https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-14 21:45:272023-09-19 05:40:03سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 211
474نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مىشود، ایمانشان فزونتر مىگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.
درها به طنین تو وا کردم/ هر تکه نگاهم را جایی افکندم/ پر کردم هستی ز نگاه بر لب مردابی/پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم/ رفتم به نماز در بن خاری/ یاد تو پنهان بود/ برچیدم/ پاشیدم به جهان/ … و شیاریدم شب یکدست نیایش/ افشاندم دانه زار/ … و فتادم بر صخره درد/ از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم … .
مرا سفر به کجا می برد، کجا/ نشان قدم ناتمام خواهد ماند/ و بند کفش به انگشتان نرم فراغت/ گشوده خواهد شد/ کجاست جای رسیدن/ و پهن کردن یک فرش/ و بی خیال نشستن/ و گوش دادن به صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور
پروردگارشان آنان را به رحمت بیمنتهای خود و به مقام رضا و خشنودی خویش و به بهشتهایی که در آنجا آنها را نعمت جاودانی است بشارت دهد
الّذی أَحَلّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسّنا فیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسّنا فیها لُغُوبٌ(. [10]شکر آن خدای را که از لطف و کرم، ما را به منزل دائمی (بهشت) وارد کرد، که در اینجا هیچ رنج و المی به ما نرسد و ابدا ضعف و خستگی نخواهیم یافت
و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست/ مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد/ مرگ در ذات شب دهکده، از صبح سخن می گوید/ … گاه در سایه نشسته است، به ما می نگرد/ و همه می دانیم/ ریه های لذت، پر اکسیژن مرگ است؛
و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند.
و سابِقُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ[14]؛ )
به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ(. [15]
از همدیگر جلو بروید. 2 ). در کارهای نیک از هم پیشی بگیرید
وَ النّجْمُ وَ الشّجَرُ یَسْجُدانِ((.[16]
بنام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم و دوستان بهشتی
به صورت هدایتی به اشعار زیبای سهراب برخوردم و ایه هایی که استفاده میکنه در اشعارش که خیلی به این فایل ربط داشت
چقدر قشنگ سهراب همه چیز رو خدا میبینه و میگه گل و گیاه ودرخت و طبیعیت همه در حال سجده خداوند هستند
وآرامشی که در طبیعیت و سفر داره و لذتی که برای رسیدن به خدا هست به عنوان مرگ
خیلی زیبا بود این نوع نگاه سهراب به خدا
همه چیز خداست همه چیز خداست….
خدایا تورا شکرت که همیشه منو هدایت میکنی
امروز خداوند زمان رو به من پاداش داد که من بتونم در زمانی که دارم کامنت بنویسم خداراصدهزار مرتبه شکرت
پروردگارا نگاهم به نگاهت وصله منو در هر لحظه به حال خودم وامگذار..
بریم سراغ این فایل زیبا
چقدر اون ابرها و اسمون آبی زیبا بودند و درختهای اطراف جاده این درختهای سربه فلک کشیده که همگی در حال تسبیح پروردگار بودند
بازم تحسین میکنم مردم آمریکا رو برای خیابانها و فضاهای که بی نهایت تمیز نگه داری میکنند این نشان از فرهنگ بالای این کشور داره و من چقدر عاشق این مردم و کشور شدم
سپاسگزارم از مریم عزیز که انقدر با عشق فیلمبرداری میکنند و این زیبایها رو برای ما به نمایش میگذارند
این مسابقات اسب سواری چقدر لذت بخشه
به تحقیقی در مورد این مسابقات انجام دادم خیلی لذت بردم خیلی خوشم اومد که مردم آمریکا از هر چیزی لذت میبرند و شاد هستند
رودئو به دستهای از مسابقات گفته میشود که در آن شرکت کنندگان اسب یا گاو یا حیوان پرورشی دیگری را مغلوب میکنند، کاری که یک cowboy در گذشته انجام میداد. این به اصطلاح «ورزش» از مناطقی مانند اسپانیا، مکزیک، آمریکای مرکزی، ایالات متحده، کانادا، آمریکای جنوبی، استرالیا و نیوزلند ریشه میگیرد، مناطقی که در آنها نگهداری از گلههای بزرگ مرسوم بوده یا هنوز هست.
مسابقات حرفهای رودئو در آمریکا شامل رشتههای مختلف میشود: که من اینجا فقط مسابقه مربوط به این تصاویر مینویسم:
گرفتن گاو با طناب به صورت تیمی: در این رشته دو شرکت کنندهٔ سوار بر اسب با همکاری هم یک گاو را با طناب میگیرند و او را به اصطلاح مغلوب میکنند.
چه اسبهای زیبایی یاد براونی افتادم .خودم به شخصه اسب دوست دارم دوچرخه سواریزو شنا اما هیچکدومشو بلد نیستم البته ریشه در ترسم داره که اونم کم کم دارم برش غلبه میکنم پله پله و قدم به قدم انشالله منم بتونم مثل مریم عزیز کامل بر این ترسم پیروز بشم به یاری الله
تحسین میکنم رابطه قشنگ و عاشقانه همراه با احترام و لذت مریم و استاد عزیز
چقدر این رابطه الهی و توحیدی
بدون وابستکی در حیین احترام و آزادی
چقدر قشنگ مریم جان از استاد بخاطر رانندگی و تمام جاهای زیبایی که استاد مریم جان رو میبره که لذتشون هزار برابر بشه سپاسگزاری میکنه و به پاس این سپاسگزاری یه پاداش خیلی خوشمزه به استاد میدهند با عشق و یه غذای گوشتی خوشمزه براش درست میکنه
اقا دهنم آب افتاد خداوکیلی دلم خواست
نوش جونتون استاد و مریم عزیزم هم بخاطر قانون سلامتی هم این گوشت خوشمزه
تحسینتون میکنم به خاطر آزادی مالی
بخاطر ثروت بی نهایت
بخاطر فراوانی
ثروت باعث نزدیک شدن انسان به خدا میشه
خدایا صدهزار مرتبه شکرت برای این همه نعمت و زیبایهای بی نهایت خداوند
چقدر معنی صانع رو قشنگ برامون توضیح دادید و باز کردید
چقدر خدای صانع رو زیبا توصیف کردی
چقد خود انسان رو بی نظیرر و قشنگ بیان کردی
عاشق تک تک کلماتت شدم نتونستم برات ننویسم
از باورهای قشنگی که گفتیید داشتم به مشتری فکر میکردم که درمورد مشتریهای فراوان صحبت کردی .گفتی وقتی هنرجوم گفت هزینه ندارم رو خودت ساختی و مشتریهای فراوان امروز رو خودت ساختی..خیلی خیلی قشنگ بود.وجود خدا را قشنگ درک کردم..
مشتری هست بی نهایت هست
برای هرجیزی مشتری هست
مشتری دست به نقد هست
اینکه برادرم به من میگه آزاده تو اون تابلوی جشم نظر رو به من بده یک ماهه پسش میدم و من گفتم نه من برای خودم ارزش قائلم و فقط نقدی کار میکنم چه تویی که برادرمی چه کسی دیگه و برادرم اولش ناراحت شد گفت من اعتبار پیش تو ندارم گفتم بحث اعتبار نیست من نه نسیه کار میکنم و قرض میکنم نه وام میگیرم هیچکدام رو دوست ندارم انجام بدم من تعهدددادم به خودم وقتی به تویی ک برادرمی نسیه بدم ینی رو تعهدم نموندم برای خودم ارزش قائل نبودم تو همچنان برام عزیزی
بعد دیدم برادر من دیروز رفته شمال با دوستاشون خانوادکی غروب به شوخی گفتم اها پس نگو به من نسیه بده من پول ندارم چطور برای تفریح و شمال پول هست برای خرید از من نه چون فکر میکنی من خواهرتم اشکال نداره هروقت پولشو بدم اما بزارر کارهای مهم خودمو انجام بدم اما ایشون گفتن نه پول داشتم اما برای سفر کنار گذاشتم گفتم عزیز من خوش باشی بهتون خوش بگذره من خیلی هم خوشحال میشم سفر برید و خرید کنید اما کار من نقدی هست و خیلی خوشحال شدم که نسیه ندادم حتی به برادر خودم و عزت نفسمو بالا بردم با این کارم
اینم بهش گفتم من دوست دارم بهت کاری از کارهامو هدیه میدم اما نسیه نه و بهش گفتم من یه ساعت دیواری که خودم ساختم هدیه میدم بهت اما نسبه نه و خوشحال شدم از این تصمیمم چیزی که بقیه خانواده ام و داداشهای دیگه ام گفتن خب اشکال نداره نسیه بده که تابلوتو بفروشی یک ماهه چیزی نیست گفتم نه مگه جنس من تره بار خراب بشه خدای من کار منو میفروشه و مشتری نقد برای من میاره دیر یا زودش فرقی نداره مهم اینه به فروش میره در زمانش و خداراشکر کردم بابت جسارتم اگه قبلا بود نمیتونستم بگم نه نسیه نمیدم میگفتم اشکال نداره یک ماهه پس بده اما این چند ماهه که جسارتم ببشتر شده راحت حرفمو میگم حس خودم مهمه دیگران ناراحت بشند با نه مهم نیست
اینکه وقتی داداشام از تهران میان خونمون و داداش بررگم انتظار داره مثل قبل من بهشون زنگ بزنم دعوت کنم و این کارو انجام ندادم و دیشب بعد از شام اومدن خونمون دیدار اون داداشم که تهرانه میگه تو چرا دعوت نکردی منم خیلی راحت گفتم دعوت چرا من کسیو دعوت نمیکنم هرکسی دوست داشت بیاد (البته بگم یکم زیاده روی کردم دیگهو شاید با تندی گفتم )و داداش بزرگم ناراحت شده که من به ایشون بی احترامی کردم و گفتم دعوت نمیکنم خودتون بیاید و آزاده عوض شده
گفتم مهم نیست خونه پدرشونه چرا من دعوت کنم جار بکشم فلان کس اومده بیاید اینجا خودشون بیان قدمشون روی چشم با دیده منت احترامشونو نگه میدارم و حرمت میگیرم و خوش میگذرونیم اما دیگه من مثل قبل نیستم بخام کسیو دعوت کنم که فلان شخص اومده شمام بیاید اینجا چون منم مثل شما مهمون این خونه ام و اصلا خونه پدر دیگه دعوت کردن نداره مگه هرکسی خواهر برادراش از شهری میان پدر و مادر به بقیه زنگ میزنه بیاد فلان بچه ام اومده.نه پس اینجام شجاعتمو نشون دادم البته باید با احترام تر و آرامتر رفتار کنم نه با تندی یا لحنی که باعث ناراحتی بقیه بشه
و دارم رو این قضبه کار میکنم
و بیشتر به این پی میبرم من مسیرم درسته و باید بیشتر رو خودم کار کنم که صانع بودن خودمو بیشتر بفهمم و فقط رو خدا حساب باز کردن و قدرت به خدا دادن فقط نه بقیه
و اینکه نمیتونم کسیو تغییر بدم و من سمت خودمو انجام بدم اون افرادی که هم مدار من هستند خودشون تغیبر میکنند
سپاسگزارم بهار جان کامنت به این زیبایی نوشتی باعث شدی منم بنویسم از درست بودن مسیر و خالق بودن خودم
الهی نعمتو ثروت و آرامش مهمان قلب مهربانت باشه عزیزم
وقتی به کامنتت به صورت هدایتی برخوردم گفتم ببینم فهمیه جان چی نوشتند
باور کن منم مثل شما خدا امروز غروب برام بهترین زمان ممکن اوکی کرد برای نوشتن کامنت
عزیز دلم با وجود اینکه من یه بارصبح یه بار غروب این فایلو دیدم اما کامنت شما انقد با جزییات و زیبا بود احساس کردم یه بار دیگه فایل رو از زبان شمابا دقت بیشتری دیدم
سپاسگزار خداوندم فرصت شد امروز هم بنویسیم و به زیبایها توجه کنیم
سپاسگزارم ازت فهمیه جان که نوشتی انقد قشننگ
سپاسگزارم برای رابطه قشنگت با عزیز دلت که داری بیشتر حتی رو خودت و رابطه ات کار میکنی وقتی در مورد رابطه استاد و مریم جان گفتید که درسهای زیادی برای بهتر شدن رابطه با عزیز دلم بهم میده لبخند بر لبانم اومد و خیلی خوشحال شدم وخداراشکر کردم برای این رابطه قشنگ و استادان عزیزم و سایت زیبا
هرجا هستی زندکیت و قلبت پر از نور خدا باشه و آرامش و رابطه قشنگ با عشقت و ثروت بی نهایت..خیلی دوست دارم
خواهر جان چقدر انست با قرآن زیباست تک تک کلماتت بوی خدا میدهد
چقدر قشنگعجز و ناتوانی خود رادر برابر رب بیان میکنی
اون جاهایی که در مورد ایلیا نوشتی اون قسمتی از کامنت منوتکون داد چقدر قشنگ گفتی نمیدونم چطور حسمو بیان کنم
واقعا نمیدونم نمیدونم
الان انگار دلم گریه از سر شوق و ناتوانی در برابر خدا میخاد
اصلا یه حس و حال عجیبی دارم
تعارف که نداریم باهم …نشناختیم …واقعا اونطور که شایسته ی الله ست …نشناختیمش
وگرنه که وضعمون همون چیزی بود که میخواستیم…
اگر قدرت الله رو درک میکردیم،قدرت رو دست آدم ها نمیدادیم …
اگر حاکمیت الله رو درک میکردیم،دیگه برای مهاجرت قوانین کشور هارو زیرورو نمیکردیم
اگر رزاق بودن الله رو درک میکردیم،الان آزادی مالی داشتیم.
اگرفتاح بودنش رو درک میکردیم،نگران کل مسیر نبودیم و حرکت میکردیم
اگر هادی بودنش رو درک میکردیم،پیگیر نشانه ها میشدیم
اگر …اگر…اگر
این تیکه از کامنتت منو تکون داد
واقعا اگ اگ اگ خدا رو از اول قبول داشتیم انطور که شایسته اش بودروش حساب باز میکردیم الان این وضعیتنمون نبود.بازم خداراسپاس میکنم که الان تو این سایت توحیدی هستیم و استاد عزیز خدا و الله و رب برتر در جهان به ما نشون دادند
خدایا صدهزار مرتبه شکرت.
برای استاد عزبزم و یاران و دوستان غار حرا
چند کامنت قبل هم گفتم کاش بگید که از کدوم برنامه برای هدایت قرآن استفاده میکنید این فقط خواسته من نیست خواسته بیشتر بچه های سایته
انقدرکه کامنت بچه ها بی نظیر هستند ادم میمونه کامتت کیو جواب بده اصلا
خدایا شکرت در این مسیر زیبا و پر از آرامش هستیم
کامنت خیلی قشنگ بود مخصوصا این تیکه از کامنتت
من این تشویق کردن و سپاسگزاری کردن از خودم بابت کارهایی که میکنم رو از سریالِ زندگی در بهشت یاد گرفتم ، وقتیکه رفته بودین تریل درست کنید و برای تشکر شما به استاد کولا خنک دادین و گفتین اینم جایزه مون ِ
من ساده زندگی کردن و لذت بردن از داشته هامو از سریال ها یاد گرفتم
من احساس ارزشمندی و لیاقت با دیدنِ سبکِ زندگی شما یاد گرفتم
من سپاسگزار بودن و از شما یاد گرفتم
البته که هر روز دارم یاد میگیرم و تلاش میکنم که عمل کنم
میدونی اقای روحی عزیز همین حسو حال خوب همین وصل بودن به منبع و در زمان حال بودن خودش یه نوع سپاسگزاری از خداست و خدا هم که وقتی این نوع شخصیت و رفتار در بنده اش رو میبینه کلی اتفاقات قشنگ و نعمتها و ثروتها رو وارد زندکیش میکنه و بهش هدیه میده
خدارا شکر که کامنت من باعث حس و حال خوب در شما شده میدونی فهیمه جان من سالها اشعار سهراب دوست داشتم گاهی هم میخوندم یه کتاب دخترعموم داشت بیشتر موقع ها میخوندمش اما اصلا درکش نمیکردم فقط از خوندش لذت میبردم ..اما از وقتی اومدم تو این سایت و دارم رو خودم کار میکنم بیشتر اشعارشو دوست دارم و درگ میکنم رابطه قشنگ سهراب با خدا را و در لحظه بودنش رو اینکه چقدر به انرژی منبع وصل بوده
اصلا هم این شعر سهراب یادم نبود یه لحظه اومدم کامنت بنویسم انگار خدا گفت بنویس و خدایی که در این نزدیکیست بعد گفتم برم سرچ کنم در موردش که خدا هدایت کرد به اشعار سهراب و اون دیدگاه قشنگ سهراب
به شخصه خودم خیلی لذت بردم گفتم برای بچه هام بنویسم که چقدر قشنگ اشعارشو با قوانین و ایه های قران ربط داده
ممنون ازت عزیز دلم که تحسین میکنی که خودش یه نوع عبادته
و خدایی که در این نزدیکی اس
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم، چشمه
مُهرم، نور
دشت، سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم/ پی قدقامت موج
کعبه ام بر لب آب
کعبه ام زیر اقاقی ها است
کعبه ام مثل نسیم
می رود باغ به باغ
می رود شهر به شهر/ حجرالاسود من روشنی باغچه است … .
عالم جلوه خداست و به هر طرف که رو کنید، اوست.
همه از اوییم و به سوی او خواهیم رفت: )
وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلّوا فَثَمّ وَجْهُ اللّهِ[6]؛ )
إِنّی وَجّهْتُ وَجْهِیَ لِلّذی فَطَرَ السّماواتِ وَ اْلأَرْضَ حَنیفًا وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ(. [7]
مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آوردهاید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست
إِنّمَا الْمُؤْمِنُونَ الّذینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیمانًا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکّلُونَ[8]
مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مىشود، ایمانشان فزونتر مىگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.
درها به طنین تو وا کردم/ هر تکه نگاهم را جایی افکندم/ پر کردم هستی ز نگاه بر لب مردابی/پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم/ رفتم به نماز در بن خاری/ یاد تو پنهان بود/ برچیدم/ پاشیدم به جهان/ … و شیاریدم شب یکدست نیایش/ افشاندم دانه زار/ … و فتادم بر صخره درد/ از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم … .
مرا سفر به کجا می برد، کجا/ نشان قدم ناتمام خواهد ماند/ و بند کفش به انگشتان نرم فراغت/ گشوده خواهد شد/ کجاست جای رسیدن/ و پهن کردن یک فرش/ و بی خیال نشستن/ و گوش دادن به صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور
یُبَشِّرُهُمْ رَبّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ[9
پروردگارشان آنان را به رحمت بیمنتهای خود و به مقام رضا و خشنودی خویش و به بهشتهایی که در آنجا آنها را نعمت جاودانی است بشارت دهد
الّذی أَحَلّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسّنا فیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسّنا فیها لُغُوبٌ(. [10]شکر آن خدای را که از لطف و کرم، ما را به منزل دائمی (بهشت) وارد کرد، که در اینجا هیچ رنج و المی به ما نرسد و ابدا ضعف و خستگی نخواهیم یافت
و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست/ مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد/ مرگ در ذات شب دهکده، از صبح سخن می گوید/ … گاه در سایه نشسته است، به ما می نگرد/ و همه می دانیم/ ریه های لذت، پر اکسیژن مرگ است؛
همان گونه که قرآن می فرماید: )
کُلّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ ثُمّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ[11]؛ )
أَفَحَسِبْتُمْ أَنّما خَلَقْناکُمْ عَبَثًا وَ أَنّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ(. [12]
آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدهایم و هرگز به سوی ما بازگردانده نمیشوید
عبور باید کرد/ صدای باد می آید/ عبور باید کرد/ و من مسافرم ای بادهای همواره …
وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ‚ أُولئِکَ الْمُقَرّبُونَ[13]
و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند.
و سابِقُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ[14]؛ )
به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ(. [15]
از همدیگر جلو بروید. 2 ). در کارهای نیک از هم پیشی بگیرید
وَ النّجْمُ وَ الشّجَرُ یَسْجُدانِ((.[16]
بنام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم و دوستان بهشتی
به صورت هدایتی به اشعار زیبای سهراب برخوردم و ایه هایی که استفاده میکنه در اشعارش که خیلی به این فایل ربط داشت
چقدر قشنگ سهراب همه چیز رو خدا میبینه و میگه گل و گیاه ودرخت و طبیعیت همه در حال سجده خداوند هستند
وآرامشی که در طبیعیت و سفر داره و لذتی که برای رسیدن به خدا هست به عنوان مرگ
خیلی زیبا بود این نوع نگاه سهراب به خدا
همه چیز خداست همه چیز خداست….
خدایا تورا شکرت که همیشه منو هدایت میکنی
امروز خداوند زمان رو به من پاداش داد که من بتونم در زمانی که دارم کامنت بنویسم خداراصدهزار مرتبه شکرت
پروردگارا نگاهم به نگاهت وصله منو در هر لحظه به حال خودم وامگذار..
بریم سراغ این فایل زیبا
چقدر اون ابرها و اسمون آبی زیبا بودند و درختهای اطراف جاده این درختهای سربه فلک کشیده که همگی در حال تسبیح پروردگار بودند
بازم تحسین میکنم مردم آمریکا رو برای خیابانها و فضاهای که بی نهایت تمیز نگه داری میکنند این نشان از فرهنگ بالای این کشور داره و من چقدر عاشق این مردم و کشور شدم
سپاسگزارم از مریم عزیز که انقدر با عشق فیلمبرداری میکنند و این زیبایها رو برای ما به نمایش میگذارند
این مسابقات اسب سواری چقدر لذت بخشه
به تحقیقی در مورد این مسابقات انجام دادم خیلی لذت بردم خیلی خوشم اومد که مردم آمریکا از هر چیزی لذت میبرند و شاد هستند
رودئو به دستهای از مسابقات گفته میشود که در آن شرکت کنندگان اسب یا گاو یا حیوان پرورشی دیگری را مغلوب میکنند، کاری که یک cowboy در گذشته انجام میداد. این به اصطلاح «ورزش» از مناطقی مانند اسپانیا، مکزیک، آمریکای مرکزی، ایالات متحده، کانادا، آمریکای جنوبی، استرالیا و نیوزلند ریشه میگیرد، مناطقی که در آنها نگهداری از گلههای بزرگ مرسوم بوده یا هنوز هست.
مسابقات حرفهای رودئو در آمریکا شامل رشتههای مختلف میشود: که من اینجا فقط مسابقه مربوط به این تصاویر مینویسم:
گرفتن گاو با طناب به صورت تیمی: در این رشته دو شرکت کنندهٔ سوار بر اسب با همکاری هم یک گاو را با طناب میگیرند و او را به اصطلاح مغلوب میکنند.
چه اسبهای زیبایی یاد براونی افتادم .خودم به شخصه اسب دوست دارم دوچرخه سواریزو شنا اما هیچکدومشو بلد نیستم البته ریشه در ترسم داره که اونم کم کم دارم برش غلبه میکنم پله پله و قدم به قدم انشالله منم بتونم مثل مریم عزیز کامل بر این ترسم پیروز بشم به یاری الله
تحسین میکنم رابطه قشنگ و عاشقانه همراه با احترام و لذت مریم و استاد عزیز
چقدر این رابطه الهی و توحیدی
بدون وابستکی در حیین احترام و آزادی
چقدر قشنگ مریم جان از استاد بخاطر رانندگی و تمام جاهای زیبایی که استاد مریم جان رو میبره که لذتشون هزار برابر بشه سپاسگزاری میکنه و به پاس این سپاسگزاری یه پاداش خیلی خوشمزه به استاد میدهند با عشق و یه غذای گوشتی خوشمزه براش درست میکنه
اقا دهنم آب افتاد خداوکیلی دلم خواست
نوش جونتون استاد و مریم عزیزم هم بخاطر قانون سلامتی هم این گوشت خوشمزه
تحسینتون میکنم به خاطر آزادی مالی
بخاطر ثروت بی نهایت
بخاطر فراوانی
ثروت باعث نزدیک شدن انسان به خدا میشه
خدایا صدهزار مرتبه شکرت برای این همه نعمت و زیبایهای بی نهایت خداوند
خیلی دوستون دارم
در پناه الله باشید
سلام به فرزانه عزیزم
فرزانه لایقم
فرزانه ارزشمندم
تو لایق بهتریتهایی
مبارک باشه این بندگی 70 روزه ات.اینجا لای این شب بوها
میان این کاج ها
میان این سایت خدا هست
منم عاشق خدایی هستم که مارو گرد این سایت الهی جمع کرد
عاشق خدایی که دوستان و استادان هم فرکانسی نصیبمون کرده که فقط از خدا صحبت میشه و خود را لایق بهتریتها میدونن و برای موفیقیت هم خوشحال میشوند
این همون خدایی که تو قران هست و استاد به ما یاد دادند
نه خدای ظالم که مو رو از ماست میکشه بیرون
خدایی که عاشق بنده هاشه و ببشتر از ما دوست داره موفق بشیم
کامنت خیلی پرمحتوا و توحیدی بود .بوی خدا میداد
خیلی قشگ بود .من عاشقتم دختر ناز و عزیز
عالی بود انشالله به همه خواسته های قلبیت برسی
خیلی دوست دارم عزیز دلم
سلام به بهار توحیدی
چقدر کامنتت قشنگ بود
چقدر معنی صانع رو قشنگ برامون توضیح دادید و باز کردید
چقدر خدای صانع رو زیبا توصیف کردی
چقد خود انسان رو بی نظیرر و قشنگ بیان کردی
عاشق تک تک کلماتت شدم نتونستم برات ننویسم
از باورهای قشنگی که گفتیید داشتم به مشتری فکر میکردم که درمورد مشتریهای فراوان صحبت کردی .گفتی وقتی هنرجوم گفت هزینه ندارم رو خودت ساختی و مشتریهای فراوان امروز رو خودت ساختی..خیلی خیلی قشنگ بود.وجود خدا را قشنگ درک کردم..
مشتری هست بی نهایت هست
برای هرجیزی مشتری هست
مشتری دست به نقد هست
اینکه برادرم به من میگه آزاده تو اون تابلوی جشم نظر رو به من بده یک ماهه پسش میدم و من گفتم نه من برای خودم ارزش قائلم و فقط نقدی کار میکنم چه تویی که برادرمی چه کسی دیگه و برادرم اولش ناراحت شد گفت من اعتبار پیش تو ندارم گفتم بحث اعتبار نیست من نه نسیه کار میکنم و قرض میکنم نه وام میگیرم هیچکدام رو دوست ندارم انجام بدم من تعهدددادم به خودم وقتی به تویی ک برادرمی نسیه بدم ینی رو تعهدم نموندم برای خودم ارزش قائل نبودم تو همچنان برام عزیزی
بعد دیدم برادر من دیروز رفته شمال با دوستاشون خانوادکی غروب به شوخی گفتم اها پس نگو به من نسیه بده من پول ندارم چطور برای تفریح و شمال پول هست برای خرید از من نه چون فکر میکنی من خواهرتم اشکال نداره هروقت پولشو بدم اما بزارر کارهای مهم خودمو انجام بدم اما ایشون گفتن نه پول داشتم اما برای سفر کنار گذاشتم گفتم عزیز من خوش باشی بهتون خوش بگذره من خیلی هم خوشحال میشم سفر برید و خرید کنید اما کار من نقدی هست و خیلی خوشحال شدم که نسیه ندادم حتی به برادر خودم و عزت نفسمو بالا بردم با این کارم
اینم بهش گفتم من دوست دارم بهت کاری از کارهامو هدیه میدم اما نسیه نه و بهش گفتم من یه ساعت دیواری که خودم ساختم هدیه میدم بهت اما نسبه نه و خوشحال شدم از این تصمیمم چیزی که بقیه خانواده ام و داداشهای دیگه ام گفتن خب اشکال نداره نسیه بده که تابلوتو بفروشی یک ماهه چیزی نیست گفتم نه مگه جنس من تره بار خراب بشه خدای من کار منو میفروشه و مشتری نقد برای من میاره دیر یا زودش فرقی نداره مهم اینه به فروش میره در زمانش و خداراشکر کردم بابت جسارتم اگه قبلا بود نمیتونستم بگم نه نسیه نمیدم میگفتم اشکال نداره یک ماهه پس بده اما این چند ماهه که جسارتم ببشتر شده راحت حرفمو میگم حس خودم مهمه دیگران ناراحت بشند با نه مهم نیست
اینکه وقتی داداشام از تهران میان خونمون و داداش بررگم انتظار داره مثل قبل من بهشون زنگ بزنم دعوت کنم و این کارو انجام ندادم و دیشب بعد از شام اومدن خونمون دیدار اون داداشم که تهرانه میگه تو چرا دعوت نکردی منم خیلی راحت گفتم دعوت چرا من کسیو دعوت نمیکنم هرکسی دوست داشت بیاد (البته بگم یکم زیاده روی کردم دیگهو شاید با تندی گفتم )و داداش بزرگم ناراحت شده که من به ایشون بی احترامی کردم و گفتم دعوت نمیکنم خودتون بیاید و آزاده عوض شده
گفتم مهم نیست خونه پدرشونه چرا من دعوت کنم جار بکشم فلان کس اومده بیاید اینجا خودشون بیان قدمشون روی چشم با دیده منت احترامشونو نگه میدارم و حرمت میگیرم و خوش میگذرونیم اما دیگه من مثل قبل نیستم بخام کسیو دعوت کنم که فلان شخص اومده شمام بیاید اینجا چون منم مثل شما مهمون این خونه ام و اصلا خونه پدر دیگه دعوت کردن نداره مگه هرکسی خواهر برادراش از شهری میان پدر و مادر به بقیه زنگ میزنه بیاد فلان بچه ام اومده.نه پس اینجام شجاعتمو نشون دادم البته باید با احترام تر و آرامتر رفتار کنم نه با تندی یا لحنی که باعث ناراحتی بقیه بشه
و دارم رو این قضبه کار میکنم
و بیشتر به این پی میبرم من مسیرم درسته و باید بیشتر رو خودم کار کنم که صانع بودن خودمو بیشتر بفهمم و فقط رو خدا حساب باز کردن و قدرت به خدا دادن فقط نه بقیه
و اینکه نمیتونم کسیو تغییر بدم و من سمت خودمو انجام بدم اون افرادی که هم مدار من هستند خودشون تغیبر میکنند
سپاسگزارم بهار جان کامنت به این زیبایی نوشتی باعث شدی منم بنویسم از درست بودن مسیر و خالق بودن خودم
الهی نعمتو ثروت و آرامش مهمان قلب مهربانت باشه عزیزم
سلام به فهمیه دوست داشتنی و خواهر عزیزم
وقتی به کامنتت به صورت هدایتی برخوردم گفتم ببینم فهمیه جان چی نوشتند
باور کن منم مثل شما خدا امروز غروب برام بهترین زمان ممکن اوکی کرد برای نوشتن کامنت
عزیز دلم با وجود اینکه من یه بارصبح یه بار غروب این فایلو دیدم اما کامنت شما انقد با جزییات و زیبا بود احساس کردم یه بار دیگه فایل رو از زبان شمابا دقت بیشتری دیدم
سپاسگزار خداوندم فرصت شد امروز هم بنویسیم و به زیبایها توجه کنیم
سپاسگزارم ازت فهمیه جان که نوشتی انقد قشننگ
سپاسگزارم برای رابطه قشنگت با عزیز دلت که داری بیشتر حتی رو خودت و رابطه ات کار میکنی وقتی در مورد رابطه استاد و مریم جان گفتید که درسهای زیادی برای بهتر شدن رابطه با عزیز دلم بهم میده لبخند بر لبانم اومد و خیلی خوشحال شدم وخداراشکر کردم برای این رابطه قشنگ و استادان عزیزم و سایت زیبا
هرجا هستی زندکیت و قلبت پر از نور خدا باشه و آرامش و رابطه قشنگ با عشقت و ثروت بی نهایت..خیلی دوست دارم
سلام سعیده عزیز و توحیدیم
خواهر جان چقدر انست با قرآن زیباست تک تک کلماتت بوی خدا میدهد
چقدر قشنگعجز و ناتوانی خود رادر برابر رب بیان میکنی
اون جاهایی که در مورد ایلیا نوشتی اون قسمتی از کامنت منوتکون داد چقدر قشنگ گفتی نمیدونم چطور حسمو بیان کنم
واقعا نمیدونم نمیدونم
الان انگار دلم گریه از سر شوق و ناتوانی در برابر خدا میخاد
اصلا یه حس و حال عجیبی دارم
تعارف که نداریم باهم …نشناختیم …واقعا اونطور که شایسته ی الله ست …نشناختیمش
وگرنه که وضعمون همون چیزی بود که میخواستیم…
اگر قدرت الله رو درک میکردیم،قدرت رو دست آدم ها نمیدادیم …
اگر حاکمیت الله رو درک میکردیم،دیگه برای مهاجرت قوانین کشور هارو زیرورو نمیکردیم
اگر رزاق بودن الله رو درک میکردیم،الان آزادی مالی داشتیم.
اگرفتاح بودنش رو درک میکردیم،نگران کل مسیر نبودیم و حرکت میکردیم
اگر هادی بودنش رو درک میکردیم،پیگیر نشانه ها میشدیم
اگر …اگر…اگر
این تیکه از کامنتت منو تکون داد
واقعا اگ اگ اگ خدا رو از اول قبول داشتیم انطور که شایسته اش بودروش حساب باز میکردیم الان این وضعیتنمون نبود.بازم خداراسپاس میکنم که الان تو این سایت توحیدی هستیم و استاد عزیز خدا و الله و رب برتر در جهان به ما نشون دادند
خدایا صدهزار مرتبه شکرت.
برای استاد عزبزم و یاران و دوستان غار حرا
چند کامنت قبل هم گفتم کاش بگید که از کدوم برنامه برای هدایت قرآن استفاده میکنید این فقط خواسته من نیست خواسته بیشتر بچه های سایته
ازت ممنون میشم اگه بگی
چون مطمینم در زمان و مکان مناسب هدایت میشیم
خیلی دوست دازم عزیزم مرسی که نوشتی
سلام سارا جان
انقدرکه کامنت بچه ها بی نظیر هستند ادم میمونه کامتت کیو جواب بده اصلا
خدایا شکرت در این مسیر زیبا و پر از آرامش هستیم
کامنت خیلی قشنگ بود مخصوصا این تیکه از کامنتت
من این تشویق کردن و سپاسگزاری کردن از خودم بابت کارهایی که میکنم رو از سریالِ زندگی در بهشت یاد گرفتم ، وقتیکه رفته بودین تریل درست کنید و برای تشکر شما به استاد کولا خنک دادین و گفتین اینم جایزه مون ِ
من ساده زندگی کردن و لذت بردن از داشته هامو از سریال ها یاد گرفتم
من احساس ارزشمندی و لیاقت با دیدنِ سبکِ زندگی شما یاد گرفتم
من سپاسگزار بودن و از شما یاد گرفتم
البته که هر روز دارم یاد میگیرم و تلاش میکنم که عمل کنم
چقدر زیبا از خودتون سپاسگزاری کردید
ممنونم که بهم یاد دادید سپاسگزاری ببشتر از خود را
عاشقتم با لذت کامنتهاتو میخونم
خیلی دوست دارم
سلام به فاطمه عزیزم
داشتم کامنت اقا رسول میخوندم دیدم یه کامنت داره گفتم ببینم چی نوشتن که دیدم به به زوج عباس منشی
چقدر خوشحال شدم که شما و آقا رسول با هم تو این مسبر هماهنگ هستید و در کنار هم لذت میبرید و خداوند شمارو به سمت زیبایها و ثروتهای بی نهایت هدایت میکنه.
چقدر قشنگه دو نفر زن و شوهر با هم هماهنگ و هم ندار باشن تو این مسبر و در کنار هم رشد کنن
خوشحالم برای شما دو نفر عشق و رابطه عاشقانتونو تحسین میکنم عزیز دلم
امید الله سالیان سال در کنار هم شاد و خرم سعادتمند و خوشحال و ثروتمند باشید
در پناه الله باشی عزیزم
بنام خداوند یکتا
سلام به سیمای عزیز
آیات قرانی که اینجا نوشتی بسبار قابل تامل و زیبا بود
سپاسگزارم که نوشتی
خواستم اسم نرم افزار رو بگید من هم دانلود کنم و استفاده کنم
بازم سپاسگزارم بخاطر وجودت عزیزم
ممنون که نوشتی
خیلی دوست دارم بهترینها رو از خداوند برای قلب مهربانت ارزو دارم
سلام به محمدرضای عزیز
سپاسگزارم که برام نوشتی
خداراشکر که کامنتم باعث حس و حال خوب در شما شده
میدونی اقای روحی عزیز همین حسو حال خوب همین وصل بودن به منبع و در زمان حال بودن خودش یه نوع سپاسگزاری از خداست و خدا هم که وقتی این نوع شخصیت و رفتار در بنده اش رو میبینه کلی اتفاقات قشنگ و نعمتها و ثروتها رو وارد زندکیش میکنه و بهش هدیه میده
مصداق ایه و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری میشه
بازم سپاسگزارم که برام نوشتی
در پناه الله یکتا باشی عزیزم
بنام خالق یکتا
سلام بر فهمیه عزیزم
خدارا شکر که کامنت من باعث حس و حال خوب در شما شده میدونی فهیمه جان من سالها اشعار سهراب دوست داشتم گاهی هم میخوندم یه کتاب دخترعموم داشت بیشتر موقع ها میخوندمش اما اصلا درکش نمیکردم فقط از خوندش لذت میبردم ..اما از وقتی اومدم تو این سایت و دارم رو خودم کار میکنم بیشتر اشعارشو دوست دارم و درگ میکنم رابطه قشنگ سهراب با خدا را و در لحظه بودنش رو اینکه چقدر به انرژی منبع وصل بوده
اصلا هم این شعر سهراب یادم نبود یه لحظه اومدم کامنت بنویسم انگار خدا گفت بنویس و خدایی که در این نزدیکیست بعد گفتم برم سرچ کنم در موردش که خدا هدایت کرد به اشعار سهراب و اون دیدگاه قشنگ سهراب
به شخصه خودم خیلی لذت بردم گفتم برای بچه هام بنویسم که چقدر قشنگ اشعارشو با قوانین و ایه های قران ربط داده
ممنون ازت عزیز دلم که تحسین میکنی که خودش یه نوع عبادته
سپاسگزارم برای وجودت
خیلی دوست دارم