سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208 - صفحه 20

به نام 上帝

سلام به بهترین استادان و مربی های زندگی و سرنوشتم

داشتم با یه حس درونی عمیق با خودم میگفتم یه درخواست یا یه خلاقیت بکاربگیرم که یهو چشمم افتاد به نوشته رو شیشه روبروم که با زبان چینی نوشته ام 上帝 یعنی خدا و زیرش با فارسی نوشته ام تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم و اینجا به نام خدا رو با چینی نوشتم،هم احساسش زیباست هم باعث خلاقتر شدنمم میکنه

دو تا نکته اول از این قسمت بگم

یکی اینکه چقدر ابتدای فایل ویوی رویایی این کوههای آبی رنگ شگفت انگیز و این درختان بسیار سبز زیبا دیوونه ام کرد به محض اینکه این کوه های ابتدای فایل دیدم یاد فیلم ارباب حلقه ها افتادم چون بسکه رویایی و باورنکردنی ست

دومین نکته ارزشمند برام اینکه یاد این آگاهی افتادم که من باید خیلی اوقات اون قدرت تجسم بسیار قدرتمندم بذارم کار خودشو انجام بده و یه خورده این منطق ذهن رو بکشم بیرون وقتی دو نفر به علاوه هزاران نفر دیگه اینهمه قسمت های زیاد و مختلف دارن اینقدر تجربه های رویایی و عالی رو در زندگی واقعی و در این زمانه الان رقم میزنن پس باید من هواسم باشه که دارم این فایل هارو فقط میبینم یا واقعا میبینم« بقول بعضی ها میبینم یا میبینم»

من همیشه سعی میکنم هرچیزی که یه مدت درحال دیدن و تجربه اش هستم بیام خودمو آپدیت کنم و یه خورده از دورنما به خودم و مسیرم نگاه کنم یکیش استفاده از همین سایت یه مدت دیدم این فایلها همینجور برام عادی شدن و چیز خیلی خاص به چشمم نمیومد اما بعداز مدت کوتاهی یهو به خودم گفتم آهای پسر کجای «مثل اون فیلم میگه ای برادر کجایی»

گفتم خدای من نکنه تمام نعمت های زندگیم هم یه عمر همینطوری برام عادی شدن و دیگه فقط همه چیزو دارم میبینم ،نه اینکه ببینم بلکه فقط میبینم،،

خلاصه با خودم گفتم وقتی کسایی هستند که دارن این همه زیبایی و نعمتهای باورنکردنی رو در واقعیت زندگی تجربه میکنند پس من نباید بذارم این منطق ذهن زیاد حرافی کنه و منو از تجربه های زندگی شگفت انگیز دور کنه و بگه رسیدن به اینجا یا همچین زندگی چگونه،چطور مگه تو‌ میتونی؟! به خودم بگم چطور اومدنم به تهران هم تا قبلش همینطور ذهنم همش میگفت چگونه ،با چه پولی با چه ایده ای اما از وقتی گذاشتم به عهده خداوند و یه خورده این منطق ذهن رو کشیدم بیرون کارها خیلی خوب و راحت اتفاق افتاد،،

حرف من به دوستان عزیزی که میخواهند به شهر یا کشور دیگه ای مهاجرت کنند اما ذهنشون میگه سخته،نمیشه،چطوری و…که این حرافی ها ذهن باعث میشه احساسشون برا این خواسته بد بشه،سعی کنید از اونجایی که فعلا هستید لذت ببرید بعد همیشه با خودتون بگید من که نمیدونم چطور بلکه من فقط میگم اینو میخوام و باید فقط احساس خوب بهش ارسال کنم دیگه به موقع خودش اتفاق میفته.

مثلا من یاد یه تجربه موفقیت آمیز از زندگی خودم میفتم چندسال پیش یه خواسته ای که یه عمر با ایده ها و تلاش بسیار زیاد ولی نتونسته بودم بهش برسم دیگه خیلی وقتها از خودم بدم میومد و اکثر مواقع درمورد اون خواسته چیزی میشنیدم حالم بد میشد نه از خواستنش بلکه از اینکه نتونسته بودم موفق بشم ،تا اینکه از یه زمانی ناخودآگاه با خودم گفتم بیخیال منکه نمیتونم به این زودی و راحتی بهش برسم پس بذار فقط از تجسم کردنش لذت ببرم و ماه ها تجسمش میکردم که انگار دارمش اینقدر از تجسمش لذت میبردم تا اینکه بعداز مدتی یه فرد مناسب که اینکاره بود هدایت شد در مسیرم گفت خدای من اینکار که خیلی راحته و تو بذار به عهده من بهت میگم چکار کنی و ببین اگه تو به این خواسته براحتی نرسیدی اصلا نگران نباش و من چقدر احساسم خوب شده بود و بارها بهش گفتم ببین واقعا خدا تو رو فرستاده که منو برا این خواسته راهنمایی کنی و بعداز چندروز بصورت کاملا واقعی من تونستم به اون خواسته برسم اونم لذتبخش و خیلی خاطره انگیز خدایا شکرت ،خلاصه وقتی یاد این تجربه خودم میفتم میگم میگم وقتی یه نفر اینجور بهمون میگه من کمکت میکنم و ما اینقدر خیال مون راحت میشه پس اون خدایی که با اون بزرگیش اینقدر با احساس قلبی باهامون حرف میزنه و‌ قول میده که دیگه از هرکسی حرفش معتبرتر و پایدارتره،.

وقتی به این تجربه های زیبای شما نگاه میکنم واقعا برام ثابت میشه که میشه در حال فعالیت در شغل مورد علاقت لذت ببری و تفریح کنی و همزمان با هدایت شدن هات با دیگران هم حرف بزنی،

من خودم در زندگیم به عمر بخاطر باورهای اشتباه بااینکه اصلا اون باورهارو نمیخواستم اما بواسطه باورهای اکثریت مثل چسب به ذهنم چسبیده بود و نمیذاشت خیلی اوقات بتونم باور کنم که میشه در حال فعالیت کار مورد علاقت به تفریح و احساس خوب و تجربه مکان ها و آدمهای جدید داشت اما با دیدن این فایل ها و تجربه های قشنگ اینجا واقعا آدم باورش و تفکراتش تغییر میکنه و حالش خوب میشه

چند روزه که به اون جمله

«فقط برا امروز دیگران قضاوت نکن حتی خودتو» بهش عمل کردم و چقدر ذهنم و قلبم سبک تر شده امید به قدرت الهی بقیه موارد هم همینطور انجام بدم تا به مرور سبکبال تر و عالی تر بشم

قرار نیست هروقت که میخواهیم آب های گرم طبیعت مثل اینجا رو تجربه کنیم یه زمین سنگلاخ و سخت باشه بلکه میشه اینجور هم مثل اینجا استخر دست ساز و راحت رو تجربه کرد که خیلی هم لذت برد و کلی فواید و مواد معدنی به بدن رساند

میشه آدمهای متفاوت با فرهنگ ها و پوشش های متفاوت در کنار هم لذت ببرن بدون هیچ بحث و جنگی مثل این دوتا خانم فکرکنم افغانی هم هستند اما چقدر خوب و محترم هستند و همچنین مردم اینجا که اصلا بهشون توجه هم نمیکنند

این توجه نکردن به هر ناخواسته هم خودش یه قدرتمندی درون لازم داره یه وقتهایی انجام دادم خیلی چیزها قدرتمند بودنه اما در بعضی موارد و مواقع انجام ندادن یسری چیزها قدرتمند بودن لازمه

خداروشکر از اینکه الان 6روزه تونستم کسی رو قضاوت نکنم و چندتا از کارهام که مدتی بود انجام نمیشد ولی الان شدن چونکه احساس خوب عدم قضاوت باعث سبک تر شدن من شد

بینهایت دوستتون دارم در بهترین مسیر زندگی باشید الههههههههههههی.