سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 203 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدای زیبایی ها

سلام به استاد عزیز و مریم خانم نازنین

هر چقدر که از این سفر رویایی میگزره بیشتر شیفته زیبایی هاش میشم

آخه مگه چقدر میتونه زیبا و بهشتی باشه یه یه مکان

هر روز لذت میبرم و هدایت میشم به زیبایی بیشتر

شاید باورتون نشه از روزی که شما وارد کلورادو شدید من هم هدایت شدم به نقاط زیبا

همین امروز به یه روستا تو جاده چالوس هدایت شدیم به هوای رودخونه وقتی رسیدیم دیدیم آبی نبود اما درعوض بقدری باغهای پر از میوه بود که نگو و نپرس

به همسرم میگفتم ببین چه هدایتی شدیم چه جای قشنگیه ، باغ های بسیار زیادی که میوه های گلابی ، شلیل ، آلو ، هلو ، انگور …..روی درختها بسیار فراوان بود طوری که داشت درختها از شدت سنگینی میوه میشکست و من چقدر لذت بردم وسپاسگزاری کردم

همینطور که داشتیم دنبال یه جایی کنار رودخونه میگشتیم دیدم یه آقایی داره با مشین میاد من دست بلند کردم ازش آدرس پرسیدم که کجا خوبه ما بریم و ایشون که خیلی مرد نازنین و فوق العاده ای بود ماشین رو خاموش کرد ، ترمز دستی رو کشید پیاده شد و با حال خیلی خوب ، کامل به ما توضیح داد که کجا بریم و گفت باغ من هم هست ولی آبی نداره اگه میخواید بیاید برید اونجا که دقیقا تو چند متری همونجا بود که ما داشتیم صحبت میکردیم و من ازشون تشکر کردم ( چون ما دنبال جایی بودیم که کنار رودخونه باشه ) من رفتم ماشین رو روشن کنم ، دیدم ایشون حرکت نمیکنه و صندوقش رو زده بالا ، حالا من منتظرم که بره تا بتونم دور بگیرم که یکدفعه دیدم ایشون با یه ظرف بزرگ از آلو سیاه اومد سمت من و گفت بفرمایید ناقابله مال باغ خودمه ، من اولش خیلی جا خوردم ولی کلی ازش تشکر کردم و سپاسگزار خداوند شدم

و یادم افتاد که دارم رو این باور کار میکنم که ( جهان سرشار از مردمان نازنین و فوق العاده ای است که از هر جهت به من کمک میکنند ) و با احساس خیلی خوبی که بابت ریشه اصلی این اتفاق داشتم به خودم و همسرم گفتم ببین قانون چقدر عااالی جواب میده ، ما بیایم تو یه روستا که هیچ کسی رو نمیشناسیم بعد یه مرد نازنینی بیاد که هم آدرس بده هم یه ظرف پر میوه و کلی هم تعارف کنه برای رفتن به باغش خب این اگه معجزه قانون نیست پس چیه ؟؟؟ من بارها دیده بودم که برای استاد این اتفاقات قشنگ میافتاد و الان میفهمم که استاد منظورش چی بود از گفتن این موضوع (وقتی داری رو خودت کار میکنی چرخ های زندگیت روغن کاری میشه ، یه اتفاقای خوبی میافته که قبلا نمی افتاد ) یعنی چی ، الان دارم درکش میکنم و چقدر لذت بخشه خدایا شکرت

بعدهمسرم گفت خب حالا کجا بریم ، گفتم هدایت میشیم به بهترین جا ، بعد بهم الهام شد که از این روستا برو بیرون و صبحونه رو یه جای خوب تو راه بخور و بعد برو کنار رودخونه که نیم ساعت راه بود تا اونجا

راه افتادیم و رفتیم و تو راه دیدم کنار جاده یه خاک ریز بزرگ که بخشی از یک کوه زیبا بود یه سایه قشنگ انداخته و ماشین رو بردم همونجا پارک کردم و وسایل صبحانه رو چیدم و جاتون خالی تو دل کوه و تو ارتفاع ، کنار جاده هوای خنک و یه سکوت زیبا نشستیم و املت رو زدیم بر بدن و دوباره راه افتادیم

و اینبار افتادیم تو جاده چالوس و رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به یه باغ کنار رودخونه که تخت اجاره میداد ، ماشین رو نگه داشتم پیاده شدم ، رفتم دیدم یه پل فلزی مابین جاده و اون مکان زیبا بود ، از پل رد شدم وااای چقدر قشنگ رودخونه با عرض 10 ، 12 متر اونم چه آبی زلال و پر فشار ، وسایل رو بردیم اونجا و یه تخت قشنگ زیر درخت چنار بزرگ که برگاش پُر پُر بود و همه جا رو سایه انداخته بود هوا خنک و خیلی زیبا بود ، اونجا تا غروب ما لذت بردیم و کیف کردیم و من داشتم با هندزفری به یسری فایلهایی که با صدای خودم ضبط کرده بودم که همشونم درباره باورهای عااالیه و یسری هم فایلهایی درباره باورهای خوب که استاد صحبت کردن گوش میدادم ولذت میبردم در حالیکه به آسمون آبی با ابرهای پفکی سفید ، به رودخونه زلال و پر عمق خیلی خنک و یخ ، به درختها ، به پل قشنگ ، به چه چه پرنده ها ، به چند تا سگ بامزه ای که اونجا بازی میکردن ، به آدمهای خیلی خوب و شادی که دورو برمون بودن ، به حال خوب خودم و همسر و پسر عزیزم ، به سلامتی خودم و خانواده ام نگاه میکردم و خدا را هزاران بار سپاسگزاری میکردم والبته تو اون فضا داشتم به خواسته هام با احساس خوب فکر میکردم و انقدر رها بودم که دوست داشتم از احساس خوب وشادی که بهم دست داده بود ، گریه کنم

و امروز من به این همه زیبایی و احساس خوب هدایت شدم و تجربه بینظیری داشتم و خدارا هزاران بار سپاسگزارم بابت لطفی که به من داشته و هر روز دارم تو این مسیر زیبا هدایت میشم به بهترین اتفاقات

و اما این فایل زیبا استاد چقدر این مناظر قشنگ و رویاییه ، واقعا همه جا عین کارت پوستاله ، چه جای بینظریه آدم واقعا روحش جلا پیدا میکنه خدایا شکرت

سگ آبی که سدی به اون زیبایی رو احداث کرده ، درختهای سروی که به معنای واقعی سرون و سبز وزیبا ، آسمون آبی وصاف ، آب زلالی که از چشمه ها سرازیر میشه و تبدیل به اون رودخونه آرام و زیبا میشه ، آبشارهای کوچولو که همه این نعمتهای زیبا رو خدای مهربان مُسخّر ما کرده و فقط کافیه سپاس گزار باشیم

انقدر زیبایی رو نمیتونستم تصور کنم خدایا شکرت

و احسنت به شما استاد عزیزم ومریم خانم نازنین که انقدر خوب پیاده روی میکنید ، انقدر خوب فیلم میگیرید ، انقدر خوب توضیح میدید ، انقدر خوب توحیدی هستید که با وجود حیواناتی مثل خرس وگربه سان و گوزن و …. فقط با توکل به خدا و بدون هیچ وسیله دفاعی دارید چند ساعت تو جنگل پیاده روی میکنید و انقدر عااالی دارید به زیبایی ها توجه میکنید و ما رو هم مهمون این زیبایی ها کردید واقعا ازتون ممنونم و سپاسگزار خدای مهربانم که من رو در این مسیر عاااالی قرار داد که هم با شما و هم با این سایت عاااالی آشنا بشم خیلی احساس خوبی دارم و میدونم که هر روز داره بهتر وبهتر میشه

در پناه الله یکتا موفق وشاد باشید