https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
666نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد بسیار خوش تیپ و مریم بانوی خستگی ناپذیر
من هر موقع که با نجوای درونی خودم که از خداوند میخواهم من را هدایت کنه به خوبی آرامش و زیبایی و ثروت به نشانه بسیار عالی هدایت میشوم که امروز صبح به این فایل بسیار عالی آشنا شدم که چقدر میتونه علیرغم زیبایی این همه درس زندگی درونش باشه که چه بسا گذشتن از ترس سر آغاز تحولی دوباره در زندگی میباشد اون جسارت باعث میشه به تجربیات جدیدی برسی که ممکنه سرنوشت زندگی را در هر شرایط سنی تغییر بده یاد داستان چه کسی پنیر من را جابجاکرد افتادم که واقعا داستان زندگی تمامی انسانها میباشد که اگه بترسی و تغییری در خودت ایجاد نکنی نابود میشوی که وقتی تجسم اون دو تا کوتوله و اون دو تا موش را تصور میکنم چند بعد را در یک داستان همزمان نوشته بود که هم ترس برای تغییر وجود داشت هم شجاعت برای رسیدن به محل جدید داستان پنیر برای من خیلی جالب و خیلی ترسناک از بابت اینکه توی زندگی باید حرکت کرد در غیر این صورت باخت بزرگی در انتظارمان خواهد بود که خداوند هم میفرماید از تو حرکت از من برکت
این فایل بسیار زیباست و بسیار درس شجاعت و دل به دریا زدن برای رسیدن به اهداف بالاتر را به ما نشان میدهد که اون خانوم زیبا چطور شجاعتی در خودش به وجود آورده بود و سعی میکرد دست به تجربه های جدیدی بزند بسیار عالی بود که چقدر راحت بدون اینکه از ارتفاع و سنگلاخ بودن که شاید به بدنش آسیبی برسد به بالاترین نقطه میرفت و جالب اینکه باز دوباره وارد مرحله جدیتری از تجربه برای شیرجه زدن در آب را حس میکرد و بعد تجربه جدیتری از اینکه آب گوارا در اثر ذوب شدن برف و در نهایت سردی خاصی دارد که شهامت خوبی میخواهد که تن به آب بزنی و تمام رفتار اون خانم زیبا تحسین بر انگیزه و اون آقای جوان زیبا که قدرت ریسک کمتری داشت ولی با این حال پای جای رد پای دوستش میگذاشت و از تجربه و شهامتش برای رسیدن به تجربه جدیدی استفاده میکرد و این به نظر من هم عالی هست از زیبایی که نگو چقدر زیبا واقعا یه تابلوی بسیار زیبا که با مهارت خاصی نقاشی شده چه رنگهای جذابی هر متر با متر آن یه رنگ زیبا یه زیبایی خاصی را به من نشان میده خدایا شکرت که من را هدایت به دیدن این همه زیبایی کردی استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاسگذاری میکنم که رسول وحی الهی برای هدایت من میشوی بدون هیچ چشم داشتی خدایا شکرت که من را در فرکانس استاد قرار دادی که معنی واقعی پرستش خداوند را بچشم خدایا شکرت
از دوستان عزیزم و خانواده عباسمنش تشکر را دارم که با ثبت دیدگاه باعث هدایت من میشون
سلام به استاد بسیار خوش تیپ و مریم بانوی خستگی ناپذیر
من هر موقع که با نجوای درونی خودم که از خداوند میخواهم من را هدایت کنه به خوبی آرامش و زیبایی و ثروت به نشانه بسیار عالی هدایت میشوم که امروز صبح به این فایل بسیار عالی آشنا شدم که چقدر میتونه علیرغم زیبایی این همه درس زندگی درونش باشه که چه بسا گذشتن از ترس سر آغاز تحولی دوباره در زندگی میباشد اون جسارت باعث میشه به تجربیات جدیدی برسی که ممکنه سرنوشت زندگی را در هر شرایط سنی تغییر بده یاد داستان چه کسی پنیر من را جابجاکرد افتادم که واقعا داستان زندگی تمامی انسانها میباشد که اگه بترسی و تغییری در خودت ایجاد نکنی نابود میشوی که وقتی تجسم اون دو تا کوتوله و اون دو تا موش را تصور میکنم چند بعد را در یک داستان همزمان نوشته بود که هم ترس برای تغییر وجود داشت هم شجاعت برای رسیدن به محل جدید داستان پنیر برای من خیلی جالب و خیلی ترسناک از بابت اینکه توی زندگی باید حرکت کرد در غیر این صورت باخت بزرگی در انتظارمان خواهد بود که خداوند هم میفرماید از تو حرکت از من برکت
این فایل بسیار زیباست و بسیار درس شجاعت و دل به دریا زدن برای رسیدن به اهداف بالاتر را به ما نشان میدهد که اون خانوم زیبا چطور شجاعتی در خودش به وجود آورده بود و سعی میکرد دست به تجربه های جدیدی بزند بسیار عالی بود که چقدر راحت بدون اینکه از ارتفاع و سنگلاخ بودن که شاید به بدنش آسیبی برسد به بالاترین نقطه میرفت و جالب اینکه باز دوباره وارد مرحله جدیتری از تجربه برای شیرجه زدن در آب را حس میکرد و بعد تجربه جدیتری از اینکه آب گوارا در اثر ذوب شدن برف و در نهایت سردی خاصی دارد که شهامت خوبی میخواهد که تن به آب بزنی و تمام رفتار اون خانم زیبا تحسین بر انگیزه و اون آقای جوان زیبا که قدرت ریسک کمتری داشت ولی با این حال پای جای رد پای دوستش میگذاشت و از تجربه و شهامتش برای رسیدن به تجربه جدیدی استفاده میکرد و این به نظر من هم عالی هست از زیبایی که نگو چقدر زیبا واقعا یه تابلوی بسیار زیبا که با مهارت خاصی نقاشی شده چه رنگهای جذابی هر متر با متر آن یه رنگ زیبا یه زیبایی خاصی را به من نشان میده خدایا شکرت که من را هدایت به دیدن این همه زیبایی کردی استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاسگذاری میکنم که رسول وحی الهی برای هدایت من میشوی بدون هیچ چشم داشتی خدایا شکرت که من را در فرکانس استاد قرار دادی که معنی واقعی پرستش خداوند را بچشم خدایا شکرت
از دوستان عزیزم و خانواده عباسمنش تشکر را دارم که با ثبت دیدگاه باعث هدایت من میشون
واقعا چه طبیعت زیبایی ادم لذت میبره . اسمون ابی . چمن زار زیبا . به شخصه خودم عاشق طبیعت و چمن زارم و جالب هم هست که دانشگاهم افتاده وسط یه جنگل تو سر سبز ترین استان ایران.
این دانشگاه کلا جنگله ساختمون وسطش. خیلی بزرگه.
یه نکته جالبی هم که برام بود . واقعا هدایت الهیه . این روز ها خیلی به ویژگی همسر مورد علاقم و داشتن یه رابطه عاشقانه فکر میکنم . حتی به پدر زنم هم فکر کردم چه جور ادمی باشه (≧▽≦)
حالا برام جالبه تو همین فیلم برخوردم به خانوم هایی که دقیقا یه جورایی الگو بودن برام تو تجسم ویژگی های مثبت همسرم.
مثل اون خانوم شجاعی که از ارتفاع پرید. یه انسان شجاع و قوی و مستقل . عاشق طبیعت . ادمی نیست که بگه ولش کن حال ندارم . خودش عاشق امتحان کردن چیزای جدیده. خودش میخواد که به ترساش غلبه کنه . میخواد که یه ورژن بهتر از خودشو بسازه.
منم عاشق کسیم که مثل خودم عاشق طبیعت باشه . مثل خانم شایسته پا به پام بیاد . حتی در شرایطی که خیلی خستس اینقدر قوی باشه که بازم یه چند قدم دیگه ادامه بده . یه ادم قوی . با اراده . با هدف. کسی که تمرکزش به نکات مثبت باشه . هر چند دقیقه توجهتو به یه نکته مثبت جلب کنه . یه خاطره خوب . یه گل قشنگ . اسمون زیبا.
منم برای اینکه خودمو برای همچین ادمی اماده کنم سعی میکنم وارد ترس هام بشم . حدود خودمو بشکنم .
با اینکه خودم اصلا رابطه ی خوبی با اب ندارم . ولی هر وقت جایی بچه ها میرن تو اب میگن منم بیام . منم میرم تو اب . منم با شادیشون همراهی میکنم .
یا حتی دوستم گیتار میزد گفت که کنار ساحل بریم با هم اجرا کنیم . اولش خیلی خجالت میکشیدم . ولی گفتم نه باید برم . رفتیم کنار دریا . دیوانه کننده . صدای دریا میومد . و خیلی قشنگ باهم اجرا کردیم. من ساز دهنی میزدم . بداهه نوازی کردم .
فکر میکردم خیلی کارم ابتداییه یا صدای سازم اصلا خوب نیس چون قدیمیه . ولی دوستم خیلی خوشش اومد و حتی به چند نفر نشون داد فیلممونو همه گفتن عالیه.
چند وقت پیش هم که حماسه افریدم.(ノ≧∇≦)ノ ミ ┻━┻
تو همون روز اول ورودم به دانشگاه همه منو دیگه میشناسن . (◕ᴗ◕)
جشن ورودی های سال جدید بود . بعد وسط جشن اعلام کرد مسابقه داریم برا اقایون . من همون لحظه بدون فکر کردن وایسادم سر پا که اول همه منو بیبینن . خودمو گذاشتم تو عمل انجام شده.
یه بخشی از وجودم میگفت
چیکار داری میکنی؟
اون یکی میگفت
دیگه الان برا پشیمونی خیلی دیره . نگاه همه دارن برات دست میزنن پاشو برو رو صحنه . افرین پاشو
(ʘᴗʘ)
خلاصه رفتم رو صحنه . حقیقتش پام داشت میلرزید محکم کوبیدمش رو زمین سفت که نلرزه
تنها کسی هم که داوطلب شده بود من بودم . بین اون همه جمعیت هیچ کی جرات همچین کاری رو نداشت .
مجری چند نفرو همین طوری اورد بالا . من خیلی استرس داشتم . مجری هم باهم صحبت میکرد . منم هی جواب میدادم . جمعیت کلا داشتن میخندیدن .
مجریم که خوشش اومده بود گیر داده بود به من . اولین سوالشم بهم گفت مجردی یا متاهل.
واکنش من به اون سوال خیلی جالب بود حتی تو نماهنگ دانشگاه گیلان ازش استفاده شد . ┐(´ー`)┌ مجرد دیگه
بعد معرفی اومد گفت اقا بیا یه شعر بخون . اینو که گفت کابوس بچگیم زنده شد . یادم اومد چرا همیشه از این مسابقات میترسیدم .
رو کردم بهش گفتم بابا من تمام عمرم اهنگ بیکلام گوش دادم چیزی بلد نیستم بیخیال ما شو .
مجریم دیگه ول نمی کرد . حقیقتش 80 درصد جمعیت هم دختر ها بودن یکم دیگه زیادی برام سخت بود .
بعد کلی اصرار میکروفونو از تو دستش گرفتم گفتم الان یکاریش میکنم یکم فرصت بهم بده
کلا چشام بسته بود . یادمه مجری چند تا چیز گفت ولی نشنیدم اصلا. همون طوری با چشمای بسته و صدای لرزون شروع کردم به خوندن جان مریم تنها اهنگی که بلد بودم . نمی دونم صدای دست میومد چی بود . شاید با صدای خودم احساس کردم هماهنگ شدم با جمعیت . جراتشو پیدا کردم . یهو تو اون قسمت (( کاش میخوابیدم … )) اوج گرفتم با دستم داشتم میخوندم . با تمام توانم خوندم . جمعیت رفت هوا همه جیغ سالن رفت رو هوا .
مجریه به زور میکروفونو ازم گرفت
اخرشم همه کلی دست برام زدن
خلاصه دیگه تو برگشتنم نشسته بودم کنار یکی از سال بالایی ها بودم . میگفت شنیدم یکی از سال اولیا امروز تو جشن ترکونده . نمی دونم چکار کرده .
بهش گفتم اره منم شنیدم دنبالش نگرد بچه خوبیه
امروز داشتم کانال فرهنگی هنری دانشگاه گیلانو چک میکردم . دیدم پیام یکی از دانشجو ها رو گذاشته بود . نوشته بود برنامه خوبی بود و فلان و اینا . مسابقه عالی بود کلی خندیدیم مخصوصا اون دانشجویی که اولش راضی نمی شد بخونه میگفت بلد نیستم و بعد ….
حالا من فعلا ورودی بهمنم . از اون موقع دانشگاه نرفتم . حالا بزار دانشگاه شروع بشه اون موقع قشنگه
خدایا شکرت همین روز اول دانشگاه چقدر قشنگ بود خدایا شکرت.
این کامنت رو حدودا 2 هفته بعد از دیدن این فایل دارم مینویسم چون تازه جواب امتحانم که پاسش کردم به دستم رسید. حالا چه ربطی به محتوای این فایل داره؟
داستان از اینجا شروع میشه که برای مهاجرت تحصیلی من به مدرک b2 ایتالیایی احتیاج داشتم و فشرده ترین کورسی که میشد گرفت برای این مدرک، یک کورس یکساله بود (a1 -a2 پنج ماه و نیم و b1-b2 هم پنج ماه و نیم) . توی اون آموزشگاهی که من دانشجو بودم یک جو سنگین بود که آی امتحان b2 سخته، بعضیا 2 ساله درگیرشن هنوزم نگرفتن، عین یه کنکوری باید براش وقت بذاری، خیلی کمن کسایی که یه ضرب پاسش کردن ( این امتحان که پنج مهارت listening/ speaking/writing … داره رو میشه مرحله مرحله پاس کرد مثلا speaking رو بیوفتی بعدا همون speaking رو ازت امتحان میگیرن فقط)
من وقتی سطح a2 رو تموم کردم سر یه سری مسائل به جای دوره فشرده b1-b2 ، دوره غیر فشرده b1 رو فقط برداشتم (یعنی تو همون 5.5 فقط کلاس b1 رو شرکت کردم امااااا اواسط ترم برای امتحان b2 هم ثبت نام کردم. چرا؟ میگم ولی قبلش حرفایی که بقیه میگفتن میگم :
تو آخه کیو دیدی b1 باشه بتونه b2 پاس کنه. فقط یه نفر بود اونم یه پسری که مخ زبان بود همزمان فرانسوی هم میخوند. الان که ثبت نام کردی دیگه برو در حد اینکه تجربش کنی بدونی آزمون چه شکلیه.
حتی یه عده بعد از آزمون همچنان برای من جزوه میفرستادن با این عنوان که برای دفعه بعد که آزمون میدی اینا به دردت میخوره.
یه سری نکته خیلی مهم بگم تا این ماجرای قبولی من جادویی به نظر نیاد و کاملا منطقشو بیرون بکشیم.
1 من تجربه زبان انگلیسی رو داشتم یعنی بلد بودم چطور زبان بخونم
2 تجربه تست های درک مطلب انگلیسی هم داشتم 50 درصد این آزمون تکنیکی حل میشد یعنی با ندونستن معنی یه سری لغات هول نکنی و متنو تا آخر بخونی و با کمک صورت سوال و متن گزینه ها و حالا تاپیک مطلب و لغاتی که از قبل بلدی رو هم رفته بتونی جواب درست رو انتخاب کنی
3 که به نظر من خیلی مهمه من یک نفر رو دیده بودم که قبل من این کارو کرده . یعنی b1 بوده سطحش ولی امتحان b2 داده و قبول شده
4 بار ها از استادمون شنیده بودم ( کسی که قبولش داشتم) که b2 خیلی گرامر جدیدی نداره و اصل گرامر امتحان b2 از گرامرای کتاب b1 هستش و کتاب درسی سطح b2 بیشتر لغت جدید داره
5 من امتحانای سال قبلو شروع کردم از اواسط ترم حل کردن، و عملا چم و خمش دستم اومد. و با این کار دایره لغاتم بالا رفت و نیازی به مطالعه کتاب b2 نبود چون لغاتو من تو امتحانا یاد گرفتم
6 حل امتحانا خییییلی سخت نبود برام چون در طول ترم من واقعا تلاش میکردم دایره لغاتمو با خوندن متنای مختلف بالا ببرم
الان بعد نوشتن اینا قبولیم واقعا منطقیه و از حق نگذریم من نمرم هم شبیه کسی که کلاس b2 رفته نبود و پایین تر بود ولی میخوام بگم به قبولی رسیدم.
چیزی که باعث شد این متنو اینجا بنویسم این بود که این اقا توی این ویدئو یک الگو داشت یه کسی که قبل اون از همون ارتفاع شیرجه زده و موفق آمیز بوده. من اوایل کلاسم پشیمون بودم که چرا فشرده برنداشتم و تو فکرم گفتم اگه فقط یه نفرو ببینم که با سطح b1 امتحان b2 قبول شده باشه میرم ثبت نام میکنم . خدایا فقط یکیو نشون من بده. چند روز بعدش یکی از بچه ها گفت : آره دوست پسر من این کارو کرده ( همون که فرانسه هم میخوند) و منم میخوام همین کارو کنم زودتر آزمون بدم.
بگم که بعدا این خانوم گفت نه نمیرسم و شرکت نکرد ولی همین که به من گفت دوست پسرش از پس این کار بر اومده من گفتم این همون یه نفری بود که من میخواستم.
خلاصه بگم من اون امتحانو یک ضرب پاس کردم جوری که خیلیا تعجب کردن از قبولی من اما الان دیدیم که با داشتن الگو و اون تجربه های قبلی خیلی هم دور از ذهن نبوده
همین
شبیه شیرجه های شجاعانه این خانوم و دوستش بود گفتم بنویسم
دوست عزیز ممنون بابت کامنت زیبا و تجربه قشنگت (◍•ᴗ•◍)
منم خواستم اینجا تجربه کوچیکی از خودم درباره همین موضوع بگم.
من خودم برای کنکور میخوندم . کلا خودم میخوندم و تو خونه بودم و خیلی از جو بیرون اطلاعی نداشتم.
نسبت به کتاب های کنکور هم اطلاعی نداشتم . سال اخر کتاب های جامع یه موسسه ای رو خریدم.
پیش خودم میگفتم همش کتاب تسته برای ما دانش اموزا نوشته شده همشون خوبن.
من شروع کردم به زدن تستای این کتاب. بعد نگاه میکردم هی نمی تونم بزنم. سخته نمیشه. با خودم گفتم این کتاب برا دانش اموزاس دیگه باید بزنم همه اینارو میزنن. مگه میشه من نزنم . نه فقط دقت نکردم . این تستا که همش اسونه دقت کن .
کلا تو ذهنم بود یه کتاب اسون خریدم . باید دقت کنم بقیه دارن اینارو میزنن.
من وقت گذاشتم . تستاشو زدم . دیگه به جایی رسیدم که مثل اب خوردن واقعا مباحثشو حل میکردم . کلا هم دانش اموزی بودم که برخلاف بقیه از سختی مباحث نمی نالیدم .
گذشت بعد من دیدم هرجا ازم میپرسن چی تست میزنی ؟
من میگفتم این کتاب .
همه یه جوری نگاهم میکردن میگفتن یکم سنگین نیست برات
گفتم راحته یکم دقت میخواد .
بعد ها که این کتاب رو به هر کی معرفی میکردم فهمیدم همه میگفتن
این کتاب سخت ترین کتابه و نمیشه اصلا حلش کرد . من نمی تونم . حتی نمی تونستن به حل کردنش فکر کنن .
با خودم گفتم من چون تو ذهنم این بود که قابل حله و همه حلش میتونن بکنن حتی من . رفتم جلو . و دیگه برام مثل اب خوردن شده بود .
نباید تحت تاثیر جو بقیه قرار بگیریم . این ازمون این مساله برای ما طراحی شده . راحته . کافیه یکم دقت کنیم.
حتی روز قبل کنکور با بچه ها سوال حل میکردیم. بچه ها بهم گفتن تو حتما رتبه میاری . بهم گفتن سوالای کنکور از اینایی که حل کردی راحت تره .
و باعث شدند که کنکور تو ذهنم تبدیل به یه مساله راحت و قابل حل بشه. و روز کنکور با این ذهنیت رفتم و بهترین نتیجه خودمو گرفتم . یه نتیجه رویایی و قبولی در رشته و دانشگاه مدنظرم.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
خوشحالم که امروز صبح رو با دیدن این سفر آرامشبخش و خوب شروع کردم
وای چه طبیعتی ،من عاشق این درختان سبز شدم ،
خدایا چقدر بکر و تمیز و خلوت
آسمان پاک و آبی و جاده های خلوت و خوب،
مردمان شجاع این سرزمین را تحسین میکنم،
خودم یه باور اشتباهی دارم که چون خانم هستم نیاز به حمایت یه آقا دارم و همیشه آقایون از ما جلوترن و باید شجاع باشن ،
خوب شاید این باور با فرهنگ غلط و دیده ها وشنیده هام شکل گرفته ،
و جالبه اینکه یک جای دیگه دنیا خانمها اینقدر قدرتمند هستند که جلوتر از آقایون گام برمیدارن و مسیر را برای اونها هموار میکنند ،قدرت و شجاعت این خانم را تحسین میکنم که اینجور از صخره ها بالا رفت و اینقدر راحت میپرید تو آب یخ ،و مردها میتوانند بترسند بیشتر از ما ،مردها میتوانند ضعیف تر از ما باشند،واقعا این فایل یه درس بزرگ برام داشت و باید روی این باورم کار کنم
و سلام به دوستان هم مداری عزیزم در سریال سفر به دور آمریکا
چقدر زیبا بود شروع این فایل با یه نقاشی فوقالعاده پروردگارم واقعا زیبا بود کوه و ابر های زیبا و درختان زیبا دو طرف جاده واقعا جاده رویایی و زیبایی بود خیلی لذت بردم
آفرین به این خالق که به این زیبایی خلق میکنه
خدارو شکر که فورد عزیزمون هم هست و میتونیم این جاده صعب العبور و بریم
وای خدای من چقد خوشگله این منظره ای که پارک کردیت واقعا زیبا ولذت بخش آن شالله ما هم هدیات بشیم به همچین جای زیبایی و لذت ببریم خداروشکر که عضو این سایت الهی هستم و میتونم این زیبایی ها رو ببینم
به به چه گل های قشنگی من که فقط دارم تو این فایل زیبایی میبینم و تحسین میکنم اسناد عزیزم که خیلی با عزت نفس بالا با همه به راحتی ارتباط برقرار میکنند
امیدوارم من هم بتونم همینجوری باشم خیلی دوست دارم ولی هنوز نمیتونم ارتباط برقرار کنم
و راحت باشم
خداروشکر بابت این آبشار زیبا و اینکه من میتونم ببینم چه آب زلالی چقد سنگ های خوشگلی هست که مشخصه واقعا احسنت به این نقاش چیره دست که به این زیبایی اینجا رو نقاشی کرده
تحسین میکنم استاد و که به اون خانم کمک کرد و تحسین میکنم اون خانم و که سن و سال براش مهم نیست و تونسته بیاد یه همچین جایی
و همچنین تحسین میکنم این دختر خانم زیبا رو که با عشق صخره رو بالا میره و شیرجه میزنه آفرین بهش اعتماد بنفس فوق العاده ای داره
و شجاعت فوق العاده ای داره
و ممنون از استاد که اینقد زیبا صحبت کردید راجع به این موضوع واقعا لذت بردم از این فایل سراسر زیبایی و آگاهی های ناب .
خدارو صد هزار مرتبه شکر که بودن در این سایت و دیدن این سریال روزی من شد
و هرکس را خدا راهنمایى کند، هیچ گمراه کنندهاى نخواهد داشت. آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟!
با سلام خدمت همگی عشاق خدا
از خدا بخواهیم خودش مارا هدایت و راهنمایی کند من امشب هدایت شدم به این فایل زیبا باز هم دیدم باز هم میخوام بنویسم مگه فقط یبار باید از زیباییها نوشت و گفت این فایلها اگر صدها بار هم تکرار بشن قدرت فرکانس مارو بهتر و بیشتر میکنند پس بارها میبینم و مینویسم
این جاده خیلی زیباست چقدر استاد با آرامش رانندگی میکنه چقدر آرومه چه خنده زیباییی در اکثر موارد استاد میگه خدا هدایتمون میکنه بله استاد جان خدا شمارو هدایت کرده این همه زیباییها و نعمتهای قشنگی که خدا آفریده به این همه آدم نشون البته بعدها خدا میدونه تعداد بینندگان چقدر زیاد بشه این هم برنامه خداست وگرنه میتونستی تنهایی لا مریم بانو لذتشو ببری ولی برای ما هم به اشتراک گزاشتی خب آیا این غیر از هدایت خداست
بله وقتی امیدم به خدا باشه خدا هدایتم میکنه اما آیا من چقدر به خدا امید دارم من دقت کردم گاهی حتی برای ثانیه ای از همه بریدم و به خدا نگاه کردم دمت گرم خدا به خاطر همون لحظه هم حسابی پرچم منو بالا بردی دستمو گرفتی
خب از هر طرف که نکاه کنی همش سرسبزیه مثل بهار میمونه این منطقه از بس زیباست حتما پاییزش خییییییلی قشنگه تصور میکنم این درختا همش رنگی رنگی میشن خداجونم خیلی زیباست
اصلا نمیشه هیچ جوری ازش بنویسی فقط باید ببینی حالا اگه از نزدیک دیگه چی بگم من
این گلهای بنفش خیلی قشنگن که بیشتر تو بهار دیده میشن چه سکوتی چه آرامشی توی این تریل زیبا وجود داره باید دقیقا همونجا راه بری و عظمت خدا رو تماشا کنی و آرامش بگیری و لذت ببری
این آبشار زیبا توی دل این طبیعت بکر و زیبا چقدر خلوت چقدر آروم چقدر حس خوبی داره نگاه کنی و لذت ببری
اون خانم چقدر قشنگ شنا میکنه توی ای آب سرد چه حس خوبیه حتی تصورشم هم لذتبخشه حالا دیگه اونجا باشی
استاد جون در همه حال دست آدمها رو میگیری خدا دستتو بگیره
بانو مریم خانم گل هم رفته اون سط رو یه سنگ نشسته پاچه ها رو بالا زده داره میگه آب سرده مثل زنبور نیش میزنه مریم بانو دلم برا آشپزیات تنگ شده بعضی وقتا یه فایل کامل برامون دستورات آشپزی میدادی خیلی عالی بود
اوووووووووو خدا جونم اون خانمه چقدر توی آب سرد شنا میکنه همش میره از اون بالا میپره تو آب
هزاران بار بدنشو ریست کرد خوشبحالش منم واقعا دلم میخواد حالم اینجوری خوب بشه
والا استاد منم دلم برای کوهستان و چشمه و رود تنگ شده اره استاد جونم بدن رو باید بهش فشار بیاری تا پرورش پیدا کنه
الهییییییییییییی بازم جاده های پهن زیبا و خلوت و لاینهای زیاد کوههای سرسبز از هر طوف که نگاه کنی وجود داره و آسمون در نهایت بسیار آبی و با ابرهای گوگولی سفید خوشگل نرم و البته که وقتی به خدا اعتماد داشته باشی خدا هدایتت میکنه تو این بهشتها زندگی کنی مثل استاد مثل این مردم
این سرزمین به برکت وجود آدمهای بسیار خوبی که داره از بس نعمت داره و از بس گسترده س روز به روز زیباییهاش بیشتر میشه
این مسیر اینقدر قشنگه که اصلا نمیشه ازش نوشت فقط باید نگاه کنم
استاد از اینکه این همه زیبایی و نعمت رو به ما نشون میدی ازتون ممنونم
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر نامم به نامت باز شد
دفتری از نام تو زیور گرفت
کا آن از چرخ بالاتر گرفت
سلام به استاد بسیار خوش تیپ و مریم بانوی خستگی ناپذیر
من هر موقع که با نجوای درونی خودم که از خداوند میخواهم من را هدایت کنه به خوبی آرامش و زیبایی و ثروت به نشانه بسیار عالی هدایت میشوم که امروز صبح به این فایل بسیار عالی آشنا شدم که چقدر میتونه علیرغم زیبایی این همه درس زندگی درونش باشه که چه بسا گذشتن از ترس سر آغاز تحولی دوباره در زندگی میباشد اون جسارت باعث میشه به تجربیات جدیدی برسی که ممکنه سرنوشت زندگی را در هر شرایط سنی تغییر بده یاد داستان چه کسی پنیر من را جابجاکرد افتادم که واقعا داستان زندگی تمامی انسانها میباشد که اگه بترسی و تغییری در خودت ایجاد نکنی نابود میشوی که وقتی تجسم اون دو تا کوتوله و اون دو تا موش را تصور میکنم چند بعد را در یک داستان همزمان نوشته بود که هم ترس برای تغییر وجود داشت هم شجاعت برای رسیدن به محل جدید داستان پنیر برای من خیلی جالب و خیلی ترسناک از بابت اینکه توی زندگی باید حرکت کرد در غیر این صورت باخت بزرگی در انتظارمان خواهد بود که خداوند هم میفرماید از تو حرکت از من برکت
این فایل بسیار زیباست و بسیار درس شجاعت و دل به دریا زدن برای رسیدن به اهداف بالاتر را به ما نشان میدهد که اون خانوم زیبا چطور شجاعتی در خودش به وجود آورده بود و سعی میکرد دست به تجربه های جدیدی بزند بسیار عالی بود که چقدر راحت بدون اینکه از ارتفاع و سنگلاخ بودن که شاید به بدنش آسیبی برسد به بالاترین نقطه میرفت و جالب اینکه باز دوباره وارد مرحله جدیتری از تجربه برای شیرجه زدن در آب را حس میکرد و بعد تجربه جدیتری از اینکه آب گوارا در اثر ذوب شدن برف و در نهایت سردی خاصی دارد که شهامت خوبی میخواهد که تن به آب بزنی و تمام رفتار اون خانم زیبا تحسین بر انگیزه و اون آقای جوان زیبا که قدرت ریسک کمتری داشت ولی با این حال پای جای رد پای دوستش میگذاشت و از تجربه و شهامتش برای رسیدن به تجربه جدیدی استفاده میکرد و این به نظر من هم عالی هست از زیبایی که نگو چقدر زیبا واقعا یه تابلوی بسیار زیبا که با مهارت خاصی نقاشی شده چه رنگهای جذابی هر متر با متر آن یه رنگ زیبا یه زیبایی خاصی را به من نشان میده خدایا شکرت که من را هدایت به دیدن این همه زیبایی کردی استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاسگذاری میکنم که رسول وحی الهی برای هدایت من میشوی بدون هیچ چشم داشتی خدایا شکرت که من را در فرکانس استاد قرار دادی که معنی واقعی پرستش خداوند را بچشم خدایا شکرت
از دوستان عزیزم و خانواده عباسمنش تشکر را دارم که با ثبت دیدگاه باعث هدایت من میشون
در پناه خداوند یکتا شاد سلامت و تندرست باشید
ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر نامم به نامت باز شد
دفتری از نام تو زیور گرفت
کا آن از چرخ بالاتر گرفت
سلام به استاد بسیار خوش تیپ و مریم بانوی خستگی ناپذیر
من هر موقع که با نجوای درونی خودم که از خداوند میخواهم من را هدایت کنه به خوبی آرامش و زیبایی و ثروت به نشانه بسیار عالی هدایت میشوم که امروز صبح به این فایل بسیار عالی آشنا شدم که چقدر میتونه علیرغم زیبایی این همه درس زندگی درونش باشه که چه بسا گذشتن از ترس سر آغاز تحولی دوباره در زندگی میباشد اون جسارت باعث میشه به تجربیات جدیدی برسی که ممکنه سرنوشت زندگی را در هر شرایط سنی تغییر بده یاد داستان چه کسی پنیر من را جابجاکرد افتادم که واقعا داستان زندگی تمامی انسانها میباشد که اگه بترسی و تغییری در خودت ایجاد نکنی نابود میشوی که وقتی تجسم اون دو تا کوتوله و اون دو تا موش را تصور میکنم چند بعد را در یک داستان همزمان نوشته بود که هم ترس برای تغییر وجود داشت هم شجاعت برای رسیدن به محل جدید داستان پنیر برای من خیلی جالب و خیلی ترسناک از بابت اینکه توی زندگی باید حرکت کرد در غیر این صورت باخت بزرگی در انتظارمان خواهد بود که خداوند هم میفرماید از تو حرکت از من برکت
این فایل بسیار زیباست و بسیار درس شجاعت و دل به دریا زدن برای رسیدن به اهداف بالاتر را به ما نشان میدهد که اون خانوم زیبا چطور شجاعتی در خودش به وجود آورده بود و سعی میکرد دست به تجربه های جدیدی بزند بسیار عالی بود که چقدر راحت بدون اینکه از ارتفاع و سنگلاخ بودن که شاید به بدنش آسیبی برسد به بالاترین نقطه میرفت و جالب اینکه باز دوباره وارد مرحله جدیتری از تجربه برای شیرجه زدن در آب را حس میکرد و بعد تجربه جدیتری از اینکه آب گوارا در اثر ذوب شدن برف و در نهایت سردی خاصی دارد که شهامت خوبی میخواهد که تن به آب بزنی و تمام رفتار اون خانم زیبا تحسین بر انگیزه و اون آقای جوان زیبا که قدرت ریسک کمتری داشت ولی با این حال پای جای رد پای دوستش میگذاشت و از تجربه و شهامتش برای رسیدن به تجربه جدیدی استفاده میکرد و این به نظر من هم عالی هست از زیبایی که نگو چقدر زیبا واقعا یه تابلوی بسیار زیبا که با مهارت خاصی نقاشی شده چه رنگهای جذابی هر متر با متر آن یه رنگ زیبا یه زیبایی خاصی را به من نشان میده خدایا شکرت که من را هدایت به دیدن این همه زیبایی کردی استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاسگذاری میکنم که رسول وحی الهی برای هدایت من میشوی بدون هیچ چشم داشتی خدایا شکرت که من را در فرکانس استاد قرار دادی که معنی واقعی پرستش خداوند را بچشم خدایا شکرت
از دوستان عزیزم و خانواده عباسمنش تشکر را دارم که با ثبت دیدگاه باعث هدایت من میشون
در پناه خداوند یکتا شاد سلامت و تندرست باشید
سلام دوستان (◍•ᴗ•◍)
واقعا چه طبیعت زیبایی ادم لذت میبره . اسمون ابی . چمن زار زیبا . به شخصه خودم عاشق طبیعت و چمن زارم و جالب هم هست که دانشگاهم افتاده وسط یه جنگل تو سر سبز ترین استان ایران.
این دانشگاه کلا جنگله ساختمون وسطش. خیلی بزرگه.
یه نکته جالبی هم که برام بود . واقعا هدایت الهیه . این روز ها خیلی به ویژگی همسر مورد علاقم و داشتن یه رابطه عاشقانه فکر میکنم . حتی به پدر زنم هم فکر کردم چه جور ادمی باشه (≧▽≦)
حالا برام جالبه تو همین فیلم برخوردم به خانوم هایی که دقیقا یه جورایی الگو بودن برام تو تجسم ویژگی های مثبت همسرم.
مثل اون خانوم شجاعی که از ارتفاع پرید. یه انسان شجاع و قوی و مستقل . عاشق طبیعت . ادمی نیست که بگه ولش کن حال ندارم . خودش عاشق امتحان کردن چیزای جدیده. خودش میخواد که به ترساش غلبه کنه . میخواد که یه ورژن بهتر از خودشو بسازه.
منم عاشق کسیم که مثل خودم عاشق طبیعت باشه . مثل خانم شایسته پا به پام بیاد . حتی در شرایطی که خیلی خستس اینقدر قوی باشه که بازم یه چند قدم دیگه ادامه بده . یه ادم قوی . با اراده . با هدف. کسی که تمرکزش به نکات مثبت باشه . هر چند دقیقه توجهتو به یه نکته مثبت جلب کنه . یه خاطره خوب . یه گل قشنگ . اسمون زیبا.
منم برای اینکه خودمو برای همچین ادمی اماده کنم سعی میکنم وارد ترس هام بشم . حدود خودمو بشکنم .
با اینکه خودم اصلا رابطه ی خوبی با اب ندارم . ولی هر وقت جایی بچه ها میرن تو اب میگن منم بیام . منم میرم تو اب . منم با شادیشون همراهی میکنم .
یا حتی دوستم گیتار میزد گفت که کنار ساحل بریم با هم اجرا کنیم . اولش خیلی خجالت میکشیدم . ولی گفتم نه باید برم . رفتیم کنار دریا . دیوانه کننده . صدای دریا میومد . و خیلی قشنگ باهم اجرا کردیم. من ساز دهنی میزدم . بداهه نوازی کردم .
فکر میکردم خیلی کارم ابتداییه یا صدای سازم اصلا خوب نیس چون قدیمیه . ولی دوستم خیلی خوشش اومد و حتی به چند نفر نشون داد فیلممونو همه گفتن عالیه.
چند وقت پیش هم که حماسه افریدم.(ノ≧∇≦)ノ ミ ┻━┻
تو همون روز اول ورودم به دانشگاه همه منو دیگه میشناسن . (◕ᴗ◕)
جشن ورودی های سال جدید بود . بعد وسط جشن اعلام کرد مسابقه داریم برا اقایون . من همون لحظه بدون فکر کردن وایسادم سر پا که اول همه منو بیبینن . خودمو گذاشتم تو عمل انجام شده.
یه بخشی از وجودم میگفت
چیکار داری میکنی؟
اون یکی میگفت
دیگه الان برا پشیمونی خیلی دیره . نگاه همه دارن برات دست میزنن پاشو برو رو صحنه . افرین پاشو
(ʘᴗʘ)
خلاصه رفتم رو صحنه . حقیقتش پام داشت میلرزید محکم کوبیدمش رو زمین سفت که نلرزه
تنها کسی هم که داوطلب شده بود من بودم . بین اون همه جمعیت هیچ کی جرات همچین کاری رو نداشت .
مجری چند نفرو همین طوری اورد بالا . من خیلی استرس داشتم . مجری هم باهم صحبت میکرد . منم هی جواب میدادم . جمعیت کلا داشتن میخندیدن .
مجریم که خوشش اومده بود گیر داده بود به من . اولین سوالشم بهم گفت مجردی یا متاهل.
واکنش من به اون سوال خیلی جالب بود حتی تو نماهنگ دانشگاه گیلان ازش استفاده شد . ┐(´ー`)┌ مجرد دیگه
بعد معرفی اومد گفت اقا بیا یه شعر بخون . اینو که گفت کابوس بچگیم زنده شد . یادم اومد چرا همیشه از این مسابقات میترسیدم .
رو کردم بهش گفتم بابا من تمام عمرم اهنگ بیکلام گوش دادم چیزی بلد نیستم بیخیال ما شو .
مجریم دیگه ول نمی کرد . حقیقتش 80 درصد جمعیت هم دختر ها بودن یکم دیگه زیادی برام سخت بود .
بعد کلی اصرار میکروفونو از تو دستش گرفتم گفتم الان یکاریش میکنم یکم فرصت بهم بده
کلا چشام بسته بود . یادمه مجری چند تا چیز گفت ولی نشنیدم اصلا. همون طوری با چشمای بسته و صدای لرزون شروع کردم به خوندن جان مریم تنها اهنگی که بلد بودم . نمی دونم صدای دست میومد چی بود . شاید با صدای خودم احساس کردم هماهنگ شدم با جمعیت . جراتشو پیدا کردم . یهو تو اون قسمت (( کاش میخوابیدم … )) اوج گرفتم با دستم داشتم میخوندم . با تمام توانم خوندم . جمعیت رفت هوا همه جیغ سالن رفت رو هوا .
مجریه به زور میکروفونو ازم گرفت
اخرشم همه کلی دست برام زدن
خلاصه دیگه تو برگشتنم نشسته بودم کنار یکی از سال بالایی ها بودم . میگفت شنیدم یکی از سال اولیا امروز تو جشن ترکونده . نمی دونم چکار کرده .
بهش گفتم اره منم شنیدم دنبالش نگرد بچه خوبیه
امروز داشتم کانال فرهنگی هنری دانشگاه گیلانو چک میکردم . دیدم پیام یکی از دانشجو ها رو گذاشته بود . نوشته بود برنامه خوبی بود و فلان و اینا . مسابقه عالی بود کلی خندیدیم مخصوصا اون دانشجویی که اولش راضی نمی شد بخونه میگفت بلد نیستم و بعد ….
حالا من فعلا ورودی بهمنم . از اون موقع دانشگاه نرفتم . حالا بزار دانشگاه شروع بشه اون موقع قشنگه
خدایا شکرت همین روز اول دانشگاه چقدر قشنگ بود خدایا شکرت.
همین دیگه همراهان .
همتونو دوس دارم
فعلا (◍•ᴗ•◍)
سلام استاد سلام بروبکس روز و شبتون بخیر باشه
این کامنت رو حدودا 2 هفته بعد از دیدن این فایل دارم مینویسم چون تازه جواب امتحانم که پاسش کردم به دستم رسید. حالا چه ربطی به محتوای این فایل داره؟
داستان از اینجا شروع میشه که برای مهاجرت تحصیلی من به مدرک b2 ایتالیایی احتیاج داشتم و فشرده ترین کورسی که میشد گرفت برای این مدرک، یک کورس یکساله بود (a1 -a2 پنج ماه و نیم و b1-b2 هم پنج ماه و نیم) . توی اون آموزشگاهی که من دانشجو بودم یک جو سنگین بود که آی امتحان b2 سخته، بعضیا 2 ساله درگیرشن هنوزم نگرفتن، عین یه کنکوری باید براش وقت بذاری، خیلی کمن کسایی که یه ضرب پاسش کردن ( این امتحان که پنج مهارت listening/ speaking/writing … داره رو میشه مرحله مرحله پاس کرد مثلا speaking رو بیوفتی بعدا همون speaking رو ازت امتحان میگیرن فقط)
من وقتی سطح a2 رو تموم کردم سر یه سری مسائل به جای دوره فشرده b1-b2 ، دوره غیر فشرده b1 رو فقط برداشتم (یعنی تو همون 5.5 فقط کلاس b1 رو شرکت کردم امااااا اواسط ترم برای امتحان b2 هم ثبت نام کردم. چرا؟ میگم ولی قبلش حرفایی که بقیه میگفتن میگم :
تو آخه کیو دیدی b1 باشه بتونه b2 پاس کنه. فقط یه نفر بود اونم یه پسری که مخ زبان بود همزمان فرانسوی هم میخوند. الان که ثبت نام کردی دیگه برو در حد اینکه تجربش کنی بدونی آزمون چه شکلیه.
حتی یه عده بعد از آزمون همچنان برای من جزوه میفرستادن با این عنوان که برای دفعه بعد که آزمون میدی اینا به دردت میخوره.
یه سری نکته خیلی مهم بگم تا این ماجرای قبولی من جادویی به نظر نیاد و کاملا منطقشو بیرون بکشیم.
1 من تجربه زبان انگلیسی رو داشتم یعنی بلد بودم چطور زبان بخونم
2 تجربه تست های درک مطلب انگلیسی هم داشتم 50 درصد این آزمون تکنیکی حل میشد یعنی با ندونستن معنی یه سری لغات هول نکنی و متنو تا آخر بخونی و با کمک صورت سوال و متن گزینه ها و حالا تاپیک مطلب و لغاتی که از قبل بلدی رو هم رفته بتونی جواب درست رو انتخاب کنی
3 که به نظر من خیلی مهمه من یک نفر رو دیده بودم که قبل من این کارو کرده . یعنی b1 بوده سطحش ولی امتحان b2 داده و قبول شده
4 بار ها از استادمون شنیده بودم ( کسی که قبولش داشتم) که b2 خیلی گرامر جدیدی نداره و اصل گرامر امتحان b2 از گرامرای کتاب b1 هستش و کتاب درسی سطح b2 بیشتر لغت جدید داره
5 من امتحانای سال قبلو شروع کردم از اواسط ترم حل کردن، و عملا چم و خمش دستم اومد. و با این کار دایره لغاتم بالا رفت و نیازی به مطالعه کتاب b2 نبود چون لغاتو من تو امتحانا یاد گرفتم
6 حل امتحانا خییییلی سخت نبود برام چون در طول ترم من واقعا تلاش میکردم دایره لغاتمو با خوندن متنای مختلف بالا ببرم
الان بعد نوشتن اینا قبولیم واقعا منطقیه و از حق نگذریم من نمرم هم شبیه کسی که کلاس b2 رفته نبود و پایین تر بود ولی میخوام بگم به قبولی رسیدم.
چیزی که باعث شد این متنو اینجا بنویسم این بود که این اقا توی این ویدئو یک الگو داشت یه کسی که قبل اون از همون ارتفاع شیرجه زده و موفق آمیز بوده. من اوایل کلاسم پشیمون بودم که چرا فشرده برنداشتم و تو فکرم گفتم اگه فقط یه نفرو ببینم که با سطح b1 امتحان b2 قبول شده باشه میرم ثبت نام میکنم . خدایا فقط یکیو نشون من بده. چند روز بعدش یکی از بچه ها گفت : آره دوست پسر من این کارو کرده ( همون که فرانسه هم میخوند) و منم میخوام همین کارو کنم زودتر آزمون بدم.
بگم که بعدا این خانوم گفت نه نمیرسم و شرکت نکرد ولی همین که به من گفت دوست پسرش از پس این کار بر اومده من گفتم این همون یه نفری بود که من میخواستم.
خلاصه بگم من اون امتحانو یک ضرب پاس کردم جوری که خیلیا تعجب کردن از قبولی من اما الان دیدیم که با داشتن الگو و اون تجربه های قبلی خیلی هم دور از ذهن نبوده
همین
شبیه شیرجه های شجاعانه این خانوم و دوستش بود گفتم بنویسم
دوست عزیز ممنون بابت کامنت زیبا و تجربه قشنگت (◍•ᴗ•◍)
منم خواستم اینجا تجربه کوچیکی از خودم درباره همین موضوع بگم.
من خودم برای کنکور میخوندم . کلا خودم میخوندم و تو خونه بودم و خیلی از جو بیرون اطلاعی نداشتم.
نسبت به کتاب های کنکور هم اطلاعی نداشتم . سال اخر کتاب های جامع یه موسسه ای رو خریدم.
پیش خودم میگفتم همش کتاب تسته برای ما دانش اموزا نوشته شده همشون خوبن.
من شروع کردم به زدن تستای این کتاب. بعد نگاه میکردم هی نمی تونم بزنم. سخته نمیشه. با خودم گفتم این کتاب برا دانش اموزاس دیگه باید بزنم همه اینارو میزنن. مگه میشه من نزنم . نه فقط دقت نکردم . این تستا که همش اسونه دقت کن .
کلا تو ذهنم بود یه کتاب اسون خریدم . باید دقت کنم بقیه دارن اینارو میزنن.
من وقت گذاشتم . تستاشو زدم . دیگه به جایی رسیدم که مثل اب خوردن واقعا مباحثشو حل میکردم . کلا هم دانش اموزی بودم که برخلاف بقیه از سختی مباحث نمی نالیدم .
گذشت بعد من دیدم هرجا ازم میپرسن چی تست میزنی ؟
من میگفتم این کتاب .
همه یه جوری نگاهم میکردن میگفتن یکم سنگین نیست برات
گفتم راحته یکم دقت میخواد .
بعد ها که این کتاب رو به هر کی معرفی میکردم فهمیدم همه میگفتن
این کتاب سخت ترین کتابه و نمیشه اصلا حلش کرد . من نمی تونم . حتی نمی تونستن به حل کردنش فکر کنن .
با خودم گفتم من چون تو ذهنم این بود که قابل حله و همه حلش میتونن بکنن حتی من . رفتم جلو . و دیگه برام مثل اب خوردن شده بود .
نباید تحت تاثیر جو بقیه قرار بگیریم . این ازمون این مساله برای ما طراحی شده . راحته . کافیه یکم دقت کنیم.
حتی روز قبل کنکور با بچه ها سوال حل میکردیم. بچه ها بهم گفتن تو حتما رتبه میاری . بهم گفتن سوالای کنکور از اینایی که حل کردی راحت تره .
و باعث شدند که کنکور تو ذهنم تبدیل به یه مساله راحت و قابل حل بشه. و روز کنکور با این ذهنیت رفتم و بهترین نتیجه خودمو گرفتم . یه نتیجه رویایی و قبولی در رشته و دانشگاه مدنظرم.
واقعا خدایا شکرت
دوست عزیز امید وارم هرجا هستی شاد و ازاد باشی (◍•ᴗ•◍)
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
به نام خداوند قدرتمندم
سلام به روی ماه شما و بچه های هم فرکانسم
خوشحالم که امروز صبح رو با دیدن این سفر آرامشبخش و خوب شروع کردم
وای چه طبیعتی ،من عاشق این درختان سبز شدم ،
خدایا چقدر بکر و تمیز و خلوت
آسمان پاک و آبی و جاده های خلوت و خوب،
مردمان شجاع این سرزمین را تحسین میکنم،
خودم یه باور اشتباهی دارم که چون خانم هستم نیاز به حمایت یه آقا دارم و همیشه آقایون از ما جلوترن و باید شجاع باشن ،
خوب شاید این باور با فرهنگ غلط و دیده ها وشنیده هام شکل گرفته ،
و جالبه اینکه یک جای دیگه دنیا خانمها اینقدر قدرتمند هستند که جلوتر از آقایون گام برمیدارن و مسیر را برای اونها هموار میکنند ،قدرت و شجاعت این خانم را تحسین میکنم که اینجور از صخره ها بالا رفت و اینقدر راحت میپرید تو آب یخ ،و مردها میتوانند بترسند بیشتر از ما ،مردها میتوانند ضعیف تر از ما باشند،واقعا این فایل یه درس بزرگ برام داشت و باید روی این باورم کار کنم
سپاس
بنام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی قشنگم
و سلام به دوستان هم مداری عزیزم در سریال سفر به دور آمریکا
چقدر زیبا بود شروع این فایل با یه نقاشی فوقالعاده پروردگارم واقعا زیبا بود کوه و ابر های زیبا و درختان زیبا دو طرف جاده واقعا جاده رویایی و زیبایی بود خیلی لذت بردم
آفرین به این خالق که به این زیبایی خلق میکنه
خدارو شکر که فورد عزیزمون هم هست و میتونیم این جاده صعب العبور و بریم
وای خدای من چقد خوشگله این منظره ای که پارک کردیت واقعا زیبا ولذت بخش آن شالله ما هم هدیات بشیم به همچین جای زیبایی و لذت ببریم خداروشکر که عضو این سایت الهی هستم و میتونم این زیبایی ها رو ببینم
به به چه گل های قشنگی من که فقط دارم تو این فایل زیبایی میبینم و تحسین میکنم اسناد عزیزم که خیلی با عزت نفس بالا با همه به راحتی ارتباط برقرار میکنند
امیدوارم من هم بتونم همینجوری باشم خیلی دوست دارم ولی هنوز نمیتونم ارتباط برقرار کنم
و راحت باشم
خداروشکر بابت این آبشار زیبا و اینکه من میتونم ببینم چه آب زلالی چقد سنگ های خوشگلی هست که مشخصه واقعا احسنت به این نقاش چیره دست که به این زیبایی اینجا رو نقاشی کرده
تحسین میکنم استاد و که به اون خانم کمک کرد و تحسین میکنم اون خانم و که سن و سال براش مهم نیست و تونسته بیاد یه همچین جایی
و همچنین تحسین میکنم این دختر خانم زیبا رو که با عشق صخره رو بالا میره و شیرجه میزنه آفرین بهش اعتماد بنفس فوق العاده ای داره
و شجاعت فوق العاده ای داره
و ممنون از استاد که اینقد زیبا صحبت کردید راجع به این موضوع واقعا لذت بردم از این فایل سراسر زیبایی و آگاهی های ناب .
خدارو صد هزار مرتبه شکر که بودن در این سایت و دیدن این سریال روزی من شد
خیلی دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم و
مریم خانوم گلم
درمورد غلبه برترس های خودم احساس میکنم هرروز دارم قوی تر میشم
من قبلا حتی به سختی گواهینامه گرفتم و بعد از 3سال از گرفتن گواهینامه به ترسم از رانندگی غلبه کردم واز مرداد ماه سال 1402 شروع کردم به رانندگی
فکر میکنم منم به شدت در این مورد وخیلی از موارد دیگه در زندگیم کمال گرا هستم
اما از وقتی که با شما آشنا شدم و دوره هاتون رو تهیه کردم دلم میخواد بیشتر به دل ناشناخته ها برم
با دیدن این فایل وصحبتهای استاد بیشتر صحبت هاشون رو دردوره عزت نفس درک کردم
این فایل یه مثال عینی بر قوی کردن بازوی اعتماد به نفس با غلبه بر ترسهاس
وکنار گذاشتن کمالگرایی وانتظار حرفه ای بودن در مرحله اول والان معنای تکامل رو خوب میفهممم
من میخوام بگم بعد گذشت یکسال از رانندگی با پراید به خودم جرات دادم وپژو پارس همسرم رو سوار شدم
وبرای اینکه اول به خودم اعتماد به نفس بدم که میتونم از پسش بر بیام رفتم تو خیابونای نزدیک خونمون یه دور زدم
وبعد رفتم باهاش اداره وظهر هم برگشتم
واقعا حس عزت نفس خیلی خوبی پیدا کردم
واقعا امشب یکی از نکات مثبت امروزم که رانندگی با یه ماشین جدید رو به یاد آوردم واز خداوند تشکر میکنم
وَ مَنْ یَهْدِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَیْسَ اللهُ بِعَزیزٍ ذِی انْتِقامٍ [37زمر]
و هرکس را خدا راهنمایى کند، هیچ گمراه کنندهاى نخواهد داشت. آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟!
با سلام خدمت همگی عشاق خدا
از خدا بخواهیم خودش مارا هدایت و راهنمایی کند من امشب هدایت شدم به این فایل زیبا باز هم دیدم باز هم میخوام بنویسم مگه فقط یبار باید از زیباییها نوشت و گفت این فایلها اگر صدها بار هم تکرار بشن قدرت فرکانس مارو بهتر و بیشتر میکنند پس بارها میبینم و مینویسم
این جاده خیلی زیباست چقدر استاد با آرامش رانندگی میکنه چقدر آرومه چه خنده زیباییی در اکثر موارد استاد میگه خدا هدایتمون میکنه بله استاد جان خدا شمارو هدایت کرده این همه زیباییها و نعمتهای قشنگی که خدا آفریده به این همه آدم نشون البته بعدها خدا میدونه تعداد بینندگان چقدر زیاد بشه این هم برنامه خداست وگرنه میتونستی تنهایی لا مریم بانو لذتشو ببری ولی برای ما هم به اشتراک گزاشتی خب آیا این غیر از هدایت خداست
بله وقتی امیدم به خدا باشه خدا هدایتم میکنه اما آیا من چقدر به خدا امید دارم من دقت کردم گاهی حتی برای ثانیه ای از همه بریدم و به خدا نگاه کردم دمت گرم خدا به خاطر همون لحظه هم حسابی پرچم منو بالا بردی دستمو گرفتی
خب از هر طرف که نکاه کنی همش سرسبزیه مثل بهار میمونه این منطقه از بس زیباست حتما پاییزش خییییییلی قشنگه تصور میکنم این درختا همش رنگی رنگی میشن خداجونم خیلی زیباست
اصلا نمیشه هیچ جوری ازش بنویسی فقط باید ببینی حالا اگه از نزدیک دیگه چی بگم من
این گلهای بنفش خیلی قشنگن که بیشتر تو بهار دیده میشن چه سکوتی چه آرامشی توی این تریل زیبا وجود داره باید دقیقا همونجا راه بری و عظمت خدا رو تماشا کنی و آرامش بگیری و لذت ببری
این آبشار زیبا توی دل این طبیعت بکر و زیبا چقدر خلوت چقدر آروم چقدر حس خوبی داره نگاه کنی و لذت ببری
اون خانم چقدر قشنگ شنا میکنه توی ای آب سرد چه حس خوبیه حتی تصورشم هم لذتبخشه حالا دیگه اونجا باشی
استاد جون در همه حال دست آدمها رو میگیری خدا دستتو بگیره
بانو مریم خانم گل هم رفته اون سط رو یه سنگ نشسته پاچه ها رو بالا زده داره میگه آب سرده مثل زنبور نیش میزنه مریم بانو دلم برا آشپزیات تنگ شده بعضی وقتا یه فایل کامل برامون دستورات آشپزی میدادی خیلی عالی بود
اوووووووووو خدا جونم اون خانمه چقدر توی آب سرد شنا میکنه همش میره از اون بالا میپره تو آب
هزاران بار بدنشو ریست کرد خوشبحالش منم واقعا دلم میخواد حالم اینجوری خوب بشه
والا استاد منم دلم برای کوهستان و چشمه و رود تنگ شده اره استاد جونم بدن رو باید بهش فشار بیاری تا پرورش پیدا کنه
الهییییییییییییی بازم جاده های پهن زیبا و خلوت و لاینهای زیاد کوههای سرسبز از هر طوف که نگاه کنی وجود داره و آسمون در نهایت بسیار آبی و با ابرهای گوگولی سفید خوشگل نرم و البته که وقتی به خدا اعتماد داشته باشی خدا هدایتت میکنه تو این بهشتها زندگی کنی مثل استاد مثل این مردم
این سرزمین به برکت وجود آدمهای بسیار خوبی که داره از بس نعمت داره و از بس گسترده س روز به روز زیباییهاش بیشتر میشه
این مسیر اینقدر قشنگه که اصلا نمیشه ازش نوشت فقط باید نگاه کنم
استاد از اینکه این همه زیبایی و نعمت رو به ما نشون میدی ازتون ممنونم
سلام بر استاد جان
این فایل فکر کنم برای من بود
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
سپاس گذار شما و این فایل زیبا هستم.