سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 211 - صفحه 1

به نام یگانه فرمانروای هستی

سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر، شایسته خانم و همسفران عزیزم

سفر به دور آمریکا _ قسمت 19

سفر 10 روزه من با لطف و عنایت خداوند و همراهی دوستان عزیزم و همزمان با فایلهای سفرنامه به اتمام رسید.و شکر گذار خداوندم بابت این لحظات زیبا؛ بابت همزمانی هایی که در زندگیم قرار داد و تجربه های عالی و خاطرات خوشی که در صفحه زندگیم به ثبت رسید.

جمله ای که دائمآ در اینگونه مو قعیت ها می شنویم اینست که: هیچ کجا خانه خود آدم نمیشه!

هیچ وقت این جمله رو دوست نداشته و ندارم! به نظرم این بدترین نوع ناسپاسی از نعمت ها و فرصت هایی است که خداوند در اختیارمون قرار داده و ما استفاده کردیم و لذتشم بردیم؛ حالا عوض اینکه شکرگزار باشیم بابت اینکه این نعمت ها روزیمان شده، می آئیم با بولد کردن جنبه ی دیگری از زندگیمان که هیچ ربطی به شرایط قبلیمان ندارد، می آئیم بگونه ای لگد به بخت و نعمت هایی که بهمون ارزانی شده می کنیم بدون اینکه متوجه باشیم! و آنوقت وقتی با دست خودمون، خودمون رو از نعمت های بیشتر محروم می کنیم می گیم قدم فلانی برامون نحس بوده یا هزار عامل توهمی دیگه رو ردیف می کنیم و از خودمان تبری می جوئیم! این در حالیست که باید شکر گذار و قدردان تک تک لحظاتی باشیم که از خداوند هدیه می گیریم و داریم زندگی می کنیم!

=============================================

بریم سراغ اصل مطلب که خیلی وقت ها ازش غافل میشیم در حالی دیدن و گفتن همین جملات بسیار ساده و تکراری کلید ورود نعمت ها و ثروت ها و زیبائی ها به زندگیمان است! زیرا قانون ساده است:به هر چیزی توجه کنیم از همان بیشتر و بیشتر وارد زندگیمان خواهد شد.

در مسیر نوشهر به بابلسر و برعکس هر ماشین بنزی که می دیدم نزدیکش می شدم و براش بوس بلند میفرستادم (با دست و لب) و کلی هم شینا و خانمم می خندیدن یا حواسشون نبود و من اینکارو می کردم سریع متوجه می شدن بنز دیدم و سریع میگشتن و نگاهش می کردند و کلی میخندیدیم. در همین مسیر تقریبا یکساعته من 5 بنز اس 500 دیدم! باور می کنید! بماند مدل ها و ماشین های مدل بالای دیگه رو. و این نتیجه توجه و فرکانس های ماست که جهان موارد بیشتری رو از همان جنس فرکانس به ما بر می گرداند.

پیچ و خم های جاده رو رقص کنان پشت سر می گذاریم انگار این صحنه ها با پیچ و خم و قوس و کمر ما ست شده است و ما رو به شادی و زیبائی دعوت می کنند.

مگر می شود این زیبائی ها رو دید و خدا رو ندید!

مگر میشه این درختان و فضای سبز زیبا رو دید و خدا رو ندید!

مگر می شود این تابلو بی نظیر الهی از تلفیق ابر و آسمان و کوه و دشت و جنگل و سبزه رو دید و خدا رو ندید!

دیدن تصاویر این فایل یادآور تصاویر دیروز من هنگام برگشت در مسیر رشت به رودبار بود. و چقدر اون لحظات منو همسرم زیبائی ها رو بهم نشان می دادیم و غرق راز و نیاز و تسبیح و شکر خداوند بودیم. و این اتفاقات هر روز و هر لحظه در طول این مسافرت برای ما تکرار شد و الان یادم اومد که داشتم با دیدن این تصاویر هم خدا رو شکر می کردم و ناخودآگاه به ذهنم اومد که مگه میشه این تصاویر رو دید و خدا رو ندید! هر لحظه و هر ثانیه این تصاویر دارند با ما سخن می گویند و عظمت و بزرگی و رحمت خداوند را فریاد می زنند و چه احساسی ازین بهتر و چه لذتی ازین بالاتر و چه آرامشی ازین بیشتر؟!!!

شکار تصویر دو موتور هیولای دوقلو که استاد هم رنگ قرمزشو داشت و سنگینی و تسلط بر جاده رو به وضوح میشه در آن لمس کرد برایم خیلی جالب بود و این تعجبم زمانی بیشتر شد که این دو موتور دوقلو، دو صاحب هم قد، هم شکل، هم فرم و دوقلو بودند! و شکار این لحظات توسط مریم جان واقعا شاهکار بود.یک کف مرتب با هم به افتخار ایشون بزنیم.

نکته بعدی که برایم جالب بود تمیزی فوق العاده هر دو موتور بود که چقدر چشم نواز بودند انگار در ویترین نمایشگاه خودرو و موتور پارک شده باشند. و چقدر این ویژگی برایم ستودنی و ارزشمند است. احترام قائل شدن برای خودمان؛ برای وسیله نقلیه مان و حتی برای مردم و جامعه! چون با دیدن این زیبایی احساس خوبی رو بهشون هدیه می دیم که ثمره و نتیجه اش به زندگی خودمون بر خواهد گشت.

یکی از ویژگی ها و باورهای مثبتی که بر خلاف نظر باور عامه مردم داشتم و همواره رضایت و احساس خوب درونی ای که برایم بوجود میاورد مرا به ادامه دادنش ترغیب میکرد بگونه ای که الان جزئی از ویژگی های رفتاریم شده همین توجه به نظافت و تمیزی وسایلی بود که ازشون استفاده می کردم. و الان که استاد رو می بینم که در هر فرصتی دستی به سر و گوش فورد زیبایش میکشه و خودش تمیزش میکنه تا به نوعی قدردانی و سپاسگزاری کرده باشه از خدماتی که این ماشین زیبا بهشون میده؛ میبینم چقدر عادت پسندیده و الهی ای در خودم ساخته ام! در حالی که همواره دوست و آشنا بمن می گفتند بابا چیه همیشه ماشینت تمیزه! اینکارا مال آدم های تازه به دوران رسیده است!یا کسایی که همه دارو ندارشون همینه! الان کلاس تو کثیفی و بی توجهیه! اینجور نشون میدی چیزای ازین گرونتر و مهمتر هم برات اهمیتی نداره و … و من خدا رو شکر تنها چیزی که برام اولویت پائینی داشت، به قول اون دوستان و نزدیکانم همان نظر مردم بود!

چقدر تصاویر مسیر (دقیقه 3:03) بی نظیرند. درختانی سرسبز و شاخه هایی با پوششی قارچ گونه که من فقط در کارتونها دیده بودم و ابرهای پفکی با پوشش گیاهی سرسبز و نرده ها و حفاظ هایی شیک و مجلسی جاده های تمیز خط کشی شده که پیچ و خم جاده رو بهتر به ما نشون میده ، همه و همه زیبا و ستودنیست.

گاهی دیدن این تصاویر بقدری برایم غیر طبیعی و غیر عادیست که یه لحظه احساس میکنم فیلم میبینم نه سفرنامه!

خدایی دقت کردین به خلوتی خیابان و جاده و مسیر؟!

خدایی دقت کردین به نظم و ترتیبی که خودروها کنار جاده پارک شده اند؟! شاید اگه برای برداشت سکانسی میخواستیم خودمون فضا رو بچینیم، آیا میتونستیم اینقد زیبا و طبیعی فضا رو بچینیم؟

دیدن مسابقات گاوبازی آنهم از ابتدا و شروع کار، برایم یادآور قانونِ بودن در زمان مناسب و مکان مناسب است. دیدن این مسابقات هم در نوع خودش جذاب و هیجان انگیز بود و تصورم این بود که این مسابقات دیگه برگزار نمی شود و بیشتر در فیلم ها آنرا دیده بودم که این تصاویر این تصور من را تغییر داد.

آقا حال اون دو تا دوچرخه سوار رکاب زن کنار جاده رو خریدارم! و باز هم از معجزه قانون دوره سلامتی همینو بگم که 17 ساعت رو من رانندگی کردم بدون اینکه غذا بخورم یا استراحت کنم یا بخوابم! تصورش برای خودمم غیر قابل باوره ولی باور کنید خخخ (داستانش رو ان شاالله در فرصتی مناسب بازگو خواهم کرد)

تصاویر زیبای درون و رودخانه کریستال و کوه های سرخ و رودخانه خروشان همه و همه شور و نشاط و زندگی را به ما هدیه می دهند و در مقابل این همه نعمت و زیبایی فقط میتوانم بگویم خدایااا شکرررت و «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» یا حق

سلام و درود خداوند بر حمید عزیز

ما هم در ادامه سفرهای شما، پا جای پای شما گذاشتیم و همسفر با سفرنامه فصل دیگری از زندگی رو پشت سر گذاشتیم و به واسطه این سفر خدا رو شکر رشد کردیم و تجربه بدست آوردیم.

دیدن عکس ها و فیلم های سفر به قول وجیهه بانوی عزیز و به گفته شما تکرار سفر و خاطرات خوشی است که داشته ایم که نتیجه اش تداوم احساس خوبمان و در نتیجه تداوم زیبائی ها و اتفاقات خوب زندگیمان خواهد بود.زندیتان لبریز از زیبائی و اتفاقات خوب حمید جان.یا حق

سلام و درود خداوند بر فرزانه ی ارزشمندِ دانشمند!

خاطره قشنگی که تعریف کردین و تحلیل قشنگی که در کامنتتون خوندم مثل همون خاطره دوران راهنمائیتون صحه گذاشت بر فرزانه بودنو دانشمند بودنتون، ارزشمند بودنتون هم که واضح و روشنه!

خدا رو شاکرم بابت داشتن چنین فرشته های بهشتی در زندگیم بواسطه این سایت الهی. آرزو میکنم همیشه لبتون خندون باشه و دلتون روشن مثل همین وقتایی که نامه میرسه به دستت و با شوق و عشق میخونیدشون.

چقدر لذتبخشه که افکار و باورهات الهی باشند و فارغ از محدودیت و کینه و حسادت! چقدر قشنگه برای همه خوبی بخوای، نعمت بخوای، سلامت بخوای، ثروت بخوای اونم نه لفظآ بلکه قلبآ!

گاهی وقتها فکر می کنم اگه این پیامها رو نشون یکنفر عامی بدید، نه تنها باورش نمی شود که این کامنت ها حقیقی و واقعی باشند بلکه در ذهنش فکر می کند ما ها چیزیمون کمه!( ایموجی خنده اشک دار) و این تفاوت فرشتگان خدا با آدم هایی است که به قول استاد زندگیشون در حالت پیش فرضه!

ممنونم بابت سخاوتمندی و دل بزرگتون ان شاالله خداوند هم به شما بوگاتی و فراری ببخشد و من هم هنگامی که سوار بنز اس 500 ام هستم و دارم برای ماشین شما بوس میفرستم پشت چراغ قرمز بیام کنار ماشینتون و شما رو پشت فرمان ببینم و کلی تحسینتون کنم و لذت ببرم.

راجع به موبایل فروشی زرگوش هم برایم جالب بود بدونم شما کدوم شهر تشریف دارین و این تابلو رو دیدین چون در استان خودمون دیدن چنین مغازه ای عادیه!

ممنونم رفیق! ممنونم عزیز! ممنونم بانو که در این مسیر زیبا هستین؛ که هدایت شده اید به این بهشت خدا تا جهان را جای بهتری برای زندگی کردن نمائید. ممنونم بابت کامنت زیباتون. براتون سلامتی و شادابی و سعادت و ثروت آرزو می کنم دوست عزیز.یا حق

سلام و درود خداوند بر آقا علی عزیز

ممنونم دوست عزیز. امیدوارم شما هم بهترین مسافرت ها و زیباترین شادی ها رو در کنار عزیزانتون داشته باشید.

خوشحالم که شما هم اهل تمیزی هستید و به تمیز بودن اهمیت می دین. اصلا تمیز بودن خودش یک نوع شکرگزاری نعمته! جالبه در فایل جدید سفرنامه که صبح نگاه کردم هم به تمیزی اشاره شده بود و خانم شایسته طبق معمول یه جمله ای گفتند که باید با طلا نوشت و آن اینکه هیچ چیزی به اندازه تمیز بودن با کلاس نیست و دیدم واقعآ همینطوره و این جملش بر ذهنم حک شد که اینجا یادم اومد و نوشتم تا تائید و تاکیدی باشه به این عادت درست و صحیح و الهی.

براتون بهترینها رو آرزو میکنم رفیق.در پناه خداوند شاد باشید و سعادتمند و ثروتمند.یا حق

سلام و درود خدا بر برادر عزیزم عالیجناب عشق

ممنون و سپاسگزارم حبیب خدا از این که منت گذاشتید و مثل همیشه نگاه زیبایتان را به ما سخاوتمندانه عرضه کردید تا استفاده کنیم از وجود نازنینتون؛ درود بر شما

چقدر اشاره خوبی داشتید به جملات زیبای از کتاب چهار اثر بانو فلورانس اسکاویل شین که دقیقآ مطابق با آموزه های استاد و قانونمندی های جهان است. این کلامت سید جان منو یاد خاطره ای انداخت که بی ربط با کتاب ایشون نیست و دوست دارم براتون تعریف کنم.

اردیبهشت سال 98 بود اگه اشتباه نکرده باشم که برای خرید کتاب به نمایشگاه کتاب تهران رفته بودم. دنبال چند تا کتاب از یکی از غرفه های کتاب می گشتم که نداشتند و بعدش بهم گفت می خواهی کتاب زیر خاکی بهت بدم؟! منظورش کتاب قاچاق یا غیر مجاز از نظر قوانین نمایشگاه آن سال بود! منم یکم کنجکاو شدم گفتم حالا بده ببینم چی هست؟ دیدم سرشو کرد زیر پیشخوان و از اون زیر کتابی آورد و بهم داد گفت اینو نشون کسی نده! کتاب و که گرفتم دهانم باز موند گفتم که این کتاب که کتاب خیلی معروفیه و چندین بارم این کتاب و خوندم و چیز بدی هم داخلش نیست چرا جزء کتابهای ممنوع و زرد اعلام شده؟ اونم گفت چیزی که بهمون گفتند اینه که این شخص ( منظورش نویسنده کتاب بود) افکار مسیحیت یا بهائیت رو ترویج می کنه! کتابی که آورده بود همین کتاب چهار اثر بانو فلورانس اسکاویل شین بود به قول یاسمن با دست رو پیشونیم زدم گفتم که این کتاب اصلا مذهبی نیست و در مورد موفقیته! اونم گفت نمیدونم والا به ما اینجور گفتند اگه نمی بری بده قایمش کنم شر نشه واسم! و من همینجور بقول سعیده عین بز نگاهش می کردم و نمی دونستم بخندم یا گریه کنم.

ببببخشید سرتونو درد آوردم. وقتی مینویسم دیگه کلامات میان دست من نیست و گرنه من خیلیم آدم کم حرفیم ( یاسمن کجای تقلب برسونی اینجا چه ایموجی مناسبه خخخ) . در پناه خداوند باشید سید جان. خداوند شما رو برای ما بچه های سایت و همسر و خانواده عزیزتون حفظ کنه. عزت زیاد یا حق