سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 196 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای زیبایی ها

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان عزیزم

طبق عادت هر روز اول صبح یه سر به سایت میزنم و منتطر یه فایل جدید بودم ولی گفتم فقط فایل رو میبینم چون امروز روز شلوغی داشتم و نیت نداشتم برای این فایل کامنت بزارم

وقتی فایل رو دیدم یه چیزی تو وجودم گفت باید بنویسی

نه یه بار چند بار بنویس برای خودت

فیلم رو دانلود کردم که با دقت ببینم

یه جوری که انگار این مهمترین کاری که امروز باید انجام بدم

وقتی اول فایل دیدم استاد دارن خودشون ماشین رو تمیز میکنن با این نگاه که خدا به وسیله این ماشین ما رو راحت رسوند به مقصد و حالا به عنوان تشکر تمیزش میکنم

اشک تو چشمام جمع شد که من چقدر کم قدر وسایلی که باهاش کار میکنم رو میدونم

همیشه سپاسگزاری رو از خدا و انسان ها میدیدم ولی از استاد عزیزم یاد گرفتم که من باید از هر چیزی که به بهتر زندگی کردنم کمک میکنه تشکر کنم

اسناد میتونستن کارواش ببرن و راحت کنن خودشون رو ولی مطمئنن اون حس خوبی که موقع تمیز کردن دارن یه جنس دیگه ای داره مثل مریم جان که میگن خودم دوست دارم خونه ام رو نمیز کنم استاد هم انتخاب کردن خودشون ماشین رو تمیز کنن

و حتی این نگاه رو داشتین که فیلم با کیفیت بگیریم یعنی استاد آنقدر کیفیت براشون اهمیت داره تا به این نکات ریز توجه میکنن

عاشقتونمممم استادددد

چقدر خداوند زود پاسخ میده

این روزا با توجه به نتیجه های بزرگ و کوچیکی که داره وارد زندگیم میشه هر روز به این جمله که خدا سریع پاسخ میده ایمانم بیشتر میشه

شما آنقدر خوشگل و با تمرکز از کویر مرنجاب صحبت کردید که هدایت شدید به این جای دیدنی و زیبا

و این قانون تو همه جنبه های زندگیمون نتیجه میده اگه ما ترمزی نداشته باشیم

وقتی اون آقا براتون در رو نگه داشت و شما ازش تشکر کردید گفتم مطمئنم این اتفاقی نبوده ببین چقدر قانون فرکانس کار میکنه و وقتی تو رو خودت کار میکنی آدم ها هم هم باهات خوبن و بهت خدمت میکنن

حالا خیلی بهتر درک میکنم رفتار هایی که توی طول روز از آدم ها میبینم از کجا نشات میگیره

و هر روز بهداین قانون فرکانس ایمانم بیشتر میشه

قبلا نمیفهمیدم چرا آدم ها آنقدر با استاد و مریم جان خوبن ولی حالا میدونم چرا این اتفاق میافته

وقتی گفتید پا برهنه برید سریع ذهن منم گفت وای پاهاتون میسوزه بعد با خودم گفتم استادمیخاد تجربه کنه فارغ از اینکه چی میشه همش تو ذهنم میگفتم یعتی برمیگردن کفش بپوشن

استاد وقتی گفت بزار ما اولین نفر باشیم

و اون جیزی رو که دوست داشتن تجربه کردن من تو دلم فقط تحسین میکردم

خیلی وقتا واقعا دلم میخاست یه کاری رو انجام بدم و بقیه میگفتن زشته ببین هیچ کس اینجا اونطوری رفتار نمیکنه منم تسلیم حرفشون میشدم و حسرت اون تجربه بارها تو دلم موند

با اینکه دیدم مریم جان رفت کفش آورد و استاد هم قبول کردن که موقع برگشت داع میشه شن ها ولی استاد تجربه کرد

فرق استاد با ما اینه که تجربه میکنه اون چیزی رو اون لحظه میخاد

نمیگه پام بسوزه چیکار کنم و هزار اما و اگر دیگه

استاد مرتب این جمله رو میگفت که ما در بهترین زمان اومدیم اینجا

چقدر این نگاه قشنگ

استاد من یه وقتایی مثل قبلن رفتار میکنم و این باعث میشه خود خوری کردن بازم شروع بشه اما این روزا یه چیزی رو درک کردم که من مثلا یه جایی رفتم مدام میگم من تو بهترین موقع و زمان اینجا اومدم همون لحظه شرایط خوشگل رقم میخوره شاید دفعه بعدد یادم نباشه بگم ولی وقتی به خودم تعهد میدم این جمله رو بگم هر جایی میرم مثل یه ساعت که زنگ میخوره و یاد آوری میکنه این جمله تو مغزم میپیچه و میبینم خیلی تکاملی داره نگاهم عوض میشه به همه چی

من توقعم از خودم خیلی زیاد بود و میگفتم چرا تغییر محسوسی نمیکنم

ولی چند روز پیش تو شرایط به ظاهر بدی قرار گرفتم و دیدم اتوماتیک این جمله اومد تو دهنم که تو این اتفاق خیری برای من هست

آنقدر حسم رو خوب کرد که من این چالش هم خیلی خوب گذروندم

حالا میفهمم وقتی استاد تو دوره عزت نفس میگه آدم های با عزت نفس عاشق حل چالش

این چالش تو زندگیم به من کلی درس داد و دیدم داره کار کردن رو خودم جواب میده

مثل یه بچه کلاس اولی که اولین کلمه رو تو خیابون روی یه تابلو میتونه بخونه و ذوق زده میشه حسم عالیه و ذوق زده ام

مریم جان ازتون تشکر میکنم که همه جا با عشق به فکر ما هستید و از طرف ما این جمله خوشگل خدایاااا شکرت رو نوشتیدمنم خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم شما تو زندگیم هستید و الگوی منید

وقتی درون رفت بالا و سرسبزی اینور کوه ها رو دیدم واقعا لذت بردم که خدا چقدر زیبا همه جیز رو کنار هم با نظم چیده و فقط باید از این خدای مهربون تشکر کرد و بس

خدا روشکر میکنم تو ایران زندگی میکنم

قبلافکر میکردن این جاهای زیبا فقط واسه آمریکاست

ولی بعد دیدن این سایت سرچ زدم کویر مرنجاب و از دیدن زیبایی اش هوش از سرم پرید

هر چیزی که استاد تجربه میکنه میدونم تو ایران میتونم تجربه کنم

قبلا همیشه شاکی بودم از بودنم تو ایران

ولی الان با عشق مینویسم خدایا شکرتتتت من تو ایران تو دل اینهمه زیبایی به دنیا اومدم

امروز واقعا از ته دلم از خدادخواستم بهم فرصت بده اینهمه زیبایی رو تجربه کنم میدونم که جهان قشنگ تری در انتظارم هست