https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
666نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درودی دوباره به شما فاطمه بانوی دوست داشتنی خودم…
واقعاااااااااا نتونستم فقط لایک کنم و بگذرم و پاسخی به این قلب زلال ندم…
فاطمه بانو جانم چقدر من لذت میبرم از نکاتی که در کامنتها به ویژه در نوشته های شما بزرگوارنازنینم میخونم
اینکه تاکید کردین بر تأثیر گذاری کامنتها به واسطه آیه های الهی و اشعار و عبارتهای دلنشین دقیقاااا باهاتون موافقم و منو ترغیب کردم از این به بعد نکته برداری کنم…
چرا که انسان فراموشکاره..
من و همسرم هم از شما بانوی نازنین و دوستداشتنی ممنون و متشکر هستیم ، که هستین و حضورتون برکتی ست برای ما و خداوند رو سپاسگزارم که چنین دوستان ارزشمندی رو در مسیر زندگی ما قرار داده که ازشون بیاموزیم و رشد کنیم…
از عمق وجودم بهت تبریک میگم دوست خوبم که اینقدرررررر زیبا مسیرتو پیدا کردی و تحسینت میکنم که در تعهد به خودت ثابت قدمی…
هزاران آفرین به این نیک اندیشی که جسارت به دادین و با همسرتون زدین به دل جاده…
چقدرررررررررررررر من این مسیر جنگل گلستان رو دوست دارم ، ی فرعی داره که میره تو دل جنگل و ما چند سال پیش با دوستان مون یک روز اونجا کمپ کردیم و این کامنت زیبا و دلی شما اون خاطرات عالی رو برام زنده کرد…
اصلااااااااا وقتی به الهامات قلبت گوش میکنی همینطوریه از محدوده برنامه ریزی خارج میشی چون دیگه شما نیستی که مدیریت میکنی و همه امور رو سپردی به اون یعنی اجازه دادی اون ببرتد…
واقعا گاهی:
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلش خواست
به هر جا برد بدون ساحل همون جاست…
و وقتی فرمون رو بدی دستش اون موقع از همزمانی ها شگفت زده میشی…
از مسیر شگفت زده میشی…
از برکتی که در سفرت هست شگفت زده میشی…
از اتفاقات ی هویی شگفت زده میشی…و…
آره دوست خوبم همیشه میگم:
زبان خداوند ، زبان نشانه هاست
بهت تبریک میگم دوست نیک سیرتم و امیدوارم این سفر بهترین سفر عمرت تا الان باشه و بیای و بنویسی از معجزات سفرت… ان شاءالله
در کنار همسر بزرگوارت غرق نور و عشق الهی باشید خدیجه جان
اَللّهُمَّ احْفَظْنى وَاحْفَظْ ما مَعِىَ وَ سَلِّمْنى وَ سَلِّمْ ما مَعِىَ وَ بَلِّغْنى وَ بَلِّغْ ما مَعِىَ بَلاغاً حَسَناً»
«خدایا مرا و آنچه با من است حفظ کن، و مرا و آنچه با من است به سلامت دار، و مرا و آنچه با من است به نیکى برسان»
و دقیقااااا به قول آقا رضای بزرگوار منم وقتی این قسمت از کامنتت رو خوندم : به هر کجا نظر بندازم… یاد همین شعر جناب باباطاهر افتادم و زیر لب زمزمه کردم…
چقدرررر خوب نوشتی که:
هر کسی از دریچه نگاه خودش بنویسه و مینویسه، که اون باعث میشه کامنتها انقدر شیرین و جذاب بشن….
باهات موافقم دوستم، همینطوره و همین تفاوتها جهان ما رو زیبا و زیباتر کرده :)
و چقدر حرف پدرشوهر گرامیتون جالب بود برام چون دقیقااااا عین این حرف رو چندین روز پیش از زبان خواهر عزیزم شنیدم وقتی با همدیگه محو تماشای دوتا مرغ عشق بودیم یکی طوسی آبی..یکی زرد و سبز زیبا و بینظیر بودن و همین کلام رو خواهرم گفتن :))))
در نهایت لذت بردم از کامنتت سمانه عزیزم ، صمیمی و راحت و دلنشین…
با توصیفهای عالی و دقیق…
با خوندن کامنتهای دوستان عزیز به خصوص خوندن کامنت شما خواهرگلم انگار این فایل رو بارها و بارها از زوایای متفاوت نگاه کردم :))
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
چقدر این جمله ت رو درک کردم ولی باز درگیر روزمره گی شدم و فراموشش کردم :
بهتره به جز قلب و شهود تو این مسیر هیچ چیزِ دیگه برنداریم، الکی بارمون سنگین میشه و قدم هامون رو کند میکنه…
به قول استاد عزیز عرفانمون که میگفتن : بعضی چیزها گرفتنی نیست ، دادنیه…
و شرط عطا شدنش در صراط مستقیم موندنه…
دقیقا همینطوره ….
ممنونم ازت سمانه عزیزم به خاطر تک تک جملات نورانیت که ثبت کردی و لذت بردیم از خوندنش..
برات سراسر موفقیت و پیروزی و سعادتمندی در دنیا و اخرت میخوام
سلام و درودی دوباره به شما فاطمه بانوی دوست داشتنی خودم…
واقعاااااااااا نتونستم فقط لایک کنم و بگذرم و پاسخی به این قلب زلال ندم…
فاطمه بانو جانم چقدر من لذت میبرم از نکاتی که در کامنتها به ویژه در نوشته های شما بزرگوارنازنینم میخونم
اینکه تاکید کردین بر تأثیر گذاری کامنتها به واسطه آیه های الهی و اشعار و عبارتهای دلنشین دقیقاااا باهاتون موافقم و منو ترغیب کردم از این به بعد نکته برداری کنم…
چرا که انسان فراموشکاره..
من و همسرم هم از شما بانوی نازنین و دوستداشتنی ممنون و متشکر هستیم ، که هستین و حضورتون برکتی ست برای ما و خداوند رو سپاسگزارم که چنین دوستان ارزشمندی رو در مسیر زندگی ما قرار داده که ازشون بیاموزیم و رشد کنیم…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
دوست تون دارم عزیزم
در پناه عشق و نور الهی باشید
به نام خدایی که هر لحظه با ما ست
سلام بر تو حبیب :) …
همین اول کامنت باید شما رو تحسین کنم عزیزم که کمالگرایی رو کنار گذاشتی و بهبود گرایی رو انتخاب کردی و دست به قلم شدی :)
واقعاااااااااا حیف نبود این کلام درُ و گوهر بار رو ننویسی آخههههه ؟؟!!!!!
چقدررررررر این شعر عارف بزرگ ایران ، عمان سامانی رو دوست دارم و سپاسگزارم بابت ثبت این کلمه های نورانی…
و سپاسگزارم که چه مبسوط و کامل از ترس ها گفتی و راه کار دادی:
بهترین راه مقابله با ترسها ،سفر و خروج از مکان و دایره امن برای روبرو شدن با همون ترسهاست و به چالش کشیدن خود در شرایط متفاوت و مختلف
سفر میتونه خیلی از ترسهارو درمان کنه و از بین ببره
واقعا یادم میاد هر جا سفر کردیم کوله بار مون پر شد از آگاهی …
و هر جا موندیم ، در جا زدین و به قول استاد شروع کردیم به فکر کردن و نپریدن و….
در نهایت ممنونم عزیزم…
لطفاااااااا همیشه در مسیر باش و برامون بنویس و مطمئن باش حداقل یک نفر هست که همیشه کامنتهاتو بارها میخونه و مرور میکنه و لذت میبره با عششششق:)))))
در پناه نور و عشق الهی باشی حبیب جانم
هزاران سلام و درود به خدیجه جان عزیزم
از عمق وجودم بهت تبریک میگم دوست خوبم که اینقدرررررر زیبا مسیرتو پیدا کردی و تحسینت میکنم که در تعهد به خودت ثابت قدمی…
هزاران آفرین به این نیک اندیشی که جسارت به دادین و با همسرتون زدین به دل جاده…
چقدرررررررررررررر من این مسیر جنگل گلستان رو دوست دارم ، ی فرعی داره که میره تو دل جنگل و ما چند سال پیش با دوستان مون یک روز اونجا کمپ کردیم و این کامنت زیبا و دلی شما اون خاطرات عالی رو برام زنده کرد…
اصلااااااااا وقتی به الهامات قلبت گوش میکنی همینطوریه از محدوده برنامه ریزی خارج میشی چون دیگه شما نیستی که مدیریت میکنی و همه امور رو سپردی به اون یعنی اجازه دادی اون ببرتد…
واقعا گاهی:
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلش خواست
به هر جا برد بدون ساحل همون جاست…
و وقتی فرمون رو بدی دستش اون موقع از همزمانی ها شگفت زده میشی…
از مسیر شگفت زده میشی…
از برکتی که در سفرت هست شگفت زده میشی…
از اتفاقات ی هویی شگفت زده میشی…و…
آره دوست خوبم همیشه میگم:
زبان خداوند ، زبان نشانه هاست
بهت تبریک میگم دوست نیک سیرتم و امیدوارم این سفر بهترین سفر عمرت تا الان باشه و بیای و بنویسی از معجزات سفرت… ان شاءالله
در کنار همسر بزرگوارت غرق نور و عشق الهی باشید خدیجه جان
اَللّهُمَّ احْفَظْنى وَاحْفَظْ ما مَعِىَ وَ سَلِّمْنى وَ سَلِّمْ ما مَعِىَ وَ بَلِّغْنى وَ بَلِّغْ ما مَعِىَ بَلاغاً حَسَناً»
«خدایا مرا و آنچه با من است حفظ کن، و مرا و آنچه با من است به سلامت دار، و مرا و آنچه با من است به نیکى برسان»
به نام خداوند مهر…خداوند عشق…
درود بیکران به سمانه جان عزیز
به صوفی باصفای خودم
بههه بههههه چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت..
و دقیقااااا به قول آقا رضای بزرگوار منم وقتی این قسمت از کامنتت رو خوندم : به هر کجا نظر بندازم… یاد همین شعر جناب باباطاهر افتادم و زیر لب زمزمه کردم…
چقدرررر خوب نوشتی که:
هر کسی از دریچه نگاه خودش بنویسه و مینویسه، که اون باعث میشه کامنتها انقدر شیرین و جذاب بشن….
باهات موافقم دوستم، همینطوره و همین تفاوتها جهان ما رو زیبا و زیباتر کرده :)
و چقدر حرف پدرشوهر گرامیتون جالب بود برام چون دقیقااااا عین این حرف رو چندین روز پیش از زبان خواهر عزیزم شنیدم وقتی با همدیگه محو تماشای دوتا مرغ عشق بودیم یکی طوسی آبی..یکی زرد و سبز زیبا و بینظیر بودن و همین کلام رو خواهرم گفتن :))))
در نهایت لذت بردم از کامنتت سمانه عزیزم ، صمیمی و راحت و دلنشین…
با توصیفهای عالی و دقیق…
با خوندن کامنتهای دوستان عزیز به خصوص خوندن کامنت شما خواهرگلم انگار این فایل رو بارها و بارها از زوایای متفاوت نگاه کردم :))
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
چقدر این جمله ت رو درک کردم ولی باز درگیر روزمره گی شدم و فراموشش کردم :
بهتره به جز قلب و شهود تو این مسیر هیچ چیزِ دیگه برنداریم، الکی بارمون سنگین میشه و قدم هامون رو کند میکنه…
به قول استاد عزیز عرفانمون که میگفتن : بعضی چیزها گرفتنی نیست ، دادنیه…
و شرط عطا شدنش در صراط مستقیم موندنه…
دقیقا همینطوره ….
ممنونم ازت سمانه عزیزم به خاطر تک تک جملات نورانیت که ثبت کردی و لذت بردیم از خوندنش..
برات سراسر موفقیت و پیروزی و سعادتمندی در دنیا و اخرت میخوام
در پناه نور و عشق الهی باشی دوست عزیزم
هزاران سلام و درود به برادر خوبم
به برادر باصفام
به برادر زلالم
اینقدر انرژیتون پاک و سیال و روان بود که مهر شد بر قلبمون و اشک شد بر چشمانمون…
خدایا چقدر اینجا قلبهای بزرگی جمع اند ، الحمدالله..
پروردگارم شکرت که لایق جمع مستان شده ایم…
خداوندا شکرت که لایق هم کلامی با بندگان خوبت شده ایم….
خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی تا در مسیر شناخت تو گام برداریم..
برادرخوبم ، از این همه لطف و مهرتان چه دارم بگویم جز سپاسی بیکران از بزرگواری تان که هر چه هست و هر چه بیان میشود از لطف اوست و من هیچم…..
برادرم ممنونم برای نوشتن این کامنت دلنشین با این کلمات پر مهر و محبت و الهی تون …
از صمیم قلبم براتون لحظاتی پر از نورِ الهی رو آرزو میکنم که چنان غرق عشقش بشید که در دنیا و آخرت بدرخشید…
در پناه نور و عشق الهی باشید در کنار همسر نازنینتون و شینای زیباروی عزیز