خدا رو شکر میکنم که میتونم با نگاه کردن به این فایل، کلی تمرکز کنم به زیبایی ها. جالبه که شما نفس نفس زنان دنبال جاهای قشنگ هستید و ما رو هم مهمون این زیبایی ها میکنید. واقعا باور نکردنیه که این صخره های حجیم و محکم اینقدر صاف و زیبا هستند و انواع شکلهای هندسی به خودشون گرفتن.
داشتم به این فکر می کردم که این سنگا با این همه زیبایی و این مسیر زیبای آب، از روز اول که اینطور نبودن. حتی مسیر آب هم اینطور نبوده و مرور زمان و تلاش آب واسه پیدا کردن راه باعث شده این راه های پیچ در پیچ تو دل صخره ها بوجود بیان و صخره ها اینقدر صاف و زیبا بشن.
این تصاویر باعث شد به آیه هایی تفکر کنم که خداوند بارها گفته: فقط مردم اهل تفکر هستند که پند میگیرن. باعث شد تفکر بیشتری کنم تو این اشکال و مسیر آب و نتیجه بگیرم که جهان هم در طول زمان و مداومتِ کلی چیز کم کم به شکل جهان امروزی در اومده.
پس هرچیزی که قراره نتیجه بده باید توش مداومت داشت. من هم باید مثل همین آب و مثل کلی عوامل مختلف که باعث شکل گرفتن این جهان شدن، افکارم رو جهت بدم به سمت چیزی که میخوام و در اون مسیر مداومت داشته باشم تا اون چیزی که میخوام رو بسازم.
دیدن تصاویر به یادم اورد که جریان آب از روز اول نمیخواسته اینهمه زیبایی توی دل این سنگ ها درست کنه، بلکه فقط میخواسته راه خودش رو پیدا کنه. ولی چون مسیر درستی رو ادامه داده علاوه بر راهی که واسه خودش درست کرده کلی زیبایی هم بوجود اورده.
از روز اول جهان به این شکل زیبا نبوده، بلکه کلی انسان و جانور و اتفاق ها و… خواسته هایی داشتن و دنبال محقق کردنشون بودن و این سلسله خواسته ها و قدم های اونا برای تحقق شون باعث شده جهان به شکل این جهان ثروتمند و زیبا تبدیل بشه.
پس منم بیام مسیر مد نظرم خودم رو که از نظر خودم و نه دیگران زیباست، مشخص کنم و توی این مسیر بمونم و این مسیر رو ادامه بدم و اونچیزی که میخوام رو محقق کنم. قطعا خود به خود زیبایی هایی برای جهان هم از این مسیر من درست میشه.
استاد شما تو یکی از فایلهای توحید عملی میگین کسی که از نظر مالی مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته و نه باوراش در مورد پول خوبن، کسی که تو روابط مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته نه باوراش نسبت به روابط خوبن. تو سلامتی هم همینطور.
استاد حرف زدن آسونه که آدم بشینه بگه و بگه… اما چیزی که تو زندگی شما مشهوده اینه که شما دارید به تمام این حرفا عمل میکنید و به خاطر این عمل زندگیتون از همه نظر عالیه.
من یه زمانی میگفتم دیدن 4 تا درخت و تحسینشون، چه ربطی داره به موفق شدن ولی الان وقتی این زیبایی ها رو میبینم روحم شکفته میشه، با تمرکز به این زیبایی ها چقدر دیدم به کشور آمریکا و مردمش بهتر شده، چقد خواسته هام بزرگتر شدن و ظرفم بزرگتر شده، چقدر حالم بهتر میشه با دیدن و تحسین این تصاویر و مدام ایمانم به مسیر استاد بیشتر و بیشتر میشه. مسیر مردی که واقعا درک کرده و عمل کرده و نتایجش هم مشخصه. اینها باعث شده که با اشتیاق بیشتر، به زیبایی ها تمرکز کنم و خدایا رو شکر کنم.
چقدر خانم شایسته معصومانه و زیبا سپاسگزار درختا و ریشه هاشون بود به خاطر آسون کردن پیاده روی توی شیب و سربالاییهایی این تریل. واقعا لحظات زیبایی بودن لحظات سپاسگزاری خانم شایسته.
ماشین ونی که پارک بود و کلی وسایل و امکانات داخل و بیرونش بود، چقدر جالب بود. چقدر زیباست که از انواع نعمات بهره مند بشیم و این خودش اصل سپاسگزاری هست.
چقدر جاده های کوهستانی زیبان و کلی درخت و کلی کوه پهناور که واقعا بی نهایت زیبان. تمرکزمون رو این زیبایی، داره چقدر اتفاقات عالی ای رو برامون بوجود میاره. دوست داشتم کامنتم رو به آیه از قرآن تموم کنم و آیه 40 سوره بقره اومد رو زبونم
یَٰبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتِیَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِیٓ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ وَإِیَّـٰیَ فَٱرۡهَبُونِ
ای فرزندان اسرائیل، نعمت های مرا که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به عهدم وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم و فقط از من بترسید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 214390MB20 دقیقه
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
خدایا ای بهترین رفیق و ای والاترین دوست ، ای یارترین مدد کار و ای مونس ترین همراه ، ای حاذق ترین طبیب و ای زیباترین خالق و ای دادرس ترین یار ، تو را دوست دارم و قلب تهی از شرکم رو خالصانه به درگاهت آوردم همچون فقیری که جز خانه ی تو راهی ندارد و امن تر از آغوش تو مکانی را سراغ ندارد ، باور دارم صدایم را می شنوی همانطور که بارها سمیع بودنت را بهم اثبات کردی و اجابتم نمودی .
میخواهم امروز از خوبیهایت و از توجهت و از بودنت بنویسم و سجده ی شکری خالصانه تر از قبل به جا آورم .
#زمانی را به یاد می آورم که سه طفل نارس درون دستگاه دوران قرنطینه رو میگذروندند و دکتر بهم گفت ، قول نمیدم هیچکدومشون زنده بمونن و زهره به این بچه ها دل نبند ، همون موقع به تو رو کردم و گفتم خدایا دل نمیبندم و حرف دکتر برام مهم نیست ، هر سه دخترم رو به تو می سپارم و الان هر وقت قدو بالای سه دختر زیبا و رعنایم را میبینم که در سلامتی کامل به سر می برند تو را سپاس میگویم که بر سرم منت نهادی .
#زمانی را به یاد می آورم که تاب تحمل در شرایط سخت را نداشتم و گوشهایم از شنیدن گفتارهای تلخ به تنگ آمده بود ، با امید به پذیرشِ تسلیمم از سمت رب العالمین رو به تو آوردم و راه چاره خواستم و هدایت شدم به مهاجرت و باز هم قدرت بی نهایت تو ، مرا در تنهایی ها یار شد و کاری را که از نظر عموم برای یک زن تنها و سه بچه ی 8 ساله غیر ممکنه مینمود تو به راحتی امکان پذیرش کردی .
# زمانی را به یاد می آورم که از تو یک دوست و همراه در زندگیم و یک پدر مهربان برای سه قلوهایم را خواستار شدم و تو از جایی که فکرش رو هم نمیکردم برایم پاکترین مرد مجرد ، خوش اخلاق ترین مرد ، پایه ترین مرد ، با شعورترین مرد و انسان ترین مرد رو فرستادی کسی که با وجودش از همان اولین روز فراوانی را برایم معنا کرد و زندگیمان از چهار نفر به پنج نفر ارتقا پیدا کرد و تو صدای ترسناک بشکن زدن و متلک انداختن و و خنده های شیطان های روزگار را که میگفتند تو محکوم به تنهایی هستی و کسی حاضر نمیشه زندگیش را با شما شریک شود را خفه کردی تو آنچنان ناممکنی را ممکن کردی که هنوز خودم از این چیدمان جهان با شعورت در حیرتم .
#زمانی را به یاد می آورم که از تو مدرسه ای امن با آموزش های خوب را خواستار شدم و بعدش سکوت کردم ، سکوتی که با رهایی و اعتماد به تو همراه بود و چند روز بعد شخصی را مامور کردی که بهم گفت : زهره سه قلوها رو فلان مدرسه نام نویسی کن ، اون روز تو با زبان اون خانم با من حرف زدی و قلبم را مسخر خودت کردی و من گفتم چشم و چند روز بعد عزتمندانه به طریقی معمولی و ساده هر سه دسته گلم ثبت نام شدند و من هر چقدر شکر گویم باز هم کم است .
# زمانی را به یاد می آورم که اسباب کشی کردم و بعد از یک ماه صاحبخانه گفت لطفا از خانه من برید ، تنها حرفی که زدم گفتم : چشم
میدانم این تو بودی که از زبان من چشم گفتی و میخواستی باز هم مثل دفعات قبل مرا سوپرایز کنی ! از تو خواستم جایی را برایم مشخص کنی که بچه ها بتونن با خیال راحت فارق از چشمهای صاحب خانه های پر مدعای دنیوی به کودکانه هایشان ادامه دهند و تو باز هم معجزه کردی .
خانه ای دربست ، در مکانی زیبا ، منزلی با پنجره ای بزرگ ، محله ای با آرامش مطلق ، و حداقل کرایه ، هر کسی که شنید من در این مکان ساکنم گفت : چطور ممکنه در کلان شهری که بیشتر افراد آپارتمام نشین هستند تو که مهاجر هستی اینگونه با رهن و اجاره کم به راحتی و مستقل زندگی می کنی ؟ و الان دو سال و چهار ماهه که من هر روز در دفترم از خوبیهای این 200 متر با شکوه برایت طومارها نوشتم و شکرت کردم که جز به خواست تو امکان پذیر نبود .
#آن زمانی را به یاد می آورم که در حمام پام سر خورد و از پشت در یک سانتی متری پله سقوط کردم شاید آن سقوط یک ثانیه بیشتر طول نکشید اما من طعم مرگ رو برای اولین بار با تمام وجودم چشیدم ، وقتی از جایم بلند شدم باور نمیکردم که زنده ام و سالم و اونموقع به من گفتی زهره تو را برگزیدم
و امروز اون زهره ای که برگزیده شد و عمری دوباره یافت ، در حال نوشتن جملاتیست از تعهدش و مسیر سبز جدیدش ، فارغ از قیل و قال روزگار .
فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام فاطمه جان
سلام دوست عزیز و هم مسیرم
سپاسگزارم که با سادگی و مهربانی حرف دلت و برام گفتی وحرفهایت برای ادامه ی مسیرم توشه ی راه شد .
گاهی در خلوت خودم میگم :
در سالهای قبل که توکلم تقلیدی بود اینقدر نتیجه گرفته ام
پس وای بر من اگر الان حرفم مفت باشد و عالم بی عمل پس برای رهایی از این دام شیطان هر روز بر سر تعهدم تجدید میثاق میکنم و از خدا کمک میطلبم مخصوصا صبح زود وقتی وروجکا خوابن و خونه ساکته .
دعا میکنم زندگیت سراسر نور خدا باشه مهربانو
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام و درود بر فاطمه ی زیبا و وروجک نازی که در آغوشت شاد و خوشحاله .
قبل از شما هم دوست عزیزی به نام فاطمه با کلام زیباشون برام کامنت نوشتند ، یهویی متوجه شدم شما دو عزیز هم نام دخترم هستید .
یکی از سه قلوهام مثل شما ، زیبا و هدفمند و بسیار مراقب باورهاش ،
هر وقت غروب خورشید و زیباییهاش برانگیختش کنه با تمام جانش فریاد میزنه
خورشید خانم سلام منو به استاد عباسمنش و مریم جون برسون .
حالا همین فاطمه خانمم وقتی دنیا اومد ، بسیار نحیف و ناتوان بود و دکتر هم که کلا از هر سه قطع امید کرده بود . مرتب قند خونش می افتاد و اطرافیان از اینکه سیاهی چشم بچه ناپدید میرفت و گردنش شل میشد میترسیدند اما من چقدر شجاع بودم جدا .
فقط با خدا حرف میزدم
خدایی که مثل الان در دسترسم نبود اما به شنوا بودن و بینایی و قدرتش باور داشتم .
میگفتم خدایا تو این بچه ها رو دادی به من
اینها امانتن
تا هر دوست داشتی نگهشون بدار
من هم که بلد نیستم چکار کنم خودت یادم بده
این نجواها دلم و گرم میکرد و
چند آیه از قرآن مرتب توی وجودم دور میزد و گاهی مامانم با همین آیات بهم شارژ میداد
إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
خدا رو هزاران مرتبه شکر که الان شناختم نسبت به یگانه قدرت جهان کاملتر شده و خاضعانه ازش میخوام که دستم رو بگیره و بهم ایمانی ابراهیمی بده .
در پناه رب العالمین بدرخشی مهربانو
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به آزاده ی عزیز و زیبا
مناجات ملاصدرا کجا و حرف دل من کجا ؟
البته هر کسی به قدر باورش رشد میکند و نزد خداوند همه چیز محفوظ میمونه .
آزاده جون الان استاد میگن باورهای درست رو تکرار کنید و سد محکمی بسازید در برابر نفوذ موذیانه نجواها ، ( این و داشته باش )
سالهای قبل از آشنایی با استاد گاهی سر کلاس که دانش آموزها مشغول کاری بودن و من سرم خلوت میشد متوجه میشدم زبانم میخواد چیزی رو بخونه
اجازه میدادم به زبانم جاری بشه و در اکثر مواقع این آیات بود :
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا ۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً ۖ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ
فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ ۖ قَالَ کَذَٰلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً ۖ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَهُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ
و این تکرار و تکرار و تکرار این حالت باعث شد من این آیات و حفظ بشم و گاهی از دانش آموزم میخواستم که ازم بپرسن که بدونم آیا واقعا حفظ شدم یا نه !
هنوز هم دلیلش و نمیدونم
اما شاید نتیجه ی اون آیات ، باعث شد که الان اینجا باشم و برای آزاده ای بنویسم که کلامش نورانیست و حالم را به بهترین حالت دگرگون کرد .
در پناه الله قشنگم بدرخشی مهربانو
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به دوست همسفرم خدیجه خانم
مامان هنرمند و دختر نازش
حتما به خواسته هامون میرسیم بانو
بنویس و باور کن که میشود
سه قل گاهی سربه سرم میگدارند که مامان پس فلان چیز رو که هدفت بود و مینویسی پس چرا نشد ؟
بهشون میگم : میشه مامان ، به وقتش بهترش اتفاق میفته و بارها و بارها خودشون این رسیدنها رو لمس کردند و الان به جایی رسیده که یهویی یکیشون میگه : عه من این مداد و میخواستم و به خدا گفته بودم و امروز شما برام خریدی
و دهها مثال این چنینی
فقط کافیه مثل آزاده جون در مصاحبه ای که استاد باهاشون داشتند در مسیر بمانیم با ایمان و باور .
در پناه الله قشنگم بدخشی مهربانو
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام محمد آقا ، داداش عزیز و همسفرم
ببین چقدر عالیه این همسفر بودن
توی کشتی نشستیم که هزاران بار و شاید میلیون و میلیاردها بار از کشتی کروز بزرگتر و ظرفیتش برای حمل مسافر هیچوقت به اتمام نمیرسه
همه چیز اینجا هست
شادی
عشق
محبت
سلامتی
لبخند
کلام خوب
انرژی مثبت
رزق مادی و معنوی
سحر خیزی و رقص و پایکوبی
و کلی دوست هم مسیر که یکیش شمایی
ممنونم که به بهترین حال ممکن حالم و خوب کردی و با آیه ای که نوشتی در غم و بستی
محکمم بستی و پنج تا قفل توکل ، صبر ، ایمان ، رهایی ، تلاش و ممارست ، هم بهش زدی
دمت گرم
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
حالا بیا تعهدی غیر مذاکره بدیم و کاری کنیم ، بمونیم در این کشتی شرط موندنش رو هم که در همین آیه بیان شد .
باید از اولیا الله بشیم و نذاریم اون نجواهای موذیانه حالمون و بد کنه و غم بیاد سراغمون .
شما که قطعا الان سوار شدی
منم سوارم
پس بریم به امید رب العالمین
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ
و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام محمد آقا ، داداش عزیز و همسفرم
ببین چقدر عالیه این همسفر بودن
توی کشتی نشستیم که هزاران بار و شاید میلیون و میلیاردها بار از کشتی کروز بزرگتر و ظرفیتش برای حمل مسافر هیچوقت به اتمام نمیرسه
همه چیز اینجا هست
شادی
عشق
محبت
سلامتی
لبخند
کلام خوب
انرژی مثبت
رزق مادی و معنوی
سحر خیزی و رقص و پایکوبی
و کلی دوست هم مسیر که یکیش شمایی
ممنونم که به بهترین حال ممکن حالم و خوب کردی و با آیه ای که نوشتی در غم و بستی
محکمم بستی و پنج تا قفل توکل ، صبر ، ایمان ، رهایی ، تلاش و ممارست ، هم بهش زدی
دمت گرم
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
حالا بیا تعهدی غیر مذاکره بدیم و کاری کنیم ، بمونیم در این کشتی شرط موندنش رو هم که در همین آیه بیان شد .
باید از اولیا الله بشیم و نذاریم اون نجواهای موذیانه حالمون و بد کنه و غم بیاد سراغمون .
شما که قطعا الان سوار شدی
منم سوارم
پس بریم به امید رب العالمین
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ
و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام محمد آقا ، داداش عزیز و همسفرم
ببین چقدر عالیه این همسفر بودن
توی کشتی نشستیم که هزاران بار و شاید میلیون و میلیاردها بار از کشتی کروز بزرگتر و ظرفیتش برای حمل مسافر هیچوقت به اتمام نمیرسه
همه چیز اینجا هست
شادی
عشق
محبت
سلامتی
لبخند
کلام خوب
انرژی مثبت
رزق مادی و معنوی
سحر خیزی و رقص و پایکوبی
و کلی دوست هم مسیر که یکیش شمایی
ممنونم که به بهترین حال ممکن حالم و خوب کردی و با آیه ای که نوشتی در غم و بستی
محکمم بستی و پنج تا قفل توکل ، صبر ، ایمان ، رهایی ، تلاش و ممارست ، هم بهش زدی
دمت گرم
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
حالا بیا تعهدی غیر مذاکره بدیم و کاری کنیم ، بمونیم در این کشتی شرط موندنش رو هم که در همین آیه بیان شد .
باید از اولیا الله بشیم و نذاریم اون نجواهای موذیانه حالمون و بد کنه و غم بیاد سراغمون .
شما که قطعا الان سوار شدی
منم سوارم
پس بریم به امید رب العالمین
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ
و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام محمد آقا ، داداش عزیز و همسفرم
ببین چقدر عالیه این همسفر بودن
توی کشتی نشستیم که هزاران بار و شاید میلیون و میلیاردها بار از کشتی کروز بزرگتر و ظرفیتش برای حمل مسافر هیچوقت به اتمام نمیرسه
همه چیز اینجا هست
شادی
عشق
محبت
سلامتی
لبخند
کلام خوب
انرژی مثبت
رزق مادی و معنوی
سحر خیزی و رقص و پایکوبی
و کلی دوست هم مسیر که یکیش شمایی
ممنونم که به بهترین حال ممکن حالم و خوب کردی و با آیه ای که نوشتی در غم و بستی
محکمم بستی و پنج تا قفل توکل ، صبر ، ایمان ، رهایی ، تلاش و ممارست ، هم بهش زدی
دمت گرم
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
حالا بیا تعهدی غیر مذاکره بدیم و کاری کنیم ، بمونیم در این کشتی شرط موندنش رو هم که در همین آیه بیان شد .
باید از اولیا الله بشیم و نذاریم اون نجواهای موذیانه حالمون و بد کنه و غم بیاد سراغمون .
شما که قطعا الان سوار شدی
منم سوارم
پس بریم به امید رب العالمین
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ
و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
به نا خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام حبیب آقای عاشق و زیبا بین
سوالی پرسیدید در کامنتتون که میخوام جواب بدم
((((دوست دارم نگاهتو و دوست دارم ببینم اونجوری که تو میبینی
لذت بردن من همیشه غیر مستقیمه
از ذوق زدنت ذوق میکنم و با نخواستنت منم نمیخوام
نمیدونم آیا تا حالا کسی اینجوری زندگی کرده؟؟))))
بله من اینجوری زندگی میکنم .
همینقدر لطیف و همینقدر رویایی
عزیز دلم هم در سایت استاد هستند .
منتها شما هر دو کامنت مینویسید
ولی عزیز من ساکته ، اما به قدر تمام آبهایی که مریم جون در سفرنامه فیلم گرفتند : زلال و الهیه و با خودش در صلحه ، امکان نداره به جرات میگم امکان نداره بانگاه به صورتش ، با شنیدن صداش ، شکر خدا رو به جا نیارم
اصلا نفسش ، صداش ، کارهایی که در منزل انجام میده و رد پاهاش در جای جای خونه ، همیشه به نیکی هست و من شاکر خداوند مهربان ، رقص و شادی کردنش با سه قلوها ، من و در خونه ی خدا خاضع تر میکنه و ایمان و قوی تر که :
خداوند از بی نهایت طریق روزی رسانه
خداوند از هزاران روش به بندگانی که ازش بخوان و باورش کنند کمک میکنه
وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ
ممنونم که با سوال قشنگتون باعث شدید من شکر گزاری امروزم و دوبار بنویسم
یک بار در دفترم
و یک بار برای همسفران
الهی عشق حبیب آقا و وجیهه خانم
استاد جان و عزیز دلشون
من و عزیز دلم
مثل همیشه توحیدی و بدون وابستگی ادامه پیدا کنه
آمین
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام سعیده جون
سلام من رو در حالی میشنوی که قلبم مچاله شده
نه مچاله از درد بلکه از شکوه قوانین و رخ دادن معجزه .
من 13 ساله که تلویزیون نگاه نکردم و پی گیر هیچ مسئله ای نیستم .
از رونالدو نوشتید و ملاقاتش با فاطمه
سرچ کردم و دیدم و همون 26 ثانیه رو دانلود کردم که سه قلوهام فردا ببینن .
========
اون لحظه ای که چشمم به صحنه ی رخ دادن معجزه افتاد مثل رودهایی که مریم خانم فیلمشون و میگذارن روی سایت ، اشک از چشمام سرازیر شد
نمیدونم چطوری برات بگم ،
الان هم همون حالم .
خیلی زیبا بود خیلی
اینقدر زیبا که فقط خودم میدونم و خودم و اگه بخوام بنویسم به نوشتن نمیاد .
از وقتی عضو سایت شدم فقط دوبار لذتی اینچنینی رو با تمام وجودم درک کردم
یک بار در تفسیر دعای کمیل از زبان استاد عباسمنش و یک بار امشب .
وقتی اینجور معجزاتی رو می بینم و قلبم این حال بهش دست میده باورم اینه که اتفاق خیلی بزرگی قراره رخ بده چون در گذشته بارها تجربش کردم .
با همین حال قشنگم آرزو میکنم در پناه الله مهربانم بدرخشی بانو .