سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 209 - صفحه 18

﷽

به‌نام خداوند بسیار بخشنده ستایش مخصوص فرمانروای جهانیان است

سلام به استاد عزیزم و‌مریم‌ جان و سلام به همه دوستان عزیز م

این سومین کامنت من زیر سفر نامه 209 است

شب قبل از خداوند خواستم فردا را با فضل و رحمتت برای من پر از شادی کن

ابتدای صبح هدایت شدم به اصل باور فراوانی یعنی بسم الله الرحمن الرحیم

این ایه شریف هر بار خواندم ارامشم بیشتر شد و مثل اینکه دلم محکم شد که وحید دیگه نگران هیچ چیز نباش

اون چند فایلی که در توضیح بسم الله الرحمن الرحیم دوستی چند سال پیش برای من فرستاده بود و به رایگان به دستم رسیده بود را همش پاک کردم هرجایی بود و از خداوند میخواهم منا هدایت کنه اگر این فایل ها در دوره خاصی هست اونها را بخرم هر محصولی تا الان خریدم این چند فایل بینهایت ارزشمند داخلش نبود اگر از دوستان هم کسی اطلاع داره به من بگه خوشحال میشم تفسیر سوره حمد هست از زبان استاد

امروز به لطف خداوند یک‌روز عالی را شروع کردم سفارشاتمون‌بسیار کم شده بود و پرسنل را واقعا شب قبل کاری نداشتیم که انجام بدهند ولی گفتم میخوابم به امید فردا امروز صبح یک‌مشتری بسیار ثروتمند جدید برای اولین بار به من زنگ زد و درخواست نمونه کرد گفت از داخل بازار تهران سوال کردم شماره شما را بهم دادن اینم از لطف خداوند هست که برای من تبلیغ میکنه بعد از این گفتگو که مشتری رنگ خاصی را می خواست و اتفاقا ما داشتیم رفتم داخل سایت دیدم عهه همین یک رنگ تو سایت نیست همون لحظه این ایده بهم الهام شد که به بچه ها بگو هر محصولی که سایت عکسش نیست‌و‌در لیست محصولاتمون‌هست را تولید کنند خلاصه کار بچه ها که نمیدونستم چکار کنند جور شد و این شد یک فرصت عالی من‌اصلا به فکر این کار نبودم‌ولی تماس این مشتری حتی اگر خریدی هم نکنه‌دو عامل بزرگ سپاسگزاری برای من داشت اول اینکه خدا اونا هدایت کرد به سمت من بدون‌اینکه من کار خاصی بکنم و دوم اینکه باعث شد بچه ها چند‌روز مشغول تولید نمونه های جدید بشوند

رفتم سر کار و برگشتم خونه من معمولا بعد از ظهر ها 10 تا 15 دقیقه میخوابم وقتی از خواب پا شدم یک‌پیام در‌تلگرام برای من اومده بود

اقای ربانی ما داریم داخل سایت و‌پیجمون کسانی که ملزومات کالای خواب تولید میکنند را یک فیلم یک دقیقه ای ازشون میزاریم و‌میخواهم از شما هم فیلمی باشه پاسخ دادم چشم حتما میفرستم براتون

الله اکبر انگار خدا امروز همه را بسیج کرده برای وحید‌تبلیغ کنند خدایا شکرت

اومدم اماده بشم برم باشگاه

یک‌نفر برای اولین بار‌بهم زنگ زد گفت فلانی هستم‌و من هر‌وقت میرم‌ ‌‌اینستاگرام‌ داخل پیج‌تو ‌روحم‌شاد میشه از بس حالت‌خوبه و شادی ازش سپاسگزاری کردم و خیلی خوشحال شدم اینم بگم که من یک پیج کافه گردی‌دارم و هر هفته روزهای جمعه با پسرم میرم یک کافه جدید حالا چرا کافه گردی براتون میگم زمانی که پر خدا رحمت کردم بود ما جمعه ها یک‌تفریح داشتیم باید میریفتیم سر مزار مردگان اصفهان دو تا ارامگاه داره یکی قدیمی یکی جدید یک‌هفته میرفتیم جدید و‌یک‌هفته قدیم بعد از اینکه از همسرم جدا شدم جمعه ها برام بدترین و غمناک ترین‌روز بود انگار همه غم های عالم رو سرم‌میریخت منم گفتم حالا درستش میکنم تصمیم گرفتم بعد از نهار هر هفته با پسرم بریم اموزش تنیس خاکی و بعدشم بریم کافه و دیگه نخواستم برم قبرستون و‌جون‌هیج‌وقت‌رستوران نمیرفتیم با تمام‌وجودم‌میخواهم‌همه کافه های دنیا را بگردم و مثل استاد یک شماره بزنم بالای عکسم البته تا الان 115 تا رفتم هاها انشا الله ولی میخواهم جهانی بشه انشا الله من از خدا میخواهم هدایتش میخواهم قطعا بهم میگه مثل همین فراوانی خدارا شکر که هدایت شدم به شادی هاهاها خلاصه گفت همین الان نماینده من اصفهانه بهش ادرس بده نمونه میخواهد گفتم چشم هاهاها یک نفر زنگ زد و راهنماییش کردم

هنوز ادامه داره …

یهویی یادم افتاد دیروز یک شماره چند بار بهم زنگ زده بود‌و‌من باهاش یادم رفته بود تماس بگیرم همون لحظه شمارش گرفتم دیدم یکی از مشتری های خوب قدیمیون‌هست از اون ‌حاج اقا های خیلی باحال بعد از احوال پرسی گفت‌100 کیلو فلان کار میخواهم چقدر میشه پولش !؟ گفتم اینقدر گفت فردا برات میزنم بحساب

داخل خرفهاش نمیدونم چی شد که اینا گفت ، گفت‌همه‌به‌من میگن تو که‌سود‌نمیکنی چجوری دارای هات همیشه بیشتر میشه و من بهشون‌میگم برکت شغلمه ‌منم تحسینش کردم گفتم حاج اقا شما کارت درسته

گفت نه‌عزیزم گفت من حال میکنم با کارم و اکر‌پول بفهمه که تو بهش گیری پوست ات را میکنه ولی اگر بفهمه کاری باهاش نداری اونم کاری با تو‌نداره

منم‌در تایید حرفش گفتم پول ارباب بدیه ولی فوق العاده نوکر خوبیه داشتم از تعجب غش میکردم اخه این حاج اقا یک دفعه دقیقا قانون فراوانی را میگه !!!!!!! و قانون جذب !!!

الله اکبر مگه داریم چه جالب خداحافظی کردم

و رفتم باشگاه مربیم گفت چرا اینقدر دیر اومدی ؟!؟ گفتم‌ همش تلفن‌داشتم هاها اینقدر اونجا خندیدم با دوستام که یکی از بچه های غیر اکیپ ما اومد به من گفت تو یجوری میخندی که من از خنده تو‌خندم میگیره هاهاهاها

صبر کنید هنوز تمام نشده

چند‌روز پیش یکی از سایتهام را کسی که سایت را برام طراحی کرده‌بود به‌دلیل اینکه من پشتیبانی اجباریش قبول نکردم از دسترس خارج کرد این‌تضاد کمی منا بهم ریخت‌ولی خیلی سریع خودما کنترل کردم‌و گفتم قطعا به‌نفع منه‌به لطف فایل های استاد من یک سایت عالی دیگه‌داشتم‌که‌با زبان‌ورود پرس هست و‌همه کارهاش خودم رفتم اموزش دیدم و‌این اموزش را به منشیم یاد‌دادم و بسیار عالی هست ولی سایت دومم که در اصل فوروارد‌بود‌روی این سایت را قبل از این شخص با کد‌نویسی دادم نوشتن که بدلیل عدم اکاهیم گیر افتادم جرا گیر افتادم ؟ چون‌هر‌تغییری باید با خضور جناب کد نویس میبود‌و‌علاوه بر هزینه بسیار سخت و از اونجا که ما قانون بلدیم‌کارها باید اسان و راحت تر بشه من از این سایته و سیستمش خوشم نمیومد و فقط تصمیم گرفتم فوروارد بشه رو این سایت اصلی خلاصه من زیر بار پشتیبانی اجباری نرفتم و سایت را از دسترس خارج کردن مشورت کردم با مشاور اتحادیه بهم گفتن برو شکایت کن و با اتحادیه تماس گرفتم گفتن صد در صد حق شما هست و‌پشتیبانی دلخواه هست و باید بیایید اقدام کنید نشستم با خودم فکر کردم و‌گفتم وحید الان وقتی هست که تو باید اعراض کنی ولش کن پرونده‌اون سایت برای تو بسته شده خودت دوسش نداشتی خدا هم برات بستش به لطف خدا من مشخصات دامنه سایت دست خودم بود و سریع با اون شخصی که ازش اموزش میدیم قبلا برای سایت دومم که‌اونم هدایت خدا بود به من معرفی شده‌بود در میان کذاشتم و گفت تشریف بیارید‌در غالب اموزش براتون درستش میکنیم خلاصه بعد از باشگاه رفتم و اون سایتم هم تقریبا کارهاش شد که دیگه گیر هیچ‌کسی نباشم الهی شکر

بعدش رفتم تو‌پارک وحسابی لذت بردم و شامم خوردم الان اومدم

اینها را به این‌خاطر گفتم که‌ همه چی‌توحیده و باید ازش هدایت بخواهم این هدایت گنجه از خداوند سپاسگزارم که امروز را برای من پر از شادی کرد با فضل و رحمت خودش جرا این اتفاقات روزهای قبل نبود ؟! من طلب فراوانی خدا راکردم و اونم ریخت برام حسابی خدایا بخاطر تک تک لحظاتی که بهم فرصت زندگی دادی در این جهان زیبا ازت سپاسگزارم

شاد و موفق باشید دوستان در پناه رب العالمین