سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 197 - صفحه 9

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پوریاکاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    بنام نامی یزدان

    سلام خدمت شما استاد عزیزم ،چقدر برای نوشتن همین یه دونه کامنت تو سایت مقاومت دارم برای خودم و کمال گرایی و قضاوت دیگران ،جلب توجه بیداد میکنه در من…

    ولی من مصمم شدم و از خدا هدایت خواستم گفتم من نوشتن رو دوس دارم کمکم کن ازین مقاومت ها و ترس ها رد بشم براحتی و هدایت شدم به کامنت ابراهیم عزیز در فایل قبل واقعا چقدر سادس قوانین جهان که همین سادگی گاهی وقت ها گمراهت میکنه اگر تو سایه ی تنبلی بخوابی

    یادم اومد من زمانی اینجا احساس خوشبختی میکردم که دائم در حال دیدن فایل و زیبایی ها بودم ،توجهم رو روی چیزهایی میزاشتم احساس آرامش میداد بهم،همه چیز رو از سمت خدا میدونستم و بینظیر روز ها میگذشت….

    شما همه این علت و معلول هارو درک کردین و کامل هم توضیح دادین بعضی از ما بچه ها هستیم که یه برداشت سطحی میکنیم از قوانین و تو عمل بهش تنبلی میکنیم،یادمه تو جلسه 4 قدم 2 دوازده قدم شما این حرف زو زدین هرکسی فضای فرکانسی رو درک کنه متوجه میشه که به هر سمتی چه خوب و چه بد توجه میکنی افکار مثل اون رو هی جذب میکنی چون جهان اینجوری کار میکنه قانونش اینه و ذهن ماهم بینظیر هوشمند تو این قضیه عمل میکنه و واقعا فِ رو بهش میگی میره فرانسه و برمیگرده،،هرچی میام جلو تازه دارم به حرف های استاد میرسم و یکسری شک هام و تردید هام به جملات استاد به یقین تبدیل میشه،استاد من ذهنم خیلی ریشه های شک توشه چون همیشه شنیدم یا دیدم اگر فلانی موفقه فلان عامله میلیارد ها بار اینو شنیدم از پدر عزیزم مثلا یه فردی بود تو شهرستان ما که یه لوازم خونگی خیلی بزرگ داشت من بچه بودم همیشه پدرم و بقیه مردم اونجا میگفتن این با اجنه درارتباط بوده جای گنج بهش گفتن تونسته انقدر وضعشو خوب کنه سال ها بعد بنده خدا فوت کرد اومدن رو در مغازش یه بنر 4متری زدن که این مغازه در رهن بانک بوده بزودی مصادره میشود،،یعنی خرافات تو بند بند انسان های فقیر ریشه کرده تا خودشون رو براحتی توجیه کنند،،منم تو این محیط ها بزرگ شدم الان دارم نتایج شمارو میبینم ولی انگار تا خودم تو زندگیم نداشته باشم باز اون ایمان رو ندارم ،زمانی اهمیت کنترل ورودی که هزار بار از دهن شما شنیده بودم رو فهمیدم که خودم رو رها شده توی ورودی های مخرب دیدم و داشتم دست و پا میزدم،الان خیلی اهمیت کنترل ورودی رو درک میکنم به نسبت گذشته ولی واقعا روشی که من در پیش گرفتم خطرناکه که میخوام خودم همش لمس کنم تا ایمانم قوی بشه چون وقتی ازین فضا دور بشی واقعا به راحتی نمیشه برگشت ،دارم از این کارکرد جهان روی ذهن خودم استفاده میکنم و دائم بهش میگم اگه الان کم کاری بکنی ،کم کاری بیشتر رو جذب میکنی و این ها باعث میشه اون فضایی که دوس نداریم رو بیشتر تجربه کنیم

    الان دیدن زندگی شما استاد عزیز و خانوم شایسته برام هزارتا تعجب و علامت سوال ایجاد نمیکنه چون پیش خودم میگم استاد واقعا فهمیده این بازی چیه کامل خودش رو هماهنگ و اَداپته کرده با قوانین باید همین رفتارها و لذت هارو بارهاو بارها تجربه چون فهمیده چه مسیری این نتایج رو بوجود اورده و تکرار میکنه

    خدا بما هم لطف و بینش درک قوانین و هماهنگ شدن با قوانین رو بده تا بتونیم در این دنیا و در جهان آخرت تمام لذت های زندگی رو بچشیم و لعلک ترضی بشیم

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    مهدی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به تمامی دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته

    اول از هر چیزی بی نهایت سپاس گذار خداوند هستم که مرا هدایت کرد به این مسیر زیبا و لذت بخش

    تحسین میکنم جاده های سر سبز و تمیز این کشور فوق العاده

    من و همسرم عاشق خرید کردن های شما هستیم البته این فروشگاه های وال مارت رو خیلی دوس داریم هم نحوه چیدن موادغذایی و هم گستردگی که دارد و همیشه پر از انسان های شریفی که نشان از فراوانی جهان هستی را میدهد الهی صد هزار مرتبه شکرت

    اما در مورد حرف های فوق العاده بخش دوم فایل؛:

    اول از شما استاد عزیز بی نهایت سپاس گذارم که مارو آگاه می کنید من خودم قبل اینکه وارد این سایت بشم از اون دسته انسان هایی بودم که کپی پیس، می کردم مطالب رو مثلا تو جامعه یه اتفاقی رخ میداد و ملت میذاشتن اینستا و منم بدون اینکه تحقیق کنم یا چیزی سریع کپی پیس میکردم و اون مطلب رو استوری میکردم

    چون میگفتم اگر این کار رو انجام ندم همه فک میکنن من هیچی حالیم نیس. یا در مورد سیاست اسم تمام وزیر ها و یا حتی معاون اول ها رو حفظ میکردم که برم تو یه جمع بتونم حرف بزنم و همه بگن چقد آدم آگاهی هستم، کلی کانال اخبار داشتم و دنبال می کردم که فقط حرف واس گفتن داشته باشم. این در مورد خودم

    مورد بعد تو شهرستان ما که دیگه همه دنبال امام زاده و جای زیارتی بودن یه سری افراد اومده بودن یه جایی که گیاهان همیشه سر سبزی داشت هم تو زمستان و تابستون اسمشو گذاشته بودن (همیشه زرین) و با سنگ یه دایره مانند درست کرده بودن و میگفتن اینجا جای پای حضرت علی بوده قبلا و ملت می رفتن و اونجا زیارت میکردند و جالبه پول هاشون رو میذاشتن لا به لای سنگ ها و همون پول هارو یا باد می برد یا شبا این. معتاد ها می رفتن و پول هارو برمیداشتن بعدا یکی از همین علما گفت بابا اینا خرافات باور نکنید همه دیگه برعکس شدن و دنبال دلیل بودن که بگن من اصلا باور نکردم این حرفا رو از اول و میدونستم که دروغه مثلا من خودم چندین بار با مادرم رفته بودم اونجا واس زیارت ها خخخخخ ولی بعدا که مشخص شد دروغه میگفتم من باور نکرده بودم از اول و می گفتم مگه حضرت علی هواپیما داشته که اومده پاشو گذاشته اینجا و بعد رفته خب اگه اومده باشه با اسب که باید سرتا سر شهر جای پای ایشون باشه.

    در مورد جن ها که دیگه هزارتا داستان دارم که از دهن یکی میشنیدیم و میومدم تو کوچه واس بچه تعریف میکردم و قسم می خوردم که من خودم بودم اونجا خخخخخخخ

    در مورد افراد پولدار که اصلا باور نمیکردم که بشه پولدار شد میگفتم یا از قبل پولدار بودن یا گنج پیدا کردن یا خلاف کردن فقط در این سه حالت میشه پولدار شد.

    جالبه دیشب با یکی از دوستان عباس منش در این باره حرف می زدیم و یه مثال که واس هم زدیم یه بستنی فروشی توی شهر بود که جا به جا کرده بود و یکی دیگه به هوای اینکه مغازه اونو بگیره مشتری هاش زیاد میشه اومده بود جای مغازه اون ولی حتی یه مشتری هم نداشت و دوستم گفت ببین که عوامل بیرونی هیچ تاثیری نداره فقط باور هاست که باعث میشه که تو فروش داشته باشی یا نه

    من خودم قبلا فک میکردم آدم مغازه اش یه جای خاص شهر باشه فروش داره ولی الان به این درک رسیدم که همه چیز همه چیز فقط و فقط من هستم.

    دوستتون دارم

    ممنون از خانم شایسته و استاد غزیزم برای این فایل زیبا

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    من یادمه وقتی 7-8 سالم بود بهم گفته بودن حواست باشه اگه از روی خاکستر راه بری جن ها میان سراغت

    از کنارشم رد شدی حواست باشه 3 بار باید بگی بسم الله الرحمن الرحیم.

    خلاصه من هرموقع خاکستر آتیش میدیم 3 بار بسم الله الرحمن الرحیم میگفتم و کلی هم میترسیدم

    بعد یه زن دایی داشتم میگفتن این جن ها اومدن سراغش، چون گاهی اوقات بی هوا شروع می‌کرد خودش به خودش ضربه زدن

    میزد تو سرو کله خودش

    من دیگه باور کرده بودم که اگه از رو خاکستر رد بشم جن ها میان سراغم

    و بقیه فکر می‌کردند جن ها با زن دایی من در ارتباط هستن و یه سری چیزهایی به زن دایی من میگن که بقیه بی خبرن ازش

    و اینطوری زن دایی من یه اعتباری برای خودش اینطوری کسب کرده بود که آره اگه جایی مشکلی دارید بیاید پیش من، من میدونم راه حلش چیه

    خلاصه که بزرگ شدیم و عقلمون کاملتر شد دیدیم که نه بابا

    این حرف ها نیست

    کسی نمیتونه بهت آسیب بزنه

    یادمه زن داییم یه جوری خودش رو میزد که باید دو سه نفری میگرفتیمش که جن ها برن از سراغش

    یکی نبود بگه آقا اینکارا چیه.

    بزار خودش رو بزنه تا بفهمه کسی نمیره بگیرتش و پدر خودش رو دربیاره

    من این تجریه یادم بود از چیزهایی که الکی تو بچگی باورش کردم و کلی ترس داشتم از جن.

    قدرت رو از همه گرفته بودم داده بودم به جن.

    بعد میریم قرآن رو نگاه می‌کنیم می‌بینیم که آقا جن و انس و حیوون ها به فرمان سلیمان دراومدن متوجه میشیم که آقا هیچکس نمیتونه آسیبی به من وارد کنه و اتفاقا اگر قانونش رو یاد بگیری میشی سلیمان که همه به خدمتت هم درمیان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی

    چقدر من این فروشگاه های وال مارت رو دوست دارم

    خدای من چقدر این فروشگاه ها تمیز و مرتب و پر از محصول و جنس هستند

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی محصولات

    اینجا هر نیازی رو که داشته باشی بر طرف می‌کنه با قیمت های بسیار مناسب و خوب

    این همه گوشت شما خریدید و کلا شد 176 دلااااااار؟؟؟؟؟

    باورم نمیشه به 200 دلار هم نرسید

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی ثروت

    چقدر این سیستمی که قرار دادند که مشتری خودش بره حساب کنه خوب هست

    یک حس اعتماد

    یک حس خوبی به آدم میده

    و چقدر کارها رو راحتتر کردند و چقدر لذتبخش تر خدایا شکرت

    واقعا این کشور تحسین برانگیز هست

    استاد چه تیشرت خوشگلی تنت کردی و عجب اندامی ماشاالله ماشاالله

    مریم بانو چه تیپ ارتشی خفنی زدی با کفش های قرمز خوشگل

    واقعا تیپتون زیبا هست و قشنگ

    در مورد سوالی هم گفتید استاد خیلی باور ها و خرافات هست که همه ما شنیدیم و حتی شاید خیلی هم درگیرش هستیم

    این باور که هر که بامش بیش براش بیشتر

    که یک ترمز و باور محدود کننده در مورد ثروت هست

    من خودم بچه مشهد هستم و هروقت که نذری از سمت حرم می‌آوردند میگفتند این غذا شفا میده و هر کسی بخوره خوب میشه و از این حرف ها

    (البته که واقعا غذای خوشمزه ای بود و هست )

    یا اینکه در مورد حساسیت فصلی (من خودم چون درگیرش بودم همیشه این جمله ها رو می‌شنیدم)

    که چون حساسیت فصلی داری باید خیلی مراقب باشید فلان چیز ها رو نخوری فلان میوه ها رو نخوری فلان ادویه ها رو نباید بخوری و کلی هم هزینه دکتر و دارو میدادم ولی هیچی که هیچ و اون موقع هنوز با سایت آشنا نبودم

    یکجا که رفتم دکتر این آقای دکتر همه چیز رو منع کرد برای من خخخخ همه چیز آب پز بدون ادویه خخخ

    اصلا همونجا که داشت بهم میگفت این ها رو نخوری به خودم گفتم برو عمو دیگه خسته شدم همه چیز می‌خوام بخورم و لذت ببرم این هم خودش خوب میشه به خدا این جمله فقط توی ذهنم بود

    بعد کم کم همه چیز رو شروع کردم به خوردن بر خلاف حرف اون دکتر بعد چند ماه اصلا متوجه شدم که توی این مدت اصلا من نه عطسه ای نه آبریزش بینی ای خوب سراغم نیومده و همه چیز هم دارم میخورم

    نمیدونی استاد چقدر خوشحال شدم الان چند ساله که به لطف خدا خوب شدم و هیچ مشکلی هم ندارم فقط بخاطر اینکه باور نکردم دیگه از یک جایی به بعد

    یا اینکه از بچگی بهم میگفتند که پنیر زیاد خوردن باعث خنکی آدم میشه

    هر وقت که پنیر می‌خوردم توی ذهنم این موضوع بود

    یا اینکه توی روابط میگفتند با دختر کوچکتر از سن خودت ازدواج کن و خودت بزرگش کن (منظور افکار و عقاید خودت رو بهش تحمیل کن ) چقدر این باور ضربه زده به جامعه و البته خودم

    باز هم توی روابط همیشه شنیدم که میگفتند باید طرف مقابلت رو توی مشتت نگه داری و نذاری بدون تو جایی بره که نکنه ازت بگیرنش

    و هر چیزی که خواست باید براش فراهم کنی تا ترکت نکنه

    یا یک باور دیگه ای که همیشه میگفتند این هست باید وام بگیری تا موفق بشی یا به خونه ماشین و یا کار خودت رو داشته باشی و خیلی ها هم این کار رو انجام دادند و میدن

    فعلا همین ها یادم اومد

    ولی می‌دونم که خیلی خرافات و باورهای نادرست هنوز دارم

    استاد امیدوارم که شاد باشید و باز هم برای ما فایل های زیبا بذارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    Nastaran گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    سلام سلام

    به به گل های افتاب گردون

    استاد توی کتاب رویاهایی که رویا نیستند فصل دو میگن روزانه از زیبایی ها بنویسین

    و من میخوام الان از زیبایی های این قسمت بنویسم

    که هم تمرینمو انجام داده باشم هم سپاسگزار خداوند باشم برای چشم و فرصتی که داده تا اینها رو ببینم

    خب بریم خرید کنیم وای من عاشق خرید کردنم

    همه ی محصولات فوق العاده پر انرژی دوره سلامت رو برداریم که عالی میشه

    جدا چقدر این سرویس که خودت خریدهاتو حساب کنی خوبه هاا

    توی شهر ما هم این امکان فعال شده و خیلی حال میده اصلا اعتماد به نفسی میده

    و دیگه از صف های طولانی خبری نیست

    خب خریدای سالم و فوق العاده عالی رو کردیم حدودا معادل 6 میلیون و 800 تومن

    استاد این ست طوسیتون خیلی جذاب و خوشگله

    حرف استاد :

    وقتی ما دلیل اتفاقات رو ندونیم چه برداشت های نادرستی تو زندگیمون داریم و چه نتیجه گیری های صددرصد غلطی داریم فقط بخاطر اینکه بهمون گفتن

    هر چیزیو نپذیریم

    اگر اطلاعاتمون قوی نباشه چقدر راحت میتونیم نتیجه گیری های غلط داشته باشیم و چقدر راحت میتونه ضربه بزنه بهمون و باورهای اشتباهی در ما ایجاد کنه

    واقعا این حرف ها کمک بزرگی میتونه کنه

    همه ی ما تو زندگیمون همچین مثال هایی برامون اتفاق افتاده فقط چون یه افرادی یک سری حرف ها زدن باورمون شده و سوتفاهم های پیش اومده و بعد دیدیم که اصلا چه ربطی داره و لزوما هر چیزی رو که میگن راست نیست شاید یه ماجرای دیگه ای پشتش هست

    مرسی استاد که تو فایل های سفر علاوه بر زیبایی درسهایی رو هم به یادمون میارین متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    نرجس رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    سلام استاد عزیز و مریم خانم شایسته و دوستان گل .خدارو شکر میکنم بابت دیدن این افتاب گردونهای زیبا و این مناطق صحرایی که هر نوع اقلیمی زیبایی و جذابیت خاص خودش رو داره خداروشکر بابت چنین تنوعی خداروشکر بابت چنین فروشگاه بزرگی و تنوع و راحتی که من رو برد به دورانی که در فروشگاه بزرگی مثل این کار میکردم و صندوقدار بودم و وقتی استاد اسکن میکردن برام مثل زمانی بود که به بچه های جدید اموزش میدادم و میگفتم به استاد که به مانیتور نگاه کن تا اشتباه نزنی و همون حال و هوایی صندوقداری و استرسش برام زنده شد با اینکه دو سالی از استفا من میگذره اما هنوز در ناخوداگاه من نقش بسته چقدر ناخوداگاه مثل یه کامپیوتر میمونه که یه برنامه گرفته و اجرا میکنه استاد در مورد ترس های کاملا الکی گفتند بله از جمله به ماهم چنین میگفتند مثلا برای اینکه ما به انبار یا پشت بوم که مواد غذایی ذخیره میشد میگفتند نرید چون جن میاد کله شما رو میکنه از جمله ترسهایی که یادمون دادند که بلند نخند یا خوشگل نکن مردم چشمت میزنن که اگه یه روزی خیلی میخندیدم میگفتیم خدا رحم کنه این همه خندیدیم حتما یه اتفاق بدی در راه هست از جمله ترس ها این بود که صدایی شبیه به زوزه میومد تو اتاق میترسیم که جن هست ولی فهمیدیم صدای باد از لای پنجره بود از جمله ترسها ترس از جن و موجودات ناشناخته ست که به ما القا کردن خودم دلیلی که باعث شد ترس از تاریکی و تنهایی رو کنار بذارم این بود که منکر حضور جن نمیشدم اما میگفتم حتما خدا قدرتمند تره حتما اگر به خدا پناه ببرم در امنیت هستم خداروشکر هیچ وقت اتفاقی برام نیوفتاد دنیا دنیای فرکانس ترس هم فرکانس بترسی از چیزی چه واقعی باشه چه کاملا خیالی دنیا برات واقعی میکنه و نشونت میده ما خونمون رو تازه عوض کردیم و این روزها تنها هم هستم گاهی صدایی که میاد میترسم اما برای غلبه بر ترسم بلند میشم میرم میبینم که چی بوده و مدام به خودم میگم در اغوش امنیت خدا هستم و خداروشکر ترسم کم و کمتر شده خدارو هزار مرتبه شکرت از جمله زیبایی های این فایل برای خوش تیپی استاد و دیدن مریم خانم دیدن دو تا ادم فوق العاده قانونمند در جهت خدا و خود و سادگی و صداقت و اصالت هستند دیدن دوتا ادم که از لحظه به لحظه در کنار هم بودند و دیدن و شنیدن هم لذت میبرند و افتخار میکنند به هم خداروشکرت خدالروشکرت بابت دیدن اتاق ماشین خفنمون لمسش کردم چقدر دوستش دارم رانندگی فوق العاده داره و صندلی های عالی و راحت داره خدایا شکرت چه جادهخ عالی و زیباایی رو دیدیم چه مزرعه عالی دیدیم که من رو به یاد جاده فیروزکوه نزدیک به گدوک انداخته که چنین مزارعه داره که منم هر بار از دیدنشون لذت میبرم خدارو صدهزارمرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    به به عزیزان دلم خداقوت عرض ادب واحترام به استادجان ومریم عزیزم

    وهمه دوستان عالیم

    وبازچهره خندان استادوصدای زیبای مریم جان واین همه نعمت وفراوانی وتنوع موادغذایی ورنگهای متنوع ،خدایاشکرت

    داخل یک سوله چه کسب وکارهایی دیده می شودباامکانات عالی وخدایی آن قدرمی شوددرآمدکسب کردکه هرکسی گله وشکایت کندوبگویدکاروباری نیست بایدباخاک یکسانش کرد،چقدربایدقدروارزش وتوانایی که خداونددروجودمان گذاشته محترم دانست وسجده شکربه جاآوردکه محتاج کسی نیستیم،جاهایی برای خرید می روم بینم کسب وکاردارندومغازه شان پرازانواع لوازم وغیره چقدرآه وناله شان بلنداست بعدهم همه جوره انتظاروتوقع ازخداوند،من هرمغازه ای برم ناشکری ببینم کاملا حذف می کنم چون دست به حذفم عالیه وخداوندهم هردفعه هی تکاملی جاهای عالی ترهدایتم می کند.قانون شیرین سلامتی هم که نورعلی نورشده برای من خریدهامختصرومفیدخداروشکروچقدراندام ووزن وهمه چیزم نرمال شده استادجان بی نهایت سپاس.

    استادم بایدهم ماشین عیاردارتان که برازنده تان است این

    جاده های خوشگل موشگل رودرصفحه مانیتورش نشان دهدوماهم حسابی کیف کنیم ،خداروشکر.

    به قول فرمایش شماهمه چیزامکان پذیرمی شوداگرخودمان بخواهیم ،همین دوستان فعال وبه روزسایت هرکدامشان دنیاروگلستان می کننداگرهرروزخودرارگباری به این سایت طلایی وخدایی پیوندبزنندوخداوندهم ازبالا احسن الخالقین می گویدولبخندش رادرزندگیمان ووجودمان جاری می کند.

    هرکدام ازمایه آدم فضایی هستیم خدایی ومنحصر به فردهرکی مارومی بینه یه طوری نگاه میکنه انگارازیه کره دیگه اومدیم بازم خدایاشکرت.

    آخ چقدرباوراین خرافات هم مارودربعضی شرایط ترسوندالکی ،زیردرخت شبهانروشیطان میادمی خورتت چقدرناآگاه ولی بعدازهدایت خداوندبه این سایت وصحبتهای ناب استادپیاده روی که می روم اگرشب باشدحتمامیرم زیردرختهاردمیشم چون اگرشیطانی هم باشه تامنوببینه مطمئنم فرارمی کنه،یامیگفتن برای رفتن به سرویس بهداشتی بایداول پای راست بعدچپ بزاری، یه روزخدارحمم کردتوی گذاشتن پای راست وپای چپ موندم نزدیک بودباصورت برم توی سنگ توالت من هم که اون روزهاهمه چیزم کامل بودناقصیم همین شنیدن خرافات بود،بازهم ممنون استادجان من یکی راحت شدم ازاین مزخرفات،خدایاشکرت.

    این بیان زیبای شمادرموردهربارتکرار(مسیرزیبا)احساس می کنم من هم کنارشمادارم این مسیرزیبارومیام البته که همینطور هم هست بودن باشمادراین مسیرالهی وپرازشادی،سلامتی،عشق،آرامش وهرنفس شکرگزاری کارهرلحظه من است به لطف خداوندمهربان، عاشقتونم استادم ومریم نازنینم

    وهمه دوستان عالیم

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    اینجا باید تحسین کنم فروشگاه زیبا و تمیز و پر از محصول والمارت‌ ، جایی که همه چیز یافت میشه و سیستم سلف پی‌ داره یعنی خودت میتونی پرداخت کنی و نیازی به حضور اپراتور یا صندوقدار نداره

    تحسین میکنم تعهد شمارو به قانون سلامتی و اینکه فقط مواردی رو مصرف میکنید که در دوره قانون سلامتی گفتید، من هم دارم پا به پای شما پیش میام، یه جاهایی وسوسه میشم ولی سعی میکنم سر تعهدم باشم ، بارها بهم گفتن چقدر تعهد داری که هر چیزی نمیخوری و خودم هم خودمو تحسین کردم

    در مورد موضوعی که اشاره کردید من هم یادمه یه دوره ای قبل از اینکه این‌چنین آبیاری و این چنین شکل زمین ها متداول بشن میگفتن اینها کار یوفو هاست و آدم فضایی ها اومدن این زمین هارو به این صورت درست کردن و داشتن از سادگی مردم سو استفاده میکردن ولی الان همه میدونن که این نوع آبیاری رایج هستش ، حتی من موقعی که پرواز میرم از بالای کشورهای مختلف میبینم که به این شکل زمین ها در اومدن و این شکلی آبیاری میکنن، تو ایران زیاد رایج نیست ولی تو کشورهای همسایه مخصوصا کشورهای عربی من این شکل آبیاری رو دیدم

    در مورد افکار و باورهای نادرستی که ما قبلا داشتیم باید بگم به شخصه موضوع چشم زخم خودم یکم در موردش فکر میکردم، تا همین چند وقت پیش فکر میکردم وجود داره نه خیلی شدید ولی هرزگاهی اگه مشکلی پیش میمود ربطش میدادم به چشم زخم و فکر میکردم کسی تونسته منو چشم بزنه ولی در صورتی که الان فهمیدم که چشم زخم وجود نداره و این خود ما هستیم که داریم به موضوعات و ترس ها قدرت میدیم؛ اگر ما نحوه تفکر و باورهامونو عوض کنیم و قدرت رو درست کسی یا شرایطی ندیم اون چیز یا شخص به خودی خود تاثیری تو زندگی ما نداره

    ممنون از شما استاد عزیز ، همراه شما هستیم تو این مسیر زیبا و هموار کلرادو ، خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2154 روز

    بنام رب العالمین

    فرمانده آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته عزیزم و دوستان گلم

    این قایل رو که دیدم یاد دورانی از زندگی افتادم که من هم با این ورودی ها بمباران شده بودم.

    صحبت های آدمایی که مدام از قدرت جن و شیطان میگفتن و منم بشدت میترسیدم از این دنیایی که توش هستم…

    می ترسیدم چون باور کرده بودم اگر جن بخواد با من لج کنه کارم تمومه ….

    اگر بهم دست بزنه کارم تمومه و دچار جنووون میشم….

    اگر تنها باشم میان سراغم و اذیتم میکنن و از این کار لذت میبرن و می خندن…

    اگر بتونم با جنی دوست بشم دیگه تمومه و می‌تونه همه آرزوهامو اجابت کنه….

    اگر بتونم باهاش دوست بشم همه کاری واسم می‌کنه….

    و تنها راهی که میتونم باهاش دوست بشم اینه که با یک سوزن رامش کنم و تحت امر من قرار بگیره….

    روزهایی از زندگیم بود که تنهایی ها واسم جهنم بود که مبادا بیان سراغم و لحظاتی رو تجربه کردم که همین اتفاق هم میوفتاد و اتفاقات عجیبی میوفتاد مثلا یادمه:

    یک شبی خونه تنها بودم و خیلییی ترس داشتم و یهویی دیدم عروسکی که روی میزی داخل اتاق بود یهویی روشن شد ….

    الله اکبر

    چون قدرت دادم به همه چیز الا رب العالمین

    چون پذیرفته بودم من برای جن ها سرگرمی هستم و نیوتن اذیتم کنن و هیچ مدد کاری هم ندارم

    چون پذیرفته بودم قدرت جن و شیطان رو و نتیجش ترس و اضطرابی دائمی بود مخصوصا در تنهایی هام و یکی از سوالات زندگیم این بود که

    خدایا چرا موجودی خلق کردی که منو آزار میده و میترسونه

    چرا آنقدر این زندگی پوچه چرا همش نگرانی هست چرا همش ترس دارم…

    خیلی از اتفاقات اینجوری رو تجربه کردم و باورم این بود که هرجایی جن باشه جای زندگی نیست…

    اون روزها جز ذلت و خواری نداشت

    اشرف مخلوقات!!!!!

    من بمباران شده بودم از طرف خانواده و اقوام که جن و شیطان قدرت نابود کردن زندگیت رو دارند و اگر اراده کنند دیگه کارت تمومه….

    حالا تصور کن با این باورها زندگی چطور پیش بره ….

    همه چیز و همه کس قدرت داشتم در ذهنم الا الله

    قدرت الله فقط در آخرت معنا پیدا میکرد

    قدرت الله فقط ویژه دنیای بعدی بود و در این دنیا دست الله کوتاه بود ( در ذهن من)

    با این باورها زندگی چی میشه

    انسان چی میشه!!!!!؟؟؟

    استاد عزیزم مرسی که بیام آوردی کجا بودم

    مرسی که بیام آوردی سپاسگزار الله باشم

    مرسی که بیام آوردی تا همین جا هم کلییی نتیجه گرفتم که یکیش همین موضوعاتی بود که بهش اشاره کردم

    بهم گفته بودم موقع غذا بسم الله بگو که شیطان باهات هم سفره نشه

    بهم گفته بودن که لباست رو که در میاری بسم الله بگو که جن ها اونو ندوشن

    بهم گفته بودن اگر میخوای آب جوش روی زمین بریزی بسم الله بگو چون ممکنه جنی رو بسوزونی و اگر اتفاق بیوفته اونا می کشنت

    بهم گفته بودن وقتی صدای باد میاد عروسی جن هاست

    بهم گفته بودن تنهایی در دل شب جایی نرو میان سراغت

    بهم گفته بودن اونا میتونن خودشون رو در قالب گوسفند بز و حتی یک آدم در بیارن….هواست باشه خیلی مواظب باش

    بهم گفته بودن اونا از اذیت کردن تو لذت میبرن …

    بهم گفته بودن دعا به خودت ببند برای حفاظت از خودت

    بهم گفته بودند هواست باشه طلسم نشی

    بهم گفته بودن برای اینکه به خواسته ای برسی باید از جن کمک بگیری

    یادمه مادرم سالها می‌رفت پیش این سید و اون سید که مشکلاتش حل بشه و هر دفعه دعایی پوشیده شده از پارچه سبزی رو با خودش میآورد خونه…

    بهم گفته بودن اگر میخوای فلان مشکلت حل بشه باید فلان دعا رو در خاک مرده ای قرار بدی طوری که کسی نبینه و الا باطل میشه

    بهم گفته بودن هااا تمومی نداره

    فقط خواستم بیاد بیارم که کجا بودم

    من بچگی هام با این باورها سپری شد…

    با این فایل یادم افتاد کی بودم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    اول از همه سلام به این خونواده ی دوسداشتنی :)

    نزدیک 200 رسیده قسمتای این سفر رویایی.. از 900 بیشتر شده فایلای صوتی و تصویری که هدیه داده شده بهمون توی قسمت فایل دانلودی :)

    سوال جالبی به فکرم رسید وقتی دیدم قسمت جدید اومده…

    از کجا شروع شد این قسمت از مسیر زندگیت که با استاد و سایت و برنامه ها آشنا شدی

    ++++++

    از کجا میای، الان کجایی، به کجا میخوای بری…

    برای من از جایی شروع شد که کلی انگیزه و شوق داشتم برای پولدار شدن، برای خوشبخت شدن، برای اختیار کامل داشتن برای زندگیم…

    چند ماه آخر سال نود و پنج بود که با استاد و سایت آشنا شدم….

    حدود 6 سال و نیم….

    از یه سال قبلشم کلی سایت و فایل موفقیت و انگیزشی دیگه…

    خیلی چیزا عوض شد توی زندگیم… خیلی چیزا عالی شد، خیلی چیزا بهتر شد…

    از پول از تن سالم از فکر آروم از عشق از آرامش…

    دوس داشتم تغییرای بهتری توی پول بوجود آورده بودم تا هم بنویسم هم یه فیلم بگیرم صحبت کنم توضیح بدم مسیرمو تشکر کنم بعد استاد بیاد راجبش حرف بزنه و ….

    میرسه اون روز دارم آروم آروم میرم سمتش….

    راستش میتونستم راجب بقیه چیزایی که بدست اوردم بنویسم بیشتر، خوشحال تر باشم.. انقد نچسبم به اون چیزی که دنبالشم و زودتر بهش برسم ولی اینجوری نشد :)

    الان دارم مینویسم چون میخوام باور و اخلاق و رفتار بهتری داشته باشم تا به اون پول، امکانات، ازادی بیشتر .. راحتتر و سریعتر برسم و کلی بهم خوش بگذره توی مسیرش…

    +اینو که بلدم، اینم که میدونم…+ اینا حرفای من بود توی چن سال، کامل انجامش ندادم اون چیزی که بلد بودم، الان میخوام شروع کنم.. :)

    خوشحالم بابت شجاعتم که اینو نوشتم، و خوشحالم که معجزه های زندگیم انقد زیاد شده توی این چن سال که عادت کردم به حرکت رو به جلو داشتن توی همه ی قسمتای زندگیم :)

    خدارو شکر :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: