سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 215 - صفحه 18

به نام تو

سلام به استادان عزیزم که واقعا دوستون دارم

و سلام به دوستان توحیدیم که از خوندن دستاورداتون لذت میبرم

به به من عاشق طبیعتم یعنی خیلیا عاشق جنگل و درخت و رودخونه صدای پرنده های اوازخون

نمیدونین چقد کیف کردم از دیدن اینهمه قشنگی

من ی مدت از اول سریال سفربه دور امریکا شرو کردم نگا کردن و همش لذت میبردم و خودمو اونجایی که شما میرفتین تجسم میکردم و با لذت بردن شما لذت میبردم ولی متاسفانه به خاطر تمرکز گذاشتن تو قسمتهای دیگه زندگیم نتونستم دنبال کنم این سفرو

و الان از خدا هدایت خواستم که از کجا شرو کنم که در مدار فراوانی ولذت بردن و لذت بیشتر قرار بگیرم تا حالم رو عالیتر کنم و این نشانه اومد و دوباره بلطف الله مهربان ادامه میدم این سفرو

اخه خیلی ذهنم درگیر احساس میکنم درجا دارم میزنم ی احساس گمگشتگی دارم،سر این کلافو گم کردم و مدام دارم از خدا کمک میخوام و خداهم بهم میگه ولی گوشهام نمیشنوه

از خدا میخوام که گوشهامو شنوا و قلبم رو برای دریافت الهامات و هدایتهاش باز کنه و لذت شنیدن و لمسش رو بیشتر بیشتر کنه برام.

استاد چقد زیباست اینجاست. من همیشه خودم تو این فضاها تجسم میکنم. سبز سبز و پر از ارامش و سبکی ادم اینجا احساس رهایی داره احساس نزدیکی به خدا . من از شلوغی و همهمه فاصله گرفتم بلطف الله البته الان که فک میکنم به سالهای پیش میبینم این سکوت و فاصله رو همیشه میخواستم ولی میشه گف چون میخواستم همرنگ باشم با بقیه اون مسیرو انتخاب کرده بودم.

الان نمیدونم چرا ابنا رو دارم مینویسم فقط تو ذهنم میاد و مینویسم حتما خیری داره برام.

و چه مسیر سختی بود وقتی فکر میکنم به اونموقعها میگم چقد بیکار بودم و بی هدف که هم ی جمعی ی دورهمی چیزی بود اولین نفر میرفتم و اخرین نفرم میومدم گاهییم میموندم اونجا.

و چقدر ضربه خوردم از این همه رفت و امد و شلوغی که هیچ چیز بهم اضافه نمیکرد تازه خیلی چیزارو ازم گرفت

از وقتی که معجزه وار وارد این سایت و باشما اشنا شدم هر روز حداقل ی فایلتون و حتی شده ی کامنت از دوستای عزیزمو میخونم و چقدر فرق کردم با معصومه یکی دوسال پیش و چقدر راضی ترم الان زمانم ازادتره چون دیگه وقتی نمیزارم برا رفتن از این خونه به اون خونه، صحبتهای الکی بی فایده . الان وقتم میزارم برای سایت و فایلا ،برای کلاسهایی که مهارتمو بیشتر میکنه تا بهتر تو مسیر کاریم بشم، ادمهایی وارد زندگیم شدن که صحبتهامون در مورد خدا تغییر شخصیتمون و باورامونه شاید کم و انگشت شمار باشن ولی برای من دنیاها ارزش دارن و میدونم تو ادامه مسیرم تعدادشون بیشتر میشه و بیشتر هدایت میشم ولی در این لحظه شاکر خدام که میتونم در این موارد باهاشون حرف بزنم ولذت ببرم

راستی ی چیز دیگه رو هم دوس دارم بگم استاد ،اینکه من همیشه دوس داشتم تایم کاریم کمتر باشه کارم کمتر باشه و درامدم بیشتر بشه.

میخواستم بگم بهتون که دوتاش رخ داده برام تایم کاریم بجای هرروز شده یکروز درمیون و مقدارکارمم نصف شده و حقوقم همون مقداریه که هرروز میرفتم و میگرفتم خیلی خیلی خوشحالم استاد‌.

میدونین چرا چون اینجوری فهمیدم که مسیرم درسته فقط باید ادامه بدم

استاد من از شما یاد گرفتم که بخوام و این خواستن رو تکرار کنم باورکنم

شما تو فایلاتون میگین کار کمتر، زمان کمتر و درامد بیشتر

و تازه دارم لمسش میکنم ودر همون کاری که قبل انجام میدادم این تغییرات رخ داده تازه استاد اینم بگم که وقت دوس دارمم میرم سرکار و تازه کلید اونجارو هم دارم میشه گف از همون ماه اول بهم دادن .

باور دارم میرسم به درامد بالاتر هم ،فقط تو این قسمت پاشنه اشیل دارم خیلی ، و باید بگردم و درستش کنم و اینم درست میشه

استاد اینا اگه معجزه نیس پس چیه؟؟

اینا لطفهایی که خدا به من کرده و نشونه است برام تا ادامه بدم ادامه بدم ادامه بدم این مسیر درسته حتی اگه دیگران قبول نداشته باشن

قبلا شما میگفتین در مورد این مسیر به کسی نگین و قبلا هر کی صحبت میکرد باهاشون بحث میکردم که نه اینجوره اونجوره ولی میشه گفت مدتهاست دیگه چیزی نمیگم چون هر چی میام جلوترمیبینم چقدر متفاوته باورها و دیدگاهام با بقیه و هم میام که حرف بزنم به خودم تلنگر میزنم هیس ساکت باش قرار نیس ‌همه مثل تو فک کنن

همین چند روز پیش با ی عزیزی صحبت میکردم و میگفت تو نمیدونی چون الان زندگیت به یه ثبات رسیده پس تو نمیفهمی چی میگم.

همونجا همه اون روزای قبل و سختیها از جلو چشمم گذشت که خدا چجوری برام اسون کردشون و منو رو شونه هاش گذاشت .

استاد استاد استاد قلبم الان مالامال از خداست و اینو مدیون شمام . من همیشه و همیشه از خدا هدایت میخواستم تو سنای مختلف از خدا میخواستم و خدام بود ولی من نبود در جایگاهی که بفهمم بشنوم صدای گوشنوازشو الانم در حد ظرفم هرچفدر کم میفمم و میشنوم ولی خیلی بیشتر از قبل

تا وقتی کم کم تکاملم طی کردم و رسیدم به شما و شمایی که من با خدام اشنا کردین و خدارو بهم‌نشون دادین

استاد هر چی بگم کمه از خوبیهاتون هرکجا اسمتونو بیارم میگم خداخیرتون بده که منو با خدام روبرو کردین.

استاد نمیدونین چه کردین بامن دنیامو زیرورو کردین هر روز به اندازه ظرف اون روزم از این جهان پراز اگاهی دریافت میکنم و راضیییییییییم

بودن تو این جمع خداگونه آروزی همیشگی من بوده و هست

از خدا میخوام ظرف وجودم رو بزرگتر و عمیقتر کنه که این اگاهیهای نابو بهتر و عالیتر درک کنم و تو تک تک لحظه هام استفاده کنم و لذتشو ببرم

ارزو دارم مسیرم هموارتر صافتر سرسبزتر پز اززیباهای بیشتر باشه هم برای من هم کسانی که بدنبال این مسیر زیبان

اروز دارم بجایی برسم که نه با حرف‌مفت بلکه با عملم و دستاوردهام حرف بزنم

عاشقتونم استادای گل و نازنینم . بهترینهارو براتون میخوام