سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 206

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار حامد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خدایا شکرت ببین چه منظره زیباییه. کوه‌های سرسخت سر به فلک کشیده در اوج آسمان‌های آبی با لایه‌های نازکی از ابر. درختان کاج در دامنه این کوه‌ها. جاده‌ای نرم و روان و تریلی که پیدا می‌کنیم برای پیاده روی. یک پیاده روی همراه با داشتن احساس خوب و سپاسگزاری و استفاده از این داشته‌ها. 

ماشالله به استاد. ببین با چه سرعتی در این تریل پیاده روی میکنی. با لبانی خندان و شاد و بدنی سالم و سلامت. بعید میدونم اگر استاد وزن و اندام گذشته را داشت می‌توانست این گونه به این شکل پیاده روی کنه و یا از اون صخره با تنها دو قدم بالا بره. ماشالله به استاد و این اندام زیبا و قشنگ. احساس میکنم حتی توان بدنی و فیزیکی شما هم چند برابر شده.

خانم شایسته توی فایل گفت: ببین آب به این نرمی چطور سنگ به این سختی را تحت تأثیر قرار داده. منم این برداشت رو میکنم میگم ببین احساس به این خوبی و نرمی چطور همه اتفاقات زندگی رو به نفع خودش تموم میکنه. ببین احساس به این خوبی چطور از هر تضادی پیشرفت و ثروت میسازه. پس قدرت احساس خوب را در خلق اتفاقات خوب را درک می‌کنم.

الان قبل و حین دیدن این فایل اینقدر احساسم خوب شد که به صورت انفجاری همینجوری بهتر و بهتر شد. بعد این فرکانس احساس خوب به یه جایی رسیده که میگم خوب الان چیکار کنم من خیلی حالم خوبه؟ جواب اینه که لازم نیست کاری کنی. همین احساس خوب را داشته باش و ازش لذت ببر. مگر باور ندارم که احساس خوب = اتفاقات خوب؟ بله باور دارم. همین احساس خوبه که ایده‌های ثروت ساز را به سمت من روانه می‌کند. همین احساس خوبه که کارها را پیش میبره. این احساس خوب مسئولیت منه. هدایت‌ها و اتفاقات خوب هم با خداوند. 

برای لحظاتی در این فایل فقط صدای آب را می‌شنویم و بازم به بیشتر شدن احساس خوب من افزود. وقتی به احساس خوب میرسی یه اتفاقی در درونت میفته. احساس میکنی دیدگاه ذهن با دیدگاه روح یکی شده. وقتی به این مرحله میرسی انگار به صورت پیش فرض این باور رو داری که همه چیز الان خوب و همه چیز سر جای خودشه. 

ماشالله به استاد ببین 30 تا شنا رفت. من با هر بار شنا کردن یک بار می‌گفتم خدایا شکرت. با هر بار گفتن خدایا شکرت احساسم بهتر و بهتر شد. یعنی 30 درجه من دوباره احساسم بهتر شد. 

توی این فایل بیشتر آب‌های جاری و روان دیدیم. پیام این فایل برای امروز من کافی بود تا درک کنم من هم مثل آب باید روان و رها باشم. رها از هر قید و بندی از هر وابستگی. آزادی و رهایی و گذر کردن معیار و اصول من باشد. بی‌انتها بودن را بفهمم. پیام این فایل در دل همین آب‌ها بود. در دل این وسعت و گستره زیبا از درختان و آسمان صاف بود. که ببین تو فقط از مسیر لذت بیشتر ببر. رها و آزاد. گذر کن و سفر کن. سفر کردن به ما احساس رهایی میده احساس آزادی میده.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محبوبه مهدوی» در این صفحه: 1
  1. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1069 روز

    سلام محبوبه جان منم اسمم محبوبه هست و مادر و همسر هستم ..خوب شرایط استاد با ما متفاوت هست چون استاد و خانم شایسته فرزند مشترکی ندارن وگرنه قطعا دغدغه ها و مسولیت های بیشتری میداشتن …من از استاد خیلی چیزها یاد گرفتم ولی همیشه یک سوال بزرگ ته ذهن من هست که گاه احساس میکنم استاد از ایران رفتن چون میخواستن بین فامیل و آشنا نباشند که انرژی منفی دریافت نکنن که مسولیتی بر گردنشان نباشه و یا خانم شایسته عزیز نمی‌دونم با خودم میگم دلشون برای خانواده و فامیل تنگ نمیشه واقعا.. خوب توی قرآن به صله رحم خیلی اشاره شده ولی استاد حتی سالهاست به ایران نیومدن و پدر و مادرشان از دیدن خودشون محروم کردن ..واقعا دلم میخواد استاد در این مورد به توضیحی بدن ..چون حس اینو دارم که در زمان پیامبر یکسری برای اینکه به گناه آلوده نشن دور از شهر و دیار در غارها به عبادت میپرداختن و بشدت نهی شده که ما بخواهیم دین خودمون رو اینجوری حفظ کنیم ..آیا ائمه ما اینجوری زندگی کردن..از همه فاصله گرفتن؟نه اونها خودشون رو دقیقا در بطن ماجرا قرار میدادن …مثلاً یک نکته استاد میگن اگر تصادفی اتفاق افتاد من حتی نگاه نمیکنم..خب اینجوری که کمک به هم نوع معنا و مفهوم خودش رواز دست میده شاید واقعا کمکی باشه که از دست ما فقط بر بیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: