سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 201 - صفحه 7

بنام خدای بخشنده و مهربان

سلام و درود فراوان به استاد عزیز ومریم خانم نازنین

یکبار این کامنت رو نوشتم ولی لپ تاپم هنگ کرد و نشد ذخیره کنم و نجواها اومد سراغم که اینهمه زحمت کشیدی ولی پرید و دیگه ولش کن و…. اما ته دلم میگفت لابد خیری توش بوده و بشین با حوصله دوباره تایپ کن و من اومدمو با احساس خوب نوشتم

خدایا هزاران مرتبه شکر که هر روز میام تو سایت و میرم سراغ فایلهای سفر به دور آمریکا و از دیدن این همه زیبایی و طبیعت و نعمت های قشنگت اول سورپرایز میشم و بعد سپاسگزای میکنم چقدر لذت بخشه

استد اول باید بگم بقول قرآن چقدر خوب آسان شدید برای آسانی ها یعنی هدایت شدید که همه چیز رو بهتر وآسان تر کنید ، وقتی میبینم نراک کمپر از سری قبلی مرتب تر ، چیدمان بهتر ، لپ تاپ ها ، تلوزیون ، اینترنت استار لینک ،همه و همه مرتب چیده شده حتی بهتر از خونه آدم این یعنی همه چیز میتونه راحت تر و آسن تر هم باشه و واقفعا لذت بخشه که بری سفر و روی تخت خودت دراز بکشی وتمام امکانات برات محیا باشه تا بتونی خیلی لذت بخش و راحت به سایت دسترسی داشته باشی و با بچه ها براحتی کانکت شی و این یعنی هدایت به آسانی ، خدایا شکرت

استاد عزیز چقدر عااالیه که رو صندلی های راحتی با عینک های قشنگ تون تو اون طبیعت زیبا ، بکر و بهشتی با هوایی بسیار پاک بشینی جلو دوربین و با بچه ها صحبت کنی ، اونم انقدر خنک که شب بخاری بگیری در حالیه که بقیه نقاط همون کشور گرمای بسیار بالایی داره ، من یک لحظه احساس کردم که اونجام ودارم در کنار شما از این همه زیبایی لذت میبرم خدایا شکرت که این همه قشنگی وجود داره چه حس خوبیه ، من دیگه نمیتونم صبر کنم واسه رفتن به دل طبیعت ، چند روز پیش بود که بهم الهام شد که برم یه روستای خیلی قشنگ و سرچ کردم دیدم خیلی زیباست حالا فردا صبح به لطف الله مهربان به همراه پسر وهمسر عزیزم میریم که یه تجربه عااالی داشته باشیم وخدا میدونه که چه اتفاقات خوبی در انتظار ماست و به چه جاهای زیبایی هدایت میشیم

استاد از اون زمین های B.L.M land چقدر کیف کردم که این کشور یه همچین برنامه ای رو پیاده کرده و یه قانون 14 روزه گذاشته که همه مردمش یجورایی صاحب این زمین ها و کوهستان ها اند و هر چقدر که بخوان میتونن تو اون مکان ها از نعمتهای خدا لذت ببرن بدون اینکه کسی مزاحمت ایجاد کنه و نیاز باشه به کسی جواب پس بدی و هر چقدر که میگزره من بهتر میتونم درک کنم این کشور فوق العاده و زیبا رو ، آقا بینظیره مگه از اینجا بهترم داریم ، استاد براستی که خداوند بسیار عادله و شما بدرستی هدایت شدید به این کشور بینظیر

همینطور که مریم خانم داره از صبح بیدار شدنشون در اون بهشت زیبا صحبت میکرد که با دیدن این همه زیبایی سپاسگزاری هاشون تو دفتر روزانه چند برابر بیشتر شده یاد یه خاطره افتادم :

حدود 10 سال پیش بود که همراه خانواده همسرم یه مسافرت چند روزه به شمال داشتیم که یکی از دوستانمون دعوت کرده بود آقا ما بعد از ظهر از کرج راه افتادیم و نم نمک به سمت رشت رفتیم سر راه تو رودبار زدیم کنار یکم میان وعده خوردیم و دوباره حرکت کردیم تا اینکه غروب رسیدیم رشت ، اما قرار بود بریم ییلاق اون دوستمون که تو پره سر بود و بازم زدیم به جاده واحسلس میکردم که تو ارتفاع داریم میریم چیزی دیده نمیشد و یکم ترس داشت آما رفتیم و بعد از 2 ساعت مسیر سخت کوهستانی تقریبا تو تاریکی شب رسیدیم اونجا و خیلی سرد بود پیاده شدیم و ماشین رو بالا پارک کردیم و وسایل رو آوردیم پایین و از اونجاییکه خیلی بکر بود وهنوز گاز کشی نشده بود ، کمی هیزم آوردیم و شومینه رو روشن کردیم و شام رو خوردیم ، منم ارگ و باند برده بودم خلاصه شروع کردم به نوازندگی و یکی از آشنایان دوستمون میخوند وکلی اون شب لذت بردیم تا آخرای شب و شب تو ملحفه ای از پشم گوسفند بود و خیلی گرم بود خوابیدیم و چقدر لذت بخش بود هیچوقت یادم نمیره خدایا شکرت

صبح شد من بیدار شدم و رفتم بیرون که یه آبی به صورت بزنم ، وااااای خدااااای من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟…………الله اکبر الله اکبر اینجا کجاست باورم نمیشد قطعه ای از بهشت ، روبروم یه جنگل بسیار بسیار زیبا که نصفش رو مه پوشونده بود و جلوم یه دشت پر از گل با کمی شیب به سمت پایین و پر از مرغ ، خروس ، اردک ، غاز ، بوقلمون و جوجه های کوچولو و اسب و گوسفند و گاو ….. زیبایی اونجا با کلمات قابل وصف نیست دوستان عزیز ، خدایا هزار مرتبه شکرت

خدایا من باور نمیکردم این حجم از قشنگی رو ، رفتیم یکم پایین تر صدای آبشار میومد هنوزم که بهش فکر میکنم موهای تنم مور مور میشه آخه مگه میشه انقدر رویایی ، چه رودخونه و چه آبشاری و صدای پرنده ها که آواز میخوندن و پروانه و زنبور عسل که روی گلهای زرد وسفید و صورتی هم نشسته بودن هم پرواز میکردن ، تمام کلبه ها و خونه های ویلایی با پرچین چوبی حصار کشی شده بودن دقیقا مثل سوئیس اصلا خیلی زیباتر از سوئیس

و یه هوای کوهستانی خنک که بوی عطر چمن و گلها رو به صورتت میزد واقعا رویایی بود و جای همه دوستان خالی انگاری کارتن هایدی که دوران کودکی نگاه میکردیم دقیقا همون منظره ، همون زیبایی ، همون کوهستان ، اون روز بقدری احساسم عاااالی بود که نمیخواستم برگردم ، وااای خدایا هزار مرتبه شکرت

و امیدوارم که یه روز ماشین جدیدم رو که خریدم حتما به اون مکان زیبا برم

حالا برگردیم سر صحبت استاد که وقتی میخوایم یه کار جدید ،یه فرصت جدید ، یه جای جدیدی رو تجربه کنیم میگن ذهن ما همیشه بدترین سناریو رو میاره ،( دقیقا مثل کامنتی که اول نوشتم و بعلت هنگ کردن لپ تاپم پاک شد و نجواها اومدسراغم اما من گوش نکردم و دوباره کار خودم رو انجام دادم و الان احساس بهتری دارم )

و من هنوزم درگیر این سناریو ها هستم ولی با توجه به آگاهی هایی که تو دوره 12 قدم دارم کسب میکنم ، تمام سعیم رو میکنم که نزارم این نجواها که از طرف شیطان هست بر من غلبه کنه و با خودم میگم من شورع میکنم و خدا هدایت میکنه به راه حل ها و از اونجایی که آکاهی خداوند در وجود منه من ، خداوند داه حل ها رو به من میگه البته بار ها وبار ها کنترل ذهنم از دستم خارج شده ولی با وارهایی که دارم میسازم احساس میکنم دارم بهتر میشم و ترسهام کمتر میشه

تو اینجور مواقع که نجواهای شیطان به سراغم میاد ، همیشه ته دلم به صدای الله مهربان گوش میدم که میگه همه چیز درست میشه ، نگران نباش ، همیشه اینجور نمیمونه و وضعیت تغییر میکنه و همه چیز به سمت بهتر شدن پیش میره و از اونجایی که اساس و پایه جهان بر رشده ، پس همه چیز هر روز بهتر وبهتر میشه البته زمانیکه من دارم رو باورهام کار میکنم و این به من آرامش و امید میده و احساسم بهتر میشه

استاد عزیزم و مریم خانم مهربان نوش جونتون باشه که در این کشور زیبا و در دل این طبیعت رویایی دارید لذت میبرید ، دوستون دارم و براتون سلامتی و شادی و عزت بیشتر از خدا میخوام