سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195 - صفحه 31

به نام خداوند مهربان و هدایت‌گر

سلام به تمامی دوستان گرامی

خداوند رو شاکرم که بهم فرصتی داد تا دوباره بیام از زیبایی ها بنویسم ، تحسین کنم ، ذهنم رو تربیت کنم برای تمرکز بر نکات مثبت ، آسان بشم برای آسانی ها

کار اصلی من در زندگی تمرکز بر نکات مثبت یا همون صلاه هستش

کار اصلی من سپاسگزارِ خداوند بودن هستش

کار اصلی من اعراض از نازیبایی هاست

و

به این شکل وقتی که من این کارهای به ظاهر ساده رو ادامه بدهم فرکانس هام به حدی قدرتمند میشه که هدایت میشم به محیط های بهتر آدم های بهتر شرایط و اتفاقات بهتر

به خدا قانون همینقدر ساده است ولی هربار فراموش می کنم!!

یکی از لذت بخش ترین حالت های کنترل ذهن و تمرکز کردن بر نکات مثبت، دیدن همین سریال ها و دیدگاه نوشتن برای هر قسمته

در واقع این یک عادت مثبت و سازنده است که در خودم ایجاد کردم و امیدوارم تا آخر عمرم ادامه بدهم

حتی اگه یه روزی دیگه استاد ابن سریال ها رو ادامه نده

تصمیم دارم به کانال یا وب سایت یا یه همچین چیزی … برای خودم داشته باشم و از سفر هایی که میرم تک‌تک جاهای دیدنی و زیبا … یه عکس یا ویدیو کوتاه بگیرم و با یه متن ساده و دلنشین اونجا قرار بدهم

هنوز ایده اش خیلی خام و ساده است ولی مطمئنم وقتی سفرهامو شروع کنم ، این کار هم شروع می کنم

فارغ از اینکه مخاطب هایم میان اون محتواها رو ببینند یا نه

دیدگاه می نویسند یا نه ، لایک می دهند یا نه

این کار بیشتر از همه به خودم کمک می کنه ، به لذت بیشتری بردن از سفرهایم و آگاهانه بیشتر تمرکز کردن به نکات مثبت :)

خدایا شکرت

چقدر ویزیتور سنتر ایالت تگزاس قشنگ بود چقدر خلاقانه محیطش رو دیزاین کرده بودند

خانم شایسته جان حق با شماست پرچم ایالت تگزاس خیلی خوشگله

اون تصاویر اول صحبت های استاد و اون اتوبان من رو یاد اتوبان های دبی انداخت … جالبه من هنوز سفر خارج از کشور نداشتم :) ولی چهار تا کشور هست که خیلی در موردشون ویدیو و عکس دیدم خیلی مطالعه کردم

امارات متحده ، ترکیه ، نروژ و آمریکا و فکر مب کنم اونقدر کانون توجهم رو متمرکز کردم روی این ها که احتمالاً اولین سفر خارج از کشورم به یکی از این کشور هاست :))

استاد عزیزم در مورد توضیحاتی که شما فرمودین

در مورد عدم امر به معروف و نهی از منکر !! مفاهیمی که چقدر در دین اشتباه ما به خورد ذهن ما دادن !! به لطف خدا من نسبت به گذشته ام خیلیییی بهتر شدم خیلی خیلی زیاد بهتر شدم و خیلی کم پیش میاد از روی دلسوزی و خیرخواهی بخواهم کسی رو هدایت کنم

و از این همه تغییری که در خودم ایجاد کردم به خودم می بالم و افتخار می کنم

ولی

نکته ای هست اینه که هنوز در‌ محیطی قرار دارم در شهر و محله و محل کار و خونه ای که … همچین آدم های خیر خواه و دلسوزی هستند

کسانی که گاهی وقت ها می خواهند به زور آدم رو هدایت کنند !! یا اگر یه وقت هایی ببیند یه جایی (از دید اون ها) من باید کمک می کردم یا بهتر بگم دلسوزی می کردم ، ولی به خاطر آگاه بودن از قانون و زندگی به سبک شخصی خودم این کار رو نکردم ، به من برچسب های مختلفی (مثل خودخواه بودن ، مغرور بودن و…) می‌زنند

حقیقتا مدت ها بود که در سردرگمی بودم و غصه می خوردم که چرا ؟؟ چرا پس محیطم دوباره تغییر نمی کنه ، من که از وقتی با استاد آشنا شدم (خرداد 98) تا به الان چندین بار محیطم تغییر کرده و هر بار بهبود های اساسی و خوبی داشتم

این روز ها با چند تضاد واقعاً سنگین و اعصاب خورد کن در مورد خانواده‌ام مواجه شدم

البته مسائل زندگی پدر ، مادر و خواهرم هستش و اون ها رو خیلییییی زیاد درگیر کرده و زندگی رو براشون تلخ و سخت کرده

و به من هیچ ربطی نداره ، وقتی با لذت و شور و اشتیاق می نشینند پای سریال های واقعاً اعصاب خورد کن و افتضاح ایرانی …

وقتی افتخارشون عزاداری برای بنده های خداست !! کسانی که هزاران سال پیش از دنیا رفتن رو زنده فرض می کنند و متوسل میشن به این آدم ها برای شفاعت و آمرزش گناهاشون

وقتی به چشم و نظر اعتقادی راسخ و محکم دارند … (شرک آشکار)

باید هم همچین نتایجی بگیرند!!

دلسوزی کردن من برای این عزیز های دلم که واقعاً دوستشون دارم و جدیدا روابط خیلی بهتری هم نسبت به قبلاً ها باهاشون دارم …

دلسوزی کردن برای این عزیزانم اشتباهه …

من وظیفم چیه این وسط؟

از این تضاد ها قدرت بگیرم و انرژی بگیرم و خدا رو شکر کنم و به خودم بگم ایول این ها اومدن که من دوباره یه جامپ بزرگ داشته باشم

با تعهدی غیر قابل مذاکره متمرکز بشم روی سریال های سایت

متمرکز بشم روی خلق ثروت

متعهد بشم که فقط راجع به آینده‌ی زیبایی که می خواهم تجربش کنم صحبت کنم نه گذشته‌ای که دوستش ندارم

متعهد بشم اون قسمت هایی از کلاب هوس که خیلی بهم قدرت میده و حالمو خوب می کنه ، چه صحبت های استاد و چه صحبت های بچه ها میلیون ها بار گوش بدهم با تک تک سلول هام تأییدشون کنم و به خودم بگم میشه … میشه…

متعهد باشم به دیدن این سریال ها در هر حالتی و دیدگاه نوشتن براشون

عاشقتونم

به خداوند مهربان و توانا می سپارمتون

و با قدرت این مسیر رو ادامه می دهم

یکککک عالمه اتفاق مثبت از 28 اسفند 1402 تا امروز 12 اردیبهشت 1403 افتاده

من امسال تعهد دادم ، جلوی همه‌ی شما دوستای عزیزم ، جلوی مریم جان و استاد عزیزم گفتم می خواهم جهاد اکبر کنم و قول می‌دهم روی تعهدم هم بمونم

قول می‌دهم آخر سال وقتی بر می‌گردم به اولین دیدگاه امسالم به خودم افتخار کنم و بگم آفرین الان یه آقای تجلی دیگه شدی ، دیگه شما اون آدم سابق نیستی

اوکی

حالا همین الگو رو ثا قدرت و تعهد بیشتر برای سال 1404 اعمال کنه

در پناه خداوند مهربانی ها خداوند سفر باشید