سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 217 - صفحه 13

227 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2092 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیزم ، سلام مریم بانوی مهربان و سلام به تمامی دوستان با عشق من در سایت منحصر به فرد عباس منش

    یک قسمت شگفت انگیز دیگه از سریال سفر به دور آمریکا

    با همسفر های پا کار و مهربون که مثل پدر و مادرا با ما توجه میکنند و ما رو توی تک تک لحظات سفر همراه خودشون میبرند

    یا اگر هم تصاویرش نیست بعدش در مورد موضوع پیش اومده برامون صحب میکنند

    خدای من شکرت بابت همچین‌ نعمتی که نصیب ما کردی

    این که این قسمت از سفر متفاوت استارت خورد و اینبار تو دل طبیعت نبودیم باید بگم که شهر هم مثل طبیعت زیبایی و نعمات خدا رو به نمایش گذاشته

    این عالیه خداروشکر

    در این قسمت دیدیم که یک مکان با شرایط بالا برای شستشو پوشاک افراد اماده شده که بتونند به راحت ترین شکل ممکن‌نیاز شستشو رو بر طرف کنند و هیچ نقصی نمیشه تو این مجموعه پیدا کرد تمامی همکاری های لازم به جهت دریافت خدمات مفید انجام شده است

    رو تختی با اون برند خاص و تاپ جهانی خدای من این عالیه که استاد شرایطی رو تجربه میکنه که به راحت ترین شکل ممکن دسترسی به بهترین برند های جهانی داره

    خداروشکر

    خدای من یعنی احسنت به اون فروشگاه و فروشنده کفش ، که از چه ایده های خفنی بهره گرفته بودند و بنظرم همچین وضعیتی برای صنف کفش های ما یک آپشنال درجه 1 برای ارائه خدمات مفید تر حساب میشه ، اتفاقی رو تو این فروشگاه کفش دیدم که خودم طی این چند سال و خرید از شهرهای مختلف ، حتی کشور های دیگه این رویه احترام و بر طرف کردن ریز به ریز نیازهای مشتری رو ندیده بودم

    خدایا شکرت بابت این همه خدمات ارزنده و کارآمد

    واقعا باید الگو گرفت از اینچنین کسب و کارها

    در گام بعدی این قسمت ، بازم پلنت فیتنس رو داریم که وضعیت باشگاهش کولاک کرده و ورزش کردن رو راحت

    احسنت به مالک این مجموعه که درحال کمک به گسترش وضعیت ورزشی در جهان هستش و بهترین آپشنال ها رو پیگیری کرده

    خداروشکر بابت بودن همچین انسان های مولدی

    در کنار این همه زیبایی و خدمات درجه یک باز باید برسیم به یک مسئله شگفت انگیز

    به رویای ترین شکل ممکن گوشه به گوشه این‌کشور زیبا و تمیزه ، نظافت بصورت کامل و سراسری همه جا برقراره

    تو دل طبیعت گرفته تا فضای عمومی شستشو

    از فروشگاهای کوچیک گرفته تا فروشگاه های بزرگ

    خدای من شکرت

    احسنت به این فرهنگ زیبا ، واقعا بی نظیر و عالی هستش

    خداروشکر که ما در این لحظه هدایت به دیدن همچین فرهنگ و زیبایی های شدیم

    همگی در پناه الله مهربان ،شاد ،سلامت ، ثروتمند

    و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1200 روز

    ب نام خدای مهربان! سلام استاد خوشتیپم و مریم مهربانم وسلام ب دوستان گلم درسایت !..

    استادجان چقدر لدت میبرم وقتی میبینم شما باهم کنارهم از مسافرت لدت میبرین بدون وابستگی توقع کنارهمین وزندگی سراسر شادی دارین برای خرید روتختی برای تراکمپر وخرید وبوتین برای مریم جان چقدر زیبا بود مبارکتون باشه و اینکه شستن لباسا چ باهم هماهنگ هستین واقعا لدت میبرم ازاین همه مشارکت همکاری واین همه صمیمت عشق خداروشکر میکنم بابت وجود شما عزیز برای ما الگوی خوبی هستین و اینکه آمریکا چ امکاناتی داره برای شستن لباسا لباسشویی خشک کن عمومی وجودداره واقعا دمتون گرم ازاین تکنولوژی پیشرفت ..راستی الان من ب ی مسافرت هدایت شدم رامسر الان کنار روخانه ای بسیارزیبا دنج باهوای بسیار عالی باهمسرم نشستم چ آرامشی داره خداروهزاران بار شکر بابت این طبیعت قشنگش بابت درختان روخانه هایش کوهایش و بارش بارانش چقدر حسم عالی شد چند وقتیه دارم مقدمه احساس لیاقت گوش می‌کنم می‌بینم هرجا زندگیم ک مشکل دارم دقیقا من همونجا احساس بی لیاقتی کردم و همین پاشنه آشیل منه امیدوارم خداوند کمکم کنه دوره احساس لیاقت تهیه کنم ب زودی…استادجانم و مریم عزیزم بهشت نعمتاش گوارای وجودتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ریحانه عرفانی گفته:
    مدت عضویت: 2930 روز

    سلام بر استاد عزیزم وبانوی بزرگوارش خدایاشکرت چقدر خوشبخت هستم که شاگرد چنین استادی هستم استادی که درس زندگی درس آرامش ودرس خداشناسی رابه من اموخت خداوندانگهدارش باش وعزیزانش چقدر زندگی به شیوه شما آسان است پراز آرامش چون توحید رو به آموختی ودرهیچ کتاب ومدرسه ای این درس هارو آموزش ندادن استاد عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    سلام بر استادان عزیز

    باز طبیعت فوق العاده امریکا و دل پرکشیدن من برای اینجا هر چی میگردیم انگار کم نمیشه که بیشتر هم میشه

    چقدر اسمان پاکی داریم و زیبایی و چقدر طبیعت خوش رنگه

    قسمت بعدی اینه که میریم برای لباس شستن و این احترامی که شما به هم میگذارید که نظر هم رو میپرسین فوق العادست و این من تحسین میکنم که من هم هدایت بشم به این رابطه

    نکته اساسی این فایل اینجا بود که استاد گفت به نطر من چون لباس ها وقت میگیرین اون ها شستشو بشوند و ما همزمان کارمون بکنیم

    اینجا منو یاد قدم 4 می اندازه که استاد میگه همیشه راه های راحت تری هست و اگر قبول نکنیم که همینه هدایت میشیم به مسیر های راحت و عالی

    من دقیقا دارم این روش انجام میدم و همیشه دارم از خودم میپرسم که ببین الان کار راحت تر چیه

    اونجایی هم که استاد میگه نمیدونم چرا داخل ایران این ماشین لباسشویی ها رو نداریم دقیقا بر میگرده به این نکته که ما ایرانی ها اغلب میگیم همینه و همیشه داره سخت تر میشه ولی تفتوت بین فرکانس راحت تر بودن و سخت تر بودن اینجا خودشو مشخص میکنه که چقدر زندگی میتوونه راحت باشه.

    وقتی رفتین کفش بخرین و اون صحبت هایی که استاد گفتند ایده ای که من بهم الهام شد اینه که مطالعم رو برای کارم بیشتر کنم و طبق قانون به جاهای بهتری هدایت میشم.

    و اخرش هم این که من دارم میبینم که ار وقتی تمرکزی فقط روی سایت هستم شرایطم داره بهتر میشه

    سپاس بابت این فایل زیبا و این استادان عالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امیر حداد گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    تنها چیزی که میتونم بگم اینه که از ویدیو های شما آرامش لبریز شده ینی هرکسی ویدیو های شما رو ببینه محاله ارامش توی زندگی شما رو حس نکنه . آرامش دیدنی نیست ، ولی واقعا توی زندگی شما حتی اگه کور و کر و لال هم باشی آرامش رو میتونی حس کنی امیدوارم همیشه این زندگی سر شار از آرامش رو داشته باشید و واقعا دوست دارم که یه همچین زندگی در آینده خیلی نزدیک برای خودم بسازم ، به امید خدای بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان

    این قسمت رو خییلی دوس داشتم

    چون خیلی متنوع بود.

    از خرید کردن خانم شایسته ک ی بوت زیبا خرید برای خودش و مهمتر از اون جنس بوتی بوت ک خرید و البته ارورجینال

    اینکه چقدرررر ثروتمند شدن باشکوهه

    اینکه چقدررر پول و ثروت داشتن لذتبخشه

    اینکه هررر چیزی رو ک دوس داری و چشمت میبینه؛ بدون مهم بودن قیمتش ک چقدره؛ خریداری میشه

    افرین ب استاد و خانم شایسته بخاطر زندگی کردنشون در نعمت و فرااوانی

    اینکه لایق این زندگی هستن

    اینکه شایسته ی این نعمتها هستن

    افرین ب استاد که همچنان ورزش میکنن و همچنان استایل خودشون رودارن و روز ب روز هیکلشون ززیباتر میشه

    واقعااااقابل تحسین هستین

    موفقتر از قبل باشید وسلامت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    سلام

    ممنونم از شما که دویست و هفدهمین قسمت رو زحمت کشیدین و در سفر برل ما آماده کردید،

    از خدای عزیزم سپاسگزارم که هم شما رو هدایت میکنه و هم ما رو به زیبایی ها،

    صبح داشتم بخش هفتم قدم یک رو میدیدم و رسیدم به مبحث مهاجرت،

    و استوپ کردم کلیپ رو،و چون تنها توی اتوبان بودم و از خوزستان به اصفهان میرفتم و خورم رو بردم توی مصاحبه با خودم،

    الان که خدمات لباسشویی عمومی رو دیدم یاد حرفام افتادم،

    که اقا اگر چه آدم از شهری به شهر دیگه مهاجرت میکنه،دیگه نباید بگه که دیگه تمان و آخر دنیا همین‌جاست و تمام خدمات خوب دنیا همین‌جاست،

    نه اینجور نیست

    ارائه خدمات شهری به شهروندان همچون این سرویس شست و شو لباس،واقعا حرکات بی نظیری بود،

    پس اگر یک فرد از یک شهرستان کوچیک با مرکز استانش مهاجرت کنه،قطعا سال اول میگه همین‌جاست بهشت،

    اما بعد میبینه که نه اینجا هم اشباع شده ،

    بعد میره تهران و میگه دیگه اینجا بهترینه،

    اما سال های بعد و وقتی با دیدن کلیپ هایی همچون سفر به دور آمریکا و مستند ها،

    میفهمه که میشود هر بار به شهری بهتر با خدمات عالی تر آشنا میشه،

    خدا حفظ کنه تمام انسان هایی که این خدمات رو به مردم ارائه میدن،

    دمتون گرن

    شاد باشید و ثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  8. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    بنام خدا

    سلام به استادان عزیزم وهمه بچه های سایت

    از وقتی دوره احساس لیاقت رو روی سایت آمده کنجکاوی من برانگیخته تر شده

    حس میکنم تحول عظیمی در راه هست یک خودشناسی درونی، یه سفر درونی، که باز هم لایه های زیرین درونم رو بیاره بالا واز نوبسازه یک شخصیت قوی‌تر، یک انسان بهتر، انسان ارزشمندتر انسان بالیاقت تر وکسی که خودش رو باور داره

    خیلی دوست دارم این دوره رو داشته باشم البته از فایل های رایگان ودوره هایی که دارم نهایت استفاده رو میکنم خداوند هم من رو براحتی در مدار دوره احساس لیاقت قرار میده

    عکس ابتدایی قسمت فوق‌العاده است یک فضای کوهستانی، پر از درختان کاج وسرو وچهره خندان مریم خانم که نشان از صلح درونی ایشون داره

    جاده بسیار تمیز وشسته انگار بارون آمده همه چیز تمیز هست، سرسبزی اطراف جاده که برق میزنه از تمیزی

    چهره خندان استاد که همیشه لبخند رضایت رو لبشون هست

    چقدر فروشگاهی که برای خرید روتختی رفتید بزرگ وتمیزه، حس فراوانی به انسان میده، همه چیز هست

    خانم شایسته عزیز چقدر خوش استیل شدید

    مدیریت استفاده از زمان دارید خرید روتختی و تعویض روتختی جدید موقعی که لباس ها داره شسته میشه

    شما آسان و راحت گیر هستید کارهاتون رو به راحت ترین شیوه انجام می‌دهید

    چه ساختمان زیبایی، صورتی خوش رنگ با مجسمه زیبایی که بالاش بود

    چقدر مغازه ها پهن وبزرگ درست شدند همه یک طبقه وپهن

    Laundry فکر کنم به معنای تمیز کننده با ماشین لباسشویی های بزرگ وتمیز، حس فراوانی وزیاد بودن به انسان دست میده همه چیز زیاده هست وجای نگرانی نیست

    استاد چه گردنبند قشنگی دارید واین سکه انداختن ها هم خیلی باحال بود خیلی تجدید خاطره شد از تلفن های سکه ای

    و اون پد خوش بو کننده و اتو کننده خیلی جالب وکاربردی هست بعد از شستن لباسها خوش بو میشن

    من این تجربه رو در مورد شستن پتو های خونه داشتم وقتی تحویل گرفتم ازخشک شویی، خیلی تمیزو خوش بو شده بود سوال کردم گفتند مایعی که استفاده میشه خوش بو کننده داره وپد که شما استفاده می کنید قطعا کامل تر هست

    مبارک باشه رو تختی جدید چقدرهم زیبا وقشنگ چقدر هم مریم خانم کار بلد هستند

    تخت تراک خیلی فنی درست شده، جایی که تشک روش قرار میگیره هوا رد وبدل میشه وباعث میشه نم نگیره وخشک باشه

    چه جارو برقی با حالی، برند محبوب میلواکی

    خدایا شکرت چقدر تخت داخل تراک هم متفاوت میشه

    Red Wing shoes کمپانی کفش آمریکایی اصل در سال 1905 تاسیس شده اولین واصلی ترین شرکت تولید کفش برای سربازان آمریکایی در جنگ جهانی اول بوده، برندقدیمی ای هست وکفش ایمنی های خیلی خوبی هم تولید میکنه والبته قیمت بالایی داره کیفیت عالی ای کفش هایی که میتونه 40 سال عمر کنه به قول قدیمی ها یک عمر کفشه چه پیاده روی هایی رو باهاشون تجربه کنیم نوش جانتون

    دستگاه ای که سایز دقیق پا رو اندازه گیری میکنه خیلی جالب بود

    فروشنده خیلی علاقمند ومتبحر البته با ظاهر متفاوت که کلی هم درس داره برای ما

    کسی که میخواد فروشنده بشه باید وقت بزاره ودر مورد محصولش اطلاعات کسب کنه وبه قول استاد دایره المعارف از محصولش بخونه

    دیدن فیلم درسینما ای مکس با کیفیت تصویر وصدای عالی

    فیلم باربی از گرتا گریک

    فیلم اوپنهایمر از کریستوفر نولان

    به نظر شما کدوم فیلم بهتره؟

    نظر خانم شایسته اوپنهایمر و استاد باربی که دلیلش رو هم مفاهیم ساده‌تر وسریح تر بیان کردید نظر هر دوی شما محترم هست دو فیلم متفاوت از نظر محتوا که در یک زمان به اکران درآمده وهر دو هم فروش خوبی داشتند

    تصاویر کنار جاده واقعا زیبای چقدر سرسبزی زیاده، چقدر فراوانی نعمت هست وچقدر زمین های عریض و پهن سرسبزی

    ابرها هم دارند تیره میشن ویه بارون قشنگی تو راهه چقدر دلم هوای نم نم های بارون رو کرده هوای لطیف و زمین شسته خدای من

    هر جا که می‌شده درخت و سرسبزی در اومده، روی کوهها سنگها بینشون وهر جا که میشده

    واقعا کشور نعمت، سرسبزی آب فراوان، تکنولوژی وانسان های بهشتی است کشور God s Country

    درمورد استایل شما باید بگم فوق‌العاده هستید عضلات بدنتون قشنگ داره تفکیک میشه، شدید عضله کامل

    چقدر نسبت به دو سال قبل متفاوت شدید اصلا قابل مقایسه نیستید، یک شخص جدید هستید بهتون تبریک میگم

    دوش گرفتید پاک ومطهر،مجهزوبا امکانات کامل، بریم برای نشنال پارک جدید در دل کوهستان

    خدا می‌داند چه اتفاقات خوبی در راه است

    بسیار ازتون سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

    سلام به استاد عزیزم استاد عشقم و‌مریم زیبا و‌عزیز و‌دوست داشتنی و‌تک‌تک شما بچه های نازنین سایت چقدر همتون با عشق دوست دارم

    اینجا خانه من هست اینجا محل خلوت منه بقول دوستان اینجا غار حرای منه

    منم رفتم سفر استاد سفری یک روزه‌ولی به وسعت 65 ملیون سال استاد عزیزم یک جایی رفتم دقیقا مثل طبیعت کوه‌و‌درخت همین کلارودوی که شما رفتید

    چند روز‌پیش بشدت خسته شده‌بودم و‌مردد‌بودم به رفتن سفر طبیعت الان که دارم مینویسم از سفر برگشتم جای شما و همه دوستان خالی دقیقا رفتیم یک جایی که خیلی شبیه فیلم های شما استاد عزیزم بود در کلارادو روستای رود افشان در اطراف دماوند رودخانه خنک و‌سرد که پاهاما گذاشتم مثل استاد داخلش و‌چقدر لذت بردم

    شاید باورتون نشه صبحش که‌تصمیم گرفتم برم 200 هزار تومان تو حسابم بود که باید 150 هزار تومان بابت ثبت نام میدادم رفتم دوش بگیرم زیر دوش به خدا گفتم من دوست دارم برم سفر خودت برام جورش کن یک حسی بهم گفت تو‌برو کارای ماشینت بکن تو میری سفر

    خداشاهده از حمام اومدم بیرون دیدم پیامک بانک ملت اومد 37/800/000 ریال واریزی یکی از مشتری هایی که قبلا پیش فاکتور گرفته بود چقدر خوشحال شدم از قانون خداوند که چقدر دقیقه با اراده رفتم کارای ماشینم کردم و تعمیر کار برق ماشین گفت چقدر به موقع ماشینت اوردی اگر الان وایر شمع را عوض نمیکردی 3 ملیون باید پول میدادی رفتم یک جعبه پولکی برای همسفرهای دوست دداشتنیم در سفر که‌همه از تهران میومدن خریدم و رفتم باشگاه خدا شاهده تو باشگاه بودم دیدم بازم پیام واریزی 5 ملیون خدارا شکر کردم و رفتم به سمت کارخانه بازم دیدم 4 ملیون پیام واریزی گفتم خدای عزیزم تو عشقی ما با وجود تو و این قدرت قوانینت مگه میشه دنبال چیز دیگه باشیم

    اینقدر حالم عالی بود اومدم خونه شامم خوردم و‌تک‌تنها ساعت 12 شب به سمت دماوند با ماشینم تنهای تنها حرکت کردم در دل شب تو تاریکی جاده چقدر عشق کردم چقدر لذت بردم ساعت 9 صبح قرار بچه ها بود تو روستای رود افشان

    من ساعت 8 رسیدم یکی از روستاهای دماوند و دیدم گرسنه هستم رفتم داخل یک قهوه‌خونه جای همگی خالی یک املت محشر با چایی زدم و بصورت معجزه اسا دقیقا ساعت 9 صبح رسیدم سر قرار حتی مسعود که لیدر بود بعد از من رسید چقدر از دیدنش خوشحال شدم گفت بالاخره اومدی خندیدم گفتم اره عزیزم باید این مقاومت را شکست

    وقتی داخل جمع بچه های طبیعت قرار میگیرم انگار مثل ماهی میشم که تو‌رودخانه ازاد میشه چقدر احساس خوب با بچه ها رفتیم از کوه بالا تا رسیدیم به داخل غار با عظمت رود افشان وای که این غار چقدر عظمت داشت چقدر زیبا بود در دل کوه 100 هزار منر مربع تالاری بدون ستون فقط باید ادم ببینه تا عظمت خداوند حس کنه

    ما دقیقا مثل مورچه ها بودیم

    چقدر هوا اونجا سرد بود بعد از چند صد متر داخل غار شدن مسعود گفت همه چراغ هاشون خاموش کنند و سکوت

    اونجا بود که فهمیدم با چشم باز هیچ چیز نمیبینی هیچی هیچی فقط ظلمات و فهمیدم ما چقدر ضعیفیم در مقابل عظمت خداوند حتی قدم هم نمیشد برداشت و صدای خفاش هایی میشنیدیم که در دل این ظلمات راهش‌ون پیدا میکردن

    هر چقدر بگم کمه چقدر دوست های خوب جدید پیدا کزدم یک اقایی خودش گفت من از شما عکس بگیرم و تا پایان سفر اینقدر از من با گوشیم عکس گرفت که خودم خسته شدم هاهاهاباورتون‌میشه تو‌تمام سفرهایی که‌تنها میرم یکی پیدا میشه تا اخر سفر از من عکس میگیره ! نه اینکه من بخواهم خودشون میگیرن خودشون

    غروب از بچه ها خداحافظی کردم چقدر اسرار کردن که بمون تهران و جمعه و‌پنجشنبه برنامه داریم

    ولی من باید میومدم اصفهان خداحافظی کردم و با مرور عشق این لحظات مسیرم طی کردم و‌رسیدم به خانه

    خدارا شکر چقدر میشه لذت برد فقط باید بخواهیم همه چیز هست همه چیز هست

    پای در راه بنه و‌هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد

    من‌همیشه بعد از هر سفری نتایجی که میگیرم برای خودم را مینویسم و‌الانم میخواهم‌نتایج این سفر عالیم را بنویسم

    غار رود افشان در‌شهرستان دماوند تهران

    درسهایی از این سفر زیبا به خودم بماند به یادگار

    1- هرچقدر اراده ام را قوی تر میکنم که آگاهانه بدنبال دیدن زیبایی های بیشتر انسان ها و طبیعت و‌محیط اطرافم باشم و فاصله بگیرم‌از نازیبایی ها گویا جهان هم منا کمک میکنه حووول میده به زیبایی و شادی بیشتر و قسمت هایی از طبیعت و‌جهان و انسانها را به من نشون میده که با تصمیم من هماهنگ هستند خدایا شکرت بابت این جهان عالی بی شک تو سلطان هماهنگی هستی

    2-می شود با 150/000 تومان به سفری رفت که تا اخر عمر در ذهنت باقی بمونه و یاد کنی از لحظات شادش و خاطره انگیزش “می شود”آسون بگیر وحید جون

    3-کلاه نمیشه سر این جهان گذاشت به حرف و سخن نیست ، قلب هرکسی در اعماق وجودش حرف آخر را با این جهان میزنه

    4-هر چقدر بیشتر پی میبرم به نظم دقیق این جهان عظیم بیشتر دوست دارم سکوت و صبر کنم چون اطمینان پیدا میکنم سیستم این جهان بی نقص و عاری از هر ایرادی هست که ذهن کوچک من تصور میکنه اجازه میدهم کارها برایم انجام شود

    5 -خدایا شکرت بابت فرصت زندگی ، خدایا شکرت که منا هدایت میکنی از دل غار تاریک و سرد به سمت نور و افتاب تابنده از جایی که حتی یک قدم نمیتونم بردارم

    6 من از هر حیوانی که تو خلق کردی ضعیف ترم قدرت من فقط از اتصال به قدرت عظیم تو حاصل میشه من بدون تو حتی ضعیف ترین هم نیستم “هیچم” “هیچ”

    11 مهرماه 1402 – دماوند زیبا

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    استاد عزیز شما روش زیبا دیدن را به من یاد دادید شما قوانین این جهان به من یاد دادید دلم میخواهد بغلتون کنم و ساعت ها بشینم پیشتون حرف بزنم با عشق خدایا خودت جورش کن من که نمیدونم چجوری ولی تو‌میتونی جووورش کن من برم پیش استادم و‌بغلش کنم‌و اشک بریزم از خوشحالی روی شانه‌هاش

    به امید دیدار

    من‌عذر خواهی میکنم که اشاره به زیبایی های این فایل نکردم از بس ذوق داشتم از سفرم بعد از ماه ها بگم در کامنت بعدیم زیر این فایل مینویسم از زیبایی های این فایل عالی و فوق العاده

    فقط یک چیزی اونجا که استاد از مریم جان پرسیدید شما کدام فیلم‌را‌د‌ست‌داشتی منم دقیقا همون فیلم که شما گفتی را تو‌ذهنم انتخاب کردم بدون‌اینکه‌دیده باشم یا حتی ادم فیلم بازی باشم ما فرکانسمون‌بهم‌نزدیکه‌استاد

    و‌راستی چقدر یاد‌شما افتادم‌وقتی‌تو‌مسیر‌خسته‌میشدم‌و میزدم‌کنار همونجا پشت ماشین میخوابیدم گفتم به به این‌ترک‌کمپر‌که‌استاد داره چقدر برای سفر عالیه چقدر خوبه که‌میشت‌تو ماشین دراز کشید‌و‌غلط خورد و‌حوابید واقعا عالیه دم‌شما گرم خلاصه همش بیادتون‌بودم

    موفق باشید در پناه رب العالمین

    وحید ربانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      زری گفته:
      مدت عضویت: 780 روز

      سلام آقا وحید عزیز

      دوست من هم خانواده ای عزیز من

      همیشه کامنتهاتونو میخونم و لذتتتتت میبرم

      واقعا خداروشکر از اینهمه آگاهی و رشد و پیشرفت

      واقعا متحیر شدم از اینکه چطور پول به حسابتون واریز شده

      واقعا فقط کافیه این خدای وهاب و بخشنده رو باورش کنیم فقط به اندازه دانه خردل ایمان بهش داشته باشیم خدا هرچه که داره به پای ما میریزه

      من امروز خیلی رو خودم کار کردم کلی فایل گوش دادم با خودم و خدا حرف زدم تا بالاخره اون ترمزی که تو وجودم جلوی افزایش در آمدمو گرفته بود پیداش کردم توی فایل نامه 31 حضرت علی که واقعا در تمام این فایل اشک میریختم

      من با کلامم میگفتم خدایا من امیدم به توعه تو برام برسون ولی سریع تو ذهنم حساب میکردم فلان مشتری باید فلان قدر بهم بده اگه بده میتونم دوره رو بخرم

      به قول شما کلاه نمیشه سر جهان گذاشت و شرک مثله یه مورچه سیاه در دل تاریکی شب پنهانه

      دقیقا از زمانی که ترمزمو پیدا کردم اصلا یه شوقی تو وجودمه و کلی با خدا حرف زدم و شاید باورتون نشه بعدش ایده های عالی اومد و بعدش مشتری اومد و از راه هایی که اصلا فکرشو نمیکردم و وقتی ازش پرسیدم منو از کجا شناختید گفت یه نفر آدرستونو تو یه گروه بهم داد

      گفتم جان ؟!چی؟!گروه؟!من؟!

      همون لحظه تو ذهنم اومد که خدا از دستان بی نهایتش واسه تبلیغ تو استفاده میکنه و آدمها رو به سمت تو هدایت میکنه

      و از یه طرف دیگه این مشتری یه نشانه و یه هدایت خیلی بزرگ بود برام چون دارم رو باورهای ثروت سازم کار میکنم یه ایده ای اومده بود و من از خدا خواسته بودم اگه این چیزیه که باید به سمتش برم برام نشانه هارو بفرست و دقیقا این مشتری چیزی از من میخواست که من تاحالا انجام نداده بودم و اولش متوجه نشدم این هدایته بعدش که داشتم تو دفتر شکرگزاریم به خاطرش سپاسگزاری میکردم یهو شوکه شدم که خدااااای من اینکه همون چیزیه که بهم گفته بودی اینکه همون ایده رو اجرا میکنه خدایااا شکرت چقدر زیبا هدایتمون میکنی چقدر قشنگ پشتیبانیمون میکنی

      چه دوستی بهتر از خدا چه یار و یاوری تواناتر از خدا

      حتی همین الان که دارم براتون کامنت میزارم نوتیفیکیشن اومد از یه مشتری دیگه که وقت میخواد خدایا شکرت

      من الان سرشار از شوق و اشتیاقم و دوست داشتم این احساس مثبتو باهاتون به اشتراک بزارم چون از کامنتتون کلی حس خوب گرفتم

      راستی

      شما اصفهانی هستین؟!

      من اصفهانیم و عاشق اصفهانم وقتی اسمش هرجا میاد غرق لذت میشم خدا دقیقا منو در بهترین و زیباترین مکان آفریده

      در پناه فرمانروای کیهان کسی که تمام قدرتها به دستشه میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        وحید ربانی گفته:
        مدت عضویت: 1494 روز

        بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

        سلام‌دوست عزیزم زری عزیز

        خیلی ازت سپاسگزارم‌بابت پاسخی که برای من‌نوشتید‌

        بله منم اصفهانی هستم و اصفهان یکی از فوق العاده ترین و زیبا ترین و‌تمیز ترین شهرهای ایران عزیزه

        امروز‌صبح بمحض بیدار شدن چقدر حس خوب پیدا کردم‌وقتی ایمیل استاد دیدم که نوشته بود پاسخ دوستان به دیدگاه شما و باز کردم‌ نام شما را دیدم

        دوست عزیزم خیلی خیلی ممنونم که نشانه‌ای شدید برای من هم که برم فایل 31 حضرت علی را مجدد گوش بدهم

        خدا میدونه که چقدر از این نشانه ها دارم استفاده میکنم هر روز خدا شاهده که زندگیم جوری شده که انگار یک قدرت برتری که تمام اطلاعات هستی را میدونه به من میگه چیکار کن هر روز بخدا قسم بهم میگه حتی میگه الان این پول را نمیخواهد خرج کنی برو رستوران حتی میگه برو فلان رستوران اگه بخواهم از نشا نه های 24 ساعت گذشتم براتون‌بگم خیلی جالبه همین پاسخ شما و‌همین اشاره شما به نامه حضرت علی الان که کامل این فایل دیدم و در یک دقیقه اخر این فایل من هم یک‌ترمز بسیار بزرگ در خودم‌در درخواست از خدا پیدا کردم من هم به عادت از پدرانمون که همواره گفتن خدا جواب قلب شکسته را میده خدا وقتی جوابت میده که اشکت بریزه این باور داشتم که باید وقتی دلت شکستش از خدا بخواهی و البته که الان خیلی بهتر از قبلم شدم ولی این باورها قدیمی هستن و مدام باید یاد اوری بشه و شاید برای همین بوده که من همیشه اوضاع مالیم‌خوب میشه و بد‌میشه همیشه مثل یک موج سینوسی بوده بالا پایین بالا پایین

        یک ماه سر دقیقه اول برج حقوق دادم و یک ماه همه چی عقب می افته خیلی ترمز های زیادی را پیدا کردم که همش هدایت خداوند بوده تک‌تکش را خدا دستم‌را گرفته و گفته ببین وحید اینجا را باید درست کنی این را هم باید اصلاح کنی و این را و امروز صبح جمعه با پیام شما دقیقا من را هدایت کرد به این نکته که با حال خوب با لبخند از خدا بخواه وقتی حالت خوبه از خدا بخواه وقتی حقوق ها را دادی و لبت خندون هست از خدا بخواه وقتی مشتری پول زد بحسابت و شاد شدی اون‌موقع از خدا بخواه وقتی تو حال خوب هستی بیشتر از خدا بخواه نزار اوضاع برسه به اوضاع بد و‌اون موقع بخواه و اگر هم این اتفاق افتاد اصلا نترس اصلا نگران نشو خدا همه اونها را برای تو صبور میکنه تو انسان بسیار لایق و ارزشمندی هستی و دیگران حال میکنند فقط بخاطر احساس وجود تو ، با باورهای درست در همون شرایط به ظاهر بد هم که قطعا به نفع من هست با حال خوب از خدا بخواه و این جمله استاد را جدا کردم و‌نگاه داشتم برای خودم که با لبخند از خدا بخواه با لبخند از خدا بخواه با حس خوب بخواه

        خدارا واقعا شکر میکنم که لحظه به لحظه داره منا هدایت میکنه خدا کار زندگیش ول کرده فقط داره منا هدایت میکنه

        دیروز که میخواستم برم باشگاه پول برای ثبت نام دوره جدیدم که 1/5 ملیون بود نداشتم با خودم گفتم امید‌بخدا من‌میرم داخل و اگه منشی گفت پول بده 500 هزار‌تومان که دارم کارت میکشم و میگم الباقی شنبه و گفتم به خودم خدا میرسونه نگران نباش وحید

        رفتم تمرین کردم وقتی میخواستم برم منشی گفت امروز روز اولت بود گفتم چشم این 500 بکشید الباقی فردا انشا الله گفت چرا ؟؟ گفتم الان ندارم ، گفت میشه این حرفت را باور کرد که تو نداری !؟!لبخند زدم و‌اومدم بیرون

        وقتی اومدم بیرون دیدم یک تماس بی پاسخ دارم از تهران یک‌مشتری بود گفت اقا ربانی دیروز تو کارگاه بودم دیدم باید بهت سفارش بدم و چقدر باید برات بیعانه بزنم برای 100 کیلو گفتن یک 10 / 15 ملیون گفت فردا برات میزنم تشکر کردم و‌خداحافظی کردم

        الان فقط 200 هزار تومان پول تو کارتم داشتم باید میرفتم دنبال پسرم چون چهارشنبه ها میرم دنبال پسرم و تا عصر جمعه با هم هستیم به شادی و‌خوشی و‌من فقط 200 هزار تومان پول داشتم با احساس خوب با این احساس که خدا حواسش به من هست رفتم دنبال پسرم از کارخانه بچه ها پیام دادن که فلان دستگاه تسمه اش پاره شده و‌نیاز داریم وقتی پسرم سوار کردم گفتم بابایی بریم چند کار بکنیم گفت باشه بابا

        رفتم سر مغازه اولی که تسمه را بخرم یک نگاه به سیستمش کرد و گفت نداریم ولی گفت بزار‌ به همکارم زنگ بزنم ببینم‌داره یا نه و زنگ زد و همکارشم کفت نداریم در نهایت به من گفت اصفهان نیست اگر بخواهی باید 3 تا سفارش بدی ما به تهران و شنبه میاد گفتم چقدر پولش میشه گفت 360 هراز تومان ازش تشکر کردم و بهش گفتم یک مغازه دیگه هم هست اون طرف من میرم از اون هم میپرسم اگر نداشت به شما سفارش میدهم

        رفتم سر اون مغازه به محض این که منا دید گفت تو دوسال پیش اومدی اینجا از تعجب ماتم برده بود گفتم از کجا منا میشناسی؟! حتما حافظه بسیار قوی داری گفت نه اتفاقا ولی نمیدونم چرا تو تو‌ذهنمی هاهاها

        گفتم این‌تسمه را میخواهم گفت یک نگاهی به سیستمش کرد و گفت داریم ، بفرما تعجب کردم گفتم‌خدایا شکرت

        بعدش خودش گفت اتفاقا الان یکی از همکارام بهم زنگ زد گفت‌این‌تسمه‌را داری گفتم‌نداریم گفتم اون برای من زنگ زد به شما ، من سر یک مغازه دیگه بودم شما اسمت عباس هست گفت بله فهمیدم اون مغازه به این زنگ زده گفتم پس چرا گفتی نداریم !؟؟؟

        گفت یک مشتری اینجا بود حسابی مشغولم کرده بود و ما‌دو‌تا سیستم دارم من فقط یکیش را دیدم و نمیدونم چرا گفتم نداریم

        گفتم قیمتش چنده ؟ گفت 90 هزار تومان خیلی خوشحال شدم گفت ما به همکار هم این قبمت بیشتر میدیم ولی تو ببر تشکر کردم خریدم و بردم و الان من فقط 100 هزار تومان دیگه پول تو کارتم داشتم

        با حال خوب رفتم کارخانه تسمه را دادم بچه ها وتا اونجا بودم دستگاه راه افتاد خیلی حسم بهتر شد اومدم تو ماشین به علی گفتم بابایی امشب نمیتونیم بریم رستوران و باید بریم خونه من تخم مرغ درست میکنم تو هم بخور یهو گفت بابا من شام دارم گفتم چی ؟ گفت مادرم برام گوشت عالی کباب کرده با برنج من اصلا شام نمیخواهم گفتم حله داداش منم تخم مرغ میخورم

        تو راه حساب کردم 90 هزار تومان پول دارم یک پاکت شیر میخرم برای صبح و دیگه حله خدا را شاهد میگیرم به خداوندی خدا یک کیلومتر مونده به رسیدنم به خونه تو‌محله بودم دیدم پیام بانک ملت اومد واریز 95/000/000 ریال همون لحظه به علی گفتم علی جون‌ببین پول رسید گفت ببینم نشونش دادم گفت‌عجب !!! گفتم اینه وقتی به اون‌خدا امید‌داشته باشی که میرسونه میرسونه اصلا نمیدونستم کی این پول برام زده خداشاهده نمیدونستم فقط ذهنم میرفت سمت اون مشتری که عصر زنگ زده بود میگفتم اون که گفت فردا !؟ یعنی ممکنه به دلش افتاده امشب بزنه ؟! من از هر پولی که برام میرسه 10 درصد اون را میبخشم و تصمیم گرفتم فقط به درجه یک ترین افراد زندگیم ببخشم فعلا و عابر بانک 200 هزار تومان بیشتر نمیده سریع رفتم عایر بانک میلغ 200 هزار تومان گرفتم و گفتم فردا هم میرم 750 دیگه میگیرم از خود بانک با شادی به علی گفتم میخوای بریم رستوران !؟ گفت نه بریم‌خونه دیگه سه ساعته منا تو ماشین داری میچرخونی خسته شدم و عصبانی شد از دست من منم سکوت کردم و‌گفتم باشه عزیزم زاست میگی میریم خونه

        رفتم شیر و شیر قهوه مثل همیشه خریدم و‌جقدر حسم‌خوب بود از اینکه خداوند قبل رسیدن‌من به خونه پول برای من فرستاد الهی شکر از خدا تشکر کردم رسیدم خونه دیدم پیام اومد از یک مشتری دیگه که شاید سه هفته پیش پیشفاکتور براش فرستاده بودم وکای عذر خواهی کزده‌بود که‌واریز دیر شده و‌گفت که بازم میزنم فعلا این را داشته باشید

        منم ازش سپاسگزاری کردم اومذیم خونه من همون تخم مرغ را با عشق خوردم و‌خوشخال از اینکه فردا میتونم ثبت نام باشگاهم تکمیل کنم و 4 ملیون‌هم پول احاره بدهکار بودم اون را هم همون شب پرداخت کردم و چقدر خالم عالی تر شد خوابیدم صبح که بیدار شدم گفتم خدایا من الان 5 ملیون پول دارم با خودم عهد کردم که کالایی را تا پولش ندارم نخرم و اگر هم به کسی بدهکار هستم با اینکه اونها به من نسیه میدهند ولی من نیارم تا حسابشون صفر بشه

        کفتم من الان باید دو تا خرید انجام بدهم اولی را رفتم گفت فعلا موجود‌نداریم تا شنبه کفتم خوب این یعنی فعلا بیخیال

        به دومی زنگ زدم گفت باه موجود داریم و الانم بچه ها هستن برید بگیرید بعد چند دقیقه پیام داد که نیستن نرید تا شنبه

        گفتم پس اینم یعنی بیخیال

        گفتم پس الان چکار کنم خدایا

        گفت برو یک کاسه فرنی بخر برو‌بشین تو پارک صفا کن منم همین کار کردم بعدش رفتم بانک الباقی اون ده درصد را کرفتم و رفتم خونه

        بعدش رفتم باشگاه با حال خوب الباقی پول دادم

        گفتم خدایا تو میخواهی من حال کنم میشناسمت به علی شب گفتم پاشو بریم رستوران

        گفت بریم فلان رستوران تکراری گفتم نه بابا هر بار یک جای جدید یک‌جایی بیرون اصفهان یادم اومد رفتیم اونجا از بس شلوغ بود گفتم شاید اینجا عروسیه ولی گفتم میریم تو ماشین پارک کردم و رفتیم تو الله اکبر از جمعیت یک باغ بسیار بزرگ‌و زیبا که تا الان ندیده بودم استاد پر از جمعیت و یک‌گزوه‌ موسیقی بسیار بسیار شاد و عالی در خال هنر نمایی بودن

        خیلی شلوغ بود یک‌نفر گفت اگر میخوای بیا این‌میز کنار گروه موسیقی خالیه ما هم رفتیم دقیقا کنار میز موسیقی و‌تا تونستم دست زدم و شادی کردم‌و غر دادم وای چقدر جای باحالی بود خانواده ها همه شاد و خندون و‌مجری چقدر باحال بود با اون کلاهش هاهاهاها

        خلاصه جاتون خالی شام‌عالی کباب صل علی زدیم بر بدن و با حس خوب اومدیم خونه به علی گفتم بابایی من اینقدر خوابم میاد که‌مستم گفت من‌میخواهم پی‌اس بازی کنم گفتم هر کاری میخواهی بکن فقط مشق هات ؟ گفت بعد بازیم‌تا صبح میشینم مینویسم گفتم حله داداش من خوابیدن و رفتم خوابیدم

        صبح که بیدار شدم دیدم نوتیفیشن گوشیم ایمیل استاد پاسخ شما و اینم تا الان من

        خدا میدونه چقدر اتفاقت خوب برای من تا شب از الان‌ می افته

        من جمعه ها مادرم مهمان میکنم تو‌خونه نهار غذا از بیرون میگیرم و همه با هم میخوریم الان 2 ساله این کار منه عصرش میریم با‌پسرم‌تنیس و بعدش یک‌کافه جدید چون‌ما کافه گردیم و تا الان 175 کافه رفتیم و‌انشا الله میخواهم این کافه ها را وصل کنم به کشورهای دیگه و شهر های خارج و شهر میامی و‌خیابان ocean drive و‌ پاریس و‌میلان زیبا

        و الان میفهمم خدا دیروز میخواست من با الباقی پول حال کنم

        و‌جالب که اون مشتری که دم‌در باشگاه زنگ زد‌و‌قول داد فردا پول بزنه اصلا نزد !!!!!! اون فقط یک‌وظیفه داشت که با تماسش حال من بهتر بشه که بتونم با حال خوب برم پیش پسرم ولی کس دیگه پول زد اینکه خداوند از بینهایت طریق کارها را انجام میده اینکه اگر شما احساست خوب نگاه داشتی لاجرم اتفاقات خوب برات رخ میده همینه

        بخدا که این‌خداوند دقیق ترین سیستم اداره را داره

        زری عزیز من خیلی تمرین هایی که استاد میگه را انجام دادم از یک جایی این تمرین ها باید بشه قسمتی از شخصیتت یعنی شخصیت من میشه اون‌تمرین ها

        نمیدونم چجوری بگم ولی همه این تمرین ها باید نتیجش تغییر شخصیت ما بشه

        انسان توحیدی تری بشیم

        انسانی بشیم که ابخند رو لبمون هست

        انسان سپاسگزارتری بشیم

        وقتی به این درجه میرسیم ممکنه انجام اون تمرین ها خودش باعث ترمز ما بشه مثلا من دیشب با خستگی میخواستم بشینم دفتر بنویسم قطعا فایده نداره همانطور که استاد گفت باید حتی درخواستمون از خدا هم با لبخند باشه وقتی ما اراده و تعهد به تغییر داشته باشیم همه چیز جور میشه وقتی ما تعهد به نگاه داشتن خودمون از نازیبایی ها داشته باشیم یک‌نفر به من مثل شما پیامی میده که من در پاسخش با خال خوب واب به‌واب 24 ساعت گذشتم مینویسم و برای خودم هم مرور میشه و الهی شکر میگویم و‌اونم نه در دفترم در سایتی که خدا میدونه چه کسان‌دیگه این پاسخ منا میخونند و ایمانشون به خداوند بیشتر میشه انشا الله

        پس بهتره از یک جایی همه چیز بسپاریم به خداوندو بر اساس نشانه هاش پیش بریم داخل نشانه ها هم تمرین هست‌هم عمل هست همه چیز هست کل زندگی ما تمرین هست و‌نتایجی که‌هر‌روز میاد و ایمان ما بیشتر میشه باورهامون بیشتر میشه

        و حتما وقت هایی هم نشانه ها میاد که باید تمرین بنویسیم این به معنی اینکه‌ورودی هامون باز بزاریم نیست این به معنی اینه که ما دیگه باید راه رفتن را یاد بگیریم تا یک جایی باید دستمون را بگیریم به دیوار از یک جایی باید بدویم این به معنی فایل گوش ندادن نیست هر روز باید فایل گوش کنیم هر روز و‌هر‌روز و‌هر روز و این یعنی وروودی های ما فقط زیبایی هست

        دوست عزیزم از شما خیلی سپاسگزارم بابت پاسخ شما و اینکه همیشه کامنت های منا میخونی سپاسگزارم ازتون

        انشا الله که به اسانی و‌راحتی به بیشتر از حد‌تصور خودت به‌خواسته هات برسی

        گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

        سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

        در پناه رب العالمین باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خداوند هدایتگر…

    چه قدر لذت میبرم از دیدن و شنیدن این همه زیبایی ،زیبایی در برخورد زیبایی در وجود استاد و مریم جان،زیبایی در کلام استاد و مریم جان

    تحسین میکنم رابطه عاشقانه استاد و مریم عزیز رو

    چنان عاشقانه و صمیمانه کناره هم عشق می‌کنند که گویی انگار اولین بار هست هم دیگر را میبیند گویی انگار اولین روز از سفرشون هست

    رابطه ای سراسر احترام

    خوش برخوردی،

    سپاسگزاری در کلام و عمل

    خدایا شکرت

    چه قدر برخورد مریم جان بعد از نظر ی که دادند و استاد نظر متفاوتی داشتند و مریم عزیز گفتند منطقیه برام درس داشت

    چه قدر در صلح بودن با خودمون ،عزت نفس داشتن نعمت ها رو به همراه داره

    ( سلامتی،روابط عاشقانه،ارامش)

    چه قدر برام درس داشت!!

    استاد در عین ثروتمند بودن راحتی وسادگی اولویت زندگیشونو..

    توی باشگاه دوش گرفتن..

    لباس هاشون رو در لاندری شستن..

    وباز نکته مهم برای من؛ وقتی استاد و مریم عزیز رفتن سینما هر کدومشون نظر های متفاوتی داشتند هیچ کدامشان نسبت به فیلمی که سلیقشون نبود به نازیبایی صحبت نکردن

    از نکات مثبتی که درک کرده بودند صحبت کردند

    سپاسگزار استاد و مریم جان هستم

    من نه تنها هر روز آموزه ها و قانون رو به خودم یاد آور میشوم و سعی در عمل و بهبود پاشنه های اشیلم هست بلکه با دیدن سریال سفرنامه مطالب که استاد در دوره ها گفتن و من در مدار خریدشان نبودم با نوع زندگی و کامنت دوستان آگاهی هایی کسب میکنم

    خدایاشکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: