سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان شایسته و همه دوستان و همسفرانم در سفر به دور امریکا

چقدر خدارو شاکر هستم که در مداری هستم که لایق دیدن اینهمه زیبایی و دریافت اینهمه آگاهی هستم..

استاد عزیزم واقعا سپاسگزارم بابت نکات ارزشمندی که بیان میکنید که ارزش این فایلها و چندین و وند برابر میکنه.دوستدارم در ادامه به چند نکته از این قسمت اشاره کنم

اول اینکه این فضای زیبا و بسیار تمیز و یک خواب عمیق و عالی خبر از شروع یک روز خوب دیگه میدهد

به شدت تحسین میکنم مسئولین امریکا و که برای معرفی هر ایالت و راحتتر و آسانتر کردن سفر برای مسافران همچین ایده خلاقانه ای داشتند به نام ویزیتور سنتر…فضایی بسیار تمیز،عالی،شیک،خوش رنگ و آرام و باز هم ایده ای که شعار ایالتشون رو یا با چاپ روی پاکتهایی به یا به صورت استیکر که به مسافران میدهند، بدون هیچ جنگی و به راحتی دارند فرهنگ سازی میکنند و به خواسته اشون میرسند جهت پاکیزگی شهر و ایالتشون،بسیار قابل تحسین هست..

اینکه فرمودید « این یک قانونه که جهان ما رو به جاهایی هدایت میکنه که با فرکانس ما و درون ما هماهنگ باشه» در این مورد میخواستم تجربه شخصی ام رو بگم:

ما هر سال به اتفاق خانواده به یک مکان تفریحی میریم که همیشه طبق عادتمون قبل از اسکان کلی زباله از اطراف جمع میکردیم که میشد چندین پلاستیک زباله و بعد با حال خوش به تفریحمون میرسیدیم،،

و امسال که ما کل قسمتها سفر به دور امریکارو دیدیم و کلی به زیباییها و نظم و تمیزی این کشور زیبا توجه کردیم و تحسین کردیم به همون مکان هر ساله رفتیم اما امسال بسیار تمیز شده بود..از صد شاید 5 درصد آشغال بود که ما به راحتی جمع کردیم و کلی بیشتر لذت بریدیم..و باور داشتم که این نتیجه تمرکز و توجه ما به زیباییها و پاکیزگی ها بودهبه واسطه سریال بسیار آگاهی بخش و باور ساز سفر به دور امریکا

و من حتی قبل از اینکه بدونم این یک قانونه همیشه به همسرم میگفتم من باور دارم که جهان مارو به شهر یا کشوری هدایت میکنه که مردمش فرهنگ رانندگی کردن،شهروندی،همسایه داری و…رعایت میکنند و امروز که شما این قانون رو گفتید باورم دو صد چندان شد️

من باور دارم با دیدن این سری از سریال سفر به دور امریکا اتفاقات بینظیری پیش رو داریم

من هر بار که این سریال رو دیدم حالم اونقدر خ.ز شده و یک شادی عجیبی درونم رو گرفته که کلی اتفاقات خوب تو زندگیم افتاده خدارو صد هزااار مرتبه شکررررر

اما درباره موضوع بعدی من قبلا عادت داشتم دائم به اطرافیانم بگم چی بپوشن،چطور حرف بزنن،چی بخرن،چکار کنن و…..اما از وقتی وارد این مسیر شدم فهمیدم که من اینطوری فقط دارم به ناخواسته هام در وجود دیگران توجه میکنم و همین باعث میشه که طبق قانون اونها ماندگار تر و پررنگتر بشند واسم،،، اما مدتیه تصمیم گرفتم فقط سرم تو کار خودم باشه هر کس هر طور دوستداره و راحته باشه و تلاش میکنم آگاهانه به نکات خوب دیگران توجه کنم و اونقدر اینکارو تکرار کنم که عادت و شخصیت من بشه..و دارم سعی میکنم که بفهمم من از تغییر دیگران ناتوانم…

اما نکته آخر در مورد بخش اخر فیلم این بود که استاد و مریم جون از اون فروشگاه با اون همه چیز جذاب و خواستنی فقط با دیدن لذت بردن و هییچ چیزی نخریدن…خیلی واسه من جالب بود چون من از اینجا داشتم انتخاب میکردم که اینو میخوام ..اونم میخوام و…

بسیار جذابه این نخریدن و نخواستن با وجود توانایی مالی،،این دیگه اجبارا نیست این یک انتخاب و من واقعا استاد عزیزم رو تحسین میکنم که به این جایگاه سیراب شدن رسیدید و گوارای وجودتون این احساس ثروتمندی..این یعنی گذشتن از ثروت

این قسمت مثل همه قسمتها کلی درس داشت و ارزش بارها و بارها دیدن و شنیدن و تفکر کردن و در عمل آوردن رو داره…

دوستون دارم استاد بینظیرم و مریم جان عشقم

در پناه حق مانا و پایا باشید