرور کردید.
راستی که گذاشتن این تور بعد از اون فایلهای بی سابقه الگوهای تکرارشونده، میتونه پیام خاصی داشته باشه…و همانطور که شما گفتید، حذف لایک کردن نظرات دانشجویان، همزمان با این تغییرات.
نکته سنجی شما را تحسین میکنم.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به دوست خوبم، خانم شهسواری
این خاطره ای که راجع به جمع کردن زباله در عین تمرکز بر زیبایی آب رودخانه تعریف کردید، خیلی منحصر بفرد بود!
همه چیز تو این خاطره بود…تمرکز، اعراض، نگاه به آینده با توجه ویژه به بچه ها که همه چیزن!
ممنونم بابت این خاطره خاص و قشنگ
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید
سلام سمانه خانم عزیز
ممنونم از بذل لطف و محبت شما.
دیروز حالم خیلی میزون بود، یه 20 تایی کامنت نوشتم!
خیلی خوشحالم که بدرد شما هم خورد.
خانم رضوان یوسفی عزیز، یه راهکار خوب برای اون پاشنه آشیل پیشنهاد دادن…کامنتشون رو بخونید، عالیه.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام وولک: عالیجناب عشق!
مو چاکرتوم!
این عکسم تو ورد پرس گیر کرده!! تا یه جایی رفتم، بعد سر در نیاوردم. یه اروری میده که نمیفهمم چکارش کنم، کوکا!
آره. نظر من هم همینه که طنز قاطی کامنت بشه تا مصداق کامل احساس خوب برای خواننده بشه و از همین اولش، حداقل باعث شور و خوشی بشه.
امیدوارم در کنار بانو همیشه شاد باشید و خنده یک لحظه هم از لبتون نیفته، که راستی حیفه اون لحظه!
ممنونم از دعای قشنگت کوکا. خدا بچه هاتو نگه داره.