https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-10 23:48:292023-11-09 06:24:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 218
404نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا ازت سپاسگزارم که در مدار دیدن این زیبایی ها و دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم
استاد جان چقدر این مدت که دارم سریال سفر به دور امریکا رو نگاه میکنم به دیدن زیبایی ها هدایت میشم و چقدر حالم عالی شده چقدر فرکانس هام مثبت تر شده
وقتی احساسم خوبه خیالم راحته و میگم مسیرم درسته
خدایا شکرت
تو قسمت 207 که شما از سنجاب ها فیلم گرفتین دیدن سنجاب ها برام خیلی جالب و لذت بخش بود واقعا از ته دلم ذوق کردم و تحسین کردم و تو کامنتم نوشتم تا حالا سنجاب به این زیبایی ندیده بودم
چند روز پیش رفته بودیم یه باغ برای عکاسی دقیقا عین همون سنجاب هایی که من تو اون فایل دیدم و اونجا از نزدیک دیدم
دقیقا همون اندازه همون رنگ همون طرح
خیلی زیبا و ناز بودن و برام جالب بود وسط شهر تونستم سنجاب ببینم چون همیشه فکر میکردم فقط تو جنگل یا طبیعت های بکر هستن
و اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که من دقیقا عین این سنجاب ها رو چند روز پیش تو سریال سفر به دور امریکا دیدم
و بالاخره هرروز از یه طریقی خدا هدایتم میکنه به دیدن زیبایی ها
و امروز هم تو این فایل بارون و تگرگ دیدم و یه اتفاق جالب افتاد که
امروز هوا آفتاب بود ولی باران میومد و یه صحنه رویایی درست شده بود
چون نور خورشید میخورد تو قطره های بارون و فقط میتونستی سپاسگزار باشی و بس
و استاد جون ازتون یاد گرفتم که
باران رو نماد ثروت و فراوانی و برکت ببینم و نشانه ای ببینم از طرف خدا برای ورود نعمت ها و ثروت های بیشتربه زندگیم
خدایا شکرت
چقدر آخر فایل و دیدن اون خانوم که از عروس و داماد عکاسی میکرد برای من نشونه بود
خانوم شایسته ممنونم که این صحنه رو فیلم گرفتین
خیلی حالم عالی شد با دیدن این صحنه و کلی اون خانوم و تحسین کردم
همچنین سادگی این عروس و داماد چقدر قابل تحسین بود
خدایا چقدر ساده بودن بدون آرایش بدون زرق و برق بدون شلوغ کاری
چقدر این ساده بودن عالی و لذت بخشه
چقدر چهره های زیبا و دلنشینی داشتن چقدر انرژی خوبشون شون از چهره هاشون مشخص بود
خانوم شایسته عزیز کفشهای جدیدتون مبارکتون باشه
استاد چقدر زیبا گفتین آرایشگاه سیار خصوصی
منم الان مدت هاست آرایشگاه نرفتم و همه کارهام و خودم انجام میدم
من قبلا خیلی رو ابروهام حساس بودم و یه آرایشگاهی بود که من حتما حتما باید میرفتم اونجا
همیشه که میرفتم وقتی برمیگشتم عصبی میشدم انقدر که من اونجا معطل میشدم و واقعا میدیم مثلا 4 یا 5 ساعت من هدر رفته برای یه ابرو برداشتن
اوایل که تو این مسیر نبودم اصلا متوجه نبودم که این چه کاریه آخه ؟
یه بار از خودم نپرسیده بودم که
یعنی وقت من انقدر بی ارزش هست که 5 ساعت من برای یه ابرو برداشتن هدر بره ؟
تازه این فقط برای ابرو بود حالا بماند که یه روز دیگه یه تایم دیگه برای ناخن درست کردن باید میزاشتم
یه روز دیگه برای مو رنگ کردن و ………..
چقدر از زمان و انرژی من تو آرایشگاهها میگذشت و مثلا به خیال خودم داشتم به خودم میرسیدم ولی یک هزارم اعتماد به نفس الانم رو نداشتم
تازه خوشحالم بودم
ولی کم کم که اومدم تو این مسیر انقدر چیزهای دیگه برام مهم و با ارزش شدن که کم کم یادم میرفت که برم آرایشگاه
انقدر زمانم برام با ارزش شد که دلم نمیومد بخوام با معطل شدن تو آرایشگاه هدر بدم
کم کم شروع کردم خودم ابروهام و مرتب کردن و گفتم حالا یه ذره هم کج و کوله بشه مگه چی میشه؟؟
انقدر این کار و انجام دادم که کم کم یاد گرفتم و گفتم عععه چقدر خوب اینطوری میتونم هر مدلی که خودم دوست دارم به ابروهام بدم
وای که چقدرالان خودم و بیشتر دوست دارم و میپسندم
و آخرین باری که رفتم آرایشگاه که موهام و رنگ کنم رفتم پیش دختر خالم
و بهم گفت این رنگ موهای طبیعی خودته؟ گفتم آره
گفت همه میان میگن موهای ما رو این رنگی کن بعد تو میخوای موهای به این قشنگی رو رنگ کنی که چی بشه؟ واقعا همه آرزشونه موهای تو رو داشتن
از اون روز دیگه موهام و رنگ نکردم و به خودم گفتم حالا یه مدت بزارم موهام رنگ خودش باشه
یعنی من الان میفهمم که چقدر همین موهای طبیعی که خدا بهم داده زیباتر هست ولی من حتی یه بار هم به این موهام توجهی نکرده بودم و فکر میکردم اگه موهام و رنگ کنم یعنی برای خودم ارزش قائل هستم
من ارزشمندی خودم رو گره زده بودم به رنگ کردن موهام
به درست کردن ناخن هام
به آرایش کردن
به یه عالمه زرق و برق به خودم آوزون کردن با اینکه اصلا باهاشون راحت نبودم
یعنی الان که هیچ کدوم از این کارها رو نمیکنم انقدر خودم و دوست دارم انقدر احساس سبکی و آزادی دارم انقدر حالم عالیه که واقعا احساس رضایت و خوشبختی از ته قلبم دارم
استاد و خانوم شایسته من عاشقتونم که زندگی واقعی تون رو میزارین جلو دوربین نه ادایی هست نه نقابی و برای ما الگو هستین
و نکته دیگه راجب پیدا کردن سکه که خانوم شایسته پیدا کردن
استاد همیشه میگن حتی اگه یه سکه تو خیابون پیدا کردی این نماد ثروت هست
یعنی تو تو مدار ثروت هستی
یعنی خدا داره بهت نشانه میده
باید این و ببینی و تحسین کنی
خانوم شایسته عزیز تحسینتون میکنم که همیشه ثروت دنبالتون میاد
منم خیلی خیلی پیش میاد که تو خیابون پول پیدا میکنم
سلام و درود رحمت و برکت رب العالمین بر بندگان صالح و شایسته اش استاد عباسمنش و مریم بانو و همه دوستان نازنین در این مکان مقدس و مأمن الهی
روز و روزگار همگی بخیر و شادی باشه
خدا رو شکر که قسمت دیگری از سریال سفر بدور امریکا بر روی سایت قرار گرفت و من باز هم فرصت این رو پیدا کردم که زیباییهارو ببینم به نکات مثبت توجه کنم و لذت ببرم. درنتیجه احساسم خوبتر بشه و فرکانسهای مثبت قویتری به جهان ارسال کنم و اتفاقات زیباتری برام بوجود بیاد
خدایا شکرت چقدر این فایل به من چسبید بخاطر این که چند روز پشت سر هم روی بحث های جدی و مهم دوره احساس لیاقت کار کردم و حالا یه break time و زنگ تفریحه برای تجدید قوا و انرژی گرفتن
فعلاً سه بار خودم رو مهمون دیدن زیباییهای این فایل کردم هر لحظه اش مثل یک تابلوی نقاشی شاهکار و فوق العاده است
خدایا شکرت چه رنگهای بینظیر و رنگین کمانی توی آسمون و روی زمین و رودخونه و کوهها بوجود آوردی الله اکبر
چقدر خوراک ذهنی مثبت از این فایل گرفتم الهی شکر
دیدن طبیعت زیبا
فراوانی و ثروت
روابط عالی
چقدر خوبه ماشین با تکنولوژی و کیفیت بالا باشه
چقدر خوب و قشنگه که آدم مسافرت بره و خونه اش همراهش باشه با تمام امکانات
چقدر لذتبخشه که حیاط خونه اش هر بار یه جای جدید باشه
اینقدر دیدن فایلهای سفر بدور امریکا بمن حس خوبی میده انگار واقعاً خودم دارم تجربه می کنم
همین الان هم که دارم زیباییهای این فایلو تماشا می کنم و کامنت می نویسم توی تهران، چشم انداز روبروم آسمون آبی با ابرهای سفید و خوشگله و یک باد قشنگی بقول مریم جان یه نسیم خیلی مهربون هر چند لحظه یکبار پنجره رو باز میکنه و بسمت داخل میاد که من توجهم به اون سمت میره و هی میگم خدایا شکرت خدایا ممنونم
مریم بانو جان سپاسگزاریهاشو نوشته و بعد آرایشگاه سیار خصوصی در دل طبیعت بکر و زیبا برپا کرده تا موهاشو کوتاه کنه
ابراز عشق و محبت استاد به عزیز دلش: عاشقتم من..چقدر زیبا شدی.. عاشقتم من
مدام سپاسگزاری کردن از خداوند
احساس شور و نشاط و هیجان زده شدن از دیدن هر چیز زیبا انگار که برای اولین باره که می بینن
مریم جان هم که آهنربای پول شده تو دل no where طبیعت یه سکه رو زمین پیدا کرده..و میزاره تو کیفش به عنوان برکت
برکت آبو ببین فقط
اصن رویاییه رویاییه خدایا شکرت
الله اکبر از این صدای آرامش بخش و روحنواز آب الله اکبر
استاد و مریم جان یک ساعت پیاده روی کردن در یک مسیر فوق العاده زیبا کنار رودخونه های متفاوت
مسیر دشوارتر بود ولی خدا رو شکر با این کفشای جدید و بسیار با کیفیتی که مریم جان برای خودش خریده خیلی کار راحت بود واقعاً
بعد از کلی وقت تدوین فایلهای سفر بدور امریکا استاد بخودش جایزه میده و میشینه به تماشای بازی فوتبال
مریم بانو هم می خواد غذا درست کنه و با چاقو تیزکن چاقو رو تیز می کنه = بهبود کیفیت کار و ارزش ابزار، گریل پز برقی هم همینطور
صحنه بارش تگرگ هم که خیلی عالی بود یاد تگرگی افتادم که کمتر از دو سال پیش توی طالقان بارید که حجمش خیلی زیاد بود و مثل برف همه جا رو سفیدپوش کرد، تا بحال من چنین چیزی رو ندیده بودم
یادمه اون آخرین پستی بود که تو اینستاگرام گذاشتم و دیگه بعد از اون هیچ فعالیتی نداشتم هر چند که قبل از اون هم فعالیتم خیلی کم بود
حسن ختام این فایل زیبا هم دیدن جشن ازدواج یک زوج عاشق بود که ما هم آرزوی شادی و خوشبختی می کنیم براشون
============================================
چقدر من از این فایلهای سفر بدور امریکا و زندگی در بهشت ایده گرفتم و تو زندگی خودم بکار بردم، و چقدر زندگیم قشنگتر شده بعد از اون خدایا شکرت
یه نمونه اش همین ابراز عشق و علاقه استاد و مریم جان به همدیگه است
خب من و همسرم خیلی همدیگه رو دوست داریم ولی عادت نداشتیم ابراز علاقه مون رو به زبون بیاریم، ولی الان مدت زیادیه که من این کارو انجام میدم و همسرم هم یاد گرفته چقدر احساسمون قشنگتر شده چقدر رابطه مون لطیف تر شده
یکی دیگه سپاسگزاری از خداوند برای هر چیزی و هر اتفاق زیبایی که برامون رخ میده
یکی دیگه اش هم یاد گرفتن و انجام دادن کارهایی که میشه یاد بگیرم و خودم انجام بدم منتظر دیگران نباشم
خدا رو شکر که تونستم برای این فایل کامنت بزارم
همه شما دوستان عزیزم رو به خدا می سپارم و بهترین ها رو براتون خواستارم
سلام استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی ،صحنه اول این فایل برام یه الهام داشت اینکه وقتی یه فکر،هدف،نیت،فرکانسی رو داری وبه کائنات میفرستی این نگاه خداونده که انقدر وسیع واززاویه بالا همه مساعل وهمه زیروبم ماجرا رومیبینه ،وبهترین راه رو برات میفرسته ممکنه توازجایی که ایستادی نتونی وقادر نباشی قبل وبعد ماجرا روببینی ولی اون نیروی برتر ازدید بالا راحت میتونه همه چیزو ارزیابی کنه اگه تومسیر هدایت با ایمان حرکت کنی،این وسیله خیلی شگفت انگیز که استاد اغلب توی فایلها ازش استفاده میکنه خییلی عالیه،چون وقتی داشت اوج میگرفت ودور میشدبرام جالب بود که وقتی استاد اینو به بالا میفرسته نمیدونه قراره چه شکار لحظات نابی رو بعدش تماشا کنه منظورم از نمیدونه اینه که نمیشه ازاونجا که ایستادی همه چیز روببینی ولی بااین وسیله میشه همه جا رودید،این مناظر شگفت انگیز واقعا زیبا وروح نواز بود ممنونم از شما که اززیبایی های جهان برامون فیلم میگیرین،یه خورشید پرنور ازلابه لای درختها که روحمو آروم کرد،واقعا فضا وطبیعت عالیه،انقدر زیبا همه چیز کنارهم درهماهنگی کامل قرار گرفته واستاد عزیزم که به رسم همیشه بعد دیدن زیبایی شکر گذاری میکنه،به به مریم عزیزززززم که این طبیعت زیبا رو زیباتر میکنه ،تحسین میکنم نگاه استاد به مریم عزیزم رو که انقدر زیبا داره فیلم میگیره وتمجید میکنه زیبایی خانومش رو که شایسته تحسین ،به به ،به این آب گوارا واقعاً اونجا بهشته قسمت اخر این فایل رو خیلی دوست داشتم سادگی وزیبایی مراسم ازدواج و فیلمبرداری اون زوج که قابل تامله واثری از عکاسی آن چنانی نیست من همیشه سادگی روتحسین کردم ،خداروشکر برای دیدن این زندگی عالی وزیبا واروم ورویایی که هرلحظه ش درس زندگیه استاد ومریم عزیزم الگوی تکرار نشدنی از یک زندگی ایده ال وموفق هستند که مستند وبدون هیچ تجمل گرایی افراطی دارن ازلحظه لحظه زندگی لذت میبرن،واقعا داشتن یک همراه پایه در تمام لحظات زندگی خیلی زیباست ومن تحسین میکنم ولذت میبرم واین تجربه لذت بخش رو به زندگیم دعوت میکنم ،براتون بهترینها روارزو دارم
یگانه فرمانروای وهاب عالم، ای رب من، از تو درخواست آگاهی و نور هدایت میکنم تا با توکل بر تو و با نام تو و برای رضایت تو ، و اوج گرفتن در مدار تو بنویسم. ای مالک مطلق خزائن رحمت آسمانها و زمین و ای بخشایشگر بی منت رحمت و نعمت به همه مخلوقات، و ای گرما بخش جان ها و ای روشنی بخش نهانخانه قلبها، بر من ببخش از شیرینی مغفرتت و گوارایی نعمتهایت ؛ شکر اندک مرا بپذیر و خطاهای بسیار مرا عفو کن. که تو خود فرمودی و من از عمق جانم شهادت میدم به حقانیت آن که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
سلام و درود و رحمت و برکت رب العالمین به همه دوستان نازنینم در این سایت. سلام استاد عباس منش عزیزم، سلام استاد شایسته بزرگوار. از درگاه خداوند برای همه شما عزیزان درخواست آرامش و احساس خوب و نور هدایت و جریان بینهایت نعمت و ثروت میکنم. بازم یک صبح دل انگیز پاییزی و یک فایل جدید سفر به دور آمریکا. صبح دل انگیز پاییزی شهر شما دمای هوا چقدره؟ توی عسلویه 32 درجه است و هواشناسی میگه تا ظهر به 37 هم میرسه. ولی نگران نباشید، کولر روی 24 تنظیم شده و همین که دیگه از دمای 44-48 درجه ای خبری نیست یعنی اینجا هوا دل انگیز شده. الهی صد هزار مرتبه شکر.
فایل با پرواز درون بچه شروع شد و مناظر بسیار بسیار شگفت انگیز و طبیعت زیبا که واقعاً آدم دلش میخواد ساعتها توی سکوت و آرامش طبیعت بشینه و مراقبه کنه. اونجایی که درون دو بار دور خانم شایسته دور زد ، توی دلم گفتم احتمالا استاد داره تلاش میکنه همه بچه های سایت دور خانم شایسته بگردن و چرا که نه… به پاس همه تلاشها و زحمات استاد شایسته حداقل کاریه که را دستمون برمیاد. پس دسته جمعی دور استاد شایسته میگردیم …
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این دو استاد عزیز، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر توحیدی که خداوند ما رو بهش هدایت کرد، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی که سهم چشمان ما شد، الهی صد هزار مرتبه شکر که خداوند، نعمت وجود خودش رو به ما هدیه داد و هدایت و حمایت کردن از انسان رو بر خودش واجب کرد.
استاد رفتم توی گوگل سرچ کردم دیدم یه سری قطعات پلاستیکی هست که بهشون میگن استبلایزر برای نقاط این چنینی که ماشین توی شیب قرار داره به کار میره. یه سری وسایل دیگه هم هست ما باهاشون تمرین کردیم برای نجات افراد از ماشینهای تصادفی. یه ست کامل و تخصصی هست بنام اکستریکیشن، شامل air lifting bag ها و یه سری بلوک های پلاستیکی فشرده و ویج ها که سرچ کردم دیدم بهشون میگن cribbing block. هر چند اینها تخصصی نجاته، ولی شاید چیزی مشابه اینها پیدا کنید یا ازشون الگو بگیرید و با خلاقیت خودتون ترکیبش کنید و یه چیزی موثر تر و ساده تر و ایمن تر از سنگ استفاده کنید.
راستی یه پیشنهاد دیگه، شما هر جا میرید یه چشمه و رودخانه هست، بنظرم رسید یه پمپ آب سیار ببرید برای پر کردن مخزن کمپر. (البته اگه این کار غیر قانونی نباشه، حتی میتونید یه صافی هم توی مسیرش قرار بدین، شاید باورتون نشه ولی یه ایده پمپ سیار و یه آبگرمکن بین مسیر هم به ذهنم رسید که با کمی هزینه میشه ساختش)
چقدر من تحسین کردم اون احساسات عاشقانه بین استاد و خانم شایسته رو ، اونجایی که خانم شایسته داشت موهاشو کوتاه میکرد. همیشه این رابطه عاشقانه تون رو تحسین میکنم و برام بسیار لذتبخشه. این رابطه همش زیباییه و احساس خوب و مثبت، همه اش عشقه، همش شوخی و خنده است ، همه اش گفتگوهای توحیدی و صحبت کردن از قانون، همه اش سپاسگزاری. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. این یه الگوی زندگی عاشقانه و رابطه عاطفی بینظیر و فوق العاده است که خواسته همه ماست. با پیدا کردن الگو میشه این باور رو ساخت که میشود. بدون زحمت، فقط باید به خداوند اعتماد کنیم و در مسیر توحید بمونیم تا بقیه کارها رو خداوند برامون انجام بده. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این رابطه عاشقانه استادان عزیزمون. من این چنین رابطهٔ عاشقانه ای رو از خداوند درخواست میکنم و تعهد میدم که روی شخصیت و باورهای خودم به بهترین شکل کار کنم تا خداوند من رو وارد مدار خواسته ام کنه.
صبح که شروع کردم به نوشتن کامنت هدایت شدم به آیات 20-22 سوره توبه که خداوند به چه زیبایی بشارت میده به اهل ایمان، کسانی که شجاعت قدم برداشتن رو در مسیر خواسته هاشون به خرج دادن. ولی از اونجایی که نامبرده شبکار بوده و بالاخره خستگی ناشی از شیفت شب بر انرژی ناشی از یه شات قهوه غلبه میکنه حوالی ساعت 10 و خورده ای پاندای درونش خوابش برد. باز خدا رو شکر که کامنتم نپرید ، ادامه ماجرا رو بعد از چند ساعت وقفه میخونید . همش نگرانم کامنتهام عین فیلمهای کریستوفر نولان بشه، در بعد زمان گم بشه و مخاطب رو جوری گیج کنه که کلی بگرده دنبال سرو ته کامنت …
بعد از نماز عصر هدایت شدم به آخرین صفحه از سوره یاسین و خداوند از شگفتی های خلقتش و لطفی که به انسان میکنه صحبت میکنه . آیات بسیار زیبایی بود که پیشنهاد میکنم بخونید، مثلا آیه 80 که خداوند میگه من آتش رو در دل درخت سبز براتون قرار دادم، سبحان الله. ولی یه آیه 77 خیلی نظرم رو جلب کرد. خودم رسماً ناک اوتش شدم.
به کلمه نطفه نگاه کنید آخرش تنوین داره. اون تنوین حقارت و ناچیز بودن نطفه رو میخواد نشون بده، یه چیز چندش و حقیر و پست ، که حتی صاحب خودش هم ازش چندشش میشه، فاقد شعور و اگاهی، و فقط چند دقیقه عمر میکنه… این ابتدای خلقت همه ما بوده.
خداوند این موجود رو جوری به تکامل میرسونه و روح خودش رو در اون قرار میده که دیگه بهش نمیگن نطفه ، یا جنین ، از این مراحل عبور میکنه و میشه انسان . الان توانایی کنترل بدنش رو داره، شعور و آگاهی و خلاقیت داره، و ممکنه بیش از یک قرن عمر کنه. و مهمتر از همه، مورد محبت و عشق ورزیدن اطرافیان خودش قرار میگیره. چه چیزی اون موجود پست رو تبدیل کرد به انسان دوست داشتنی. روح خداوند که در انسان دمیده میشه. و تکاملی که خداوند برای انسان رقم میزنه، انسانی که طبق حکمت 446 نهج البلاغه ، ابتداش نطفه است ، انتهاش لاشه متعفن، رزق خودش رو هم نمیتونه بدست بیاره و مرگ خودش رو نمیتونه دفع کنه… حالا همین موجود برای خدا قد علم میکنه که خدا بهش میگه خصیم مبین. ستیزه گر آشکار . توی قرآن خدا به شیطان میگه عدو مبین ، نسبت به کی نسبت به انسان دشمن آشکار ، حتی شیطان نسبت الله عدو مبین و خصیم مبین نیست، ولی انسانی خدا منت سرش گذاشته و این چنین تکامل بینظیری رو براش رقم میزنه ، تبدیل شده به چی؟ خصیم مبین در برابر خداوند، که این همه زیبایی و نعمت و لطف خداوند رو منکر میشه … سبحان الله.
خدایا خودت هدایت مون کن که تکاملمون رو توحیدی رقم بزنیم و از ستیزه جویی بر حذر باشیم. تریل پیاده روی بسیار بسیار زیبایی بود و صدای آب واقعا آدم رو دیوونه میکنه. یه چیزی رو میخوام بگم این نظر شخصی منه، اگه دوستان با من موافق نیستن من به نظرشون احترام میذارم ولی خداوکیلی توی خاک آمریکا زندگی کنی و بری پول بدی تویوتا بخری… (اون تویوتا راو فور و فوررانر که حاشیه تریل بودن) آخه چراااااا ؟ مگه فورد و داج و کادیلاک چه ایرادی داره که ملت تویوتا سوار میشن؟ من تو این زمینه به متعصبانه ترین شکل ممکن طرفدار ماشین آمریکایی هستم کسی با من بحث نکنه. مثل اون انسان خوش ذوقی که ون رم ش کنار تریل بود. و البته استاد عباس منش عزیز که فورد اف وان فیفتی دلبر رو سوار میشه. ماشین فقط آمریکایی ، بقیه شون رو بریز دور.(بیشتر جنبه شوخی داشت، از همه دوستانی که تویوتا دارن یا به تویوتا علاقه دارن عذر میخوام، صرفاً شیطنت کودک درون بود، نامبرده، بیگ فنِ ماشینهای آمریکاییه)
خدا رو شکر دو تا نشانه زیبا دیدم توی فایل که خیلی به دلم نشست ، یکی اونجا که استاد شایسته یه سکه پیدا میکنه. این نشانه خیلی برام ارزشمند بود و اون زوج جوونی که کنار دریاچه داشتن عکس میگرفتن. اون هم خیلی برام قابل ستایش بود.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
فردا بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازیِ، بخاطر همین دعوتتون میکنم به خوندن غزل 75 از حافظ شیرازی
«خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست ؛ تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست»
«از لبت شیر روان بود که من میگفتم ؛ این شکر گِردِ نمکدانِ تو، بی چیزی نیست»
«جان درازیِ تو بادا که یقین میدانم ؛ در کمان ناوَک مژگانِ تو، بی چیزی نیست»
«مبتلایی به غمِ محنت و اندوهِ فراق ؛ ای دل این ناله و افغان تو، بی چیزی نیست»
«دوش، باد از سرِ کویش به گلستان بگذشت ؛ ای گل این چاکِ گریبانِ تو، بی چیزی نیست»
«دردِ عشق ار چه دل از خلق نهان میدارد ؛ حافظ این دیدهٔ گریانِ تو، بی چیزی نیست»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام و درود به شما سارا خانم، انسان ارزشمند و بینظیر. الهی که حال دلتون عالی و توحیدی باشه. از شما بینهایت سپاسگزارم که لطف کردین برام کامنت نوشتین.
از خداوند برای شما بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و احساس خوب رو درخواست میکنم. خدا رو شاکرم که احساس شما با خوندن این کامنت مثبت و عالی شده. از خداوند میخوام من رو به انسان مفیدتری تبدیل کنه تا بتونم در راستای توحید و درک آیات قرآن به دوستان عزیزم توی این سایت کمک کنم. حق با شماست خداوند از هیچ انسان رو خلق میکنه و بهش عزت و آبرو میده، ارزشمندش میکنه و بهش علم میبخشه. الهی که بتونیم هر روز شاکر نعمات خداوند باشیم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و شاهد موفقیت های بزرگ تون باشیم.
با درود و سلام خدمت شما Maverick عزیز نجات دهنده ناجی .. آقا حمید عزیز امروز شکر خدا صبح خیلی زود بیدار شدم و اومدم توی سایت اول یک کامنت خانم صمدی رو خواندم که از شکرگذاری نوشتند و بعدش فایل رو دیدم و بعد به کامنت زیبای شما هدایت شدم واقعا ممنون و سپاسگذارم که این آیه های قشنگ رو برامون آنالیز کردید و اینقدر قشنگ توضیح دادید واقعا چقدر امروز اشکم در اومد برای خداوندی که ما رو از هیچ به بالاترین مقام و ارزشمندی آفرید و ما انسان ها سرکش و ناسپاس آشکارا هستیم .انسان ابتداش نطفه است ، انتهاش لاشه متعفن، رزق خودش رو هم نمیتونه بدست بیاره و مرگ خودش رو نمیتونه دفع کنه… حالا همین موجود برای خدا قد علم میکنه که خدا بهش میگه خصیم مبین. ستیزه گر آشکار . توی قرآن خدا به شیطان میگه عدو مبین ، نسبت به کی نسبت به انسان دشمن آشکار ، حتی شیطان نسبت الله عدو مبین و خصیم مبین نیست، ولی انسانی خدا منت سرش گذاشته و این چنین تکامل بینظیری رو براش رقم میزنه ، تبدیل شده به چی؟ خصیم مبین در برابر خداوند، که این همه زیبایی و نعمت و لطف خداوند رو منکر میشه … سبحانالله
آقای امیری عزیز واقعا نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم بابت این یادآوری تون که باید لحظه به لحظه شکرگذارخداوند باشیم و بدونیم که ما هیچ کاره این و همه چی از طرف اون شکل و رنگ و بوی بهشتی میگیره و باید خودمون رو به اون بسپاریم خدایاااا ترا شکر می گویم که صبح و سحرگاهم رو در چنین سایت و فضای توحیدی شروع کردم و شکرگذار این موهبت الهی آت هستم خدایاااا شکرت
نشانه های سکه پول و عکس ازدواج و عکاس برای عکاسی حلقه در اون فضای بهشتی واقعا فوق العاده بود و مطمعنان برای شما یک نشانه ی خیلی خیلی نزدیک بود چون در اوایل کامنت تون هم اشاره کردید و به امید خدا شما لایق بهترین عشق و روابط عاشقانه با هم فرکانس و شخصیت دلبخواه الهی تون هستید واقعا تحسین تون می کنم که شما لایق بهترین ها هستید ..و به امید خدا همین روزا میآید و میگوید یافتم یافتم آن عشق الهی مو یافتم
عاشق این جمله تون شدم خدایا خودت هدایت مون کن که تکاملمون رو توحیدی رقم بزنیم و از ستیزه جویی بر حذر باشیم واقعا ممنونم برای این جمله ی طلایی تون این جمله رو توی صفحه ی اول کتاب معجزه ی شکرگذاری خانم راندا برن نوشتم که هر روز صبح ببینمش و بخونمش و شکرگذار بودن رو هر لحظه به یادم بیاره خدایااآاا شکرت و . ممنون و سپاسگذارم برای غزل حافظ شیرازی و بزرگداشت این شاعر الهی و توحیدی ..
نکته های رو که بهش اشاره کردید در مورد قطعات پلاستیکی هست که بهشون میگن استبلایزر برای نقاط این چنینی که ماشین توی شیب قرار داره به کار میره. فکر کنم اینها رو توی پارکینگ هایی که سطح خیلی شیب دار داره هم نصب می کنند بخصوص در هوای برفی باعث میشه از سُر خوردن جلوگیری کنه ..
چه خوبه شما اطلاعات تخصصی به این اجناس رو دارید یه ست کامل و تخصصی هست بنام اکستریکیشن، شامل air lifting bag ها و یه سری بلوک های پلاستیکی فشرده و ویج ها که سرچ کردم دیدم بهشون میگن cribbing block. هر چند اینها تخصصی نجاته، ولی شاید چیزی مشابه اینها پیدا کنید
ممنون و سپاسگذارم که وقت میزارید و این اجناس و یا هر چیز دیگری رو پیگیر هستید و برامون اطلاعات خوبی میذارید البته شما آقای Maverick عزیز در همه ی زمینه ها تخصصی اطلاعات دارید و ما همیشه از کامنت های فوق العاده تون استفاده می کنیم و لذت میبریم و بقول استاد عزیزمون اینجا یک دایره المعارف و یک گنج هستش که براستی چنین است خدایاااا شکرت ..
خدا قوت بهتون میگم و تحسین تون می کنم بخاطر اینکه شغل پر تلاشی دارید و با شیفت های شبانه و غیره اینقدر زحمت میکشید ولی همچنان فعالیت مضاعفی رو در این سایت دارید که پر از نعمت و خیر و برکت هستش . خداوند به شما سلامتی بده و آن آیه ی آخری که من خیلی دوسش دارم برازنده ی شما آتش نشان قهرمان عسلویه هست و به امید خدا هوای آنجا آنچنان دلپذیر و خنک بشه که بیایید و اینجا برامون بنویسید که تا باحال چنین هوای سردی رو اونجا تجربه نکردیددد ..
راستی خوب شد از ماشین های آمریکایی تعریف کردید منم عاشق ماشین های آمریکایی هستم . اصلا من عاشق این سرزمین پهناور زیبا و آزاد و مثبت اندیش و ثروتمند هستم .
چقدر لذت بردم وتحسینتون کردم بخاطر این روح بزرگتون
سپاسگزارم که اینقدر قشنگ مفهوم آیات قرآن رو درک میکنید وبا ما به اشتراک میگذارید.
وقتی که کامنتتونو خوندم خیلی خیلی تحسینتون کردم اول خواستم براتون کامنت بزارم وازتون سپاسگزاری کنم بعد ذهنم گفت نه همین امتیاز کامل بده ولی از اونجایی که موقع امتیاز دادن نمیدونم چی شد که بجای پنج تا ستاره ،سه تا ستاره زدم،گفتم این امتیاز حدسپاسگزاریم رو بیان نمیکنه گفتم بیام با احترام ازتون سپاسگزاری کنم.
درپناه الله مهربان شادوسالم وثروتمند وسعادتمند باشید
آقا حمید من همیشه کامنت های شما را دنبال میکنم و از آن بسیار استفاده میکنم. فقط یه سوال داشتم از شما، شما برای هدایت شدن به آیات قران، کتاب قرآن را باز میکنید یا یک سایت یا اپلیکشین خاصی هست که با هر بار باز کردن رندوم به یک صفحه از قرآن هدایت میشوید. خیلی از شما ممنون میشم که اکر تونستید جواب بدین.
چون آرایشگاه رفتن برای ذهن ِ مریم جون سخت و رنج آورِ ……
آرایشگاه نمیره
رنجِ رفتنِ آرایشگاه از ناهماهنگ بودنِ موهاش بیشترِ !
نتیجه = کاری و انجام میده که لذت بخش ترِ
و حالا همزمانی !!!
با حساس شدن به گفتگوهای درونی ام متوجه شدم که تنهایی برای ذهنم لذت بخشِ
کلامی میگم دوست دارم تو رابطه باشم اما ذهنم قبولش نمیکنه چون رابطه براش فقط رنج و سختی تعریف شده !!
حالا من هی در ظاهر تلاش کنم ،درخواست بدم
اما ذهن فقط برنامه ایی رو اجرا میکنه که بهش داده شده
جالبه که دو روز میشه که دارم فکر میکنم چطوری میتونم تنهایی و رنج آور کنم برای ذهنم ؟؟؟
هر چیزی که میگم ، سریع میگه این که تنهایی حالش بیشترِ !!!!!
بر اساس تجربه های گذشته همه کارها به تنهایی برای ذهنم لذت بخش ترِ ….
از خواهرم پرسیدم به نظرت چه چیز تنهایی رنج آور و سخته ؟؟؟
هرچیزی و که میگفت برای من لذت بخش بود !!!!
واقعا الان نمی دونم با چه منطقی تنهایی و برای ذهنم رنج آور کنم ؟؟؟؟
دیروز تو ی جلسه ایی ازم پرسیدن چه چیزی برات از همه مهمتر ؟ ؟؟
سریع گفتم؛ آزادی
و با صدای بلند ذهنم گفت : چون تنهایی و آزاد!!!!
خودم از صدای ذهنم سکوت کردم!!!
اصلا نزدیک شدن ِ ی مرد برای ذهنم – خطر – معنا شده !!!
واقعا نمیدونم چیکار کنم !!!
امروز با دیدنِ این فایل متوجه پیامِ خداوند شدم که داره بهم میگه سارا باید این مشکل و ریشه ایی حل کنی
آخر فایل هم که دیگه تیر آخر و زد !!!
کلیپ عروسی ، تازه فیلم بردار هم باردار بود !!!
من دیگه چی بگم ؟؟؟!!!!
از صبح مغزم هنگِ
از تمامِ دوستهای قشنگ و مهربونم تقاضای یاری دارم
هر کسی یک جمله از رنج آور بودن ِ تنهایی بنویسه و لذت بخش بودنِ رابطه ی عاطفی
پیشاپیش از همتون سپاسگزارم
چند ساعت پیش که ذهنم داشت میگفت؛
تو که از شرایطت راضی هستی پس چرا میخوای خودت و اذیت کنی که چی بشه ؟؟؟
مگه همه باید زوج باشن ؟؟
مگه خوشبختی فقط به رابطه اس ؟؟؟
یهو یکی از مسئولین کمپی که قبلا توش بودم و دیدم
الله اکبر از هدایت
این مرد ، حدود 55 سالشه و تا حالا نه ازدواج کرده نه بچه ایی داره
تو کمپ که بودیم ی خانوم ایرانی که همسن و سال خودش بود ، عاشقش بود
یادمه خانومه همیشه روزهایی که این آقا کمپ بود ، موهاش و سشوار میکشید ، عطر میزد و کلی به خودش میرسید
میگفت سارا بیا بریم از جلو ساختمونشون رد بشیم تا ی لحظه ببینمش و چنان قندی تو دلش آب میشد و کلا این زن با دیدنِ این مرد اونم برای چند لحظه تمام وجودش شوق و ذوق و شادی میشد
چقدر حسِ قشنگی که ی نفر و بی قید و شرط دوست داشته باشی و لذت ببری از حتی دیدنش !!!
الان میخوام اهرم رنج و لذت بنویسم اما واقعا قسمتِ رنج آور بودنش برام ناملموسِ
استاد جان اگه مقدور بود ی تقلبی برسونید
البته ایمان دارم وقتی سوالی پیش میاد ، جواب هم بدنبالش میاد
دیروز که کامنتت رو خوندم که نوشته بودی این باگ رو شناسایی کردی که داری از تنهاییت لذت میبری و همین هم ممکنه ترمزی بشه برای ایجاد رابطه جدید، گفتم سارا راست میگه همینه، منم الان اونقدر تنهایی حالم خوبه و از اون جایی که با پدر و مادرم زندگی میکنم و همه چیز برام روی دست آماده اس، همین موضوع خودش می تونه یه ترمز باشه برای ایجاد رابطه دلخواهم
دیروز توی کامنتت نوشته بودی که تصمیم گرفتی به ذهنت بگی که هر کاری که الان داری انجام میدی و ازش لذت می بری رو، وقتی دو نفره و با شریک عاطفیت انجام بدی 1000 برابر بیشتر لذت خواهی برد
منم از همون لحظه که اتفاقا توی خونه تنها بودم و از همون کامنت خوندن شروع کردم، فرض کردم که همسر دلخواهم توی آشپز خونه مشغوله و من چون یه مقدار هم حال جسمیم اوکی نبود ،روی تخت نشسته بودم، از همونجا شروع کردم براش کامنتها رو بلند بلند خوندن، و نظر اون رو هم پرسیدن، دیدم همین یه کار چقدر برام لذت بخش تر شد، تازه خیلی از نکاتی که بچه ها گفته بودند برام ملموس تر شد انگاری دوتایی داشتیم در موردش صحبت میکردیم و آگاهانه شروع کردم به تحسینشون، کاری که قبلا وقتی تند تند و تنهایی کامنتها رو میخوندم کمتر انجامش میدادم
امروزم موقع برگشت از سرکارم، همسر دلخواهم رو تصور کردم که توی ماشین کنارم نشسته بود و با همدیگه فایل استاد رو توی ماشین گوش دادیم و لذت غروب رو تجربه کردیم و بهش گفتم وقتی تو باشی قراره همه چیز قشنگتر از الان بشه
سارای عزیزم توی دوره کشف قوانین منم این باگ رو شناسایی کردم که انگار خیلی هم از مجرد بودنم بدم نمیاد، همون جا با خودم گفتم دلیل این حرفت اینه که بیشتر داری مردهایی رو می بینی که از نظرت خیلی هم اوکی نیستن ولی اگه یکی مثل استاد بیاد توی زندگیت هم همین حرف رو میزنی؟
سارا جان من یکی مثل استاد رو توی زندگیم میخوام، تو هم همین کار رو بکن، ما دیگه آدمهای لایقی شدیم، فکر کن وقتی یکی مثل استاد توی زندگیت باشه مطمئنا زیبایی های زندگیت چند برابر و پررنگتر میشه، یکیو داری که حالت باهاش خوبه و چون رابطه ات براساس قانونه از هر بچه بازی و دلخوری و لجبازی و چیزهای منفی تهی خواهد بود، گیریم که الان داری توی بهشت زندگی میکنی ولی بهشت هم درجاتی داره، چرا به جای طبقه اولش، طبقه هفتمش زندگی نکنی
نمی دونم کجای زندگیم تصمیم گرفتم که به همه ثابت کنم که خودم تنهایی بهتر از هرکسی میتونم زندگیم رو اداره کنم و همین باعث شد زندگی من تهی از هر رابطه و عشقی باشه، ولی بعد از آشنایی با استاد و آشنایی با خدای واقعی، گفتم خدای من خالق منه و دفترچه دستورالعمل منم دستشه، وقتی این همه از ازدواج و رابطه عاطفی تعریف کرده وقتی گفته ازدواج چیز خوبیه، وقتی گفته بین شما مودت و رحمت قرار میدم، منم میخوام بهش اطمینان کنم پس من دیگه میخوام همه اینا رو توی زندگیم تجربه کنم
به قول تو تیکه آخر این فایل برای من هم یه نشونه بود که توی مسیر درستی هستم
اتفاقا دیروز عصر بعد از نوشتن کامنتم چند ساعتی در حال پیاده روی بودم و موضوع رو داشتم با خدا بررسی میکردم و کمک خواستم که راه و برام روشن کنه و بهم بگه چیکار کنم
لی لی جونم باورت میشه ؟؟؟!!
بهم گفت سارا تو داری روی ناخواسته هات توجه میکنی ؟؟!!!
تو از رابطه فراری نیستی بلکه از این میترسی ی آدم در به داغون بیاد کنارت !!!!
دقیقا همینی که شما گفتی عزیزم !!!
منم ی آدمی و میخوام که اتومات خودش در مسیر صراط المستقیم باشه و بشه بال پرواز
منم ی آدم با قلبی بزرگ و روحی آزاد میخوام
اما این ذهنِ چموش مدام در حال تمرکز روی ناخواسته هاس واسه همین هم ناخواسته ها رو گسترش میده
همینکه فهمیدیم مشکل از کجاست حله
چون ایمان دارم همون خدایی که هدایتمون کرده تا این مرحله ، قدم های بعدی هم بهمون میگه
لی لی جونم سپاسگزارتم مه نوشتی برام عزیزم ، اول صبح به خوندنِ کامنتت چشم هام اشکی شد و با قلبم سپاسگزار این هدایتی که جاری شدم
لی لی جونم ببین چه درهایی از خیر و برکت به روم باز شه
چقدر این حرفت به قلبم نفوذ کرد عزیزم
گیرم الان داریم تو بهشت زندگی میکینیم ،چرا در طبقه اول باشیم ما لایقِ طبقه 7 هستیم
عجب آگاهی نابی ،عجب هدایتِ بینظیری
عاشقتم که به خدای درونت متصلی و این دُر و گوهر ها رو منتشر کردی عزیزم
سارای عزیزم منم مثل تو یکی از نگرانی هام این بود که یه آدم بی کیفیت وارد زندگیم بشه و خودش یه ترمز بزرگ برام شده بود
ولی بعد هدایت شدم به اون آیه از قرآن که خداوند میگه برای شما همسری از جنس خودتون قرار دادیم، قبلا هزار بار این آیه رو خونده بودم ولی انگار تازه داشتم درکش میکردم
یعنی یکی مثل خودم از جنس باورها و ترسها و عقاید خودم رو خداوند وارد زندگیم میکنه
و من به لطف آموزشهای استاد، آدمی شدم که خودم از با خودم بودن لذت می برم، ترسهام کمرنگ تر شدن، ایمان و توکلم بیشتر شده و بعد دیدم که چه لذتی داره که یه آدمی با همین خصوصیات فعلی خودم کنار خودم داشته باشم
شما خودتون که خیلی قشنگ تو کامنتتون گفتید که کلامی میگم دوست دارم تو رابطه باشم اما ذهنم قبولش نمیکنه چون رابطه براش فقط رنج و سختی تعریف شده !!
بخاطر همین رنج و سختی که در گذشته تجربه کردید ذهن شما خودش ی اهرم و رنج لذت داره از لذت تنهایی که الان دارید و رنجی که در گذاشته در رابطه تجربه کردید بخاطر همینه که اون فقط حقیقتو میبینه و نمیذاره که شما بیای ی اهرم رنج و لذت جدید واسش بچینی
من فکر میکنم شما فقط و فقط با دیدن رابطه هایی که خیلی خوشبخت هستن و دارند لذت میبرند از بودن با هم دیگه و کلی اتفاقات عالی رو تجربه میکنند میتونید برای ذهنتون کمی تنهایی رو رنج اور کنید و با تکرارش میتونید این رنج و بیشتر کنید و حتی میتونید بیاید اونجاهایی که تجربه های بد داشتید رو بگردید در روابط اطرافتون عکس اون رو پیدا کنید کسانی که تجربه های عالی دارند در اون زمینه ها و حس خودتونو به بودن در کنار کسی یواش یواش به لذت تبدیل کنید و تنهایی رو رنج آور
سلام سارای عزیزم همیشه از خوندن کامنتهات لذت میبرم و درس میگیرم، من نمیتونم جمله ای برای اهرم رنج تنهایی بگم ولی میتونم بگم که رابطه ای که درسته واااقعااا باعث محدودیت نمیشه و آزادیتو نمیگیره،خودم به عینه مثالهایی دیدم که باورم نمیشد ، من بخاطر نازیبایی ها و سردی هایی که تو زندگی مادر و پدرم بود روابط عاشقانه رو تو وابستگی زیاد زن به مرد میدیدم و الگومم شده بود کانال های قری که اگه بدونی از چی حرف میزنم کامل متوجه حرفم میشی و خودم باعث شده بودم تمام آزادیم گرفته بشه و کلی مسئولیت بیخود رو دوشم باشه و کنترل گری هم بسیار و آزادیم بی نهایت محدود بود ولی روی خودم که کار کردم و با توجه به اینکه مجردی کاملا مستقل بودم کم کم آزادیم بیشتر شد و مسیولیت های بی خودی حذف شد و حالا الگوهایی هم که میدیدم عوض شدن و آخرین الگویی که دیدم واقعا تیر خلاص بود
ببین من زوجیو میشناسم از نزدیک که هر دوشون بی نهایت آزاد و مستقلن و اتفاقاا رابطه ی عاشقانه و محترمانه ی فوق العاده ای دارن منظورم از آزادی چیه، با اینکه وضع مالی آقا خیلییی هم عالی نبود پولدار بود ولی نه انقدر زیاد از همون اول بی منت ماشین خرید برای راحتی خانوم و خودش هم موتور داشت و رفت و آمد با موتور براش دلچسبتره از نظر رفت و آمد تو هر ساعتی این دختر هیچ مشکلی نداره و اونروز خونه ما بود و ساعت یازده شب رفت خونشون و فقط با یه پیامک قبلش اطلاع داد که من اینجام و حتی نگفت کی برمیگرده، آقا تو خواب خر و پف میکنه و حتی شبا پیش هم نمیخوابن یعنی تو این موردم باعث گرفتن آزادی هم نشدن ، مثلا خود من بودم پد میزاشتم تو گوشم که باهم بخوابیم، آقا عاشق آشپزیه ولی خانوم اشپزی دوست نداره اکثرا یا از بیرون غذا میگیرن یا آقا درست میکنه و خیلی کم هم خانوم درست میکنه، ببین اصلا رابطشون ازین عاشقانه های شواف نیستا، با هم مسافرت میرن ولی اگه مسافرت مثلا خانوادگی در پیش باشه و یکیشون دوست نداشته باشه بهم میگن و اون طرف یا خودش تنها میره یا دوتاشون نمیرن ، هرکسی سبک زندگی خودشو داره مثلا آقا اهل ورزش و فعالیت ولی خانوم نیست ، فیلم دیدن هاشونم اینطور نیست که حتما با هم ببینن اگه فیلمی سلیقه جفتشون بوذ با هم میبینن اگه نه هر کی فیلم مورد علاقشو میبینه، مثلا مادر خانوم تنهاست و حقوق اینا هم نداره و چند وقت پیش مدت طولانی ای بیمارستان بود و این خانوم مدام باید اونجا میبود ولی هیچ مشکلی نداشتن ، یا اوایل ازدواجشون شغل خانوم یه جوری بود که حقوقش خیلی کم بود و اصلا ارزش تایمی که میزاشت و هزینه ی بنزین و اینا رو نداشت ولی دوستش داشت، آقا بهش گفته بود نمیارزه و خوب نیست ولی اصلا تحمیل نکرده بود و تا یک سالم اونجا کار میکرد و بعدش اونجا بسته شد که درومد. آقا واقعا حامیه ولی چیزی رو تحمیل نمیکنه و برای خودش ارزش قائله
واقعاا میشه دید دو تا آدم سالم که ارزش های زندگی خودشون رو دارن با هم زندگی میکنن ، آزادی همو محدود نکردن و فقط به لذت های زندگی هم اضافه کردن و این زندگی باعث شده من رشد جفتشونو ببینم مخصوصا که خانومو از قبل میشناختم
و مهمترین ویژگی ای که قبل از ازدواج داشت با شرایط خیلی سختی که تو خونه ی باباش داشت هیچ وقت معیارهاشو پایین نیاورد و همیشه خودشو لایق بهترینها میدونست و شرایط خانه ی پدریش باعث نشد که تن به هر ازدواجی بده، یعنی من خودم بعضی وقتها میگفتم جاش بودم صد بار ازدواج کرده بودم ولی واقعا میفهمم که خودشو لایق خوشبختی مدنظرش میدونست از درون و نتیجه شم دیدم که بهترین ازدواجی رو داشت که حداقل من دیدم
خب ببین شنیدن حرفهای عاشقانه، لذت لمس شدن و نوازش شدن و نوازش کردن، صحبت کردن با کسی که دوستش داری ، نشون دادن چیزایی که برای تو زیبا و ارزشمندن به کسی که دوستش داری ، آرامشی که از هم میگیرین و تجربه های زیبا ارزش فرصت دادن به رابطه رو داره و مهمتریییین چیز به نظرم اینه که بدووونی میشههه بدون اینکه آزادی آدم گرفته بشه و استانداردهات بیاد پایین بری تو رابطه و لذتی که الان داری میبری قرار نیست کم بشه قراره تصاعدی بره بالاا، قراره چرخ دنده زندگیت روانتر بچرخه با رابطه و لذتی که ازش میبری
امیدوارم تو بهترین رابطه ایی که تو تصورت نمیگنجه بری و بهترین آدم برای تو بیاد تو زندگیت.
(و مهمترین ویژگی ای که قبل از ازدواج داشت با شرایط خیلی سختی که تو خونه ی باباش داشت هیچ وقت معیارهاشو پایین نیاورد و همیشه خودشو لایق بهترینها میدونست و شرایط خانه ی پدریش باعث نشد که تن به هر ازدواجی بده، یعنی من خودم بعضی وقتها میگفتم جاش بودم صد بار ازدواج کرده بودم ولی واقعا میفهمم که خودشو لایق خوشبختی مدنظرش میدونست از درون و نتیجه شم دیدم که بهترین ازدواجی رو داشت که حداقل من دیدم)
چقدر چقدر چقدر بینظیر نوشتی برام
چقدر زیاد من خوشبختم که دوستهای بینظیری دارم
وحیده جونم نمیدونی چه درهایی از آگاهی به روم باز کردی
چقدر قلبم باز شد
(خب ببین شنیدن حرفهای عاشقانه، لذت لمس شدن و نوازش شدن و نوازش کردن، صحبت کردن با کسی که دوستش داری ، نشون دادن چیزایی که برای تو زیبا و ارزشمندن به کسی که دوستش داری ، آرامشی که از هم میگیرین و تجربه های زیبا ارزش فرصت دادن به رابطه رو داره و مهمتریییین چیز به نظرم اینه که بدووونی میشههه بدون اینکه آزادی آدم گرفته بشه و استانداردهات بیاد پایین بری تو رابطه و لذتی که الان داری میبری قرار نیست کم بشه قراره تصاعدی بره بالاا، قراره چرخ دنده زندگیت روانتر بچرخه با رابطه و لذتی که ازش میبری)
آخه این همه آگاهی ناب ، این الماس ها که بهم هدیه دادی
همینجا ازت تشکر میکنم به خاطر کامنت های فوق العاده و توحیدی که مینویسی و من همیشه وقتی اسمت رو تو کامنتها میبینم مشتاقانه کامنتت رو میخونم تا به آگاهی هام اضافه بشه.
در مورد بحث شیرین ازدواج ؛-) به نظرم اول من باید ببینم اصلا چرا میخوام ازدواج کنم؟ راستش در مورد خودم من همون اوایل که وارد سایت شدم به دلیل تضادهایی که تو رابطه ام داشتم دوره عشق و مودت رو تهیه کردم و گوش کردم چون اولین دوره ای هم بود که تهیه کرده بودم و هنوز درکی از قانون نداشتم به صورت خیلی ملموس به یه پوچی رسیدم نسبت به ازدواج انقدر که معیارهام و دلایلم برای ازدواج اشتباه و مغایر با قانون بود، همش از خودم میپرسیدم اصلا آدم چرا باید ازدواج کنه؟؟ خب مجرد هست دیگه، چرا ازدواج کنه واقعا؟؟ فقط هم همون یکبار این دوره رو گوش کردم، البته قطعا اگه الان گوش بدم درکم بیشتر شده، تاثیر بسیااار مثبتی که این دوره رو من گذاشت این بود که من به شدت از نظر شخصیتی آدم وابسته ای بودم به همه عزیزان زندگیم و این دوره من رو از وابستگی به آدمها رها کرد و نگاه توحیدی تری نسبت به زندگی پیدا کردم ولی در مورد علت ازدواج کردن به همون دلیلی که نوشتم به یه پوچی رسیدم :-DDD
و البته یه سوال بزرگ ذهنم رو مشغول کرد که واقعا دوست داشتم بدونم استاد چرا ازدواج کرد؟؟
به مرور زمان و باتوجه به درک و مدار خودم از صحبتهای استاد به این نتیجه رسیدم که استاد همیشه میگه زندگی یک مسیر زیبا برای تجربه کردن خودمون هست که توی این جاده آسفالته زیبا که اطرافمون پر از جنگل و درخت و زیبایی هست با صدای پرنده ها ما سوت زنان از دیدن مناظر و زیباییهای اطراف لذت میبریم و رسیدن به خواسته هامون رو تجربه میکنیم تا لذت بیشتری ببریم، یعنی ما به این دنیا اومدیم تا از زندگی لذت ببریم و خودمون رو تو تمام جنبه ها تجربه کنیم، خب واقعیت اینه که من خودم به تنهایی میتونم از این مسیر زیبا لذت ببرم و خب اگه یکی باشه که جهان بینیش به زندگی عین من باشه بدون محدودیت و وابستگی ما در کنار هم میتونیم لذت بیشتری رو تجربه کنیم و واقعا به نظرم خیلی دلنشین و زیباتر و لذت بخش تر میشه این مسیر و به قول استاد تا وقتیکه در کنار هم لذت میبریم میتونیم باهم باشیم (یعنی فهمیدن همین یه جمله برای من کلی طول کشید و به نظرم مفهومش اینه که میتونی توی رابطه ت بینهایت عاشق باشی ولی اصلا وابسته نباشی)، البته این لذت از نظر هرکس یه جور تعبیر میشه، استاد همیشه میگه شما نیازی نیست کارخاصی انجام بدین فقط روی خودتون کار کنید بعد به آدم هم فرکانس خودتون برخورد میکنین، کار جهان اینه. زیباترین الگو هم در این زمینه خود استاد و خانم شایسته عزیز هستن، استاد تو دوره عشق و مودت میگه من هیچ کار خاصی انجام ندادم برای اینکه به این رابطه فوق العاده برسم، من فقط روی خودم کار کردم و جهان خودش کارها رو برام انجام داد.
سارا عزیزم نمیدونم چقدر تونستم جواب سوالت رو بدم اما هم یه حسی گفت برات بنویسم هم یه فرصتی شد تا تشکر کنم ازت به خاطر تمام کامنتهای زیبا و توحیدی که مینویسی و من از خوندنش لذت میبرم.
سارا جان من از رابطه خودم میگم امیدوارم که بتونم در راستای هدفت
کمکی بهت کرده باشم سارا جان من الان تقریبا یکسال هست مشکل جسمی دارم همسرم همه جوره کنارمه حتی تا آشپزی،شستشوی لباس،جارو گرفتن وظرف شستن حتی برا حمام رفتن بهم کمک میکنه و موهام رو شونه میزنه وباکش برام میبنده یعنی تا اصلاح ابروهام ،کوتاه کردن ناخنم وهمه اینها درحالی است که من قبل از مهرماه سال گذشته سر کار بودم همسرم که بعدازظهر میرفت مغازه به من میگفت من برسون مغازه ماشین رو بردار اینکه چه برنامه ای برا آن بعدازظهر داشتم اصلا مهم نبود هرچند من خودم میگفتم قراره امروز اینکارهارو انجام بدم میگفت باشه عزیزم مواظب خودت باش اکثر بعدازظهرها میرفتم دوچرخه سواری وپیاده روی پس نمیشه گفت داشتن رابطه عاطفی آزادی ات رو میگیره منم از تنهایی ام لذت میبرم ولی خب چیزهایی رو میتونی تو رابطه عاطفی ات تجربه کنی که تو تنهایی نداری مثل نوازش صحبتهای دوستانه وعاشقانه سارا جان گاهی وقتا نیاز هست که یکی کنارت باشه زن به تنهایی معنا نداره وهمچنین مرد سارا جان منم زندگی اولم سراسر استرس بود وهرچی که تو فکرش رو بکنی ولی سارا جان من آن زندگی را تجربه کردم که دیدم نه این زندگی ای نیست که من میخوام وهمین سبب شد خواسته جدید داشته باشم رابطه عاطفی با کیفیت بالا از هر نظر
من در زندگی قبلیم وابستگی شدید به همسرم داشتم یعنی جدا شدن ازش برام یه معجزه بود آن وقتها من با قانون آشنا نبودم ولی الان خوب متوجه میشم پلن خداوند رو در جهت رسیدن به خواسته ام
سارا جان خودت بهتر از من قانون رو بلدی مطمئن باش با صبوری واحساس خوب به جواب سوالت می رسی
فهیمه جونم من ازهمون چهارشنبه بعد از سوالم متوجه ایراد کارم شدم ، خداروشکر
من رابطه رو دوست دارم منتهی ترس از این دارم که آدم مناسبی نیاد
این خودش چند تا ترمز داره
1- من به فراوانی آدم های هماهنگ و مناسب با خودم باور ندارم
2- تمرکزم روی ترس و ناخواسته مه ، خب طبق قانون هم هر مردی و که میبینم ی باک بزرگ داره نسبت به خواسته من
برای خودم تمرین طراحی کردم که فقط به خواسته هام در مرد ها توجه کنم
و با خودم در مورد خواسته هام از یک رابطه حرف بزنم
درستش میکنم به حمایتِ الله
این ذهن من 40 سال واسه خودش هر مدلی که دلش خواسته زندگی کرده الان من با محبت و صبر میخوام تربیتش کنم تا بچه گوش به حرفی بشه
راستی فهیمه جونم نمیدونم چه مشکلی برات پیش اومده اما میدونم که بیماری و ناتوانی و قبول نکن
خیلی سال پیش که دوره های مربی گری یوگا میرفتم
ی خانومی بود که با من هم دوره بود
این خانوم ی روز داستانِ زندگیش و تعریف کرد
وقتی دوقلوهاش میمیرن دچار شک عصبی میشه و بعد از. چند ماه آروم آروم از کمر به پایین فلج میشه
الان دقیق یادم نیست که چه اتفاقی میافته براش که تصمیم میگیره دوباره به زندگی برگرده و بعد از چند سال از اون اتفاق ، با من داشت دوره های مربی گری و شرکت میکرد در سلامتِ کامل
نمیدونم یهو قلبم گفت برات این داستان و بنویسم
فهمیه جونم ایمان دارم خدایی که من و تو رو از هیچ در دلِ تاریکی رَحِم خلق کرده دوباره از هیچ متولدمون میکنه
فهیمه قشنگم دوستت دارم و تحسینت میکنم که زندگی عاشقانه و با شکوهی داری
من اگه اشتباه نکنم دیشب کامنتتون رو خوندم و خوابیدم و اصلا فکر نمیکردم که امشب هم دوباره هدایت بشم به کامنت شما
اونم از کجا
از جوابی که به کامنت خانم شهریاری دادم و 12 تا 5 ستاره گرفته بود کنجکاو شدم رفتم سراغ پروفایل خانم زارع و بعد ازجواب عقل کل ایشون از اونجا هدایت شدیم اینجا و جواب که به شما دادن و گفتم ببینم این چی پرسیده اومدم دیدم اه اینو که من دیشب خوندم و بماند
ببینید اصلا قرار نیست تنهایی رنج آور باشه و بدنبال پر کرده کفه رنج در اهرم مربوطه نسبت به تنهایی باشین ازش هم فرار نکنید اتفاقا هی که با یک چشم رنج آور بهش نگاه کنین بدتره
دو تا اتفاق میفته اول شما از شرایط الانتون ناراضی میشین میرین تو مود بد و احساس بد و …
دوما ممکنه برای فرار ازاین شرایط تن به هر مدل ازدواجی بدین
نه تنهایی خیلی هم خوبه خیلی هم اوکیه
من بهتون پیشنهاد میکنم سریال زندگی در بهشت از اول بصورت فوکوس ببینید تا متوجه منظور من بشین
استاد و خانم شایسته تا وقتی با همند دارند لذت میبرند یه جایی استاد میزاره میره با آروی مسافرت
بعد هر دوشون فایل میزارن جدا
بعد یکی با مرغ و جوجه ها کیف میکنه یکی با رفتن به مزرعه دوستش و …
لزوما این نیست که ما فقط با زوجیت بتونیم لذت ببریم و از تنهایی رنج
نه
بقول استاد فکر کنم در دوره عزت نفس میگن من به تنهایی دارم لذت میبرم و وقتی کس دیگه ای هم بیاد تو زندگیم بیشتر لذت میبرم بدون وابستگی
اگه شرایطشو دارین این دوره رو استفاده کنید و اون سریالم ببینید
••خدارو شکر تا اینجای مسیر باهم همسفر بودیم و لذت بردیم چقدر مناطق زیبا دیدیم چقدر تحسین کردیم چقدر خندیدیم چه اتفاقات بینظیری رخ داد.
••خدایاشکرت در طول این سریال ،خیلی از دوستانمون سفر کردند تجربه های قشنگشون رو به اشتراک گذاشتن و از خوندنش ذوق کردیم .
••خدایاشکرت همه باهم رشد کردیم بزرگ شدیم و ذره ای به خداوند مهربان نزدیکتر شدیم.
••خدایاشکرت در حین این فصل از سفرنامه،مهمترین و اصلی ترین سرمایه گذاری برای زندگیمون یعنی دوره احساس لیاقت روی سایت قرارگرفت و خداوند هدایتمون کرد برای تهیه و استفاده از دوره ای به شدت حیاتی و لازم .
•• خدایاشکرت برای جهان بینظیرت که کلی زیبایی داره هوش از سر انسان میپرونه بس که شگفت انگیزه
••با دیدن زیبایی های این قسمت ،صدای واضحی از اعماق وجودم شنیدم که میگفت نجمه توام باید زیبایی های این کره خاکی رو تجربه کنی، تو لیاقتش رو داری، جهان زیبا برای تو آفریده شده، خودت رو محدود نکن ،از هرفرصتی برای تجربه شگفتیهای جهان استفاده کن !!
این صدا اونقدر واضح بود و حرفهایی که زد اونقدر با خواسته های من هماهنگ بود که تمام تنم لرزید و اشکم در اومد.
پروردگارا راه نشانم بده
اینروزها مدام از سفر رفتن،طبیعت ، گشت وگذار نشونه میبینم و این نشونه ها نقشه راهه خیلی واضح بهم میگن دنبالمون کن منم تاجایی که بتونم به ندای درونم لبیک گفتم…
مثلا باوجود خوب بودن شرایط کاریم،اما حسم بهم گفت قرارداد جدید نبند و بگو قصد ادامه کار نداری!! خب یکم کلنجار رفتم با خودم ولی بیادآوردم که از روز اول مهاجرتم با خداوند عهد بسته بودم که هرچی شد بگم الخیر فی ما وقع و همیشه تسلیم امر خودش باشم . دلم محکم میشه وقتی تسلیم امرش هستم استاد رو به یاد آوردم که چطوری تسلیم امر خدا بوده و شرایط به نفعش شده ،منم خیلی زود راضی شدم که قاطع تصمیمم را به مدیرم اعلام کنم . با وجود اینکه هیچ ایده ای برای اینکه چه کاری قراره انجام بدم ندارم اما احساسم به شدت عالیه و هیچ نگرانی ندارم حسم اونقدر خوبه که مدام بغض میکنم واشکم میاد از شدت اتصال عمیق به خالقم.
دوس دارم تمام اتفاقاتم رو بنویسم تا ردپایی باشه که بعدها بخونم و اینروزها رو بیاد بیارم.
تو کامنت قبلی نوشتم که خداوند خیلی واضح بهم گفته چندروزی برم شمال ،چندتا ازشهرای ساحلی رو بگردم غذای محلی رو بخورم با افراد مختلف ارتباط بگیرم و تنهایی خوش بگذرونم اول خداروشکر میکنم که هیچ ترسی از تنها سفر کردن و سوییت اجاره کردن و اینچیزا ندارم چون تکاملم رو خیلی خوب طی کردم و تو این موارد شجاعتر شدم ، دوم اینکه بسیار بسیار خوشحالم که بهتر از قبل میتونم صدای الهاماتم رو بشنوم و خوشحالترم که راحتتر از قبل به الهاماتم عمل میکنم …… تمام این مسیر برام لذت بخشه چون گذشته خودم رو بیاد دارم….
•• بینهایت خوشحالم از دیدن این قسمت جدید چون تمام سلول به سلولم در حال لذت بردن شده بود، ثانیه به ثانیه اش شکرگزاری کردم و لبخند روی لبم بود خدایا شکرت برای احساس خوبم .
••چقدر لذت بردم از دیدن چهره شاداب و جذاب شما دواستاد عزیزم چقدر زیبا شدین چقدر احساسم بهتون متفاوت بود امیدوارم روزی از نزدیک ببینمون و باهمدیگه سفر بریم.
چون موسی آن مدت را به پایان برد و با خانواده اش رهسپار [مصر] شد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، [می روم] شاید خبری از آن برای شما بیاورم یا پاره ای از آتش را می آورم تا گرم شوید.
چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان،
سلام و عشق و ارادت خدمت استاد الاساتیدم و بهترین درودهای خدا تقدیم یار بهشتیشون.
سلام به همه عزیزان و رفقای جان.
نمی دونم اون زمانیکه موسی به خانواده اش گفت صبر کنید تا برم از اون آتش بهره ای براتون بیارم تا گرم بشید یا خبری بگیرم، چه مدت طول کشید تا برگشت. چه برگشتنی! مدهوش و شیدای دیدار…. یک لحظه ناخودآگاه خودم رو بجای موسی تصور کردم که رفتم از سر درماندگی توی بیابون و باد و بوران تقاضای کمک بکنم، دنبال یه شعله کوچیک آتش می گردم و بعد به جایی هدایت میشم که صدایی به من میگه تو در وادی ایمن و بقعه مبارکه طوی هستی. فاخلع نعلیک کفشاتو دربیار. من رب هستم. من همونم که در دلت پنهانم کردی و به اتکای من از کشته شدن به این بیابون گریختی. و من در همین بیابون باهات قرار گذاشتم.
حالا بیاد پیش خانواده چی بگه؟ اصلا این آدم همون آدم سابقه مگه؟ شخص ذات مقدس خدا باهاش حرف زده. دیگه شده موسی کلیم الله.
هم کلام خدا شده.
چقدر من لذت میبرم وقتی از موسی میخونم. چقدر بهم آرامش میده که من میتونم کسی مثل موسی بشم. و هستم. چون من یک انسانم و موسی هم….
خدا منو با همون عشقی آفریده که موسی رو…
الهی چه میکنی با من؟ به خودت پناه میارم از دور شدن از خودت.
ابتدای فایل که اون صحنه بی نظیر دریاچه رو نشون دادید، اون آب گاه زمردین و گاه لاجوردی، با طراحی دست هنرمند پرورگار که بر اساس گیاهان کف دریاچه منحنی های رنگارنگ ایجاد کرده بود، اون نسیم پاک که موجهای رقصان روی آب پدید آورده بود، اون درختچه های شاد و جوان، کوه های عظیم و قوی که نگهبانان شایسته این طبیعت هستند، منو حیران کرد.
اما تیر خلاص اونجایی به قلبم خورد و اشکهامو سرازیر کرد که بنده سپاسگزار و شایسته رب العالمین رو دیدم که رو به دریاچه در حال نیایش و حل شدن در این معجون طبیعت بود.
چه سزاوارانه استاد همه ما رو، بلکه همه دنیا رو از دریچه دوربین درون به دور سر این بانوی پرچمدار توحید چرخوند و ما رو طواف داد. زیارتمون قبول!
با هم رفتیم و رسیدیم به خونه جدید و حیاطش.
خدای من مگه میشه آخه؟ این صخره ها به تنهایی برای دل من حکم مسکن دارن، چه برسه به آرامشی که در عین هیجان از اون دره و کوه و درختاش گرفتم.
خدایا با چه زبانی اینهمه زیبایی رو شکر کنم. خدایا توانی بده با تمام روح و جسم و جانم سپاسگزارت باشم.
خداوندا چقدر عشق بین این زوج زیباست. چقدر از وجود هم انرژی الهی می گیرن.
مریم خانم عزیزدلم هزار ماشاالله به دستای هنرمندتون. از هر انگشتت هزار تا هنر می ریزه. اتفاقا برام سوال بود که توی سفر چطوری به ظاهرت رسیدگی میکنی. بعد با خودم گفتم انقدر این خانم تکاملش رو عالی طی کرده، انقدر در کنار استاد عزت نفس و اعتماد بنفسش تقویت شده و انقدر مهارتهاش رو بالا برده که به سادگی از پس هر کاری برمیاد، ولی واااااقعا فکرش رو نمی کردم که کوتاهی موهات رو هم خودت انجام بدی. بقول عادل فردوسی پور «وحشتناک» دمت گرم.
اون چشمه فوق العاده رو که دیدم انگار قلبم لای اون سنگها و توی طبقه های مختلف آب جا موند. دیگه نفسم بند اومده بود و دستام یخ کرده بود وقتی استاد می گفت ببیییین آبش یخه! این دقیقا طبیعتیه که من بیشتر از هر نوع طبیعت دیگه دوست دارم. درختای بلند، چشمه ای که از زمین سنگلاخی میجوشه، کوه و دره پر از درخت، نه زیاد بارونی و نه زیاد خشک، هوای کوهستانی رقیق و پاک.
گوشتای برشته رو بنازم که بوشون تا اینجا اومد! و چه ترکیب جادویی شد اون غذای لذیذ و صدای بارون و تگرگ. الهی شکرت چه به موقع همه عناصر طبیعت کارشون رو به درستی و هماهنگی با هم انجام میدن.
دلم میخواد این وجه از وجود شما استادای عشقم رو با صدای بلند فریاد بزنم. شما الان با پول توجیبی سفرتون میتونید یه راسته طلافروشای شهر ما رو بخرید ولی مریم جان یه سکه روی زمین پیدا میکنه و اینجوری ازش سپاسگزاری میکنه و تو کیفش نگه میداره.
این یعنی آهنربای پول شدن. همین عزت و احترامی که به یه سکه در ظاهر ناچیز می گذارید باعث میشه هرجا در هر موقعیتی حتی وسط طبیعت وحشی کلرادو پول خودش بیاد عین هلو بپره تو گلوتون.
رفتار عاشقانه و محترمانه ما با پول چه اون پول از نظرمون کم باشه چه زیاد، باعث میشه اون پول بره رفقاش رو صدا بزنه و بگه بیایید من یه ارباب خوب پیدا کردم اونجا وضعمون خوب میشه بریم بهش خدمت کنیم. و این میشه ثروت.
خداحافظی شیرین شما استاد قشنگم و مریم جان نازنینم با حیاط خونه قشنگتون و تمام المانهای مهربون و بخشنده اش زیباترین قاب تصاویر سفرنامه است. چون توش امید هست. امید به دیدن زیبایی های بیشتر. ایمان به دست و دلبازی خداوندی که اینهمه نعمت رو بی حساب به ما ارزانی داشته.
اگر این ایمان و امید و اطمینان نبود چطور می تونستیم از زیبایی ها و نعمتهای زندگیمون دل بکنیم و گذر کنیم؟
استادهای عزیزم ازتون یک دنیا سپاسگزارم بابت این درسی که من آموختید.
رفتیم و رسیدیم به یک همزمانی شاهکار دیگه: عروس و دامادی که زیبایی شروع زندگی مشترکشون رو پیوند زدن به این آتلیه فوق لاکچری خداوندی.
عشق کردم از دیدن هیجان و شادی ای که توی صورت اون دوتا جوون زیبا موج میزد. چه لباس ساده و شیکی تن عروس خانم بود. چه صورت و اندام زیبایی داشتن هردو. براشون عشقی به زیبایی عشق بین استادهامون از خدا آرزو کردم.
و برام خیلی جذاب و زیبا بود که خانم عکاس باردار بود و پا شجاعت و عشقش پا در دل کوهستان گذاشته بود تا لحظات عشق یک زوج دلداده رو ثبت کنه. چه کاری زیباتر از ثبت لحظه عشق.
الهی شکرت کامنتم رو با لبخند در حالی به پایان می رسونم که باد خنک و خوشبو شده با عطر نم بارون از تراس خونه قشنگم بهم میخوره و صدای نم نم بارون برام آواز نعمت و عشق بی حساب میخونه.
پروردگارا ازت برای همه لحظاتم سپاسگزارم.
استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته ام عااااااشقتونم. خدا شما رو برای ما حفظ کنه. می بوسمتون.
چقدر امروز صبح با این آیه هایی که نوشتی غرق در احساس شادی شدم ،چقدر اشک ریختم و تکرار کردم
ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدهً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی
خدایا! سینهام را برایم گشاده گردان و کارم را آسان کن و لکنت از زبانم بگشا تا سخنشان را بفهمم! پروردگارا! به من شرح صدر عطا کن و گره در کارم میفکن تا زبان مرا به سادگی بفهمند!
و العان با خوندن این کامنت دوباره همینها رو بالذت میخونم، البته با برداشت متفاوت دوست عزیزم سعیده جان
انگار برای من نوشتی ،چون با حال نچندان خوب از فراق محبوبم ،رب مهربانم که خودم به خودم ظلم کردم و برای چند روزی از اون رابطه فوق العاده و پر از حس آرامش اندکی دور شده بودم، قرآن رو باز کردم و گفتم : خدایا من بر خودم ظلم کردم ،خدایا من به هر خیری از جانب تو محتاجم ،لا الله الا انت سبحانک ،انی کنت من الظالمین ،
و دقیقا از آیه شروع به صحبت با من کردکه ..چون موسی آن مدت را به پایان برد و با خانواده اش رهسپار [مصر] شد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم…
چقدر زیبا نوشتی فرق من با موسی چیه
اون هم بنده خدا بود ،و من هم هستم
او از دست تضادها به خداوند و بیابان پناه آورده بود و خداوند اینچنین مکالمه ای رو باهاش آغاز میکنه و من هم از دست تضادها و باور های مخرب و فرکانس های ناحالب خودم به خداوند و این سایت توحیدی پناه میارم
خیلی زیبا نوشتی :خدایا از خودم به تو پناه میبرم
از ترس دور شدن از خودت به تو پناه میبرم
نمیتونم حال موسی رو موقع برگشت متصور بشم ،با تون همه نشانه و درخواست های که میگه و اجابت میشه
خداوند رو سپاسگذارم که هدایت شدم به خوندن این کامنت زیبا و این رو هدایتی میدونم از سمت پروردگار مهربانم
در پناه مهربانترین و نزدیکترین و قدرتمند ترین،در آرامش و با لذت برسی به آرزوهایت
فرنگیس نازنینم سلام عزیزم. درود به اون لبخند شیرینت که از قلب پاکت برمیاد. الان دقیقا وقت سحره و صدای نم نم بارون داره به تیک تاک ساعت غلبه میکنه.
بخاطر اینکه ترانه عزیزم کمی آبریزش بینی داشت و بینیش کیپ شده بود تو نفس کشیدن اذیت و بود و چندین بار از خواب بیدار شد و گریه کرد و این باعث شد من هم نتونم بخوابم.
و اما نکته مثبت ماجرا. شروع کردم به شکرگزاری و درخواست دادن به رب نازنینم. باورسازی و تصویرسازی از اتفاقات مورد علاقه ام. سعیم بر این بود که چشمامو با نور گوشی اذیت نکنم اما دیگه نتونستم فراق سایت و کامنتای بچه ها رو تحمل کنم و بالاخره دست بردم به گوشی و نقطه آبی جذاااااب برام چشمک زد.
چقدر اشک ریختم با خوندن کامنتت. چقدر قشنگ حس زیبای دلت رو درک کردم و برای هردومون بلکه همه رفقای سایت دعای توحید و ایمان کردم.
باور کن سریع الاجابه بودن پروردگار رو همین الان تجربه کردم. گفتم خدایا بینی ترانه منو باز کن بتونه بخوابه بچه ام اذیت نشه. ولی نمی دونم چرا مشرکانه فکر کردم حالا امشب اینطوریه ولی صبح که بیدار شه خوب میشه؟
باور می کنی همون لحظه بینیش باز شد و الان نیم ساعته که داره با دهن بسته راحت نفس میکشه و خوابه؟
فرنگیس جانم کاش بتونیم به این ذهن منطقی لامصب بفهمونیم همه چیز در نظر خدا همینقدر ساده و سریع میتونه حل بشه. به چشم بهم زدنی. حتی وقتی باور نداشته باشیم خدامون انقدر کریم الصفح و بخشنده و بخشاینده است که به ناامیدی و محدودیت ذهن ما نگاه نمیکنه، بلکه به روش خدایی خودش عمل میکنه.
ازت ممنونم که برام نوشتی عزیزم. و این باعث شد نیایش صبحگاهیم رنگ و بوی بسیار زیباتری به خودش بگیره. ممنونم از خدای خوبم که دوباره نعمت اشک عشق و شوق رو بهم هدیه داد.
دوسه هفته ای که مهاجرت کردمو و هنوز نتونستم آزادی زمانی روتجربه کنم و وقتمو برنامه ریزی کنم،دلم به شدت برای خوندن کامنتهای شما و بقیه دوستان پر میکشید و بلاخره امروز طی معجزات عالی خداوند شرایطی پیش اومد که کارم سبکتر شد و من بینهایت خوشحالم و از تک تک دقایقم استفاده کردم ، نوشتن پاسخ برای شما ودوستانی که کامنت عالی مینویسن رو خیلی دوس دارم و خوشحالم تونستم براتون پاسخ بنویسم و همینطور بینهایت خوشحاام که تونستم کامنتت را بخونم و لذت ببرم.
دوست ارزشمندم امیدوارم در پناه رب تعالی شاد و ثروتمند باشی.
سلام به شما گل زیبا و خوش اندام با اون نگاه پاک و لبخند قشنگت. نجمه جانم از خدا می خوام بخاطر این جرأت و جسارتی که برای مهاجرت(نمی دونم به کجا) به خرج دادی بهت خیر بی حساب برسونه، از جاهایی که فکرش رو نمی کنی بهت روزی و برکت و مهربانی و آسانی و فراوانی بباره.
ازت بی نهایت سپاسگزارم که حس خوبت رو با من شریک شدی و برام نوشتی. قطعا تجربیات شما میتونه راهگشای خیلیها از جمله من باشه.
در دستان امن پروردگار ایمن و آسان و پربرکت باشی عزیزدلم.
و یه چیزی که خیلی بولده برام و همیشه دقت میکنم؛ توی نوشته هات یک دونه غلط املایی نداری. خیلی قشنگ پاراگراف ها دستهبندی میشه( نمی دونم چرا ولی این خیلی برای من مهمه، مطمئنا از یه احساس ارزشمندی و احترام میاد هم برای خودمون و هم برای دوستی که میخونه )
عاشق سبک سپاسگزاری هاتم، اصلا جملاتی که انتخاب می کنی، تحسین هایی که از استاد و مریم جان داری کاملا مشخص از دل میاد به خاطر همینه که “لاجرم بردل میشینه” و من رو به وجد میاره
چه لذتی بالاتر از این که بدونی تنها راه رسیدن به خواسته هات لذت بیشتره خدایا بینهایت سپاس
خدایا تو را سپاس بابت این دوستان فوقالعاده ای که دارم، از خدای بزرگ بهترین ها رو برات آرزومندم خوش قلب جان
نرگس زیبای گلستان سایت، چه ترکیب خوش عطر و خوش منظری شده نام و فامیلیت. و حتما برازنده این قلب پاک و مهربونته.
عزیزدلم با چشم زیبابینت دیدی و این زیبایی ها حتما چندین برابر به خودت برمی گرده. از یه جایی به بعد سعی کردم برای دلخواه خودم و خدای خودم بنویسم نه برای عزیز شدن بین جماعت. که البته عزیز شدن بین این جماعت عباسمنشی لیاقت بزرگی هم می خواد. اما نکته اینجاست که وقتی عزیز خدا بشی میتونی عزیز جماعت خداشناس و خداجو هم بشی.
هیچ ادعایی ندارم و در محضر کلی استاد که استاد بزرگمون پرورش داده و خدا به همه مون لطف و محبت گسترده داره دارم یاد می گیرم. خوشحالم که دارم رشد می کنم و از تکاملم خجالت نمی کشم. من همین اندکی هم که الان هستم قبلا نبودم. پس خداروشکر.
در مورد نوشتار و پاراگراف ها گفتی و لطفت رو به من هدیه دادی. ممنونم. شاید دلیلش این باشه که ذهن ریاضیاتی و طبقه بندی شده ای دارم و از طرفی تمام پایان نامه کارشناسی ارشدم رو خودم تایپ کردم. یه جورایی عادت کردم به تمیز نوشتن.
برات خیر و برکت و عشق و آرامش بی حساب آرزو می کنم.
واااااای خدایا چه نعمتی چه ثروتی یه بسته کادو شده از طرف دوست و خواهر بزرگترم، عشق قشنگم وجیهه بانوی زیبا!!!! الهی شکرت چه سورپرایزی!
من عاشقتم به شخصه. اصلا عشق بین شما و عمو سیدحبیب جان برای من الگو شده. دیشب به ابراهیم جانم معرفیتون کردم و داستان سفر back pack تون رو براش گفتم چقدر خوشش اومد و تحسینتون کرد. تنها چیزی که پرسید گفت بچه کوچیک ندارن؟ گفتم نه فکر کنم فرزندشون بزرگ باشه. گفت خوب ماهم ترانه یکم بزرگتر شد تنهایی میریم.
اینجوری دارید به من کوچکتر با رفتارتون درس میدید.
چندین سال پیش توی اتوبوس واحد نشسته بودم یه بنده خدایی اومده بود دستشو جلوی مسافرا برای پول یه لقمه نون دراز کرده بود و می گفت «خدا به اندازه دلت بهت بده». این جمله سالهاست با منه و دارم به وضوح همه جا می بینم که قوانین ثابت خدا دارن به هرکس به اندازه وسعت دلش نعمت و برکت و ثروت میدن.
برای قلب بزرگ شما پاداش بی حساب آرزو می کنم. می بوسمت عزیزم و امیدوارم در بهترین زمان و مکان ملاقاتتون کنم.
خب تصور من در گذشته این بود که خدا فقط با افرادی خاص صحبت میکنه و حتما باید پیامبر یا … باشی تا به یک شرایط عرفانی و روحانی خاص برسی و رسالتی بر دوشت گذاشته بشه
تا اینکه اون تصادف و اون عروج پس از تصادف برام رخ داد و چیزهایی دیدم که هرگز فکر نمیکردم من هم لایق چنین شرایطی باشم و بتونم اون همه شگفتی از جهان هستی و خداوند رو ببینم.
تو این سایت جایی برای تعریف اون وقایع ندیدم اما به چندتایی اشاره کردم
مثل همون ماهیت خداوند که قبلاً فکر می کردم از عشق مطلقه که بعد از اون دیدار فهمیدم
خدا ترکیبی از عشق و آگاهیه و بعد ماهیت خلقت انسان رو درک کردم که مارو از عشق مطلق آفریده بود و…
باید خودمون در پی آگاهی باشیم و تجربه کسب کنیم و ماموریت انسان
بردن این تجارب به پیشگاه خداونده در روز حشر و میعاد
و جالب اینکه هیچ تجربه ای شبیه به دیگری نیست و نباید باشه
این خودش یه دنیا توش حرف و آگاهی بود
من تا قبل از این عروج نمیدونستم
ز کجا آمدمو آمدنم بهر چه بود
اما الان با تمام جزئیاتش میدونم و در پایان به من گفته شد هرچه دیدمو بیان کنم که هنوز نتونستم و شرایطش پیش نیومده
اما منظورم از این تعاریف این بود که احساس لیاقت هیچ ربطی به جایگاه انسان نداره و بقول شما
خدا بین ما و موسی فرقی نداشته
و برای خدا سعیده و موسی هر دو ارزشمندند و خداوند عاشق تمام بنده هاشه و هرکس اینو باور کنه و به خدا اعتماد کنه قطعا به تمام پاسخ ها و تمام خواسته هاش میرسه
همونطور که من به تمام پاسخ هام رسیدم و چیزهایی رو دیدم که حتی موسی ندیده
چون من قرار نیست تجربه موسی رو ارائه بدم
من بعنوان حبیب تجارب خودمو عرضه میکنم
و در پایان بقول شمس شکرریز تبریز
« درجهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یک گناه و آن جهل است»
من بیشتر مفتخرم که میتونم شما رو عمو صدا کنم. عین دانش آموزی که معلم ریاضیش اومده بالاسرش و یه نگاه مهربون بهش انداخته، از خوندن اینهمه مهر و محبت شما هم بیش از حد خوشحالم هم دست و پام از هیجان داره می لرزه.
از تجربه بعد از تصادفتون نوشتید که من هیچی ازش نمی دونم و اولین بار بود که در این مورد می خوندم. اما هرچه بوده در پاسخ فرکانسهای قوی خودتون برای دریافت هدایت واضح الهی بوده. من معتقدم به هرکسی به اندازه ظرفش داده میشه و همین موقعیت تصادف و عروج در کسی دیگه با پس زمینه ذهنی و قلبی متفاوت قطعا می تونست متفاوت باشه و اون رو به این حد از عرفان و خداشناسی نرسونه. چه بسا برعکس مایه بدبختی و دوری از پروردگار هم بشه.
حالا بهتر می فهمم اینهمه شهد وشکر کز سخنتون می ریزه، اجر صبری است کز آن شاخه نباتتون دادند.
من با آموزه های استاد عباسمنش دارم تاتی تاتی یاد می گیرم که خودم رو به عنوان خلیفه الله بیشتر دوست داشته باشم و لایقتر بدونم. قبلا حتی در لایه های عمیق ذهنم هم نبود که من و موسی یکی باشیم از نظر خدا. ولی الان با اینکه هنوز ذهنم خیلی مقاومت داره اما وقتی کمی آسمون قلبم صافتر میشه و گرد و غبار ازش به واسطه اتصال به ذات ربانیش زدوده میشه این آگاهیها به زبونم بی اختیار جاری میشه.
چقدر زیبا بهم یاد دادید که ما وجودمون عشق مطلق نیست بلکه خداوند اساس و پایه عشق رو در وجودمون کاشته و از ما خواسته ساختمان آگاهی رو خودمون روش بنا کنیم. این نکته برای من کاملا جدید بود و از این زاویه به وجود خودم هیچوقت نگاه نکرده بودم.
ازتون بی نهایت سپاسگزارم و همیشه از برکت وجودتون بهره می برم.
براتون تصاعد عشق و برکت و نعمت و ثروت آرزو می کنم. و البته آگاهی بیگران.
سلام به محرم راز من حامی و یار و عاشق همیشگی من سلام به رب من
سلام به امروز با تمام زیباییهاش
و سلام به استاد که این بزم خدایی روبه راه انداختن
سلام به مریم نازنین بهترین همراه همه ما
و سلام به دوستان معنوی که خیلی برام عزیز هستن و خیلی دوستشون دارم
خیلی حس غرور و افتخار دارم که عضو این خانواده هستم.
خدایا شکرت که سریع الجوابی خدایا شکرت که هستی و این همه زیبایی رو سهم من کردی.تمام این فایلهای سریالها هر کدوم دریایی از زیبایی هستن. و هر کدوم فضای زیبای منحصر به فرد خودشو داره و این فایل امروز که فوق زیباس برام و برای من جنس زیبای خاصی داره.
وقتی که مریم زیبا داشت موهاشو کوتاه میکرد و اون جور استاد قربون صدقش میرفت و بهش ابراز عشق داشت اینقدر این عشق رو خالص و زلال و واقعی حس کردم که چند دفعه فیلم رو برگردوندم از اول نگاه کردم .هرچند من درک نمیکنم که چرا مریم با ارایشگاه رفتن راحت نیست چون خودم اینطور نیستم. ولی واقع مریم جان زیبایی درونی و بیرونیش باهم درامیخته شده و گیرایی عمیقی داره من که اینطور میبینمش.
من آهنربای پول شدم
این حرف خیلی عظیمیه .این خیلی برام بولد بود و اصلا ماتم برد به مریم. به باورش و به تصدیق بالحسنی ش. بله آهنربای ثروت شده و لایق کفش 350 دلاری هست که پاش راحت باشه و راحت پیاده روی کنه.
سکه رو برای برکت نگه میداره و استاد میگه و برکت این آب رو ببینید.همه چیز یکیه. برکت پوله برکت آبه برکت سلامتیه برکت عشقه. و همش از خداست.
واااو وقتی تگرگ شروع به باریدن کرد پریدم هوا و دوبار تا حالا اون تیکه رو نگاه کردم با چشمانی پر از ذوق . به طرز ویژه ای زیبایی بارون و تگرگ و برف رو عاشقشم.نمیدونم چرا اما نسبت به بارون عین بچه ی رهایی هستم که کادو یه اسباب بازی که دوست داره رو بهش دادن.
و ادامه این زیبایی ها و برکات ایات قران که بعد از فایل که از خدا خاستم نشانه ای بهم بده برای من اومد:قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلکم و لکن الله یمن علی من یشاء من عباده و ما کان لنا ان تاتیکم بسلطن الا باذن الله و علی الله فلیتوکل المومنون.(11) و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علی ما ءاذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلین.(12) (سوره ابراهیم) خداوند با تاکید بم گفت توکل کن نترس من کمکت میکنم اقدام کن.بعد رفتم دوباره تو سایت زدم رو نشانه روز. اگر گفتید چی اومد؟ بله فصل 5 کتاب رویاها ها و ماجرای ترس و ایمان آن شب معروف استاد. قسمت پنجم :ایمان راستین. ایمانی که جسارت بت میده بری تو دل ترسات . شما اگر جای من بودی چکار میکردین. من که این نشانه ها رو لبیک گفتم و اقدام کردم و رفتم تو دل کار و ترس ها و اونجاهایی که نگرانشم که بلد نیستم رو هم سپردم به خدا که خودش قد هدانا سبلنا باشه برای من.نجوا میاد که اره اما واقعا معلوم نیست تصمیمت درسته یا نه. من میگم درست هم نباشه و نتیجه بد بشه هم اشکال نداره. یاد میگیرم. سرمو که نمیبرن. از شک و اقدام نکردن بهتره. من اینها رو نشانه دیدم و بر اساس اونها تصمیم گرفتم. مابقیش با خدا.اینجا مینویسم یه ردپا بعد ببینم چی میشه.نجواها رو مینویسم که بعد بهشون بگم ببینید اینطور که میگفتی نشد.مثلا نجوای شیطان میگه بابا اوکی که میخای کار کنی و سمت خودت رو انجام بدی اما دیگه که نباید اینقدر اذیت کنی خودتو.کی گفته باید سختی بکشی .منم بهش میگم خدا تازه بهم گفت تو اقدام کن اصلا اونطور که فکر میکنی سخت نیست اصلا. بهش میگم حالا وایسا . معلوم میشه. من اون نشانه ها رو قبول کردم. کار هرچقدر الان سخت بنظر بیاد اما و ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی.
و توکل میکنم به خدا و پناه میبرم به خدا و نگرانیهامو میسپارم به خدا.راستش فکر میکردم اگر این کارو قبول کنم چه فشار فکری رو به خودم دادم اما همین الانش با این فکر که نهایتش خراب میشه من فقط اعتماد کنم و اقدام کنم .اصلا زیاد نگران نیستم و این خودش اولین اسان کردن خداست برای من
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی
سلام به همه همسفران عزیزم
خدایا ازت سپاسگزارم که در مدار دیدن این زیبایی ها و دریافت این آگاهی های ارزشمند هستم
استاد جان چقدر این مدت که دارم سریال سفر به دور امریکا رو نگاه میکنم به دیدن زیبایی ها هدایت میشم و چقدر حالم عالی شده چقدر فرکانس هام مثبت تر شده
وقتی احساسم خوبه خیالم راحته و میگم مسیرم درسته
خدایا شکرت
تو قسمت 207 که شما از سنجاب ها فیلم گرفتین دیدن سنجاب ها برام خیلی جالب و لذت بخش بود واقعا از ته دلم ذوق کردم و تحسین کردم و تو کامنتم نوشتم تا حالا سنجاب به این زیبایی ندیده بودم
چند روز پیش رفته بودیم یه باغ برای عکاسی دقیقا عین همون سنجاب هایی که من تو اون فایل دیدم و اونجا از نزدیک دیدم
دقیقا همون اندازه همون رنگ همون طرح
خیلی زیبا و ناز بودن و برام جالب بود وسط شهر تونستم سنجاب ببینم چون همیشه فکر میکردم فقط تو جنگل یا طبیعت های بکر هستن
و اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که من دقیقا عین این سنجاب ها رو چند روز پیش تو سریال سفر به دور امریکا دیدم
و بالاخره هرروز از یه طریقی خدا هدایتم میکنه به دیدن زیبایی ها
و امروز هم تو این فایل بارون و تگرگ دیدم و یه اتفاق جالب افتاد که
امروز هوا آفتاب بود ولی باران میومد و یه صحنه رویایی درست شده بود
چون نور خورشید میخورد تو قطره های بارون و فقط میتونستی سپاسگزار باشی و بس
و استاد جون ازتون یاد گرفتم که
باران رو نماد ثروت و فراوانی و برکت ببینم و نشانه ای ببینم از طرف خدا برای ورود نعمت ها و ثروت های بیشتربه زندگیم
خدایا شکرت
چقدر آخر فایل و دیدن اون خانوم که از عروس و داماد عکاسی میکرد برای من نشونه بود
خانوم شایسته ممنونم که این صحنه رو فیلم گرفتین
خیلی حالم عالی شد با دیدن این صحنه و کلی اون خانوم و تحسین کردم
همچنین سادگی این عروس و داماد چقدر قابل تحسین بود
خدایا چقدر ساده بودن بدون آرایش بدون زرق و برق بدون شلوغ کاری
چقدر این ساده بودن عالی و لذت بخشه
چقدر چهره های زیبا و دلنشینی داشتن چقدر انرژی خوبشون شون از چهره هاشون مشخص بود
خانوم شایسته عزیز کفشهای جدیدتون مبارکتون باشه
استاد چقدر زیبا گفتین آرایشگاه سیار خصوصی
منم الان مدت هاست آرایشگاه نرفتم و همه کارهام و خودم انجام میدم
من قبلا خیلی رو ابروهام حساس بودم و یه آرایشگاهی بود که من حتما حتما باید میرفتم اونجا
همیشه که میرفتم وقتی برمیگشتم عصبی میشدم انقدر که من اونجا معطل میشدم و واقعا میدیم مثلا 4 یا 5 ساعت من هدر رفته برای یه ابرو برداشتن
اوایل که تو این مسیر نبودم اصلا متوجه نبودم که این چه کاریه آخه ؟
یه بار از خودم نپرسیده بودم که
یعنی وقت من انقدر بی ارزش هست که 5 ساعت من برای یه ابرو برداشتن هدر بره ؟
تازه این فقط برای ابرو بود حالا بماند که یه روز دیگه یه تایم دیگه برای ناخن درست کردن باید میزاشتم
یه روز دیگه برای مو رنگ کردن و ………..
چقدر از زمان و انرژی من تو آرایشگاهها میگذشت و مثلا به خیال خودم داشتم به خودم میرسیدم ولی یک هزارم اعتماد به نفس الانم رو نداشتم
تازه خوشحالم بودم
ولی کم کم که اومدم تو این مسیر انقدر چیزهای دیگه برام مهم و با ارزش شدن که کم کم یادم میرفت که برم آرایشگاه
انقدر زمانم برام با ارزش شد که دلم نمیومد بخوام با معطل شدن تو آرایشگاه هدر بدم
کم کم شروع کردم خودم ابروهام و مرتب کردن و گفتم حالا یه ذره هم کج و کوله بشه مگه چی میشه؟؟
انقدر این کار و انجام دادم که کم کم یاد گرفتم و گفتم عععه چقدر خوب اینطوری میتونم هر مدلی که خودم دوست دارم به ابروهام بدم
وای که چقدرالان خودم و بیشتر دوست دارم و میپسندم
و آخرین باری که رفتم آرایشگاه که موهام و رنگ کنم رفتم پیش دختر خالم
و بهم گفت این رنگ موهای طبیعی خودته؟ گفتم آره
گفت همه میان میگن موهای ما رو این رنگی کن بعد تو میخوای موهای به این قشنگی رو رنگ کنی که چی بشه؟ واقعا همه آرزشونه موهای تو رو داشتن
از اون روز دیگه موهام و رنگ نکردم و به خودم گفتم حالا یه مدت بزارم موهام رنگ خودش باشه
یعنی من الان میفهمم که چقدر همین موهای طبیعی که خدا بهم داده زیباتر هست ولی من حتی یه بار هم به این موهام توجهی نکرده بودم و فکر میکردم اگه موهام و رنگ کنم یعنی برای خودم ارزش قائل هستم
من ارزشمندی خودم رو گره زده بودم به رنگ کردن موهام
به درست کردن ناخن هام
به آرایش کردن
به یه عالمه زرق و برق به خودم آوزون کردن با اینکه اصلا باهاشون راحت نبودم
یعنی الان که هیچ کدوم از این کارها رو نمیکنم انقدر خودم و دوست دارم انقدر احساس سبکی و آزادی دارم انقدر حالم عالیه که واقعا احساس رضایت و خوشبختی از ته قلبم دارم
استاد و خانوم شایسته من عاشقتونم که زندگی واقعی تون رو میزارین جلو دوربین نه ادایی هست نه نقابی و برای ما الگو هستین
و نکته دیگه راجب پیدا کردن سکه که خانوم شایسته پیدا کردن
استاد همیشه میگن حتی اگه یه سکه تو خیابون پیدا کردی این نماد ثروت هست
یعنی تو تو مدار ثروت هستی
یعنی خدا داره بهت نشانه میده
باید این و ببینی و تحسین کنی
خانوم شایسته عزیز تحسینتون میکنم که همیشه ثروت دنبالتون میاد
منم خیلی خیلی پیش میاد که تو خیابون پول پیدا میکنم
و کلی سپاسگزار میشم و میگم این یه نشونست برام
خدایا ازت سپاسگزارم برای دریافت آگاهی های امروزم
خدایا شکرت که بهم فرصت نوشتن دادی
در پناه الله
بنام خدای خالق زیباییها
سلام و درود رحمت و برکت رب العالمین بر بندگان صالح و شایسته اش استاد عباسمنش و مریم بانو و همه دوستان نازنین در این مکان مقدس و مأمن الهی
روز و روزگار همگی بخیر و شادی باشه
خدا رو شکر که قسمت دیگری از سریال سفر بدور امریکا بر روی سایت قرار گرفت و من باز هم فرصت این رو پیدا کردم که زیباییهارو ببینم به نکات مثبت توجه کنم و لذت ببرم. درنتیجه احساسم خوبتر بشه و فرکانسهای مثبت قویتری به جهان ارسال کنم و اتفاقات زیباتری برام بوجود بیاد
خدایا شکرت چقدر این فایل به من چسبید بخاطر این که چند روز پشت سر هم روی بحث های جدی و مهم دوره احساس لیاقت کار کردم و حالا یه break time و زنگ تفریحه برای تجدید قوا و انرژی گرفتن
فعلاً سه بار خودم رو مهمون دیدن زیباییهای این فایل کردم هر لحظه اش مثل یک تابلوی نقاشی شاهکار و فوق العاده است
خدایا شکرت چه رنگهای بینظیر و رنگین کمانی توی آسمون و روی زمین و رودخونه و کوهها بوجود آوردی الله اکبر
چقدر خوراک ذهنی مثبت از این فایل گرفتم الهی شکر
دیدن طبیعت زیبا
فراوانی و ثروت
روابط عالی
چقدر خوبه ماشین با تکنولوژی و کیفیت بالا باشه
چقدر خوب و قشنگه که آدم مسافرت بره و خونه اش همراهش باشه با تمام امکانات
چقدر لذتبخشه که حیاط خونه اش هر بار یه جای جدید باشه
اینقدر دیدن فایلهای سفر بدور امریکا بمن حس خوبی میده انگار واقعاً خودم دارم تجربه می کنم
همین الان هم که دارم زیباییهای این فایلو تماشا می کنم و کامنت می نویسم توی تهران، چشم انداز روبروم آسمون آبی با ابرهای سفید و خوشگله و یک باد قشنگی بقول مریم جان یه نسیم خیلی مهربون هر چند لحظه یکبار پنجره رو باز میکنه و بسمت داخل میاد که من توجهم به اون سمت میره و هی میگم خدایا شکرت خدایا ممنونم
مریم بانو جان سپاسگزاریهاشو نوشته و بعد آرایشگاه سیار خصوصی در دل طبیعت بکر و زیبا برپا کرده تا موهاشو کوتاه کنه
ابراز عشق و محبت استاد به عزیز دلش: عاشقتم من..چقدر زیبا شدی.. عاشقتم من
مدام سپاسگزاری کردن از خداوند
احساس شور و نشاط و هیجان زده شدن از دیدن هر چیز زیبا انگار که برای اولین باره که می بینن
مریم جان هم که آهنربای پول شده تو دل no where طبیعت یه سکه رو زمین پیدا کرده..و میزاره تو کیفش به عنوان برکت
برکت آبو ببین فقط
اصن رویاییه رویاییه خدایا شکرت
الله اکبر از این صدای آرامش بخش و روحنواز آب الله اکبر
استاد و مریم جان یک ساعت پیاده روی کردن در یک مسیر فوق العاده زیبا کنار رودخونه های متفاوت
مسیر دشوارتر بود ولی خدا رو شکر با این کفشای جدید و بسیار با کیفیتی که مریم جان برای خودش خریده خیلی کار راحت بود واقعاً
بعد از کلی وقت تدوین فایلهای سفر بدور امریکا استاد بخودش جایزه میده و میشینه به تماشای بازی فوتبال
مریم بانو هم می خواد غذا درست کنه و با چاقو تیزکن چاقو رو تیز می کنه = بهبود کیفیت کار و ارزش ابزار، گریل پز برقی هم همینطور
صحنه بارش تگرگ هم که خیلی عالی بود یاد تگرگی افتادم که کمتر از دو سال پیش توی طالقان بارید که حجمش خیلی زیاد بود و مثل برف همه جا رو سفیدپوش کرد، تا بحال من چنین چیزی رو ندیده بودم
یادمه اون آخرین پستی بود که تو اینستاگرام گذاشتم و دیگه بعد از اون هیچ فعالیتی نداشتم هر چند که قبل از اون هم فعالیتم خیلی کم بود
حسن ختام این فایل زیبا هم دیدن جشن ازدواج یک زوج عاشق بود که ما هم آرزوی شادی و خوشبختی می کنیم براشون
============================================
چقدر من از این فایلهای سفر بدور امریکا و زندگی در بهشت ایده گرفتم و تو زندگی خودم بکار بردم، و چقدر زندگیم قشنگتر شده بعد از اون خدایا شکرت
یه نمونه اش همین ابراز عشق و علاقه استاد و مریم جان به همدیگه است
خب من و همسرم خیلی همدیگه رو دوست داریم ولی عادت نداشتیم ابراز علاقه مون رو به زبون بیاریم، ولی الان مدت زیادیه که من این کارو انجام میدم و همسرم هم یاد گرفته چقدر احساسمون قشنگتر شده چقدر رابطه مون لطیف تر شده
یکی دیگه سپاسگزاری از خداوند برای هر چیزی و هر اتفاق زیبایی که برامون رخ میده
یکی دیگه اش هم یاد گرفتن و انجام دادن کارهایی که میشه یاد بگیرم و خودم انجام بدم منتظر دیگران نباشم
خدا رو شکر که تونستم برای این فایل کامنت بزارم
همه شما دوستان عزیزم رو به خدا می سپارم و بهترین ها رو براتون خواستارم
سلام استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی ،صحنه اول این فایل برام یه الهام داشت اینکه وقتی یه فکر،هدف،نیت،فرکانسی رو داری وبه کائنات میفرستی این نگاه خداونده که انقدر وسیع واززاویه بالا همه مساعل وهمه زیروبم ماجرا رومیبینه ،وبهترین راه رو برات میفرسته ممکنه توازجایی که ایستادی نتونی وقادر نباشی قبل وبعد ماجرا روببینی ولی اون نیروی برتر ازدید بالا راحت میتونه همه چیزو ارزیابی کنه اگه تومسیر هدایت با ایمان حرکت کنی،این وسیله خیلی شگفت انگیز که استاد اغلب توی فایلها ازش استفاده میکنه خییلی عالیه،چون وقتی داشت اوج میگرفت ودور میشدبرام جالب بود که وقتی استاد اینو به بالا میفرسته نمیدونه قراره چه شکار لحظات نابی رو بعدش تماشا کنه منظورم از نمیدونه اینه که نمیشه ازاونجا که ایستادی همه چیز روببینی ولی بااین وسیله میشه همه جا رودید،این مناظر شگفت انگیز واقعا زیبا وروح نواز بود ممنونم از شما که اززیبایی های جهان برامون فیلم میگیرین،یه خورشید پرنور ازلابه لای درختها که روحمو آروم کرد،واقعا فضا وطبیعت عالیه،انقدر زیبا همه چیز کنارهم درهماهنگی کامل قرار گرفته واستاد عزیزم که به رسم همیشه بعد دیدن زیبایی شکر گذاری میکنه،به به مریم عزیزززززم که این طبیعت زیبا رو زیباتر میکنه ،تحسین میکنم نگاه استاد به مریم عزیزم رو که انقدر زیبا داره فیلم میگیره وتمجید میکنه زیبایی خانومش رو که شایسته تحسین ،به به ،به این آب گوارا واقعاً اونجا بهشته قسمت اخر این فایل رو خیلی دوست داشتم سادگی وزیبایی مراسم ازدواج و فیلمبرداری اون زوج که قابل تامله واثری از عکاسی آن چنانی نیست من همیشه سادگی روتحسین کردم ،خداروشکر برای دیدن این زندگی عالی وزیبا واروم ورویایی که هرلحظه ش درس زندگیه استاد ومریم عزیزم الگوی تکرار نشدنی از یک زندگی ایده ال وموفق هستند که مستند وبدون هیچ تجمل گرایی افراطی دارن ازلحظه لحظه زندگی لذت میبرن،واقعا داشتن یک همراه پایه در تمام لحظات زندگی خیلی زیباست ومن تحسین میکنم ولذت میبرم واین تجربه لذت بخش رو به زندگیم دعوت میکنم ،براتون بهترینها روارزو دارم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللَّهِ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ» (ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ مهاجرت ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻣﻨﺰﻟﺘﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻨﺪ)
«یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَهٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ» (ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻬﺸﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰﺩﻫﺪ)
«خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» (ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ) (20-22 توبه)
یگانه فرمانروای وهاب عالم، ای رب من، از تو درخواست آگاهی و نور هدایت میکنم تا با توکل بر تو و با نام تو و برای رضایت تو ، و اوج گرفتن در مدار تو بنویسم. ای مالک مطلق خزائن رحمت آسمانها و زمین و ای بخشایشگر بی منت رحمت و نعمت به همه مخلوقات، و ای گرما بخش جان ها و ای روشنی بخش نهانخانه قلبها، بر من ببخش از شیرینی مغفرتت و گوارایی نعمتهایت ؛ شکر اندک مرا بپذیر و خطاهای بسیار مرا عفو کن. که تو خود فرمودی و من از عمق جانم شهادت میدم به حقانیت آن که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
سلام و درود و رحمت و برکت رب العالمین به همه دوستان نازنینم در این سایت. سلام استاد عباس منش عزیزم، سلام استاد شایسته بزرگوار. از درگاه خداوند برای همه شما عزیزان درخواست آرامش و احساس خوب و نور هدایت و جریان بینهایت نعمت و ثروت میکنم. بازم یک صبح دل انگیز پاییزی و یک فایل جدید سفر به دور آمریکا. صبح دل انگیز پاییزی شهر شما دمای هوا چقدره؟ توی عسلویه 32 درجه است و هواشناسی میگه تا ظهر به 37 هم میرسه. ولی نگران نباشید، کولر روی 24 تنظیم شده و همین که دیگه از دمای 44-48 درجه ای خبری نیست یعنی اینجا هوا دل انگیز شده. الهی صد هزار مرتبه شکر.
فایل با پرواز درون بچه شروع شد و مناظر بسیار بسیار شگفت انگیز و طبیعت زیبا که واقعاً آدم دلش میخواد ساعتها توی سکوت و آرامش طبیعت بشینه و مراقبه کنه. اونجایی که درون دو بار دور خانم شایسته دور زد ، توی دلم گفتم احتمالا استاد داره تلاش میکنه همه بچه های سایت دور خانم شایسته بگردن و چرا که نه… به پاس همه تلاشها و زحمات استاد شایسته حداقل کاریه که را دستمون برمیاد. پس دسته جمعی دور استاد شایسته میگردیم …
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این دو استاد عزیز، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر توحیدی که خداوند ما رو بهش هدایت کرد، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی که سهم چشمان ما شد، الهی صد هزار مرتبه شکر که خداوند، نعمت وجود خودش رو به ما هدیه داد و هدایت و حمایت کردن از انسان رو بر خودش واجب کرد.
استاد رفتم توی گوگل سرچ کردم دیدم یه سری قطعات پلاستیکی هست که بهشون میگن استبلایزر برای نقاط این چنینی که ماشین توی شیب قرار داره به کار میره. یه سری وسایل دیگه هم هست ما باهاشون تمرین کردیم برای نجات افراد از ماشینهای تصادفی. یه ست کامل و تخصصی هست بنام اکستریکیشن، شامل air lifting bag ها و یه سری بلوک های پلاستیکی فشرده و ویج ها که سرچ کردم دیدم بهشون میگن cribbing block. هر چند اینها تخصصی نجاته، ولی شاید چیزی مشابه اینها پیدا کنید یا ازشون الگو بگیرید و با خلاقیت خودتون ترکیبش کنید و یه چیزی موثر تر و ساده تر و ایمن تر از سنگ استفاده کنید.
راستی یه پیشنهاد دیگه، شما هر جا میرید یه چشمه و رودخانه هست، بنظرم رسید یه پمپ آب سیار ببرید برای پر کردن مخزن کمپر. (البته اگه این کار غیر قانونی نباشه، حتی میتونید یه صافی هم توی مسیرش قرار بدین، شاید باورتون نشه ولی یه ایده پمپ سیار و یه آبگرمکن بین مسیر هم به ذهنم رسید که با کمی هزینه میشه ساختش)
چقدر من تحسین کردم اون احساسات عاشقانه بین استاد و خانم شایسته رو ، اونجایی که خانم شایسته داشت موهاشو کوتاه میکرد. همیشه این رابطه عاشقانه تون رو تحسین میکنم و برام بسیار لذتبخشه. این رابطه همش زیباییه و احساس خوب و مثبت، همه اش عشقه، همش شوخی و خنده است ، همه اش گفتگوهای توحیدی و صحبت کردن از قانون، همه اش سپاسگزاری. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. این یه الگوی زندگی عاشقانه و رابطه عاطفی بینظیر و فوق العاده است که خواسته همه ماست. با پیدا کردن الگو میشه این باور رو ساخت که میشود. بدون زحمت، فقط باید به خداوند اعتماد کنیم و در مسیر توحید بمونیم تا بقیه کارها رو خداوند برامون انجام بده. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این رابطه عاشقانه استادان عزیزمون. من این چنین رابطهٔ عاشقانه ای رو از خداوند درخواست میکنم و تعهد میدم که روی شخصیت و باورهای خودم به بهترین شکل کار کنم تا خداوند من رو وارد مدار خواسته ام کنه.
صبح که شروع کردم به نوشتن کامنت هدایت شدم به آیات 20-22 سوره توبه که خداوند به چه زیبایی بشارت میده به اهل ایمان، کسانی که شجاعت قدم برداشتن رو در مسیر خواسته هاشون به خرج دادن. ولی از اونجایی که نامبرده شبکار بوده و بالاخره خستگی ناشی از شیفت شب بر انرژی ناشی از یه شات قهوه غلبه میکنه حوالی ساعت 10 و خورده ای پاندای درونش خوابش برد. باز خدا رو شکر که کامنتم نپرید ، ادامه ماجرا رو بعد از چند ساعت وقفه میخونید . همش نگرانم کامنتهام عین فیلمهای کریستوفر نولان بشه، در بعد زمان گم بشه و مخاطب رو جوری گیج کنه که کلی بگرده دنبال سرو ته کامنت …
بعد از نماز عصر هدایت شدم به آخرین صفحه از سوره یاسین و خداوند از شگفتی های خلقتش و لطفی که به انسان میکنه صحبت میکنه . آیات بسیار زیبایی بود که پیشنهاد میکنم بخونید، مثلا آیه 80 که خداوند میگه من آتش رو در دل درخت سبز براتون قرار دادم، سبحان الله. ولی یه آیه 77 خیلی نظرم رو جلب کرد. خودم رسماً ناک اوتش شدم.
«أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ» (ﺁﻳﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻄﻔﻪ ﺍﻱ [ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﭼﻴﺰ ] ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻨﻚ ﺳﺘﻴﺰﻩ ﮔﺮﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ؟)
نمیدونم از کجا بگم…
به کلمه نطفه نگاه کنید آخرش تنوین داره. اون تنوین حقارت و ناچیز بودن نطفه رو میخواد نشون بده، یه چیز چندش و حقیر و پست ، که حتی صاحب خودش هم ازش چندشش میشه، فاقد شعور و اگاهی، و فقط چند دقیقه عمر میکنه… این ابتدای خلقت همه ما بوده.
خداوند این موجود رو جوری به تکامل میرسونه و روح خودش رو در اون قرار میده که دیگه بهش نمیگن نطفه ، یا جنین ، از این مراحل عبور میکنه و میشه انسان . الان توانایی کنترل بدنش رو داره، شعور و آگاهی و خلاقیت داره، و ممکنه بیش از یک قرن عمر کنه. و مهمتر از همه، مورد محبت و عشق ورزیدن اطرافیان خودش قرار میگیره. چه چیزی اون موجود پست رو تبدیل کرد به انسان دوست داشتنی. روح خداوند که در انسان دمیده میشه. و تکاملی که خداوند برای انسان رقم میزنه، انسانی که طبق حکمت 446 نهج البلاغه ، ابتداش نطفه است ، انتهاش لاشه متعفن، رزق خودش رو هم نمیتونه بدست بیاره و مرگ خودش رو نمیتونه دفع کنه… حالا همین موجود برای خدا قد علم میکنه که خدا بهش میگه خصیم مبین. ستیزه گر آشکار . توی قرآن خدا به شیطان میگه عدو مبین ، نسبت به کی نسبت به انسان دشمن آشکار ، حتی شیطان نسبت الله عدو مبین و خصیم مبین نیست، ولی انسانی خدا منت سرش گذاشته و این چنین تکامل بینظیری رو براش رقم میزنه ، تبدیل شده به چی؟ خصیم مبین در برابر خداوند، که این همه زیبایی و نعمت و لطف خداوند رو منکر میشه … سبحان الله.
خدایا خودت هدایت مون کن که تکاملمون رو توحیدی رقم بزنیم و از ستیزه جویی بر حذر باشیم. تریل پیاده روی بسیار بسیار زیبایی بود و صدای آب واقعا آدم رو دیوونه میکنه. یه چیزی رو میخوام بگم این نظر شخصی منه، اگه دوستان با من موافق نیستن من به نظرشون احترام میذارم ولی خداوکیلی توی خاک آمریکا زندگی کنی و بری پول بدی تویوتا بخری… (اون تویوتا راو فور و فوررانر که حاشیه تریل بودن) آخه چراااااا ؟ مگه فورد و داج و کادیلاک چه ایرادی داره که ملت تویوتا سوار میشن؟ من تو این زمینه به متعصبانه ترین شکل ممکن طرفدار ماشین آمریکایی هستم کسی با من بحث نکنه. مثل اون انسان خوش ذوقی که ون رم ش کنار تریل بود. و البته استاد عباس منش عزیز که فورد اف وان فیفتی دلبر رو سوار میشه. ماشین فقط آمریکایی ، بقیه شون رو بریز دور.(بیشتر جنبه شوخی داشت، از همه دوستانی که تویوتا دارن یا به تویوتا علاقه دارن عذر میخوام، صرفاً شیطنت کودک درون بود، نامبرده، بیگ فنِ ماشینهای آمریکاییه)
خدا رو شکر دو تا نشانه زیبا دیدم توی فایل که خیلی به دلم نشست ، یکی اونجا که استاد شایسته یه سکه پیدا میکنه. این نشانه خیلی برام ارزشمند بود و اون زوج جوونی که کنار دریاچه داشتن عکس میگرفتن. اون هم خیلی برام قابل ستایش بود.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
فردا بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازیِ، بخاطر همین دعوتتون میکنم به خوندن غزل 75 از حافظ شیرازی
«خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست ؛ تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست»
«از لبت شیر روان بود که من میگفتم ؛ این شکر گِردِ نمکدانِ تو، بی چیزی نیست»
«جان درازیِ تو بادا که یقین میدانم ؛ در کمان ناوَک مژگانِ تو، بی چیزی نیست»
«مبتلایی به غمِ محنت و اندوهِ فراق ؛ ای دل این ناله و افغان تو، بی چیزی نیست»
«دوش، باد از سرِ کویش به گلستان بگذشت ؛ ای گل این چاکِ گریبانِ تو، بی چیزی نیست»
«دردِ عشق ار چه دل از خلق نهان میدارد ؛ حافظ این دیدهٔ گریانِ تو، بی چیزی نیست»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بنام خدای مهربون
سلام به روی ماهت حمید جان
سپاسگزارتم که زیبا نوشتی و سرشار از آگاهی
چقدر لذت بردم از آیاتی که نوشتی و توضیحاتش
واقعا چرا من یادم میره که خدایی که من از هیچ خلق کرده ، الانم از هیچ خلق میکنه برام ؟؟؟!!!!!
بخدا که خیلی ضعیفم و ناتوان
خدایا من هیچم همه تویی
خدایا وجودم و به نور خودت نورانی کن
الهی و ربی من لی غیرک
حمید جان سپاسگزارتم که نوشتی و شبم و با این آیات بینظیر ساختی
ایشالا که عاقبت بخیر بشی
سلام و درود به شما سارا خانم، انسان ارزشمند و بینظیر. الهی که حال دلتون عالی و توحیدی باشه. از شما بینهایت سپاسگزارم که لطف کردین برام کامنت نوشتین.
از خداوند برای شما بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و احساس خوب رو درخواست میکنم. خدا رو شاکرم که احساس شما با خوندن این کامنت مثبت و عالی شده. از خداوند میخوام من رو به انسان مفیدتری تبدیل کنه تا بتونم در راستای توحید و درک آیات قرآن به دوستان عزیزم توی این سایت کمک کنم. حق با شماست خداوند از هیچ انسان رو خلق میکنه و بهش عزت و آبرو میده، ارزشمندش میکنه و بهش علم میبخشه. الهی که بتونیم هر روز شاکر نعمات خداوند باشیم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و شاهد موفقیت های بزرگ تون باشیم.
سلام
این کامنت جوری نوشته شده بود و در اون سعی شده بود روی نکاتی تمرکز لیزری بشه که واقعا دلم نیومد درجوابش تحسینش نکنم. :)))
تبریک میگم بهتون بخاطر این شهود.خیلی عالی نوشتین و من شک ندارم
نتایج این باورهای کاملا توحیدیتون توی زندگیتون هم مشهوده.
اون قسمتی که درمورد ماشین امریکایی نظرو علاقه ی شدیدخودتونو گفتین حس کردم
کودک درونتون داره صحبت میکنه و شما
جلوشونگرفتین و این فرصتو بهش دادین که {{بیان}} بشه واین کارتون خیلی قشنگ بود و صد البته قابل تحسین.
کامنتتون حس خوبیو درونم زنده کرد و امیدوارم هرجاکه هستین
شاد و
سرزنده باشین.
سلام و درود به شما خانم کاکویی
بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. نکته ای که در مورد فرصت بیان گفته بودین خیلی برام ارزشمند بود و من رو به تأمل واداشت.
از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم که زمان گذاشتین و برام پاسخ نوشتین.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
با درود و سلام خدمت شما Maverick عزیز نجات دهنده ناجی .. آقا حمید عزیز امروز شکر خدا صبح خیلی زود بیدار شدم و اومدم توی سایت اول یک کامنت خانم صمدی رو خواندم که از شکرگذاری نوشتند و بعدش فایل رو دیدم و بعد به کامنت زیبای شما هدایت شدم واقعا ممنون و سپاسگذارم که این آیه های قشنگ رو برامون آنالیز کردید و اینقدر قشنگ توضیح دادید واقعا چقدر امروز اشکم در اومد برای خداوندی که ما رو از هیچ به بالاترین مقام و ارزشمندی آفرید و ما انسان ها سرکش و ناسپاس آشکارا هستیم .انسان ابتداش نطفه است ، انتهاش لاشه متعفن، رزق خودش رو هم نمیتونه بدست بیاره و مرگ خودش رو نمیتونه دفع کنه… حالا همین موجود برای خدا قد علم میکنه که خدا بهش میگه خصیم مبین. ستیزه گر آشکار . توی قرآن خدا به شیطان میگه عدو مبین ، نسبت به کی نسبت به انسان دشمن آشکار ، حتی شیطان نسبت الله عدو مبین و خصیم مبین نیست، ولی انسانی خدا منت سرش گذاشته و این چنین تکامل بینظیری رو براش رقم میزنه ، تبدیل شده به چی؟ خصیم مبین در برابر خداوند، که این همه زیبایی و نعمت و لطف خداوند رو منکر میشه … سبحانالله
آقای امیری عزیز واقعا نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم بابت این یادآوری تون که باید لحظه به لحظه شکرگذارخداوند باشیم و بدونیم که ما هیچ کاره این و همه چی از طرف اون شکل و رنگ و بوی بهشتی میگیره و باید خودمون رو به اون بسپاریم خدایاااا ترا شکر می گویم که صبح و سحرگاهم رو در چنین سایت و فضای توحیدی شروع کردم و شکرگذار این موهبت الهی آت هستم خدایاااا شکرت
نشانه های سکه پول و عکس ازدواج و عکاس برای عکاسی حلقه در اون فضای بهشتی واقعا فوق العاده بود و مطمعنان برای شما یک نشانه ی خیلی خیلی نزدیک بود چون در اوایل کامنت تون هم اشاره کردید و به امید خدا شما لایق بهترین عشق و روابط عاشقانه با هم فرکانس و شخصیت دلبخواه الهی تون هستید واقعا تحسین تون می کنم که شما لایق بهترین ها هستید ..و به امید خدا همین روزا میآید و میگوید یافتم یافتم آن عشق الهی مو یافتم
عاشق این جمله تون شدم خدایا خودت هدایت مون کن که تکاملمون رو توحیدی رقم بزنیم و از ستیزه جویی بر حذر باشیم واقعا ممنونم برای این جمله ی طلایی تون این جمله رو توی صفحه ی اول کتاب معجزه ی شکرگذاری خانم راندا برن نوشتم که هر روز صبح ببینمش و بخونمش و شکرگذار بودن رو هر لحظه به یادم بیاره خدایااآاا شکرت و . ممنون و سپاسگذارم برای غزل حافظ شیرازی و بزرگداشت این شاعر الهی و توحیدی ..
نکته های رو که بهش اشاره کردید در مورد قطعات پلاستیکی هست که بهشون میگن استبلایزر برای نقاط این چنینی که ماشین توی شیب قرار داره به کار میره. فکر کنم اینها رو توی پارکینگ هایی که سطح خیلی شیب دار داره هم نصب می کنند بخصوص در هوای برفی باعث میشه از سُر خوردن جلوگیری کنه ..
چه خوبه شما اطلاعات تخصصی به این اجناس رو دارید یه ست کامل و تخصصی هست بنام اکستریکیشن، شامل air lifting bag ها و یه سری بلوک های پلاستیکی فشرده و ویج ها که سرچ کردم دیدم بهشون میگن cribbing block. هر چند اینها تخصصی نجاته، ولی شاید چیزی مشابه اینها پیدا کنید
ممنون و سپاسگذارم که وقت میزارید و این اجناس و یا هر چیز دیگری رو پیگیر هستید و برامون اطلاعات خوبی میذارید البته شما آقای Maverick عزیز در همه ی زمینه ها تخصصی اطلاعات دارید و ما همیشه از کامنت های فوق العاده تون استفاده می کنیم و لذت میبریم و بقول استاد عزیزمون اینجا یک دایره المعارف و یک گنج هستش که براستی چنین است خدایاااا شکرت ..
خدا قوت بهتون میگم و تحسین تون می کنم بخاطر اینکه شغل پر تلاشی دارید و با شیفت های شبانه و غیره اینقدر زحمت میکشید ولی همچنان فعالیت مضاعفی رو در این سایت دارید که پر از نعمت و خیر و برکت هستش . خداوند به شما سلامتی بده و آن آیه ی آخری که من خیلی دوسش دارم برازنده ی شما آتش نشان قهرمان عسلویه هست و به امید خدا هوای آنجا آنچنان دلپذیر و خنک بشه که بیایید و اینجا برامون بنویسید که تا باحال چنین هوای سردی رو اونجا تجربه نکردیددد ..
راستی خوب شد از ماشین های آمریکایی تعریف کردید منم عاشق ماشین های آمریکایی هستم . اصلا من عاشق این سرزمین پهناور زیبا و آزاد و مثبت اندیش و ثروتمند هستم .
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام روز همگی بخیر و نیکی
چه روز خوبی رو شروع کردم با کامنت دوستانم در این سایت و این فضای روحانی
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
حمید عزیز عااالی بود مثل همیشه
اصلا نمیدونم از کدوم قسمت بگم؛
از آیه های بی نظیر و مرتبطی که نوشتی و تفسیرهایی که از نگاه خودت داشتی
از مناجات نامه ی زیبات که اشکمو درآورد
از نگاه زیبایی که به این مناظر و طبیعت داری
از سرچ های جالب و تحقیقاتی که میکنی و به اطلاعات مون افزوده میشه
از شیطنت کودک درونت که همیشه خدا لبخند روی لبم میاره
از کلمه هایی که به کار میبری در نوشته هات، و….
خلاصه دمت گرم که اینقدر متصل هستی به اصل و جریان هدایت الهی و این دل نوشته های بی نظیر رو با ما به اشتراک میزاری.
بهترین ها رو برات آرزومندم دوست عزیز
سلام آقام حمید
سپاسگزارم از کامنت بی نظیری که گذاشتین.
چقدر لذت بردم وتحسینتون کردم بخاطر این روح بزرگتون
سپاسگزارم که اینقدر قشنگ مفهوم آیات قرآن رو درک میکنید وبا ما به اشتراک میگذارید.
وقتی که کامنتتونو خوندم خیلی خیلی تحسینتون کردم اول خواستم براتون کامنت بزارم وازتون سپاسگزاری کنم بعد ذهنم گفت نه همین امتیاز کامل بده ولی از اونجایی که موقع امتیاز دادن نمیدونم چی شد که بجای پنج تا ستاره ،سه تا ستاره زدم،گفتم این امتیاز حدسپاسگزاریم رو بیان نمیکنه گفتم بیام با احترام ازتون سپاسگزاری کنم.
درپناه الله مهربان شادوسالم وثروتمند وسعادتمند باشید
سلام بر شما حمید آقاعزیز
سلام بر استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرامی
سلام بر همه دوستان و همراهان در این سایت توحیدی
آقا حمید من همیشه کامنت های شما را دنبال میکنم و از آن بسیار استفاده میکنم. فقط یه سوال داشتم از شما، شما برای هدایت شدن به آیات قران، کتاب قرآن را باز میکنید یا یک سایت یا اپلیکشین خاصی هست که با هر بار باز کردن رندوم به یک صفحه از قرآن هدایت میشوید. خیلی از شما ممنون میشم که اکر تونستید جواب بدین.
در پناه الله یکتا شاد و سالم باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
عجب منظره ی خیره کننده یی
الله اکبر از این زیبایی و شکوه
خدایا سپاسگزارم که در مدارِ دیدنِ زیبایی ها هستم
بینظیره بینظیر
چه همزمانی !!!!!!
چون آرایشگاه رفتن برای ذهن ِ مریم جون سخت و رنج آورِ ……
آرایشگاه نمیره
رنجِ رفتنِ آرایشگاه از ناهماهنگ بودنِ موهاش بیشترِ !
نتیجه = کاری و انجام میده که لذت بخش ترِ
و حالا همزمانی !!!
با حساس شدن به گفتگوهای درونی ام متوجه شدم که تنهایی برای ذهنم لذت بخشِ
کلامی میگم دوست دارم تو رابطه باشم اما ذهنم قبولش نمیکنه چون رابطه براش فقط رنج و سختی تعریف شده !!
حالا من هی در ظاهر تلاش کنم ،درخواست بدم
اما ذهن فقط برنامه ایی رو اجرا میکنه که بهش داده شده
جالبه که دو روز میشه که دارم فکر میکنم چطوری میتونم تنهایی و رنج آور کنم برای ذهنم ؟؟؟
هر چیزی که میگم ، سریع میگه این که تنهایی حالش بیشترِ !!!!!
بر اساس تجربه های گذشته همه کارها به تنهایی برای ذهنم لذت بخش ترِ ….
از خواهرم پرسیدم به نظرت چه چیز تنهایی رنج آور و سخته ؟؟؟
هرچیزی و که میگفت برای من لذت بخش بود !!!!
واقعا الان نمی دونم با چه منطقی تنهایی و برای ذهنم رنج آور کنم ؟؟؟؟
دیروز تو ی جلسه ایی ازم پرسیدن چه چیزی برات از همه مهمتر ؟ ؟؟
سریع گفتم؛ آزادی
و با صدای بلند ذهنم گفت : چون تنهایی و آزاد!!!!
خودم از صدای ذهنم سکوت کردم!!!
اصلا نزدیک شدن ِ ی مرد برای ذهنم – خطر – معنا شده !!!
واقعا نمیدونم چیکار کنم !!!
امروز با دیدنِ این فایل متوجه پیامِ خداوند شدم که داره بهم میگه سارا باید این مشکل و ریشه ایی حل کنی
آخر فایل هم که دیگه تیر آخر و زد !!!
کلیپ عروسی ، تازه فیلم بردار هم باردار بود !!!
من دیگه چی بگم ؟؟؟!!!!
از صبح مغزم هنگِ
از تمامِ دوستهای قشنگ و مهربونم تقاضای یاری دارم
هر کسی یک جمله از رنج آور بودن ِ تنهایی بنویسه و لذت بخش بودنِ رابطه ی عاطفی
پیشاپیش از همتون سپاسگزارم
چند ساعت پیش که ذهنم داشت میگفت؛
تو که از شرایطت راضی هستی پس چرا میخوای خودت و اذیت کنی که چی بشه ؟؟؟
مگه همه باید زوج باشن ؟؟
مگه خوشبختی فقط به رابطه اس ؟؟؟
یهو یکی از مسئولین کمپی که قبلا توش بودم و دیدم
الله اکبر از هدایت
این مرد ، حدود 55 سالشه و تا حالا نه ازدواج کرده نه بچه ایی داره
تو کمپ که بودیم ی خانوم ایرانی که همسن و سال خودش بود ، عاشقش بود
یادمه خانومه همیشه روزهایی که این آقا کمپ بود ، موهاش و سشوار میکشید ، عطر میزد و کلی به خودش میرسید
میگفت سارا بیا بریم از جلو ساختمونشون رد بشیم تا ی لحظه ببینمش و چنان قندی تو دلش آب میشد و کلا این زن با دیدنِ این مرد اونم برای چند لحظه تمام وجودش شوق و ذوق و شادی میشد
چقدر حسِ قشنگی که ی نفر و بی قید و شرط دوست داشته باشی و لذت ببری از حتی دیدنش !!!
الان میخوام اهرم رنج و لذت بنویسم اما واقعا قسمتِ رنج آور بودنش برام ناملموسِ
استاد جان اگه مقدور بود ی تقلبی برسونید
البته ایمان دارم وقتی سوالی پیش میاد ، جواب هم بدنبالش میاد
همینکه این فایل امروز بیاد و اون حرف ها زده بشه !
اون آقا رو ببینم !!!یاد خاطرات عاشقانه اون خانوم بیافتم !!!
بابا هیچ برگی بدون اذن خدا بر زمین نمیافته
همون خدایی که هدایتم کرده تا این لحظه بیین چه درهایی از آگاهی و نعمت به روم باز کنه
خدایا عاشقتم
خدایا سپاسگزارتم که در ثانیه به ثانیه ام حضورت و حس میکنم
خدایا سپاسگزارتم
استاد جونم و مریم جونِ عزیزم سپاسگزارم که این فایلِ دیدنی و بینظیر و با عشق ضبط کردین
خدایا شکرت بابتِ همین لحظه ی با شکوهِ اکنون
سارای عزیز و دوست داشتنی ام سلام
دیروز که کامنتت رو خوندم که نوشته بودی این باگ رو شناسایی کردی که داری از تنهاییت لذت میبری و همین هم ممکنه ترمزی بشه برای ایجاد رابطه جدید، گفتم سارا راست میگه همینه، منم الان اونقدر تنهایی حالم خوبه و از اون جایی که با پدر و مادرم زندگی میکنم و همه چیز برام روی دست آماده اس، همین موضوع خودش می تونه یه ترمز باشه برای ایجاد رابطه دلخواهم
دیروز توی کامنتت نوشته بودی که تصمیم گرفتی به ذهنت بگی که هر کاری که الان داری انجام میدی و ازش لذت می بری رو، وقتی دو نفره و با شریک عاطفیت انجام بدی 1000 برابر بیشتر لذت خواهی برد
منم از همون لحظه که اتفاقا توی خونه تنها بودم و از همون کامنت خوندن شروع کردم، فرض کردم که همسر دلخواهم توی آشپز خونه مشغوله و من چون یه مقدار هم حال جسمیم اوکی نبود ،روی تخت نشسته بودم، از همونجا شروع کردم براش کامنتها رو بلند بلند خوندن، و نظر اون رو هم پرسیدن، دیدم همین یه کار چقدر برام لذت بخش تر شد، تازه خیلی از نکاتی که بچه ها گفته بودند برام ملموس تر شد انگاری دوتایی داشتیم در موردش صحبت میکردیم و آگاهانه شروع کردم به تحسینشون، کاری که قبلا وقتی تند تند و تنهایی کامنتها رو میخوندم کمتر انجامش میدادم
امروزم موقع برگشت از سرکارم، همسر دلخواهم رو تصور کردم که توی ماشین کنارم نشسته بود و با همدیگه فایل استاد رو توی ماشین گوش دادیم و لذت غروب رو تجربه کردیم و بهش گفتم وقتی تو باشی قراره همه چیز قشنگتر از الان بشه
سارای عزیزم توی دوره کشف قوانین منم این باگ رو شناسایی کردم که انگار خیلی هم از مجرد بودنم بدم نمیاد، همون جا با خودم گفتم دلیل این حرفت اینه که بیشتر داری مردهایی رو می بینی که از نظرت خیلی هم اوکی نیستن ولی اگه یکی مثل استاد بیاد توی زندگیت هم همین حرف رو میزنی؟
سارا جان من یکی مثل استاد رو توی زندگیم میخوام، تو هم همین کار رو بکن، ما دیگه آدمهای لایقی شدیم، فکر کن وقتی یکی مثل استاد توی زندگیت باشه مطمئنا زیبایی های زندگیت چند برابر و پررنگتر میشه، یکیو داری که حالت باهاش خوبه و چون رابطه ات براساس قانونه از هر بچه بازی و دلخوری و لجبازی و چیزهای منفی تهی خواهد بود، گیریم که الان داری توی بهشت زندگی میکنی ولی بهشت هم درجاتی داره، چرا به جای طبقه اولش، طبقه هفتمش زندگی نکنی
نمی دونم کجای زندگیم تصمیم گرفتم که به همه ثابت کنم که خودم تنهایی بهتر از هرکسی میتونم زندگیم رو اداره کنم و همین باعث شد زندگی من تهی از هر رابطه و عشقی باشه، ولی بعد از آشنایی با استاد و آشنایی با خدای واقعی، گفتم خدای من خالق منه و دفترچه دستورالعمل منم دستشه، وقتی این همه از ازدواج و رابطه عاطفی تعریف کرده وقتی گفته ازدواج چیز خوبیه، وقتی گفته بین شما مودت و رحمت قرار میدم، منم میخوام بهش اطمینان کنم پس من دیگه میخوام همه اینا رو توی زندگیم تجربه کنم
به قول تو تیکه آخر این فایل برای من هم یه نشونه بود که توی مسیر درستی هستم
بنام خدای مهربون که دم به دم حواسش به ماست
سلام به روی ماهت لی لی جونم
دختر عجب کامنتِ هدایتی برام نوشتی
اتفاقا دیروز عصر بعد از نوشتن کامنتم چند ساعتی در حال پیاده روی بودم و موضوع رو داشتم با خدا بررسی میکردم و کمک خواستم که راه و برام روشن کنه و بهم بگه چیکار کنم
لی لی جونم باورت میشه ؟؟؟!!
بهم گفت سارا تو داری روی ناخواسته هات توجه میکنی ؟؟!!!
تو از رابطه فراری نیستی بلکه از این میترسی ی آدم در به داغون بیاد کنارت !!!!
دقیقا همینی که شما گفتی عزیزم !!!
منم ی آدمی و میخوام که اتومات خودش در مسیر صراط المستقیم باشه و بشه بال پرواز
منم ی آدم با قلبی بزرگ و روحی آزاد میخوام
اما این ذهنِ چموش مدام در حال تمرکز روی ناخواسته هاس واسه همین هم ناخواسته ها رو گسترش میده
همینکه فهمیدیم مشکل از کجاست حله
چون ایمان دارم همون خدایی که هدایتمون کرده تا این مرحله ، قدم های بعدی هم بهمون میگه
لی لی جونم سپاسگزارتم مه نوشتی برام عزیزم ، اول صبح به خوندنِ کامنتت چشم هام اشکی شد و با قلبم سپاسگزار این هدایتی که جاری شدم
لی لی جونم ببین چه درهایی از خیر و برکت به روم باز شه
چقدر این حرفت به قلبم نفوذ کرد عزیزم
گیرم الان داریم تو بهشت زندگی میکینیم ،چرا در طبقه اول باشیم ما لایقِ طبقه 7 هستیم
عجب آگاهی نابی ،عجب هدایتِ بینظیری
عاشقتم که به خدای درونت متصلی و این دُر و گوهر ها رو منتشر کردی عزیزم
الهی بینهایت شکرت
قشنگم دوستت دارم
سارای عزیزم منم مثل تو یکی از نگرانی هام این بود که یه آدم بی کیفیت وارد زندگیم بشه و خودش یه ترمز بزرگ برام شده بود
ولی بعد هدایت شدم به اون آیه از قرآن که خداوند میگه برای شما همسری از جنس خودتون قرار دادیم، قبلا هزار بار این آیه رو خونده بودم ولی انگار تازه داشتم درکش میکردم
یعنی یکی مثل خودم از جنس باورها و ترسها و عقاید خودم رو خداوند وارد زندگیم میکنه
و من به لطف آموزشهای استاد، آدمی شدم که خودم از با خودم بودن لذت می برم، ترسهام کمرنگ تر شدن، ایمان و توکلم بیشتر شده و بعد دیدم که چه لذتی داره که یه آدمی با همین خصوصیات فعلی خودم کنار خودم داشته باشم
سلام سارا جون
شما خودتون که خیلی قشنگ تو کامنتتون گفتید که کلامی میگم دوست دارم تو رابطه باشم اما ذهنم قبولش نمیکنه چون رابطه براش فقط رنج و سختی تعریف شده !!
بخاطر همین رنج و سختی که در گذشته تجربه کردید ذهن شما خودش ی اهرم و رنج لذت داره از لذت تنهایی که الان دارید و رنجی که در گذاشته در رابطه تجربه کردید بخاطر همینه که اون فقط حقیقتو میبینه و نمیذاره که شما بیای ی اهرم رنج و لذت جدید واسش بچینی
من فکر میکنم شما فقط و فقط با دیدن رابطه هایی که خیلی خوشبخت هستن و دارند لذت میبرند از بودن با هم دیگه و کلی اتفاقات عالی رو تجربه میکنند میتونید برای ذهنتون کمی تنهایی رو رنج اور کنید و با تکرارش میتونید این رنج و بیشتر کنید و حتی میتونید بیاید اونجاهایی که تجربه های بد داشتید رو بگردید در روابط اطرافتون عکس اون رو پیدا کنید کسانی که تجربه های عالی دارند در اون زمینه ها و حس خودتونو به بودن در کنار کسی یواش یواش به لذت تبدیل کنید و تنهایی رو رنج آور
بنام خدای مهربون
سلام به روی ماهت ملیکا جونم
سپاسگزارم که برام نوشتی عزیزم
دقیقا همینکه شما گفتی ، من باید بیشتر تمرکزم بزارم روی دیدن روابط ِ اطرافم و تحسین کردنشون
و زمانیکه مدام حس خوب ِ داشتن روابط و ببینم اتومات ،روابط برای ذهنم لذت بخش میشه و تنهایی رنج آور
سپاسگزارتم که برام نوشتی
منتهی الان متوجه شدم که باید تمرکزم بیشتر رو قسمتی از شخصیت ِ و ویژگی های آدم ها بزارم که دوست دارم تجربه کنم
این کنترلِ کانون توجه رو اگه درست و دقیق درک کنم و عمل کنم بخدا که درهایی از خیر و برکت به روم باز میشه
به امید خدای مهربون که انجامش میدم
ملیکا جونم سپاسگزارتم که برام نوشتی
قشنگم دوستت دارم
سلام سارای عزیزم همیشه از خوندن کامنتهات لذت میبرم و درس میگیرم، من نمیتونم جمله ای برای اهرم رنج تنهایی بگم ولی میتونم بگم که رابطه ای که درسته واااقعااا باعث محدودیت نمیشه و آزادیتو نمیگیره،خودم به عینه مثالهایی دیدم که باورم نمیشد ، من بخاطر نازیبایی ها و سردی هایی که تو زندگی مادر و پدرم بود روابط عاشقانه رو تو وابستگی زیاد زن به مرد میدیدم و الگومم شده بود کانال های قری که اگه بدونی از چی حرف میزنم کامل متوجه حرفم میشی و خودم باعث شده بودم تمام آزادیم گرفته بشه و کلی مسئولیت بیخود رو دوشم باشه و کنترل گری هم بسیار و آزادیم بی نهایت محدود بود ولی روی خودم که کار کردم و با توجه به اینکه مجردی کاملا مستقل بودم کم کم آزادیم بیشتر شد و مسیولیت های بی خودی حذف شد و حالا الگوهایی هم که میدیدم عوض شدن و آخرین الگویی که دیدم واقعا تیر خلاص بود
ببین من زوجیو میشناسم از نزدیک که هر دوشون بی نهایت آزاد و مستقلن و اتفاقاا رابطه ی عاشقانه و محترمانه ی فوق العاده ای دارن منظورم از آزادی چیه، با اینکه وضع مالی آقا خیلییی هم عالی نبود پولدار بود ولی نه انقدر زیاد از همون اول بی منت ماشین خرید برای راحتی خانوم و خودش هم موتور داشت و رفت و آمد با موتور براش دلچسبتره از نظر رفت و آمد تو هر ساعتی این دختر هیچ مشکلی نداره و اونروز خونه ما بود و ساعت یازده شب رفت خونشون و فقط با یه پیامک قبلش اطلاع داد که من اینجام و حتی نگفت کی برمیگرده، آقا تو خواب خر و پف میکنه و حتی شبا پیش هم نمیخوابن یعنی تو این موردم باعث گرفتن آزادی هم نشدن ، مثلا خود من بودم پد میزاشتم تو گوشم که باهم بخوابیم، آقا عاشق آشپزیه ولی خانوم اشپزی دوست نداره اکثرا یا از بیرون غذا میگیرن یا آقا درست میکنه و خیلی کم هم خانوم درست میکنه، ببین اصلا رابطشون ازین عاشقانه های شواف نیستا، با هم مسافرت میرن ولی اگه مسافرت مثلا خانوادگی در پیش باشه و یکیشون دوست نداشته باشه بهم میگن و اون طرف یا خودش تنها میره یا دوتاشون نمیرن ، هرکسی سبک زندگی خودشو داره مثلا آقا اهل ورزش و فعالیت ولی خانوم نیست ، فیلم دیدن هاشونم اینطور نیست که حتما با هم ببینن اگه فیلمی سلیقه جفتشون بوذ با هم میبینن اگه نه هر کی فیلم مورد علاقشو میبینه، مثلا مادر خانوم تنهاست و حقوق اینا هم نداره و چند وقت پیش مدت طولانی ای بیمارستان بود و این خانوم مدام باید اونجا میبود ولی هیچ مشکلی نداشتن ، یا اوایل ازدواجشون شغل خانوم یه جوری بود که حقوقش خیلی کم بود و اصلا ارزش تایمی که میزاشت و هزینه ی بنزین و اینا رو نداشت ولی دوستش داشت، آقا بهش گفته بود نمیارزه و خوب نیست ولی اصلا تحمیل نکرده بود و تا یک سالم اونجا کار میکرد و بعدش اونجا بسته شد که درومد. آقا واقعا حامیه ولی چیزی رو تحمیل نمیکنه و برای خودش ارزش قائله
واقعاا میشه دید دو تا آدم سالم که ارزش های زندگی خودشون رو دارن با هم زندگی میکنن ، آزادی همو محدود نکردن و فقط به لذت های زندگی هم اضافه کردن و این زندگی باعث شده من رشد جفتشونو ببینم مخصوصا که خانومو از قبل میشناختم
و مهمترین ویژگی ای که قبل از ازدواج داشت با شرایط خیلی سختی که تو خونه ی باباش داشت هیچ وقت معیارهاشو پایین نیاورد و همیشه خودشو لایق بهترینها میدونست و شرایط خانه ی پدریش باعث نشد که تن به هر ازدواجی بده، یعنی من خودم بعضی وقتها میگفتم جاش بودم صد بار ازدواج کرده بودم ولی واقعا میفهمم که خودشو لایق خوشبختی مدنظرش میدونست از درون و نتیجه شم دیدم که بهترین ازدواجی رو داشت که حداقل من دیدم
خب ببین شنیدن حرفهای عاشقانه، لذت لمس شدن و نوازش شدن و نوازش کردن، صحبت کردن با کسی که دوستش داری ، نشون دادن چیزایی که برای تو زیبا و ارزشمندن به کسی که دوستش داری ، آرامشی که از هم میگیرین و تجربه های زیبا ارزش فرصت دادن به رابطه رو داره و مهمتریییین چیز به نظرم اینه که بدووونی میشههه بدون اینکه آزادی آدم گرفته بشه و استانداردهات بیاد پایین بری تو رابطه و لذتی که الان داری میبری قرار نیست کم بشه قراره تصاعدی بره بالاا، قراره چرخ دنده زندگیت روانتر بچرخه با رابطه و لذتی که ازش میبری
امیدوارم تو بهترین رابطه ایی که تو تصورت نمیگنجه بری و بهترین آدم برای تو بیاد تو زندگیت.
بنام الله مهربان
سلام به روی ماهت وحیده جونم
الهی قربونت بشم که با عشق برام نوشتی
خیلی نکته داشت تو کامنتت
(و مهمترین ویژگی ای که قبل از ازدواج داشت با شرایط خیلی سختی که تو خونه ی باباش داشت هیچ وقت معیارهاشو پایین نیاورد و همیشه خودشو لایق بهترینها میدونست و شرایط خانه ی پدریش باعث نشد که تن به هر ازدواجی بده، یعنی من خودم بعضی وقتها میگفتم جاش بودم صد بار ازدواج کرده بودم ولی واقعا میفهمم که خودشو لایق خوشبختی مدنظرش میدونست از درون و نتیجه شم دیدم که بهترین ازدواجی رو داشت که حداقل من دیدم)
چقدر چقدر چقدر بینظیر نوشتی برام
چقدر زیاد من خوشبختم که دوستهای بینظیری دارم
وحیده جونم نمیدونی چه درهایی از آگاهی به روم باز کردی
چقدر قلبم باز شد
(خب ببین شنیدن حرفهای عاشقانه، لذت لمس شدن و نوازش شدن و نوازش کردن، صحبت کردن با کسی که دوستش داری ، نشون دادن چیزایی که برای تو زیبا و ارزشمندن به کسی که دوستش داری ، آرامشی که از هم میگیرین و تجربه های زیبا ارزش فرصت دادن به رابطه رو داره و مهمتریییین چیز به نظرم اینه که بدووونی میشههه بدون اینکه آزادی آدم گرفته بشه و استانداردهات بیاد پایین بری تو رابطه و لذتی که الان داری میبری قرار نیست کم بشه قراره تصاعدی بره بالاا، قراره چرخ دنده زندگیت روانتر بچرخه با رابطه و لذتی که ازش میبری)
آخه این همه آگاهی ناب ، این الماس ها که بهم هدیه دادی
بخدا قیمت نداره
عاشقتم من
چه دعای نابی کردی ،اشکم دراومد از خلوص قلبت عزیزم
سپاسگزارتم مهربونم
وحیده ی زیبا دوستت دارم
سارای عزیزم تو چقدر با محبتی، خسته دراز کشیده بودم و اومدم تو سایت و جوابی که بهم دادیو خوندم و پر حس خوب شدم و انرژی گرفتم.
خداروشکررر کامنتم برات خوب بوده ، عاشقتم عزیزم
انرژی مثبتت از کلمه به کلمه ای که مینویسی به آدم منتقل میشه
دوستت دارم
سلام به سارای عزیزم
همینجا ازت تشکر میکنم به خاطر کامنت های فوق العاده و توحیدی که مینویسی و من همیشه وقتی اسمت رو تو کامنتها میبینم مشتاقانه کامنتت رو میخونم تا به آگاهی هام اضافه بشه.
در مورد بحث شیرین ازدواج ؛-) به نظرم اول من باید ببینم اصلا چرا میخوام ازدواج کنم؟ راستش در مورد خودم من همون اوایل که وارد سایت شدم به دلیل تضادهایی که تو رابطه ام داشتم دوره عشق و مودت رو تهیه کردم و گوش کردم چون اولین دوره ای هم بود که تهیه کرده بودم و هنوز درکی از قانون نداشتم به صورت خیلی ملموس به یه پوچی رسیدم نسبت به ازدواج انقدر که معیارهام و دلایلم برای ازدواج اشتباه و مغایر با قانون بود، همش از خودم میپرسیدم اصلا آدم چرا باید ازدواج کنه؟؟ خب مجرد هست دیگه، چرا ازدواج کنه واقعا؟؟ فقط هم همون یکبار این دوره رو گوش کردم، البته قطعا اگه الان گوش بدم درکم بیشتر شده، تاثیر بسیااار مثبتی که این دوره رو من گذاشت این بود که من به شدت از نظر شخصیتی آدم وابسته ای بودم به همه عزیزان زندگیم و این دوره من رو از وابستگی به آدمها رها کرد و نگاه توحیدی تری نسبت به زندگی پیدا کردم ولی در مورد علت ازدواج کردن به همون دلیلی که نوشتم به یه پوچی رسیدم :-DDD
و البته یه سوال بزرگ ذهنم رو مشغول کرد که واقعا دوست داشتم بدونم استاد چرا ازدواج کرد؟؟
به مرور زمان و باتوجه به درک و مدار خودم از صحبتهای استاد به این نتیجه رسیدم که استاد همیشه میگه زندگی یک مسیر زیبا برای تجربه کردن خودمون هست که توی این جاده آسفالته زیبا که اطرافمون پر از جنگل و درخت و زیبایی هست با صدای پرنده ها ما سوت زنان از دیدن مناظر و زیباییهای اطراف لذت میبریم و رسیدن به خواسته هامون رو تجربه میکنیم تا لذت بیشتری ببریم، یعنی ما به این دنیا اومدیم تا از زندگی لذت ببریم و خودمون رو تو تمام جنبه ها تجربه کنیم، خب واقعیت اینه که من خودم به تنهایی میتونم از این مسیر زیبا لذت ببرم و خب اگه یکی باشه که جهان بینیش به زندگی عین من باشه بدون محدودیت و وابستگی ما در کنار هم میتونیم لذت بیشتری رو تجربه کنیم و واقعا به نظرم خیلی دلنشین و زیباتر و لذت بخش تر میشه این مسیر و به قول استاد تا وقتیکه در کنار هم لذت میبریم میتونیم باهم باشیم (یعنی فهمیدن همین یه جمله برای من کلی طول کشید و به نظرم مفهومش اینه که میتونی توی رابطه ت بینهایت عاشق باشی ولی اصلا وابسته نباشی)، البته این لذت از نظر هرکس یه جور تعبیر میشه، استاد همیشه میگه شما نیازی نیست کارخاصی انجام بدین فقط روی خودتون کار کنید بعد به آدم هم فرکانس خودتون برخورد میکنین، کار جهان اینه. زیباترین الگو هم در این زمینه خود استاد و خانم شایسته عزیز هستن، استاد تو دوره عشق و مودت میگه من هیچ کار خاصی انجام ندادم برای اینکه به این رابطه فوق العاده برسم، من فقط روی خودم کار کردم و جهان خودش کارها رو برام انجام داد.
سارا عزیزم نمیدونم چقدر تونستم جواب سوالت رو بدم اما هم یه حسی گفت برات بنویسم هم یه فرصتی شد تا تشکر کنم ازت به خاطر تمام کامنتهای زیبا و توحیدی که مینویسی و من از خوندنش لذت میبرم.
بنام خدای مهربونم
بنام خدایی که برگی بی اذنش بر زمین نمیافته
سلام به روی ماهت الهام جونم
الهام عزیزم کامنت و با عشق خوندم و سپاسگزارم که با عشق برام نوشتی
بخدا از دیدن این همه عشق و آگاهی ناب فقط اشک ریختم و بنده تر شدم
مشکل من اینِ که به ناخواسته هام توجه داشتم و تمرکزم روی خصوصیاتی بود که دوست نداشتم
بابا من از خدامه که ی مرد توحیدی
مهربان با باور فراوانی در کنارم باشه
معلومه با همچین مردی هزار برابر لذت میبرم از زندگی ام
خداروشکر که هدایت شدم به اصل مشکل
خدایا شکرت که هدایتم کردی به راه حل
من خیلی خوشبختم که دوستهای بینظیری دارم مثل الهام جونم
عزیزم سپاسگزارتم که کلام الله و جاری کردی و برام نوشتی قشنگم
ایمان دارم همون خدایی که تا این لحظه هدایتم کرده از الان تا ابد هم هدایتم میکنه به نور و نعمت و سعادت
الهی شکر برای وجود با برکتت الهام جونم
دوستت دارم
بنام الله
سلام به سارای عزیز وارزشمند
سارا جان من از رابطه خودم میگم امیدوارم که بتونم در راستای هدفت
کمکی بهت کرده باشم سارا جان من الان تقریبا یکسال هست مشکل جسمی دارم همسرم همه جوره کنارمه حتی تا آشپزی،شستشوی لباس،جارو گرفتن وظرف شستن حتی برا حمام رفتن بهم کمک میکنه و موهام رو شونه میزنه وباکش برام میبنده یعنی تا اصلاح ابروهام ،کوتاه کردن ناخنم وهمه اینها درحالی است که من قبل از مهرماه سال گذشته سر کار بودم همسرم که بعدازظهر میرفت مغازه به من میگفت من برسون مغازه ماشین رو بردار اینکه چه برنامه ای برا آن بعدازظهر داشتم اصلا مهم نبود هرچند من خودم میگفتم قراره امروز اینکارهارو انجام بدم میگفت باشه عزیزم مواظب خودت باش اکثر بعدازظهرها میرفتم دوچرخه سواری وپیاده روی پس نمیشه گفت داشتن رابطه عاطفی آزادی ات رو میگیره منم از تنهایی ام لذت میبرم ولی خب چیزهایی رو میتونی تو رابطه عاطفی ات تجربه کنی که تو تنهایی نداری مثل نوازش صحبتهای دوستانه وعاشقانه سارا جان گاهی وقتا نیاز هست که یکی کنارت باشه زن به تنهایی معنا نداره وهمچنین مرد سارا جان منم زندگی اولم سراسر استرس بود وهرچی که تو فکرش رو بکنی ولی سارا جان من آن زندگی را تجربه کردم که دیدم نه این زندگی ای نیست که من میخوام وهمین سبب شد خواسته جدید داشته باشم رابطه عاطفی با کیفیت بالا از هر نظر
من در زندگی قبلیم وابستگی شدید به همسرم داشتم یعنی جدا شدن ازش برام یه معجزه بود آن وقتها من با قانون آشنا نبودم ولی الان خوب متوجه میشم پلن خداوند رو در جهت رسیدن به خواسته ام
سارا جان خودت بهتر از من قانون رو بلدی مطمئن باش با صبوری واحساس خوب به جواب سوالت می رسی
روی چون ماهت رو میبوسم ودوست دارم
بنام خدای مهربانم
سلام به روی ماهت فهمیه عشقولی ِ زیبا
سپاسگزارتم که با عشق برام از تجربه قشنگت نوشتی
خداروشکر که ی فرشته در کنارت هست
خدا بهشون عمر با عزت بده
لذت بردم از اینهمه جوانمردی و انسانیت
فهیمه جونم من ازهمون چهارشنبه بعد از سوالم متوجه ایراد کارم شدم ، خداروشکر
من رابطه رو دوست دارم منتهی ترس از این دارم که آدم مناسبی نیاد
این خودش چند تا ترمز داره
1- من به فراوانی آدم های هماهنگ و مناسب با خودم باور ندارم
2- تمرکزم روی ترس و ناخواسته مه ، خب طبق قانون هم هر مردی و که میبینم ی باک بزرگ داره نسبت به خواسته من
برای خودم تمرین طراحی کردم که فقط به خواسته هام در مرد ها توجه کنم
و با خودم در مورد خواسته هام از یک رابطه حرف بزنم
درستش میکنم به حمایتِ الله
این ذهن من 40 سال واسه خودش هر مدلی که دلش خواسته زندگی کرده الان من با محبت و صبر میخوام تربیتش کنم تا بچه گوش به حرفی بشه
راستی فهیمه جونم نمیدونم چه مشکلی برات پیش اومده اما میدونم که بیماری و ناتوانی و قبول نکن
خیلی سال پیش که دوره های مربی گری یوگا میرفتم
ی خانومی بود که با من هم دوره بود
این خانوم ی روز داستانِ زندگیش و تعریف کرد
وقتی دوقلوهاش میمیرن دچار شک عصبی میشه و بعد از. چند ماه آروم آروم از کمر به پایین فلج میشه
الان دقیق یادم نیست که چه اتفاقی میافته براش که تصمیم میگیره دوباره به زندگی برگرده و بعد از چند سال از اون اتفاق ، با من داشت دوره های مربی گری و شرکت میکرد در سلامتِ کامل
نمیدونم یهو قلبم گفت برات این داستان و بنویسم
فهمیه جونم ایمان دارم خدایی که من و تو رو از هیچ در دلِ تاریکی رَحِم خلق کرده دوباره از هیچ متولدمون میکنه
فهیمه قشنگم دوستت دارم و تحسینت میکنم که زندگی عاشقانه و با شکوهی داری
از خدای مهربون برات سلامتی کامل میخوام عزیزم
دوستت دارم
سلام خانم مرادی همت
من اگه اشتباه نکنم دیشب کامنتتون رو خوندم و خوابیدم و اصلا فکر نمیکردم که امشب هم دوباره هدایت بشم به کامنت شما
اونم از کجا
از جوابی که به کامنت خانم شهریاری دادم و 12 تا 5 ستاره گرفته بود کنجکاو شدم رفتم سراغ پروفایل خانم زارع و بعد ازجواب عقل کل ایشون از اونجا هدایت شدیم اینجا و جواب که به شما دادن و گفتم ببینم این چی پرسیده اومدم دیدم اه اینو که من دیشب خوندم و بماند
ببینید اصلا قرار نیست تنهایی رنج آور باشه و بدنبال پر کرده کفه رنج در اهرم مربوطه نسبت به تنهایی باشین ازش هم فرار نکنید اتفاقا هی که با یک چشم رنج آور بهش نگاه کنین بدتره
دو تا اتفاق میفته اول شما از شرایط الانتون ناراضی میشین میرین تو مود بد و احساس بد و …
دوما ممکنه برای فرار ازاین شرایط تن به هر مدل ازدواجی بدین
نه تنهایی خیلی هم خوبه خیلی هم اوکیه
من بهتون پیشنهاد میکنم سریال زندگی در بهشت از اول بصورت فوکوس ببینید تا متوجه منظور من بشین
استاد و خانم شایسته تا وقتی با همند دارند لذت میبرند یه جایی استاد میزاره میره با آروی مسافرت
بعد هر دوشون فایل میزارن جدا
بعد یکی با مرغ و جوجه ها کیف میکنه یکی با رفتن به مزرعه دوستش و …
لزوما این نیست که ما فقط با زوجیت بتونیم لذت ببریم و از تنهایی رنج
نه
بقول استاد فکر کنم در دوره عزت نفس میگن من به تنهایی دارم لذت میبرم و وقتی کس دیگه ای هم بیاد تو زندگیم بیشتر لذت میبرم بدون وابستگی
اگه شرایطشو دارین این دوره رو استفاده کنید و اون سریالم ببینید
موفق باشید
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
وای خدای من عجب رنگ آمیزی الله اکبر از این همه زیبایی واقعا دام به وجد میاد
خدایا شکرت بابت دیدن و لمس کردن و شنید این همه زیبایی
خدایا شکرت بابت این دو زوج خوشبخت که از ته دل همدیگر را تعریف و تمجید میکنند و پا به پای هم هستن
خدایا شکرت بابت شنیدن این صدای آب زیبا و زلال
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام به همسفرای عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه.
••خدارو شکر تا اینجای مسیر باهم همسفر بودیم و لذت بردیم چقدر مناطق زیبا دیدیم چقدر تحسین کردیم چقدر خندیدیم چه اتفاقات بینظیری رخ داد.
••خدایاشکرت در طول این سریال ،خیلی از دوستانمون سفر کردند تجربه های قشنگشون رو به اشتراک گذاشتن و از خوندنش ذوق کردیم .
••خدایاشکرت همه باهم رشد کردیم بزرگ شدیم و ذره ای به خداوند مهربان نزدیکتر شدیم.
••خدایاشکرت در حین این فصل از سفرنامه،مهمترین و اصلی ترین سرمایه گذاری برای زندگیمون یعنی دوره احساس لیاقت روی سایت قرارگرفت و خداوند هدایتمون کرد برای تهیه و استفاده از دوره ای به شدت حیاتی و لازم .
•• خدایاشکرت برای جهان بینظیرت که کلی زیبایی داره هوش از سر انسان میپرونه بس که شگفت انگیزه
••با دیدن زیبایی های این قسمت ،صدای واضحی از اعماق وجودم شنیدم که میگفت نجمه توام باید زیبایی های این کره خاکی رو تجربه کنی، تو لیاقتش رو داری، جهان زیبا برای تو آفریده شده، خودت رو محدود نکن ،از هرفرصتی برای تجربه شگفتیهای جهان استفاده کن !!
این صدا اونقدر واضح بود و حرفهایی که زد اونقدر با خواسته های من هماهنگ بود که تمام تنم لرزید و اشکم در اومد.
پروردگارا راه نشانم بده
اینروزها مدام از سفر رفتن،طبیعت ، گشت وگذار نشونه میبینم و این نشونه ها نقشه راهه خیلی واضح بهم میگن دنبالمون کن منم تاجایی که بتونم به ندای درونم لبیک گفتم…
مثلا باوجود خوب بودن شرایط کاریم،اما حسم بهم گفت قرارداد جدید نبند و بگو قصد ادامه کار نداری!! خب یکم کلنجار رفتم با خودم ولی بیادآوردم که از روز اول مهاجرتم با خداوند عهد بسته بودم که هرچی شد بگم الخیر فی ما وقع و همیشه تسلیم امر خودش باشم . دلم محکم میشه وقتی تسلیم امرش هستم استاد رو به یاد آوردم که چطوری تسلیم امر خدا بوده و شرایط به نفعش شده ،منم خیلی زود راضی شدم که قاطع تصمیمم را به مدیرم اعلام کنم . با وجود اینکه هیچ ایده ای برای اینکه چه کاری قراره انجام بدم ندارم اما احساسم به شدت عالیه و هیچ نگرانی ندارم حسم اونقدر خوبه که مدام بغض میکنم واشکم میاد از شدت اتصال عمیق به خالقم.
دوس دارم تمام اتفاقاتم رو بنویسم تا ردپایی باشه که بعدها بخونم و اینروزها رو بیاد بیارم.
تو کامنت قبلی نوشتم که خداوند خیلی واضح بهم گفته چندروزی برم شمال ،چندتا ازشهرای ساحلی رو بگردم غذای محلی رو بخورم با افراد مختلف ارتباط بگیرم و تنهایی خوش بگذرونم اول خداروشکر میکنم که هیچ ترسی از تنها سفر کردن و سوییت اجاره کردن و اینچیزا ندارم چون تکاملم رو خیلی خوب طی کردم و تو این موارد شجاعتر شدم ، دوم اینکه بسیار بسیار خوشحالم که بهتر از قبل میتونم صدای الهاماتم رو بشنوم و خوشحالترم که راحتتر از قبل به الهاماتم عمل میکنم …… تمام این مسیر برام لذت بخشه چون گذشته خودم رو بیاد دارم….
•• بینهایت خوشحالم از دیدن این قسمت جدید چون تمام سلول به سلولم در حال لذت بردن شده بود، ثانیه به ثانیه اش شکرگزاری کردم و لبخند روی لبم بود خدایا شکرت برای احساس خوبم .
••چقدر لذت بردم از دیدن چهره شاداب و جذاب شما دواستاد عزیزم چقدر زیبا شدین چقدر احساسم بهتون متفاوت بود امیدوارم روزی از نزدیک ببینمون و باهمدیگه سفر بریم.
•• در پناه حق تعالی باشید.
به نام الله
به رسم بندگی با هدایت پروردگارم آغاز می کنم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿٢٩﴾
چون موسی آن مدت را به پایان برد و با خانواده اش رهسپار [مصر] شد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، [می روم] شاید خبری از آن برای شما بیاورم یا پاره ای از آتش را می آورم تا گرم شوید.
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یَا مُوسَىٰ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿٣٠﴾ القصص
چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان،
سلام و عشق و ارادت خدمت استاد الاساتیدم و بهترین درودهای خدا تقدیم یار بهشتیشون.
سلام به همه عزیزان و رفقای جان.
نمی دونم اون زمانیکه موسی به خانواده اش گفت صبر کنید تا برم از اون آتش بهره ای براتون بیارم تا گرم بشید یا خبری بگیرم، چه مدت طول کشید تا برگشت. چه برگشتنی! مدهوش و شیدای دیدار…. یک لحظه ناخودآگاه خودم رو بجای موسی تصور کردم که رفتم از سر درماندگی توی بیابون و باد و بوران تقاضای کمک بکنم، دنبال یه شعله کوچیک آتش می گردم و بعد به جایی هدایت میشم که صدایی به من میگه تو در وادی ایمن و بقعه مبارکه طوی هستی. فاخلع نعلیک کفشاتو دربیار. من رب هستم. من همونم که در دلت پنهانم کردی و به اتکای من از کشته شدن به این بیابون گریختی. و من در همین بیابون باهات قرار گذاشتم.
حالا بیاد پیش خانواده چی بگه؟ اصلا این آدم همون آدم سابقه مگه؟ شخص ذات مقدس خدا باهاش حرف زده. دیگه شده موسی کلیم الله.
هم کلام خدا شده.
چقدر من لذت میبرم وقتی از موسی میخونم. چقدر بهم آرامش میده که من میتونم کسی مثل موسی بشم. و هستم. چون من یک انسانم و موسی هم….
خدا منو با همون عشقی آفریده که موسی رو…
الهی چه میکنی با من؟ به خودت پناه میارم از دور شدن از خودت.
ابتدای فایل که اون صحنه بی نظیر دریاچه رو نشون دادید، اون آب گاه زمردین و گاه لاجوردی، با طراحی دست هنرمند پرورگار که بر اساس گیاهان کف دریاچه منحنی های رنگارنگ ایجاد کرده بود، اون نسیم پاک که موجهای رقصان روی آب پدید آورده بود، اون درختچه های شاد و جوان، کوه های عظیم و قوی که نگهبانان شایسته این طبیعت هستند، منو حیران کرد.
اما تیر خلاص اونجایی به قلبم خورد و اشکهامو سرازیر کرد که بنده سپاسگزار و شایسته رب العالمین رو دیدم که رو به دریاچه در حال نیایش و حل شدن در این معجون طبیعت بود.
چه سزاوارانه استاد همه ما رو، بلکه همه دنیا رو از دریچه دوربین درون به دور سر این بانوی پرچمدار توحید چرخوند و ما رو طواف داد. زیارتمون قبول!
با هم رفتیم و رسیدیم به خونه جدید و حیاطش.
خدای من مگه میشه آخه؟ این صخره ها به تنهایی برای دل من حکم مسکن دارن، چه برسه به آرامشی که در عین هیجان از اون دره و کوه و درختاش گرفتم.
خدایا با چه زبانی اینهمه زیبایی رو شکر کنم. خدایا توانی بده با تمام روح و جسم و جانم سپاسگزارت باشم.
خداوندا چقدر عشق بین این زوج زیباست. چقدر از وجود هم انرژی الهی می گیرن.
مریم خانم عزیزدلم هزار ماشاالله به دستای هنرمندتون. از هر انگشتت هزار تا هنر می ریزه. اتفاقا برام سوال بود که توی سفر چطوری به ظاهرت رسیدگی میکنی. بعد با خودم گفتم انقدر این خانم تکاملش رو عالی طی کرده، انقدر در کنار استاد عزت نفس و اعتماد بنفسش تقویت شده و انقدر مهارتهاش رو بالا برده که به سادگی از پس هر کاری برمیاد، ولی واااااقعا فکرش رو نمی کردم که کوتاهی موهات رو هم خودت انجام بدی. بقول عادل فردوسی پور «وحشتناک» دمت گرم.
اون چشمه فوق العاده رو که دیدم انگار قلبم لای اون سنگها و توی طبقه های مختلف آب جا موند. دیگه نفسم بند اومده بود و دستام یخ کرده بود وقتی استاد می گفت ببیییین آبش یخه! این دقیقا طبیعتیه که من بیشتر از هر نوع طبیعت دیگه دوست دارم. درختای بلند، چشمه ای که از زمین سنگلاخی میجوشه، کوه و دره پر از درخت، نه زیاد بارونی و نه زیاد خشک، هوای کوهستانی رقیق و پاک.
گوشتای برشته رو بنازم که بوشون تا اینجا اومد! و چه ترکیب جادویی شد اون غذای لذیذ و صدای بارون و تگرگ. الهی شکرت چه به موقع همه عناصر طبیعت کارشون رو به درستی و هماهنگی با هم انجام میدن.
دلم میخواد این وجه از وجود شما استادای عشقم رو با صدای بلند فریاد بزنم. شما الان با پول توجیبی سفرتون میتونید یه راسته طلافروشای شهر ما رو بخرید ولی مریم جان یه سکه روی زمین پیدا میکنه و اینجوری ازش سپاسگزاری میکنه و تو کیفش نگه میداره.
این یعنی آهنربای پول شدن. همین عزت و احترامی که به یه سکه در ظاهر ناچیز می گذارید باعث میشه هرجا در هر موقعیتی حتی وسط طبیعت وحشی کلرادو پول خودش بیاد عین هلو بپره تو گلوتون.
رفتار عاشقانه و محترمانه ما با پول چه اون پول از نظرمون کم باشه چه زیاد، باعث میشه اون پول بره رفقاش رو صدا بزنه و بگه بیایید من یه ارباب خوب پیدا کردم اونجا وضعمون خوب میشه بریم بهش خدمت کنیم. و این میشه ثروت.
خداحافظی شیرین شما استاد قشنگم و مریم جان نازنینم با حیاط خونه قشنگتون و تمام المانهای مهربون و بخشنده اش زیباترین قاب تصاویر سفرنامه است. چون توش امید هست. امید به دیدن زیبایی های بیشتر. ایمان به دست و دلبازی خداوندی که اینهمه نعمت رو بی حساب به ما ارزانی داشته.
اگر این ایمان و امید و اطمینان نبود چطور می تونستیم از زیبایی ها و نعمتهای زندگیمون دل بکنیم و گذر کنیم؟
استادهای عزیزم ازتون یک دنیا سپاسگزارم بابت این درسی که من آموختید.
رفتیم و رسیدیم به یک همزمانی شاهکار دیگه: عروس و دامادی که زیبایی شروع زندگی مشترکشون رو پیوند زدن به این آتلیه فوق لاکچری خداوندی.
عشق کردم از دیدن هیجان و شادی ای که توی صورت اون دوتا جوون زیبا موج میزد. چه لباس ساده و شیکی تن عروس خانم بود. چه صورت و اندام زیبایی داشتن هردو. براشون عشقی به زیبایی عشق بین استادهامون از خدا آرزو کردم.
و برام خیلی جذاب و زیبا بود که خانم عکاس باردار بود و پا شجاعت و عشقش پا در دل کوهستان گذاشته بود تا لحظات عشق یک زوج دلداده رو ثبت کنه. چه کاری زیباتر از ثبت لحظه عشق.
الهی شکرت کامنتم رو با لبخند در حالی به پایان می رسونم که باد خنک و خوشبو شده با عطر نم بارون از تراس خونه قشنگم بهم میخوره و صدای نم نم بارون برام آواز نعمت و عشق بی حساب میخونه.
پروردگارا ازت برای همه لحظاتم سپاسگزارم.
استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته ام عااااااشقتونم. خدا شما رو برای ما حفظ کنه. می بوسمتون.
سلام سعیده جان
چقدر امروز صبح با این آیه هایی که نوشتی غرق در احساس شادی شدم ،چقدر اشک ریختم و تکرار کردم
ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدهً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی
خدایا! سینهام را برایم گشاده گردان و کارم را آسان کن و لکنت از زبانم بگشا تا سخنشان را بفهمم! پروردگارا! به من شرح صدر عطا کن و گره در کارم میفکن تا زبان مرا به سادگی بفهمند!
و العان با خوندن این کامنت دوباره همینها رو بالذت میخونم، البته با برداشت متفاوت دوست عزیزم سعیده جان
انگار برای من نوشتی ،چون با حال نچندان خوب از فراق محبوبم ،رب مهربانم که خودم به خودم ظلم کردم و برای چند روزی از اون رابطه فوق العاده و پر از حس آرامش اندکی دور شده بودم، قرآن رو باز کردم و گفتم : خدایا من بر خودم ظلم کردم ،خدایا من به هر خیری از جانب تو محتاجم ،لا الله الا انت سبحانک ،انی کنت من الظالمین ،
و دقیقا از آیه شروع به صحبت با من کردکه ..چون موسی آن مدت را به پایان برد و با خانواده اش رهسپار [مصر] شد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم…
چقدر زیبا نوشتی فرق من با موسی چیه
اون هم بنده خدا بود ،و من هم هستم
او از دست تضادها به خداوند و بیابان پناه آورده بود و خداوند اینچنین مکالمه ای رو باهاش آغاز میکنه و من هم از دست تضادها و باور های مخرب و فرکانس های ناحالب خودم به خداوند و این سایت توحیدی پناه میارم
خیلی زیبا نوشتی :خدایا از خودم به تو پناه میبرم
از ترس دور شدن از خودت به تو پناه میبرم
نمیتونم حال موسی رو موقع برگشت متصور بشم ،با تون همه نشانه و درخواست های که میگه و اجابت میشه
خداوند رو سپاسگذارم که هدایت شدم به خوندن این کامنت زیبا و این رو هدایتی میدونم از سمت پروردگار مهربانم
در پناه مهربانترین و نزدیکترین و قدرتمند ترین،در آرامش و با لذت برسی به آرزوهایت
فرنگیس نازنینم سلام عزیزم. درود به اون لبخند شیرینت که از قلب پاکت برمیاد. الان دقیقا وقت سحره و صدای نم نم بارون داره به تیک تاک ساعت غلبه میکنه.
بخاطر اینکه ترانه عزیزم کمی آبریزش بینی داشت و بینیش کیپ شده بود تو نفس کشیدن اذیت و بود و چندین بار از خواب بیدار شد و گریه کرد و این باعث شد من هم نتونم بخوابم.
و اما نکته مثبت ماجرا. شروع کردم به شکرگزاری و درخواست دادن به رب نازنینم. باورسازی و تصویرسازی از اتفاقات مورد علاقه ام. سعیم بر این بود که چشمامو با نور گوشی اذیت نکنم اما دیگه نتونستم فراق سایت و کامنتای بچه ها رو تحمل کنم و بالاخره دست بردم به گوشی و نقطه آبی جذاااااب برام چشمک زد.
چقدر اشک ریختم با خوندن کامنتت. چقدر قشنگ حس زیبای دلت رو درک کردم و برای هردومون بلکه همه رفقای سایت دعای توحید و ایمان کردم.
باور کن سریع الاجابه بودن پروردگار رو همین الان تجربه کردم. گفتم خدایا بینی ترانه منو باز کن بتونه بخوابه بچه ام اذیت نشه. ولی نمی دونم چرا مشرکانه فکر کردم حالا امشب اینطوریه ولی صبح که بیدار شه خوب میشه؟
باور می کنی همون لحظه بینیش باز شد و الان نیم ساعته که داره با دهن بسته راحت نفس میکشه و خوابه؟
فرنگیس جانم کاش بتونیم به این ذهن منطقی لامصب بفهمونیم همه چیز در نظر خدا همینقدر ساده و سریع میتونه حل بشه. به چشم بهم زدنی. حتی وقتی باور نداشته باشیم خدامون انقدر کریم الصفح و بخشنده و بخشاینده است که به ناامیدی و محدودیت ذهن ما نگاه نمیکنه، بلکه به روش خدایی خودش عمل میکنه.
ازت ممنونم که برام نوشتی عزیزم. و این باعث شد نیایش صبحگاهیم رنگ و بوی بسیار زیباتری به خودش بگیره. ممنونم از خدای خوبم که دوباره نعمت اشک عشق و شوق رو بهم هدیه داد.
سلام سعیده عزیزم
چقدر زیبا نوشتی جانم
تحسینت میکنم بخاطر درک عمیقت ونوشته های قشنگت
دوسه هفته ای که مهاجرت کردمو و هنوز نتونستم آزادی زمانی روتجربه کنم و وقتمو برنامه ریزی کنم،دلم به شدت برای خوندن کامنتهای شما و بقیه دوستان پر میکشید و بلاخره امروز طی معجزات عالی خداوند شرایطی پیش اومد که کارم سبکتر شد و من بینهایت خوشحالم و از تک تک دقایقم استفاده کردم ، نوشتن پاسخ برای شما ودوستانی که کامنت عالی مینویسن رو خیلی دوس دارم و خوشحالم تونستم براتون پاسخ بنویسم و همینطور بینهایت خوشحاام که تونستم کامنتت را بخونم و لذت ببرم.
دوست ارزشمندم امیدوارم در پناه رب تعالی شاد و ثروتمند باشی.
سلام به شما گل زیبا و خوش اندام با اون نگاه پاک و لبخند قشنگت. نجمه جانم از خدا می خوام بخاطر این جرأت و جسارتی که برای مهاجرت(نمی دونم به کجا) به خرج دادی بهت خیر بی حساب برسونه، از جاهایی که فکرش رو نمی کنی بهت روزی و برکت و مهربانی و آسانی و فراوانی بباره.
ازت بی نهایت سپاسگزارم که حس خوبت رو با من شریک شدی و برام نوشتی. قطعا تجربیات شما میتونه راهگشای خیلیها از جمله من باشه.
در دستان امن پروردگار ایمن و آسان و پربرکت باشی عزیزدلم.
عالی بود عالی بود عالی بود
احسنت دوست عزیز من به این درک زیبا
سعیده قشنگم، شاهکار کردی عاشق قلم ت شدم.
آخه عجیب زیبا مینویسی عجیب تمرکزت روی اصله.
و یه چیزی که خیلی بولده برام و همیشه دقت میکنم؛ توی نوشته هات یک دونه غلط املایی نداری. خیلی قشنگ پاراگراف ها دستهبندی میشه( نمی دونم چرا ولی این خیلی برای من مهمه، مطمئنا از یه احساس ارزشمندی و احترام میاد هم برای خودمون و هم برای دوستی که میخونه )
عاشق سبک سپاسگزاری هاتم، اصلا جملاتی که انتخاب می کنی، تحسین هایی که از استاد و مریم جان داری کاملا مشخص از دل میاد به خاطر همینه که “لاجرم بردل میشینه” و من رو به وجد میاره
چه لذتی بالاتر از این که بدونی تنها راه رسیدن به خواسته هات لذت بیشتره خدایا بینهایت سپاس
خدایا تو را سپاس بابت این دوستان فوقالعاده ای که دارم، از خدای بزرگ بهترین ها رو برات آرزومندم خوش قلب جان
بسم الله النور
پناه میبرم به خدا از شر دوری از خودش
نرگس زیبای گلستان سایت، چه ترکیب خوش عطر و خوش منظری شده نام و فامیلیت. و حتما برازنده این قلب پاک و مهربونته.
عزیزدلم با چشم زیبابینت دیدی و این زیبایی ها حتما چندین برابر به خودت برمی گرده. از یه جایی به بعد سعی کردم برای دلخواه خودم و خدای خودم بنویسم نه برای عزیز شدن بین جماعت. که البته عزیز شدن بین این جماعت عباسمنشی لیاقت بزرگی هم می خواد. اما نکته اینجاست که وقتی عزیز خدا بشی میتونی عزیز جماعت خداشناس و خداجو هم بشی.
هیچ ادعایی ندارم و در محضر کلی استاد که استاد بزرگمون پرورش داده و خدا به همه مون لطف و محبت گسترده داره دارم یاد می گیرم. خوشحالم که دارم رشد می کنم و از تکاملم خجالت نمی کشم. من همین اندکی هم که الان هستم قبلا نبودم. پس خداروشکر.
در مورد نوشتار و پاراگراف ها گفتی و لطفت رو به من هدیه دادی. ممنونم. شاید دلیلش این باشه که ذهن ریاضیاتی و طبقه بندی شده ای دارم و از طرفی تمام پایان نامه کارشناسی ارشدم رو خودم تایپ کردم. یه جورایی عادت کردم به تمیز نوشتن.
برات خیر و برکت و عشق و آرامش بی حساب آرزو می کنم.
هزاران سلام به سعیده نازنینم
خواهر کوچکم که بزرگیش به اندازه بیکرانگی آسمان خداست و قلبش مأمن الهی..
سعیده جانم وقتی کامنتت رو خوندم زلالی قلبت به قلبم نشست…
و از حس خدای گونه ت پر شدم ..
تحسینت میکنم دوست قشنگم، برای این حال عارفانه ایی که داری و برای این نگاه پاکی که صفاش حال آدم رو خوب میکنه…
هزاران آفرین به این قلب بزرگ عزیزم که با روحت به وادی ایمن قدم گذاشتی…..
مبارک باشه حال خداییت و ان شاءالله همه خواسته هات به آسانی و راحتی و عزتمندانه در مسیر زندگیت قرار بگیره .. الهی آمین
روی ماهت رو میبوسم
در پناه نور و عشق الهی باشی دوست نازنینم
واااااای خدایا چه نعمتی چه ثروتی یه بسته کادو شده از طرف دوست و خواهر بزرگترم، عشق قشنگم وجیهه بانوی زیبا!!!! الهی شکرت چه سورپرایزی!
من عاشقتم به شخصه. اصلا عشق بین شما و عمو سیدحبیب جان برای من الگو شده. دیشب به ابراهیم جانم معرفیتون کردم و داستان سفر back pack تون رو براش گفتم چقدر خوشش اومد و تحسینتون کرد. تنها چیزی که پرسید گفت بچه کوچیک ندارن؟ گفتم نه فکر کنم فرزندشون بزرگ باشه. گفت خوب ماهم ترانه یکم بزرگتر شد تنهایی میریم.
اینجوری دارید به من کوچکتر با رفتارتون درس میدید.
چندین سال پیش توی اتوبوس واحد نشسته بودم یه بنده خدایی اومده بود دستشو جلوی مسافرا برای پول یه لقمه نون دراز کرده بود و می گفت «خدا به اندازه دلت بهت بده». این جمله سالهاست با منه و دارم به وضوح همه جا می بینم که قوانین ثابت خدا دارن به هرکس به اندازه وسعت دلش نعمت و برکت و ثروت میدن.
برای قلب بزرگ شما پاداش بی حساب آرزو می کنم. می بوسمت عزیزم و امیدوارم در بهترین زمان و مکان ملاقاتتون کنم.
سلام بر سعیده بانوی عزیز
خوبی عموجان ؟
از موسی گفتی و هم کلامیش باخدا
خب تصور من در گذشته این بود که خدا فقط با افرادی خاص صحبت میکنه و حتما باید پیامبر یا … باشی تا به یک شرایط عرفانی و روحانی خاص برسی و رسالتی بر دوشت گذاشته بشه
تا اینکه اون تصادف و اون عروج پس از تصادف برام رخ داد و چیزهایی دیدم که هرگز فکر نمیکردم من هم لایق چنین شرایطی باشم و بتونم اون همه شگفتی از جهان هستی و خداوند رو ببینم.
تو این سایت جایی برای تعریف اون وقایع ندیدم اما به چندتایی اشاره کردم
مثل همون ماهیت خداوند که قبلاً فکر می کردم از عشق مطلقه که بعد از اون دیدار فهمیدم
خدا ترکیبی از عشق و آگاهیه و بعد ماهیت خلقت انسان رو درک کردم که مارو از عشق مطلق آفریده بود و…
باید خودمون در پی آگاهی باشیم و تجربه کسب کنیم و ماموریت انسان
بردن این تجارب به پیشگاه خداونده در روز حشر و میعاد
و جالب اینکه هیچ تجربه ای شبیه به دیگری نیست و نباید باشه
این خودش یه دنیا توش حرف و آگاهی بود
من تا قبل از این عروج نمیدونستم
ز کجا آمدمو آمدنم بهر چه بود
اما الان با تمام جزئیاتش میدونم و در پایان به من گفته شد هرچه دیدمو بیان کنم که هنوز نتونستم و شرایطش پیش نیومده
اما منظورم از این تعاریف این بود که احساس لیاقت هیچ ربطی به جایگاه انسان نداره و بقول شما
خدا بین ما و موسی فرقی نداشته
و برای خدا سعیده و موسی هر دو ارزشمندند و خداوند عاشق تمام بنده هاشه و هرکس اینو باور کنه و به خدا اعتماد کنه قطعا به تمام پاسخ ها و تمام خواسته هاش میرسه
همونطور که من به تمام پاسخ هام رسیدم و چیزهایی رو دیدم که حتی موسی ندیده
چون من قرار نیست تجربه موسی رو ارائه بدم
من بعنوان حبیب تجارب خودمو عرضه میکنم
و در پایان بقول شمس شکرریز تبریز
« درجهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یک گناه و آن جهل است»
در پرتو آگاهی و پناه عشق باشید
سلام و صلوات خاص خداوند بر شما روح بزرگ الهی
من بیشتر مفتخرم که میتونم شما رو عمو صدا کنم. عین دانش آموزی که معلم ریاضیش اومده بالاسرش و یه نگاه مهربون بهش انداخته، از خوندن اینهمه مهر و محبت شما هم بیش از حد خوشحالم هم دست و پام از هیجان داره می لرزه.
از تجربه بعد از تصادفتون نوشتید که من هیچی ازش نمی دونم و اولین بار بود که در این مورد می خوندم. اما هرچه بوده در پاسخ فرکانسهای قوی خودتون برای دریافت هدایت واضح الهی بوده. من معتقدم به هرکسی به اندازه ظرفش داده میشه و همین موقعیت تصادف و عروج در کسی دیگه با پس زمینه ذهنی و قلبی متفاوت قطعا می تونست متفاوت باشه و اون رو به این حد از عرفان و خداشناسی نرسونه. چه بسا برعکس مایه بدبختی و دوری از پروردگار هم بشه.
حالا بهتر می فهمم اینهمه شهد وشکر کز سخنتون می ریزه، اجر صبری است کز آن شاخه نباتتون دادند.
من با آموزه های استاد عباسمنش دارم تاتی تاتی یاد می گیرم که خودم رو به عنوان خلیفه الله بیشتر دوست داشته باشم و لایقتر بدونم. قبلا حتی در لایه های عمیق ذهنم هم نبود که من و موسی یکی باشیم از نظر خدا. ولی الان با اینکه هنوز ذهنم خیلی مقاومت داره اما وقتی کمی آسمون قلبم صافتر میشه و گرد و غبار ازش به واسطه اتصال به ذات ربانیش زدوده میشه این آگاهیها به زبونم بی اختیار جاری میشه.
چقدر زیبا بهم یاد دادید که ما وجودمون عشق مطلق نیست بلکه خداوند اساس و پایه عشق رو در وجودمون کاشته و از ما خواسته ساختمان آگاهی رو خودمون روش بنا کنیم. این نکته برای من کاملا جدید بود و از این زاویه به وجود خودم هیچوقت نگاه نکرده بودم.
ازتون بی نهایت سپاسگزارم و همیشه از برکت وجودتون بهره می برم.
براتون تصاعد عشق و برکت و نعمت و ثروت آرزو می کنم. و البته آگاهی بیگران.
سلام به خداوند که بهترین هدایتگر ماست
سلام به استاد عزیز و مریم جان
این حد از زیبایی و پاکی در طبیعت را واقعا تحسین میکنم
چقدر لذت بخش است دیدن این تصاویر
بینهایت زیباست این آبی دریاچه
بی نهایت زیباست رنگ سبز درختان و علفزارها
بی نهایت زیباست زلالی آب رودخونه
سنگ های شفاف
چقدر همه چی عالیست
واقعا تبریک میگم به شما که به این طبیعت زیبا دعوت شدید که از نزدیک نظاره گر باشید
تبریک به خودم که لیاقت حضور در این سایت را دارم و در این روز تونستم این حد از زیبایی را ببینم و حالم دو چندان عالی تر شود.
تحسین میکنم این حد از در صلح بودن با خودتان و آرامش در سفرتان را
آخر این فایل هم که ختم شد به دیدن عروس و داماد بسیار زیبا و خوش تیپ در حین سادگی بسیار جذاب، که از همین جا براشون آرزوی خوشبختی و شادکامی کردم.
منتظر دیدن زیباییهای بیشتر و طبیعت بی نظیر آن کشور که به نظر من همه چی در آنجا عالیست هستم
سفرتون به خیر و شادی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به محرم راز من حامی و یار و عاشق همیشگی من سلام به رب من
سلام به امروز با تمام زیباییهاش
و سلام به استاد که این بزم خدایی روبه راه انداختن
سلام به مریم نازنین بهترین همراه همه ما
و سلام به دوستان معنوی که خیلی برام عزیز هستن و خیلی دوستشون دارم
خیلی حس غرور و افتخار دارم که عضو این خانواده هستم.
خدایا شکرت که سریع الجوابی خدایا شکرت که هستی و این همه زیبایی رو سهم من کردی.تمام این فایلهای سریالها هر کدوم دریایی از زیبایی هستن. و هر کدوم فضای زیبای منحصر به فرد خودشو داره و این فایل امروز که فوق زیباس برام و برای من جنس زیبای خاصی داره.
وقتی که مریم زیبا داشت موهاشو کوتاه میکرد و اون جور استاد قربون صدقش میرفت و بهش ابراز عشق داشت اینقدر این عشق رو خالص و زلال و واقعی حس کردم که چند دفعه فیلم رو برگردوندم از اول نگاه کردم .هرچند من درک نمیکنم که چرا مریم با ارایشگاه رفتن راحت نیست چون خودم اینطور نیستم. ولی واقع مریم جان زیبایی درونی و بیرونیش باهم درامیخته شده و گیرایی عمیقی داره من که اینطور میبینمش.
من آهنربای پول شدم
این حرف خیلی عظیمیه .این خیلی برام بولد بود و اصلا ماتم برد به مریم. به باورش و به تصدیق بالحسنی ش. بله آهنربای ثروت شده و لایق کفش 350 دلاری هست که پاش راحت باشه و راحت پیاده روی کنه.
سکه رو برای برکت نگه میداره و استاد میگه و برکت این آب رو ببینید.همه چیز یکیه. برکت پوله برکت آبه برکت سلامتیه برکت عشقه. و همش از خداست.
واااو وقتی تگرگ شروع به باریدن کرد پریدم هوا و دوبار تا حالا اون تیکه رو نگاه کردم با چشمانی پر از ذوق . به طرز ویژه ای زیبایی بارون و تگرگ و برف رو عاشقشم.نمیدونم چرا اما نسبت به بارون عین بچه ی رهایی هستم که کادو یه اسباب بازی که دوست داره رو بهش دادن.
و ادامه این زیبایی ها و برکات ایات قران که بعد از فایل که از خدا خاستم نشانه ای بهم بده برای من اومد:قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلکم و لکن الله یمن علی من یشاء من عباده و ما کان لنا ان تاتیکم بسلطن الا باذن الله و علی الله فلیتوکل المومنون.(11) و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علی ما ءاذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلین.(12) (سوره ابراهیم) خداوند با تاکید بم گفت توکل کن نترس من کمکت میکنم اقدام کن.بعد رفتم دوباره تو سایت زدم رو نشانه روز. اگر گفتید چی اومد؟ بله فصل 5 کتاب رویاها ها و ماجرای ترس و ایمان آن شب معروف استاد. قسمت پنجم :ایمان راستین. ایمانی که جسارت بت میده بری تو دل ترسات . شما اگر جای من بودی چکار میکردین. من که این نشانه ها رو لبیک گفتم و اقدام کردم و رفتم تو دل کار و ترس ها و اونجاهایی که نگرانشم که بلد نیستم رو هم سپردم به خدا که خودش قد هدانا سبلنا باشه برای من.نجوا میاد که اره اما واقعا معلوم نیست تصمیمت درسته یا نه. من میگم درست هم نباشه و نتیجه بد بشه هم اشکال نداره. یاد میگیرم. سرمو که نمیبرن. از شک و اقدام نکردن بهتره. من اینها رو نشانه دیدم و بر اساس اونها تصمیم گرفتم. مابقیش با خدا.اینجا مینویسم یه ردپا بعد ببینم چی میشه.نجواها رو مینویسم که بعد بهشون بگم ببینید اینطور که میگفتی نشد.مثلا نجوای شیطان میگه بابا اوکی که میخای کار کنی و سمت خودت رو انجام بدی اما دیگه که نباید اینقدر اذیت کنی خودتو.کی گفته باید سختی بکشی .منم بهش میگم خدا تازه بهم گفت تو اقدام کن اصلا اونطور که فکر میکنی سخت نیست اصلا. بهش میگم حالا وایسا . معلوم میشه. من اون نشانه ها رو قبول کردم. کار هرچقدر الان سخت بنظر بیاد اما و ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی.
و توکل میکنم به خدا و پناه میبرم به خدا و نگرانیهامو میسپارم به خدا.راستش فکر میکردم اگر این کارو قبول کنم چه فشار فکری رو به خودم دادم اما همین الانش با این فکر که نهایتش خراب میشه من فقط اعتماد کنم و اقدام کنم .اصلا زیاد نگران نیستم و این خودش اولین اسان کردن خداست برای من
ممنون کامنتمو خوندید.