سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 6

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    به نام خداوندی که درب ها به اذن باز میشود.

    من دیدم که خداوند دری از رحمت و نعمت را در آسمان به روی من باز کرد، جایی که هیچ دری نبود.

    استاد جانم سلام

    مریم جان زیبایم سلام

    استاد جان تحسین میکنم شما را که به این مرحله رسیدید که میگید سوییس به این زیبایی نبود.

    من که از دیدن زیبایی های سوییس در عکس ها و فیلم ها ذوق زده و هیجان زده میشم، به این فکر میکنم که شما با چه حجمی از زیبایی طرف هستید.

    استاد چه جمله ی لوکسی بود از طرف فردی که در حال لذت بردن از طبیعت کلورادوی آمریکاست:

    «سوییس هم به این زیبایی نبود.»

    توانایی مقایسه سوییس و کلورادوی

    توانایی مقایسه رشته کوههای آلپ با رشته کوه های راکی

    استاد جان ثروت تان

    آزادی مکانی و زمانی تان

    و دید زیبابین و متعهد تان را

    تحسین میکنم.

    استاد جان

    چقدر من خوشحالم که روی زیبایی های بصری صدای شما هست و بهمون درس میدید.

    استاد این فایل یه فایل ثروت بود.

    از صحبت های شما تا پریدن اون زوج از ارتفاع

    بیزنس هم همین شکل را داشت برایم.

    از ترس هایی گذشتم که فقط کافی بود برای یکبار شجاعت به خرج بدهم.

    الان به راحتی و مثل آب خوردن از آنها می‌گذرم.

    یکبار ایمانت را نشان میدهی ولی هزاران بار از میوه اش استفاده میکنی.

    سپاسگزارم برای این ویدیو های زیبا، برای اشتراک گذاری با ما، برای صحبت های ارزشمند تان.

    جانید و جانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    آدا گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    استاد عزیزم و مریم زیبا سلام اولین حسی که فایل های سفر به دور امریکا به من میده احساس هماهنگی، احساس در صلح بودن با خود احساس رهایی، احساس لذت از زندگی، احساس هماهنگی کامل آرامش واقعا و وقتی تماشا میکنم این فایل هارو واقعا وجودم پر از حس خوب و حال بی نهایت عالی میشه و همه فایل های رابگان یه طرف این تصاویر یه طرف (چون دیدن نتایج و اون چیزی که ادم میخاد به صورت واقعی خیلی به ادم عشق و انگیزه و اترژی میده واقعا بسیار زیاد) یه حال سرشار از عشق، استاد همیشه تو فایل های سفر به دور آمریکا یکی از مجذوب ترین تصاویر رابطه شما و مریم جان با همدیگه است رابطه پر از عشق، حرفای قشنگ، احساس صمیمت، یک رنگ بودن،حس تعلق بدون وابستگی یعنی یه نوع صمیمیتی بین شما هست که همه چیز رو باهم به اشتراک میذاریدتوی دنیای همدیگه در عین حال صمیمت فوقالعاده قشنگ ادم اون احساس رهایی و عدم وابستگی از وجود و فرکانس هاتون دریافت میکنه اون احساس عشق بی قید و شرط کلمات عاشقانه از ته دل که از وجود خودتون بر میخیزه از اون احساس هماهنگی خودتون بلند میشه و این حس رو ادم دریافت میکنه و من وقتی ب این حس توجه میکنم و مینویسم راجبش چقدر درونم اروم تر میشه خود به خود رفتارم به سمتی هدایت میشه که منم اون شکلی رفتار کنم و نتابج و اتفاقات اطراف با دیدن و تایید این نکات واقعا چقدر هماهنگ تر میشه چون فقط نوشتم راجبش، توجه کردم بهش ذهنم کنترل و هدایت میشه به سمت این صلح و چقدر این تاثیر دیدم در زندگیم و از ته ته قلب ازتون سپاسگزارم بسیار زیاد ازتون سپاسگزارم استاد عزیز و مریم عزیزدل،

    چقدر همه چی تو جاده قشنگ سپیدارهای قشنگ،جاده سرسبز،ابرهای درشت و قلمبه قشنگ منم توی یه شهر کوهستانی قشنگ زندگی میکنم که فضای این شکلی داره و با دیدن این تصاویر چقدر به یادم اومد که قدر داشته هام بیشتر بدونم،سپاسگزاری بیشتری از نعمت های اطرافم بکنم،دقت بیشتری به داشته هام بکنم و کمتر غرق گذشته و آینده بشم و لذت ببرم از همین طبیعت قشنگی که من توی شهرم دارم، همین ابرهای هوای پاک شهرم، بوی خوش دسپخت مادر، محبت های پدر و تلاش هاش برای خانواده، بودن خاهر و برادرم واقعا وقتی دیدم که این تصاویری که شما درونش هستید جقدر توی شهر من زیاد و من برام عادی شده و ناسپاس به خودم اومدم و یادآور این نکته میشم به خودم باز که چقدر قدر دانی قشنگ،چقدر قدرت سپاسگزاری تورو هماهنگ میکنه، باعث میشه لذت ببری از زندگی و خسته نشی و عادی نشه برات داشته هات، باعث میشه رفتار جهان باهات خیلی هماهنگ تر و قشنگ تر بشه و من بارها اینو توی زندگیم دیدم وقتی سپاسگزارم چقدر رهاترم،چقدر جهان با من در صلح الهی شکرت.

    استاد من شما دوتا زوج تحسین میکنم که چقدر رها و آزاد هستید چقدر به ناشناخته اعتماد دارید میرید جاهای تنها کمپ میکنید و واقعا زندگی رو زندگی میکنید،مطمعنم در پایان عمر خیلی به خودتون افتخار میکنید که رفتید و دنیارو گشتید پا روی ترس هاتون گذاستید بزرگ شدید و به آرزوهاتون رسیدین و واقعا این یعنی نهایت سعادت، نهایت خوشبختی که اخر عمر حسرتی به دلت نباشه اونم بخاطر ترس این تصاویر به من یاد داد پا روی ترس از کم بود، ترس از ناکافی بودن، ترس از نتونستن بذارم و برم تو دل خواسته هام درست مثل همونجابی که شما به اون پسر میگفتید بپر، بپر پسر منو ب فکر فرو برد اگه نمیپرید شاید همیشه یه ترمزی یه حسرتی یه حای ذهنش میبود که چرا فقط یه لحظه پا روی ترسم نذاشتم و تجربه نکردم اون لحظه رو، واقعا ما ادمها با ترس های ذهنی ک اغلب اینقدر بولد شدن چقدر خودمون دور میکنیم از کشف جاهای جدید، از دیدن ادم های جدید، از داشتن تجربه ها و شغل های جدید،و دارم به خودم یاد اوری میکنم بپر، بپر دختر نذار ترس ها حاکمت بشن، نذار این ترس های ذهنی تورو کوچیک کنه و کم جلوه بوده لحظه ای ک پا گذاشتی روشون صدای خرد شدن و غیر واقعی بودنشون میشنوی، اون خانم اون واقعا چقدر تحسین برانگیز بود من هم بسیار زیاد ترس ار ارتفاع دارم یه جورایی فوبیامه و همیشه توی ارتفاعات قشنگ میخزم و راه میرم ولی این خانم با چه ذوقی، با چه هیحانی در درونش رفت توی اون ارتفاع،رفت بالا و پرید همش میپرید ترس کمرنگ تر میشد، لذت بیشتر و اون خانم چقدر لذت برد از خودش و زندگی و مطمعنم چقدر اعتناد به نفسش افزایش پیدا کرده بعد تجربه اش، واقعا جای یادآوری داره فارغ از جنسیتت همیشه ادم هایی هستن که پیشرو هستن، قدم بر میدارن، میرن جلو، ادم هایی که زندگی رو زندگی میکنن و بزرگ میشن ادم هایی ک با وجود ترس بازم شروع میکنن، بازم میرن جلو و به خودم میگم اگر میخوای زندگی خوبی بکنی باید شجاعت داشته باشی تایید کنی خودت و انجامش بدی نشد و نمینوم بذاری کنار و فقط انجامش بدی چون تو شاید متوجه بولد بودنش نشی اما حسرتی که ترس های درونت در تو به جای میذاره خیلی سنگین و درد اورد خواهد بود برای روحت، واقعا روحم برای چی اینحاست پس؟ برای تحربه هنه چی برای من فراهم از همونجایی که هستم باید شروع کنم، با سپاسگزاری بیشتر، با در صلح بودن بیشتر، با باور کردن بیشتر خودم، با الویت دادن بیشتر خودم و کمرنگ کردن قدرت و تاثیر بقیه تو زندگیم.

    واقعا فایل قشنگی بود قشنگگگ منو هماهنگ کرد بهم انرژی داد از صمیم قلب از روحیه، وجود و روح شما سپاسگزارم ممنون از همه آدمهایی که در دیدن این تصاویر و نکات کمک کننده بودن، بوس به قلب و روح هر دوی شما رفیقای بی نظیر خودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    ممنون از ثبت این لحظات زیبا که این فایل های روی سایت،هربار که مورد توجهم قرار گرفتن،در اینده ی نه چندان دور ،هدایت شدم به همون تصاویر

    تقریبا یک ماه پیش،همراه خانواده به یک ابشار در دل یک دره با پوشش درختهای جذابو دیدنیو خوش رنگ رفته بودیم

    در پایین اون ابشار،یک حوضچه ی عمیقی درست شده بود

    برادر و دامادمون و همه ی ادمهایی که اونجا بودن،شنا میکردن و لذت میبردن

    من شنا بلد نیسم در واقع بلد نیسم روی اب بمونم فقط باید برم.

    اگه ی لحظه مکث کنم میرم زیر اب،ولی بلدم پا و دست بزنم حرکت کنم

    یه اقا پسری از بالای ابشار که تقرییا ارتفاع 8 متری بود پرید داخل اب

    همه خانواده ی من و کسایی که اونجا بودن،کلی تشویقو افرین بهش گفتن

    چراغ برای من سبز شد

    ندا برو بالا بپر

    صدای قلبم بود

    من قبلا از برج میلاد پریده بودم ارتفاع 280 متری

    از ارتفاع 40 متری هم پریده بودم

    اما واقعا احساسه اون بالا ،هرکدوم منحصر به فرد و ترسای خودشو برام داشته

    اینطور نبود بگم که نه عادی شده واسم

    خیلی یواشکی و ریز از بغل اون کوه که اتفاقا مسیر رسیدن به اون نقطه ی پرش هم ی پروژه ی ترسناک بود،چون گل در شیب بود و پای خیس هر لحظه میتونست تورو به پایین پرت کنه

    اما چون اون اقا تونسته بود بره بالا ،مرورش منو وادار میکرد و میگفت میشه برو…

    حالا واقعا معلومم نبود اون اقا ازونجا رفته باشه یا نه!

    همینطور که داشتم یواش میرفتم بالا،صدای داداشمو شنیدم که داد میزد نرو بالاااا،میمیرییییو ازین قبیل جملات انگیزشی(خنده)

    من رسیدم بالای ابشار ،این ارتفاع از تمام ارتفاع هایی که قبلا پریده بودم کمتر بود

    اماااا ترس های خودشو داشت و اصلا نمیتونم بگم عادی بود برام

    ترس تمام وجودمو گرفته بود

    مخصوصا که به پایین که نگاه میکرد،بخاطر ضربات ابشار به حوضچه ،از بالا انگاری اب داشت غل میخورد

    و از همه ترسناکتر،من هیچ ایده ای از عمق اون حوضچه نداشتم چون شنا نکرده بودم تا اونجا

    و ترسناکه ترسناکه ترسناک تر،من نمیدونستم بپرم ایا از استرسه بلد نبودن میتونم ببینم کدوم وری برم؟!چون تو اب فقط میتونم برم….

    یه تور پسر هم تقریبا 15 20 نفر و چند نفرم که بالای ابشار کمپ کرده بودن،وقتی دیدن یه دختر اومده بالای ابشار،براشون جذاب شد

    تا قبل من نشسته بودن

    اما بعد از ایستادن من کنار ابشار،همه به صف ،منتظر دیدن اینکه چه اتفاقی قراره بیفته

    و البته که دادو بیداد های کل خانوادم هم از پایین

    یه جیغغغغغغ‌محکم زدمو صاف پریدم توی اب

    این حس هیچ وقت برام تکرار نمیشه

    حین مسیر،توی دله ادم خالی میشه

    خیلیییی حس باحالو عجیبیه

    وقتی پریدمو شنا کردم رسیدم به خانوادم،دقیقاااااا همونایی که هی منو میترسوندنو میگفتن نکنو نمیشه و میمیری،میگفتن دمتتتتت گرم ،افریییین واقعا خیلی شجاعی

    (خواستم بگم واقعا چه قدر این اگاهی های استاد بجاست،تمرکز فقط رو خودت باشه به حرف مردم اهمیت ندیم ،چون اونا از منظرو فرکانس های خودشون دارن عمل میکنن،اگه بخوایم با اونا همراه بشیم،هیچ نتیجه و البته تجربیاتی که علاقمونه هم نخواهیم داشت)

    یه لحظه سرمو چرخوندم دیدم بالای ابشار،تمام اون پسرا تک تک دارن اماده میشن برای پرش..

    با ترس و لرز ایستادن بالای سنگ

    یه سریاشون هی اومدن بپرن،اخرم نپریدن

    یه سریاشون هم غلبه کردنو و البته منم از پایین داد میزدم افرییین بپر،میپریدن

    یه دختر به اسم ندا،اونروز باعث شد که تقریبا 15 نفر ،این تجربه و لذتو ببرن

    جالبتر از. همه،دامادمون بود که رفته بود بالا و 45 دقیقه طول کشید بپره

    من سه بار این پرشو امتحان کردم

    برای بارهای بعدی،دیگه کسی نبود که بهم بگه میمیری!

    حتی دیگه واسشون جالبم نبود

    اما من هم مسیر رفت و هم اون پرش،برام انگار مثل دفعه ی اول بود و ترسای خودشو داشت و البته لذته پرش…

    هیچ مسافرتی برام مثل اون مسافرت لذت بخش نبود

    ما خیلی باورهای اشتباهی داریم

    گفتن یک سری‌جملات،که اصلا بهش فکر نمیکنیم و به زبون میاریم

    من بارها این جملاتو شنیدم و البته گاهی هم درخواست کردم این جمله هارو به جمله های دیگه جایگزین کنن

    مثلا:مثل مردا میمونه ،نمیترسه

    چرا قوی بودنو شجاع بودنو،به جنسیت ربط میدن؟؟؟

    میتونن بگن قویه،شجاعه

    من خیلی از اقایونو دیدم که از سوسک هم میترسن!!! پس این چه نسخه ایه که برای دخترای قوی با این جمله میپیچین!

    همین جملاتو و تکرارشون،باعث باور میشه

    و ادمهایی که این باور هارو دارن،خیلی از لذتهارو از خودشون دور میکنن و نمیتونن تجربه کنن

    چون فکر میکنن فقط مردا میتونن،یا با انجامش ،مرد حساب میشنو از ظرافته خودشون خارج میشن

    از نظر من ،همه ماها که پاره ای از خدا هستیم،همه ی قابلیتارو داریم

    متناسب با فیزیکمون،یکسری قابلیتامون منحصر به فرده مثل بارداری و این چیزها

    اما مقابله با ترس

    مقابله با نجواها

    شجاعت

    اراده

    اینها نبرده بینه ذهنو قلبه که هر موجودی،از پسش برمیاد و ربطی به جنسیت نداره

    و البته که غریزه ام در حیوانات ،اینجور عمل میکنه

    الهی همیشه در حال و احساس عالی باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1646 روز

      ندای عزیز و شجاع و جسور:)

      چقدر زیبا نوشتی

      چه تجربه ی زیبایی داشتی و چقددددر تحسینت میکنم

      یه دختر به اسم ندا،اونروز باعث شد که تقریبا 15 نفر ،این تجربه و لذتو ببرن

      چقد قشنگ بود این جمله

      و کامنت همین دختر هم میتونه باعث تشویق و ترغیب خیلیا بشه برای غلبه کردن به ترس‌هاشون

      برای امتحان کردن و تجربه کردن چیزایی که دوس دارن ولی میترسن…

      مرسی از کامنت خیلی زیبات و از اینکه این تجربه ی شیرین و زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتی:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1526 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام استاد و خانوم شایسته و همسفران

    خیلی خوشحالم که دوباره با شما هم سفرم و خدا رو شکر میکن

    خدایا چقدر اینجا رویایی هست جنگلهای سرسبز و جاده های بی نهایت زیبا و تمیز

    ماشینتون هم خدای افرود و جاده های کوهستانیه ، خدایا شکرت که ازادی زمانی و مکانی و مالی و داشتن یه یار هم فرکانس و داستن یه رابطه عاطفی زیبا و پر از عشق و محبت و در عین حال به دور از وابستگی هم امکان پذیره و نمونه بارزش هم شما هستین

    میتونین هم کار کنین هم تفریح و سفر ، دنبال الگوها بگرد تا مطمعن شی که میشه

    اگه تعلل کنی به زودی ترسها تو رو از پا در میارن پس وقتی میدونی مسیرت درسته به خداوند جهانیان توکل کن و برو جلو و بپر مطمعن باش پیروزی

    ایمان واقعی یعنی اینکه ترس و نگرانی نداری و بجاش آرامش و توکل و قدرت داری و همیشه شادی .

    هرجا هستین شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    سلام وقت بخیر استاد ومریم جان بهتون سلام میکنم وتبریک میگم وارد شدن ب کوهستان وابشار دوستان سلام فایل زیبای بود پر از درس واموزش بود من ک خیلی استفاده کردم و انرژی گرفتم وتحسین کردم واز خدا خواستم هدایت بشم ب دیدن چنین جای زیبا خدایا شکرت منم اون طبیعت رو وبودن در اون طبیعت وجاده رو با احساس خوب وعالی تجسم کردم چند روزی دارم قدم جلسه سوم در مورد تجسم گوش میدم این فایل خیلی بهم کمک کرد صحبتهای استاد در مورد الگوها وشجاعت چندین بار گوش دادم واز خدا خواستم مرا در انجام کارها هدایت ونیروی شجاعت بیشتر کن خیلی شادم وپر انرژی ممنون شاد وپرانرژی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2707 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    خدای فراوانی و فراوانی و فراوانی ها

    سلام به استاد و مریم جانم و همسفران زیبا اندیشم

    به قسمت 200 سفر به دور آمریکا خوش آمدیم

    چقدر زود گذشت ، مریم جانم یادته دور بین به دست رفتی تو بالکن واحد تمپا و از آغاز سفرمون بهمون گفتی و بعد با نشان دادن نقشه ی جهان و بعد نقشه آمریکا ، در دل تک تک ما رویاهایمان رو زنده کردی…

    یادش بخیر

    از کدوم قسمت این فایل بگم ، از زیبایی هایش یا آگاهی هایش…

    در قسمت قبل ، در آخر کامنتم به این آهنگ زیبا هدایت شدم که در متن ارسالی دیده نشد!!!!

    ولی حسش رو دوست دارم…

    آماده اید….

    دست و دف و و پایکوبی فراموش نشه…

    آهنگ بیست هزار آرزو محسن چاووشی

    فقط یادتون باشه احساس تو ن رو کنترل کنید ،( اینجانب دلش میخواست روی جدول های کنار باغچه ها در پارک ، رقص سماع برود ، البته با دُزِ پایین انجام شد )

    ای همه خوبی؛ تو را پس تو؛ که رایی، که را؟!

    ای گل در باغ ما؛ پس تو کجایی، کجا؟

    سوسن؛ با صد زبان، از تو نشانم نداد

    گفت رو! از من مجو، غیرِ دعا وُ ثنا

    سرو اگر سر کشید؛ در قدِ تو، کی رسید؟!

    نرگس اگر چشم داشت؛ هیچ ندیدی تو را

    هر طرفی صف زده؛ مردم وُ دیو وُ دَده

    لیک در این میکده؛ پای ندارن، پا

    از کرمت، من به ناز می نگرم در بقا

    کی بفریبد شه آ؛ دولت فانی مرا

    بیست هزار آرزو بود مرا؛ پیش از این

    در هوسِ خود نماند؛ هیچ امانی مرا

    ای که به هنگام درد؛ راحتِ جانی، مرا

    وی که به تلخیِ فقر؛ گنجِ روانی، مرا

    سجده کنم من به جان؛ روی نهم من به خاک

    گویم از این ها همه؛ عشق فلانی، مرا

    هر نفس آوازِ عشق؛ می رسد از چپ وُ راست

    ما به فلک می رویم؛ عزمِ تماشا، که راست

    ما به فلک بوده ایم؛ یارِ ملک بوده ایم

    باز همان جا رویم؛ جمله که آن شهرِ ماست

    گهر پاک از کجا؛ عالم خاک از کجا؟

    بر چه فرود آمدید؛ بار کنید این چه جاست

    بختِ جوان یار ما؛ دادنِ جان کار ما

    قافله سالار ما؛ فخرِ جهان مصطفاست

    از کرمت، من به ناز می نگرم در بقا

    کی بفریبد شه آ؛ دولت فانی مرا

    بیست هزار آرزو بود مرا؛ پیش از این

    در هوسِ خود نماند؛ هیچ امانی مرا

    ای که به هنگام درد؛ راحتِ جانی، مرا

    وی که به تلخیِ فقر؛ گنجِ روانی، مرا

    سجده کنم من به جان؛ روی نهم من به خاک

    گویم از این ها همه؛ عشق فلانی، مرا

    ترکیب زیبایی‌ها با آگاهی های دریافتی غوغا میکند آقا ، غوغا میکند…

    نوع نگاه ما به زیبایی ها آنقدر ژرف و عمیق است که همگی لمسش کرده ایم و از بدنه ی جامعه جدا شده ایم و این خیلی قشنگیه…

    خدای خوبم مرا هدایت کن برای آنچه که به اندازه ظرف وجودی ام برداشت کرده ام بنویسم ، البته ظرف وجودی تک تک ما در حال بزرگ شدن هست و خدا می‌دونه که چه اتفاقات خوبی در راهه

    وای خدای من شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت که در مدار دیدن این زیبایی ها هستم.

    اون آسمون صافِ صاف و بی نهایت خوش رنگ و ترکیبش با سبزی درختان تو مسیر و پیچ های پی در پی جاده و انرژی فوق العاده شما عزیزان مرا چنان خودجوش به حرکت وا داشت که نگم براتون…

    فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ

    پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟

    خدای خوبم مرا :

    تیز بین تر

    شنوا تر

    بینا تر

    داناتر کن

    برای نعمت های بی نهایتت در این جهان زیبای هستی…

    برای تجربه ی این حد از شگفتی های جهان زیبایت…

    برای رسیدن به صلح درونم

    بله صلحِ درون ، همانی که که مریم جانم در قسمت 2 سفرمون گفت و من نمی‌دانستم چه بگویم؟؟!!!

    فقط و فقط و فقط تلاش کردم به چشمانم و کوش هایم زیبایی رو نشان دهم و در ذهنم خاطرات خوب رو‌ مرور کنم…

    مرور خاطرات در ذهنم زمان برد ولی زیبا و ارزشمند بود.

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    استاد جانم منم مثل خودت دلم برای کوه یک ذره شده و چقدر عالی که هدایت شدید به آنچه که در دل و جان تون تصورش رو کرده بودید…

    من مدهوش طبیعت پشت سرتون بودم ،

    آقا مگه داریم ، مگه میشه

    بله بله…. هم داریم ،هم میشود

    واقعا ضربان قلبم تندتر می‌شود وقتی اون حد از زیبایی های طبیعت رو میبینم ، آخه من وقتی در طبیعت قرار می‌گیرم ناخودآگاه شجاعت و جسارت عجیبی تمام وجودم رو فرا میگیره و قطعا مثل آن دختر تجربه کسب میکنم….

    عکس پروفایل من ، یادآور تجربه ای است که در دل جنگل بدون چادر و کیسه خواب وارد ترس هایم شدم ، درسته با گروه رفته بودم ولی از ی تایمی به بعد همه رفتند در چادرهایشان و خوابیدند و فقط اتیش روشن بود همین…

    ولی آگاهانه با فاصله ای از گروه دور آتیش مشغول استراحت شدم ، حالا بماند که محو رنگ و رقص شعله های آتش شدم و صدای مخوف حاکم در جنگل برایم کمرنگ شده بود و فقط چند تا چرت 10 دقیقه ای زدم همین ،

    حتی یادمه دو تا از دوستان از خوابیدن در قبرستان صحبت میکردند چون اون طرف مون یک سری گودال هم بود…

    باید ترسناک باشه ولی من دوست داشتم بروم

    در برنامه 2 روزه چنان نیرویی همراهم بود که نمیتونم توصیف کنم

    ولی داستان من ، یا بهتره بگویم داستان ترس های من ، در موقعیت های کاری ست ، ترس از قضاوت شدن و ترس از اجرا ، ترس از طرد شد دن ، ترس از تایید نشدن و….

    البته که با برداشتن قدم های مورچه ای اتفاقات خوبی داره میوفته

    وقتی اشاره کردید به خانوم ها که پیش رو باشند ، چندین بار مکث کردم و به روال عادت های خودم اندیشیدم…

    من بچه ی اول خانواده بودم و الگویی نداشتم برای هیچ کاری ، پس 2 راه بیشتر نداشتم یا بپذیرم اون شرایط رو یا قدم بردارم ، قطعا راه دومی برای صحرا لذت بخش تر بود…( صحرا با چشمانی قلبی و ستاره ای فراوان)

    گر خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت باش

    و با این شعار رو به جلو حرکت کردم ، چیزی از دانستن تاثیر الگوها نمی‌دونستم که منم میتونم ولی گویی دل و احساس ما با این مفاهیم ارتباط عجیبی دارد…

    چقدر خوب که اون پسر بالاخره شیرجه ی خودش رو زد ، درسته دوستش تشویقش میکرد ولی ممکن هست که اون همراه همیشگی رو در نداشته باشیم و دست رو دست گذاشتن خنده داره

    این طبیعت بکر و نمایش زیبایش که بازیگرانش 4 نفر بودند که با دو کارگردان حرفه ای داشت ضبط میشد…

    هدف لذت بردن از مسیر بود به همراه رشد و آگاهی

    و شما دو عزیز دل راحت به تصویر کشید که هر کدوم از ماها دوست داریم کدوم نقش رو داشته باشیم…

    اون دختر شجاع و جسور پیش رو

    اون پسر که با کمی مکث بالاخره شیرجه زد

    یا اون یکی دختر که به اندازه ی ظرفش اقدام کرد

    یا اون یکی پسر که هیچ اقدامی نکرد…

    مرور این چهار شخصیت در قاب دوربین مریم جان سنایور زیبایی چید که صحرا دوست داری کدوم نقش رو بازی کنی ؟؟

    شاید در زندگی کاری ام اون دختر دومی هستم که از جاهای کوچولو شروع کرده ولی به قطعا به اون پسر جسور میرسه و بعد دختر پیش رُیِ داستان ما

    رعایت و درک قانون زیبای تکامل

    نشان به آن نشان که دختر طبیعت قراره در ماه آوریل 2024 در یک کنفرانس بین المللی شرکت کند و پرزنت داشته باشد به زبان اصلی ( تا اینجا داشته باشید )

    او میتواند شرکت نکند و بیخیال کنفرانس شود

    او میتواند فقط به عنوان یک بیننده حضور داشته باشد و از ارائه ها لذت ببرد

    و راه سوم آنست که با وجود چالش زبان ( که در سطح بِیْسیک هستم) آگاهانه چالش رو میخرم برای خودم و قبل از ثبت نام ، ی عالمه نشانه دریافت کردم و از همه مهمتر موضوع پرزنت به لطف الله مهربان برایم واضح شده….

    آیا خنده دار نیست که به خاطر ترسها و نجواها این تجربه بی نظیر رو از خودم دریغ کنم

    چرا که هدایت شدنم به این کنفرانس بین المللی ، ثمره تمرکز بر زیبایی های سفر به دور آمریکا با RV هست و در زمان پندمیک من در مدار زیبایی و لذت و شادی و کسب ی عالمه تجربه های ناب ناب الهی بودم.

    خدای خوبم ، یار همیشگی ام ممنون که همیشه از من راقبت می‌کنی ، محافظت می‌کنی و مرا به سوی بهترین ها هدایت میکنی

    دوستای نازنینم ممنونم برای حضور ارزشمند تک تک تون

    .استاد جان و مریم عزیزم صمیمانه سپاسگزارم برای فضای الهی که برای ما تدارک دید.

    دوست تون دارم ی عالمه

    هر چی بگم بازم کمه

    بماند یک رد پا در 2 شهریور 1402

    ساعت 7.30 صبح به وقت ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1704 روز

      صحرای زیبای من

      چقدر زیبا مینویسی و چقدر عالی ظرفت را بزرگ می‌کنی

      بیصبرانه منتظر ماه آپریل هستم.

      تو بی نظیری دختر

      تحسینت میکنم که اینقدر قشنگ روال ها را پیگیری میکنی و خودت را بزرگ می‌کنی و ما را شریک خودت.

      موفق باشی عروسک

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2707 روز

        سلام دوست توحیدی و زیبا اندیشم

        دوست مستقل و خودساخته و شجاع و قشنگم

        ممنون برای پاسخ ارزشمندت

        ممنون برای نگاه دقیق و ژرف اندیشت

        کفه ی خواسته من ( اجرای پرزنت در یک کنفرانس بین المللی) خیلی سنگین تر از کفه ی ترس ها و توهمات ذهنی من هست

        امیدوارم بتوانم یعنی تمام تلاشم رو میکنم که در این مسیر ثابت قدم بمانم

        خدای خوبم ، خدای آسانی و راحتی ها ممنوم که همیشه از من مراقبت کردی و مرا هدایت کردی به سوی بهترین ها

        تو مرا خیلی آسون و راحت به جایی بردی که کسی رو نمی‌شناختم و با دستان بی نظیرت هر روز در معجزه هایت رو میدم ، چون دستامو تو دستات گذاشته بودم آنجا بود که سفرهایم بوی توحیدی گرفت و تو برایم همه چیز شدی…

        اگر بخواهم فقط و فقط و فقط یک مورد رو بگم…

        تو برایم لبخند کودکی شدی که بوی نور و امید و توکل و شادی میداد ، او داشت در پارک بازی میکرد ، همان لحظه ای که یک آن پاهایم لرزید نه به خاطر سردی هوا بلکه شک و تردید میخواست مرا منصرف کند از سفر توحیدی که آمده بودم و ذوق داشتم برای اجرای ایده هایم در میان مردم و کشوری ناشناخته….

        و بعد تو با بینهایت دستان مهربانت مرا جایی بردی که خودت آماده کرده بودی ، چون من جایی رزرو نکرده بودم…

        تو مرا میان کودکانی بردی که برای ارتباط باهاشون ساعت ها روی نیمکت مدرسه کنارشون بودم و زبان عشق و وصل بودن به خودت چند ساعت در کلاس موسیقی و ادبیات شون اشک شوق ریختم و روی ابرها بودم…

        تو مرا میان کودکان خردسالی بردی که در بَدْوِ ورودم لبخندش قلبم را آرام کرد و من به همان زبان توانستم بدون هیچ صحبتی باهاشون ارتباط برقرار کنم و مدار شادی قرار بگیرم…

        آری خداوند ان چیزی می‌شود که من میخواهم و من بهش نیاز دارم…

        بهار قشنگم آگاهانه آنها رو برای یادآوری برای خودم نوشتم ، چون از همین الان نجواها….

        دوست مهربانم الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1892 روز

      سلام صحرا جان

      چه چرخشی!

      چه پویایی دلنشینی!

      داستانی که روایت کردید، آجرهای مناطق و زمانهای مختلفی را با یک ملات چسبناک قوی روی هم چید تا به یک کلیت دلنشین رسید.

      آن ملات، طبیعت بود.

      اسم پروفایل شما، بسیار جذاب و زیباست، آفرین.

      ارجاعات شما به طبیعت، نشان میدهد از چه جنس آدمهایی هستید. خود من هم این تیپی ام. توی طبیعت، بعد از روزها مریضی و تنش هم، در عرض چند ساعت خوب میشوم.

      توی مسیر درستی هستید. طبیعت همه چیز را درست میکند.

      راجع به سمینارتان…حتما و به راحتی موفق میشوید. کسی نمی‌تواند روی حرف مادر طبیعت حرف بزند…شما هم که دخترش هستید، پس خیالتان راحت!

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        صحرا دختر طبیعت گفته:
        مدت عضویت: 2707 روز

        سلام به دوست توحیدی زیبا اندیشم

        الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

        ممنون از دعای پر مهرتان

        ممنون برای پاسخ ارزشمندت و زمانی که برای دختر طبیعت گذاشتید

        واقعا طبیعت معلم من بوده و هست و خواهد بود..

        و چقدر زیباست که هر کدام از ما در زمان مناسب به زندگی در بهشت مون هدایت بشیم…( صحرا با چشمانی قلبی و ستاره ای فراوان)

        یکی از بهترین عادت ها که مرا حسابی به منبع وصل می کنه ، نیایش های روزانه ام به هنگام طلوع و غروب خورشید هست…

        چه خوب که شما هم به منبع اصلی کائنات وصل هستید…

        چقدر خوب و لذت بخشه که هر کدوم از اهالی این خانه الهی به اندازه ظرفمون درک می‌کنیم سخن ناب صاحب خانه مان که ذکر اول و آخرش توحید و توحید و توحید است…

        خدای خوبم ،

        خدای آسانی و راحتی ها

        خدای عشق و آرامش و شادی و لذت

        خدای فراوانی نعمت و ثروت

        مارو هدایت کن به راه درست ، مسیر درست و آدمای درست با باورهای درست

        الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مرتضی پویان گفته:
    مدت عضویت: 2586 روز

    بنام خدایی که عشق را آفرید

    سلام به هممون

    اول از همه میخوام این عکس زیبای بنر رو مورد توجه قرار بدم که منو یاد رفاقت انداخت

    یا رفیق

    این روزها خیلی از خدا خواستم‌اینه که رفیقش باشم ‌و ازش خواستم به ترمزهام به باورهای شرک آلودم منو‌ واقف کنه تا بتونم رفیقش باشم

    تو‌بعد فرکانس شرک خیلی تو‌روابط تاثیر علنی داره

    من تجربه ای که داشتم اینه که وقتی وابسته میشی کلا انگار دنیا فراموشت میکنه

    و به محض اینکه توبه میکنی و برمیگردی به فرکانس توحید و برمیگردی به وجود خودت ‌‌و رابطه اصلیت رو‌ رابطه با خودت و با اصلت قرار میدی چقدر همه دنبالتن چقدر محبوبی و چقدر جذاب میشی

    استاد به حق که جایگاه هر کسی همونه که لایقشه

    شما و مریم جان و‌هر دوست دیگه ای که داره در یک‌رابطه رفاقتانه لذت میبره به حق لایقشه

    خیلی خوبه 2نفر رفیق هم باشن

    اصلا این کلمه رفیق

    می‌دونم شما الان حس کردید فرکانسم رو

    رفیق لول بالای یه رابطس

    فقط عشقه

    رفیق حسش از خوده خداس

    یعنی من میگم کسی که برا خودش یه رفیق کنارش داره یکی که داره باهاش تو این سفر همراهیش میکنه و باهم دارن مسیر رو اکسپلورر میکنن مسیر زندگی رو

    و درک دارن از هم قضاوت ندارن از هم عشق خالصن به هم

    من میگم خدا به طور فیزیکی کنارشه‌

    منم میخوام آنقدر تو این موضوع خودم رو‌خالص کنم آنقدر اصلاح کنم تا ببینمش کنارم خدا رو

    الانم هست الانم از بینهایت طریق داره هر لحظه میگه سلام من هستم

    من کنارتم و شکرکزارشم

    الانم وجودش تمام زندگیمو پر کرده

    ولی خب تو همین فایلم شما اشاره کردید که الگو باعث خواستن میشه و باور کردن که میشه

    منم الان میگم رفیق صمیمی که حضورش بوی خدارو میده میخوام

    وار خدا میخوام هدایتم کنه تا آمادش بشم و اون چیزهایی که باید در وجودم ایجاد کنم و پیدا کنم تا خواستم به راحتی بیاد تو زندگیم رو ایجاد کنم

    یا رفیق

    چقدر این فضا و این سرزمین بکر‌و بینظیر و غنی و بینهایته

    من نجارم‌ و‌عشق چوب و این بهشت منه

    استاد چقدر فراوانی چوب هست اونجا

    الله اکبر

    استاد جان و‌دوستای عزیزه همفرکانسی

    ما لایق بهترینهاییم پس براش خودمون رو آماده می‌کنیم

    خدایا تو‌مارو در بهترین حالت آفریدی و قبل از اومدن به این جهان مادی بند بند این عالم رو برامون منظم کردی تا بیایم و تجربه ای یکتا داشته باشیم

    پس کمکمون کن تا بیاد بیاریم

    خدایا هممون رو‌هدایت کن به مسیری که توش ارزشمندی ‌و والا بودنمون رو‌بیاد بیاریم

    و طوری زندگی کنیم که به خداگونه بودنمون بخوره

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    الهه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2531 روز

    سلام به استادومریم عزیز

    از اینکه دراین سفر ها با نگاه آگاهی و یادگرفتن هست خیلی برام آموزنده بود

    بتونیم پا روی ترس ها بگذاریم ترس هایی که ازبیرون خیلی ترسناک نیست

    واینها بیشتر از ذهن ما وباورهای ما ایجاد میشه

    و باتوکل ، الگوهای مناسب اون ترس را پیدا کردن

    وتوانمند کردن خود میتونیم پا روی ترس ها گذاشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم جون

    سلام به همه بچه های خوب سایت الهی

    وای خدای من چقدر این فایل فوق العاده بود. چقدر حالم رو خوب کرد. چقدر این آبشار شباهت داشت با کوه های شمال تهران و آبشارهایی که توی منطقه دربند هست. مریم جون وقتی داشتی درباره تیز بودن این آب صحبت میکردی و پاهات رو گذاشته بودی توی آب کاملا حسش کردم، چون تجربه اش کرده بود. وای من اصلا دیوانه شدم و الان فقط هوس همچین جایی رو کردم. حدودا یک ماه پیش تجربه یک روز کامل توی همچین جایی رو داشتم. بی نظیر بود.

    چی بگم از ابرهای فوق العاده زیبا و درختان سبز سوزنی برگ که انقدر جادویی بودند. از اون دوتا سایکل توریستی که آزادانه داشتند جاده ها رو درمینوردیدند، رها و آزاد. خدایا شکرت که این کشور پهناور انقدر به انسان آزادی میده.

    چی بگم واقعا از این تراک کمپر که میتونه انقدر فوق العاده از مسیرهای سنگلاخی عبور کنه و آدم رو جایی ببره که کمتر افرادی تجربه اش کردند. واقعا این کمپانی فورد تحسین برانگیزه. چی ساخته خدای من.

    توی مسیر آبشار چه راه باریک و شیب داره جالبی بود . چقدر حس راه رفتن توی این مسیر لذت بخش بود. مثل راه های مال رو توی شهرستان خودمون بود. اصلا خیلی شبیه روستاهای ایران بود در دل آمریکا خدایا شکرت.

    و واقعا شجاعت اون خانم تحسین برانگیزه. درود بهت. خیلی درس داشت. چقدر راحت بالا میرفت. چقدر انرژی خوبی داشت. چقدر خوب انگیزه میداد. و واقعا اون آقا پسر هم تحسین برانگیز بود به خاطر اینکه با وجود ترس اما حرکت کرد و بالا رفت و در نهایت پرید.

    استاد جان الگو واقعا خیلی کمک کننده است. من الان توی دوره سلامتی هستم. همین شما و هزاران نفر که کامنت هاشون روی سایت هست به من میگه که میشود دوره قانون سلامتی رو تبدیل کرد به سبک زندگی و تا آخر عمر ادامه داد.

    ازتون سپاسگزارم بابت این فایل های زیبایی که از سفرنامه میذارید.

    دعا میکنم که همیشه به گردش و سفر باشید

    خدایا شکرت که این همه زیبایی دیدم.

    دیشب توی دفترم با خدا عهد دوباره بستم و به خودم یادآوری کردم که فقط باید زیبایی ها رو فالو کنم، فقط باید به فراوانی ها و چیزهایی که بهم انگیزه میده توجه کنم و قربونش برم پاسخ داد و بهم این فایل رو صبح وقتی داشتم فرم ثبت روند روزانه خودم رو مینوشتم، هدیه کرد. خدایا ازت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدایا شکرت چقدر این جنگل پر انبوه از درخت و راه صعل العبور چقدر زیبا کرده جاده را و آسمان آبی با ابرهای سفید در یک هوای رویایی و بی‌نظیر اما و هر لحظه از تصاویر برای خودش بگران زیبایی است که می‌شود شکار کرد و تصاویر خوبی را در ذهن خود بتوانیم جای بدهیم برای احساس خوب

    اما سکوت جنگل در راه آبشار توجه من به گل‌ها جلب کرده بودزیبا وتک بودندرنگش واون زیبایی امان از این آبشار بی‌نظیر و چقدر انگیزه استاد داشت به اون فرد می‌داد برای شیرجه زدن در آبشار و این کلام استاد برای هر کس انگیزه و شور و شوق زیادی را می‌دهد تا فرد بتواند به توان خودش برسد

    چه آب سرد و زلال و شفاف است خدایا شکرت چقدر جالب خانم شایسته به سنگ‌های درون آب هم حس خوب داشت و این نکته ریز و دقیق این حد از توجه کردن به زیبایی‌ها فرایند کار کردن کنترل ذهن است که می‌تواند خیلی خوب مثل خانم شایسته به آن توجه کند خدایا شکرت چقدر صبح خوبم رو با دیدن طبیعت خدایی عالی شروع کردم چه احساس خوبی و انرژی زیادی را دریافت کردم و از همه مهمتر شنا کردن این زن و شوهر که به هم انگیزه و چقدر با هم خوب و لذت آن را می‌بردند و این پا روی ترس‌ها گذاشتن و شجاعت پریدن در آب و اعتماد به نفس و توانایی که در خودشان دیده بودند این دو زوج درس‌های زیادی برای من داشت خدا قوت خانم شایسته با اون سربالایی چقدر خوب قشنگ توانسته‌ای باز ادامه بدهی و مسیر را حرکت کنی حتی اگر سخت و نفس گیر بود

    اما درس‌های بزرگ این فایل این بود که برای هر کاری در تمام جنبه‌ها الگوهایی را باید پیدا کنیم تا این برای ذهن ما باورپذیری باشد که می‌شود حرکت کرد و موفق شد و این تغییرباورها استاد در محصولات ثروت یک خیلی خوب توضیح دادند برای اینکه بتواند فرد باور پذیر خوبی داشته باشد استاد و خانم شایسته خیلی سپاسگزارم از فایل خوب و آگاهی ناب شما

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: