https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-21 19:40:582023-08-23 22:25:04سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 199
393نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
◀از تمیزی اینجا هرچی بگم کم گفتم واقعا دست مریزاد که توی این منطقه خاص اینقدر این ویزیتور سنر رو تمیز و معماری باشکوهی بهش دادن .
خانم شایسته و استاد عزیز از زباله صحبت کردن من تعبیر میکنم گاهی ما و به شخصه خودم منظورم هست که این زباله ها رو که میتونه باورهای ذهنی اشتباه و با خودمون حمل میکنیم و میبینیم چقدر این بوی بد زباله ها جلوی نفس مارو گرفته و باعث شده که احساس بدی داشته باشیم در صورتی که باید این زباله ها باورهای بد ماست و باورهای مخرب مثل زباله های بوگندو هستن که مگس ها رو دور خودش جمع میکنه
سقف چوبی این موزه منو یاد خونه قدیمی پدر بزرگ و مادربزرگم انداخت که دقیقا همین شکلی بود.
شما از تکامل صحبت کردید و از پیشرفت . در گذشته ها مادربزرگم در همین خونه های خشتی زندگی میکردن خشتی که بسیار سفت و محکمتر از اجر بود و جالبه این خونه ها طوری طراحی شدن که در زمستان گرم و تابستان خنک بودن که بدون یخچال وسایل مصرفی رو بدون مشکل در ان نگهداری میکردن یا ساختمان هشتی شکل داشتن که در تابستان باد گرم به صورت خنک شده درونش گردش پیدا میکرد که بسیار دلپذیر بود . اینا رو خواستم یاد اوری کنم که پیشرفت امروز ما مدیون قدم های گذشته بود که برداشته شده و همه تضادها باعث پیشرفت شدن از چرخی که اختراع شد تا به الان که به ماشین رسیده و همیشه یادمان باشه اگر با شرایط تغییر نکنیم محکوم به نابودی هستیم مثل سرخ پوستا.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و همه خانواده عزیز
چقدر این فایل زیبا بود و چه خوب مریم جان همه زیباییهارو به تصویر کشیدن
شکل مجسمه ها اونقدر طبیعی بود که از دور نگاه میکردی فکر میکردی انسانه
وقتی خوب دقیق میشیم میبینیم از روزیکه انسان خلق شد تا الان چقدر جهان تغییر کرد همه چی کم کم رشد کرد تا الان که ما به راحتی زندگی میکنیم در مقایسه به حداقل 30 سال پیش
هر سال چیزهای جدید کشف میشه خلاقیتهای جدید براس ساخت وسایل بکار میره و هر چه جلوتر میریم پیشرفت علم و حتی آگاهی و اطلاعات آدمها بیشتر میشه
خدایا شکرت بابت این ویژگی که به انسانها دادی و روز به زور به تواناییهاشون اضافه میکنی
بسیار لذت بردم از این نشنال پارک زیبا از اون کوهی که به صورت کلاهک بالاش بود
از اینکه تضاد چقدر باعث پیشرفت بشر شده و میشه از اینکه همه چی چقدر زیباست
از اینکه با تضادهای که من فاطمه پیشرفت میکنم میدونی خیلی شخصیتها به خاطر تضاد افسرده میشن بعضیا خودکشی میکنن بعضیا میگن خدایا این چه بلایی بود سرم آوردی یعنی نیندازد گردن خدا
چیزی که من دوس دارم اینه که زاویه دید من چقدر با همه فرق داره و این بخاطر هدایت های خداوند مهربانمه بابت کار کردن من روی خودمه بخاطر سایت بینظیر استاده خدایا شکرت
تضاد سلامتی باعث شد دوره قانون سلامتی رو تهیه کنم و چیزی به کسب سلامتیم نمونده
تضاد وقت نداشتن برای خود و برنامه ها باعث شد از دوره احساس لیاقت استفاده کنم و در تمام ابعاد بهتر بشم
تضاد مسیر درسی اشتباه باعث شد من رشته مورد علاقم رو پیدا کنم و……
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
یه گردگیری حسابی خونه رو کردم و به گلا اب دادم ،
بعد یه عود خوشبو روشن کردم و هزاران بار خدا رو شکر کردم برای داشتن خونه ی خوشگل و تمیز ، برای داشتن گلهای زیبا و وسایل خونم که همه رو با عشق خریدم
و هر روز از دیدنشون لذت میبرم .
خب حالا که خونم حسابی تمیز شد لازم بود ذهنم هم تمیز کنم ، چون مثل همیشه باید هر روز به ذهنم رسیدگی کنم تا مبادا اجازه بده به نجواها ، تا مبادا از این احساس خوبی که الان دارم کم بشه .
زدم روی نشان امروزم و این فایل زیبا برام نمایان شد .
اون ابرای پنبه ای ، خدای من چقدر منو به وجد اورد
و خدا رو شکر کردم برای این عظمت ، خدارو شکر برای این همه زیبایی ، درختان و سرسبزی ، که من عاشقشونم.
اندام بسیار زیبای خانم شایسته و استاد عزیزم که میدونم با تکامل و احساس لیاقتشون به این اندام رسیدن و بسیار بسیار تحسینشون میکنم .
همون طور که بافتنی که برای دخترم دارم میبافم و دستم گرفتم و بافتم ،همراه بافتن ، تصویر های زیبا چقدر حس و حالم و بهتر کرد ، شنیدن صدای استاد و خانم شایسته عزیز چقدر برام لذت بخش بود ،
خدایا شکرت
توضیحات خانم شایسته چقدر بهم چسبید و منو به فکر فرو برد .
خلاق بودن انسان و این برتری که نسبت به سایر موجودات داره ، باعث شد بیشتر به انسان بودنم افتخار کنم و شکر گزار خداوندم که این چنین منو برتر و با ارزش و تکه ای از خودش افریده .
چقدر برام درس داشت که بازم دوباره این تضادها اگر نبودن ، هیچ تغییری هم در کار نبود و انسان خیلی کمتر به ایده ها توجه نشون میداد .
استاد عزیز تحسینتون میکنم که همیشه به فکر تمیزی محیط زیست هستید و اون رو به دیگران هم آموزش میدید
به خاطر همینم هست که همیشه به جاهای زیبا و تمیز هدایت میشید
خیلی ممنون از خانم شایسته عزیز و مهربون که همیشه ما رو با سفرهای بی نظیرش و تجربیاتش شریک میکنه.
موزه سرخ پوستها خیلی زیبا بود و ابزارهاشون و حتی تکاملشون در طی زمان.
محیط آروم و تمیزی بود
خصوصا توضیحات خانم شایسته عالی بود
معماری خونه هاشون و تکامل اون ها به مرور زمان
ابزارهاشون که اول از سنگ بوده بعد به مرور زمان و نیازهاشون تکامل پیدا کرده
حتی ظرفاشون که از سفال بوده اول نیازهای اولیشونو برآورده میکرده بعد به مرور تکامل یافته شده و واسه نگه داری آب و غذا و غذا درست کردن روی آتیش استفاده میکردند
حال و هوای عالی و تجربه بی نظیری بود
امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و ایام به کامتون
الله اکبر از این هوش انسان. از این خلاقیت فوق العاده ی انسان
واقعا چطوووور این ایده ها به ذهن انسان رسیده؟ واقعا قدرت عملی کردن این ایده هارو از کجا اوردن؟
اینکه تموم این سالها توی کتابهای مدرسه خوندم: الهام و وحی مخصوص پیامبرانه، فقط یه دروغ محضه.
اگر ایده ها، الهام نیس پس چیه؟ اگر وحی نیست پس چیه؟ از کجا اومدن؟
قبلا حتی راجه به اینکه این ایده ها از کجا میان، فکرهم نکرده بودم و الان برام عجیبه که چرا هیچوقت برام سوال نشده بود؟!
چقدر انسان شگفت انگیز و خارق العاده ست. بخاطر اون ادمهای باایمان و خلاق بوده که الان چنین رفاهی وجود داره برای ما. و خداروشکر برای این رفاه. خدارو هزاراااااان بار شکر برای این پیشرفت و من خوشحالم که در عصر مدرن هستم ولی به شدتتتتت دلم میخواست که چیزی وجود داشت تا من رو برای چند ساعت یا چند روز یا یه مدت به اون زمان ببره تا نحوه ی زندگی اونها رو از نزدیک ببینم
من عاشق دیدن موزه هام. انگار میتونم روح ادمهایی که اونجا بودن یا با وسایلش کار کردن رو درک کنم و این قلبم رو از هیجان، فشرده میکنه و من به شدت هیجان زده میشم. و اینبار هم توی موزه ی سرخ پوست ها واقعاااا تونستم همزادپنداری شدیدی بکنم و به شدت بی قرار بودم برای اونجا بودن و لمس اونچه که از اون زمان باقی مونده.
و مریم عزیزم چقدررررر فو العاده توضیح دادین این روند رو، این پیشرفت انسان رو. دلم میخواست همینطوری بشینمو فقط به حرفای شما با صدای قشنگتون گوش بدم. و به این چیزهای عمیق فکر کنم
زندگی سرخپوستان که در صخره ها با سنگ و چوب ها وسایل میساختن و زندگی میکردن
روند زندگیشون اسون نبوده برای هر چیزی ساعتها وقت میگذاشتن تا انجام بشه در مقایسه با الان که یک دکلمه میزنیم همه چیز اماده هست واقعا این پیشرفت شکفت انگیزه
و چقدر خوشحالم در این زمان بدنیا اومدن با این امکانات و پیشرفت، خدایا شکرت
سلام ب استاد عزیزم ومریم جان و دوست های هم فرکانسی
خدایا شکرت بابت این فایل که ب من کمک کرد تا حرکت کنم
تا تمرکزم ب نکات مثبت از تمیزی گرفته تا پیشرفت در کار و زندگیشون خدایا شکرت من این تجربه را کردم که ما انسان ها برای پیشرفت کردن باید دوره تکامل خودمون را طی کنیم
چقدر خوبه که ما همیشه در حال پیشرفتیم و همیشه ب تضاد بر میخوریم که پیشرفت کنیم خدایا شکرت اگه ب تضاد نخوریم اصلا پیشرفت نمیکنیم و در جا میزنیم خدایا شکرت من تضاد ها را میبینم و وقتی بهشون بر میخورم متوجه این قضییه که الان چی میخوای میشم ولی بیشتر روی خودم باید کار کنم که ب نکات مثبت توجه کنم تا فرکانسم بالا و بالا تر بره خدایا شکرت که ما همیشه در حال پیشرفتیم نه در جا زدن
عاشقتون بابت فایل قشنگی که با زحمت تهیه کردید خسته نباشید و خدا قوت
استاد تحسین میکنم شما رو که تمام سعی تون رو در حفظ و نگهداری و زیباتر شدن جهان انجام میدید و به همین دلیل قدم به قدم هدایت شدید به زیبایی ها بیشتر و مکان هایی بهترتر…
منم از سالها قبل از وقتی یادمه حساس بودم و هستم به تمیز بودن و نگهداشتن محیط اطرافم و همیشه به خودم میگم که شهر ما خانهی ما و تمام سعیم رو میکنم که حتی شده اگه پیاده هستم زباله یا اشغالی که هست رو دستم نگه دارم یا اگه امکانش هست توی کیفم بزارم تا برسم خونه یا سطل زباله ببینم و از وقتی سریال سفر به دور آمریکا و شما رو دیدم دقیق تر شدم توی این ماجرا..قبلا اگه از دستم میوفتاد سهوا دیگه برش نمیداشتم ولی الان آگاهانه برمیگردم تا برش دارم…
چه قدر توی آمریکا برای تلاش و کمک انسانها ارزش و احترام قائل میشن و صادقانه از اونها تقدیر میشه و به این شکل افراد تشویق میشن به انجام کارهای خوب و این چرخه هر بار بهتر و بزرگتر میشه خداروشکر…با یه کار ساده نوشتن و معرفی اسامی اونها
چه قدر برای من جالب هست اینکه فرقی نداره یه استیت پارک یا نشنال پارک در نزدیکی شهرهای بزرگ باشه یا ن..ما همیشه یک بنای زیبا با معماری خلاقانه یا فضای زیبا رو شاهدش هستیم...خداروشکر به خاطر این همه امکانات توی این کشور
چه قدر رنگ های این گل قشنگ بود و جه قدر شما رو تحسین میکنم مریم جون که دیدن و توجه کردن و تمرکز بر روی کوچک ترین قشنگی ها هم نمیگذرید و آگاهانه روی اونها زوم میکنید..
چه قدر نمای بیرونی ویزیتورسنتر توی دقیقه 7:32 که تصویر اون کوه مثل یک کلاهک بالای اون قرار گرفته بود…قشنگ بود…
استاد دمتون گرم تحسین تون میکنم که هر فرصتی رو غنیمت میشمارید و فارغ از نگاه آدم های دیگه از کوچکترین امکانات برای ورزش استفاده میکنید…دمتون گرم
استاد ه قدر لذت بردم اینکه شما در رو برای مریم جون باز کردید..چه قدر همین نکات و توجهات ساده توی یک رابطهی عاطفی قشنگ هست خدای من…جه قدر میشه رابطهی زیبا ساخت..یاد حرف سعیدهی عزیز توی یکی از کامنت هاش افتادم که گفته بود یه لحظه هایی که خانم شایسته فیلم میگیرند و تمام توجهشون به این موضوع هست و توی ذهنم پلی میشه که الان استاد عصبانی میشه ناراحت میشه یا داد میزنه و میبینم اینطور نمیشه با خودم فکر میکنم خدای من ذهن من چه قدر بر اساس تجربیاتش تا کجاها رفته…الان وصف حال منِ که همش ته ذهنم میترسیدم از اینکه شما یه وقت داد نزنید…
چه قدر من حس و حال و فضای ویزیتورسنارها رو دوست دارم…میدونی اول اینکه خیلی فضای داخلی تمیز و مرتب و زیبایی دارن که خلاقانه طراحی شده…از تمیزی برق میزنه…دوم این همه تنوع محصولات و کالاها که به نوعی ربط داده شدن به این مکان رو به فردش گذاشتن…
مریم جون چه قدر شما زیبا فکر میکنید که هم یه هدیه کوچیک برای دوستانتون میخرید و هم به پارک کمک میکنید به این شکل…چه قدر هم شما ذوق داشتید اصلا من دیوانه شدم..
چه قدر نقاشی ها مجسمه ها به زیبایی و دقت طراحی و ساخته شده بودن…چه قدر فضا مثبت بود و اینقدر اطلاعات خوبی رو به بازدیدکننده ارائه میداد..
چه قدر من دوست دارم اینکه تمام کارکنان استیت پارک ها یک شکل از فرم و لباس رو به تن دارن ..چه خانم چه آقا…یک شلوار تقریبا کرم قهوهای و یک پیراهن اکثرا آستین کوتاه سبز سدری..و من این نظم رو دوست دارم
چه قدر اون تصویر نوری که از دور توی تونل میدیدم و هر لحظه با نزدیک تر شدن بهش بزرگ تر میشد خوب بود…و فاینالی تصویری که بعد از پایان تونل از کوه هایی با درخت های سبز دیدیم بی نظیر بود خداروشکر
ابرها رو دیدی خدای من…اخه چه قدر این پفکی های سفید تو دل این آبی بی نهایت قشنگ هستن خدای من…خداروشکر کی غیر تو میتونه این قدر تو انتخاب رنگ ها و نقش ها استاد باشه.؟!
چه قدر قشنگ بود بنای موزهای که توی پارک بود سقف چوبی داشت…الله اکبر اصلا حس و حال بناهای چوبی یه چیز دیگهاس
اینکه سیر تکاملی بشر و زندگی انسانها رو از ابتدای که تلاش میکردن تا بر تضادها و محدودیت هاشون غلبه کنن و ابزارهای اولیه اونها رو به زیبایی به نمایش گذاشته بودن تحسین برانگیز بود…
میدونی برام جالب بود که زیر هر کدوم از این ابزار و وسایل یه پارچه یا حصیر یا چیزی برای حفظ بهتر اون قرار داده بودن…چه قدر همه ابزارها تمیز بودن…و خداروشکر که زندگی حال حاضر اینقدر برای ما آسان تر و زیباتر شده.خداروشکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به همه عزیزان
◀از تمیزی اینجا هرچی بگم کم گفتم واقعا دست مریزاد که توی این منطقه خاص اینقدر این ویزیتور سنر رو تمیز و معماری باشکوهی بهش دادن .
خانم شایسته و استاد عزیز از زباله صحبت کردن من تعبیر میکنم گاهی ما و به شخصه خودم منظورم هست که این زباله ها رو که میتونه باورهای ذهنی اشتباه و با خودمون حمل میکنیم و میبینیم چقدر این بوی بد زباله ها جلوی نفس مارو گرفته و باعث شده که احساس بدی داشته باشیم در صورتی که باید این زباله ها باورهای بد ماست و باورهای مخرب مثل زباله های بوگندو هستن که مگس ها رو دور خودش جمع میکنه
سقف چوبی این موزه منو یاد خونه قدیمی پدر بزرگ و مادربزرگم انداخت که دقیقا همین شکلی بود.
شما از تکامل صحبت کردید و از پیشرفت . در گذشته ها مادربزرگم در همین خونه های خشتی زندگی میکردن خشتی که بسیار سفت و محکمتر از اجر بود و جالبه این خونه ها طوری طراحی شدن که در زمستان گرم و تابستان خنک بودن که بدون یخچال وسایل مصرفی رو بدون مشکل در ان نگهداری میکردن یا ساختمان هشتی شکل داشتن که در تابستان باد گرم به صورت خنک شده درونش گردش پیدا میکرد که بسیار دلپذیر بود . اینا رو خواستم یاد اوری کنم که پیشرفت امروز ما مدیون قدم های گذشته بود که برداشته شده و همه تضادها باعث پیشرفت شدن از چرخی که اختراع شد تا به الان که به ماشین رسیده و همیشه یادمان باشه اگر با شرایط تغییر نکنیم محکوم به نابودی هستیم مثل سرخ پوستا.
🟢🟠🟤
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و همه خانواده عزیز
چقدر این فایل زیبا بود و چه خوب مریم جان همه زیباییهارو به تصویر کشیدن
شکل مجسمه ها اونقدر طبیعی بود که از دور نگاه میکردی فکر میکردی انسانه
وقتی خوب دقیق میشیم میبینیم از روزیکه انسان خلق شد تا الان چقدر جهان تغییر کرد همه چی کم کم رشد کرد تا الان که ما به راحتی زندگی میکنیم در مقایسه به حداقل 30 سال پیش
هر سال چیزهای جدید کشف میشه خلاقیتهای جدید براس ساخت وسایل بکار میره و هر چه جلوتر میریم پیشرفت علم و حتی آگاهی و اطلاعات آدمها بیشتر میشه
خدایا شکرت بابت این ویژگی که به انسانها دادی و روز به زور به تواناییهاشون اضافه میکنی
ممنونم از شما استاد عزیزم و مریم جان عزی
سلام به همگی
بسیار لذت بردم از این نشنال پارک زیبا از اون کوهی که به صورت کلاهک بالاش بود
از اینکه تضاد چقدر باعث پیشرفت بشر شده و میشه از اینکه همه چی چقدر زیباست
از اینکه با تضادهای که من فاطمه پیشرفت میکنم میدونی خیلی شخصیتها به خاطر تضاد افسرده میشن بعضیا خودکشی میکنن بعضیا میگن خدایا این چه بلایی بود سرم آوردی یعنی نیندازد گردن خدا
چیزی که من دوس دارم اینه که زاویه دید من چقدر با همه فرق داره و این بخاطر هدایت های خداوند مهربانمه بابت کار کردن من روی خودمه بخاطر سایت بینظیر استاده خدایا شکرت
تضاد سلامتی باعث شد دوره قانون سلامتی رو تهیه کنم و چیزی به کسب سلامتیم نمونده
تضاد وقت نداشتن برای خود و برنامه ها باعث شد از دوره احساس لیاقت استفاده کنم و در تمام ابعاد بهتر بشم
تضاد مسیر درسی اشتباه باعث شد من رشته مورد علاقم رو پیدا کنم و……
خدایا بابت همه چیز سپاسگزااااااااااارتم.
خداااااااااا
چقدر خوبه این سفرنامه
کل روز اینجوریم نه برو سفرنامه ببین
برو سفرنامه ببین
برو سفرنامه ببین
کلید تموم گنج هاست این سفر نامه
واو
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
چقدر استادو دوست دارم
چقدرررر خودشونن
الان هرکی بود حداقل تو فیلم سعی میکرد لباس خاص بپوشه
این به کنار نگاه استاد چقدر راحت نشسته یه پاش روی صندلیه
این خیلی حرف توشه
این عزت نفس واقعا جالبه برام
چون من حداقل تو هیچکس ندیدم
اینکه یک آدم 100 در 100 خودشه
و چقدر این خودت بودن زیباست
و باز هم بحث شیرین تمیز بودن
من خودم همیشه این عادتو دارم که بیرون یا انقدر اشغال رو تو دستم دارم تا برسم به سطل آشغال و اکه در حد دستمال هست میزارم تو جیبم
و واقعا برای خودم همین کار انرژیش خیلی خوبه
اینکه اون جایی که هستم داره این همه خدمت میکنه به من با زیبایی هایی که داره بهم نشون میده
منم با تمیز نگه داشتنش به خدمت میکنم تا زیباتر و زیباتر بشه
خدایا
باز ویزیتور سنتر جدید
عاشق ویزیتور سنتر ها شدم
خدایا چقدرررر همه چی با نظمه
چقدرررر همه چی مرتب و با سلیقه چیده شده
این برام خیلی جالبه که اصلا درهم برهم نیست چیزی
و اصلا شلوغ کاری اضافی هم ندارن
خدایا چقدر براشون تاریخچه شون اهمیت داره
مجسمه ها رو یجوری ساختن انگار اون عشق پشت ساختنشو از راه دورم حس میکنی
خدایا هدیه هایی که خانم شایسته خریدن رو نگاه چقدر خوشگلن
چقدر رنگ ها جذابن چقدر طرح ها زیبان
چقدر آدم میتونه با نشونه های ریز و درشت ثروت رو تحسین کنه
واقعا چقدر خوبه که ثروت باعث میشه هدیه بخری برای عزیزات و بیشتر از اونا خودت داری خوشحال میشی
اصلا حس خوشحالی که موقع هدیه خریدن برای کسی داری برای خود من اونقدر زیاده که چند برابرش رو دوباره میار انقدر حالم خوب میشه
خدای من
از تونل که در اومدیم انگار وارد بهشت شدیم
چقدر زیباست این کشور
انقدر زیبایی ها زیادن که بخوای سپاسگزاری کنی زبونت از چشمات عقب میمونه
از اون ابر های پنبه ای هم نگم دیگه
من عاشق ابر های پنبه ای تو آسمون صاف و ابیم
و چقدر حالمو خوب میکنه این سفرنامه
انگار هرچی که دوست دارم ببین و تجربه کنم و حس خوب بهم میده یکجا جمع شده تو هر قسمت این سفرنامه ی الهی
من بازم باید یک قسمت دیگه ببینم
فرکانسی که در حال دیدن سفرنامه دارم رو با هیچ چیزی نمیتونم مقایسه کنم انقدر که حالم خوبه
برم سراغ قسمت 200
واقعا خدایا هزارن مرتبه شکرت بابت وجود پربرکت خانم شایسته و استاد عزیز
متشکرم از شما عزیزان که با این فایل های بی نظیر باعثه تغییر باورهای میلیون ها نفر میشین
به نام خداوند جان افرین
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی
یه گردگیری حسابی خونه رو کردم و به گلا اب دادم ،
بعد یه عود خوشبو روشن کردم و هزاران بار خدا رو شکر کردم برای داشتن خونه ی خوشگل و تمیز ، برای داشتن گلهای زیبا و وسایل خونم که همه رو با عشق خریدم
و هر روز از دیدنشون لذت میبرم .
خب حالا که خونم حسابی تمیز شد لازم بود ذهنم هم تمیز کنم ، چون مثل همیشه باید هر روز به ذهنم رسیدگی کنم تا مبادا اجازه بده به نجواها ، تا مبادا از این احساس خوبی که الان دارم کم بشه .
زدم روی نشان امروزم و این فایل زیبا برام نمایان شد .
اون ابرای پنبه ای ، خدای من چقدر منو به وجد اورد
و خدا رو شکر کردم برای این عظمت ، خدارو شکر برای این همه زیبایی ، درختان و سرسبزی ، که من عاشقشونم.
اندام بسیار زیبای خانم شایسته و استاد عزیزم که میدونم با تکامل و احساس لیاقتشون به این اندام رسیدن و بسیار بسیار تحسینشون میکنم .
همون طور که بافتنی که برای دخترم دارم میبافم و دستم گرفتم و بافتم ،همراه بافتن ، تصویر های زیبا چقدر حس و حالم و بهتر کرد ، شنیدن صدای استاد و خانم شایسته عزیز چقدر برام لذت بخش بود ،
خدایا شکرت
توضیحات خانم شایسته چقدر بهم چسبید و منو به فکر فرو برد .
خلاق بودن انسان و این برتری که نسبت به سایر موجودات داره ، باعث شد بیشتر به انسان بودنم افتخار کنم و شکر گزار خداوندم که این چنین منو برتر و با ارزش و تکه ای از خودش افریده .
چقدر برام درس داشت که بازم دوباره این تضادها اگر نبودن ، هیچ تغییری هم در کار نبود و انسان خیلی کمتر به ایده ها توجه نشون میداد .
خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی
خدایا شکرت برای حس خوب و حال خوب امروزم .
خدایا شکرت برای داشتن دو استاد عزیزم .
به نام خداوند بخشنده
درود فراوان به استاد و خانم شایسته عزیز و مهربون
استاد عزیز تحسینتون میکنم که همیشه به فکر تمیزی محیط زیست هستید و اون رو به دیگران هم آموزش میدید
به خاطر همینم هست که همیشه به جاهای زیبا و تمیز هدایت میشید
خیلی ممنون از خانم شایسته عزیز و مهربون که همیشه ما رو با سفرهای بی نظیرش و تجربیاتش شریک میکنه.
موزه سرخ پوستها خیلی زیبا بود و ابزارهاشون و حتی تکاملشون در طی زمان.
محیط آروم و تمیزی بود
خصوصا توضیحات خانم شایسته عالی بود
معماری خونه هاشون و تکامل اون ها به مرور زمان
ابزارهاشون که اول از سنگ بوده بعد به مرور زمان و نیازهاشون تکامل پیدا کرده
حتی ظرفاشون که از سفال بوده اول نیازهای اولیشونو برآورده میکرده بعد به مرور تکامل یافته شده و واسه نگه داری آب و غذا و غذا درست کردن روی آتیش استفاده میکردند
حال و هوای عالی و تجربه بی نظیری بود
امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و ایام به کامتون
در پناه الله
الله اکبر از این هوش انسان. از این خلاقیت فوق العاده ی انسان
واقعا چطوووور این ایده ها به ذهن انسان رسیده؟ واقعا قدرت عملی کردن این ایده هارو از کجا اوردن؟
اینکه تموم این سالها توی کتابهای مدرسه خوندم: الهام و وحی مخصوص پیامبرانه، فقط یه دروغ محضه.
اگر ایده ها، الهام نیس پس چیه؟ اگر وحی نیست پس چیه؟ از کجا اومدن؟
قبلا حتی راجه به اینکه این ایده ها از کجا میان، فکرهم نکرده بودم و الان برام عجیبه که چرا هیچوقت برام سوال نشده بود؟!
چقدر انسان شگفت انگیز و خارق العاده ست. بخاطر اون ادمهای باایمان و خلاق بوده که الان چنین رفاهی وجود داره برای ما. و خداروشکر برای این رفاه. خدارو هزاراااااان بار شکر برای این پیشرفت و من خوشحالم که در عصر مدرن هستم ولی به شدتتتتت دلم میخواست که چیزی وجود داشت تا من رو برای چند ساعت یا چند روز یا یه مدت به اون زمان ببره تا نحوه ی زندگی اونها رو از نزدیک ببینم
من عاشق دیدن موزه هام. انگار میتونم روح ادمهایی که اونجا بودن یا با وسایلش کار کردن رو درک کنم و این قلبم رو از هیجان، فشرده میکنه و من به شدت هیجان زده میشم. و اینبار هم توی موزه ی سرخ پوست ها واقعاااا تونستم همزادپنداری شدیدی بکنم و به شدت بی قرار بودم برای اونجا بودن و لمس اونچه که از اون زمان باقی مونده.
و مریم عزیزم چقدررررر فو العاده توضیح دادین این روند رو، این پیشرفت انسان رو. دلم میخواست همینطوری بشینمو فقط به حرفای شما با صدای قشنگتون گوش بدم. و به این چیزهای عمیق فکر کنم
خداررو صدهزار مرتبه شکر
چقدر عالی و زیبا
این پارک عالی که موزه ای هست با نمادهای قدیمی
زندگی سرخپوستان که در صخره ها با سنگ و چوب ها وسایل میساختن و زندگی میکردن
روند زندگیشون اسون نبوده برای هر چیزی ساعتها وقت میگذاشتن تا انجام بشه در مقایسه با الان که یک دکلمه میزنیم همه چیز اماده هست واقعا این پیشرفت شکفت انگیزه
و چقدر خوشحالم در این زمان بدنیا اومدن با این امکانات و پیشرفت، خدایا شکرت
چقدر خوب مریم جان توضیح دادن
ممنون
سلام ب استاد عزیزم ومریم جان و دوست های هم فرکانسی
خدایا شکرت بابت این فایل که ب من کمک کرد تا حرکت کنم
تا تمرکزم ب نکات مثبت از تمیزی گرفته تا پیشرفت در کار و زندگیشون خدایا شکرت من این تجربه را کردم که ما انسان ها برای پیشرفت کردن باید دوره تکامل خودمون را طی کنیم
چقدر خوبه که ما همیشه در حال پیشرفتیم و همیشه ب تضاد بر میخوریم که پیشرفت کنیم خدایا شکرت اگه ب تضاد نخوریم اصلا پیشرفت نمیکنیم و در جا میزنیم خدایا شکرت من تضاد ها را میبینم و وقتی بهشون بر میخورم متوجه این قضییه که الان چی میخوای میشم ولی بیشتر روی خودم باید کار کنم که ب نکات مثبت توجه کنم تا فرکانسم بالا و بالا تر بره خدایا شکرت که ما همیشه در حال پیشرفتیم نه در جا زدن
عاشقتون بابت فایل قشنگی که با زحمت تهیه کردید خسته نباشید و خدا قوت
به نام خدا
سلام
سریال سفر به دور آمریکا
قسمت 199
استاد تحسین میکنم شما رو که تمام سعی تون رو در حفظ و نگهداری و زیباتر شدن جهان انجام میدید و به همین دلیل قدم به قدم هدایت شدید به زیبایی ها بیشتر و مکان هایی بهترتر…
منم از سالها قبل از وقتی یادمه حساس بودم و هستم به تمیز بودن و نگهداشتن محیط اطرافم و همیشه به خودم میگم که شهر ما خانهی ما و تمام سعیم رو میکنم که حتی شده اگه پیاده هستم زباله یا اشغالی که هست رو دستم نگه دارم یا اگه امکانش هست توی کیفم بزارم تا برسم خونه یا سطل زباله ببینم و از وقتی سریال سفر به دور آمریکا و شما رو دیدم دقیق تر شدم توی این ماجرا..قبلا اگه از دستم میوفتاد سهوا دیگه برش نمیداشتم ولی الان آگاهانه برمیگردم تا برش دارم…
چه قدر توی آمریکا برای تلاش و کمک انسانها ارزش و احترام قائل میشن و صادقانه از اونها تقدیر میشه و به این شکل افراد تشویق میشن به انجام کارهای خوب و این چرخه هر بار بهتر و بزرگتر میشه خداروشکر…با یه کار ساده نوشتن و معرفی اسامی اونها
چه قدر برای من جالب هست اینکه فرقی نداره یه استیت پارک یا نشنال پارک در نزدیکی شهرهای بزرگ باشه یا ن..ما همیشه یک بنای زیبا با معماری خلاقانه یا فضای زیبا رو شاهدش هستیم...خداروشکر به خاطر این همه امکانات توی این کشور
چه قدر رنگ های این گل قشنگ بود و جه قدر شما رو تحسین میکنم مریم جون که دیدن و توجه کردن و تمرکز بر روی کوچک ترین قشنگی ها هم نمیگذرید و آگاهانه روی اونها زوم میکنید..
چه قدر نمای بیرونی ویزیتورسنتر توی دقیقه 7:32 که تصویر اون کوه مثل یک کلاهک بالای اون قرار گرفته بود…قشنگ بود…
استاد دمتون گرم تحسین تون میکنم که هر فرصتی رو غنیمت میشمارید و فارغ از نگاه آدم های دیگه از کوچکترین امکانات برای ورزش استفاده میکنید…دمتون گرم
استاد ه قدر لذت بردم اینکه شما در رو برای مریم جون باز کردید..چه قدر همین نکات و توجهات ساده توی یک رابطهی عاطفی قشنگ هست خدای من…جه قدر میشه رابطهی زیبا ساخت..یاد حرف سعیدهی عزیز توی یکی از کامنت هاش افتادم که گفته بود یه لحظه هایی که خانم شایسته فیلم میگیرند و تمام توجهشون به این موضوع هست و توی ذهنم پلی میشه که الان استاد عصبانی میشه ناراحت میشه یا داد میزنه و میبینم اینطور نمیشه با خودم فکر میکنم خدای من ذهن من چه قدر بر اساس تجربیاتش تا کجاها رفته…الان وصف حال منِ که همش ته ذهنم میترسیدم از اینکه شما یه وقت داد نزنید…
چه قدر من حس و حال و فضای ویزیتورسنارها رو دوست دارم…میدونی اول اینکه خیلی فضای داخلی تمیز و مرتب و زیبایی دارن که خلاقانه طراحی شده…از تمیزی برق میزنه…دوم این همه تنوع محصولات و کالاها که به نوعی ربط داده شدن به این مکان رو به فردش گذاشتن…
مریم جون چه قدر شما زیبا فکر میکنید که هم یه هدیه کوچیک برای دوستانتون میخرید و هم به پارک کمک میکنید به این شکل…چه قدر هم شما ذوق داشتید اصلا من دیوانه شدم..
چه قدر نقاشی ها مجسمه ها به زیبایی و دقت طراحی و ساخته شده بودن…چه قدر فضا مثبت بود و اینقدر اطلاعات خوبی رو به بازدیدکننده ارائه میداد..
چه قدر من دوست دارم اینکه تمام کارکنان استیت پارک ها یک شکل از فرم و لباس رو به تن دارن ..چه خانم چه آقا…یک شلوار تقریبا کرم قهوهای و یک پیراهن اکثرا آستین کوتاه سبز سدری..و من این نظم رو دوست دارم
چه قدر اون تصویر نوری که از دور توی تونل میدیدم و هر لحظه با نزدیک تر شدن بهش بزرگ تر میشد خوب بود…و فاینالی تصویری که بعد از پایان تونل از کوه هایی با درخت های سبز دیدیم بی نظیر بود خداروشکر
ابرها رو دیدی خدای من…اخه چه قدر این پفکی های سفید تو دل این آبی بی نهایت قشنگ هستن خدای من…خداروشکر کی غیر تو میتونه این قدر تو انتخاب رنگ ها و نقش ها استاد باشه.؟!
چه قدر قشنگ بود بنای موزهای که توی پارک بود سقف چوبی داشت…الله اکبر اصلا حس و حال بناهای چوبی یه چیز دیگهاس
اینکه سیر تکاملی بشر و زندگی انسانها رو از ابتدای که تلاش میکردن تا بر تضادها و محدودیت هاشون غلبه کنن و ابزارهای اولیه اونها رو به زیبایی به نمایش گذاشته بودن تحسین برانگیز بود…
میدونی برام جالب بود که زیر هر کدوم از این ابزار و وسایل یه پارچه یا حصیر یا چیزی برای حفظ بهتر اون قرار داده بودن…چه قدر همه ابزارها تمیز بودن…و خداروشکر که زندگی حال حاضر اینقدر برای ما آسان تر و زیباتر شده.خداروشکر
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن
19/خردادماه/1403