سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 3

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    سلام و وقت بخیر و عرض ادب

    به استاد عشق و بامزه ی خودم

    آقا من فایل تا آخر ندیدم ولی تا همینجا اون چند موردی که از این فایل دیدم و لذت بردم و مینویسم .

    1. اولین مورد این بود که من بسیار لذت بردم از این خانم و آقا چقدر آسون و راحت از این امکان تفریحی که به رایگان خداوند در اختیارشون گذاشته استفاده میکنن و کیف میکنن لذت می‌برن

    2. دومین مورد آزادی در پوشش و اعتماد بنفس اون خانم ، اینکه آزادانه مایو پوشیده ، براش اهمیت نداشته که رنگ مایو ست باشه

    براش اهمیت نداشته که اندامش زیبا بنظر برسه

    خیلی ساده و راحت داره شنا میکنه و لذت میبره

    من آزادی پوشش اون خانم رو تحسین میکنم.

    3. ارتباط خوبی که بین شما و اون خانم و آقا برقرار شد ، تشویق کردن ، انگیزه دادین….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سمیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 979 روز

    به نام الله یکتا

    درود استاد جان و مریم بانوی نازنینم که هر موقع چهره زیبا و آرومش را میبینم از شدت ذوق اشک تو چشمام میاد

    این فایل که معرکه بود استاد ،،وای که چقدر مثل شما عاشق طبیعت و کوهاایی که پر از درختان هستند ،هستم ، پاییزشو تصور کردم واقعا رویایی میشه درختان چند رنگ ،، استاد راه با تمام ناهمواریهاش قشنگ بود و با توکل رفتن تو دل جنگل و کوهستان حتی با جاده پر از سنگ و ناهموارعجب طبیعت بکری ،، مریم گلی مراقبه استاد جانه که حواس شون پرت نشه و به زیبایی ها هدایت بشن ، یک درخت مهربون بود که استاد ماشینشو زیر سایش پارک کنن، به به خوش بش استاد با مرد رهگذر،، چقدر مهربونی استاد جان ،، مریم گلی همچنان پایه هستی ،، بریم کشف کنیم آبشار زیبا را ،،، خدای من آبشار رویایی با سنگ های صاف و قلبی و رنگ رنگی ، آب که آب برفه ،خنک و پر انرژی مریم جان که واقعا کیف کرده بود منم همین طور

    آقایی که روی صخره دودل بود از پریدن و خانمی که بهش انرژی میداد واقعا شجاعت اون خانم ستودنی بود،، چه انرژی از تشویقات شما گرفتن ، با ایمان رها و آزاد رها بشی دردل این آبگیر و آبشار زیبا و خنک ،،، چ تجربه شگفت انگیز ی،، آسمون آبی با ابرهای توپ توپی که من عاشقشم الهی صد هزار مرتبه شکرت ،، استاد جان درسها گرفتیم از این فایل از صحبتهای زیبای شما ، الگو برای ما باور سازه باورهای قدرتمند ، خانم شجاع الگویی شد برای من که پیشرو باشم ،با شجاعت با اعتماد به نفس ، باید حرکت کرد اگر اون خانم میترسید قطعا لذت پریدن در اون آبشار و از دست میداد چه درسهایی میگیریم از این الگو ها ، از این آگاهی از این درک الگوها و بکار گیری در زندگیمون و رام کردن ذهنمون خدایا شکرت برای این آگاهی برای اینکه لیاقت دریافتش را داشتم مرسی از خدای زیبایی ها مرسی از استاد عزیزم و مریم گلی مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    امروز که البته برای ما امشب است قرار است از جاده ای صعب العبور و خفن در دل جنگل عبور کرده به یک کمپ بروید جاده ای که تنها ترک کمپر هیولا می تواند از پس آن برامده سنگ تمام بگذارد و مانند رخش قهرمان مسیر را طی کند. ابتدای جاده تابلویی نصب شده و تذکر می دهد که هر ماشینی نمی تواند از این جاده عبور کند. البته به جز ترک کمپر استاد. با چنین ماشینی بی همتا و هدایت خداوند همه مسیرها به آسانی طی می شود. در آن جا رودخانه ای همراه با آبشاری زیبا قرار دارد که چشم به راه شما است.

    ماشین به بالا و پایین در حال تکان خوردن است و بهتر است به قول خانم شایسته سکوت کرد.

    جاده ای زیبا، خاکی و سنگلاخ که ما را به یاد جاده های ایران انداخت در شمال و جای جای ایران.

    منظره ای نقاشی شده توسط خداوند که شما را به آن هدایت کرد. درختان سپیداری که در پاییز به رنگهایی غیر قابل توصیف تبدیل می شود.

    بالاخره به مقصد رسیدید و در زیر سایه درختی ترک را پارک کردید که خستگی از تن بیرون کند.

    منظره ای بسیار زیبا با ترکیب درختان سوزنی برگ، کوهای زیبای پیوسته در زیر آسمانی آبی با تکه های بزرگ ابر که دقیقا استاد چنین فضایی را تصور کرده بودند.

    قرار است که از تپه های شیبدار پایین رفته تا به رودخانه برسید در هوایی دلپذیر و نشاط آور مانند هوای بهشت. گل‌هایی بنفش رنگ و زیبا سر راهتان آمده بودند سلامی عرض کنند.

    آبشاری خروشان بر روی تخته سنگها و چه منظره زیبایی و مردی در وسط صخره که با شجاعت کامل صخره های تیز و صاف را پیموده اما در میانه راه مردد شده که بپرد یا نپرد؟ چندین دقیقه و چندین مرتبه پایین را نگاه کرده اما همچنان در همان نقطه ایستاده است و خانم همراهش از درون آب در حال انگیزه دادن برای پریدن است.استاد نیز در حال انگیزه دادن به او هستند:

    فکر نکن بپر!

    بالاخره تصمیم گرفت که با وجود ترس فراوان به داخل آب بپرد و استاد و خانم همراهش را خوشحال کند.

    خانمی مسن با چوب دستی بلند عصای موسی همراه با نوه اش مسیر را با لذت و خوشحالی طی کرده و به مقصد رسیده تا از مناظر لذت ببرد. خانمی با انگیزه و پر انرژی که استاد نیز در بالا رفتن به او کمک می کنند.

    دو نفر دیگر نیز به این جمع اضافه شد.

    خانم شایسته در میان تخته سنگهای بزرگ پاهای خود را در آب قرار داده و از سردی آن لذت می برند.ابی زلال و شفاف.طبق معمول خانم شایسته همیشه به دنبال زیبایی ها هستند و سنگهای صیقلی بسیار زیبایی که شاید افراد دیگر به هیچ وجه به آن توجهی نکرده و برایشان عادی باشد یافته و به ما نیز نشان دادند حتی سنگی قلبی شکل.

    دیدن الگوها همان گونه که استاد در تمام دوره های خود بیان کرده اند می تواند برای ذهن منطقی ما ثابت کند که دستیابی به تمامی اهداف امکان پذیر است.

    آقایی که از ارتفاع می ترسید همراه با خانم به راحتی از صخره های صاف بالا رفته و این بار هر دو نفر با هم به داخل آب می پرند. این بار خانم شایسته آنها را تحسین می کنند و تصاویر آنها را به صورت اسلو موشن به ما نشان می دهند.

    در حال برگشت از مسیر آبشار هستید سر بالایی با شیبی تند که خانم شایسته با تامل راه را طی می کردند از بس که شیب تند و زمین سنگ لاخ بود. دمتون گرم که آخر تمام راه را طی کردید با تمام باقیمانده انرژیتان.

    به جاده ای آسفالت و زیبا برگشتید و دیگر از آن جاده خاکی خبری نیست. همه جا زیبا و آرامش دهنده. در زیر آسمان آبی زلال مانند آب و در کنار درختان و صخره ها به پیش میروید.

    انگیزه داشتن برای انجام هر کاری شاید حرف اول را بزند و خانم شایسته برای ما الگوی بسیار گران بهایی هستند که بر ترس‌های شأن غلبه کرده اند، با خود به صلح رسیده اند و به همه ما انگیزه برای تمرکز بر خود را و سعی و تلاش برای به هدف رسیدن را به تصویر کشیدند. تصاویری در طی چندین سال و در موقعیتهای مختلف.با ارامش، شادی و لبخند و قلبی پر از صفا و صمیمیت.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 845 روز

      بنام خالق زیبایی ها

      سلام دارم خدمت دوتا فرشته ی نازنین

      دو تا خواهر

      دوتا جواهر ارزشمند

      مهشید و شیرین

      حالتون عالی و متعالی

      روزتون پراز شادی و انرژی مثبت

      مرسی از کامنت بی نظیر تون.

      خواستم تشکر کنم هم از کامنت های که می نویسید. و هم

      بابت فعالیت تون در پروژه ی عقل کل …

      کمال تشکر رو دارم ازتون،

      شما گنجی، گنج بی پایان

      خیلی خیلی دوست تون دارم.

      البته با تمام وجودم.

      در پناه رب العالمین باشید .

      سایتون برقرار

      و خداوند رو شاکرم برای وجود متبرک و عزیز شما .

      که با انتشار و آگاهی های تون، جهان رو جای بهتری برای خود و ،دیگران قرار میدید.

      دوستون دارم و بی نهایت

      عاشقتونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آزاده کاکاوندی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    سپاس خدایی رو که پروردگار جهانیان هست که تنها او را میپرستم و تنها از او یاری میجویم

    بنام خالق یکتا

    سلام و درود فراوان یه یاران غار حرا

    سلام و درود فراوان به استادان بهشتی غار حرا

    سلام و درود خداوند بر خودم که ازش کمک میخاهم بتونم بنویسم هرآنچه را که میخاهم

    وای استاد به خدا اینجا بهشت بود خود بهشت واقعی ابرهای که انگار به کوه چسبیده بود

    پر از درخت پر از نعمت و فراوانی پر از سنگهای زیبا که به قول مریم جان یکیشون شبیه قلب بود ینی تو همه چیز فراوانیه خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    من عاشق همچین جاهای بکریم مخصوصا اینکه ابشار داشته باشه و بری اب تنی

    استاد عزیز اول چقد اون خانوم تحسین کردم با وجود سنش این همه شیب بالا اومده بود و حتی انقد مستقل بود از نفر جلویش کمک نمیگرفت و خودش بدون کمک کسی ار سربالایی بالا میرفت

    و چقدر استاد شمارو تحسین کردم که به اون خانوم کمک کردید دستشو گرفتید که از اون قسمت رد بشه واقعا عاشقتم خیلی دوست دارم

    چقد مریم عزیز قائم به ذاتید شما خیلی دوست دارم واقعا یه الگوی واقعی هستید برای ما بدون نیاز کسی خودتون اون همه شیبو و سربالایی پیاده روی کردی واقعا خدا قوتتون عزبزم

    عاشقتم‌من که انقد مستقلی عزیزدلم

    من‌قبل توضیحات استاد واقعا تحسین کردم

    اون دختر شجاع رو واقعا انگار خودم اونجا بودم و کلی لذت بردم از شجاعتش از اینکه خیلی راحت بالای صخره میرفت چقد من ذوق کردم براش همون لحظه گفتم افرین بر تو دختر شجاع چقد اون دوستش رو به پریدن تو اب تشویق میکرد

    اینجا گفتم ببین آزاده این دختره و چقدر شجاعه وبرعکس اون پسره چقدر ترسوعه اما باز خیلی پسره رو تحسین کردم با وجود ترسش میپرید تو اب و این اخرشم که باهم پریدن و کلی من یکی تحسینشون کردم

    حتی چقد از اینکه استاد فیلم میگرفت لذت میبردند واقعا و سپاسگزاری میکردند چقدر عزت نفسشون بالاست این مردم

    افرین بهشون واقعا برعکس ماها که یکی فیلم میگیره سریع خودمونو جمع و جور میکنیم یا میگیم فیلم نگیر

    یاد خودم افتادم چند هفته پیش رفته بودیم دربند شهرمون دقیقا مثل همین ابشار دربندم داره بی نهایت زیباست اگ دوستان خواستن سرچ کنند میتونند تو گوکل بزنند دربند صحنه

    دقیقا اونم همین قدر صخره ایه و امسال چون بارندگی زیاد بود اصلا کف رودخانه ام مشخص نبود ابشم خیلی سرده اما خیلی شلوغه و همه برای شنا میرن قسمت ابشار

    اول بگم قسمت ابشاره کلی پسر بودو خانومها نمیرفتند داخل اب که من شجاعت به خرج دادم اول رفتم بعد بقیه خانومها دیدند من رفتم اونام الگو گرفتن حتی داخل اب اومدن و حتی سرمو زیر اب میکردم با من این کارو انجام دادند تا اینجای ماجرا من خوب پیش رفتمحتی از ارتفاع یه متری یک متر پریدم و خیلی سنگ داشت اصلا نمیشد بپری واقعا اما منم از آقایون یاد گرفتم که بپرم و بر ترسم غلبه کردم یه ذره خیلی کوچک

    اگ واقعا سنگ نداشت شاید ارتفاع بالاتر میرفتم ابم تا زیر گردن میومداما بقیه ماجرا

    وقتی اقا پسرها میرفتن بالای صخره و میپریدن از پایین داخل اب همه هو میکشیدن و طرف رو تشویق میگردند بپره البته که سریع میپریدن

    یه پسر بچه ای بود فک کنم 8یا9 سالش بود این رفت بالای صخره و شاید ساعتها منتطر موند بالای صخره که بپره تو اب و هی نشسته نمیپرید فکرشو کنید ما بالای 1 ساعت داخل اب بودیم اون پسربچه همون بالا ایستاده بود ما از اب خارج شدیم و برگشتیم وسط راه داداشم اومد گفت دوباره بریم تو اب و ما دوباره رفتیم پیش ابشاره اون اقا پسر بودش اما این دفه شجاعت به خرج داد و پرید و من چقد لذت بردم یه پسر 8یا9 ساله با وجود ترسش پرید و چقدرم خوب شنا میکرد

    هرچند من خودم شنا بلد نیستم و مینرسم اما تصمیم مهم گرفتم و تو هدفهامه که حتما اموزششو برم ولی با وجود ترسم به داداشم گفتم منو بگیر رو دستت از پشت که بتونم وایسم رو اب و شنا کنم به پشت البته ینی یه ذره برای ترسم قدم برداشتم البته که اینم تکامله باید طی کنم هرچند داداشم گاهی دستشو ول میکرد اما من سعی میکردم بمونم برای چند ثانیه رو اب

    امید الله هدف دارم براش تا ترسم بریزه چون خیلی دوست دارم شنا یاد بگیرم

    وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

    و بگو که بارالها مرا (همیشه به هر جا روم به مکّه یا مدینه یا عالم قبر و محشر) به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما

    سپاسگزارم استاد عزیزکه همیشه قانو برامون یاداوری میکنی.

    من برای اون هدفم که گفتم قراره سفر کاری برم در اطراف شهرم واقعا پا رو ترسم گذاشتم اما باوجود این یکم باز ترس دارم اما هی میگم خدا با منه خدا همراه منه

    و دیشب یه لحظه ترس اومد همین موقعه ها بود که بهش فکر میکردم ترس میومد اما اومدم با خدا صحبت کردم و کلی گریه کردم ناخوادگاه نشستم عشق بازی با خدا گفتم خدایا من میترسم دقیقا خدا باهام صحبت میکرد

    آزاده از چی میترسی

    مگه همه چیز دست من نیست

    مگه من قدرت برتر نیستم

    مگه من تمام آسمانها و زمین مسخر تو انسان نکردم

    مگه من کنارت نیستم .مگه نمیدونی که دست تو دست منه تو چرا میترسی

    من همیشه همراهتم همیشه کنارتم نترس و رو من حساب باز کن

    و خیلی قانون تکرار کن تکرار کن تکرار کن

    به خود خدا قسم دقیقا همینا رو میگفت من اشک میریختم

    یه دفه یاد یه خانومی افتادم که قبلا مربیم بود تو کارم و گفتم ببین آزاده اون تونسته انجام داده این نجواها رو کنار بزار و اونو الگو قرار بده وقتی یه نفر تونسته توام میتونی بسپار به خود خدا خودش بلده چکار کنه

    هی میگفتم و تکرار مبکردم

    یا رب العلمین من در پناه توام

    تو محافظ منی

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ « و در هر حال، خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است» [یوسف]

    خدایاشکرت برای این لحظه که باتو هستم تمام توجهم به توعه

    خدایاشکرت برای این ساعت و لحظه شب که دارم کامنت مینویسم

    خدایا شکرت برای همه یاران توحیدی من در این غار حرا

    خدایاشکرت برای کامنت همه دوستان کلی درس و اگاهی ازشون یاد میگیرم

    خدایاشکرت برای استاد عزیزم و یار باوفایش

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1344 روز

      به نام هدایت الله

      با سلام خدمت آزاده عزیزم و دوست داشتنی و مهربان

      چقدر از این کامنت بی ریا بودنت و شاد بودنت از نوشتن کامنتت پیدا بود چقدر ذوق کردم از کامنت خوبت خنده بر لبام جاری شدسپاسگزارم از شما

      اما در مورد این دربند صحنه اگر اشتباه نکنم و رفتم سرچ کردم برای سراب بود چه عکس‌هایی شبیه همون چیزی بود که استاد فایلشون رو به ما نشون دادن الله اکبرچه طبیعتی چه جای بهشتی اگر شما اهل همان منطقه هستی واقعا خوش به حالت و چه جای خوبی هست چقدر خدا را شکر کردم به خاطر این همه زیبایی که در آبشار دربند صحنه بود

      آزاده جان شجاعتت رو دوست دارم وقتی نفر اول رفتی و الگو شدی برای دیگران چقدر قانون رو خوب بلدی و خوب درک کردی امیدوارم همیشه به بهترین جای دیدنی و بکر مثل آبشار صحنه حضور داشته باشی و تجربه خوبتون رو به ما بگید وما هم استفاده کنیم و شاد بشیم

      آزاده عزیز ازشما ممنونم چه طبیعتی رو گفتی ومن کلی انرژی گرفتم

      امیدوارم بدرخشی مثل این کامنت نورانیت خدانگهدارتون باشد انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1478 روز

        سلام خدمت محمدرضای عزیز

        سپاسگزارم که برام نوشتی

        خداراشکر که کامنت من باعث شدخنده رو لبت بیاد

        اقای روحی عزیز من بجه همین منطقه صحنه ام و انقدزیباست انقد زیباست که فقط که فقط لذت میبری

        دربند الان درست شده خداراشکر ینی شاید 20 ساله که درستش کردند وگرنه مثل همین جایی که استاد رفتند کوهستانی بود ووشیب داشت مسیر رفتن به ابشارش ولی به نظرم شیب و صب العلبور بودن جایی استاد رفتن بیشتره

        الان خداراشکر دربند خیلی خیلی رفتن به پیش سرابش اسونه پل داره پله داره کلی بهش رسیدگی کردند واقعا در نوع خودش زیباست و خیلی شلوغه جوری که ماخاستیم بریم خواهرم ساعت 8 صبح رفته بود جا بکیره جا نبود خخخخ در این حد شلوغه

        پارکنیگش اصلا جای ماشین نبود کلی باید پیاده روی میکردی که به ماشین برسی

        کلا یه بهشته اینجا پاییزش برگهای زرد و قرمزش روی زمین یه شکل داره.شکوفه های درختهاش یه شکل تابستون و زمستان برفیش یه شکل انقد خوشگله

        بعد اب خونه ها و باغها و زمینهای این منطقه هم از آب دربنده خداراشکر

        انشالله لبت همیشه پر خنده و دلت شاد باشه و پرانرژی باشی و حتما یه سفر بیای این طرفها در خدمت هستیم

        بازم سپاسگزارم اقای روحی عزیزکه برام نوشتی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 845 روز

      بنام الله مهربان

      سلام گرم دارم خدمت

      خواهر و جواهر بی نظیرم

      (اول کامنتم یه شوخی کنم

      من زود جو گیر میشم و اگه یه دختر منو تشویق کنه از هزار مترم میپرم )

      امید وارم حالتون عالی

      و متعالی باشه.

      کامنتت بسیار زیبا بود .

      متشکرم که نوشتی.

      واقعا دختره، بسیار شجاع بود و تحسین داره.

      چقدر لذت میبرد ،

      و پسر رو تشویق میکرد.

      تو هم باید شجاع باشی .

      من هم باید شجاع باشم .

      و توی زندگی و رسیدن به موفقیت باید پا روی ترس هامون بذاریم.

      ترس های واهی و الکی

      جملات که با خودت زمزمه کردی،

      هم اشک ریختم که با احساس نوشتی ،

      و هم تشویقت کردم.

      انشاءالله به هدفت میرسی

      شما بسیار شجاع هستی ؟

      و شنا هم یاد میگیری من مطمئنم،

      شما بی نظیری آزاده جان

      شما فوق العاده ای،

      از آیه های قرآنی قشنگت

      که تو کامنت آوردی بسیار لذت بردم.

      در پناه رب العالمین باشی.

      خیلی دوست دارم و عاشقتم

      خواهر نازنیم

      ای فرشته ی متعهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1478 روز

        سلام به اقای مهندس دوست داشتنی

        در جواب اقای زرگوشی نوشتم کوردها و لرها کلا بادی میشن برای پریدن از روی صخره به طرف رودخانه وقتی که مردم از این پایین تشویقشان میکننکه خداراشکر توام استثنا نبودی از این قایدهعاشقتم که انقد قشنگ نوشتی جوگیرمیشی

        سپاسگزارم که کامنت برام نوشتی و کلی انرژی و حس خوب بهم داد

        و خداراشکرکامنتم باعث حس خوب در توام شده

        امروز میخا برم استخر یه قدم کوچک بردارم تا وقتی اموزشش میبینم برم البته همیشه میرم ولی امروز برم یه کم تمریناتی که داداشم گفته انجام بدم یاد بگیرم یه ذره تمرین نفس گیری

        الان منیش باید جو گیر بوم

        دوست دارم در پناه الله یکتا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 845 روز

          بنام خالق هستی

          سلام خدمت خواهر عزیزم که اندازه تمام دنیا دوسش دارم .

          منم ازتون سپاسگزارم که برام نوشتی .آگه نمیگفتی مهندس جواب نمیدادم ”

          من آگه تو ورزشگاه آزادی یه دختر تشویق کنه منو، (فقط یک دختر )بجای نود دقیقه نه صد دقیقه میدوم.

          گفتی شنا ، منم میخاستم برم ولی شما گفتی من دیگه نمیرم.

          .

          .

          .

          شوخی کردم باهات یه کم حال و هواتو عوض کنم .

          کارخوبی کردی. مواظب خودت باش”

          واقعا تحسینت میکنم.

          واقعا خوشحال شدم.

          شما بی نظیری ”

          منم جو گیر نمیشم همون قدر که گفتم. در بالا جو گیر میشم زیاد نیست”

          بذار خواهر خوبی باشی ، زیاد جو گیر نمیشم ”

          باور کن بهترین پسر دنیام.

          چینه شنا ، جو گیر نوین

          حواست بو ،

          در پناه جان، جانان باشی .

          منم ،

          بی نهایت

          عاشقتم ”

          (دوست دی رم گونی گونی)

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            آزاده کاکاوندی گفته:
            مدت عضویت: 1478 روز

            بیلا اول با نام خدا یه شوخی بکم

            منمه نام کارت و کل موشین خواهر (-خو)صو ژن بسنین البته اگ ژن نرین مه که نمزانم.خخخ.موشینه بنه خو

            بنام الله یکتا

            بنام ان کس که زیبابی رو آفرید

            سلامی دوباره به سید جان عزیز ک دوست داشتنی

            اول بگم قول دادی عکس پروفایلت بزاری

            دوم اینکه مهندس واقعی گفتم بخاطر حرفت نبود

            سوم من رفتم استخر و تو خخخ نرفتی حالا یکم حسودی کن

            چهارم ای کوردله باده قل مون وقتی دت مونن خخخخ(این کوردها وقتی دختری رو میبینند بادی میشن و توام استثنا نیستی)

            حالا برم از تجربه قشنگ امروز و هدایت خدا بگم برات

            من برای استخر تصمیم گرفته بود برم و تنهام بودم ینی الان از وقتی رو خودم کار میکنم مهم نیست کسی باهام بیاد کلا متتطر نمیمونم ولی زنداداشم هی گفت با دوستات برو که تنها نباشی که بیشتر بهت خوش بگذره

            اما باور کن گفتم بابا نمیان و الانم زیاد دوستی ندارم خخخ انگار همه دور شدن از من چون مدار من عوض شده

            دیگه گفتم حالا میگم به یکی دو نفر دوست داشتند میان اما من میزم چه اونا بیان چه نیان چون تصمیم قطعی بود

            به برادرزاده ام گفتم بیا گفت عمه کنکور دارم نمیام مایووم ندارم گفتم من دارم اضافه بهت میدم ولی دیگه کنکور داری هیچی البته کنکور فنی داره

            بعد به یه دوستم گفتم همیشه گله میکنه تو عوض شدی با ما نیستی0گفتم میای گفت مریضم نمیام گفتم باشه یه دفعه یادم افتاد یکی از دوستام خیلی شنا دوست دارم بهش پیام دادم میای گفت این بار نمیتونم دفعه بعد میام وگرنه عاشق استخزم گفتم اوکی

            خلاصه من امروز رفتم با توکل الله و گفتم مهم اینه خودم لذت ببرم بقیه رو ولش

            اولش که من چون شنا بلد نیستم تو اب بودم برای خودم دوسه تا دختر بچه بودند خیلی قشنگ شنا میکردند داشتن برای یه دختر بچه دیگه توضیح میدادن چطور شنا کنی منم به حرفاشون گوش دادم گفتم خاله به منم نشون میدید هرچه میگفتنند ولی ترس داشتماخرش گفتم به پشت ترسم کمتره سعی میکنم رو اب بموتم زنداداشم گفته قسمت کم عمق خفه که نمیشی حتی زیر ابم بری اشکال نداره سریع میای بابا با این منطق با توکل بر الله به پشت وایسادم و رفتم اقا اومدم رو اب و خیلی ام خوب بود لحظه که خواستم خودمو جمع کنم نمیتونستم انقدتو اب دست و پا زدم چن تا پشتک فنی ام زدم تا تونستم بیام رو اب وای خودم مرده بودم از خنده

            هیچ کسم توجهی نمیکرد اگرم توجه میکردن مهم نبود خلاصه اصلا هرکی تو حال خودش بود من فقط با خودم میخندیدم چن بار این کارو انجام دادم که یه ذره ترسم کمتر بشه وای این تیکه رو ب داداشم زنگ زدم و تعریف کردم داداشم مرده بود از خنده

            حالا حرکت بعد نوبت پرش بود از یه متری خدایی ذهن خیلی مقاومت نشون میده و ترس هی داره و براش منطقیه یه دختر بچه بود مثل من ترسو هزار بار بهش گفتم بیا میگبرمت رو اب دست از کمترت میگیرم بیا انجام بده یاد بگیر نمیومد

            خلاصه این هی بهم گفت خاله بیا بپریم و بپریم منم اولش جو گیر شدم بپرم خدای من اصلا باور نمبکردم نتونم ترسم چقد زیاد بود شده بودم عین اون پسره تو همین فایل دقیقا هم حرفای استاد تو ذهنم بود که با وجود الگو اما باز ترس هست و من میدبم اون دختر بچه میپره جلو چشمم اما من نرس رو داشتم دوبار پریدم خلاصه ولی دستم به لبه استخر بود

            دفه سوم گفتم بزار دست نگیرم و پریدم اما درسته خیلی رو به جلو نپریدم اما همین که تونستم انجامش بدم کلی خوشحال شدم که دست از لبه استخر نگرفتم(اک خدا کلکم شکت بی)

            ولی ذوق دارم بقیشو بگم

            خلاصه ترس یکم کمتر شد بهد دختر بچه هی میپرید خیلی هم زیاد جلو میپرید اما من خیلی کم اما منم انجامش میدادم بعد دوباره گفت بیا بپریم گفتم تا اینجا کافیه بیشترنمیتونم فعلا کمرمم درد گرفت

            خلاصه چن بار حالت راه رفتن رفتیم عمق زیاد که دختره بچه اسمش سنا بود با مادر بزرگش صحبت کرد و مادربزرگش اومد پیش من کلی تشکر کرد که من با این سنا خانومم(-باور کن این دختر بچه خودش هی میومد پیش من انگار خدا ازش میخاست هی بیاد پیش من وگرنه من اصلا کاری بهش نداشتم)

            دفعه اخر که رفتیم راه رفتن عمق زیاد یه دفه این دختر بچه رفت پیش یه خانومی مثل خودم گفتم خالمه منم باهاش خوشو بش کزدم گفتم خبلی خوب شنا مبکنی من میترسم انقد هم مودب بودند به من گفت خاله ترس نداره بیا نشونت بدم گفتم نه فقط دست از زیر کمرم بگیر خودم بقیش میتونم گفت باشه دوبار این کارو انجام داد دفه سوم دیگع رو اب ولم کرد و رها شدم و خداراشکر تونستم بدون کمک بمونم رو اب

            گفت بیا شنا از روبرو و حالت سرخوردن نشونت بدم گفتم اینو خیلی ترس دارم گفتش نترس ببین دستتو این حالت کن سرتو ببر زیر اب رها کن پاتو که تایم تموم شد ولی اتفاقی که افتاد این بود این دختره به من گفت من هرجمعه یا دوجمعه یه بار استخرم بیا تا نشونت بدم هروقت بیای نشونت میدم(هدایت خدا بود که من با این خانوم اشنا بشم)کسی با من نیومد و منم برام مهم نبود اما تو استخر سریع خدا یکی رواورد من تنها نمونم و حتی شنا نشونم بده

            خلاصه بیین وقتی من قدم برداشتم خودم ی ذره با ترسم شروع کردم خدا با این خانوم منو اشنا کرد و یکم از ترسم فرو ریخت و از پشت وایسادن رو اب یاد گرفتم بقیشم گفت خودم نشونت میدم دوباره

            اون لحظه فقط شکرکزاری کردم وقتی حرکت میکنی خداوند درهایی رو باز میکنه که همه ادمها دوست دارند به تو خدمت کنن واز بی نهایت طریق این کارو انجام میده و تورو به هدفت میرسونه کافیه بهش توکل کنیم

            البته که من قراره فقط یه ذره ترسم کمتر بشه و به صورت مبتدی یاد بگیرم و بعد دوره اموزشیش یاد برم حتما ولی فعلا تا ترسم کمتر بشه باید هی کم کم استخر برم و یاد بگیرم موندن رو اب رو بعد هدایت میشم دوره اموزشیش

            خدایا هزار مرتبه شکرت

            کامنتم طولانی شد مهندس جان

            فقط خواستم این تجربه رو برای همه دوستان تعریف کنم کمی از خنده بر لبانشون میاد

            دلت غرق نور خدا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              سید عظیم بساطیان گفته:
              مدت عضویت: 845 روز

              بنام خالق زیبایی ها

              سلام بر روی ماهت

              سلام بر خواهر عزیزم

              (خدا مزونی چنی دوست دیرم )

              خیلی خیلی دلم برات تنگ شده ،

              مرسی که برام نوشتی واقعا لذت بردم.

              اول بگم کامنت خیلی درس داشت و بازم تحسینت میکنم. که خودت رفتی .واقعا دمت گرم .. و تو استخر چه دوستانی پیدا کردی؟

              یاد خودم افتادم تو کارهای برقی انقدر اتصالی درست میکردم که نگو…

              واقعا انرژی مثبتت تا اینجا که من نشستم اومد.

              اینقدر خندیدم به کامنتت و انرژی دادی که نگو…

              مامان میگه چی شده میخندی”

              اول بگم خواهر من شجاع و نترسه.

              دوم کاکاوند شجاع و نترسن.”

              سوم، حس میکنم خیلی شجاعی .

              ایول خواهر ،

              عکس پروفایلم چشم میذارم عجله نکن …میگه میشه نذارم (دختر ،قشنگم عاشقم میشی بیا درستش کن )

              (خیلی خیلی ویرته مکم )

              هر کجا میری مواظب خودت باش. و بهت خوش بگذره. در لحظه زندگی کن.

              واقعا بالای بگم چند بار قسمت سریال سفر به دور آمریکا قسمت 200 رو نگاه کردم واقعا دختره بی نظیر بود

              چقدر شجاع .

              مثل میمون میرفت بالا…

              خودمونیم. واقعا دمش گرم. به نظرم داشته باش هی نگاه کن .خیلی تاثیر داره. من یه خواهر زاده دارم از مورچه میترسه. الله اکبر

              آزاده جان فکر میکنم خیلی شجاعی .

              خواهر من اندازه ی تمام پسرا شجاع هست …(یعنی شما )

              از جملات زیبات (لکی ) که نوشتی کمال تشکر رو دارم .

              ویرته وژت بو ،

              همیشه دعا گوی خواهرم هستم .

              همیشه ،

              خیلی لذت بردم .

              نور به قلب نازنینت بباره، ”

              روزگارت همیشه شاد ، شاد

              بی نهایت دوست دارم و عاشقتم”.

              انشاءالله که زودتر همدیگر در زمان ، و مکان و با

              بهترین احساس ، ملاقات کنیم”.

              فرشته ی شجاع و نترس

              فرشته متعهدخواهر بی نظیرم

              خودم.

              در پناه رب العالمین باشی .

              پیگیر کامنت های خوبت هستم.”

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              سید عظیم بساطیان گفته:
              مدت عضویت: 845 روز

              بنام الله

              سلام مجدد به خواهر نازنینم، در ادامه ی کامنت قبل نوشتم. یه نکته های یادم اومد. گفتم بهتون بگم، تا یادم نرفته از جمله (اک خدا کلکم شکت بی ) روده بر شدم . خدا خیرت بده .بدنمون درد گرفت از خنده )

              که یک موی سرشو به کل دنیا نمیدم (تا نگی سید دوسم نداره ) جهت شوخی /

              نگاه کن آبروی منو نبر مابین خودمون باشه یه کم جو گیرم . که انشاءالله درست میشه. بذار خواهر خوبی باشی یه کم ازم تعریف کن .خخخخ .

              در مورد حسودی گفتی ، من که حسود توام. راستشو بخای،

              به چند دلیل

              یک این همه حال خوب

              این حد از تعهد

              عکس پرو فایلت که خیلی قشنگه .

              حتی من حسود اسمتم هستم. چون اسمت واقعا قشنگه و من عاشق اسمتم.

              خلاصه من حسود توام چون موفقی…

              خیلی خیلی جالب و با جزییات می نویسی.

              خلاصه (من تو رو زنده میخام ) خخخخ .

              برات آرزوی موفقیت و شادکامی دارم.

              بی نهایت عاشقتم

              خدا رو شاکرم برای وجودت.

              انشاءالله که زودتر همدیگر را ببینیم.

              شنا رو که یاد گرفتی. اسب سواری هم یادت بدم.

              و باهم بریم تیر اندازی و تکمیل شی .

              تاج سر منی .

              خو نازار منی .

              از خدا وند سپاسگزارم چون زیباست. زیبایی رو دوست داره،

              و زیبایی مثل شما رو آفرید.

              به خاطرتمام کامنت های خوبت،

              و تمام خوبی هات ازت ممنونم.

              خیلی به بنده لطف داری.

              با قشنگ ترین احساسم

              برای بهترین خواهرم که واقعا از جنس برگ یاسه و مثل آب چشمه زلالی.

              خیلی بهتون افتخار میکنم.

              توفیق روز افزون را براتون دارم .

              تاریخ شارژ ارادت ما همیشه اعتبار داره،

              همراه آخر

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهسا سالاروند گفته:
      مدت عضویت: 1072 روز

      سلام آزاده عزیزم .

      کامنت شما الهام و حرفای خدام بود،هدف بزرگی دارم اما لحظه هایی ترس سراغم میاد و نجواها میان که نمیشه،تو سنت کمه ،دختری،تنهایی چطوری میخوایی بری،بقیه چی میگن ،اماااا خدای عزیزم دقیقااا همینجوری که با شما حرف میزنه با منم شروع میکنه حرف زدن ،منو پر میکنه از خودش و اون لحظه سبک میشم رها میشم ،دوست خوبم حرفات از جنس عشق بود و از جنس خدا،حرفایی بود انگار که خدا داره بهم اینارو میگه،دلم گرم شد ،قلبم باز شد.

      مرسی عزیزم از کامنت قشنگت.

      در پناه خدا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1478 روز

        سلام به مهسای عزیزو دوست داشتنی همکلاسی خودم در دوره عشق و مودت البته شما خیلی خیلی خوب کار کردید رو این دوره و الانم رو دوره عزت نفس داری کارمیکنی فک کنم کشف قوانین که خودت تو کامنتها گفتی

        اول بگم خبلی دوست دارم انقد به تعهداتت پایبندی عزیزم من کامنتهای دوره عشق و مودتو میخوندم و لذت میبردم که انقد خوب رو خودت کار کردی و نتایج خوبی هم گرفتی

        من با وجود اینکه این دوره رو دارم عملم کردم نتایج کوچک هم گرفتم اما انچنان پایبند نبودم ولی الان که از فایلهای رایگان دارم رو تغییر شخصیتم عمل میکنم تمام اون صحبتهای استاد تو دوره یادم میاد انکار من فقط باید رو عزت نفسم کار میکردم تا نتایجم بزرگ‌میشد

        الان خیلی سعی میکنم عادتهای گذشته رو ترک کنم و شخصیت جدید بسازم

        خداراشکر خدام در این راه داره کمکم میکنه راهایی باز میکنه خودم اصلا بهش فکر نمیکردم یا آدمهایی اورده تو زندگیم که هیج وقت به خوابم نمیدیدم

        خدایا صدهزار مرتبه شکرت واقعا

        درمورد هدفم من یه هدف کاری دارم از وقتی این چند ماهه دارم رو خودم کار میکنم و تعهد دادم کارهام ساده تر و روانتر پیش میره خداراشکر و چون من کلا پیح کاری و همه جیزمو حذف کردم اومدم از صفر رو خودم کار کنم گفتم اول حضوری کار میکنم بعد انلاین از طریق سایت خدارا صدهزار مرتبه شکر وقتی شروع کردم قدم برداشتن خدا بی نهایت راه برام باز کرد ادمهایی اورد تو زندگیم فقط دوست دارند به من خدمت کنم

        برای این هدفم چون اولین تجربه کاری من میشه( حالا بعدا هدفم تیک خورد میام میگم چه هدفی بوده و چه قدمی برداشتم براش و به چه نتایحی رسیدم به امیدالله)ترسم یکم زیاده البته گاهی نجوا میاد ابنطوره با وجود اینکه رفتم تو دل ترسم اما باز گاهی نجواهه هست

        ولی سعی مبکنم منطقی کنم برای خودم و الکو بیارم

        گاهی باخدا زیاد حرف میزنم که آرام بشم واقعا هم ارام میشم دیکه بهش فکر نمیکنم

        الانم میگم مهم اینه من تو دل ترسم رفتم و میرم تجربه کاری مهمه بقیش دست من نیست من که سمت خودمو انجام دادم نتیجه اش با خداست چه بشه چه نشه همین که در مسبر کلی تجربه بدست بیارم و لذت ببرم و با ادمهای جدید آشنا بشم بازم خدایاهزار مرتبه شکرت و مطمینم اگ از این راه نتیحه نده خیرتی توش هست و از راهایی ک فکرشو نمیکنم نتیجه میده

        کلا اینجوری کمتر فکر میکنم و نگران میشم

        مهسا جان اصلا نکران نباش خدایی که مارو تا اینجا هدایت کرده بقیه راهم میکنه به نتایجی که گرفتی قبل برای دهنت منطقیش کن

        خدایی که موسی رو که ادم کشته بود نجات داددوقتی موسی تسلیم شد گفت خدایا من به هر خیری از سوی تو محتاجم

        خدایی که اتش بر ابراهیم سرد کرد و گلستان شد

        خدایی که یوسف از چاه نجات داد از فرش به عرش رسوند

        مارو هم میرسونه

        من هی اینارو میگم و نگرانیم کمتر میشه عزیزم

        بعد تو راحت میتونی برای ذهنت الگو بیاری که تو سن کم به موفقیت رسیدند

        همین حامد و عرفان تو گفتگو با دوستان هست در سن 21 سالگی به اون همه ثروت رسیدند.

        یا خیلی از بچه های دیگه

        حرفای رزا رو یادت بیار که میگفت من 27 سالم بوده رفتم برگروهی که از سن من 3 سال بزدگتر تجربه کاری داشتند کنفرانس دادم

        مطمینم به هدفت خیلی زود میرسی چون نتیجه روابط هم داری فقط توکلت به خدا باشه

        یه تجربه کاری بهت میگم چند روز پیش من کارم هنریه داشتم یه تابلو درست میکردم که ایه های رو تابلو رو اشتباه چسبوندم حالا با چسب قطره ای

        جنس ایه ها از مولتی استایل بود (مولتی استایل یه تولدت مبارکهایی هستند رو کیک تولد به اون جنس میگم مولتی استایل)اما جنساشون برای هر کاری فرق داره

        بعد مولتی استایل کلا یه روکش تلقی داره اخر کار روکش رو در میاری که شفاف تر بشه اون مولتی ها

        من فکر کن روکشو جدا کرده بودم بعد دیدم اشتباه جسبوندم وای اون لحظه گفتم خدایا جکار کنم

        نشستم مولتی ها رو بکنم یهو دستم چسبی بود زد روی مولتی ها و چسبی شدند وقتی ام چسبی میشن دیگه نمیشه با هر ترفندی چسب جدا کرد

        خلاصه من مولتی ها رو از روی بوم جدا کردم ددست چسبونرم اما دیگه کثیف شده بودند منم اولش ناراحت شدم خدایا چکار کنم

        جنس مولتی هامم خارجی بودو گرون

        نمیتونستم دوباره ضرر کنم که

        یه چیزی به ذهنم رسبد برم از اون کی مولتی خریدم بپزسم بهش پیام دادم ماجرا رو گفتم گفت میتونی به رنگ مولتی ها که طلایی رزین طلایی درست کنی روش بزنی تنها راهه و با چیزی پاک نمیشه

        حالا فکر کن اون مولتی ها 4 قل بود آیه های ریز و کلی زمان بر بود این کارو انجام بدم تازه اصلا نمیدونستم میشه یا ن

        خلاصه ولش کردم بهش فکر نکردم روز بعد اومدم یه ساعت درست کنم گفتم یه تیکه مولتی شکسته دارم بزار یه ذره رزین بزنم روش ببینم چطور میشه

        ینی فکر کن ذهن من باز قبلش الگو رو دیده بود ها اما قبول نمیکرد تا اینکه اومدم امتحان کردم یه کوچلو وقتی رزینو زدم الله اکبر انقد خوشگل شد اصلا باورم نمیشد از خود جنس مولتی ها خوشگل تر شد چون پا رو ترسم گذاشته بودم خدام هدایتم کرد از طریق دستانش راهنمایم کنه

        همون لحظه خیلی خوشحال شدم باور کن از ذوق نشستم 7 ساعت تمام رو تموم اون آیه ها رزین ریختم که یک دست بشه و مثل هم

        ینی باور کن بدون خستکی به زور دو لقمه شام خوردم و ادامه دادم کارمو

        اگ ببیتیش باورش نمیکنی انقد خوشکله از کار اصلیشم خوشکل تر

        سریع رفتم از اون خانوم که راهنمایی ام کرده بود تشکر کردم و سپاسگزاری و خدا راشکر کردم ازرته دلم

        این رو گفتم اگ تضادیم‌پیش میاد یا مسیله تو هر هدفی یا چیزی نگران نشیم یا کمتر نگران بشیم فقط به خدا توکل کنیم خدا خیلی قشنگ تر درستش میکنه و فقط کافیه تو دل ترسهامون بریم بقیش دست خداست

        و بگیم جواب هر مسیله تو دل خودشه

        این حرفارو هم برای شما هم خودم زدم باعث میشع ترسمون کمتر بشه و بیشتر با خدا صحبت کنیم و الگو بیارم و منطقی کنیم

        و ما‌کافیه سمت خودمونو انجام بدیم باور کنیم همه چی به اذن خداست و برگی بدون اذن او به زمین نمیفته

        خدایا شکرت واقعا حس و حالم با نوشتن این کامنت عالی تر شد

        خیلی دوست دارم مهسا جان که باعث شدی این حرفا رو بنویسم

        خدایا صدهزار مرتبه شکرت

        مطمینا به زودی به هدفت میرسی و شیریتیشو میدی عزیز دلم

        در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند بشی و به تمام خواسته های دلت برسی دختر خوش قلب و مهربون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مهسا سالاروند گفته:
          مدت عضویت: 1072 روز

          ازاده جان سلام .

          دوست خوب و مهربونم ممنونم که وقت گذاشتی و کامنت به این با ارزشی برام نوشتی دوست خوبم ممنون که بهم یادآوری کردی ،خدا اگه منو تا اینجا آورده قرار نیست ولم کنه ،اون همیشع همراه و پشت منه،وقتی کامنتتو خوندم از این هم فرکانسی و نشانه الله فقططط تونستم بگم خدایاشکرتتتت،چقدر قشنگ از تجربه کاریت گفتی ،جالبش میدونی چیه منم این روزا بخاطره تعهدم به دوره راهنمای عملی ،رفتم سمت علاقم و چه جالب کع علاقه شماام هنره و منم دارم هنر کار میکنم ،من کار میناکاری سفالو شروع کردم و خیلیییی دوسش دارم کارای اولم هست و تا الان فعلا با اموزش هایی که دیدم 2 تا کار زدم که خیبلیییی فوق العاده شدن ،اونقدر از علاقم لذت میبرم بخداا نمیدونم وقت و ساعت کی میره،مرسیییی که بهم گفتی برم تو دل ترسام ،وقتایی که مبخوام لعاب گذاری کنم یه ترسی میاد که کارو خراب نکنی،امااا سریع به خودم میگم نترس تو دل هرکاری جوابشم هست،بخاطره دوره عزت نفس باعث شده کمالگرایی من کمتر بشه و تکاملو کامل دارم یادمیگیرم و اینا همههه به لطف الله و استاد عزیزم هست.

          عاشقتم دوست خوبم

          از خدا برات عشق و نور میخوام.

          در پناه الله باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            آزاده کاکاوندی گفته:
            مدت عضویت: 1478 روز

            سلام دوباره به مهسا جان عزبزم

            من این کامنتو الان خوندم نمیدونم چرا برام نیومده بود حالا خداراشکر الان خوندمش

            خداراشکر که کامنت من باعث شدعزبزدلم حالت خوب بشه

            از اینکه کار مورد علاقه اتوپیدا کردی خیلی خیلی خوشحالم همین که قدم برداشتی تو دل ترست ینی یه قدم جلو رفتی

            یه چیزی میگم خواهرانه من چون تجربه دارم یه ساله تو کار هنرم بخاطر این میگم که اول مسیر چکار کنی عشقم

            من کارم تابلو و ساعت رزینه اوایل که اومدم تو سایت استاد با وجود این که دوره ازش نداشتم اما همین که عشق و مودت خریدم گفتم من باید کاریو شروع کنم البته کارهای موقت مثل همون نتورک اینا شرکتهای آرایشی انجام میدادم یا گاهی عطر میفروختم به اشنا و در همسایه اما کلا دوست داشتم یه شغل عالی داشته باشم ..یه روز یکی از دوستام بهم گفت ازاده من برای مراقبه میرم اسماج میخرم گفتم اسماج چیه گفت یه نوع عود گیاهیه تقریبا میتونی درست کنی بفزوشی دونه 40یا 50 تومنه منم گفتم باشه

            رفتم از چیزایی که داشتم یکم از عطاری وسایلشو خریدم تو گوگل روششو سرج کردم دیدم عه این چن تا برگه دیگع خودم 5یا6 تا درست کردم بعد هرروز میرفتم اینستااسماجو سرج میگردم هدایت شدم به شمع سازی که کنار اسماج میزاشتن بعضی پیجها

            دیدم وای چه شمعهای خوشگلی لذت میبردم نگاهش میکردم و گفتم من باید این دوره راشرکت کنم و شروع کردم دوره اشو خریدم اخراسفند 1400 بود که من شروع کردم یه چن تاشمع درست کردند و همزمان به یه نوع هفت سین با پودر سنگ هدایت شدم چن تا از شمع و عکس هفت سینو گذاشتم واتساب یه پیجم زدم که کسی خواست سفارش بده باور کن مهسا جان از تو واتساب من که درامدم صفرربود 15 روز مونده به عید 1401 من حدود 1500 فقط شمع و هفت سین فروختم و این برای من خیلی خوب چون اول کارم بود(البته باورهای نادرست داشتم که باعث میشد پول خیلی زود از دستم بره)

            بعد دیدم تو اینستا هفت سینهای میدیدم جنس رزین وای من عاشفش شدم اصلا از شمع بیشتر دوستش داشتم یه جوری من تو کارم تکامل طی کردم که رسیدم به رزین

            بعد بهار 1401 دوره اشو خریدم اما مربیهای رزین باور نادرست میدادن که باید خیلی ازمون خطا کنی اگ کاری اشتباه شد اشکال نداره همین رفت تو ناخوداگاه من که اگ کاری درست نمیره اشکال نداره باید ازمون خطا کنی و چقدر مواد هدر دادم رزینم که موادش گرون بود

            از شما میخام اصلا به این حرفا گوش ندی فقط در حال بهبود خودت باش اگ تضادی پیش میاد اسکال نداره ناراحت نشو و حلش کن بع راحتی از خدا هدایت کن

            باورشم بساز که بدون ازمون و خطا میشه بهترین کار و انجام داد و روز به روز کارهای بعدیت قشنگ تررو زیبا تر میشع و پیسرفت میکنی

            از اول که شروع کردم کار ررین من خیلی عجول بودم سریع پیج که داشتم چند ماه شروع کردم به چند نمونه درست کردن تو پیجم تو واتساب و غیره که بفروشم هرچند چند تا سفارش از در و اشنا گرفتم اما اگ با علاقه این کارو میکردم و فعلا به فکر فروش نبودم و فقط از کارم لذت میبردم که خوب بهبود بدم خودمو موفق تر بودم با باورهای درست

            چون من با باور نادرست شروع کردم به فروش

            از طرفیم پول موادشو نداشتم هی میرفتم پیجهای مختلف حس رقابت بهم دست میداد و یکم ناامید میشدم هرچند خدا از راهایی که فکرشو نمیکردم مستری میداد اما زیاد نبود و پولش سریع خرج میشد میگم باور نادرست زیاد داشتم

            و فکر میکردم برای کارم باید سختی بکشم چون تو اینستا همش اینجوری بود این حسو به ادم میداد و ادمو ناامید میکرد

            بعد عید امسال من مشتری نداشتم همش میگفتم خدایا چرا اینجوریه من که عمل میکنم به فایلهای استاد البته فقط گوش میدادم و فکر میکررم قدم بر میدارم براشون و درک درستی نداشتم

            تا اینکه تو روابط عاطفیم به تضاد خوردم یکی از دوستام که تو سایت استادم هست گفت آزاده چرا پیشرفت نمیکنی منم چن تا از این حرفا رو براش گفتم دیدم گفت آزاده تو که قدمی برنمیداری براشون گفتم باید دیکع چکار کنم من پیج دارم تو پیجمم فعالم ولی حسم به اینکه هی برم پیجهای مختلفو لایک کنم هرروز استوری بزارم خوب نیست اصلا یه مدت انجامش میدم یع مدت ن چون من حوصله مسخره بازیا رو ندارم

            گفت استاد میگه اگ کاری انجام میدید نتیجه نمیده حتما فکر کن اون راهش نیست و یه راه راحتر دارره

            گفت بیا قدم بردار براش

            وقتی تو هنوز تو شهرت نتیجه نگرفتی هنوز مردم تو رو نمیشناسند چطور میخای تو پیجت پیشرفت کنی برای این کارت قدم بردار مثلا ببر نمونع کارهاتو نسون بده مغازع های مختلف تو باید خودت بتونی کارتو تبلیغ کنی و اینکه به فکر پول نباشی و از مسیر کارت لذت ببری ولی تو برعکسشو داری انجام میدی به پول چسبیدی

            گفتم خب من دم عید رفتم چن تا مغازه نخربدن ارم چیزی نگفتن گفتش نمونع کار بردی گفتم نه عکس کارهارو نشون دادمگفت خدا قوتت بدهتو بابد کار خودتو ببری که طرف ببینه اصلا بگه بزار اینجا خودم برات مشتری پیدا میکنم نه اینکه عکس نشون بدی

            کاری که تو نشون مبدی میشه تبلیغ کار خودت بدون هزینه کردن چیزیزکه استاد میکه

            گفتم اوکی

            رفتم پیجمو دلیت زدم بدون یک درصد فکر کردن بهش گفتم من حسم به اینستا خوب نیست بعدا سایت میزنم وقتی پشرفت کردم

            رفتم وسایل کارمو بخرم هدایت شدم به امورشگاه نقاشی ایشون وقتی عکی کار منو دید گفت نمونه کارتو بیار بزار اینجا مشتری اومد برات میفروشم بخدا قسم مهسا جان من چیزی به این اقا نگفتم خودش پیشنهاد داد حتی گفت میتونی اموزش هم بدی هم اینجا تو اموزشگاه من

            وقتی اینارو شنیدم ایمانم قوی شد به خدا کلی ذوق کردم

            یه هفته پیش من چن تا تابلوهامو بردم همون گالری که قاب بگیرم انقد ذوق زده شده بود از کار من فقط تابلو رو نگاه میگرد و تحسین حتی دخترشم صدا زد گفت بیا ببین این کار رزینه ها چه زیباست

            دخترش از خودش ذوق زده تر و سریع بهم گفت نمونه کارهاتو بفرست تا من عکس بزارم ایتستا مشتری بیارم خودمم یه سود میبرم ازش مثلا تو یه قیمتی به من میدی من یکم بیشترشو میگم به مشتری هم تو به پول خودت رسیدی هم من این وسط یه سود میکنم گفتم اوکی

            این چیزها رو گفتم که اولا فکر پیج و فروش سریع نباشی ینی عجله نکنی در کارت چرا نشد و حستو بد کنی.

            با باور درست و حس خوب فقط از کارت لذت ببز و هرروز سعی کن یه قرم کوچک برداری براش و فکر بهبود باشی تا کمال گرایی و عجله…

            بعد یکم که راه افتادی میری از شهر خودت از اشنا و فامیل شروع مبکنی که میتونی اویل ارزونتر بدی پول موادت بدست بیادو هی کار جدبد بزنی.هرچند من خودم ابنو هم امتحان کردم اوایل کار ارزون میدادم کسی مشتری نمیشداما اومدم جنس خوب و با کیفیت استفاده کردم گفتم کارمم گرانتر میکنم دلشونم بخاد بخرن باور میکنی الان مشتری بیشتر هست چون جنس موادم اصله و با کیفیته تا کار بی کیفیت

            یه مورد دیگه

            مثلا اگ کاری خراب شد نگران نباش بگو تضاده اومده از مسبر لذت ببرم و جوابش تو دلشع

            تازه حتی برای کارهای خراب هم مشتری هست

            البته به نظر ما خرابه خیلی ها هستن همون کارهای خراب هم میبرند به قیمت موادش.پس نگران چیزی نباش

            ترس هست اما تو با لدت مسیرتو برو عزیز دلم هروقتم نجوا اومد با حرف زدن با خودتت دورش کن و برش غلبه کن

            من الان حتی در مورد روش حباب گیری از خدا هدایت میخام

            در این حد کمکم میکنه

            باور میکنی الان کارهای میزنم بدون ترس و استرس خودمم باورم نمیشه انقد قشنگن تموم خونواده ام وقتی میبینم حیرت زده میشن ینی تو کارم هر روز دارم پیشرفت میکنم اگرم تضاده میاد نگران نمیشم

            همین امشبم به یه تضادی خوردم گفتم اشکال نداره اینجا خودم اشتباع کردم باعث شد بفهمم اون مولتی استایل رو بوم که میچسبونی با اینکه رو رزین بجسبونی زمین تا اسمون فرق داره و الان تفاوتشو فهمیدم با این تضاده و ناراحت نشدم

            الانم برای همین کار رزینم راهی برام باز شده هدفی برام باز شده کار خدا بوده من هیج کاره بودم بخدا قسم

            حالا میام بعدا نتیجه اشو میگم چی بود که برات انگیزه بشه.هرچند من به نتیجه اش فکر نمببکنم ینی دوست دارم که تو ابن هدفم خدا کلی ثروت بهم بده و نجواها هست اما میگم من سمت خودمو انجام دادم بقیش دست خداست چون اون از رگ گردن به من نزدیکتره اگرم نتیجه نگرفتم هر اتفافی افتاد به نفعه منه و قراره از راهی بهتر بهم ثروت بدا

            و چون منم اولین تجربه ام هست تو ابن هدفتم ترس هست اما خودمو آروم مبکنم و با خدا صحبت میکنم و نگرانیم خیلی کم میشه

            میدونم کامنتم طولانی شد اما گفتم از تجربیاتم بگم مثل من عجله نکنی تو کارت

            البته شاید باورهای شما از من بهتر باشه اما من نمیدونم دقیق

            ولی من الان با آرامش کارم رو پیش میبرم

            بخدا از راهایی پول و روزی بی حساب به من میده فکرشم نمبکنم

            هرماهم برای خودم چکاب مینویسم که رشدمم ببینم البته من بجز اون دوره عسق و مودت و اصول کسب و کار شخصی فعلا دوره ای ندارم و از همین فایلهای رایگان دارم کلی درهمه امور خودمو بهبود میدم

            امیدوارم در لحظه لحظه زندکیت غرق نور و لذت و عشق و ثروت بی انتهای خدا بشی عزیزم و درکارت موفق بشی بیای نتایج قشنگتو با ما اشتراک بزاری

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3155 روز

      سلام آزاده‌ی عزیز

      همسفر خوش قلب و شجاع

      از ته دل تبریک میگم این شهامت و شجاعت‌تو

      اینکه تو اون جمع مردونه و جلو اون همه آدم تونستی هم به ترسهات غلبه کنی هم به نجواهای شیطان

      اینجور جاها فقط ترس نیست که مانع میشه، نجواهای شیطان هم هستن که نمیذارن

      ولی شما با تمام این موانع ذهنی واردش شدی

      امیدوارم تو مسیر زندگی و کسب و کار هم موفق باشی و پیشرو

      در پناه الله باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1478 روز

        سلام‌به اقا نوید عزیز و توحیدی و دوست داشتنی

        سپاسگزارم که کامنت مورد توجهت قرار گرفته

        و سپاسگزارم عزیزم برای قلب مهربونت که زبانت با تحسین کردنه

        مطمینم هرآنچه که درمن دیدی در خودتم هست

        خداراشکر تونستم یکم بر ترسم غلبه کنم و به حرف مردم اهمیت ندهم

        باور کن اون لحظه گفتم من میخا برم داخل اب داداشم گفت بابا همشون پسرندگفتم باشه من چکار به اونا دارم من میرم چون من ادمیمم تصمیمی بگیرم اگ جدی باشه اون لحظه انجامش میدم

        وقتی رفتم خود داداشم وقتی دید من دارم لذت میبرم سربع اومد داخل اب گفت منم میرم برادرزاده ام میترسید 17 سالشه اونم اومد البته اون اولش ترسش زیاد بود و باید دستشو میگرفتی توی اب اما وقتی دید من خودم میرم اونم ترسش ریخت

        بقیه خانومها هم که اومدند

        البته من خیلی الان سعی میکنم برای ترسم هر ترسی که دارم قدم کوچک بردارم کلا حتی اگ ترسم زیاد بشه میگم یه قدم بر میدارم مطمینم در ادامه کمتر میشه

        یه جوری رفتارهای مریم جان الگو میگیرم میگم ببین مریم بانو میتونه پس منم بابد بتونم

        مخصوصا تو دل ناشناخته ها دارم ترسهامو کمتر میکنم

        بازم سپاسگزارم ازت انشالله به تمام خواسته های قلبیت برسی اقا نوید عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      گلاله خسروی گفته:
      مدت عضویت: 907 روز

      سلام آزاده جان عزیز

      نظرت رو خیلی دوست داشتم حتی ذخیره ش کردم که منم این دعاهای قشنگت رو واسه خودم تکرار کنم ….

      احساس میکنم باور عالی و درست شجاعت و آسانی رو میاره…البته ما کوردها شجاع هستیم ایمان و آسانی رو از خدا بخواهیم …..

      خدایا شکرت به خاطر این مسیر عالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1478 روز

        سلام به گلی عزیزو نازارم

        خویشک عزیزم

        اول فره خوشحال بیم تعداد کوردیل دره زیاد ماو

        (سلام به گلی عزیز و نازنینم خواهر عزیزم

        خیلی خوشحال شدم که تعدادی کوردهای سایت داره زیاد و زیادتر میشه)

        سپاسگزارم برام نوشتی عزیز دلم

        من قبلا در بیشتر مواقع ناخوداگاه از بچگی شجاعت داشتم اما ترسهامم زیاد بود ولی چون با قانون اشنا نبودم قدمی براشون بر نمیداشتم

        از وقتی اومدم کار کردن رو خودم و عزت نفسم و اومدم مشخصات همسری که میخام نوشتم الان دارم خودمو شبیه همون شخصیت میکنم(یکی از این موارد شجاعت بود و همیشه دوست داشتم طرفم ادم شجاع و قوی باشه که منم بتونم درکنارش تو دل ترسهام برم )و گفتم حالا برای شجاعتم و غلبه بر ترسهام که اون شخصبت در خودم بوجود بیارم قدم بردارم هرچند کوجک

        و الان تو دل ناشناخته ها میرم با وجود ترسم میگم من میرم با ترس فراوان اما قدم بر میدارم و همین که قدم اول برمیدارم بقیه قدمها برام اسانتر میشه

        و رو این موارد کار میکنم خداراشکر البته میگم بیشترشو ناخوادگاه انجام میدم چون قبلا تو شخصیتم بوده کمی و الان با باور درست انجامش میدم و از مسیر لذت میبرم

        بازم سپاسگزارم که برام نوشتی خیلی دوست دارم عزیزم

        انشالله دلت و زندکیت با نور و عشق خدا هر لحظه زیادتر بشه عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    «إیَّاکَ نَعْبُدُ وإیَّاکَ نَسْتَعِین»

    با عرض سلام و خسته نباشی به دوستان و یاران عباس منشی و خواهرم مریم جان و استاد نازنینم عباس منش عزیز

    بریم سراغ فایل سریع :

    فقط میتونم در مورد زیبایی های فایل بگم الله اکبر از اون منظره های رویایی که درختان انبوه در دل این کوه به این زیبایی رشد کردن و یاد آور فراوانی این جهانه و اون آسمان زیبا با ابر های پفکی و سفید رنگ که از شیر سفید تر بودن این منظره رو به قول استاد مانند کارت پستال کرده و جاده ای که پر از سنگ بوده و خاک ولی تراکمپر به آسونی از این مسیر که شیب فوق العاده ای داشت اومد اونم به خاطر وزن زیادی که روی چرخ ها سوار شده من رو یاد حرف های استاد میندازه که وقتی انسان نتیجه میگیره دیگه به هر تضادی بر میخوره از اون بزرگتره و اون نتیجه مانند تراکمپریه که نتیجه سال ها تکامله که به این آسونی از این جاده سخت و سنگلاخی بالا آورده ولی اون مسیری که استاد داشتن به سمت آبشار میرفتند اونم با پا برام جالب بود که بابا مگه دیدن یک آبشار اینقدر ارزش داره که بری ولی وقتی به ابشار رسیدن واقعا ارزش دیدن رو داشت چرا که زیبایی آبشار فوق العاده و حس هوای اون هوا رو بسیار دلپذیر تر و بهتر میکرد و از استاد ممنونم که این حس رو به اشتراک گذاشتن وقتی که به آبشار استاد و مریم جان رسیدن وقتی که اون صحنه رو که اون آقا روی سخره بود برام جالب بود که چرا نمیپره ولی یاد خودم افتادم که در بعضی کار ها بسیار جسور ولی در بعضی دیگر پر از ترسم به قول خودم شجاعت نترسیدن نیست بلکه نپذیرفتن ترس برای فرمان روایی توست من اون آقا رو قضاوت نمیکنم چرا که بعضی از بعضی چیز ها میترسند و از بعضی دیگر نه ولی اون خانم رو بسیار ستایش میکنم که واقعا با اینکه خانوم بودند ولی این ترس رو نپذیرفت و پرید و وقتی بپری وبه ترس اجازه ندی میبینی که چیزی جز یک تصور نبوده و مابین تو و اون کار خارق العاده و حس خوب فقط یک قدم فاصله داشته و وقتی که انسان یک کار رو میکنه دفعه بعدی راحت تر اون کار رو انجام میده مثل همون آقایی که اول بار استاد پانزده دیقه منتظر پریدنش بود ولی دفعه های بعدی بلافاصله بعد از اون خانوم محترم پریدند و این شجاعت باعث میشه که در مسائل دیگر راحت تر کار ها را انجام بدی یک مثال از خودم بزنم من هیچ وقت هیچ کاریو قبل از رفتن به خدمتم کامل انجام ندادم بلکه تا حد و قدم اخر میرفتم ولی دیگه انجامش نمیدادم مثلا تویه نانوایی دیگه شاطر بود ولی بعد از یادگیری شاطری دیگه شاطری رو کامل نمیکرد و از اون کار بیرون میرفتم

    ولی وقتی رفتم سربازی و با زور و اجبار (البته خودم هم خیلی به اسلحه علاقه دارم )سلاح رو یاد گرفتم این باور به من داده شد تو هم لایق این هستی که یک کار را کامل یاد بگیری

    وقتی که باور لیاقت به من دست داد خیلی کار های دیگر هم انجام دادم مانند تمام کردن خدمت گرفتن گواهینامه تایپ ده انگشتی کسب و کار خودم و……. و این درس رو من زمانی سر منشاء یاد گرفتم که جلسه اول قدم اول دوره دوازده قدم رو گوش کردم که چکاب فرکانسی قدم اول بود اما وقتی استاد برگشتن و مریم خانم خواهر عزیزم خسته شدند تازه متوجه شدم که چقدر راه رو اومده بودید اونم نه هموار بلکه سرا شیبی و سر بالایی و خسته نباشی میگم به هردوتون که برای علایقتون اینقدر انرژی گذاشتید و این درس رو به من داد که وقتی که انسان به موفقیت هایی دست پیدا میکنه بر میگرده به پشت سرش نگاه میکنه تازه میفهمه که چقدر راه اومده یادمه زمان سربازیم یه روز یکی از افسر های گردانمون اومد گفت که کی این تنه درخت رو در میاره تنه خیلی بزرگی بود به طوری که اگه میخواستیم جابه جاش کنیم از روی سطح زمین پنج یا شش نفر باید کمک میکردند رو کرد به یکی از بچه ها که جسه بزرگ و ورزیده ای داشت گفت که بیا این کار رو انجام بده ولی اون قبول نکرد و گفت که بابا مگه دیوانه ام که این کارو کنم میدونی که نمیشه و قبول نکرد خلاصه کل سربازا قبول نکردن و قرعه از بخت خوب افتاد به نام من و من رو یک بیل و یک لوله بزرگ داد و گفت که بیا دورش رو بکن وقتی به ریشه رسید لوله رو زیرش دیلم میکنیم و درش میاریم من باورم نمیشد که میشه یه همچین تنه ای رو از دل زمین در آورد آخه یک بته علف رو به زور از دل زمین در میاریم این که هزار برابر بته بود منم گفتم باشه تویه کمتر از یک ساعت دور تنه رو خالی کردم و با کمک اون افسر که چند ماه آخر خدمتش بود با لوله که دیلمش کرده بودیم زیر تنه تونستیم که درش بیاریم و اون لحظه این رو گفتم وای باورم نمیشه یعنی تونستیم که این کار رو انجام بدیم واقعا

    یک جمله ای گفت که با وجود گذشت حدود سه سال هنوز تویه ذهنم اونم این بود که

    انسان یک سری کار های بزرگ میکنه ولی وقتی که نتیجه اش رو میبینه میگه وای من تونستم این کار رو بکنم مثل همین شکر گزاری ها و فایل گوش دادن ها که زندگی من و هزاران نفر دیگر رود تغییر داد .

    بسیار ممنون و سپاس گذارم استاد نازنینم که هستی و تونستی با لطف پروردگارمون این قوانین رو یاد بگیری و به من و امثال من آموزش بدی که بتونیم سرنوشت خودمون رو رقم بزنیم و هم سعادت در این دنیا و هم در آن دنیا را نسیب ما کردی و از خواهرم مریم جان شایسته بسیار ممنونم که مانند استاد دستی از دستان خدا شدند که من و خانواده عباس منشی رو در این راه زیبا همراهی کنند/خدا نگهدارتان باشد کسانی که در خود را در راه خدا نگه داشتید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مهرک الهی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیزم وشایسته ی جانم سلام.

    عاشقتونم وزندگی زیبا با تمامی شرایط عالی وباکیفیت وپرازفراوانی وزیبایی نوش جونتون باشه

    شمایی که به من نشون دادین میشه چقدر سبکبار وعاشقانه وبدون وابستگی ازبهترین مناظرخدا لذت برد وازهر منظره ای درسی بیرون کشید .

    من این سادگی وکیفیت وهدایت عالی رو هم برای خودم وهم دوستای گلم میخوام.شماهم که در مرکزش هستید.

    اونقدرکه زندگی صاف وبی نقاب شما الگوی عالی میتونه باشه برای نگاهی متفاوت به دنیای پراز نقاب.

    نگاه من به زندگی چرخشی بزرگ پیدا کرده وهر روز خودمو دوستتر میدارم وازاین تفاوت بسیارخر سندم.

    هیچکس به چشمم نمیاد وهمه روازچشمم انداختید شما دوتا.

    بازم بگم عاشق صفاتونم، ومرا یارای گفتن نیست،که خدا به سالکان واقعیش چه بهشتهایی تقدیم میکنه .سزاوارچه درکهایی میکنه.ومن هم میخوام الگوی عالی من باشید.سپاسگزارم.وازدور میفشارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    فاطمه رستمی راوری گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلام استادومریم جان عزیز

    یعنی به معنای واقعی یک کارت پستال و این همه زیبایی کع بهشت رو تداعی میکنه

    یعنی آدم میگه این ابی آسمان که انگار تازه مدادرنگی کشیدن داخلش و دقیقا یاد نقاشی‌های

    باب راس افتادم و چقدر لذت بردم از آب که قشنگ خنک بودنش رو از خود آب وحتی دستهای قرمز مریم جان میشه فهمید که چقدر سرده.

    یعنی میگن آسمون همه جا یکرنگه به نظرم اصلا اینطور نیست ..آسمون بهشت …

    استاد ممنون ازاینهمه زیبایی که نثار چشمان ما میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    سلام به استادخوبم ومریم بانوی عزیزم

    استادجانم فتبارک الله فی احسن الخالقین رو اینجاهم میتوان گفت.اصلا هرکجاکه زیبایی هست میشه این جمله زیباروگفت واحسنت گفت به این مخلوقات بی نظیرالهی.واین خالق بی همتا.

    استادجان بازهم شگفتی آفریدیدوکارت پستال که چه عرض کنم من حس میکردم وسط ی نقاشی جادویی ایستادید.انقدرکه این زیبایی ها باشکوه وحیرت انگیزه.انقدرکه محوتماشاش شده بودم زمان ازدستم در رفت ودلم نمیخواست تموم شه.دوست داشتم ساعتهابشینم ومیلیمتربه میلیمترتصویر رو ببلعم وسیوکنم توی ذهنم.

    چقدرباشکوه وعظیم بوداین منظره این درختان سربه فلک کشیده که همه درحال ستایش خداوندرو به سمت آسمان کرده بودند.چقدرهیجان انگیزبوداون آبشارفوق العاده زیباکه صدای غرش قدرتمندودلنشینش منوبرده بودتوی رویا.

    وای که چقدراین صداهای طبیعت منومدهوش میکنه دلم نمیاددل بکنم ازتصاویر.همین چنددقیقه روباشما تودل اون فضای رویایی زندگی کردم.

    یکی ازملموس ترین فضاهایی بودکه تابحال نشونمون دادید.حتی گزش سردی آب وصافی سنگهارو میتونستم حس کنم خیسی پوستم رو راحت تجسم کردم.

    زیبایی وصف ناشدنی این فایل برام خیلی هیجان انگیزه هرکاری میکنم جمله هانمیتونن به کمکم بیان تا این میزان عشق خداوندبه بندگانش روتوصیف کنم.کاش من ی قطعه کوچک ازاون طبیعت بودم.ی پاره ابرکوچیک،ی قطره آب،ی درخت بالابلند.ی گل کوچولوی بنفش رنگ بلکه بتونم بیشترسپاسگزاراینهمه زیبایی بوده باشم.

    استادم چقدرصحبت هاتون لاجرم بر دل نشست چقدرمثل همیشه بهم قدرت وانگیزه حرکت داد.چقدرجواب سوالاتم بودچقدر،روحیه گرفتم وبه زن بودنم بالیدم وافتخارکردم.

    چقدرتحسین کردم شجاعت اون دخترخانم دوست داشتنی رو که داشت به گسترش شجاعت درجهان کمک میکرد.حتی منوامثال من هم شجاع ترازقبل شدیم.

    حقیقتش منم همیشه ازبالارفتن ازصخره هاتوی کوهنوردی میترسم و ی وقتایی ازسر پررویی ی وقتایی ام ازسر خجالت ازبقیه بانهایت سِرتِقی ازصخره هابالا میرم ولی همیشه شجاعت زنان دیگه روکه میبینم خیلی تحسینشون میکنم والبته حسرتم میخورم.

    این فایل واین حرفهای شماکه همیشه چراغ راهه باعث شدبازم ی بازبینی درونی کنم که کجای کارام وزندگیم میترسم وقدم برنمیدارم؟که خودمم میدونم خیلی جاهاهست وبایددرستشون کنم اساسی،ازریشه.

    بایدتیشه به ریشه ترسهام بزنم وبااون شجاعت خفته درونم مواجه شم.همونی که ی معدود وقتایی سربلندمیکنه وابراز وجودمیکنه وهمه روغافلگیرمیکنه.

    حتی خودمم غافلگیرمیشم که این منم؟این من بودم که این حرکتوزد؟باباازمن بعیده.خخخ

    ازکجازدبیرون یهواین همه شجاعت؟؟؟عجیباغریبا

    استادم ومریمم عزیزانم بسیاربسیارممنونم ازتون که چشمان مارو بازم دعوت کردید به این همه زیبایی وشریکمون کردیدتوی لذتهای خودتون.نفس من رو توسینه حبس کردیدونم اشک رو به چشمانم کشوندید.

    براتون یک دنیاخوشی وزیبایی وشادی وعشق ومحبت وثروت ازصمیم قلبم آرزومندم.

    درپناه خداباشیدآمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    وجیهه بانو گفته:
    مدت عضویت: 1858 روز

    با یاد تو ای لطیف

    هزاران سلام و درود به استاد عزیزم و به استادبانوی مهربانم

    و درودی بیکران به همه اهالی این سایت الهی

    خدا رو شکر میکنم که بعد از تقریبا یک هفته مهمانداری فرصتی دست داد برای کامنت نوشتن… صد البته بر اساس تعهدی که به خودم داده بودم در هر فرصتی وارد سایت میشدم و چندتایی کامنت میخوندم و از مطالب این مأمن الهی بهره‌مند میشدم….

    این مدت فرصت بسیار خوبی بود که بهتر قدر این داشته ارزشمند رو بدونم…

    خدایا شکرت

    قبل از هر صحبتی دوست دارم این مطلب رو عنوان کنم که مهمانداری این دفعه ، برای خودم خیلی متفاوت بود…

    من تونستم خودمو نسبت به قبلم محک بزنم و بر اساس قوانینی که آموختم رفتارهامو بسنجم … شکر خدا در خیلی از موارد نمره خوبی به خودم میدم ..

    همینطور تونستم نقاط ضعف خودمو بهتر بشناسم و الان بهتر میدونم در چه مواردی باید تغییرات عمده ایی رو اعمال کنم و تمرکزمو کجا خرج کنم..

    خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

    و اما این فایل بینظیر ، با این تصاویر رؤیایی

    که هررررر بیننده ایی رو مات و مبهوت خودش می‌کنه..

    ناخوداگاه این اشعار از مهدی اخوان ثالث در ذهنم زمزمه شد:

    بیا ره توشه برداریم

    قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم

    ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟

    بسان رَهنوردانی که در افسانه‌ها گویند

    گرفته کولبارِ زاد ره بر دوش

    فشرده چوبدست خیزران در مشت

    گهی پر گوی و گه خاموش

    در آن مهگون فضای خلوت افسانگی شان راه می پویند

    ما هم راه خود را می کنیم آغاز…

    درس اول: امکانات خوب می تونه تو رو به مکانهای خوبتر برسونه ..

    (حتی توصیه راهنمایی رانندگی ایالت کلرادو اینه که اگر از این جاده سنگلاخ میخوای عبور کنی باید ماشینت دارای شرایط مناسبی باشه)

    و باز هم عظمت الهی برای دیدگانی که اهل دیدن باشن….

    تصاویر کاملا گویای خلقت و عظمت بی نهایت زیبای الهی هستند…

    خدایا شکرت

    درس دوم : یک ضرب المثل عربی هست که میگه: المؤمنُ کَیِز (انسان با ایمان زرنگ است)

    اگر حتی در یک دشت وسیع 20 هکتاری بر روی آب زندگی میکنی باز هم زیبایی های دیگری هست که از دیدنش میتونی لذت ببری پس بخواه تا داده شود

    کوه… جنگل… آبشار… رودخانه روان و خروشان… هیجان رانندگی در جاده های پر فراز نشیب و پر پیچ و خم.. دره های سرسبز و کوهستان با طراوت … درختان متنوع… آسمان آبی بی انتها.. ابرهای پر بارش.. شوق دیدن زیبایی ها …. آشنایی با انسانهایی که به شدت با خودشان در صلحند و بسیار توانا در لذت بردن ….

    و در نهایت درسهایی که میتوانیم از همه این دیدنی ها دریافت کنیم..

    و اما درس سوم : توانایی غلبه بر ترسها با الگو برداری از افرادی که قبلا اون مسیر رو رفتند و رسیدند….

    و اما در مورد زیبایی های بینظیر این فایل و اون زوج فوق‌العاده شجاع و دوستداشتنی و ورزشکار هر چی فکر کردم چیزی ینویسم دیدم گاهی سکوت و فقط دیدن و دیدن و دیدن بهتر از هر کلامی میتونه لپ مطلب رو ادا کنه پس:

    سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

    که این شگفت ترین نوع خوبشتن داریست

    در پناه نور و عشق الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1344 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به وجیهه عزیز بانوی ایران زمین چقدر عالی در فرصتی که پیدا کردید رفتارتون رو نسبت به شناختی که دارید بسنجی و نمره خوبی گرفتی

      ولی نگفتی که ای کاش زمانی که نمره خوبی گرفتی برای خودت یک هدیه‌ای هم در نظر بگیری به عنوان تشکر برای کاری که کردی و نتیجه گرفتی

      همین که رفتارهای شخصیتی خوبت رو شناسایی کردی و باید تغییر کنی جای تبریک داره دانستن و قبول کردن این کار خودش یک نوع تغییر است برای شروع که شما در عمل دارید آن را انجام می‌دهید

      از شعر زیبای اخوان ثالث هم خیلی لذت بردم و درس‌های خوبی داشت این شعر از شما سپاسگزارم

      دیدگاه مفیدی رو نوشتید که برای من یک هدیه از طرف خداوند بود هر کجا هستی موفق و سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        هزاران درود به شما اقای روحی بزرگوار

        خیلییییییییییییی ممنونم از پاسخ پر لطفتون که مثل همیشه پر بود از احساس خوب..

        سپاسگزارم به خاطر یادآوری این مطلب : جایزه :) …

        واقعاااااااااا پیشنهاد عالی بود حتماااااااااا انجامش میدم و دعاگوتون هستم بابت این یادآوری بجاتون..

        الهی زندگیتون پر بشه از جایزه هایی که خداوند از طرق متفاوت براتون تدارک دیده و دلتون پر بشه از شادی دریافت این هدیه ها….. الهی آمین

        در مورد تغییر واقعا یک درس عالی گرفتم این که : تعامل با آدمهای متفاوت چقدر میتونه کمک کننده باشه که خودت رو در آینه اونها ببینی .. خودتو محک بزنی… ریز بشی روی رفتارهات..

        و به قول شما این که : بدونی و قبول کنی ..پیشرفت خوبیه..

        ممنونم ازتون اقای روحی عزیز بابت این کامنت عالی تون …

        خوشحالم از اینکه شعر استاد اخوان ثالث رو دوست داشتین ، نوش روح لطیفتون…

        الهی هر روز در این مسیر دستآوردهای عالی و تجربه های شیرینی رو درک کنید..

        در پناه نور و عشق الهی باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2095 روز

      سلام بانوی من

      مثل همیشه بیطرفی خودمو اعلام میکنم که نمیشه

      چه کسی باید از این همه احساس خوبت تعریف کنه؟ بعد از خداوند جان، شاید من تنها کسی باشم که میدونم با تمام مشغله های مهمون داری و فرصت کمی که داشتی تا نیمه شب کامنت میخوندی و تکلیف رشد و توسعه شخصیت خودتو چجوری با همه خستگیت انجام دادی.

      من شاهد بودم که چقدر تغییر کردی اونم در جهت مثبت در حالی که شاید شرایط چندان هم مطلوب نبود اما تو اونو مطلوب کردی.

      من شاهد بودم که در حین خستگی از مهمون داری، لبخند پر انرژیت همیشه بر لبت بود و از عشق و وظایف همسریت کم نذاشتی

      آیا چنین زنی قابل تحسین نیست ؟؟؟؟!!!!!!!!

      الهی هزاران مرتبه شکررررررررر برای وجود نازنینت که بزرگترین هدیه خداوند برای منه

      سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

      که این شگفت ترین نوع خوبشتن داریست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        هزاران درودِ پر مهر از قلبم به قلب پر مهرت حبیب جانم

        درسته که صبح میدیدمت و میتونستم حضوری ازت بینهایت سپاسگزاری کنم..

        ولی دلم خواست اینجا ، در این لحظه مقدس 4:44 دقیقه صبح بگم : عزیزم من همه درسهامو در کنار وجود بابرکت شما آموختم ، خداوند رو به خاطر حضورت در زندگیم بینهایت سپاسگزارم که اولین معلم من در این مسیر شما بودی با عشق و با غرور دستانت رو میبوسم و سپاسگزار تک تک لحظاتی هستم که با شما سپری کردم..

        و افتخار میکنم زانوی ادب بزنم در حضورت و همچنان بیاموزم….

        خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

        خدایا به خاطر همه اساتید و معلمانی که در مسیر زندگی من قرار دادی بی نهایت سپاسگزارتم الله جانم

        به خاطر همه شرایط متفاوتی که در زندگیم قرار دادی تا راه رو از بیراهه تشخیص بدم بینهایت سپاسگزارتم خداوند بی‌همتای من…

        خدایا غرق در نعمت و لطف توایم الحمدالله…

        در پناه عشق و نور الهی باشی حبیب جانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1300 روز

          سلام و درود بر خواهر عزیزم بانوی عشق و به برادر بزرگم عالیجنابِ عشق

          نمیدانم چه بگویم و از کجا بگویم! نمی دانم برای شما بنویسم یا برای حبیب خدا!

          ولی در این تردید و کشمکش، طرف دلم را گرفتم که میدانم چشمک زن خداست! زیرا اولین قطره اشکم زیر این کامنت روی صفحه دفتری که مشغول نوشتن چکیده جلسه دهم دوره کشف قوانین زندگی بودم، چکید!

          اگر میشد سکوت را در این صفحات نوشت دوست داشتم یک دل سیر در این صفحه سکوت کنم و اشک بریزم!

          سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

          که این شگفت ترین نوع خویشتن داریست

          هر کلامی که بنویسم و هر سخنی بگویم خدشه ای ایست جبران ناپذیر بر این لوح سفید.پس سخن کوتاه میکنم و به گفته ام عمل میکنم!

          تک تک کامنت هاتونو خوندم و فقط اشم ریختم و اشک ریختم چه احساس خوبی خدایا؛ انگار نور وجود تو بر این صفحه تابیده شده که اینقدر فرکانسش الهی و بالاست. پایدار باشید عزیزانم؛ دست هردویتان را می بوسم. دست تمام کسانی که این نور را بر این صفحه الهی تاباندن میبوسم و میگم دست مریزاد عزیزانم دستمریزاد که گل کاشتید، دستمریزاد که عشق کاشتید. یارب نور وجودت را بر این دلها بتابان و قلبشان را تا ابد نورانی کنن.یا حق

          سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

          که این شگفت ترین نوع خویشتن داریست

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            وجیهه بانو گفته:
            مدت عضویت: 1858 روز

            هزاران سلام و درود به برادر خوبم

            به برادر باصفام

            به برادر زلالم

            اینقدر انرژیتون پاک و سیال و روان بود که مهر شد بر قلبمون و اشک شد بر چشمانمون…

            خدایا چقدر اینجا قلبهای بزرگی جمع اند ، الحمدالله..

            پروردگارم شکرت که لایق جمع مستان شده ایم…

            خداوندا شکرت که لایق هم کلامی با بندگان خوبت شده ایم….

            خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی تا در مسیر شناخت تو گام برداریم..

            برادرخوبم ، از این همه لطف و مهرتان چه دارم بگویم جز سپاسی بیکران از بزرگواری تان که هر چه هست و هر چه بیان میشود از لطف اوست و من هیچم…..

            برادرم ممنونم برای نوشتن این کامنت دلنشین با این کلمات پر مهر و محبت و الهی تون …

            از صمیم قلبم براتون لحظاتی پر از نورِ الهی رو آرزو میکنم که چنان غرق عشقش بشید که در دنیا و آخرت بدرخشید…

            در پناه نور و عشق الهی باشید در کنار همسر نازنینتون و شینای زیباروی عزیز

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 927 روز

      سلام به وجیهه بانوی دوسداشتنی

      دوست عزیزم اینو بگم که من هر وقت که کامنتهارو میخونم و به کامنت شما میرسم یه لبخند میزنم انگار که بری جایی و به دوست خوبت رو ببینی .خیلی خوشحالم بابت کامنتهای زیبایی که میزاری که هر بار حس خوب و کلی انرژی به آدم میدی

      امیدوارم همیشه کامنتهای پر از حس و حال و خبرهای خوب ازت بخونم

      در پناه خدا باشی وجیهه جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        هزاران درود و سلام به اعظم جان گلم

        دوست هم مسیرم در این راه سبز

        همیشه باید به خودم یادآوری کنم که:

        کلمات روح و جان دارند

        احساسات روح و جان دارند

        اعظم بانوی خوش قلبم که با هر کلمه ایی از کامنت شما شوقی عمیق بر قلبم جاری شد و چقدر احساس خوب رو انتشار دادی خواهرنازنینم…

        الهی همه این احساسات عالی رو هر روز در زندگی ت تجربه کنی و اون لبخند زیبایی که نوشتی رو هر روز با ی اتفاق زیبا و غیرمنتظره برات تکرار بشه خواهرخوبم:)

        الهی آمین

        دوست دارم و در پناه عشق و نور الهی باشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 845 روز

      بنام خالق هستی

      سلام خدمت نازنین خواهر

      جواهر ارزشمند

      و گنج بی پایان وجیهه بانو

      خیلی خوش اومدید

      و انشاءالله که همیشه سلامت باشید .

      ماهم شما رو تحسین میکنیم. که اینقدر دارید روی خودتون کار میکنید .

      و نمره ی قبولی به خودتون دادید”

      از اشعار اخوان ثالث گفتید ،

      واقعا زیبایی ها ، تمومی ندارن”

      غلبه بر ترس ،

      واقعا ترس های که واقعا الکی و ، واهی هستن

      مرسی خواهر زیبا اندیشم

      که نوشتی و لذت بردیم.

      در پناه رب العالمین باشی .

      سایتون برقرار

      لطفتون مستدام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        هزاران سلام و درود خدمت شما آقای بساطیان بزرگوار

        برادر خوش بیانم در این سایت الهی ، که من هر زمان کامنتها و به خصوص پاسخ های پر محبت شما به دوستان رو میخونم تحسینتون میکنم بابت این همه لطف و مهرتون..

        خدایا شکرت که اینجا فقط آگاهی است و محبت و مهر و لطف…..

        کلمه « مأمن الهی » برای این سایت توحیدی ، وقتی برای اولین بار به قلبم اومد پر شدم از حظی وصف ناپذیر…

        و هر چه میگذره میبینم این الهام درست بود…دقیقااااااا اینجا مأمنی الهی ست که هر چه میشنوی مهر است و هر چه میخوانی لطف..

        ممنونم ازتون برادر عزیز که با این کامنت تون مهر رو جاری کردین…

        ان شاءالله این جریان الهی رو هر روز در زندگی تون تجربه کنید و پر بشید از لطف و رحمانیت خداوند..

        براتون سراسر عشق و نور الهی میطلبم سید عظیم بزرگوار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 845 روز

          بنام خداوند رحمان

          سلام مجدد دارم خدمت ، نازنین خواهرم

          فرشته ی عاشق

          وجیهه بانو ،

          مرسی ازتون

          کمال تشکر رو دارم.

          انرژی مثبت گرفتم.

          و کلی حال خوب

          آرزوی موفقیت و سلامتی

          براتون دارم .به امید اینکه همواره، توفیق ، رفیق ،

          طریق سعادت ،سیادت و سلامت شما باشد .

          از خداوند سبحان

          سپاسگزارم،

          چون زیباست، زیبایی رو دوست داره ،

          و زیبایی مثل شما رو آفرید .

          نور به قلب مهربانت بیاره.

          به خاطر کامنت زیبات

          به خاطر خوبی هات

          ازت ممنونم.

          بارالها؛

          چتر رحمتت رو بر سر خواهرم که از صمیم قلبم دوسش دارم رو باز نگه دار،

          و بهترین تقدیر ها رو براش رقم بزن.

          آمین

          شکر و هزاران شکر برای

          وجود نازنین خواهرم

          برای این جواهر ارزشمند

          بی نهایت دوست دارم

          و بی نهایت عاشقتم.

          شما بزرگید و بزرگ بانوی بزرگوار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سحر دیزجانی گفته:
      مدت عضویت: 1325 روز

      درود بر شما وجیهه بانو دوستداشتنی

      خداقوت بانو جان بخاطر یکهفته مهمانداری، تحسینتون می کنم بانو جان که با داشتن مهمان باز هم برای خودتون وقت گذاشتین افرین به شما

      وجیهه جان فقط خواستم بگم که من عاشق خوندن کامنتهای زیبای شما هستم ( که البته نشان از شخصیت زیبای شماست)

      اگه نتونم همه کامنتهای یک فایل رو بخونم اسم شما و آقای همسر رو بالای صفحه میزنم تا کامنت شما رو حتما خونده باشم ، مخصوصا پاسخ های شما دو عزیز رو بهم ،کلی از پاسخ های پر از احساس و لطیف و سپاسگزار شما لذت می برم و خدا رو شاکرم از این باب

      من و همسرم هر دو در سایت هستیم و هر دو هم به خواندن کامنت شما و آقای حافظان علاقه داریم

      گاهی هم برای اینکه آقای همسر رو اذیت کنم میگم: برو از آقای حافظان یاد بگیر (استیکر خنده)

      درپناه حق باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2095 روز

        عاشقی قصه زیبای دو معشوق که نیست

        عشق یعنی سفری در سفر همسفری

        عشق پایینده ترین قدرت این عالم نیست

        در گذر یا که گریز است و من دنبالش

        واژه ای نیست که شرح دل من را بریزد بیرون

        کیست مشعوف ز زیبایی این رسوایی

        سپاسگزارم بانوی سحر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        وجیهه بانو گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        هزاران سلام و درود به شما سحر زیبا رویم

        چقدر چهره شما زیبا و جذابه ماشاءالله

        و چه لبخند دلنشینی دارین خواهر قشنگم:)

        من که حظ کردم از این تصویر و این همه زیبایی خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

        ممنونم سحر عزیزم از ابراز لطف و محبتی که دارین ، همینطور خدا قوت به شما نازنینم و همه بانوان پر تلاشی که علاوه بر کارهای روزمره زمانی رو به خودشون اختصاص میدن ، که در این چند روز کاملا پی بردم به اهمیت این موضوع…..

        و اما بی شک زیبایی در شماست سحرجان که زیبا میبینید و به قول دوست مون سمانه صوفی عزیز اعتبار همه این کلمات و نوشته ها متعلق به الله یکتاست…

        واقعا من از خودم هیچ ندارم و هر چه هست اوست….

        همین چند دقیقه پیش برای یکی از عزیزان نوشتم باز هم باید برای خودم یادآوری کنم که : کلمات روح و جان دارند…

        چقدر کامنت تون پر بود از احساس عالی دوست زیبا رویم…

        اول که خودم خوندمش خندیدم و بعدا بلندتر برای اقای حافظان هم خوندم و کلیییییی با هم خندیدیم…

        الهی زندگیتون پر باشه از خنده و احساس خوب دوست خوبم:)))

        چقدرررررررررررررر خوشحالم که با همسرتون در این فضا هستین براتون هر لحظه موفقیت و پیشرفت در همه زوایای زندگیتون رو از خداوند خواستارم…

        عاشقتم دوست بانمکم که برام نوشتین و از خوندن کامنت تون لذت بردیم ..

        منتظرم به زودی خبرهای عالی از پیشرفت ها و پیروزی ها و رسیدن به خواسته هاتونو بخونم و بیشتر لذت ببرم…

        همراه با همسرتون در پناه عشق و نور الهی باشید سحر عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    سلا م به شما استاد عزیز خانم شایسته ی دوست داشتنی و دوستان.

    توی قسمت ٩ سفر به دور امریکا شما به ما یاد دادی خانم شایسته، که هر زیبایی رو‌دیدیم خدارو شکر کنیم و بگیم خدایا من میخوام بیشتر از این زیبایی ها چشمم ببینه. من از این فرکانس بیشتر میخوام…

    این چند سالی که سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو‌میبینیم انصافا خود من یکی به زیبایی های بیشتر هدایت شدم، این روزها هم خودم رو آگاهانه در معرض دیدن فایلای سفر به دور امریکا از اول قرار دادم چون دلم زیبایی و سفر بیشتر میخواست… به خواهرم میگفتم این همه که جاهای زیبا میرم سفر ، به خاطر دیدن این فایل هاست ..

    یکم پیش تو قسمت 11 سفر به دور امریکا کامنت گذاشتم و از معجزات امروز که بعد از دیدن ، گوش دادن فایل ها اتفاق افتاد نوشتم …

    از اینکه قرارِ سفر برم .

    سفری که معجزه وار جور شد، و حداقل تا نیمه ی شهربور فکر نمیکردم سفری در پیش داشته باشیم.

    اما خب من درخواست رو داده بودم به خدا و خدا هم که سریع اجابت میکنه… قرار شد برم شمال.

    و جالب اینکه :الان من اصلا باید خواب میبودم ،گفتم بذار یک کاری انجام بدم تو سایت که اصلا یادم نیست چی بود بعد بخوابم ، دیدم اااا فایل جدید..

    ٣٠ ثانیه بیشتر از فایل رو هنوز ندیدم اما اون درختا اون منظره هوش از سرم برد، و گفتم کامنت بذارم، البته بگم که خیلی وقت ها دوست دارم زود کامنت بذارم رو فایلِ جدید، یه دلیلش اینه که من در مدار دریافت و دیدن فایل تو لحظات اولی که آپلود شده بودم و یکیشم اینکه دوست دارم شاگرد خوبی بشم و کامنتم صفحات اول باشه… ایشالا این رفتارم درست میکنم که کامنت رو فقط برای دل ِ خودم و درکی که داشتم بذارم.

    اما خواستم صادق باشم.

    خلاصه گفتم پس حالا که خدا هی زیباییه بیشتر نشون میده، معلومه که این سفرمون خیلییی بینظیرتر از همیشه خواهد شد.

    ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: