سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    درود خداوند بر دواستاد عزیزم.

    درود خدمت تک تک اعضای خانوادهام

    امیدوارم از هر لحظه از زندگی در این بهشت لذت ببرید،چون اساس جهان بر پایه لذت هست. چقدر زیبایی خدای من واقعا زبانم قاصر است وچشمم باور نمیکند این همه زیبایی را استاد ،رب عالم را سپاسگزارم به خاطر تماشای این همه زیبایی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    رب من باز هم این جمله را به یاد میآورم که میگویی جهان را آفریدی وتک تک چیزههایی که درآن هست را برای من چه بگوئم از این همه لطف ومرحمتت رب من جز اینکه سر تعظیم فرود میآورم وتمام قد در مقابلت سجده میکنم وازتو سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    دقیقا استاد زمانی که داشتم این بخش را میدیم واون خانم که داشت هدایت میکرد نامزدشو داشتم فکر میکردم چقدر اون خانم توانمند است وداشتم تحسینش میکردم که چقدر خانم قوی هستند ایشون وتمام کارهها وراهکار های زندگی رو تشبیح میکردم به همین پریدن از سخره وچقدر جاهایی که تو زندگی ما هی میترسبم واقدام نمیکنیم چون به دلایل مخطلف خودمون رو راضی میکنیم که زمانش نرسیده واون کار رو لنجام نمیدیم ،امیدوارم خداوند به ما کمک کنه وما راهدرست رو تشخیص بدیم وجرات ریسک وانجام کارها رو در ما زیاد کنه.آمین یا رب العالمین.

    زهره یوسفی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا عریانی گفته:
    مدت عضویت: 1229 روز

    به اسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت مریم جان و استاد عزیز

    اول ازهمه قلبم ی حالی شد با دیدن این حجم زیبایی🫶الهی صدهزارمرتبه شکرش بخاطر نعمت بینهایتش الهی هزاربارشکر

    قبل از اینکه استاد بخوان درمورد این دوتا جوون صحبت کنن من تمام این صحبتهای استاد توی ذهنم بود که گفتم بعد دیدن کامنت کنم و چقدر تو وجودم تحسین کردم خانمه رو که انقدر شجاع بود و اول شروع میکرد به پریدن بعد آقاهه میرفت حتی به اون خانمه هم داشت انگیزه میداد واقعا میشه دید توی خیلی ازکارها ما خانمها خیلی قوی تر و شجاع تر عمل میکنیم من حتی توی زندگی خودمم میبینم من از خیلی چیزها نمیترسم ولی همسرم اینجور نیست بیشتر وقتا من خیلی شجاع تر عمل میکنم فقط باید خودمونو باور کنیم زنده باد خانمها🫶🫶🫶

    خیلی لذت بردم ازاین فایل عاشقتم خدای مهربانم بخاطر هدایت قشنگت به این فایل🫶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    وقتی داشتم کامنت های دوستان عزیزم رو میخوندم یه سری از جملاتشون خیلی الهام بخش و زیبا بود منم اون ها رو توی نوت گوشیم مینوشتم تا اینکه دیگه دیدم خدا داره به جام مینویسه اینم شد حرفایی که خدا امروز بهم زد

    *شناخت و درک خدا نیاز به تحصیلات و علم خاصی نداره

    شناخت و درک خدا نیاز به دل پاک داره یه قلب صاف و بدون قضاوت با شهود‌*

    باید به امید به خدا زندگی کنم

    باید با امید به خدا نویسندگیم رو شروع کنم ادامه بدم

    باید با امید به خدا نفس بکشم

    باید با امید به خدا کارهامو انجام بدم ورزش کنم زبان بخونم

    باید با امید به خدا مسیرم رو ادامه بدم باید با امید به خدا زندگی کنم حرف بزنم تمرین هام رو انجام بدم حرکت کنم ذهنمو کنترل کنم

    باید با امید به خدا پیش برم

    ایمان داشته باش علی

    به قدرت درخواستت ایمان داشته باش

    از خودش بخواه از خدا بخواه

    میده همه چی رو میده

    چرا نده مگه نداره مگه نمیتونه مگه نگفته من به بنده هام میدم، بندگی کردن هم یعنی ایمان داشتن

    خدایا تو نزدیکی هر چی رو بگم میشنوی

    هر چی رو بخوام فراهم میکنی

    هر چی هست از توست

    خدایا میخوام منم میخوام منم خودت رو میخوام

    میخوام خدایی تر بشم

    میخوام الهاماتت رو بهتر بشنوم میخوام بیشتر و بهتر بهشون عمل کنم

    میخوام ترس هام بریزه

    میخوام شجاع تر بشم پر شور و انرژی تر بشم

    خدایااااا عاشقتم

    جواب میدی ب خود خدا جواب میدی

    چطوره که ما هر وقت میخوایم مطمن حرف بزنیم میگیم به خود خدا راس میگم

    و طرف هم به همین دلیل حرف هامون رو باور میکنه

    حالا فقط کافیه ما حرف خود خدارو باور کنیم ما که به اسم اون سند میزنیم به حرفامون

    باید بتونیم سند های اصلی رو با حرف خودش به خودش بزنیم باید خودش رو باور کنیم

    با تعریفی که خودش از خودش میکنه

    با عشقی که خودش بهمون نشون میده

    با چشمای که خودش بهمون داده

    با عقلی که خودش برامون درست کرده

    خدایاااااا میخوامتتتت عاشقتممممم

    موج ها به سمت من کج میشن

    خدایا ثروت رو مثل دریا به سمتم روانه کن

    وقتی این هم فراوانیه آب وجود داره

    وقتی این همه ثروت وجود داره

    ما تا جایی که در توان و ظرفیتمونه میتونیم بریم تو آب

    اگر شنا بلد نباشیم تا جایی که آب میاد زیر سرمون میتونیم بریم

    اگر شنا بلد باشیم تا صد ها متر میتونیم بریم جلو توی آب و دریا

    اگر سوار قایق و کشتی باشیم تا بینهایت میتونیم بریم تو آب

    اگر زیر دریایی داشته باشیم که دیگه هیچی

    وای به حال کسایی که مسیر یابی بلد نیستن و نمیدونن دریا از کجا شروع میشه

    همینطور توی بیابون خشک و بی آب سردرگم میمونن و میگن آب نیست خشک سالیه

    میگن پول نیست فقر هست و ما بدبختیم و هزار نوع تفسیر دیگه

    ولی وقتی دلمون رو بدیم به خدا مارو میبره سمت دریا

    میبره سمت نعمت های فراوانش

    سمت بینهایت عشقی که میخواد بهمون تزریق کنه

    عشق رو خدا بهمون میده روزی و رزق رو خدا بهمون میده ما فقط کافیه مسیر یابیش‌ رو بلدش باشیم و مسیر یابی خدا هم یعنی لذت بردن یعنی دیدن ثروت ها دیدن عشق ها دیدن زیبایی ها

    خدایا عاشقتم که این درک رو بهم عطا کردی این درک که فقط و فقط کافیه لذت ببرم و لذت ببرم به زیبایی های اطرافم توجه کنم به عشق هایی که اطرافم هست دقت کنم و لذت ببرم ازشون

    همین، همین و بس

    بقیش رو خدا هدایت میکنه

    خدا خودش تورو میبره سمت دریا

    خدا خودش تورو میبره سمت ساحل میگه بیا تو آب

    حالا نوبت منه که عشق بازی کنم باهات

    میگه بیا که دیگه شدی بنده‌ای از بندگان من

    میگه بیا اینم نتیجه‌ی اون نگاهی که داشتی

    و ما هم میریم تو آب و بینهایت بیشتر لذت میبریم از فراوانی خدا

    خداییی که خودش مارو آورده تا ساحل

    وقتی هم وارد آب بشیم خودش میکشه مارو سمت دریا و اونجا دیگه اگر بخوایم فرار کنیم باید توجه‌مون رو از این همه نعمت بی‌رحمانه‌ برداریم و از خدا و نعمت هاش دوری کنیم

    برا همینه که استاد میگه زندگی هر لحظه راحت تر و راحت تر و آسوده تر میشه

    چون کنترل ذهن راحت میشه

    چون دیدن و لذت بردن راحت تر میشه

    خدایا من عاشقتم که همینقدر ساده و زیبا این درک درست رو بهم دادی که بار ها و بار ها شنیده بودم اما فقط شنیده بودمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمد توقع همدانی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام با استاد عشق و دوست داشتنی سلام به مریم جان

    باز هم سپاسگزار خداوندم که تونستم این فایل زیبا رو نگاه کنم کلی حس و حال خوب داشت این آبشار زیبا که با ماشین رفتین اونجا و اون هوای پاک و آسمان آبی و درختان فوق العاده واقعاً حس خوبی داره چون من خودم کوهنوردم و با دیدن این صحنه ها واقعا لذت بردم

    اون شناگرهایی که اونجا شنا می‌کردن توی اون آب سرد و کیف می‌کردم برام جالب بود پریدن اون آقا که از بالا پرت شد عجیب بود که چرا انقدر طول می‌داد چون دیده بود که اون خانم پریده و هیچ مشکلی نیستش ولی خب ترس نمی‌ذاره دیگه

    همیشه ترس‌های ما جلوی پیشرفت ما رو می‌گیره باید یاد بگیریم که چطوری بر ترس‌ها قالب بشیم بتونیم مسیر موفقیت رو ادامه بدیم حالا این پرش از سنگ نمادی بود پرش از ارتفاع نمادی بود از ترس‌هایی که ما داریم وگرنه چیز خاصی نیستش ترس‌های ما خیلی عمیق‌تره توی زندگی و درگیرش هستیم نمی‌ذاره ما پیشرفت بکنیم حالا با توضیحات خوبی هم که شما دادید من یکی از ترس های که داشتم ترس از ارتفاع بود همیشه دوست داشتم رفع بکنم این تر رو

    وقتی آموزش‌های شما رو شروع کردم هر روز در پشت بام از طبقه پنجم راه رفتن آرام آرام روی لبه‌های پشت بام تا این ترس از ارتفاع ریخته بشه و بتونم اینو بسط بدم به تمام ترس‌هایی که توی زندگی دارم که نتونسته بودم ازش بگذرم خدا را شکر الان خیلی ترسام کمتر شده و با ایمان و اراده بیشتری کارها را انجام میدم و بیشتر به ندای قلبم گوش می‌دم و انجام کارها هرچقدر که ترسناک باشه هرچقدر که سخت باشه ولی خب مطمئنم اگر پا روی ترس‌ها بگذارم پشتش پیشرفت و حال خوبه و کلی تجربه جدید کسب می‌کنم

    امیدوارم که همه از این فایلی که شما گذاشتید استفاده بکنم و واقعا پا روی ترس های الکی بگذاریم باید توی زندگی از ترس هایی که داریم عبور کنیم و ببینیم بعدش چه اتفاقات خوبی می‌افته چقدر لذت بخش می‌شه چقدر زندگی زیباتر میشه و چقدر می‌تونم پیشرفت بکنم.

    از شما سپاسگزارم که این توضیحات خوب رو دادید

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خالق زیبایی ها..

    به نام خالق هدایتگر..

    سلام استاد و مریم جان

    سلام دوستان هم فرکانسی و هم مسیر

    الهی که حالتون به عشق به شادی به لذت باشه

    الهی در مسیر بندگان صالح خداوند باشید

    خداااااای من اصلا دیوانه کننده است برام دیدن مناظرِ بکر

    اینقدر که نگاه کردم و قلبم باز شد

    اینقدر که اشک شوق

    اشک درخواست کردن از خداوند

    به چشمانم جاری شد

    اصلا من که از قاب گوشی ام این تصاویر طبیعت

    را میبنم حس سرزندگی حس شادی

    و انرژی فوق العاده طبیعت رو دریافت میکنم

    دیگه شما که لمس میکنید می بوید چه قدر شگفت اوره براتون…..

    گوااااااارای وجودت استاد

    نووووشه جونت

    قرار گرفتن در این نعمت ها و ثروت ها قرار گرفتن در مسیر صراط المستقیمِ

    خداوند نعمت هاشو ارزانی داشته برای هممون ولی کسی بیشترین استفاده رو میکنه که ظرف وجودیش وسیع باشه

    کسانی که موقع سختی، رنج ناراحتی اونوقتایی که میتونست تسلیم غم و رنج بشن کنترل کردن افکارشون رو نجواهاشون رو

    وقتایی که زیر حرف و قضاوت ها میتونست خرد بشه ولی گفت همه چی تحت کنترله ربِ

    این پروردگارم من هست که قدرت مطلق هست

    نه فرماندار و نه ریس و نه همسر و فرزند و پدر و …..

    و نترسید و مشرک نشد

    آره استاد موحد شد

    زلال شد و خداوند نعمت و رحمت خودش رو ارزانی بخشید استاد و مریم جان در مسیر

    هستند و با کار کردم روی خودشون

    با بهود بخشیدن به وجودشون

    هر روز ثابت قدم تر محکم تر در این مسیر

    قرار میگیرند

    آره استادجان بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه

    اینقدر محو این طبیعت این فضای معنوی شدم

    اینقدر که وجودم لبریز شد

    از قرار گرفتن در طبیعت

    و تحسین کردم تحسین کردم

    که خداوند من رو با دوستان هم فرکانس ام دعوت کرده به طبیعت برای چند روزی

    و خدا می‌داند چه چیزهایی در انتظارمه

    چه مناجات ها و نوشته هایی از سمت پروردگارم خواهم داشت

    اما به شرط اینکه سمانه در مسیر باشد

    صبر،

    توجه بر زیبایی ها

    توکل

    سپاسگزاری

    و…

    سمانه ،سمانه دیروز نباشد بهتر از دیروز ،متوکل تر از دیروز سپاسگزار تر ،شاد تر باشد

    انشاالله به یاری خداوند درمسیر باشم….

    خدایا شکرت

    و اما درباره توضیحات استاد و

    آنچه که من دریافت کردم از ترس پسر جوان

    وقتی تردید پسر را دیدم

    با خودم گفتم سمانه این ترس دقیقا

    مشابه به زمانی هست که تو قدم ها رو برداشتی

    حرکت ها رو برداشتی الهامات رو انجام دادی

    ولی لحظه نتیجه

    باورهایت اجازه تجربه نتایج را به تو نمی دهد

    پاااااایت را محککککم گذاشتی رو ترمز

    میدانی چه قدر نتیجه لذت بخشه

    میدونی اگر بشود چه می‌شود

    از تجسمش دیگر در خود نمی گنجی

    اما مشششششششششرک میشوی

    این را خوب فهمیدم زمانی که میترسم مشرک شده ام یعنی قدرت را داده ام به کسی غیر از خداوند

    خیلی وقت ها که تا یک قدمی رسیدن به خواسته ام میرسم و نتیجه را دریافت نمیکنم به خاطر همین ترسیدن هاست

    ولی خوب یاد گرفته ام که چگونه صدای نجواها

    را خاموش کنم

    خوب فهمیده ام به لطف خداوند مشکل از کجاست

    چگونه قدرتمند با هدایت الله حرکت کنم…

    و چه قدر من مسمم تر شدم زمان هایی که نمی‌شود ها یا همین است دیگر ها در ذهنم قدرت میگیرن با پیدا کردن الگو ها برای این ذهنی که به دنبال منطق است منطقی کنم…

    استاد جان سپاسگزارم

    خدایا شکرت آنچه که نیازه من است در قلبم جاری میکنی و من راهمواره هدایت میکنی

    دوت بگردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سید علی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    به نام خدا

    با سلام به استاد گرامی و مریم عزیز و همه دوستان

    خدا رو شکر می کنم که دوباره قلم لای انگشتان دستم قرار گرفت و میتونم بنویسم.اصلا خدا روشکر که انگشت شست و انگشت سبابه دستم هست که من بتونم باهشون قلم دستم بگیرم و دیده هایم را روی کاغذ بنویسم.خدایا بابت تک تک انگشتان دستم ازت بی نهایت سپاس گزارم.

    این متن و واسه یاداوری خودم نوشتم که علی نعمت هایی که خداوند بهت داده نباید برات تکراری و عادی بشه.باید بدونی تک تک انگشتان دستت اگه بخای روی هرکدومشون قیمت بزاری چند میلیارد تومن قیمت دارن.همین قلبی که می تپه،همین چشمی که میبینه و….

    همه و همه لطف خداوندی هست که به من رسیده و تنها راه شکر گزاری از این تن سالم موفق شدن و ثروتمند شدن هست.من این باور و واسه خودم جا انداختم که من راهی جز رسیدن به اهداف و ارزوهام ندارم.مگر دانشمند استیون هاوکینگ نبود با اون وضعیتش 8 تا کتاب به چاپ رسوند یا خانم فاطمه جوان با 97 درصد سوختگی 90 تا پرسنل داشت.این افراد همگی نشانه هایی از طرف خدا هستن واسه ماهایی که تن سالم داریم.ما که باید خیلی راحتر از اونا به خواسته ها و ارزوهامون برسیم.

    حیرت انگیزه اولش اصلا قصد نداشتم این جملات و بنویسم ولی خودش اومد و من فقط نوشتم…..

    چ طبیعت بکری استاد پیدا کردن.چه تصویر هیجان انگیزی دیدم: ی جاده خاکی باریک،یک هیولای امریکایی (راستی استاد ماشینتونو تو شهر خودم اصفهان دیدم فقط رنگش مشکی بود.وقتی چشمم به اینه بغل ماشینم افتاد مو به تنم سیخ شد دیدم یه هیولای سیاه با چشمانی درشت و پر نور داره بهم نزدیک میشه.سرعتم و کم کردم دیدم یا خدا یه فورد 150 هه.خیلی پر ابهت بود.اینقدر این ماشین عضلانی و حجیم بود با لاستیک های خیلی پهن که حس کردم میتونه ب راحتی از رو ماشنم رد بشه!!)

    که نگران سنگ و خاک و شیب نباشی و یک عالمه درختان سبز خوش رنگ سربه فلک کشیده و یک اسمون ابی با ابرهای تپلی و سفید.

    و چ نکته ای مریم جان اشاره کردن که حواس استاد و پرت نکنه تا ایشون با تمرکز رانندگی بکنه .ینی این قدرت تمرکز همه جا کاربرد داره حتی رانندگی تو یک جاده کاملا خلوت.

    خب بداز طی کردن مسیر تقریبا سخت چ منظره ای نمایان شد،اصلا بینظیره.نکته بعدی که استاد اشاره کردن استفاده از قدرت تجسم بود که با تجسم به این طبیعت هدایت شده بود.

    چقدر استاد توی ارتباط برقرار کردن ماهره و خیلی راحت با اون اقا غریبه ارتباط کلامی برقرار کرد التبه با خنده و خوش رویی.

    الله اکبر به چه ابشار فوق العاده ای هدایت شدین استاد.خیلی رویایی اینجا.چقدر خلوت و دنج بود.خدا رو شکر از این همه اب زلال و طبیعت بکر و زیبا و ادم های در صلح با خودشون.

    خدایا شکرت بابت این همه فراوانی و زیبایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    به نام خدا

    سلام میکنم‌خدمت استاد عزیز و همه دوستای گلم.

    این طبیعت جاییه که آرزوی من دیدن چنین جایی تو دوران زندگیمه.

    حقیقتش من کوههای زیادی رفتم‌ ولی هیچ جا چنین طبیعتی و چنین هوای آبی براقی ندیدم.

    اینجا اغلب آسمون شهر ما و اطراف شهر ما گرد و غبار داره و حقیقتا دلم واسه چنین آسمونی تنگ شده.

    حتی منطقه ما کوهستانی هست و فقط چند روز تو فصل بهار اونم بعد بارندگی آسمون خوشگل میشه ولی بعدش مخصوصا تابستون و پاییز همیشه گرد و غباری هست‌.

    انشا اله یه روز برم چنین طبیعتی و یه چایی آتیشی مشتی درست کنم و حال کنم.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهشید هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    استاد عزیزم و مریم جون بابت وجود هردوتون خداروشکر میکنم

    که اگر شما این فایلهای سفر به دور امریکا و زندگی دربهشت رو نمیذاشتین نود درصد کج فهمیای ما درست نمیشد۔۔۔ و ما متوجه نمیشدیم که چقدر باید هوشیار باشیم به مسائل اطرافمون

    سپاسگزارم که بصورت عملی به ما اموزش میدین

    و چقدر خوب که زنهایی تو دنیا هستن که میتونن بشکنن باورای غلطی که راجع به جنسیت وجود داره

    خوشحال میشم زنای موفقی میبینم که نه تنها از بقیه زنها پاشونو فراتر گذاشتن و پیشی گرفتن بلکه از خیلی مردا هم جلوترن۔۔۔

    و این باور که جنسیت در موفق شدن تاثیر انچندانی نداره رو در من تقویت میکنه

    یه نکته دیگه که از این فایل یاد گرفتم این بود که استاد شما به مریم جون گفتین راه برو که این تن برای قوی شدن باید اش کار بکشی به سختی بندازیش۔۔۔

    چقدر من نیاز دارم به این کار۔۔۔تا از تنبلی نجات پیدا کنم ۔ و فکر میکنم ذهن و فکر به جسم خیلی ربط دارهوقتی جسم فعاله ذهن هم فعال میشه

    چقدر من این جاده ی زیبا رو تحسین کردم۔۔۔چقدر خداروشکر گفتم برای این همه زیبایی که انصافا کم و کسری نداره

    ابرا و اسمون تمیز بی نظیر بود

    جنگل که واقعااا قشنگ بود مدل درختا و سرسبزی محیط بی نظیر بود

    خطوط جاده که انقدر پررنگ بود و جاده تمیز و سالم بود

    کلبه های اطراف جاده که حس خیلی خوبی به ادم میدن

    کیفیت دوربین گوشی شما

    همه چیز بی نظیره و دیدن این تصاویر لذت بخش منو به وجد میاره

    خدارو هزاران مرتبه شکر

    ممنونم از شما که دید درست و به جایی از کشور امریکا برای ما به وجود میارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جونم

    و همه ی بچه های سفر به دور آمریکا

    چه قدر این فایل برای من الهام بخش بود

    من این فایل رو سه بار دیدم چون بی نهایت زیباست و سرشار از آگاهی های ناب.

    از آخر شروع میکنم، چه قدر یه خانم میتونه جسور، قدرتمند و نترس باشه ، من از هرلحظه دیدن اون خانم لذت بردم و تحسینش کردم برای این جسارت و قدرتش.

    و برای من الگوی قابل باوری شد

    واقعا الگوی ناب و خالصی بود و سعی میکنم توی ذهنم تکرارش کنم و همیشه این جستارش رو بیاد بیارم.

    گفته ی استاد برای من ثابت شده ، من مهاجرت رو دوس داشتم و کم و بیش بهش فک میکردم تا اینکه خواهرم پارسال مهاجرت کرد و کم‌کم برای من باورپذیر تر شد و راحت تر بهش فک کردم و هدایت شدم به کلاس زبان و الان یادگیری زبان رو فشرده تر کردم چون سال دیگه میخوام مهاجرت کنم و اینم بگم که ذهن من خیلی راحت تر الان پذیرفته که میشود مهاجرت کرد

    چون خواهرم اون مسیر رو رفته و من کنارش بودم.

    یه مثال دیگه همین دیشب من و خواهرم رفته بودیم کلینیک برای لیزر و من یه ترسی ته وجودم بود وقتی که اون نفر اول رفت و کارش تموم شد من خیلی راحت تر رفتم و با آرامش کارم انجام دادم چون این فایل رو دیده بودم و با خودم گفتم اگه سحر رفته و انجام داده خوب منم انجامش میدم، دقیقا حرف استاد واسه من اینجا صدق میکنه.

    و خیلی خیلی چیزهای دیگه

    من از وقتی دوره 12 قدم رو شروع کردم نگاه هم به زندگی خیلی این سبکی شده ، سعی میکنم دنبال الگوها توی هرموضوعی از زندگیم باشم.

    خوب بریم سراغ تصاویر زیبا و رویایی این فایل و مسیر سنگ لاخی که استاد به راحتی ازش رد شد

    چه قدر شما هرلحظه توجه و تمرکزتون روی زیبایی هاست و مدام زیبایی هارو تحسین میکنین و در نهایت به زیبایی های بیشتری هدایت میشین.

    من عاشقتم استاد

    اینقدر قشنگ گفته هاتو زندگی میکنی

    هرچیزی رو دوره 12 آموزش دادین توی زندگیتون زندگی میکنید و این باورپذیرتر میشه برای من

    اونجایی رو میگم که گفتین به خدا قسم من یه همچین جایی رو تجسم کرده بودم، یه جای جنگلی و‌کوهستانی…

    اونجا اشک تو چشمام حلقه زد به خودم گفتم ببین استاد با قدرت تجسم زندگیش رو داره خلق میکنه و تحسینتون کردم.

    نوش جونتون این همه زیبایی و آرمش

    و مریم جونم تحسینت میکنم که کم نمیاری و به بدنت سخت میگیری تا رشد کنه ، چون پایه و اساس این جهان رشد و پیشرفته.

    همه چیز هرلحظه درحال رشد است.

    اینم بگم که این فایل یه الهام دیگه هم‌ داشت برای من

    رابطه ی اون دختر و پسر رو خیلیییی دوس داشتم

    یه جور باحالی پایه هم دیگه بودن، رفیق بودن

    خوش میگذروندن و کنارهم شاد بود، یه حس قشنگی داشتن ، من یه رابطه ی عاشقانه ی اینجوری میخوام

    اینکه عشقم بهترین رفیقم باشه و پایه ی شیطونی هام باشه و کنارهم حسابی خوش بگذرونیم، بخندیم و شاد باشیم.

    من عاشقتوووونم در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    از اتاقم تا فلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 3276 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان ️

    سلام خدای مهربانی ها …

    سلام خدای مهربونم …

    سلام به همه . سلام به بچه های سریال زیبای سفر به دور آمریکا .

    الله مهربون , دوباره منو هدایت کرد تا فایل شماره ی 200 از سریال زندگی در بهشت رو مشاهده کنم . دوباره منو هدایت کرد تا با زیبایی ها و نکات مثبت گنجانده شده در کشور آمریکا ، محشور بشم و از این زیبایی ها انس بگیرم .

    دیالوگ های عارفانه و عاشقانه بین دو شخصیت اصلی داستان ، همیشه برای گوش هام و مغزم تداعی بخش بوده . رابطه ی رویایی میان استاد و مریم خانم ، تجلی گاه احترام متقابل و لذت از زندگی است .

    الگوی مناسب رابطه ی رویایی برای تک تک بچه های سریال زیبای سفر به دور آمریکا .

    پروردگارا ، خواسته ام ازت اینه :

    منو هدایت کن ، دقیقاً به همین رابطه .

    منو هدایت کن ، دقیقاً به همین جنس رابطه .

    منو هدایت کن ، دقیقاً به همین نوع لذت و آرامش .

    باریکلا

    آفرین

    ماشاالله

    احسنت ، به این رابطه ی رویایی لذتبخش .

    خدایا تو را هزاران بار شکرت …

    شاهد خودنمایی Ford f1 50 قرمز ، همانند رنگ خون ، در جاده ای خاکی ، پر از سنگریزه و صعب‌العبور هستیم . اما سیستم 4 drive به ما آرامش رو خاطر نشان می‌کنه که بدون استرس و دغدغه به مقصد مورد نظر مون ، خواهیم رسید .

    از داخل کابین ، از پشت شیشه های تمیز Ford f1 50 مون ، هم دارم درختان کاج سبز رنگ رو میبینم ، هم صحبت های دلنشین این دو شخصیت دوست داشتنی رو . درختان سرو و کاج بلند قامت که دو طرف جاده رو پوشوندن .

    از اینجا دارم ، عظمت ، شکوه و جلال خداوند رو نظر میکنم . فراوانی درختان که تا دامنه های کوه های روبرو دیده میشه . کوه هائی که پوشش گیاهی شون همین درختان سبز رنگ هستند . خدایا این آمریکا ، چقدر فراوانی داره که هر چقدر ازش فیلم میبینم بازهم ، فراوانی رو شاهد هستم . خدایا شکرت … خدایا تو صد هزار بار شکرت … منو ببخش اگه فراوانی های جهانت رو باور نداشتم …

    الله اکبر !

    الله اکبر !

    ایالات Colorado زیبائی لایتناهی . تلفیقی از کوههای سنگلاخ و درختان کاج . تو خیلی از کلیپ های یوتیوب در مورد فروش ویلا ، قشنگ دیدم که ، هر چی ویلا بود ، در مناطق کوهستانی ، پر از دار و درخت بود . هوا تقریباً رو به سردی ، این ایالت زیبا رو متفاوت میکرد با خیلی از ایالات های دیگه ی آمریکا .

    همانند بهشتی گمشده در دامان طبیعت ، در دل جنگل . از بوی عطر گل‌های بنفش رنگ ، پیداست که قراره وارد منظره ای خارق‌العاده بشیم .

    منظره ای که ساعت هاست ، پیاده روی رو بهمون هدیه داده . اون قدم نهادن در قلب طبیعت بکر . خدای من از جایی که ایستاده ایم ، اون دامنه ی کوه ، با نوری که خورشید ، بر روی سنگ های طبقه طبقه اش ، میتابه ، همچنین درختان خوش قد و قامت که در تمام این پستی و بلندی ها دیده میشه ، همه اش زیباست . خصوصاً اون زمانی که ابرهای خوشکل ، روی دامنه‌ها ، دیده میشه .

    استاد عباس منش ، گوارای وجودت اون عطر ساطع شده ای که از اون گل های بنفش رنگ بین راه استشمام کردی . واقعاً که روح هر جنبنده ای رو جلا و صیقل میده .

    نزدیکی آبشار مد نظر رسیدیم . ترس چیره شده بود در وجود آقا پسری که برای پریدن ، حدود ، 5 الی 6 متر ، پا برهنه ، خودش رو به ارتفاع رسونده بود . اما دقایقی حراسان و دو دل ، در همان ارتفاع ایستاده بود . اما آفرین به شجاعتش که در نهایت ، ترس و نجواهای شیطان رو کنار گذاشت و خودش رو پرت کرد تو آب . در حالی که دوست دخترش خیلی وقت پیش ، خودش رو انداخته بود و از لذت شیرجه زدن در آب آبشار ، لذت برده بود .

    اما : احسنت و باریکلا که شجاعت خودش رو نشون داد و تونست بر ترسش غلبه کنه . ماشاالله ، آفرین ، که با رها کردن خودش از اون بالا ، آتش شعله ور نجواهای شیطان رو خاموش و همانند ، خاکستری بی درد سر کرد .

    بعد از دیدن شجاعت این پسر ، یک لحظه دیدم یه خانم مسنی ، چوب به دست داره اونجا قدم بر میداره . واقعاً که آدم غبطه میخوره به انگیزه ی قدرتمند این بشر . خدایا شکرت که همچین افرادی هم ، از زیبایی ها نمیگذرن و با هر حالی که دارن ، عشق دیدن زیبایی های دنیا رو با هیچ چیز عوض نمی‌کنند .

    صدای شر شر آب آبشار رو می‌شنوم ، رنگ سبز لاجوردی آب رو میبینم ، اون عطری که تو این فضا هست رو دارم حس میکنم . گودالی پر از آب سالم که تصویر زیبای سبز درختان ، داخلش منعکس شده . صخره هائی که این گودال رو شکل دادن ، چقدر براق و تمیزن . از اون ارتفاع بالا ، آب با شدت می‌ریزه تو گودال و در طی این مسیر با صخره ها هم برخورد می‌کنه ، صدایی دلنشین ، که گوش فرا دادن بهش ، آرامشی نسبی به انسان میده .

    اگه اونجا بودم یه دل سیر ، تو آب می‌موندم . پاها مو تو آب میذاشتم تا دمای پایین آب ، خستگی رو همانند نوشیدن چای از تنم بیرون میبرد .

    لباس هام رو بیرون میاوردم ، با یک شورت ، میرفتم تو اون آب عمیق آبشار . ساعت ها تو آب می‌موندم . هم مواد معدنی بدنم تأمین می‌شد ، هم سیستم ایمنی بدنم ، قدرتمند تر میشد . از همه مهمتر ، رنگ لاجوردی آب ، چشمانم رو جلا میداد .

    خانم شایسته عزیز رو ببین ، پاچه های شلوار شو تا زانو داده بالا . هی پاها شو تو آب میزنه تا دمای آب رو برای خودش ، عادی کنه . دمای آب سرد و خنک ، اونم زلال زلال مثل آینه . که واقعاً نمیتونم چشم ازش بردارم . سنگ های بزرگ و کوچک در زیر و روی آب . همگی شون هم کاملاً مثل سرسره ، لیز . ولی ، کاملاً صاف بدون کوچکترین چین و چروک که آب ، آرام از روشون میگذره .

    آب آبشار از برف های دامنه های همین منطقه سرچشمه می‌گیره .

    خدا جونم چه کردی با برف ؟

    برف ها شروع می‌کنند به آب شدن و یواش یواش میان ، و این آبشار رو شکل میدن . یک مکانی که انسان ها از دور دست ها برای نگاه کردن بهش ، میان . کیلومتر ها میکوبند تا این عظمت رو شاهد باشند .

    که اگر تمام انسان ها با هم میشدند ، نمیتونستند این پدیده رو شکل بدن و اینچنین سیستمی رو دقیق خلق کنند .

    خدایا تو را هزاران مرتبه شاکرم !

    خدایا تو را هزاران بار شکرت …

    که اینقدر همه چیز رو دقیق و منظم آفریدی .

    هیچ ، علم و پیشرفتی ، گویای این نظم و انضباط نخواهد بود .

    هیچ فناوری قادر به درک این هماهنگی نیست .

    شنا کردن اون خانم در همین آب سرد ، قابل تحسین و قابل تمجید هست ، که همچنان هم دلش میخواد دوباره با پای برهنه از صخره های سنگی ، بالا بره و از ارتفاعی بالاتر ، سقوطی تو آب آبشار داشته باشه . البته به همراه دوستش .

    البته که همین کار رو هم انجام داد . با دوستش ، با پای برهنه ، آروم آروم رفتن از صخره ها بالا و از ارتفاعی حدوداً 3 متری ، شیرجه زدن تو آب . بازم تحسین شون میکنم . خصوصاً اون دختر خانم که واقعاً ، انسان شجاعی هست .

    بازم پافشاری های این دختر ، باعث شد تا یک بار دیگه هم از صخره ها برن بالا . دختر خانم جلو به عنوان راه بلد و آقا پسر هم پشت سرش .

    اما این دفعه برای من 3 نکته ی مثبت داشت :

    1: پا برهنه از صخره بالا رفتن ، واقعاً شجاعت میخاد . واقعاً گذشت میخاد . همون جوری که استاد عباس منش می‌گفت : عین بز کوهی . واقعاً هم همین طور هست . کار هر انسانی نیست پا برهنه بره اون بال .

    من خودم تو کوه و بیابان زیاد میرفتم . اما بدون کفش ، برهنه ، روی سنگ های مثل خرده شیشه ، راه بری ، خیلی خیلی شجاعت باید داشته باشی . کلی باید خطر کنی . از زخم شدن کف پا ، از پیچیدن مچ پا …

    2: پریدن از ارتفاع حدود 6 الی 7 متری هم شجاعت ، شهامت و جسارت میخاد . خود من وقتی تو همچین ارتفاعی قرار می‌گیرم ، سرم گیج می‌ره . دست و پامو شروع می‌کنه به لرزیدن . البته این ترسیدن به دلیل اینه که ، خیلی کم تو ارتفاع قرار گرفتم . باید تکرار و تمرین بشه تا اون ترسه آروم آروم جاش رو بده به جسارت .

    3: نکته مهم تو این صحنه این بود اون آقا پسر این دفعه اصلا ترسی نداشت و بدون فکر کردن پرید . در حالی که در مرتبه اول کلی ترس داشت . کلی ایستادگی کرد و با ترس و لرز خودش رو پرت کرد . این نشون میده که اون نجواهای شیطان همون دفعه اول نابود شدند . در حالی که اگر اون سقوط رو انجام نمی‌داد ، تا پایان عمر اون نجواهای شیطان ، تو وجودش میموند و از همه مهمتر اینکه ، هر روز اون ترس ، قوی تر و گسترده تر میشد .

    در نهایت وقتی تو آب پریدند ، آروم آروم شنا کردن ، اومدن لب خشکی ، خیلی محترمانه با استاد عباس منش و خانم مریم شایسته خوش و بش کردند . البته هر دو تا شون زمانی که تو اون ارتفاع بودن ، به دوربین ، دست تکون دادند . در صلح بودن با خودشون این رفتار رو ایجاد کرد . بدون نگران بودن از اینکه ازشون تصویری منتشر بشه ، رضایت شون رو اعلام کردند . اونم در حالی که با لباس راحتی و تفریح شخصی بودند .

    در مسیر برگشت ، گام برداشتن ، در تریلی خاکی ، دور و اطراف پر از درختان زیبا ، دور تا دور پر از بوته های سبز ، که سربالایی سخت و نفس گیر این تریل رو به زیبایی و قشنگی تغییر میده . هر چند که سربالایی طولانی کلی سجایا به همراه داره برای عضلات پای انسان .

    بنده خودم تجربه ی زیادی دارم در این زمینه .

    دقیقه ی 07 : 14 رو stop زدم . آسمان آبی و پهناور با ابرهای سفید از میان درختان سبز و تنومند رو میبینم . تصویری که شیب تند تریل رو در دامنه نشون میده . واقعاً این تصویر زیباست ️ . و همین جا ، عشق ورزیدن دو شخصیت دوست داشتنی سریال زیبای سفر به دور آمریکا رو می‌شنوم . احترام متقابل رو در خودش گونجونده این رابطه ی رویایی . لذت ، آرامش و خوشبختی تو این رابطه حرف اول رو میزنه . پروردگارا برای استاد عباس منش و خانم مریم شایسته عزیز که الگوی مناسب برای زندگی من هستند ، آرزوی خوشبختی دارم .

    براشون آرزوی موفقیت دارم .

    براشون آرزوی لذت و آرامش دارم .

    براشون آرزوی سلامتی دارم .

    براشون آرزوی طول عمر با کیفیت دارم .

    براشون آرزوی آزادی دارم . آزادی مالی ، آزادی زمانی ، آزادی مکانی .

    در باقی مانده ی فایل صحبت های استاد عباس منش رو گوش میدادم .

    صحبت ها و آگاهی های استاد عباس منش روی این تصویر داشت پخش میشد …

    ابرهای سفید و پراکنده ، در رنگ آبی آسمانی عظیم ، داشت خودنمایی می‌کرد . تمام پستی و بلندی ها پوشیده شده بود با رنگ سبز درختان و بوته ها . دامنه ها ، کوه و تپه ها ، زمین های هموار هم به همین شکل .

    میان این رنگ سبز پهناور ، جاده‌ای رو ساخته اند به رنگ مشکی با خط زرد در وسط . رانندگی در جاده ی آسفالته و گذر کردن از میان زیبایی های ذکر شده ، تمام حواس و تمرکز مغز رو به خودش معطوف و جلب خواهد کرد . آهسته و آرام پا تو روی پدال گاز می‌ذاری و متر به متر این بهشت رو نظاره‌گر خواهی بود .

    یه ایالت زیبا با نام Colorado با حیاتی وحشی . از همون صحنه های داخل این فایل میشه فهمید که چقدر زیباست ️ .

    من خودم همچین مکانی رو میپسندم . چون ، جون میده بری تو دل طبیعت و حسابی عکاسی کنی . بری تو دل طبیعت و حسابی ، حیات وحش رو ببینی . واقعاً زیباست ️ . آب و هوای کوهستانی و خنک ، عالیه برای کمپ زدن . شب که میشه ، آتش عظیمی براه بندازی و از شعله های رنگارنگش عکس بگیری . از ذغال هایی که درست میشه ، یه کباب بپزی . بری بین درختان و اون بوی تنه شون رو استشمام کنی و لذت ببری . رایحه ای که مختص همین سرزمین هست .

    پروردگارا بازم ممنون از اینکه دوباره منو هدایت کردی تا زیبایی های ایالات Colorado در کشور آمریکا رو ببینم .

    خیلی خیلی لذت بردم .

    خدایا تو را هزاران بار شکرت …

    خدایا تو را هزاران بار شکرت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: