سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 197 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1945 روز

    بسم الله النور

    سلام به عشق ترین استاد دنیا سلام به عشقترین بانوی دنیا من عاشقتونم

    استاد جانم انقدر ذوق کردم وقتی دیدم دوباره سفر شروع شد آخه من خیلی خاطره دارم از سفر باشما آخه زندگی من رنگش عوض شد از وقتی باشما سفر کردم

    انقدر قلبم باز شد که خدا میدونه

    استاد جانم خدارو شکر میکنم بابت اینکه چراغ راه من شما شدید اول اینو بگم استاد درحال استارت یه کار عالی هستم که انگار خدا داره همه چیشو خودش ردیف میکنه من فقط دارم تماشا میکنم استاد زندگی که الان دارم با وجود اینکه همسرم پرکشیده اما از عید تا حالا که اهدافمو نوشتم چند روز پیش داشتم چک میکردم گفتم خدای من هنوز چند ماه نگذشته اما چیزهایی تیک خورده که واقعا سالها رویا من بود حدایا شکرت و این فقط استاد نتیجه کنترل ذهن هست

    نمیدونم گفتم یا نه اما مهاجرت کردم از محل خودمون اونم تو شرایطی که همه میگفتن یه زن دست تنها و تو شرایطی که بعد پرکشیدن همسرم به خاطر یک سال بیماریش و هزینه هاا صفر بودیم اما الان تو بهترین نقطه شهر یه جای آروم و باکلاس خونه دارم همون جایی که نوشته بودم جایی باسه کخ از خونه میام بیرون ثروت و فراوانی رو ببینم استاد هر گوشه خونه و محل رو میبینم دقیقا همونی هست که نوشته بودم و هربار که میام تو تراس اسک شوق میریزم و خدارو شکر میکنم

    استا جان برم سراغ داستان این فایل گفتید بگم چیا رو بدون تحقیق و دانش قبول کرده بودم ؟

    به نام خدا من همه چیو

    واقعا میگم استاد من تاقبل از آشنایی با شما یه آدم به شدت خرافی و ترسو بودم تو مصاحبه با شما هم گفتم آره من هم داستان جن هارو باور کرده بودم هم هر چرتو و پرتی که بقیه میگفتن و به خاطر همین سالها لذت تنها بودن و تجربه جاهای جدید رو از خودم گرفته بودم هیچ وقت نسد توی چهل سال عمرم شب تنها خونه بخابم یا بیرون برم یا قبرستون برم اما استاد از وقتی خونه رو عوض کردم بااینکه محیط جدید و من حتی همسایه کناری رو بعد از سه ماه یک بار تو راه پله دیدم اما شده بارها شب تنها حوابیدم بدون اینکه بترسم قبلا از بس این خرافات رو شنیدم نمیدونم از کجا این سرو صدا ها مبومد اما الان سکوت مطلق و راحت میخابم حتی شب قبرستون هم رفتم تنها تو ریابون هم رانندگی کردم شب پیاده روی هم کردم و الگوم هم مریم جان عزیز بود

    استاد سالها هزارتا باور غلط رو بدون اینکه سرچ کردخ باشم و به نتیجه رسیده باشم قبول کرده بودم حالا این جن که یه مثال خیلی ساده بود که من خودمو از این همه نعمت محروم کرده بودم کلی خرافات راجب پول وهرکس پولدار تر بشه از خدا دور میشه و حریصتر میشه و زن نمیتونه تنها این کارو انجام بده من چشم بسته قبول کرده بودم اما از وقتی شما به من یاد دادید آقا حتی خدارو هم چشم بسته قبول نکن و شروع کردم به خوندن و تحقیق تو قران ک بههرچی که تا الان دیده بودم و شنیده بودم شک کردم و خواستم که زندگیمو دوباره بسازم خدامو بشناسم و بسازم زندگیم هیچ ربطی به گذشته نداره استاد

    خدایی که پر از خرافات و شرک بود به چه درد من میخورد

    خدایی که همه چیز هست و همه کس میشود آن احد واحد این خدا لایق پرستیدن هست

    استاد دلم به اون شعری که خوندید خوشه که خدا همه چیز میشو. همه کس را بی همسران را همسر میشود و واقعا تو این چند ماه برای همسر شده دوست شد پول شد خونه شد صاحب خونه شد مستاجر شد بچه شد خواهر شد نمیدونی استاد البته که میدونی خودت تجربه کردی وقتی همه چیز میشود الانم داره کسب و کار جدید و همکار های جدید میشخ برام که تو این مسبر رشد و خدمت همزمان هست که من به لطف خودش هم باید خودمو تو خیلی تز جنبه ها ارتقا بدم و هم میتونم به جهان هستی خدمتی بزرگ و با ارزش کنم

    خیلی ذوق دارم استاد که از نتایج کارم هم بگم برات انشالله به زودی

    اگر کمرنگ شدم تو کامنت نوشتن ببخشید اما تمام فایل هارو میبنم و دارم بیشتر روی ارتقای همه جانبه کار میکنم اما سعی میکنم تو این سفر بیشتر فعال باشم چون با همین سایت و کامنت نوشتن و کامنت خوندن من الان جایی هستم که یه روزی آرزشو داشتم

    استادجونم مریم جونم عاشقتوکم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    الهام و نگین گفته:
    مدت عضویت: 1074 روز

    سلااام به استاد عزیز و خوش اندام و مریم جان دوست داشتنی و تک تک دوستان عزیزم

    خدای من چه حالی میده تو این مسیر رویایی

    خدا جونم عاشقتم من چه گندم زاری چه گلهای آفتاب گردان زیبای آقا صبر کن من برم یه عکس با این گلهای آفتاب گردان بگیرم

    چه یادگیری بشه این عکس

    خدای من شکرت که چشم‌هایم زیبا بینم این زیبایی‌ها را میبینه و لذت میبره

    خدای من ،چقدر خوشبختم که می‌تونم از دیدن این همه زیبایی لذت ببرم عاااشقتم مننن که تک تک لحظه ها شونه به شونه من راه میای و من و هدایت میکنی به زیبایی‌های بیشتر و من لذت ببرم از این همه زیبایی‌ها

    خدای من دوباره فروشگاه عاشق این فروشگاههای زنجیره ای هستم همه چیز تازه هست ‌هر چیزی که دوست داشته باشی توش هست

    من که عااااشق گوشت چه کنیم دیگه از موقعی که قانون سلامت شروع کردم بد جوری عاشق گوشت شدم،اگه فکر کنی که موقع خوردن غذا حتی یکمش و به کسی بدم سخت در اشتباهی

    وای نگم براتون که چقدر هم خوشمزه هست و لذت بخش و خدا راشکر میکنم که با این قانون آشنا شدم و لذت غذا خوردن و میفهمم

    من قبلا اصلا درست غذا نمیخوردم خیلی بی اشتها بودم هر کس کنارم مینشست واسه غذا خوردن بهم میگفت ای بابا چرا اینطوری غذا میخوری

    ولی حالا موقعی که میخوام غذا بخورم اینقدر با لذت میخوام و احساس شکر گزاری دارم که نگم براتون واقعا میره میشینه تو تمام وجودم وهمش عضله میشه

    هرکس هم کنارم باشه به هوس میفته بهم میگه اینقدر با لذت میخوری که آدم می‌خواد از غذات بخوره ولی من میگم اگه فکر کردی از غذای خودم بهت بدم سخت در اشتباهی

    من هر موقع استاد میدیدم تو فروشگاه میرند و بعد خودشون میرند بار کد میزنند به خودم میگفتم آفرین چقدر این فروشگاه پیشرفته و چه اعتمادی می‌کنند به مشتریها. تا اینکه خودم هم رفتمفروشگاه دیدم عه اینجام همین طوره خودت میتونی بری بار کد بزنی و پولش و حساب کنی اقاااا می‌شود می‌شود به خودم گفتم بابا چشم‌هات و باز کن ببین تو شهر خودت هم تو فروشگاهاش همین طوره تو فقط باید ببینی دختر

    خوب میریم برسیم به باورهای اشتباه

    خوب ما تو خانواده مذهبی بزرگ شدیم و این خرافان هست ولی واقعیتش من هیچ وقت باور نکردم و هر کس هم میگفت خندم میگرفت و بهش میگفتم برو بابا به شوخی میگرفتم

    چشم زخم که واقعا برام خنده دار بود

    از موقعی هم که از استاد شنیدم برام قطعی تر شد

    ما تو‌محلی که زندگی میکردم تو یه مسجد یه درخت بزرگ چندین ساله بود هر موقع مردم خواسته ای داشتند یا کسی مریض می‌شد میگفتم نذر کردیم بریم پای این درخت کاچی بپزیم ای بابا خیلی برام خنده دار بود

    یا اینکه شبا ناخن نگیریم

    جارو را پشتش بزاریند شومه

    روزای عاشورا حمام نرید ،موهاتون و شونه نزنید،نخندید،تخمه نخوریند اینا همش برای من مسخره بود

    یا میرفتند مجلسی نظر می‌کردند کاچی میپختند،پول میداختند تو مجلسی که حاجتشون برا ورده بشه واقعا نمیتونستم بپذیره این چیزها

    را

    سر کتاب باز کردن یه دعا بنویسی و بندازی تو گردن

    یا فلانی برات دعا نوشته که کارت نگیره

    اخه مگه داریم،مگه میشه

    خدایا شکرت که با استاد عباس منش عزیز دل آشنا شدم و این آگاهی ها را بهم داد و من هم احساس آرامش بیشتر کرد با این حرفه‌ای استاد و حسم گفت این درسته ،همینه اینا همش باورهای اشتباه

    خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه من هدایت شده هستم

    خدایا هزاران مرتبه شکر که تو این سایت توحیدی هستم

    خدایا هزاران مرتبه شکر که این استاد توحیدی را دارم

    خدایا هزارم مرتبه شکر بخاطر تک تک دوستان توحیدی

    خدایا شکر که بادیدن این فایلای بینظر هر روز آگاهتر میشم

    خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر خواندن کامنتای دوستان عزیزم آگاه تر میشم

    خدایا هزاران که بنده‌ی نظر کرده تو هستم و من و تو مسیر اسان و لذت بخش و پر از آگاهی قرار دادی

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو هدایت میخوام

    خدایا هدایتم که این آگاهی ها را به کار ببرم و مثل استاد عزیزم و مریم جان و بچه های سایت بشه بخششی از وجودم و به کار ببرم عملکردم بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2344 روز

    به نام خداوندم

    سلام استادخوش قلبم،سلام مریم جان مهربونم.

    استاد،باعشق سفر،هروز بی صبرانه به سایت سرمیزنم،هردفعه با قرار گرفتن فایل جدید روی سایت باکلی سپاسگزاری وذوق وشوق سریع دانلودش میکنم وبالذت وعشق تماشا میکنم.

    سپاسگزارم استادم ومریم جانم بخاطر تمام لحظاتی که برای ما وقت میگذارین.

    هر روز بیشتراز روز قبل عاشقتون میشم.

    آفتابگردون هاروببین چه خودنمایی میکنن از پشت شیشه.

    نکاتی که این فروشگاه بزرگ داشت:1-فراوانی نعمت2-نظم و پاکیزگی 3-تازگی ودرجه یک بودن محصولات4-نظم ومسئولیت پذیر بودن افراد5-این حد از اعتماد که افراد خودشون حساب کنن 6-والبته خوشتیپی وخوش اندامی شما دوفرشته 7-سادگی درخرید8-با لذت وعشق وآرامشی که در کنارهم خرید رو انجام میدیدم…

    آی گفتین استاد چقدر گوش مارو پر کردن از این حرفا و هرچقدر هم مذهبی تر بودی بیشتر درگیر این مسائل بودیم.

    اینکه جن ها دودسته هستن یکی خوب ویکی بد

    هروقت خواستی آب داغی چیزی رو زمین بریزی قبلش بسم الله کن که اگه جنی هست بره نریزه روشون.

    اگه بریزی روی دسته بدا دیه بیچاره ای وتا اذیتت نکنن انتقام نگیرن دست از سرت بر نمی‌دارند.

    باور به چشم زخم هم درخانواده ی ما بی داد میکنه.

    چقدر استاد سپاسگزار شما هستم بخاطر مسیر درستی که درمقابلمون قرار دادین خدا حفظتون کنه،

    از گمراهی وکفر نجا تمون دادین.

    استاد عزیزم نکته ای که همیشه تو فایلهاتون موقع رانندگان نظرم وجلب میکنه،وهمیشه تحسینتون میکنم، اینکه چقدر تمرکز دارین به رانندگی وهمزمان صحبت می‌کنید ورانندگی میکنید واگه درهمون لحظه زیبایی چیزی ببینید سریع بهش اشاره می‌کنید.

    سپاسگزارم استادم ومریم جانم بخاطر همه چی .انشاالله همیشه سالم وسلامت باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    رضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1124 روز

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته

    سلام به همسفرهای بی نظیرم

    اسراء:36

    وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا

    و در پی چیزی [یا کسی] که به آن علم نداری مرو [و بدان که] گوش و چشم و دل [=ابزار سه گانه شناخت تو] تماماً از این [پیروی کورکورانه در پیشگاه الهی] مورد پرسش قرار می‌گیرند.

    مثلث برمودا:

    منطقه ای بین پورتوریکو برمودا و فلوریدا در اقیانوس اطلس که سالها پیش یادمه یک می گفت قلب زمین اونجاست و اینقدر نیروی جاذبه اش زیاده که هر کشتی یا هواپیمایی از اونجا رد بشه، بلعیده میشه، یکی دیگه می گفت امام زمان وسط مثلث برمودا زندگی می کنه و چون سرنشینان این هواپیماها و کشتیهایی که از اونجا رد میشن کافرند، واسه همین سر به نیست میشن

    خود آمریکایی ها هم می گفتند ارواح برده های آفریقایی که به دریا افکنده شدند زیر مثلث برمودا کمین کردن و این ناپدید شدن ها عواقب اون قتل عام هاست.

    اما الان با پیشرفت علم ثابت شده که اولا مثلثی در کار نیست، این ایده یه روزنامه نگار بوده برای انتخاب اسمی برای اون منطقه، ثانیا تعداد غرق شدن کشتی ها یا هواپیماها در این منطقه بیشتر از مناطق دیگه دنیا نبوده، ثالثا در مثلث برمودا بدلیل شرایط آب و هوایی گردبادهایی بوجود میان که می تونن آب رو تا ارتفاع دو کیلومتر هم بالا ببرن و همین باعث غرق شدن اون کشتی های غول پیکر یا هواپیماها شده…

    در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و ماهواره هایی که تخصصی جریانات آب و هوایی رو رصد می کنند این حوادث به حداقل رسیده..‌

    چاه جمکران ، زل زدن تو چشمای گربه سیاه که بد یمنی داره، نحس بودن 13 فروردین در ایران یا عدد 4 در چین و خیلی از موارد دیگه که مختص به کشور ایران هم نیست، تقریباً سراسر دنیا درگیر خرافات هستند.

    فرقان:73

    وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا

    و کسانی که چون به آیات پروردگارشان یادآور شوند، کر و کور [=بدون شناخت و مقلد وار] بر آن نمی‌افتند.

    شگفت انگیز نیست دوستان، که الله مهربان، خودش در این آیه گفته، حتی در مورد آیات من هم تحقیق کنید.

    یعنی خداوند تعبّدی عمل کردنِ بدون شناخت رو نمی‌پذیره و صراحتا ما رو به آزاداندیشی دعوت می کنه.

    تمام دعوای پیامبران با مردم و حاکمان زمان خودشون، بر سر جهل و خرافاتی بود که از پیشینیان شون به ارث برده بودند. وقتی ابراهیم (ع) به عموش گفت اینها چیه می پرستی؟!.. عموش گفت پدران من این بت ها رو می پرستیدند و منم می‌خوام همون نهضت رو ادامه بدم.

    و تمام دعوای استاد عباسمنش هم با ما سر همین باورها ست که سالها بدون اینکه اصل رو از فرع تشخیص بدیم و تحقیق کنیم چی درسته یا غلط ، باورهای مخرب رو پذیرفتیم و بر روح و روان مون زنگار بستیم…

    باورهایی که چشم و گوش بسته از گذشتگان، والدین و جامعه ، سینه به سینه بما رسیده و مثل سیبل هدف ذهن ما رو نشونه رفته…

    چقدر استاد توی فایل های آموزشی فریاد می زنه؛

    بابا! بخدا نعمتها به طور طبیعی وارد زندگیتون میشه فقط شما باید یه خورده بند کفش تون رو سفت کنید، اون پیچ و مهره های ذهن تون رو شل کنید، باورهاتون رو عوض کنید و مواظب وروردی های تون باشید.

    چقدر ناخواسته و ناآگاهانه بخاطر باورهای مخربی که فکر می کردیم درسته ازمون سو استفاده شده یا از دیگران سو استفاده کردیم.

    نمونه ی قضاوت سطحی در مورد پولدار شدن آدمها رو توی فایلهای دانلودی گفتگوی استاد عباسمنش با دوستان می تونید ببینید ، دقیقا یادم نیست قسمت چندم اما آقای وحید حسینی که کارش خیاطیه و در عرض کمتر از چهار سال از کارگری تو بازار تهران تبدیل میشه به یکی از بزرگترین تولید کنندگان و صادر کنندگان پوشاک تا جاییکه نمی تونن پارچه مورد نیازش رو تأمین کنند و خودش اقدام می کنه به تأسیس یک کارخانه نساجی که خب می دونید چقدر سرمایه می خواد ، ایشون تعریف می کرد که نزدیکترین کسان اش بهش تهمت زدند که تو قاچاق مواد مخدر می کنی یا آشپزخونه پخت شیشه داری که طی چهار سال اوضاع مالی ات اینقدر خوب شده…

    حالا گذشته از قضاوت های سطحی، ببینید باورها و آگاهی های نابی که از آموزه های استاد می‌گیریم چقدر جرم حجمی بالا و سُنبه ی پر زوری دارند که در کمترین زمان ممکن نسبت به اون همه سالی که با باورهای مخرب زندگی کردیم می تونن ما رو در تمام جنبه ها از فرش به عرش برسونند.

    من خودم کمی بیش از یکساله که از آموزش های استاد استفاده می کنم و تعهد دادم تا روزی که زنده ام مواظب باورهای قشنگم باشم، شاید کنترل ذهن یه خورده درد داشته باشه، اما درد کنترل ذهن خیلی کمتر از درد کنترل نکردن ذهنه…

    ذهن کنترل شده مثل یک اسب رام می مونه که وقتی سوارش میشی و تاخت میری شاید یه کم بدنت کوفته بشه که همون هم لذت بخشه، اما امان از ذهن کنترل نشده، مثل اسب، چموش میشه و چنان لگدی میزنه که دیگه نگم براتون…

    خدایا شکرت بخاطر حضورم در این خانواده الهی

    سفر بسلامت استاد نازنینم و بانو شایسته

    سرتون سلامت، مهرتان پاینده رفقا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    به نام خداوندی که آورنده ی حق ونابودکننده ی باطل است

    خداوندابی نهایت بار سپاسگزارم که ازطریق بهترین بنده ی موحدت چشموگوش من را به روی حقایق بازکردی و هرگونه مبطلات رو ازمن دورکردی

    سلام و درود خدا به شما دوموحد بزرگوار که درمسیر توحید باایمان و تعهد پایبند هستید و سرزمین پهناورخداوند رو باعشق با دیگر بنده های درحال رشد درمسیر توحید به اشتراک میگذارید

    سپاسگزارم ازشما استادعزیزم که هدایت شدید به مسیره قانون اصلی سلامتی و خداوند به شما کمک کرد که اصل رو از فرع تشخیص بدید و هزارن هزار نفر در جای جای نقطه ی جهان از بنداسارت حواشیِ خوردوخوراک نجات دادید

    چقدر زندگی میتونه لذتبخش تر بشه وقتی تو یک‌وعده بیشتر غذا درروز نخوری و بدونی که همین برای بدنت‌مفیده و بس،وبقیه ی ساعات عمرت رو صرف اهداف صرف لذت بردن از طبیعت خداوند و صرف صلات و توجه به قوانین حاکم برجهان هستی کنی،واقعا که چقدر تحسین برانگیزه اینجور زندگی کردن تو دنیا که عمرت رو هم نه فقط ازلحاظ کمیت بلکه ازلحاظ کیفیت هم بالا ببری،و چقدر شما از مؤمنان خاص خداوند هستید که خوب زندگی میکنید و کمک میکنید جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه

    نوشجانتون اینهمه گوشت باکیفیت و یک میوه ی بلوبری سرشار از ویتامین موردنظر برای بدن

    نوشجانتون اون غذای استیکی خوشمزه ای که توسط دستان پرازعشق مریم بانو پخته میشه و به تک تک سلولهای بدنتون سلامتیوانرژی مفید واردمیکنید

    نوشجانتون اون شورولذتی که از عمل به قانون سلامتی دارید و از حواشی خوردوخوراک به دورید

    استاد راجب این اطلاعات بهمون گفتید که هرچیزی رو بدون دلیل و منطق باور نکنید که این اطلاعات بدون منطق و دلیل مارو وارد حواشی میکنه و از اصل دور

    اول از همه تحسین میکنم این حداز خلاقیت زمینهای کشاورزی در امریکارو که انقدر مبتکرانه لوله ی آبیاریشون رو جوری نصب میکنن که به صورت دایره ای شکل زمینشون آبیاری بشه و چقدر زیباتر کرده طبیعت رو از زاویه ی دید جی پی اس

    و چقدر تحسین برانگیزه اینجور خلاقیت که ازهرگونه اشکال هندسی استفاده کنی برای زیباتر دیده شدن زمین کشاورزیت خدایاشکرت

    استادجان چیزی که من دارم این روزها زیادمیشنوم همین حرفای بی منطق هست و مردم چشموگوش بسته به یک اطلاع بسنده میکنن و میبینم که چقدر توزندگیشون دل به حواشی بستن و ازنتایج اونها کاملا مشخصه که بدون اینکه خودشون تحقیقی راجب اون موضوع انجام بدن خیلی زود به یک اطلاعی که نمیدونن منبعش ازکجا وبه دست چه کسی درست شده دل خوش میکنن

    چندروزپیش بود یه بنده خدایی بهم گفت میدونی چرا ترامپ توامریکااینقدرثروتمنده و اینهمه کاخوکوخ بهم زده

    اولش یکم خوشحال شدم که حالا قراره یه باوری ازین حرفابیرون بکشم تاواقعاببینم دلیل ثروتمند شدن ترامپ چی بوده و چقدر به قانون عمل کرده

    بعد دیدم گفت که ترامپ با آدمای فضایی به صورت مخفیانه درارتباطه و تو امریکا زبون ادم فضاییهارو مخفی اموزش میدن و ترامپ اولین نفریه که ترجیح داده اون اموزش رو ببینه و باآدم فضاییا ارتباط برقرارکنه و بهش میگن که اوضاع آینده ی کشور وجهان در چه حاله و رازو رمز ثروت رو اونها بهش میگن که در چه زمانی چه کاری انجام بده!!

    این کل حرفی بود که به من اون بنده خداگفت و من ماتومبهوت موندم ازینکه چرا مردم تااین حد اسیر حواشی شدن و نعمت و ثروت رو به همین راحتی ازخودشون دور میکنن و فکر میکنن یکسری آدمایی هستن تو جهان بایکسری توانمندیهای خاص که فقط اونها هستن که اونهم باااینجور روشها به ثروت زیاد دست پیدامیکنن!!

    راجب اون آقایی که گفتید با زمین ذرتش یک نمادی درست کرد و مردم باورکردن که آدم فضاییا اینکارو کردن

    واقعا که همه جای جهان مردمی هستن که چشموگوش بسته یکسری اطلاعات رو باورمیکنن و هربار به سمت اینجوراطلاعات هدایت میشن و تعجب میکنن که چرا ثروتمند نمیشن یا چرا هربار بیماری یامشکلات دیگه ای واردزندگیشون میشه

    دوسه روزپیش بود یکی از اقواممون تازه ازکربلا اومده بود،و ازش پرسیدم کربلا بهت خوش گذشت گفت آره ان شالله سالِ دیگه طلاهم که شده میفروشم میرم کربلاوونجف و ازنزدیک مکان وادی السلام رو ملاقات میکنم

    کنجکاوشدم ببینم وادی السلام کجاست و ازش پرسیدم که چجورجاییه

    ایشون گفت جاییه که روح مؤمنین بعدازمرگشون پروازمیکنن میان این قسمت میشینن!و گریه میکرد میگفت ان شالله منم توفیق پیداکنم وادی السلام به خاک سپرده بشم و روحم همونجا با مؤمنین محشوربشه!

    من چشمام داشت از حدقه بیرون میزد و بیشتر کنجکاوشدم ببینم خوب اونجایی که میگه چطوریه و چه شکلیه

    اون بنده خدا چندین تا عکس ازون مکانومحیط اطراف گرفته بود،استاد باورتون نمیشه اکثره مقبره ها شکسته و یک فضایی بود که سرشاراز زباله هایی که واقعا باعکس هم میشد انرژی منفی اون فضارو حس کرد،و بهش گفتم تو واقعا میخوای تواینجور جا دفنت کنن؟؟!این فضا اگه واقعا ارواح مومن جمع میشن چرا فضاش انقدر کرکثیفو پراززبالست؟!

    اصلا استاد یه جوابای بی منطقی به من میداد که من ازون تعجب میکردم و اون ازمن متعجب تر که چرا نمیتونم یهمچین موضوعی رو بپذیرم و باورکنم

    اما وقتی به کل زندگیش یه نگاهی انداختم برام منطقی شد که چراباید این ادم انقدر تو حواشی باشه

    من اونموقه بود که دیگه متعهدشدم هیییچوقت حتی به صورت کنجکاوانه هم نخوام به این موضوعات چرندپرند گوش بدم،چون حتی اگه هم باورنکنم حتی شنیدنش هم یه سمی هست که به خورد روحم دادم

    واقعا اگه همه ی ماآدما هیچ اطلاعی رو چشمو گوش بسته نپذیریم زندگی چقدر میتونه لذتبخشتر بشه

    استادجان یه چیزی که شاید چندصدسال توی ایران به صورت یک خرافات پذیرفته شده ومن وقتی سوال میکنم و چونوچرا میارم که دلیل این کاراچیه فکرمیکنن ازدین خارج شدم

    و موضوع اینه که وقتی کسی تویک خانواده ای فوت میکنه،وبه خاک سپرده میشه،نصف شبِ روزبعدیکه مرده به خاک سپرده شده چندنفراز اعضای نزدیک به اون فرد با نونو حلوا به دست میرن بالای سر مرده میشینن و بااین دلیل که اون چشم به راهه و به این نونوحلوا نیازداره!!

    و میذارنش رو قبرش و دوباره به خونه میان!

    استادباورتون میشه هنوز توی شهرما این موضوع مرسومه؟!؟و کسی نیست بخواد این موضوع رو تحقیق کنه ببینه چقدر میتونه صحت داشته باشه،آیا کمک کنندست؟آیا واقعا اون روح منتظر نونوحلواست که مشکل اعمالش بااون نونوحلوا رفع میشه؟!

    ومن بعضی وقتا اینجور چیزارو که میبینم باخنده میگم منو میبرید امریکا به خاک میسپاریتم،اونجا روحم حداقل ازین خرافات شما در آرامشه

    و تواین فایلهایی که برامون میگیرید چقدر میبینم که ادما توی امریکا چقدر توحیدی تر درمورد مرده هاشون رفتار میکنن،وایران به اصطلاح پیرو دین اسلام هست و از شکلو شمایل سنگ قبرهاشون و خرافاتشون بیدادمیکنه که چقدر درگیر ‌حواشی که چه عرض کنم درگیر مزخرفاتی شدن که نه در دنیا و نه درآخرت سعادتمندی رو میچشند

    استادازتون ممنونم که چشموگوش حداقل منِ نوعی رو بازکردید و بهم یاددادی که هرچیزی رو بدون دلیلو منطق نپذیرم

    شاید اگرمن هم الان تواین سایت نبودم حتما این داستانایی که الان خودم تعریف کردم باجانودل میپذیرفتمشون و میگفتم همین اصل است و دیگرهیچ

    ولی وقتی قانون حاکم برجهان هستی رو درک کردم،خودبخود به تمومه جوابای سوالاتم رسیدم،و فهمیدم فقط خودم و اعمال خودم هست کهذجایگاه منو هم دراین دنیا و هم درآخرت مشخص میکنه

    و نه دفن شدنم دریک مکان خاص از منطقه ی جغرافیایی،و نه نونوحلوا برام خیرات کردن منو به مقربان الهی نزدیک میکنه

    اعماله خودمه که تعیین میکنه چه جایگاهیو برای خودم داشته باشم

    اعمالورفتاروباورهای خودمه که باعث میشه به منبع نوروکمال نزدیک بشم یا دور

    دوست داشتم این موضوعات رو هم باشما وبادوستان عزیزم به اشتراک بگذارم و باهم دیگه ببینیم که چرا اوضاع حال حاضراکثر مردم ایران هیچوقت روبه بهبودی نرفته،بخاطراینکه نمیخوان دست از عقاید گذشتگانشون بردارن!

    امیدوارم که مثالهام کمکی باشه برای دیگردوستان تا ببینن ما تو چه عقایدی رشد کردیم،و الان به لطف خدای بزرگ توسط دستان بی نظیرش حداقل مابچه های سایت داریم ازین باتلاق نجات پیدامیکنیم

    درپناه ایزدمنان هدایت شده به مسیر راستی و پرنعمت باشید و درزندگیتون از خیروبرکت بی نهایت بهره منده شوید

    (آمین)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    محمد مهدی خارکن گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم

    صحبت شما در انتهای فایل خیلی برام عجیب بود و منو وادار کرد به نوشتن یک کامنت که از قلبم نشئت میگیره

    استاد عزیز در رابطه با اینکه ما اطلاعات نداریم و خیلی چیزارو باور کردیم اجازه بدید من کامل موشکافی دقیقا همین مسائل رو از دیدگاه خودم و جامعه مذهبی بگم

    سلامتی:

    اگر مو های سرت میریزه چون ژنتیکه

    اگر موهات شوره میزنه بخاطر شامپوته

    اگر بدنت انرژی کمی داره چون ورزش نمی کنی

    اگر صبح زود بیدار بشی بدنت خیلی فعال تر و هوشیار تره

    اگر هرچی بخوری پشتش ورزش کنی اضافه وزن نمیگیری

    اگر مواد غذایی بد که میدونی برای بدنت سالم نیست رو بخوری یا نخوری در آخر میمیری پس بهتره که بخوری

    اگر سیگار نکشی یا بکشی میمیری

    اگر دندونات زرده بخاطر اینه که ژنتیک دندون هات فلانه

    اگر داری سرطان یا رماتیسم مفصلی میگیری بخاطر خواست خداست

    خدا میخواد که بدنت ضعیف یا مریض باشی و…

    ثروت

    قبلا میشد پولدار شد

    قبلا میشد زمین خرید

    پول کجا بود؟

    ثروتمندا خون مردم رو کردن تو شیشه

    همه میخوان سرت کلاه بزارن چون تو جامعه برادر به بردار رحم نمیکنه

    پول به هرکس نمیدن

    پول تو کار دولتیه

    اگر میخوای پول بسازی دلال شو

    شخصیت

    اگر اخلاقت تند شده چون رگ (فامیلیت) زده بالا (من وقتی بچه بودم و با زبونم نیش به اطرافیانم میزدم بقیه میگفتن اون رگ خارکنی اومده بالا و می خندیدن و باعث شد من زود رنج نسبت به همه مسائل زندگیم بشم حتی در تضاد)

    اگر نمیتونی درست حرف بزنی چون درون گرایی

    اگر نمی تونی کسب و کار بزنی چون شخصیتت نمیدونم فلان چیزه (FMM، FGS و از این اسمایی که نمیدونم چین همین 2 تارم از خودم در آوردم)

    اگر نمیتونی با کسی باشی چون آدم برون گرا هستی

    اگر کسی دوستت نداره چون لیاقتت رو ندارن

    اگر 2 روز میری سرکار و با همه دعوا میگیری بخاطر اینه که اونا احمقن

    اگر نمیتونی توی جمع صحبت کنی چیز خاصی نیست چون همه اینطورین

    گر خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو

    اگر جایی زدن مملکت رو آوردن پایین تو هم برو مملکت رو بیار پایین

    روابط

    فلانی لیاقتت رو نداره

    فلانی نمی فهمتت

    فلانی درک داره؟

    اگر شوهرت باهات بد رفتار میکنه تو برو از دلش در بیار چون اخلاق مردا همینه

    اگر مشکلی تو زندگیت هست بهش کم محلی کن خودش خوب میشه

    حضرت علی گفته حق گرفتنیه برو حقتو بگیر

    اگر جایی دعوا شد نفر اول چک رو بزن

    و هزاران باور بی شمار که آدم وقتی نگاه به زندگی خودش میکنه میگه WOW بابا بیخییاااااال

    چقدررررر ترمز من دارم توی ذهنم از باورهای عجیب

    حکایت ماهی و ماهیتابه است که در فایل های گذشته گفتید

    آقا این چیزی که به من گفتن از کجا میاد؟

    اگر قبلا میشد خونه خرید پس این همه خونه درحال ساخت کجاست؟ چرا هرروز آگهی های نرم افزار دیوار داره بیشتر و بیشتر میشه با قیمت های فراوان

    اگر قیمت ارزون بخوای پیدا میشه قیمت گرون هم بخوای پیدا میشه اصلا چیزی نیست که بشه راجبش تصمیم گرفت

    من فریلنسر هستم و به من میگفتن برو کار دولتی

    من میگفتم خب کار دولتی چقدر پول توشه؟ میگفتن پول؟ پول زیر پا خرسه بچه برو کار دولتی پس فردا میتونی وام دولتی بگیری بعد چون دولتی هستی همه جا پارتی پیدا میکنی

    بعد من میگفتم آقا جان مگ من برای خرج زندگیم خودم نباید تلاش کنم خب پس این حرفا چیه؟ مگ من میخوام چیکار کنم که پارتی داشته باشم؟

    میخوام نمیدونم ملکی بدزدم چیکارکنم؟

    اصلا حرفای هیچکس برام منطقی نبود و هنوز که هنوزه این حرفایی که از قلبمم در قسمت بالا در رابطه با باورهای عجیب جامعه زدم هم برام منطقی نیست

    از بچگی برام منطقی نبوده

    من یادم نمیره در آشنا های دور من یک خانومی با همسرش به مشکل خورده بود و به جای حل مشکل که در دوره حل مسائل گفتید رفته بود کم محلی میکرد، همه هم تشویق میکردن اصلا یه چیز عجیب که، آره دختر کار خوبی میکنی که به شوهرت کم محلی میکنی خیلی خوبه برو حالشو بگیر، مردا نباید بهشون خندید وگرنه خوشی زیر دلشون میزنه

    بعد که ایشون جو گیر بود هی بد شوهرشو میگفت

    انقدر به نکات بد شوهرش فکر کرد و پیش بقیه گفت که شوهرش درخواست طلاق داد

    زنش میگفت بابا من دوست دارم بیا زندگی کنیم

    مرده میگفت من نمیخوام برگردم میخوام تنها باشم

    نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم در همین حد بدونید که مرده انقدر ازش فراری شده بود که به زور رفت زن دوم گرفت که از دست زن اولش خلاص بشه

    (خب یکی نیست بیاد بگه آقا یک زن و شوهر یا 2 دوست هم جنس فرقی نمیکنه) اگر باهم به مشکلی برخورد می کنن باید اون مشکل رو حل کنن نه که برای هم ناز کنن که نه این مشکل توعه خودت برو حلش کن یا نه این که شوهر من عصبانی میشه بخاطر اینه که خلق و خوش تنگه

    خب آقا جان شاید یک ترمز مخفی تو ذهن اون بنده خداست بشینید باهم حرف بزنید اون ترمز رو حل کنید

    نمیگم برید باورهارو عوض کنید حداقل حرف بزنید دیدگاه هم رو بشناسید که پس فردا اگر شوهرتون خواست فوتبال ببینه شما خواستی سریال مورد علاقت رو ببینی به آقا یا خانوم احترام بزاری خودت با گوشی همراه به صورت آنلاین سریال مورد علاقت یا فیلمت رو ببینی

    اصلا یه سری چیزا برای من قابل درک نیست

    من یکی از اقوامم اهل خوردن مشروبات الکیه و من رابطه خوبی کلا با همه دارم و کنکجاو شدم ببینم چی میخورن اصلا چی هست این مشروباتی که اینا ازش حرف میزنن

    بعد گفتم چی میخورید؟ می گفت آره ما میریم فلان چیزو میخوریم

    چون من توی کافی شاپ کار کردم با کلی از این چیزا سروکار داشتم بدون اینکه خودم لب بزنم به این چیزا ولی کاملا به همشون و همه اسم هاشون آشنا هستم

    به دوست عزیز گفتم داداش گلم اون چیزی که داری میخوری میزنه همه چی بدنت رو نابود میکنه تو که داری پول میدی تو که معتاد همچین چیزی شدی حداقل برو یه چیزی بخر که نابودت نکنه

    میگفت نه حاجی فلانه و من خیلی باهاش حال میکنم

    و یه بار رفتیم مسافرت به سمت گناوه و من با چشم خودم دیدم که معده درد و روده درد شدید داشتن به حدی که باید بالای 5 قرص مسکن میخوردن تازه با خوردن مسکن بازم درد داشتن

    بعد من هاج و واج نگاهشون میکردم و از تعجب شاخ بود روی سرم که خب آقا وقتی در این حد حالت بده خب چرا میخوری؟ بزار حداقل بدنت سالم بشه باز بخور نوش جونت (تصمیم گرفتی خودتو نابود کنی خب اوکی ولی چرا اخه اینطوری؟) و جالبه ظهر که درد داشت تا غروب و بعد شب مجدد رفتن برای خوردن

    در زمینه سلامتی من اصلا باورم نمیشه

    من از بچگی از لبنیات متنفر بودم

    در سن کودکی بابام با کمربند مینشست کنارم که حتما دوغ بخورم چون توی سن رشد بودم و همه جامعه که چه عرض کنم همه پزشکا میگفتن دلیل قد کوتاه پسرتون بخاطر کمبود کلسیمه و برید بهش دوغ و ماست بدید

    من 1 هفته از زندگیم رو با گریه دوغ و ماست میخوردم

    استاد باورتون نمیشه حالا طبق قانون سلامتی بدن من پس میزد و اصلا من حالم از یک سری مواد بهم میخورد (من به بدخوراک ترین پسر فامیل معروفم)

    هرکس هرچیزی درست میکرد من حالم بد میشد چون اصلا دوست نداشتم

    حالا توی دوره سلامتی باید این کامنت رو میزاشتم همینجا میگم که خیلیا هم که در دوره هستن باورشون قوی تر بشه

    من نمیتونستم کتلت بخورم

    هروقت هرکس کتلت درست میکرد من با خوردن اولین کتلت حالا فرقی نمیکنه گوشت یا سیب زمینی به حدی حالت تحوع به من دست میاد که نمیتونستم لقمه بعدی رو بخورم

    هروقت صبح میشد همه نشسته بودن سیر و پر صبحانه میخوردن من چون از لبنیات فرقی نمیکنه، کره حیوانی، خامه، سرشیر هرچیزی که اسمش صبحانه و لبنیات بود رو من نمیخوردم و مادربزرگم میگفت تو چطور زنده ای هیچی صبحانه نمیخوری؟

    الان میفهمم چرا من نسبت به همه همسن هام و نسبت به خیلی از دوستانم بدن سالمتری داشتم و کاملا لاغر بودم چون اصلا من 2 وعده غذا میخوردم اون وعده هم به زور بود

    بعد همه میگفتن محمد قدش 178 قدش کوتاهه این باید مثل عموش میشد 2 متر و 10 تا و کلا کلسیم به بدنش نرسیده

    من حالم از گوجه بهم میخورد

    حالم از کدو بهم میخورد

    خیار اصلا اهلش نبودم و نیستم تنها میوه ای که شاید در مهمونی ها میخوردم سیب و موز بود

    مشکل جدی با طعم فلفل دلمه داشتم

    بادمجون رو که اصلا حرفش رو نزنید اصلاااااا

    از بین همه تخمه ها که فقط تخمه آفتابگردون میخوردم

    با این حال که من میگم نسبت به بقیه بدن سالم تری دارم الان که نگاه به بدنم میکنم میبینم من چقدررررررررر به بدنم ضربه زدم

    قشنگ آدم بیماری های خود ایمنی رو در بدنش مشاهده میکنه

    چرا؟

    چون من در خوردن چیزای که دوست داشتم افراط میکردم

    مثلا نوشابه انرژی زا Monster اومده بود تو بازار من 12 عددش رو خریدم و خوردم و باورتون نمیشه من چه ضربه ای به بدنم زدم

    اصلا من واقعا نمیدونم از شیوه تغذیم چی بگم

    بعد میرفتیم بیرون پیتزا میخوردم اونم تو حجم زیاد چون نمیخواستم مثلا توی جمع همه بهم بگن بد خوراک اصلا یه چیزی میشنوید

    ولی الان خیلی همه چیز برام درکش بهتر شده که آقا جان چرا اینکارو میکنی؟

    من از وقتی با شما آشنا شدم دائم دارم خودمو بهبود میدم و به لطف الله هدایت شدم به دوره های درست شما

    به قول معروف گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    من هر بار که یک مسئله رو حل میکنم مسئله بعدی میاد جلو

    مثلا من الان نگاه میکنم میبینم یک سری وقتا الکی الکی اخلاقم تند میشه

    بعد نگاه میکنم به ریشه میبینم من چون از بچگی همه تشویقم میکردن که حق گرفتنیه اگر کسی به ناخواسته یه حرفی هم میزد سریع عصبانی میشدم قشنگ کد مغزی من این بود:

    کسی نزدیک به حق شد

    IF

    عصبانی شو

    بعد من الان میگم آقا اصلا حق چیه؟ کدوم حق؟ خدا میگه من هوای همه رو دارم و کسی نمیتونه حق بنده من رو بگیره هیچ برگی بدون اذن من نمیوفته رو زمین و بعد به شیطان میگه تو هیییییچ دسترسی به بنده های من نداری چون اون ها موجوداتی یکتا هستند

    بعد خنده داره من حرف از حق توی کد های ذهنیم ساختم که اگر اومد IF برو بزن یارو رو با زبون نیش دارت نابودش کن

    خداوند همیشه در وجود ما و در زندگی ماست

    باورم نمیشه که یک وقتایی انقدر راحت کد های ذهنی خودمون رو سپردیم دست دوستان، اقوام، آشنایان و رسانه هایی که هیچییییی نمیدونن و فقط الکی به قول معروف خالی بندی کردن که بگن ما خیلی خوبیم

    وقتی اطلاعات نباشه آدم متحمل ضرره قطعیه

    من علاقه زیادی به پلی استیشن دارم و قصد خریدنش رو دارم و با تحقیق فهمیدم که پلی استیشن 12 سری داره و توی فروشگاه ها میگشتم میگفتن آره ببین این پلی استیشن رو میتونی همین الان با 21 میلیون بخری

    بعد قیمت پلی استیشن الان 23 تا 25 میلیونه بعد من میگفتم ایووووول چه خوب

    بعد میگفتم خب سری چنده؟ از گفتنش طفره میرفت تا فهمیدم سری 9 پلی استیشن رو داره این قیمت میده که انبار گردانی کنه

    بعد من پیش خودم گفتم ببین محمد اگر نسبت به خرید هرچیزی تمرکزی اطلاعات رو جمع آوری نکنی (اطلاعات علمی که باعث بهبود فهم و آگاهی شما میشه نه که بری نظرات یه مشت آدمی رو بخونی که فقط دری وری میگن)

    مثلا آقا خونه جنوبیه یا شمالی؟ آفتاب خور هست؟ زمستوناش سرده یا گرم؟

    آبگرم کن چند وقت پیش سرویس شده؟

    آیا کابینت ها جنسش خوبه؟ آب بهش بخوره باد میکنه؟

    ماشین که میخوام بخرم شاسی ضربه خورده؟ ستون و سقف سالمه؟ 2 رنگه؟

    پدر موتور رو در آورده؟

    طرفی که راننده بوده حواسش به ماشین بوده؟

    آقا آدم باید بشینه کامل همه چیز رو با اطلاعات کامل برسی کنه و بعد قصد به خرید بگیره، وقتی همه اطلاعات رو بدست آوردی ( اطلاعات بدرد بخور) اون موقع به خدا میگی خدایا منو هدایت کن به اینننننننن محصول یا ایییییین رابطه

    اصلا ما شناخت نسبت به اخلاق خودمون نداریم وارد رابطه میشیم بعد میگیم فلانی مشکل داشت من که چیزیم نبود بعد میشینم تو اقوام و فامیل و دوستان میگیم آره مرتیکه یا زنیکه فلان فلان شده منو ول کرد یهو رفت لابد بخاطر فرکانسمون بوده که ما بهم نمیخوردیم بعد من میخندم تو دلم میگم آره خدا کمکت کنه

    آقا جان اون چیزی که از رابطه انتظار داری رو خودت داری؟ آیا اون چیزی هستی که باید باشی؟ یا فقط با باورهای جامعه اکتفا کردی؟ هروقتم به مشکل خوردی سریع به رفیقای صمیمیت گفتی یا به مادرت گفتی و بعد دعوا پشت دعوا بوده تو خونه؟

    آیا فضای دوستانه با شریک عشقیت ایجاد کردی که بیاد حرفاشو با تو بزنه؟

    آیا تو فقط عشق و دوست داشتن رو ملاک رابطه میدونی؟ یا احترام متقابل که هرکس شخصیت خودش رو داره و باید برای زندگی خودش تلاش کنه؟

    اگر میگی من نظرم فلانه خب عمل کردی؟

    ایمان (باور) که عمل نیاورد حرف مفت است آقا جان

    چقدر خودت رو میشناسی؟

    چقدر باورهای دروغین ذهنت رو میشناسی که اصلا منطق پشتش نیست

    چقدر به خودت اعتماد داری؟

    چقدر به خداوند که رب العالمینه ایمان داری و قدم برمیداری؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  7. -
    سعید حاج هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    بنام الله مهربان

    سلام ب استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز و همه دوستانی ک این کامنت رو میخونن

    نمیدونم چرا ولی تووی این سریال سفر ب دور آمریکا همش منتظرم ک فایل جدید بیاد روی سایت و کنجکاوم ک ببینم این بار استاد وعزیزدلش کجا رفتن و میخوان کدوم ایالت و مناطق دیدنی آمریکا رو باهامون ب اشتراک بزارن

    الهی شکر ک ب این سایت پر از خیر و برکت و آگاهی هدایت شدم و اینهمه نعمت خدا رو میشه اینجا دید و حس کرد و لذت برد

    الهی بینهایت شکرت بینهایت شکرت

    چقدر این فروشگاهای زنجیره ایه آمریکا پر و پیمون و پر از نعمتهای خداست ،چقدر امکانات داره برای خرید آسان مشتری و همه کارها ب راحتی انجام میشه بدون دردسر خریدت رو میکنی ،میری خودت با دستگاه بارکدخوان حسابت رو تسویه میکنی و میری بسلامت .

    واقعا برای من جالبه و جای تحسین داره از این همه آزادی و رفاه و احترام ب مشتری

    خدایا شکرت ک اینا رو میتونم ببینم و امیدوارم ک بتونم تووی یک همچین محیطی زندگی کنم و معنی واقعی زندگی رو بفهمم

    راستی ثروتمند بودن چقدر خوبه واقعا

    چقدر این ماشین استاد امکانات و آپشنهای مختلف داره و این یکی از خاصیت‌های ثروته ک وقتی پول باشه هم دنیات آباده و هم آخرتت .

    الهی بینهایت شکرت ک بازم نفس باقیست

    الهی شکرت شکرت شکرت

    یکی از این نمونه خرافاتی ک استاد گفتند اشاره کنید رو یادمه بچه بودم که بزرگترا میگفتن یه درخت تووی فلان شهر ازش خون جاری میشه و داره خون گریه میکنه و مردم هم میرفتن ب اون درخت دخیل می‌بستند و ازش حاجت میخواستن .

    یا بازم یادمه تووی شهر زرین شهر استان اصفهان میگفتن از تنور یه خونه نور میزنه بیرون و انگار سر امام حسین رو اونجا دیدن و مردم دسته دسته از این شهر و اون شهر اطراف میرفتن اونجا ک حاجت روا بشن و بعد معلوم شد ک بابا ی گروه کلاه بردار از عقاید مردم سواستفاده کرده بودن و از این راه کلی پول ب جیب زدن ک در نهایتم دستگیر شدن .

    در پناه الله یکتا شاد پیروز سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  8. -
    آزاده کاکاوندی گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استاد و یار بهشتی اش

    سلامی به خود مقدسم که هر روزم و هر لحظه م بهشتی شده

    سلام به دوستان بهشتی م که زندگی شان این روزها با بهشت خدا گره خورده

    خدای مهربانم تو را هزاران بار شاکرم که زندگیم هرروز بهشتی تر میشه به وسیله خودت و دستان زیبای بهشتی ات

    هرروز که میگذره بیشتر خداراشکر میکنم وارداین بهشت شدم و بیشتر عاشق استاد میشم و دوستان بهشتی ام

    الان اتفاقی اومدم سایت دیدم یهو فایل جدید اومده اینم از هدایت خداونده و خیلی خوشحال شدم خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    استاد نماد فراوانی و ثروته و من چقد تحسین میکنم شمارو که هر چیزی رو که لازم داشته باشید بدون ترس و نگرانی میخرید بدون نگاه کردن به قیمت واقعاا تحسین میکنم شمارو

    شما لیاقت زندگی در بهترین و توحیدی ترین و ثروتمندترین کشور دنیا رو دارید استاد عزیزم

    چقدر این فروشگاهای امریکا نماد فراونی اند هرجه رو بخاهی از شیر مرغ تا جون ادمیزاد داره.این همه خرید گوشت 167 دلار حدود 8 میلیون برای چند روز خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    واقعا امریکا همه چیزش تحسین برانگیزه حتی تمیزی فروشگاهاش و خریداش چه راحت و آسانه که لازم نیست برای خرید هر وسیله ای به چند فروشگاه مختلف بری چون اینجا داخل یه فروشگاه همه چی داره و این نشون ارزش و احترامی که مردم برای خودشون قائل شدند

    استاد در مورد سوالی که پرسیدید حتی خود شما بارها میگید اقا در مورد حرفای منم برید تحقبق کنید حتی قران گفته در مورد قران و آیه هایی که توشه برید تحقبق کنید و همین جوری نپذیرید که کی چی میگه این یک قانونه و شما چقد قشنگ استاد هم برای ما توضیح میدید این مطلبو هم خودتون رعایت میکنید تحسینتون میکنم بارها شده خود من آیه هایی ک در سایت گفتید و درسهایی که میدید تو قران بهش رسیدم و گفتم عه حرفای استاد دقیقا همینه ینی تمام دوره ها و صحبتهای شما در مورد قوانین داخل قرآنه نه چیزی خارج از آن

    «و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا» یعنی از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیده ها، ساده نگری ها، خیالات و اوهام است] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [ که ابزار شناخت علم واقعی اند] مورد بازخواست اند(اسرا ایه 36)

    استاد چنددسال پیش یادمه آقای مجید مجیدی کارگردان معروف تلوزیون یه ماجرایی رو تعریف کردند که الان شما این مبحث صحبت کردید رو یادم افتاد حالا ماجرا رو مینویسم ماجرا از این قراره

    «برای تهیه قسمتی از یک فیلمم به روستایی در شمال کشور رفتیم. بخاطر اینکه نخواهیم مسافتی را تا امامزاده‌های اطراف طی کنیم و بچه‌ها اذیت نشوند یک اتاقک کوچک شبیه امامزاده بنا کردیم و چند بازیگر نقش‌های خود را در آن قسمت ایفا کردند. بعد از پایان فیلمبرداری چون یک بنای معمولی بود آن را جهت لانه‌گزینی پرندگان سالم رها کردیم و رفتیم. حدود دو سال بعد خبردار شدم امامزاده ساختگی‌مان تبدیل به زیارتگاه مهمی شده است. اول باور نکردم اما جهت حصول اطمینان به آن روستا سفر کردم، دیدم واقعیت دارد. برای روشنگری با اهالی صحبت کردم و گفتم این اتاقک را ما بخاطر تهیه فیلم شبیه امامزاده درست کرده‌ایم، اما دیدم مردم خصوصا پیران و بزرگان محل به شدت ناراحت شدند و حرف مرا توهین تلقی کردند و به گونه‌ای افراطی و احساساتی آن اتاقک را یک امامزاده شفا دهنده می‌دانند دیدم اگر بیشتر پافشاری کنم احتمال دارد صدمه ببینم. مصلحت دیدم که با اداره اوقاف آن منطقه صحبت کنم تا از آن طریق مردم را از این جهل برهانم…»

    هرچند که ایشون بعدها به هر دلیلی تکذیب کردند و گفتنند من همچین چیزی نگفتم دلیل تکذیبشم ما وارد بحثش نمیشیم اما به هرحال خیلی از مردم چنین اعتقادی دارند و هرچیزی رو بدون تحقبق باور میکنند و اینم ریشه در باورهای مذهبی که به خورد ما دادند

    که چقد خرافات تحویل ما دادند چقد باورهای مزخرفی که به جای توسل به خدا شرک ورزیدند به غیر خدا

    البته در مورد سوالی که پرسیدید من اینو یادم اومد

    یا زمانهای قدیم یه بیماری مثل ابله یا هرچیزی شایع میشد طرف رو میکشتند میگفتنند همه ما هم از اون بیماری میگیریم چون علم این کار و نداشتنند

    و خیلی مثالهای دیگه که من اینارو یادم اومد

    سپاسگزارم استاد که میگید هرچیزی رو در موردش تحقیق کنید و همین جوری تعریف نکنید

    چقدر این جاده زیباست باور کنید هرلحظه این جاده منو یاد مسیر صحنه به بیستون و کرمانشاه میندازه فک کن تو این مسیر بری و اهنگ کوردی شیرین شیرین بزاری (پیشنهاد میکنم زیاد این اهنگو گوش ندید )چون غمگینه ها ولی قشنگه ولی من اینجا یه تیکشو برای شباهت این جاده میزارم قسمت مثبتشو

    شیرین و شیرین؛ شیرین گشت که سم

    ترجمه: شیرین همه کسم

    نازار شیرین ناز شیرین؛ شیرین گشت که‌ سم

    ترجمه: شیرین نازنین؛ شیرین همه کسم

    عشقِ تو داسه تیشه وه دسم

    ترجمه: عشق تو؛ تیشه به دستم داده

    همگی در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 846 روز

      بنام الله مهربان

      سلام و درود بر آزاده (نجیب و اصیل ، صالح ،حلال زاده )

      سلام بر خواهر ارزشمندم

      بر جواهر گرانبها (من همیشه نقطه ی خواهر می افته میشه جواهر

      حالتون عالی و متعالی

      خیلی دلم واست تنگ شده و امیدوارم در زمان و مکان مناسب و در بهترین حالت زیارت کنم شما رو ،

      خیلی تحسین میکنم شما رو برای تعهد که دادی ،

      چه مثال خوبی زدی ،

      بازم انرژی مثبت و حال خوب گرفتیم از کامنتت،

      و از این آهنگ کردی، و چقدر ریز بینانه و کنجکاو

      و باهوشی، حساب کردی چقدر میشه خرید استاد خوبان رو …

      منم همین طور کنجکاوم

      اگه برای ثبت نام برم جایی حالا (هر کجا ) باید بدونم چند کارمند داره،

      فامیلی شون رو میپرسم

      چندتا قسمت داره، و کی مسئول کجاست….

      خواستم تشکر کنم ازت بایت کامنت های که برام می نویسی ، و کلی حال خوب انتقال میدی …

      من حقیقتش برای دوستان می نویسم دوست دارم جواب بگیرم…

      بی نهایت ازتون سپاسگزارم

      خواهر عزیزم

      خیلی خیلی دوست دارم و

      بی نهایت عاشقتم.

      خدارو شاکرم برای وجودت آزاده ی عزیزم

      بعضی مواقع میگم کاش بودم پیش دوستان و اگر کاری داشتن با جان و دل انجام بدم براشون.

      هر کجا هستی

      سلامتی

      ثروت

      و حال خوب رفیق،

      همیشگیت.

      سایتون برقرار

      لطفتون مستدام .

      فرشته ی نازنین

      روزها و لحظه هات با عشق و خوشبختی

      و هر لحظه از زندگی

      رو به سوی بهتر شدن

      و سعادت قدم برداری.

      و هر دقیقه و ساعت

      به کامت باشه .

      و به شادی بگذره برات

      مواظب خودت باش.

      دوست دارم و عاشقتم

      جواب کامنت های قبلی رو براتون با عشق نوشتم. (احتمالا این کامنت زودتر به دستت برسه .دختر نازنین – خواهر گرانبها )

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1480 روز

        سلام بر سید جان عزیز و دوست داشتنی

        بازم سپاسگزارم که برام کامنت نوشتی و حس و حال خوبتو برام به اشتراک گذاشتی

        منم امیدوارم در زمان و مکان مناسب همو ملاقات کنیم که مطمینا زمانش نزدیکه

        گفتی من وقتی کامنت میزارن دوست دارم طرف مقابلم پاسخی بده البته منم دوست دارم اما پیگیر نیستم که حتما جواب بده میگم همین که من توجه میکنم به نکات مهم اون کامنت و اینکه حس طرف مقابل تحسین میکنم خودش توجه به زیبایها و نیکیهاس

        ینی اگ جواب دادسپاسگزار میشم ازش اگرم با ستاره لایک کرد بازم سپاسگزارم مهم بیان حس و حال خودمه ینی انتظاری ندارم در اصل از طرف مقابلم و حس و حال خودمو در اولیت قرار میدم هرچند خیلی دوست دارم جوابی داده بشه ها و این ذات انسانه مورد توجه قرار داده بشه برای دیگران

        هرچی در پایان دعا نوشتی هزاران برابرش نصیب خودت عظیم عزیز

        منم دوست دارم و عاشقتم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 846 روز

          بنام خالق زیبایی ها

          سلام خواهر عزیزم

          آزاده ی دوست داشتنی

          بی نهایت دوست دارم

          مرسی که برام نوشتی

          خیلی خیلی دلم برات تنگ شد . حقیقت

          خیلی خیلی دوست دارم زودتر ببینمت نمی دونم چرا ؟ مخصوصا این روز ها

          حس و حالم قابل بیان نیست. و یک احساس عجیبی ( همراه با آرامش ) سرتا سر وجودمو گرفته . خیلی تصمیم نگرفته داریم ما انسانها و همیشه بلا تکلیفم.

          ما اومدیم توی این مسیر و این قافله ی عشق .

          که خودمون با خودمون باشیم و هدف همون مشخص و تصمیم های بگیریم و اجرا کنیم و تکلیفمون با خودمون روشن بشه.

          میخام یک تصمیم بگیرم . و بر ترس هام غلبه کنم . خیلی به دعاهای شما احتیاج مبرم دارم.

          من همان طور که در الگوهای تکرار شونده گفتم .من اگر کسی ازم تشکر نکنه زود جوش میارم و فک میکنم کار منو بیهوده میدونه و براش ارزش قائل نیست.

          باور کن بعضی مواقع شده طرف ازم تشکر کرده و صادقانه گفته بهاشو ندارم بدم. (صداقتش که جای خود دارد )

          تشکر رو ترجیح دادم.به پول .

          البته خوب بعضی مواقع نمیرسی و ممکنه یادت بره . ولی تا جایی که بتونم از طرف تشکر میکنم .

          خصلت های خوبی دارید و توی کامنت قبلی برات نوشتم و شاید شما خودت متوجه نشی ولی من کاملا میتونم ببینم و لمس کنم .

          مرسی ازت که برام نوشتی و حال خوب انتقال دادی . امیدوارم هر چه زودتر لحظه دیدارمون فرا برسه و ببینمتون.

          (لحظه دیدار نزدیکه)

          منم با بهترین احساسم

          و بهترین حالم و با تمام وجودم

          میگم دوست دارم

          و عاشقتم.

          خیلی برات حرف دارم بزنم .

          بهترین بهترین ها رو برات آرزو میکنم.

          مواظب خودت باش .

          روز تون پراز احساس خوب

          این کامنت رو زمانی می نویسم که سریال سفر به دوره آمریکا روی سایت اومده. قسمت 198برو ببین که پر از آگاهی های ناب هستش )

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    سلام سلام

    امروز 28 ام رد پای 28

    البته تا من کامنت رو بنویسم و بفرستم ساعت 12 رد میشه و احتمالا برا شما میشه 29ام.ولی برا من فال نیک بود امروز و این همزمانی این اعداد مهر تثبیت رو زد.

    من دقیقا روز 26 ام یعنی دو روز پیش اومدم کامنت نوشتم به یه تضادی برخورده بودم با همسرم یکم چالش داشتیم.اون روز شبش نه شب بعدش دیگه واقعا با خودم کنار اومدم و این بار هم سعی کردم رفتار و بی احترامی همسرمو فراموش کنم و تمرکزم رو جدی تر بزارم روی نکات مثبتش.

    استاد جان دوستان عزیزم مریم جون باورتون میشه امروز خدا سورپرایزم کرد.!پاداشمو بهم داد باورم نمیشه.دقیقا دیشب داشتم به همسرم میگفتم من دوست دارم همسرم پر انرژی باشه اهل سفر باشه با من همراه باشه.گفت میدونی تو نا شکری!

    گفتم چرا؟اصلا اینجوری نیست اتفاقا همیشه خدارم شکر میکنم.

    گفت همین الان شوهر تو که من باشم هم پر انرژی ام هم اهل سفرم هم باهات همراهم..

    گفت ببین از عید دوتا مسافرت رفتیم هر پنج شنبه جمعه میریم بیرون سفر کوتاه یا همین اطراف خسیسم نیستم هر جا هم میگی پایه تم.ولی تو ناشکری!

    یه آن موندم انگار تمام این سه سال که دارم رو خودم کار میکنم از جلو چشمم رد شد سفرهای مختلفم همه رد شدن!

    دیدم واای راس میگه!این ادمی بود که تا سر کوچه سر کوچه نمیومد.اعتقاد داشت مسافرت فقط سالی یه بار اونم یک هفته ولی الان اگر خودشم نیاد به من میگه برو.نمیدونم اون لحظه عذاب وجدان گرفتم.گفتم ای دل غافل محبوبه خانم باز از بی راهه رفتی.دلم براش سوخت.ازش عذر خواهی کردم و همونجا به خودم و خدای خودم قول دادم دیگه هیچ وقت ناشکری نکنم.

    و قبلشم بهش گفتم تا حالا به طلاق فکر کردی ؟

    گفت طلاااق ؟(کلی با تعجب)

    نه براچی باید به طلاق فکر کنم.من عاشقتم.

    گفتم من تو این هفته ای که گذشت خیلی به جدایی فکر کردم…

    قسم خورد گفت باورت میشه من حتی یه بارم به این موضوع فکر نکردم.من تو رو خیلی دوست دارم.

    اینو که گفت یک نوری تو دلم روشن شد.

    انگار نور خدا بود که به قول خودش با روغن درخت زیتون میسوزه ،نوری بر روی نوری بود.

    نمیدونم من وابستگیم از بین رفته (چون اگر همین 4 سال پیش بود سکته میکردم اگه حرف طلاق رو میزد.)یا سنگ دل شدم یا مهر من براش بیشتر شده.ولی چیزی که فهمیدم این بود که در اوج ناراحتی از دست من بازم عاشقمه و دوسم داره.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    و اما بریم سراغ سورپرایز خدای مهربونم.

    نمیدونم این اتفاق خیر و برکت هر شب قران خوندنم بود برکت سعی در کنترل ذهنم بود یا هر دوش.

    امروز که از خاب پاشدم هر لحظه میگفتم شکرت هر کاری میکردم هر چی که انجام میدادم میگفتم شکرت.خدا جوابمو داد.

    اونقد گفتم استاد حال مستی تو خریدارم که اخر خودش جام مستی رو بهم داد.

    واای خدا عاشق این حالمم.ازم نگیر.

    اون شب که کامنت عادله جون و اقای علی ابودرایی رو خوندم روحم رفت یه جایی که نمیدونم کجا بود.اومدم کامنت گذاشتم.

    و حالا امروز در حال شکرت شکرت بودم ک6 سر ظهر شوهرم زنگ زد گفت خیلی یکهویی گفت میخای بری فیلبند؟

    گفتم چی میگی!

    گفت گفتم میری فیلبند اینقد ارزو داشتی بری اگه میری بیا برا تو و مامانم بلیط بگیرم با تور برین.

    گفتم اره که میرم.(هر چند شیطان نجوا میکرد با مامان ممکنه خوش نگذره )گفتم اره بنده خدا هم از خونه میاد بیرون.

    گفت مطمئنی گفتم ارههه و تو دلم گفتم خدا داره میبرم دستمو گرفته چرا دستشو رد کنم.اقیانوس ابر یکی از ارزوهامه که برم سجاده مو پهن کنم.

    واای خدا گوشی رو که قط کردم گفتم خدایا تو چی تو کی !اخه چه جوری ماکه الان شرایطش رو نداشتیم.

    اخه شب قبلش که با شوهرم صحبت میکردیم گفت من ندارم مرتب بریم مسافرت توهمش میگی کمپر بخریم فلان بخریم بریم سفر اگر پولم داشته باشم وقتشو ندارم سرکار دارم.

    و حرفی که من تو دلم زدم گفتم مگه قراره تو منو ببری اونی که بخاد ببرم میبره چون قراره ببره جاییکه به خودش نزدیکه.سکوت کرده بودم.

    فقط گفتم اگه هزار تا سفر هم بری ولی دلت خوش نباشه به دوقرون نمی ارزه.

    و بعدش دیگه از هم ناراحت نبودیم.بعدش صوت قران گذاشتم تو گوشم.(من همیشه فقط معنی قران رو میخوندم ولی تو چندتا کامنت دیدم بچه ها میگن قران گذاشتیم گوش کردیم.گفتم بزار امتحان کنم.و دو شب این کارو کردم.خداایااا چقدر جوابه.هم صوتشو گوش کنی هم

    معنی شو بخونی)خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    الان یکشنبه شد و قراره سه شنبه شب با دخترم مادرشوهرم و چندتا از دوستام و خاله ام بریم سفر چون تا گفتم من میرم فیلبند همه گفتن ماهم میایم.

    نکته جالب و مثبتش برا من این بود که به شوهرم گفتم مامان نمیاد با من تنها نمیاد در صورتیکه تا شوهرم به مادر شوهرم گفته بود با محبوبه بری مسافرت گفته اره اره میرم حتی با وجود پادردش گفته بود اره دوست دارم برم

    چند بارم بهم اصرار کرده بود بیا بریم وان ترکیه.

    میدونین من خودمو لایق نمیدونستم که با من بیاد مسافرت میگفتم شاید تنهایی با من خوشش نیاد ولی فهمیدم خدارو شکر پیش مادر شوهرم هم عزیز هستم و فهمیدم اونم دوستم داره.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت که منو دوست داره.

    بعصی وقتا میگم همه ادمایی که خیلی میرن سفر مث من با یه سفر کوچولو ذوق میشن یا براشون طبیعیه.

    بعد میگم حتما طبیعیه براشون ولی چرا هیچ وقت سفر رفتن برا من طبیعی نمیشه؟شاید چون به حد خیلی زیاد هنوز نرسیده.

    چون وقتی از سفر میام اونقد حرف برا گفتن برا همه دارم که بعضی وقتا میگم نکنه اینا خسته میشن از حرف زدن من!ولی باز میشینم فیلمایی که گرفتم رو نگا میکنم و فقط میگم خدایا شکرت و گاهی اشک میریزم به اون حجم از زیبایی که افریده اشک میریزم به اینکه چه طور منو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار داد اشک میریزم.

    و میگم فقط خودت برام کافی هستی.

    پریشب که داشتم اینجا تو این حرم مجازی کامنت میزاشتم هیچ وقت فکرشو نمیکردم دو شب بعد بیام بگم دارم میرم سفر.هر چند سه روزه اس و کوتاه ولی ارزش اینکه خدا داره منو تو این راه ثابت قدم نگه میداره و خودشو ریز به ریز قدم به قدم بیشتر نشون میده و مهرهای تاییدشو یکی یکی به قانون بدون تغییرش میزنه برام کافیه.

    امروز کلی رزق و برکت هم اومد خونم برنج روغن کلی خرید هم وارد خونم شد.

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    دخترم راه و بی راه بوسم میکنه من بوسش میکنم دیگه تقریبا هر روز یا یکروز در میون هم رو میبوسیم.چیزی که یک ماه یا دو ماه پیش برام مث شکستن یه کوه سخت بود این روزا دیگه راحت خورد میشه.

    البته یک بار در روز یا دوبار در روز یکم تندی میکنم ولی اولا کمتر شده ثانیا میدونم که باید تکاملم رو طی کنم.الهی هزااار مرتبه شکرت.الهی شکرت شکرت شکرت شکرت.

    خدایا چنان کن سرانجام کار

    تو خشنود باشی و ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      Shiva گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      سلام محبوبه عزیز

      این دیدگاهو انگار برای من نوشتید کل دیروز موضوع های این شکلی برام پیش اومد که خیلی آزارم داد و احساسم بد کرد.

      منو همسرم قصد سفر به قشم داشتیم اما کولر ماشینمون خرابه و با کلی هزینه هم درست نشد همسرم به برادرشون گفتن که اگه امکان داره چند روزی ماشینامون و باهم عوض کنیم و با ماشین شما بریم مسافرت گفتن باشه اما دیشب که به جاریم زنگ زدم به عبارتی منو پیچوند و همسرم خیلی ناراحت شد که چرا اصلا چنین درخواستی کردم چرا خواهش بیجا کردم چرا باید میگفتم که الان نه بشنوم و ……

      و چون خیلی خوبی ها کرده بود براشون و برای ماشینشون لاستیک خریده بود بدون اینکه پولشو بگیره و وقتی برادرشوهرم بیکار بود کلی کمکشون میکرد انتظار نداشت که الان بهش نه بگن و منم تحت تاثیر حرف های همسرم و ناراحتی های خودم گفتم اینارو بهشون میگم یا حداقل پیش مادر شوهرم میگم که به گوششون برسونه خیلی احساسم بد بود شب موقع خواب گفتم خدایا نمیخوام این چیزای بی ارزش حالم و بد کنه و خدا هدایتم کرد به خوندن قرآن و آیه ی (262)(بقره)

      کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند سپس به دنبال انفاقی که کرده اند منت نمیگذارند،وآزاری نمیرسانند،پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است،ونه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.

      آیه(264)(بقره)

      ای کسانی که ایمان آورده اید بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید،همانند کسی که مال خودرا برای نشان دادن به مردم انفاق میکند،و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیاورد،(کار او)همچون قطعه سنگی است(که بر آن قشر نازکی)از خاک باشد،(و بذر هایی در آن افشانده شود)و رگبار باران به آن برسد(و همه خاک ها و بذر هارا بشوید)و آن را صاف رها کند،آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمیاورند و خداوند جمیع کافران را هدایت نمیکند.

      ایه ی(266)(بقره)

      آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درخت خرما و انگور داشته باشد،که از زیر درختان آن نهرها بگذرد،و برای او در آن از هر میوه‌ای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی ضعیف دارد گردبادی که در آن آتش سوزانی است و با آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد؟

      (همین طور است حال کسانی که انفاق خود را با ریا و منت و آزار باطل می‌کنند) این چنین خداوند آیات را برای شما آشکار می‌کند شاید بیندیشید.

      این آیه ها منو بد جوری تو فکر فرو برد و بهم فهموند که فقط سکوت کن وبا خوندن اینها چنان دلم آروم گرفت و همه چیو فراموش کرد که اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.

      و از خدا برای این سفر هدایت خواسته بودم و گفتم شاید این یه نشونست که الان وقتش نیست اینکه ناراحتی نداره همه چی تو بهترین زمان و مکان برای من اتفاق میفته و تو زمان بهتری هدایت میشم به یک سفر بهتر و این برای من درس بزرگی داشت و فهمیدم یا خوبی نکنیم و یا اگر خوبی میکنیم بدون انتظار و توقع داشتن خوبی کنیم.

      محبوبه عزیزم امیدوارم همیشه در سفر باشی و از هرلحظه زندگیت لذت ببری،بهترین هارو برات آرزو میکنم عزیزدلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        محجوبه گفته:
        مدت عضویت: 2164 روز

        سلام شیوای عزیزم.

        و اما تقریبا این داستان شما بعد عید برا من اتفاق افتاد با این تفاوت که اون موقع همسر من قصد خرید یه موتور به قول خودش خفن رو داشت به همون خاطر نتونستیم با جاریام بریم ترکیه.چند روز حالم بد بود ولی ته دلمم میدونستم نباید حالمو بد نگه دارم.اخرش دلمو سپردم به خدا گفتم قطعا تو بهرینا رو برام سراغ داری.

        باورت میشه فقط باید برات اتفاق بیفته تا حرف منو باور کنی چون جاریام اینا رفتن ترکیه و ما موندیم خونه شوهرم گفت بهت قول میدم به ما بیشتر خوش بگذره و خیلی خیلی اتفاقی یه تور پیدا کردیم و همه چی در عرض دو ساعت ساعت 11 شب جور شد و رفتیم لرستان و ایلام.

        ببین اون سفر یکی از بهرین و بهترین و بهترین سفرای عمرم بود چون واقعا چون اولا جایزه خدا بود ارزشش از همه چیز برام بیشتر بود و نکته بعدش این بود که همسرم عاشق سفر شد.و گفت دیگه از این به بعد هر 3 ماه میریم مسافرت.

        چون اونقد با لیدرای تور دوست شد که حتی تورهای یک روزشونو هم میگه بریم.

        میخام بهت بگم ادما هیچ وقت نمیتونن حتی اگرم بخان نمیتونن تاثیری تو سرنوشت ما داشته باشن.

        جاری من وقتی از سفر اومد و فیلمای منو دید گفت واای چقد به شما بیشتر خوش گذشته ماکه فقط اونجا تو قسمت بار بودیم .

        گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

        به نظرم این اتفاق برات افتاد که بفهمی اگه کاری رو برا دل خودت و فقط دل خودت و خوش حالی خودت میتونی انجام به کسی لطف کن و اگر نمیتونی و منتظری اون طرف چیزی بهت برگردونه اصلا این کارو نکن.

        و در مورد این موضوع که چرا ماشینشونو ندادن و فلان با کسی حتی با همسرت هم صحبت نکن.

        در عوضش به خدا بگو کولر ما خراب شد که چی رو بهم بدی.من منتظرش میمونم چون بهترینا رو برام سراغ داری.

        شیوای عزیزم مطمئنم به زودی خبرای خوب ازت میشنویم.فقط ثابت قدم باش.

        برات ارزوی بهترینا رو دارم عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 928 روز

      سلام محبوبه خانم من کامنت قبلی اون رو خوندم الانم اتفاقی این کامنتتون اومد جلو دستم و خیلی خوشحال شدم براتون و امیدوارم که هر لحظه از زندگیتون پر از سوپرایزهای عالی باشه و همیشه از حاله خوبتون و خوشبختیتون بیاید بنویسید وقتی از پیشرفت و موفقیت‌های دوستام میخونم اصلا حاااالم جا میاد حالم خوب میشه و خداروشکر میکنم که آره دنیا داره قشنگتر میشه

      همیشه شاد و خوشبخت باشید محبوبه خانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیما گفته:
      مدت عضویت: 3560 روز

      سلام دوست خوبم .

      کامنتت روخوندم ولذت بردم .به قول

      استادتغییرات اینقدرنرم وآهسته

      صورت میگیرند که گاهی خودمون

      هم متوجه این حجم ازتغییرنمیشیم

      .مثل سفرهای متعددی که شمارفتین

      ولی برات عادی وطبیعی شده

      .درحدی که تازمانی که همسرت

      یادآوری نکنه گذشته رومرورنمیکنی

      .خیلی خوبه که اینقدرعاشق

      سفرهستی .برای من هم سفرلذت

      بخشه مخصوصا به جاهای طبیعی

      وخارج از محدوده شهرها .

      بی صبرانه منتظر گزارشت

      ازسفررویایی به فیلبندهستم .اتفاقا

      منم ترغیب شدم که درسفری که

      تاپایان شهریور به شمال خواهیم

      داشت این منطقه رویایی روهم تجربه

      کنم .کلی هم درموردش توی اینترنت

      سرچ‌کردم .فوق العاده است .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    لیلی گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    بنام خدای یکتا

    درود بر استاد عزیزم و مریم جان عزیزم

    خدارو شکر میکنم که در فرکانس آموزش و توجه به نکات مثبت قرار گرفتم

    اینکه در خونه خودم در شهر اصفهان نشستم و خیییلی راحت و با کیفیت عاااالی دارم زیبایی های یکی از شهرهای امریکا در فاصله بسیار دور رو نگاه میکنم و لذت میبرم

    طوری که انگار خودم در حال رانندگی و لذت بردن از اون مکان هستم

    انگار خودم رفتم خرید کردم

    بارهاااا شکر کردم خدای خودم را که این همه فراوانی و نعمت پاکیزه با چنین نظمی در اختیار ما قرار داده

    استاد جان

    شما که خرید میکنید ، شما که رانندگی میکنید ، مریم جان که فیلمبرداری می‌کنه ، همه و همه رو انگار که خودم دارم انجام میدم

    انقدر با لذت میبینم این سریال رو

    و انقدر با تمام وجودم لمسش میکنم که باورم نمیشه من اونجا نیستم

    و بابت این هماهنگی، خداوند رو شکر میکنم

    و سر تعظیم به درگاهش فرود می‌آورم

    دقیقا درست میگید استاد ، هر چه علم پیشرفت می‌کنه و هر چه تکنولوژی بیشتر میشه ، و امکانات بیشتر و دقیق تر میشه ، فهم مسائل و واضح شدن دلایل هر چیزی راحت تر و معقولانه تر میشه

    قدیما باور ما از روی حرف های پدارن و اجدادمان بود ، ولی حالا اینطور نیست

    هر موضوعی پیش میاد ، همه سریع به دنبال دلایل علمی میگردن تا براشون باور پذیر باشه

    و این یکی از دلایل گسترش و رشد جهان هستش

    و همینطور سپاسگزارم از شما دو نفر که پیام آور گفته های خداوند و دستان خداوند هستین برای هدایت جمعی از بندگان خدا

    بارالها شکرت برای همه نعمتها

    خداوندا شکرت برای وجود استاد عزیزم و مریم جان

    پروردگارا شکرت برای این سایت پر از آگاهی

    خدایا شکرررت برای قرار دادن ما در این مسیر

    خدایا هزاااااران بار شکرت برای همه زیبایی های این کره خاکی

    برای رنگهایی که این دنیا رو انقدرررر زیبا کرده

    برای عشق پاکی که بین ما انسانها قرار دادی

    برای مادرمان زمین و همه هدایای این خاک

    برای سلامتی جسم و روحمان

    برای خودت که همیشه و همیشه، همه جا حضور داری و هر لحظه با نشانه ای ، ما را آگاه به بودنت میکنی

    خدایااااااا هزااااران باااار شکررررت

    ممنونم استاد جان و مریم جان

    که بی ریا و صادقانه وقتتون و آگاهیتون رو در اختیار ما میگذارید و ما رو شریک میکنید در لحظاتتون

    ما رو شریک میکنید در لذت بردن از طبیعت زیبا

    و در کل ما رو شریک میکنید در حس و حال خوبتون

    همیشه در پناه خداوند

    شاد ، سالم و عاشق بمانید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: