سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 28

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و همینطور مریم شایسته مهربان و بزرگوارم

    سلام به تمام دوستان بانگرش و همسفرم

    سریال سفر به دور آمریکا_قسمت 200

    ففط عکس معرفی کننده این قسمت هوش از سر آدم میپرونه…

    واقعا چه عکس زیبایی، چه منظره ایی، چه زوج فوق العاده ایی

    یعنی قشنگ تو این عکس من حس کردم که چقدر شما عزیزان در کنار هم نشونه یکی شدن و عشق و رهایی هستید، نشانه انسان های راضی، نشانه انسان های درک کننده قوانین زندگی و قوانین سلامتی و خوش تیپی و خوش اندامی .واقعا چقدر لذت میبرم هربار که این عس رو میبینم و چنان اشتیاق و خواسته ایی در دل من ایجاد کرده که اصلا فقط باید در سکوت سعی کنم تجسم کنم. باید تجسم کردن رو یاد بگیرم، باید از این الگوهای قشنگم توانایی هامو بیشتر و بیشتر کنم و همیشه در حال بهبود دائمی خودم زندگی خودم باشم.

    این قسمت میریم که کمپ کنیم اونم در دل یک طبیعت بکر. طبیعتی که استاد جان اونجا رو تجسم کردن و دقیقا الان تو مسیر این تجسم دارند با هدایت الله با تلاش و دقت فراوان حرکت میکنند.یک مسیر سنگلاخی که قشنگ میشه احساس کرد که این جاده چقدر هموار نیست، چقدر سنگ داره.با تمام بالا و پایین شدن ها رسیدن به اون جایی که خواسته و تجسم استاد بود ارزش داره، علاوه بر ارزش خیلی هم هیجان انگیزه، عبور کردن از این مسیر سنگلاخی که ظاهرش اینه که به جای خوبی ختم شاید نشه، ظاهرش اینه کمتر کسی این شجاعت رو به خرج میده تا از این جاده عبور کنه و اصلا خودشو ماشینشو به چالش بندازه.

    این آسفالت نبودنش نشون میده که خیلی جای ناب و بکری هست. چه سرسبزی، چه درخت هایی، چه آسمانی…

    نکته ها و درس هایی که ازاین فایل میتونم یاد بگیرم و مرور کنم.

    _ هر جاده ایی رو هر ماشینی نمیتونه داخلش بره مگه ماشین با مشخصات و ویژگی های مناسب با اون جاده،مثل اینکه هر مداری رو هم هر انسانی نمیتونه بره مگر…

    _ دیدن زیبایی ها که بی انتهاست.

    _برای رفتن به یک مسیر و جاده ناشناخته باید وسیله مناسب اونو انتخاب کنی.

    _ در ابتدای مسیر باید از مشورت و راهنمایی های تابلوها استفاده کرد و با اطمینان از اینکه با امکانات موجود به مسیر ادامه داد.

    _بعد از شناخت مسیر و شناخت وسیله و امکان سنجی فقط با هدایت الله راهی میشیم.

    وجود رودخانه و آبشار

    _ دیدن درخت های سپیدار در طول این جاده زیبا

    _ دیدن تراک کمپری که خودشو با قدرت رسوند به یک جای بکر برای کمپ کردن

    _ دیدن قدرت تجسم و خلق خواسته ها

    _ دیدن یک آبشار زیبا و فوق العاده

    _ دیدن انسان های شجاع و جسوری که میپرن تو اون آب زلال و زیبای آبشار

    _ دیدن و شنیدن این آب زلال یخ زنبوری

    _دیدن فراوانی سنگ های رودخونه ایی با اشکال و اندازه و رنگ های مختلف

    خدایا شکرت برای دیدن این زیبایی ها و شنیدن درس های این کلاس زندگی ساز “سفربه دور آمریکا”

    خدایا شکرت برای شناخت بیشتر خودم و ترس هام

    خدایا شکرت برای دیدن این الگوها و شجاعت ها

    خدایا شکرت که منو هدایت میکنی به سمت خواسته هام

    وقتی ما یک فردی رو میبینیم که تونسته به یک موفقیتی برسه یـا یک کاری رو انجام داده این خیلی به ما کمک میکنه تا برای ما “باورپذیر” بشه باید خیلی به ما قدرت بده که یعنی این کار شدنـیه. پس همیشه باید بگردیم دنبال الگوهایی که اون کار رو انجام دادن.

    اگر این “باور میـشود” در من یک باور بنیادین بشه، به راه حل ها هدایت میشوم.

    مغز اینجوری کار میکنه که اگر الگوهایی رو ببینه که اون کار انجام شده، براش خیلی راحت باورپذیر میشه کــه میــشود…

    چه درس قشنگی از اون دختر و پسر و پریدن شون توی آب گرفتیم، چقدر استاد توضیحات عالی رو در مورد این درس به ما دادن، واقعا سپاسگزارم استاد جان.

    واقعا شجاعت شون تحسین برانگیز بود.

    واقعا این خانم چقدر جسور بود و چقدر پیشرو بودنش میتونه برای من الهام بخش باشه.

    چه اهرم خوبی من برای میتونه بشه و باید بشه و باید از این اهرم استفاده کنم و بارها و بارها به خودم بگم که میشود. باید از این اهرم استفاده کنم برای حرکت کردن، برای انگیزه گرفتن، برای باور کردن کــه میــشود…

    واقعا فایل زیبایی بود، جاده کوهستانی معرکه ایی بود با اون درخت های بلند قامت و برگ سوزنی و اون آسمون آبی زیبا…سپاسگزارم برای همه چیز، برای تلنگرها، برای درس ها، برای اینکه یادم باشه حواسم به اصل و قانون باشه و حاشیه منو گمراه نکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نجمه شمسی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستداشنیم و مریم جان عزیز

    سلام به این همه زیبایی و سلام به زندگی که هر روز رخ زیبایش رابه ما نمایان میکند

    استاد چقد زیبایی توی این فایل بود خدایا شکرت

    استاد عزیز دیروز که فایل سفر به دور آمریکا قسمت 200رو دیدم چقد به خودم افتخار کردم که خیلی دوست دارم برم تو دل ترسام و از بچگی این طوری بودم .یادمه خیلی کوچیک بودم و با مادربزرگم توی یه خونه ی خیلی بزرگ داشتن با هم میخوابیدیم واصلا نمیترسیدیم و پدربزرگم نبود و هیچ کس دیگه ای هم اون نزدیکیها زندگی نمیکرد ولی من یاد گرفته بودم که هیچ وقت نترسم و این نترسیدن همیشه بهم کمک میکرد که کارها و مهارتهای بیشتری یاد بگیرم مثل دوچرخه سواری توی کودکی و یا شنا کردن و از بالا پریدن توی اب و سوار اسبازیهای توی شهربازی که خیلی بزرگ بودن و توی بچگی برام وهشت داشتن ولی میرفتم و با داششم سوار میشدم ولی خواهر بزرگم همیشه میترسید و سوار نمیشد والان هم میترسه.یادمه بچه که بودم و با خواهرم توی اتاق میخوابیدیم دست منو میگرفت میگفت صالحه تو نخواب من که خواب رفتم بعدش تو بخوام منم همین کارو میکردم و خیلی مواظب بودم نترسه و برام جالب بود که چرا میترسه و بزرگ تر شدم فهمیدم که همه میترسن ولی خودم همیشه میگفتم ترس یه کاری باهات میکنه که هیچ کار نکنی و بگی نمیشه ولی اگه نترسی و کارهایی که دوست داری انجام بدی چقد لذت بیشتری میبری و از همه مهمتر که به خودت افتخار میکنی و عزت نفست بالا میره .استاد عزیز چقد این فایل بهم کمک کرد برای جلسه 4 قدم 12 به لیستم اضافه کنم و روحیه بگیرم

    استاد توی کارم هم این اتفاق جدیدا افتاد که من همیشه میگفتم اصلا من بلد نیستم نقاشی بکشم حتی یه خط نمیتونم بکشم.

    با این باور بودم و علاقه داشتم به گلدوزی خیلی دوست دارم وقتی انجام میدم و با نخهای رنگی گلهای زیبا میدوزی و کیف میکنی ولی طرحی که میاس روی پارچه بکشم رو میدادم شوهرم میکشید یا میدام چاپ میکردن بعد میدوختم. میدیدم که من باید این نقاشی روش کار کنم و گر نه پیشرفتی ندارم و همش باید نگران این باشم که چطوری طرحمو انتقال بدم ولی باز هم مشکلو حل نمیکردم تا اینکه واقعا نمیدونم خداوند چطوری آدمو هدایت میکنه مثل آب خوردن راحت و بدون هیچ مشکلی

    یک بار که اینستارو باز کردم دیدم یه استوری که خانمه داره میگه شما میتونین روی پارچه طراحی کنید با طرحهای خیلی ساده و طرحتونو بکشید و رنگ کنید و من هم که گلدوزی بلد بودم گفتم چقد خوب که میتونم طرح بزنم و اصلا هم حواسم به نقاشی کردنش نبود که من اصلا بلد نیستم و به خانمه پیام دادم و اون هم که این کلاس که تخفیف خورده بود با قیمت خیلی کم منو ثبت نام کرد و استاد ،خدا شاهده که یک دری باز شد برای کارم که من فکرشو نمیکردم این قد با

    این کارم بتونم تلفیق کنم و کار جدید تولید کنم و بتونم با بازی با رنگها که برام خیلی لذت بخشه رو انجام بدم و وقتی شروع کردم گفتم صالحه ببین این یه روزی ترس تو بود که نقاشی بلد نبودی ولی الان داری این طرحهای خوشکلو برای کارت میزنی و همین که استاد رنگهارو بر میدارم و روی پارچه میزارم چنان لذتی در من شکل میگیره که تا شب حالم خوبه و کلا تمام روز حالم خوبه که یه وقتی پیدا کنم و برم سراق نقاشیهام و رنگام که خیلی دوسشون دارم .الان یه دفتر طراحی خریدم که بیشتر نقاشی یاد بگیرم و واقعا با bob Russ نقاشی کشیدن و تابلو زندگی خودتو بکشی و روزها لذت ببری و عشق کنی و اصلا عصبانی نشی و سکوت رو تجربه کنی و ارام بودن را تجربه کنی و با خودت در صلح باشی چقد لذت بخش و کارها به راحتی انجام میشه و خداوند چقد بهت نزدیک میشه و در قلب و وجود تو راحت جا میگیره

    خدایا شکرت و سپاسگزارم به خاطر همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    فروزان گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم جان فوق العاده

    سلام به همسفرهای عزیزم

    دوستان چند روز پیش قبل از اینکه بتونم فایل زیبای استاد با توضیحات فوق العاده اش رو ببینم یک زن موفق رو دیدم که واقعا تحسین برانگیز بود در واقع یک زوج با رابطه بسیار عاشقانه وزیبا

    این دو انسان عزیز 17 سال پیش زمانی که دانشجو بوده انددر سن 22یا23سالگی با هم آشنا می شوند وعقد می کنند که متاسفانه در یک حادثه رانندگی خانم دچار ضایعه نخاعی می شود،واز کمر به پایین فلج می شوداما رابطه آنها قویتر وعاشقانه تر می شود.

    خانم چند روز پیش که به بیمارستان مراجعه کرده بود باردار دار بود در بدو ورود وضعیتش باعث تاسف همه شد اما آرامش خاصی که در وجودش بود ادم رو جذب میکرد، وقتی با او صحبت کردم گفت که در شهرستان محل زندگیش کارگاه قنادی دارد وخودش مدیریت کارگاه را انجام می دهد وچندین کارگر هم در کارگاهش مشغول کارند.وتمام کارهای شخصی وروزمره اش رو خودش به تنهایی انجام می دهد.وبسیار بسیار قدر دان مهربانی همسرش بود.

    این موضوع واقعا برایم تحسین برانگیز بود که با وجود معلولیت جسمی اش چقدر موفق است وچه رابطه زیبا وعاشقانه ای با همسرش دارد.

    این اتفاق درک این موضوع را برایم راحت تر کردکه محدودیت فقط در ذهن است و هیچ عامل فیزیکی مانع پیشرفت وترقی انسان نمی شود غیر از ترمز های ذهنیش….

    از مریم جون واستاد عزیز سپاسگزارم که ما رو هم به عنوان همسفر به این سفر رویایی وبسیار زیبا با خودشون می برند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سید علی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    به نام خدا

    با سلام به استاد گرامی و مریم عزیز و همه دوستان

    خدا رو شکر می کنم که دوباره قلم لای انگشتان دستم قرار گرفت و میتونم بنویسم.اصلا خدا روشکر که انگشت شست و انگشت سبابه دستم هست که من بتونم باهشون قلم دستم بگیرم و دیده هایم را روی کاغذ بنویسم.خدایا بابت تک تک انگشتان دستم ازت بی نهایت سپاس گزارم.

    این متن و واسه یاداوری خودم نوشتم که علی نعمت هایی که خداوند بهت داده نباید برات تکراری و عادی بشه.باید بدونی تک تک انگشتان دستت اگه بخای روی هرکدومشون قیمت بزاری چند میلیارد تومن قیمت دارن.همین قلبی که می تپه،همین چشمی که میبینه و….

    همه و همه لطف خداوندی هست که به من رسیده و تنها راه شکر گزاری از این تن سالم موفق شدن و ثروتمند شدن هست.من این باور و واسه خودم جا انداختم که من راهی جز رسیدن به اهداف و ارزوهام ندارم.مگر دانشمند استیون هاوکینگ نبود با اون وضعیتش 8 تا کتاب به چاپ رسوند یا خانم فاطمه جوان با 97 درصد سوختگی 90 تا پرسنل داشت.این افراد همگی نشانه هایی از طرف خدا هستن واسه ماهایی که تن سالم داریم.ما که باید خیلی راحتر از اونا به خواسته ها و ارزوهامون برسیم.

    حیرت انگیزه اولش اصلا قصد نداشتم این جملات و بنویسم ولی خودش اومد و من فقط نوشتم…..

    چ طبیعت بکری استاد پیدا کردن.چه تصویر هیجان انگیزی دیدم: ی جاده خاکی باریک،یک هیولای امریکایی (راستی استاد ماشینتونو تو شهر خودم اصفهان دیدم فقط رنگش مشکی بود.وقتی چشمم به اینه بغل ماشینم افتاد مو به تنم سیخ شد دیدم یه هیولای سیاه با چشمانی درشت و پر نور داره بهم نزدیک میشه.سرعتم و کم کردم دیدم یا خدا یه فورد 150 هه.خیلی پر ابهت بود.اینقدر این ماشین عضلانی و حجیم بود با لاستیک های خیلی پهن که حس کردم میتونه ب راحتی از رو ماشنم رد بشه!!)

    که نگران سنگ و خاک و شیب نباشی و یک عالمه درختان سبز خوش رنگ سربه فلک کشیده و یک اسمون ابی با ابرهای تپلی و سفید.

    و چ نکته ای مریم جان اشاره کردن که حواس استاد و پرت نکنه تا ایشون با تمرکز رانندگی بکنه .ینی این قدرت تمرکز همه جا کاربرد داره حتی رانندگی تو یک جاده کاملا خلوت.

    خب بداز طی کردن مسیر تقریبا سخت چ منظره ای نمایان شد،اصلا بینظیره.نکته بعدی که استاد اشاره کردن استفاده از قدرت تجسم بود که با تجسم به این طبیعت هدایت شده بود.

    چقدر استاد توی ارتباط برقرار کردن ماهره و خیلی راحت با اون اقا غریبه ارتباط کلامی برقرار کرد التبه با خنده و خوش رویی.

    الله اکبر به چه ابشار فوق العاده ای هدایت شدین استاد.خیلی رویایی اینجا.چقدر خلوت و دنج بود.خدا رو شکر از این همه اب زلال و طبیعت بکر و زیبا و ادم های در صلح با خودشون.

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی و زیبایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الناز محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد عزیزم ،مریم جان گل و بچه های سفر به دور آمریکا

    سلااااام

    آرزو دارم در هر کجای این جهان پهناور هستید خوب وخوش و خرم باشید

    خدایا شکرت

    دوباره یه قسمت زیبا و خارق العاده که زبونم بند اومد خواستم بگم دیگه این ته زیبایی ولی یه ندایی اومد و گفت نه عزیزم این ته زیبایی نیست سفر ادامه داره و قراره زیبا تر از این ها رو هم ببینی

    من خالصانه و با تمام وجودم سپاسگزار خداوند رحمانم هستم که چشمانی بینا نصیبم کرده و من رو لایق دیدن این همه زیبایی کرده

    یک نکته یی رو که همین چند لحظه پیش که در مورد این سفر و تک،تک نکته هایی که استاد در هر قسمت بیان میکنند متوجه شدم این بود که تفاوت خیلی زیادیه بین نگاه الآنم به این قسمت های جدید و قسمتها و فصل های گذشته

    قبلاً صرفا بخاطر این که لذت می‌بردم و باور اینو داشتم که هر چی بیشتر به این سفر توجه کنم و ورودی هام اینا باشند به سمتشون هدایت میشم نگاه میکردم

    ولی الان علاوه بر اون موارد نوت برداری میکنم،تشنه این شدم که قسمت جدید بیاد و استاد یه نکته بیان کنند و من درس بگیرم یعنی الان بیشتر از این که دنبال لذتش باشم دنبال اینم که چه درسی میتونم از اون قسمت بگیرم

    وقتی استاد مطلبی رو بیان میکنند ذهنم ناخودآگاه شروع می‌کنه به پردازش اتفاقات و موضوعی که شبیه همون مطالبه توی زندگیم

    مثل موضوع همین قسمت مطلبی به نام ترس

    نه تنها من بلکه خیلی از افراد،از شروع و انجام خیلی از کار ها واهمه دارند حالا اون کار می‌تونه هر کاری باشه

    نکته مهمی که استاد جان بیان کردن این بود که همیشه قبل انجام هر کاری ببین کسی تونسته اون کار یا مشابه اونو انجام بده ؟!اینجوری الگو برداری کن چون مغز وقتی ببینه کسی تونسته اون کار رو انجام بده براش باور پذیر و راحت میشه که میشود اون کار رو انجام داد

    یاد بگیریم بر ترس هامون غلبه کنیم و با توکل به خدا پیش بریم

    و باید این باور یکی از باور های بنیادین ذهن مون بشه وقتی که بنیادین بشه ما هدایت میشیم به راه حل ها این قانونشه!

    برای رسیدن به موفقیت سن،جنسیت،روستا و شهر و کشور،زبان،ملیت،مذهب ،خونواده و وووو هیچ کدوم عامل نیستند

    فقط ما باید باور کنیم که میشود

    اول از همه سپاسگزار رب العالمین جهانیان هستم در هر لحظه کنارمه و هدایتم می‌کنه من هر چی سپاسگزار خداوند مهربانم باشم بابت هدایتم به این مسیر الهی بازهم کمه

    و تشکر ویژه از مریم جان و استاد عزیزم که آگاه مون میکنند

    عاشقتونم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    شما عشق منی

    دیدن تصاویر به این زیبایی حس خوبی بهم میده و من یاد روستای خودم و جاده های اطرافش افتادم و در طول این فایل داشتم به خودم میگفتم چقدر شبیه روستای خودمونه ما هم شبیه شو تو ایران داریم ، و فقط کافیه یکم قدر داشته هامونو بدونیم، واقعا لذت بردم از تصاویر این‌فایل

    نکته اول این فایل قابلیت عالی تراک فورد هستش که این جاده نه چندان آسون رو طی میکنه و به راحتی از بین تپه های خاکی رد میشه و خدارو باید شکر کرد که جهان داره هر لحظه به سمت فراوانی میره و ما دسترسی داریم به این گسترش جهان به این پیشرفت تکنولوژی

    نکته بعدی کنار گذاشتن ترس هاست، حالا در اینجا به ترس از ارتفاع اشاره شده و بقول شما این ترس از بچگی بین همه موجودات بوده و هستش کسی نمیتونه کتمانش کنه ولی در طی دوران زندگی دوزش کم و زیاده بین موجودات؛ حالا چرا این دوز بین همه ممکنه فرق کنه اونم باورهامونه طرز نگاهمون به موقعیته، وقتی میبینیم کسی تونسته از اون ارتفاع بپره کار برای ذهن ما قابل پذیرش میشه و اگر یکم رو خودمون کار کنیم خیلی زود خودمون هم میپریم، وقتی الگویی میبینیم در تمام شرایط زندگی میتونیم به راحتی از پس مسائلی که برامون پیش میاد به راحتی عبور کنیم به خودمون میگیم وقتی اون تونسته بخره پس منم میتونم

    من بارها از این الگو استفاده کردم و وقتی دیدم که کسی تونسته کاری رو انجام بده خودم هم رفتم و انجام دادم ، حتی باور داره کم کم بهتر میشه و یه جاهایی خودم میشم الگو برای دیگران، مثلا تو بحث گواهینامه موتور و یاد گیری موتور سواری دیدم بچه های کوچکتر از من موتورسواری بلدن بدون اینکه گواهینامه داشته باشن گفتم من دوست دارم یاد بگیرم و رفتم و یاد گرفتم و اصلا یک قدم فراتر رفتم دیدم افرادی 20 سال دارن موتور سوار میشن ولی گواهینامه ندارن به خودم گفتم من میرم گواهینامه مو هم میگیرم و قانونی سوار موتور میشم، و با قدرت و توکل به خدا رفتم و در بار اول تو آزمون کتبی و در بار دوم تو آزمون عملی قبول شدم کاری که همه میگفتن باید بارها بیفتی تا قبول بشی ، من به خودم گفتم که میرم و قبول میشم و بعد از خودم دیدم چندتا از دوستای دیگم رفتن گواهینامه شونو گرفتن و خودم شدم الگو

    موارد از این قبیل زیاده مثل الگو گرفتن از شما در دوره قانون سلامتی و رسیدن به وزن و اندام و پوست دلخواه، وقتی دیدم شما رسیدین منم به خودم گفتم پس منم میتونم برسم ، یا وقتی رفتم دنبال کار مورد علاقه م دیدم میتونم ازش پول دربیارم

    نکته بعدی الگو شدن و پیشرو بودن خانم هاست، واقعا گذر از ترس ها و روبرویی با ترس مرد و زن نمیشناسه همش برمیگرده به باورها، وقتی دختری از محیط اطرافش تو بچگی دیده یا شنیده که پدر و‌مادرش یا اطرافیانش واسش الگو شدن و تونسته از خیلی از پسرها نترس تر باشه والگو بشه

    به نظرم فرقی نمیکنه چه پسر چه دختر اگه بخواد تغییرکنه باوجود تمام تضادهایی که در گذشته داشته خداوند هدایتش میکنه به مسیری که درسته

    نترس بودن و الگو شدن خانم ها الان داره بیشتر و بیشتر میشه چون یکسری از خانم ها رفتن کارهایی رو انجام دادن و به اهدافشون رسیدن و بقیه خانم ها دیدن که میشه انجام داد و اون ها هم الگو گرفتن و بر ترس هاشون غلبه کردن، پس وقتی ما الگویی میبینیم قطعا میتونیم اون کار خاصو انجام بدیم به اهدافمون برسیم ، الان طوری شده که خانم ها تو همین ایران شدن الگو برای چه مرد چه زن و این برمیگرده به اینکه اگه کسی تونسته این کارو بکنه پس کارهم میتونیم انجام بدیم

    استاد جان ممنونم بابت این فایل زیبا خداروشکر میکنم که توانایی دیدن بهم داده تا این تصاویرو ببینم، دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2870 روز

    به نام خداوند شنوای دانا

    سلام به استادان عزیز و دوستان زیبام

    من بیشتر از دوتا قسمت این فایل بگم یکی اینکه تجربه من مانند پریدن این خانم شجاع و دیر پریدن این آقا در آب چندروزی بود که من میخواستم یه حرف به یکی از همسایه هام بزنم اما هربار که میدیدمش نمیتونستم حرفمو بزنم تا و از خودم ناراضی بودم که چرا من نمیتونم حرفمو بزنم تا اینکه دیشب و امروز نشستم چندتا صفحه از دفتر پر کردم که خدایا تو کمکم کن و اینطور میشه اونطور میشه خلاصه سناریو نویسی کردم برا خودم و این بنده خدا چندروز بود که اصلا نمیدیدمش اما چونکه من دیشب و امروز درموردش نوشتم و خواستم که انجامش بدم اتفاقا امروز دیدمش و خیلی ساده و طبیعی حرفمو بهش گفتم و اونم جواب رو بهم داد و رفت بعد از اون اصلا چقدر احساس سبکی و راحتی کردم گفتم الان میگم خدایا نتیجه اش اصلا برام مهم نیست فقط برام مهم اینه که تونستم حرفمو بزنم و راحت شدم چقدر الان احساس اعتمادبنفس بیشتری در خودم میکنم

    یکی از الگوهایی که باعث شد امروز بتونم حرفمو بزنم چندروز قبل بود که بدون معطل کردن رفتم با اون آدم خیلی راحت و شجاعانه حرفمو زدم،اونروز مثل این خانمه بدون لفت دادن عمل کردم اما امروز مثل این آقا بعداز یه خورده تاخیر حرفمو زدم ولی راحت شدم

    وقتی استاد اینجایی که رسیدی میگی خداشاهده من اینجا رو قبلش تجسم کردم و الان اینجا رو دیدیم چقدر احساس عشق بهم داد در مورد قدرت ذهن که با تجسم چه کارها که نمیتونه انجام بده ،همه کار میکنه چونکه من بارها در زندگیم هم آگاهانه هم ناخودآگاه از این قدرت تجسم به خواسته هایی رسیدم که قبلش اصلا برا خودمم قابل باور نبود اما من همچنان به تجسم ادامه میدادم و الان یکی از الگوهای قوی و موفق در چندتا تجربه مختلف قبل خودم هستم که من اون موقع تونستم با اون باورها و ناتوانی بسیار زیاد اما من همچنان به تجسم ادامه دادم و کارهایی که برام غیرممکن بودن ولی من موفق شدم پس بازم در کارهای بعد خودم میشم الگوی خودم

    چندروز قبل در چالش و مسائل سلامتی به تضاد خوردن بودم و هنوزم هستم اما چندروز قبل دیگه عاجزانه به خداوند گفتم من با این انرژی پایین سلامتی و خواب زیاد نمیدونم چکار کنم خودت بهم بگو چکار کنم و رها کردم باعث شد پریشب رفتم خونه یکی از دوستان بینظیر که از دوستان همین سایت هم هستند و دوره سلامتی رو دارند باهاشون غذا خوردم چقدر تاثیر عالی دریافت کردم هم از غذا خوردن لذت بردم هم سالم خوردم هم از دیروز که خوردن بودم تا ظهر امروز سیر بودم و سبک گفتم خدایا ممنون از این نشانه بسیار پررنگ که الان واقعی تجربه اش کردم و من به دوره سلامتی وابسته نیستم فقط میگم خدایا خودت منو شاداب و پرانرژی و کیفیت بالای بدنی کن و رها کردم و مطمئنم این رهایی باعث میشه که بموقع به قانون سلامتی هدایت بشم

    مثل تمرین دیشبم در مورد رهایی نوشتم که من اینو میخوام اما میخوام بسپارم به خودت خدایا حتی در این موردم باید خودت بهم کمک کنی که بتونم بسپارم به خودم که بتونم رها کنم آخه من این رها کردن هم بعضی مواقع نمیتونم انجام بدم و خداوند هم امروز سریع العجاب بودنو بهم نشون داد و بهم کمک کرد تونستم رها کنم خدایا شکرت

    در تمرین سناریو حتی خیلی از جملاتش هم خیلی باور نداشتم اما میگفتم خدایا من حتی باور هم نداشته باشم اما میخوام بنویسم که بتونم این ساخت باور هم تو باید بهم کمک کنی و بگی من چگونه باید انجام بدم که بتونم ،،یعنی میخوام بگم حتی اگه باور هم نباشه اما واقعی بخوای که حرکت کنی و عاجزانه از خدا بخوای خودش که قبلا بهت سوال داده خودش هم جواب ها و تقلب هارو بهت میرسونه،

    مثل امروز با استادم گفتم استاد نتایج دلخواهی که در فلان قسمت از کار نتونستم بدست بیارم ایراد کار ازکجاست و ایشون هم بهم گفت از اونجایی که تو فکر میکنی نیست بلکه ایراد اصلی از فلان جاست و منم به حرفش گوش دادم و شروع کردم به انجام دادم ،حالا فکر کنید چه استادی بهتر و واردتر و حرفه ای تر از خداوند میتونه وجود داشته باشه؟!، معلومه هیچکس

    استاد ممنون از اینکه در مورد تجسم خلاق و زیبای خودت برا تجربه این مکان رویایی گفتی انگار خداوند فقط بخاطر من اومد از زبان شما جاری شد و گفت استاد عزیز این حرف زیبا و خداگونه رو بزن وقتی این حرفو زدی انگار من با قدرت کلام شما بهتر تونستم زیبایی و رویایی بودن اینجا رو درک کنم واقعا ممنون اینجا به این جمله بسیار قشنگ شما نیاز داشتم و همون لحظه خداروشکر کردم بعضی اوقات یه جمله کوتاه یه عالمه احساس خوب و انگیزه به آدم میده که تا قبلش حتی فکرشم نمیکنه خداوند همیشه نزدیک و عاشقانه پاسخگوست،

    الان مدتی هست مدام میگم خدایا من نمیدونم چرا کیفیت دیدگاه و نکته برداریم از این فایل ها پایین اومده بهم کمک کن تا بتونم ایرادهای اصلیم رو پیدا کنم تا بتونم چشممو تیزتر و گوش هامو بازتر کنم

    مریم بانوی عزیز با اینکه شما بقول خودت از شدت راهپیمایی در این سربالایی ها دیگه پاهات خالی کردن اما چقدر این کیفیت سلامتی و استایل بدنیت عالیه و همچنین استاد واقعا چه نعمتی از داشتن سلامتی بالاتر

    بهترینید و بهترینهارو براتون میخوام بت عشق چونکه همیشه دارم با عشق و صداقت رو این نکته که خدایا دیگران هم به خوشبختی و موفقیت برسند دعا و آرزو میکنم چونکه اول از همه به خودم کمک میکنه و عشق رو در من متبلور میکنه در پناه عشق دائمی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1317 روز

      سلام دوست عزیزم آقا سجاد من هدایت شدم ب کامنت شما ینی کاملا اتفاقی دستم خورده بود و اومده بود رو کامنت شما، و البته میدونیم ک اتفاقی نبوده و همش هدایت عه. در مورد انرژی میخواستم خدمتتون بگم چون حتما از خدا درخواست کرده بودید و شاید پاسخ من کمک تون کنه انشاله.

      اولا من تحسین میکنم عزت نفس و شجاعت تون رو اینکه من فارغ از پاسخ فرد مقابل بتونم حرف ام رو بزنم و شجاعتم رو ب خودم ثابت کنم، خود من بارها از کسی درخواست کردم و پاسخ منفی داده و ازشون تکشر کردم و هیچ تنفری در قلبم راه ندادم. و با خودم گفتم هر درخواستی پاسخی داره و همه انسان ها آزادن و قدرت اختیار دارن ک ب درخواست من پاسخ منفی یا مثبت بدن همونطور ک من قدرت اختیار دارم و سعی در راضی نگه داشتن همه ندارم. بلکه این یک روح بزرگ میخواد یک شخصیت بزرگ ک همه چیز رو در خودش حل کنه مثل یک اقیانوس.

      در مورد درخواست تون، خود من هم این مشکل رو داشتم ینی دوست داشتم صبح ها با انرژی بسیار برم سراغ فایل ها و کامنت هارو بخونم و الان خداروشکر با انرژی و بدون خواب آلودگی صبح زود بیدار میشم و درطول روز اصلا هم خواب آلوده نیستم.

      من خودم حدود 8 الی 9 ماه ب شیوه قانون سلامتی عمل کردم و از فوایدش ک نگم براتون از سبک بالی و انرژی و فول انرژی بودنش ک این گوشه ای از موهبت هاش هست.

      ولی فعلا متوقف شده این شیوه برام و مطمئنم پرقدرت و با قدردانی بیشتری برمیگردم.

      اولین تضادی ک بعد از برگشتن ب شیوه عادی برگشتم همین انرژی و خواب آلود بودن و کسل بودن بود. گفتم خدایا خودت هدایتم کن چطور انرژی بیشتری داشته باشم من میخوام وقت بیشتری برای شناختن قوانینت بزارم و مطمئنم تو کمکم میکنی. حالا هدایت شدم ب راه و روشی ک بهتون توضیح میدم

      اولا هر نوع شیرینی جات و خوراکی جات مصنوعی حذف میشه، ینی من برم توی یه سوپری فقط اجازه خوردن آب و تخم مرغ دارم.

      شیوه بعدی فست یعنی من از شام ک حدود ساعت 9 میخورم تا وعده ناهار یعنی حدود 16 ساعت هیچی نمیخورم بجز آب و چای و قهوه ک من البته نمیخورم.و فقط همون آب میخورم. چون من متوجه شدم بعد از خوردن صبحانه و همون نون بشدت خواب آلود میشم و تصمیم گرفتم حذف ‌کنم این وعده رو. اوایل شاید حدود 1 هفته بدن تون چون عادت نداره احساس ضعف و گشنگی کنه مخصوصا صبح ها ولی هورمون گشنگی میاد و اگر بهش توجهی نکنید میره چون ما بدن مون عادت دادیم ک همش یه چی بریزیم توش و هر وقت خواسته ما گفتیم چشم و دیگه توجهی نمی‌کنیم ک این مواد غذایی سالمه یا نه.

      خداوند این بدن رو بما هدیه کرده ک ب درستی ازش مراقبت کنیم و این همه سال تحمل میکنه مواد غذایی ناسازگار رو و بهمون ارور میده ک برگرد ب شیوه ای ک اداپته شدم بهش ولی ما توجهی نمی‌کنیم و ب ولع خودمون می‌پردازیم.

      خب صبح ها ک گشنه شدین نمک صورتی تهیه کنید و در آب بریزید ب حدی ک قابل خوردن باشه براتون. و هر وقت گشنه شدین بخورین و ب سرعت یادتون میره، خودتون رو مشغول کاری کنید، از خدا در تمرین ستاره قطبی بخوایید میل تون رو ب موادی ک براتون مضر هست کم کنه، بخوایید کمک تون کنه فست رو ادامه بدین و بگید در کنترل ذهن برای جسمم کمکم کن. من الان بدم ‌کاملا عادت کرده و گشنه نمیشم تازه احساس میکنم وزن هم کم کردم.

      یادتون باشه ب خودتون سخت نگیرید، بگید فقط برای امروز، خدایا کمکم کن همین امروز این شیوه رو برم جلو. و با انجامش خودتون رو تشویق کنید نگران نباشید ب زودی بدن تون عادت میکنه.

      من ظهرها خواب ام رو روی تایمر 15 الی 30 دقیقه ای تنظیم میکنم و بعدش سرحال بلند میشم ب کارهام میرسم.

      هر روز برنامه پیاده روی 60 الی 90 دقیقه رو داشته باشین.

      اینم از تجربیات من امیدوارم ک بهتون کمک کنه ک ب خواسته تون نزدیک بشین و انشاله ک هممون هدایت بشیم ب اجرای شیوه قانون سلامتی.

      در پناه الله شاد، موفق و ثروتمند و سلامت باشید دوست خوبم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سجاد طبسی نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2870 روز

        به نام صاحب عشق و زندگی

        سلام به ناعمه خانم عزیز خدای من شاید باورت نشه من دیشب یه جور خاص چشمم افتاد به عکس پروفایل شما و خودمم نمیدونستم چرا دارم چندثانیه به عکس شما نگاه میکنم اما الان میبینم مثل اینکه بیخود نبوده و خداوندکانون توجه رو به من نشون داده و قرار بوده که الان ببینم شما به کامنتم پاسخ داده باشید چقدر عالی و ایده از شما گرفتم

        و واقعا به شما تبریک میگم از داشتن نعمت گرانبهایی که شما دارید اینکه دوره سلامتی رو داری و روش هم کار کردید نتیجه هم گرفتید من هنوز این دوره رو ندارم اما همینکه با دوستان عزیزی که این دوره رو دارند و منم یکروز باهاشون غذا خوردم فهمیدم این از روش دوره سلامتی ست و چقدر همون یکروز تاثیر بسیار عالیش رو تجربه کردم و لذت بردم و گفتم خدایا ممنونم ازت مثل اینکه نتنها قراره بزودی دوره سلامتی رو بهم بدی بلکه ثروتمند شدنمم در راهه قراره من یه عالمه ثروتمند بشم

        و اینکه شما درمورد جواب منفی یا مثبت آدمها صحبت کردی چقدر برا خودمم یادآوری شد که من باید به دیدگاه و تفکرات آدمها احترام بذارم نه تظاهر بلکه از درون چونکه اینجوری باعث میشه احساس رها بودن توحید رو بیشتر درک کنم و قدرتمندتر و دوست داشتنی تر بشم چونکه رو غیرخدا حساب نمیکنم

        خلاصه از صحبتهای عالی و اینکه برا دیدگاهم وقت گذاشتی ممنونم موفق باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ساره امین آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    به نام خدای یکتا

    چقدر دلم برای کامنت نوشتن تنگ شده بود ، اما یه مدت حس میکردم فرکانسم ضعیف شده و باید خودم رو بسازم و بیام

    و اما برای این قسمت از سفرنامه میخام بنویسم . از غلبه بر ترسم . استاد من دوره عزت نفس رو خیلی وقت پیش تموم کردم اما هنوز آروم آروم دارم تمرین میکنم . چون حس میکنم اعتماد به نفسم در زمان دوره مثل یه جرقه مثل یه هل دادن لحظه ای بود اما چیزی که درک کردم باید استمرار داشته باشم تا درونم دائمی بشه ، نهادینه بشه . من با هدایت الله به مسیر مورد علاقم یعنی ساخت و ساز ساختمان هدایت شدم اما یسری ترمز ها دارم و اون ترس از ارتفاعه. من در کاشان سر پروژه تخریب و مرمت خونه تاریخی رفتم .(خونه های تاریخی به این صورته که یک طبقه روی سطح زمینه و یکی دو طبقه زیر زمینه، وسط هم که گودال باغچه هست) اونجا زمین زیر پا سسته و هیچ پله ای نیست که ارتفاع 2 طبقه رو پایین بریم اول که از روی داربست باید رد بشیم و بعد یه شیبراه خاکی باریک فقط هست که کنارش هیچ حفاظی نداره . این موضوع کاملا برای کارگرها طبیعیه ولی من بی نهایت ترسیدم . هر کسی سر پروژه میخاست کمکم کنه رد میکردم میگفتم یا به خاطر علاقم غلبه میکنم پایین میرم یا برمیگردم . هر مرحله رو تیکه تیکه مثل اون پسر بالای آبشار مکث میکردم بعد واردش میشدم . من موفق شدم اما برای اینکه درونم دائمی بشه نیاز به تکرار داره

    اینجا بود که گفتم ببین ساره تو الان هر دفعه با هر ترسی که غلبه میکنی یه پله بزرگتر میشی عزت نفست یه پله بیشتر میشه خداروشکر

    دوستتون دارم

    شاگردتون با افتخار ساره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    شبنم انوری گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    سلام به تک تک اعضای خانواده ی صمیمی عباس منش

    چند روزی هست که برای ترک عادت سریال دیدن سریال سفر به دور امریکا رو تماشا میکنم البته من فقط 1سریال میدیدم در روز اما همون هم قطع کردم و با سریال سفر به دور امریکا جایگزین کردم چه احساس بی نظیری بهم میده هربار خودم رو در کنار شما دو عزیز تصور میکنم و حیرت میکنم به ریزبینی شما در شکار نکات مثبت چقدر زیبا بود صحنه ای که این پسر با ترسش مقابله میکرد و اماده ی پرش میشد و باز ترس مانعش میشد و شما فرمودید این جنگ 15دقیقه طول کشید اما پسر بالاخ ه پاروی ترسش گذاشت و پرید و این ترس به ظاهر ساده و پا گذاشتن روش باعث شد لذت شیرجه از ارتفاع زیاد رو ببره و به خودش افتخار کنه که تونستم و قطعا شروعی هست برای مبارزه با ترس های دیگه چقدر استاد صحبت های پایانیتون در خور حال و روز من بود همیشه کلی تجسم کردم ،سناریونویسی کردم که همسرم یه کار عالی پیدا کنه که شرایط مالی و اقتصادی زندگیمون بهتر بشه بارها شرایط رو مهیا کردم که ادامه تحصیل بده بلکه شرایط زندگی بهتر بشه و هیچ وقت نشد از همه انتظار داشتم براش کار مناسب ردیف کنن که عین شرک بود چون از خدا قافل شدم و جالب اینکه امسال بهم گفت من حاضرم همه کار کنم تا کسب و کار تو جون بگیره و به کار و درآمد تو تیمان دارم جالبه چیزی در وجود من دیده بود که من در خودم ندیدم چون همیشه این باور غلط رو از بچگی شنیدم که زن باید شرایط رو برای پیشرفت شوهرش مهیا کنه وای قراره من اون الگو باشم قرار نیست به صرف مرد بودن فکر کنیم اونها میتونن کارهایی کنن که ما نمیتونیم ویا ما حتما باید حامی باشیم و پله ای برای پیشرفت نشونه ای بود که تایید کنه به تلاشت ادامه بده تمرکز رو از شریک زندگیت بردار و دست رو زانوهای خودت بزار و تو به تنهایی توانایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    حمید ریگی گفته:
    مدت عضویت: 2308 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان

    استاد د‌قیقا توضیحاتی که دادین رو منم توی ویدیو بهش فک میکردم که چطور یک خانم میتونه بره اون بالا و بپره پایین با پای برهنه اصلا وقتی داشتم نگاش میگردم همش توی دلم میگفتم چقدر این جرات داره چقدر این شجاعه.

    استاد منم بک بار رفتم آبشار شبراباد مازندران یک سخره تقریبا این شکلی بود ولی یکم پایین تر از این دوستم وقتی میرفت بالا با شیرجه و کله میپرید پایین منم رفتم بالا وقتی به پایین نگاه کردم پاهام سست شدن چنان ترسی منو گرفت که اصلا جرات نکردم بپرم منی که خودم میدونم توی خیلی از چیزها شجاع ام ولی واقعا از ارتفاع میترسم و بعد 10/15 دقیقه زیاد یادم نیست بعد پریدم اونم با پا نه شیرجه و برای بار دوم اصلا دیگه نرفتم بالا اینقدر ترس داشت ولی این دختره وقتی رفت و پرید من داشتم اینجا میترسیدم واقعا تحسین اش میکنم هم اینکه توی آب سرد شنا میکردن و هم توی آزادی کامل داشتن از بودن با هم لذت میبردن واقعا کشورهایی که آزاد هستن اصلا سبک زندگی ها و نگاه ها و لذت بردن ها خیلی راحت‌تر هستش تا کشورهایی که مقاومت های زیادی دارن و ممکن خیلی چیزها رو به تمسخر بگیرن و ممکن لذت بردن رو مصادف با گناه و بی حیا بودن ببین آن چقدر نگاه ها کشورها و آدم‌های مذهبی فرق میکنه چقدر میشه لذت برد وقتی رها باشی و چقدر میشه رنج برد وقتی که میخوایی لذتی ببری (از نگاه مذهبی )

    همه چیز رو هم میشه از دو زاویه دید. و تصمیم با ماست که از چه زاویه ایی ببینیم واقعا ازتون تشکر میکنم که برامون فیلم میگیرید و چقدر خوبه که وقتی با هم هستیم استاد وقتی زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا رو میذارید این فرکانس رو من دریافت میکنم که فک میکنم منم با شما هستم و خودمو خیلی نزدیک به شما میبینم انگار که منم همسفر شمام و این حس چقدر خوبه و فرکانس این ویدیو ها برای من این معنی رو میده متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: