سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207

الهی ای رب زیباپرور من ازت سپاسگزارم که اینهمه عظمت و شکوه رو در عین ظرافت اینگونه زیبا و چشم نواز خلق کردی.

ای روح الهی تویی که در طبیعت جریان داری و دل هر بیننده ای رو به کرنش و فروتنی وامیداری.

خدای من ای نازنین خالقم تویی که برای بنده سپاسگزارت چاره ای جز بالا بردن دستان شکرگزارش به سوی آسمان عظمتت باقی نمی گذاری.

الهی و ربی من لی غیرک؟ من جز تو کیو دارم که منو هدایت کنه به دیدن و شنیدن و لمس کردن نعمت و خوشبختی که باعث بشه درخواستها در دلم جون بگیره.

خدای خوبم چقدر حکیم و دانایی شما که اینهمه نعمت، سرسبزی، درخت، کوه، معادن، چشمه ها، حیوانات، آهن، نقره، و هزاران هزار عنصری که در دل این طبیعت نهفته است رو به خدمت اشرف مخلوقاتت مسخر کردی تا برای رفاه و آسایشش استفاده کنه، لذت ببره، بار ذهنشو سبک کنه و اگر ذره ای علم و معرفت داشته باشه در مقابلت فقط سجده کنه.

انسان این موجود فراموشکار ناسپاس فقط کافیه غرور نداشته باشه. من سرکشش رو بشکنه تا برای همه عمر در هر لحظه فقط عبد شاکر پروردگارش بشه.

الهی نمی دونم هنوز نفهمیدم که چه حکمتیه که طبیعت مورد علاقه من این چنین جاییه. شاید می خوای با این علاقه بی اختیار قلبی بهم بگی که سعیده به کوه ها نگاه کن و ذخایر معدنیشون رو به یاد بیار. جهان پر از فراوانیه.

یا اینکه آبشار رو نشونم میدی تا برام یادآوری بشه که همین آب بی شکل که به نظر قدرتی نداره اگر تصمیم بگیره روی سنگ فرود بیاد نرمش میکنه و اونو می شکافه. تو هم آب باش، هم زلال و هم منعطف ولی مستمر و امیدوار. بگذر از سختی سنگها و بدون که همیشه راهی برای عبور هست.

ای پروردگار بی همتای من شاید می خوای نشونم بدی که هر پرنده و جانداری که آفریدی مثل این سنجابهای بی نهایت زیبا و دوست داشتنی خودش رو همرنگ طبیعت کرده تا بتونه به بقای خودش ادامه بده. تو هم همرنگ و بوی طبیعت شو. با انرژی جهان بخشنده هماهنگ شو تا ذهنت با قلب الهیت یکی بشه. چون راز خوشبختی در همه عالم و در همه اعصار فقط و فقط یکی شدن با روح الهی بوده و هست.

الهی الهی الهی…… با چه زبونی، با کدوم ادبیات ازت بابت مادر شدنم تشکر کنم؟ وقتی دیدم اون مادر و دختر دست در گردن هم عکس یادگاری گرفتن ترانه نازنین 4 ساله ام رو در سن نوجوانی تصور کردم که قد کشیده و مثل همین الانش منو محکم در آغوش گرفته و اشک شوق ریختم. خدا برای هر لحظه بودنش در زندگیم ازت سپاسگزارم از زمین تا آسمون.

خدایا برای دیدن و لمس عشق بین دو فرشته الهی دو استاد شیرینم ازت سپاسگزارم. در هر گردش سر به چپ و راست به هم ابراز عشق عمیق و صادقانه می کنند و این در ناخودآگاه من نفوذ کرده بطوریکه خیلی بیشتر از قبل به ابراهیم عزیزم ابراز علاقه می کنم. الهی بابت درک حس عشق و محبت در کنار همسر بی نظیرم که وجودش مایه آرامشمه ازت تا آخر دنیا سپاسگزارم.

خدای من فتبارک الله احسن الخالقین! ازت ممنونم که با نشون دادن این تصاویر هوایی به من از طریق نعمت و ثروتی که به اساتیدم دادی و ذوق و قریحه لطیفی که در تحسین طبیعتت در وجودشون به ودیعه گذاشتی، در دلم این خواسته رو شکل دادی که حتما و بدون شک یک ویلای تابستانی در چنین منطقه ای از جهان ازت بخوام. من می خوام و براش قدم برداشتم و باز هم با هدایت خودت برمی دارم، و می دونم که بهم میدی.

یادم میاد چند ماه پیش که کتاب نیمه تاریک وجود رو می خوندم به روش مراقبه اش عمل می کردم و در یکی از مراقبه هام خیلی به درون فرو رفتم و به یک حالت نیمه هشیار مثل هیپنوتیزم رسیدم. در یک دشت در دامنه یک کوه (بسیار شبیه به همین تصاویر این فایل) زیر یک آلاچیق نشسته بودم و منتظر یک نشانه بودم که یک عقاب رو دیدم که اومد روی نرده آلاچیق کنارم نشست و با یک صدای بم شبیه صدای خانم ژاله علو باهام حرف زد.بهم گفت با من بیا. باید اوج بگیری. باید در وجودت من رو پیدا کنی. بلندپرواز و تیزبین و قوی. جدا از حواشی و بازیهای زمینی. عقاب باش…..

من روی دوشش سوار شدم و باهاش به پرواز دراومدم و بعد تونستم خودم به تنهایی پرواز کنم. اون لحظه شکوهمند تاثیرگذارترین لحظه زندگیم بود.

از همون لحظه به بعد بود که بیشتر به خودم اومدم و از خدا خواستم قویترم کنه. بلندپروازم کنه. مناعت طبع بهم بده که درگیر مسائل ریز و کم ارزش نشم و به اصل بپردازم. و چه نتیجه ای بهتر از این که شاگرد بهتری برای استادم شدم. کسی که حرف از اصل و توحید میزنه.

با دیدن این تصاویر بی نهایت چشم نواز و کوه های وحشی سر به فلک کشیده یاد کارتون عقاب طلایی افتادم که یه پسر در سرزمین کلرادو به دنبالش می گشت و بالاخره پیداش کرد. و بعدش به یاد مراقبه ام افتادم. چه حسن شباهتی!

چقدر نشانه ها به صف میشن برای کسی که به دنبال جوابه.

امروز انقدر با لپتاپم کار کرده بودم که حس می کردم نای نگاه کردن به صفحه گوشی رو نداشته باشم ولی امان از دل زمانیکه با دیدن فایل جدید به تپش میفته. نه یادت میاد که 7 ساعت مدام کار کردی، نه یادت میاد قبل از خواب خونه رو مرتب کنی، نه می فهمی دستات جلوی باد کولر یخ کرده، فقط می بینی و اشک می ریزی و می خندی و بعد با دلت می نویسی…..

اینه معجزه عشق به زندگی توحیدی که در کردار استادمون موج میزنه، طوری که حسش از توی عکسشون فوران میکنه و مستقیم میشینه رو شاهنشین قلب آدم.

شب و روزگار بر همه عزیزانم خوش

سلام و عشق عشق عشق عشششششق خدمت وجیهه جان جانانم.

باورم نمیشه که بعد از اینهمه مدت من امشب تازه متوجه شدم شما 31 سال پیش به سید حبیب حافظان بله رو دادی!!!!!!

واااای خدای من اصلا برق سه فاز از کله ام پرید وقتی این ترکیب رویایی رو توی ذهنم تصور کردم. این همسر فوق العاده ای که قبلا توصیفشون رو در کامنتهاتون خونده بودم ایشون بوده پس

دوتا ابرقدرت در مهرورزی و عاشقی. دو تا فرشته الهی که آنچنان غرق نور و آگاهی شدن که تلألؤ این نور جهانشون رو به گلستانی از نعمت تبدیل کرده.

اینهمه ابراز عشق بی ریا و جسورانه، اینهمه نگرش الهی به جهان، اینهمه تحسین معشوق از آینه قلبی میاد که با نفس قدسی خود خود پروردگار پاک و شفاف شده. در اون لحظه ای که پیوند مقدستون رو بر مبنای عاشق بودن بنا کردید تا به قول آقاحبیب رستگار بشید.

و چه هدیه های بهشتی از این ایمان و توکل نوش جانتون شده و خواهد شد. برکت و نعمت و بهروزی نصیب کسانیه که حال خوب رو اصل قرار دادند و مثل شما زوج مثال زدنی به هدایت الله متوسل شدند و بس.

الهی شکر الهی شکر الهی میلیاردها بار شکررررر برای وجود این همه صفا و مهر و یکرنگی بین شما.

می بوسمت عزیزدلم و افتخار می کنم به بودن در اطراف هاله نور شما.

سلام به روح زیبای شما برادر روحی با کامنت روح نوازتون.

امروز فایل نشانه ام منو برد به توحید عملی قسمت 7 و این آگاهیها برام درسهای خیلی بزرگی داشت. یکیش این بود که بهتر و بیشتر از آدمها تشکر کنم و در قلبم تشکر و اعتبار اصلی رو به خدا بدم ولی این باعث نشه که تشکر از مخلوق رو فراموش کنم.

بنابراین بابت نگاه قشنگتون و ابراز محبتتون بیشتر از قبل ازتون سپاسگزارم و براتون درک بیشتر از تجربیات دلچسب دنیا و معنویات و آگاهیهای جهان قانونمند خداوند رو طلب می کنم.

در پناه لطف خدا محفوظ و محظوظ باشید.