سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار دوستان عزیز هادی و مصطفی به عنوان متن انتخابی این قسمت

دیدگاه هادی عزیز:

 25 دقیقه فارغ از هیاهوی جهان، مشغله و کار، تمرکز گذاشتم بر روی زیبایی و نکات مثبت.25 دقیقه شکرگزاری ….

واقعا خداروشکر بابت چنین مکانی و چنین افرادی. خدا رو شکر به خاطر هدایت به یکی از قشنگترین نقاط دنیا. از لحظه شروع فیلم تا انتها همه و همه زیبایی بود. از سبد گلی که برای خوش آمد گویی به مسافران وسط جاده در ورودی شهر قرار گرفته بود؛ تا آزادی انتخاب نوع پوشش زن ها و آبگرم های زیبا و عالی که منو یاد آب گرم های سفر به دور آمریکای فصل قبل انداخت.

چقدر همه چی سرجاش بود و نیاز نبود کسی به افراد برای رعایت حقوق دیگران تذکر بده. همه به خوبی بدون هیچ سر و صدای و مزاحمتی، تو استخر مشغول تجربه لذت بودند. 

چقدر همه خوشحال و پر انرژی بودند. از اون نوزاد گرفته تا خانمی که بسکتبال توی آب بازی می کرد، همه حس عالی و پیام رو انتقال می دادند که:

تو این کشور نه سن مهمه و نه نژاد و نه مذهب. همه می تونن خوشحال و خرم در کنار هم از زندگی شون لذت ببرن.


دیدگاه مصطفی عزیز:

از ثانیه 40 به بعد نمیدونم چطور تونستید این زیبایی رو هضمش کنید…این ابهت و بزرگی کوه؛ این ابرهای پهناور آسمونی و این نور خورشیدی که از پشت ابرها پیدا بود.چقدر این صحنه فانتزی و رویایی و در عین حال واقعی.

از دیدن این استخرهای زیبا و این سکوت بی نظیرش واقعا به وجد اومدم. چقدر همه‌چیز آهسته‌تر و با آرامش بیشتری پیش میره. انگار هیچی و هیچکس عجله‌ای نداره جز لذت بردن همون لحظه. چقدر لازمه من به خودم یادآور بشم اگر نتونی الان از داشتن این‌ها لذت ببری چطور درخواست بیشتر رو میتونی برای خودت ‘واقعی و ممکن’ بدونی.

یاد تابلو اول فایل افتادم که روش نوشته 14 مایل. اینجا واقعا باید آهسته رفت. آهسته و آروم تا این زیبایی و قدرت خلقت آفریدگار رو مزه مزه کرد. 

چقدر از تماشای این بچه کوچیکه خوشحال شدم که بی هیچ دلیلی اینقدر شاده و داره بازی میکنه.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

478 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یگانه بانو» در این صفحه: 1
  1. -
    یگانه بانو گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    سلام سلام

    به دوستان جاااااان به استاد باصفا و مریم عزیززززم

    من که روحم زنده شد، قطعا شما هم همینطور.من فایل های سفر به دور آمریکای سری قبل رو ندیدم، هیچ وقت فکر نمی‌کردم این فایل ها انقدر شور و انرژی داشته باشند.فکر نمی‌کردم ا‌‌نقدر برام حس خوب داشته باشند.واقعا دیدن این همه زیبایی خیلی لذت بخشه.قشنگ احساس می‌کنی اونجا حضور داری و با دل و جون داری حسش میکنی.

    با دیدن اون ماهی های خوشگل و خوشرنگ یاد سفرم به قشم افتادم، یادمه وقتی داشتم میرفتم از خدا خواستم که همسفرم باشه و همه چیو جوری هماهنگ کنه که کلی بهم خوش بگذره.نگم از دستان خدا ، نگم از هماهنگی های بینظیر، نگم از همزمانی های فوق العاده.به جرات میتونم بگم یکی از بهترین ها سفرم هام شد اون سفر.به محض ورود به هتل دیدم چقدر مشتاق و منتظر من بودند.داستان از این قرار بود که دوستم به عنوان کادوی تولدم بدون اطلاع من با هتل هماهنگ شده بود که یه راننده در اختیارمون بذارن که این چند روزه در اختیار ما باشه و حسابی مارو بگردونه.بخوام از زیبایی های این سفر بگم که یه طومار میشه.میخوام بگم هر جا رو خدا حساب کردم، امورو به خودش سپردم و خودم رها شدم، واقعا سورپرایزم کرده جوری که حتی فکرشم نمی‌کردم.این روزا خیلی خدا رو تو زندگیم، تو تک تک لحظاتم حس میکنم.چقدر باهاش انس گرفتم.اینکه حس کنی قدرتمندترین قدرتمندان مثل کوه پشتته ، حمایتگرته، هر جا و همیشه مراقبته یه حس آرامش از جنس عشق بهت دست میده.و من این حسو روز به روز بیشتر دارم درک میکنم.باهاش رفیق تر شدم، برای هر کار کوچیکی ازش کمک میخوام.

    ازش خواسته هامو خودمونی و صمیمانه میخوام میگم که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت تو نیست.قدرت تو بر همه باورهای منفی ذهنم که جلوی رسیدن به خواسته هامو گرفته غالبه.من در آرامش و لذت زندگیمو میکنم چون خواسته ها و امورمو به همچین قدرتی سپردم.

    کشتی خواسته های ما زمانی میان سمتمون که دریای دلمون آروم باشه، دریای پرتلاطم رسیدن کشتی هارو به تاخیر میندازه.دریای وجود ما فقط با یاد خداست که آروم میگیره.پس چ بهتر که کار و به کاردان بسپریم و ایمان داشته باشیم بهش، که برامون بهترین هارو رقم می‌زنه.

    وقتی چند سال پیش پدرمو تو حادثه ای از دست دادم، خیلی از خدا شاکی بودم.اصلا دوست نداشتم باش حرف بزنم، احساس میکردم دشمنمه که بابامو خیلی زود ازم گرفت.بعدش طلبکارانه بهش گفتم حالا که بابامو ازم گرفتی خودت باید برام پدر بشی.کاملا طلبکارانه.اشکم داره درمیاد ، بچه ها باورتون نمیشه هر جا که مشغول بکار شدم، یکی بود که پدرانه هوامو داشت.بلااستثنا….. واقعا همه جاااااا همه جاااااا

    یه جوری هوامو داشت که خودمم در عجب بودم.هنوزم که هنوزه بازم ادامه داره حتی همینجایی که الان مشغولم.

    بچه ها مگه خدا چقدر می‌تونه مهربون باشه حتی وقتی طلبکارانه هم چیزی ازش میخوای بهت نه نمیگه هیچ، حتی یه جوری هواتو داره که خودت شرمنده میشی.

    من الان عاشق همین خدا شدم، خدایی که از صد تا پدر هم برام پدرتره.

    و استاد شما، معجزه ای برام از طرف همین خدا که درس زندگی و خوب زیستن عاشق زیستن و دارم ازش یاد میگیرم.

    عاشق همتوووووونم…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: